کودک به چه طريقي تربيت مي شود .
روش عبارتند از مجموعه ، وسايل وطرقي است که وصول به منظور وهدفي را ممکن مي سازد.
در هر کاري داشتن روش واستفاده از آن ضروري است . از کارهاي خيلي ساده گرفته تا تحقيقات وسيع علمي بدون توسل به روش ، سعي و کوشش هر اندازه فراوان هم صورت گيرند، نتيجه اي را عايد نخواهند کرد.
الف) تعريف بازي : بازي يک رشته تبادل مکمل با هدف نهفته است که تا حصول به نتيجه ي پيش بيني شده و کاملاً مشخص پيش مي رود و جريان پيدا مي کند . يعني ، هر بازي يک رشته تبادل مشخص وغالبا تکراري است ، با ظاهري قابل قبول وداراي انگيزه ي پنهاني ـ يا به زبان عاميانه تر يک رشته حرکت است بادوام يا کلک. با زيها به دو دليل کاملاًًًًًًً ازرويه ها و منا سک و وقت گذرانيها قابل تشخيص ومتمايزند ـ اولاً به دليل نهفته بودنشان ثا نياً به دليلي که در بر دارند ممکن است رويه ها موفقيت آميز، مناسک موثرو وقت گذرانيها سود مند باشند ، اما از درگيري اثري نيست درپايان آنها نيز ممکن رقابتي در آنها وجود داشته باشد ويا ممکن است با احساسات شديد توأم باشد ولي تکان دهنده و به اصطلاح دراماتيک نيستند از طرف ديگر ،هر بازي اساساً با خدعه ونيرنگ توأم است و ليک پايان کار هم به جاي اينکه فقط تحرک پذير باشد تکان دهنده است .
اينک لازم است بازيها را از يک نوع رفتار اجتماعي ديگر که هنوز مورد بحث قرار نگرفته تميز دهيم . (( علم)) ، (Operation) يک تبادل ساده يا يک رشته تبادلهاي تعهد شده است که براي منظوري خاص انجام مي گيرد . اگر شخص از شخص ديگر تقاضاي تأ ييد کند و درخواستش برآورده شود و سپس آن تأييد بر ضد تأييد کننده به کار گرفته شود يک بازي انجام شده ، بنابراين بازي ظاهراً شبيه يک رشته عمل است اما پس از برد معلوم مي شود که اين اعمال درواقع يک رشته مانور بوده اند نه درخواستهاي صادقانه بلکه حرکاتي در يک بازي .
اميدواري و شوق يا ابراز علاقه به زندگي که فرد را احاطه کرده است ، نقطه ي مقابل افسردگي است .
خنده نقطه ي مقابل نوميدي است . بنابراين خاصيت لذت بخش درمان به وسيله ي تحليل بازيها واقعيت پيدا مي کند .
مقدمه
کودک و بازي:
از ويژگيهاي دوره ي کودکي بازي کردن است. (( روانشناسان دوره ي کودکي را دوره ي بازي کردن ناميده اند)) بازي شيوه ي طبيعي فعاليت دراين دوره است.فعاليت آميخته به بازي قبل ازسن سه سالگي آغازمي شودبه تدريج گسترش مي يابد وحالت ابتکاري وخلاق به خود مي گيرد. برهمين اساس است که روانشناسان خردسالي را دوره ي بازيهاي خلاق نيز ناميده اند .
يعني کودک به تدريج با ابتکاراتي که از خود نشان مي دهد به بازيهاي خودحالت ابداعي مي دهد وکودکان باهوشتر معمولا به بازيهاي ويژه و خلاق تر روي مي آورند . بازيهاي اين کودکان از پيچيدگي و هدفداري بيشتر برخوردار است .
بازيهاي کودک در سنين مختلف ويژگيهاي مخصوصي دارد ابتدا بازي او با اشياء است وسپس شامل انسانها مي شود ، از سنين 3 و 4 سالگي بتدريج به بازيهاي گروهي و اجتماعي روي مي آورند .
در اين بازيها کوذک به قواعد و مقررات بازيهاي گروهي تن در مي دهد و با ديگران همکاري مي کند و دراين همکاريست که او رفتار با ديگران را تمرين مي کند و با اصول وقواعد زندگي جمعي و چگونگي سلوک با ديگران و مراعات انضباط عملي بتدريج آشنا مي شود واين به رشد اجتماعي و اخلاقي او کمک مي کند .
هنگام بازي ، کودک با مشکلاتي روبرو شده ناگزيربه حل آنها مي شود . به اين ترتيب ، هم مقاومت در برابر مشکلات و راه هاي حل مساله را مي آموزد و هم بر اعتماد به نفس او افزوده مي شود . علاوه بر اين بازي از عوامل موثري است که حس کنجکاوي ، ابتکار وخلاقيت کودک را برمي انگيزد و به رشد و گسترش توان ذهني او کمک مي کند .
حس کودکان نيز در تعيين بازي نقش دارد . دختران به علت روحيه ي آرامتري که دارند معمولا بازيهاي ساکت وآرام از قبيل بازي با عروسک وغيره را انتخاب
مي کنند . حال آنکه پسران بازيهاي دشوارتر را که محتاج جنب وجوش بيشتري هستند برمي گزينند. کودکان را هنگام بازي بهتر ودقيقتر مي توان شناخت .
نقشها يي که دربازي برعهده مي گيرند ورفتارهاي آنها دراين هنگام نشان دهنده ي عوا مل دروني آنها است و ازاين لحاظ اهميتي ويژه دارد .
کودکاني که از توجه کافي در خانواده برخوردار نيستند يا مورد تبعيض واقع شده اند، کودکاني که احساس امنيت نمي کنند يا مورد تنبيه زياد قرار مي گيرند ، در بازيها حالت اضطراب و احساس تنهايي را منعکس مي کنند که بايد براي رفع آن کوشيد . در هر حال ، بازي کودکان در حکم آينه ايست که روحيات ، استعدادها و زمينه هاي رواني کودک را نشان مي دهد و در شناخت کودکان بايد از آنها استفاده کرد .
علاوه بر جنبه هاي رواني ، بازي در رشد جسمي کودک نيز حائز اهميت است .
بازي به حفظ سلامت جسمي و عصبي کودک کمک مي کند و به پرورش اعضاء و حواس او مي انجامد .
اين جنبه در پسران که به جنب و جوش وتحرک بيشتري نياز دارند از اهميتي بيشتر برخوردار است ، از اين رو محيط زندگي کودکان و بويژه پسران بايد طوري باشد که بتوانند از تحرک کافي برخوردار باشند . متاسفانه سبک زندگي شهري ، بويژه زندگي آپارتماني چنان است که اين نياز ضروري کودکان را رفع نمي کند کودکاني که در آپارتمان ها و محيط هاي محدود زندگي مي کنند ، بايد ازامکانات پارک وامثال آن براي بازي و جست وخيز استفاده کنند . نبايد براي رفاه خود، کودکان را از جنب وجوش باز داريم ، بلکه بايد سعي کنيم امکاناتي را فراهم آوريم که کودکان در محيط هاي مناسبتر به بازي و جنب و جوش بپردازند . در اين صورت با صرف نيروهاي اضافي و تخليه ي عصبي از هيجانات عصبي آنها کاسته شده ، در محيط خانه آرامش بيشتري خواهند داشت .
هرگز نبايد براي رهايي از سر و صداي کودکان آنها را در محيط هاي نامناسب و در کوچه و خيابان رها کرد .
حرکات :
حرکات يک بازي کم بيش برابر است با نوازشهاي يک منسک . مثل هر بازي ، بازيگران بازيهاي رواني با تمرينهاي بيشتر مهارتشان بيشتر مي شود و هر حرکتشان مقا صد بيشتري را ابراز مي دارد .
( دوستيهاي خوب و زيبا ) معمولاً بر اين اساس است که بازيگران رفتارشان را با چنان مسرت و کامبخشي موافق ديگري مي سازند که با كمترين كوشش عاليترين نتيجه ازبازي بدست مي ايد . باحذف بعضي از حرکات واسته اي ومحتاطانه يااجباري مي توان به نهايت درجه از دوستي رسيد. وقتي را که صرف اينگونه مانورهاي توافقي ميشود مي توان متقابلاً درجهت تجلي بخشيدن روابط بکار برد تا هم براي طرفين بازي وهم براي نظاره کنندگان مايه ي خوشحالي بيشتري شود. يک شاگرد خوب بزودي متوجه حداقل حرکات اساسي موردنياز بازي مي شود. بازيگران به تنا سب احتياجات و استعدادها و مقاصدشان موجب شاخ و برگ گرفتن و افزايش اين حرکات اساسي مي شود.
پيدايش بازي ها:
از ديدگاه جامعه ي کنوني پرورش طفل يعني مراحل آموزشي بدين مبناست که بچه بايد چه بازي هايي را ياد بگيردو چگونه بازي کند. روحيه ها و مناسک و وقت گذاري ها مناسب با وضعيت و موقعيت اجتماعي طفل در حال رشد نيز به او آمو خته مي شود. اما اينها از اهميت کمتري برخوردارهستند در شرايت مساوي واکنش و مهارت طفل در انجام رويه ها و مناسک و وقت گذاري ها تعيين کننده ي فرصتهايي است که به وي عرضه خواهد شد. اما اين اين بازي هاي طفل معيار استفاده ي او از ان فرصتهاست. بازي هاي مورد علاقه ي طفل پش نويسي براي زندگي ويا نقشه ي نا خوداگاه زندگي وي (نهايتاً تعيين کننده ي خطوط سرنوشت اوو موفقيتش در ازدواج و شغل و شرايط محيط بعد مرگش خواهد بود. ) پدران و مادران در عين حال که وقت زيادي را صرف پرورش بچه هاي خود مي کنند در مورد تعليم و روحيه ها و منا سک و وقت گذراني هايمناسب با شرايت زندگي انها مي کنند و با انتخاب مدرسه و دانشگاه و عبادتگاه هاي مناسب چنين تعليماتي را در انها تحکيم مي بخشد. موضوع بازي ها را ناديده مي گيرند حال انکه در واقع بازي ها ساخت اصلي و تهييج کننده ي پويايي شناسي خانواده ها هستند. بچه ها حتي از ماه هاي اول زندگي با بازي ها روبرو هستند،آنها را تجربه مي کنند. سوال هاي مربوط به اين زمينه هزاران سال است گه اغلب به طور گذرا و بي هيچ روش معيني ، مطرح و مورد بررسي قرار گرفته اند. در سال هاي اخير بحث هاي محوري در کتب رشته اورتوسايکارتري ( يا روانپزشکي اصطلاحي ) صورت گرفته است . اما بدون توجه اصولي به مفهوم بازي هاامکان مطالعه ي بنيادي در اين رشته وجود ندارد و فرضيه هاي پويائي شناسي رواني دروني اشخاص تا کنون در حل مسائل ارتباطي انسانها موفقيت رضايت بخش نداشته اند . موقعيتهايي از تبادل وجود دارند که مستلزم فرضيه هاي پويا يي شناسي اجتماعي اند و تنها با توجه به انگيزه هاي شخصي قابل حل نيستند .
از آنجا که امروز تعدادروانپزشکان و روانشناساني که در رشته ي تحليل بازيها تخصص ديده باشند زياد نيست ، بنا بر اين تحقيقات و تجربيات در پيدايش بازيها اندک است . خوشبختانه ، ماجراي زير حضور متخصص مجرب تحليل تبادل به وقوع پيوست .
کار کرد بازيها :
ازآنجا که امکان وجود پيوندهاي صميمانه بين مردم در زندگي روزمره بسيار کم و حتي گاهي اوقات اين صميميت بيگانگي ( به خصوص نوع شديدش ) از لحاظ رواني براي برخي افراد غير ممکن است ، بخشي اعظم از اوقات زندگي جدي اجتماعي اشخاص به اجراي بازي مي گذرد . بنابراين بازيها هم لازم اند هم دلخواه و تنها مسئله موجود آن است که اين بازي ها براي شخص نتيجه ي مطلوبي نيز دارند يا نه ــ دراين رهگذر بايد به خاطر اورد که اساسي ترين وجه بازي ها نقطه
اوج يا برد آنهاست . کارکرد اصلي حرکات اوليه ي بازيها آماده کردن موقعيت براي برداشت آنهاست . اما از طرف ديگر بازي ها طوري طرح ريزي شده اند که درهر يک از مراحل نيز بردي جنبي به دست مي دهند .
بعضي بازي ها ، علاوه بر کارکرد اجتماعـي شان در ساخت رضايتبخش زمان ، براي حفظ سلامت رواني اشخاص نيز نيازي ضروري محسوب مي شوند . ثبات رواني اشخاص بقدري موقتي و سست است و وضعيت رواني آنان چنان تشنج آميز و شکننده حفظ مي شود که محروم کردن آنها از بازيهاشان ممکن است آنها را به ورطه ي نوميدي بي درمان يا حتي اختلال روان بکشاند . اين اشخاص با هر نوع حرکت سود آنتي تز مبارزه اي سرسختانه خواهند کرد . اين پديده اغلب در مسائل زناشويي ملاحظه مي شود که وقتي يکي از طرفين دراثر درمانهاي رواني وضعش بهبود پيدا مي کند . ( يعني بازيهاي نابودکننده ي ازدواجش را رها مي کند . ) در نتيجه وضع رواني طرف مقابل بسرعت رو به ويراني مي رود چون براي حفظ تعادل او اين بازيها اهميت حياتي داشته است . بنابراين در تحليل بازيها لازم است جنبه ي احتياط حس شود .
خوشبختانه يک پيوند انساني صميمانه ي عاري از هر گونه بازي که عالي ترين شکل ارتباط انساني است يا مي تواند باشد داراي پاداشها و لذائذي آنچنان عظيم است که حتي شخص هايي که تعادل رواني شان ناپايدار است نيز مي تواند ــ اگر شخص مناسبي را براي پيوندهاي بهتر پيدا کردند ــ با اطمينان و با مسرت بازيهاشان را رها کنند .
رده بنديهاي بازي :
عوامل متعددي تا کنون در تحليل بازيها و وقت گذرانيها مورد بحث قرار گرفتند و هر يک از آنها را مي توانيم در رده بندي اصولي بازيها و وقت گذرانيها بکار بريم . برخي از محسوس ترين رده بنديها براساس عوامل زير است :
- براساس تعداد بازيگران
- چيزهاي رايج
- انواع باليني
- نقاط بدن
- پويايي شناسي رواني
به عقيده فرويد اين سه اصل لذت جويي به شخصيت اوليه طفل مرتبط مي شوند . در توصيف مراحل لذت جويي فرويد سه بخش متفاوت در مقام ( خود دوستي ) ذکر مي کند . نخست دهان و لب و دندان کانون احساس لذت است . در اين دوره با مکيدن دروجه تف کردن ، گاززدن در وجه مخرب احساس خود را نمايان مي سازد . پس از مدتي احساس لذت به ناحيه ديگري انتقال مي يابد . اين بار اعضاء دستگاه وضع کانون شهوت مي شود . کودک به هنگام اخراج موضوع و پيشاب از تحريکاتي که در خود احساس مي کند لذت مي برد .
در آخرين مرحله خوددوستي ،اصل لذت در اعضاء خارجي خاص جنسي گرد مي آيد . سوابق متعدد که تاکنون عاري از وحدت و هماهنگي بودند مجتمع و متمرکز مي شوند و در فرصت سائقه خاص جنسي بکار مي افتد .
علاوه بر تعداد بازيگران سه عامل کلي ديگر نيز قابل ذکر است :
- انعطاف پذيري
- سرسختي
- شدت
سه عامل فوق نمايانگر کيفيت نرمي يا خشونت بازيها هستند به افرادي که داراي اختلالات ذهني هستند اين عوامل پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي مي کنند بطوريکه مي توان خود اين عوامل را به مراحلي تقسيم کرد .
يک اسکيزوفرنيک پارا نوئيد ممکن است مراحل اوليه بازي را بطور انعطاف پذيرش ملايم و آسان شروع کند ، بعد کم کم به حالت انعطاف پذير سپس به مرحله ي سرسختي و سرانجام به مرحله شديد برسد .
الف ) بازي درجه يک : بازيهايي هستند که در انظار مردم قابل اجرا باشد .
ب ) بازي درجه دوم : بازي اي است که از آن صدمه ي دائمي و غير قابل جبراني به بارنمي آيد ، اما بازيگران ترجيح مي دهند که در انظار مردم اتفاق نيافتد.
پ ) بازي درجه سه : بازي اي است که علاجي ندارد و عاقبت هم به بيمارستان يا دادگاه يا سردخانه منتهي مي شود .
بازيها را همچنين مي توان از نظر ساير عوامل که هنگام بازي ذکر شده رده بندي کرد : هدفها ، نقشها و آشکار ترين امتيازها ظاهراً بهترين روش هايي براي بازيها بر اساس وضعيت وجودي آنهاست . اما از آنجا که هنوز دانش کافي نداريم ، استفاده ازاين عامل را بايد به بعد موکول کنيم .
در تحليل آخر ، عملي ترين رده بندي در حال حاظر احتمالاً رده بندي بر حسب جامعه شناسي است .
اهميت بازي :
1) بازي به کودکان لذت مي بخشد و بخش مهمي از آموزش آنها را در بر مي گيرد زيرا کودکان چيزهايي را هنگام بازي فرا مي گيرند همچنين بازي نقش مهمي را در فرآيند اجتماعي شدن آنها ايفا مي کند .
کودکان به فرصتهايي نياز دارند که به تنهايي و يا با همسالان خودشان بازي کنند . وقتي دو يا چند کودک با هم هستند قادرند بازيهاي مختلفي را انجام دهند . کودکان در هر بازي گروهي نحوه رفتار کردن با کودکان ديگر و کنار آمدن با آنها را ياد مي گيرند . در مواقع ديگر آنها بايد خودشان به تنهايي وبدون حضور ديگران بازي کنند تا طرز سرگرم کردن خود را فرا گيرند . هنگام تنهايي احساس کسلي و روماندگي مي کنند در اين صورت کودک به جاي اينکه شادمانه بازي کند وقتش را به جلب توجه ديگران مي گذراند .
مزاياي بازي :
بازي موجب مي شود کودکان :
- مواردي را کشف کنند .
- موضوعاتي را تجربه کنند .
- چيزهايي را خلق کنند .
- تمرکز حواس به دست آورند .
- عقايدشان را بيان کنند .
- گفتارشان بهبود يابد .
- از قوه ي تشخيصشان استفاده کنند .
بازيهاي جسماني :
در اين بازيها کودک از تحرک جسماني شديدي برخوردار است . براي مثال او مي دود ، مي پرد ، مي چرخد ، توپ پرتاب مي کند و …
بازيهاي خلاقيتي :
کودک در اين نوع بازيها تصور مي کند که فرد ديگري و يا حيواني مانند خرگوش يا سگ است . کودک در هنگام خريد بازي از بزرگترهايش تقليد مي کند . تلاش کودک در زمينه ي تقليد رفتار ديگران به وي کمک مي کند تا نحوه رفتار افراد ديگر را به وضوح درک کند .
بازيهاي مهارتي :
اين نوع از بازيها که شامل استفاده ماهرانه کودک از دستهاي خود است . دستها ، چشمها و مغز کودک در طول اين بازيها با همديگر همکاري مي کند . سرعت حرکت دستان کودک در اثر بازي با جغجغه ، عروسکها و اشياي ديگر افزايش مي يابد . بعدها او از بازي با چيزهايي نظير آب ، شن ، خاک و خميرهاي بازي لذت مي برد .
- بازي شادي را به ارمغان مي آورد . کودکي جذب بازي مي شود ، احتمالاً شاد مي گردد زيرا بازي موجب بروز احساسات پيروزي و رضايت در او
مي شود . اگر کودک بازي نکند کسل مي گردد و کسالت نيز خيلي زود به بداخلاقي ، حساسيت و خراب شدن کودک مي انجامد .
- بازي کودک کمک مي کند تا ميزان تنش عصبي و اضطراب کودکان کاهش يابد . بازي کردن در موقعيتهاي پر اضطراب کمک مي کند که با اين
شرايط آشنا تر شود و در نتيجه در مواقع ديگر کمتر مضطرب گردد . بعنوان مثال در بازي معلم و شاگردي کودک با موضوع مدرسه رفتن آشنا مي شود . اين بازي باعث ميگردد هر گونه اضطرابي که ممکن است او در ارتباط با مدرسه رفتن داشته باشد کاهش يابد به همين صورت دکتر بازي نيز مي تواند کودک را براي بستري شدن در بيمارستان در مواقع لزوم آماده سازد .
- بازي غريزه پرخاشگري کودکان را تغيير مي دهد . ممکن است کودک در هنگام بازي از چکش ، ميخ و قطعات چوب براي ساختن قايق استفاده کند درحاليکه امکان دارند دارد او در مواقع ديگر از چکش براي صدمه زدن به خود يا خراب کردن چيزي استفاده نمايد .
بازيهاي اکتشافي :
اين نوع از بازيها کودک را قادر مي سازد که اطلاعاتي را در مورد اشياء بدست آورد . اين اطلاعات عبارت است از شکل ، اندازه ، بافت ، رنگ ، ساختار و کاربرد اشياء . همچنين کودک طي اين بازيها درمي يابد که ممکن است اشياء بشکنند و اين درک به او کمک مي کند که مواظب اموالش باشد .
بازيهاي اجتماعي :
اين نوع بازيها شامل بازيهاي گروهي هستند و به کودکان مي آموزند که با يکديگر همکاري و صداقت داشته و سهيم اموال يکديگر باشند ، همچنين اين بازيها به آنها ياد مي دهد که رفتار غير اجتماعي ( مانند تقلب ) باعث تنهايي و از دست دادن دوستان مي شود . کودکان اغلب با همديگر نزاع مي کنند و دراين حالت چيزهايي را در مورد واکنشهاي يکديگر مي آموزند . گاهي اوقات ممکن است يک کودک سرگرم رويارويي با چند نوع بازي مي باشد . به عنوان مثال وقتي او با جغجغه بازي مي کند ضمن اينکه شکل آن را کشف مي نمايد از دستهايش هم استفاده مي کند . به اين ترتيب او سرگرم ترکيبي از بازيهاي اکتشافي و مهارتي شده است . هنگامي که گروهي از کودکان با آجرهاي پلاستيکي بازي مي کنند ممکن است در انواع مختلف بازيها سرگرم باشند .