قارچ هاي خوراكي صدفي Oyster Mushrooms

مقدمه :

وجودگرما و هواي مرطوب در مناطق گرمسيري و نيمه گرمسيري محدوديت هاي عمده اي در امر كشت و پرورش بسياري از قارچ هاي خوراكي متداول، مانند قارچ دكمه اي Agaricus bisporus و شي تا كه Lentinula ايجاد مي كند. قارچ چيني با رشد برروي كاه برنج، قارچي مناسب براي مناطق گرمسيري بوده و در این مناطق از اهميت زيادي برخوردار است. كشت و پرورش قارچ هاي صدفي، نسبت به ساير قارچهاي خوراكي، بسيار ارزان و كم هزينه است. انتخاب و پرورش این قارچ در صنايع توليد غذايي براي كشاورزاني با درآمدهاي محدود مي تواند منبع درآمدي مناسب باشد. گونه هاي پلوروتوس از جمله قارچ هاي خوراكي مي باشند كه در مناطق گرمسيري و نيمه گرمسيري از رشد مطلوبي برخوردارند. در حال حاضر گونه هاي متعددي از قارچ پلوروتوس شناخته شدند كه با برخورداري از قدرت توليد بالا و كيفيت مناسب، در شرايط حرارتي بالا نيز رشد مطلوبي دارند بسياري از گونه هاي پلوروتوس برروي چوب هاي پوسيده يا در حال پوسيدن و نيز در سطح تمام چوب هاي سخت و بقاياي چوبي از جمله خاك اره و ضايعات كاغذ و بقاياي قهوه (تفاله قهوه، پوست ها، ساقه ها و برگر ها) ساقه هاي سبز موز، پوست غوزه پنبه، كنجاله پنبه، بقاياي آگاو، كنجاله سويا و بسياري از مواد ليگنوسلولزي ديگر رشد كنند. كشت پلوروتوس در كشورهاي جنوب شرقي آسيا، اروپا و آمريكا بسيار رايج است و در طول فصول رشد، مي توان آنرا پرورش داد اغلب گونه هاي آن رشد ميسليومي بالايي داشته و براحتي مواد سلولزي را كلونيزه مي كنند به گونه اي كه قادرند این مواد را قبل از تخمير، (كمپوست شدن) تجزيه نموده و مورد استفاده قرار دهند. لذا قدرت ساپروفيتي بالايي دارند. از نظر تغذيه ورفع گرسنگي و نيز احياي اقتصاد كشاورزي، در كشورهاي در حال توسعه پرورش گونه هاي پلوروتوس نسبت به ساير قارچ هاي خوراكي، از اهميت و امتياز بالايي برخوردار است.

در سالهاي اخير ميزان توليد قارچ قارچ صدفي از 169000 متر يك تن در سال 1987، به 909000 متر يك تن در سال 1990 افزايش يافته است.

آنچه در مورد قارچ هاي صدفي مهم و قابل توجه است، تبديل توده سابستريت بستر به اندام هاي باردهي قارچ و راندمان بيولوژيكي آن – اغلب با بيش از 100 درصد است كه از نظر توليد قارچ در دنيا، حداكثر ميزان توليد محسوب مي گردد. در مراحل تجزيه و تخريب كاه خشك، حدود 50 درصد توده به صورت گاز دي اكسيد كربن، 20درصد به صورت آب، 20درصد به صورت كمپوست مصرف شده، 10 درصد نيز تبديل به ماده خشك اندام باردهي قارچ مي شود. به طوري كه این مقدار ماده خشك، معادل تبديل 25درصد توده تر سوبستراي بستر به قارچ تازه است. این امر كاملاً به مرحله و زمان برداشت قارچ نيز بستگي دارد. قارچ هاي صدفي حاوي پروتئين هاي اصلي و ضروري بوده كه بر اساس وزن خشك قارچ مقدار آن برابر 35-15 درصد در منابع علمي گزارش شده است. این قارچ ها همچنين حاوي مقادير قابل توجهي از اسيدهاي آمينه آزاد است.

به علاوه این قارچ ها مملو از ويتامين هاي مفيد از جمله ويتامين C (gr 100/gr 144-30 )  و ويتامين B، نياسين gr100/  mg109 مي باشند. تفاوت هاي موجود در گونه هاي قارچ صدفي از نظر ميزان مواد غذايي، به چند عامل بستگي دارد. از جمله مقدار پروتئين قارچ تحت تأثير نوع ماده مصرفي دربستر وميزان سوبسترا مي باشد. تفاوت ميزان تركيب غذايي وعملكرد قارچ هاي نژاد پلوروتوس بسيار محرز است. براي اطلاعات بيشتربه مقالاتي كه دررابطه با خواص غذايي قارچ هاي صدفي ايل كاتان (1991) راي وهمكاران (1988) وبانو وراجاراتنام (1988) مراجعه كنيد.درخصوص مشكلات موجود در زمينه پرورش قارچ هاي صدفي ،بطور اهم به سه نكته بايد توجه كرد:

1- این قارچ ها خيلي سريع وزود فاسد مي شود. به نحوي كه فقط به مدت چند روز درفروشگاه مواد غذايي قابل نگهداري است.

2- به علت پخش گسترده اسپورهاي قارچ در سالنهاي پرورش ، سلامت كارگران حساس باخطر جدي مواجه است. نژادهاي اسپور يا كم اسپور قارچ كه زوايد كوتاه وگوشت ضخيمتري دارند، مدت زمان بيشتري هم قابل نگهداري مي باشند. همچنين پرورش دهندگان قارچ هاي صدفي ، این ارقام را بيشتر مورد توجه قرارمي دهند.

3- حشرات زيادي وارد محل پرورش قارچ هاي صدفي مي شوند كه اقدامات لازم براي پيشگيري ومبارزه با آنها، امري ضروري است كه پرورش دهندگان بايد مورد توجه خاص قرار دهند.

درمقايسه با ساير قارچ هاي خوراكي كه دراين كتاب ذكر شد، قارچ صدفي بسيار مورد توجه حشراتي چون Sciarid , phorid مي باشد. این حشرات باحركت سريع وچرخشي خود درفضا ومحيط اطراف قارچ هاي مزبور وقارچ هاي بالغ موجب پراكندگي وانتشار اسپور آنها درهوامي شوند. توليد نژادهاي جديد قارچ هاي صدفي از طريق همسانه سازي ارقام وحشي آن ، به سهولت امكان پذير است.

قارچ هاي صدفي به رنگ هاي سفيد، آبي ، خاكستري، قهوه اي، رنگارنگ، طلايي وصورتي ديده مي شوند. گونه صدفي Pleurotus pulmonarius كه دردماي بالامقاوم بوده وكشت مصنوعي آن به سهولت قابل اجرا است از نظر كيفيت طعم، گونه شاه صدف P. eryngii بسيار عالي است. گونه صدفي طلايي  P. citrinopileatusوگونه رنگي صدف صورتي  P. djamor رنگ بسيار درخشاني دارند. گونه صدف درختي P. ostreatus سرتاسر جنگل هاي درختان سخت چوب، بطور گسترده اي پراكنده اند. بين ميزبان هاي مختلف قارچ، درمناطق معتدله تفاوت عمده اي وجود دارد. درمحيط هاي كشت استريل ، فرم هاي دوشكلي قارچ صدفي گونه P. cystidiosus بسيار مشابه يكديگرند. از نظر توليد محصول، قارچ هاي صدفي محصولات باارزشي مي باشند كه به دنبال تكامل حرفه قارچ از  كمپوست مصرف شده آن به عنوان غذا براي نشخوار كنندگان، پرورش طيور وخوك استفاده مي شود. براي كسب اطلاعات بيشتر درمورد كاربرد كمپوست مصرف شده قارچ هاي خوراكي صدفي به عنوان غذاي حيوانات اهلي به مقالات زدرازل(1977 و 1976) استرتار و همكاران(1987) زد رازل (2000) مراجعه كنيد.

توده كاه كه به عنوان يك منبع غذايي براي پرورش قارچ صدفي استفاده مي شود، بعد از برداشت محصول، كمپوست مصرف شده آن تركيب مناسبي براي تهيه كود برگ، كود بيولوژيك و خاك هاي جديد مي باشد. از كمپوست مصرف شده مي توان محصولات اقتصادي ديگري را نيز توليد كرد.

این قارچ هاي صدفي با توانايي توليد مواد ضد نماتد، به سالم سازي محيط نيز كمك مي كند. حداقل پنج گونه از قارچ هاي صدفي شناسايي شده اند كه حاوي متابوليت هاي سمي براي نماتدهاست (Thorn & Barron, 1984). همچنين كمپوست هاي مصرف شده قارچ هاي صدفي براي پرورش گونه قارچ Stropharia- annulata در فضاي آزاد، بسيار مناسب مي باشد از بقاياي كمپوست مصرف شده مي توان به مقدار قابل توجهي آنزيم هاي تجزيه كننده ليگنوسلولز را استحصال كرد.از نظر تاكسونوميكي ، جايگاه جنس قارچ پلوروتوس دشوار است، به طوري كه سينگر (1956) این جنس را در خانواده Polyporaceae همراه با Lentinus قرار داده است. اما ساير محققان اظهار مي دارند كه این جنس بايد در خانواده Tricholomataceae قرار داده شود. اغلب جنس هاي پلوروتوس بررسي شده از نظر ظاهري با هم تفاوت دارند، و تا زماني كه DNA آنها مطالعه و كاملاً بررسي نگردد اختلافات موجود بين آنها به طور دقيق مشخص نخواهد شد.

نظر والتينگ و گرگري (1989) را در این زمينه كه جنس پلوروتوس به خانواده Pleurotacace تعلق دارد، قابل قبول مي دانيم.

گونه هاي زراعي پلوروتوس بيشتر از ساير جنسها شناخته شده اند و معروفترين آنها عبارتند از:

1- پلوروتوس اوستراتوس . این قارچ يكي از گونه هاي شناخته شده دربين قارچ هاي صدفي است؛ ودرسطح تجاري روي چوب، كاه وكلش غلات وساير بقاياي گياهي كشت داده مي شود. باردهي قارچ درطبيعت دركشورهاي معتدل، درفصول پاييز وزمستان – كه حرارت زير16 درجه سانتي گراد است – صورت مي گيرد.

2- پلوروتوس فلوريدا . این قارچ را اولين بار درسال 1958، Block , Tsao and Han از مناطق نيمه گرمسير فلوريداي آمريكا گزارش كردند.اين گونه نيز از نظر شكل ظاهري ، مانند گونه صدفي درخت مي باشد، ولي كمي كوچكتر است. این قارچ نسبت به گونه صدف درخت محصول بيشتري داشته وقادر است شرايظ حرارتي بالايي را تحمل كند.

3- پلوروتوس ارينجي . این قارچ بطور طبيعي درجنوب اروپا، مناطق مركزي آسيا وآفريقاي جنوبي رشد مي كند و به صورت انگل روي ريشه بعضي از گياهان خانواده چتريان Ferula sp و  Erykgium campestre رشد مي كند. این گونه تا كنون فقط در سطوح آزمايشي كشت شده است . بوي دلپذير و كيفيت پخت مناسب، آن را در رديف مرغوبترين گونه هاي پلوروتوس قرار داده است. در بازارهاي اسپانيا، افغانستان، مراكش، هندوستان و ايران به صورت تازه و خشك يافت مي شود.

4- پلوروتوس سيستيديوسوس. این قارچ در كشور تايوان به فراواني كشت شده و به صدف تابستاني مشهور است. متأسفانه این قارچ بوي تندي داشته و باب طبع بسياري از مصرف كنندگان نمي باشد.

5- پلوروتوس فلابلاتوس.  روش كشت این قارچرا بانو و سريواستاوا (1963) از هندوستان گزارش كرده اند. ليكن اطلاعات كافي در مورد خصوصيات زراعي و امكان كشت آن در سطح جاري در دست نيست.

6- پلوروتوس كورونوكوپي. قارچ با رنگ زرد از ساير گونه هاي پلوروتوس قابل تشخيص است. كشت آن فقط در سطوح آزمايشگاهي انجام يافته است. در طبيعت روي چوب درختان بلوط، جير، راش و غيره رشد مي كند.

7- پلوروتوس ساپيدوس. این گونه، از نظر ظاهري تا حدودي  با ساير گونه هاي P. ostreatus  اختلاف دارد، اما مزه آن شبيه قارچ صدفي درخت است. اينگونه قارچ داراي اسپورهايي به رنگ بنفش روشن است.در صورتي كه درP. ostreatus اسپورهاي سفيد رنگ است.

8- پلوروس ساجركاجو. این قارچ را الين بار جاديك و كاپور (1976) در هندوستان از طبيعت جمع آوري كرده و از آن كشت خالص تهيه كردند.

فصل اول

قارچ صدفي دينگري Pleurotus sajor-caju (Fr.) Singer

این قارچ را اولين بارجانديك وكاپور(1976) درهندوستان جمع آوري واز آن كشت خالص تهيه كردند. سپس روش هاي كشت موفقيت آميز آن دربخش قارچ شناسي وبيمار يهاي گياهي انستيتو تحقيقاتي كشاورزي هندوستان دهلي نو مورد بررسي قرارگرفت. درمقايسه با ساير گونه هاي خوراكي پلوروتوس، این گونه بسيارمناسب ومرغوب تشكيل داده شد این قارچ به علت رشد آسان وباردهي عالي وشكل ومزه خوب به سرعت به صورت يك گونه تجاري دربسياري از كشورها بخصوص آسياي جنوب شرقي مورد بهره برداري قرارگرفت . قارچ خصوصيات بيولوژيكي ذيل را داراست :

1- این گونه درروي بسياري از مواد سلولزي حاصل از بقاياي گياهي مزارع رشد مي كند؛

2- به تهيه كمپوست كامل از بقاياي گياهي نياز ندارد وتنها نرم كردن گلشن يا كاه براي توليد قارچ كفايت مي كند؛

3- مي توان آن را درداخل جعبه ها ، كيسه هاي نايلوني و تورهاي پلاستيكي ، سبدها، قفسه ها، طبقه ها وغيره كشت داد؛

4- مرحله پنجه دواني قارچ P. sajor-ciju خيلي سريع است ودراولين توليد محصول را مي توان پس از دوهفته برداشت كرد؛

5- نيازي به خا ك پوششي نيست؛

6- مي توان دردامنه وسيعي از حرارتي (22 تا 28) درجه سانتي گراد آن را كشت داد؛

7- مقدار توليد محصول درواحد سطح بسيار عالي وبالااست .

الف: خصوصيات بيولوژيك

1- مورفولوژي

قارچ صدفي هندي درهواي گرم، نرم وسفيد رنگ ودر هواي سرد خاكستري رنگ است. پايه كلاهك معمولاً خيلي كوتاه ، ورنگ آن نيز مانند رنگ كلاهك است . كلاهك درزمان جواني ، شبيه بادبزن است؛ اما به تدريج شكاف هاي عميق برداشته وتشكيل قسمت هاي مستقلي را مي دهد، به گونه اي از قارچ به شكل خوشه اي به نظر مي رسد. كلاهك معمولاً گود است. اما درجاهايي كه گازكربنيك (2CO ) زياد باشد  ، شكل قيف دهان گشاد را بخود مي گيرد.

درقسمت زيرين كلاهك تيغه هاي متعدد بلند، متوسط ، كوتاه وخيلي كوتاه بصورت متناوب تشكيل مي شود. كلاهك بطرف پايه ي آن قراردارند. چهاربازيديو اسپور برروي هر بازديديوم مشاهده مي شود. درحالي كه درگونه Agaricus bisporus فقط دربازديديو اسپور روي هر بازديديوم قراردارد.

2- چرخه زندگي

این قارچ درموقع بلوغ تعداد زيادي اسپور توليد مي كند كه بطور متناوب آزاد مي شوند . این اسپورها از طريق باد پخش شده ودر روي سابستريت هاي مناسب جوانه مي زنند وميسليوم  اوليه را بوجود مي آورند. سلول هاي ميسليوم اوليه فقط يك هسته دارند. تلاقي بين دو ميسليوم اوليه حاصل این دو اسپور مختلف، ولي سازگارمنجر به توليد ميسليوم ثانويه مي شود.هر سلول ميسليوم ثانويه دو هسته دارند . ميسليوم ثانويه به سرعت رشد كرده وگره هاي اوليه را بوجود مي آورد. این گره ها يا دكمه ها، بارشد خود اندام هاي باردهي قارچ را بوجود مي آورند. پلوروستوس يك قارچ هتروتاليك است . بنابراين تلاقي ميان دو هيف مختلف وجداگانه از دو اسپور سازگار متفاوت براي تشكيل اندام باردهي قارچ ضروري است.

3- احتياجات غذايي

درطبيعت اغلب گونه هاي پلوروتوس ، روي اندام هاي زنده ويا مرده گياهي كه از نظر مواد غذايي وويتامين ها فقيرند ، رشد مي كند. براي رشد ميسليوم وتوليد اندام باردهي قارچ معمولاً از مواد غذايي موجود درتركيبات ليگنين – سلولزي موجود درگياه گندم وجو، ساقه هاي ذرت ، كاغذ ،خاك اره وبقاياي گياهي ديگر، استفاده مي كنند. البته افزودن ساير موادغذايي به محيط كشت وتكميل آن بااستفاده از موادي چون پروتئين ، آرد ، سويا، سبوس گندم وبرنج، نيتراسديم، يا نترات كلسيم، باعث تسريع در رشد قارچ وافزايش كيفي وكمي محصول شده است.

4- شرايط زيست محيطي مناسب

دربين عوامل فيزيكي، درجه حرارت تأثير كمتر ي داشته وقارچ مي تواند رنج وسيعي از تغييرات درجه حرارت را تحمل كند. درطي مرحله پنجه دواني بسته به گونه قارچ، بايد درحرارت بين 20 تا 30 درجه سانتي گراد ثابت نگهداشته شود.

درگونه P. sajor-caju بهترين درجه حرارت براي رشدميسليوم 25 درجه سانتي گراد است. تشكيل اندام هاي باردهي درحرارت 15 تا 25 درجه سانتي گراد وبيشترين ميزان آن درحرارت 22 تا 26  درجه سانتي گراد است. درگونه P.ostreatus درجه حرارت بهينه براي تشكيل اندام باردهي درحدود 16درجه سانتي گراد است. غلظت بالاي 2CO موجب تحريك رشد ميسليوم درهمه گونه هاي زراعي مي شود افزايش 2CO درحد 2 تا 28 درصد ، سبب افزايش رشد ميسليوم وقارچ مي شود، ولي غلظت 5/37 درصد ، مانع رشد ميسليوم مي باشد علاوه براين افزايش غلظت 2CO دربستر ، سبب برتري قارچ دررقابت باساير ميكروارگانيسم هايي كه نمي تواند غلظت بالاي 2CO را تحمل كند مي شود.

ميسليوم قارچ قادر است تحت شرايط نيمه هوازي (درغياب اكسيژن زياد) رشد كند؛ ولي براي توليد اندام باردهي بايد اكسيژن كافي دراختيار قارچ قرارداده شود PH مطلوب دربستر بين 5/5 تا 5/6 است. درمراحل اوليه تشكليل اندام باردهي ، نور مناسب اهميت بسيار زيادي در افزايش محصول خواهد داشت.

ب: پرورش قارچ صدفي

قارچ صدفي P. sajor-caju را مي توان درفضاهاي سربسته كشت داد .اين فضا مي تواند يك اتاق ، گاراژ وحتي آلونك ساده اي باشد كه كاربرد زيادي براي ساير امور ندارد. تنها برقراري نور وتهويه مناسب درآن پوشش هاي كاهگلي سقف وديوار ساختمان هاي روستايي ، عايق مناسبي براي ممانعت از افزايش شديد درجه حرارت ناشي از تابش مستقيم خورشيد است.

1- تهيه بذر قارچ صدفي .

توليد بذر قارچ معمولاً برروي دانه هاي گندم ، صورت مي گيرد. اگرچه دانه هاي جو وسورگم نيز براي این كار مناسبند. براي تهيه بذر قارچ ابتدا دانه هاي گندم مرغوب را شسته ويك شب در آب خيس مي كنند سپس آن را عوض كرده و دانه هاي خيس خرده را به خوبي در آب مي جوشانند، تا كاملاً نرم شوند (عمل جوشاندن نبايد تا از هم پاشيدن بذور ادامه پيدا كند)، آب اضافي را تخليه، و گندم ها را روي يك سطح صاف پارچه اي يا توري پهن مي كنند. تا آب موجود در سطح آنها كاملاً تبخير شود.

به منظور جلوگيري از ليز شدن و به هم چسبيدن دانه ها به ميزان 2 درصد پودر كربنات كلسيم به آنها افزوده و به خوبي مخلوط مي كنند و آنها را تا سه چهارم حجم در شيشه هاي 1 يا 5/0 ليتري تميز مي ريزند. شيشه ها را با پوشش هاي پنبه محكم مي پوشانندو پس از قرار دادن يك لايه ورق يا فويل آلومينيومي روي آن به مدت يك ساعت در حرارت 121 درجه سانتي گراد و فشار 15 پوند استريل مي كنند.

در حال حاضر استفاده از كيسه هاي پلاستيكي از جنس پلي پروپلين مقاوم به حرارت مرسوم شده است. براي این منظور كيسه هايي با ضخامت 1/0 ميلي متر و ابعاد 28×18 سانتي متر را تهيه و آنها را تا نصف از گندم آماده شده پر مي كنند. يك حلقه آلومينيومي به قطر

2-  برداشت محصول

همانطور كه اشاره شد موقع مناسب برداشت محصول قارچ زماني است كه كلاهك قارچ رشد كافي كرده باشد. در این هنگام اطراف لبه كلاهك به طرف پايين (سمت پايه كلاهك) برگشته و قطر كلاهك به 8 تا 10 سانتي متر مي رسد. براي چيدن قارچ ابتدا كلاهك را به آرامي پيچ داده و سپس بيرون كشيده مي شود، طوري كه در بستر اطراف كلاهك به هم نخورد و تمامي اجزاي كلاهك نيز بيرون كشيده شود. چنانچه پايه كلاهك زياد در بستر فرو رفته، بايد به كمك يك كارد يا قيچي نيز از بستر خارج شود، بدن اينكه بستر به هم بخورد. با رعايت این ضوابط مي توان به آزادي هر كيلو گرم ماده خشك بستر حدود 800 تا 900 گرم قارچ صدفي برداشت كرد.

قارچ صدفي خرما    Pleurotus pulminarius (Fr.) Quelet

طبق مطالعات اخير ويلگاليز و همكاران (1993) قارچ pulminarius P.  به طور كامل از گونه P. ostreatus جدا شده است. این دو گونه، از نظر زيستگاه جغرافيايي اختلاف زيادي دارند. گونه pulminarius P.  غالباً در عرضه هاي جغرافيايي بالاتر نسبت به گونه ostreatus P. رشد مي كند. گونه دوم غالباً در اراضي پست و دره هاي عميق ديده مي شود.؛ در صورتي كه اين گونه اول را در جنگل هاي مناطق مرتفع مي توان به دست آورد. ليكن هردو گونه برروي تعداد زيادي از درختان چوبي رشد مي كنند. گونه pulminarius  P.قارچي بهاره است، در حالي كه گونه ostreatus P. در تابستان و پاييز ظاهر مي شود. هردو گونه مجموعه بزرگي از ارقام و نژادهاي متنوع را شامل مي شود.

این قارچ تا كنون تحت نام هاي مختلف از جمله قارچ هندي، قارچ خرما، در شمال هندوستان به نام دينگري ناميده شده است. از نظر تاكسونوميكي این قارچ ابتدا در سال 1821 به عنوان pulminarius Agaricus شناخته شد. اينگونه نيز مشابه گونه ostreatus  P.و گونه P. populinus است. اما از نظر زيستگاه طبيعي  و اشكال ماكروسيكپي و ميكروسيكپي با آنها اختلاف دارد. P. populinus و pulminarius P.  با ترجيح سه نوبر و تبريزي سياه يكسان مي باشند. اما آن گونه pulminarius  P.معمولاً داراي رنگ دانه هاي تيره تري است. اسپورهاي آن نيز در مجموع كوچكتر از 10 ميكرومتر است. در حالي كه در P. populinus قطر اسپورها از 15 ميكرومتر تجاوز مي كند.

قارچ شناسان به اشتباه يك رقم از این قارچ را P. sajor- caju ناميده اند. گونه P. sajor- caju  واقعي به وسيله پلگر (1975) به جنس Lentinus انتقال داده شد و اكنون Lentinus sajor- caju ناميده مي شود. این گونه داراي يك پوشش مجزا و يك حلقه پايه دارد برروي ساقه است. سيستم هيفي نيز آن تركيبي  از فرمهاي دي ميتيك و تري ميتيك است. در حالي كه pulminarius  P.يك قارچ مونوميتيك است كه با روشن شدن اطلاعات جديد، وجود شباهت زياد و احتمال همنام بودن گونه P. sajor- caju با Lentinus dactyliphorus و L. leucochorus مشخص شده است (Singer 1986). لذا نام P. sajor- caju براي مدت زمان طولاني اشتباه به كاررفته است. بسياري از مقالات علمي منتشر شده روي عملكرد فوق العاده قارچ P. sajor- caju برروي گلشن غلات، ضايعات پنبه دانه، ضايعات قهوه و باقي مانده هاي گياهي ديگر تركيب دارند. بدون شك این گونه يكي از ارقام متعلق به گونه pulminarius P.  نام P. sajor- caju براي گونه فوق مناسب به نظر مي رسد. از همين رو این قارچ نبايد P. sajor- caju ناميده مي شود.

مشخصات بارز اندام هاي بازدهي قارچ

كلاهك قارچ ابتدا محدب و در نهايت پهن و گسترده و اغلب موج دار مي شود. قطر كلاهك 5 تا 20 سانتي متر، سفيد مايل به خاكستري مايل به قهوه اي رنگ است. در دماي پايين كلاهك قارچ تيره تر شده و به رنگ خاكستري مايل به سياه در مي آيد. اطراف كلاهك صاف و موج دار است. عواملي چون نجات قارچ نور و حرارت در تغيير رنگ كلاهك دخالت دارند. ساقه ها به صورت غير محوري به كلاهك متصل شده، و فاقد حلقه است. گوشت كلاهك نازك و كمتر حالت خوشه اي يا دسته هاي بيش از 5-6 عددي  در آنها ديده مي شود. این قارچ به صورت گسترده اي در شمال آمريكا و اروپا، شمال هندوستان، جنوب و شمال ايران پراكنده است.

زيستگاه طبيعي قارچ

در شرق ايالت متحده ، این قارچ درختان سخت چوب را مورد حمله قرار مي دهد. در حالي كه در نواحي غربي در نواحي مرتفع (1200-1300 متر) روي سوزني برگ هايي چون پيسيا و نژاد رشد مي كند. این قارچ به طور معمول در بهار و تابستان يافت مي شود.

خصوصيات ميكروسكوپي

اسپورهاي قارچ ابتدا سفيد مايل به زرد بوده وسپس خاكستري تيره مي شود. شكل اسپوركم و بيش استوانه اي ، با ابعاد  3-4×5/7-11 ميكرون است: هيف از نوع مونوميتيك و داراي قوس اتصال است. نژادهاي ارزشمندي از این قارچ در اكثر آزمايشگاه ها و مراكز كشت قارچ وجود دارد. این ارقام غالباً به نام P. sajor- caju معروفند. يك نژاد تقريباً بدون اسپور تحت عنوان 330 INRA-Somycel شناخته شده است كه حدود يك صدم ارقام معمولي، اسپورتوليد  مي كند؛ اما توليد محصول آن كم است. مطالعه براي افزايش عملكرد نژادهاي كم اسپور در جنس Pleurotus، بسيار ضروري است. چون امكان كارو تماس، غير الرژي بودن این قارچ را افزايش مي دهد.

خصوصيات ميسليوم

ميسليوم قارچ ابتدا سفيد و كشيده شعاعي و سپس پنبه اي و در نهايت ضخيم و متراكم شده و  در هم مي پيچيد. در صورت استفاده بموقع از كشت خالص قارچ كشت خالص قارچ كشت داده شده بر روي محيط آگاردار يا دانه غلات، رشد ميسليوم ها آنقدر در هم و متراكم است كه مايه كوبي با آن دچاراشكال خواهد شد. در كشت هاي مهنه ميسليوم ها آنقدر ضخيم و فشرده مي شوند كه بريدن آنها با تيزترين چاقوي آزمايشگاهي نيز مشكل است. ميسليوم و بذر قارچ روي دانه  غلات داراي بوي مطبوع، شيرين و كاملاً مشابه قارچ صدفي است. (جدول 1-5)

روش هاي طبيعي كاشت

قارچ ابتدا از روي درختان جنگلي جمع آوري شد. پرورش قارچ صدفي احتمالاً به دوره پالئوليتيك يا پارينه سنگي بر مي گردد. كشت این قارچ بي نهايت ساده است. این قارچ به خصوص برروي درختان سخت چوب از جمله توسكا، صنوبر، بلوط، افراء، سپيدار، نارون و بعضي سوزني برگان بخوبي رشد مي كند. با توجه به قدرت رشد این قارچ برروي سوزني برگان، استفاده از آنها براي تبديل مواد زايد جنگل هاي سوزني برگ مفيد و ارزشمند خواهد بود. این قارچ علاوه بر رشد خوب برروي درختان سخت چوب، روي ضايعات ليگنوسلولزي از جمله گلشن غلات، ضايعات پنبه دانه، باگاس نيشكر و ضايعات ذرت به خوبي پرورش داده مي شود.

دانه هاي غلات براي تهيه بذر نسل اول، دوم و سوم سوشهاي این قارچ مناسب است.

بسترهاي مناسب براي توليد محصول

توليد این قارچ روي تعداد زيادي از مواد آلي و ضايعات گياهي امكان پذير است. به جز این مواد مي توان به كاه غلات، ساقه برنج، ذرت و پنبه، باگاس نيشكر و خاك اره درختان سخت چوب اشاره كرد. این قارچ عملكرد خوبي روي ضايعات پنبه دانه، تفاله قهوه و ساير مواد ليگنوسلولزي گياهان زراعي و جنگلي داشته است. رويز و باهلر (1988) با افزودن 20 درصد يونجه خشك به كاه گندم به عنوان مكمل غذايي عملكرد قارچ را به طور معني داري افزايش دادند.از اختلاط كاه گندم و يونجه با مكمل هاي غذايي تدريجي، عملكرد خوبي به دست آمده است(Royse & Schisler 1987). با توجه به ازت زياد يونجه خشك، استفاده از آن بايد در حد مطلوب و مناسب باشد؛ در غير این صورت باعث رشد ساير قارچ ها به خصوص كپك ها شده و آلودگي بستر را افزايش مي دهد (Zadarzil 1980).

جدول 1- 5 پارامترهاي رشدي قارچ Pleurotus pulminarius

پارامترهاي رشد پنجه دواني بذر تشكيل گره هاي اوليه قارچ تشكيل اندام هاي باردهي قارچ
درجه حرارت نگه داري Cْ29-24 Cْ24-10 Cْ27-18
رطوبت نسبي 100-90درصد 100-95 درصد 95-85 درصد
طول مدت زمان 8 تا 14 روز 3 تا 5 روز 3 تا 5 روز
ميزان گازكربنيك بيش از 5000 ميكروگرم در ميليليتر 400 تا 800 ميكروگرم در ميلي ليتر 400 تا 800 ميكروگرم در ميلي ليتر
تعويض هواي تازه يك بار در ساعت 5 تا 7 بار در ساعت 5 تا 7 بار در ساعت
نياز نوري ندارد 1000 تا 2000 لوكس در 24 ساعت 1000 تا 2000 لوكس در 24 ساعت

قارچ از كارايي بيولوژيك 100 تا 200 درصدي برخوردار است ضريب تبديل قارچ تحت تأثير اندازه كلاهك هاي اندام بازدهي در زمان برداشت و وجود و يا عدم وجود چين هاي چهارم و پنجم قرار مي گيرد.

قارچ صدفي صدف درختPleurotus ostreatus (Jacquin ex Fries) Kummer

قارچ صدفي P. ostreatus مورد توجه جمع آوري كنندگان قارچ در زمينه هاي پست جنوب اسكاتلند و در جنگل هاي چوب سخت قرار گرفت این قارچ روي تعداد زيادي از مواد سلولزي قادر به رشد است. با شناسايي تعداد زيادي از نژادهاي این قارچ، هممه آنها به آساني كشت مي شوند. بعضي از نژادها توليد اندام هاي درشت مي كنند تا كنون كلاهك هايي با قطر حدود 50 سانتي متر و وزن 20 كيليو گرم، از این قارچ جمع آوري شده است. (Stamets ,1993). این قارچ به نام ها ازجمله قارچ صدفي،تپه صدفي،صدف درخت، قارچ حصيري و… ناميده شده است.

از نظر تاكسونوميكي P. ostreatus  گونه تيپ جنس Pleurotus بوده و داراي زيرگونه، ارقام و نژادهاي متعددي است. تعداد زيادي ازارقامي كه به عنوان P. ostreatus طبقه بندي    شده اند، در حقيقيت جزء گونه pulminarius P.   مي باشند. زيرا گونه P. ostreatus شباهت بسيار زيادي به pulminarius P. دارد و از نظر ظاهري جداكردن آنها از يكديگر بسيار مشكل است. مجموعه هاي غربي اغلب قارچ هاي صدفي كه از روي سوزني برگان، جمع آوري شده است به گونه pulminarius P. تعلق دارند علاوه بر این pulminarius P. به ارتفاعات جنگل هاي انبوه بالاتر و سوزني برگ اطراف رودخانه ها به وفور ديده مي شود؛ جاييكه P. ostreatus كمتر يافت مي شود. به گونه pulminarius P. در ابتداي بهار و اوايل تابستان ظاهر مي شود، در حاليكه گونه را از بهار تا پاييز مي توان مشاهده كرد. يك گونه از این قارچ ها به نام P. populinus اخيراً  نامگذاري شده است (Hilber & Miller, 1992)، كه روي صنوبر دو گونه سپيدار Popullus و P. tridentate به خوبي رشد مي كند. این گونه بر خلاف گونه P. ostreatus داراي اسپورهاي زردرنگ و بزرگتر به ابعاد 3-5 ×9-12 ميكرون است (Vilgalys et al, 1993). يك قارچ صدفي ديگر به نام P. florida نيز از فوريدا گزارش شده است كه با P. ostreatus  مترادف مي باشد. زيرا اسپورهاي هردو گونه دگربارور هستند (دگر گشن). ميسليوم داراي قوس اتصال است و قارچ هاي حاصل از این تلاقي محصول خوبي توليد مي كنند. مهمترين اختلاف رقم  فلوريدا حرارتي بالاي آن (بالاي 24 درصد  سانتي گراد) براي اندام زايي است. گازمن ( 1993) است. اعلام كرد كه در دو گونه  P. florida و P. populinus با يكديگر اختلاف دارند. به اعتقاد ديگران P. florida منحصراً يه رقم از قارچ P. ostreatus است. هيلبر (1982) اعلام كرد كه منشأ اصلي قارچ P. florida و P. ostreatus است.

ويلگاليس (1993)  با مطالعه برروي DNA قارچ، نظر هيلبر 1982 را پذيرفت. در بعضي از منابع Stamets & Chilton, 1983 دو گونه P. florida و P. floridanus. به اشتباه مترادف اعلام شده اند در صورتي كه اختلاف آنها زياد است و گونه دوم مدتي پيش از جنس Lentinus منتقل شده است (Pogler. 1983).

بعضي اوقات قارچ هاي صدفي آبي رنگ P. columbinus ناميده مي شوند كه اعتبار آن مورد ترديد است. سينگر (1986) معتقد است كه P. columbinus  در حقيقت يكي از ارقام متعلق به گونه P.ostreatus به نام P.ostreatus var columbinus(Quel.Apud Bres)Quel.  مي باشند.

گونه P. sapidus مربوط به آمريكاي شمالي نيز باP. Ostreatus همنام اعلان شده است (Vilgalys et al, 1993). با استفاده از روش هاي موجود، امكان اشتباه در تشخيص و تفكيك این گونه ها وجود دارد؛ مگر اينكه از روش هاي مولكولي و مطالعات DNA استفاده شود. براي اطلاعات بيشتر به مقالات علمي Vilgalys 1992, Hilber 1982 Petersen & Hughes 1992 Hilber, 1997, Key &و Vilgalys et al, 1993مراجعه فرماييد.

كلاهك  در ابتدا محدب، ولي به تدريج ميزان تحدب آن كاهش يافته و در نهايت پهن مي شود. قطر كلاهك ها به بيش از 5 تا 20 سانتيمتر مي رسد. رنگ آنها در ابتدا سفيد بوده و پس از سفيد به زرد كمرنگ، زرد پر رنگ و در انتها قهوه اي سوخته (خرمايي) در مي آيد. كلاهك به ندرت به رنگ هاي خاكستري و قهوه اي متمايل به خاكستري ديده مي شود. سطح كلاهك يكنواخت، موّاج و شبيه صدف است.

رنگ ارقام تحت تأثير نژاد و حرارت محيط (كم يا زياد شدن) نغيير مي يابد. ساقه به صورت نا متقارن و غير مركزي به كلاهك متصل مي شود. بافت كلاهك نازك و در بعضي ارقام كلاهك ها به صورت خوشه اي و در بعضي به صورت منفرد است.

این قارچ در مجموع در مناطق معتدله و در جنگل هاي گرمسيري جهان انتشار دارد.

قارچ عمدتاً در بهار و پاييز بر روي درختان پهن برگ چوبي، بخصوص روي بعضي درختان سخت چوب مانند: بلوط، توسكت، سپيدار، زبان گنجشك، راش، ممرز، نارون و انواع بيد و صنوبر ديده مي شود (از نظر تكاماني این قارچ با قدرت ساپروفيتي بالا، روي تعداد زيادي از درختان رشد مي كند). اگر چه قارچ P. Ostreatus روي چوب هاي خشك يافت مي شود و این بيانگر ساپروفيت بودن آن است، اما در مواقع مناسب نيز مي تواند به صورت انگل اختياري درآيد. قارچ برروي بقاياي گياهي كمپوست شده ودرمكزيك بر روي تفاله قهوه مشاهده شده است.

رشد قارچ برروي بقاياي قهوه نويد دهنده جدا شدن قارچ از جنگل و درختان چوبي و تمايل آن به رشد بر روي بسترهاي غير چوبي است.

گاهي اوقات نيزP.Ostreatus و به خصوص زيرگونه  P. ostreatus var columbinus بر روي تنه مخروط داران بويژه جنس Abies مشاهده مي شود.

خصوصيات ميكروسكوپي

اسپورهاي قارچ سفيدرنگ و تا حدودي مايل به خاكستري با ابعاد 3تا 4×5/7 تا 5/9 ميكرون است. ريسه ها منوميتيك و داراي قوس اتصال مي باشد.

اغلب گونه هاي جنس Pleurotus از جمله P. Ostreatus ارقام و نژاد هاي متعددي دارد و با فعاليت متخصصان اصلاح نژاد، هر روز بر تعداد ارقام تجاري و پر محصول آن افزوده مي شود. 3001 ≠ Amycl’sو 44MW ≠ Penn state ويژه مناطق سرد است. يكي از ارقام مناسب براي مناطق گرم را نشان مي دهد كه ظرف مدت كوتاهي روي گلشن گندم محصول مي دهد. این رقم در مناطق سرد كلاهك هاي قهوهاي توليد مي كند كه يكي از واكنش هاي معمولي ارقام مختلف قارچ صدفي است. نژاد فاقد اسپور يا داراي اسپور كمتر، براي كاشت در سطح تجاري ارجعيت دارند. نژادهاي فاقد اسپور يا داراي اسپور كمتر، براي كاشت در سطح تجاري ارجعيت دارند. رقم بدون اسپور موسوم به 3300 ≠ somyccl كه از سوي كمپاني سومسيل فرانسه معرفي شده براي كاشت مطلوب است. براي اطلاعات بيشتر در مورد ارقام فاقد اسپور و چگونگي تكامل آنها به مقاله ايمبرنون . لابار (1989) مراجعه كنيد.

خصوصيات ميسليوم

ميسليوم قارچ سفيد رنگ، به صورت شعاعي رشد مي كند. مدت كوتاهي 1س از رشد بر روي محيط كشت ميسليوم هاي هوايي زيادي توليد كرده و كلني، پنبه اي شكل مي شود. در این مرحله ميسليم ها به هم چسبيده و يا در هم پيچ خورده و يك توده ضخيم ميسليومي را به وجود مي آورد. ميسليوم هاي مسن، اغلب توليد قطره هاي زرد رنگي مي كنند كه براي نماتدهاي سمي است. كارهاي تحقيقاتي فراوان بر روي این متابوليت ها ضروري است. ميسليوم قارچ با طعم شيرين و مطبوع بويي تقريباً تقريباً بويي مشابه بوي بادام دارد.

روش طبيعي كاشت

قارچ درهواي آزاد، بر روي سه هزار تكه چوب صنوبر به ابعاد 15 تا 30 سانتيمتر كه در بهار صورت گرفت موفق شده است، طي سه سال متوالي ساليانه به طور متوسط نيم كيلو قارچ از هر تكه چوب برداشت كند.

در اين تحقيق  چوب هايي كه در بهار تلقيح شده بودند، در پاييز به بار نشستند. انتظار مي رود كه درختان چوب سخت مانند بلوط، محصول بيشتر و در مدت زماني طولاني تر توليد كند.

راه هاي توصيه شده براي گسترش توده ميسليوم و تهيه ماده تلقيح مي توان از محيط هاي آگاردار، دانه و كاه غلات يا دانه و خاك ارّه استفاده كرد. قارچ تحت شرايط كشت مايع خوب رشد كرده و اسپان مناسب از این طريق توليد مي شود. دانه هاي چاودار، سورگوم، گندم، ذرت و ارزن براي كشت بذر نسل هاي اول، دوم و سوم مناسب است. براي كشت در سالن هاي كنترل شده احتياج به بذر يا اسپان خاك اره نيست. ولي براي كشت در شرايط طبيعي، اسپان خاك اره براي مايه كوبي بهتر است.

بسترهاي مناسب براي توليد قارچ

براي توليد قارچ دامنه وسيعي از مواد ليگنوسلولزي و بقاياي گياهان مزارع و جنگل ها مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. از جمله این مواد مي توان به كاه گندم، چاودار، جو وحشي، برنج، يولاف، ساقه هاي ذرت، باگاس نيشكر، تفاله برگ و پوست موز، تفاله پنبه دانه وشاخ و برگ آن.

قارچ صدفي طلايي Pleurotus citeinopileatus Singer

از نظر جذابيت و شادابي ظاهري تعداد كمي از قارچ هاي صدفي مانند این قارچند. در نگاه اول رنگ زرد و درخشان (ليمويي) این گونه، توجه بيننده را به خود جلب مي كند. این گونه با تشكيل خوشه هايي، حاوي تعداد زيادي قارچ است كه روي يك پايه منشعب مي شوند. این گونه صدفي بسيار ترد و شكننده بوده، حمل و نقل و جابجايي آن پس از برداشت براي نواحي دور مشكل است. طعم این در ابتدا تند و تلخ است، اما بعد از پخت طعمي با بوي تند گردو دارد. گونهدر روي بستر كشت پاستوريزه P. citrinopileatus  و خاك اره استرليزه بسرعت رشد  مي كند و در دماي بالا از رشد خوبي برخوردار است. نام عمومي قارچ، صدف طلايي يا زرد ليمويي است.

مترادف هاي تاكسونوميكي این قارچ صدفي P. citrinopileatus احتمالاً مشابه گونه صدفي P. citrinopileatus (Paulet) Roll است. داراي كلاهك قهوه اي به رنگ تيره است در صورتي كه قارچ P. citrinopileatus كلاهكي به رنگ زرد درخشان و مشخص دارد.

سينگر 1986 بر اساس شكل و نظم بافت هيف گونه P. citrinopileatus  را از قارچP. cornucopiae (Paulet ex Fr.) Rolland Sensu Kuhn & Rom.(P. macropus Bagl.)

جدا كرد. طبق نظر سينگر قارچ P. columbinus   هيف هاي دي ميتيك دارند. این ويژگي موجب تركيب اختلاط زيادي مي شود كه از آن براي تشخيص زير جنس قارچ استفاده مي گردد. پارماتوز (1987) ضمن بررسي و آزمايش هاي دقيق مشاهده كرد كه زمينه بافت قارچ كاملاً دي ميتيك است. این صفت به ويژه در گوشت پايه ساقه كاملاً مشهود است. نتايج حاصل از این بررسي با تحقيقات ميكروسكوپي به عمل آمده Watling & Gregor’s (1989) روي P. columbinus   مطابقت دارد.

هنگو (1976) اظهار داشت كه قارچ صدفي زرد يك واريته از قارچ گونه P. columbinus   باشد. يعني: var . citrinopileatus singe   P. cornucopiae (Paulet ex Fr.) Rolland

پيترسن (1993) ضمن بررسي خودباروري قارچ، پي بردكه پرورش گونه چيني صدف طلايي    citrinopileatus .P آسياست.از نظر جنسي كاملاً سازگار با قارچ گونه اروپايي  P. cornucopiae است . محدوده انتشار جغرافيايي قارچ citrinopileatus .P آسياست.گرچه P. cornucopiae از اروپا منشأ گرفته است ( بومي اروپاست ) ؛اما درآمريكاي شمالي هيچگونه از نوع وحشي آن ديده نشده است.

اندازه كلاهك قارچ 2 تا 5 سانتي متر وبه رنگ زرد طلايي مايل به زرد روشن ليمويي است. هنگام بلوغ، كلاهك محدب ، اغلب دروسط فرورفته ، كم گوشت بازوايد غيرعادي است كه این زوايد درداخل كلاهك گوشتي وشفاف قارچ ديده مي شود. ساقه ها سفيد رنگ بوده وبه مركز كلاهك وصل است . این قارچ بصورت خوشه هاي بزرگ روي يك پايه رشد مي كند. تعداد خوشه ها اغلب بين 50 تا 100 وگاهي نيز بيشتر است. درقارچ هاي پير رنگ زرد كلاهك ، به رنگ قهوه اي روشن (زرد خاكستري) درمي آيد . بدنبال آن قارچ هاي متعدد ديگري درهر خوشه دوباره رشد مي كند.اين قارچ بومي جنگل هاي نواحي گرمسيري چين ، جنوب ژاپن ومناطق نزديك آن است. این قارچ يك گونه ساپروفيت بوده كه درروي درختان سخت چوب درآسيا، به ويژه روي درختاني چون بلوط، نارون، ممرزوصنوبر رشد مي كند.

اندازه اسپورهاي قارچ 5/3-3×9-5/7 ميكرون وبه رنگ ميخكي كمرنگ بوده وداراي قلاب اتصال وهيف هاي دي ميتيك است.

خصوصيات ميسليوم

ميسليوم پنبه اي ، سفيد رنگ ، اغلب بطور متراكم رشد مي كند. گاهي به رنگ زرد وعموماً بصورت رشته كه درزير ريزومورفها ديده مي شود. گره هاي اوليه ابتدا زرد رنگ است بوبژه درنژاد هايي كه درمجاور منطقه طبيعي خود نگهداري مي شوند . ميسليوم بصورت متراكم درروي دانه جو رشد مي كند. كلوني كرد ن توده سوبسترا بصورت درهم وكاملاً متراكم است.

ميسليوم قارچ ، شبكه بسيار ظريف را مانند صدف درخت P. ostreatus  يا صدف خرما P. pulmonarius در روي كاه گندم تشكيل مي دهد.

بذر قارچ و ميسليوم آن، تند يا بوي گردو مي دهد كه گاهي نيز بوي ماهي با عطري خاص- كه مخصوص گونه مورد نظر است مي دهد.

روش طبيعي كشت

این گونه  در روي كنده درختان رشد مي كند به ويژه روي گونه هاي نارون و ممرز  P. ostreatus   هيلبر (1983) عملكرد هر متر مكعب چوب نارون در طي يك فصل را  به طور متوسط بين 17 تا 22 كيلوگرم گزارش كرد . همچنين درچين روي پوست پنبه دانه باگاس نيشكر، كاه وخاك اره پرورش داده مي شود. درآمريكا از كاه گندم يا خاك اره درختان چوب سخت خيلي زياد براي مواد بستري استفاده مي گردد.

بذر تهيه شده درروي غلات را مستقيماً به خاك اره استرليزه يا سوبستراي پاستوريزه مي كارند. كاه با بذر غلات ، نسبت به كاه با بذر وخاك اره ، عملكرد بسيار بالايي از خودنشان داده است. محيط كشت بذر نسل اول ، دوم وسوم قارچ از كشت خالص مادري بر روي دانه هاي چاودار، سورگوم، ذرت خوشه اي – ارزن وگندم براي توليد هر سه مرحله بذر قارچ مي باشد.

سوبسترا براي توليد اندام باردهي قارچ

گندم هاي پاستوريزه، پوست پنبه دانه، چوب هاي شكسته وخرد شده ذرت وخاك اره درختان چوب سخت، باگاس نيشكر، ضايعات كاغذ، ساقه هاي برگي موز، وپوسته بادام زميني وضايعات قهوه را مي توان براي پرورش قارچ صدفي استفاده كرد.

پتانسيل محصول دهي

این قارچ مانند باروري اغلب گونه هاي زراعي- كه بطور معمول كشت مي شوند- نيست. همچنين برخلاف قارچ هاي P. ostreatus و P. pulmonarius – كه درتبديل توده سابستريت به قارچ، بعد از دومين چين قارچ نسبتاً كم توليد مي كنند – راندمان بيولوژيكي قارچ ، درروي كاه گندم ودرفضاي بسته به ميزان 25 تا 75 درصد است. راندمان عملكرد قارچ روي پنبه دانه نسبت به كاه گندم بيشتر است. از آنجايي كه برداشت وچيدن قارچ ها بصورت تك تك خسته كننده است وهمچنين به اندام هاي باردهي ترد وظريف صدمه وارد مي كند، پرورش دهندگان بايد با اعمال روش هايي برحسب افزايش خوشه هاي دسته اي بيشتر شوند. فروش قارچ هاي خوشه اي ، بسيار ساده وجذاب است. این قارچ ها بصورت تازه وخشك شده (به رنگ زرد كمرنگ بعد ازخشك شدن) به فروش مي رسد ودر آسيا بسيار مورد توجه است.

جدول 3- 5 پارامتر هاي رشدي قارچ Pleurotus citrinopileatus

پارامتر هاي رشد پنجه دواني بذر تشكيل گره هاي اوليه قارچ تشكيل اندام هاي بازدهي قارچ
دماي نگهداري Cْ 29-24 Cْ 32          cْ 27-21 Cْ 29-21
رطوبت نسبي 100-90 درصد 100-98 درصد 95-90 درصد
طول دوره 14-10 روز 5-3 روز 5-3 روز
ميزان گازكربنيك 20000-5000

ميكروگرم درميلي ليتر

كمتر از1000

ميكروگرم درميلي ليتر

كمتر از1000

ميكروگرم درميلي ليتر

تعويض هواي تازه 2-1 بار درساعت 8-4 باردرساعت 8-4 بار درساعت
نيازنوري ندارد 1000-500

لوكس در24 ساعت

1000 -500

لوكس در24 ساعت

چرخه محصول دهي قارچ ؛ دوچين هر 10تا14 روز يكبار

خواص داروئي قارچ

طبق نظر يانگ(1987) درمركز قارچ هاي داروئي قارچ صدفي طلايي در درمان ورم ريوي مؤثر است منابع مورد تأييد بسياري درچين وجود دارد.

مزه، طعم وشيوه پخت قارچ

براي پخت بهتر، این قارچ را به قطعات كوچك تقسيم كرده ودردماي بالابه مدت 15 تا 20 دقيقه پخت شود. وقتي كه زمان طبخ كم باشد ، طعمي تند وتلخ خواهد داشت. طعم آن براي اغلب مردم مطبوع است؛ اما تعداد كمي ازافراد آن را نمي پسندند. با این حال وقتي به صورت برشته پخته گردد ، طعم آن شبيه به طعم بادام هندي است. این كيفيت طعم، تحت تأثير طول دوره پخت قرارمي گيرد. ومؤيد این است كه قارچ هاي صدفي داراي تنوع غذايي مي باشند.قارچ صدفي طلايي، يكي از جالبترين قارچ هاي خوراكي است. كشت متوالي قارچ باعث ازبين رفتن رنگ زرد آن مي شود.

ميزان درخشندگي ورنگ زرد كلاهك قارچ به شدت نور محل پرورش قارچ، ارتباط مستقيم دارد. این قارچ نسبت به دماي بالا مقاوم است، اندام هاي باردهي قارچ دردماي كمتر از 16 تا 18 درجه سانتي گراد تشكيل نخواهد شد. تحقيقات براي پرورش قارچ درنواحي گرمسيري آسيا، آمريكاي جنوبي ومكزيك به عمل آمده است . این قارچ با توليد خوشه ، باعث سهولت برداشت ومانع صدمه ديدن قارچ ها مي شود.

با این حال قارچ citrinopileatus .P محدوديت هايي دارد كه توجه به آن براي استفاده در سطح وسيع براي توليد اقتصادي ضروري است. قارچ صدفي زرد citrinopileatus .P بسيارظريف وترد است. بطوري كه اگر به دقت برداشت نشود بسهولت شكسته وصدمه مي بيند، به ويژه لبه كلاهك قارچ در هنگام حمل ونقل وجابجايي بسيار ضعيف است.

پس از برداشت اندام هاي بارده، قارچ به سرعت رنگ درخشان وزرد روشن خود را از دست مي دهد. مقادير بيشتري از بذر قارچ 15 تا 20 درصد سوبسترا بذر تازه نسبت به ماده خشك بستر براي پنجه دواني كامل تمام بستر پاستوريزه شده نياز است. اگر چه عملكرد محصول آن بخوبي ساير گونه هاي پلوروتوس نيست. ولي كيفيت عالي وميزان عطر وطعم قارچ، پرورش وتوليد وفروش آن را حايز اهميت ساخته است.

قارچ شاه صدف  Pleurotus eryngii (Do Candoll exFries) Quelet Sensulato

قارچ صدفي Pleurotus eryngii با داشتن بهترين مزه، نام مناسب شاه صدف را به خود اختصاص داده است. شاه صدف (با شهرت بسيار در اروپا) با بافت سفت و محكم، از جمله  گونه هايي است كه بزرگترين اندام باردهي در جنس Pleurotusرا داراست. این قارچ با ترجيح چوبهاي خشبي درختان جنگلي ، به آساني پرورش مي يابد. هر چند این قارچ بر روي كاه غلات (گندم) نيز رشد مي كند، ولي عملكرد آن به نسبت به قارچهاي P. ostreatus و  P. pulmonarius كمتر است؛ مگر اينكه از مكمل غذايي يا روش بذر زني منحصر به فرد بر روي بستر ها استفاده شود.

این قارچ با Pleurotus fuscus (Batt.) Bres. مترادف است. برسيكني و همكاران (1987) ارقام ويژه اي از نظر اكولوژيكي توصيه كرده اند. هرچند این ارقام از نظر مورفولوژيكي يكسان ظاهر مي شوند، ولي از نظر انتشار و اكوتيپها كاملاً متمايزند.

قطر كلاهك در ابتداي تحدب 2 تا 12 سانتي متر مي باشد. با افزايش سن، كلاهك گسترش پيدا كرده و شكل آن به صورت قيفي با حاشيه خم تا خورده و در نهايت مسطح مي شود. ساقه به طول 3 تا 10 سانتيمتر، مركزي و ضخيم كه به طرف پايين باريك مي شود. تيغه هاي شعاعي كاملاً متفاوت، كوچك، متمايل به خاكستري و متمايل به پايين مي باشند. قارچ ها به صورت تكي يا در گروه هاي كوچك رشد مي كنند. قارچ هاي پرورش يافته در مقايسه با قارچ هايي كه از طبيعت جمع آوري مي شوند، تقريباً بزرگترند.

شاه صدف در سرتاسر جنوب اروپا، شمال افريقا، مركز آسيا و جنوب شوروي سابق، استان كهكيلويه و بوير احمد ايران يافت مي شوند.

این قارچ خاكزي است و بر روي ريشه هاي دفن شده درختان چوبي (سخت چوب) رشد مي كند.

تصور مي شود این قارچ انگل اختياري گونه Eryngium campestre (از خانواده چتريان) در حال مردن باشد.

اندام هاي ميكروسكوپي

اسپورهاي این قارچ سفيد رنگ، بيضي شكل و با ابعاد 14-10×4-5 ميكرون و داراي قوس سال و هيفهاي منوميايك مي باشد. بسياري از نژادهاي موجود در اكثر آزمايشگاه هاي توليد ، از نژادهاي اروپايي منشأ گرفته اند و براي كشت دردسترس مي باشند.

ميسليوم قارچ متمايل به رنگ سفيد، در ابتدا از نظر شعاعي طولي، گاهي اوقات ريزومورفيك، گذشت زمان و مسن شدن ميسليوم ضخيم و پنبه اي مي شود. بذر و بسترهاي قارچ داراي بوي برين قارچ صدفي است، ولي هيچگونه بوي رازيانه از خود متصاعد نمي كند.

روش طبيعي

این قارچ مي تواند در محيط بيرون بر روي بخشهايي از كنده درخت كه به طور عمودي چرخانده شده اند، همچنين بر روي تنه درختاني كه با بذر حبه اي مايه كوبي شده اند، پرورش  داده شود. این گونه در بيرون بر روي كاه و بااستفاده از روش كشت توده اي به آساني رشد و تكثير پيدا        مي كند. برخي از نژادها به سوزني برگها وابسته اند. در صورتي كه تحت كشت درآيند، این نژادها مي تواند به بازيافت تنه درختان سوزني برگها در سراسر دنيا كمك فراواني كنند.

مراحل توصيه شده براي گسترش توده ميسليومي به منظور دستيابي به محصول بهتر

بذر پاشي تجاري قارچ با بذر غلات صورت مي گيرد كه پس از تهيه بذر بر روي بستر مناسب (ترجيحاً خاك اره استريل) پاشيده و پخش مي شود. كشت بر روي كاه گندم پاستوريزه شده نسبتاً محصول كمتري خواهد داد، مگر اينكه با مقادير مساوي از خاك ارّه و بذر غلات بذر پاشي و تلقيح شود. به عبارت ديگر هر تن كاه گندم بايد به طور همزمان، به ميزان 50 كيلو بذر تهيه شده در روي غلات (وزن تر) و 50 كيلو بذر خاك ارّه (وزن تر ) دريافت كند. در این روش بذر پاشي يا بذر زني تركيبي، اندام هاي بازدهي نسبتاً درشت و بزرگي روي كاه گندم توليد مي شود.

محيط كشت بذل نسل اول، دوم، سوم : از این قارچ در كشت خالص مادري براي دانه هاي استريل شده چاودار، گندم، سورگوم، ذرت خوشه اي، يا ارزن مي توان بهره گرفت.

سوبسترا براي توليد اندام باردهي قارچ

بيشتر چوبهاي خشبي درختان جنگلي، كاه گندم، و كنجاله پنبه دانه، اندامزايي قارچ را حمايت  مي كنند. این قارچ مانند P. pulmonarius و P. ostreatus  به دامنه وسيعي از سوبسترا سازگاري ندارد. با وجود  این، بسياري از مواد سلولزي را مي توان  به عنوان بستر استفاده كرد. اگر پرورش این قارچ بر روي كاه گندم با افزودن 5 تا 10 درصد كنجاله پنبه دانه، به عنوان مكمل غذايي صورت گيرد، بيشترين تأثير در راندمان محصول را به همراه دارد (Upadhyay & Vijav, 1991).

محصول قارچ برداشت شده، توليد مي كند كه این مزيت خوب در بين ساير گونه هاي صدفي است. گزارش گري لنكوف (1990) حاكي است كه این قارچ در بين تمامي قارچ هاي چشيده شده (طي يك تست طعم به وسيله افراد قارچ خور در بين نمونه هاي موجود) قارچ هاي  گنجينه اي اروپا، بيشترين تحسين را دريافت كرد. این تنها گونه قارچ صدفي است كه به خوبي مسافت هاي بسيار دور دست مي توان حمل كرد، و از انبار داري طولاني خوبي برخوردار است.

با وجود این كه يك لايه خاك پوششي در منابع مختلف براي پرورش این قارچ توصيه شده است؛ ولي ظاهراً به كارگيري آن ضرورتي ندارد.

زذ رازل (1974) نشان داد وقتي مقدار دي اكسيد كربن به 220000 ميكروگرم در ميلي ليتر يا 22 درصد رسيد، رشد ميسليوم قارچ شاه صدف به اوج خود مي رسد. اثر تحريك كنندگي گازكربنيك بر روي رشد ميسليوم به قارچ ها اجازه مي دهد تا تحت شرايطي كه براي ساير  قارچ ها و اشكال حيات طاقتفرسا خواهد بود، رشد كنند. مقدار pH بهينه در زمان بذرزني بين 5/7 تا 5/8 است. كاه گندم به عنوان بستر قارچ pHبه طور طبيعي  به دامنه 5/5 تا 5/6 يعني دامنه pHكه براي باردهي ايده آل و مناسب است، كاهش مي يابد.

قارچ صدفي آبالون Pleurotus cystidiosus. O.K. Miller

زيست شناسي این قارچ و بستگان نزديكش، يكسان است و تا كنون از جالب ترين قارچ هاي صدفي در جهان  به شمار مي رود. در حقيقت گونه هاي درون این گروه دو شكلي بوده و داراي چرخه زندگي جنسي و غير جنسي مي باشد. يك گونه تقريباً شناخته شده به نامP. abalonus  در مقياس تجارتي در آسيا به ويژه تايوان و تايلند كشت مي شود گونه P. cystidiosus  براي نخستين بار  در سال 1969 به وسيله دكتر اُ.ك. ميلر از درخت افرا در ايالت ايندانا كشف و توصيف شد.

نام هاي عمومي

این قارچ در منابع علمي قارچ صدفي آبالون، قارچ صدفي افرا، قارچ صدفي ميلر، ناميده اند. این قارچ P. cystidiosus  از نظر كشت و كار داراي بيشترين تشابه به گونه هاي P. abalones Han. Chen and Cheng و P. smithii Guzman بوده و نيز ويژگي هاي مشابه و يكساني با این دو گروه دارد. هيلبر (1989)  مجموعه اي از خصوصيات ويژه دو گونه P. abalones و P. cystidiosus   را از هم متمايز مي كند.

گونه P. abalones داراي كلاهك  تيره تر از نظر رنگ، پيلوسيستيد ياها سفيد كوچك و شيلوسيستيداها به رنگ قهوه اي استدر حالي كه در گونه P. cystidiosus  رنگ كلاهك روشن تر، پيلوسيستيديومها كوچك قهوه اي روشن و شيلوسيستيديومها روشن با ديواره نازك مي باشند. علاوه بر این هيلبر معتقد است این دو گونه از نظر اندازه اسپورنيز قابل تمايز و توصيف مي باشد. به زودي در دنيا با انتشار نتايج مطالعات DNA و باروري بين گونه ها سال مطروحه در خصوص همنام بودن گونه هاي P. cystidiosus ، P. abalones و P. smithii مشخص خواهد شد. زماني تصور، نادرستي از همنامي P. cystidiosus با P. costreatus در منابع علمي حاكم بود (Jong and Peng, 1975) این تصور نادرست از يكسان بودن نام دو گونه مذكور، منجر به ورود چندين نژاد- كه به غلط شناسايي شده- در كلكسيون هاي كشت  بين المللي شد. P. cystidiosus از لحاظ تاكسونوميكي از P. costreatus متمايز و مجزا  مي باشد. امروزه گونه P. costreatus (FR.:FR.) Kumm وP. dryinus (Pers: Fr.) Kumm همنام و مترادف منظور مي شوند.

كلاهك قارچ محدب تا نيم كروي است و در نهايت مسطح  و هموار مي شود. اندازه پهناي آن 2 تا 5 سانتي متر و رنگ آن كرم تا سفيد كدر است. لبه هاي كلاهك اغلب نامنظم است . تيغه ها گاهي اوقات به صورت جاگير و عريض با لبه هاي نامنظم و آويزان ديده مي شوند. ساقه ضخيم و نسبتاً كوتاه، به صورت مركزي يا غير مركزي به كلاهك متصل است.

دكتر اُ.ك ميلر از درخت افراي سرخ Acer rubrum این قارچ را جمع آوري كرد. همچنين چوب پنبه بومي و شرقي Populus detoides، عنبرسائل Liquidambar styraciftua و بلوط هاي آسيايي Quercus nutalli  و غيره رويشگاه اصيل  این قارچ مي باشند.

انتشار این قارچ از شرق و جنوب شرقي ايالات متحده (لويزنايا، مي سي سي پي، كاروليناي شمالي) تا تيوان و آفريقاي جنوبي گسترش دارد. این قارچ احتمالاً در اقليم هايي با اكولوژي يكسان، در دنيا گسترش و انتشار يافته است.

اندام ميكروسكوپي

اسپورها سفيد رنگ به اندازه 5-4×14-11 ميكرون مي باشند. سيستم هيف (منوميتيك)، سلول هاي نازا روي كالاهك توسعه پيدامي كند ساختمانهاي سلول هاي نازاي چند وجهي ، تيغه با عدسي هاي دستي قابل رؤيت است. ميسليوم هاي دو هسته اي با قابليت توليد اندام باردهي و توليد محصول، از كينديهاي دو سلولي توليد مي شود. اگر اسپورهاي غير جنسي (كنديها) تك هسته اي باشند، نژاد تك هسته اي قابليت توليد اندام هاي بارور  را  ندارد.

نژادهاي بارور این گونه را به راحتي مي توان از اغلب كلكسيون هاي كشت خالص در دنيا به دست آورد.

خصوصيات ميسليومي قارچ

ميسليوم قارچ P. cystidiosus در ابتدا به ميسليوم ساير قارچ هاي صدفي مشابهت دارد. مثل برخي از قارچ هاي صدفي نژاد سفيد، به طور خطي رشد مي كنند. و زود كرك هاي سفيد و هوايي ايجاد مي نمايد. به هرحال همچنان كه به سمت بيرون پتري ديش رشد مي كند قسمت هاي قطره اي شكل سياه رنگ تشكيل مي شود، كه از قسمت مركزي آنها همزمان با بلوغ ميسليوم به سمت بيرون گسترش مي يابند. این قطره مانند ها( قطره هاي كوچك) درحقيقت سلول هاي ساقه مانند ونازاي چند وجهي مي باشند كه درقسمت نوك آنها، قطرات كوچك مايع اسپورهاي سياه رنگ قرار دارد. قسمت هاي قطره مانند پر ازاسپور، تا زمان خشك شدن در آزمايشگاه حالت آلوده كننده براي ديگر كشت ها را ندارند تا وقتي كه آنها خشك وسخت گردند كه در آن هنگام درهوا پراكنده مي شوند. اگر دركارهاي آزمايشگاهي با پتري ديش ها، دقت عمل نباشد قطرات كوچك آلوده كننده درعرض محيط كشت پخش ، واسپورها را آزاد مي كنند. مزيت این مرحله براي توليد كننده این است كه تلقيح (مايه كوبي) برخي مواد با بذر (اسپان) خالص داراي مكمل اضافي از اسپورهاي غير جنسي است كه آثار تشويق كننده وتحريك كننده تلقيح ‹‹ توده اسپور›› را اعمال مي كند.(جدو ل5-5)

روش طبيعي كاشت

قسمت هاي خشك يا مرده افرا، عنبر سائل ، راش ، نارون، بلوط و صنوبر مي تواند به وسيله اسپان خاك ا ره يا بذر قالبي تلقيح شود. كشت بر روي كنده درخت سخت چوب امكان پذير است ودر خصوص این گونه ها كه در آنها نزديكي وقرابت وجود دارد، موفقيت آميز بوده است.

راه هاي توصيه شده براي گسترش توده ميسليومي به منظور دستيابي به محصول بهتر

كشتهايي كه درمحيط هاي خنثي آگار رشد مي كنند، را مي توان درآب ضدعفوني شده غوطه وركرد. وآنها را درمخلوط كن با سرعت بالا به مدت چند ثانيه قطعه قطعه نمود. قطعات منتج كه با آب مقطر تلقيح شده را ميتوان به وسيله مخمر مستحكم وتقويت كرد.اين ماده تلقيح مايع آماده را بطور مستقيم به دانه هاي ضد عفوني شده انتقال داده واسپان دانه اي لازم است به مدت يك هفته پس از تلقيح مورد استفاده قرارگيرد. استفاده از اسپان دانه بيش از دو نسل پيشنهاد وتوصيه نمي شود. اگر عمل تخمير مخمري 5 تا 7 روز ادامه يابد كينديهاي غير جنسي تشكيل مي شود وتلقيح مستقيم توده سوبسترا را امكان پذير مي كند.

محيط كشت بذر نسل اول ودوم وسوم: قارچ از كشت خالص مادري روي دانه هاي گندم يا محيط مايع براي تمام نسل هاي اول،دوم وخاك اره به عنوان اسپان نهايي(نسل سوم) استفاده شود.

سوبسترا براي توليد اندام باردهي قارچ

خاك اره ضدعفوني شده از چوبهاي سخت( مانند افرا، بلوط، راش يا نارون) كاه گندم،برنج يا كاه خرد شده  پاستوريزه شده محصول خوبي توليد مي كند. كارايي بيولوژيكي قارچ به ميزان 50-75 درصد براساس مواد بستري است، خاك اره معمولاً بالاتر از كاه گندم يا برنج محصول توليد مي كند. قارچ ها بايد زماني چيده شوند كه قسمت زيرين بخش محدب كلاهك منبسط شده باشد. قارچ ها معمولاً بصورت انفرادي بقدر كافي مي توانند بزرگ شوند؛ مگر آنكه تشكيل اندامهاي باردهي بطور دسته اي يا خوشه اي صورت گيرد. ساقه قارچ نيز خوراكي است. این قارچ بصورت تازه وخشك دربازارهاي تايلند، تايوان، چين وساير كشورهاي آسيايي عرضه مي شود.

براساس تجربه توليد این قارچها در تايلند وتايوان كه بصورت تجارتي انجام مي پذيرد، عمدتاً ازكاه برنج براي توليد استفاده مي شود وكاه گندم كمتر مورد استفاده است.

جدول 5-5 پارامترهاي رشدي قارچP. Cystidiosus

پارامتر هاي رشد پنجه دواني بذر تشكيل گره هاي اوليه قارچ تشكيل اندام هاي بازدهي قارچ
دماي نگهداري Cْ 30-24             cْ 24-18 Cْ 27-21
رطوبت نسبي 95-90 درصد 100-95 درصد 90-85 درصد
طول دوره 16-12 روز 5-4 روز 8-4 روز
ميزان گازكربنيك 20000-5000

ميكروگرم درميلي ليتر

1000-500

ميكروگرم درميلي ليتر

كمتر از2000

ميكروگرم درميلي ليتر

تعويض هواي تازه  1 بار درساعت 8-4 باردرساعت 5-4 بار درساعت
نيازنوري ندارد 2000-1000 1000 -500

قارچ صدفي صورتي يا سالمون Pleurotus djamor (Fries) Boadjin Sensylato

این گونه شامل مخلوطي از قارچ هاي صدفي صورتي رنگ است.واريته هاي صدفي صورتي رنگ معمولترين قارچ هاي صدفي وحشي درتمام نواحي آب وهوايي گرمسيري دنيا مي باشند. این گونه به دليل سرعت براي باردهي، توانايي در رشد بر روي دامنه وسيعي از مواد ليگنو سلولزي ومقاومت نسبت به درجه حرارت بالا ، كاملاً شناخته شده است.براي تشكيل كلوني بقدري مهاجم است كه قبل از رقباي خود بر روي تركيبات عظيم غيرپاستوريزه ، مي تواند به عمل آيد. این قارچ گاهي اوقات درحين رشد با يكديگر تشكيل خوشه هاي سفيد رنگ(آلبينو) مي دهند.

این قارچ به نامهايي ازجمله صدفي صورتي، قارچ صدفي سالمون، قارچ توت فرنگي ، قارچ فلامينگو، تاكيدروهيراتيك (ژاپني) وغيره درمنابع علمي ناميده شده است.

این قارچ داراي مترادف هاي تاكسونوميكي است كه دركل نشان دهنده تعداد زيادي از انواع مربوط به مناطق گرمسيري مي باشد.P. flabellatus (Berk. & Br) Saccardo ،P. ostreato-roseus Singer و P. salmoneo – stramineus Vasil كه همه آنها را درگونه كمپلكس P. djamor قرار داده ايم. باوجود اينكه اندام باردهي قارچ ها معمولاً صورتي رنگند ولي این رنگ زودگذر است، وگاهي اوقات هنگام بلوغ، قارچاي كمرنگ ديده مي شود.

ابتدار درسال 1838  به وسيله فريز، Lentinus djanor Fr منتشر شد، تصوراو دراين مورد كه ارقام زيادي را درمي گيرد، اصلاح شده است. هيچ كلكسيوني تيپ از قارچ درطي گذر زمان باقي نمانده است. كونر (1981) پيشنهاد كرد كه فرم هاي صورتيvar. Roseus P. djamor ناميده شوند. او گزارش كرد كه اسپورهاي این رقم، كرم رنگ هستند. گوزمن وهمكاران (1993)    ، P. djamor را مترادف P. flabellatus ناميدند وتوضيح دادند كه اسپورهاي آن سفيدرنگ تا خاكستري ويا زرد عسلي روشن مي باشند. به هرحال، مطالعات نشان مي دهد كه رنگ اندام هاي باردهي مستقيماً تحت تأثير رنگ اسپورها قرارمي گيرند. عموماً قارچ هاي صورتي، اسپورهاي صورتي توليد مي كنند، قارچهاي سفيد رنگ تا پژرنگ نيز، از همان هيف هاي در كارتيوتيك توليد كننده قارچ هاي صورتي ، اسپورهايي به رنگ سفيد تا رنگ بژ متمايل به خاكستري روشن توليد مي كنند. هنگامي كه قارچ هاي صورتي دراثر بلوغ ، كمرنگ مي شوند، رنگ اسپورنيز تغييرپيدا مي كند. ردهد(1993) گمان مي كند این رنگزه ها درسيتوپلاسم ، ونه درآرايش سولي بافت اندام باردهي بخصوص درقاعده ساقه مشخص مي شود.

طبق نظر سينگر(1986) وپگلر(1983)، قارچ P. flabellatus داراي هيف باريسه مونوميتيك (ريسه زايشي) است، درصورتيكه قارچ هاي P. salmoneo – stramineus هيف دي ميتيك هستند(داراي ريسه هاي زايشي وساختماني هستند) دارند. درتناقص آشكار با كونر، پگلر و سينگر(1981)مترادفهاي ، P. djamorو P. flabellatus  را مورد توجه قرار داده و اظهار داشت كه هردوي آنها هيف دي ميتيك دارند. گوزمن (1993) متوجه شد كه نمونه هاي جوان گونه  P. djamorداراي هيف منوميتيك  مي باشند، و در سنين بالاتر به شكل هاي دي ميتيك در حال رشد، ديده مي شوند. قارچ P. ostreato-roseus كه توسط سينگر نيز گزارش شده است، در كمپلكس گروه P. djamor مي باشد. قارچ صدفي صورتي رنگ ديگري به نام  P. eous ممكن است كه ارتباط و مترادف بودن آن با گونه P. djamor بايد به دقت مورد ارزيابي قرار گيرد. ممكن است هر دوي آنها گوشه مشابهي باشند.این گروه بزرگ از ارقام قارچ صدفي صورتي رنگ به مطالعه بيشتري نياز دارند. قارچ هاي صدفي صورتي، كمپلكس بزرگي از واريته ها را در حالت تكامل سريع همگرايي و يا واگرايي، نشان مي دهند، تا مطالعات DNA كامل شود، تاكسونومي این گروه به وسيله تجزيه و تحليل هاي ماكروسكپي و ميكروسكپي بيشتر برطرف مي شوند.

شكل عمومي و ظاهري قارچ شبيه به قارچ P. ostreatus ، به جز ته سنجاقهاي قارچ صورتي متمايل به قرمز روشن، مي باشند كه هنگام رشد قارچ متمايل به صورتي مي شود، و در نهايت رنگ صورتي، تيره تا دارچيني متمايل به صورتي روشن مي گيرند و اغلب هنگام رسيدن بيش از حد، به رنگ كاهي كمرنگ تغيير پيدا مي كند (این تغيير رنگ منحصراً به سن بستگي ندارد)، ولي بين نژادهاي مختلف فرق مي كندو همچنين بسته به شرايط نوري تحت تأثير قرار مي گيرند.

تحدب كلاهك قارچ با سن قارچ از تحدب كامل تا مسطح گسترش مي يابد. حاشيه كلاهك در ابتدا به طور لوله اي، سپس به طرف داخل خميده مي شود، و در نهايت در مرحله رسيدن مسطح شده، به طرف بالا بر مي گردد. تيغه ها هنگام جواني حالت هاي صورتي رنگ، به خود مي گيرد و در سنين بالاتر، به رنگ بژ متمايل به كرم، كمرنگ تر ديده مي شود. عموماً این قارچ به صورت مجتمع در خوشه هاي چندتايي رشد مي كند. در سالنهاي پرورش هنگام كاشت واريانتهاي مختلف این قارچ به اشكال صورتي ظاهر مي شوند. این واريانتها دامنه اي از رنگ هاي مختلف از جمله بژ، كرم حتي سفيد، با تيغه هاي معمولاً سفيد تا خاكستري رنگ ديده مي شوند. اندام هاي باردهي كلاهكي با حاشيه اي موجدار و كنگره مانند دارند.

انتشار

كمپلكس قارچ گرمسيري، از نواحي گرمسيري و نيمه گرمسيري در دنيا گسترش يافته است.    قارچ هايي از این گروه در تايلند، سنگاپور، ويتنام، سبلان، مالزي، بونئي شمالي، ژاپن، برزيل، مكزيك، كامبوج، گينه جديد و غيره جمع آوري شده اند. گونه اي از این قارچ صدفي صورتي رنگ از آمازون احتمالاً متعلق به اين گونه كمپلكس است.

این قارچ در روي درختان چوبي مناطق گرمسيري و نيمه گرمسيري از جمله درختان نخل، كائوچو همچنين ني را نيز به عنوان زيستگاه طبيعي انتخاب و ترجيح داده است.

از يك ستون اندام هاي بارده اسپورهاي صورتي رنگي از قارچ هاي صورتي، اسپورهاي بژ روشن از قارچ هايي كه در ابتدا صورتي بودند، ولي به رنگ بژ متمايل به كرم تغيير رنگ مي دهند، بدست مي آيد. اسپورها به اندازه 10-6×4-5 ميكرون، صاف و استوانه اي شكل است. داراي قوس اتصال، شيلوسيستيديومها، ولي پلور و سيستيدم ها وجود ندارد. هيفها به صورت دميتيك آرايش يافته اند.

نژادهاي مختلف این قارچ را مي توان از كشت هاي خالص نگهداري شده دركلكسيون كشت تيپ آمريكا(ATCC ) تحت شماره P. salmoneo – stramineus)ATCC # 34552 ( كه يك نژاد بارده محسوب مي گردد تهيه نمود. نژادهاي ديگر كه در كلكسيون هاي كشت تيپ كشورهاي مختلف وجود دارد فوق العاده سريع رشد مي كنند، به طوريكه 10 روز پس از  مايه كوبي با مايه زني(تلقيح) این قارچ بر روي كاه پاستوريزه گندم، اندام هاي باردهي توليد مي شوند. توليد كنندگان بايد توجه داشته باشند كه كشت هاي مختلف اغلب تحت هريك از نام هاي ذكر شده در بحث تاكسونوميكي این كمپلكس قارچي، شناسايي مي شوند.

خصوصيات ميسليوم

این قارچ داراي ميسليوم شعاعي است كه در ابتدا سفيد رنگ مي باشند.

اغلب بيش از حد معمول سرعت رشد دارند و داراي ريزومورفهاي طويل و در حال دور شدن از هم مي باشند و در نهايت در مرحله بالغ شدن ميسليوم هاي پنبه اي و هوايي فراوان توليد مي كنند. بيشتر نژادها به سرعت رشد كرده و به حالت هاي متمايل به صورتي رنگ در مي آيند، به خصوص زماني كه ميسليوم ها بالغ مي شوند، در اطراف محلي كه گره هاي اندام هاي  باردهي تشكيل مي شوند، گره هاي صورتي رنگ اغلب به صورت كلني هاي خوشه اي در امتداد محيط داخلي پتري ديش و يا اطراف محل مايه كوبي تشكيل مي شود. ميسليوم قارچ ماده متابوليكي شيري متمايل به خاكستري ترشح مي كند كه در پايين ظروف بذر و كيسه هاي تلقيح شده ديده مي شود (جدول 6-5) .

در ارقام معطر قارچ، در ابتدا ميسليوم تازه مشابه قارچ صدفي طلايي است كه از آن بوي خوش تند به مشام مي رسد. نگهداري بذر قارچ يا اندام هاي باردهي به مدت زياد، بوي زننده تند شبيه بوي ماهي گنديده پيدا مي كند؛ ولي به محض خشك شدن آنها، قارچ ها عطر مطبوع خوشايندي پيدا مي كنند.

روش طبيعي كاشت

این قارچ مي تواند برروي تنه ها و كنده هاي چوبي درختان جنگلي كشت شود. پرورش دهندگان در آسيا دريافته اند كه این گونه ها قبل از ظهور هرگونه آلوده كننده هاي قارچ، برروي كاه پاستوريزه نشده غلات، مي توانند به سرعت آنها را كلونيزه كرده و رشد نمايند.

مراحل توصيه شده براي گسترش توده ميسليومي به منظور دستيابي به محصول بهتر

كشت هاي خالص در پتري ديش ها را در يك مخلوط كن با سرعت زياد قطعه قطعه مي كنند و براي توليد دانه هاي اسپان به كار مي گيرند.  مايه زني، شيشه هاي يك دوم و يك ليتري بذر گندم استريل، با مايع صورت مي گيرد. شيشه هاي تلقيح شده طي 4 تا 5 روز كاملاً رشد داده  مي شوند، به هر حال تهيه بذر قارچ به طور مدام بايد گسترش پيدا كند، تا كيفيت و قدرت آن حفظ شود. دانه هاي مايه كوبي شده با مايه مادري (كشت مادري) را مي توان بيش از دوبار تكان داد تا كاملاً ميسليوم قارچ پوشانده شوند. به محض تشكيل و كامل شدن دانه ها به بذر، بايد آن را مستقيماً به درون سوبستراي باردهنده ( بستر) مانند كاه گندم كشت كرد. دانه هاي اسپان در درون حجمي از سوبستراي پاستوريزه شده كاه به نسبت 10 تا 20 درصد (اسپان تر به سوبستراي خشك) تلقيح مي شوند. 14 روز پس از تلقيح بسترها اندام هاي باردهي توليد مي شوند.

محيط كشت بذر نسل اول، دوم و سوم قارچ: از كشت خالص مادري، دانه هاي گندم براي توليد هر سه مرحله بذر قارچ كفايت مي كند.

جدول 6-5 پارامترهاي رشدي قارچ Pleurotus djamor

پارامتر هاي رشد پنجه دواني بذر تشكيل گره هاي اوليه قارچ تشكيل اندام هاي بازدهي قارچ
دماي نگهداري Cْ 30-24 Cْ 25-18 Cْ 30-20
رطوبت نسبي 100-98 درصد 100-95 درصد 90-85 درصد
طول دوره 10-7 روز 4-2 روز 5-3 روز
ميزان گازكربنيك كمتر از5000

ميكروگرم درميلي ليتر

500-1000

ميكروگرم درميلي ليتر

150-500

ميكروگرم درميلي ليتر

تعويض هواي تازه 1-0 بار درساعت 8-5 باردرساعت 8-5 بار درساعت
نيازنوري ندارد 1500-750

لوكس در24 ساعت

150-750

لوكس در24 ساعت

چرخه محصول دهي قارچ؛ دو چين يا محصول، به فاصله زماني 7 تا 10 روز از يكديگر

سوبسترا براي توليد اندام باردهي قارچ

خاك اره درختان جنگلي سخت چوب، كاه غلات، پس مانده هاي ذرت؛ بقاياي قهوه، پس مانده هاي پنبه، ساقه هاي برگي موز، خرده شده نخل، باگاس نيشكر و غيره در فرمول به كار گرفته شده به وسيله توليد كنندگان برزيلي، از مخلوط مناسبي از 100 كيلو باگاس نيشكر، 8 كيلو سبوس برنج ، 3 كيلو كاه بنج، 2 كيلو كربنات كلسيم ذكر شده است. مخلوط را خوب به هم زده و كاملاً مرطوب مي كنند و براي مدت زمان 2 تا 4 ساعت در درجه حرارت 60 سانتي گراد پاستوريزه مي شود. بانو و همكاران (1978) دريافتند كه این قارچ P. flabellatus  هنگامي كه كنجاله پنبه دانه به ميزان 132 گرم در هر كيلوگرم از كاه خشك گندم اضافه شود، بيشترين عملكرد را مي دهد. كل مقدار قارچ توليد شده، 85 درصد بيشتر از عملكرد حاصل از كاه گندم پاستوريزه نشده است. جالب اينكه مقداري پروتئين قارچ هاي خشك شده نيز 38 درصد افزايش نشان داد روزوزاكي (1991) دريافتند كه با اضافه كردن مساوي، از مكمل هاي تجارتي موجود به نام هاي اسپان مت و فاست براك به ميزان 168 گرم در هر كيلوگرم كاه گندم، اساساً عملكرد قارچ P. flabellatus  را افزايش مي دهد. در این آزمايش ها، راندمان بيولوژيكي قارچ از 22 درصد به 77 درصد طي يك دوره برداشت 28 روزه، افزايش پيدا كرد. تصور این است كه عملكرد ساير گونه هاي قارچ صدفي نيز مي بايست به طور مشابهي بهبود پيدا مي كنند.

پتانسيل محصول دهي

این قارچ در صورتي كه مديريت خوبي براي توليد انجام شده باشد، راندمان بيولوژيكي به ميزان 75 تا 150 درصد، بسته سن قارچ ها در هنگام برداشت، خواهد بود. برخي از نژادهاي این گونه از لحاظ راندمان بيولوژيكي به اندازه قوي ترين نژادهاي قارچ صدفي از جمله P. pulmonarius و P. ostreatus  نيز بارور مي شوند.

توصيه هايي براي برداشت قارچ

اندام هاي باردهي قارچ در هنگام جواني بايد برداشت شود، و به گونه اي بسته بندي شوند كه فشاري به تيغه هاي شعاعي رنگ آنها وارد نشود. از آنجاييكه این قارچ به سرعت خراب مي شود، نگهداري قارچ كمتر از 4 تا 5 روز از زمان برداشت است. لذا سريعاً بايد به بازار مصرف عرضه شود. قارچ ها در هنگام بالا بودن تيغه هاي شعاعي، به دليل امكان مشاهده بيشتر، بهتر عرضه   مي شوند. به هر حال، رنگ صورتي منحصر به فرد، فروش را بسته به موقعيت بازار، به يك جلب كننده تبديل مي سازد.

مزه، طعم و شيوه پخت قارچ

طعم این قارچ به جذابيت بسياري از قارچ هاي گونه هاي ديگر صدفي كه در این بخش از كتاب توضيح داده شده است، نمي باشد. داراي بافت سفت و تندتر از ساير گونه هاي قارچ هاي صدفي است. رنگ صورتي قارچ در تماس با حرارت به سرعت از بين مي رود.هر چند بعضي افراد این قارچ را نسبت به قارچ هاي د P. pulmonarius و P. ostreatus  ترجيح مي دهند.

قارچ صدفي ترخون  Pleurotus euosmus (Barkley abud Hussey) Saccardo

قارچ صدفي ترخون رابطه خويشاوندي نزديكي با قارچ P. ostreatus  دارد. واتلينگ و گرگوري (1989) این قارچ را به عنوان يك شكل يا رقمي از P. ostreatus  مي دانند، ولي از نظر دارا بودن بوي شديد و تند ترخون از آن متفاوت است. گزارش هاي موجود از انگلستان و اسكاتلند نشان داده است كه قارچ Pleurotus euosmus از لحاظ كشت و كار مشابه به قارچ P. ostreatus عمل مي كند. قارچ P. euosmus  ازP. ostreatus به خاطر عطر و طعم خاص آن و اندازه اسپور، قابل تشخيص است. اندازه اسپور در گونه  P. euosmus اساساً 12 تا 14 ميكرون بزرگتر از اسپورهاي 5/7 تا 11 ميكروني مجموع نژادهاي اروپايي P. ostreatus است. هيلبر (1989) پيشنهاد مي كند كه این دو گونه بدون شك مترادف مي باشند. شكل ظاهري این قارچ با كلاهك فشرده (در هنگام رسيدن) و تيغه هاي طويل مشابه زيادي به قارچ  P. ostreatus دارد. eous (Barkley) Saccardo P.  مستقلاً يك گونه مجزا از گونه P. euosmus بوده و رابطه خويشاوندي نزديك تري به ارقام گونه P. djamor كه صورتي رنگ مي باشند دارد، تا ارقام قهوه اي خاكستري رنگ گونه P. ostreatus . چانگ و ميلز (1987) به تجزيه عناصر تغذيه قارچeous   P.  در كتاب ‹‹ قارچ هاي خوراكي و كشت آنها›› بدون ذكر جزئيات بيشتر پرداخته است (1987 صفحه 28). بحث هاي تاكسونوميكي در خصوص گونه هاي P. djamor و P. ostreatus نيز مورد مطالعه قرار گيرد.

اندازه كلاهك قارچ 5 تا 15 سانتي متر و پهن و گسترده است. در ابتدا تحدب دارد؛ ولي خيلي  زود مسطح مي شود. و نوعاً فشردگي شديدي در مركز آن به وجود مي آيد. رنگ قارچ ها در ابتدا زرد متمايل به قرمز تا خرمايي رنگ است كه با گذشت زمان قهوه اي تيره مي شود. گاهي اوقات توأم بالكه هاي آبي رنگ، به رنگ زرد گندمگون تبديل مي شود. با بالا رفتن سن قارچ و حتي در ابتدا  حاشيه ها اغلب نا منظم است. تيغه هاي تيره رنگ و بطور گسترده اي آويخته و تا پايين ساقه به طور عميق و شديد امتداد مي يابد. ساقه كوتاه گاهي اوقات وجود ندارد.

انتشار این قارچ محدود به جزاير بريتانيا بوده  و از انگلستان و اسكاتلند شناسايي شده است. اما هنوز وجود آن از ايرلند گزارش نشده است. این قارچ، نارون را ترجيح داده و روي كنده هاي آن مي رويد.

خصوصيات ميسليومي قارچ

سفيد رنگ داراي رشد طولي به صورت خطي و پنبه اي، قسمت هاي هوايي ميسليوم به سرعت رشد مي كند و به طور كلاسيك به ميسليوم قارچ صدفي شباهت دارد. طعم این قارچ شيرين و خوشمزه و معطر است و به طور واقعي از این نظر شناخته شده تر از گونه P. ostreatus است (جدول 7-5).

اندام هاي ميكروسكوپي

اسپورهاي قارچ به رنگ صورتي كمرنگ، تخم مرغي و باريك (دوكي) است اندازه آنها  5-4×14-12 ميكرون مشابه گونه P. ostreatus مي باشد . نژادهاي موجود این قارچ را، از كلكسيون هاي كشت خالص قارچ هاي خوراكي انگلستان، اروپا و آمريكا مي توان تهيه كرد.

روش طبيعي كاشت

در منابع علمي هيچ كس اقدام به پرورش این قارچ در فضاي آزاد و باز نكرده است. به هر حال با توجه به ويژگي خاص و قرابت آن به گونه P. ostreatus و این كه منشأ اصلي آن كنده هاي نارون مي باشد در این قارچ تمايل عجيب و حيرت آور به توليد محصول با استفاده از روش هاي طبيعي كشت وجود دارد.

مراحل توصيه شده براي گسترش توده ميسليومي به منظور دستيابي به محصول بهتر با انتقال كشت هاي خالص در مادري در محيط هاي غذايي آگار، به آب استريل شده و قرار دادن در دستگاه تكان دهنده به مدت چندين ثانيه نسبت به مخلوط كردن آن اقدام كنيد. سپس مخلوط را به دانه هاي ضد عفوني شده تلقيح كنيد. زماني كه ميسليوم روي دانه ها گسترده شد و كاملاً سطح دانه ها را گرفت به عنوان بذر مورد استفاده قرار دهيد.اسپان دانه مي تواند در كاه پاستوريزه شده يا خاك ارّه استريل شده بذر زني مي گردد. بذر دانه هاي براي نسل هاي اول و دوم و بذر خاك اره چوب هاي سخت براي نسل سوم مورد استفاده است.

جدول 7-5 پارامترهاي رشدي قارچ Pleurotus euosmus

پارامتر هاي رشد پنجه دواني بذر تشكيل گره هاي اوليه قارچ تشكيل اندام هاي بازدهي قارچ
دماي نگهداري Cْ 27-21 Cْ 24-18 Cْ 27-21
رطوبت نسبي 100-98 درصد 100-95 درصد 95-90 درصد
طول دوره 14-7 روز 10-7 روز 8-4 روز
ميزان گازكربنيك كمتر از1000

ميكروگرم درميلي ليتر

بيش از2000

ميكروگرم درميلي ليتر

بيش از1000

ميكروگرم درميلي ليتر

تعويض هواي تازه 1-0 بار درساعت 8-4 باردرساعت 8-4 بار درساعت
نيازنوري ندارد 1500-750

لوكس در24 ساعت

1500-750

لوكس در24 ساعت

چرخه محصول دهي قارچ؛ 3 چين يا محصول با فواصل زماني دو هفته يكبار

سوبسترا براي توليد اندام هاي باردهي قارچ

خاك ارّه چوب هاي سخت درختان جنگلي، كاه غلات، پوسته غوزه پنبه، باگاس نيشكر، ضايعات قهوه، ضايعات كاغذ و بسياري از مواد ديگر سلولزي و غيره. لذا این قارچ را احتمالاً بر روي مواد ليگنوسلولزي بيشتري مي توان پرورش داد.

پتانسيل عملكرد

این قارچ با كارايي بيولوژيكي 100-75 درصد، عمدتاً به اندازه قارچ در زمان برداشت و تعداد چين قارچ بستگي دارد. از آنجاييكه این قارچ از نظر زيست شناسي و ظاهر بشدت شبيه قارچ  P. ostreatus  مي باشد، بايستي همان ويژگي ها و مشخصات زمان برداشت را دنبال كرد.

این قارچ داراي 25 درصد پروتئين خام، 59 درصد قند، 12 درصد فيبر، 9 درصد خاكستر و 1/1 درصد چربي است. طعم این قارچ با توجه به نحوه طبخ متغير است. كشت و كار قارچ P.  euosmus  به موازات پرورش قارچ P. ostreatus در يك دامنه متوسط دمايي صورت مي گيرد و براي انگيزش محصول دهي نياز به شك سرمايي ندارد. كشت هاي انجام شده در مجموع محصولي يك نواخت، با اندازه متوسط اندام هاي باردهي را توليد مي كند. خوشه هاي قارچ 5 تا 10 تايي و به ندرتعداد آن بيش از این رقم مي شود.

فصل دوم :

بيوتكنولوژي قارچ

بيش از 2000 سال پيش قارچ هاي خوراكي و صنعتي نه تنها به عنوان منبع غذايي بلكه به خاطر اهميت دارويي شان استفاده مي شدند. اجتماع قارچ از آن پس به دو جمعيت مايكوفيليك و مايكوفوبيك تقسيم شده در ابتدا چگونگي استفاده از قارچ ها و تكثير آنها را مي دانستند در حالي كه بعدها قادر نبودند كه اشكال خوراكي را از غير خوراكي تشخيص دهند. آنها به خاطر ترس از قارچ هاي سمي ترجيح مي دادند كه از آنها دوري كنند. طبقه بندي قارچ هاي خوراكي و غير خوراكي راه را براي كشت تجاري قارچ هاي خوراكي هموار كرد. جدول 1 فهرستي از گونه هاي قارچ هاي قابل كشت را رائه داده است.

كشت قارچ

برخي مزاياي قابل توجه اكولوژيكي كشت قارچ هاي خوراكي عبارتند از:

جمع كردن دوباره پس مانده هاي گياهي كشاورزي همچون كودهاي دامي اسب و طيور، پوشالها وحصير غلات، تفاله نيشكرو غيره.

محيط كشت قارچ مي تواند از مواد زائد صنعتي همچون خاك اره، نوشيدني سولفيتي وپس مانده هاي صنعت كاغذ سازي نيز تهيه شود . درهندوستان ساليانه چندين تن مواد زائد كشاورزي بدون هيچ كاربردي براي آنها توليد مي شوند.

بدست آوردن بخش هاي ميوه اي گوشت آلود از بيوس قارچي خالص  كه عموماً به خوبي توسط مصرف كننده مورد قبول است بدون فرآيندهاي جداسازي گران قيمت ممكن است برخلاف ديگر بيومس هاي ميكروبي كه براي جدا سازي نيازمند هزينه هاي بالايي هستند.

محيط كشت قارچي ضعيف شده (يكبار مصرف شده است) مي تواند به عنوان غذاي دام  و يا كمپوستي براي استفاده در مزارع براي رشد محصولات كشاورزي نيز مورد استفاده قرار گيرد.

مراحل كشت

فرآيند كشت قارچ مي تواند به 5 مرحله تقسيم شود:

1- نگهداري محيط هاي كشت قارچي و توليد ماده اي كه براي تلقيح استفاده مي شود (بذر spawn).

2- پيش تيمار محيط كشت و تلقيح          3-  رشد قارچ هاي تلقيح شده در محيط كشت

4- آغاز تشكيل قسمت هاي ميوه اي         5- جمع آوري و مديريت پس از جمع آوري

آماده سازي محيط كشت اولين مرحله در پرورش قارچ است. بسته به مواد شيميايي مورد نياز براي محيط كشت، قارچ ها به دو گروه طبقه بندي مي شوند.

… قارچ هاي تجزيه كننده اوليه كه ساكن پس مانده هاي گياهي تيمار نشده هستند مثل پلوروتوس pleurotusو لنتينوس lentinus .

… قارچ هاي تجزيه كننده ثانيويه كه روي مواد آلي مرطوب تا حدودي تجزيه شده رشد مي كنند اينها اساساً روي كمپوست رشد مي كنند مثل آگاريكوس، لپستا و نودا و غيره

حفظ و نگهداري محيط هاي كشت و آماده سازي بذر spawn

دانه غلاتي همچون چاودار- گندم، سورگوم و ارزن و غيره عمدتاً به عنوان محيط كشت براي ميسليوم قارچي استفاده مي شوند. آگاريكوس بيس پروس، پلوروتوس، لنتينوس ادوس روي اسپاون تهيه شده از غلات رشد مي كنند. نژادهاي قارچي ابتدا به صورت ذخيره شده در شيب هاي آگار هستند و يا منجمد و سپس خشك مي شوند يا در شيب هاي مايع جاي گرفته در كيسه هاي پلاستيكي 10-2 ليتري حاوي سوبستراهاي اسپاوني استريليزه منجمد مي شوند. این مسأله نيازمند شرايط غير آلوده مي باشد.

تلقيح با انكوباسيون در اتاق هايي با رطوبت و دماي كنترل شده دنبال مي شود. اسپاون هاي نهايي در دماي ثابت 25-2 درجه سانتي گراد ذخيره مي شود، ميسليوم ها در شرايط نهفته اما زيست پذير حفظ مي شوند.

جدول 1 ليستي از قارچ هاي كشت شده مرسوم

گونه ها نام متداول
آگاريكوس بيس پروس (A. bisporus) قارچ هاي دكمه اي
آگاريكوس گونه خاص (A. spp) قارچ هاي گوش سياه
Lentinus edodes قارچ هاي بلوط
Volvariella volvacea قارچ ماشوره (حصير) يا قارچ چيني
پلوروتوس گونه خاص (P. spp) قارچ صدفي
Flammulia velutipen قارچ زمستان
Tremella fucifurmn قارچ هاي ژله اي سفيد يا گوش نقره اي
Pholiota nameko قارچ چسبنده
Henicum eninacem قارچ سرميموني يا قارچ خارپشتي
Hypsizyyusmarmorens شاي مجي (Shi mgi)
Grifela fnemdyuws قارچ مرغ نشسته يا ليموئو، ميتاكا

پيش تيمار محيط كشت و تلقيح

مواد پيش تيمار درسطح بهينه رطوبت وتخلخل فراهم مي شود. این عمل همچنين به خاطر جلوگيري از آلودگي نيزانجام مي شود . تيمار شيميايي به كاه با افزايش فرمالين صورت مي گيرد. مواد حاوي كاه براي 24 ساعت درآب خيسانده مي شود سپس آب اضافي خارج مي شود وكاه درچنين شرايطي 3-2 ساعت نگهداشته مي شود .

رشد ميسليوم هاي قرارگرفته درمحيط كشت

محيط كشت تلقيح شده توسط اسپاون به ظروف يا كيسه ها اضافه شده. این فرآيند را كيسه گذاري گويند. محيط كشت هاي استريل بسته به دسترسي مواد غذايي ومحتوي آبي با اسپاون پر مي شوند. تا قبل از مستقرشدن پخش ميسليوم هاي مناسب هيچ آبي مورد نياز نيست. بعد از اينكه سفيد شدن محيط كشت شروع مي شود خاك استريليزه به كيسه ها اضافه مي شود. سپس آبياري بطور منظم براي پرآب نگهداي آنها وحفظ رطوبت نسبي 98-80 درصد صورت مي گيرد.

شروع وتشكيل قسمت هاي ميوه اي

بعد از آبياري پريمورديوم كوچكي از مرحله سوزني شكل ظاهر مي شود درمرحله سوزني شكل آبياري بسيار ضروري است چراكه آب يا رطوبت رشد  مناسب پريمورديوم را مهار مي كند. پريمورديوم قارچي درسطوحي درتمامي محيط كشت بصورت انبوه برجسته است . مرحله صحيح جمع آوري درزمان پوشش بالاي حاشيه فنجان قارچ است قبل از ريختن پودر سفيد اسپورها .

جمع آوري ومديريت رساندن محصول به بازار

قارچ ها جزءخوشمزه ترين وفاسد شونده ترين محصولات كشاورزي هستند. جمع آوري ومديريت رساندن محصول به بازار به مهمي هريك از مراحل كشت هستند. جمع آوري با نگهداري بخش بالايي تنه ميوه دردست ودادن وپيچ ملايمي به آن صورت مي گيرد. عمر مفيد قارچ ها به ويژه دركشورهاي گرمسير بسيار كوتاه است . با توجه به عمر كوتاه ، برخي قارچ ها همچون Shittake يا قارچ بلوط وپلوروتوس خشك مي شوند وسپس درفروشگاه ها به فروش مي رسند. قارچ هاي خشك شده درهوا يا خشك شده در سرما را مي توان براي مدت طولاني تر بدون از دست دادن خواص عرضه به بازار ذخيره كرد.

ارزش غذايي قارچ ها

قارچ ها حاوي 35-20 درصد پروتئين ومنبع غني از ويتامين هاي خانواده B واسيد فوليك هستند.

ارگسترول موجود درقارچ ها به خاطر اثر hypoch-olestcrolemic آنها شناخته شده اند. پلي ساكاريد هاي قارچ خوراكي آگاريكوس پيس بورس داراي فعاليت ضد سرطاني هستند .

ارزش دارويي قارچ ها

قارچ هاي خوراكي بخاطر ارزش هاي دارويي شان درعلم پزشكي جديد حائز اهميت هستند. ارزش هاي پزشكي برخي گونه ها هم درجدول 2 فهرست شده است.

كشت قارچ وحفاظت محيط زيست

قارچ ها بطور مستقيم يا غير مستقيم محصولات زائد كشاورزي كودها كشت داده مي شوند. این يكي از مهمترين فرايند ها براي استفاده مجدد از فضولات حيواني است. اثر مثبت چنين كشتي از افزايش آلودگي محيط زيست با توليد آمونياك وبوي بد مهمتر است.صنعت قارچ فرصت هاي كاري را به ويژه به كشورهاي آسيايي آورده است. كشورهايي كه برخي خانواده ها واحد هاي توليد قارچ را حتي درخانه ها ويا مزارعشان اداره مي كنند.

فعاليت هاي گروه تحقيقاتي ژنتيك وميكروبيولوژي

1- بيولوژي مولكولي پلوروتوس اوستراتوس pleurotus ostreatus

2-  پرورش كمك كننده ماركري (Markre – assisted )

3- باكتروسين ها

فصل سوم :

بيولوژي مولكولي پلوروتوس اوستراتوس

گروه تحقيقاتي ژنتيك و ميكروبيولوژي (GMRG ) در1993 تحقيق برروي جنبه هاي متفاوت بيولوژي مولكولي قارچ پيشرفته عالي سفيد وتجزيه كننده وپلوروتوس اوستراتوس را به عنوان يك ارگانيسم مدل، شروع كرد .

تحقيق جالب اوليه این گروه دررابطه با شناسايي آگاس هاي كنترل كننده راه گزيني (تعيين مسير) (switching ) از رشد ميسليوم ها رويشي تا تشكيل بخش ميوه زايشي بود.

هرچند این فاصله طويل درموضوع، توصيف قبلي جنبه هاي مختلف ژنتيك وبيولوژي مولكولي پلوروتوس اوستراتوس را الزامي ساخت .

عموماً، GMRG پروژه هاي زير را به عهده گرفته است:

1- ساخت نقشه ژنتيكي پلوروتوس اوستراتوس. براي این هدف پلوروتوس اوستراتوس فلوريدا مورد استفاده قرارگرفت. نقشه پيوستگي ژن ها براساس تكنيك (RADP ) يعني تكثير تصادفي DNA پلي مورف انجام شد. كه جدايي آن درميان محموعه اي از بونوكاريونهاي مشتق شده از دي كاريون هاي سوش مورد استفاده بررسي شده اند. نقشه ، يازده گروه ژني پيوسته را شناسايي مي كنند. به  منظور تسهيل استفاده از نقشه پيوستگي ژن ها براي برنامه هاي كلوفنيك يا توليد مثل بيشتر ماركرهاي RADP به انواع مربوط به تكنيك (RFLP ) چندشكلي درطول قطعات محدود تبديل شده اند.

2- نقشه فيزيكي از پلوروتوس اوستراتوس. كروموزوم هاي پلوروتوس اوستراتوس Noo1 توسط تكنيك (PFGE ) يعني ژل الكتروفورز با ميزان متغير بدست آمده است. این سوش يك دي كاريون است كه دو كروموزوم مكمل آن بطور محسوسي متفاوت هستند. براي بررسي دو مكمل كروموزومي والديني، سوش Noo1 از طريق پروتوپلاست و كشت مونوكاريون هاي منفرد جدا شده از دي كاريون شده ها منفك شده است. این مونوكاريون ها كلني هاي پروتوناميده مي شوند و آنها از قطر طول كروموزوم به شكل معني داري متفاوت هستند. پروپهاي انتخابي با ماركرهايRFLP نقشه پيوستگي ژني توضيح داده شده در بالا در ارتباط هستند كه این پروپها براي شناسايي كروموزوم هاي قرار گرفته در ميدان متغير استفاده مي شوند.

3- بررسي ژن هاي ناسازگار در پلوروتوس اوستراتوس. استفاده كارآمد از پلوروتوس اوستراتوس در برنامه هاي كلونينگ وحشي به فهم اساس ژنتيكي سيستم جفت گيري این جانور نياز دارد. پلوروتوس اوستراتوس يك قارچ هتروتاليك است كه سيستم جفت گيري آن توسط دو ژني كنترل مي شود كه به صورت مستقل جدا مي شوند. (A, B) بررسي سوش ها تنها زماني مي تواند به انجام برسد كه يك هتروزيگوت دوتايي تشكيل شود.(AxAyBxBy ) بررسي ژن هاي ناسازگاردر پلوروتوس اوستراتوس شامل سه خط متني متفاوت مي شود.

103 . شناسايي ژن هاي ناسازگار درسوش هاي پلوروتوس اوستراتوس براي این مسير ناسازگار موجود درسوش هاي پلوروتوس اوستراتوس تجاري ويا تيپ هاي وحشي متفاوت استفاده مي شوند. این مطالعه شامل جداسازي سوش هاي مونوكاريون آزمايش كننده اي  نشانگر است كه سبب طبقه بندي الل هاي ناسازگار جديد موجود ديگر سويه هاي  ساير پلوروتوس اوستراتوس جدا شده مي شود.

جدول 1 الل هاي ناسازگار شناسايي شده در سوش هاي ما و براي آزمايش كننده هايي كه در مجموعه ما دردسترس هستند را خلاصه مي كند.

  1. بررسي تجزيه ژن هاي ناسازگار تيپ B . وجود الل هاي ناسازگار جديد تيپ B در نسل اسپوري يك دي كاريون داده شده از پلوروتوساوستراتوس فلوريدا (سوش Noo1) به مطالعه مكانيسم تشكيل این الل هاي ناسازگار جديد در این قارچ ها سرعت بخشيده است. فرضيه رايج این است كه این لوكوس يك نوع پيچيده تشكيل شده توسط دو ژن متفاوت (matBa, matBB) مي باشد و تركيب بين انها مي تواند در جهت ايجاد الل هاي ناسازگار جديد اتفاق بي افتد.

در سيستم ما این طرح اثبا ت شده توسط مدارك گرفته شده از بررسي فاكتورهاي B4, B3 حمايت مي شود. فاصله ژنتيكي بين لوكوس matBa, matBB در سوش Noo1 5/17 سنتي سورگان است.

303.شناسايي ماركرهاي مولكولي از نظر ژنتيكي در ارتباط است با لوكوس هاي ناسازگار A, B.

در بررسي نقشه پيوستگي ژني پلوروتوس اوستراتوس چندين ماركر مولكولي به يك يا دو مولكول ناسازگار شناسايي شده متصل مي شوند. چندين ماركر براي فاكتور ناسازگار B شناسايي شده اند. كه به همراه يك يا دو لوكوس به وجود آورنده فاكتور B با هم جدا مي شوند. يكي از ماركر هاي RFLP شناسايي شده به نظر مي رسد به طور خودبه خودي با هم اما در يك مسير مخالف با هر دو لوكوس B جدا مي شوند. این ماركر مي تواند براي استفاده در كلونينگ فاكتور ناسازگار B مفيد باشد.

مواد آبگريز hydrophobin

4- بررسي و شناسايي هيدروفوبين ها. هيدروفوبين ها پروتئين هاي آبگريز كوچكي هستند كه توسط قارچ ها ترشح مي شوند. این ها در حفاظت در مقابل كمبود آب و حمله پاتوژن ها نقش دارند همچنين هيدروفوبين ها در اتصال هيفها به خودشان و به محيط كشت نقش دارند. به عبارت ديگر هيدروفوبين ها داراي چندين كاربرد بيوتكنولوژي به عنوان سورفكتانتها، به عنوان عواملي براي سازگار كنندگي زيستي سطوح و در تغيير رطوبت سطوح هستند. بيان ژن هاي مربوط به هيدروفوبين به شكل تكاملي اي  تنظيم شده است و هيدروفوبين هاي متفاوت مي توانند از ميسليوم هاي رونيتي، بخش هاي ميوه اي و اسپورها جدا شوند. از اين رو، هيدروفوبين ها مثال خوبي از ژن هايي هستند كه بيان آنها در طي تغيير فاز از رشد رونيتي به تشكيل بخش ميوه اي ناگهان تغيير مي كند. در آزمايشگاه، ما 5 هيدروفوبين متفاوت را از پلوروتوس اوستراتوس جدا كرديم.

5- GMRG.  همچنين تكنولوژي را براي استفاده از ماركرهايي چون RAPO بنا نهاد كه این ماركر ها در شناسايي و طبقه بندي سويه هاي قارچي همچون  پلوروتوس اوستراتوس، آگاريكوس بيس پروس، آسترناريا آلترناتا يا ديگر موجودات زنده مثل استافيلو كوكوس اورئوس و غيره مورد استفاده قرار مي گيرد. این تكنولوژي در پروژه هاي گروهي با انستيتوهاي خصوصي يا عمومي متفاوت به كار گرفته مي شد.

به طور خلاصه GMRG مي تواند موارد زير را پيشنهاد كند.

1- مهارت در دستيابي به جنبه هاي مولكولي و ژنتيكي پلوروتوس اوستراتوس .

2- يك نقش پيوستگي ژني از قبل ارائه شد كه اكنون براي این گونه بيشتر كامل شده و توسط نقشه فيزيكي به دست آمده بر اساس جدا سازي كروموزوم ها توسط ژل الكتروفورز ميزان متغير تكميل مي شود.

3- مجموعه هاي آزمايش كننده (tester) ناسازگاري كه سرعت بخشيدن به دستكاري ژنتيكي مواد زيستي را ممكن مي سازد.

4- ايجاد مهارت در جداسازي و شناسايي محصولات ژني كه بررسي بيان ژن را در وضعيت طبيعي و بيان ژن نوتركيب را شامل مي شود.

5- ايجاد مهارت در استفاده از ماركرهاي شناسايي و تشخيص سويه هاي قارچي.

صدفیقارچهاي خوراكي
Comments (0)
Add Comment