تـبلیـغــات و جـنگ

مفهوم تبلیغات از ریشه لاتینی propagane گرفته شده و از نظر لغوی به معنای (پخش کردن) ، (منتشر ساختن) و (چیزی را شناسانیدن) است، زیرا در تبلیغات سعی بر این است تا یک عقیده و یک کردار بطور منظم و جهت‌دار قبولانده شود.

نمونه ای از تبلیغات علیه نازی ها

نگاه اجمالی

در اهمیت و ضرورت تبلیغ کافی است فکر کنیم که موفقیت در بسیاری از برنامه‌های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و نظامی مرهون در اختیار داشتن ابزار ضروری تبلیغاتی است و باید قرن حاضر را قرن غلبه و سیطره ابزار تبلیغ و وسایل ارتباط جمعی دانست و شکست و پیروزی ایدئولوژیها ، عقاید و آرمانهای ملی و مذهبی ملل جهان تا حد زیادی موکول به میزان توفیق در تحصیل ابزار پیشرفته تبلیغات است.

نظریات دریان کورت (J.Drien Court) در هر امر تبلیغاتی

  • ابزار: سخن ، چاپ ، تصویر ، نمایش و نمادها.
  • ابزار فنی : مطبوعات ، رادیو ، تلویزیون ، آگهی‌ها و وسایل ارتباط جمعی
  • ابزار انسانی : بیانات رهبران ، سخنوران ، سیاستمداران ، هواداران تظاهرات و راه پیماییها
  • محتوا و مضامین : ایدئولوژی ، شعارها ، ارائه اطلاعات با مقاصد خاص ، اخبار نادرست ، دروغ
  • اهداف مورد نظر : اطاعت کورکورانه ، انتقاد در برابر هر نوع خود کامگی ضد تبلیغ ، میهن دوستی ، وفاداری به حکومت این خطر وجود دارد که تبلیغات به منزله فنی در تلقین و اقناع جمعی به صورت ابزاری در خدمت قدرتمندان جهت رام سازی افکار عمومی در آید.

کاربرد تبلیغات در جبهه

جبهه دوست

فیلدمارشال مونتگمری می‌گوید که روحیه سرباز پراهمیت‌ترین عامل در جنگ است. در تاریخ جنگها ، شاید هیچ ارتشی یافت نشود که روحیه سربازانش به قدر سربازان ناپلئون قوی و نیرومند بوده باشد. این ارتش در بحبوحه انقلاب و در میان شعار آزادی ، برابری و برادری زاده شده ، پرورش یافته و به سلسله پیروزیهای عجیب و غریبی در تمام خاک اروپا نایل گردیده بود. دلیل این امر چه بود؟

تبلیغات و سخنرانیهای ناپلئون که تبلیغات جنگی آن زمان محسوب می‌گردید، اثر فوق‌العاده‌ای در روحیه سربازان فرانسوی داشت و همین امر باعث گردید که آنها بتوانند به رغم دشواریهای فراوان ، فتوحات بسیاری را برای فرانسه به ارمغان آورند. اثر مثبت تبلیغات در بالا بردن روحیه سربازان را می‌توان در جنگ جهانی دوم نیز مشاهده نمود. هر جامعه سیاسی برای پایداری و دفاع از هویت تاریخی و تثبیت موقعیت فرهنگی‌اش ، نیازمند به زنجیره‌ای از مفاهیم تبلیغاتی است که باید متناسب با شرایط و امکانات رسانه‌های معاصر طراحی شود و تبدیل به یک (پیام) ملی گردد.

 جبهه دشمن

معمولاً تبلیغات علیه دشمن به صورت جنگ روانی از طریق پخش تبلیغات صورت می‌گیرد و برخی از روشهای کاربرد و شایعه در تبلیغات عبارتنداز:

  • تخریب روحیه : شایعه می‌تواند برای تخریب روحیه بکار گرفته شود. در 1940 ارتش آلمان شایعات خوشبنیانه را به جای شایعات بدبنیانه و بین سربازان فرانسوی پخش نمود، در نتیجه به لحاظ روحی در حالتی بین امیدواری و ناامیدی به سر می بردند. آنان پس از مدتی متوجه شدند که نمی‌دانند چه چیزی را باور کنند و چه چیزی را تکذیب. در نتیجه این وضعیت آنان را در موقعیتی پر از ابهام و نگرانی فرو برد.
  • پرده پوشی : شایعات حقایق را می پوشانند. روش مسئولین تبلیغاتی آن است که آنقدر اطلاعات محرمانه منتشر کنند تا در میان انبوه اطلاعات ضد و نقیض ، اطلاعات اصلی قابل تشخیص نباشد و دشمن گمراه شود.
  • بی‌اعتبار کردن منبع خبری : پخش خبر بوسیله رسانه‌های خبری خودی که واقعیت ندارد و در ظاهر به نفع دشمن است، زیرا در صورت پخش همان خبر از طرف دشمن ، رسانه‌ها و مسئولین تبلیغات عدم صحت آن را برملا و ضمن اثبات دروغ بودن اظهارات دشمن آنها را بی‌اعتبار می‌کنند.

شایعه برای آگاهی یافتن از حقیقت نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد، در جنگ جهانی دوم ژاپنی‌ها اغلب شایعاتی در مورد تلفات آمریکاییها پخش می‌کردند، اما از میزان تلفات آگاهی نداشتند و از این طریق می‌خواستند اطلاعات درست را کسب نمایند. آمریکاییان برای حفظ روحیه ناچار بودند حقیقت را بگویند و این امر ، اطلاعات لازم را در اختیار ژاپنی‌ها می‌گذاشت.

 ایجاد روحیه در واحدهای نظامی

مقدمه

روحیه سرباز پراهمیت‌ترین عامل در جنگ است و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم در هیچ نوع عملکردی داشتن روحیه برای فرد به اندازه‌ای که برای یک جنگجو مهم است اهمیت ندارد. در میدان نبرد عوامل بازدارنده‌ای وجود دارد تا یک سرباز از ادامه نبرد سست کند. زیرا در آنجاست که انسان در دو راهی حیات و مرگ قرار دارد و در آنجاست که کل وجود و هستی یک نفر مورد تهدید قرار می‌گیرد. و از این دو راه یکی را باید انتخاب کند و نه تنها انتخاب کند بلکه بایستی با عشق و حرارت تمام بر سر این انتخابش وفادار و استوار باقی بماند.

البته روحیه سرباز عامل جدیدی نیست که به تازگی مورد توجه فرماندهان قرار گرفته باشد. بلکه از روزگاران قدیم روحیه به عنوان یک عنصر اساسی در جنگها شناخته شده است و همواره سرباز شجاع نترس و بی‌باک مورد تحسین همگان قرار گرفته است. و در نقطه مقابل افراد ترسو که شهامت جنگیدن را نداشته‌اند مورد مزمت قرار گرفته‌اند. اسکندر برای جلب روحیه سربازانش همواره بین آنها بذل و بخشش می‌کرد و حتی در طول جنگ آنهایی را که نیاز داشتند به سوی وطنشان بروند راهی مرخصی می‌کرد. زیرا خوب می‌دانست که سربازان بدون انگیزه نمی‌توانند جنگجوی خوبی برای او باشند.

تعریف روحیه

واژه روحیه در زمینه‌های متفاوتی چون صنعت ، علوم تربیتی ، پزشکی و همانند آن در ارتش بکار رفته است. اما به نظر می‌رسد که این واژه از نظر معنی در تمام زمینه‌های فوق دارای تفاوتهای بسیاری باشد. در یک تعریف آمده است: روحیه عبارت است از یک حالت روانی هیجانی که در این حالت فرد دارای احساس خوشحالی ، امیدواری و داشتن اطمینان به دور از هرگونه احساس بی‌ارزش غم و افسردگی است                          .

در تعریف دیگری روحیه را به عنوان توانایی انجام کار در شرایط و اوضاع دشوار با یک ظرفیت محدود توصیف کرده‌اند. بطور کلی اطمینان داشتن، ثابت قدم و راسخ بودن و فدا کردن نگرشهای خود در برابر وظایفی که از افراد خواسته می‌شود، ایمان به فرماندهان ، اعتقاد به پیروزی ، احساس سهیم بودن در ثمره کار گروهی و وفاداری نسبت به دیگر اعضای گروه نشانگر روحیه بالا می‌باشد.

عوامل موثر بر روحیه

در سال 1921 مونسون برای اولین بار شاخه‌ای به عنوان بخش روحیه در ستاد ارتش آمریکا بوجود آورد و در این زمینه شروع به انجام تحقیقات گسترده‌ای نمود. عوامل مختلفی شناسایی شده‌اند که می‌توانند افراد را تحت تاثیر قرار دهند و عملکرد آنها را در واحدهای نظامی تغییر دهند.

عوامل فردی موثر بر ایجاد روحیه

این عامل به نیازهای بیولوژیکی و روانشناختی بستگی دارد. بهداشت خوب ، سلامتی ، غذای خوب ، استراحت مناسب و خواب کافی ، لباسهای خشک و تمیز ، در دسترس بودن حمام از عواملی هستند که موجب بوجود آمدن روحیه بالا می‌شوند. نظر بر این است که ارضای نیازهای اولیه سربازان از قوانین و روشها در میدان جنگ برای آنها الویت بیشتری دارد. بطوریکه یکی از شکایات سربازان در زمان جنگ مربوط به غذا و خواب است. ناپلئون بناپارت در خصوص اهمیت نیاز افراد به غذا و جنگ می‌گوید: یکی از مارشهای نظامی مارش مربوط به شکم سربازان می‌باشد. چارلز مکدونالد یکی از فرماندهان یک گردان پیاده در جنگ جهانی دوم در یک جمله کوتاه چنین می‌گوید: هیچوقت برای من اتفاق نیافتاده که روحیه‌ام برابر زمانی باشد که در یگان حمام کرده باشم.

علاوه بر عوامل فیزیولوژیک موثر در روحیه فردی روانشناختی دیگری وجود دارد که نقش مهمی در روحیه سربازان بازی می‌کند. روحیه سرباز به عواملی چون هدف ، نقش اجتماعی در واحد و وجود یک دلیل برای اعتماد به نفس وابسته است. همچنین یکی از عوامل موثر در ایجاد روحیه را ایمان و ایدئولوژی می‌دانند که می‌تواند موجب افزایش عملکرد نظامی افراد شود. میهن پرستی و داشتن ایدئولوژی و ایمان موجب کاهش خواسته‌ها و نیازهای افسرانی بوده است که دارای این ویژگیها بوده‌اند. از دیگر عوامل موثر در روحیه آموزش است که نقش محوری در ایجاد روحیه در یگان نظامی را ایفا می‌کند.

عوامل گروهی موثر در روحیه

اغلب توانایی و اراده سربازان درگیر در میدان رزم بستگی به دشمن مقابل آنها ندارد بلکه بیشتر وابسته به شرایط محیط اطراف و ارتباطی است که با همرزمان خود دارد. گفته می‌شود داشتن هویت و تشخصص در میان گروهی که خود هویت دارد شاید به عنوان یکی از مهمترین عوامل و اجزای تشکیل دهنده روحیه در میدان نبرد باشد. ارتباط خوب حداقل با یک رفیق در یگان به ایجاد وحدت در یگان کمک کرده و انجام ماموریت را تسهیل می‌کند و همچنین به بقای نفرات کمک می‌کند. داشتن مشترکات چنین ارتباطاتی را تسهیل می‌کند و موجب کاهش اختلافات ناشی از نامتجانس بودن نژادی ، طبقاتی ، اخلاقی و … می‌شود. بطور کلی همبستگی گروهی و عواملی که آنرا تقویت می‌کند در ایجاد روحیه واحدهای نظامی موثر هستند.

 ایجاد روحیه در واحدهای نظامی(2)

  1. تامین کیفی و کمی نیازهای فیزیولوژیک مثل تغذیه ، خواب ، حمام و …
  2. تامین نیازهای روانی افراد مثل تقویت اعتماد به نفس ، احساس مسئولیت
  3. تقویت ایمان و ایدئولوژی
  4. تقویت ارتباطات در واحدهای نظامی
  5. تقویت همبستگی در واحدهای نظامی
  6. متجانس کردن واحدهای نظامی

روانشناسی نظامی به عنوان یکی از حوزه‌های روانشناسی به بررسی مواردی می‌پردازد که به محیطهای نظامی مرتبط هستند. محیطهای نظامی و مسائل حاکم برآن هر چند شباهتهای اساسی با سایر محیطها دارد، اما از لحاظ دارا بودن یکسری ویژگیها که مختص این نوع محیطهاست، روانشناسی تاثیرات خاصی بر آن دارد. به عبارتی محیط نظامی از یک سو به عنوان یک گروه ، قوانین حاکم بر گروهها را داراست و از سوی دیگر ویژگیهایی دارد که آن را از سایر گروهها مجزا می‌سازند.

موضوعات روانشناسی نظامی

روانشناسی در حوزه نظامی به مسائلی از این قبیل می‌پردازد که چگونه می‌توان به گزینش نیروهای نظامی دست زد، بطوری که عملکرد این نیروها با اهداف واحد نظامی همخوانی داشته باشد.

  • چگونه می‌توان نیروها را فعال و نیرومند نگه داشت و از تأثیرات عوامل مخرب دور نگه داشت و فعالیتهای آنها را در راستای اهداف مورد نظر تنظیم کرد؟
  • چگونه می‌توان قوانین و مقررات را به اجرا گذاشت؟ کدام نوع قوانین تغییر رفتار را می‌توان به کار بست؟
  • چه نوع شخصیتهایی مناسب محیطهای نظامی هستند و برای هر پستی مورد نیاز است؟
  • در مواقع بحران ، چه شرایط و چه موقعیتهایی را برای کاهش اثرات استرس باید پیاده کرد؟
  • با مسأله‌ای با عنوان اسارت چه برخوردی می‌توان داشت؟

چگونه می‌توان به کشف برخی حقایق نائل شد؟

اینها موضوعاتی هستند که در حیطه روانشناسی نظامی مطرح هستند و در کل هدف بررسی و اعمال روشهایی است که رسیدن به اهداف اساسی نظام را میسر می‌سازد. در واقع روانشناسی نظامی سهولت اجرای تغییرات و روشهای مورد نظر را فراهم می‌سازد.

ارتباط روانشناسی نظامی با سایر حوزه‌های علمی

در حیطه روانشناسی ، ارتباط بسیار نزدیکی بین روانشناسی نظامی و سایر حوزه‌ها وجود دارد. هر چند این ارتباط بین روانشناسی نظامی و برخی حوزه‌ها بسیار عمیقتر می‌نماید، اما این حوزه با اکثر حوزه‌ها رابطه نزدیک دارد هر چند این ارتباط گاه بسیار غیر مستقیم به نظر می‌رسد. روانشناسی نظامی با روانشناسی اجتماعی ، روانشناسی سازمانی ، روانشناسی مدیریت ، روانشناسی قانونی ، روانشناسی جسمانی ، روانشناسی شخصیت ، روانشناسی رفتارگرا ، روانشناسی شناختی ، ارتباطات نزدیک دارد.

از یافته‌های سایر حوزه‌های روانشناسی مثل روانشناسی تجربی ، روانشناسی فیزیولوژیک ، روانشناسی احساس و ادراک ، روانشناسی انگیزش و هیجان ، تفاوتهای فردی و … نیز استفاده‌های شایان توجهی می‌شود. روانشناسی تربیتی ، روانشناسی کودکان استثنایی و یافته‌های آنها ارتباط بسیار ناچیزی با روانشناسی نظامی دارند. در سایر حوزه‌های علمی روانشناسی با شاخه‌های مختلف علوم اجتماعی ، علوم سیاسی ، علوم زیستی و پزشکی پیوند نزدیک دارد. از سوی دیگر روانشناسی نظامی ارتباط بسیار نزدیک با سیاستها و خط مشیهای یک کشور دارد. و در واقع به عنوان وسیله‌ای برای اجرای بهتر اهداف مورد نظر بکار می‌برد.

روشها و ابزارهای مورد استفاده در روانشناسی نظامی

روشهای مورد استفاده در روانشناسی نظامی عمدتا همان روشهای مورد استفاده در سایر حوزه‌های روانشناسی است. در این شاخه با توجه به هدف مورد نظر از روشهای مختلف گردآوری اطلاعات شامل مشاهده ، مصاحبه ، پرسشنامه ، نگرش سنجها و در موارد لزوم از آزمایشات نیمه تجربی استفاده می شود. در واقع روانشناسی نظامی عمدتا کاربرد یافته‌های روانشناسی و سایر حوزه‌هاست که با یافته‌های تحقیقات مختص واحدهای نظامی ترکیب می‌یابد و نتایجی را منتشر می‌کند که به حصول اهداف واحدهای نظامی کمک می‌کند. گاه در حیطه روانشناسی نظامی از انواع ابزارها و آزمونها نیز استفاده می‌شود. این آزمونها در پاسخ سؤالات مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند مثل انواع آزمونهای هوش و شخصیت برای گزینش افراد یا انتخاب در پستهای حساس.

موقـعيت استراتژيک ايـران

 ايران با داشتن 2 هزار كيلومتر نوار ساحلى در جنوب و مرزهاى مشترك با 12 كشور در منطقه، توانايى زيادى در انتقال انرژى به نقاط مختلف دنيا دارد. اين مقاله  به نقش و جايگاه ايران در انتقال انرژى از شبه قاره هند تا درياى سياه مى پردازد.

 ايران با 130ميليارد بشكه نفت دومين كشور نفتى بعد از عربستان سعودى محسوب مى شود، همچنين «كشور ما از نظر ذخاير منابع گاز داراى 950 تريليون فوت مكعب گاز است كه توليد سالانه آن در حال حاضر 3 ميليون تريليون فوت مكعب است » و در حال حاضر از نظر ذخاير گاز در منطقه خليج فارس مقام اول را دارد، كشور ايران، همچنين با داشتن منابع اورانيوم و همچنين منابع معدنى ديگر در واقع قدرت اول از نظر ذخاير هيدروكربنى و منابع معدنى در خليج فارس است.

 اما اهميت برتر كشور ايران در خليج فارس آن است كه بدون استفاده از ايران و راه هاى آبى و خاكى كه جزو قلمرو سياسى و جغرافيايى ايران است، منابع خليج فارس چندان راه به جايى نخواهد داشت و اين ايران است كه به دليل داشتن موقعيت ممتاز سوق الجيشى و استراتژيكى ، علاوه بر اين كه از نظر ذخاير نفت و گاز مقام دوم و اول را در خليج فارس دارد، داراى بهترين راه هاى انتقال نفت و گاز از كشورهاى صادركننده به كشورهاى مصرف كننده نيز مى باشد. در اينجا اين راه هاى ارتباطى رامورد بررسى قرار مى دهيم، ابتدا راه هاى آبى (تنگه هرمز) را بررسى مى كنيم و سپس راه هاى خشكى را ارزيابى خواهيم نمود.

1 تنگه هرمز

تنگه هرمز آبراهى است كه خليج فارس را از راه درياى عمان به اقيانوس هند متصل مى سازد. «تنگ ترين معبر خليج فارس در اين تنگه داراى 46/69 كيلومتر پهنا است و كوتاه ترين فاصله بين ساحل شمالى و جنوبى ، بين : «جزيره ايرانى لارك در شمال و جزيره عمانى (قوين بزرگ ) در جنوب تنگه هرمز 39كيلومتر برابر با 21مايل است كه آب هاى كرانه اى 12مايلى دو كشور در آن تداخل مى يابد». و بدين ترتيب حدود آب هاى ساحلى ايران و گستره قلمرو دريايى ايران از جزيره لارك در اين منطقه تا حدود 20 كيلومترى ساحل جنوبى تنگه هرمز در جزيره قوين عمان وسعت مى يابد.

كشور ايران با توجه به وجود جزاير ايرانى در ميانه تنگه هرمز و محاسبه خط كرانه هاى همه جزاير ايرانى و عمانى طبق قرارداد مرزى ايران و عمان ، داراى مالكيت سياسى و جغرافيايى در قسمت اعظم اين تنگه است.

لازم به يادآورى است، با توجه به اعمال حاكميت مجدد ايران بر جزاير تنب بزرگ و كوچك و ابوموسى و به دنبال ، اعلام توافق بين ايران و شارجه مقررات 12 مايل آبهاى ساحلى ايران در مورد ابوموسى، به اجرا درآمد كه با اجراى اين مقررات حدود آبهاى ساحلى ابوموسى را تا سرحد تداخل با آبهاى كرانه اى امارات ام القوين گسترش داد.

وجود انبوه جزاير استراتژيك ايرانى، علاوه بر آن كه موجب افزايش وسعت آب هاى ساحلى ايران مى باشند، همواره به عنوان پايگاه هايى جهت كنترل ايران بر اين آبراه و اين تنگه مهم داراى ارزش فوق العاده هستند، جزاير لارك، قشم، هرمز، هنگام و در ادامه جزاير تنب بزرگ و كوچك و ابوموسى، اين توانمندى را تقويت نموده و تنگه هرمز را همچنان در تسلط ايران قرار مى دهد.

اقدامات كشورهايى مانند عربستان جهت كاهش ارزش استراتژيكى تنگه هرمز «مانند طرح خط لوله نفتى به طول 1287كيلومتر از منطقه احسأ و قطيف كه با حداكثر ظرفيتى برابر 1/8 تا 3 ميليون بشكه در روز، نفت اين كشور را به ساحل درياى سرخ مى رساند و يا اقدامات و طرح هاى عراق جهت انتقال نفت خود از طريق خط لوله از راه تركيه به ظرفيت روزانه 1/2ميليون بشكه  و قرارداد با عربستان سعودى  به ظرفيت روزانه 1/2 ميليون بشكه و قرارداد ديگرى با تركيه با ظرفيت روزانه يك ميليون بشكه جمعاً در حدود4ميليون بشكه هيچ گاه نتوانسته اهميت استراتژيك خليج فارس و تنگه هرمز را كاهش داده و در برابر اين موقعيت طبيعى كشور ايران به صورت جدى مطرح گردد و تنگه هرمز كماكان محل اصلى عبور 60 درصد نفت مورد نياز جهان به شمار مى رود.

  2ـ موقعيت سرزمينى و راه هاى خشكى انتقال انرژى از ايران

خليج فارس در واقع بدون ايران بسيارى از قابليت هاى صدور منابع انرژى را به جهان از دست خواهد داد. ايران با داشتن بيش از دو هزاركيلومتر ساحل از دهانه اروندرود تا بندر گواتر، علاوه بر تسلط بر راه هاى آبى منتهى به اقيانوس هند، تنها كشورى است كه مى تواند از طريق خشكى منابع انرژى خليج فارس را به بسيارى از مناطق جهان انتقال دهد.

در واقع «ايران مى تواند به مانند پلى ما بين خليج فارس، قفقاز و كشورهاى اروپايى بوده و اقدامات لازم را براى افزايش روند مبادلات به عمل آورد.»

موقعيت ممتاز ايران جهت انتقال انرژى هنگامى تكامل مى يابد كه بسيارى از كشورهاى همسايه ايران و يا در نزديكى ايران، به عنوان عمده ترين مصرف كنندگان، نفت و گاز خليج فارس، نگاه خود را جهت استفاده از اين انرژى تنها به طرف ايران متوجه نموده اند، زيرا ايران داراى امن ترين و نزديك ترين راه ها به منابع انرژى بوده و مسير انتقال آن نيز از نظر عوارض طبيعى، مناسب ترين مسير از نظر انتقال نفت و گاز و صرفه جويى در پول و زمان و همچنين ايمنى صنعتى است. ايران حتى با استفاده از خطوط لوله مى تواند، نفت و گاز خليج فارس را به سواحل درياى مازندران انتقال دهد، ضمناً ايران توانسته تاكنون حدود 5ميليون بشكه نفت كشورهاى حاشيه درياى مازندران را در نكا دريافت و از طريق خليج فارس همين ميزان نفت را براى آنها صادر كند و به ازاى هر بشكه 2 دلار دريافت نمايد. اهميت ويژه سرزمينى ايران را مى توان در قالب پروژه هاى در دست اجرا و يا طرح هايى كه در آينده مى بايد به مرحله اجرا درآيد به وضوح ديد، اين طرح هاى در حال اجرا و طرح هاى آينده به شكلى است كه قدرت بلامنازع ايران را به عنوان شاهراه انتقال انرژى مورد تأييد قرار خواهد داد. همه اين طرح ها براساس نياز كشورهاى مصرف كننده و اولويت قرار دادن و انحصارى بودن مسير ايران است. از جمله اين طرح ها، مى توان به پروژه انتقال گاز ايران به نخجوان براساس نياز نخجوان و پروژه انتقال گاز به ارمنستان كه در فروردين ماه 86 افتتاح شد و يا خواسته هاى كشورهاى ديگر قفقاز و حاشيه درياى سياه و اروپاى شرقى به نفت و گاز ايران اشاره نمود. ايوان كوراس معاون آكادمى علوم اوكراين در پانزدهمين سمينار بين المللى خليج فارس «لزوم برقرارى و توسعه، روابط ايران و اوكراين در زمينه انتقال انرژى» را مورد تأييد و تأكيد قرار داد.

ضمن اين كه موضوع بن بست انتقال گاز روسيه به اوكراين نيز اين نيازهاى اوكراين را تشديد مى كند، همچنين در حال حاضر، طرح انتقال گاز ايران به همراه تعداد ديگرى از كشورهاى خاورميانه و آسياى مركزى به اروپا از طريق تركيه، بلغارستان، مجارستان، رومانى و اتريش در حال بررسى است. ضمناً انتقال نفت و گاز ايران به كشورهاى حاشيه درياى سياه نيز ازمواردى است كه با توجه به موقعيت ممتاز جغرافيايى ايران مى شود مورد بررسى قرار گيرد. امكان اين ارتباط با درياى سياه از دو طريق جمهورى هاى نخجوان و ارمنستان و گرجستان و يا از طريق فقط دو جمهورى ارمنستان و گرجستان امكانپذير است،  به هر حال با انتخاب هر يك از اين راه ها و انتقال نفت و گاز ايران به بندر باطوم در كنار درياى سياه در خاك گرجستان، تمامى كشورهاى ساحلى درياى سياه، يعنى رومانى، بلغارستان، مولداوى وخود گرجستان هم مى توانند نفت و گاز ايران را از طريق اين بندر دريافت دارند. بنابراين موقعيت ايران در جهت ارتباط با درياى سياه و باز شدن راهى جديد جهت انتقال نفت و گاز ايران و ديگر كشورهاى توليد كننده از طريق ايران به كشورهاى ساحلى درياى سياه، مديترانه و اروپايى مى تواند بسيار ارزشمند باشد و در واقع پاسخى باشد به وقفه اى كه تركيه در عضويت ايران در استفاده از خط لوله خاورميانه و آسياى مركزى ايجاد كرده و مرتباً اشكالات جديد به وجود مى آورد اين امر يعنى صدور نفت و گاز ايران از طريق خط لوله به ساحل درياى سياه يعنى بندر باطوم. با افتتاح پروژه صدور گاز به جمهورى ارمنستان و با طى فاصله بين ارمنستان با ساحل درياى سياه بسيار سهل تر و كوتاه تر خواهد شد. بديهى است كه كشورهاى ساحلى درياى سياه، بهترين و بيشترين خريدار نفت ايران از اين راه دريايى ارزان و مناسب خواهند بود و ايران تنها كشور نفت خيز در بين كشورهاى صادر كننده خليج فارس است كه مى تواند از اين طريق و در كوتاه ترين فاصله با توجه به موقعيت جغرافيايى خود، نفت مورد نياز كشورهاى ساحلى درياى سياه را تأمين كند. البته علاوه بر اين، كشورهاى كرانه مديترانه مانند، يونان، آلبانى، يوگسلاوى، بوسنى و هرزه گوين، كروواسى، مجارستان، ايتاليا، فرانسه، اسپانيا و احتمالاً كشورهاى شمال آفريقا نيز مى توانند در صورت انتخاب اين راه، علاوه بر مسير خليج فارس، از اين مسير نيز استفاده نمايند و بنابراين، در واقع ايران پلى خواهد بود كه از دو مبدأ خليج فارس و درياى سياه، نفت خود را با توجه به اولويت مكانى كشورهاى مصرف كننده و انتخاب مسير نزديكتر مى تواند به كشورهاى متقاضى انرژى برساند و از طرفى ديگر كشورهاى صادر كننده نفت، براى انتقال نفت خود از مسير درياى سياه، تنها بايد از مسير ايران استفاده نمايند. لازم به ذكر است كه به غير از ترانزيت نفت و گاز ايران از جنوب به شمال و شمال غربى كه با ارتباط از طريق مرز ايران در استان هاى آذربايجان غربى و شرقى به بندر باطوم، اهميت سرزمينى ايران را جهت انتقال انرژى بسيار بالا خواهد برد، مسير ترانزيت نفت و گاز ايران، از طريق شمال شرقى ايران به كشورهاى آسياى مركزى نيز، ارزشمندى انتقال انرژى از طريق ايران را تأييد مى كند.

اما مهم ترين خطوط انتقال انرژى از خليج فارس از طريق خطوط انتقال گاز ايران به پاكستان و هندوستان است كه هر روز 90 ميليون متر مكعب گاز ايران را به پاكستان و هندوستان انتقال مى دهد و با توجه به نياز روزافزون هند به انرژى جهت راه اندازى و ادامه فعاليت هاى اقتصادى خود، همچنان اين كشور نياز به واردات گاز ايران خواهد داشت، طول اين مسير2700 كيلومتر است. همچنين كشور چين نيز با توجه به نزديكى سرزمينى به ايران، بهترين راه جهت دستيابى به انرژى هيدروكربنى مورد نياز خود را مسير ايران مى داند، زيرا لوله هاى حامل انرژى ايران پس از انتقال از كناره هاى خليج فارس در داخل ايران، فقط بايد خاك افغانستان را جهت رسيدن به چين طى نمايد. بنابراين و با توجه به نكاتى كه اشاره شد مسلماً مى توان گفت كه ايران مهم ترين و ارزشمندترين شاهراه جهت ترانزيت انرژى بوده و فى الواقع ايران شاهراه انتقال انرژى است.

آشنایی با ماهواره ها

     علم با سرعت فوق العاده زیادی روبه پیشرفت است، این پیشرفت و تکامل در علوم نظامی تأثیر بسزایی گذاشته که از آن جمله می توان به جاسوسی نوین اشاره کرد، این جاسوسی با استفاده از وسایل و دستگاه های گونانی نظیر ماهواره ها، سیستم های استراق سمع، چشم های الکترونیکی و… صورت می گیرد. به جاسوسی با استفاده از دستگاه ها و وسایل فوق جاسوسی فنی و الکترونیکی گویند. سازمان های جاسوسی کشورهای ابرقدرت از این دستگاه ها به تنهایی و گاهی به عنوان مکمل جاسوسان در امر به دست آوردن اطلاعات استفاده می کنند، ماهواره ها جز مهم ترین این دستگاه ها به شمار می آیند. امروزه ماهواره های پیشرفته گوناگون هر فعالیتی در زمین، آسمان و دریا را مشاهده و ثبت می کنند، کار با این دستگاه ها مستلزم گذرانیدن دوره های عالی بوده که در این مقاله اشاره مختصری به انواع ماهواره ها و کاربرد آن ها شده است.

  1. ماهواره های علمی نظامی (Military Scientific Satellite)
  2. ماهواره های هواشناسی نظامی (Military Weather Satellite)
  3. ماهواره های مخابراتی نظامی (Military Communications Satellite)
  4. ماهواره های ناوبری نظامی (Military Navigation Satellite)
  5. ماهواره های جاسوسی نظارت دریایی (Ocean Surveillance Satellite)
  6. ماهواره های هشداردهنده (Erly Warning Satellite)
  7. ماهواره های استراق سمع (Electromagnetic Reconnaissance Satellite)
  8. ماهواره های عکاسی (Phto Reconaissonce Satellite)

ماهواره های علمی نظامی

(Military Scientific Satellite)

     تاکنون ماهواره های بسیاری در مدارهای مختلف زمین فرستاده شده است، بسیاری از این ماهواره ها در مدارهای مختلف که قرار می گیرند دچار مشکلاتی شده که بیشتر به سبب وضعیت خاص محیط رخ می دهد، عمده این مشکلات ذرات بارداری است که از خورشید ساطع می شوند. دانشمندان برای تحقیق ماهواره های علمی را ساخته و آن ها را در مدارهای مختلف زمین قرار می دهند، این ماهواره ها مجهز به سنجشگرهای الکترون، پروتون و ذرات آلفا بوده و مشاهدات علمی خود را به زمین مخابره می کنند.

ماهواره های هواشناسی نظامی

(Military Weather Satellite)

    پیش بینی وضع هوا در امور مختلفی مانند عملیات نظامی، پرواز هواپیماها و… امری حیاتی می باشد. به همین منظور ماهواره هایی طراحی شده اند که وظیفه اصلی آن ها ارسال منظم وضعیت جوی دنیا به مراکز تحقیقاتی و هواشناسی است. اولین ماهواره نیز (Block 4) بود که در تاریخ 16 سپتامبر 1966 توسط آمریکا به فضا فرستاده شد.

ماهواره های مخابراتی نظامی

(Military Communications Satellite)

     ارتباطات و مخابره پیام جایگاه ویژه ای در تکنولوژی دارد، نیروهای نظامی لازم است هر لحظه با رده های خود ارتباط برقرار کنند. با در اختیار داشتن ماهواره های مخابراتی امکان ارسال و دریافت هزاران پیام به صورت رمز شده پدید می آید. این ماهواره ها می توانند ارتباط آنی و محرمانه بین واحدهای نظامی و… در هر نقطه جهان را با رده های خود برای مثال با وزارت دفاع ایجاد کنند. اولین ماهواره مخابراتی توسط آمریکا در تاریخ 16 سپتامبر 1965 به نام (DSCS1) به فضا پرتاب شد.

ماهواره های ناوبری نظامی

(Military Navigation Satellite)

    جهت یابی و پیدا نمودن موقعیت لازمه هر واحد نظامی بوده که فرماندهان باید آن را فرا گرفته باشند، امروزه با کمک سیستم مکان یابی جهانی “GPS” (Global Positioning System) هر کس قادر است به راحتی موقعیت خود را در هر کجای کره زمین تشخیص دهد. سیستم مکان یابی جهانی به کمک ماهواره های ناوبری فعال است. تلاش برای نصب این سیستم از دهه 60 آغاز شد، اکنون دستگاه های مکان یابی جهانی در سایزهای مختلف (حتی سایز جیبی) در اختیار نیروهای نظامی و غیر نظامی قرار گرفته، تانک ها، هواپیماها، کشتی ها، زیردریایی ها و… قادرند به کمک این دستگاه به راحتی موقعیت خود را در هر نقطه جهان پیدا کنند، شرایط بد جوی در عملکرد این سیستم اختلال ایجاد نمی کند. همچنین با کمک این دستگاه فرماندهان نظامی موقعیت دشمن را در جبهه نبرد پیدا کرده و تدابیر لازم و مناسب را برای حمله و دفاع را در نظر بگیرند. هدایت موشک های کروز نیز از جمله وظایف این ماهواره ها است.

این ماهواره ها وظایف عمده زیر را بر عهده دارند:

1-جهت یابی دقیق یگان های زمینی، هوایی و دریایی

2- هدایت موشک

3- پیدا کردن موقعیت دشمن (نیروها، هواپیماها و موشک ها و…)

4- کنترل رفت و آمد زمینی، هوایی و دریایی

5- هدایت تیم های جستجو و امداد و نجات

6-مطلع شدن از انفجارهای هسته ای

7-کمک به ماهواره های مخابراتی

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد GPS  به صفحه ی زیر مراجعه کنید:

http://www.jangafzar.mihanblog.com/Post-17.ASPX 

ماهواره های جاسوسی نظارت دریایی

(Ocean Surveillance Satellite)

     این ماهواره ها نظارت در اقیانوس ها و دریاها را به عهده دارند، فعالیت گسترده این ماهواره ها از دهه 70 آغاز شد. 14 دسامبر 1971 اولین گروه ماهواره های نظارت دریایی آمریکا که در مرکز تحقیقات نیروی دریایی ساخته شده بود به فضا پرتاب شدند. این ماهواره ها قادرند فعالیت کلیه شناورهای دریایی و زیردریایی را کشف و به مراکز خود گزارش کنند، لازم به ذکر است ماهواره اتمی روسی کاسموس 954 که در ژانویه 1987 در شمال کانادا سقوط کرد و ماجرای جنجال داشت، از این نوع ماهواره ها بود.

ماهواره های هشداردهنده

(Erly Warning Satellite)

     این نوع ماهواره ها مجهز به سنجشگرهای مختلف و حساسی است، سنجشگرهای فوق با کشف اشعه مادون قرمز ناشی از حرارت ساطع شده از موتور موشک های دوربرد می تواند شلیک این نوع موشک ها را کشف و به مرکز خود مخابره کند، اولین سری از این ماهواره ها به نام میداس مخفف تیم هشدار دهنده دفاع موشکی (Missile Defense Alarm System) در تاریخ 26 فوریه 1960 توسط نیروی هوایی آمریکا به فضا پرتاب شد. ماهواره های هشدار دهنده قادرند فعل و انفعالات اتمی را در سراسر کره زمین و به فاصله ده ها میلیون مایل در فضا تشخیص دهند.

ماهواره های استراق سمع

(Electromagnetic Reconnaissance Satellite)

         این ماهواره هادر اختیار سازمان های جاسوسی قرار دارند و اطلاعات مربوط به آن ها سری است. اصول کار ماهواره های فوق به این شکل است ک در سیستم های مخابراتی سازمان های نظامی و غیر نظامی رخنه کردهه و پیام های آن ها را ضبط و به مراکز زمینی خود ارسال می کنند. برخی از این ماهواره ها امکان ارتباط بین جاسوسان و سازمان های اطلاعات را برقرار می کنند، بدین طریق که جاسوسان از طریق ساعت مچی، خودکار و… که در واقع گیرنده و فرستنده می باشد با ادارات خود در سراسر دنیا تماس بگیرند.

ماهواره های عکاسی

(Phto Reconaissonce Satellite)

ماهواره های فوق را می توان به جرات مشهورترین ماهواره های جاسوسی نامید. این ماهواره ها قادرند از هر نقطه مطلوب در جهان عکس بگیرند، اولین سری از ماهواره های عکاسی به نام (Samos) مخفف (Satellite And Missile Observation System) در دهه 60 کار خود را آغاز کردند، ماهواره های عکاس قادرند عکس سیاه سفید، رنگی و مادون قرمز بردارند و عکسبرداری در شب و روز تأثیر زیادی بر کار آنها ندارد. قدرت وضوح تصاویر در برخی موارد به حدی است که می توان درجه روی لباس یک فرد نظامی را دید یا نوع سلاح او را تشخیص داد، عکس های فوق توسط کپسول مخصوص یا به صورت پیام به زمین فرستاده می شود.

GPS يا (Golobal Positining System) يك سيستم ماهواره‌اي است كه توسط وزارت دفاع امريكا ساخته شده است

 gps اطلاعات دقيقي از محل، و زمان را در سراسر دنيا در اختيار كاربرها قرار مي‌دهد. سيستم GPS سيگنال‌هايي را ارسال مي‌نمايد كه توسط گيرنده‌هاي GPS دريافت مي‌شود و موقعيت مكاني،‌ سرعت و زمان را در هر جاي كره زمين در هر موقع از روز يا شب و در هر شرايط آب و هوايي محاسبه مي‌نمايد. سيستم مكان‌ياب جهاني يا GPS يك منبع ملي و مورد استفاده بين‌المللي براي يافتن موقعيت محل،‌ مسيريابي و زمان سنجي مي‌باشد. و از سه قسمت تشكيل يافته است.

فضا، كاربر، كنترل( Space , User , Control )

سيستم GPS شامل 3 بخش،‌ فضا، كنترل و كاربري مي‌باشد. بخش فضايي شامل آرايش ماهواره‌ها در فضا با (Constellation) مي‌باشد. اولين سري اين ماهواره‌ها در سال 1978 در مدار قرار داده شد. و در سال 1986 توسعه و تكميل آرايش ماهواره‌اي سيستم GPS به علت جلوگيري از خطرات ناشي از عدم مسيريابي انجام پذيرفت. در فوريه 1989 آرايش ماهواره‌اي سيستم GPS با 24 يا تعداد بيشتري ماهواره در مدار كامل و فعال گرديد. سيستم كنترل توسط ارتش آمريكا انجام مي‌گيرد كه رديابي و نگهداري آنها را در مدار كنترل مي‌نمايد.

بخش كاربرها، شامل كاربرهاي نظامي و شخصي هر دو مي‌باشد. كاربرهاي نظامي از سيستم GPS به عنوان، مسيريابي،‌ شناسايي، و سيستم هدايت موشكي استفاده مي‌نمايند و كاربرهاي شخصي هم مي‌توانند همانند نظامي‌ها و براساس نياز از اين سيستم استفاده كنند.

بخش فضايي( Space Segment )

ماهواره‌هاي GPS در حدود 900 kg وزن و 5 متر با نيل‌هاي خورشيدي طول دارند. عمر مفيد اين ماهواره‌ها براي5/7 سال طراحي شده است اما اغلب مدت زمان بيشتري در مدار مورد استفاده قرار مي‌گيرند. پنل‌هاي خورشيدي نيروي اوليه را تهيه مي‌نمايند و نيروي (تغذيه) ثانويه توسط باطري‌هاي Nicod تأمين مي‌شود. در هر ماهواره چهار ساعت (Clock) اتمي فوق‌العاده دقيق نصب گرديده است. در سپتامبر 2001 تعداد ماهواره‌هاي مورد استفاده در مدار 27 عدد بوده است.

مدارات ماهواره‌ها( Satellite orbits )

شامل 6 مدار با فاصله 60 درجه و در هر مدار 4 ماهواره وجود دارد و اين امكان را فراهم مي‌سازد كه با وجود اشكال و خرابي 2 ماهواره در هر مدار سيستم كار نرمال خود را انجام دهد. هر سطح مداري شيبي برابر با 55 درجه با سطح مدار استوايي دارد. ارتفاع زياد مدار (km 20000) باعث ثابت ماندن ماهواره‌ها در مدارشان مي‌شود. همچنين ارتفاع زياد ماهواره باعث پوشش منطقه وسيعي در روي زمين مي‌شود.

ماهواره‌هاي GPS هر نقطه در روي زمين را 2 بار در روز پوشش مي‌دهند (از هر نقطه در روي زمين دوبار در روز مي‌گذرند).

سيگنال‌هاي ماهواره( Satellite Signals )

هر ماهواره يك سيگنال مسيريابي كه شامل عناصر مداري، وضعيت ساعت (Clock)‌، زمان سيستم و وضعيت پيام‌ها مي‌باشد را ارسال مي‌نمايد. به علاوه يك تقويم نجومي (almanac) تهيه مي‌شود كه اطلاعات (تقريبي) را براي هر ماهواره فعال ارسال نمايد. سيگنال‌هاي راديويي با سرعت نور منتشر مي‌شوند. سيصد هزار كيلومتر در ثانيه، مدت زمان 06/0 ثانيه طول مي‌كشد كه سيگنال ارسالي از ماهواره GPS به زمين برسد. اين سيگنال‌ها با قدرت كم (حدود 300 تا 350 وات در طيف مايكروويو) ارسال مي‌گردند.

كد C/A (Coarse A qwsition Cood) براي استفاده كاربرهاي شخصي در دسترس مي‌باشد و به عنوان (SPS) (Standard Positining Service) مسيريابي استاندارد. PPS يا Precise Positioning Service سرويس مكان يابي دقيق كه منحصراً در دسترس كاربرهاي نظامي و كاربرهاي مجاز مي‌باشد. سيگنال‌هاي ماهواره به خط مستقيم جهت رسيدن و استفاده گيرنده‌هاي GPS نيازدارند. درخت، ساختمان،‌ كوه و حتي دست و يا بدن مي‌تواند سيگنال‌هاي ماهواره‌ها را بلوكه نمايد.

تقويم نجومي يا Almanac شامل اطلاعاتي راجع به مدارات 24 ماهواره مي‌باشد. يك گيرنده GPS از تقويم نجومي كه در پيام‌هاي ديتاي ماهواره وجود دارد براي موقعيت هر ماهواره‌اي كه رديابي مي‌كند استفاده مي‌نمايد. نرم افزار mission planning براي تهيه گراف و موقعيت ماهواره‌هاي قابل رؤيت و بهترين زمان بررسي در منطقه مخصوص،‌ از تقويم نجومي استفاده مي‌نمايد. تقويم نجومي براي مدت 30 روز معتبر مي‌باشد،‌ اما هر بار كه گيرنده GPS روشن مي‌شود بطور اتوماتيك تقويم نجومي را دريافت مي‌كند (در مدت زمان 15 دقيقه). استفاده از تقويم نجومي به روز يا up-to-date براي استفاده از ماهواره‌هايي كه در ديد گيرنده‌هاي GPS قرار مي‌گيرند بسيار مهم مي‌باشد.

بخش كنترل Control Segment

بخش كنترل شامل پنج ايستگاه مونيتور در اقصا نقاط جهان شامل هاوايي، كواجالين،‌ جزيره اسنشن، ديوگوگارسيا و كلورادو مي‌باشد. ايستگاه (MCS) يا مركز كنترل در كلورادو قرار دارد. ايستگاه‌هاي مونيتور، ماهوار‌هاي در معرض ديد را رديابي مي‌نمايد و اطلاعات فاصله را جمع‌آوري و اين اطلاعات را در ايستگاه MCS تجزيه و تحليل و سپس مدارات ماهواره‌ها را مشخص مي‌نمايد و پيام‌هاي هر ماهواره مكان‌ياب را به روز مي‌نمايد. اطلاعات به روز شده از طريق آنتن‌هاي زميني به ماهواره‌ها ارسال مي‌گردد. ماهواره‌هاي GPS 1- پيام‌هاي اطلاعاتي ماهواره (موقعيت و زمان) 2- تقويم نجومي 3- اصلاح مداري را كه از ايستگاه MCS دريافت مي‌نمايند، ارسال مي‌كنند و گيرنده‌هاي GPS از تمامي اين اطلاعات جهت محاسبه موقعيت استفاده مي‌نماييد.

ظهور نسل چهارم جنگ ها

منازعات نامتقارن پاشنه ی آشیل ارتش های مدرن است

جنگ های نامنظم یا آن گونه که کارشناسان امور جنگی از آن تحت عنوان جنگ نامتقارن یاد می کنند به جدی ترین چالش فرآروی ارتش های مدرن جهان تبدل شده که برای چندین دهه آنان را به خود مشغول خواهد کرد.

چالش هایی که این روزها ارتش های منظم جهان با آن روبه رو هستند چنان شرایط سر در گم کننده ای را به وجود آورده که پاره ای تحلیل گران امور نظامی از ظهور نسل چهارم شیوه های جنگی سخن می گویند که کاملا از سه نسل قبل متمایز است. اولین نسل آرایش خطی و ستونی نیروها بود که با جنگ های ناپلئونی منسوخ شد. نسل بعدی با ظهور مسلسل و توپخانه آغاز شد و با ابداع تانک و تولید انبوه هواپیماهای جنگی پایان یافت. از نسل دوم به بعد سلاح های کشتار جمعی که تلفات دشمن را به حداکثر می رساندند به کار گرفته شد.

حدفاصل جنگ دوم جهانی تا عملیات اشغال عراق دوران رشد و توسعه روشهای جنگ نسل سوم بود. توماس هامز، سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی ارتش ایالات متحده تاکید دارد اشغال عراق را باید نقطه ی پایانی نسل سوم شیوه ها و جنگ افزارهای جنگی دانست.

به اعتقاد او نسل چهارم متضمن به کارگیری شیوه ها و شبکه های جنگی نا متمرکز خواهد بود. دوره ای که بیش از هر زمانی در گذشته عملیات جنگی را به فناوری متکی می کند. در این شیوه غلبه بر نیروهی دشمن دنبال نمی شود بلکه در مقابل یورش به ذهن و روان گروهای تصمیم گیرنده ی دشمن سعی می شود اراده سیاسی نیروهای متخاصم درهم شکسته شود.

این در حالی است که بسیاری از مناقشات امروز را شکل نوین شیوه های قدیمی جنگ های نامنظم می دانند که بی شباهت به حملات چریکی اسپانیایی ها علیه نیروهای ناپلئون در اسپانیا و جنگ استقلال آمریکا از انگلیس نیست. صرف نظر از تعریفی که برای این شیوه های جنگی نوینی ارائه می شود آن چه کاملا مشهود است اینست که  این جنگ های کوچک می توانند اثراتی بزرگ بر جای بگذارند.

 در نتیجه همین نوع جنگ ها و طی  6 دهه گذشته انگلیسی ها از فلسطین رانده شدند، فرانسوی ناچار به ترک الجزایر شدند، امریکایی ها و فرانسوی ها در ویتنام شکست سختی را تجربه کردند، روس ها عطای اشغال افغانستان را به لقایش بخشیدند و اسرائیلی ها با به باد دادن آوازه شکست ناپذیری خود در برابر حزب الله در لبنان تن به شکست دادند.

این پیشینه موجب شده اکنون این سوال م طرح شود  که آیا ایالات متحده و هم پیمانان غربی اش می توانند از تکرار تحقیری مشابه در عراق و افغانستان جلوگیری کنند؟ مارتین ون کریولد، مورخی نظامی یادآوری می کند غلبه بر شورشی ها همیشه کار دشواری بوده و حتی نازی ها که تاکتیک هایی خشونت آمیز را علیه گروه های شورشی به کار می گرفتند هیچ گاه نتوانستند بر پارتیزان های تحت امر ژوزف تیتو در یوگسلاوی فائق آیند.

پیروزی در چنین منازعاتی مستلزم دو خصیصه است: صبر و تحمل فراوان چون آنچه انگلیسی ها طی 38 سال در شمال ایرلند از خود نشان دادند یا خشونت بی حد و حصر همانند اقداماتی که نازی ها انجام می دادند و همه مردم شهر یا روستایی را که از گروه های پارتیزانی حمایت می کردند به طور جمعی به خاک و خون می کشیدند. به گمان کریولد سایر شیوه ها و روش ها خطر محرومیت از حمایت عمومی یا ناکامی در نتابعت واداشتن حامیان شورش ها را دنبال می کند.

درس های فراموش شده

جنگ های نامنظم همیشه سوژه ای داغ در دانشکده های جنگ بوده است. طی 4 سال گذشته بیش از تمامی چهار دهه گذشته پیرامون راه های رویارویی با گروه های شورشی و کسب پیروزی در جنگ های نامتقارن کتاب، مقاله و رساله به رشته تحریر درآمده است.

 تحقیق پیرامون جنگ های نامتقارن پس از دهه 70 میلادی و پس از شکست ایالات متحده در جنگ ویتنام و تاکید سیاستمداران این کشور بر این که هیچ گاه ویتنام دیگری در کار نخواهد بود، کنار گذاشته شد. در مقابل تمامی توان تحقیقاتی در ارتش ایالات متحده روی راهکارهای غلبه بر ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی متمرکز شده بود.

عقب نشینی توام با رسوایی آمریکایی ها از لبنان در سال 1983 و فرار از واحدهای ارتش این کشور از سومالی در سال 1984 بسیاری را در رده های مختلف ارتش از جمله کاولین پاول، از فرماندهان ارشد وقت ارتش ایالات متحده متقاعد کرده بود امریکا نباید همه توان و داشته های خود را روی جنگ های متعارف سرمایه گذاری کند.

 خروج سریع نیروهای عراقی از کویت در سال 1991 این دیدگاه را تقویت کرد اگرچه نیروهای منظم ارتش عراق از کویت خارج شده بودند لیکن واحدهای شبه نظامی دست به عملیات علیه نیروهای دخیل در عملیات آزادسازی کویت می زدند. این روند موجب شده بود نیروهای ویژه ارتش آمریکا عملا به نیروهای ضد پارتیزانی تبدیل شود.

با توجه به مشکلاتی که ارتش ایالات متحده در عراق و افغانستان با آنها مواجه شده افسران آمریکایی در حال بازخوانی تجربیات گذشته ناشی از مداخله های نظامی امریکا در امریکای لاتین هستند. مهم تر از آن تجربیات انگلیسی ها در زمینه حفط امنیت در سرزمین های تحت اشغال یا به اصطلاح مستعمرات است.

کارشناسان آمریکایی سعی دارند دلایل این که انگلیسی ها در 1950 میلادی توانستند بر شورشیان کمونیست مالایا غلبه کنند اما امریکا نتوانست در دهه 60 و 70 کمونیست های ویتنام را مغلوب کند، دریابند.

جان ناگل، سرگردی در ارتش ایالات متحده در سال 2002میلادی با اشاره به کتابی تحت عنوان «آموزش راه های صرف سوپ با چاقو» دشواری های جنگ با گروه های شورشی را به تصویر کشیده بود. او در این کتاب به این استنتاج رسیده بود که انگلیسی ها به مراتب بهتر از امریکایی ها از اشتباهات نظامی خود درس می گیرند.

 ارتش های غربی طی سالهای اخیر به قدرت آتش، تحرک و فناوری های جدیدی دست یافته اند در حالی که سلاح اصلی گروه های چریکی اصل غافلگیری، چابکی و حمایت لااقل بخش هایی از جامعه است. پیچ و خم های خیابان های عراق و برج و باروهای ساخته شده در دل کوه های افغانستان عقب ماندگی تکنولوژیکی شورشیان را جبران می کند.

شاید به همین دلیل است که کارشناسان نظامی می گویند باید در انتظار ظهور نسل چهارم شیوه های جنگ بود که در آن به جای تلاش برای نابودی دشمن سعی می شود برنامه ریزان نظامی طرف متخاصم به لحاظ روانی در تنگنا قرار گیرند. از آنجا که گروه های شورشی در بین مردم عادی مخفی می شوند القای حس ناامنی به جامعه در دراز مدت شورشی ها را تحت فشار قرار داده و آنان را به سوی فروپاشی سوق می دهد.

تبلیغاتجنگ
Comments (0)
Add Comment