نقش مدیریت در مصرف یكی از عوامل تأثیر گذار در سازمان می باشد. زیرا خیلی از محصولات در چرخه تولید یا از بین می رود یا به حساب نمی آید، به همین منظور در این مقاله به بررسی مدیریت تولید آب و مصرف آن پرداخته ایم.
نقش مدیریت در مصرف یكی از عوامل تأثیر گذار در سازمان می باشد. زیرا خیلی از محصولات در چرخه تولید یا از بین می رود یا به حساب نمی آید، به همین منظور در این مقاله به بررسی مدیریت تولید آب و مصرف آن پرداخته ایم.اگرچه بیش از دو سوم سطح كره زمین را آب فرا گرفته است، اما براساس برآوردهای موجود تنها ۵/۲ درصد از منابع آبی جهان، آب شیرین است و در مجموع، كمتر از یك درصد از كل منابع آب جهان در اختیار جوامع بشری قرار دارد و مابقی آبهای شیرین به صورت یخچالهای قطبی و یا منابع آبی بسیار عمیق هستند كه دستیابی به آنها اقتصادی نیست، منابع آبی اگرچه تجدید پذیر هستند ولیكن حجم آنها ثابت بوده و در مقابل تقاضای بشری برای آن رو به افزایش است. به گونه ای كه طی ۱۰۰ سال اخیر، تقاضای جهانی برای آب بیش از شش برابر شده است در صورتی كه جمعیت سه برابر شده است. بدین ترتیب سرانه آبی برای مردم جهان رو به كاهش است، لذا امروزه حفظ و صیانت از منابع آبی و بهره برداری بهینه و اقتصادی و عادلانه آب یك مسأله جهانی است و به همین جهت است كه در قرن بیست و یكم آب به عنوان یك چالش فراگیر بشری در اجلاسهای بین المللی مورد توجه قرار گرفته است و تأكید جامعه جهانی این است ك كلیه دولتها و ملتها به مقوله آب به عنوان «كلید توسعه» توجه كنند.ایران با متوسط بارندگی ۲۷۰ میلیمتر در سال (یك سوم میانگین جهانی) یكی از مناطق خشك و نیمه خشك جهان شناخته می شود. حجم كل بارندگی در كشور ۴۱۶ بیلیون مترمكعب در سال می باشد كه ۱۱۷ بیلیون متر مكعب آن به صورت بالقوه به شكل آب سطحی و آب زیرزمینی قابل استفاده است و ۱۳ بیلیون مترمكعب آب سطحی كه از مرزها به داخل كشور جریان دارد این رقم به ۱۳۰ بیلیون مترمكعب می رسد كه با اضافه كردن آبهای بازیافت شده، حجم نهایی منابع به ۱۵۹ بیلیون مترمكعب می رسد و مابقی نزولات از طرفی افزایش جمعیت طی ۴۰ سال اخیر موجب كاهش سرانه منابع آبی تجدید شونده كشور از ۷هزار مترمكعب به ۲ هزار مترمكعب درسالهای اخیر رسیده است و پیش بینی می شود با ادامه روند رشد جمعیت سرانه منابع آبی ایران در بیست سال آتی به یك هزار و ۳۰۰ مترمكعب كاهش یابد كه نشانگر ورود كشور به شرایط تنش آبی است.
ضمن اینكه به مهمترین مسأله بخش آب كشور كه عنایتی به ارزش ذاتی وجایگاه اقتصادی آب در چرخه تقاضا و مصرف آب می باشد، نگاه رایگان بودن آب و تلقی فقدان ارزش اقتصادی برای آب در بخش كشاورزی مهمترین تهدید در بهره برداری پایدار در منابع محدود آب شیرین خواهد بود كه اگر نهادهای مسؤول و مدیریت كشور از این موضوع مهم احساس غفلت كنند خسارتهای جبران ناپذیری به منابع آب كشور و بهره برداری پایدار آن وارد خواهد كرد.به عنوان مثال طرح ممیزی آب روستایی كه برای اولین بار در شركت آب و فاضلاب روستایی خراسان در شهرستان مانه و سملقان برگزار شد، نمونه بارزی از نقش مدیریت مصرف در كمك به مدیریت تولید بود كه این ممیزی در مجتمع آبرسانی امام رضا(ع) كه مطالعات آن در سال ۱۳۷۳ آغاز شده بود شروع و پیش بینی شد كه ۱۶ روستا با ۲۳ هزار و ۶۹۰ نفر، تحت پوشش آب شرب قرار گیرند كه تا پایان دی ماه سال ۱۳۸۳، ۱۰ روستا با جمعیتی بالغ بر ۱۵ هزار نفر تحت پوشش قرار گرفتند.تا پایان سال ۱۳۸۲ فقط تعداد ۶ روستا با ۹ هزار و ۱۵۰ نفر تحت پوشش مجتمع بودند ولی در عین حال تابستان سال ۱۳۸۲ همیشه مشكل تأمین آب شرب در روستاهای تحت پوشش وجود داشت و شكایت های زیادی از طرف مشتركین می شد كه وقتی از نزدیك بازدید و بررسی شد مشخص شد كه حق به جانب آنهاست، لذا به فكر چاره افتادیم و این سؤال مطرح شد كه چرا با اینكه سه حلقه چاه به طور فعال و با حداكثر دبی مجاز یعنی ۲۸ لیتر در ثانیه کار می كنند ولی هنوز مشكل آب را داریم.تولید ۲۸ لیتر در ثانیه بایستی حداقل ۳ هزار و ۵۰۰ مشترك با ۱۷ هزار نفر را تأمین آب نماید در صورتی كه در پایان سال ۸۲ تعداد یك هزار و ۷۷۹ مشترك با ۸ هزار و ۸۹۵ نفر را تحت پوشش داشتیم. لذا طی جلساتی كه با واحدهای بهره برداری و فنی و اجرایی برگزار شد، جهت روشن شدن موضوع تصمیم به انجام ممیزی روستاهای تحت پوشش در مجتمع گرفته شد كه برای انجام این امر، فرمهای ممیزی تهیه و با یك پیمانكار عقد قرارداد شد و بحث ممیزی با جدیت تمام انجام گرفت.در این طرح ممیزی تعداد ۱۳ شیر برداشت بدون كنتور كه در داخل كوچه ها نصب شده بود و استفاده های غیرمجاز می شد شناسایی و ۱۲۳ مشترك با كنتور خراب در روستاهای این مجتمع شناسایی گردید و با كنتورهای نو عازم روستاها شدند و در مدت ۱۰ روز كلیه كنتورهای خراب را تعویض نمودند.همچنین تعداد ۶۷ مشترك، بدون كنتور و به صورت غیرمجاز از آب استفاده می نمودند كه ضمن انجام اقدامات قانونی كلیه انشعابها قطع گردید و آنها نیز طی حداكثر یك ماه نسبت به تكمیل پرونده و واریز وجه امتیاز خود اقدام و با نصب كنتور از آب استفاده نمودند.كل فروش آب در پنج دوره ابتدایی سال ۱۳۸۳ برای ۱۰ روستا با ۲ هزار و ۷۳۷ مشترك مقدار ۳۸۲ هزار و ۱۰۶ مترمكعب بود. این در حالی بود كه قبل از طرح ممیزی كل فروش آب در سال ۱۳۸۲ برای شش روستا با یك هزار و ۷۷۹ مشترك مقدار ۲۸۹ هزار و ۵۶۲ مترمكعب بوده است و این آمار نشان می دهد ۳۲ درصد افزایش فروش داشته ایم كه خود نشان دهنده آب به حساب نیامده در این مجتمع بوده است.افزایش تعداد مشتركین سال ۱۳۸۲ نسبت به سال ۱۳۸۱ مقدار ۶ درصد بوده است در صورتی كه این افزایش در سال ۱۳۸۳ نسبت به سال ۱۳۸۲ مقدار ۱۸ درصد بود در سال ۳۸۲ برای تأمین آب شرب ۶ روستا از این مجتع مشكل داشتیم ولی در سال ۱۳۸۳ كه تعداد ۱۰ روستا را تحت پوشش قرار دادیم، هیچگونه كمبود آبی در این روستاها وجود نداشت.با توجه به اینكه منابع آبی ثابت است، لذا از مقایسه آمار و ارقام ارائه شده می توان به تأثیر نقش مدیریت مصرف بر مدیریت تولید پی برد و به این نتیجه رسید كه برای بهینه سازی تولید باید مدیریت مصرف را نیز سرلوحه كار خود قرار دهیم.
مديريت توليد در هزاره سوم
بررسي و تجزيه و تحليل فضاي اقتصادي حاكم بر پديده جهانيسازي، جريان اطلاعاتي و ويژگيهاي توليد شبكهاي كه صنايع توليدي با آن روبهرو هستند، ميپردازد. بررسي و تجزيه و تحليل فوقالذكر بيانگر اين مطلب است كه توليد شبكهاي در فضاي نوين اقتصادي ميتواند به عنوان انقلابي در سازمانهاي توليدي، مطرح شود.
بر اين اساس، مفهوم نويني بنام MICK4FI (يكپارچگي1، جريان مواد2، جريان اطلاعات3، جريان سرمايه4 و جريان دانش5) در سطح سازمان و سطح توليد شبكهاي تعريف شده و به عنوان مدل نويني براي توليد شبكهاي مطرح ميشود. زيرا MICK4FI به منظور دستيابي براي شايستگيهاي محوري سازمان در فضاي اقتصادي كنوني و يا به عبارتي، فضاي اقتصاد شبكهاي، ضروري به نظر ميرسد.
نتايج به دست آمده، بيانگر تفكري نوين پيرامون تدوين راهبردهاي توليدي سازمان و ارائه روشي پايدار براي حفظ يكپارچگي منابع توليد شبكهاي ميباشد.
در فضاي اقتصادي نوين، سيستمهاي توليدي همراه با توسعه فناوريهاي شبكهاي ميبايست به سمت توليد شبكهاي حركت كنند. اگر سازمانها تمايل به كسب شايستگيهاي محوري داشته باشند ميبايست از اينترنت براي تأمين نيازهاي بازار استفاده كنند و از حداكثر مزاياي منابع موجود در اينترنت بهرهمند شوند.
امروزه، سازمانها نبايد خود را در به كارگيري منابع نظير: منابع اطلاعاتي، سرمايه، مواد خام و دانش، محدود كنند، بلكه بايد زمينه لازم براي جريانها و عوامل تسريعكننده جهاني را ايجاد كنند. زيرا رقابت در زنجيره ارزش صورت ميگيرد و سازمان به تنهايي رقابت نميكند. بنابراين اگر مشتريان اطلاعات مربوط به تقاضاي خود را ارسال كنند، سازمانهاي همبسته در زنجيره ارزش ميبايست بلافاصله به آن پاسخ دهند، محصول مورد نظر آنها را در كوتاهترين زمان، طراحي و توليد كرده و از اين طريق شايستگي كل زنجيره ارزش را توانمند كنند. همراه با توسعه اينترنت، نيازهاي مشتريان نيز متفاوت شده است. به بيان ديگر، مشتريان خواهان محصولات منحصر بفرد، تحويل در كوتاهترين زمان و ارائه خدمات در سطح بينالمللي هستند. در شرايط كنوني، سازمانها اقدام به كوتاه نمودن دوره طراحي و توليد محصولات با هدف تأمين نيازهاي متفاوت مشتريان كردهاند. زيرا از طريق ارائه پاسخ سريع به نيازهاي بازار ميتوانند از شايستگيهاي قويتري برخوردار شوند. بنابراين، رقابت در زنجيره ارزش تحت شرايط نوين اقتصادي ميتواند به سازمانها در همكاري با يكديگر كمك كند و روابط برنده- بازنده6 سازمانها را به روابط برنده- برنده7 و در برخي موارد به برندگي چندگانه8 تغيير دهد. اين نوع روابط بين سازمانها باعث دسترسي به منابع مناسب شامل سرمايه، فناوري، بازار و ارائه خدمات در سطح بينالملل با هدف تأمين نيازهاي متفاوت مشتريان ميشود. در صورتي كه بتوان از طريق شبكه اينترنت، اطلاعات را سريع و صحيح منتقل كرد باعث كسب مزايايي نظير: كاهش هزينه خريد، كاهش موجودي انبار، كوتاه كردن دوره توليد محصول، كاهش هزينه بازاريابي، ارائه خدمات به مشتري با كيفيت بالا، توسعه كانالهاي توزيع و غيره ميشود.
استفاده گسترده از فناوري اطلاعات در سازمانها باعث بهبود و تقويت مديريت يكپارچگي جريان مواد9، جريان سرمايه10، جريان منابع انساني11 و جريان اطلاعات12 و مديريت شركت باعث تقويت شايستگيهاي سازمان ميشود.
نتيجهاي كه براساس تجزيه و تحليل فوقالذكر ميتوان ارائه كرد، حاكي از اين مطلب است كه سازمانهاي توليدي ميبايست با فضاي نوين اقتصادي سازگار شوند. بر اين اساس، دانش، ويژگيهاي توليد شبكهاي و جهتگيريهاي توليد در فضاي نوين اقتصادي در مقاله حاضر معرفي و تجزيه و تحليل ميشوند.
توليد شبكهاي
توليد شبكهاي13، بر توليد چابك14 مبتني است. به بيان ديگر، مفهوم بهكارگيري فناوريهاي اينترنتي و متحدان استراتژيك پويا با حداكثر كارايي را در برميگيرد. اين امر، نيازمند ارائه تركيب جديدي از منابع تحقيقاتي، طراحي، توليد و توزيع محصول به صورت كارا ميباشد كه باعث تقويت توانايي سازمان در پاسخگويي به نيازهاي بازار و شايستگي سازمان ميشود. صنايع توليدي ميبايست از توليد شبكهاي به عنوان فناوري پيشرفته شبكهاي استفاده كنند و منابع اطلاعاتي، سرمايه، فناوري، دانش و غيره را تسهيم كنند. زيرا سازمانهايي كه به نيازهاي بازار به سرعت پاسخ ميدهند، باعث ارتقاي شايستگيهاي محوري خود در زمينه طراحي و توليد در كوتاهترين زمان ميشوند.
ويژگيهاي توليد شبكهاي
چالاكي و انعطافپذيري را ميتوان از ويژگيهاي توليد شبكهاي دانست. سازمانهايي كه در يك زنجيره ارزش هستند، در عين حال كه در بازارهاي مختلفي كالاي خود را توزيع ميكنند، سفارشات را در يك زمان از طريق توليد شبكهاي دريافت ميكنند و ميتوانند بلافاصله پس از دريافت سفارش به آن پاسخ داده و براي طراحي و توليد محصول مورد نظر مشتريان، آن را به سازمان ديگري در زنجيره ارزش ارائه دهند.
تمامي سازمانهاي موجود در زنجيره ارزش قادرند كسب و كار را با استفاده از توليد شبكهاي انجام دهند. زيرا مشتريان خواهان محصولاتي هستند كه متنوع و منحصر بفرد باشند. در نتيجه، سازمانها ميبايست منعطف باشند و با تغييرات بازار سازگار شوند. تصور كنيد يكي از مشتريان، رايانهاي با ويژگيهاي خاص سفارش دهد كه متناسب با رايانههاي توليدي شركت نباشد. در اين شرايط، شركت بايد از انعطاف بالايي برخوردار باشد و نيازهاي ويژه مشتريان را به سرعت پاسخ دهد. شركت به منظور برخورداري از اين انعطاف بايد هزينه بالايي را پرداخت كند و اين هزينه ميبايست در رايانههايي كه مشتريان سفارش ميدهند لحاظ شود. اين امر باعث افزايش قيمت رايانه در مقايسه با رايانههاي معمولي ميشود. با استفاده از توليد شبكهاي، شركت قادر خواهد بود از مزاياي اينترنت (از جمله فناوري، منابع انساني، موقعيت جغرافيايي و غيره) در مكانهاي مختلف به نحو شايستهاي استفاده كند و توليد كننده در زماني واحد به عناصر و امكانات اصلي و فرعي مختلف و ديگر توليدكنندگان پويا دسترسي خواهد داشت، از اين طريق باعث تقويت شايستگيهاي خود ميشود و از انعطاف بالايي برخوردار شده و هزينه خود را كاهش ميدهد. به بيان ديگر، سازمان با استفاده از تواناييهاي ديگر توليدكنندگان، محصول مورد نظر مشتري را با كيفيت بالا توليد ميكند.
جهتگيري صنايع توليدي و توليد شبكهاي تجزيه و تحليل فوق حاكي از اين مطلب است كه توليد شبكهاي به واسطه جابهجايي سريع و صحيح اطلاعات در بين عناصر موجود در اينترنت (شركاء)، منابع بينالمللي را بين توليدكنندگان توزيع ميكند و به سازمانها اجازه ميدهد از شركاي پويا و همراستا با تغييرات بازار برخوردار شوند و از اين طريق، شايستگيها و توانايي ارائه پاسخ به بازار را در خود ارتقاء دهند.
امروزه، بسياري از محققان معتقدند كه توليد شبكهاي با استفاده از متحدان پويا و يا توليدكنندگان مجازي قابل اجرا ميباشد. متحدان پويا، سازمانهاي مجازي موقت هستند و به سازمان در تأمين تغييرات بازار و بهينهسازي منابع متغير كمك ميكنند و از اين طريق ميتوانند باعث ارتقاي شايستگيها و تواناييهاي سازمانهاي متحد شوند.
متحدان پويا با استفاده از توليد شبكهاي قادرند اطلاعات، فناوري، دانش و غيره را تسهيم كنند و از منابع مختلف به منظور طراحي، توليد و فروش محصول، حداكثر استفاده را به عمل آورند. همچنين از اين طريق هزينهها و ريسك موجود را كاهش ميدهند.
توليد مجازي مبتنيبر فناوري توليد، فناوري مدلسازي و فناوري شبيهسازي ميباشد. به بيان بهتر، تركيب فنون پيشرفته توليد، دانش طراحي رايانه، هوش مصنوعي، فناوري شبيهسازي، فناوري چند رسانهاي و غيره است كه در يك سخن، تركيبي از دانشهاي متعدد را در برميگيرد و منعكسكننده تمامي عمليات و فرايندهاي توليد محصول به صورت شبيهسازي فضاي توليد است. بر اين اساس ميتوان نتيجه گرفت كه توليد شبكهاي همراستا با توسعه فناوري اطلاعات و فضاي نوين اقتصادي صنايع توليدي حركت ميكند و در صورتي كه توليدكننده تمايل به استفاده از توليد شبكهاي داشته باشد بايد جريان مواد، اطلاعات، سرمايه و دانش را يكپارچه كند. اين شيوه توليد عبارت است از توليد شبكهاي مبتنيبر MICK-4FI.
توليد شبكهاي مبتنيبر MICK-4FI
MICK-4FI بيانگر حروف اختصاري يكپارچگي15 جريان مواد16، جريان اطلاعات17، جريان سرمايه18 و جريان دانش19 است و توليد شبكهاي مبتنيبر MICK-4FI شامل دو سطح سازمان و سطح شبكه ميشود.
توليد شبكهاي مبتنيبر MICK-4FI از سازمانهاي موجود در زنجيره ارزش ميخواهد تا به تغييرات بازار به سرعت پاسخ دهند و چهار جريان (4F)ا20 فوقالذكر را سريعاً يكپارچه كنند (شكل 1).
شكل 1: زنجيره ارزش مبتنيبر MICK-4FI
MICK-4FI با هدف كسب شايستگي، براي سازمانهاي توليدي ضروري است. زيرا صنايع توليدي ميبايست روشي براي دستيابي به شايستگيهاي محوري مطابق با شرايط نوين اقتصادي در محيط متغير امروزي بيابند.
با توجه به اينكه بسياري از سازمانهاي توليدي يا متحدان استراتژيك آنها توانايي دستيابي به شايستگيهاي محوري مطابق با فناوري پيشرفته اطلاعاتي را ندارند، ميبايست هزينه بالايي را به منظور دستيابي به اين فناوريها بپردازند.
براساس تئوري سازمانهاي صنعتي، هر سازماني در زنجيره ارزش خاص قرار دارد و به صورت پويا و موقت در جهت تأمين نيازهاي بازار و سازگاري با محيط اطلاعاتي و جهاني فعاليت ميكند. سود حاصله براي سازمانها صرفاً براساس ارزش افزوده نيست، بلكه بر مبناي قدرت چانهزني در زنجيره ارزش ميباشد و سازمانهايي كه داراي قدرت چانهزني بالاتري هستند از سود بيشتري بهره ميبرند.
در شكل 2، تمامي عمليات انجام شده در زنجيره ارزش، ارائه شده است. هر يك از نودها21، نشاندهنده سازمان موجود در زنجيره ارزش ميباشد و هر يك از خطوط بين نودها بيانگر جريان منابع مختلف شامل جريان مواد، جريان اطلاعات، جريان سرمايه و جريان دانش بين آنهاست. نودي كه به صورت خطوط منقطع احاطه شده، نمايانگر سازمان اصلي در تعاملات است و تمامي عمليات صورت گرفته در سازمانها، حول سازمان اصلي و به صورت همكاري انجام ميشود.
زنجيره ارزش از مزاياي شبكه، براي دستيابي به تغييرات صورت گرفته در نيازهاي بازار و تقاضاي مشتريان بهرهبرداري ميكنند و از اين طريق، به اطلاعات دست مييابد و از آنها براي تغيير ميزان سرمايه خود در شبكه، جستجوي تأمينكنندگان شايسته براي دستيابي به دانش پيشرفته، فناوري اطلاعات، سرمايه لازم براي طراحي و توليد محصول مورد نياز در بازار و همكاري با توزيعكنندگان توانمند استفاده ميكنند. در هر حال، سازمان اصلي در زنجيره ارزش داراي بيشترين سهم بازار، بيشترين سود و كمترين زمان لازم براي توزيع محصول بوده و به بيان بهتر، داراي قدرتمندترين شايستگيها است.
سازماني كه از مدل MICK-4FI استفاده ميكند به سادگي قابل كپي كردن نيست و قادر است به شايستگيهاي محوري تجهيز شود. زيرا اين مدل، سازمان را به منابع مختلفي نظير سرمايههاي راكد موجود در جامعه مجهز كرده و از عناصر موجود در زنجيره ارزش استفاده ميكند. سازمان كه از سيستم توليد شبكهاي مبتنيبر MICK-4FI استفاده ميكند (شكل 3) تنها به توليدكنندگان يا تأمينكنندگان، محدود نيست و از فروشندگان نيز استفاده ميكند.
سطح توليد شبكهاي
سطح توليد شبكهاي MICK-4FI (شكل 4) بيانگر كل زنجيره ارزش ميباشد. همانگونه كه رقبا در زنجيره ارزش رقابت ميكنند، ارتباطات بين سازمانها در زنجيره ارزش از حالت رقابت به اتحاد و مشاركت تغيير كرده است.
تمامي سازمانها ميبايست به مزاياي حاصل از زنجيره ارزش، توجه كنند. زيرا دستيابي به اين مزايا بر بهينهسازي كل زنجيره ارزش، مبتني است. در شكل شماره 4 هر يك از نودها بيانگر عناصر موجود در شبكه ميباشد و همگي آنها در اين زنجيره، ارائه خدمت ميكنند. خطوط جهتدار، بيانگر جريان منابع بين سازمان ها و توليد شبكهاي MICK-4FI است.
در صورتي كه اطلاعات مربوط به تقاضاي بازار در زنجيره ارزش دريافت شود، ميبايست منابع را در كوتاهترين زمان از زنجيره ارزش خارج و يا وارد كرده و جريان مواد، اطلاعات، سرمايه و دانش را به سرعت يكپارچه كرد. همچنين بايد توجه داشت كه زمان لازم براي وارد نمودن محصول به بازار و دستيابي به سهم بيشتري از بازار، متفاوت است و از اين طريق ميتوان به شايستگيهاي اصلي دست يافت.
مقايسه سطح توليد شبكهاي با سطح سازمان
همانطور كه در شكل 5 و جدول شماره 1 ارائه شده، سطح سازمان از نظر اثرات اجرايي MICK-4FI با سطح شبكه تأمين، متفاوت است. سازمان اصلي، توانايي يكپارچهسازي چهار جريان فوقالذكر را دارد، بهگونهاي كه در مقايسه با سازمانهايي كه از MICK-4FI استفاده نميكنند از قدرت چانهزني بيشتري برخوردار بوده و از سهم بيشتري از بازار بهره ميبرند. همانگونه كه در زنجيره ارزش مطرح ميباشد، با استفاده از MICK-4FI ميتوان به مزاياي بيشتري از جمله سهم و قدرت چانهزني بالاتر در مقايسه با پيش از استفاده دست يافت.
جدول 1: تفاوت توليد سنتي و توليد شبكهاي
منابع:
- ووماك- جيمز، جونز- دانيل، روس- دانيل، 1382، توليد ناب، آزاد هرادنژاد، انتشارات آموزه.
- توري- حميد، رادفورد- راسل، 1379، مديريت توليد و عمليات، دوردانه داوري، انتشارات سازمان مديريت صنعتي
- “Create Enterprise Value Chain and Promote Core Competence”, http://www.ittimes.com.cn/
- “Informatization in Enterprise- a key to open the century door” http://www.chinabyte.com/
- “Enterprises Information and Enterprise Competence”, http://www.chinabyte.com/