«پارب»
غولي غو = (فروردين):
شخصيت: مهربان، احمق، فكر مي كند خيلي ترسناك است.
ساده، با استعداد زياد براي خرابكاري.
قدرتمند، باشنوايي بالا، بسيار تنبل. كم خوراك ولي شكمو. احساساتي.
گلها را خيلي دوست دارد !! راستگو.
در كاراكتر غولي غو سعي شده از رنگ هاي تقريباً طبيعي استفاده شود. اندام نزديك به استيل انسانيست، چهار دست و پا، و سبك چهره نزديك به صورت انسان.
انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي روحيه او به بهار بوده است.
در داستان شهر غول ها، غولي غو همراه پدر و مادرش در شهر زندگي مي كند. غولي غو مدرسه مي رود و كلاس پنجم است. غولي غو اكثر بدون تكليف شب. سر كلاس حاضر است.
او معمولاً تنبيه مي شود.
كاراكتر او در داستان بسيار بدگمان و ذنين است، به تمام غول ها.
غولي غو، گوشتخوار است.
بُبُو = (ارديبهشت)
شخصيت: حريص، دزد، حسود.
قلدر و كم عقل و كم حرف.
عاشق تجمل و عطرهاي خشبو. خوشخوراك- خطرناك نسبت به همكاران.
در هر خلافكاري در شهر به نوعي دست دارد. با كلاهي از جواهرات عطراگين.
در هر خلافكاري در شهر به نوعي دست دارد. با كلاهي از جواهرات عطراگين.
در كاراكتر ببو سعي شده از رنگ هاي شاد و شارپ استفاده شود. اندام نزديك به استيل انسانيست، چهار دست و پا، با پنجه هاي قوي و برنده، شبيه به موجودات درنده- گوشتخوار.
انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي رنگ هاي او به فصل پرشور ارديبهشت است.
در داستان شهر غول ها. ببو به همراه ننوك، شخصيت ماه آبان زندگي مي كند.
ننوك با سواد است و رونامه زياد مي خواند.
ننوك ركود دار خوردن خرچنگ در جزيره است. او قمار باز است.
كاراكتر او در داستان، نمايانگر شخصيتي عياش است. عياش ولي خشبو!
خوخو = (خرداد)
شخصيت: جادوگر. بي رحم، سبكسر، بيمارگونه.
پرمدعا، فخر فروش و احمق.
عاشق شست خوردن ديگران، عاشق آتش.
در كاراكتر خوخو سعي شده از رنگ هاي گرم و آتشين استفاده شود. كل اندام او فقط يك سر است. يك سر كه همراه حركت خود در فضا، گرد و غبار ايجاد مي كند.
انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي رنگ هاي او به فصل تقريباً گرم خرداد است.
در داستان شهر غول ها، خوخو تنها و در داخل جنگل خاكستري زندگي مي كند.
خوخو ركوددار آتش زدن درختان جزيره است. خوخو شاگرد يك جادوگر بد ذات است.
كاراكتر او در داستان، نمايانگر يك موجود شيطانيه بي شعور است.
كوبي = (تير)
شخصيت: تكخور، خوشگذران، عاشق ماه.
بدگمان، خوشپوش، پدر و مادرش بيمارند.
كم زور با بويايي بسيار بالا ولي كينه شتري !!!
عاشق قهوه داغ است و خيلي هم دلسوز است.
در كاراكتر كوبي سعي شده از رنگ هاي گرم و پوشاننده استفاده شود. اندام نزديك به استيل انسانيست. چهار دست و پا، و مميك چهره نزديك به صورت انسان.
انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي رنگ هاي او به رنگ هاي موجود در ماه تير است. گرم.
در داستان شهر غولها، كوبي به همراه پدر و مادر مريضش در حاشيه جزيره در منطقه اي آرام و دور از سر و صدا زندگي مي كند.
كوبي دارنده جايزه قهوه طلايي در جشنواره طبخ قهوه است.
كوبي ركورد دار پوشيدن لباس پشمي در تابستان است.
كوبي گياه خوار است.
ژيمينو = (مرداد)
شخصيت: مهربان، بي مزه، عاشق رنگ زرد.
باهوش، پرخور، عاشق مهماني.
هميشه در آشپزخانه، عاشق تجمل و مخالف سيگار. اهل ريسك و دست و پا چلفتي.
در كاراكتر ژيمينو سعي شده از رنگ هاي گرم و خوشمزه استفاده شود. اندام نزديك به استيل انسانيت، چهاردست پا، به همراه پنجه هاي شبيه به پرندگان شكاري- گوشتخوار.
انتخاب اين شخصيت نيز بريا ماه مرداد به دليل وجود رنگ هاي پخته و گرم در اين كاراكتر است.
در داستان شهر غول ها، ژيمينو به همراه شوهرش «گانگاه گونگا» شخصيت انتخاب شده براي ماه مهر و تنها پسرش غولي غو، شخصيت ماه فروردين در كلبه اي چوبي در شهر زندگي مي كند.
ژيمينو ركوردار آشپزي در بزرگترين مهماني جزيره است. كاراكتر او در داستان نمايانگر شخصيتي پر هياهو و اصيل است.
ماشو = (شهريور)
شخصيت: بدبين، قوي، بسيار قوي. قكر مي كند هم با او دشمني دارند.
عاشق گندمزار، ساده و كشاورز معاب.
راستگو و درستگار. سختكوش.
عاشق سيب زميني.
در كاراكتر ماشو سعي شده از رنگهاي بين خانواده زرد- سرخ- سياه و سبزر استفاده شود به دليل روحيه كشاوري. اندام نزديك به استيل انسانيست، چهاردست و پا، ويميك چهره نزديك به صورت انسان.
انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي او به شخصيت ماه شهريور سرد و گرم است. (پايان گرما)
در داستان شهر غول ها، ماشو تنها در مزرعه اي دور از مردم شهر زندگي مي كند.
ماشو خواندن و نوشتن را مي داند. ماشو عاشق خورشيد است.
او پرندگان را دوست دارد و بهترين تفريحش خرودن سيب زميني خام است.
كاراكتر او در داستان بسيار منزوي و خلوت طلب است. اما مي توان به او اعتماد كرد.
«پارب»
كانگاه گونگا = (مهر)
شخصيت: خردمند، كم حرف، مهربان با همه.
عصبي و خود خور. خوش صدا. عاشق بستني و شكلات.
بچه ها و گربه ها را دوست دارد. بوكسوريتم جزيره.
در كاراكتر گانگاه سعي شده از رنگ هاي طبيعي در حيوانات استفاده شود. اندام نزديك به استيل انسانيست، چهار دست و پا، ويسيك چهره، چيزي بين گوزن و انسان.
انتخاب اين شخصيت براي ماه مهر، به دليل نزديكي روحيه صلح طلبي و خنثي بودن او. و كمي سرد بودن اوست.
در داستان شهر غول ها، گانگاگونگا همراه با همسرش ژيمينو (سمبل مرداد) و تنها پسرش غولي غو (سمبل فروردين) در يك كلمه چوبي در وسط شهر زندگي مي كند.
گانگا كارمند بانك است. گانكا وقت هاي فراقتش را ورزش مي كند و به ماهيگيري مي رود.
كاراكتر او در داستان نمايانگر يك شخصيت كاملاً سالم اجتماعي است.
ننك = (آبان)
شخصيت: قلدر، خشن وبي سياست. داراي شاخ هاي سمي
عاشق جنگيدن، چه با خودي چه با غير خودي (غير خودي را ترجيح مي دهد)
پرخور و دود و زه باز. فكر مي كند تمام دنيا مال اوست. يلي عصبي
در كاراكتر ننك سعي شده از رنگ هاي پاييزي و پخته استفاده شود. اندام تقريباً نزديك به استيل انسانيست. چهاردست و پا، با پنجه هاي بسيار قوي و دورزيده شبيه به جانوارن دوره ژوراسيك.
انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي رنگ هاي او با فصل پاييز و شبيه بودن ننك به كدوهاي تنبل پاييزي است.
در داستان شهر غولها، ننك به همراه دوست خلافكار خود (ببو سمبل ارديبهشت) زندگي مي كند.
ننك بي سواد است.
ننك ركورد دار خوردن پشه هاي مزاحم در جزيره است (بدون سس)
كاراكتر او در داستان نمايانگر شخصيتي بي كله و جو گير است. البته خطرناك.
خيشوزو = (آذر)
شخصيت: پنهاني، نه بي رحم نه مهربان. نه مي خندد و نه گريه مي كند.
نه گرسنه است، نه تشنه. به ندرت با كسي هم صحبت مي شود. بيمار نيست!
معلوم نيست از كجا آمده او جادوگري را خوب مي داند. شايد از سرزمين ديگريست!
در كاراكتر خيشوزو سعي شده از رنگ هاي داغ و شارب استفاده شود. اندام بيه يك آناناس فانتزي، به همراه تعداد زيادي شاخ و تيغ است. و به وسيله سه انگشت بزرگ شبيه به پنجه پرندگان دانه خوار، حركت مي كند.
انتخاب اين شخصيت به دليل شباهت رنگ هاي او مخصوصاً خانواده زرد با رنگ هاي پاييز بوده است.
در داستان شهر غول ها، خيشوزو تنها و در ميان باغ هاي مركبات زندگي مي كند.
خيشوزو صداي عجيبي دارد و باغبان است.
خيشوزو از برف مي رتسد و عاشق آناناس است.
خيشوزو ركوردار برف بازي نكردن در جزيره است. خيشو دانه خوار است.
كاكو = (دي)
شخصيت: مراقب همه چيز، وسواس. ساده
مهربان، قوي و بي كله.
عاشق مبارزه، امانت دار.
در كاراكتر كاكو سعي شده از رنگ هاي كاملاً خنثي و فلزي شكل استفاده شود. اندام كاملاً انسانيست. چهاردست و پا، و ميميك چهره كاملاً صورت يك انسان است.
انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي رنگ هاي او به ماه سرد دي است.
در داستان شهر غول ها، كاكو تنها و در قلعه بالاي جزيره زندگي مي كند.
كاكو شعر هم مي نويسد و روابط عمومي جزيره هم با اوست. او نگهبان قلعه و حصار جزيره است. كاكو سال هاست كه نخوابيده !!
كاراكتر او در داستان نمايانگر شخصيتي مسئوليت پذير و فداكار است.
كالاكول = (بهمن)
شخصيت: خونسرد، پرخرد هنرمند.
واقع بين و كتابخوان. عاشق كوهنوردي و شكار پروانه.
با وجود اطلاعات بسيار زيادش نسبت به باقي مردم، كولاكول بي رياست.
در كاراكتر كولاكول سعي شده از رنگ هاي روشن و رو به سفيد و زرد استفاده شود. اندام تقريباً انسانيست. چهار دست و پا، انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي روحيه كولاكول با روحيه ماه بهمن است.
در داستان شهر غول ها، كولاكول تنها و در كوهستان زندگي مي كند.
كولاكول كتاب مي نويسد و مسئوليت بيمه اموال جزيره با اوست.
كولاكول ركورد دار تيراندازي با كمان در جزيره است.
كاراكتر او در داستان نمايانگر شخصيتي خردمند و چيز فهم (البته مردمي) است.
سايبو = (اسفند)
شخصيت: جادوگر، بي رحم، نفهم.
عاشق سياه چال، گند خوراك و بدبو
عاشق ديدن بد بختي مردم جزيره- حسود.
در كاراكتر سايبو سعي شده از رنگ هاي سرد و مايل به سفيد استفاده شود. اندام فقط از يك سر تشكيل شده كه هنگام حركت گرد و غبار ايجاد انتخاب اين شخصيت به دليل نزديكي رنگ هاي روشن او با فصل زمستان و ماه آخر، يعني اسفند است.
در داستان شهر غول ها، سايبو هرجا كه بخواهد، غير از داخل قلعه جزيره مي تواند ظاهر شود.
سايبو جادو مي كند و طلسم هاي وحشتناك مي نويسد. سايبو خوب نيست.
سايبو ركورد دار بدي در جزيره است. كاراكتر او در داستان نمايانگر شخصيتي ناشكر و شيطان نيست. سايبو خوب نيست.