اتباط بزرگترها با جوانان باید بر اساس جاذبه بر قرار شود، نه با عوامل دافعه. بررسی و مطالعات حاکی است که ارتباط بزرگترها با جوانان به صورت دافعه، نه جاذبه. خداوند در قرآن مجید درباره رمز موفقیت و پیشرفت اسلام چنین می فرماید: اگر به جای نرمی و ملایمت، تند و تیز بودی هر آینه از طراف تو پراکنده می شدند.
امروز همه به این واقعیت رسیده ایم که کشورهای پیشرفته، مغزهای متفکر و خلاق را می ربایند. بدیهی است که این ربایش در پرتو عوامل جذب و ان جذاب انجام می گیرد، نه با زور و تحدید. روی این اصل پدر و مادران باید بکوشند با عوامل جذبی به سراغ جوانان بروند. باید اعتراف کنیم که در بسیاری از خانواده ها، رابطه بزرگترها با جوانان تیره تار است آن و علت آن هم این است که نوعا بزرگترها می کوشند با عوامل دافعه با جوانان ارتباط بر قرار کنند. باید بدانیم که بزرگترین عاملی که جوانان را از هدایت و ارشاد باز می دارد، زور گویی و تحمیل بزرگترها بر جوانان است.
ضرورت درک نوجوان
نکته حساسی که از اهمیت بر خوردار است، این است که در بسیاری از خانواده ها بزرگترها جوانان را درک نمی کنند. قاعده و روش این است که بزرگترها خود را نظم داده، در حد جوان قرار دهند تا بتوانند نیازهای آنان را درک کنند، زیرا هرگز انسان نمی تواند فرد دیگری را درک کند، مگر آنگاه که خود را در قالب او قرار دهد.
این شیوه بر خورد والدین، نه تنها اساس روابط مطلوب آنان با فرزندانشان را تهدید می کند، بلکه روابط صمیمانه فرزندان خانواده (خواهران و برادران) را نیز به تیرگی می کشاند و در آینده نیز فرزند را مستعد حالات پر خاشگری و تمایلات عصبی و روابط نا سالم با دیگران می نماید و چه بسا استعدادهای موجود این نوع فرزندان را نیز به هرز می برد و از خلاقیت و شکوفایی آنها هم جلوگیری می نماید.
در برخی از موارد، اگر خانواده ها، این قبیل فرزندان را همان گونه که هستند، می پذیرفتند، می توانستند قابلیت های موجود آنان را پرورش و توسعه دهند و آینده خوبی را برایشان به ارمغان بیاورند. بررسی مشکلات نوجوان در ارتباط با خانواده مشکلات نوجوانان در زمینه ارتباط های آنان با خانواده شان، بسیار متنوع و گسترده می باشد. در اینجا به طور اجمالی به دو تحقیق در این زمینه اشاره می نماییم:
ابتدا به تحقیقی اشاره می کنیم که در یکی از مناطق جنوبی تهران انجام گرفته است. در این تحقیق جمعا 550 نفر دانش آموز دبیرستانی از چهار دبیرستان به پرسشنامه پاسخ دادند.
آنها در پاسخ به این سوال که ” مهمترین مسایل و مشکلات خانوادگی شما کدام است؟
موضوعاتی را عنوان کرده اند که به ترتیب فراوانی آنها در زیر آمده:
1- اختلاف والدین
2- درک نکردن فرزندان در سنین بلوغ از طرف والدین
3- تبعیض در بین فرزندان
4- فقز مالی
5- بی توجهی به فرزندان و تحقیر آنان
6- ایجاد محدودیت در خانواده
7- بی توجهی نسبت به مسایل تربیتی و درسی فرزندان
8- کمبود وسایل و امکانات رفاهی
9- کثرت عائله و تعداد زیاد افراد خانواده
10- بی اعتمادی والدین به فرزندان
11- فوت یکی از والدین
12- بداخلاقی و خشونت پدر
13- جدا شدن والدین از یکدیگر
14- اختلاف برادران و خواهران
15- بیکاری پدر
16- اعتیاد افراد خانواده
تصویری از مشکلات:
– اختلاف پدر و مادر
– کوچک بودن فضای خانه و نداشتن اتاق و محلی مناسب برای مطالعه
– اجاد محدودیت زیاد
– تفکرات قدیمی والدین
– عدم آزادی و موافقت نکردن والدین به طور مشروط با آن (آزادی مورد نظر)
– فقر مالی و اقتصادی
– بداخلاقی با فرزندان
– نوجوانان را خوار و پست کردن
– بی سوادی و عدم درک احساسات فرزندان
نیاز به استقلال
بسیاری از نوجوانان و جوانان می اندیشند که پدر و مادر نسبت به آنها کنترل و تسلط دارند و پیش خود فکر می کنند که آنها دیگر کودک نیستند که احتیاج به کنترل داشته باشند و می خواهند هر چه زودتر روی پای خود بایستند و در امورشان خود تصمیم بگیرند، و از آزادیهای فردی و اجتماعی برخوردار باشند. آنها نیاز دارند بدانند زندگی شان زیر فرمان خودشان است و دیگران بدان شکل نمی بخشند.
برای آنان گذر از کودکی به نوجوانی کمی است نه کیفی، به عبارت دیگر آنچه که تغییر می یابد، سن و سال، قد و قامت، انرژی، نیاز به غذا و این قبیل ویژگی هاست که همگی کمی هستند، در حالی که واقعا نوجوان آنان از دنیای خاص کودکی به دنیای دیگری وارد شده است که از نظر ماهیت، خواسته ها، افقهای فکری و خیلی چیزها، متفاوت با دنیای کودکی است و باید گفت گذر از کودکی به نوجوانی، هم کمی و هم کیفی و دنیای فرزندشان، واقعا متحول شده و دگرگونی یافته است. والدین لازم است با واقع بینی، این تغییر و تحول را بپذیرند و خود را با آن تطبیق دهند. در این صورت از شدت منفی گرایی نوجوان کاسته می شود و خانواده به جای این که نوجوان را در مقابل خویش ببیند، در کنار خود و همراه خود می بیند و او را منفی گرایی به مثبت گرایی می کشاند و تعادل روانی لازم را در محیط خانواده برقرار می کند.
پذیرش و مقبولیت
از نیازهای مهم نوجوان، این است که مقبول خانواده و مورد پذیرش والدین باشد و احساس کند که از موقعیت مطلوب و قابل قبولی در میان خانواده اش برخوردار است. منتها فرزندان یک خانواده از موقعیت و جایگاه یکسانی در نزد والدین برخوردار نیستند بلکه برخی در شرایط بهتری قرار دارند و پاره ای دیگر خود را در وضع مساعدی احساس نمی کنند. به این موضوع قبلا تحت عنوان منظومه خانوادگی اشاره ای نمودیم و از مرتبت و موقعیت متفاوتی که فرزندان در محیط خانواده برخوردارند، مسایلی بازگو کردیم.
پاره ای از موقعیت های نامطلوب از جمله شرایط زیر باعث ناراحتی و اضطراب در نوجوانان شده و منجر به خود ناپذیری و اختلال در ارتباط با خود و دیگران می شود از جمله:
– دخر بودن (در حالی که خانواده پسر دوست دارند.)
– پسر بودن (در حالی که خانواده دختر دوست دارند.)
– فرزند کوچک خانواده (آخرین فرزند خانواده)
– زشتی چهره و قیافه فرزند (در حالی که سایر فرزندان از زیبایی و تناسب چهره برخوردارند.)
– کند ذهنی و دیرآموزی (در حالی که سایر فرزندان در وضعیت متوسط و یا بالای هوشی قرار دارند.)
– عقب ماندگی تحصیلی (در حالی که سایر فرزندان از پیشرفتهای تحصیلی برخوردارند.)
– لکنت زبان داشتن (علی رغم کامل بودن وضع گویای دیگر فرزندان).
– معلولیت بدنی ( علی رغم سلامت کامل جسمی دیگر فرزندان)
– کندکاری و ناتوانی در انجام سریع کارها (در مقابل سرعت عمل دیگران)
– چاقی مفرط یا لاغری بیش از حد (در حالیکه دیگر فرزندان تناسب اندام دارند)
– کوتاهی قد فرزند (علی رغم قد و قامت بلند دیگر فرزندان)
– فرزند خواندگی (حضور یک فرزند ناتنی در میان یک یا چند فرزند تنی)
– پشت در دانشگاه ماندن و عدم راهیابی به دوره تحصیلات عالی (در حالی که برادر و یا خواهر او در دانشگاه قبول شده است)
عوامل یاد شده، هر یک به تنهایی، فرزند در موقعیت دشوار و متفاوتی از سایر برادران و خواهران قرار می دهد، به گونه ای که والدین، این تفاوتها را بروز می دهند و موجب ناامیدی و سرخوردگی فرزند خویش می شوند. البته باید گفت که در تمام موارد فوق، والدین با آگاهی و اراده، این عمل نمی کنند، بلکه در پاره ای از موارد به طور ناخودآگاه این شیوه را در پیش می گیرند، گاهی مواقع فرزندان از این عمل به عنوان تبعیض نام می برند.
تبعیض همچون امواج نامساعدی که در دریا آرامش را بر هم می زند و منجر به نابودی می گردد، آرامش محیط خانوادگی را به بغضهای متراکم حسادت مبدل می کند و شکاف عمیقی را بین والدین و فرزندان به وجود می آورد و روابط عاطفی و گرم موجود را به روابط معیوب و آسیب دیده جدید مبدل می نماید.
این قبیل خانواده ها، سرچشمه شادکامی فرزندان بوده و بنیادهای آرامش را در محیط خود می آفرینند. لذا حفظ آرامش روانی خانواده یک اصل مهم است، به گونه ای که یکی از شاخصهای موفقیت خانواده ها برخورداری آنها از آرامش و سکون می باشد.
واژه مسکن که به خانه اطلاق می شود از ریشه سکون به مفهوم آرامش می آید، لذا خانه باید این ویژگی را دارا باشد که آرامش لازم و مورد نیاز اعضای خانواده را برای همه آنها تامین کند.
منفی گرایی
پدیده دیگری که بیشتر صاحبنظران آن را مختص به دوره نوجوانی می دانند، تظاهرات رفتاری نوجوان است که غالبا از کیفیتی منفی برخوردار است و اصطلاحا به آن منفی گرایی نیز می گویند، نوجوان می کوشد به آنچه که می خواهد، از طریق معمول و طبیعی دست یابد و حتی المقدور سعی دارد که به رفتارهای منفی متوسل نشود. در غیر اینصورت برای اثبات وجود خویش با بزرگترها به مقابله بر می خیزد و در این تقابل به جستجوی خواسته هایش می پردازد که اصطلاحا در روان شناسی به آن مخالفت با مراجع قدرت نیز می گویند.
نوجوان مخالفت های پراکنده ای را از خود در قبال خانواده بروز می دهد. در برابر آنان به اظهار نظر می پردازد، عقاید آنان را رد می کند و به مخالفت بر می خیزد. سر از اطاعت و تمکین آنان می پیچد. والدین از مشاهده این وضعیت دچار حیرت می شوند و از خود می پرسند که چه اتفاقی دارد می افتد؟ چرا کودک مهربان مودب و مطیع دیروز به نوجوان متمرد گستاخ و منفی گرای امروز مبدل شده است؟ غالب والدین پس از مشاهده این رفتارها تمام اشتباهات و تقصیرات را متوجه فرزند خویش می نماید و سعی نمی کنند که در نگرشها روشها و شیوه های برخوردشان تغییر و تحولی ایجاد نمایند.