- روانشناسی تبلیغات
- ایجاد جذابیت در تبلیغات
- پیشبینی رفتار خریداران با استفاده از مدل مازلو
- کسب و کارتان چه رنگی است؟
- تبلیغات نقطه خرید
ایجاد جذابیت در تبلیغات
مارک تواین: با داشتن عوامل قدرتمند، به مقصود خود دست می یابید
… و به درستی همین طور است. شکست یا موفقیت فعالیتهای بازاریابی شما به نوع کلمات انتخابی برای معرفی تولیدات، خدمات و موقعیت خودتان در تبلیغات بستگی دارد . شما در انتخاب کلمات مختارید. مشکل اصلی استفاده از کلمات پوچ و بی معنی است . مغز به یکباره از هرگونه فکر خلاق تهی می شود. این زمانی است که مجموعه ی جملات تعیین شده برای ایجاد تغییرات اعجاب انگیز در تبلیغات، جادوی خود را از دست می دهند. منظور، مجموعه ای از عبارات از پیش نوشته شده است که با اضافه کردن به متن تبلیغات، نیرویی خارق العاده و همین طور امکان انتخاب گزینه های مختلف را به وب سایت شما عرضه می کند. این مجموعه در واقع سفری باورنکردنی از درون کلمات است که به تبلیغات شما جذابیت، رنگ و حس می بخشد. با عبارات حاوی نکات روز می توانید به تبلیغاتتان جان ببخشید .
حال، چگونه این عبارات و نکات روز را انتخاب می کنید؟گام نخست: به درستی از مضمون آگهی تبلیغاتی که- در تلویزیون، روزنامه، ای میل یا مجله به نمایش گذاشته اید، آگاه باشید. کافی است تبلیغات را به دقت مطالعه کنید .
گام دوم: این بخش شامل جملات درنظر گرفته شده ی شماست. کلماتی را که تأثیر عمیقی بر شما می گذارند، در جایی یادداشت کنید. دفترچه یا بخشی از کامپیوتر خود را به نوشتن این نکات روز اختصاص دهید. این ها جملات آگهی هایی هستند که اخیراً یادداشت کرده ام :
چیزی را نپذیر مگر آنکه بهترین باشد، چرا که تو ارزشش را داری، و این هدیه ای از خودت به خودت است .
گام بعدی: ترکیب و اضافه کردن این جملات به تبلیغات است. برای درک بهتر این مرحله باید تبلیغی را که قبلا تهیه شده مورد بررسی قرار دهید . میزان تأثیر آن بر خواننده چقدر است؟ چقدر شور و حرارت در آن موج می زند؟ آیا این تبلیغ توجه شما را به خود جلب می کند؟ درصورت منفی بودن پاسخ، زمان استفاده از جملات سحرآمیز بازاریابی فرا رسیده است. جمله های مناسب که خدمات یا تولیداتتان را هرچه بهتر معرفی می کند، در جای جای تبلیغات گنجانده، سپس آن را اصلاح کنید .
حال این آگهی را که شخصی بدون آگاهی از جملات سحرآمیز بازاریابی نوشته، بخوانید :
کت قهوه ای جدید برای بانوان- سایز XL
در حقیقت این جملات مرا جذب نکرد، بلکه تصویر مربوط به آن برایم تازگی داشت . بله، واقعاً تولید فوق العاده ای است: حال ببینید که چگونه یک تبلیغ خشک و خالی با استفاده از جملات سحرآمیز بازاریابی تغییر می کند :
با پوشیدن این کت چرمی قهوه ای شکلاتی، تمام قد و عالی، به هرآن چه که در اطراف شماست می تابید .
برای دوست داران کیفیت خوب با پرداخت بخشی از قیمیت خرده فروشی راحتی و شیک پوشی را تجربه می کنید .
این کت بی نظیر زیبایی را به کمد لباس های زمستانی خود وارد می کنید .
برای بانوان با سایز XL
آیا تفاوت را حس می کنید؟ با استفاده از کلمات جادویی بازاریابی به راه های جدید تاثیر برخریداران دست پیدا کرده، به این طریق تولیدات خود را هرچه عمیق تر در قلب و روح آن ها جای می دهید و به ژرف ترین نقطه ی خواسته های آن ها می رسید .
چرا از همین حالا برای تبلیغات تان اقدام نمی کنید؟ کافی است این سه پیشنهاد را برای اضافه کردن گرمی، رنگ و حس به تبلیغات تان اضافه کنید. تغییرات حاصل را در تبلیغات و همین طور در درآمد حاصل از فروش محصولات بررسی کنید .
پیشبینی رفتارهای خرید مصرفکنندگان یک نیاز اساسی برای بازاریابان و فروشندگان است چرا که با تعیین آن کامیاب خواهند شد و در صورت پیشبینی نادرست ناکام . اما چگونه میتوان به این پیشبینی، یعنی تعیین نوع رفتارهای خرید مصرفکنندگان دست یافت؟
دانش روانشناسی تا حدودی قادر است نوع رفتارهای خرید مصرفکنندگان را تعیین کند. برپایه این دانش و با کسب آگاهی از نیازها و محرکهای درونی مصرفکنندگان، میتوان کالایی متناسب با نیازهای آنها تولید و به آنها عرضه کرد.
افزون بر آن کارگزاران تبلیغات با شناسایی و درک سبک و نحوه زندگی بیشتر مشتریان در بازار هدف و آگاهی از علایق و انگیزههای آنها در مراحل مختلف زندگی، قادر خواهند بود با طراحی و ایجاد تبلیغات متناسب با نیازها و خواستههای مصرفکنندگان به موفقیت بیشتری برای هدفهای از پیش تعیین شده و پیشبرد فروش دست یابند. در ادامه، متکی بر «نظریه سلسله مراتبی نیازهای مازلو» سعی شده چارچوبی فراهم آید تا بازاریابان در پرتو آن بتوانند رفتار خرید یا نیازهای مشتری را پیشبینی کنند. به عبارت دیگر با این نگرش، بازاریابان میدانند مشتری در جستوجوی چه نوع کالا یا کالاهایی است، چه کالاهایی برای او اهمیت بیشتری دارد و چه کالاهایی کماهمیتترند .
پیشبینی رفتارهای خرید مصرفکنندگان براساس مدل مازلو
احساس محدودیت همان نیاز است و انسان دارای نیازهای پیچیدهای است. آبراهام مازلو، روانشناسی بود که درباره افراد موفق تحقیق و بررسی کرد. وی سلسله مراتب نیازهای انسان را شناسایی و آن را به پنج طبقه اصلی تقسیم کرد. به عقیده مازلو، به محض این که نیازهای مرحله اول انسان برآورده شود، او وارد مرحله دوم و سپس مرحله سوم و همین طور مراحل بعدی میشود. در ادامه به طور خلاصه این مراحل و ارتباط آنها با کالاهای مختلف مورد نیاز مصرفکنندگان تشریح میشود .
مرحله اول: نیازهای جسمانی (physiological needs)
این گونه نیازها، جزو اصلی زندگی انسان هستند نظیر غذا، آب، سرپناه، هوا و خواب. افرادی که در این مرحله هستند، احتمالا پول زیادی ندارند و تامین غذا و سرپناه و اسباب و لوازم اولیه زندگی باید از اولویتهای اصلی آنها باشد، بنابراین آنها محصولات ارزانتری را خریداری خواهند کرد حتی اگر از کیفیت خیلی خوبی برخوردار نباشند، چرا که آنها قادر به خرید محصولاتی با کیفیت بهتر نیستند. این افراد به هر آنچه که منجر به صرفهجویی در هزینه و پسانداز پول آنها شود گرایش مییابند .
مرحله دوم: نیاز به امنیت (Safty needs)
نظیر احساس امنیت و آرامش خاطری که شما در خانه خود احساس میکنید، احساس امنیت مالی یا داشتن روابط مطمئن با دوستان و اعضای خانواده .
مصرفکنندگان در مرحله دوم نیاز دارند احساس کنند که در زمان حال و آینده در امنیت و آرامش خاطر خواهند بود. آنها تمایل به خرید محصولاتی خواهند داشت که به کمک آنها احساس آرامش و اطمینان بیشتری کنند مثل صندوقهای پسانداز و بازنشستگی، بیمه، نصب دزدگیر برای اتومبیل و منزل، کلاسهایآموزش دفاع شخصی، اسلحه و …
مرحله سوم: نیاز به محبت و تعلق (love and Belonging needs)
نظیر روشهایی که فرد برای پذیرش در گروه مورد نظرش برمیگزیند، روابطی که فرد با دوستان و خانوادهاش دارد و همچنین علاقهای که دیگران نسبت به او دارند .
مورد قبول واقع شدن در این مرحله بسیار حائز اهمیت است. هر کسی دوست دارد با سایر افراد تناسب داشته باشد و هیچکس نمیخواهد که برچسب بیگانه، غیرعادی یا عجیب و غریب بخورد. افراد در این مرحله از زندگی سعی میکنند تا جایی که ممکن است از هنجارها و نرمهای جاری در اجتماع پیروی میکنند، بنابراین بیشتر مورد قبول همنوعان و همردیفان خود قرار میگیرند. مرحله سوم همچنین مرحلهای است که در آن افراد دوست دارند با سایرین باشند. بسیاری از افراد دوست ندارند برای همیشه تنها بمانند و به همین دلیل به سمت چیزهایی جلب میشود که آنها را نزد دیگران و خصوصا جنس مخالف جذابتر جلوه دهد .
افراد در مرحله سوم کالاهای ویژهای نظیر محصولاتی با نام تجاری معتبر، لباسهای متناسبی که به آنها کمک میکند تا بیشتر با سایرین منطبق شوند و مورد پذیرش آنها قرار بگیرند، عطریات، لوازم آرایشی و وسایل و کالاهای لوکس و زینتی خریداری میکنند .
مرحله چهارم: نیاز به احترام (Esteem needs)
این مرحله شامل نیاز به عزت نفس، احترام گذاشتن و مورد احترام واقع شدن، داشتن اقتدار و همچنین نیاز به حس ارزشمند بودن است. همین که به مرحله چهارم برسیم، این آمادگی را خواهیم داشت که بهتر مراقب خودمان باشیم. فردیت برای افرادی که در این مرحله هستند بسیار حایز اهمیت است. به دلیل آنکه آنها با خودشان احساس خشنودی میکنند و یک حس احترام به خود و عزت نفس خوبی دارند و تمایل ندارند که شبیه هیچکس دیگری باشند. این افراد لباسهای مرتب و منظمی میپوشند تا تحسین خود و سایرین را برانگیزند. با تحسین دیگران شاد میشوند، اما با انتقاد دیگران کمتر میرنجند. مصرفکنندگانی که در این مرحله قرار دارند، خواستار آنند که دیگران به آنها احترام بگذارند، به آنها نگاه کنند و برایشان ارزش قایل شوند. افرادی که در مرحله چهارم قرار دارند، برخی از کالاها و خدمات زیر را به دلایلی که به آن اشاره شد خریداری خواهند کرد :
) فعالیتها، وسایل، تجهیزات و مواد غذایی سالم برای اینکه سالمتر باشند .
) کتابهایی که به آنها کمک میکنند تا رییس خودشان باشند چرا که خواهان داشتن قدرت و کنترل شرایط هستند .
) انجام سرمایهگذاریها و داشتن حسابهای بانکی .
) لباس، ماشین و به طور کلی هر چیز گرانقیمتی که به آنها این قدرت را بدهد که نسبت به دیگران احساس برتری کنند .
مرحله پنجم: نیاز به خودیابی و کمال (Self Actualization needs)
در این مرحله فرد احساس میکند به هر آنچه ممکن بود بتواند دست یابد، رسیده است. اگر کسی به این مرحله برسد، به شدت طرفدار و خواستار صلح، دانش و کمال خواهد بود .
این آخرین مرحله است و متاسفانه بسیاری از مردم ممکن است هرگز در طول زندگی خود به این مرحله از زندگی نرسند. با وجود این افرادی که به مرحله پنجم میرسند، با خودشان و نوع زندگیای که داشتهاند احساس خشنودی میکنند. آنها چیزهایی خریداری میکنند که به آنها احساس لذت و شادمانی میدهد و همچنین چیزهایی میخرند که به دیگران نیز احساس لذت و شادمانی بدهد .
در برخورد با افراد مختلف چه باید کرد؟
به پرسش اصلی بازگردیم. پرسش اصلی این بود که چطور از این پارادایم – شناخت نیازها و درک سلسله مراتبی بودن آن – برای آگاهی از آنچه در سر مشتریان میگذرد استفاده کنیم؟ برای درک این موضوع، بهتر است خود را جای مشتری بگذارید و به این بیندیشید که اگر شما به عنوان مشتری خواهان کالا یا خدمت مورد نظر بودید، چطور فکر کرده و چگونه عمل میکردید. به طور مثال اگر خود را در جای مشتری بالقوه یک باشگاه بدنسازی قرار دهید چه چیزهایی انگیزه لازم را برای مراجعه و عضویت در این باشگاه به شما میدهد؟
هنگام بررسی برای عضویت در این باشگاه، توجه به هر یک از نکات زیر ممکن است انگیزه لازم را به شما بدهد .
انجام تمرینهای بدنسازی تا چه حدودی روی تغذیه و سلامت جسمی و روانی شما تاثیر میگذارد؟
داشتن آمادگی جسمانی تا چه حد توانایی شما را برای تامین امنیت خود در جامعه و دفاع شخصی افزایش میدهد؟
تناسب اندام تا چه حد بر جایگاه شما در جامعه و پذیرش در گروههای مختلف تاثیر میگذارد؟
چقدر تناسب اندام و آمادگی جسمانی بر نوع تفکر و طرز تلقی شما از خودتان تاثیر میگذارد؟
تا چه میزان داشتن تناسب اندام روی خودباوری شما اثر میگذارد؟
بیشتر مشتریان در ضمیر ناخودآگاه خود این پرسشها را از خود میپرسند، بدون آنکه آگاهانه در موردشان فکر کنند. بنابراین اگر آگاهانه به این پرسشها پاسخ دهید، میتوانید به بینش و آگاهی لازم از فرآیندی دست یابید که مشتریان هنگام خرید کالا یا خدمت در ذهن خود پردازش میکنند و در نهایت به آنها انگیزه لازم را برای خرید محصول میدهد. شناخت این فرآیند به شما کمک میکند تا روشهایی را به طور مشخص تعریف کنید که به وسیله آنها میشود توجه مشتریان را به محصول یا خدمت خود معطوف کرده و آنها را ترغیب به خرید کرد .
در صورتی که هنگام برنامهریزی برای انجام فعالیتهای بازاریابی و تبلیغاتی برای محصول خود به پرسشهایی نظیر آنچه پیش از این مطرح شد توجه کرده و پاسخ دهید، آنگاه شما یک مزیت بازاریابی قابل لمس خواهید داشت، چرا که توانستهاید به پرسشهایی که در ضمیر ناخودآگاه مشتریان مطرح میشود پاسخ مناسب بدهید .
کسب و کارتان چه رنگی است؟
به عنوان صاحب کسب و کار چه بسا درک مشخصی از رنگ پول داشته باشید اما از رنگ کسب و کار چه تصوری دارید؟ بیاموزید که چگونه رنگ مناسب با خلق تصویری مثبت قادر است مشتری را بر خرید از شما ترغیب نماید یا بالعکس دریافت نارسایی از کسب و کار شما به وجود آورد .
علم رنگها
باور این که رنگها واجد قدرت تاثیرگذاری بر جسم و ذهن باشند اندکی دشوار به نظر میرسد. امروزه دانشمندان میدانند رنگها از توان نفوذ بر فیزیولوژی و حالت ذهنی برخوردارند. مطابق تحقیقات صورت گرفته، دگرگونی در رنگ محیط ۱۴ کودک ناتوان سبب تغییر در میزان فشار خون و نیز تعدیل رفتارهای پرخاشگرانه آنان شده است .
علم رنگها این بار از سوی پژوشگران بازاریابی جهت تعیین نحوه کاربری این دانش برای تاثیر بر روی دریافت مشتری از کسب و کار مورد مطالعه قرار گرفته است. فحوای رنگها و کسب و کار شما فحوای رنگها بر اساس فرهنگ، گونه، نژاد و حتی سن افراد تغییر میکند. پس رنگها نه فقط از لحاظ انتخاب بلکه از نظر تناسب با مشتریان مورد نظر حائز اهمیت میباشند. به عنوان نمونه هر چند سفید در بسیاری مناطق و فرهنگها مرتبط با ازدواج بوده و حس بیگناهی را القاء میکند ولی در فرهنگهای شرقی مثل هندوستان بیانگر مرگ است. همچنین رنگها را میتوان به هدف اشاره به یک فرهنگ خاص تلفیق نمود، در جهان غرب سبز و قرمز در کنار هم مربوط به کریسمس و سیاه و نارنجی نشان جشن هالوین میباشند .
شرکتهای بزرگ و برندهای مشهور جهان نیز از رنگهای معینی استفاده میکنند. رنگ آبی IBM دلالت بر پایا بودن و محافظهکاری دارد و رنگ قهوهای UPS سمبل طور عمر و اعتبار محسوب میشود .
بنابراین لازم است معنای رنگها را در بازاریابی کسب و کار خود در خاطر داشته باشید :
– سفید: قداست – پاکی – جوانی
سفید رنگی است خنثی که میتواند در مد و سترونسازی در حرفه پزشکی دلالت بر خلوص داشته باشد .
– سیاه: قدرت – برازندگی – پنهانکاری
سیاه میتواند بهترین و گرانترین بازارها را مورد هدف قرار دهد یا در بازاریابی میان جوانان با افزودن نوعی ابهام بر تصویرتان این گروه را جلب نماید .
– قرمز: عشق- هیجان – خطر
قرمز رنگ هشداردهنده است از قرمز برای دمیدن شور و هیجان به مارک تجاری خود بهره ببرید .
– نارنجی: طراوت – انرژی – تفریح
اگر خواهان خلق فضایی سرزنده برای مشتریان میباشید از این رنگ غاقل نباشید .
– زرد: شادی – گرمی – هوشیاری
زرد در عین داشتن حس آرامش میتوانند نقشی مسحورکننده برای کسب و کار شما ایفا نماید .
– سبز: طبیعت – سلامتی – وفور برای ایجاد تاثیر آرامشبخش و یا تصویری از رشد و نمو، رنگ سبز گزینه مطلوبی شمرده میشود .
– بنفش: شکوه – تدبیر- تجلیل
شاید با افزودن پردهای از رنگ بنفش به ارزش کسب و کارتان اشاره نمایید .
– آبی: صداقت – صلح – اعتماد
احتمالا رنگ آبی مردمیترین و بیطرفترین رنگها در جهان میباشد و برای اشاره بر وفاداری مشتریان گزیدهای مطمئن به شمار میرود. همواره بر نحوه به کارگیری رنگها از لوگو گرفته تا بروشور و کارتهای ویزیت و بعضا یونیفرمها دقت و وسواس به خرج دهید. آیا رنگهای انتخاب شده انعکاس درستی از شخصیت و تصویر کسب و کار شما ارائه میدهند؟ در غیر این صورت تردیدی بر ضرورت تجدیدنظر نداشته باشید .
تبلیغات نقطه خرید
صنعت تبلیغات در نقطه خرید در انگلیس در سال ۲۰۰۳ رقمی برابر با ۱/۱ میلیارد پوند (۵۶/۱ میلیارد یورو) بود که طیف گستردهای از شرکتهای تولیدی، مونتاژ، طراحی و نمونهسازی، چاپ، انبارداری، توزیع و نصب تجهیزات تبلیغگری تا سایر حرفههای مربوط به تفریحات را در بر میگرفت. هیچ شرکتی به تنهایی سهمی بیش از ۵ درصد بازار را در دست ندارد و این صنعت بسیار بخشبخش بوده و در واقع ۶ درصد کل هزینههای بازار و بازاریابی در انگلیس را شامل میشود.
تبلیغات در نقطه خرید در ابتدا به خاطر ماهیت منطقهای و خرد آن، رابطه ضعیفی با تبلیغات به معنای اعم آن داشت.
تبلیغات وآگهی در نقطه خرید طی سالهای اخیر رشد یکنواختی را تجربه کرد و این امر مرهون تلاشهای انجمن تجاری بینالمللی تبلیغات در نقطه خرید (POPAI) بود که بهطور مشخص بر پیامی تحت عنوان <سهچهارم> تأکید کرد و این تأکید به این معنی بود که سهچهارم تصمیمات مشتریان برای خرید کالا یا خدمت در نقطه خرید شکل میگیرد.
عامل دیگری که در افرایش گرایش به تبلیغات در نقطه خرید نقش داشت، تفکیک فزاینده رسانههای معطوف به مخاطب گسترده بود. البته این فرایند از مدتها پیش قابل پیشبینی بود و به اتخاذ شیوههای مستقیم بازاریابی انجامید و در عین حال باعث شد تا از میانه دهه ۱۹۹۰ رسانههای دیگری نیز در کانون توجهات قرار بگیرند. البته باید یادآور شد که تبلیغات وآگهی در نقطه خرید، بازخیزش خود را زمانی تجربه کرد که خردهفروشان به داشتن تجهیزات تبلیغگری در فروشگاه و محل کار خود تمایل و گرایش نشان دادند.
دیدگاه ها از آن زمان به بعد از انعطاف کمتری برخوردار بوده است و خردهفروشان از داشتن خرت و پرت فاصله گرفتهاند و در عوض طراحی تبلیغات در نقطه خرید حالت به مراتب پیچیدهتری به خود گرفته است.
این تحول پابهپای تحول دیگری صورت گرفته است و آن تحول محصول توسعه و گسترش شبکهای حمایتی در زمینه انبارداری، توزیع، نصب و خرید و فروش و ممیزی کالاها بوده است و در واقع باید گفت آنچه تبلیغات در نقطه خرید را تقویت کرده به نحوی از انحا به تمامی این تحولات مربوط بوده است.
به این ترتیب، در حالی که تبلیغات داخل مغازه مورد توجه بیشتری قرار گرفته، بسیاری از صاحبان مارکهای تجاری به استفاده از تبلیغات در نقطه خرید راغبتر شدهاند واین در حالی است که آنها در انتخاب نوع تبلیغ خود، به جای حمایت از قیمت کالاهای خود، به نوعی از ارتقای تبلیغاتی دیگر فکر میکنند که محور آن فروش عادلانه و برابر در مقایسه با کالاهای دیگر است.هفتاد و پنج درصد در فروشگاه تصمیم میگیرند
اکنون روند کنونی حاکی از این است که ابزارهای تبلیغ در نقطه خرید تا حدودی به پدیده ابزارهای تبلیغی دایمی در نقطه خرید تبدیل شده و این اقدام از سوی خواربارفروشیها بیشتر به چشم میخورد. آنها، هم در واقع از موضوع صرف بحث درباره قیمت فاصله گرفتهاند.
فلسفه اصلی استفاده از ابزارهای موقت تبلیغگری این بوده که هزینهها و قیمتهای چنین کارهایی، پایین باشد، اما اکنون با پدیدهای دیگر به نام EDLP (قیمتهای پایین همه روزه) مواجه شدهایم و با استراتژیهایی سروکار داریم که هدف آنها روشنتر ساختن چهره فروشگاههاست و بازیگران این عرصه هم کسانی هستند که میکوشند در فروشگاههای خود یک تآتر مغازهای را به اجرا درآورند و با استفاده از ابزارهای تبلیغ برای نقطه خرید، در واقع مفهوم تازهای به نام مغازههایی در درون یک مغازه را به اجرا درآورند و این در حالی است که عدهای هم از این پدیده با عنوان شهر مقوایی یاد میکنند.
روشهای چاپ برای تبلیغ در نقطه خرید
تبلیغات مربوط به نقطه خرید یکی از بزرگترین بازارهای صنعت چاپ است که در واقع مشتری بخش لارجفرمتهای عریض است. البته در کنار این امر باید به این موضوع هم توجه داشت که تبلیغات در نقطه خرید به یکی از اهداف بزرگ چاپ دیجیتال هم تبدیل شده است. افزون بر این، استفاده از چاپ دیجیتال در عرصه فرمتهای بسیار بزرگ به این معنی نیست که مزایای چاپ سیلک هم فراموش شود و بهخصوص ارزانتر بودن و سرعت بالای آن نادیده گرفته شود. اما در هر حال، اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که چاپ دیجیتال از نفوذ خوبی در بازار نقطه خرید برخوردار شده و در مقایسه با چاپ سیلک و چاپ عکس سهم بیشتری گرفته است.
در همین بخش، چاپ افست هم در معرض رشد است و شکاف موجود بین خود و سیلکاسکرین را پر خواهد کرد. اما کماکان باید به این نکته هم معترف بود که چاپ سیلکاسکرین باز هم رایجترین تکنولوژی مورد استفاده در حوزه تبلیغات در نقطه خرید خواهد بود.
اصلیترین ویژگی چاپ دیجیتال در مقایسه با روشهای دیگر چاپ این است که قدرت تولید در تیراژ محدود و با سرعت بسیار زیاد را دارد.
چاپ دیجیتال صرفنظر از سرمایهگذاری اولیه، هزینههای به نسبت پایینی در تنظیم اولیه برای سفارشات گوناگون دارد و بهخصوص در مورد چاپ کم تیراژ در مقایسه با چاپ سیلک از قیمت پایینتری برخوردار است. اما در مورد چاپ در تیراژ بالا، مخارج بالای مرکب و سرعت پایین چاپ دیجیتال به مشکلات بزرگی تبدیل میشوند. با این همه چاپ دیجیتال هنوز باید برای رقابت در این زمینه منتظر باشد و شاید در آینده بتواند این مشکل را رفع کند.
مزایای چاپ دیجیتال
رشد چاپ دیجیتال و به موازات آن، رشد رسانههای دیجیتال در مغازهها، تبلیغ در نقطه خرید را به دنیای مدرن انتقال میدهد. افزون بر این، از آنجا که تبلیغ در نقطه فروش اساساً یک بحث جذاب است بنابراین توجه به آن نسبت به گذشته بیشتر شده است.
چاپ دیجیتال در این عرصه به دلایل زیر یک راهحل مقتضی شناخته میشود:
۱- تبلیغات محلی
۲- قابلیت انطباق تبلیغ در نقطه خرید با زبانها و بازارهای محلی
۳- قابلیت سنجش و محک زدن بازار
آینده تبلیغ در نقطه خرید
سال گذشته شاهد ظهور راهحلهای دیجیتال رسانهای در فروشگاهها و خواربارفروشیهای بزرگ و نیز سایر فروشگاهها بودیم. آنها اغلب به دنبال تبلیغات از طریق صفحه نمایش (اسکرین) بودند. به عنوان مثال، سوپرمارکت tesco در انگلیس که یکی از بزرگترین سوپرمارکتهاست اعلام کرد که در شعبههایش از صد صفحه نمایش تلویزیونی استفاده خواهد کرد.
نتایج تبلیغات در نقطه خرید تاکنون حاکی از آن است که آرمهای منفرد تاکنون فروش خوبی داشتهاند و فروش خردهفروشان نیز از طریق تبلیغات در نقطه خرید تأمین میشود. اما در این مورد هنوز باید منتظر قضاوت ماند که آیا سرمایهگذاری سنگین در حوزه نصب صفحات نمایش و نیز هزینههای مرتبط با تولید محتوای تبلیغات پول صرف شده را باز میگردانند یا خیر؟
شرایط با در نظر گرفتن مقولات مرتبط با تولید محتوا برای این صفحات نمایش، پیچیدهتر هم میشود. پرسشهایی که در این زمینه به ذهن میرسد از این قرار است:
– آیا تبلیغات مبتنی بر صفحات نمایش میتوانند از سهم درآمدهای تبلیغاتی رسانههای بزرگ کم کنند؟
– آیا خردهفروشان در آینده خواهند توانست بر محتوایی که انتخاب میکنند کماکان مدیریت کنند؟
رشد جوهرافشانها در عرصه نقطه خرید الزاماً ادامه خواهد یافت. پای عوامل دیگری نیز در این جا در میان است. تردیدی در این امر نیست که هرچه میزان استفاده از ابزارهای دیجیتال برای تبلیغ در فروشگاهها بیشتر شود، از میزان کاربرد ابزارهای سنتی تبلیغ کاسته خواهد شد و این امر به ابزارهای سنتی تبلیغ آسیب میزند.
به عنوان مثال، ابتکار فروشگاه آینده متعلق به گروه مترو، ابزارهای پیچیدهای را در زمینه تبلیغات فروشگاهی در راینبرگ آلمان به نمایش گذاشته است (www.futurestore.org) .
ابزارهای گروه مترو این نکته را نشان میدهد که ابزارهای تازه که آمیزهای از ابزارهای نمایش دیجیتال قیمتها، صفحات تاچکنترل بر روی قفسههای اجناس، کیوسکهای تعاملی مستقل و صفحات نمایش موسوم به پلاسما و یا امواج رادیویی برای شناسایی محصول (RFID) و یا برچسبهای الکترونیک و مشاوران الکترونیک برای خرید هستند (که دستگاهی است که بر روی چرخ دستی خرید نصب میشود و به مشتری در هنگام خرید مشورت میدهد) در خط مقدم تحولات نقطه خرید قرار گرفتهاند.
در کوتاهمدت این گمان وجود دارد که ابزارهای سنتی تبلیغ در یک حالت مسالمتآمیز با ابزارهای مدرن تبلیغ قرار گیرند و هر دو به همزیستی در حوزه رسانهای درون فروشگاهها ادامه دهند. اما عدهای معتقدند شانس گروه دوم تثبیت شده است و این باعث نمیشود که جمعی دیگر نیز پیشگویی خود دایر بر شانس بقای ابزارهای سنتی تبلیغ را نادیده بگیرند.
نگاهي به روانشناسي بازار و تبليغات
در حالي که سعي دارد با سرعت هر چه تمامتر مسير هر روزه اش را در بزرگراه طي کند، به پيچ بزرگراه که مي رسد، بي اختيار سرعتش را کاهش مي دهد تا تصاوير زيباي دوربينهاي فيلمبرداري کم حجم و زيبايي را که بر پرده بيلبورد نقش بسته است بهتر ببيند. هر روز بعد از آن پيچ ديگر در ابرها سير مي کند و روزي را تصور مي کند که يکي از آن دوربينهاي کوچک را داشته باشد تا بتواند لحظات شيرين زندگي اش را ثبت کند.
گرچه آن دوره گرد ساليان دور نيز با فرياد زدن و ايجاد هياهو سعي داشت به نوعي تبليغ کالاي خود بپردازد، اما همراه با رشد صنعت و افزايش توليد و تنوع بيشمار کالاها، تبليغات آنچنان دگرگون شده که بسياري از علوم و فنون را در کنار هنرهاي گوناگون به خدمت گرفته تا بيشترين و بهترين اثر را برجا گذارد. در اين بين نقش روانشناسي در تبليغات بيش از ديگر رشته هاي علمي است. در تبليغ يک کالا تمامي تلاشها متوجه انسان است:
مخاطبي که از خلال حواس خود امور را درک و دريافت مي کند و به فرايند سازي اطلاعات در مغز خود مي پردازد. رفتاري هيجاني يا منطقي از او سر مي زند و به هدفي خاص گرايش مي يابد. پس مي بينيد که تمامي فرايند، روانشناختي است. آنها در کار خود با پديده هايي چون ادراک، تميز دادن، تداعي حافظه، تصور، هيجان و غريزه در ارتباطند که در واقع حوزه هاي علم روانشناسي است. اما همين جا بايد گفته شود که يک مدير تبليغاتي موفق از سوي ديگر با قوه تصور شگرف و حسن زيباشناسي در خور توجه، همسنگ با هنرمندي است که به بهترين وجه تاثير رواني مورد نظر را اعمال مي کند.
ايجاد انگيزه
چرا بايد کاري انجام داد؟ چرا بايد «اين» کالاي خاص را تهيه کرد و نه «آن» را ؟ انگيزه ها، جواب اين چراها و پرسشهاي مشابه هستند که در آن دليل اجراي يک کار يا انتخاب مشخص مي شود.
تمام دشواري کار تبليغات در همين است که به مخاطب قبولانده شود به کالاي مورد نظر احتياج دارد و خواهان آن است. در يک تبليغ، مخاطب تحريک شده و با تاثيري که از آن کار تبليغي در او ايجاد شده، به برنامه ريزي براي خريد کالاي مورد نظر مي پردازد.
بسيار پيش مي آيد که تا قبل از اجراي يک کار تبليغي، مخاطبان نه احساس نيازي مي کردند و نه به آن کالا و مورد استفاده آن فکر مي کردند، اما يک فعاليت تبليغي موفق، فکر مخاطبان را در جهت مورد نظر به فعاليت واداشته و انگيزه اي جديد در آنها شکل مي دهد. از اين پس، مخاطبان تصور مي کنند به کالاي تبليغ شده نيازمندند و يک «بايد» جديد در وجودشان شکل مي گيرد.
معناي آشکار، پيام پنهان
به راستي تبليغات يک جادو است. کالايي شناسانده مي شود که به منظور رفع يک نياز اوليه يا ثانويه توليد شده است؛ اگر کار به همين شناسايي ساده و مختصر ختم مي شد، تمامي عناوين تبليغاتي به ذکر يک سطري نام و مشخصات کالا در جرايد يا رسانه هاي ديداري، شنيداري بسنده مي کردند.
آراستن و استفاده از عناصر هنري براي شکيل شدن موضوع تبليغ، هنوز در سطح آشکار است. امروزه با پيشرفت علم تبليغات، پيام پنهاني در لواي ظاهر آراسته تعبيه مي شود که از خلال آن خريد کالاي مورد نظر با ظرايف روانشناختي همراه است. ترسيم دنياي شيرين و تمام شدن غمها و غصه ها، به اتمام رسيدن روزمرگي با خريد کالاي مورد نظر، دستيابي به تشخص و اعتبار و دستيابي به موقعيت اجتماعي برتر، از پيامهاي پنهاني است که روانشناسان تبليغات در نگارش سناريوي يک کار تبليغي مد نظر قرار مي دهند.
شخص بايد از ديدن يک تبليغ شاد شود و احساس کند که با خريد آن کالا بر ضعفهايش فائق آمده و موجودي کاملتر خواهد شد.
معناي پنهان مناسب در ناهشيار مخاطب حک مي شود و تا خريد انجام نشود، دلمشغولي ادامه مي يابد.
هيجان در برابر منطق
يک مدير تبليغاتي ممکن است خيلي تابع هيجان نباشد اما خوب مي داند که چگونه هيجان مخاطبان را برانگيزد و در مردم ايجاد علاقه کند.
فرآيند سازي اطلاعات در سطح مغز در دو سيستم هيجاني و منطقي انجام مي شود. بين اين دو سيستم ارتباطاتي وجود دارد و هيچ گاه نمي توان گفت که يک رفتار کاملا هيجاني يا کاملا منطقي بوده است. بسيار پيش مي آيد آنقدر هيجان زده مي شويم که يک کار غير منطقي انجام مي دهيم و جالب آنکه بعد از متوجه شدن اين هيجان، چون ديگر رفتار انجام شده است به دنبال دلايلي منطقي در توجيه آن مي پردازيم.
اين تفکر هيجاني، تصميم گيري هيجاني بعد از آن و رفتار هيجاني متعاقب آن که هر دو را تکميل مي کند، شديدا مورد توجه روانشناسان تبليغات است. شخص بدون دليلي، محکم انگيخته مي شود، تصميم مي گيرد که يک نياز منطقي و مورد احتياج را معطل بگذارد وبه خريد چيزي بپردازد که باعث تشديد ضربان قلبش شده بود.
عناصر پيام
مي گويند دشوارترين سناريو، سناريوي يک کار تبليغي است. هر لحظه بايد دقيقا محاسبه شود. کالا بايد در چندين ثانيه طلايي معرفي شود. براي به کار بردن طنز، يکي دو ثانيه بيشتر وقت نداريد. نبايد بگذاريد مخاطب يک پلک بزند. بايد او را تحت تاثير قرار دهيد و ميل خود را در او زنده کنيد.
در روانشناسي تبليغات، عناصر پيام بايد بر ناهشيار شخص اثر کند. پيام بايد موجز و کوتاه باشد. هرگونه اطاله کلام به ضد تبليغات تبدل مي شود و شيريني تاثير را از بين مي برد. علاوه بر اين، يک روانشناس تبليغات به مطالعه پخش يک پيام و دريافت آن پيام مي پردازد. به اين معنا که آيا همان معنا و اثري که مورد توجه سازنده کار تبليغي بوده است از سوي مخاطبان دريافت شده است يا نه. در اين خصوص، گرچه سازنده يک تبليغ ممکن است به حلاجي تمامي زواياي يک کار تبليغي بپردازد و از نظر خودش همه چيز کاملا در جهت مورد نظر باشد، اما گاه در بررسي بر روي طيف مخاطبان با استدلالها و توجيهاتي مخالف آنچه مورد نظر سازنده است، رو به رو مي شويم. از اين رو، قبل از پخش يک تبليغ انجام مطالعات محدود ميداني لازم است. در اين مرحله سازندگان و مديران تبليغاتي گاه با تعابيري مواجه مي شوند که اصلا به آن فکر نکرده بودند.
کنترل افکار و اعتقادات
هنگامي که در روانشناسي اجتماعي، به بحث رهبري مي رسيم در آنجا صحبت از راههايي است که به وسيله آن با بهره جويي از هيجان افراد به کنترل افکار و دستکاري اعتقادات آنها پرداخته مي شود. در همين جاست که جادوي تبليغات به کار مي آيد و نظر و انديشه مخاطب را تعديل و کنترل مي کند و گاه تغيير مي دهد. در اين حال، برانگيختن هيجان، بر بافت منطقي ذهن اثر مي گذارد و با ايجاد اختلال در آن، شخص بدون آنکه متوجه باشد، در درستي و نادرستي يک چيز، تصميم هيجاني مي گيرد و مطابق با آن عمل مي کند و اين همان چيزي است که جادوگر تبليغات خواسته است. علاوه بر اين، تبليغات با ياري و کمک از مفهوم روانشناختي «پيش داوري» به بسياري از عناوين تبليغاتي شکل و جهت مي دهد همانند تاکيد بر نظر مطلوبي که مردم به کالاهاي ساخت کشوري خاص يا شرکتي خاص دارند. توجه به نظر دانشمندان که پيش داوري خاصي را در مردم به وجود آورده اند و استفاده از نشانه ها و چهره هايي که جداي از موضوع تبليغ، احساس خوشايند يا ناخوشايندي را در بيننده ايجاد مي کند، همگي توجه به نقش پيش داوري در انتخاب و گزينش است و از ياد نبريم که گرچه شعارهاي تبليغاتي موجز و مناسبي مانند اينکه «جهاني فکر کنيم، منطقه اي عمل کنيم» بسيار مهم است، اما ما آدميان بيشتر موجوداتي بصري هستيم.