آداب سخن گفتن پيامبر اعظم (ص)

806

پيامبر هرگز بدون جهت سخن نمى‏ گفت، و اگر سخنى مى‏ گفت‏ بيشتر جنبه موعظه و پند داشت، يا مطلبى را مى ‏آموخت و يا به معروف و خيرى امر مى‏ كرد و يا از شر و منكرى مردم را باز مى‏ داشت، تمام ‏سخنانش سودمند و يك كلمه، نه بلكه يك حرف، پوچ و بى‏ ارزش نبود، زيرا خوب مى‏ دانست كه: «و ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد» وانگهى پيامبر اسوه است و الگو و اوست انسان كامل.

مطالب مرتبط
1 از 218

پيامبر كسى‏ است كه نخستين آفريده پروردگار، نور مباركش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از اين نور كامل چيزى تراوش نمى‏ كند جز نور، و هر چه مى‏ گويد گفته خدا است «و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى‏ يوحى‏». پيامبر هرگز از ذكر خدا غافل نمى‏ شد. در روايت است: «ولايجلس و لايقوم الا على ذكر» او نمى ‏نشست و برنمى‏ خاست جز با ذكر و ياد خدا. پيامبر در هر آن قرين و همنشين ذكر خدا بود چه بر زبان آورد و چه در دل گويد. او خود ذكر خدا را كفاره مجلس‏ مى ‏دانست و اعلام مى‏ داشت كه اگر در مجلسى ياد خدا نباشد يا ذكرى ‏از اهل بيت كه آن نيز ياد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر و وبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى‏ خنديد از تبسم تجاوز نمى‏ كرد «جل ضحكه التبسم‏» زيرا قهقهه و خنده با صدا با شئون ‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان كامل و چه رسد به اشرف‏ مخلوقات.
پيامبر آرام و آهسته سخن مى‏ گفت و هيچ گاه فرياد نمى‏ زد و صدا را بلند نمى‏ كرد. و مجلس آن حضرت نيز از چنان آرامشى‏ برخوردار بود كه عين ادب و تواضع است و كسى در مجلس پيامبر بلند سخن نمى‏ گفت «و اغضض من صوتك‏» و دستور هم همين بود كه ‏كسى صدايش را بالاتر از صداى رسول الله نكند «لاترفعوا اصواتكم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏ گفت لذا مجلسش بسيار آرام و باوقار بود كه حتى صداى به هم زدن بال ‏پرنده به گوش مى‏ رسيد.

«لايقطع على احد كلامه‏» هرگز سخن كسى را قطع نمى‏ كرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏ داد و پس از تمام‏ شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏ گفت. و چنان اصحابش را تربيت كرده ‏بود كه هرگاه لب مباركش به سخن وا مى‏ شد، تمام حاضران ساكت‏ مى‏ شده و سرا پا گوش مى ‏شدند «كان على رووسهم الطير» و هرگاه‏ سخن حضرت تمام مى ‏شد بدون آنكه سخنانشان با هم تزاحم كند، با هريك به نوبت‏ حرف مى ‏زد.
اهمیت و تربیت و کنترل زبان
اگر قبول کردیم که زبان شرورترین و پر منعفت ترین عضو بدن و قابل کنترل ترین عضو در بدن است بالطبع این سؤال پیش می آید که چگونه می توان این عضو مهم را تربیت کرد و تحت کنترل درآورد نتیجتاً بنا به اهمیتی که این عضو دارد تربیت آن و آداب سخن گفتن نیز اهمیت بسیاری دارد.
بنابراین بحث آداب سخن گفتن ارزش و اهمیت بسیار فراتر و زیادتری از آداب تربیت اعضا و عادات دیگر دارد و مثلاً آداب سخن گفتن بسیار مهمتر از آداب غذا خوردن یا آداب خوابیدن است. چراکه کیفیت سخن گفتن تأثیر بسیار بیشتری در زندگی و آینده انسانها از کیفیت غذا خوردن و یا نحوه خوابیدن انسانها دارد. در اینجا دو حدیث راجع به اثرات بسیاری سخن و اثرات سخن کم آورده می شود تا خود تفاوت این دو را و تأثیرات این مطالب را بفهمید.
اثرات بسیاری سخن:
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«من کثر کلامه کثرخطاؤه و من کثر خطاؤه قل حیاؤه و من قل حیاؤه قل ورعه و من قل ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار(1) ؛
کسی که زیاد سخن بگوید، خطایش زیاد می گردد و کسی که خطایش زیاد گردد، حیایش کم می شود و کسی که حیایش کم شود تقوایش کم گردد و کسی که تقوایش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد داخل آتش می شود.»
اثرات سازنده سخن کم:
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند:
«إن من حسن اسلام المرء قلة الکلام(2) ؛
به درستی که از خوبی اسلام برای انسان، کم سخن گفتن او است.»
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«ان احببت سلامة نفسک و ستر معایبک فقلل کلامک و اکثر صمتک یتوفر فکرک و یستنر قلبک(3)؛
اگر سلامت جانت را دوست داری و به پوشش عیب هایت علاقمند هستی، سخن را کم و سکوت را زیاد نما، در این صورت فکر و اندیشه ات زیاد و قلبت نورانی می گردد.»
د: نیک سخن گفتن هنر است
راستی چگونه باید سخن بگوییم، چه چیزهایی را باید بگوییم و چه چیزهایی را نباید بگوییم و اگر قرار است سخن بگوییم چه بگوییم، و چگونه بگوییم و چقدر بگوییم، به چه کسی و کجا بگوییم. مجموعه این آداب بقدری ظریف و دقیق است که امروزه نیک سخن گفتن از حدّ یک عادت به یک هنر تبدیل شده است و امروزه در روانشناسی از گفتگو به عنوان «هنر گفتگو» بحث می شود. یعنی اگر بخواهیم گفتگوی خوبی داشته باشیم باید ماهرانه و هنرمندانه سخن بگویم و آداب و مقررات آن را رعایت کنیم.
پی نوشت و منابع :
1- محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج12، انتشارات مؤسسه آل بیت قم، چاپ سوم، 1416ق، ص
2- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ح 17578.
3- عبدالواحد آمدی، غرر الحکم، حدیث 4252، مترجم: محمد حسین جعفری، انتشارات فائز قم، 1379.
فضايل و سيره فردي رسول خدا(ص)- گوشه اي از اخلاق عظيم پيامبر- استاد محمد جواد مهري

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نه − یک =