مقدمه
بخش بزرگي از آنتي باديهاي منو كلونال بر عليه موسين هاي روي سلولهاي كار سينوما مي باشند .تعدادي از اين آنتي باديها ي منو كلونال بطور مستقيم بر عليه يك سيالوموسين اپي تيليال كه اپي سيالين ناميده مي شوند مي باشند .
اپي سيالين يكي از گليكو پروتئين هاي بزرگ بر روي سطح اكثر سلولهاي كار سينوما مي باشد ، به استثناءچند مورد ،اين مولكول فقط در بافتهاي نرمال در سطح بالائي سلولهاي غدد برون ريز وجود دارد بنابر اين با گردش خون بدن تماس مستقيم ندارد .
بر خلاف آن ،در سلولهاي كاروسينوما اين مولكول آميب شكل غير قطبي است اپي سيالين يك گليكو پروتئين متصل به غشاء است اما دومن برون سلولي آن مي تواند از سلول رها شود ودر سرم بيماران با سرطان پستان ظاهر شود.
آنتي بادي منو كلونال بر عليه يك قسمت غير گليكوزيله و غير تكراري مولكول مي باشد .كه اين قسمت از مولكول به ميزان زياد در سلولهاي سرطاني نسبت به سلولهاي اپي تليال نرمال هم طراز يافت مي شود.
براي مثال: ميزان مولكول در سلولهاي سرطاني پستان حداقل 10 برابر ميزان آن در اپي تيليوم نرمال پستان مي باشد .
ماهيت زيست شناختي براي تنظيم بالاي بيان اپي سيالين هنوز ناشناخته است .
چندين آنتي بادي منو كلونال بر اپي سيالين جهت توسعه آزمايشهاي سرمي استفاده شده است .يكي از اين آزمايشها ، قسمت CA15-3 است كه يك آزمايش بر اساس تكنيك با استفاده از آنتي باديهاي منو كلونال DF3 ,115D8 مي باشد كه اين آنتي باديها بطور جداگانه ساخته شده و سپس جهت آزمايشهاي CA15-3 تركيب شده اند.
در اين گزارش مختصري در مورد ساختمان مولكولي گليكو فرمها ي مختلف اپي سيالين در آزمايش سرمهاي گوناگون و تاثير اين مولكولها در از در چسبندگي سلولي و متاستاز توضيح داده شده است.
ساختمان اپيسيالين
در اثر كلون كردن DNAاپي سيالين و تعيين توالي آن ،نشان داده اند كه اپي سيالين به صورت يك مولكول درون غشايي ساخته شده است كه قسمت اعظم آن به صورت دومن خارج سلولي و يك قسمت ديگر كه متشكل از 69آمينو اسيد به صورت يك دومن سيتوپلاسميك وجود دارد .
دومن خارج سلولي تقريباً داراي مناطق تكراري متشكل از 20 آمينو اسيد مي با شد.
قسمتهاي تكراري در جمعيتهاي مختلف ،متفاوت مي باشد كه در نتيجه اختلاف در وزن مولكولي آن در افراد مختلف ميباشد .
قسمتهاي تكراري خارج سلولي همراه با قسمتهايي كه به سطح سلول چسبيده اند حاوي تعداد زيادي سرين و تراونين هستند كه به طور بالقوه داراي مناطق چسبندگي براي اتصال هاي گيلكان مي باشند و حاوي دومن هاي شبه موسين هستند كه بيش از نيمي از پلي پپتيدهاي ساختمان را شامل مي شوند كه اين حالت حتي در كوچكترين اللها نيز مشاهده شده است .
تواليهاي تكراري در هر الل مختلف بوده و تقريبًا بين 30-90 ميباشند . دومن موسين اپي سيالين شامل تعداد زيادي پرولين و ديگر آمينو اسيدها ي هليكس مي باشند كه در نتيجه باعث تشكيل يك ساختمان گسترده با تعدادي مار پيچ B- مي شود.
اين ساختمان گسترده بطور خيلي محكم مي باشد در نتيجه باعث چسبيدن تعداد زيادي گليكانهاي با اتصال صفر به مولكول مي شوند كه نهايتاً دومن موسيني اپي سيالين طول زيادي پيدا مي كند .بر طبق محاسبات انجام شده هر 20 آمينو اسيد گليكو ليزه در يك پلي پپتيد ،طول تقريبي معادل5 نانومتر دارد .
بر همين اساس طول دومن شبه موسين اپي سيالين بين 200-500نانو متر بر روي غشا سلولي مي باشد.
طبق بررسيهايي كه بر روي ميكروسكوپ الكتروني انجام گرفته مولكولهاي خالص شده اپي سيالين و همچنين مولكولهاي اپي سيالين بر روي رده اي سلولي INVITROداراي ساختمان نخي شكل مي باشد.
توضيح شكل 1:مدل هايي از موسين متصل به سلول (اپي سيالين)و موسين مترشحه در مدل اپي سيالين ،پروتئين اسكلت بندي شامل يك منطقه حاوي 40 واحد تكراري (800 آمينو اسيد)
مي باشدكه اين ميزان برابر با تخمين واحدهاي تكراري الل هاي كوتاه اپي سيالين در رده سلولي كار سينوماي پستان مي باشد ،دومن خارج سلولي مولكول تقريباًبه طور كامل توسط اتصالات قندي پوشيده شده اند.
5 اتصال قندي در قسمت C – ترمينال منطقه تكراري وجود دارد .در ناحيه C– ترمينال يك قسمت متشكل از 24 آمينو اسيد در منطقه درون غشايي وجود دارد ،كه متعاقب اين قسمت دومن درون سيتو پلاسمي متشكل از 69 آمينو اسيد وجود دارد .
در قسمت ديگر ساختمان ماكرو مولكولي نشان داده شده است كه اكثر پروتيين هاي اسكت ساختماني توسط اتصالات كربو هيدراتي پوشيده شده اند،تنها در قسمتهاي آخريC وN ترمينال حاوي دومن هاي غني از سيستيئن بدون گليكوليزاسيون مي باشد كه اين دومن ها مسئول تشكيل مولتي مريزاسيون مولكولهاي موسين مي باشند.
اپي سيالين با موسين اصلي كه توسط سلولهاي خاص ترشح شده و باعث تشكيل لايه موكوسي بعنوان مثال:در دستگاه گوارش مي شود .فرق مي كند موسين اصلي توسط سلولهاي ويژه نظير سلولهاي گوبلت روده (GobieT CEIIs ) يا غدد بزاقي مولد موكوس توليد و باعث تشكيل يك پوشش ژلي در يك منطقه وسيع مي شود.قبل از ترشح ،ژنها بصورت درون سلولي در كيسه هايي ذخيره شده، كه در آنجا توسط پيوندهاي S–S ايجاد اليگومرهاي بزرگ را مي كنند .پس از ترشح ،پليمرهاي بزرگ از سطح سلول جدا مي شوند برعكس ،موسين هاي متصل به سطح سلول نظير اپي سيالين ،CD43 و اپي گليكانين بر سطح سلول بصورت چسبيده باقي مانده و توسط سلولهاي خيلي تخصصي توليد نمي شوند.
آنها ترشح نمي شوند بلكه بصورت ريزش از سطح سلول جدا مي شوند.اين نوع موسين ها باعث تشكيل ژل نمي شوند .هر دو تايپ موسين در شكل(1 ) نشان داده شده اند.ويژگي هر دو تايپ مولكولي اين است كه قسمت اعظم پروتيين ساختمان ژن ها از تراونين ،سرين و پروتيين تشكيل شده كه بطور خيلي شديد گليكوزيله شده اند.اين ناحيه در موسين هاي ترشحي منتهي به يك توالي غني از سيستئن كه شامل دومن حقيقي موسين است مي شود اپي سيالين يكي از بهترين نمونه موسين وابسته به سطح سلول مي باشد.
بيوسنتز اپي سيالين :
توسط نشان دار كردن مولكولهاي سنتز شده و سپس ايمنو پري سيپتاسيون نشان داده اند كه اپيسيالين به صورت پلي پپتيدبزرگ منفرد ،در اكثر رده هاي سلولي اندازه تقريبي 200 كيلو دالتون يا بيشتر ساخته مي شود.اين مولكول پيش ساز ،بطور سريع توسط عمل پروتئوليز به تكه اي كوچكتر كه حاوي قسمت درون غشائي و دومن سيتو پلاسميك و يك قسمت بزرگتر كه حاوي اكثر دومن هاي برون سلولي است ،شكسته مي شود.
پس هر روي تكه ها به صورت نابرابر به هم پيوسته باقي مي مانند ،اين مرحله پروتئو0ليتيك در درون رتيكولواندوپلاسميك اتفاق مي افتد و براي تكامل بر روي مولكول ضروري به نظر مي رسد
.اپي سيالين ،اساساً به وسيله افزودن تعداد زيادي اتصلات گليكان تكميل مي شودكه اين اتصالات به طور آشكار باعث افزايش وزن مولكولي آن در ژل پلي اكريل آميد به بيش از 400 كيلو دالتون مي شود .اين گليكو ليز اسيون گسترده باعث محفاظت مولكول در مقابل تجزيه پروتئولتيك
مي شود.در حاليكه پيش سازهاي بدون قندبطور سريع دچار تجزيه مي شوند.بنابراين مولكولهاي بالغ در مقابل عمل پروتستازها شديداً مقاومت ميكنند.
گليكو ليزاسيون يكي از شاخصهاي سختي مولكول مي باشد كه در بالا درباره آن بحث شده است آخرين مرحله تكامل اپي سيالين ،افزودن اسيد سياليك به گليكانها مي باشد .كه باعث افزايش حركت مولكول بر روي SDS ژل مي شود .اولين مرحله شكاف پروتئولتيك بطور مستقيم مسئول رها سازي اپي سيالين از سطح سلول نمي باشد ،نشان داده ا ند كه اپي سيالين در اثر دومين جزيه پروتئلتيك به آرامي و احتمالاً بصورت اتفاقي پيش مي آيد كه اين عمل به موسين اجازه اتصال به سطح سلول را با نيمه عمري معادل 16-24 ساعت مي دهد
گليكو ليزاسيون افتراقي اپيسيالين:
قسمت تكراري پروتئين اسكلت اپي سيالين خيلي ايمنو ژنيك مي باشد.
اكثراً آنتي باديهاي منو كلونال برعليه اين قسمت از مولكول مي باشند.همچنانكه توسط واكنش آنتي باديهاي منو كلونال با پپتيدهاي سنتتيك ويا با ژنهاي بيان شده توسط حاملهاي باكتريايي نشان داده شده است .
براي مثال:
آنتي بادي منوكلونال DF3 بطور قوي با پروتئين اسكلتي واكنش مي دهد.بهر حال بعضي از اين آنتي باديها ي منوكلونال نظير 115d8با اپي توپهايي كه با پروتئين اسكلتي درگير هستند واكنش ايجاد مي كنند و اما واكنش كامل آن بر اساس حضور كربو هيدراتها بويژه اسيد سياليك اتفاق
مي افتد. بقيه آنتي بادي هاي منو كلو نال نظير 3E12, calبه طور مستقيم بر عليه
اپي توپهايي كه كربو ئيدراتي هستند عمل مي كنند به هر حال وجود باقيمانده اي امينو اسيدي را در كنار اپي توپهاي كربو هيدراته به طور كامل در ارتباط با واكنش نمي شود رد كرد .
توالي پپتيدي تعدادي از اين اپي توپها نيز مشخص شده است . چند تاي آنها بر روي هم انطباق پيدا كرده يا اينكه به تنهايي 1يا 2 امينو اسيد درآنها دخيل مي باشد .
مقداري از اين اپي توپها از جمله سرين با تراونين بطور بالقوه حاوي مناطق گليكو ليزاسيون
مي باشند. بعضي از آنتي باديهاي منو كلونال مستقيماً عليه توالي پپتيدي واكنش ايجاد مي كنند. آنتي بادي منو كلو نال 175”C5/واكنش شديدي با كار سينوماي پستان نسبت به اپي تليوم نرمال پستان ايجاد مي كنند. ديگر آنتي باديهاي منو كلو نال ،نظير آنتي منو كلونال OM-1 عليه اپي سيالين كار سينوماي تخمدان و انتيبادي منو كلو نال 200H4 برد عليه پپتيد اسكلتي و با زير گروههاي خاص از بافتهاي اپي تليال واكنش ايجاد ميكند . ما مطالعات بيو شيميايي را در زمينه پيوند هاي ترجيهي بافتهاي مختلف با انواع انتي باديهاي منو كلونال عليه اپي سيالين انجام
داده ايم . براي نيل به اين هدف ما از سل لانيهاي كار سينوماي بافتهاي مختلف اصلي به عنوان مدل استفاده كرديم . واكنش انتي باديهاي منو كلونال پيچيده بود .همه انتي باديهاي منو كلو نال كه بطور مستقيم عليه پروتئين اسكلتي بودند باعث رسوب مولكولهاي پيش ساز غير گليكوليزه از سل لانهاي بيان كننده اپي سيالين شدند. بهر صورت مولكولهاي كامل فقط تو سط تعداد محدودي انتي بادي هاي منو كلونال عليه سل لان كار سينو ما رسوب داده مي شوند. و اين اختلاف به
اپي توپهاي پپتيدي در دسترس آنتي باديهاي منو كلونال كه اين نيز به نوبه خود به اختلاف در گليكو ليزاسيون بستگي دارد.
گليكوليزاسيون مولكولها ايجاد تنوع در آنها مي كندكه همه گروه از اين مولكولها بسته به آرايش قندي با يك منو كلونال آنتي بادي پيوند مي شود .بنابراين انواع گليكو ليزاسيونهاي مختلف در واكنش آنتي بادي منو كلونال با سلولهاي كار سينوماو سلولهاي اپي تليال نرمال بافتهاي با منشامختلف هيستولوژيك دخيل مي باشد .اختلاف در گليكوليزاسيون اپي سيالين سلولهاي توموري به طور آشكار در تجزيه گليكان نشان داده شده است .فراواني قند ها اپي سالين از سلولهاي كاروسينوماي پستان Bt-20 تا كاروسينوماي لارتكس HEP-2 به طور نسبي كوتاه بين( (1- 4قند كه شامل اسيد سياليك گالاكتوز گالاكتوز امين مي باشد
برعكس گليكانهاي اپي سيالين شير انسان و احتمالاً سلولهاي اپيتليال آلوئلدر پستان داراي اتصالات قندي درازتر و پيچيده تري مي باشد .علاوه بر اختلاف در طول و انشعابات گليكانها ، اختلاف در گليكوليزاسيون در نتيجه اختلاف در اولين گليكان شروع كننده نيز مي تواند باشد .در انواع كاروسينوما به جز يك تايپ بقيه داراي اپي توپهاي در دسترس جهت انتي باديهاي
منو كلونال آنتي اپي سيلاين مي باشد .
چگونگي بيان اپي سيالين و چسبندگي سلول:
براي مطالعه بيان بيش از حد اپي سيالين بر روي سلولهاي توموري ،با سل لانيهاي مختلف را با استفاده از DNA،اپي سيالين تحت شرايط كنترل شده با CMvبه عنوان پروتومور آلوده كرده ايم .
يك جزئي از سلولهاي كلونهاي سلولي آلوده در سوسپانسيون رشد كردند تا جايي كه چسبندگي سلولهاي كنترل بي تاثير شد،نشان مي دهد كه واكنش ماتريكس سلولي كاهش پيدا كرده بود.
در واقع چسبندگي سلولهاي آلوده به تركيبات ماتريكس نظيرلامينين فيبرونكتين و كلاژن I , II قوياً تحت تاثير قرار مي گيرد كه كه اپي سيالين باعث كاهش انتيگرينهاي واسطه چسبندگي سلولي مي شود. سلولهايي كه اپي سيالين ندارند به عنوان گروه كنترل از آنها استفاده مي شود.
علاوه بر كاهش چسبندگي سلول به ماتريكس،سلولهاي آلوده هم در چسبندگي سلول به سلول دچار اختلال و كاهش چسبندگي مي شوند. كه در آزمايش جمع شدگي سلولها به همديگر نشان داده شده است . در حقيقت ، بيان بيش از حد اپي سيالين بر روي يك يا دو تا از سلولهاي مداخله گر كافي است تا از تجمع سلولي (اگر كاسيون)جلوگيري نمايد. همان طور كه در بالا بحث شد اپي سيالين با اندازه 200–500 نانومتر به روي پلاسماي غشايي قرار گرفته است در حاليكه اكثر پروتئين هاي سطحي سلول در محدوده گليكو كاليكس كه 10 نانو متر قطر دارد باقي مانده است.
بنابراين ما هر جايي از سلول را كه مسئول اثر ضد چسبندگي اپي سياالين بودآزمايش كرديم در سلولهايي كه اكثر دومنهاي تكراري مولكولي اپي سيالين حذف شده است كه در نتيجه آن اندازه مولكول به كمتر از 90 نانو متر رسيده باشد اين سلولها خاصيت ضد چسبندگي خود را از دست
مي دهند.برداشتن شارژ منفي اسيد سياليك و باقي مانده سولفات از سطح سلول به طور مختصر باعث كاهش خاصيت ضد چسبندگي اپي سيالين مي شود .بنابر اين خاصيت ضد چسبندگي
اپي سيالين در نتيجه يك منطقه واحد طويل و سخت ساختمان مولكول مي باشد . ما به اين نتيجه رسيديم كه اگر اپي سيالين به طور كافي با چگالي بالاوجود داشته باشدمي تواند از چسبندگي سلول بوسيله ي ممانعت از پيوند رسپتورهاي چسبندگي به ليگاندهاي مربوطه جلوگيري نمايد اين چنين تراكم بالاي اپي سيالين ظاهراً بر روي خيلي از سلول هاي كاردسينوما در بدن وجود دارد .
جالب اينكه فقط پيوند ليگاندهاي متصل به فاز نيمه جامد،مثل غشاي يا ماتريكس خارج سلولي،بوسيله ي اپي سيالين ممانعت مي شود.در حاليكه منو كلونال آنتي بادي درمايعات به انتيگيرين هاي اپي سيالين برروي سطح سلول هاي آلوده متصل مي شوند،
توانايي اپي سيالين در پيشرفت تهاجم سلولي درIN VITRO
با استفاده از آلودگي دوبل اپي سيالين /E-CADHERIN نشان داده شده كه اپي سيالين مي تواند از چسبندگي سلول به سلول با واسطه ي E-CADHERIN
جلوگيري نمايد كاهش
E-CADHERIN واسطه ي واكنش سلول به سلول باعث افزايش تهاجم در iN VITRO
مي شود .علاوه براين عدم بيان E-CADHERIN توسط بعضي از انواع سرطان ها با
پيش آگاهي به بيماران ارتباط دارد .همچنين كاهش بيان E-CADHERIN و بيان بيش از حد اپي سيالين نيز چنين تأثيري دارد و با پيش آگهي بد همراه است.
تشخيص ايمني با مداخله اپي سيالين
همچنان كه در بالا بحث شد اپي سيالين باعث جلوگيري سلول به سلول مي شود بنابراين ما حدس مي زنيم كه اين مولكول ممكن است از كنژوكه شدن سلول هاي سايتوتوكسيك كارا با سلولهاي هدف جلوگيري بعمل آورد.
در واقع،سلولهاي سلانوماي A375 كه با اپي سيالين آلوده شده اندقادر نيستندبطور مؤثري بارسپتورانيترلوسين2 لنفوسيتهاي بزرگ فعال شده و لنفوستهايT سايتوتوكسيك آلوژنيك تحريك شده با سلولهاي A 375 گزو گاسيون ايجاد نمائيد در حاليكه گزوگاسيون،بين لنفوسيتهاو سلولهايي كه اپي سيالين برسطح خود بيان نمي كنند به سختي تحت تاثير قرار مي گيردمتعاقباً ما ميزان ليزسلولهاي سلانوماي A 375 آلوده با اپي سيالين و سلولهاي بدون اپي سيالين با لنفوسيتهاي بزرگ فعال شده و سيتيوتوليك لنفوسيتها رانسبت به زمان در يك تست سنجش رهاسازي 51CR اندازه گيري كرديم .
متاستاز تجربه و بيان اپي سيالين
مايك كلون از سلولهاي A375 آلوده بااپي سيالين و بدون آن رابه سياهرگ دٌم موشهاي 28 روزهNU/NU BAIB/C تزريق كرديم.موشها پس از 5-7 دچار مرگ شدند و ريه ژنها وزن شد.
محاسبه ميزان متاستاز باتوجه به تعداد بزرگ ندولهاي بدست آمده با سلولهاي اپي سيالين مثبت امكان پذير نبود وزن ريه موشهاي تزريق شده با سلولهاي اپي سيالين مثبت A 375 به طور قابل ملاحظه اي بيشتر از مو شها يي بود كه تزريق سلولهاي بدون اپي سيالين داشتند اما ميزان رشد درI N VITRO تفاوت آشكاري بين سلولهاي آلوده با اپي سيالين وبدون آن را نشان نداده است.دربعضي از حيوانات تزريق با سلولهاي بدون اپي سيالين ميزان بالائي از متاستاز رابطور نسبي نشلن داد ه است ،كه در آزمايش %25 از اين سلولها اپي سيالين را بر روي سطح خودشان مشاهده كرده اند كه 1%سلولهاي تزريقي حاوي اپي سيالين بوده اند بهمين دليل ثابت كرده اند كه سلولهاي اپي سيالين مثبت تمايل بالائي براي ايجاد متاستاز دارند.بقيه بافتها(طبق مشاهدات ماكروسكوپي وميكروسكوپي )به استثناءمغزكمتر تحت تاثير قرار گرفته اند مانتيجه گرفتيم كه سلولهاي اپي سيالين مثبت نسبت به سلولهاي اپي سيالين منفي بطور مؤثر تري باعث ايجاد متاستاز درريه مي شوند.با توجه به اينكه اپي سيالين باعث محافظت سلولهاعليه محله ايمني لنفوسيتهاي درشت فعال (LAK )(كه قرابت زيادي باسلولهاي كشنده طبيعي (NKL)كه باعث رفاع اصلي ايمني سلولي موشهاي نودمي شود )در INVITRO مي شود بهمين جهت فكر مي كنند كه اختلاف در ايجاد متاستاز تجربي در نتيجه فرار سلولهاي اپي سيالين مثبت از تخريب سيستم ايمني باشد يابه سخن ديگر اختلاف در چسبندگي سلولهاي اپي سيالين مثبت و منفي باعث ايجاد اختلاف در خاصيت متاستاتيك بين اين دو سلول باشد.
پبشرفت كار سينوماي پستان و اپي سيالين
چسبندگي سلولي براي متاستاز مهم مي باشد (و بخصوص چسبندگي سلول به سلول كه دربالا بحث شد)اماهمچنين چسبندگي ماتريكس به سلول در انتشار تو مورهاي سينه بي تأثير نيست كه تاكنون مكانيزم ژن بطور كامل شناخته نشده است .با توجه به اين كه اپي سيالين در هر دو نوع چسبندگي نقش دارد ما نقش اپي سيالين رادر متاستاز بررسي كرديم.ما دريافتيم كه در سرطان هاي اوليه سينه چندين شكل از اپي سيالين بيان مي شودكه بيشتراز يك نوع مي باشدكه در تومورهاي منفرد يافت مي شود.
اپي سيالين ممكن است بطور وسيع بر روي غشاء بيروني (درتومورهاي باافتراق بالا)و برروي سطح كل سلول (غير قطبي) ،درون سلولي،برروي سطح كل سلول و درون سلولي،يابرروي قاعده يا پايه سلول(درسطح مماس بااستروما)تجمع سلولهاي توموري وجود داشته باشد،درآخرين مورد اساسأ سلولهائي كه سطح استروما را مفروش كرده اند جهت اپي سيالين رنگ آميزي شدند.
سلولهايي كه اپي سيالين را در سطح قاعده و پايه خود بيان مي كنند تماس سلول –استروما را ايجاد نمي كنند
بنابر اين بيان اپي سيالين ممكن است چسبندگي سلولي را در بدن تحت تاثير قرار بدهد.
جالب توجه اينكه ،بيماراني كه داراي تومورهاي اوليه مجاري پستان هستند بطور وسيع تري دچار گرفتاري غدد لنفاوي و بيان الگو هاي متفاوت اپي سيالين مي شوند نسبت به بيماراني كه داراي يك يا دو تا از الگوهاي اپي سيالين رنگ آميزي شده مي باشند.P<0.05 وجود داشته باشد نمي تواند از چسبندگي سلول بوسيله ي ممانعت از پيوند رسپتورهاي چسبندگي به ليگاندهاي مربوطه جلوگيري نمايد اين چنين تراكم بالاي اپي سيالين ظاهراً بر روي خيلي از سلول هاي كاردسينوما در بدن وجود دارد .
جالب اينكه فقط پيوند ليگاندهاي متصل به فاز نيمه جامد،مثل غشاي يا ماتريكس خارج سلولي،بوسيله ي اپي سيالين ممانعت مي شود.در حاليكه منو كلونال آنتي بادي درمايعات اپي سيالين برروي سطح سلول هاي آلوده متصل مي شوند،توانايي اپي سيالين در پيشرفت تهاجم سلولي درII NVITOR با استفاده از آلودگي دوبل اپي سيالين /E-CADHERIN نشان داده شده كه اپي سيالين مي تواند از چسبندگي سلول به سلول با واسته ي E-CADHERIN چلوگيري نمايد كاهش E-CADHERIN واسطه ي واكنش سلول به سلول باعث افزايش تهاجم در E NVITOR مي شود .علاوه براين عدم بيان E-CADHERIN توسط بعضي از انواع سرطان ها با پيش ااااگهي به بيماران ارتباط دارد .
همچنين كاهش بيان E-CADHERIN و بيان بيش از حد اپي سيالين نيز چنين تأثيري دارد و با آگهي به بيمار همراه است.
تشخيص ايمني با مداخله اپي سيالين
همچنان كه در بالا بحث شد اپي سيالين باعث جلوگيري سلول به سلول مي شود بنابراين ما حدس مي زنيم كه اين مولكول ممكن است از شدن سلول هاي سيتوتوكلسيك با سلولهاي هدف جلوگيري بعمل آورد.
در واقع،سلولهاي سلانوماي A375 كه با اپي سيالين آلوده شدهاندقادر نيستندبطور مؤثري بارسپتورانيترلوس2- لنفوستهاي بزرگ فعال شده و لنفوستهاي استيوتوكسيك ”لوژنيك تحريك شده با سلولهاي A 375 گزو ماگوسيون ايجاد نمائيد در حاليكه گزوگاسيون،بين لنفوسيتهاو سلولهايي كه اپي سيالين با لنفوسيتهاي بزرگ فعال شده و سيتيوتوليك لنفوسيتها رانسبت به زمان در يك تست سنجش رهاسازي 51ER اندازه گيري كرد .
متاستاز تجربه و بيان اپي سيالين
مايك سلول از سلولهاي A375 آلوده بااپي سيالين و بدون آن رابه سياهرگ دٌم موشهاي 28 روزهNU/NUO BAIB/C تزريق كرديم.موشها پس از 5-7 دچار مرگ شدند و ريه ژنها وزن شد.
محاسبه ميزان متاستاز باتوجه به تعداد بزرگ مخدرهاي بدست آمده با سلولهاي اپي سيالين مثبت امكان پذير نبود وزن ريه موشهاي تزريق سلولهاي بدون اپي سيالين داشتند اما ميزان رشد درI NVITOR تفاوت آشكاري بين سلولهاي آلوده با اپي سيالين وبدونآن را نشان نداده است.دربعضي از حيوانات تزريق با سلولهاي بدون اپي سيالين ميزان بالائي از متاستاز رابطور نسبي نشلن داد ه است ،كه در آزمايش %25 از اين سلولها اپي سيالين را بر روي سطح خودشان.مشاهده كرده اند كه 1%سلولهاي تزريقي حاوي اپي يسالين بوده اند بهمين دليل ثابت كرده اند كه سلولهاي اپيسيالين نسبت تمايل بالائي براي ايجاد متاستاز دارند.بقيه بافتها(طبق مشاهدات ماكرسكوپي )به استسناءمغز مانتيجه گرفتيم كه سلولهاي اپي سيالين مثبت نسبت به سلولهاي اپي سيالين منفي بطور مؤثر تري باعث ايجاد متاستاز درريه مي شوند.با توجه به اينكه اپي سيالين باعث محافظت سلولهاي محله ايمني لنفوسيتهاي درشت فعال (LAK )(كه قرابت زيادي باسلولهاي كشنده طبيعي (NKL)كه باعث رفاع اصلي ايمني سلولهاي موشي مي شوند.)
در INVITRO مي شود بهمين جهت فكر مي كنند كه اختلاف در ايجاد متاستاز در نتيجه فرار سلولهاي اپي سيالين مثبت از تخريب سيستم ايمني مي باشد يابه ديگر اختلاف در چسبندگي سلولهاي اپي سيالين مثبت و منفي باعث ايجاد اختلاف در خاصيت متاستاميك بين اين دو سلول باشد.
پبشرفت كار سينوماي پستان و اپي سيالين
چسبندگي سلولي براي متاستاز مهم مي باشد (بجصوص سلولي كه دربالا بحث شد)همچنين چسبندگي ماتريكس سلول در انتشار تو مورهاي سينه بي تأثير نيست كهتاكنون مكانيزم ژن بطور كامل شناخته نشده است .با توجه به اين كه اپي سيالين در هر دو نوع چسبندگي نقش دارد نقش اپي سيالين رادر متاستاز بررسي كرديم.ما دريافتيم كه در سرطان هاي اوليه سينه چندين شكل از اپي سيالين بيان مي شودكه بيشتراز يك نوع مي باشدكه در تومورهاي منفرد يافت مي شود.اپي سيالين ممكن است بطور وسيع بر روي غشاء بيروني (درتومورهاي باافتراق بالا)و برروي سطح كل سلول (غير قطبي) ،درون سلولي،برروي سطح كل سلول و درون سلولي،يابرروي قاعده يا پايه سلول(درسلولهاي بااستروما)تجمع سلولهاي توموري وجود داشته باشد،درآخرين مورد اساسأ سلولهائي كه سطح استروما را مفروش كرده اند جهت اپي سيالين رنگ آميزي شدند.