روانشناسی نوجوانی

تاریخچه روانشناسی نوجوانی

در نوشته‌های پاپیروس مصری حدود 4000 سال پیش نسبت به دوره نوجوانی اظهار نگرانی شده است و نیز در قدیمیترین مطالعاتی که در زمینه نوجوانی به عمل آمده است، فلاسفه بزرگ یونان جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده‌اند، از جمله افلاطون و ارسطو. ارسطو تغییرات مربوط به دوره نوجوانی را شرح داده و تاریخ تقریبی آن را در نزد دختران و پسران یونانی در حدود چهارده سالگی تعیین کرده است. در دوارن اخیر ژان ژاک روسو در کتابهای خود از اسرار دوران رشد که آن را تولد ثانوی نامیده است بحث می‌نماید.

مقاله‌ای که برنهایم در سال 1892 به نام مطالعه درباره بلوغ منتشر ساخت، اولین اثری است که پژوهشگران مختلف را به اکتشاف در جان بلوغ وادار کرد. 1800 پزشک به مطالعه بلوغ جنسی و تغییرات همزمان با آن توجه خاصی پیدا کردند. اما برای اولین بار استانلی هال نوجوانی را به حیطه روانشناسی نوین وارد کرد. او توجه خود را بر خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و اهمیت مطالعه این دوارن را یادآور شد. نظریه‌های تحولات فرد را تکراری از تحولات نوع می‌داند و به طبع نوجوانی به علت نزدیک بودن به بالاترین مرحله تحول نوع ، مقام ممتازی می‌یابد.

پژوهشهای استانلی هال که او را پدر روان شناسی نوجوانی می‌دانند با انتشار کتاب “بلوغ” در سال 1905 به اوج اهمیت خود رسید و سبب پیدایش علمی بنام هبلوژی یا علم به احوال جوانی شد. محققین با اتکا به این علم جدید و جوان به اکتشاف در جهان ناشناخته‌ای به نام نوجوانی پرداختند و نتیجه این تلاشها منجر به این مفهوم گردید که قرن بیستم را عصر نوجوان شناسی علمی لقب داده‌اند.

نظریات مختلف در روانشناسی نوجوانی

نظریاتی که در ارتباط با روانشناسی نوجوانی ارائه شده‌اند و یا به نحوی در مسیر مباحث خود به بررسی نوجوانی پرداخته‌اند را می‌توان در چند دسته طبقه بندی کرد:

    * نظریات زیست شناختی نوجوانی شامل نظریه بازپیدایی هال

    * ریخت شناسی تکوینی گزل

    * ریختهای بدنی کرچمر

    * هیات بدنی زیلر

    * نظریات روان شناختی شامل نظریه ساختار مرحله‌ای کراچ

    * سلسله مراتب ارزشی اسپرانگر

    * نظریه میدانی لوین

    * نظریات روانی اجتماعی و جامعه شناختی شامل نظریه اجتماعی کردن دیویس

    * وظیفه رشدی هویگهرست

    * نظریه جامعه شناختی کینگزلی دیویس

    * نظریه روان علیل گری شامل نظریات اریک اریکسون

    * نظریات انسان شناختی

علیرغم نظریات پراکنده و بعضا متعارفی که در زمینه نوجوانی مطرح گردیده است، وجود مفاهیم متشابهی نیز میان برخی از آنها به چشم می‌خورد که پیوند زدن تعدادی از نظریه‌ها را با یکدیگر ممکن می‌سازد.

مباحث مورد بحث در روانشناسی نوجوانی

آنچه عمدتا در روانشناسی نوجوانی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، تغییرات مربوط به این دوران ، مسائل و مشکلات مربوط به این تغییرات و شیوه‌های تربیتی مربوط به این دوره است. در بخش مربوط به تغییرات ، تغییر و تحولات در زمینه‌های جسمی و جنسی ، روانی – عاطفی ، اخلاقی و اجتماعی بررسی می‌شوند. مسائل و مشکلاتی که در هر یک از زمینه‌ها ممکن است رخ بدهد و شیوه حل این مشکلات در سطح فردی و اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرند. بطور کلی اهداف عمومی روانشناسی نوجوانی را را می‌توان به صورت زیر بر شمرد:

    * شناخت علمی نوجوانان در ابعاد گوناگون (فیزیکی ، جسمی ، اجتماعی ، عاطفی و اخلاقی)

    * شناخت نیازهای اساسی نوجوانان و تلاش در جهت تامین آنها

    * درک صحیح مساله بلوغ به عنوان نقطه عطف زندگی نوجوان

    * شناخت مشکلات اصلی نوجوانان

    * راهنمایی و هدایت و یاری رسانیدن به نوجوانان برای حل مشکلات خویش

    * اتخاذ شیوه های اصولی در برخورد صحیح با نوجوانان

    * ایجاد هماهنگی و تدابیر خاص به منظور یک دست نمودن سیاست های تربیتی نوجوانان

    * ارائه بینش صحیح به نوجوانان در جهت شناخت بلوغ و ایجاد واقع بینی در آنان

    * چگونگی اتخاذ تدابیر مشاوره‌ای در رابطه با نوجوانان دشوار

روش پژوهش در روانشناسی نوجوانی

روش پژوهش این حوزه نیز همچون سایر حوزه‌های روانشناسی ، با روشهای علمی پژوهشی صورت می‌گیرد. به لحاظ اینکه نوجوانی از مباحث مربوط به روانشناسی رشد است، مطالعات طولی معمولا مورد استفاده قرار می‌گیرد و بسته به نوع موضوع مورد مطالعه از مطالب مربوط به نوجوانی شیوه‌های فردی یا گروهی پژوهش کاربرد دارند. در هر حال رعایت کلیه جوانب شیوه‌های علمی پژوهشی در این حوزه نیز تحقق می‌یابد.

کاربرد یافته‌های روانشناسی نوجوانی

یافته‌های حاصل از پژوهشهای روانشناسی نوجوانی در تمام بخشهایی که به نحوی با گروه نوجوانان در ارتباط هستند کاربرد دارد. عمده‌ترین این بخشها ، آموزش و پرورش است که با گروه گسترده‌ای از نوجوانان در مقطع راهنمایی و متوسطه در ارتباط است می‌باشد. یافته‌های حاصل از روانشناسی نوجوانی به صورت کاربرد در طرح برنامه‌ریزیهای آموزشی و تربیتی کاربرد دارد. که در این راستا آموزش و اطلاع رسانی به کلیه دست اندکاران آموزشی و پرورشی ، معلم ، مدیر ، سایر مسئولین ضرورت می‌یابد. در جنبه‌های مختلف و آگاهی از شیوه‌های تربیتی مناسب برای این دوران خانواده‌ها را در اتخاذ روشهای مناسب در برخورد با نوجوانان یاری خواهد داد.

مراکز مشاوره‌ای ، ورزشی ، فرهنگی و تفریحی و همچنین کانونهای اصلاح و تربیت از جمله مراکزی هستند که یافته‌های روانشناسی نوجوانی کاربرد فزاینده در آنها می‌تواند داشته باشد. شناخت رفتار هنجار متضمن آشنایی با ویژگیهای طبیعی دوران نوجوانی است. بنابراین آنچه که تحت عنوان منفی گرایی نوجوان و یا استقلال طلبی او برای خانواده و مربیان نگران کننده باشد، به مدد یافته‌های روانشناسی نوجوانی قابل تحملتر شده و اتخاذ تدابیر تربیتی مناسب و شیوه‌های برخورد مطلوب با این ویژگیها الزامی می‌نماید.

ویژگی های دوران نوجوانی

نوجوانی اغلب به دوره ای بین كودكی  و بزرگسالی اطلاق می شود . این واژه ، برچسب مناسبی جهت دوره ای از زندگی فرد ( تقریباً سنین 12 – 20 سالگی ) است  و چنین استعمالی ، هیچ گونه قید و تعریفی درباره ی خصوصیات رشد نوجوان ها یا علل اختصاصی نوجوانی ندارد.

هر دوره ای از زندگی را می توان بر مبنای پاره ای از مسائل رشدی ، نظیر : مسائل بیولوژیكی ، روانی و اجتماعی دسته بندی كرد. از جمله آنها كه به طور مشخص ، ولی نه الزاماً در طی دهه دوم زندگی ، اتفاق می افتد ارتباط با جنس مخالف ، آگاهی های شغلی ، رشد ارزشها و خود محوری های مسئولانه و باز شدن گره های عاطفی با والدین است.

دوره نوجوانی را باید یك مرحله بسیار مهم از زندگی تلقی كرد. دوره ای كه با ویژگی هایش از سایر دوران زندگی متمایز می شود. این ویژگی ها عبارت اند از :

1 – نوجوانی ، یك دوره مهم به شمار می رود.

گرچه همه ی دوران عمر مهم است ولی این دوره  مهمتر از سایرین می باشد . زیرا تأثیرات ناگهانی بر رفتار و دیدگاه فرد دارد. با در نظر گرفتن این كه سایر دوره های زندگی ، به دلیل تأثیرات درازمدت آن ، پرمعنی و قابل توجه هستند ، لیكن دوره ی نوجوانی ، یكی از دوره هایی است كه از هر دو جنبه ی تأثیرات ناگهانی و درازمدت برخوردار و قابل توجه است. برخی از ادوار زندگی به دلیل تأثیرات فیزیكی و بدنی ، با اهمیت و برخی دیگر از لحاظ تأثیرات روانی قابل اعتنا هستند، لیكن نوجوانی  از هر دو جهت مهم است.

2 – نوجوانی ، یك دوره ی انتقال ( برزخی ) است.

انتقال به معنی یك وقفه یا تغییر از آنچه كه قبلاً انجام شده نیست، بلكه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ی دیگر می باشد. این به آن معنا است كه آنچه قبلاٌ واقع شده ، نشانه ی خود را روی آنچه كه در زمان حال و آینده اتفاق می افتد ، باقی می گذارد . كودكان در زمانی كه از خردسالی به بزرگسالی می رسند، باید جنبه های كودكانه را كنار بگذارند. همچنین باید الگوهای جدید رفتاری و نگرشی را بیاموزند تا جانشین آن چیزهایی شود كه ترك كرده اند.

به هرحال ، این مهم است كه درك كنیم آنچه قبلاً واقع شده ، نشانه های خود را باقی گذاشته است و بر الگوهایِ نوینی از رفتارها و نگرش های فرد اثر می گذارد.

در طی هر مرحله ی انتقالی ، وضع و جایگاه فرد مبهم است. نوجوان در این زمان نه كودك و نه بزرگسال است. اگر مانند كودكان رفتار كند ، به او گفته می شود كه به مانند سن خودش عمل كند و اگر سعی كند نظیر بزرگسالان عمل كند ، اغلب متهم می شود كه برای شلوارهای كوتاه خود ، خیلی بزرگ شده  و برای این تلاشی كه انجام می دهد تا مثل بزرگترها عمل كند ، مورد سرزنش واقع می شود. از طرف دیگر ، موقعیت مبهم نوجوانان امروز ، این منفعت را برای آنها در بر دارد كه فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها می دهد تا آنها تصمیم بگیرند كه چه الگوهای رفتاری ، ارزشی و نگرشی ، بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.

3 – نوجوانی ، یك دوره ی تغییر است.

میزان تغییر در نگرش ها و رفتار در طی دوره ی نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است و در طی سال های اولیه نوجوانی ، زمانی كه تغییرات بدنی با سرعت انجام می شود ، تغییرات در نگرش ها و رفتار نیز با شتاب به وجود می آید و همچنان كه تغییرات بدنی آرام به پیش می رود. به همان نسبت نگرش ها و رفتار نیز تغییر می یابند.

تقریباً پنج نوع تغییر وجود دارد كه در طی دوره ی نوجوانی واقع می شود:

نخست

آن كه ، حیات عاطفی ( انفعالی ) توسعه می یابد. شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی و روانی بستگی دارد كه در این زمان واقع می گردد. زیرا این تغییرات ، معمولاً در اوایل نوجوانی سریع تر اتفاق می افتد. توسعه ی حیات عاطفی معمولاً در آغاز نوجوانی بیشتر از انتهای نوجوانی مطرح می شود.

دومین

كه ، سرعت تغییراتی كه با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علائقشان نامطمئن می سازد. آنها به شدت احساس بی ثباتی می كنند، احساسی كه اغلب با تدابیر مبهمی كه آنها از سوی معلمان و والدین دریافت می كنند، تشدید می شود.

سوم 

تغییراتی است كه در بدن ، علائق و نقش هایی كه در گروههای اجتماعی از آنان انتظار می رود ایفا نمایند، به وجود می آید و مسائل جدیدی را می آفریند. برای نوجوانان كم سن وسال ، این تغییرات بسیار زیاد است و كمتر از آنچه كه قبلاً تصور می كردند قابل حل به نظر می رسد. قبل از این كه آنها مسائلشان را حل كرده و به رضایت برسند ، با خودشان و مسائلشان درگیر خواهند بود.

چهارم

 همچنان كه الگوهای علائق و رفتار تغییر می یابد، ارزش ها نیز متغیر خواهند بود . آنچه كه در زمان كودكی برایشان مهم بود، اكنون كه در آستانه ی بزرگسالی قرار دارند ، كمتر اهمیت پیدا می كند؛ به عنوان مثال ، برای بیشتر نوجوانان ، مسئله ی دوستانی كه از همسالان هم تیپ و جذاب باشند ، مهمتر از تعداد زیادی دوست است  كه سنخیت روحی با او نداشته باشند. آنها اكنون به مسئله كیفیت ، بیشتر از كمیت، اهمیت می دهند.

پنجم

این كه ، بیشتر نوجوانان در مورد تغییرات ، حالتی متغیـّر دارند. زمانی درخواست و تقاضای استقلال دارند، ولی اغلب از مسئولیت هایی كه همراه با استقلال و ارزیابی آنهاست ، هراس دارند.

4 – نوجوانی ، سنی  مسئله آفرین است

گرچه هر سنی مسائل خاص خودش را دارد ، با این حال ، مسائل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونه ای است كه آنها به سختی از عهده ی حلشان برمی آیند. دو دلیل برای این مسئله وجود دارد:

اول اینكه ، در سرتاسر دوره ی كودكی ، مسائل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل می شود، در حالی كه بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی ، به تنهایی از عهده ی حل مسائلشان برنمی آیند.

دوم اینكه نوجوانان دوست دارند احساس كنند كه افرادی مستقل و آزاد هستند . آنها درخواست ارائه راهی را دارند كه خودشان بتوانند از عهده ی حل مسائل برآیند و كوشش هایی را كه از جانب والدین و معلمان برای كمك به آنها ارائه می شود ، نمی پذیرند.

5 – نوجوانی ، زمان جستجوی هویت است

در سراسر سن گروه گراییِ اواخر كودكی ، انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فرد گرایی است. همچنان كه قبلاٌ اشاره شد ، كودكان در لباس ، گفتار و رفتار علاقه مندند كه تقریباً و در حد امكان شبیه افراد گروه باشند. هرگونه انحراف از معیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد. در سال های اولیه نوجوانی ، تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است. به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این كه شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند.

6 – نوجوانی ، سن هراس است

بسیاری از عقاید عمومی درباره نوجوانان، به شرح وضعیت آنها و ارزیابی هایی در این زمینه پرداخته است و متأسفانه تعدادی از آنها ، نظری منفی نسبت به نوجوانان می باشد. پذیرش قالب های فرهنگی در مورد  نوجوانان ( 13 تا 19 ساله ها ) بسیاری از بزرگسالانی را كه باید راهنمایی و حمایت از نوجوانان را عهده دار شوند به این مرحله هدایت كرده است كه از چنین مسئولیتی در قبال نوجوانان بهراسند و در نگرش های خود نسبت به آنان و تدابیری كه در رابطه با رفتار نوجوانان باید اتخاذ شود ، احساس همدلی نداشته باشند.

7 – نوجوانی ، زمانِ آرمان گرایی است

نوجوانان تمایل دارند كه به زندگی از ورای عینك سایه و روشن نگاه كنند. آنها به خود و سایرین آن چنان می نگرند كه دوست دارند بهتر از آنچه كه هستند ، خود را باور كنند. این مطلب به ویژه در مورد آرزوهای نوجوان صادق است . این  آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعه ی عواطف همراه هستند. بیشتر حالات غیر واقعی آنان شامل رنجش زیاد ، آزار و ناكامی است و نوجوانان زمانی كه احساس كنند دیگران آنها را دست كم می گیرند و یا به اهدافشان دست نمی یابند ، این حالات را از خود نشان می دهند.

با توسعه ی تجارب اجتماعی و شخصی و با افزایش قدرت تفكر عقلانی ، نوجوانان رشد یافته تر ، به خود ، خانواده ، دوستان و زندگی به طور كلی واقع بینانه تر می نگرند. در نتیجه آنها كمتر از ناامیدی و توهم معقول رنج می برند و نسبت به سالهایی كه جوانتر بودند واقع گراتر می شوند. این یكی از موقعیت هایی است كه آنها را در شادی های بیشتری كه خاص نوجوانان رشد  یافته تر است ، مشاركت می دهد.

8 – نوجوانی ، آستانه بزرگسالی است

همچنان كه نوجوانان به بلوغ قانونی می رسند و می خواهند این باور را پیدا كنند كه نزدیك بزرگسالان هستند . مثل آنها لباس می پوشند و مانند آنها عمل می كنند ولی با این حال تصور می كنند كه اینها كافی نیست. بنابراین ،  روی رفتارهایشان متمركز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند. نوجوانان معتقدند كه این رفتارها تصویری دلخواه از آنان را به وجود می آورد.

ویژگی های عاطفی دوره نوجوانی چیست؟

-عدم تعادل و بی ثباتی عاطفی یکی از بارزترین ویژگی های این دوره است. بیشتر وقت ها نوجوانان به هنگام بروز خشم نمی توانند رفتار و گفتارشان را کنترل کنند. خیلی زود متأثر می شوند. به خصوص زمانی که احساس می کنند کسی به حرفشان گوش نمی دهد. به همین خاطر دست به اعمال ناخوشایندی می زنند و سپس پشیمان شده خود را سرزنش می کنند.

 نوجوان می خواهد به دیگران بقبولاند که فرد مهمی ست. اثبات این امر که او چندان هم مهم نیست او را می رنجاند.

حساسیت ها و هیجانات ناشی از زودرنجی که از خصوصیات دایمی این دوران است, اغلب به علت تغییر و تحولات غدد داخلی و میزان ترشح هورمون ها و نوع تربیت و آموزش دوران گذشته است که در مجموع وضع زندگی عاطفی نوجوان را تغییر می دهد. چنان که گاهی با کوچک ترین برخوردی عصبانی می شود و به هنگام عصبانیت و خشم ممکن است به گریه متوسل شود و یا غمگین و افسرده به تنهایی پناه ببرد.

-تمایل به مورد توجه همسالان واقع شدن و به خصوص کسب تأیید آنها و افزودن به دوستان همجنس باعث می شود که اهمیت بزرگسالان در نزد آنها کمتر از همکلاسی ها و همسالان شود. بنابراین کسب استقلال عاطفی از والدین نیز در این دوره برای نوجوان اهمیت خاصی پیدا می کند.

-نوجوان تحمل شنیدن انتقاد و سرزنش را ندارد. ولی برعکس خودش از دیگران انتقاد می کند که گاهی اوقات منجر به بروز اختلاف نظر با والدین و عدم ارتباطات صمیمانه با آنها می شود.

-احساسات فداکارانه و مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم در این دوره ظاهر می شود.

-نوجوان می خواهد به دیگران بقبولاند که فرد مهمی ست. اثبات این امر که او چندان هم مهم نیست او را می رنجاند.

-در برابر ناکامی ها, حالت یأس و ناامیدی به نوجوان دست می دهد. او بسیار غمگین و افسرده می شود و به گریه های شدید متوسل می شود.

-نوجوان به وضع ظاهری و لباس و آرایش خود توجه دارد و گاهی مدت ها وقت را جلوی آینه می گذراند.

-نوجوان حالت رؤیایی و عاشق پیشگی دارد.

-نوجوان نگران آینده است. این نگرانی ها شامل نگرانی از آینده تحصیلی, شغلی, اقتصادی, اخلاقی, جنسی می شود. این نگرانی ها خود موجب پیدایش اضطراب و پریشانی خاطر در نوجوان می شود.

سالهاست که خوب یا بد بودن تماشای تلویزیون باعث مناقشات زیادی شده است. براساس مطالعات انجام شده کودکان به طور متوسط 20 ساعت در هفته تلویزیون تماشا می کنند. دانش آموزان دبیرستانی معمولاً بیش از زمانی که در مدرسه به سر می برند, مقابل تلویزیون می نشینند. نیمی از 15 هزار کودکی که از آنها پرسش شده بود گفتند که تلویزیون را بیشتر از پدرشان دوست دارند! روشن است که تلویزیون بخش زیادی از زندگی ما را تشکیل می دهد. بنابراین اگر تلویزیون هیچ تأثیر دیگری بر زندگی ما نداشته باشد, همین تأثیرش بس است که در هنگام اوقات فراغت از فعالیت هایی چون مطالعه, گفت و گو, دوستیابی, اندیشیدن به زندگی شخصی می گذریم و تلویزیون نگاه می کنیم.

همان طور که روبروی تلویزیون نشسته ایم می توانیم غذا بخوریم یا چیزی بنوشیم. کسانی که روزانه بیش از چهار ساعت تلویزیون نگاه می کنند, کمتر به ورزش می پردازند و بیشتر از افرادی که کمتر از دو ساعت در روز تلویزیون نگاه می کنند, به خوردن و نوشیدن مشغول اند. به طور کلی تماشاچیان حرفه ای پرخورترند.

در تلویزیون چه چیزی تماشا می کنیم؟

دنیایی که در آن زندگی می کنیم با آن چه که در تلویزیون نشان داده می شود کاملاً متفاوت است. محققانی به نام “مک آرتور” و  “رسکو” حدود 200 آگهی تجاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند و دریافتند که در تلویزیون مردها بیش از زن ها نمایش داده می شوند و بیشتر احتمال دارد که در نقش فردی قدرتمند و متخصص جلوه کنند. مردان سه برابر زنان نشان داده می شوند و به ندرت می بینیم که زنان بیرون از خانه کار کنند. افراد غیر سفیدپوست, بچه های کم سن و سال, پیران و کارگران به ندرت نشان داده می شوند. رنگین پوست ها معمولاً در قالب مشاغل پست نشان داده می شوند. در بیش از نیمی از برنامه های پربیننده شخصیت اصلی فیلم هر هفته مرتکب یک جرم می شود! (در زندگی واقعی فقط یک درصد مردم در طول هفته جرمی را مرتکب می شوند)

جهانی که تلویزیون نشان می دهد نسبت به جهان واقعی تنوع کمتری داشته و خشونت آمیزتر است. اخبار نیز نمایش گر یک دیدگاه جهت دار است. پوشش خبری تلویزیون برای یک رویداد خشن بیشتر از پوشش خبری یک کوشش موفق برای میانجی گری صلح آمیز است.

تلویزیون چه اثری بر نگرش ها به جا می گذارد؟

تلویزیون بر دیدگاه انسان ها درباره جهان تأثیر می گذارد. بینندگان حرفه ای تلویزیون بیش از بینندگاه عادی تصور قالبی نژادی دارند و از جرم و جنایت بیشتر می ترسند. آنها معتقدند که افراد پیر از سلامت اندکی برخوردارند و در جمعیت تعداد افراد متخصص و ورزشکاران را بیش از اندازه برآورد می کنند. بینندگان حرفه ای بیشتر معتقدند که یک متهم بالقوه حتماً گناهکار است. در چندین بررسی مشخص شده که تماشای خشونت در تلویزیون باعث می شودافراد خشونت های زندگی واقعی را بیشتر تحمل کنند.

اثر تلویزیون بر تحصیل دانش آموزان چگونه است؟

شواهد مربوط به پیشرفت تحصیلی حاکی ست که دانش آموزانی که در حد متوسط تلویزیون نگاه می کنند در مقایسه با کسانی که به هیچ وجه تلویزیون نگاه نمی کنند نمرات بهتری می گیرند. حال آن که کسانی که روزانه بیش از چهار ساعت تلویزیون تماشا می کنند بین دو دسته دیگر کمترین نمره را می گیرند.

جوانی مرحله انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است، نوجوانان از بعضی جهات شبیه کودکان هستند، با این حال تغییرات بسیاری که در این مرحله روی می دهد، آنها را متقاعد میسازد که تفاوتهای زیادی با کودکان دارند، به همین دلیل، ما بعضی رفتارهای بزرگسالان را در نوجوانان می بینیم، اما در غالب اوقات آنها مانند بزرگسالان رفتار نمی کنند. به تدریج که نوجوانان بالغ می شوند، همانندی کمتری با کودک و شباهت بیشتری با بزرگسال از آنها مشاهده می شود.         

پیامبر اسلام «صلی الله علیه و آله» فرمودند:

«اوصیکم بالشبان خیرا فانهم ارق افئده » به شما سفارش می کنم که نسبت به جوانان نیکی کنید زیرا آنان نازک دل هستند.

نوجوانی همچو آذرخشی در بهار عمر است که به ناگاه فرا می رسد و آسمان زندگی را نور باران می کند.

و یا همچون دشتهای پوشیده از شقایق است که باید از آن گذر کرد تا به قله های رفیع و مغرور جوانی رسید؛ قله هایی که ریشه در خاک و سر در افلاک دارند.

نوجوانان چه کسانی هستند؟

نوجوانی مرحله انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است، نوجوانان از بعضی جهات شبیه کودکان هستند، با این حال تغییرات بسیاری که در این مرحله روی می دهد، آنها را متقاعد میسازد که تفاوتهای زیادی با کودکان دارند، به همین دلیل، ما بعضی رفتارهای بزرگسالان را در نوجوانان می بینیم، اما در غالب اوقات آنها مانند بزرگسالان رفتار نمی کنند. به تدریج که نوجوانان بالغ می شوند، همانندی کمتری با کودک و شباهت بیشتری با بزرگسال از آنها مشاهده می شود.

روان شناسی نوجوانی عبارت است از مطالعه رشد و تحول جسمانی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی در آدمی، از آغاز بلوغ تا هنگام پذیرش مسئولیتهای بزرگسالان در جامعه. این تغییرات اغلب بین سنین ۱۳ تا ۲۲سالگی روی می دهند.

بلوغ نوجوان:

بلوغ به موقعیت و یا مرحله ای اطلاق می شود که فرد از نظر جنسی قادر به عمل تولید مثل می گردد و علائم آن رشد اعضای تناسلی، تحول خصوصیات ثانویه جنسی است. به عبارتی بلوغ بخشی از دوره نوجوانی و قسمتی از دوره کودکی است. به همین دلیل رفتار نوجوان نوعی عدم تعادل دارد، او از یک سو هنوز پیوند خود را از قلمرو کودکی قطع نکرده و از دیگرسو به عنوان یک جوان در جامعه، پذیرفته نمی شود، لذا نوعی نوسان شخصیتی در برخوردهای وی مشاهده می شود.

ویژگیهای بلوغ

بلوغ، یک دوره بی نظیر و مشخص است و به وسیله تغییرات رشدی مطمئنی توصیف می شود که در هیچ دوره دیگری از زندگی اتفاق نمی افتد، مهمترین آنها به عبارت زیر است:

۱) بلوغ، یک دوره شمول است.

و آن همان دوران بین کودکی و نوجوانی است که به کودکان بالغ موسومند.

۲) بلوغ، یک دوره کوتاه است.

این دوره بین دو تا چهارسال طول می کشد، کودکانی که این مدت را کمتر از دو سال پشت سر می گذارند رشد سریع دارند و آنهایی که به مدتی حدود سه الی چهار سال نیاز دارند تا بتوانند دوره انتقال خود را به بزرگسالی تکمیل نمایند به عنوان کند رشد شناخته می شوند.

۳) بلوغ، به مراحلی تقسیم می شود.

علی رغم مدت کوتاه به سه مرحله تقسیم می شود:

الف) پیش بلوغ

ب) بلوغ

ج) پس بلوغ

۴) بلوغ، دوره تغییر و رشد سریع است.

اولین مرحله رشد سریع، مرحله جنینی است و دومین مرحله رشد سریع دوره بلوغ می باشد.

تغییر و رشد سریعی که در طول دوران بلوغ اتفاق می افتد، معمولا با جهش رشد نوجوانی ارتباط می یابد و به عبارت دقیقتر، جهش رشد بلوغ گفته می شود، مدت کل رشد به سه سال می رسد که کمی طولانیتر از جهش رشد نوزاد می باشد.

تغییرات سریعی که در طول دوران بلوغ واقع می شود، به یک نوع اغتشاش و به هم ریختگی، احساس عدم کفایت، ناامنی و تزلزل و در خیلی از موارد به رفتارهای نامطلوب منجر می گردد.

۵) بلوغ، یک مرحله منفی گرایی است.

در این مرحله فرد حالت ضدیت در مقابل زندگی به خود می گیرد، و یا به نظر می رسد که فرد موقعیتها و یا چیزهای خوبی را که قبلا به دست آورده بود، از دست داده است.

۶) بلوغ، در سنین متغیری واقع می شود.

مدت زمانی که مرحله انتقال فرد به بلوغ و تکمیل آن نیازمند است تغییرات و اختلافاتی وجود دارد. اختلافاتی که در زمینه سن شروع و بلوغ و نیز مدت زمانی که این دوره انتقالی نیاز دارد تا رشد کامل شود، به همان اندازه که مسایل و مشکلات مشخصی برای دختران و پسران هر دو به وجود می آورد، مشکلات و مسایل اجتماعی نیز برای آنان می آفریند.

معیار بلوغ

آزمایشهای شیمیایی ادرار در جوانان می تواند اثبات کننده دقیقی برای تعیین میزان رشد جنسی آنان باشد، رادیوگرافی با اشعهX از بخشهای مختلف بدن بخصوص از دستها و زانوها در مرحله جهش رشد (پیش بلوغ) می تواند آشکار کند که آیا بلوغ آغاز شده است یا خیر؟ و اینکه رشد با چه درصدی ادامه دارد؟

 علل بلوغ

یک نوع ارتباط نزدیک بین غده هیپوفیز که در مغز مستقر است و غدد جنسی و یا غده ترشح کننده هورمونهای جنسی وجود دارد، غدد جنسی مرد، بیضه ها و غدد جنسی زن تخمدانهای او هستند.

 انواع بلوغ

بلوغ کلی ترین کلمه ای است که به کار می رود، برحسب عادت، مجموعه تغییرات بدنی و روحی که مابین دوران کودکی و جوانی (کمال) به وجود می آید، با این واژه تفسیر می شوند.

بلوغ یک پدیده چند بعدی است، ابعاد مختلف آن عبارتند از:

الف) بلوغ جسمی (فیزیکی)

ب) بلوغ جنسی

ج) بلوغ روانی

د) بلوغ اقتصادی و اجتماعی

ه) بلوغ شرعی

ویژگیهای نوجوانی

به عنوان یک واقعیت دوره نوجوانی را باید یک مرحله بسیار مهم از زندگی تلقی کرد. دوره ای که با ویژگیهایش از سایر دوران زندگی متمایز می شود. این خصوصیات عبارتند از:

۱) نوجوانی یک دوره مهم به شمار می رود.

نوجوانی به لحاظ تاثیرات فیزیکی و بدنی و هم از لحاظ تاثیرات روانی قابل توجه می باشد.

۲) نوجوانی، یک دوره انتقال برزخی است.

در طی هر مرحله انتقالی، وضع و جایگاه فرد مبهم است و نوعی گم گشتگی درباره نقشهایی وجود دارد که فرد انتظار دارد آنها را ایفا کند نوجوان در این زمان نه کودک است و نه بزرگسال.

۳) نوجوانی، یک دوره تغییر است.

میزان تغییر در نگرشها و رفتار در طی دوره نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است.

۴) نوجوانی، یک سن مسئله آفرین است.

به دلیل ناتوانی، نوجوانان در غلبه بر مسایلشان به تنهایی، به همان اندازه که آنها اعتقاد دارند از توانایی برخوردارند، بسیاری از آنها حل مسایل و مشکلات را مافوق انتظارات خود می یابند.

۵) نوجوانی، زمانی جستجوی هویت است.

موقعیت مبهم نوجوان یک مسئله غامض را به وجود می آورد، مسئله بحران هویت یا مشکل هویت خود او را سر درگم می کند، او تلاش می کند که از موقعیتهایی نمادین بهره گیرد.

۶) نوجوانی، یک سن هراس می باشد.

قالبهای فرهنگی مناسب در مورد رفتار با نوجوان سبب می شود تا او به تدریج فردی قابل اعتماد شده و بر طبق آن رفتار خویش را شکل دهد.

۷) نوجوانی، زمان آرمان گرایی است.

نوجوانان تمایل دارند که به زندگی از ورای عینک سایه و روشن نگاه کنند، آنها به خود و سایرین آنچنان مینگرند که دوست دارند.

۸) نوجوانی، آستانه بزرگسالی است.

نوجوان سعی می کند مانند بزرگسال لباس پوشیده و رفتار نماید، آنها روی رفتارهایشان متمرکز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند.

 نظریه های رشد نوجوانی

۱) نظریه زیستی:

اساس نظریه زیستی مرتبط ساختن مفاهیم بیولوژیک با واژه های روان شناختی است، این نظریه خاطرنشان می سازد که:

الف) تجارب تاریخی گونه های انسانی در ساخت ژنتیکی هر فردی پی ریزی شده است.

ب) رشد هر فردی منعکس کننده مراحلی است که نوع انسان در طی تکامل خود از مراحل زیستی پائین تر داشته است.

۲) نظریه روان کاوی:

براساس این نظریه رفتار انسان از طریق نیروهای ناخودآگاه و غیرمنطقی، و نه خودآگاه و منطقی، شکل می گیرد همچنین معتقد است که دو انگیزه مهم در انسان، انگیزه جنسی و پرخاشگری است. در این نظریه عوامل محیطی و… نیروهای بیولوژیک و غریزی در رشد شخصیت حائز اهمیت است.

در این نظریه سه سطح نهاد، خود و فراخود در شخصیت انسان دارای کنش خاصی می باشند.

ـ نهاد

آن قسمت از دستگاه روانی است که از بدو تولد انسان موجود است و منشا انرژی آن فیزیولوژیکی است. هدف نهاد راضی کردن نیازهای جسمانی فرد است.

ـ خود

از شش ماهگی، شروع به رشد می کند، کنش سازنده «خود» آن است که ادراک داخلی را با نتایج ادراک حسی مواجه کند تا حداکثر ارضاء ممکن بدست آید.

ـ فراخود

سومین سطح در شخصیت است که نماینده درونی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی است. فراخود از یک طرف با تظاهرات «نهاد»، مخالف است و از طرف دیگر میل دارد معیارهای اخلاقی را جانشین معیارهای منطقی «خود» بنماید.

۳) نظریه روانی- اجتماعی:

این نظریه تمرکز کمتری بر نقش جنسی و تأکید بیشتری بر اهمیت محیط اجتماعی در رشد دارد.

این نظریه معتقد است که ماهیت فرهنگ و محیط شخص نیز تعیین کننده شیوه خاصی است که طبق آن بحرانهای مختلف رشد رفع می شوند.

۴) نظریه مردم شناسی:

به اعتقاد این نظریه، میزان پیوستگی بین نقشهای کودکی و بزرگسالی، عاملی است اساسی در تأثیر یک فرهنگ خاص بر شخصیت فرد. ماهیت انتقال از کودکی به بزرگسالی نیز اثرات مهمی در تجربه نوجوان دارد. انتقالهای آرام یا پیوسته تعارض و اضطراب کمتری را در نوجوانی موجب می شود، در حالیکه انتقالهای ناگهانی یا ناپیوسته، تعارض و فشار روانی شدیدی درپی دارند.

۵) نظریه رفتارگرایی:

رفتارگرایان مدعی هستند که تمام رفتارها، ارزشها، و عقایدی که یک فرهنگ خاص ها آن را تأیید می کند، توسط اعضای آن فرهنگ پذیرفته خواهد شد و رشد روانی به یادگیری این ارزشها و رفتارها بستگی دارد.

رفتارگرایی بر اصولی تأکید دارد که بر یادگیری حاکم است، رفتار هیجانی و احساسات اغلب از طریق فرایند شرطی سازی کلاسیک یا پاسخگر، آموخته می شود، مهارتهای حرکتی، توانایی اجتماعی، رفتارهای کلامی طبق اصول شرطی سازی فعال یا یادگیری ابزاری آموخته می شوند.

۴) نظریه های شناختی- رشدی:

این نظریه بر جنبه دیگری از کارکرد انسان، یعنی رشد شناختی (تفکر و استدلال) تأکید دارد، تغییرات مهمی در هنگام نوجوانی، در ماهیت تفکر روی می دهد و جنبه های بسیاری از شخصیت، نظیر هویت و باورهای اخلاقی، نیز تحت تأثیر فرایندهای شناختی قرارمی گیرد.

نوجوان و حیات جسمی

نوجوانی، دومین مرحله تغییر و تحولات چشمگیر و پرشتاب است، به گونه ای که موجب می شود ظرف مدت کوتاهی کودک دیروز به قامت بزرگسالان امروز درآید، از این رو واژه جهش مناسب تر به نظر می رسد تا واژه رشد. در این زمینه برخی از صاحبنظران، دوران بلوغ را با دو ویژگی جهش بدن و جهش قلب تبیین می نمایند و منظور از جهش قلب را تجدید تشکیلات عمیق در مسایل روحی و عواطف قلمداد می کنند که به تدریج همچون جهش بدنی، صورت یک نوع جهش واقعی را دارد.

رشد جسمانی همانند دیگر جنبه های رشد فرآیندی تدریجی و پیوسته و در عین حال ماهیتاً ناپیوسته است، یعنی، سرعت رشد بخشهای مختلف بدن متفاوت است،

برای مثال، دستها و پاها قبل از بازوها و رانها رشد می کند، علاوه بر این، افزایش در وزن و قد قبل از شروع بلوغ جنسی صورت می گیرد و مانند دیگر تغییرات فیزیکی تا بعد از کسب توانایی تولید مثل ادامه می یابد.

 نوجوان و حیات جنسی:

نشانه ها و تظاهرات بدنی نوجوانی را در دو زمینه نسبتا جداگانه می توان مشخص نمود که اصطلاحا آنها را خصوصیات یا ویژگی های اولیه و ثانویه جنسی می نامند، این علایم بیانگر آغاز حیات جنسی فرد است و آگاهی به آنها برای نوجوان و اطرافیان وی ضرورت دارد، زیرا منجر به درک و ارزیابی صحیحی از مسایل این دوره خواهد شد.

خصوصیات اولیه جنسی:

منظور از خصوصیات اولیه که از دوران کودکی هویدا هستند، بیداری غریزه جنسی است که با تشدید فعالیت اعضای تناسلی و افزایش حجم آنها همراه است این کیفیت در دختران به صورت نخستین قاعدگی و در پسران به صورت احتلام شبانه ظهور پیدا می کند.

 خصوصیات ثانویه جنسی:

نشانه ها و علایم دیگری موید این مطلب است که نوجوان از نظر جنسی به مرحله آمادگی و ایفای نقش نایل گردیده است، علایم ثانویه جنسی در دختران، به صورت بزرگ شدن ناگهانی سینه، لگن خاصره، رویش موهای زهاری و زیربغل و جوشهای صورت می باشد.

در پسران نیز صفات ثانویه به صورت رویش موی زهاری، رویش مو در زیربغل و در صورت، تغییر ناگهانی صدا، جوشهای صورت و بزرگ شدن بینی ظاهر می شود، این تغییرات سبب اضطراب در نوجوان می شود.

‌ نوجوان و حیات عاطفی

الف) خصوصیات عاطفی نوجوانی:

نوجوانی، دوره ای است که حیات انفعالی (عاطفی) میدان وسیعتری برای عمل می یابد و نوجوان از این حیث آماده بروز عکس العمل های هیجانی و عاطفی شدید است، به عبارت دیگر بین ضربه هیجان و عکس العملی که از آن ضربه در نوجوان به وجود می آید، تناسب چندانی وجود ندارد و عکس العملها معمولا قویتر و حادتر از ضربه های هیجانی است.

به زبان ساده تر، در این دوره حساسیت ها به خود گرفتن ها و زودرنجی ها بیش از هر دوره دیگری شخصیت نوجوان را تحت تاثیر قرار می دهند و این جنبه از شخصیت او نمایانتر و مشخص تر جلوه می کند، این حساسیت ها در نوجوانان، هیچ گاه خود را در یک محیط محصور نمی نمایند، بلکه به راحتی گسترش می یابند.

ب) بی ثباتی عاطفی:

نوسانهای عاطفی، یکی از بزرگترین مشخصه های این دوره است. به همین علت، اگر نوجوانان در اثر بی اعتمادی و عدم اطمینان نسبت به انتقاد دیگران حساس می شوند، جای تعجب نیست، متاسفانه غالبا عدم ثبات عواطف هیجانی، ناگزیر آنها را مواجه با انتقاد می سازد، مثلا گاهی با وجود داشتن دوستان متعدد علاقه مند است که اوقات خود را در تنهایی بگذراند.

ج) خواهشهای متضاد:

بی ثباتی عاطفی، امکان انتخاب قطعی و صحیح و مشخص را برای نوجوان محدود می سازد، به گونه ای که تقریبا می توان گفت نوجوان در برخوردهایش فاقد قاطعیت همیشگی و پایدار است این دوره را دوره «خواهشهای متضاد» نام نهاده اند. گاه از او احساسات ظریف و گاه احساسات خشن سر می زند.

علل اجتماعی بزهکاری

۱) عامل اقتصادی

۲) عامل پس افتادگی فرهنگی و پیشرفت تکنولوژی

۳) شهرنشینی

۴) تراکم و افزایش جمعیت

۵) حوادث غیرمنتظره از قبیل جنگ و زلزله

۶) وسائل ارتباط جمعی

۷) ضعف بنیه اخلاقی و اعتقادی

پیش گیری و مقابله با بزهکاریها

برای مواجهه با بزهکاری نوجوانان، باید ابتدا عوامل ایجادکننده آنها را شناسایی کرد. بزهکاریها، مشکلاتی نیستند که بیست و چهار ساعته ایجاد شده باشند تا برای آنها راه حلهایی کوتاه، آسان و سریع وجود داشته باشد، لوسین لودت مشاور بهداشت روانی سازمان بهداشت جهانی، مخرج مشترک و درمان نوجوانان بزهکار را عبارت از کسب احساس ایمنی مجدد آنان می داند تا در نتیجه این احساس ایمنی، بتوانند روابط قابل اطمینان و محبت آمیزی با دیگران داشته باشند.

انحراف رفتاری و بزهکاری حاصل یک سلسله کنش ها و واکنش های طولانی و بغرنج است، نوجوان بزهکار بیش از هر نوجوانی با مسائل ناگوار و حادی در هویت و موجودیت خویش روبروست، اضطراب او بیشتر و دشمنی و عداوتش قوی تر است رفتار بزهکاری در بسیاری از موارد راه حلی است که نوجوان دراختیار دارد. بزهکاری غالبا به منزله بهترین و مهیج ترین اعتراض علیه وضعیت موجود و آینده غیرقابل قبول و ملال انگیز است. وقتی چنین باشد، راه حل عبارت از کمک به بزهکار در شناخت خویش و استفاده درست از محیط است، در کمک به بزهکاری و برای ایجاد تصویر مثبتی از خویش، باید آنان را آدمهای غریبه و جدای از سایر انسان ها ندانند، به استثنای رفتار بزهکارانه که معمولا نوجوان را مطرود می کند فرد بزهکار، انسانی دارای نیازها، احساسات و عواطفی مانند سایرین است. در راه حلها، بایستی بازیابی ارزش شخصی بزهکاران، گنجانده شود.

تحول بلوغ خصوصیاتی ازقبیل مخالفت ها، تشخص طلبی ها و خودنمایی ها را دارد، بلوغ دوران برانگیختگی و مزاحمت های عاطفی است. دراین زمان نوجوان به محبت، صبر و شکیبایی و تحمل کردن بیش از قبل نیاز دارد. والدین باید شناخت عمیقی از تحول بلوغ داشته باشند و هرگونه مخالفت رفتاری نوجوان را حمل بر بزهکاری نکنند؛و رویه تند و خشونت آمیزی را درپیش نگیرند. گاهی والدین آنچنان سرگرم شغل و زندگی خود هستند که نمی دانند فرزندانشان در چه مرحله ای از رشد هستند و از مراقبت صحیح آنان غافلند و آنچه را که قاعدتا درمقام یک پدر و مادر می باید انجام دهند به انجام نمی رسانند.

آشنایی با مراحل رشد و خصوصیات آن، رفتار متناسب والدین را بدنبال خواهد داشت و از رفتار بزهکارانه نوجوانان می کاهد.

نوجوان و اعتیاد

اعتیاد عبارت از تعلق یا تمایل غیرطبیعی و مداومی است که برخی از افراد نسبت به بعضی از موادمخدر پیدا می کنند. منظور از اعتیاد استفاده غیرطبی و مکرر داروست که به ضرر خود مصرف کننده یا دیگران است.

اعتیاد چهار خصوصیت دارد:

۱) گرایش به ازدیاد مصرف ماده اعتیادآور که اصطلاحا تحمل دارویی نام دارد که فرد حالتی سازگارانه نسبت به ماده مخدر پیداکرده و مجبور است بر میزان ماده مخدر بیفزاید.

۲) وابستگی بدنی و روانی به اثرات ماده اعتیادآور، وابستگی بدنی یک حالت فیزیولوژیک است که با استعمال مکرر ماده اعتیادآور بوجود می آید و باعث ادامه استعمال آن ماده می شود و قطع آن موجب سندروم محرومیت می گردد.

۳) تمایل و احتیاج شدید به صورتی که به هر وسیله ای آن ماده اعتیادآور را به دست می آورد، احتیاج به پول برای تامین موادمخدر فرد معتاد را به ارتکاب اعمال بزهکارانه وامی دارد.

۴) ضرر و زیان به مصرف کننده و جامعه، مواد مخدر هم ضرر مادی و رفتاری برای شخص و هم آسیب اقتصادی و اجتماعی برای جامعه دارد.

مواد اعتیادآور را به سه دسته تقسیم کرده اند:

۱) ترکیبات تریاک، شامل تریاک، هروئین ، مرفین، سوخته و شیره.

۲) مواد توهم زا، شامل کوکائین،LSD، حشیش و ماری جوآنا.

۳) خواب آورها و مواد ضداضطراب شامل باربیتراتها و الکل.

علت گرایش جوانان به هروئین را می توان به وضعیت خاص این دوره که معمولا با بحران هویت و بلوغ و تحول ارزش ها و مسئله بیکاری و فراغت همراه است نسبت داد.

علل اعتیاد

عوامل بوجود آمدن اعتیاد بشرح ذیل می باشد:

۱) عوامل دارویی و فارما کولوژیکی

۲) عوامل روانشناختی

۳) عوامل خانوادگی

۴) عوامل اجتماعی

۵) عوامل سیاسی

گاهی موادمخدر جهت تسکین درد و بوسیله پزشک تجویز می گردد و تکرار آن موجب اعتیاد فرد می شود، خصوصیات شخصیتی و روانشناختی شاید علت مهم گرایش افراد به موادمخدر باشد، اضطراب، احساس تنهایی، گرایش به افسردگی، فقر در روابط عاطفی موجب می شوند که فرد به اعتیاد روی آورد، روابط خانوادگی و الگوهای رفتاری در خانواده نقش مهمی را درجلب افراد به موادمخدر ایفا می کند.

اعتیاد نوعی بیماری اجتماعی است، در دوران کنونی که شرایط مناسب اجتماعی برای یک زندگی انسانی و توام با محبت فراهم نیست و دراین عصر که انسان ها از یکدیگر دور شده اند، عواطف انسانی تقلیل یافته و ناامنی، تشویش، میل به انتقامجویی و اضطراب زیاد شده است. دراین اوضاع و احوال، انسان های مضطرب و پراز تضاد و کشمکش و محرومیت برای تسکین ناراحتی های خود به مواد مخدر پناه می برند.

عامل سیاسی را در توسعه اعتیاد نباید نادیده گرفت، استعمارگران از موادمخدر برای توسعه نفوذ خود استفاده برده و می برند.

‌روش های مبارزه با اعتیاد

برنامه مبارزه با اعتیاد نباید محدود به بازتوانی معتادان باشد، بازتوانی معتادان جزیی از برنامه مبارزه با اعتیاد است، مبارزه ای همه جانبه در زمینه شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی لازم است تا اعتیاد را ریشه کن نماید، تا زمانی که زمینه اجتماعی اعتیاد از بین نرود و افراد از نظر شخصیتی به استقلال فردی و بازیابی ارزش خویش و استقلال اقتصادی دست نیابند، اعتیاد از بین نمی رود.

سرلوحه برنامه مبارزه با اعتیاد باید پیشگیری و جلوگیری از به دام افتادن افراد به موادمخدر باشد، مبارزه با اعتیاد در صورتی با موفقیت همراه می گردد که اولا بر پیشگیری تاکید نماید و ثانیاً زمینه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اعتیاد را از بین ببرد و ثالثاً روابط خانوادگی تصحیح شود و رابعاً به بازتوانی معتادان بپردازد.

برای پیشگیری از اعتیاد باید به تنویر افکار عمومی پرداخت و خطرات موادمخدر را خاطرنشان نمود از توزیع و پخش موادمخدر جلوگیری کرد و به تامین شغل و درآمد برای جوانان اقدام نمود و زمینه مناسبی را برای سلامت روانی آنان ایجاد نمود. آینده زندگی را برای آنان قابل پیش بینی کرد و روابط آنان را با جامعه و خانواده تصحیح نمود.

مبارزه با اعتیاد باید یک وظیفه سیاسی، اجتماعی، ملی و مذهبی قلمداد گردد.

همانطور که قبلا بیان گردید، اعتیاد یک بیماری مسری است که باید بوسیله یک بسیج عمومی از پخش و توزیع آن جلوگیری کرد همراه با مبارزه همه جانبه و عمومی. اعتیاد یک بلای اجتماعی است و اگر ماده مخدر به فرد نرسد یا فرهنگ اعتیاد بوسیله دوستان و معتادان به فرد منتقل نشود او به دام اعتیاد نمی افتد. ضمناً از خلأ معنوی و احساس پوچی و بی معنایی نیز نباید غافل بود، اگر جامعه هدف روشنی را تعقیب نکند و افراد را به سمت ایده آل انسانی و کمال پیش نبرد آنان احساس تهی بودن می کنند و به عالم خیال و وهم و موادمخدر پناه می برند.

وظیفه جامعه است که پیش بینی همه جوانب را بکند و از مسئولیت خطیر خود غافل نماند و بداند چه چیزی به جوانان می دهد و چه چیزی از آنان انتظار دارد.

بدون برنامه ریزی صحیح انتظار پیشرفت و کمال مطلوب از جوانان نمی رود.

خانواده مهمترین مرجع و پناهگاه برای جوانان است، والدین باید به نوجوانان خود کمک کنند تا احساسات خود را کنترل کنند و آنان را بسوی فعالیت های سازنده سوق دهند و آنان باید رفتار طغیانگرانه نوجوان خود را یکی از نشانه های رشد تلقی کنند و علیرغم این رفتار آنان را دوست بدارند و بدانند که نوجوان درصدد است راه مستقلی برای خود پیدا کند، والدین نباید الگوی رفتاری خویش را بر نوجوان خود تحمیل کنند، بلکه او را به تناسب استعدادهایش آزاد گذارند و هدایت نمایند تا رشد کند. والدین نباید ارزش نوجوان را پائین آورند، آنان باید مشکلات نوجوان خود را درک کنند و به او کمک نمایند تا بتواند بر مشکلات خود فائق آید و راه حلی برای آنها بیابد. در چنین وضعیتی نوجوان بسوی این و آن کشانده نمی شود و احیاناً به دام اعتیاد نمی افتد.مبارزه با اعتیاد در صورتی کامل می شود که معتادان تحت برنامه ترک اعتیاد و بازتوانی قرار گیرند.

مراحل بازتوانی و نوتوانی معتادان بشرح زیر است:

▪ مرحله اول: تشخیص و بازگیری معتاد از مواد مخدر.

▪ مرحله دوم: توانبخشی کوتاه مدت از طریق خدمات روانپزشکی

▪ مرحله سوم: توانبخشی بلندمدت که شامل موارد زیر است:

۱) آموزش حرفه ای تا بتوانند وارد بازار کار شوند و ارزش شخصی خود را بازیابند.

۲) روان درمانی تا بتوانند ارزش خویش را پیدا کرده و شخصیت خویش را تجدید سازمان دهند و معنایی برای زندگی خود بیابند.

۳) مشاوره خانوادگی، تشکیل مشاوره خانوادگی به تسهیل ارتباطات و تصحیح روابط خانوادگی کمک فراوان می کند.

۴) پیگیری اجتماعی و کاریابی، فرد پس از بازتوانی زیرنظر و نظارت دایره مددکاری اجتماعی قرار می گیرد، مددکاران ضمن کاریابی برای افراد بیکار با خانواده ها در تماس مستقیم هستند، مددکاری اجتماعی تشکیلاتی است که افراد خود را به آن وابسته می دانند و کمک روانشناختی، اجتماعی، انسانی و اقتصادی درا ختیار آنان قرار می دهد.

شناخت موانع اقامه نماز در نوجوانان

راستي چرا در ميان نوجوانان و جوانان برخي آن چنان كه بايد به نماز اهميت نمي دهند و يا ا ين كه چرا بعضي از آ نان ارتباط چنداني با نماز ندارند و يا عده اي از نوجوانان و جوانان درحالي كه از خانواده مذهبي و مسلمان هستند نماز نمي خوانند؟

براي يك جوان كه ابتداي ورود او به حيات و زندگي اجتماعي است و شخصيت اجتماعي او درحال شكل گيري مي باشد، آن چه در درجه اول اهميت قرار دارد و شايد مهمترين عامل در موفقيت و كسب سعادت او در زندگي به شماري آيد، انتخاب دوست يا دوستان خوب است و آن چه كه دراين رابطه مهم است و بلكه اقتضاي زندگي اجتماعي انسان مي باشد، شناخت برخي از خصوصيات اجتماعي افراد و آشنايي با ملاك و معيارهايي است كه در انتخاب دوست خوب لازم و ضروري است.

ملاك و معيار انتخاب دوست

1- دارا بودن فكر و عقيده سالم:

بر جوانان لازم است كه با افرادي مجالست و همنشيني داشته باشند كه صاحب عقيده پاك و فكري سالم باشند، چه اين كه داشتن فكري سالم آدمي را به شخصيت فردي و اجتماعي سالم دعوت مي كند. اين كه برخي به دنائت و پستي زندگي روي مي آورند به خاطر آن است كه داراي انديشه هاي پاك و صحيح نمي باشند بسيار روشن است كه هرگز عقيده صواب انسان را به مسير ناصواب نمي كشاند.نوجواني و جواني مقطعي از حيات آدمي است كه هنوز به نيمروز آن نرسيده، بلكه در صبحدم حيات اجتماعي و تكليفي قرار دارد و بايد درهنگامه صبح، گل وجود خويش را با افكار و نيات پاك آبياري نمود تا پژمردگي زودرس بر او عارض نشود. لازمه طراوت و شادابي گل وجود آدمي به اين است كه هم همت گمارد تا عقايد فطري اش را سالم نگه دارد و هم با كساني مصاحبت نمايد كه داراي افكار پاك باشند.

علي (عليه السلام) خطاب به يكي از يارانش به نام حارث همداني چنين توصيه مي كند كه: «اي حارث از رفاقت با كساني كه افكارشان خطا و اعمالشان ناپسند است دوري كن، همانا آدمي به اخلاق و سيره رفيقش خوي مي گيرد و با افكار و اعمال وي معتاد مي شود.در حقيقت دوست به منزله عضوي از اعضاي بدن است كه حفظ و مواظبت آن لازم است، پس به همان اندازه كه انسان بايد در حفظ سلامت خود بكوشد تا آسيبي به او نرسد، مي بايست در اعتقاد و افكار دوستان خويش نظارت كند تا عقايد و رفتارش را فاسد نكنند و نيز همت گمارد كه دوستان پاك ضمير را از دست ندهد؛ چون از دست دادن آنها به منزله جدا شدن عضوي از اعضاي اوست.

در سخني ديگر علي (عليه السلام) مي فرمايند: «كسي كه دوست خوب خود را كه براي خدا با وي پيوند دوستي داشته، از دست بدهد، گويا شريفترين اعضاي بدن خود را از دست داده است.»

2- حسن خلق و فروتني:

يكي ديگر از معيارهاي مهم در انتخات دوست اين است كه او داراي حسن خلق، رفتار پسنديده، تواضع و فروتني و اوصاف نيكو باشد. فردي كه از اين اوصاف برخوردار نباشد لايق ارتباط و پيوند دوستي نيست؛ چون اعمال ناشايست او حاكي از نيات پليدي است كه در باطن اوست. بهترين مزيت ارتباط و دوستي با اين گونه از افراد اين است كه به تدريج خلق و خوي او در رفتار آدمي تأثير مي گذارد، طوري كه منش و رفتار دو دوست مثل هم مي شود.همه اين تأكيدات و هشدارها از كلمات نوراني معصومين(ع) حاكي از آن است كه انسان نبايد دوستي را انتخاب نموده و با او مجالست نمايد كه در زندگي مواظب عملكردهاي خود و در مسائل اجتماعي در برخورد با ديگران متوجه منش و رفتارهاي خود نيست و شخصي كه داراي اخلاق تند، رفتار ناشايست و برخورد نامناسب باشد از رفاقت با او نهي شده است.

3-عاقل بودن:

معيار ديگري كه در انتخاب دوست بايد لحاظ گردد ميزان علم و آگاهي و عقل و انديشه اوست. دوست آگاه و عاقل مايه خوشبختي و سعادت و رفيق سفيه و جاهل اسباب ناراحتي و رنج را فراهم خواهد نمود، چون اولي با درايت خويش و آگاهي و معرفتي كه دارد در انجام اعمال خود تمام جوانب كار را درنظر دارد كه هم براي خود و هم براي نزديكان و دوستانش معضل يا مشكلي را ايجاد نكرده، بلكه مشكلات موجود را رفع مي كند، اما دومي با علم اندك و عدم تدبير و دورانديشي و استفاده نكردن به جا از عقل و انديشه نه تنها قدرت از ميان برداشتن مشكلات را در زندگي ندارد، بلكه با سفاهت خويش موانعي را براي خود و دوستان در مسير پيشرفت زندگي ايجاد مي كند. چه بسا نيتي خير در ذهن داشته باشد تا اين كه كار خيري در حق دوستان انجام دهد وليكن براثر كج فهمي و كم خردي عملي به زيان او انجام مي دهد.

چنان چه امام حسن عسگري(ع) فرمودند: «دوست انسان جاهل هميشه در سختي و زحمت است.»

يا علي(ع) مي فرمايند: «دوست انسان احمق، همواره در رنج است.»

متقابلاً در برخي روايات رفيق عاقل و آگاه به داروي شفابخش تشبيه شده است كه مي تواند امراض اخلاقي و ناهنجاري هاي رفتاري را درمان نمايد. امام صادق(ع) در روايتي بسيار زيبا چنين فرمودند:

«دوستان صميمي سه قسمند: اول كسي كه همانند غذا از ضروريات و لوازم زندگي به حساب مي آيد و در همه حالات، انسان به او نيازمند است و او رفيق عاقل است. دوم كسي است كه وجود او براي انسان به منزله يك بيماري مزاحم و رنج آور است و او رفيق احمق است. سوم دوستي است كه وجودش نافع است، همانند داروي شفابخش و ضدبيماري است و او رفيق عاقل و لبيب است (يعني داراي فكري عميق و دورانديش است).»

4-خوشنامي و شهرت داشتن به خوبي:

درجامعه روستايي يا شهري كه در آن زندگي مي كنيم، برخي از خانواده ها به خوبي و پاكي و نجابت و نيك نامي شهرت دارند و بالعكس برخي ديگر به بدي و زشتي و بي ايماني مشهورند. همه همت يك جوان بايد در اين باشد كه اگر قدرت اصلاح چنين افرادي را دارد كه با آنها طرح دوستي ببندد و در مقام ساختن و اصلاحشان برآيد، بسيار كار پسنديده اي است و چون غالباً چنين قدرتي از غالب جوانان بعيد است، لذا سفارش اكيد بر اين است كه با اين قشر مجالست و رفاقتي نداشته باشيد. در توصيه هاي اولياي دين در اين زمينه از دو چيز نهي شده است:

يكي نزديك شدن به مراكز و مجالس بدنام كننده و ديگري رفاقت با افراد بدنام و مورداتهام.

در وصيت علي(ع) به فرزندش امام حسن مجتبي(ع چنين آمده است: «از مراكز بدنام و محل هاي موردتهمت و از مجالسي كه مورد سوءظن است دوري كن، به دليل آن كه رفيق بد، دوستش را فريب مي دهد و او را به كار ناپسند تحريك مي كند.»

قطعاً كسي كه داراي اعمال وعقايد خوبي باشد و مردم او را به صفات نيك بشناسند درحالي كه با افراد بدنام مجالست نمايد و با آنها حشر و نشر داشته باشد، تدريجاً مورداتهام واقع مي شود و چه بسا بدنامي آنان در او سرايت نموده و او را مورد تأثير قرار دهد.

5-صادق بودن و صداقت داشتن:

از اوصاف ديگري كه در آئين دوست يابي ملاك و محور است اين است كه رفيق بايد در گفتار صادق و در رفتار صداقت داشته باشد. صدق در گفتار و صداقت در رفتار، تعديل شخصيت انسان را به همراه دارد.

آن كه در گفتار صادق نبوده و سعي در درست جلوه دادن قضاياي كاذب داشته و يا در اعمال و رفتار خود تلاش مي كند كه نوعي رفتار تصنعي و كاذب را براي خود ايجاد نمايد و در وراي آن رفتار حقيقي خود را بپوشاند از ديدگاه علوم روانشناختي از نوعي كمبود و كاستي روحي و باطني رنج مي برد و سعي دارد كه ازاين طريق آن كاستي خود را به اين صورت جبران نمايد. والا كسي كه داراي شخصيت متعادل و حقيقي بوده و از تعديل روحي و رواني برخوردار باشد، نيازي نمي بيند كه به كذب قولي و عملي دست زند.

روانشناسان مدعي اند كه با تجربه ثابت شده است آنان كه از حيث شخصيتي ضعفي در خود مي بينند و يا كمبود عاطفي در خود احساس مي كنند، سعي دارند كه خودرا به نحوي در ميان دوستان مطرح سازند كه يكي از بهترين راه ها بزرگ نمايي در امور است و اينان هميشه مي خواهند خوبي را بدي، راست را دروغ، زيبا را زشت، راستي را كجي، نزديك را دور و هر امري كه جلوه هاي تازه و اعجاب آور داشته باشد، نمايان سازند تا اين كه خود مطرح گردند و شايد به همين دليل باشد كه در اخبار و روايات ائمه(ع) انسان كاذب و دروغگو به سراب تشبيه شده است و از پيمان دوستي با آنان شديداً نهي شده است.

امام صادق(ع) فرمودند: «از دوستي با انسان كذاب برحذر باش چون او همانند سراب است كه دور را براي تو نزديك و نزديك را از تو دور مي سازد.»

يعني همان گونه كه سراب امر واقعيت داري نبوده و از دور فريبنده است، دوستان كاذب هم اين چنين مي باشند، چون ايشان هم امور غيرواقعي را واقعي جلوه مي دهند. جوان هوشمند بايد بداند كه چنين دوستاني به پيمان دوستي وفادار نخواهند بود و زيان ارتباط با آنان بيش از نفعشان است.

نوجوان و حيات ارزش ها

حضرت رسول اکرم ( ص) فرموده اند: به شما درباره نوجوانان به نيکي سفارش ميکنم که آنها دلي دقيق تر وقلبي فضيلت پذير تر دارند.

1 -برحسب ديد گاه ديني نوجوان در دوران بلوغ , توجهش به مسايل ماورا» طبيعي جلب مي شود و علاقمند است که در مورد آن سوي پرده طبيعت آگاهي يابد و افکارش از پوسته هستي بگذرد , آن را بشکافد واز دنياي معنويات جهان آخرت, ايده آلهاي اخلاقي و زهد گرايي با خبر شود. از نظر قلبي و احساسي نيز تمايل او به زيباييهاي معنوي برانگيخته مي شود و مصداق کلام اميرالمومنين علي ( ع) است که در نامه اي براي فرزندش امام حسن(ع) فرمود:

فرزندم در دوره نوجواني به تربيت و ادب تو پرداختم , قبل از انکه قساوت و سختي در دوران پيري قلبت را فرا گيرد .

پيامبر اسلام در محفلي با استناد به برخي آيات قران فرمودند:

فضيلت و دوستي وخيرخواهي نوجوان گاهي شعاع گسترده تري مي يابد و ميل به اصلاح عالم و تحول جهاني در آنان افزايش مي يابد. استاندارد ها و ايده الهاي اخلاقي تمامي وجود نوجوانان رامسخر مي کند و به مدينه فاضله مي انديشد.

2- سربرآوردن فطرت: حس ديني که بعنوان يکي از عناصر اوليه ثابت روح انسان دانسته شده يا تقديس ارزش ها و تقبيح ضد ارزش ها در نوجواني سر بر مي آورد تمامي وجود نوجوانان را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد به گونه اي که دريافتها و ادراکات وي با بينش فطري و گرايش به نيکي مورد تجزيه و تحليل قراردارد.

3- گرايش به کمال يا کمالگرايي: کمال گرايي به نوجوانان نيز همچون بزرگسالان وحتي بيش از آنان پويايي مي بخشد و آرماني نوين فرا راه زندگيشان مي افريند. خود انگيزي نوجوانان و تفسير و تبيين دقيق مفهوم کمال , گامهاي نخستين براي نيل به مقصود است زيرا هرکس به گونه اي درباره آن مي انديشد.

4- تحصيل يک فلسفه حياتي : پاره اي از صاحبنظران معتقدند که نيازهاي اساسي در دوره نوجواني به شدت مطرح ميشود وارضا» فوري و قانع کننده اي مي خواهند. از جمله آنها نياز به تحصيل فلسفه حياتي ارضا  کننده است. در حقيقت برحسب ديدگاه ديني نوجوان به بازنگري معتقد است و به باورهايش مي پردازد و انها را مورد بررسي و  نقض قرار مي دهد. اعتقاد وي در کودکي تقليدي بوده است اما نوجوان مصمم است تا نظامي از معتقدات و باورها را از نو براي خويش بوجود آورد و تکيه گاه زندگي اش قرار دهد. کساني که مي دانند در کدام جهان زندگي مي کنند و آغاز وانجام هستي چگونه است , احساس مي کنند تکيه گاه فکري نيرومندي دارند که آنها را در مقابله با فراز و نشيب ها حفظ مي کند و از سويي آنان را در خلق يک هويت منسجم که مبدا و مقصد خود را مي شناسد ياري مي نمايد.

براين اساس در حقيقت فلسفه حيات مورد نياز نوجوان مشتمل بر سه محور زير است: 

1- فلسفه آفرينش : مبدا هستي چيست و آفرينش چگونه تبيين ميشود.

2- فلسفه زندگي: زندگي براي چه معنا و مقصودي است.

3- فلسفه مرگ : مرگ چيست و پس از مرگ چه خواهد شد.

پيامبر اکرم در اين زمينه مي فرمايد : فرشته الهي هرشب به نوجوانان ندا مي دهد که کوشش و جديت کنيد و براي نيل به کمال و سعادت خود مجاهده نماييد.

نتيجه

در نتيجه گيري از مباحث ذکر شده درباب نوجواني في مابين ديدگاههاي غربي و ديدگاه دين مبين اسلام به مقوله نوجوان و ويژگي هاي ان از دو زاويه بيان شباهتها و ارائه تفاوتهاي مشاهده شده در ادبيات اين دو ديدگاه مي توان به بحث پرداخت.

شباهتها :

1- هرديدگاه از نوجواني بعنوان مرحله اي از بحران و طغيان ياد کرده اند و در مورد دشواريهاي اين دوره متذکر شده اند. چنانکه در ديدگاه روسو, استانلي هال, کلمان و … همگي به اينکه نوجواني همراه با بحرانهاي خاصي است اذعان داشته شده و در ديد اسلام نيز به اين بحران و مشکلات آن اشاره شده است.

2- در هر دو ديدگاه به خود مداري نوجوان اذعان شده چنانکه در ديدگاه دبس يا اريکسون از ان ياد شده و در اسلام از مقوله خود مداري به عنوان موضوعي ريشه اي که منجر به ايجاد خود نمايي مي شود ياد شده است و لذا در اين راستا به محجوب بودن و تقيه سفارش شده است.

3 -در هر دو ديدگاه به خود آگاهي بيشتر انسان در زمان بلوغ نسبت به ديگر دوره هاي عمر اشاره شده است.

ديدگاه افرادي چون سيلمن , پياژه و کلبرگ مويد اين ادعاست.

4- در ارتباط با تحول ارزش هاي فردي و اخلاقي همانطور که بسياري از صاحبنظران معتقدند . عقايد ديني و باورهاي مذهبي در بين سنين 18-12 سالگي متبلور شده و خداوند بعنوان قدرتب انتزاعي تصور مي شود. در ديدگاه اسلام نيز با استناد به حديث حضرت رسول اکرم ( ص) اين موضوع مطرح شده است.

5- در ديدگاههاي غربي صاحبنظران به اين قضيه اشاره کرده اند که نوجوان در ابتداي راه تفکر انتزاعي و  پذيرش اصول اخلاقي است ( در ديدگاه پياژه و کلبرگ به تشريج به اين مقوله پرداخته شده است) . و به مفاهيم عدالت , آزادي دست مي يابد و مي بينيم که در ديدگاه اسلام نيز به همين دليل که نوجوان به درک و شعور بالاتري رسيده است مکلف مي شود و فرضيه تکليف در اين سن در اسلام براي انسان مطرح مي شود. و همينکه نوجوان توانايي استدلال مي يابد و اصول علمي را درک مي کند مسئله تکليف براي او معنا پيدا مي کند.

6- شباهت ديگرميان اين دو ديدگاه  درمبحث هويت يابي نوجوان است. در اسلام به والدين سفارش اکيد شده است که به خصوص در نوجواني فرزندان خود را با خود همراه کرده و از تجربيات نيک خود آنان را بهره مند سازند . در واقع اشاره به اين است که پيامبر معظم اسلام اين را حقي از فرزندان مي داند که برگردن والدين است که والدين براي فرزندان الگوي خوبي باشند. چنانچه پيامبر فرموده اند : هيچ تربيتي براي فرزند مانند اين نيست که پدر و مادر الگوي خوبي براي آنان باشند.

7- در هر دو ديدگاه به فوران غرايز و اطفا  فوري نيازها بعنوان ويژگي دوران نوجواني اشاره کرده اند و به همين دليل  در اسلام به نوجوان سفارش زياد به تغيير شکل بخشيدن به نيروهاي شديد غريزي شده است . چنانکه در قسمتي از ديدگاه فرويد به مکانيسم دفاعي عقلاني کردن جهت تفوق بر غرايز افسار گسيخته  اشاره شده است . در اسلام نيز نوجوانان را متصف شدن  به حيا و اصول اخلاقي سفارش شده است.

8- طبق سفارش دين مبين اسلام , والدين بايد در سنين کودکي فرزندان خود را آزاد گذاشته تا با بازي و سرگرمي و آزاد بودن در طبيعت فطرت پاک خود راپرورش دهند. وجه تشابهي است بين ديدگاه ديني در سن کودکي با ديدگاهي که روسو که معتقد است که کودکي در صورتي که به طبيعت خود واگذاشته شود, در بهترين مسير تربيتي قرار مي گيرد. البته مسلم است که مقصود وي اين بوده است که پدر و مادر بايد کودک را برحسب روال طبيعي خود که نمود فطرت پاک و بي آلايش اوست , تاديب نمايند. 

نتیجه گیری:

روان شناسی نوجوانی عبارت است از مطالعه تغییرات فیزیکی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی که در آغاز بلوغ در افراد روی داده و تا هنگام پذیرش مسئولیتهای بزرگسالان در جامعه ادامه می یابد، تکالیف مهم مرتبط با رشد عبارتند از احساس کسب هویت، دستیابی به استقلال عاطفی و مالی از والدین، برقراری ارتباط اثر بخش با همسالان، بلوغ جنسی و آماده شدن برای احراز یک شغل و انتخاب آن.

منابع:

 روان شناسی نوجوانان و جوانان تالیف: دکتر سیداحمد احمدی

روان شناسی نوجوانان تالیف: دکتر اسماعیل بیابانگرد

دنیای نوجوان تالیف: دکتر محمدرضا شرفی    

روانشناسیروانشناسی نوجوانی
Comments (0)
Add Comment