کامپیوتر در زندگی روزمره

وقتی “فرانکلین دلانو روزولت” تصمیم گرفت که در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری نوامبر ١٩٣٦ (١٣١۵) ایالات متحده آمریکا از رادیو بهتر استفاده کند، دو حزب رقیب در مجموع  ٢ میلیون دلار خرج تبلیغات رادیویی خود کردند. این میزان در تاریخ آن روز، رکورد محسوب می شد. (گفته می شود در مبارزات انتخاباتی جاری، هر یک از نامزدها ١٠٠ میلیون دلار هزینه می کند.)

در همان سال “کشیش چارلز کافلین” با استفاده از رادیو به رئیس جمهور روزولت حمله کرد، و او را دشمن مردم نامید.

امروز تأثیر رسانه های فراگیر بر تمام جنبه های گوناگون زندگی بشر از فروش کالای مصرفی گرفته تا انتخابات گوناگون سیاسی، و از تبلیغ برای کشیدن مردم به سالن های سینماها تا اعلام مواضع، بر کسی پوشیده نیست. اما تا همین چندی پیش این رسانه ها تنها شامل مطبوعات، رادیو و تلویزیون بود. اینک تأثیر فضاهای مجازی کامپیوتری مانند موتورهای جستجو، تارنماها، فتو بلاگ ها، وبلاگ ها و…. به حدی چشمگیر شده که نادیده گرفتن آنها در هیچ زمینه ای ممکن نیست.

بسیاری از افرادی که به طور منظم و یا حتی گاه به گاه به این فضاهای مجازی مراجعه می کنند، فواید زیادی برای آنها قائلند. این افراد دسترسی به اطلاعات غیررسمی، انتشار جزئیات بیشتر و تنوع مطالب را از جمله این فواید می دانند. از نظر این گروه، آگاهی از یک مطلب از طریق منابع گوناگون سبب می شود که امکان بیشتری برای ارزیابی بی طرفانه و کشف بهتر حقیقت وجود داشته باشد.
آنها همچنین این فضاها را برای شنیدن صدای افرادی مناسب می دانند که ممکن است نتوانند تحت سلطه قدرت های بزرگ حرفشان را به گوش دیگران برسانند. اما با استفاده از این فضاها، رسانه های بزرگ مسلط را به واکنش وامی دارند. رسانه هایی که در واقع تا همین چندی پیش کنترل تمام  جریانات خبری جهان را، به طور کامل در اختیار داشتند. اما به تدریج و بر اثر تعدد منابع خبر رسانی، ناچار شده اند کمی در روش خود تجدید نظر کنند.

استفاده در سياست

یکی از استفاده های سیاسی سطح بالا از فضاهای مجازی کامپیوتری، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ٢٠٠٤ (١٣۸٣) بود. در آن سال هر دو حزب عمده کشور از وبلاگ ها و وبلاگ نویسان محبوب بهره بردند، و این روش رسما به عنوان یکی از ابزارهای اظهار نظر و تبلیغاتی وارد مبارزات انتخاباتی شد.
در همین حال بسیاری از مجریان و برنامه های تلویزیون ها، رادیوها و نشریات نیز که پیش از این همگی دارای تارنما بودند، برای خود وبلاگ هایی به راه انداختند.

اینک در بین مشاورانی که در زمینه های گوناگون به این نامزدها کمک فکری می دهند، مشاوران وبلاگی نیز حضور دارند.

به نظر می رسد که نامزدهای مبارزات انتخاباتی سال ٢٠٠۸ (١٣۸٦) آمریکا، بیش از هر زمان دیگری نسبت به تأثیر این پدیده آگاهند. چراکه نه تنها مشاوران و تحلیگران اینترنتی دارند، بلکه برای رساندن پیام های خود از وب لاگ نویسان نیز استفاده می کنند. اینک در بین مشاورانی که در زمینه های گوناگون به این نامزدها کمک فکری می دهند، مشاوران وبلاگی نیز حضور دارند. مورد دیگر از این دست، تقریبا دو سال پیش بود که قانون اساسی اتحادیه اروپا در فرانسه به رفراندوم گذاشته شد. در آن زمان اکثر رسانه های رایج در مورد این قانون نظر موافق داشتند، و طیبعتا تبلیغاتشان از دیدگاه مثبت بود. ولی مجموعه ای از وبلاگ ها رای منفی را تبليغ می کردند. نتیجه این شد که در روز رأی گیری یعنی ٢٩ ماه مه ٢٠٠۵ (۸ خرداد ١٣۸٤)، ۵۵ درصد از شرکت کنندگان در رفراندوم به این قانون رای منفی دادند.

آگاهان معتقدند که بیشترین مورد استفاده از این فضاها برای سیاستمداران، به جذب آن دسته از افراد مربوط می شود که در انتخابات شرکت می کنند، اما از هوادران پروپاقرص هیچ یک از احزاب نیستند. آنها پس از آشنایی با برنامه ها و سوابق نامزدها به خود این افراد، و نه به احزاب متبوع آنها، رأی می دهند. 

  البته استفاده از فضاهای مجازی کامپیوتری، تنها به وبلاگ ها محدود نمی شود. مثلا اوباما از طریق تارنماهای دوست یابی “فیس بوک” و “مای اسپیس” میلیون ها امضاء گرد آوری کرده است. چرا که این تارنماها فضای بیشتری برای نامزدها فراهم می آورد.

استفاده در امور تجاري

در عین حال کاربرد و تأثیر این فضاهای مجازی، تنها به جهان سیاست محدود نمی شود. اینک بسیاری از مردم جهان خریدهای خود را به طور منظم از طریق کامپیوتر، و نه مراجعه مستقیم به فروشگاه ها، انجام می دهند.
 
“تارنمای ایبی eBay” که از قضا بنیانگزار و رئیس آن یک ایرانی به نام “پیر امیدوار” است، اینک بزرگترین بازار مجازی خرید و فروش در جهان به شمار می رود. این تارنما که دفتر اصلی آن در شهر “سن حوزه” در ایالت کالیفرنیا است، در حال حاضر در آلمان، اسپانیا، استرالیا، اطریش، انگلستان، ایتالیا، ایرلند، بلژیک، تایوان، چین، زلاند نو، سنگاپور، سوئد، سوئیس، فرانسه، فیلیپین، کانادا، کره جنوبی، لهستان، هلند، هندوستان و هنگ کنگ، تارنماهای محلی دارد. ایبی که صاحب “پی پال” و “اسکایپ” و شرکت های تجاری دیگر نیز می باشد، در حال حاضر یازده هزار و ششصد نفر را در استخدام دارد. درآمد سال گذشته ایبی ۵ میلیارد و ٩٦٩ میلیون دلار بود.

استفاده در صنعت فيلمسازي

فضاهای کامپیوتری در صنعت فیلمسازی نیز، نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. مثلا ٦٠ درصد کسانی که در آخر هفته نخست نمایش فیلم ٣٠٠ از آن دیدن کردند، گفتند که به خاطر توصیه وبلاگ “آیا این اخبار با حال نیستند؟” به تماشای آن رفته اند.
این همان فیلمی بود که اعتراض ایرانیان را در داخل و خارج از کشور برانگیخت، و واشنگتن پریزم نیز در مقاله ای با اشاره به تخریب و تحریف فرهنگ و تاریخ ایران در آن، به طور مختصر محصولات دیگر هالیوود را نیز که تعمدا به این گونه تخریب ها و تحریف ها می پردازند، بررسی کرد.

وبلاگ نامبرده به “هری نولز” تعلق دارد، و یکی از چندین وبلاگ گروهی موسوم به “هواداران” می باشد. این افراد به فیلم هایی علاقه دارند، که از روی کتاب های مصور تهیه می شوند. آنها خود را هوادار، و نه کارشناس فیلم، می خوانند. هواداران گروه کوچکی از افکار عمومی را تشکیل می دهند، اما بر فرهنگ عامه، خبرنگاران و وال استریت تأثیر می گذارند.
گرچه تعیین میزان دقیق مراجعین به تارنماهای این هواداران میسر نیست، اما تعداد مراجعین “آیا این اخبار با حال نیستند؟” از تارنماهای نشریات جاافتاده ای چون “هفته نامه سرگرمی” (اینرتینمنت ویکلی) یا “ورایتی” بیشتر است. به طوری که پر مراجع ترین ۸ تارنمای نخست هواداران، هر ماه بین ٦ تا ۸ میلیون خواننده ثابت دارد.
در عین حال، به زغم  بسیاری از تارنماهای خبری که در روزهای آخر هفته مراجعان چندانی ندارند، میزان مراجعین به تارنمای هواداران در این روزها نه تنها کاهش نمی یابد، بلکه افزایش نیز پیدا می کند. چرا که خوانندگان آنها می خواهند در مورد دیدن فیلمی های اکران شده، تصمیم بگیرند. این مراجعات سبب شد که فیلم “کارمندان ٢” در سال گذشته، ٢٦ میلیون دلار یعنی ۵ برابر هزینه خود فروش کند.

هواداران با گذاشتن اخبار مربوط به فیلم ها در وبلاگ ها، پاد کست ها، و تارنماها، -که اینک منابع اطلاعاتی میلیون ها سینما رو به شمار می روند-، تأثیر بی سابقه ای روی فروش آنها می گذارند.

یکی از این هواداران “برگ قارابدیان” است. وی در وبلاگ محبوب خود در مورد فیلم ٣٠٠ می نویسد: “این فیلم به هیچ روی مورد توجه ما نبود. اما وقتی دو نویسنده خود را برای دیدن پیش پرده چند دقیقه ای آن به کنفرانس سال ٢٠٠٦ فرستادیم، آنها در هنگام برگشت نمی توانستند حرف بزنند.” به همین سادگی، این فیلم بدون داشتن هیچ هنرپیشه معروفی به یکی از موضوعات مورد بحث هواداران تبدیل شد. شش ماه پس از آن نیز، در جشنواره “بات نامب ا ثان” در شهر آستین ایالت تگزاس به نمایش درآمد. جشنواره ای که برگزار کننده اش هری نولز است.

تأیید فیلمی توسط این هواداران و یا مخالفت با آن، از این رو تأثیر گذار است که این وبلاگ نویسان با خوانندگان خود روابطی شخصی برقرار می کنند. بنابراین با یک اشاره آنها، خوانندگانشان برای دیدن فیلم های مورد نظر ایشان هجوم می برند.
البته تأیید این گروه نه تنها به فروش بسیاری از فیلم ها کمک می کند، بلکه سبب گرمی بازار دستگاه های بازی های ویدیویی مانند “ایکس باکس ٣٦٠” نیز می شود.

هواداران با گذاشتن اخبار مربوط به فیلم ها در وبلاگ ها، پاد کست ها، و تارنماها، -که اینک منابع اطلاعاتی میلیون ها سینما رو به شمار می روند-، تأثیر بی سابقه ای روی فروش آنها می گذارند.

“آوی اراد” تهیه کننده “مرد عنکبوتی ٣” می گوید: “هواداران سلیقه سازان جدید هستند. چراکه گرچه گروه کوچکی از افکار عمومی را تشکیل می دهند، اما بر فرهنگ عامه، خبرنگاران و وال استریت تأثیر می گذارند. بنابراین هیچ فیلمسازی مایل نیست این گروه، پروژه وی را آشغال بدانند.” چرا که اگر آنها از پروژه ای مانند ٣٠٠ استقبال کنند که کردند، می توانند موجی بزرگ در پشتیبانی از آن ایجاد کنند.” 

پدیده هواداران در سال ١٩۷۷ و در سان دیاگو آغاز شد. در آن هنگام کارگردان نسبتا ناشناخته ای به نام “جرج لوکاس” در یک گردهمایی خودمانی شرکت کرد، تا برای فیلمی به نام “جنگ ستارگان” تبلیغ کند. از آن هنگام تاکنون فیلم لوکاس برای معتادان به سینما، به مثابه ماده ای مخدر عمل کرده است.

در حال حاضر این گروه چنان به اثرگذاری عمیق خویش باور دارند، که برخی از آنان می گویند که عدم حمایتشان از “پلی به ترابتیا” ساخت شرکت دیسنی، سبب فروش ١٠٠ میلیونی آن شد. چراکه تنها خانواده های سینما رو از آن حمایت کردند. در حالی که اگر گروه هواداران از آن پشتیبانی می کرد، فروشش به ٣٠٠ میلیون می رسید. به نظر آنها فروش ٣٠٠ میلیونی فیلم بعدی دیسنی یعنی “نارینا”، به سبب حمایت آنها بود.

اما با این همه، تأثیر هواداران بیشتر در مورد فیلم هایی است که با هزینه کم تولید می شوند. کما اینکه پشتیبانی آنها از فیلم عشقی-کمدی “زامبی ها” که در سال ٢٠٠٤ تولید شد، فروش آن را به حدی بالا برد که سازنده اش در خواب هم نمی دید.

در زمانی نه چندان دور، دست اندر کاران صنعت سینما از انتشار رخدادهای سینمایی در وبلاگ های هواداران ناخرسند بودند. اما به دلایلی که ذکر آنها رفت، اینک گردهمایی آنها در ساندیاگو برای هالیوود به صورت رخدادی در آمده، که حتما باید در آن حضور یابد.
در عین حال کار این گروه و به ویژه افرادی چون قارابدیان به جایی رسیده که استودیوهای تولید کننده فیلم با آغوش باز با آنها روبرو می شوند، به مهمانی ها و سایر رخدادهای مربوط به تولیدات خود (از جمله سر صحنه فیلم سازی) دعوتشان می کنند، و حتی افرادی از حوزه تیلیغاتی خود را برای کار کردن با این گروه می فرستند. کما اینکه اینک برخی از افراد این گروه با اشخاصی مانند “سم ریمی” کارگردان “مرد عنکبوتی” وارد کار عملی هم شده اند.
آنها اینک به غولی تبدیل شده اند، که نمی توان آن را به داخل بطری برگرداند. به همین سبب است که در ١۷اوت (٢٦ مرداد) سال جاری، فیلم “هواداران” که درباره آنها ساخته شده، به نمایش درخواهد آمد.

اما با توجه به مطالب عنوان شده و نوع فیلم هایی که مورد علاقه گروه هوادارن است، می توان حدس زد که میزان زیان اینگونه تارنماها برای شکل دادن به سلیقه و طرز تفکر افراد و به ویژه نسل جوان تا چه اندازه است. چراکه دیدن اینگونه فیلم ها، وقتی برای تماشای فیلم های باارزش باقی نمی گذارد. مهم تر اینکه سلیقه آنها را مانند مشام همان کسی می کند که پس از سال ها کار در بازار دباغ ها، در هنگام استشمام گلاب از هوش می رود.

كاربرد در دانشگاه

شاید بتوان گفت یکی از منفی ترین پیامد این فضای بی کران، تقلبات دانشگاهی می باشد. برای نمونه به سرقت ادبی اینترنتی در دهه گذشته اشاره می کنیم. پژوهش فراگیر سال ٢٠٠٣ “دانشگاه راتجرز” در نیو جرسی، نشان داد که ١۸٠٠٠ دانشجو و ٢٠٠٠ استاد در ٢٣ دانشگاه آمریکا تقلب اینترنتی کرده اند. حیرت آور است که تمامی دانشجویانی که در این پژوهش به پرسش ها پاسخ داده اند، این کار را بسیار عادی تلقی می کنند.

اما باید دانست که دایره زیان این تقلب ها تنها به این محدود نمی شود، که حق دانشجویان درستکار و درس خوان از بین می رود. چرا که عمق فاجعه از این بیشترست. مثلا زمانی که یک دانشجوی پزشکی دست به چنین تقلب هایی می زند، به این مفهوم است که بیماران آتی وی ناخودآگاه درمان خویش را به دست پزشکی خواهند داد، که سواد لازم برای درمان آنها را ندارد.همین امر در مورد مهندسین راه و ساختمان مصداق دارد. چراکه اگر یک مهندس بی سواد مسئول ساخت پلی بشود که خودروهای پرشماری از رو و زیر آن در حرکت باشند، حتی نمی توان به نتیجه مصیبت بار آن فکر کرد.

پژوهشی که “دانشگاه گوئلف” کانادا به عمل آورده و فراگیرترین تحقیق از این دست به شمار می رود، فاش ساخت که بیش از ۵٠ درصد دانشجویان این کشور در طول مدت تحصیل خود تقلب می کنند. به طوری که میزان تقلب جدی در تکالیف کتبی دانشجویان کانادایی ۵٤ درصد است. به این مفهوم که تحقیقات دیگران و به ویژه مباحثی را که روی اینترنت در دسترس هستند، به نام نتیجه پژوهش های خود به اساتید ارائه می کنند.

البته استفاده از فضاهای مجازی کامپیوتری، تنها به وبلاگ ها محدود نمی شود. مثلا اوباما از طریق تارنماهای دوست یابی “فیس بوک” و “مای اسپیس” میلیون ها امضاء گرد آوری کرده است. چرا که این تارنماها فضای بیشتری برای نامزدها فراهم می آورد.
تأسف آورتر اینکه به نظر می رسد مؤسسات آموزش عالی میزان سرقت ادبی را به حدی نمی دانند، که برای مبارزه با آن قوانین سفت و سخت وضع کنند. در عین حال اساتید نیز تقلب دانشجویان را جدی نمی گیرند. این امر سبب شده که میزان سرقت ادبی از ٩٢ مورد در یک دهه پیش، به ٢٩۸ مورد در سال تحصیلی ٢٠٠٣-٢٠٠٤ افزایش پیدا کند.
این سوء رفتار مختص دانشگاه های کانادا نیست. چرا که در پژوهشی هم که “دونالد مک کیب” استاد بازرگانی “دانشگاه راتجرز” به عمل آورده، ۷٠ درصد شرکت کنندگان اذعان داشتند که به نحوی تقلب کرده اند.

مک کیب با مقایسۀ دانشجویان سالهای ١٩٦٣ با ١٩٩٣ نشان می دهد که درصد دانشجویانی که به تقلب در مورد خود اعتراف کرده اند، دو برابرشده و به ۵٢ درصد رسیده است. درصد دانشجویانی  که به دوستان خود در تقلب کمک کرده اند نیز، از ٢٣ به ٣۷ درصد افزایش پیدا کرده است. میزان دانشجویانی که برای امتحانات کتبی با خود ورقه تقلب به سالن امتحان برده اند هم، از ١٦ به ٢۵ درصد رسیده است.

بر اساس پژوهش این استاد، ١٠ درصد دانشجویان در سال ١٩٩٩ اعتراف کرده اند که تمام تحقیقاتی را که به عنوان نتیجه کار خود به استاد ارائه کردند، به کلی از اینترنت برداشته اند. اما جالب اینجاست که ٤٠ درصد دیگر نیز، پس از چند سال به همین تقلب اذعان نموده اند. اینک کار به جایی رسیده که عملا مقالاتی روی اینترنت گذاشته می شود، که ویژه نمره خوب گرفتن دانشجویان است. به گفتۀ مک کیب این کار به حدی شایع شده که دیگر کسی آن را تقلب تلقی نمی کند، و به آن تنها به چشم روشی برای گذشتن از سد آزمون های دانشگاهی نگاه می شود.

پژوهشی که اواخر سال گذشته در مورد ۵٣٠٠ دانشجوی آمریکایی به عمل آمد، میزان تقلب دانشجویان رشته بازرگانی را ۵٦، و رشته مهندسی را  ۵٤ درصد نشان داد. اما وحشتناک تر از همه تعداد ٢٤ دانشجوی دانشکده دندانپزشکی نیوجرسی بودند، که اعتراف کردند دو سال پیش در مورد واحدهایی مانند “روت کانال” و “پرکردن دندان” تقلب کرده اند.

“رندی سیمز” یکی از مسئولان “دانشکدۀ بازرگانی هوئیزنگا” در فلوریدا می گوید: “کمترین ضرر این گونه دانشجویان برای کارفرمایان آینده شان، عدم کارآیی آنها می باشد. تازه این در صورتی است که، تصمیم داشته باشند پس از دوران تحصیلی از تقلب آگاهانه دست بردارند.”

چراکه دلیل تقلب هرچه باشد، پیامدهای آن برای کارفرمایان ناگزیر خواهد بود. زیرا استخدام فردی که انسان تصور می کند دارای معلوماتی خاص برای کار مورد نظرست و در واقع چنین نیست، در هنگام کار عملی تأثیرات منفی خود را نشان می دهد. یکی از این تأثیرات طول کشیدن بیش از حد کار محوله به این نوع فارغ التحصیلان است. چرا که آنها به سبب ناآگاهی ناچارند از سایر همکاران و یا مدیران خود کمک بگیرند. در نتیجه نه تنها وظایف خود، بلکه کار آنها را هم عقب می اندازند.

بی معلوماتی به سبب دسترسی به تارنماها تنها به دانشجویان محدود نمی شود. یکی از بهترین نمونه های فدا کردن درستی مطالب و رعایت در امانت در برابر راحتی و ارزانی، تارنمای ویکیپدیاست.

در عین حال میلیون ها نفر با آگاهی از ناقص و نارسا بودن اطلاعات پزشکی اینترنتی، همچنان برای امور خود به آنها مراجعه می کنند.

شاید اگر به سبب تأثیر اینترنت بر رسانه های قدیمی تر نبود، می شد از شر آن خلاص شد. اما نشریات از ترس اینکه از قافله عقب نمانند تمامی مطالب خود را به رایگان روی اینترنت ریختند. همزمان تارنماهای گوگل و یاهو نیز بخش خبری درست کردند و با گذاشتن اخبار و عکس های نشریات سراسر جهان، بخشی از پول آگهی ها را به جیب زدند. این امر چنان فشاری به مطبوعات سنتی وارد کرد که حتی همه غول های رسانه ای نظیر نیویورک تایمز و دیلی تلگراف نیز، ناچار به تعدیل نیرو شدند.

لذا در دوره ای که قرارست بیش از همیشه شاهد تنوع اخبار و منابع خبری باشیم، روز به روز از تعداد خبرنگاران کارکشته ای که اخبار دست اول ارائه کنند، کاسته می شود. در عین حال کار شرکت هایی که در پی فراهم آوردن اخبار صحیح و قابل اعتماد تر باشند، روز به روز مشکل تر می شود.

در چنین وانفسایی، تحلیلگران آماتور به اینترنت روی آورده اند. حالا به جای اخبار واقعی میلیون ها وبلاگ نویس تحلیل های خود را به روی اینترنت سرازیر می کنند. اخباری که خواندنشان نه تنها فایده ای ندارد، بلکه به دلایل گوناگون زیان بار نیز هست.

“اندرو کین” از پیشگامان تأسیس اینترنت که بعدها از این حوزه رویگردان شد، معتقدست که “مدینه فاضله دیجیتال” دارد اقتصاد و سیاست ما را ویران و غارت می کند. به اعتقاد وی همانگونه که “نپستر” بازار موسیقی ضبط شده را مسموم کرد، اخبار گوگل و لشگر جهانی وبلاگ نویس ها نیز خبرنگاری را بی ارزش نمودند. به گفته وی اینک تنها در آمریکا ١٢ میلیون وبلاگ نویس وجود دارد که بیش از یک سوم آنها گرچه به هیچوجه خبر تولید نمی کنند، اما کار خود را نوعی خبرنگاری به حساب می آورند.

جالب اینجاست که این افزایش سرسام آور ریختن اطلاعات و اظهار نظر نه تنها سبب روشن شدن افکار مراجعین نمی شود، بلکه بیش از پیش سبب گروه بندی می گردد. چرا که خشمگینانه ترین و بی اخلاق ترین لحن ها در اینگونه مطالب دست بالا را دارند، و واقعیت این است که به هیچکس نمی توان اعتماد کرد.

با این حساب می بینیم که گرچه نتیجه تقلبات دانشگاهی برای نسل بعد فاجعه آمیز است، اما در مقایسه با سایر سوء استفاده ها از اینترنت، شرافتمندانه ترین مسوب می شود

“تیم برنرز لی” مردی که ابداع تارنما در سطحی وسیع به وی نسبت داده می شود، زمانی گفت که در رؤیای خود می بیند که “دریای تعاملی از اطلاعات مشترک از چیزهایی که ما و دوستانمان دیده ایم، شنیده ایم، آنها را باور داریم و یا کسب کرده ایم، درست شده و ما را در محیطی گرم و دوستانه در بر می گیرد. مایلم که این دریا دوستان و همکاران ما را به یکدیگر نزدیک کند.”
 استفاده در تفريحات ناسالم

اما پژوهش “موسسه تحقیقاتی فورستر” در سال ١٩٩۸ نشان داد که این دریا آلوده تر از آن است که لی در رؤیای خود تصور کرده است. چرا که بر اساس این پژوهش بازار هرزه نگاری اینترنتی در آن سال، نزدیک به ١ میلیارد دلار بود. در مورد اینکه از آن هنگام تا کنون چقدر به این میزان افزوده شده، اختلاف نظر وجود دارد. اما شرکت “بررسی فیلترگذاری اینترنتی” گزارش کرد که بین سالهای ١٩٩۸ تا ٢٠٠٣ (١٣۷۸تا ١٣۸٢) میزان صفحات هرزه نگاری در تارنماهای جهانی از ١٤ به ٢٦٠ میلیون افزایش پیدا کرد.

اما رشد هرزه نگاری در برابر گسترش دنیای قمار اینترنتی، لنگ انداخته است. در سال 2004 “موسسه بازی های آمریکا” که گروه لابی کننده برای قانونی کردن قمارخانه های آمریکایی است، اعلام کرد که میزان قمار اینترنتی بین ۷ تا ١٠ میلیارد دلار می باشد که همه ساله ٢٠ درصد به آن افزوده می شود.

اگر کسی حوصله اش از هرزه نگاری سر برود و حال پوکربازی اینترنتی را هم نداشته باشد، می تواند به دیگر تجارت پررونق اینترنتی یعنی خیانت به همسر روی آورد.  بررسی های “مرکز پژوهشی ژوپیتر” نشان می دهد که ١٢ درصد کسانی که از طریق اینترنت قرار ملاقات های عاشقانه می گذارند، متأهل هستند. کما اینکه “اشلی مدیسون” که تارنمایی مستقر در کاناداست، تنها متأهلینی را مد نظر دارد که مایلند با دیگران رابطه عاشقانه برقرار کنند. این تارنما که ادعا می کند اینک ۷٠٠ هزار عضو ثبت نام شده دارد، در کانال های تلویزیونی معمولی برای عضوگیری خود تبلیغ می کند.

اما جالبست که نمی توان ادعا کرد بیشترین استفاده از اینترنت مربوط به عیاشی است. چرا که در ١٠ موردی که در سال ٢٠٠۵ در گوگل بیشترین جستجو را به خود اختصاص دادند، چیزهای بسیار بی اهمیتی مانند ستارگان هالیوود، خوانندگان عوام پسند، هری پاتر و در دو مورد گردباد کاترینا و سونامی بود. اینک این نوع مسائل هستند که در دریای اطلاعات مشترک تیم برنرز لی، بیشتر مورد علاقه اند.

ممکنست کسی بگوید اینترنت مسئول مسائل غیر اخلاقی و هرزگی جوامع بشری نیست. ممکنست این حقیقت نومید کننده باشد که اینترنت این جوامع را همانگونه نشان می دهد، که هستند. اما دلایلی در دست است که نشان می دهد اینترنت تنها بازتاب ارزش های اجتماعی نیست، بلکه در شکل دادن به آنها نقش دارد. مثلا کارهای خلاف در اینترنت فاش نمی شود و عواقبی ندارد. بنابراین بسیاری از افراد از این طریق کارهای خلافی انجام می دهند، که اگر اینترنت نبود هرگز به آنها مبادرت نمی کردند. به سادگی می توان گفت به میزانی که بد بودن آسان تر می شود، ما بدترین می شویم.

همه می دانیم که هکرها و افراد مشابه چگونه در عرصه اینترنت ترکتازی می کنند. آنها با پیدا کردن رمزهای ورود، به تمامی اطلاعات محرمانه مردم دستری دارند. اما جالب تر این است که جامعه نه تنها چنین خلاف هایی را پذیرفته، بلکه انتظار آنها را هم دارد.

پژوهش های سال ٢٠٠۵ (١٣۸٤) “موسسۀ مصرف کنندگان” نشانگر آنست که آمریکایی ها در خلال دو سال منتهی به این تحقیقات، در تقلبات گوناگون اینترنتی بیش از ۸ میلیارد دلار از دست داده اند. بر اساس این پژوهش همه ساله از هر ٣ استفاده کننده از اینترنت، یک نفرشان به نوعی قربانی این گونه تقلب ها و کلاهبرداری ها می شوند. به طوری که از سال ٢٠٠٤ تا ٢٠٠۵ (١٣۸٣ تا ١٣۸٤)، تنها میزان کلاهبرداری های نامه های الکترونیکی (ای میل) سر به ٦٣ میلیون دلار زد.

“دیوید وال” رئیس دانشکده حقوق دانشگاه لیدز انگلستان در کتاب خود زیرعنوان “جنایات اینترنتی”، معتقدست که اینترنت در به کار گرفتن مغز جوانان و استفاده از آنان در  کارهای خشونت آمیز یا جنسی، ابزاری بسیار موثر بوده است.

“فکر می کردیم فضاي مجازي سبب ارتباط خواهد شد، اما در عمل وسیله انزوای شدید گردید.  آن انتظار که به محض برقراری این ارتباط، انسان به آرامش خواهد رسید، هرگز به وقوع نپیوست و معلوم شد برای مشکلات اجتماعی راه حل سریع فناوری وجود ندارد. ”
“کلیفورد استول” کارشناس مشهور سیستم های کامپیوتری
با این حال والدین کودکان در محافظت از فرزندان خود بسیار کند عمل کرده اند. چرا که پژوهش “مرکز کودکان گمشده و مورد بهره کشی” مستقر در الکساندریای ایالت واشنگتن، نشان می دهد که تنها یک سوم خانواده ها برای محدود کردن دامنه عملیات کودکان خود در اینترنت، از نرم افزارهای فیلتر کننده استفاده می کنند.
قربانی کردن جنسی کودکان نیز، همچنان در اینترنت ادامه دارد. سال گذشته “مرکز تحقیقات جنایت علیه کودکان” دانشگاه نوهمشایر، نتایج یک نظر سنجی را منتشر کرد. این نظر سنجی نشان می داد ١٣ درصد بچه های ١٠ تا ١۷ ساله که از اینترنت استفاده می کنند، در سال ٢٠٠۵ (١٣۸٤) نامه های الکترونیکی ناخواسته دریافت کردند. نامه هایی که آنها را به امور جنسی تشویق می کردند.

“کلرک سمپسون” بنیانگزار “نت اسپیس” که از نخستین تارنماها بود، یک بار گفت که اینترنت همه چیز و همه کس را عوض خواهد کرد. این اتفاق پیش آمده است، اما تغییر همیشه به مفهوم پیشرفت نیست. چرا که برای هر ساده کردن، تسریع و تکثیر، دست کم به همان میزان نیز نابود کرده است. این در حالی است که آگاهان از پیش هشدار داده بودند.

مثلا “کلیفورد استول” کارشناس مشهور سیستم های کامپیوتری، در سال ١٩٩۵ در کتاب خود “روغن مار سلیکونی” نوشت که تصوری که مردم از ایده ال بودن اینترنت داشتند، به سرخوردگی منجر خواهد شد. او آن زمان چیزی را تشخیص داد که بعدا برای ما بدیهی شد. چرا که آنچه فکر می کردیم سبب ارتباط خواهد شد، در عمل وسیله انزوای شدید گردید. به گفته استول آن انتظار که به محض برقراری این ارتباط انسان به آرامش خواهد رسید، هرگز به وقوع نپیوست و معلوم شد برای مشکلات اجتماعی راه حل سریع فناوری وجود ندارد.

زندگی روزمرهکامپیوتر
Comments (0)
Add Comment