نقش زن از دیدگاه امام خمینی

به نام خدا

دیدگاههای امام خمینی (ره)

یکی از مهمترین الگوهای دین‏شناختی حضرت امام در حوزه مسایل زنان که در واقع وجهی اساسی در تمایز میان اندیشه و نگاه ایشان و بسیاری از بزرگان دیگری که از زبان دین سخن می‏گفتند و می‏گویند، به شمار می‏رود، اصل و محور فراگیر و گسترده‏ای است که در اینجا با عنوان مسؤولیت و دخالت در سرنوشت از آن نام می‏بریم.این مهم با توجه به سرفصلها و موضوعات متعددی که در مصداق‏یابی آن از منظر اندیشه امام وجود دارد و می‏تواند با تعابیر دیگر و یا در چند بخش مجزا مطرح شود.مجال اندک مقاله چاره‏ای جز شرح اجمالی و پرداختن فهرست گونه به بخشی از عناوینی که زیر مجموعه این اصل قرار می‏گیرند، باقی نمی‏گذارد. آنچه در این بخش مورد نظر است عمدتا از وجهه نظر مسؤولیت عملی زن در دو حوزه فرد و جامعه است و نگاهی به بعد کلامی و مباحث انسان شناختی ندارد.در آن زمینه به همان شرحی که در محور «خوشبختی، کالای مشترک‏» ، آمد بسنده می‏کنیم. تردیدی نیست و کسی نیز نمی‏تواند تردید کند که زن نیز یکسان با مرد، در سرنوشت‏خود دخیل است و پاسخگوی عمل خود می‏باشد.مدار تکلیف و مسؤولیت، عبارت است از اراده و اختیار و آزادی عمل از یک سو، و خرد و آگاهی از سوی دیگر.و هر انسانی، زن یا مرد، در گرو دستاوردها و اکتسابات خود است، چه خوب و چه بد:

کل نفس بما کسبت رهینة

ولها ما کسبت و علیها ما اکتسبت.

در اینها تردیدی نیست و کسی نیز تردید نکرده است و نیازی به شرح و بسط آن نمی‏باشد.آنچه در این مختصر از منظر دین‏شناسی امام به آن اشاره می‏کنیم، همسانی زن و مرد و مسؤولیت مشترک آنان در حوزه عمل بانوان بویژه در زمینه‏های حضور اجتماعی می‏باشد.مظاهر حضور اجتماعی اعم از تلاشهای فرهنگی، آموزشی، سیاسی و هنری، تحصیل، اشتغال، و تولیدات صنعتی، کشاورزی و دامی و دیگر فعالیتهای اجتماعی با «حفظ جهات شرعی‏» اختصاص به قشری یا جنسی خاص ندارد و زنان نیز نه تنهاحق پرداختن به آنها را دارند بلکه در بسیاری موارد تکلیف دینی و اجتماعی آنان به شمار می‏رود و تلاش حضرت امام نیز طی سالهای مبارزه و پس از آن، از جایگاه مرجعی بزرگ و رهبری که فقط و فقط از موضع احکام دین و تکالیف اسلامی سخن می‏گوید، مصروف این شد که بانوان را به صحنه آورد و از قید و بندهای خرافه‏ای و محرومیتهای خودساخته‏ای که بر تلاش اجتماعی و نقش‏آفرینی آنان با توطئه دشمنان و ناآگاهی توسط برخی دوستان بسته شده بود بگشاید و آنان را به مرحله‏ای از رشد و بالندگی برساند که در ردیف یکی از افتخارات خود و جامعه اسلامی در آغاز وصیت‏نامه سیاسی الهی خویش اعلان کند:

ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه‏های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان، در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند…و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمودند .

اصل همسانی زن و مرد در جایگاه اجتماعی و حضور سازنده و فعال در صحنه‏های مختلف جامعه به عنوان یک انسان مستقل، امری نیست که آشنایان به اسلام بی‏آلایش و رها از داوریهای پیش‏ساخته و تکلفهای خودساخته، به آن اذعان نداشته باشند.مفسر عالی‏قدر، علامه طباطبایی در شرح جایگاه اجتماعی زن در بیانی کلی می‏نویسد:

و اما وزنها الاجتماعی: فان الاسلام ساوی بینها و بین الرجل من حیث تدبیر شؤون الحیاة بالارادة و العمل فانهما متساویان من حیث تعلق الارادة بما تحتاج الیه البنیة الانسانیة فی الاکل و الشرب و غیرها من لوازم البقاء، و قد قال تعالی:

«بعضکم من بعض‏»  ، فلها ان تستقل بالارادة و لها ان تستقل بالعمل و تمتلک نتاجها کما للرجل ذلک من غیر فرق،

«لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت‏»

محصول این بخش سخن علامه این است که زن در برآوردن نیازهای انسانی و اجتماعی خویش با مرد یکسان است و می‏تواند مستقلا تصمیم بگیرد و مستقلا عمل کند و مالک دستاوردهای خود است.در نگاه ایشان تنها دو ویژگی در زن است که طبعا و به مقتضای آن دو، مسؤولیتهای خاصی را متوجه او می‏سازد:

احدیهما: انها بمنزلة الحرث فی تکون النوع و نمائه فعلیها یعتمد النوع فی بقائه فتختص من الاحکام بمثل ما یختص به الحرث، و تمتاز بذلک من الرجل.و الثانیة: ان وجودها مبنی علی لطافة البنیة و رقة الشعور، و لذلک ایضا تاثیر فی احوالها و الوظائف الاجتماعیة المحولة الیها.

«آن دو ویژگی، یکی جایگاه و مسؤولیت زن در چرخه شکل‏گیری وجود آدمی و رشد آن است که بقای نسل متکی بر این جایگاه است و طبعا در «تشریع‏» و تنظیم مناسبات اجتماعی به مقتضای آن و نه بیشتر، احکام و مسؤولیتهایی را متوجه او می‏سازد، و دوم، ساختار لطافت‏آمیز و ظرافتهای ادراکی وی است که به گونه‏ای در مسؤلیتهای محوله به او تاثیرگذار می‏باشد» و شرح آن در بخش دیگری از همین نوشته با عنوان «عاطفه زن، نقطه عطف زندگی‏» آمده است.

حضرت امام به مقتضای شناخت همه جانبه و عمیقی که از آموزه‏های دینی دارند – به شرحی که در مقدمه گذشت – رسالت‏خود و انقلاب اسلامی را دستیابی زنان به مقام والای انسانی می‏دانند، به گونه‏ای که بتواند در سرنوشت‏خود دخالت کند:

ما می‏خواهیم زن به مقام والای انسانیت‏برسد.زن باید در سرنوشت‏خودش دخالت داشته باشد.

اگر قرآن کریم سرنوشت جوامع را به دست‏خود آنان می‏داند و پیشرفت و تحولات نیک آن را در سایه تلاشهای آحاد جامعه معرفی و انحطاط اخلاق و فرهنگ و زوال نعمتها و شکست تمدنها را نیز ناشی از عملکرد خود مردم می‏شمارد این «مردم‏» اختصاص به گروهی خاص ندارد.جلوه‏ای از این اصل قرآنی همان است که در سخنان امام بارها بر آن تاکید شده است; از جمله اینکه:

اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، همان طوری که مرد در همه شؤون دخالت دارد، دخالت می‏دهد.

حضرت امام چنان که اشاره شد، دخالت در سرنوشت‏خود و شؤون اجتماعی را نه تنها حق بانوان بلکه تکلیف شرعی و به عنوان عمل به وظیفه دینی و اجابت دعوت الهی می‏شمارند و این، آن الگویی است که ما را در شناخت‏بیشتر دین یاری می‏دهد و یک عامل اساسی در برتری اسلام در تکریم شخصیت زنان و حمایت از حقوق اجتماعی و سیاسی آنان و تاکید بر مشارکت و حضور آنان در عرصه‏های مختلف اجتماعی در مقایسه بادیگر مکاتب و نظامها است.

این بانوان را کی بسیج کرده که در همه شؤون کشور دخالت می‏کنند و دخالت‏بجایی همه می‏کنند؟ اینها را کی، اینها را خدا دعوت کرده است.اینها لبیک برای خدا دارند می‏گویند.

پیامبر اکرم (ص) دعوت خویش را از روز نخست متوجه همه اقشار اجتماعی می‏دانست.دومین فردی که به او ایمان آورد یک زن بود که تا آخر نیز به پای ایمان خویش ایستاد و آنهمه فداکاری کرد و نام خویش را به عنوان یکی از چهار زن برگزیده جهان توحید ثبت نمود.زنان در همه صحنه‏ها حضور داشتند، حضوری مسؤولانه و از سر ادای وظیفه دینی و رسالت ایمانی خود.حضوری که در پاسخ به ندای پیامبر (ص) بود.در نخستین بیعتی که با پیامبر (ص) پیش از هجرت در عقبه، از جانب چند نفر از مردم یثرب که هنوز نام «مدینه‏» را نیز به خود نگرفته بود، صورت گرفت، از زنی به نام هفراء دختر عبید بن ثعلبه نام برده شده است و در همیت‏حضور وی همان بس که برخی علت نامگذاری آن بیعت‏به «بیعة النساء» را همین می‏دانند.در بیعت دوم سال بعد نیز حداقل دو زن حضور داشتند.در بیعت عمومی مردم مکه هنگام فتح آن نیز همه شرکت جستند.قرآن کریم نیز به مساله استقبال زنان از بیعت پرداخته و پیامبر (ص) را موظف به‏پذیرش آن کرده است. در جریان هجرت نیز که یک امر حیاتی برای مسلمانان بود، چه در هجرت مخفیانه به حبشه که از جمع حدود یکصد نفر مهاجران، نزدیک 20 نفر زن شرکت داشت، و چه در هجرت به مدینه، پیش از هجرت پیامبر (ص) و پس از آن که مسلمانان اموال خویش را در مکه نهاده و به دنبال پیامبر (ص) روانه مدینه می‏شدند و حدود 500 کیلومتر راه را با دشواری بسیار طی می‏کردند.

حضرت امام در باب ضرورت مشارکت‏بانوان در آنچه که به سرنوشت جامعه اسلامی مربوط می‏شود، در حوزه‏های مختلف اجتماعی، بیانات بسیاری دارند که پرداختن به همه نکات و آموزه‏های آن از مجال بحث‏بیرون است.آنچه در این مختصر بازگو می‏شود تنها اشاراتی بس کوتاه، آن هم به بخشی از محورها و عناوین است، افزون بر آنچه در سایر بخشهای مقاله آمده است.

مشارکت ‏سیاسی:

یکی از محورهایی که در حضور اجتماعی بانوان، سخت مورد تاکید حضرت امام است، مساله مشارکت‏سیاسی آنان می‏باشد:

زن باید در سرنوشت‏خودش دخالت داشته باشد.زنها در جمهوری اسلام‏رای باید بدهند.همان طوری که مردان حق رای دارند، زنها حق رای دارند.

همان طوری که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زنها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند.زنها هم باید در فعالیت‏های اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند.

آنچه در این نوشته، به عنوان محور اصلی دنبال می‏شود، این نکته اساسی است که حضرت امام اینها همه را از موضع دین و در جایگاه معرفی اسلام بازگو می‏کنند.و چهره‏ای که از دین و شریعت ترسیم می‏کنند جز این نیست که بانوان دوشادوش مردان در عرصه‏های مختلف اجتماعی و شؤون زندگی حضور فعال و مسؤولانه دارند:

خانمها برای اینکه یک چیزی مثلا دستشان بیاید، – یک – یا فرض کنید که صاحب منصب بشوند نمی‏آیند بیرون خودشان و بچه‏هایشان را به کشتن بدهند.این اسلام و قرآن است که خانمها را آورده است‏بیرون و همدوش مردها بل جلوتر از مردها وارد در صحنه سیاست کرد

حضور در عرصه سازندگی:

یکی دیگر از صحنه‏های مشارکت فراگیر، مساله سازندگی همه جانبه کشور و جامعه است که هیچ کس نباید و نمی‏تواند تردید کند که بدون حضور فعال بانوان جامعه اسلامی بتوان در این مهم توفیق کامل به دست آورد.در این خصوص نیز حضرت امام، تاکیدهای زیادی دارند:

همه ملت ایران، همه ملت ایران، چه بانوان و چه مردان باید این خرابه‏ای که برای ما گذاشته‏اند، بسازند.با دست مرد تنها درست نمی‏شود، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند.

زنان شیردل و متعهد، همدوش مردان عزیز به ساختن ایران عزیز پرداخته چنانکه که به ساختن خود در علم و فرهنگ پرداخته‏اند و شما شهر و روستایی را نمی‏یابید جز آنکه در آنها جمعیتهایی فرهنگی و علمی از زنهای متعهد و بانوان اسلامی ارجمند به وجود آمده است.

حضرت امام اساسا معنای آزادی صحیح بانوان را نیز همین می‏شمارند که آنان بتوانند با حفظ شؤون دینی و انسانی خود، در سازندگی کشور نقش ایفا کنند:

امروز زنان در جمهوری اسلامی همدوش مردان در تلاش سازندگی خود و کشور هستند و این است معنای آزادزنان و آزادمردان، نه آنچه در زمان شاه مخلوع گفته می‏شد، که آزادی آنان، در حبس و اختناق و آزار و شکنجه بود.

تلاش فرهنگی:

یکی از عرصه‏های حضور اجتماعی که از منظر دینی، بانوان وظیفه دارند در آن مشارکت فعال داشته باشند، تلاش در عرصه فرهنگ به معنای وسیع کلمه است.و حضرت امام، بارها بر این مهم که طبعا بخش عمده‏ای از حیات اجتماعی را در بر می‏گیرد تاکید کرده‏اند:

شما می‏دانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود، در این مدت چند صد سال، بلکه از اول بعد از پیغمبر سلام الله علیه تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احکام اسلام مظلوم بودند، و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانمها همان طوری که آقایان مشغول هستند، همان طوری که مردها در جبهه علمی و فرهنگی مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید.

مشارکت در نظارت عمومی:

نظارت فعال و متعهدانه بر آنچه در جامعه اسلامی بویژه در اجزاء نظام اسلامی می‏گذرد و تلاش برای حسن جریان امور، وظیفه‏ای است‏شرعی و متوجه همه افراد جامعه، چه زن و چه مرد.زن نیز باید در نظارت بر امور، خود را مسؤول بداند.نظارت مسؤولانه علاوه بر آگاهیهای لازم، نیازمند حضور فعال و اظهار نظر در مسایل است:

باید همه زنها و همه مردها در مسایل اجتماعی، در مسایل سیاسی وارد باشند و ناظر باشند; هم به مجلس ناظر باشند، هم به کارهای دولت ناظر باشند، اظهار نظر بکنند.

این سخن امام، شعاعی از فرمان قرآن کریم است که به صراحت پیوند مسؤولانه و ایمانی زنان و مردان مؤمن را یادآور می‏شود و آنان را عهده‏دار مسؤولیت امر به معروف و نهی از منکر می‏شمارد، همان گونه مسؤول اقامه نماز و ادای زکات و پیروی از خدا و رسول می‏داند:

و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و یطیعون الله ورسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم.

آری به گفته قرآن، این چنین جامعه‏ای با چنان پیوندهای ایمانی و مناسبات اجتماعی مسؤولانه و نظارت همه جانبه در کنار انجام دیگر وظایف دینی است که مورد لطف و عنایت‏خداوند قرار می‏گیرد.

حضور در دفاع و تدارک میدان نبرد:

تحمیل جنگی ناخواسته بر ملت انقلابی ایران، فرصتی تاریخی را برای بانوان مجاهد و فداکار فراهم آورد که گوهر وجود ایمانی و ارزشهای انسانی خویش را به زیباترین و گویاترین شکل به نمایش گذارند و زمینه‏ای شد که حضرت امام نیز وجه دیگری از مشارکت‏بانوان در مقدرات اساسی جامعه و سرنوشت‏خویش را بازگو کنند.و این چنین بود که یکی از محورهای اساسی در بیانات حضرت امام درباره جنگ تحمیلی و دفاع مقدس را، ضرورت و نحوه حضور بانوان و تلاش جهادی آنان تشکیل می‏دهد; از آموزش نظامی گرفته تا تدارکات جبهه، تربیت فرزندان و تشویق همسران و بستگان برای حضور در میدان نبرد، حضور در سپاه و ارتش و حتی حضور خود بانوان در جهاد دفاعی که مسؤولیتی مشترک میان زن و مرد است.و اینها همه از نگاه دینی، تحلیل و استدلالهای روشن وانکار ناپذیری دارد.

زنان در صدر اسلام با مردان در جنگها هم شرکت می‏کردند.ما می‏بینیم و دیدیم که زنان همدوش مردان بلکه جلوتر از آنان در صف قتال ایستادند، خود و بچه‏های خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند.

اگر خدای ناخواسته زمانی یک هجومی به مملکت اسلامی بشود باید همه مردم، زن و مرد حرکت کنند.مساله دفاع این طور نیست که تکلیف منحصر به مرد باشد یا اختصاص به یک دسته‏ای داشته باشد; همه باید بروند و از مملکت‏خود دفاع بکنند.

من از آنچه تا کنون به همت مردان و زنان با شرف و رزمنده شده است، امید آن دارم که در بسیج همه جانبه آموزش نظامی و عقیدتی و اخلاقی و فرهنگی با تایید خداوند متعال موفق شوند و دوره تعلیمات و تمرینهای عملی نظامی و پارتیزانی و چریکی را شایسته و به طوری که سزاوار یک ملت اسلامی به پا خواسته است‏به پایان رسانند. استدلال بر ضرورت آموزش نظامی توسط بانوان در شکلهای مختلف آن نیز کاملا روشن است.کما اینکه امام خطاب به جمعی از بانوان‏می‏فرمایند:

اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم باید عمل بشود.از آن جمله قضیه اینکه ترتیب نظامی بودن، یادگرفتن انواع نظامی بودن را برای آنهایی که ممکن است.اینطور نیست که واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم چه جور دفاع کنیم.باید بدانیم چه جور دفاع می‏کنیم…البته در آن محیطی که شما تعلیم نظامی می‏بینید باید محیط صحیح باشد، محیط اسلامی باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامی محفوظ باشد.

پایان بخش این محور، سخن دیگری از حضرت امام در پیش از پیروزی انقلاب است که هم تاکیدی بر مشارکت مسؤولانه بانوان در جهاد شرعی است و هم تاکیدی بر حضور فعال در جامعه و مشارکت در اموری که به سرنوشت آنان مربوط می‏شود:

این تبلیغات که «اگر اسلام پیدا شد مثلا دیگر زنها باید بروند توی خانه‏ها بنشینند و قفلی هم درش بزنند که بیرون نیایند» این چه حرف غلطی است که به اسلام نسبت می‏دهند.صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند، توی میدانهای جنگ هم می‏رفتند.

2 ) در خصوص جوانان

حضرت امام (ره) در صحيفه جلد 2 صفحه 289 خطاب به جوانان چنين فرمودند:

«شما جوانان تحصيل کرده در هر جا هستيد وظيف خطيري داريد: وظيفه دفاع از اسلام که به عهده هر فرد مسلم است، وظيفه دفاع از ميهن و استقلال آن که از وظيفه حتميه اسلامي است، وظيفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشري، چه از ناحيه طرز حکومت و بسط عدالت آن و چه از ناحيه رفتار والي مسلمين با ملت، و چه از کيفيت معامله والي با بيت المال مسلمين.

شماها بايد معرفي کنيد اسلام را تا رژيمها و حکومتها بفهمند معني حکومت و پاسداري از ملت را، تا جوامع بشري بدانند اسلام چه نحو حکومتي مي خواهد، تا افکار غلطي که به واسطه عمال استعمار به جوانهاي ما تحميل شده است ، تغيير کند. بکوشيد و خود به احکام اسلام عمل کنيد و ديگران را وادار به عمل کنيد و پرده ي ضخيمي که کجروان بر چهره نوراني اسلام افکنده اند برطرف کنيد. ان شا الله تعالي خداوند به شما توفيق خواهد داد»

امام (ره) در فرازي از وصيت نامه سياسي الهي خويش فرموده اند:

«… و از جوانان، دختران و پسران، مي خواهم که استقلال و آزادي و ارزشهاي انساني را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فداي تجملات و عشرتها و بي بند و باريها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بي وطن به شما عرضه مي شود نکنند، که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپيدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگي کشيدنتان و مصرفي نمودن ملت وکشورتان به چيز ديگر فکر نمي کنند، و مي خواهند باين وسيله شما و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان “نيمه وحشي”نگه دارند»

3) در خصوص اقشار ضعيف، فقرا و مستمندان

حضرت امام (ره) در صحيفه جلد 20 صفحه 340 و 341 در خصوص فقرا و مستمندان و ستمديدگان جامعه و اقشار زحمت کش اين چنين فرمودند:

«بزرگترين هديه و بشارت آزادي انسان از اسارت فقر و تهي دستي به شمار مي رود و بيان ين حقيقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هيچ امتياز و برتري از اين جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولويتي به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلم راه شکوفايي و پرورش استعدادهاي خفته و سرکوب شده پابرهنگان را فراهم مي کند و تذکر اين مطلب که ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالي خود نبايد در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامي نفوذ کنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخر فروشي و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمت کشان، افکار و خواسته هاي خود را تحميل کنند، اين خود بزرگترين عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گريش آنان به اخلاق کريمه و ارزشهاي متعالي و فرار از تملق گويي ها مي گردد و حتي بعضي ثروتمندان را از اينکه تصور کنند که مال و امکاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه مي کند. خلاصه کلام اينکه بيان اين واقعيت که در حکومت اسلامي بهاي بيشتر و فزونتر از آن کسي است که تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مديران و کارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بيشتر حشرو نشر و جلسه و مراوده و مرافعه و رفاقت داشته باشند تا متمکنين و مرفهين در کنار پا برهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن،افتخار بزرگي است که نصيب اوليا شده و عملا به شبهات و القائات خاتمه مي دهد که بحمدالله در جمهوري اسلامي ايران، اساس ااين تفکر و بينش در حال پياده شدن است»

در اين خصوص حضرت امام (ره) در وصيت نامه خود خطاب به مستضعفان جهان بيان داشته اند:

« و شما اي مستضعفان جهان و اي كشورهاي اسلامي و مسلمانان جهان بپاخيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد و از هياهوي تبليغاتي ابرقدرتها و عمّال سرسپردة آنان نترسيد؛ و حكام جنايتكار كه دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزيز تسليم ميكنند از كشور خود برانيد؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گيريد و همه در زير پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخيزيد؛ و به سوي يك دولت اسلامي با جمهوريهاي آزاد و مستقل به پيش رويد كه با تحقق آن، همة مستكبران جهان را به جاي خود خواهيد نشاند و همة مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند. به اميد آن روز كه خداوند تعالي وعده فرموده است.»

4) در خصوص عدالت اجتماعي (منع تبعيض)

حضرت امام در صحيفه جلد 16 صفحه 443 در خصوص منع تبعيض در اسلام اينچنين فرموده اند:

«من مکرر اعلام کرده ام که در اسلام نژاد، زبان، قوميت و گروه و ناحيه مطرح نيست. تمام مسلمين – چه اهل سنت و چه شيعي – برادر و برابر و همه برخوردار از همه مزيا و حقوق اسلامي هستند. از جمله جنايتهايي که بدخواهان به اسلام مرتکب شده اند ايجاد اختلاف بين برادران سني و شيعي است. من از همه برادران اهل سنت تقاضا دارم که ااين شيعات را محکوم و شيعه سازان را به جزا ندارد. متجاوزين شديداً به جزي اعمال خود مي رسند»

از نظر امام، برخورداري از حقوق اجتماعي در جامعه براساس تابعيت کشور است و تمام شهروندان ايراني از حقوق اجتماعي برخورداراند ودر ا اين زمينه، اقليت هاي مذهبي نيز همچون مسلمانان، از اين حقوق برخورداراند. به عبارت ديگر، حقوق اجتماعي براساس مذهب، در جامعه توزيع نمي شود:

«هر ايراني حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعي برخوردار باشد. مسلمان يا مسيحي و يا يهودي و يا مذاهب ديگر فرق ندارد.»

5) در خصوص حقوق زنان

حضرت امام خمينى (ره) در “حوزه عمومى حقوق زنان”اين چنين بيان فرموده اند:

((براى زن ابعاد مختلفه است, چـنـانچه براى مرد و براى انسان, اين ورق صورى طبيعى نازل ترين مرتبه انسان است و نـازلـتـرين مرتبه زن است و نازلترين مرتبه مرد است. لكن از همين مرتبه نازل حـركـت به سوى كمال است. انسان موجود متحرك است, از مرتبه طبيعت تا مرتبه غيب, تا فنا بر الوهيت.))

و همچنين در زمينه تساوى حقوق زنان با مردان مي فرمايند:

((اسلام نظر خـاص بـر شـمـا بـانوان دارد. اسلام در وقتى كه ظهور كرد در جزيره العرب, بانوان حـيثيت خودشان را پيش مردان از دست داده بودند; اسلام آنها را سربلند و سرافراز كـرد, اسلام آنها را با مردان مساوى كرد.))

نيز در باره تساوى زن و مـرد و حق دخالت در سرنوشت براى زنان فرموده اند:

((مـا مـى خواهيم زن به مقام والاى انسانيت برسد. زن بايد در سـرنـوشـت خـودش دخـالـت داشـته باشد.))

در مصاحبه با روزنامه هلندى دي -ولت گـرانـت، در پـاسخ به اين سوال كه مشخصات حقوق زنان در جمهورى اسلامى چه خواهد بـود؟ مـى فـرمايند:

((از حقوق انسانى، تفاوتى بين زن و مرد نيست زيرا كه هر دو انـسـانـنـد و زن حـق دخالت در سرنوشت خويش را همچون مرد دارد. بله در بعضى از مـوارد تـفـاوتـهـايـى بين زن و مرد وجود دارد كه به حيثيت انسانى آنها ارتباط نـدارد.))

((… اسلام زن را مثل مرد در همه شئون، همان طورى كه مرد در همه شـئون دخـالـت دارد, زن هم دخالت دارد، همان طورى كه مرد بايد از فساد اجتناب كـنـد، زن هـم بـايـد از فساد اجتناب كند … زنها اختيار دارند، همان طورى كه مـردهـا اخـتيار دارند.))

6) در خصوص حقوق سياسي و اجتماعي شهروندان

حضرت امام خميني (ره) در حوزه آزادي احزاب و انجمنها و تشکيل اجتماعات اين چنين بيان فرموده‌اند:

«کليه شهروندان حق دارند در گروهبندي هاي مختلف سياسي، اجتماعي، صنعتي و اقتصادي شرکت کنند. جلوگيري ازاين حق مباينت آشکاري با آزادي دارد، مگر آنکه تجمع و گروه بندي، خطراتي براي نظم عمومي مستقر داشته باشد.»

«… ازاين چيز بهتر چه مي خواستيد از يک انقلاب؟ همان که ملت مي خواست، آزادي را مي خواست، حاصل است. همه الآن آزاد نشسته ايد و در همه جا آزاد مجتمع هستيد و در پنج سال پيش هيچ نمي توانستيد يک همچون اجتماعي را ايجاد کنيد. آزاديد، اين چيزي بود که ملت مي خواست و شد.»

«… جمهوري اسلامي از اول که پيروز شد، آزادي را به طور مطلق به همه طو کارهاي خود مشغول بودند و بعضي از گروه ها که ناشناخته بودند، از طرف دولت به کار گمارده شدند. ليکن به تدريج فهميده شد که اينها يا توطئه گرند يا جاسوسي مي کنند. از طرف ديگر نمي شد که انقلاب را رها کنيم. نه اسلام اجازه مي داد و نه عقل که يک دسته از عنوان دولت يا غير دولت براي سرنگوني جمهوري اسلامي سوء استفاده نموده يا جاسوسي کنند و ما ساکت باشيم .»

حضرت امام (ره) در فراز ديگري از وصيت نامه تاريخي خويش مي فرمايند:

«… و وصيت من به گروههاي مسلمان كه از روي اشتباه به غرب و احياناً به شرق تمايل نشان ميدهند و از منافقان كه اكنون خيانتشان معلوم شد گاهي طرفداري ميكردند و به مخالفانِ بدخواهان اسلام از روي خطا و اشتباه گاهي لعن ميكردند و طعن ميزدند، آن است كه بر سر اشتباه خود پافشاري نكنند و با شهامت اسلامي به خطاي خود اعتراف، و با دولت و مجلس و ملت مظلوم براي رضاي خداوند همصدا و هممسير شده و اين مستضعفان تاريخ را از شرّ مستكبران نجات دهيد.»

7) حقوق شهروندان در تعليم و تعلم و فرصتهاي برابر آموزشي

حضرت امام خميني (ره) در خصوص فرصت هاي برابر آموزشي ا اين چنين بيان فرموده اند:

«در علم و تقوا کوشش کنيد که علم به هيچ کس انحصار ندارد، علم مال همه است»

« … تحصيل که در مورد مردان عامل مهمي بري تحرک شغلي است در مورد زنان بري تحرک صعودي، متغير سرنوشت سازي به نظر مي رسد»

«… لازم است تمام بي سوادان براي يادگيري و تمام خواهران و برادران باسواد براي ياد دادن بپا خيزند»

همچنين ايشان در فرازي از وصيت نامه سياسي الهي خويش فرموده اند:

«… و اينجانب به همة نوجوانان و جوانان در مرحلة اول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحلة دوم، و به دولتمردان و روشنفكران دلسوز براي كشور در مرحلة بعد وصيت ميكنم كه در اين امر مهم كه كشورتان را از آسيب نگه ميدارد، با جان و دل كوشش كنيد و دانشگاهها را به نسل بعد بسپريد. و به همة نسلهاي مسلسل توصيه ميكنم كه براي نجات خود و كشور عزيز و اسلام ِآدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرق زدگي حفظ و پاسداري كنيد و با اين عمل انساني ـ اسلامي خود دست قدرتهاي بزرگ را از كشور قطع و آنان را نااميد نماييد. خدايتان پشتيبان و نگهدار باد.»

 8) در خصوص حقوق شهروندان در انتخابات آزاد

يکي از مهم ترين حقوق اساسي مردم در جامعه، حق تعيين سرنوشت است. اين حق، از جمله حقوقي است که قانون اساسي بسياري از کشورها آن را براي مردم برسميت شناخته است. از ديدگاه حضرت امام خميني (ره) حق تعيين سرنوشت از حقوق اساسي مردم مي باشد که بموجب آن، هر ملتي بايد سرنوشت خودش را خودش معين کند ايشان در ا اين خصوص بيان فرموده اند:

«همانطوري که مکرر من عرض کرده ام وسايرين هم گفته اند، انتخابات در انحصار هيچ کس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروهها است. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان ، دست خودشان است و انتخاب براي تحصيل سرنوشت شما ملت است.»

از ديدگاه امام(ره)، نه تنها همه مردم داري حق راي هستند، بلکه اساس حق مشارکت و تعيين سرنوشت نيز براي همه مردم وجود دارد و تمامي اقشار مردم اعم از مرد و زن بايد در سرنوشت خود مشارکت داشته باشند ايشان در خصوص مساوات شهروندان در راي دادن بيان فرموده اند:

«… بايد همه شما در اين امر نظر داشته باشيد، در امور سياسي نظر داشته باشيد. براي اينکه امور سياسي مخصوص يک طبقه نيست، همانطوري که علم مخصوص يک طبقه نيست. همانطوري که مردها بايد در امور سياسي دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زن ها هم بايد دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند. زنها هم بايد در فعاليت ها اجتماعي و سياسي همدوش مردها باشند، البته با حفظ آن چيزي که اسلام فرموده است.»

حضرت امام (ره) در فرازي از وصيت نامه خويش بيان فرموده اند:

«و وصيت من به ملت شريف آن است كه در تمام انتخابات، چه انتخاب رئيس جمهور و چه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و چه انتخاب خبرگان براي تعيين شوراي رهبري يا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصي كه انتخاب ميكنند روي ضوابطي باشد كه اعتبار ميشود.»

9) درخصوص اقليت هاي مذهبي

از نظر حضرت امام خميني (ره) اقليت هاي مذهبي در حکومت اسلامي آزادي انجام فرائض مذهبي را دارا هستند . اقليتهاي مذهبي مي توانند به طور آزادانه به اعمال مذهبي خود بپردازند. امام (ره) در آستانه پيروزي انقلاب و تشکيل حکومت اسلامي، در پاسخ به سوالي در اين باره مي فرمايند:

«تمام اقليت هاي مذهبي در حکومت اسلامي مي توانند به کليه فرائض مذهب خود آزادانه عمل نمايند»

از ديدگاه امام وظيفه حکومت اسلامي حمايت از حقوق اقليتهاي مذهبي است . حکومت اسلامي بايد از حقوق آنان همچون ساير شهروندان دفاع کند. امام (ره) درباره ي روابط بين اقليتها ميفرمايد :

«اقليتهاي مذهبي نه تنها آزادند، بلکه دولت اسلامي موظف است ازحقوق آنها دفاع کند»

و نيز در جاي ديگر ميفرمايند:

«حکومت اسلامي موظف است از حقوق آنان (اقليتهاي مذهبي) به بهترين وجه حفاظت کند»

«…اسلام بيش از هر ديني و بيش از هر مسلکي به اقليتهاي مذهبي، آزادي داده است. آنان نيز بايد از حقوق طبيعي خودشان که خداوند براي همه انسانها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترين وجه از آنان نگهداري مي کنيم»

«… اسلام هميشه حافظ حقوق مشروع اقليتهاي مذهبي بوده و هست. آنان در جمهوري اسلامي آزادند و آزادنه به مسائل خود مي پردازند و در پناه حکومت اسلامي چون بقيه افراد، در اظهار عقيده آزادند»

همچنين نين ايشان در وصيت نامه سياسي الهي خويش در خصوص اقليتهاي مذهبي بيان فرموده اند:

«… و به اقليتهاي مذهبي رسمي وصيت مي کنم که از دوره ي رژيم پهلوي عبرت بگيرند و وکلاي خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهوري اسلامي و غير وابسته به قدرتهاي جهانخوار و بدون گرايش به مکتبهاي الحادي و انحرافي و التقاطي انتخاب نمايند.»

«اسلام هميشه حافظ حقوق مشروع اقليتهاي مذهبي بوده و هست. آنان در جمهوري اسلامي آزادند و آزادنه به مسائل خود مي پردازند و در پناه حکومت اسلامي چون بقيه افراد، در اظهار عقيده آزادند»

10) در خصوص آزادي بيان

“آزادي” يکي از مفاهيم اساسي است که حضرت امام خميني (ره) با توجه به ديدگاه خواص خود درباره جهان و انسان به آن باور داشته و بر اين اساس آزادي جايگاه والايي در انديشه امام پيدا مي کند تا جايي که آنرا يکي از بزرگترين نعمت ها مي دانند ايشان در مورد آزادي بيان داشته اند:

«قانون اساسي مي گويد ملتها بايد آزاد باشند، ملت ايران بايد مردمش آزاد باشند، مطبوعات بايد آزاد باشد، هيچکس حق ندارد جلوي قلم را بگيرد.»

و نيز در جاي ديگر مي فرمايند:

« اين ملت آزاد است به حسب قانون اساسي، به حسب شرع ملت آزاد است. قانون اساسي ملت را آزاد کرده»

ايشان در خصوص آزادي بيان که فراتر از انديشه و عقيده است و از حقوق اساسي است و در بسياري از جوامع به رسميت شناخته شده ا اين چنين فرموده اند:

«آنچه در آزادي بيان اهميت بسيار دارد تشخيص حدود آن است. توهين و افتراء، شکستن حريم خلوت و تنهايي افراد، تجاوز به حقوق ديگران، افشاء اسرار دولتي، انتشارنوشته ها و صور قبيح و کفر و ناسزاگويي به مقدسات و تجاوز به حقوق اقليتها، نمونه هايي از تعدي به حقوق جامعه است»

«… بيان همه چيز آزاد است. چيزهايي آزاد نيست که مضر به حال ملت ما باشد»

ايشان در فرازي از وصيت نامه الهي سياسي خود مي فرمايند:

«… و بايد همه بدانيم كه آزادي به شكل غربي آن، كه موجب تباهي جوانان و دختران و پسران ميشود، از نظر اسلام و عقل محكوم است. و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومي و مصالح كشور حرام است و بر همة ما و همة مسلمانان جلوگيري از آنها واجب است. و از آزاديهاي مخرب بايد جلوگيري شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسير ملت و كشور اسلامي و مخالف با حيثيت جمهوري اسلامي است به طور قاطع اگر جلوگيري نشود، همه مسئول ميباشند.

11) توصيه به دولتمردان بر حفظ حقوق شهروندي

حضرت امام خميني (ره) در خصوص رعايت شئونات و حفظ حقوق شهروندي به دولتمردان و توصيه نموده اند:

«… و به مجلس و دولت و دستاندركاران توصيه مينمايم كه قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزاري به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياي نعم همه هستند و جمهوري اسلامي ره آورد آنان و با فداكاريهاي آنان تحقق پيدا كرد و بقاي آن نيز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومتهاي طاغوتي را كه چپاولگراني بيفرهنگ و زورگوياني تهي مغز بودند و هستند را هميشه محكوم نماييد، البته با اعمال انساني كه شايسته براي يك حكومت اسلامي است»

« صد آهنين ملت خللي حاصل نخواهد شد که خدمت گزاران بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار اين ملت و مظلومان جهان است »

دیدگاه امام خمینینقش زن
Comments (0)
Add Comment