دعا وراز و نیاز
«انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»
– و اذا سألک عبادی عنّی فانی قریب اجیب دعوه الدّاع اذا دعان فلیسجیبو الی و لیومنوا بی لعلّهم یرشدون.
و چون پرسند از تو بندگانم از من پس من نزدیکم. اجابت می کنم خواندن خواننده را چون بخواند مرا. (بقره – 186)
– اذ تستغیثون ربّکم فاستجاب لکم انّی ممدّکم بالف من الملائکه مردفین.
وقتی که استغاثه نمودید پروردگارتان را پس اجابت کرد مرشما را که من زیاد کننده ام شما را به هزار از فرشتگان از پی هم در آیندگان. (انفال – 9)
یا ایّها الذین امنوا استجیبوا لله و للرّسول اذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انّه الیه تحشرون.
ای آن کسانی که گرویدید اجابت کنید مرخدا و رسول را چون بخواند شما را برای آنچه زنده کند شما را و بدانید که خدا حایل می شود میان مرد و دل او بدرستی که بسوی او محشور می شوید. (انفال – 24)
قال قد اجیبت دعوتکما فاستقیما و لا تتّبعان سبیل الذین لا یعلمون.
گفت به تحقیق اجابت کرده شد دعای شما پس ثابت باشید و از پی مروید راه آنان را که نمی دانند. (یونس – 89)
فاستجاب له ربّه فصرف عنه کیدهن انه هو السمیع العلیم.
پس نپذیرفت دعای او را پروردگارش پس بگردانید از او مکر ایشان را به درستی که اوست شنوای دانا. (یوسف – 34)
فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننتجی المومنین.
پس اجابت کردیم او را و رهانیدیمش از اندوه و همچنین می رهانیم گروندگان را.
(انبیاء – 88)
و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین.
و گفت پروردگارتان که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را به درستی که آنان که سرکشی کنند از عبادت من زود باشد که داخل جهنم شوند. (مومن – 60)
انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایماناً و علی ربهم یتوکلون.
جز این نیست گروندگان آنانند که چون یاد کرده شود خدا بترسد دلهای ایشان و چون خوانده شود برایشان آیتهای او بیفزاید ایشان را در ایمان و بر پروردگارشان توکل می کنند. (انفال – 2)
… و اذکروا اذ جعلکم خلفاء من بعد قوم نوح و زادکم فی الخلق بصطه فاذکروا الاء الله لعلکم تفلحون.
… و یاد کنید وقتی که گردانید شما را جانشینان از پس قوم نوح و افزود شما را در خلق زیادتی پس یاد کنید نعمت های خدا را باشد که شما رستگار شوید.
(اعراف – 69)
و اذکر ربک فی نفسک تضرعاً و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لاتکن من الغافلین.
و یاد کن پروردگارت را در نفست از روی زاری و خوفی و غیر بلندی از گفتار به بامداد و شبانگاه و مباش از بی خبران. (اعراف – 205)
هذا ذکرُ ان للمتقین لحسن ماب.
این یادی است و به درستی که پرهیزگاران را هر آینه خوبی بازگشت است.
(ص – 49)
آرامش و طمأنیه
– ثم انزل الله سکینه علی رسوله و علی المومنین و انزل جنود الم تروها و عذب الذین کفروا و ذلک جزاء الکافرین.
پس فرو فرستاد خدا آرامش خود را بر رسولش و بر گروندگان و فرو فرستاد لشکرهایی که نمی دیدیدشان و عذاب کرد آنان را که کافر شدند و آن است پاداش کافران. (توبه – 26)
هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادو ایمانا مع ایمانهم و لله جنود السموات و الارض و کان الله علیما حکیما.
اوست که فرو فرستاد آرامش را در دلهای مومنان تا بیفزاید ایمانی را با ایمانشان و خدا راست لشکرهای آسمانها و زمین و باشد خدا دانای درست کردار. (فتح – 4)
لقد رضی الله عن المومنین اذ یبایعونک تحت الشجره فعلم ما فی قلوبهم فانزل السکینه علیهم و اثابهم فتحا قریباً.
به تحقیق خشنود شد خدا از مومنان وقتی که بیعت کردند با تو در زیر آن درخت پس می داند آنچه در دلهای ایشان است پس فرو فرستاد آرامش خاطر برایشان و پاداششان فتحی نزدیک. (فتح – 18)
… فانزل الله سکینه علی رسوله و علی المومنین و الزمهم کلمه التقوی و کانوا احق بها و اهلها و کان الله بکل شی علیماً.
… پس فرو فرستاد خدا آرامش را بر رسولش و بر مومنان و لازم گردانیده برایشان کلمه تقوی را و بودند سزاوارتر به آن و اهل آن و باشد خدا به همه چیز دانا. (فتح – 26)
و ما جعله الله الا بشری لکم و لتطمئن قلوبکم به و ما النصر الا من عندالله العزیز الحکیم.
و نگردانید آن را خدا مگر بشارت برای شما و از برای آنکه مطمئن شود دلهاتان بآن و نیست نصرت مگر از نزد خدای غالب درست کردار. (آل عمران – 126)
قالوا نرید آن نا کل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم آن قد صدقتنا و نکون علیها من الشاهدین.
گفتند می خواهیم که بخوریم از آن و بیارامد دلهای ما و بدانیم که به تحقیق راست گفتی به ما و باشیم بر آن از گواهان. (مائده – 113)
و ما جعله الله الا بشری و لتطمئن به قلوبکم و ما النصر الا من عند الله آن الله عزیز حکیم.
و نگردانید آن را خدا مگر مژده. و برای آن که بیارامد و آرامش گیرد به آن دلهای شما و نیست یاری مگر از نزد خدا به درستی که خدا غالب درست کردار است. (انفال – 10)
الذین امنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب.
آنان که گرویدند و آرامش دارد دلهاشان به ذکر خدا آگاه باشید به ذکر خدا آرامش می یابد دلها. (رعد – 28)
و ضرب الله مثلا قریه کانت امنه مطمئنه یاتیها رزقها رغداً من کل مکان فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون.
و زد خدا مثل قریه که بود امن آرمیده می آمد روزیش فراوان از همه جا پس کفر ورزیدند به نعمت های خدا پس بچشانیدش خدا پوشش گرسنگی و ترس به آنچه بودند که می کردند. (نحل – 112)
… فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسرالدنیا و الاخره ذلک هو الخسران المبین.
پس اگر رسید او را خیر آرامش یافت به آن و اگر رسید او را بلائی برگشت کند بر رویش زیان کرد در دنیا و آخرت آن است آن زیان آشکار. (حج – 11)
یا ایتها النفس المطمئنه.
ای نفس آرمیده و به آرامش رسیده. (فجر – 89)
صبر واستقامت:
و استعینوا بالصبر و الصلوه و انها تکبیره الا علی الخاشعین.
و استعانت جوئید به شکیبایی (روزه) و نماز و به درستی که آن نماز دشوار است مگر بر صاحبان خشوع. (بقره – 45)
یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرین.
ای آن کسانی که گرویدید یاری جویید به صبر و نماز بدرستی که خدا با شکیبایان است. (بقره – 153)
و لما برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و نصرنا علی القوم الکافرین.
و چون برابر شدند مر جالوت و لشکرهای او را گفتند ای پروردگار ما بریز بر ما شکیبایی را و ثابت دار قدمهای ما را و یاری کن ما را بر گروه کافران.
(بقره – 250)
آن تمسسکم حسنه تسؤهم و آن تصبکم سیئه یفرحوا بها و آن تصبروا و تتقوا لایضرکم کیدهم شیئا ان الله بما یعملون محیط.
اگر مس می کند شما را خوبی بد می آیدشان و اگر رسد شما را بدی شاد می شوند به آن و اگر صبر کنید و بپرهیزید ضرر نمی رساند شما را مکر ایشان چیزی به درستی که خدا به آنچه می کنند فرارسنده است. (آل عمران – 120)
… و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور.
و اگر صبر کنید و بپرهیزید پس بدرستی که آن از عزم امور است.
(آل عمران – 186)
و ما تنقم منا الا ان امنا بایات ربنا لما جاءتنا ربنا افرغ علینا صبراً و توفنا مسلمین.
و بد نمی داری از ما مگر آن که گرویدیم به آیت های پروردگارمان چون آمد ما را پروردگار ما بریز بر ما شکیبایی و بمیران ما را مسلمانان.
(اعراف – 126)
قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین.
گفت موسی مرقومش را یاری جوئید به خدا و صبر کنید به درستی که زمین مر خدا راست به میراث می دهد آن را به هر که می خواهد از بندگانش و انجام کار از برای پرهیزگاران است. (اعراف – 128)
و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجراً جمیلاً.
و صبر کن بر آنچه می گویند و جدایی گزین از آنها جدایی نیکو. (مزمل – 10)
و لربک فاصبر.
و برای پروردگارت صبر کن. (مدثر – 7)
و جزاهم بما صبر و جنه و حریراً.
و پاداش داد ایشان را به آنچه صبر کردند بهشت و حریر. (دهر – 12)
و لمن صبرو غفر آن ذلک لمن عزم الامور.
و هر آینه آنکه صبر کرد و عفو نمود بدرستی که آن هر آینه از کارهای قوی است. (شوری – 42)
و ما کان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.
و نبود گفتارشان جز آنکه گفتند ای پروردگار ما بیامرز برای ما گناهان از حد گذشتمان را در کارمان و ثابت دار قدمهای ما را و یاری کن ما را بر گروه کافران. (آل عمران – 147)
… فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم ان الله یحب المتقین.
پس مادامی که استقامت ورزند برای شما پس استقامت ورزید برای ایشان بدرستی که خدا دوست دارد پرهیزگاران را. (توبه – 7)
قال قد اجیبت دعوتکما فاستقیما و لا تتبعان سبیل الذین لا یعلمون.
گفت به تحقیق اجابت کرده شد دعای شما پس ثابت باشید و از پی مروید راه آنان را که نمی دانند. (یونس – 89)
فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر.
پس ثابت باش چنانکه مأمور شده ای و کسی که توبه کرد با تو و از حد در نگذرید بدرستی که او به آنچه می کنید بیناست. (هود – 112)
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون.
بدرستی که آنان که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرود می آمد برایشان فرشتگان که نترسید و غمگین نشوید و شادمان شوید به بهشتی که بودید وعده می شدید. (فصلت – 30)
فلذلک فادع و استقم کما امرت و لا تتبع اهواءهم …
پس بدین جهت پس بخوان و ثابت باش چنان که مأموری و پیروی مکن خواسته های ایشان را … (شوری – 15)
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون.
بدرستی که آنان که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند پس نیست بیمی برایشان و نه ایشان غمگین شوند. (احقاف – 13)
و ان لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماء غدقاً.
و اینکه اگر استقامت می ورزیدید بر راه هر آینه می دادیم ایشان را آبی بسیار.
(جن – 16)
پرستش وعبادت:
قالوا أجئتنا لیعبد الله وحده و نذر ما کان یعبد اباونا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین.
گفتند آیا آمدی ما را از برای آنکه بپرستیم خدای یکتا را و واگذاریم آنچه را که می پرستیدند پدران ما پس بیاور به ما آنچه وعده می دادی بما اگر از راستگویان هستی. (اعراف – 70)
اف لکم و لما تعبدون من دون الله افلا تعقلون.
اف به شما و به آنچه می پرستید از جز خدا آیا پس در نمی یابید به عقل.
(انبیاء – 67)
و ابراهیم اذ قال لقومه اعبدوالله و اتقوه ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون.
و ابراهیم چون گفت به قومش بپرستید خدا بترسید از آن بهتر است برای شما اگر که بدانید. (عنکبوت – 150)
… فابتغوا عندالله الرزق و اعبدوه و اشکروا له الیه ترجعون.
… پس بجویید نزد خدا روزی را و بپرستید او را و شکر کنید مر او را به سوی او باز می گردید. (عنکبوت – 16)
یا عبادی الذین امنوا ان ارضی واسعه فایای فاعبدون.
ای بندگانم که ایمان آوردید بدرستی که زمین من فراخ است پس مرا بپرستید.
(عنکبوت – 56)
ایاک نعبد و ایاک نستعین.
تو را می پرستیم و از تو یاری می جوئیم. (فاتحه – 5)
یا ایها الذین امنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروا لله ان کنتم ایاه تعبدون.
ای آنان که ایمان آوردید بخورید از پاکیزه های آنچه روزی کردیم شما را و شکر کنید مر خدا را اگر هستید او را می پرستید.
(بقره – 172)
و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً و بذی القربی …
و بپرستید خدا را و شریک مسازید به او چیزی را و به والدین نیکویی کردن و …
(النساء – 36)
ذلکم الله ربکم لا اله الا هو خالق کل شیء فاعبدوه و هو علی کل شیء وکیل.
آن است خدا پروردگارتان نیست خدایی مگر او که آفریدگار همه چیز است پس بپرستید او را و او بر همه چیز کارگزار است. (انعام – 102)
قالوا اجئتنا لنعبد الله وحده و نذر ما کان یعبد اباونا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین.
گفتند آیا آمدی ما را از برای آنکه بپرستیم خدای یکتا را و واگذاریم آنچه را که می پرستیدند پدران ما پس بیاور به ما آنچه وعده می دادی بما اگر از راستگویان هستی. (اعراف – 70)
ان الذین عند ربک لا یستکبرون عن عبادته و یسبحونه و له یسجدون.
بدرستی که آنان که نزد پروردگار تواند سرکشی نمی کنند از پرستش او و تسبیح می کنند او را و مر او را سجده می کنند. (اعراف – 206)
و اذکر ربک فی نفسک تضرعاً و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لا تکن من الغافلین.
و یاد کن پروردگارت را در نفست از روی زاری و خوف و غیر بلندی از گفتار به بامداد و شامگاه و نباش از بی خبران. (اعراف – 205)
فکلوا مما رزقکم الله حلالاً طیباً و اشکروا نعمت الله ان کنتم ایاه تعبدون.
پس بخورید از آنچه روزیتان داد خدا حلال و پاکیزه و شکر کنید نعمت خدا را و براستی او را می پرستید. (نحل – 114)
علم ودانایی:
قال للملا حوله ان هذا لساحر علیم.
گفت جمعی را که پیرامونش بودند بدرستی که این هر آینه جادوگر دانا نیست.
(شعراء – 34)
یاتوک بکل سحار علیم.
که بیارند ترا هر ساحری دانا. (شعراء – 37)
کلا سیعلمون. ثم کلا سیعلمون.
نه چنین است بزودی می دانند پس نه چنین است بزودی می دانند.
(نباء – 5-4)
و یقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیداً بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب.
و می گویند آنان که کافر شدند نیستی تو. فرستاده شده بگو کافی است خدا گواه میان من و میان شما و کسی که نزد اوست دانش کتاب. (رعد – 43)
و لما بلغ اشده اتیناه حکما و علما و کذلک تجزی المحسنین.
و چون رسید به نهایت جوانی خود دادیم او را حکم شریعت و دانش و نیز سزا دادیم نیکوکاران را. (یوسف – 22)
قال اجعلنی علی خزاین الارض انی حفیظ علیم.
گفت بگردان مرا بر خزینه های زمین بدرستی که من نگاهدارنده دانایم.
(یوسف – 55)
قال الملاء من قوم فرعون ان هذا لساحر علیم.
گفتند جمعی از قوم فرعون بدرستی که این هر آینه جادوگری داناست.
(اعراف – 109)
یأتوک بکل ساحر علیم.
که بیارند ترا هر جادوگر دانایی است. (اعراف – 112)
الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم.
مگر آنان که توبه کردند پیش از آنکه دست یابید بر ایشان پس بدانید بدرستی که خدا آمرزنده مهربان است. (مائده – 34)
اعلموا ان الله شدید العقاب و ان الله غفور رحیم.
بدانید که خدا سخت عقوبت است و بدرستی که خدا آمرزنده مهربان است.
(مائده – 98)
شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوا العلم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم.
گواهی داد خدا که نیست خدایی مگر او و فرشتگان و صاحبان دانش اقامه کننده ی به عدل نیست خدایی مگر او که غالب درست کردار است. (آل عمران – 18)
ها انتم هولاء حاحجتم فیما لکم به علم فلم تحاجون فیما لیس لکم به علم و الله یعلم و انتم لا تعلمون.
آگاه باشید شما آنهائید که مجادله کردید در آنچه بود مر شما را به آن دانش پس چرا مجادله کنید در آنچه نیست مر شما را به آن دانش و خدا می داند و شما
نمی دانید. (آل عمران – 66)
… قال انی اعلم مالا تعلمون.
گفت بدرستی که من می دانم آنچه را که شما نمی دانید. (بقره – 30)
قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم.
گفتند منزهی تو نیست دانشی ما را مگر آنچه آموختی ما را به درستی که تویی دانای درست کردار. (بقره – 32)
او لا یعلمون ان الله یعلم ما یسرون و ما یعلنون.
آیا نمی دانند که خدا می داند آنچه را پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند.
(بقره – 77)
و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع علیم.
مر خدا راست مشرق و مغرب پس هر کجا روی آورید پس آنجا وجه خداست بدرستی که خدا فراخ رحمت داناست. (بقره – 115)
… بعد الذی جاءک من العلم ما لک من الله من ولی و لا نصیر.
از بعد آنچه آمد ترا از دانش نباشد مر ترا از خدا هیچ یاوری و نه یاری.
(بقره – 120)
الذین اتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون.
آنان که دادیمشان کتاب می شناسندش چنانکه می شناسد پسران خود را و بدرستی که پاره ای از ایشان هر آینه می پوشد حق را و ایشان می دانند.
(بقره – 146)
کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون.
نوشته شد بر شما کارزار کردن و آن مشقت است و شاید که ناخوش دارید چیزی را و آن بهتر باشد از برای شما و شاید که دوست دارید چیزی را و آن بدتر باشد از برای شما و خدا می داند و شما نمی دانید. (بقره – 216)
الذی علم بالقلم.
آنکه تعلیم کرده نوشتن را به قلم. (علق – 4)
علم الانسان ما لم یعلم.
یاد دادید انسان را آنچه که نمی دانست. (علق – 5)
… یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات و الله بما تعملون خبیر.
… تا بلند گرداند خدا آنان را که ایمان آوردند از شما و آنان را که داده شدند علم مرتبت ها و خدا به آنچه که می کنید آگاه است. (مجادله – 11)
قل انما العلم عند الله و انما انا نذیر مبین.
بگو جز این نیست که علم نزد خداست و جز این نیست که من بیم دهنده ام آشکار. (ملک – 26)
فضلا من الله و نعمه و الله علیم حکیم.
تفضلی از خدا و نعمتی و خدا دانای درست کردار است. (حجرات – 8)
قل اتعلمون الله بدینکم و الله یعلم ما فی السموات و ما فی الارض و الله بکل شی علیم.
بگو آیا می دانید خدا را به کیشتان و خدا می داند آنچه در آسمانها و زمین است و خدا به همه چیز داناست. (حجرات – 16)
عفو وبخششش:
و هو الغفور الودود.
و اوست آمرزنده و دوست دارنده. (بروج – 14)
یا ایها الذین امنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدو لکم فاحذروهم و آن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم.
ای آنان که ایمان آوردید بدرستی که از همسران شما و فرزنداد شما دشمنند شما را پس حذر کنید از ایشان و اگر در گذرید و عفو کنید و ببخشید پس بدرستی که خدا آمرزنده مهربان است. (تغابن – 14)
و هو الذی یقبل التوبه عن عباده و یعفوا عن السیئات و یعلم ما تفعلون.
و اوست که می پذیرد توبه را از بندگانش و در می گذرد از بدیها و می داند آنچه را که می کنید.
و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر.
و آنچه برسد شما را از مصیبتی پس به آن است که کسب کرد دستهای شما و در می گذرد از بسیاری. (شوری – 30)
او یوبقهن بما کسبوا و یعف عن کثیر.
یا هلاک گرداند آنها را به آنچه کسب کردند و عفو کند از بسیاری.
(شوری – 34)
و جزاو سیئه سیئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی الله انه لا یحب الظالمین.
و پاداش بدی بدیست مانند آن پس آن که عفو کرد و اصلاح نمود پس مزد او بر خداست بدرستی که او دوست ندارد ستمکاران را. (شوری – 40)
… و ان الساعه لاتیه فاصفح الصفح الجمیل.
… و بدرستی که قیامت هر آینه آینده است پس در گذر در گذشتنی خوب.
(حجر – 85)
خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین.
بگیر عفو را و امر کن به شایسته و روی گردان از نادانان. (اعراف – 199)
ان تبدوا خیراً او تخفوه او تعفوا عن سوء فان الله کان عفوا قدیراً.
اگر آشکار کنید خوبی را یا پنهان کنیدش یا درگذرید از بدی پس بدرستی که خدا باشد در گذرنده توانا. (نساء – 149)
… ربنا و لا تحملنا ما لا طاقه لنا به واعف عنا و اغفرلنا و ارحمنا انت مولینا فانصرنا علی القوم الکافرین.
… ای پروردگار ما و بار مکن ما را آنچه نیست توانایی ما را به آن و در گذر از ما و بیامرز ما را و رحم کن ما را تویی صاحب اختیار ما پس یاری کن ما را بر گروه کافران. (بقره – 286)
… فاعفوا و اصفحوا حتی یأتی الله بامره ان الله علی کل شی قدیر.
پس عفو کنید و در گذرانید تا بیاورد خدا امرش را بدرستی که خدا بر همه چیز تواناست. (بقره – 109)
ثم عفونا عنکم من بعد ذلک لعلکم تشکرون.
پس عفو کردیم از شما پس از آنان باشد که شما شکر کنید.
(بقره – 52)
ان تبرط خیراً او تخفوه او تعفوا عن سوء فان الله کان عفوا قدیراً.
اگر آشکار کنید خوبی را یا پنهان کنیدش یا درگذرید از بدی پس بدرستی که خدا باشد در گذرنده توانا. (النساء – 149)
شهادت طلبی:
و اشرقت الارض بنور ربها و وضع الکتاب و جأی بالنبیین و الشهداء و قضی بینهم بالحق و هم لایظلمون.
و روشن شود زمین به نور پروردگارش و نهاده شود کتاب و آورده شوند پیغمبران و شهیدان و حکم شود میانشان براستی و ایشان ستم کرده نمی شوند.
(الزمر – 69)
لو لا جاؤ علیه باربعه شهداء فاذلم یاتوا بالشهداء فاولئک عند الله هم الکاذبون.
چرا نیاوردند بر آن چهار گواه پس وقتی که نیاوردند آن گواهان را پس آن گروه نزد خدا ایشانند دروغگویان. (النور – 13)
و یوم نبعث من کل امه شهیداً ثم لا یوذن للذین کفروا و لا هم یستعتبون.
و روزی که برانگیزیم از هر امتی شاهدی را پس اذن داده نشود از برای آنان که کافر شدند و نه ایشان طلب رضاجویی کرده شوند. (النحل – 84)
قل هلم شهداءکم الذین یشهدون ان الله حرم هذا فان شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع اهواء الذین کذبوا بایاتنا و الذین لا یومنون بالاخره و هم بربهم یعدلون.
بگو بیاورید گواهانتان را آنان که گواهی می دهند خدا حرام کرده این را پس اگر شهادت دادند پس گواهی مده با ایشان و پیروی مکن خواهشهای آنان را که تکذیب کردند آیت های ما را و آنان که نمی گروند به آخرت و ایشان به پروردگارشان برابر می کنند بتان را. (الانعام – 150)
یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجر منکم شنان …
ای آن کسانی که گرویدید باشید ایستادگان مر خدا را گواهان بعدل واندارد شما را … (المائده – 8)
فکیف اذا جئنا من کل امه شهید و جئنابک علی هولاء شهیداً.
پس چگونه باشد وقتی که بیاریم از هر امتی شاهدی را و آوردیم ترا بر آنها شاهد. (النساء – 41)
و بنین شهوداً.
و پسران حاضر. (المدثر – 13)
و الذین هم بشهاداتهم قائمون.
و آنان که ایشان به گواهی خود قیام کنند. (المعارج – 33)
… و شهد شاهد من بنی اسرائیل علی مثله فامن و استکبرتم ان الله لا یهدی القوم الظالمین.
… و گواهی دهد گواهی از بنی اسرائیل بر مثل آن پس ایمان آورد و سرکشی کنید شما بدرستی که خدا هدایت نمی کند گروه ستمکاران. (الاحقاف – 10)
و جعلوا الملائکه الذین هم عباد الرحمن اناثاً اشهدوا خلقهم ستکتب شهادتهم و یسئلون.
و قرار دادند ملائکه را که ایشانند بندگان خدای بخشنده مونث ها آیا حاضر بودند آفریدن ایشان را بزودی نوشته شود گواهی ایشان و پرسیده شوند.
(الزخرف – 19)
و هم علی ما یفعلون بالمومنین شهود.
و ایشان بر آنچه می کردند به مومنان حاضر بوده می نگریستند. (البروج – 7)
و جعلوا الملائکه الذین هم عباد الرحمن اناثا اشهدوا خلقهم ستکتب شهادتهم و یسئلون.
و قرار دادند ملائکه را که ایشانند بندگان خدای بخشنده مونث ها آیا حاضر بودند آفریدن ایشان را به زودی نوشته شود گواهی ایشان و پرسیده شوند.
(الزخرف – 19)
حتی اذا ما جاوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون.
تا چون آمدند آن را گواهی دهد برایشان گوش ایشان و چشمهاشان و پوستهاشان بآنچه کرده بودند. (فصلت – 20)
آن تقول الا اعتراک بعض الهتنا لسوء قال انی اشهد الله و اشهدوا انی بری مما تشرکون.
نمی گوییم مگر آنکه رسانیده اند ترا برخی خدایان ما به بدی گفت بدرستی که من گواه می گیرم خدا را و گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک می آورید.
(هود – 54)
… الذین امنوا و یتخد منکم شهداء و الله لا یحب الظالمین.
آنان را که ایمان آورند و بگیرد از شما گواهان و خدا دوست ندارد ستمکاران را.
(آل عمران – 140)
… فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون.
پس اگر اعراض کنند پس بگویید گواه باشید به آنکه ما مسلمانانیم.
(آل عمران – 64)
ربنا امنا بما انزلت و اتبعنا الرسول فاکتبنا مع الشاهدین.
پروردگارا گرویدیم به آنچه فرو فرستادی و پیروی کردیم رسول را پس بنویس ما را با شاهدان. (آل عمران – 53)
سعی وتلاش:
آن سعیکم لشتی.
بدرستی که کوشش شما هر آینه از هم ممتاز است. (اللیل – 4)
لسعیها راضیه.
از سعی و تلاششان خشنود هستند. (الغاشیه – 9)
و اما من جاءک یسعی.
و اما کسی که آمد ترا که می کوشید. (عبس – 99)
ثمّ ادبر یسعی.
پس پشت گردانیده به شتافت. (النازعات – 22)
انّ هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکوراً.
بدرستی که این باشد برای شما پاداشی و باشد کوشش شما ستوده.
(الدهر – 22)
و انّ لیس للانسان الا ما سعی.
و آن که نیست انسان را جز آنچه کوشش نمود. (النجم – 39)
و أنَّ سعیه سوف یری.
و آن که سعی و تلاشش بزودی دیده می شود. (النجم – 40)
فمن یعمل من الصّالحات و هو مؤمن فلا کفران لسعیه و انّا له کاتبون.
پس آنکه کرد از کارهای شایسته و اوست مومن پس نیست انکاری مگر سعیش را و بدرستی که ما آن را نویسندگانیم. (الانبیاء – 94)
و من أراد الاخره و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکوراً.
و کسی که خواست آخرت را و کوشش کرد برای آن کوشش خود را و او مومن است پس آنها باشد سعیشان مقبول. (اسراء – بنی اسرائیل – 19)
الّذین ضلّ سعیهم فی الحیوه الدّنیا و هم یحسبون انّهم یحسنون صنعاً.
آنان که ضایع شد سعیشان در زندگی دنیا و ایشان می پندارند که ایشان خوب می کنند کار را. (الکهف – 105)
حسن ظن:
یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضاً.
ای اهل ایمان از بیشتر بدگمانیها درباره یکدیگر اجتناب نمایید که برخی از آنها خلاف واقع و گناه است و نیز از اوضاع درونی و زندگی داخلی این و آن تجسس نکنید و زبان به غیبت برادران خود نگشائید. (حجرات – 12)
و لا تقف ما لیس لک به علم.
چیزی را که نمی دانی و بدان علم نداری هرگز درباره اش حکم قطعی منما.
(النجم – 36)
و ما لهم به من علم آن یتبعون الا الظن و ان الظن لا یغنی من الحق شیئاً.
اینان به گفته خود علم ندارند تنها از گمان خویش پیروی می کنند و ظن و پندار، آدمی را در فهم حق و درک حقیقت بی نیاز نمی کند.
(النجم – 28)
و لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولاً.
چیزی را که نمی دانی و بدان علم نداری درباره اش حکم قطعی منما به درستی که گوش و چشم و دل همه آنها باشد از آن پرسیده شوند. (الاسراء – 36)
فلما جآء سلیمان قال اتمدلن بمال فما اتانی الله خیر مما اتیکم بل انتم بهدیتکم تفرحون.
سخاوت:
پس چون آمدند بر سلیمان گفت آیا مدد می کنید مرا به مال پس آنچه داده مرا خدا بهتر است از آنچه داده شما به هدیه خود شاد باشید. (النمل- 36)
هذا عطاء نا فاهنن او امسک بغیر حساب.
اینست بخشش ما پس عطا کن یا نگهدار بدون شمار. )ص – 39)
و اما الذین سعد واففی الجنه خالدین فیها مادامت السموات والارض الا ما شاء ربک عطاء غیر مجذوذ.
و اما آنان که نیکبخت شدند پس باشند در بهشت جاودانیان در آن مادام که باقی است آسمانها و زمین مگر آنچه خواست پروردگارت بخششی غیرمقطوع.
(هود – 108)
کلاً نمد هولاء من عطاء ربک و ماکان عطا ربک محظوراً.
هر یک را مدد می کنیم آنها را و اینها را از بخشش پروردگار تو و نباشد بخشش پروردگار تو بازداشته شده. (الاسراء- 20)
ایحسبون انما نمدهم به من مال و بنین.
آیا می پندارید که آنچه کمک می کنیم و می بخشیم ایشان را به آن از مال و فرزندان. (المومنون – 54)
نسارع لهم فی الخیرات بل لایشعرون.
می شتابیم برای ایشان در خیرات بلکه نمی دانند. (المومنون – 55)
ماذا علیهم لو امنوا بالله و الیوم الاخر و انفقوا مما رزقهم الله و کان االه و بهم علیماً.
و چه چیز بود برایشان اگر ایمان می آوردند بخدا و روز بازپسین و انفاق می کردند از آنچه روزی دادشان خدا و باشد خدا به آنان دانا. (النساء – 39)
و لسوف یعطیک ربک فترضی.
و هرآینه بزودی عطا می کند پروردگارت تا خشنودی. (الضحی – 5)
فاما من اعطی و اتقی.
پس اما آنکه اعطا کرد و پرهیزگار شد. (اللیل – 5)
والذین فی اموالهم حق معلوم.
و آنانکه در اموالشان حقی است معلوم. (المعارج – 24)
لینفق ذوسعه من سعته و من فدر علیه رزقه فلینفق مما اتبه االه و لاتکلف الله نفساً الا ما ایتها یستجعل الله بعد عسر یسراً.
باید که انفاق کند صاحب ثروت از ثروتش و کسی که تنگ شده باشد بر او روزی او پس باید انفاق کند از آنچه داده او را خدا تکلیف نکند خدا نفسی را مگر آنچه را که داده او را بزودی گرداند خدا بعد از دشواری آسانی. (الطلاق – 5)
فاتقوا الله ماستطعتم و اسمعوا و اصیعوا و انفقوا خیراً لانفسکم و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون.
پس بترسید از خدا آنچه توانید و بشنوید و اطاعت کنید و انفاق نمائید بهتر است برای خودتان و کسی که نگهدارد بخل نفسش پس آن گروه ایشانند رستگاران.
(التغابن – 16)
و انفقوا من ما رزقناکم من قبل ان یأتی احدکم الموت فیقول رب لولا اخرتنی الی اجل قریب فاصدق و اکن من الصالحین.
و انفاق کنید از آنچه روزی کردیم شما را پیش از آنکه بیاید یکی از شما مرگ را پس گوید پروردگارا اگر به تأخیر اندازی مرا تا مدتی نزدیک پس صدقه دهم و باشم از شایستگان. (المنافقون – 10)
امنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه فالذین امنوا منکم و انفقوا لهم اجر کبیر.
ایمان آورید به خدا و رسولش و انفاق کنید از آنچه قرار داد شما را جانشینان در آن پس آنان که گرویدند از شما و انفاق کردند ایشان راست مزدی بزرگ.
(الحدید – 7)
من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا و کلا وعد الله الحسنی و الله بما تعملون خبیر.
از آنان که انفاق کردند از پس و کارزار کردند و همه را وعده داد خدا خوبی را و خدا به آنچه می کنید آگاهست. (الحدید – 10)
مآ انتم هؤلاء تدعون لتنفقوا فی سبیل الله فمنکم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه و …
اینک شما آنهائید که خوانده می شدید تا انفاق کنید در راه خدا پس از شما کسی است که بخل می کند و آنکه بخل می کند پس باز نمی گیرد مگر از خودش و خدا بی نیاز است و شما محتاجید و … (محمد «ص» – 38)
ان الذین یتلون کتاب الله و اقاموا الصلوه و انفقوا مما رزقناهم سراً و علانیهً یرجون تجاره لن تبور.
به درستی که آنان که می خوانند کتاب خدا را و بپادارند نماز را و انقاق می کنند از آنچه روزیشان کردیم نهان و آشکارا می دارند تجارتی را که هرگز تباه نشود.
(فاطر – 29)
… و ما انفقتم من شیء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین.
و آنچه انفاق کردید از چیزی پس او عوض می دهد آن را و اوست بهترین روزی دهندگان. (سبأ – 39)
تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفاً و طمعاً و مما رزقناهم ینفقون.
برخیزد پهلوهاشان از خوابگاهها می خوانند پروردگارشان را از راه بیم و امید و از آنچه روزی دادیمشان انفاق می کنند. (السجده – 16)
بما صبروا و یدرؤن بالحسنه السیئه و مما رزقناهم ینفقون.
به سبب آنچه صبر کردند و دفع می کنند بخوبی بدی را و از آنچه روزیشان کرده ایم انفاق می کنند. (القصص – 54)
و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً.
و آنان که چون انفاق کنند اسراف ننمایند و تنگ نگیرند و باشد میان آن اعتدالی.
(الفرقان – 67)
… و من رزقناه منا رزقاً حسناً فهو ینفق منه سراً و جهراً هل یستون و …
… و کسی که روزی دادیم او را از خود روزی خوبی پس او انفاق می کند از آن نهان و آشکار آیا یکسان می باشد. (النحل – 75)
اولئک هم المومنون حقاً لهم درجات عند ربهم و مغفره و رزق کریم.
آن گروه ایشانند گروندگان براستی مرایشان راست مرتبه ها نزد پروردگارشان و آمرزش و روزی خوب. (الانفال – 4)
ان الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل ا… و الذین اوو و نصروا اولئک …
به درستی که آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و جهاد کردند به مالهاشان و جانهاشان در راه خدا و … (الانفال – 72)
یقین:
کلّا لو تعلمون علم الیقین.
و اگر بدانید به دانستن یقین. (التکاثر – 5)
ثمّ لترونّها عین الیقین.
سپس می بینید آن را به دیدار بی شک و گمان. (التکاثر – 7)
و انّه لحقّ الیقین.
و به درستی که آن حق و یقین است. (الحاقه – 51)
حتّی اتینا الیقین.
تا آمد ما را یقین. (المدثر – 47)
ان هذا لهو حق الیقین.
به درستی که این هر آینه آن است حق یقین. (الواقعه – 95)
ام خلقوا السموات و الارض بل لا یوقنون.
یا آفریدند آسمانها و زمین را بلکه یقین نمی کنند. (الطور – 36)
و فی خلقکم و ما یبث من دابه ایات لقوم یوقنون.
و در آفرینش شما و در آنچه می پراکند از جنبنده آیتهاست برای گروهی که یقین دارند. (الجاثیه – 4)
هذا بصائر للناس و هدی و رحمه لقوم یوقنون.
این است دلیل های بینش بخش از برای مردمان و هدایت و رحمت برای گروهی که یقین دارند. (الجاثیه – 20)
و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بایاتنا یوقنون.
و قرار دادیم از ایشان پیشوایانی که هدایت می کردند به فرمان ما چون صبر کردند و بودند به آیت های ما یقین می کردند. (السجده – 24)
الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم بالاخره هم یوقنون.
آنان که بپا دارند نماز را و می دهند زکات را و ایشان به آخرت یقین دارند.
(لقمان – 4)
فاصبر ان وعد الله حق و لا یستخفنک الذین لا یوقنون.
پس صبر کن به درستی که وعده خدا حق است و سبک نشمرندت که یقین ندارند.
(الروم – 60)
الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم بالاخره هم یوقنون.
آنان که بپا دارند نماز را و می دهند زکات را و ایشان به آخرت یقین دارند.
(النمل – 3)
فمکث غیر بعید فقال احطت بما لم تحط به و جئتک من سبا بنبا یقین.
پس درنگ نمود نه دور پس گفت احاطه کردم به آنچه احاطه نکرده به آن و آوردم ترا از سبا خبری به حقیقت و یقین. (النمل – 22)
افحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون.
آیا پس داوری نادانی پیش را می جویند و کیست نیکوتر از خدا به داوری از برای قومی که یقین می کنند. (المائده – 50)
توکل:
… و ما اغنی عنکم من الله من شی ان الحکم الا لله علیه توکلت و علیه فلیتوکل المتوکلون.
و بدانید که از خدا چیزی شما را بی نیاز نتواند کرد که هیچکس فرمانروای عالم جز خدا نیست بر او توکل می کنم و باید همه صاحبان مقام هم بر او اعتماد کنند.
(یوسف – 67)
قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولینا و علی الله فلیتوکل المومنون.
بگو (ای رسول ما) هرگز جز آنچه خدا خواسته به ما نخواهد رسید اوست مولای ما و البته اهل ایمان در هر حال بر خدا توکل خواهند کرد. (التوبه – 51)
فان تولوا فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم.
پس اگر اعراض کنند پس بگو بس است مرا خدا نیست خدایی مگر او. بر او توکل کردم و اوست پروردگار عرش بزرگ. (التوبه – 129)
… قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون.
بگو بس است مرا خداوند بر او توکل کنند توکل کنندگان. (الزمر – 38)
و توکل علی الله و کفی بالله وکیلاً.
و توکل کن بر خدا و بس است خدا از حیث کارگزاری. (الاحزاب – 3)
و لا تطع الکافرین و المنافقین ودع اذاهم و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا.
و اطاعت مکن کافران و منافقان را و واگذار اذیتشان را و توکل کن بر خدا و بس است خدا از حیث کارگزاری. (الاحزاب – 48)
فتوکل علی الله انک علی الحق المبین.
پس توکل کن بر خدا بدرستی که تو بر حقی آشکار. (النمل – 79)
و توکل علی العزیز الرحیم.
و توکل کن بر خدای غالب مهربان. (الشعرا – 217)
الذین صبروا و علی ربهم یتوکلون.
آنان که صبر کردند و بر پروردگارشان توکل می کنند. (النمل – 42)
انه لیس له سلطان علی الذین امنوا و علی ربهم یتوکلون.
بدرستی که نیست او را تسلطی بر آنان که گرویدند و بر پروردگارشان توکل می کنند. (النحل – 99)
الذین صبروا و علی ربهم یتوکلون.
آنان که صبر کردند و بر پروردگارشان توکل می کنند. (العنکبوت – 59)
طهارت:
و ثیابک فطهر.
و جامه ات را پاک کن. (المدثر – 4)
لا یمسه الا المطهرون.
مس نکنند آن را مگر پاکیزگان. (الواقعه – 79)
… انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً.
جز این نیست که می خواهد خدا تا ببرد از شما بدی را از شما اهل بیت و پاک گرداند شما را پاک گردانیدنی. (الاحزاب – 33)
و ما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون.
و نبود جواب قومش مگر آنکه گفتند بیرون کنید ایشان را از قریه خودتان که آنها مردمانی هستند که پاک می شمارند خود را. (الاعراف – 82)
لا تقم فیه ابداً لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق آن تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین.
نایست در آن هرگز هر آینه مسجدی که بنا نهاده شده بر پرهیزگاری از اول روز سزاوارتر است که بایستی در آن. در آن باشد مردانی که دوست دارند پاک شوند و خدا دوست می دارد پاک شوندگان را. (التوبه – 108)
… و لکن یرید لیطهرکم و لیتم نعمته علیکم لعلکم تشکرون.
… ولیکن می خواهد تا پاک گرداند و تا تمام کند نعمت خود را بر شما باشد که شما سپاس گذارید. (المائده – 6)
… ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین.
… بدرستی که خدا دوست دارد توبه کنندگان و پاکان را. (البقره – 222)
مدارا:
فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی.
پس بگویید او را گفتاری نرم شاید که او پند گیرد یا بترسد. (طه – 44)
اراده:
ءاتخذ من دونه الهه ان یردن الرحمن بضر لا تغن عنی شفاعتهم شیئاً و لا ینقذون.
آیا بگیرم از غیر او معبودانی اگر بخواهد بمن خداوند زیانی را کفایت نکند از من شفاعت ایشان چیزی را و نرهانندم. (یس – 23)
انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون.
جز این نیست که امر او چون بخواهد چیزی را اینکه می گوید به آن بشو پس می شود. (یس – 82)
لو اراد الله ان یتخذ ولداً لا صطفی مما یخلق ما یشاء سبحانه هو الله الواحد القهار.
اگر خواسته بود خدا که بگیرد فرزندی هر آینه برگزیده بود از آنچه می آفریند آنچه را که می خواست منزه است او خدای یکتای قهار است. (الزمر – 4)
قل من ذاالذی یعصمکم من الله ان اراد بکم سوءا او اراد بکم رحمه و لا یجدون لهم من دون الله ولیا و لا نصیراً.
بگو کیست که نگاه دارد شما را از خدا اگر بخواهد بر شما بدی را یا بخواهد بر شما رحمتی و نیابند برای خود از غیر خدا دوستی و نه یاوری.
(الاحزاب – 17)
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.
و می خواهیم که منت گذاریم بر آنان که ضعیف داشته شده بودند در زمین و بگردانیمشان پیشوایان و بگردانیمشان وارثان روی زمین. (القصص – 5)
ان الله یدخل الذین امنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار ان الله یفعل ما یرید.
بدرستی که خدا در می آورد آنان را که گرویدند و کردند کارهای شایسته در بهشتهایی که می رود از زیر آنها نهرها و بدرستی که خدا می کند آنچه می خواهد. (الحج – 14)
و کذلک انزلناه ایات بینات و أن الله یهدی من یرید.
و همچنین فرو فرستادیم آنرا آیت های روشن و به درستی که خدا هدایت می کند آن کسی را که می خواهد. (الحج – 16)
لو اردنا آن نتخذ لهوا لا تخذناه من لدنا ان کنا فاعلین.
اگر می خواستیم که فرا گیریم لهوی را هر آینه فرا می گرفتیم آن را از نزد خود اگر بودیم انجام دهندگان. (الانبیا – 17)
و لمن صبر و غفر ان ذلک لمن عزم الامور.
و هر آینه آنکه صبر کرد و عفو نمود بدرستی که آن هر آینه از کارهای اراده قویست. (الشوری – 43)
یا بنی اقم الصلوه و امر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک آن ذلک من عزم الامور.
ای پسرک من بپادار نماز را و امر کن به معروف و نهی کن از منکر و صبر کن بر آنچه رسید ترا بدرستی که آن از مفروضات کارهاست. (القمان – 17)
من کان یرید العاجله عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحوراً.
کسی که خواهد آن شتابنده را تعجیل می کنیم برای او در آن آنچه می خواهیم از برای کسی را می خواهیم پس می گردانیم برایش دوزخ را که در شود در آن نکوهش کرده شد رانده شد. (الاسراء – 18)
انما قولنا لشی أذا أردناه آن نقول له کن فیکون.
جز این نیست گفتار ما مر چیزی را چون بخواهیم آن را آنکه بگوئیم مر او را که بشو پس می شود. (النخل – 40)
و لقد عهدنا الی ادم من قبل فنسی و لم نجد له عزماً.
و به درستی که عهد کردیم با آدم از پیش پس واگذاشت و نیافتیم او را عزمی.
(طه – 115)
عزت:
یقولون لئن رجعنا الی المدینه لیخرجن الاعز منها الاذل و لله العزه و لرسوله و للمومنین و لکن المنافقین لا یعلمون.
می گویند اگر باز گردیم بسوی مدینه هر آینه بیرون خواهد کرد البته عزیزتر از آن ذلیل تر را و خدا راست عزت و رسول راست و مومنین راست ولیکن منافقان نمی دانند. (المنافقون – 8)
من کان یرید العزه فلله العزه جمیعاً و …
هر کس که بخواهد عزت را پس خدا راست عزت همگی و … (فاطر – 10)
فالقوا حبالهم و عصیهم و قالوا بعزه فرعون انا لنحن الغالبون.
پس انداختند ریسمانهایشان را و عصاهایشان را و گفتند سوگند به عزت فرعون به درستی که هر آینه غلبه کنندگانیم. (الشعرا – 44)
الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا.
آنان که می گیرند کافران را دوستان نه گروندگان را آیا می جویند نزد ایشان عزت را پس به درستی که عزت مر خدا راست همه. (النساء – 139)
… و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شیء قدیر.
و می گیری پادشاهی را از آنکه می خواهی و عزیز می گردانی آن را که می خواهی و خوار می کنی آن را که می خواهی بدست توست خوبی بدرستی که تو بر هر چیزی توانایی. (آل عمران – 26)
درس خواندن ویادگیری علم:
الذی علم بالقلم.
آنکه تعلیم کرده نوشتن را به قلم. (العلق – 4)
علم الانسان مالم یعلم.
آموزانید انسان را آنچه را که نمی دانست. (العلق – 5)
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین.
اوست که برانگیخت در امی ها رسولی از ایشان می خواند برایشان آیت هایش را و پاک می سازد ایشان را و می آموزدشان کتاب و حکمت و به درستی که بودند از پیش هر آینه در گمراهی آشکار. (الجمعه – 2)
علمه البیان.
آموختش بیان را. (الرحمن – 4)
علم القران.
تعلیم داد قرآن را. (الرحمن – 2)
… و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون.
و پاک سازد شما را و بیاموزدتان کتاب و حکمت و بیاموزدتان آنچه نبوده باشید که بدانید. (البقره – 151)
قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم.
گفتند منزهی تو نیست دانشی ما را مگر آنچه آموختی ما را به درستی که تویی دانای درست کردار. (البقره – 31)
عیب پوشی و راز داری:
یا ایها الذین امنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجویکم صدقه ذلک خیر لکم و اطهر فان لم تجدو فان الله غفور رحیم.
ای آن کسانی که ایمان آوردید چون راز گویید با رسول پس تقدیم کنید پیشاپیش رازتان صدقه را این بهتر است برای شما و پاکیزه تر پس اگر نیابید به درستی که خدا آمرزنده مهربانست. (المجادله – 12)
ءاشفتم ان تقدموا بین یدی نجویکم و صدقات فاذلم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلوه و اتوا الزکوه و اطیعوا الله و رسوله و الله خبیر بما تعملون.
آیا ترسیدید که پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه هایی تقدیم دارید؟ و چون نکردید و خدا بر شما بخشود پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبر او فرمان برید و خدا به آنچه می کنید آگاه است. (المجادله – 13)
ام یحسبون انا لا نسمع یسرهم و نجواهم بلی و رسلنا لدیهم یکتبون.
آیا می پندارند که ما راز آنها و نجوایشان را نمی شنویم؟ چرا، و فرشتگان ما پیش آنان حاضرند و ثبت می کنند. (الزخرف – 80)
لاهیه قلوبهم و اسروا النجوی الذین ظلموا هل هذا الا بشر مثلکم افتأتون السحر و انتم تبصرون.
در حالی که دلهایشان مشغول است و آنان که ستم کردند پنهانی به نجوا برخاستند که آیا این جز بشری مانند شماست؟ آیا دیده و دانسته به سوی سحر می روید. (الانبیاء – 3)
الم یعلموا ان الله یعلم و سرهم و نجواهم و ان الله علام الغیوب.
آیا ندانسته اند که خدا راز آنان و نجوای ایشان را می داند و خدا دانای رازهای نهانی است. (التوبه – 78)
لا خیر فی کثیر من نجواهم الا من امر بصدقه أو معروف أو إصلاح بین الناس و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله فسوف نؤتیه اجراً عظیما.
در بسیاری از رازگویی های ایشان خیری نیست مگر کسی که به صدقه یا کار پسندیده یا سازشی میان مردم فرمان دهد و هر کس برای طلب خشنودی خدا چنین کند به زودی او را پاداش بزرگی خواهیم داد. (النساء – 114)
و ما علی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون.
و نیست بر رسول مگر رسانیدن و خدا می داند آنچه آشکار می کنید و آنچه پنهان می دارید. (المائده – 99)
گفتار مودبانه با والدین:
فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی.
و با او سخنی نرم گویید شاید که پند پذیرد یا بترسد. (طه – 44)
الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الی ذکرا … .
خدا زیباترین سخن را بصورت کتابی متشابه متضمن وعده و وعید نازل کرده است. آنان که از پروردگارشان می هراسند. پوست بدنشان از آن به لرزه می افتد سپس پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد. (الزمر – 23)
و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین.
و کیست خوش گفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید من از تسلیم شدگانم (در برابر خدا) (فصلت – 33)
و أما تعرضن عنهم ابتغاء رحمه من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسوراً.
و اگر به امید رحمتی که از پروردگارت جویای آنی از ایشان روی می گردانی پس با آنان سخنی نرم بگوی. (الاسراء – 28)
و قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ان الشیطان ینزع بینهم … .
و به بندگانم بگو: «آنچه را که بهتر است بگویند» که شیطان میانشان را بهم می زند… (الاسراء – 53)
و لو نشاء لا رینا لهم فلعرفتهم بسیماهم و لتعرفنهم فی لمن القول و الله یعلم اعمالکم.
و اگر بخواهیم قطعاً آنان را به تو می نمایانیم در نتیجه ایشان را به سیمای حقیقی شان می شناسی و از آهنگ سخن به حال آنان پی خواهی برد و خداست که کارهای شما را می داند. (محمد «ص» – 30)
طاعه و قول معروف فاذا عزم الامر فلو صدقوا الله لکان خیرا لهم.
فرمان پذیری و گفتار شایسته برایشان بهتر است و چون کار به تصمیم کشد قطعاً خیر آنان در این است که با خدا راست باشند. (محمد «ص» – 21)
یا نساء النبی لستن کاحد من النساء إن اتقیتن فلد تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفاً.
ای همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید اگر نیز پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیماری است طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید. (الاحزاب – 32)
و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما و ارزقوهم فیها و اکسوهم و قولوا لهم قولاً معروفاً.
و اموال خود را که خداوند آن را وسیله زندگی شما قرار داده به سفیهان مدهید ولی از آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنی پسندیده بگویید. (النساء – 5)
قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذی و الله غنی حلیم.
گفتاری پسندیده و گذشت بهتر از صدقه ای است که آزاری به دنبال داشته باشد و خداوند بی نیاز بردبار است. (البقره – 263)
… و قولوا للناس حسنا و اقیموا الصلوه و اتوا الزکوه ثم تولیتم الا قلیلا منکم و انتم معرضون.
و با مردم به زبان خوش سخن گویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید آنگاه جز اندکی از شما همگی به حالت اعراض روی برتافتید. (البقره – 83)
الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء.
آیا ندیدی چگونه مثل زده سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است. (ابراهیم – 24)
فبشر عباد الذین یستمعون القول فتتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله اولئک هم اولوالالباب.
بندگان واقعی خدا را مژده بده. اینان کسانی هستند که سخنان را می شنوند و تنها از آنچه خوب و پسندیده است پیروی می کنند و بس این مردمند که خداوندشان راهنمایی کرده و دارای عقل و درایت هستند. (الزمر – 18)
داشتن پوشش مناسب:
… و اذا سالتموهن متاعاً فسئلوهن من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن.
و چون خواهید از ایشان متاعی پس بخواهید از ایشان از پشت پرده آن پاکیزه تر است برای دلهای شما و دلهای ایشان. (الاحزاب – 53)
یا ایها النبی قل لا زواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفوراً رحیماً.
ای پیامبر بگو به همسرانت و دخترانت و زنان مومن را که فرو پوشند بر خود از چادرهاشان آن نزدیکتر است به آنکه شناخته شدند به صلاح و عفت پس اذیت نشوند و باشد خدا آمرزنده مهربان. (الاحزاب – 59)
و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ابائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ا یمانهن او التابعین غیر اولی الاربه من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعاً ایه المومنون لعلکم تفلحون.
و بگو زنان با ایمان را فرو گیرند دیده هاشان را و نگاهدارند عورتهاشانرا و ظاهر نسازند پیرایه خود را مگر آنچه آشکار آمد از آن و فرو گذارند مقنعه هاشانرا بر گریبانهاشان و ظاهر نسازند پیرایه هاشان را مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا آنچه مالک باشد یمینهاشان یا پیروان غیر صاحب حاجت و نیاز از مردان یا کودکان آنانکه اطلاع نیافته اند بر عورتهای زنان و نباید که بزنند به پاهاشان تا دانسته شود آنچه پنهان می دارند از پیرایه شان و برگردید بسوی خدا همه ای مومنان باشد که شما رستگار شوید. (النور – 31)
بهداشت ونظافت:
و ثیابک فطهر.
و جامه ات را پاک کن. (المدثر – 4)
لا یمسه الا المطهرون.
مس نکنند آن را مگر پاکیزگان. (الواقعه – 79)
و هو الذی ارسل الریاح بشراً بین یدی رحمته و انزلنا من السماء ماء طهوراً.
و اوست آنکه فرستاد بادها را بشارت پیشاپیش رحمتش و فرو فرستادیم از آسمان آبی پاک گرداننده. (الفرقان – 48)
… فتیمموا صعیداً طیبا فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم ان الله کان عفواً غفوراً.
… پس تیمم کنید بروی زمینی پاک پس مسح کنید رویهاتان را دستهاتان را به درستی که خدا باشد درگذرنده و آمرزنده. (النساء – 43)
یا ایها الذین امنوا اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق و امسحوا بروسکم و ارجلکم الی الکعبین و ان کنتم جنباً فاطهروا ان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیداً طیباً فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم …. یرید لیطهرکم …. .
… یرید لیطهرکم …
ای آن کسانی که ایمان آوردید چون برخیزید به نماز پس بشویید رویهاتان را و دستهاتان را تا رفق ها و مسح کنید سرهاتان را و پاهاتان را تا دو کعب و اگر باشید جنابت رسیدگان پس پاکی جوئید و اگر باشید بیماران با بر سفری یا آمد یکی از شما از حدثی یا بسودید زنان را پس نیابید آب را پس قصد کنید خاکی پاک پس مسح کنید رویهاتان و دستهاتان را از آن … و لیکن می خواهد تا پاک گرداندتان و تا تمام کند نعمت خود را بر شما باشد که سپاس گزارید.
(المائده – 6)
… رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین.
… مردانی که دوست دارند که پاک شوند و خدا دوست می دارد پاک شوندگان را.
(التوبه – 108)
رأفت ونرم دلی:
… و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفه و رحمه و رهبانیه ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها فاتینا الذین امنوا منهم اجرهم و کثیر منهم فاسقون.
… و قرار دادیم در دلهای آنان که پیرویش کردند مهر و محبت و رحمت و رهبانیتی که بدعت ساختند آنرا ننوشتیم آنرا برایشان مگر جستن رضای خدا پسرعایت ننمودند آنرا حق رعایتش پس دادیم آنانرا که ایمان آوردند از ایشان اجرشان را و بسیاری از ایشان فاسقانند. (الحدید – 27)
… و ان الله بکم لروف رحیم.
… و بدرستی که خدا به شما هر آینه رئوف مهربان است. (الحدید – 9)
… ان ربکم لروف رحیم.
… بدرستی که پروردگار شما هر آینه مهربان و رحیم است. (النحل – 7)
الم تر ان الله سخر لکم ما فی الارض و … ان الله بالناس لروف رحیم.
آیا ندیدی که خدا رام کرد برای شما آنچه در زمین است کشتی را که می رود در دریا به فرمان او نگاه می دارد آسمان را از آنکه افتد بر زمین مگر به دستور او بدرستی که خدا به مردمان هر آینه مهربان رحیم است. (الحج – 65)
اطاعت و بندگی
اتقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و اطیعوا او انفقوا خیراً لانفسکم و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون.
پس بترسید از خدا آنچه می توانید و بشنوید و اطاعت کنند و انفاق کنید بهتر است برای خودتان و کسی که نگه دارد بخل نفسش پس آن گروه ایشانند راستگاران. (التغابن – 16)
ان اعبدو الله و اتقوه و اطیعون.
آن که بپرستید خدا را و بترسید از او و اطاعت کنید مرا. (نوح – 3)
… و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار و من یقول یعذبه عذاباً الیماً.
و کسی که اطاعت و بندگی کند خدا و رسولش را داخل گرداندش در بهشتهایی که می رود از زیر آنها نهرها و کسی که روی گرداند عذاب کند او را عذابی پر درد. (الفتح – 17)
انه من عبادنا المومنین.
بدرستی که او از بندگان مومن ما است. (الصافات – 81)
لکنا عباد الله المخلصین.
هر آینه می بودیم از بندگان خدا که اهل اخلاصند. (الصافات – 169)
… و من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزاً عظیماً.
… و هر که اطاعت کند خدا و رسولش را پس به تحقیق کام یافت کامیابی بزرگ.
(الاحزاب – 71)
و اطیعوا الله و اطیعوا لرسول و احذرو فان تولیتم فاعلموا انما علی رسولنا البلاغ المبین.
و اطاعت کنید خدا را و فرمان برید پیامبر را و حذر کنید پس اگر اعراض کنید بدانید که نیست بر رسول ما مگر رسانیدن آشکار. (المائده – 92)
ذریه من حملنا مع نوح انه کان عبداً شکوراً.
فرزندان آنکه حمل کردیم با نوح به درستی که او بود بنده شکرگزار.
(الاسراء – 3)
و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون.
و فرمان برید خدا و رسول را باشد که شما رحمت کرده شوید.
(آل عمران – 132)
قل اطیعوا الله و الرسول فان تولو فان الله لا یحب الکافرین.
بگو فرمانبرید خدا و رسول را پس اگر روی گردانند بدرستی که خدا دوست ندارد کافران را. (آل عمران – 32)
و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین … و حسن اولئک رفیقاً.
و هر که فرمان برد خدا و رسول را پس آنها باشند با آنان که احسان کرد خدا برایشان از پیامبران و راستگویان و شهدا و نیک مردان و خوبند آنها از حیث رفاقت. (النساء – 69)
و یقولون طاعه فاذا برزوا من عندک بیت طائفه … .
و می گویند فرمانبرداری است پس چون بیرون روند از نزد تو تدبیر می کنند شب طایفه ای از ایشان غیر آنچه می گویی و … . (النساء – 80)
… قل لا تقسموا طاعه معروفه.
ان الله خبیر بما تعملون.
… بگو سوگند مخورید طاعتی است معروف بدرستی که خدا آگاهست به آنچه می کنید. (النور – 52)
اخلاص در عمل:
… احیط بهم دعوا الله مخلصین له الدین لئن انجیتنا من هذه لنکونن من الشاکرین.
… احاطه کرده شد به آنها خوانند خدا را خالص گردانندگان بر او دین را که اگر نجات دادی ما را از این هر آینه باشیم از شکرگزاران. (یونس – 22)
… و ادعوه مخلصین له الدین کما بداکم تعودون.
… و بخوانید او را خالص کنندگان از برایش دین را هم چنان که نخست آفرید شما را بازگشت خواهید کرد. (الاعراف – 29)
الا الذین تابوا و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله فاولئک مع المومنین و سوف یوت الله المومنین اجراً عظیماً.
مگر آنان که توبه کردند و به اصلاح آوردند و توسل بخدا جستند و خالص گردانیدند دین خود را از برای خدا پس آنها باشند با مومنان و زود باشد که بدهد خدا مومنان را مزدی بزرگ. (النساء – 146)
… و هو ربنا و ربکم و لنا اعمالنا و لکم اعمالکم و نحن له مخلصون.
… و اوست پروردگار ما و شما و مر ما راست کردار ما و مر شما راست کردار شما و ما مر او را مخلصانیم. (البقره – 139)
لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدیهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحت الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون.
گروهی را که بگروند به خدا و روز بازپسین و دوست ندارند آن را که مخالفت نمود خدا و رسولش را اگرچه باشند پدرانشان و یا فرزندانشان یا برادرانشان یا خویشاوندانشان آن گروه که نوشت در دلهاشان ایمان و نیرو داد ایشان را بر وحی از آن و داخل می کند ایشان را در بهشتهایی که می روند از زیر آنها نهرهای جاویدان در آن خشنود شد خدا از ایشان و خشنود شدند از او آنها سپاه خدایند بدانید که سپاه خدایند آنان. (المجادله – 22)
و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفا و یقیموا الصلوه و یوتوا الزکوه و ذلک دین القیمه.
و مأمور نشدند مگر آنکه بپرستند خدا را اخلاص ورزندگان در دین او و حق گرایان و بپای دارند نماز را و بدهند زکات را این است دین درست. (البینه – 5)
فادعوا الله مخلصین له الدین و لو کره الکافرون.
پس بخوانید خدا را اخلاص ورزندگان به دین او اگرچه ناپسند دارند کافران.
(المومن – 4)
هو الحی لا اله الا هو فادعوه مخلصین له الدین الحمد الله رب العالمین.
اوست زنده نیست خدایی جز او پس بخوانیدش اخلاص ورزندگان به او دین را ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است. (المومن – 65)
انا انزلنا الیک الکتاب بالحق فاعبد الله مخلصا له الدین.
به درستی که ما فرو فرستادیم به تو کتاب را براستی پس بپرست خدا را خالص دارنده برایش دین را. (الزمر – 2)
قل ابی امرت ان اعبد الله مخلصا له الدین.
بگو به درستی که مأمورم بپرستم خدا را اخلاص ورزنده برای او دین را.
(الزمر – 11)
قل الله اعبد مخلصا له دینی.
بگو خدا را می پرستم اخلاص ورزنده برای او دینم را. (الزمر – 14)
و من یسلم وجهه الی الله و هو محسن فقد استمسک بالعروه الوثقی و الی الله عاقبه الامور.
و کسی که به اخلاص آورد رویش را به سوی خدا در حالیکه او نیکوکار باشد پس به حقیقت چنگ زده بدستگیره محکم به سوی خداست انجام کارها.
(لقمان – 22)
و اذا عشیهم موج کالظلل دعو الله مخلصین له الدین فلما نجهم الی البر فمنهم مقتصد ما یحجد بایاتنا الا کل ختار کفور.
و چون فرا گیرد ایشان را موجی چون توده های ابر می خوانند خدا را خالص دارندگان برای دین او پس آنگاه که نجاتشان دهد بسوی خشکی پس برخی از ایشان بر طریق حقند و انکار نکند آیت های ما را مگر هر پیمان شکن ناسپاس.
(لقمان – 32)
عاقبت اندیشی:
فاخذناه و جنوده فنبذناهم فی الیم فانظر کیف کان عاقبه الظالمین.
پس گرفتیم او را و لشکریانش را انداختیم آنها را در دریا پس بنگر چگونه باشد انجام کار ستمکاران. (القصص – 40)
بل کذبوا بما لهم یحیطوا بعلمه و لما یأتهم تأویله کذلک کذب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبه الظالمین.
بلکه تکذیب کردند آنچه را احاطه نکردند به دانش آن و هنوز نیامده ایشان را تأویلش همچنین تکذیب کردند آنان که بودند پیش از ایشان پس بنگر چگونه بود انجام ستمکاران. (یونس – 39)
فکان عاقبتهما انهما فی النار خالدین فیها و ذلک جزاو الظالمین.
پس باشد انجام کار آن دو اینکه باشند هر دو آنها در آتش جاویدان در آن و اینست جزای ستمکاران. (الحشر – 16)
او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوه و اثاروا الارض و …
آیا نمی گردند در زمین تا بنگرند که چگونه بود انجام کار آنان که بودند پیش از ایشان بودند سخت تر از ایشان در توانایی و بشکافتند زمین را و …
(الروم – 9)
تلک من ابناء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت و لا قومک من قبل هذا فاصبر ان العاقبه للمتقین.
این از خبرهای نهان است وحی می کنیم آن را بسوی تو نبودی تو که بدانی آن را تو بخودی خود و نه قومت پیش از وحی. پس صبر کن بدرستی که انجام نیک مر پرهیزگارانست. (هود – 49)
و امطرنا علیهم مطراً فانظر کیف کان عاقبه المجرمین.
و بارانیدیم برایشان بارانی پس بنگر چگونه بود عاقبت و انجام کار گناهکاران.
شرم وحیا:
ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضه فما فوقها فاما الذین امنوا فیعلمون انه الحق من ربهم و اما الذین کفروا فیقولون ماذا اراد الله بهذا مثلاً یضل به کثیراً و یهدی به کثیراً و ما یضل به الا الفاسقین.
بدرستی که خدا شرم نکند و باک ندارد که بزند مثلی را به پشه و آنچه را مافوق آن باشد پس اما آنان که کافر شدند پس می گویند چه خواسته است خدا به این مثل اضلال کند به آن بسیاری و راه می نماید به آن بسیاری را و اضلال نمی کند به آن مگر فاسقان را. (البقره – 26)
فجاءته احدهما تمشی علی استحیاء قالت آن ابی یدعوک لیجزیک اجرما سقیت لنا فلما جاءه و قص علیه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمین.
پس آمد او را یکی از آن دو که راه می رفت با شرم و حیا پس گفت بدرستی که پدرم می خواند ترا تا پاداش دهد ترا مزد آنچه آب دادی برای ما پس چون آمدش و نقل کرد بر او داستانها را گفت مترس نجات یافتی از گروه ستمکاران.
(القصص – 25)
و الله لا یستحیی من الحق.
خداوند از بیان حق حیا نمی کند. (الاحزاب – 53)
مراقبت نفس
الذی یوتی ما له یتزکی.
آن که می دهد مالش را که پاک شود. (اللیل – 18)
قد افلح من زکیها.
به تحقیق رستگار شد آنکه پاکش کرد. (الشمس – 9)
و ما یدریک لعله یزکی.
و چه چیز دانا کرد ترا باشد که او پاک شود. (عبس – 3)
و ما علیک الا یزکی.
و نیست (گناهی) بر تو اگر پاک نشود. (عبس – 7)
فقل هل لک الی ان تزکی.
پس بگو آیا هست ترا میل به اینکه پاک شوی. (النازعات – 18)
الذین یجتنبون کبائر الاثم و الفواحش الا اللمم …. فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی.
آنان که اجتناب می کنند از گناهان کبیره و کارهای زشت مگر صغیره بدرستی که پروردگار تو فراخ آمرزش است او داناتر است به شما هنگامی که پدید آورد شما را از زمین و هنگامی که شما بودید جنین ها در شکمهای مادرانتان پس پاک مشمارید نفسهاتان را او داناتر است به آنکه پرهیزگار شد. (النجم – 32)
و لا تزرو وازره وزر اخری و ان تدع … انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب و اقاموا الصلوه و من تزکی فانما یتزکی لنفسه و الی الله المصیر.
و بر ندارد هیچ بردارنده گناه دیگری را و اگر بخواند گرانبار شده بسوی بارش برداشته نشود از آن چیزی گرچه باشد صاحب قرابت جز این نیست که بیم می کنی آنان را که می ترسند از پروردگارشان به نهان و برپا دارند نماز را و هر که پاکی جست پس حتماً پاک شد برای خود و نفسش و بسوی خداست بازگشت.
(فاطر – 18)
یا ایها الذین امنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء و المنکر و لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابداً و لکن الله یزکی من یشاء و الله سمیع علیم.
ای آنانکه ایمان آوردید پیرو نباشید گامهای شیطان را و کسی که پیروی کند از گامهای شیطان پس بدرستی که او امر می کند به زشتی و کار ناپسند و اگر نبود فضل خدا بر شما و رحمتش پاک نمی شد از هیچ کس هرگز ولیکن خدا پاک می گرداند آن را که می خواهد و خدا شنوای داناست. (النور – 21)
خیرخواهی:
فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره.
پس هر که عمل کند به سنگینی ذره از نیکی بیندش. (الزلزال – 7)
و اذا مسه الخیر منوعاً.
و چون مس کند او را خیری منع کند. (المعارج – 21)
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمان به و …
و از مردمان کسی است که می پرستد خدا را بر کناری پس اگر رسید او را خیر آرمید به آن و … (الحج – 11)
یا ایها الذین امنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم و افعلوا الخیر لعلکم تفلحون.
ای آن کسانی که گرویدید رکوع کنید و سجده کنید و بپرستید پروردگار خود را و انجام دهید خیر را باشد که شما رستگار شوید. (الحج – 77)
… و آن یردک بخیر فلا راد لفضله یصیب به من یشاء من عباده و هو الغفور الرحیم.
… و اگر خواهد بتو خیری پس نباشد منع کننده مر فضل او را می رساند آنرا هر که خواهد از بندگانش و اوست آمرزنده مهربان. (یونس – 107)
ان تبدوا خیراً او تخفوه او تعفوا عن سوء فان الله کان عفوا قدیراً.
اگر آشکار کنید خوبی را یا پنهان کنیدش یا در گذرید از بدی پس بدرستی که خدا باشد درگذرنده توانا. (النساء – 149)
و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون.
و باید که باشند از شما جمعی که بخوانند بسوی خیر و امر کنند به خوبی و نهی کنند از منکر و آن گروه ایشانند رستگاران. (آل عمران – 104)
… و یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین.
… و می شتابند در خیرات و آن گروه از شایستگان. (آل عمران – 114)
وفاداری:
و یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شره مستطیراً.
وفا می کنند به نذر و می ترسند از روزی که هست آسیب آن آشکار و پخش.
(الدهر – 7)
… و من اوفی بما عاهد علیه الله فیوتیه اجراً عظیماً.
و کسی که وفا کند به آنچه پیمان بست بر آن با خدا پس به زودی می دهد او را اجری بزرگ. (الفتح – 10)
و الذین هم علی صلواتهم یحافظون.
و آنان که ایشان بر نمازهاشان محافظت می کنند. (المومنون – 8)
ثم صدقناهم الوعد فانجیناهم و من نشاء و اهلکنا المسرفین.
پس وفا کردیم، به ایشان وعده را و نجات دادیم آنها را و آن را که می خواستیم و نابود ساختیم اسراف کنندگان را. (الانبیاء – 9)
و اوفوا بعهد الله اذا عاهدتم و لا تنقضووا الایمان بعد توکیدها و …
و وفا کنید به عهد خدا چون عهد کردید و نشکنید سوگندها بعد از استوار کردنش. (النحل – 91)
الذین یوفون بعهد الله و لا ینقضون المیثاق.
آنان که وفا می کنند به پیمان خدا و نمی شکنند پیمان را. (الرعد – 20)
… و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم.
و کیست وفاکننده تر (وفاداتر) به عهدش از خدا پس شاد شوید بسبب فروختنتان که مبایعت کردید به آن و آنست آن کامیابی بزرگ. (التوبه – 111)
بلی من اوفی بعهده و اتقی فان الله یحب المتقین.
آری کسیکه وفادار است نسبت به عهد و پیمانش و پرهیزگاری کرد پس به درستی که خدا دوست دارد پرهیزگاران را. (آل عمران – 76)
توبه:
الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم.
مگر کسانی که بعد از آن توبه کرده و به صلاح آمده باشند که خدا البته آمرزنده ی مهربان است. (النور – 5)
الا من تاب و امن و عمل صالحاً فاولئک یدخلون الجنه و لا یظلمون شیئاً.
مگر آنان که توبه کرده و ایمان آورده و کار شایسته انجام دادند که آنان به بهشت درمی آیند و ستمی برایشان نخواهد رفت. (مریم – 60)
ربکم اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان لاوابین غفوراً.
پروردگار شما به آنچه در دلهای خود دارید آگاهتر است اگر شایسته باشید قطعاً او آمرزنده توبه کنندگان است. (الاسراء – 25)
و ان استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یمععکم متاعا حسنا الی اجل مسمی و یوت کل ذی فضل فضله و ان تولوا فانی اخاف علیکم عداب یوم کبیر.
و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید. تا اینکه شما را با بهره مندی نیکویی تا زمانی معین بهره مند سازد و به هر شایسته ی نعمتی از کرم خود عطا کند و اگر رویگردان شوید من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم. (هود – 3)
… فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب.
… پس از او آمرزش بخواهید آنگاه به درگاه او توبه کنید که پروردگارم نزدیک و اجابت کننده است. (هود – 61)
و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود.
و از پروردگار خود آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار بندگان است. (هود – 90)
فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر.
پس همان گونه که دستور یافته ای ایستادگی کن و هر که با تو توبه کرده نیز چنین کند و طغیان مکنید که او به آنچه انجام می دهید بیناست.
(هود – 112)
و الذین عملوا السیئات ثم تابوا هن بعدها و امنوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم.
ولی کسانی که مرتکب گناهان شدند آنگاه توبه کردند و ایمان آوردند قطعاً پروردگار تو پس از آن آمرزنده ی مهربان خواهد بود. (الاعراف – 153)
… من عمل منکم سوءاً بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم.
هر کس از شما به نادانی کار بدی کند و آنگاه به توبه و صلاح آید پس وی آمرزنده مهربان است. (الانعام – 54)
الا الذین تابوا ن قبل آن تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم.
مگر کسانی که پیش از آنکه برایشان دست یابید توبه کرده باشند پس بدانید که خدا آمرزنده ی مهربان است. (المائده – 34)
فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم.
پس هر که بعد از ستم کردنش توبه کند و به صلاح آید خدا توبه او را می پذیرد که خدا آمرزنده ی مهربان است. (المائده – 39)
و حسبوا الا تکون فتنه فعموا و صموا ثم تاب الله علیهم ثم عموا و صموا کثیر منهم و الله بصیر بما یعملون.
و پنداشتند کیفری در کار نیست پس کر و کور شدند سپس خدا توبه آنان را پذیرفت باز بسیاری از ایشان کور و کر شدند و خدا به آنچه انجام می دهند بیناست. (المائده – 71)
افلا یتوبون الی الله و یستغرونه و الله غفور رحیم.
چرا به درگاه خود توبه نمی کنند و از وی آمرزش نمی خواهند؟ و خدا آمرزنده مهربان است. (المائده – 74)
انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیماً.
توبه نزد خداوند تنها برای کسانی است که از روی نادانی مرتکب گناه می شوند سپس به زودی توبه می کنند اینانند که خدا توبه شان را می پذیرد وخداوند دانای حکیم است. (النساء – 17)
و الذان یأتینها منکم فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان الله کان تواباً رحیماً.
و از میان شما آن دو تن را که مرتکب زشتکاری می شوند آزارشان دهید پس اگر توبه کردند و درستکار شدند از آنان صرف نظر کنید زیرا خداوند توبه پذیر مهربان است. (النساء – 16)
و لیست التوبه للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الان و لا الذین یموتون و هم کفار اولئک اعتدنا لهم عذاباً الیماً.
و توبه کسانی که گناه می کنند تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد می گوید اکنون توبه کردم پذیرفته نیست و نیز توبه کسانی که در حال کفر می میرند پذیرفته نخواهد بود آنانند که برایشان عذابی دردناک آماده کرده ایم.
(النساء – 18)
الا الذین تابوا و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله فاولئک مع المومنین و سوف یوت الله المومنین اجراً عظیماً.
مگر کسانی که توبه کردند و عمل خود را اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند و دین خود را برای خدا خالص گردانیدند که در نتیجه آنان با مومنان خواهند بود. (النساء – 146)
الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم.
مگر کسانی که پس از آن توبه کردند و درستکاری پیشه نمودند که خداوند آمرزنده مهربان است. (آل عمران – 89)
تفکر:
لو انزلنا هذا القران علی جبل لرایته و خاشعاً متصدعا من خشیه الله و تلک الامثل نضربها للناس لعلهم یتفکرون.
اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم. یقیناً آن کوه را از بیم خدا فروتن و هم از هم پاشیده می دیدی و این مثلها را برای مردم می زنیم باشد که آنان بیندیشند. (الحشر – 21)
و سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعاً منه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون.
و آنچه در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد همه از اوست. قطعاً در این امر برای مردمی که می اندیشند نشانه هایی است.
(الجاثیه – 13)
او لم یتفکروا فی انفسهم. …
آیا در خودشان به تفکر نپرداخته اند؟ (الروم – 8)
بالبینات و الزبر و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون.
با دلایل آشکار و نوشته ها و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی و امید که آنان بیندیشند.
(النحل – 44)
… نفصل الایات لقوم یتفکرون.
… این گونه نشانه های خود را برای مردمی که اندیشه می کنند به روشنی بیان می کنیم.
او لم یتفکروا ما بصاحبهم من جنه آن هوا الا نذیر مبین.
آیا نیندیشیده اند که همنشین آنان هیچ جنونی ندارد؟ او جز هشدار دهنده ای آشکار نیست. (الاعراف – 184)
… قل هل یستوی الاعمی و البصیر افلا تتفکرون.
… بگو آیا نابینا و بینا یکسان است؟ آیا تفکر نمی کنید. (الانعام – 51)
الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض …
همانا آنان که خدا را در همه حال ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده خدا را یاد می کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند که پروردگار اینها را بیهوده نیافریده ای منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار … .
(آل عمران – 191)
… کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون.
این گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می گرداند باشد که در کار دنیا و آخرت بیندیشید.
عزم:
و لمن صبر و غفر ان ذلک لمن عزم الامور.
و هر که صبر کند و در گذرد مسلماً این خویشتن داری حاکی از اراده ی قوی در کارهاست.
یا بنی اقم الصلوه و امر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور.
ای پسرکم نماز را برپادار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است شکیبا باش این حاکی از عزم و اراده تو در امور است. (لقمان – 17)
و لقد عهدنا الی ادم من قبل فنسی و لم نجد له عزماً.
و به یقین پیش از این با آدم پیمان بستیم ولی آن را فراموش کرد و برای او عزمی استوار نیافتیم. (طه – 115)
… و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور.
… اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید این حاکی از عزم استوار شما در کارهاست. (آل عمران – 186)
… فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین.
… و چون تصمیم گرفتی و عزم کاری کردی بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد. (آل عمران – 159)
انتخاب ا لگوی مناسب
قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم …
قطعاً برای شما در پیروی از ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست…
(الممتحنه – 4)
لقد کان لکم فیهم اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و من یتول فان الله هو الغنی الحمید.
قطعاً برای شما در پیروی از آنان سرمشقی نیکوست یعنی برای کسی که به خدا و روز بازپسین امید می نبرد و هر کس روی برتابد بداد که خدا همان بی نیاز ستوده است. (الممتحنه – 6)
لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً.
قطعاً برای شما در اقتدار به رسول خدا سرمشقی نیکوست برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند. (الاحزاب – 21)
جستجو و تحقیق و کاوش
ای کسانی که ایمان آوردید بپرهیزید از بسیاری از گمان بدرستی که بعضی از گمان گناه است و تفحص و کاوش نکنید و غیبیت نکنید بعضی از شما بعضی را.یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضاً …
(حجرات – 12)
… و من الذین هادو سماعون للکذب سماعون لقوم اخرین لم یأتوک یحرفون الکلم من بعد مواضعه …
… و از آنان که یهود شدند و استراق سمع ک ردند مر دروغ را. استراق سمع کنندگان مر گروهی دیگر که نیامدنت می گردانند سخن را از پس جاهای او …
(المائده – 41)
سماعون للکذب اکالون للسحت فان جاوک فاحکم بینهم …
استراق سمع کنندگانند مر دروغ را خورندگانند مر مر حرام را پس اگر آمدند ترا پس حکم کن میانشان … (المائده – 42)
لو خرجوا فیکم مازادوکم الا خبالا و لا وضعوا خلالکم یبغونکم الفتنه و فیکم سماعون لهم و الله علیم بالظالمین.
اگر بیرون آمده بودند در شما نمی افزودند شما را مگر فساد و هر آینه شتافته بودند میانتان که بجویند برای شما فتنه و باشند در شما سخن چینان مر ایشان را و خدا دانا است به ستمکاران. (التوبه – 47)
نظم و رعایت مقررات:
تا ثابت گرداند حق را و ناچیز گرداند باطل را و اگرچه کراهت داشتند گناهکاران.لیحق الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون.
(الانفال – 8)
و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب مهیمناً علیه فاحکم، بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم عما جاءک من الحق لکل …
و فرو فرستادیم به تو کتاب را به راستی تصدیق کننده است مر آنچه را باشد پیش از آن از کتاب و نگهبان است بر آن پس حکم کن میانشان به آنچه فرو فرستاد خدا و پیروی مکن مرادهای ایشان را به میل از آنچه آمد ترا از حق و از برای هر یک گردانیدیم از شما شریعتی و راه روشنی و اگر خواست خدا هر آینه کرد شما را امتی واحده ولیکن تا بیازماید شما را در آنچه داد شما را پس پیشی گیرید که یکدیگر را به خوبی ها به سوی خداست مرجع شما همه پس خیر می دهد شما را به آنچه بودید در آن اختلاف می کردید. (المائده – 48)
قل یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم غیر الحق و لا تتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا کثیراً و ضلوا عن سواء السبیل.
بگو ای اهل کتاب غلو نکنید در دینتان بنا حق و پیروی نکنید خواهشهای جمعی که بحقیقت گمراه شدند از پیش و گمراه کردند بسیاری را و گمراه شدند از میانه راه. (المائده – 77)
ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیطهره علی الدین کله و لو کره المشرکون.
اوست که فرستاد رسولش را به هدایت و دین حق تا غالب گرداند آن را بر دین همه اش و اگرچه کراهت دارند مشرکان. (التوبه – 33)
ام یقولون افتری علی الله کذباً فان لیتنا الله یختم علی قلبک و یمح الله الباطل و یحق الحق بکلماته انه علیم بذات الصدور.
یا می گویند بست بر خدا دروغی را پس اگر بخواهد خدا مهر نهد بر قلبت و محو می کند خدا باطل را و ثابت می گرداند حق را به کلماتش به درستی که او را نامت به ذات سینه ها. (الشوری – 24)
الحق من ربک فلا تکن من الممترین.
حق از پروردگار توست پس مباش از شک کنندگان. (آل عمران – 60)
هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب ما خلق الله ذلک الا بالحق یفصل الایات لقوم یعلمون.
اوست که گردانید آفتاب را روشنایی و ماه را روشنی و مقرر داشتش منزلها تا بدانید.
شمار مالها و حساب را نیافرید خدا آن را مگر به حق تفصیل می دهد آیت ها را برای جمعی که بدانند. (یونس – 5)
انزل من السماء ماء فالت او دیه بقدرها فاحتمل السیل زبداً رابیاً و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه او متاع زبد مثله کذلک یضرب الله و الحق و الباطل فاما …
فرو فرستاد از آسمان آب را پس روان شد رودخانه ها به اندازه خود پس برداشت این آب روان کف بلند را و از آنچه می افزوند بر آن در آتش از برای طلب پیرایه یا مایه تعیش کف است مانند آن همچنین می زند خدا حق و باطل را پس اما کف پس می رود انداخته شده و اما آنچه نفع می دهد مردم را پس پاینده می ماند در زمین همچنین می زند خدا آن مثلها را. (الرعد – 17)
و القمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم.
و ماه را مقرر داشتیمش منزلها تا بازگردد مانند خوشه های خرمای کهنه.
(یس – 39)
و ایه لهم اللیل نسلخ منه النهار فاذا هم مظلمون.
و آیتی است ایشان را شب که بیرون آوریم از آن روز را پس آنگاه آنها در تاریکند. (یس – 37)
و الشمس تجری لمستقر لها ذلک تقدیر العزیل العلیم.
و آفتاب سیر می کند در جایگاه خود آن مقدر ساختن خدای غالب داناست.
ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب.
محققاً در آفرینش حکیمانه و مدبرانه آسمانها و زمین و همچنین در فت و آمد حساب شده روز و شب آیات و دلائلی برای صاحبان عقل و جود دارد.
(آل عمران – 191)
و قل لعبادی یقولوا التی هی احسن.
ای پیامبر به بندگان من بگو در مقام مکالمه با مردم از هر طبقه ای که باشند به نیکی سخن بگویند و از گفتارهای زشت بپرهیزند. (الاسرا – 53)
احترام به پدر و مادر:
و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی آن اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمال صالحا ترضیه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین.
و وصیت نمودیم انسان را به والدینش خوبی کردن. برداشت او را مادرش به دشواری و بنهادش به دشواری و حملش و بریدنش از شیر سی ماه است تا چون رسید به توانائیش و رسید به چهل سال گفت پروردگارا در دل من انداز که شکر کنم نعمت ترا که انعام دادی بر من و بر والدینم و اینکه بکنم کار شایسته را که پسندی آن را و شایستگی ده مرا در اولادم به درستی که من بازگشت نمودم به سوی تو و به درستی که من از منقادانم. (الاحقاف – 15)
و وصینا الانسان بوالدیه حسنا و آن جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما …
و سفارش کردیم انسان را به والدینش به نیکی و اگر ب جد تکلیف کنند ترا که شرک آوری به من آنچه نیست ترا به آن علمی پس اطاعت مکن ایشان را بسوی منست بازگشت شما پس خبر دهم شما را به آنچه بودید که می کردید.
(العنکبوت – 8)
و برا بوالدیه و لم یکن جباراً عصیاً.
و نیکی کننده با والدینش و نبود سرکش نافرمان. (مریم – 14)
و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیراً.
و فرود آور برای آنان بال تواضع و احترام را از مهربانی و بگو پروردگار رحمت کن آنانرا چنانکه تربیت کردند مرا در خردی. (الاسراء -23)
و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندک الکبر … و قل لهما قولا کریماً.
و حکم کرد پروردگارت که نپرستید مگر او را و به والدین نیکویی و احترام کردن را اگر برسند نزد تو به پیری یکیشان یا هر دوشان پس مگوی آنان را اف و زجرشان مکن و بگوی آنان را گفتاری خوب. (الاسراء – 23)
صداقت و راستگویی:
و آنان که گرویدند به خدا و رسولانش آن گروه ایشانند راستگویان و شهیدان نزد پروردگارشان ایشان راست اجرشان و نورشان و آنان که کافر شدند و تکذیب کردند آیت های ما را ایشانند یاران دوزخ. (الحدید – 19)و الذین امنوا بالله و رسله اولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم لهم اجرهم و نورهم و الذین کفروا و کذبوا بایاتنا اولئک اصحاب الجحیم.
طاعه و قول معروف فاذا عزم الامر فلو صدقوا الله لکان خیراً لهم.
طاعت است و گفتار خوب پس آنگاه که لازم شد امر پس اگر راستی ورزیده بودند با خدا هر آینه بهتر بود برای ایشان. (محمد – 21)
و الذی جاء بالصدق و صدق به اولئک هم المتقون.
و آنکه آورد سخن راست و صدق را و تصدیق کرد آن را آن گروه ایشانند پرهیزگاران. (الزمر – 33)
لیسئل الصادقین عن صدقهم و اعد للکافرین عذاباً الیماً.
تا بپرسد راستگویان را از راستیشان و آماده کرده از برای کافران عذابی دردناک. (الاحزاب – 8)
لیجزی الله الصادقین بصدقهم و …
تا پاداش دهد خدا راستگویان را به راستی ایشان و … (الاحزاب – 24)
ان المسلمین و المسلمات و المومنین و المومنات والقانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و … و اجراً عظیماً.
به درستی که مردان و زنان مسلمان و مومن و فروتن و راستگو و شکیبا و با خضوع و صدقه دهنده و روزه دار و نگاهدارنده و یادکننده خدا بسیار آماده ساخته خدا ایشان را آمرزش و مزدی بزرگ. (الاحزاب – 35)
ام لهم شرکاء فلیأتوا شرکائهم ان کانوا صادقین.
یا ایشان را شریکانند پس بیاورند شریکان خود را اگر هستند راستگویان.
(القلم – 41)
و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین.
و می گویند کی خواهد بود این وعده اگر هستید راستگویان. (الملک – 25)
فلیأتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین.
پس باید بیاورند کلامی مانند آن اگر هستید راستگویان.
(الطور – 34)
انما المومنون الذین امنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون.
جز این نیست که مومنان آنانند که گرویدند بخدا و رسولش پس شک نکردند و جهاد کردند به مالهاشان و نفسهاشان در راه خدا آن گروه ایشانند راستگویان.
(الحجرات – 15)
فأتوا بکتابکم ان کنتم صادقین.
پس بیاورید کتابتان را اگر هستید راستگویان. (الصافات – 157)
و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین.
و می گویند کی خواهد بود این وعده اگر هستید راستگویان.
(یس – 48) (سبأ – 29)
نرم و خوشرویی
فبما رحمه من الله کنت لهم و لو کنت فظا غلیط القلب لا نفضوا من حولک فاعف عنهم و …
به برکت رحمت الهی در برابر آنان نرم و مهربان شدی و اگر بدخوی و سخت دل بودی هر آینه پراکنده می شدند از حوالی تو پس در گذر از آنها …
(آل عمران – 159)
وجوه یومئذ مسفره . ضاحکه مستبشره.
رویهایی در آن روز درخشانند و خندان و فرحناک. (عبس – 39-38)
فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی.
پس بگویید او را به نرمی (گفتاری نرم) شاید که او پند گیرد یا بترسد.
(طه – 44)
عدالت و انصاف
ای کسانی که ایمان آوردید باشید فرمانروا به عدالت گواهان و مر خدا را و اگر چه به ضرر خودهاتان با والدین و خویشان اگر باشد توانگر یا محتاج پس خدا سزاوار است به آنها پس پیروی نکنید خواهش خود را که میل کنید و اگر بپیچانید زبان را یا اعراض کنید پس به درستی که خدا به آنچه می کنید آگاه است.یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیا او فقیراً فالله اولی بهما فلا تتبعوا الهدی ان تعدلوا و ان تلوا او تعرضوا فان الله کان بما تعملون خبیراً.
(النساء – 135)
... فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ان الله یحب المقسطین.
… پس اصلاح کنید میان آن دو به راستی و عدالت کنید به درستی که خدا دوست می دارد عدالت کاران را. (الحجرات – 9)
و اقیموا الوزن بالقسط و لا تخسروا المیزان.
و بپا دارید سنجیدن را به عدل و نکاهید در میزان. (الرحمن – 9)
… ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین …
اینکه نیکو دارید ایشان را و عدالت کنید با ایشان به درستی که خدا دوست دارد عدالت پیشگان را. (الممتحنه – 8)
و یا قوم اوفوا المکیال و المیزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین.
و ای قوم تمام دهید پیمانه ترازو را به عدالت و کم نکنید از مردمان چیزهای ایشان را و تباهی نکنید در زمین افسادکنندگان. (هود – 85)
… الذین امنوا و عملوا الصالحات بالقسط و …
… آنان را که گرویدند و کارهای شایسته به عدالت انجام دادند و …
(یونس – 4)
و لک امه رسول فاذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون.
و هر امتی را رسولی است پس چون آمد رسول ایشان حکم کرده شود میان ایشان به عدالت و ایشان ستم کرده نمی شوند. (یونس – 47)
و تمت کلمه ربک صدقاً و عدلاً لا مبدل لکلماته و هو السمیع العلیم.
و تمام شد کلمه پروردگارت از روی راستی و عدالت نیست بدل کننده مر سخنانش را و اوست شنوای دانا. (الانعام – 115)
… فاحکم بینهم بالقسط ان الله یحب المقسطین.
… پس حکم کن میانشان به عدل به درستی که خدا دوست دارد عدالت کنندگان را.
(المائده – 42)
صدقه و انفاق
و آنانکه در اموالشان حقی است معلوم سوال کننده و محروم را.و الذین فی اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم.
(المعارج – 25-24)
امنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه فالذین امنوا منکم و انفقوا لهم اجر کبیر.
ایمان آورید به خدا و رسولش و انفاق کنید از آنچه قرار داده شما را جانشینان در آن پس آنان که گرویدند از شما و انفاق کردند ایشان را است مزدی بزرگ.
(الحدید – 7)
الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و الصابرین علی ما اصابهم و المقیمی الصلوه و مما رزقناهم ینفقون.
آنان که چون ذکر شود خدا بترسد دلهاشان و شکیبایان بر آنچه برسد ایشان را و برپای دارندگان نماز و از آنچه روزی دادیمشان انفاق می کنند.
(الحج – 35)
لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شیء فان الله به علیم.
هرگز نیابد نیکی را تا انفاق کنید از آنچه دوست دارید و آنچه را که انفاق کنید از چیزی پس به درستی که خدا به آن داناست. (آل عمران – 92)
الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین.
آنان که انفاق می کنند در خوشی و ناخوشی و فرو خورندگان خشم و عفوکنندگان از مردمان و خدا و دوست دارد نیکوکاران را.
(آل عمران – 134)
و منهم من یلمزک فی الصدقات فان اعطوا منها رضو و ان لم یعطوا منها اذا هم یسخطون.
و از ایشان کسی است که عیب می کند ترا در صدقه ها پس اگر داده شدند از آنها خشنود گشتند و اگر داده نشدند از آنها آنگاه ایشان خشم می کنند.
(التوبه – 58)
انما الصدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها و المولفه قلوبهم فی الرقاب و الغارمین و فی سبیل الله و ابن السبیل فریضه من الله و الله علیم حکیم.
جز این نیست صدقه ها از برای درویشان و درماندگان و کارکنان بر جمع صدقات و آنان که بدست آورده شده دلهاشان و در آزاد کردن گردنها و قرض دادن مفلسان و در راه خدا و رهگذران محتاج فرض کردنیست از خدا و خدا دانای درست کردار است. (التوبه – 60)
تعاون و همکاری
… و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدید العقاب.
… تعاون و همکاری کنید با یکدیگر بر نیکی و پرهیزگاری و همکاری نکنید بر گناه و از حد در گذشتن و بترسید از خدا به درستی که خدا سخت عقوبت است.
(المائده – 2)
اعتماد به نفس
ای نفس آرمیده (به اطمینان رسیده). (فجر – 27)یا ایتها النفس المطمئنه.
ارجعی الی ربک راضیه مرضیه.
باز گرد به سوی پروردگارت خشنود پسندیده. (فجر – 27-28)
الذین امنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الیه تطمئن القلوب.
آنان که گرویدند و آرامش می گیرد دلهاشان به ذکر خدا آگاه باشد بهذکر خدا دلها می آرامد. (رعد – 28)
خویشتنداری
… و آن که ببخشید نزدیکتر است به پرهیزگاری و فراموش نکنید احسان را میانتان به درستی که خدا به آنچه می کنید بیناست. (بقره – 237)… و ان تعفوا اقرب للتقوی و لا تنسو الفضل بینکم ان الله بما تعملون بصیر.
او امر بالتقوی.
یا امر کند به پرهیزگاری و خویشتن داری. (العلق – 12)
فالهمها فجورها و تقویها.
پس الهام کردش بدکاری و پرهیزگاریش. (الشمس – 8)
و الذین اهتدوا زادهم هدی و اتیهم تقویهم.
و آنان هدایت یافتند افزودایشان را هدایت و داد ایشان را تقوی و خویشتن داریشان. (محمد «ص» – 17)
یا ایها الذین امنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تمونن الا و انتم مسلمون.
ای آن کسانی که گرویدید بترسید از خدا سزای ترسیدنش و نمیرید البته اگر شما مسلمان باشید. (آل عمران – 102)
قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیاً.
گفت به درستی که من پناه می برم بخدای بخشنده از تو اگر هستی خویشتن دار و پرهیزگار. (مریم – 18)
و حناناً من لدنا و زکوه و کان تقیقا.
و رحمتی از نزد خود و پاکیزگی و بود خویشتن دار و پرهیزگار. (مریم – 13)
تلک الجنه التی نورث من عبادنا من کان تقیقاً.
اینست آن بهشتی که به میراث می دهم از بندگان خود آن را که باشد خویشتن دار و پرهیزگار. (مریم – 63)
… انه لا اله الا انا فاتقون.
به درستی که نیست خدایی مگر من (خدای یکتا) پس بترسید از من.
(النمل – 2)
… فان خیر الزد و التقوی یا اولی الباب.
… پس به درستی که بهترین توشه خویشتن داری و پرهیزگاریست و بترسید از من ای صاحبان خرد. (البقره – 197)
و أن اقیموا الصلوه و اتقوه و هو الذی الیه تحشرون.
و اینکه بر پای دارید نماز را و بپرهیزید از او و اوست آنکه بسوی او محشور خواهید شد. (الانعام – 72)
متانت و وقار
چیست شما را که نمی ترسید از عظمت خدا. (نوح – 13)ما لکم لاترجون لله وقارا.
یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً یواری سواتکم ورشاً و لباس التقوی ذلک خیر ذلک من ایات الله لعلهم یذکرون.
ای فرزندان آدم به حقیقت فرو فرستادیم بر شما پوششی که بپوشد عورتهای شما را و اساس تجملی و لباس پرهیزگاری آن بهتر است آن از آیت های خداست باشد که پند گیرند. (الاعراف – 246)
و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا و للبسنا علیهم ما یلبسون.
و اگر می گردانیدیمش فرشته هر آینه می کردیم او را به صورت مردی و هر آینه می پوشانیدیم برایشان آنچه می پوشیدند. (الانعام – 9)
الذین امنوا و لم یلبسوا ایمانهم بطلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون.
آنان که گرویدند و نیامیختند ایمان خود را ستم آن گروه مر ایشان را ایمنی و ایشانند هدایت یافتگان.
زیبایی دوستی
و صبر کن بر آنچه می گویند و جدایی گزین از آنها جدایی زیبا و نیکو.و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجراً جمیلا.
(المزمل – 10)
فاصبر صبراً جمیلاً.
پس صبر کن صبر نیکو و زیبایی. (المعارج – 70)
قال بل سولت لکم انفسکم امراً فصبر جمیل عسی الله آن یاتینی بهم جمیعاً انه هو العلیم الحکیم.
گفت بلکه خوب را نمود برای شما نفسهاتان امری را پس صبریست زیبا و نیکو شاید خدا که بیاورد نزد من ایشان را همه به درستی که اوست خود دانای درست کردار. (یوسف – 83)
و ان الساعه لاتیه فاصفح الصفح الجمیل.
به درستی که قیامت هر آینه آینده است پس در گذر درگذشتنی زیبا و نیکو.
(الحجر – 85)
و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون.
و شما را در آنها زیبایی و تجملی وقتی که می آید از چراگاه و هنگامی که سر می دهد. (النحل – 6)
شجاعت
ای کسانی که ایمان آوردید اگر یاری کنید خدا را، خدا یاری کند شما را و قدمهای شما را استوار و ثابت می گرداند. (محمد «ص» – 7)یا ایها الذین امنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.
و لنبلونکم حتی تعلم المجاهدین منکم و الصابرین نبلوا اخبارکم.
و هر آینه می آزمائیم شما را بدانیم جهادکنندگان را از شما و خبرکنندگان را می آزمائیم خبرهای شما را. (محمد «ص» – 3)
و قال الذین اوتوا العلم و یلکم ثواب الله خیر لمن امن و عمل صالحاً و لا یلقیها الا الصابرون.
و گفتند آنان که داده شده بودند علم وای بر شما ثواب خدا بهتر است برای کسی که ایمان آورد و بکند کار شایسته و داده نشدند آن را مگر شکیبایان.
(القصص – 80)
قل یا عباد الذین امنوا اتقوا ربکم للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه و ارض الیه واسعه انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب.
بگو ای بندگان من آنان که گرویدند بپرهیزید از پروردگارتان آنان را که خوبی کنند در این دنیا حسنه ای است و زمین خدا پهناور است جز این نیست که تمام داده می شود شکیبایان را مزدهاشان بدون حساب. (الزمر – 10)
یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال ان یکن منکم عشرون صابرون یعلبوا مائتین و ان یکن منکم مائه یغلبوا الفاً من الذین کفروا بانهم قوم لا یفقهون.
ای پیامبر ترغیب کن مومنان را بر کارزار اگر بوده باشد از شما بیست از صبرکنندگان غالب شوند بر دویست و اگر باشد از شما صد غالب شوند بر هزار از آنان که کافر شدند به سبب آنکه گروهی اند که نمی فهمند.
… فان یکن منکم مائه صابره یغلبوا مائتین و ان یکن منکم الف یغلبوا الفین باذن الله و الله مع الصابرین.
… و اگر بوده باشند از شما هزار غالب می شدند بر دویست و اگر بوده باشد از شما هزار غلاب می شوند بر دو هزار به دستوری خدا و خدا با صبرکنندگان است.
غیرت
هنگامی که گردانید آنان که کافر شدند در دلهاشان تعصب، تعصب جاهلیت پس فرو فرستاد خدا آرامش را بر رسولش و بر مومنان و لازم گردانیده برایشان کلمه تقوی را و بودند سزاوارتر به آن و اهل آن و باشد خدا به همه چیزی دانا.اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیه حمیه الجاهلیه فانزل الله سکینه علی رسوله و علی المومنین و الزمهم کلمه التقوی و کانوا احق بها و اهلها و کان الله بکل شی علیماً.
(الفتح – 26)
او اباونا الاولون. قل أن الاولین و الاخرین.
یا پدران ما که پیشینیان هستند بگو به درستی که گذشتگان و آیندگان.
(الواقعه 49-48)
افلم یدبروا القول ام جاءهم مالم یأت اباءهم الاولین.
آیا پس تأمل نکردند آن گفتار را یا آمد ایشان را آنچه نیامد پدرانشان را که بودند پیشینیان. (المومنون – 68)
لقد وعدنا نحن و اباونا هذا من قبل ان هذا الا اساطیر الاولین.
به حقیقت وعده داده شدیم ما و پدران ما به این از پیش نیست این مگر افسانه های پیشینیان. (المومنون – 83)
و من ابائهم و ذریاتهم و اخوانهم و اجتبیناهم و هدیناهم الی صراط مستقیم.
و از پدرانشان و فرزندانشان و برادرانشان و برگزیدیمشان و هدایت کردیمشان بسوی راه راست. (الانعام – 87)
قالوا وجدنا اباءنا لها عابدین. قال لقد کنتم انتم و اباوکم فی ضلال مبین.
گفتند یافتیم پدرانمان را مر آنها را پرستندگان گفت به حقیقت باشید شما و پدرانتان در گمراهی آشکار. (الانبیاء 53-54)
دقت
بنگر (دقت کن) چگونه افزونی داادیم برخی از ایشان را بر برخی و هر اینه آخرت بزرگتر است به مراتب و بزرگتر است از جهت افزونی دادن.انظر کیف فضلنا بعضهم علی بعض و للاخره اکبر درجات و اکبر تفضیلا.
فلینظر الانسان مم خلق.
پس باید که بنگرد انسان که از چه چیز آفریده شده (الطارق – 5)
ثم نظر.
پس نظر کرد. (المدثر – 21)
قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین.
گفت به زودی خواهیم دید (خواهم نگریست با دقت) آیا راست گفته ای یا هستی از دروغگویان. (النمل – 27)
قالو نحن اولو اقوه و اولوا باس شدید و الامر الیک فانظری ماذا تامرین.
گفتند تا صاحبان قدرتیم و صاحبان کارزار سخت و دستور با توست. پس بنگر (توجه کن با دقت) که چه می فرمایی. (النمل – 33)
قال نکروا لها عرشها ننظر اتهتدی ام تکون من الذین لایهتدون.
گفت تاشناخت کنید برای او تختش را به بینیم (با دقت) آیا راه می یابد یا باشد از آنان که نمی یابد. (النمل – 41)
… فانظر کیف کان عاقبه المفسدین.
پس بنگر (دقت کن) چگونه باشد انجام کار تبهکاران. (النحل – 14)
رعایت حقوق دیگران
همانا پیغمبری از جنس خود شما برای هدایت و راهنمایی شما آمده است او به سبب دگر دوستی و نوع خواهی از بدبختی و جهل و فقرتان ناراحت است او در نجات همه شما عموماً حریص است و نسبت به مومنین خصوصاً رئوف و مهربان است. (التوبه – 128)لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما انتم حریص علیکم بالمومنین روف رحیم.
حق طلبی و حق جویی
و من یسلم وجهه الی الله و هو محسن فقد استمسک بالعروه الوثقی و الی الله عاقبه الامور.
و کسی که به اخلاص آورد رویش را به سوی خدا در حالیکه او نیکوکار باشد پس به حقیقت چنگ زده بدستگیره محکم به سوی خداست انجام کارها.
(لقمان – 22)
و اذا عشیهم موج کالظلل دعو الله مخلصین له الدین فلما نجهم الی البر فمنهم مقتصد ما یحجد بایاتنا الا کل ختار کفور.
و چون فرا گیرد ایشان را موجی چون توده های ابر می خوانند خدا را خالص دارندگان برای دین او پس آنگاه که نجاتشان دهد بسوی خشکی پس برخی از ایشان بر طریق حقند و انکار نکند آیت های ما را مگر هر پیمان شکن ناسپاس.
(لقمان – 32)
الحق من ربک فلا تکونن من الممترین.
حق از پروردگارت است پس مباش البته از شک کنندگان. (البقره – 147)
و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و انه للحق من ربک و ما الله بغافل عما تعملون.
و از جائی که بیرون رفتی پس بگردان رویت را سوی مسجدالحرام و به درستی که آن هر آینه حق است از پروردگارت و نیست خدا بی خبر از آنچه می کنید.
(البقره – 149)
الحق من ربک فلا تکن من الممترین.
حق از پروردگار توست پس مباش از شک کنندگان. (آل عمران – 60)
و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا امنا فاکتبنا مع الشاهدین.
و چون بشنوند آنچه فرو فرستاده شد به رسول می بینی چشهاشان را که می ریزد از اشک از آنچه را شناختند از حق می گویند ای پروردگار ما گرویدیم پس بنویس ما را با شاهدان. (المائده – 83)
لیحق الحق و یبطل الباطل و لوکره المجرمون.
تا ثابت گرداند حق را و ناچیز گرداند باطل را و اگر چه کراهت داشتند گناهکاران.
(الانفال – 8)
و الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین اووا و نصروآ اولئک هم المومنون حقا لهم مغفره و رزق کریم.
و آنان که گرویدند و هجرت گزیدند و جهاد کردند در راه خدا و آنان که جای دادند و یاری کردند آن گروه ایشانند گروندگان به حق (حقیقت جویان) ایشان را است آمرزش و روزی خوب. (الانفال – 74)
تواضع و فروتنی
و استعانت جویید به شکیبایی و نماز و به درستی که آن نماز دشوار است مگر بر صاحبان خشوع.و استعینوا بالصبر و الصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین.
(البقره – 45)
لا یمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجاً منهم و لا تحزن علیهم و اخفض جناحک للمومنین.
مگشای البته دو چشمت را به آنچه کامرانی دادیم به آن اضافی را از ایشان و اندوه مخور برایشان و فرود آور بالت را (فروتن و متواضع باش) برای گروندگان.
(الحجر – 88)
و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمها لها ربیانی صغیراً.
و فرود آور برای آنان بال تواضع را از مهربانی و بگو پروردگار را رحمت کن آنان را چنان که تربیت کردند مرا در خردی.
(الاسراء – 24)
و لا تمش فی الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طوعاً.
و راه مرو در زمین با کبر و ناز به درستی که تو رخنه نتوانی کرد زمین را و هرگز نمی رسی به کوهها در بلندی.
(الاسراء – 37)
و یخرون للاذقان یبکون و یزیدهم خشوعاً.
و بر روی می افتند (به خاک می افتند تواضع می کنند) به زنخها می گریند وی افزایدشان تضرع.
(الاسراء – 108)
و له من فی السموات و الارض و من عنده لا یستکبرون عن عبادته و لا یستحرون.
او راست هر که در آسمانها و زمین است و آنکه نزد اوست سرکشی نمی کنند از پرستش او و مانده نمی شدند.
(الانبیاء – 19)
و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم و الجاهلون قالوا سلاماً.
و بندگان خدای بخشنده آنانند که می روند بر زمین آرام و چون خطاب کند ایشان را نادانان گویند سلامی.
(الفرقان – 63)
و لا تصعر خدک للناس و لا تمش فی الارض مرحاً ان الله لا یحب کل مختال فخور.
و مگردان به تکبر رویت را برای مردمان و راه مرو در زمین از روی فخرفروشی و افتخار به درستی که خدا دوست ندارد هر متکبر خرامنده نازنده را.
(لقمان – 18)
الم یان للذین امنوا آن تخشع قلوبهم لذکر الله …
آیا وقت آن نشده آنان را که گرویدند اینکه بترسد دلهاشان (خضوع و خشوع) برای ذکر خدا …
الذین هم فی صلاتهم خاشعون.
آنان که در نمازشان خضوع کنندگان و فروتن هستند. (المومنون – 2)
خلاقیت و ابتکار
آنکه نیکو ساخت هرچیز را که آفرید آنرا و ابتدا کرد آفریدن انسان را از گل.الذی احسن کل شی خلقه و بدا خلق الانسان من طین.
(السجده -7)
ما خلقکم و لا بعتکم الا کنفس واحده آن الله سمیع بصیر.
نیست آفرینش شما و نه برانگیختن شما مگر چون نفس واحد به درستی که خدا شنوای بیناست. (لقمان – 28)
ام خلقوا السموات و الارض بل لایوقنون.
یا آفریدند آسمانها و زمین را بلکه یقین نمی کنند. (طور – 36)
ام خلقوا من غیر شی ام هم الخالقون.
آیا آفریده شدند ار غیر چیزی یا ایشان آفریدگانند. (طور – 35)
لخلق السموات والارض اکبر من خلق الناس ولکن اکثر الناس لایعلمون.
هر آینه آفریدن آسمانها و زمین بزرگتر است از آفریدن مردمان ولیکن بیشتر مردمان نمی دانند. (المومن – 57)
خلق السموات و الارض بالحق یکدر اللیل و سخر الشمس والقمر کل یجری لاجل مسمی الا هو العزیز الغفار.
آفریده آسمانها و زمین را براستی می افزاید شب را بر روز می افزاید روز را بر شب و مسخر کرد آفتاب و ماه را همه در حرکتند برای مدتی معین بدانید که او غالب آمرزنده است. (الزمر – 5)
و علمناه صنعه لبوس تکلم اتحصنکم من باسکم فهل انتم شاکرون.
و آموختیم او را ساختن لباس جنگ برای شما تا نگاه داردتان از آسیب شما پس آیا شما شکرکنندگانید. (انبیاء – 80)
افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت.
آیا نمی نگرند به شتر که چگونه آفریده شد. (الغاشیه – 17)
و قد خلقکم اطواراً.
به تحقیق آفرید شما را مختلف. (نوح – 14)
الم تروا کیف خلق الله سبع سموات طباقاً.
آیا نمی بینید چگونه آفرید خدا هفت آسمان را طبقه طبقه. (نوح – 15)
امن یبدؤ الخلق ثم یعیده و من یرزقکم من السماء و الارض …
آیا کیست آنکه نخست آفرید خلق را پس اعاده می کندش و آنکه روزی می دهد شا را از آسمان و زمین و … (النمل – 64)
عفت و پاکدامنی
و لیستعفف الذین لایجدون نکاحاً حتی یغنیهم الله من فضله …
و باید که عفت ورزند آنان که نمی یابند نکاحی تا آنکه غنی کند ایشان را خدا از فضلش …
(النور – 33)
… و لا تکرهوا فتیاتکم علی البناء ان اردن تحصناً لتبتغوا عرض الحیوه الدنیا.
… و به جبر واندارید کنیزانتان را به زنا اگر بخواهند عفت را تا بجویید متاع زندگانی دنیا را و …
(النور – 33)
قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون.
بگو مومنان را که فرو گیرند دیده هاشان را و نگاهدارند عورتهاشان را آن پاکیزه تر ایشان را به درستی که خدا آگاه است به آنچه می کند. (النور – 30)
للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لا یستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم لا یسئلون الناس الحافاً و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم.
از برای درویشانی است که باز داشته شده اند در راه خدا که توانایی ندارند سیر کردنی در زمین می پندارند ایشان را نادان به حال ایشان توانگران از عفت گزینی می شناسی ایشان را به علامتشان سوال نمی کنند از مردمان به ابرام و آنچه را انفاق می کنید از مالی پس به درستی که خدا به آن داناست. (البقره – 273)
… رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین.
… مردانی که دوست دارند پاک شوند و خدا دوست می دارد پاک شوندگان را.
(التوبه – 108)
الذین تتوفیهم و الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعملون.
آنها که می میرانندشان ملائکه پاکیزه ها (پاکدامن ها) می گویند سلام بر شما درآئید بهشت را به سبب آنچه که می کردید. (النحل – 32)
الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات اولئک مبرؤن مما یقولون لهم مغفره و رزق کریم.
پلیدها برای پلیدان است و پلیدان برای پلیدهاست و پاکیزه ها برای پاکان است و پاکان برای پاکیزه هاست آن گروه منزهند از آنچه می گویند ایشان را آمرزشی است و روزی خوب.
(النور – 26)
دفاع از مظلوم
و نکشید نفسی را که حرام کرده خدا مگر به حق و کسی که کشته شد مظلوم پس به حقیقت گردانیدیم برای وارثش تسلطی پس نباید که اسراف کند در قتل به درستی که او باشد یاری شده.و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلا یسرف فی القتل انه کان منصوراً.
(الاسراء – 33)
فرو بردن خشم
و روی گردانید از ایشان و گفت ای اندوه بر یوسف و سفید شد دو چشمش از اندوه پس او بود خشم خورنده. (یوسف – 84)و تولی عنهم و قال یا اسفی علی یوسف و ابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم.
و اذا بشر احدهم بما ضرب للرحمن مثلا ظل وجهه مسوداً و هو کظیم.
و چون مژده داده شود یکی از ایشان به آنچه زد برای خدای بخشنده مثل گردد صورت او سیاه و اوست خشم خورنده. (الزخرف – 17)
الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین.
آنان که انفاق می کنند در خوشی و ناخوشی و فروخورندگان خشم و عفوکنندگان از مردمان و خدا دوست دارد نیکوکاران را. (آل عمران – 134)
و انذرهم یوم الازفه اذ القلوب لدی الحنابر کاظمین ما للظالمین من حمیم و لا شفیع یطاع.
و بیم ده ایشان را از روز قیامت که نزدیک است آنگاه که دلها نزد حلقها خشم خورندگانند (فرو برندگان خشم) نیست ستمکاران را هیچ خویشی و شفاعت کننده ای که اطاعت شود. (المومن – 18)
فاصبر لحکم ربک و لا تکن کصاحب الحوت اذ نادی و هو مکظوم.
پس صبر کن حکم پروردگارت را و مباش چون رفیق ماهی هنگامی که ندا کرد و او پر خشم بود. (القلم – 48)
حقیقت جویی
حق از پروردگارت است پس مباش البته از شک کنندگان. (البقره – 147)الحق من ربک فلا تکونن من الممترین.
و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و انه للحق من ربک و ما الله بغافل عما تعملون.
و از جائی که بیرون رفتی پس بگردان رویت را سوی مسجدالحرام و به درستی که آن هر آینه حق است از پروردگارت و نیست خدا بی خبر از آنچه می کنید.
(البقره – 149)
الحق من ربک فلا تکن من الممترین.
حق از پروردگار توست پس مباش از شک کنندگان. (آل عمران – 60)
و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا امنا فاکتبنا مع الشاهدین.
و چون بشنوند آنچه فرو فرستاده شد به رسول می بینی چشهاشان را که می ریزد از اشک از آنچه را شناختند از حق می گویند ای پروردگار ما گرویدیم پس بنویس ما را با شاهدان. (المائده – 83)
لیحق الحق و یبطل الباطل و لوکره المجرمون.
تا ثابت گرداند حق را و ناچیز گرداند باطل را و اگر چه کراهت داشتند گناهکاران.
(الانفال – 8)
و الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین اووا و نصروآ اولئک هم المومنون حقا لهم مغفره و رزق کریم.
و آنان که گرویدند و هجرت گزیدند و جهاد کردند در راه خدا و آنان که جای دادند و یاری کردند آن گروه ایشانند گروندگان به حق (حقیقت جویان) ایشان را است آمرزش و روزی خوب. (الانفال – 74)
فذلکم الله ربکم الحق فماذا بعد الحق الا الضلال فانی تصرفون.
پس آن خدا پروردگار حقیقی شما است پس چیست بعد از حق و حقیقت مگر گمراهی پس به کجا برگردانیده می شدید. (یونس – 32)
قل هل من شرکائکم من یهدی الی الحق قل الله یهدی للحق افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون.
بگو آیا از شریکان شما کیست که هدایت می کند به سوی حق بگو خدا راه می نماید مر حق را آیا پس کسی که راه می نماید بسوی حق سزاوارتر است که پیروری شود یا کسی که راه نیابد مگر آنکه هدایت شود پس چیست شما را چگونه حکم می کنید. (یونس – 35)
و یستنبؤنکَ احق هو قل ای و ربی انه لَحَق و ما انتم بمعجزین.
و خبر می پرسند از تو که آیا حق است آن بگو آری به حقیقت حق است پروردگارم که آن حق است و نیستید شما عاجزکنندگان. (یونس – 53)
و یحق الله الحق بکلماته و لو کره المجرمون.
و ثابت می گرداند خدا حق را به کلماتش و اگرچه ناخوش داشته باشد.
(یونس – 82)
و کلا نقص علیک من ابناء الرسل ما نثبت به فوادک و جاءک فی هذه الحق و موعظه و ذکری للمومنین.
و همه را می خوانیم بر تو از اخبار رسولان آنچه ثابت می گردانیم به آن دلت را و آمد ترا در این حق و پند و نصیحت از برای گروندگان. (هود – 120)
… الئن حصحص الحق انا راودته عن نفسه و انه لمن الصادقین.
… اکنون ثابت شد حق و من کامجو شدم از نفس او به درستی که او هر آینه از راستگویان است. (یوسف – 51)
و نادی اصحاب الجنه اصحاب النار ان قد وجدنا ما وعدنا ربنا حقا فهل وجدتم ما وعد ربکم حفا قالوا نعم فاذن موذن بینهم ان لعنه الله علی الظالمین.
و ندا کردند اهل بهشت اهل دوزخ را که به حقیقت یافتیم آنچه وعده کرد ما را پروردگار حق پس آیا یافتید شما آنچه وعده کرد پروردگار شما حق گویند آری پس ندا کرد نداکننده میانشان که لعنت خدا بر ستمکاران. (الاعراف – 44)
فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون.
پس ثابت شد حق و باطل شد آنچه که بودند می کردند. (الاعراف – 118)
و من قوم موسی امه یهدون بالحق و به یعدلون.
و از قوم موسی امتی باشد که هدایت می کنند به حق و به آن عدالت می کنند.
(الاعراف – 158)
و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر انا اعتدنا للظالمین…
و بگو حق از پروردگار شماست پس هر که خواهد آن را بجوید و ایمان آورد و هر که خواهد پس کافر شود… (الکهف – 29)
نحن نقص علیک نباهم بالحق انهم فتیه امنوا بربهم و زدناهم هدی.
ما می خوانیم بر تو خبر ایشان را به راستی به درستی که ایشان بودند جوانانی که گرویدند به پروردگار خود و افزودیم هدایتشان را. (الکهف – 13)
فتوکل علی الله انک علی الحق المبین.
پس توکل کن بر خدا به درستی که تو بر حقی آشکار. (النمل – 79)
سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق او لم یکف بربک انه علی کل شی شهید.
بزودی می نمائیم ایشان را آیتهای خود را در آفاق و در خودشان تا آشکار گردد ایشان را که او حق است آیا کافی نیست به پروردگارت که او بر هر چیزی گواه است. (فصلت – 53)
و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا امنا فاکتبنا مع الشاهدین.
و چون بشنوند آنچه فرو فرستاده شد به رسول می بینی چشمهایشان را که می ریزد از اشک از آنچه را شناختند (یافتند) از حق می گویند ای پروردگار ما گرویدیم پس بنویس ما را با شاهدان. (المائده – 13)
احترام به خود
آیا کسی که از پروردگار خود حجت و برهانی در دست دارد و بر طبق آن عمل می کند مانند کسی است که رفتار زشت و ناپسند خود را زیبا می بیند یا آنکه از هوای نفس خویش پیروی می کند. (محمد «ص» – 14)افمن کان علی بینه من ربه کمن زین له سوء عمله و اتبعوا اهواءهم.
من کان یرید العزه فلله العزه جمیعاً الیه یصعد اللکم الطیب و العمل الصایح یرفعه والذین یمکرون…
هر کس که بخواهد عزت را پس هدا راست عزت همگی بسوی او بالا می رود سخن های پاکیزه کردار شایسته بالا می برد او را و آنان که می اندیشند…
(فاطر – 10)
مهر و محبت
… و قرار دادیم در دلهای آنان که پیرویش کردند مهر رحمت و …… و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رافه و رحمه و … .
(الحدید – 91)
لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین روف رحیم.
به تحقیق آمد شما را رسولی از خودتان که سخت است بر او رنج کشیدنتان حریص است بر شما بر گروندگان مهربان و رحیم. (التوبه – 128)
دوست خوب
و یکسان نشود خوبی و نه بدی دفع کن به آنچه آن بهتر است پس آنگاه کسی که میانه تو و میانه اوست دشمنی گویا که دوستی است مهربان.و لا تستوی الحسنه و لا السیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم.
و لا صدیق حمیم.
و نه دوستی نزدیک. (الشعراء – 101)
و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً.
و هر که فرمان برد خدا و رسول را پس آنها باشند با آنان که احسان کرد خدا برایشان از پیغمبران و راستگویان و شهدا و نیکمردان و خوبند آنها از حیث رفاقت و دوستی. (النساء – 69)
و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین … و حسن اولئک رفیقاً.
و هر که فرمان برد خدا و رسول را پس آنها باشند با آنان که احسان کرد خدا برایشان از پیامبران و راستگویان و شهدا و نیک مردان و خوبند آنها از حیث رفاقت. (النساء – 69)
و یقولون طاعه فاذا برزوا من عندک بیت طائفه …
و می گویند فرمانبرداری است پس چون بیرون روند از نزد تو تدبیر می کنند شب طایفه از ایشان غیر آنچه می گویی و … (النساء – 80)
یا ویلنی لیتین لم اتخذ فلانا خلیلاً.
ای کاش فلان مرد پلید را دوست نمی گرفتم و به مصاحبتش تن در نمی دادم.
(الفرقان – 28)
کنترل نفس
ای مردمان بخورید از آنچه در زمین است حلال پاکیزه و پیروی نکنید گامهای شیطان را (هوای نفس) بدرستی که مرشما را دشمنی آشکار است.یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالا طیبا و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین.
(البقره – 168)
هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین.
اوست که برانگیخت در امی ها رسولی از ایشان می خواند برایشان آیت هایش را و پاک می سازد ایشان را می آموزدشان کتاب و حکمت و به درستی که بودند از پیش هر آینه در گمراهی آشکار. (الجمعه – 2)
و ثیابک فطهر.
و جامه ات را پاک کن. (المدثر – 4)
و الرجز فاهجر.
و از پلیدی دوری گزین. (المدثر – 5)
و ما یدریک لعله یزکی.
و چه چیز دانا کرد ترا باشد که او پاک شود. (عبس – 3)
و ما علیک الا یزکی.
و نیست گناهی بر تو اگر پاک نشود. (عبس – 7)
لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین.
به حقیقت انعام فرمود خدا بر گروندگان چون برانگیخت در ایشان رسولی از خودهاشان که بخواند برایشان آیت های او را و پاک کندشان و بیاموزدشان کتاب و حکمت را و اگر چه بودند از پیش هر آینه در گمراهی روشن.
(آل عمران – 164)
قد افلح من تزکی.
به تحقیق رستگار شد آنکه پاک شد. (الغاشیه – 14)
… فلا تتبعوا الهدی ان تعدلوا …
… پس پیروی نکنید خواهش خود را که میل کنید … (النساء – 135)
اقامه نماز
آنان که می گروند به آنچه نهان است و برپای می دارند نماز را و از آنچه روزی داده ایم ایشان را انفاق می کنند. (البقره – 3)الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون.
حافظوا علی الصلوات و الصلوه الوسطی و قوموا الله قانتین.
نگاهداری کنید بر نمازها و نماز میانه و برپای ایستید برای خدا دعاخوانان.
(البقره – 238)
و اذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلواه فلتقم طائفه منهم معک و لیاخذوا اسلحتهم فاذا سجدوا …
و چون باشی در ایشان پس اقامه کردی از برای ایشان نماز پس باید بایستند پاره از ایشان با تو و باید که برگیرند سلاحهای خود را پس چون سجده کردند … (النساء – 102)
یا ایها الذین امنوا اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم …
ای کسانی که ایمان آوردید چون برخیزید به نماز پس بشویید رویهاتان را و دستهایتان را و … (المائده – 6)
انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون.
جز این نیست که ولی شما خداست و رسولش و آنان که گرویدند آنان که برپای دارند نماز را و می دهند زکات را وقتی که ایشان در رکوعند.
(مائده – 55)
الذین یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون.
آنان که برپا می دارند نماز را و از آنچه روزی دادیم ایشان را انفاق می کنند.
(الانفال – 3)
و اوصانی بالصلوه و الزکوه ما دمت حیا.
و وصیت کرد مرا به نماز و زکات مادامی که زنده ام. (مریم – 31)
و کان یأمر اهله بالصلوه و الزکوه و کان عند ربه مرضیاً.
و می فرمود اهلش را به نماز و زکات و بود نزد پروردگارش پسندیده.
(مریم – 5)
قناعت
و اگر آنکه ایشان راضی شده بودند به آنچه دادشان (قناعت) خدا و رسولش گفتند بس است ما را خدا زود باشد که بدهد ما را خدا از فضلش و رسولش به درستی که ما بسوی خدا رغبت دارندگانیم. (التوبه – 59)و لو انهم رضوا ما ایتهم الله و رسوله و قالوا حسبنا الله سیوتینا الله من فضله و رسوله انا الی الله راغبون.
یا بنی ادم خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین.
ای فرزندان آدم بردارید زینتهایتان را نزد هر مسجدی و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید به درستی که او دوست ندارد اسراف کنندگان را.
(الاعراف – 31)
ایثار
گفتند هرگز اختیار نخواهیم کرد ترا بر آنچه آمد ما را از حجت های روشن هستم به آنکه آفرید ما را پس حکم کن آنچه تو حکم کننده ای جز ا ین نیست حکم می رانی در این زندگانی دنیا. (طه – 72)قالوا لن نویرک علی ما جاءنا من البینات و الذی فطرنا فاقض ما انت قاض انما تقضی هذه الحیاه الدنیا.
و الذین تبوؤ الدار و الایمان من قبلهم یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فی صدورهم حاجه مما اوتوا و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون.
و آنان که جایگاه ساختند دار و ایمان را پیش از ایشان دوست دارند آنرا که مهاجرت نمود بسوی ایشان و نمی یابند در سینه هاشان خواهشی از آنچه داده شدند و بر می گزیند بر خودشان و دیگران را بر خودشان ترجیح می دهند و اگر چه باشد با ایشان احتیاج و آنکه نگهداشته شد از بخل نفسش پس آن گروه رستگارانند. (الحشر – 9)
فلما جاء سلیمان قال اتمدونن بمال فما اتانی الله خیر مما اتیکم بل انتم بهدیتکم تفرحون.
پس چون آمدند بر سلیمان گفت آیا مدد می کنید مرا به مال پس آنچه داده مرا خدا بهتر است از آنچه داده شما را بلکه شما به هدیه خود شاد می باشید.
(النمل – 36)
و انی مرسله الیهم بهدیه فناظره بم یرجع المرسلون.
و بدرستی که من می فرستم بسوی ایشان هدیه ای و منتظرم که به چه برمی گردند فرستادگان. (النمل – 35)
ان الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله و الذین اووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض و الذین امنوا و لم یهاجروا ما لکم من ولایتهم من شیء حتی یهاجروا و ان استنصروکم فی الذین فعلیکم النصر الا علی قوم بینکم و بینهم میثاق و الله و بما تعملون بصیر.
به درستی که آنان گرویدند و هجرت کردند و جهاد کردند به مالهاشان و جانهاشان در راه خدا و آنان که جای دادند و یاری کردند آنها بعضیشان دوستان بعضی اند و آنان که گرویدند و هجرت نکردند نیست شما را از دوستی ایشان هیچ چیز تا هجرت کنند و اگر به یاری طلبند شما را در دین پس بر شماست یاری کردن مگر بر جمعی که میانه شما و میانه ایشان پیمانی است و خدا به آنچه می کند بیناست. (الانفال – 72)
لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من امن بالله و الیوم الاخر و الملائکه و الکتاب و النبیین و اتی الشمال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و …
نیست نیک آنکه بگردانید رویهاتان را بسوی مشرق و مغرب ولیکن نیک کسی است که گروید به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب و پیغمبران و دادمان را بر دوستیش صاحبان قرابت را و یتیمان را و درماندگان و رهگذران محتاج را و سوال کنندگان را و در خلاص کردنها و برپا داشت نماز را و داد زکات را و وفاکنندگان به پیمان خود چون پیمان کنند و شکیبایان در سختی بی چیزی و سختی رنجوری و هنگام کارزار آنها آنانند که راست گفتند و آنها ایشانند پرهیزگاران. (البقره – 177)
روزه
ای آن کسانی که گرویدید نوشته شد بر شما روزه هم چنانکه نوشته شد بر آنان که بودند پیش از شما باشد که شما بپرهیزید. (البقره – 183)یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.
… فمن لم یجد فصیام ثلثه ایام ذلک کفاره ایمانکم اذا حلفتم و احفضوا ایمانکم …
پس کسی که نیابد پس روزه ی سه روز است آن کفاره ی سوگندهای شما است چون سوگند خورید و خلاف کنید و نگاهدارید سوگندهاتان را …
(المائده – 89)
… انی نذرت للرحمن صوماً فن اکلم الیوم انسئاً.
به درستی که من نذر کرده ام برای خدای بخشنده روزه پس سخن نمی کنم امروز آدمی را. (مریم – 26)
فمن لم یجد فصیام شهرین متعابعین من قبل آن یتماسا فمن لم یستطع فاطعام ستین مسکیناً … .
… پس کسی که نیابد پس روزه دو ماه تمام پی در پی پیش از آنکه بهم رسند پس هر که نتواند پس اطعام شصت مسکین… (المجادله – 4)
«انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»
استخراج آیات مربوط به برخی از رفتارهای مطلوب و معروف از قرآن کریم جهت شرکت در مسابقه ای که از سوی «کمیسیون بهبود فعالیتهای پرورشی و بهداشتی» ناحیه 4 برگزار گردیده است.
منابع:
1- قرآن کریم ترجمه محمود اشرفی تبریزی، الهی قمشه ای، انتشارات: هاتف 1381.
2- فرهنگ موضوعی قرآن مجید (الفهرست الموضوعی للقرآن الکریم). تدوین: کامران فانی – بهاءالدین خرمشاهی، تهران: ناهید. 1376
3- کشف الایات و قواعد آن، الهی قمشه ای. انتشارات: کتابخانه دارالقرآن الکریم. 1360.
4- فرهنگ دانشگاهی، ترجمه المنجد الابجدی. مترجم احمد سیّاح تهران: فرحان: 1383.
5- فرهنگ فارسی و عربی – محمد التوبخی تهران: هیرمند – 1377