مهانداس كارامچاند گاندی(1869-1948)

 یك رهبر بزرگ روحانی وسیاسی جنبش استقلال هند بود. وی مبتكر Wikisource]] [۱] “]]ساتیاگراها[[” طرح مقاومت توده ها بود كه شیوه عدم تبعیت از قانون را معرفی نمود و آهیمسا (]]پرهیز از خشونت[[) را بعنوان مبنای كارمبارزه خویش قرار داد؛ این شیوه مبارزه به یكی از محكم ترین فلسفه های مبارزه برای آزادی در سراسر جهان تبدیل شد. اورا با نام “ماهاتما گاندی” (هندی: महात्मा، / الگو:IPA/ ؛ در]]سانسکریت، “ماهاتما[[” به معنای “روح بزرگ” است) می شناسند ودر همه جای دنیا با این نام و نام “باپو” (در بسیاری از زبان ها به معنی” پدر”) از وی یاد می شود. گاندی نخستین بار ایده عدم تبعیت از قانون را در تلاش برای احقاق حقوق مدنی در كشور آفریقای جنوبی بكار گرفت. در بازگشت به هند رهبری كشاورزان و كارگران فقیر را به عهده گرفت و آنها را به اعتراض علیه مالیات ظالمانه و تبعیض فراگیر رهنمون گردید. او در سمت ریاست كنگره ملی هند برای فقرزدایی، آزادی زنان، برادری در میان اقشار مختلف و پایان بخشیدن به ایده نجاست و رفع تبعیض و نیل به خودكفایی اقتصادی كشور تلاش نمود. اما مبارزه او معطوف هدف استقلال هند سواراج بود. در هند شهرت زیادی كسب كرده بود و درسال 1930 با سفری 400 كیلومتری مردم منطقه را به نپرداختن مالیاتت نمك ترغیب نمود دندی مارچ و در سال 1942 علنا خواستار”]]خروج بریتانیا از هند[[” شد. گاندی حتی از سخت ترین شرایط به دلیل دو اصل عدم خشونت و حقیقت پای بند ماند. وی دانشجوی فلسفه هندو بود و زندگی ساده ای داشت.اونظام زندگی آشرام را برای خویش سازماندهی كرده بود یعنی تامین نیازهای شخصی به دست خود. او لباسهایش را خود تهیه میكرد وبا خوراك ساده و گیاهخواری یا خام خواری زندگی می نمود. برای پاك كردن درون خویش روزه های سخت می گرفت وحتی از امساك از غذا بعنوان اعتراض استفاده می كرد. تعالیم گاندی الهام بخش رهبران حقوق مدنی مردم بوده است، رهبرانی مثل دكتر مارتین لوتركینگ ، استیو بیكو، نلسون ماندلا و اونگ سان سوكی .گاندی با لقب پدر ملت در كشور هند از احترام زیادی برخوردار است و روز ولادت او 2 اكتبر همه ساله گرامی داشته می شود؛ این روز را “گاندی جایانتی” می نامند و روز تعطیل ملی می باشد.

 طفولیت تا جوانی

“مهانداس كارامچاند گاندی” در سال 1869 در یك خانواده هندو ]]مد[[ ]]وانیک[[ در گجرات هند دیده به جهان گشود. او فرزند كارامچاند گاندی صاحب سمت ” دیوان ” (نخست وزیری) پوربندر واز چهارمین همسر وی كه یك هندو از خاندان پرامایی وایشناوا بوده محسوب می شد. دو همسر اول كارامچاند كه هر یك صاحب دختری شده بودند به دلایل نامعلومی درگذشتند ( شایع شده كه هر دوآنها هنگام تولد فرزندشان جان سپردند.) همسر سوم وی نیز نازا بود و به كارامچاند اجازه داد مجددا ازدواج نماید. گاندی در آغوش مادری فداكار رشد می كرد و از تاثیرات جائین گجرات، رنگ و شكل می گرفت او از همان سنین كودكی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خوگرفت و به گیاهخواری، روزه داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش وزندگی توام با گذشت اعضای فرق ومذاهب مختلف اهتمام ورزید. خانواده اواز طبقه “]]وایشا[[” یا تجار هندی بودند. 

گاندی وهمسرش کاستوربا گاندی | کاستوربا (1902 )

 در ماه می 1883 در حالیكه 13سال داشت با دختری هم سن خود ازدواج نمود؛ والدینش هر دو آنها را اداره می كردند( همسرش كاستوربا یا کاستوربای نام داشت كه وی را ” با ” صدا می زدند ). حاصل این ازدواج چهار پسر بود: ]]هاریلال گاندی [[ متولد 1888؛ مانیلال گاندی متولد 1892؛ رامداس گاندی متولد 1897 و دوداس گاندی متولد 1900. او در سنین جوانی دانشجوی رشته پزشكی بود كه ابتدات در پور بندر وبعد در راجكوت تحصیل نمود. سپس در آزمون ورودی كالج سامالداس در باواناگار گجرات پذیرفته شد. درآنجا هم روزگار شادانی را تجربه نكرد زیرا خانواده اش او را تحت فشار گذاشته بودند تا یك ]]وكیل دعاوی شود. دراین اثنا فرصتی دست داد تا در انگلستان به تحصیل بپردازد، جایی كه گاندی آن را “سرزمین فلاسفه[[ و شعرا و مركز اصلی تمدن” می دانست. در سن 18 سالگی ودر 4 سپتامبر سال 1888 راهی دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته ]]حقوق پرداخت. در آن زمان در لندن[[ پایتخت یك كشور امپریالیستی زندگی سختی را می گذراند، چرا كه برای مادرش قسم یاد كرده بود از خوردن گوشت، الكل و لاقیدی جنسی احتراز نماید. اگر چه سعی میكرد آداب وسنن “انگلیسی” را بیاموزد – و مثلا به كلاس آموزش رقص برود – ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نكرد اما سیر كردن خود با كلم و گیاهان دیگر هم در آن كشور ساده نبود. زن صاحب خانه او را به یك رستوران خام خواری راهنمایی كرد. او علاوه بر قولی كه به مادرش داده بود، اطلاعاتی هم در مورد مزایای خام خواری كسب نمود. به انجمن خام خواران پیوست و حتی به عنوان عضو كمیته اجرایی آن در آمد و یك مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر نمود. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی موسسات به كار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار وخام خوار او عضو ]]انجمن فلاسفه الهیات[[ بودند كه در سال 1875 تاسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال می كرد و به مطالعه بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی می پرداخت. آنان گاندی را تشویق كردند تا به مطالعه ” باگاواد جیتا ” بپردازد. او كه پیشتر علاقه ای خاص به دین نشان نمی داد به مطالعه و قرائت مطالبی پیرامون هندوگرایی ، مسیحیت ، بوداگرایی ، اسلام وسایر ادیان پرداخت. پس از پیوستن به ]]انجمن وكلای انگلستان و ولز به هند بازگشت، ولی در امر وكالت در بومبای[[ موفقیت چندانی نداشت ولذا به شغل پاره وقت تدریس در یك دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجكوت بازگشت وبه عریضه نویسی برای شاكیان مشغول شد. ولی مجوز این كار را به او ندادند و مجبور شد كارش را تعطیل نماید. وی در شرح زندگی خویش از این جریان بعنوان تلاش ناموفق و تحمیل شده از سوی برادر بزرگترش یاد كرده است. درهمین اثنا بود (1893) كه قراردادی یكساله را با یك شركت هندی منعقد نمود تا در ناتال آفریقای جنوبی به کار مشغول شود.

 جنبش حقوق مدنی در آفریقای جنوبی سال (1895-1893 )

گاندی درآفریقای جنوبی (1895)

گاندی در سن 18 سالگی اولین روزنامه اش را خواند و در همان سنین در معرض دفاع در دادگاه هم قرار گرفت و میتوانست به تدریج وكالت در آفریقای جنوبی را پیشه كند. آفریقای جنوبی به طور چشمگیری بر او تاثیر گذارد، بویژه اینكه شاهد برخوردها و رفتارهای تبعیض آمیز فراگیری علیه سیاهپوستان و هندیهای مهاجر بود. یك روز در دادگاهی در ]]دوربان قاضی از او خواست دستار[[ سرش را باز كند. اما نپذیرفت و با عصبانیت دادگاه را ترك گفت. روزی دیگردر پیتر مارتیسبورگ نیز یك بلیط درجه یك قطار خرید ولی او را به واگنهای مربوطه راه ندادند و درنهایت او را از قطار بیرون كردند. بار دیگر سوار دلیجان شد كه راننده از اوخواست جایش را به یك مسافر اروپایی بدهد ودرركاب بنشیند و چون مخالفت كرد مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در طی سفر با دشواری های بسیار دیگری هم مواجه شد. مثلا بسیاری از هتل ها اورا نمی پذیرفتند. این وقایع به اذعان بسیاری از شرح حال نویس ها یا بیوگرافرها نقطه عطف زندگی او را رقم زدند و مبنای فعالیت های سیاسی آتی او شدند. مشاهده نژاد پرستی،تعصب و بی عدالتی علیه هندیها در آفریقای جنوبی سبب شد تا گاندی مسایلی را درمورد وضعیت و موقعیت خویش در جامعه مطرح كند. ولی هیچ یك ازاین رویكردها نمی توانند علت انتخاب سیاست عدم خشونت بجای انقلاب توسط وی را توجیه نمایند. [[Image:Gandhi Boer War 1899.jpg|left|thumb|200px| گاندی طی جنگ بوئر در لباس نیروهای امدادی آمبولانس ظاهر شد (1899).

گاندی در پایان دوره قراردادش آماده شد كه به هند بازگردد. اما درمیهمانی خداحافظی كه به احترام وی در دوربان برگزار شد ناگهان چشمش به روزنامه ای افتاد كه خبر آن حاكی از تصویب قانون منع شركت هندیها در انتخابات از جانب مجمع قانونگذاری ناتال بود. وقتی مسئله را با دوستانش مطرح كرد متوجه شد كه ایشان اطلاعات حقوقی و تخصصی كافی ندارند كه بخواهند با آن قانون مخالفت كنند ولذا از گاندی خواستند درآنجا بماند وبه آنان كمك نماید. طی چند مرحله شكوائیه هایی را علیه دولت بریتانیا وقانون ناتال تنظیم كرد. اگرچه نتوانست دراین قانون تغییری ایجاد كند، ولی در جلب توجه به وضعیت بد هندیها درآفریقای جنوبی موفق بود. طرفدارانش اورا متقاعد كردند كه در دوربان بماند و به مبارزه با قوانین ناعادلانه علیه هندیها درآفریقای جنوبی مبارزه كند. در سال 1894 ]]كنگره هندی ناتال[[ را تاسیس كرد و خود ریاست آن را به عهده گرفت. به كمك این سازمان مدلی از جامعه هندی در آفریقای جنوبی را بنا نهاد و هندی ها را هم وارد نیروی سیاسی كشور نمود و با انتشار اسنادی، جزئیات ظلم علیه هندیها و تبعیض های اعمال شده علیه ایشان توسط بریتانیائی ها را افشا كرد. گاندی در سال 1896 سفركوتاهی به هند كرد تا همسر و فرزندانش را برای اقامت به آفریقای جنوبی بیاورد. در ژانویه 1897 كه به آنجا بازگشت یك گروه سفید پوست به او حمله كرده و سعی نمودند اورا بدون محاكمه كشته و یا آزار دهند. [۲] او از چنان شخصیت ارزشمند و والایی برخوردار بود كه حتی از شكایت علیه اعضای این گروه خودداری كرد و همانجا بود كه مبارزه بدون خشونت را آغاز نمود؛ او به این اصل پایبند بود كه نباید فردی را بخاطر یك اشتباه به دادگاه كشاند. در سال 1913 روزنامه دیدگاه هندی را منتشر كرد. درآغاز جنگ آفریقای جنوبی وی از هندیها خواست تا از جنگ حمایت كنند و تلاش نمایند حقوق كامل شهروندی خود را مشروع نمایند. او 300 هندی آزاد و800 كارگر شاغل دیگر را سازماندهی كرده و نیروهای مذكور را در قالب “سپاه آمبولانس هندی” فعال ساخت، این سپاه یكی از چند واحد امداد رسان به سیاه پوستان زخمی جنگ محسوب می شد. خودش هم نقش متصدی پانسمان مجروحین جنگ اسپیون كوپ را برعهده داشت. اما درپایان جنگ بهبودی در شرایط هندی ها حاصل نشد ولی او دست از تلاش برنداشت. در سال 1906 دولت ترانسوال قانون جدیدی را به تصویب رساند كه بموجب آن جمعیت هندی این مستعمره باید مجوز اقامت رسمی می گرفتند. در 11سپتامبر همان سال تظاهراتی وسیع در ژوهانسبورگ برگزار شد و به این قانون اعتراض گسترده ای نمودند. گاندی برای نخستین بارروش “]]ساتیاگراها[[” (پیروی از حقیقت) را پیش گرفت و با اعتراض خود از هم وطنان هندی خواست تا از مراجعه به مراكز ثبت خودداری كنند و بجای خشونت قانون جدید را نادیده بگیرند والبته تبعات و مجازاتهای آنرا هم بپذیرند. این طرح به مبارزه ای 7 ساله انجامید و هزاران هندی زندانی شدند (از جمله خود گاندی كه چند مرحله حبس شد)، عده ای نیز بخاطر اعتصاب و عدم مراجعه به ادارات ثبت شلاق خوردند و حتی تیرباران گردیدند ولی كارتهای ثبت خود را آتش زدند و شیوه های غیر خشونت آمیز به مبارزه ادامه دادند. اگر چه دولت در سركوب اعتراض كنندگان هندی موفق بود ولی درنهایت فشار افكار عمومی ومبارزه عاری از خشونت آنان سبب شد كه ژنرال ]]ژان کریستین اسموتس[[ از آفریقای جنوبی وارد مذاكره با گاندی شود. از ماه می 1915 گاندی كه در احمد آباد یك اشرام تاسیس كرد كه آنرا در هند ساتیاگرا آشرام با سابارماتی اشرام می نامیدند و متشكل از 25مرد و زن بود كه هم قسم شده بودند تا صداقت عدم ازدواج اهیمسا ، عدم تملك، كنترل ذائقه و خدمات رسانی به مردم هند را در دستور كار خود قرار دهند.

ستیز برای استقلال هند (1916 – 1945 )

گاندی همچون جریان جنگ آفریقای جنوبی برحمایت بریتانیا در جنگ جهانی اول اصرار داشت و هندیها را برای پیوستن به ارتش ترغیب میكرد. منطق او با منطق بسیاری از افرا دیگر در تضاد بود ومعتقد بود كه اگر شهروندی كامل آزادی وحقوق در امپراطوری مطلوب باشد كمك به دفاع از آن تنها راه صحیح است او در مورد تشكیل كنگره ملی هند صحبت میكرد ولی دراصل توسط ]]گوپال کریشنا گوخال[[ که یكی از محترم ترین رهبران حزب كنگره بود با مسایل هند سیاستها و مردم كشور آشنا شد.

چامپاران و خیدا

گاندی در سال 1918 به اولین نتیجه مهم در مبارزاتش دست یافت و چامپاران و “خیدا” را دچار سردرگمی ساخت، اگرچه خیدا با سردار والابای پاتل هم دست گردید و نقش دست راست و رهبری شورشیان این منطقه را برعهده گرفت. در چامپاران که بخشی از ایالت ]]بیهار[[ است، یك نیروی مقاومت غیر نظامی را تشكیل داد كه رهبری دهها هزار كشاورز بی زمین و فقیر و یا كشاورزانی كه زمین كوچكی در اختیار داشتند را به عهده گرفتند. آنان مجبور بودند كشاورزی كنند وبجای پول نقد مواد اولیه لازم برای ادامه زندگی را دریافت نمایند. آنان از سوی نیروهای شبه نظامی ملاكان (كه اكثرا بریتانیایی بودند ) تهدید وسركوب می شدند ودرنهایت درماندگی وفقر فقط به ادامه بقا مشغول بودند وبس. روستاها بسیار كثیف و]]غیر بهداشتی[[ نگهداشته می شد و الكلیزم، نجس انگاری و [[ پرده ]] بیداد می كرد. دراین اوضاع نابسامان و گرسنگی بریتانیائی ها مالیاتی ظالمانه هم وضع كرده بودند و همچنان بر افزایش آن هم اصرار می ورزیدند. وضعیت بسیار ناامید كننده بود. در]]خیدا واقع در گجرات[[ هم وضعیت همینطور بود. گاندی درآنجا هم یك آشرام تاسیس كرد و جمعیت انبوهی از حامیان با تجربه خویش و داوطلبان جوان منطقه را سازماندهی نمود. او به مطالعه و تحقیقی پیرامون روستاها پرداخت وبه بررسی سطح رنج و مشقت آنان مشغول شد وشرایط عمومی زندگی فاسد و انگیزه را نیز شامل می شد. او با تكیه برنیروی روستائیان، به رهبری ایشان وپاكسازی روستاها پرداخت وبه ساخت مدارس بیمارستانها ونیز ترغیب دوری از بدیها و محكومیت بسیاری از رذایل اجتماعی همت گمارد. اما جرقه اصلی زمانی خورد که وی به علت ایجاد ناآرامی بازداشت و به خارج از استان تبعید شد. صدها هزار نفر در خارج از زندان مراكز پلیس و دادگاهها تجمع كرده و خوستار آزادی وی شدند و دادگاهها نیز با اكراه به خواست آنها عمل نمود. گاندی راهپیمائیها و اعتصاب ها را كه بر علیه ملاكین صورت می گرفت سازماندهی نمود وبدین ترتیب با جلب نظر موفقیت آمیز بریتانیائیها امتیازاتی برای كشاورزان دریافت كرد و مقرر شد تا پایان خشكسالی و قحطی به آنان اجازه دهند تا از محل برداشت محصول مقداری را برای مصرف خانواده خود كنار بگذارند. دراین اثنا بود كه گاندی از سوی مردم با لقب “باپو” به معنی پدر و”ماهاتما” به معنی روح بزرگ شناخته شد. درخیدا، پاتل نمایندگی كشاورزان درجریان مذاكره با بریتانیائیها را به عهده گرفت. بریتانیائیها تمام درآمد كشاورزی منطقه را جلب می كنند و مقداری نان بخور و نمیر به كشاورزان می دادند. تمام زندانیها در پی این مذاكرات آزاد شدند وجمع آوری درآمد كشاورزی هم به روستائیان سپرده شد. به این ترتیب شهرت گاندی در سراسركشور تعمیم یافت.

عدم همكاری

در پنجاب قتل عام مردم در]] باغ جالیان والا بدست نیروهای بریتانیا بین مردم بازتاب وسیعی پیدا كرد وخشم مردم و اقدامات خشونت آمیزشان را به همراه داشت. گاندی هر دو اقدام بریتانیا[[ و انتقام خشونت آمیز هندیها را محكوم كرد. او با صدور بیانیه ای با قربانیان غیر نظامی انگلیسی همدردی نمود و شورشها را محكوم كرد؛ پس از یك سخنرانی احساسی و عاطفی كه با نفی خشونت همراه بود وآنرا امری توجیه ناپذیر خواند.[۳] سپس گاندی به فكر تشكیل دولت كاملا مستقل و كنترل تمام نهادها و موسسات دولتی هند به دست خود هندیها افتاد؛ این ایده خیلی زود تكامل یافت و درقالب ” سواراج ” استقلال كامل فردی روحی و سیاسی را بین مردم ترویج كرد. او را برای پیگیری واجرای مفاد مورد تصویب ]]كنگره ملی هند[[ در دسامبر 1921 انتخاب كردند. كنگره به رهبری گاندی بسوی تصویب یك قانون اساسی جدید پیش رفت كه همان هدف سواراج را دنبال می كرد. عضویت در حزب برای عموم آزاد بود وهركس شهریه ورودی را می پرداخت پذیرفته می شد. با افزایش جمعیت حزب در آن سلسله مراتب و نظام حاكم گردید واز شكل یك حزب متشكل از نخبگان به حزبی ملی تبدیل شد. گاندی ایده عدم خشونت خود را به سیاست حاكم بر حزب تبدیل كرد وبعنوان جدی ترین اقدام مصرف كالاهای خارجی بویژه انگلیسی را تحریم نمود. او اعلام كرد كه همه هندیها بجای پارچه های انگلیسی از پارچه داخلی موسوم به “خادی” استفاده نمایند. [۴] او مرد و زن و ثروتمند و فقیر را به این كار واداشت تا استقلال كشور را در قالب یك جنبش و حركت ملی دنبال نماید. او استراتژی خود را به صورت یك نظام در آورد و زنان غیر فعال وفاقد آرزوهای بزرگ را به حركت درآورد و مشاركت آنان در فعالیت های سیاسی و استقلال طلبانه را تشویق كرد و به آنان انگیزه مشاركت بخشید. وی علاوه بر تحریم محصولات بریتانیایی موسسات تحصیلی و آموزشی و دادگاه های انگلیسی را هم تحریم كرد تا انگلیسی ها را وادار به استعفا از مشاغل دولتی نموده و ]]عناوین انگلیسی|عناوین[[ را ملغی نمایند. طرح “عدم همكاری” موفقیت وحمایت فراوانی را به خود دید و موجبات تهییج و مشاركت روز افزونی را در تمامی طبقات جامعه هند فراهم آورد وجنبش او به اوج خود رسید ودر نتیجه زد وخورد خشونت آمیز در ]]چواری چوارا (اتراپرادش[[) در فوریه 1922 به پایان رسید. باترس از اینكه مبادا جنبش استقلال به خشونت تبدیل شود رسما نام جنبش را عدم رعایت قوانین مدنی از سوی عموم مردم اعلام كرد وهرگونه ستیزه جویی را رد كرد. [۵] در ]]10مارس[[ ]]1922 گاندی دستگیر شد و به اتهام اغتشاش به 6 سال زندان محكوم گردید اما در فوریه 1924 یعنی دوسال بعد پس از یک عمل آپاندیس[[ از زندان آزاد گردید. طی این دوسال غیبت گاندی شخصیت وی بركنگره حاكمیت نداشت و خلاء او كاملا احساس گردید به طوریكه كنگره به دو جناح تقسیم شد. یك جناح به رهبری چیتا رانجان داس و موتیلال نهرو كه در قانونگذاری دخالت داشتند و دیگری به رهبری چاكرا وارتی راجاگوپالاچارنی و سردار والابهایی پاتل كه با این حركت مخالف بودند. بعلاوه همكاری بین هندوها و مسلمانان كه اوج قدرت جنبش ضد خشونت بوددر شرف اضمحلال بود.گاندی سعی كرد بین این تضادهای ایجاد شده پلی برقرار كند. اوبرای این منظور اعلام كرد كه در پاییز 1924 سه هفته روزه بگیرند البته این تلاش موفقیت چندانی نداشت. [۶]

سواراج وساتیاگراهای نمك

گاندی در میان مردم در جریان ساتیاگراهای نمك

گاندی بخش عمده دهه 1920 را خارج از صحنه اصلی نمایش گذراند و تلاش می كرد در پشت صحنه به حل مسایل و مشكلات حزب سواراج و كنگره ملی هند بپردازد. در سال 1928 باردیگر به صحنه بازگشت سال قبل از آن دولت بریتانیا كمیسیون اصلاحات قانون اساسی را تشكیل داده بودو مسئولیت آنرا به سرجان سیمون سپرد كه در هند كسی هم سطح او نبود. نتیجه این انتصاب بایكوت كمیسیون از سوی احزاب سیاسی هند بود. گاندی در دسامبر 1928 دركنگره كلكته بیانیه ای صادر كرد و دولت بریتانیا را ملزم به پذیرش نقش مهم كشور هند نمود و اظهار كرد كه درغیر این صورت در جنبش عدم خشونت ومسیر تلاش ومبارزه برای استقلال كشور تجدید نظر خواهد نمود. گاندی در دیدگاه جوانان پرشوری چون سوباس چاندرا بوس و جواهر لل نهرو تعادل برقرار كرد و درخواست نیل به استقلال فوری را متوازن ساخت و آنها را قانع كرد نه دوسال مد نظر او بلكه یكسال رابرای اعلام استقلال كشور مهلت بدهند. دولت بریتانیا پاسخی به این درخواست گاندی نداد. [۷] در ]]31 دسامبر[[ ]]1929 پرچم هند در لاهور به اهتزاز درآمد. در26 ژانویه[[ ]]1930[[ نیز كنگره ملی هند جشن استقلال را در لاهور برگزار كردند واین روز را روز استقلال هند اعلام نمودند. تمام سازمانهای هند هم این روز را جشن گرفتند گاندی نهضت جدیدی را هم برای مقابله با قانونه مالیات نمك راه انداخت واز 12مارس تا6 آوریل 1930 مسافتی 400كیلومتری را از احمد آباد تا دندی طی كرد و مردم را به تولید نمك برای خود ونه بیشتر ترغیب نمود. هزاران نفر هندی دراین مسیر با او همراه شدند. مبارزه وی دراین عرصه یكی از موفق ترین مبارزات بود ودرنتیجه 60000 نفر زندانی شدند. لورد ادوارد رئیس جمهور وقت تصمیم گرفت با گاندی مذاكره كند. در ماه مارس سال 1931 معاهده گاندی – ایروین به امضا رسید بموجب این معاهده دولت بریتانیا پذیرفت تمام زندانی های سیاسی را بازای تعلیق عدم رعایت قانون آزاد نماید. بعلاوه گاندی را به كنفرانس لندن دعوت كرد تا نمایندگی كنگره ملی هند را به عهده بگیرد.كنفرانس مذكور موجبات ناامیدی گاندی را فراهم آوردو ملی گرایان را نیز مایوس نمود چرا كه مشخص شد تمام توجهات لندن به هند متوجه شاهزاده ها واعیان وجلب رضایت ایشان است ونه انتقال قدرت.بعلاوه جانشین ایروین، لوردویلینگدون دربرابر ملی گرایان جبهه گرفت. باردیگر گاندی را دستگیر كردند و دولت تلاش كرد نفوذ او را كاهش دهد واورا از پیروانش جداكند. اما این تاكتیك به نتیجه نرسید. درسال 1932 دولت طبق قانون اساسی جدید و بدنبال مبارزات رهبر دالیت، بی آر آمبدلار به پیروان فرقه قائلین به نجاست، اجازه داد كاندید مستقل معرفی كنند. گاندی در اعتراض به این امتیاز 6روز اعتصاب غذا كرد و موفق شد امتیازات همسانی از دولت بگیرد. گاندی درپی این موفقیت زندگی پیروان فرقه قائل به نجاست را بهبود بخشید گاندی آنان را هاریجان یا دوستان خدامی نامید. در]]8 می[[ ]]1933[[ گاندی 21 روز روزه گرفت تا به جنبش هاریجان كمك كند. [۸] درتابستان 1934 سه مرحله تلاش ناموفق درزندگی او رقم خورد. وقتی حزب كنگره تصمیم گرفت به انتخابات اعتراض كندو درچارچوب طرح فدراسیون قدرت را قبول كند گاندی تصمیم گرفت از عضویت حزب استعفا دهد. او اصلا با حركت حزب مخالف نبود ولی احساس میكرداگر استعفا بدهد شهرت او زمینه سوء استفاده حزب را از میان خواهد برد دو بطورجه با كمونیستها، سوسیالیستها، اتحادیه گراهای تجاری، محافظه كاران مذهبی ؛ تفاوت داشت وبه هیچ وجه قصد نداشت هدف تبلیغات راج قرار گیرد ولذا طبیعی بودكه همراهی سیاسی با او را نپذیرد. [۹] در سال 1936 گاندی با ریاست نهرو در حزب به صحنه بازگشت ودرجلسه لاك ناو كنگره حضور به هم رسانید.گرچه گاندی مایل بود تمام تلاش خود را وقف استقلال هند كند ونه آینده كشور كنگره را از اتخاذ هدف سوسیالیسم بازنداشت. گاندی با سوباس بوس كه در سال 1938 به ریاست جمهوری رسید درگیر شد. مسایل مهم بین گاندی وبوس عبارت بودند از عدم تعهد وی به دموكراسی و عدم پایبندی به ایده اجتناب از خشونت. بوس علی رغم انتقادات گاندی در دور دوم هم پیروز شد ولی با استعفای دسته جمعی تمام رهبران هندی در اعتراض به حمله وی علیه اصول مطروحه گاندی كنگره را ترك گفت. [۱۰]

جنگ جهانی دوم و ترك هندوستان

 [[Image:Mahadev Desai and Gandhi 2 1939.jpg|right|thumb|210px| ماها دیورسایی (چپ ) در حال خواندن نامه ای برای گاندی ؛ این نامه در [[ 7آوریل[[ ]]1939]] از سوی ویكروی در بیرلاهاوس مومبای به او رسیده بود.[[

جنگ جهانی دوم در سال 1939 یعنی زمانی كه آلمان نازی به لهستان حمله كرد آغاز گردید.درشروع جنگ گاندی با طرح “حمایت اخلاقی عاری از خشونت” از بریتانیا پشتیبانی كرد ولی سایر رهبران كنگره كه بدون مشورت با نمایندگان مردم هند را به طور یكجانبه درگیر جنگ كرده بودند مورد حمله قرار گرفتند. تمام اعضای كنگره در پی این تصمیم استعفا كردند. [۱۱] گاندی پس از بررسی های طولانی شرایط اعلام كرد كه هند درگیر مبارزه برای كسب آزادی دموكراتیك است و نمی تواند درجنگ ازجناح خاصی حمایت كند. وقتی جنگ پیش رفت گاندی بیش از پیش به كسب استقلال رغبت نشان می داد و با صدور قطعنامه ای از انگلستان خواست هند را ترك كند. این هدف مشخص ترین خواسته حزب كنگره و گاندی بود انان در پی بیرون راندن بریتانیا از سواحل هند بودند. [۱۲] گاندی از سوی برخی از نمایندگان كنگره ونیز برخی از گروه های سیاسی هند اعم از طرفداران ومخالفان بریتانیا مورد انتقاد قرار گرفت برخی احساس میكردند كه تمام مبارزات طول عمر گاندی علیه انگلستان غیر اخلاقی بوده وعده ای هم اورا دراین مبارزه به كوتاهی متهم می كردند. جدی ترین مبارزه تاریخ هند تلاش برای اخراج خارجی های استعمارگر از كشور بوده است ودرهمین راستا جمعیت انبوه و بی سابقه ای دستگیر وزندانی شدند. [۱۳]دراین عرصه هزاران جنگجوی آزادی توسط نیروهای پلیس كشته و زخمی شدند وصدها هزار نفر هم دستگیر گردیدند. گاندی و حامیان او تصریح داشتند كه از جنگ حمایت نمی كنند مگر اینكه استقلال هند تضمین شود. او حتی تاكید كرد كه اگر خشونت حتی از سوی برخی افراد خاص ادامه یابد جنبش مردم را كنترل نخواهد كرد وبجای ایده عدم خشونت تاكتیك هرج و مرج قانونمند را كه به واقع از هرج و مرج عام بدتر بود جایگزین خواهد نمود گاندی از كنگره وهندیها درخواست نمود كه نظام آهیما و كارویا مارو به معنی انجام بده یا بمیر را درنیل به آزادی نهایی را دنبال نمایند. گاندی و كل كنگره كمیته كاری در [[9 آگوست[[ ]]1942 ]] دستگیر شدند. گاندی 2 سال در قصر آقاخان واقع در پون زندانی بود اینجا بود كه وی با دومصیبت بزرگ زندگی خویش مواجه شد. منشی 42 ساله او ماهادودسایی شش روز پس از دستگیری گاندی در اثر حمله قلبی جان سپرد و سپس همسرش كاستوربا پس از 18 ماه كه از زندانی شدنش سپری شده بود درگذشت. او قبل از پایان جنگ دراثر بیماری وضرورت انجام عمل جراحی از زندان آزاد شد. راج به هیچ وجه مایل نبود كه گاندی در زندان بمیرد و سبب شوری مردم شود. اگرچه طرح خروج از هند تاحدی به هدفش رسید ولی سركوبی جنبش بسیار شدید بود درهر صورت این جنبش پس از مدتها توانست نظم را تا پایان سال 1943 به هند بازگرداند در پایان جنگ انگلستان نشانه های بارزی از انتقال قدرت به هندیها را بروز داد و گاندی پایان مبارزات را اعلام نمود ورهبری كنگره را رها كرد و100000 زندانی سیاسی آزاد شدند. در فوریه 1944 كاستورباین گاندی در زندان مرد و شش هفته بعد گاندی دچار حمله شدید مالاریا گردید. وضعیت جسمانی اوروز به روز بدتر می شد تاجایی كه دولت در 6ماه می 1944 تصمیم گرفت او را از خدمت معاف نماید.

آزادی و تجزیه هند

گاندی به كنگره توصیه كرد طرح ماموریت كابینه بریتانیایی پیشنهادی سال 1946 را رد كند چراكه سخت به گروه بندی اكثریت مسلمانان معترض بود وآنرامقدمه ای برای تجزیه هند می دانست.اما اینبار بعنوان یكی از معدود موارد بی توجهی به خواست گاندی توصیه او پذیرفته نشد این درحالی بود كه نهرو وپاتل می دانستند اگر كنگره طرح را به تصویب نرساند كنترل دولت به گروه مسلمانان واگذار خواهد شد. بین سالهای 1946 تا 1947 بیش از 500 نفر در خشونت های مربوطه كشته شدند. گاندی قاطعانه باهرطرحی كه هند را به دوكشور تجزیه كند مخالف بود. بسیاری از مسلمانان هند كه در كنار هندوها وسیك ها زندگی می كردند نیز خواهان حفظ یكپارچگی هند بودند. ولی محمد علی جناح رهبر گروه مسلمانان به پشتیبانی گسترده از این طرح در پنجاب ،سند NWFP و بنگال شرقی پرداخت طرح تجزیه با رهبری كنگره بعنوان تنها راه پیش گیری از جنگ داخلی بین هندوان – مسلمان ها به تصویب رسید. سران كنگره می دانستند كه گاندی سرسختانه با تجزیه مخالف است و بدون موافقت اوكاركنگره به ثمر نخواهد رسید. نزدیك ترین همكاران گاندی نیز تجزیه هند را بهترین راه حل می دانستند و سردار پاتل درصدد برآمد تاگاندی را متقاعد كند تجزیه تنها راه گریز از جنگ داخلی است گاندی مستاصل نظر او را پذیرفت. گاندی در روز انتقال قدرت همراه با مردم هند در جشن استقلال شركت نكرد ودر كلكته تنها ماند واز تجزیه ناراحت بود ولی از پایان خشونت راضی بود پس از استقلال هند گاندی بر صلح و وحدت هند و… مسلمانان تاكید كرد. اوبارهبران جوامع مسلمان وهندوگفتگوهایی راترتیب داد وسعی كرد اوضاع درشمال هند وبنگال را آرام كند. علی رغم جنگ سال 1947 هند و پاكستان گاندی از پذیرفتن واحد پول ]]روپیه[[ برای پاكستان امتناع میكرد اگرچه شواری تجزیه این طرح را تصویب كرده بود رهبرانی چون سردار پاتل میترسیدند كه پاكستان درصدد ایجاد جنگ پولی علیه هند برآید. همچنین گاندی وقتی با طرح اخراج تمام مسلمانان به پاكستان مواجه شد ورهبران مسلمان وهندو از تفاهم با یكدیگر بازماندند دچار سرخوردگی شد. [۱۴] اوسخت از ایجاد ناامنی وعدم ثبات در پاكستان درهراس بود وآنرا مایه عصبانیت پاكستان علیه هندمی انگاشت. واقمال اشاعه وكشیده شدن نا آرامی ها به مرزهای دو كشور را می داد. گاندی همچنین از تجدید واحیای كینه های دیرین مسلمانان و هندوان وبروز جنگ داخلی می ترسید. گاندی پس از بحث با همكاران روزهای دور خویش از تصویب بودجه امتناع ورزید ودولت سیاست خود را تغییر داد وبه پاكستان هم مبالعی درنظر گرفت رهبران جوامع هندسیك و مسلمان از جمله راستریا سوایامسواك سانگ وهندوماهاسابها به او اطمینان دادند كه خشونتی دركار نخواهد بود و درپی صلح هستند. بدین ترتیب گاندی با آب پرتقال اعتصاب غذای خود را شكست. [۱۵]

 ترور

راج گات و دیگر یادبود ها|راج گات: یادبود گاندی در دهلی

در30 ژانویه 1948 هنگامی كه گاندی برای جلسه دعا راهی معبد بود در بیرلا هاوس دهلی نو توسط قدس ترور شد. قدس رهبر هندوهای تندرو كه با ماهاسابهای هند همدست شدوپرداخت بودجه برای پاكستان را تضمین كرده بود. [۱۶] قدس و همدس تروریست وی نارایان آپتن بعدها دستگیر ومحاكمه شدند ودر 10نوامبر 1949 اعدام شدند. آخرین نوشته های گاندی رام نام دارند كه در آنها گفته های وی پس از ترور تامرگ گرد آمده است ؛ “رام ” را ” ای خدا ” ترجمه كرده اند البته دراین مورد قطعیت وجود ندارد. جواهر لل نهرو طی سخنانی كه از رادیو پخش شد درمورد مرگ گاندی چنین گفت :

“دوستان و همراهان عزیز امروز نور از زندگی ما رخت بربسته است وهمه جا را ظلمت فرا گرفته است وواقعا نمی دانم كه چه بگویم وچگونه با شما سخن بگویم رهبر محجوب ما باپو پدر ملت دیگر درمیان مانیست شاید بهتر است بگویم مادیگر اورا نمی بینیم ما سالها او را ملاقات كرده ایم ولی دیگر نمی توانیم به سراغ او برویم واز او نظر توصیه ای بگیریم این یك فاجعه است نه تنها برای شخص من بلكه برای میلیونها میلیون نفر در سراسر كشور.

اصول گاندی

 حقیقت

گاندی زندگی خویش را وقف آشكار ساختن حقیقت یا ساتیا كرد. اوتلاش می كرد با یادگیری و درس گرفتن از اشتباهات خود و عملكرد خود به حقیقت دست یابد. وی شرح حال زندگی خویش را تحت عنوان “ماجرای تجربیات من با كشف حقیقت ” نوشته است.

 گاندی اعلام كرد كه مهمترین نبرد او تلاشی بود كه برای شكست شیاطین درونی ترسها و ناامنی های خود به عمل آورده است. گاندی خلاصه ای از اعتقادات خویش را درقالب “خداوند  حقیقت است” مطرح نمود وبعدها دیدگاه های خویش را اصلاح كرد وبیان داشت كه ” حقیقت خداوند است “. اولین بیان ممكن است مخاطب را با این شبهه مواجه كند كه گاندی از حقیقت برای شرح دیدگاه خویش نسبت به خداوند ونه تعریف شالوده وی استعفا كرده است ساتیا یا حقیقت در فلسفه گاندی همان خداوند وی تمام ویژگی های مفهوم هندویی خدارا درفلسفه خویش آورده است ( برهمن).

عدم خشونت

مفهوم عدم خشونت (آهیما ) و عدم مقاومت درتفكر مذهبی هندی تاریخی كهن دارد ودر مضامین مذهبی هندو بودائیت، جین، یهود ومسیحی به كرات دیده می شود. گاندی درشرح فلسفه وشیوه زندگی خود در خود بیوگرافی نویسی اش چنین آورده :

“وقتی ناامید می شوم بخاطر می آورم كه در طول تاریخ راه حق و عشق همواره پیروز بوده است حكمرانان و قاتل در برهه ای شكست ناپذیر جلوه می كنند ولی درنهایت همه آنها سقوط كرده اند – همیشه به این واقعیت فكر كنید.”

“چه فرقی می كند كه مرگ وبی خانمانی وبی سرپرستی ریشه در حكومتهای استبدادی داشته باشد یا با نام عدس آزادی و دموكراسی ایجاد گردد ؟”

“ضربه دربرابرضربه و چشم در برابر چشم دنیا را كور می سازد.”

“من بنا به دلایل زیادی آماده مردن شده ام و نه برای كشتن.”

گاندی در اجرای اصول مورد نظر خودهرگز از مسیر منطق خارج نشد. در سال 1940 كه حمله آلمان نازی به جزایر بریتانیایی اجتناب ناپذیر به نظر می رسید گاندی خطاب به مردم بریتانیا پیامی تحت عنوان عدم خشونت در جنگ و صلح چنین گفت :

” دوست دارم اسلحه را زمین بگذارید چرا كه كمكی برای حفظ جان و انسانیت شما نمی كند. با سلاح برداشتن و وارد جنگ شدن هیتلر و موسولینی ها را دعوت می كنید تا وارد كشور شما شوند و داشته هایتان را به یغما ببرند. اگر این آقایان محترم تصمیم بگیرند كشورتان را اشغال نمایند آنها را پس می زنید. اگر شما را در بیطرفی خود رها نكردند آنگاه زن و مرد و كودك از خاك خود دفاع خواهید كرد واجازه نخواهید داد به اهداف خود برسند.”

حتی در 1946 به لوئیس فیشر حسب حال نویس گفت:

“یهودیان خود را به چاقوی قصاب سپرده اند آنان باید خود را از فراز صخره ها به دریا پرتاب كنند.”

اما گاندی می دانست كه عدم توسل به خشونت مستلزم اعتقادی راسخ و شهامتی باورنكردنی است كه البته می دانست در همگان وجود ندارد لذا سعی میكرد به همه تفهیم كند كه لازم نیست همه دست از خشونت بردارند بویژه اگر خشونت در مقابل ترس باشد:

“گاندی نمی خواست ایجاد ترس از سلاح برداشتن یا ترس از احساس ناتوانی مقابله و مقاومت را درجنبش ساتیاگراها مشاهده كند. لذا در نوشته هایش آورده : قویا معتقدم هرجا بین خشونت وترس گرفتار شدیم باید خشونت را بپذیریم.”

“درهر جلسه ای تاكید می كنم كه تاراه بدون خشونت سبب تسلیم افراد صاحب قدرت درمقابل قدرتمند تر از خود نشود باید این راه را برگزید اما اگر با خشونت بتوانند مقابل این وضعیت بایستند وتنها راه احقاق حق خشونت باشد بی هیچ تاملی باید سلاح برداشت من هرگز نمی پسندم كه افراد شجاع بخاطر رعایت اصل عدم خشونت دربرابر نفوذ نیروهای ترسوی بد شاه فان تسلیم شوند و از آنها بترسند كه مبادا خشونت ایجاد گردد. شجاعت فقط در خوب تیر اندازی كردن خلاصه نمی شود بلكه جلوگیری از مرگ وآماده سینه سپر كردن دربرابر گلوله دشمن هر دو از ابعاد شجاعت هستند.  

گیاه خواری

گاندی در دوران كودكی گوشت خوردن را تجربه كرد. چرا كه اولا فردی كنجكاو بود وثانیا دوست صمیمی وی شیخ مهتاب او را به خوردن گوشت ترغیب می كرد. ایده گیاهخواری ونخوردن گوشت ریشه های عمیقی در آداب و سنن هندوها وجائین ها درهند وسرزمین مادری هند یعنی گجرات دارد به طوریكه بسیاری از هندوها گوشت نمی خوردند وخام خوار بودند وخانواده گاندی هم مستثنی نبود. گاندی پیش از رفتن به لندن برای ادامه تحصیل به مادرش، پوتلی بایی، وعمویش، بچارجی سوامی، قول داد كه در لندن لب به گوشت نزند الكل مصرف نكند ودرگیر بی بند وباری جنسی نشود. او به امساك خویش پایبند ماند وبجای تلاش برای تعیین نوع خوراك به ارائه فلسفه ای همت گماشت كه در طول زندگی آنرا مبنای امور خود قرار دهد. وقتی به سن میانسالی رسید یك خام خوار تمام عیار بود. وی مقاله ای در این مورد نوشت كه بخشهایی از آن در نشریه انجمن خام خواران لندن بنام گیاهخواری منتشر شد. دراین ایام افراد صاحب نظر زیادی به او الهام دادند وحتی با رئیس انجمن خام خواران لندن دكتر ژوسیا اولد فیلد دوست شد. مهانداس جوان همچنین با مطالعه كتاب هنری استفن سالت با رهبر پیشگام گیاهخوری دیدار كرد وبا اوهمراه شد. گاندی زمان زیادی از حضور خود در لندن را صرف ترویج گیاهخواری كرد. از نظر وی تغذیه گیاهی نه تنها نیازهای بدن را تامین میكرد بلكه در مقایسه با مصرف گوشت مقرون به صرفه هم بود. كما اینكه امروزه نیز گوشت در مقایسه با میوه جات، حبوبات و سایر گیاهان گرانتر است. همچنین بسیاری از هندیهای وقت كه با كمی درآمد دست به گریبان بودند خام خواری را نه یك سمت روحانی صرف بلكه یك رویه عملی و مناسب می انگاشتند. اودر مدتهای طولانی روزه می گرفت واز آن بعنوان یك ابزار مبارزاتی استفاده می كرد. با اعتصاب غذا آنقدر به مخالفان فشار می آورد تا خواسته های او را تامین كنند. درخود بیوگرافی وی اشاره كرده است. كه خام خواری سرآغاز پای بندی جدی وی به آیین برهمایی بوده بدون كنترل جامعی برنوع خوراك، وی در گام برداشتن در مسیر آئین برهما به شكست می رسید.

آیین برهما

گاندی در سن 36 سالگی از روابط جنسی كلا دست كشید ودرحالیكه زن داشت از نزدیكی با وی امساك كرد. این ایده به شدت متاثر از فلسفه برهمایی و آیین روحی وعملی پاكسازی درونی بود كه عمدتا نیز با پرهیز جنسی همراه بود. گاندی آیین برهمایی را ابزاری برای نزدیكی به خداوند وشرط اولیه خودشناسی می انگاشت درشرح حال او اشاره شد كه اهتمام زیادی برای مبارزه با شهوات وغیرت داشته كه مورد اخیر از غیرت به عروس دوران كودكی(كاستوربا ) دروی شكل گرفته بود. او امساك جنسی را یك الزام مشخص می انگاشت وآنرا ابزاری برای عشق ورزیدن ونه شهوت رانی می دانست. از دید گاندی آیین برهما به منزله كنترل حواس از طریق تفكر، كلام و عمل بود.

ساده زیستی

مجسمه ماهاتما گاندی در پارك میدان یونیون نیویورك

گاندی مجدانه براین باور پافشاری می كرد كه فردی كه به جامعه خدمت می كند باید زندگی ساده ای داشته باشد واین ساده زیستی را درآیین برهمایی جاری می انگاشت. او با رد زندگی به شیوه غربی به روند ساده زیستی را در آفریقای جنوبی درپیش گرفت واز آن بعنوان تلاش برای رسیدن به نقطه صفر یاد میكرد وبدین ترتیب هم درهزینه های غیر ضروری صرفه جویی می نمود وهم ساده زیستی را دنبال می نمود. اوحتی لباسهایش را خودش می شست. [۲۱] در یک مورد او هدایایی را که به خاطر خدماتش به جامعه به وی اهدا شده بود، باز پس داد. [۲۲]

گاندی درهر هفته یك روز را روزه سكوت سپری می كرد. امتناع از حرف زدن رامایه آرامش درونی می انگاشت این آموزه را هم از آیین برهما واصل موناشافتی یعنی سكوت وآرامش داشت. در این ایام سكوت با نوشتن برروی كاغذ با دیگران ارتباط برقرار می ساخت. گاندی از سن 37 سالگی به مدت سه سال و نیم از خواندن روزنامه ها خودداری نمود واظهار می داشت وضعیت نابهنجار جهان وامور جهانی آرامش درونی او را بهم می ریزد. او دربازگشت به هند واشتغال به شغل حقوقی از پوشش غربی دست برداشت اگر چه نشان از ثروت و موفقیت داشت. اولباسی برتن كرد كه مورد قبول فقیرترین افراددرهند بود واز پارچه تولیدی داخل موسوم به خادی استفاده می نمود. گاندی وپیروانش پارچه لباسهایشان را از نخی كه خود می رشتند تهیه می كردند ودیگران را نیز به این كار تشویق می نمودند. درحالی كه اكثر كارگران هندی بیكار بودند لباسهای مورد نیازشان را از تولیدیهای صنعتی تحت تملك انگلیسی ها خریداری می نمودند. گاندی معتقد بود چنانكه هندیها لباسهای خود را خودشان تهیه كنند ضربه اقتصادی سنگینی بر پیكره استعمارگران انگلیسی درهند وارد خواهند آورد. متعاقبا علامت چرخ نخ ریسی برروی پرچم كنگره ملی هند نقش بست. وی برای نشان دادن ساده زیستی درسراسر زندگی خود فقط یك دست هوتی می پوشید.

 ایمان

گاندی یك هندوبود و تمام عمر براین آیین استوار ماند وبسیاری از اصول خویش را از هندواقتباس نمود. بعنوان یك هندوی عامی معتقد بود همه ادیان برابرندودر برابر تلاش هایی كه برای تغییر دین وی به عمل آمد مقاومت نشان داد او شدیدا به خدااعتقاد داشت و لذا به مطالعه تمام ادیان بزرگ اهتمام ورزید. درموردهندوئیسم چنین می گوید:

” تا آنجا كه به من مربوط می شود ]]هندوئیسم[[ روح مرا ارضا می كند و وجود مراسیراب می نماید. هرگاه تردید وناامیدی درمن قوت می گیرد وهیچ پرتوامیدی را در افق پیش روی خودمشاهده نمی كنم به باگاواد جیتا رجوع می كنم وسطری از آن را پیدا می كنم كه به من آرامش دهد. بلافاصله لبخند بر لبانم نقش می بندد و اندوه وغم را به فراموشی می سپارم. زندگی من مملو از تراژدی بود واگر تعالیم این كتاب نبود شاید خیلی زود از پا می افتادم.”

گاندی معتقد بود كه اساس و شالوده هر دین را حقیقت وعشق تشكیل میدهد (محبت، عدم خشونت یا همان تركیب حكم طلایی ) اوهرگونه تعصب كور وگم بودن رفتارهای نادرست درهر دین وآیینی را زیرسوال میبرد وبه طرز خستگی ناپذیری در پی اصلاح اجتماعی برمی آمد. برخی از اظهار نظرهای وی درمورد ادیان مختلف به شرح زیر مطرح شده اند :

“لذا اگر می توانستم مسیحیت را بپذیرم وآنرا بزرگترین و كاملترین دین قبول كنم قطعا هندوئیسم را آنطور كه الان هستم قبول نمی داشتم. من اشكالات و نواقص هندو را می شناسم. اگر نجاست در هندو بوده قطعا به گوشت خام مربوط می شده نه گوشت پخته. نمی توانم سرمنشا اختلاف ادیان را درك كنم معنی اینكه چنین چیزی در قالب وداس یا كلام خدا مطرح می شود چیست؟ اگر چیزی از جانب خداوند الهام شود پس چرا در مورد قرآن و انجیل باید تردید كرد؟ دوستان مسیحی من سعی كردند مرا به مسیحیت سوق دهند و همین طور دوستان مسلمان من. عبداله شیت به شدت مرا به مطالعه اسلام ترغیب می كرد البته همیشه درمورد زیبایی دین اسلام حرفهایی برای گفتن داشت.” (منبع: ]] داستان تجارب من با حقیقت[[)

“به محض اینكه از مسیر اخلاق منحرف شویم دیگر شخصیت دینی نخواهیم داشت. در دین چیزی وجود ندارد كه از چارچوب اخلاق خارج باشد. مثلا انسان نمی تواند دروغگو و بیرحم باشد ودرعین حال مدعی شود خدا را دردرون خویش احساس می كند.”

“كلام محمد گنجینه عقل است، نه تنها برای مسلمانان بلكه برای كل بشریت.”

اوبعدها كه با سوال آیا یك هندو بودی مواجه شد جواب داد :

“آری من یك هندو هستم. همچنین یك مسیحی یك مسلمان و یك بودایی و یهودی می باشم. ”

گاندی برخلاف خود آنها كه با یكدیگر درتضاد بودند دستورات این ادیان را همسو ویكسان می دانست. البته درمباحث مطروحه دو تفاوت بارز فلسفی بین دوگروه بزرگ هندی درآن عصر را شرح داده است. در15 ژانویه 1934 زلزله مهیبی بیمار را لرزانید و خسارات وتلفات سنگینی برجای گذاشت. گاندی این حادثه ها را نتیجه گناه افراد رده بالای هندو می دانست چرا كه معتقد بود خوراكی های غیر مجاز نجس  را به معابدشان برده اند. [[گاندی به ترویج پرهیز از نجاست گوشت اهتمام زیادی داشت وافراد پای بند به این امساك را مردم كریشنا  می نامید. اما تاگور با این موضع گاندی مخالف بود ومی گفت زمین لرزه تنها منشا طبیعی دارد و نه اخلاقی اما سوء رفتار درمعابد هندو را نیز نفی می کرد.

انتقاد از گاندی

بی آر. آمبدكار رهبر دالیت از اینكه گاندی جامعه تابع اصل امساك را “هاریجانی” نامید انتقاد می كرد. آمبدكار و همراهانش معتقد بودند وی با این نامگذاری عملا حقوق سیاسی دالیت را زیر سوال برده است (محمد علی جناح ) وپاكستانی های عصر وی، گاندی را بخاطر كم اهمیت جلوه دادن حقوق سیاسی اسلام مورد انتقاد قرار می دادند واین درحالی بود كه دو گروه فوق با اصرار احمقانه بر این حقوق زمینه تنش اجتماعی را فراهم می آوردند وینایاك دامودار سواركار وپیروانش گاندی را سرزنش میكردند كه چرا از مسلمانان دلجویی كرده است و زمینه را برای ایجاد كشور مستقل پاكستان فراهم نموده است. پس از ترور گاندی وی از جمله افرادی بود كه به اتهام ارتكاب به ترور از طریق تحریك ناتورام قدس ویكی از رهبران برجسته هندو بنام ماهاسابها محاكمه شد. مورخین معاصر مثل آیشات جلال گاندی وكنگره را بخاطر عدم تمایل به تشریك قدرت با مسلمانان سرزنش می كنند وآنها را عامل تجزیه هندو می انگارند فعالان سیاسی هندو از جمله پراوین توگادیا و نارندرا موری شهرت خود را از قبل نقد احترامات ورهبری گاندی احراز نموده اند. مورخان گاندی را بخاطر دیدگاه هایش در مورد هیتلر و نازی هم به نقد كشیده اند گاندی معتقدبود هیتلر را با روشهای غیر خشونت آمیز هم می توان شكست داد. از جمله سخنان گاندی كه سخت مورد انتقاد قرار گرفته است این جمله بود كه: یهودیان اگر داوطلبانه مردن شهادت را برگزینند مورد عشق خداوند قرار می گیرند. [۲۳] برخی از انتقادها در برخی مقالات به چالش کشیده شده اند. [۲۴]. گاندی بخاطر اینكه لنین را غول روحیه نامیده بود از سوی گروه های ضد كمونیستی مورد انتقاد قرار گرفته بود. در زمستان 47-1946 تنش شدیدی بین مسلمانان و هندوها در ناحیه نواخالی یا بنگلادش امروزی درگرفته بود گاندی میانجی شد و با طرح خود كه بسیار هم جذاب بود و توجه همگان را به خود جلب می كرد این بحران را حل و فصل نمود. وی كه در حد فاصل دو جبهه قرار گرفته بود در سرما با برادر زاده 19ساله اش مانو خوابید وحتی اجازه نداد درگیری شبانه بین آنها ایجاد شود. از وی اقدامات عجیب و غریب بسیاری سر زده است. او می توانست بدون اینكه دچار تحریك شهوانی شود شب تا صبح زنی را در آغوش بگیرد. اوثابت كرده بود كه برپالسهای مغزی خود كاملا مسلط است واجازه نمی دهد پالسهای ناخواسته به اندامش دستور دهند. برادر زاده اش اولین شریك وجه آزمایشگاه برهمایی اومحسوب نمی شد. او با یك زن جوان دیگر از اعضای خانواده سببی اش كه 18 سال بیشتر نداشت در سرمای زمستان سخت و آغوش در آغوش خوابیدند تا از سرما مصون بمانند. چند منتقد عنادورزهم در هند وجود داشتند یكی از پرهیاهوترین آنها نیرمال كومار بوس، استاد دانشگاه ومترجم گاندی به زبان نواخالی بود. او مدعی بود كه هدف گاندی از تمرین سخت خوابیدن با زنان و عدم تحریك جنسی چیزی جز سوء استفاده از آنها نبوده است. چرا كه معتقد بود هرزنی نقاط تحریك پذیری دارد كه با تماس مرد با آن نقاط خواه یا ناخواه تحریك می شود. او حتی گاندی را كه درصدد دفاع از خودبرآمده بود ودرجلسات نامه ها و مقالات گوناگون استفاده شهوانی از زن را عملی شنیع می پنداشت تقبیح میكرد. اما رفته رفته سیل انتقادات از گاندی فروكش كرد. حتی بوس كه سردمدار منتقدین بود بعدها در كتاب “روزهای همراهی با گاندی ” تایید كرد كه او تا سال 1948 كه ترور شد بدون انگیزه های شهوانی دركنار زنان می خوابید واز همین راه قابلیت واپس زنی شهوت را در خود احیا نموده بود.گاندی توجه به سكس از سرشهوت را گناه می پنداشت (درست همانطوركه مصرف مشروبات الكلی را گناه می دانست ). او جاذبه جنسی بین مرد وزن را غیر طبیعی می دانست و معتقد بود علاقه زن وشوهری باید از نوع محبت خواهر وبرادری باشد وروابط جنسی شهوانی را صرفا برای تولید مثل مجاز می دانست.

استنباط های غلط

  • امروزه تاریخ گاندی را بخاطر شكست دادن بدون خونریزی بریتانیائیها می ستاید. در مورد واكنش بریتانیائیها به جنبش گاندی اطلاعات دقیقی وجود ندارد. اگر چه به نظر می رسد كه آنها باید گاندی را بخاطر اقداماتش كه عمدتا ضد استعماری بود دركنار رهبران هندی تقبیح میكردند ولی به طور جدی علیه آنان وارد عمل نشدند و هیچ گاه نیز از این برخورد خود اظهار تاسف و پشیمانی هم نكردند.

ماترك

گاندی هیچگاه جایزه صلح نوبل را نبرد، اگر چه 5 بار در سالهای 48-1937 كاندیدای دریافت این جایزه شد. چند دهه بعد كمیته متولی اعطای جایزه صلح نوبل از این كه نام وی را حذف كرده است اظهار تاسف نمود و رسما اعلام كرد كه ملیت وی در رد نامش تاثیر گذار بوده است. درسال 1948 نیز كه گاندی فوت كرد هیچكس دیگری هم وجود نداشت كه صلاحیت دریافت این جایزه را احراز كرده باشد و در سال 1989 كه دالایی لاما جایزه نوبل را برد رئیس كمیته اظهار داشت: “لازم است یادماهاتما گاندی را گرامی بداریم.” [۲۵] ]]آلبرت اینشتین[[ پس از مرگ گاندی گفت: “نسلهای بعدی به سختی می توانند باور كنند مردی از جنس گوشت و خون با این ویژگی ها در زمین می زیسته است.” همچنین می افزاید: “من معتقدم دیدگاه های گاندی از دیدگاه های هر فرد سیاسی دیگری در عصر ما برتر وروشن تر بوده است. باید سعی كنیم از روحیات او تاسی نمائیم. برای نیل به خواسته های خود نباید راه خشونت را پیشه كنیم درعین حال دست كشیدن از باورها نیز ازكارهای شیطانی است” وبی شك این گفته ها ناقض ارتباط او با پروژه منهتن است. الگو:واقعیت

مجله تایمز در پایان سال 1999 گاندی را دوشادوش اینشتین بعنوان شخصیت های برگزیده جهان معرفی كرد و شخصیت هایی چون دالایی لاما ، لخ والسا ، مارتین لوتركینگ ، سزار چاوز ، اونگ سان سوكی ، بنینگو آكینو ، دسموند توتو و نلسون ماندلا را فرزندان گاندی و پیروان مكتب فكری عدم خشونت او نامید. دولت هند نیز به افراد برجسته ای كه درعرصه خدمات اجتماعی عملكرد نمایانی داشته اند ونیز به شهروندان و رهبران برجسته جهانی جایزه سالانه صلح ماهاتما گاندی اعطا می كند. نلسون ماندلا رهبر آفریقای جنوبی در مبارزه با تبعیض و جداسازی از جمله افراد غیر هندی است كه این جایزه را دریافت نموده است. درسال 1996 دولت هند اسكناس های منقش به تصویر ماهاتما گاندی را عرضه كرد وآنها را در قالب اسكناس های 5، 10،20،50،100، 500 و1000روپیه ای به چاپ رسانید. در سال 1969 بریتانیا تمبرهای پستی منقش به تصویر وی را بمناسبت بزرگداشت یاد او چاپ نمود.

ماهاتما

واژه ماهاتما كه معمولا درجهان غرب به غلط نام گاندی تلقی می شود از واژه سانسكریت maha به معنی بزرگ و atma به معنی روح اقتباس شده است. منابع زیادی مانند کتاب “رابیندرانات تاگور: دیوان” داتا و رابینسون معتقدند که اولین بار ]]رابیندرانات تاگور[[ این عنوان را به وی داد. [۲۶]

عده ای نیز معتقدند كه ماهاتما برای اولین بار در 21ژانویه 1915 توسط یكی از حامیان مبتكر وی بنام  نائوتاملال بهاگاوانی مهتا  و  مدرسه كامریبای  خطاب به گاندی اطلاق گردیده است.

[۲۷] گاندی در شرح زندگی خویش هرگز عنوان نداشته كه احساس لایق احترام بودن نمی كرده است. [۲۸]

طبق نظر مانپاترا نام ماهاتما بدین سبب برای گاندی در نظر گرفته شده كه او خود را وقف عدالت و صداقت نموده بود.

كارامچاند گاندیمهانداس
Comments (0)
Add Comment