1.اختلال در نظام اعصاب بدن و تولید ضعف اعصاب
بر طبق تحقیقات دانشمندان سیستم عصبی بدن انسان به دو بخش اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک تقسیم می گردد.که اعصاب سمپاتیک از ابتدای ستون فقرات شروع و دنباله آن در سایر اعضاء پخش می گردد و وظیفه آن تنگ نمودن رگها و انبساط عضلات و گشاد کردن مردمک چشم بالابردن فشار خون تند کردن ضربان قلب و..میباشد و این اعصاب باعث می شود که انسان در زندگی بیدار و هوشیار و در کارها فعال باشد.
اما شاخه ای دیگر از اعصاب اعصاب پاراسمپاتیک هستند. که این اعصاب همراه اعصاب سمپاتیک و دوش به دوش همدیگر در اعضای بدن وارد می شوند و وظیفه این گروه از اعصاب درست بر عکس اعصاب سمپاتیک است یعنی گشاد نمودن رگها انقباض عضلات تنگ کردن مردمک چشم کاهش فشار خون و…میباشد.و ارمغان این اعصاب برای انسان تنبلی فراموشی و خواب و غفلت می باشد.
اما بر طبق نظر پزشکان متخصص در این زمینه یکی از بدترین عواملی که باعث اختلال میان اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می شود نوای موسیقی است.به دلیل اینکه اصوات موسیقی دارای زیر و بم های عجیب و غریب و ارتعاشات متنوع و گوناگون است و همین ارتعاشات و زیر و بم ها باعث می شود که اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در اجرای وظایقشان دچار اشتباه شوند . و این اختلالات به تدریج در تمامی اعضای بدن از قبیل چشم گوش زبان قلب معده طحال روده مثانه رگهای تناسلی و… تاثیرات سوء و مضری ایجاد می کند و رفته رفته این عدم تعادل میان اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک منجر به پدید آمدن بیماری ضعف اعصاب در انسان می شود که نتیجه این بیماری آن است که اصول زندگی انسانی یعنی هضم جذب دفع و ترشح مواد و….. از هم گسیخته می شود و انسان در پرتگاه نیستی و مرگ قرار می گیرد لذا این بیماری در میان موسیقی دانان بازار گرمی دارد و چنان در وجود این افراد ریشه دوانده است که افرادی مانند “بتهون” و “ریشارد واگنر” که دو موسیقی دان معروف و مشهور هستند به خاطر این بیماری از خدا طلب مرگ کردند.و طبق آمار دانشمندان بیش از 80٪ موسیقی دانان مبتلا به این مرض می باشند.
2.آسیب رساندن به قلب و ایجاد سکته
قلب ماهیچه ای عضله ای و میان تهی است که رشته حیات آدمی را به دست گرفته است.قلب یک انسان به طور معمول در هر 24 ساعت متجاوز از صد هزار مرتبه ضربان دارد و در هر دقیقه متوسط 70الی 75 بار می زند.و این تعداد ضربان بنابر موقعیت و نیاز بدن گاه تند می گردد گاه کند.که کار این تند نمودن و کند کردن ضربان قلب همانطور که در بحث پیش گفتیم بر عهده اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می باشد.بنابراین مادامی که این دو عصب به وسیله های محرک های خارجی تحریک نشوند تعادل بین ضربان های قلب برقرار است. وهمان گونه که گفتیم اصوات موسیقی به خاطر زیر و بم هایی که دارند یکی از شدیدترین محرکهای اختلال در نظام اعصاب انسان می باشد . در نتیجه به خاطر تاثیر صدای موسیقی بر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در کار این دو عصب اختلال وارد می شود و بر اثر همین تاثیرات ضربان قلب از حالت عادی و طبیعی اش خارج می شود و چه بسا ادامه این حالت قلب به مرور زمان منجر به سکته یا بیماریهای خطرناک دیگر در افرادی می شود که با موسیقی سروکار دارند.برای نمونه “شوبرت و مندلسن”دو موسیقی دان معروف هستند که بخاطر سکته فوت نمودند
3.سلب اراده و دیوانگی از مضرات موسیقی و مطربی
همانطور که می دانیم مغز انسان مرکز فرماندهی سلسله اعصاب انسانی است و تمام افعال و اعمال اعضای بدن انسان مطیع و فرمانبر دار دستورهای مغز می باشد و همانطور که اشاره کردیم یکی از ضررهای موسیقی صدمه به سیستم اعصاب بدن است و این صدمه به اعضاء ذره ذره به مغز منتهی می شود و اصوات موسیقی با مسلط شدن بر اعصاب آدمی حمله به مرکز بدن یعنی مغز را شروع می کنند و در نتیجه بعد از مدتی فرمانروائی بدن را به عهده می گیرد. و آن وقت است که خدا باید به فریاد انسان برسد چون موسیقی اراده انسانی را سلب می کند و نتیجه این سلب اختیار این می شود که انسان در موقع گوش دادن به نوای موسیقی و مطربی بی اختیار می رقصد یا شانه تکان می دهد و می خندد و می گرید و تمام این حرکات غیر طبیعی است. و بدون آنکه از مرجع آن یعنی مغز صادر شده باشد انجام می گیرد.رفته رفته این آشفتگیهای روحی و اختلالات در سیستم عصبی پس از مدتی باعث می شود که نیروی خرد و اندیشه انسان به کلی فلج و آثار جنون و دیوانگی یا اغتشاشات روحی مبتلا می شوند. برای نمونه موسیقی دانانی مثل (بتهون_شوبرت_شومان_نیچه_)از جمله افرادی هستند که جنون و دیوانگی گریبانگیر آنها گشت و موسیقی دانانی همچون (شوبرت – مندلس-باخ-……)افرادی هستند که بر اثر اغتشاشات روانی تا سر حد جنون پیش رفتند.
لذا جوانان عزیز و جویندگان سعادت و کسانی که خدای نکرده می خواهند وارد رشته موسیقی بشوند بدانند و آگاه باشند این است قیافه اصلی و نازیبای موسیقی که با نغمه های عوام فریبانه اش در زیر نقاب مکر و حیله و نیرنگ چنگ بر روان و اعصاب فریب خوردگانش می اندازد و آنها را به پرتگاه نیستی می برد. آیا به غیر از این چه انتظاری می توان از چیزی که خدای متعال آن را نهی نموده داشت.
گویند روزی (فارابی) عودی با خود داشت و به لباس ترک ها به مجلس ( سیف الدوله ) رفت . وی عود خود را آماده ساخت و تارهایش را تنظیم نمود و آهنگی نواخت و همه را به خنده وادار نمود سپس به شکل دیگری تارها را تنظیم کرد و باز هم آهنگی دیگر نواخت و همه اهل مجلس را گریانید و باز هم تارها را تنظیم نمود و آهنگ سوم را نواخت و همه را به خواب برد و خود مجلس را ترک کرد.
جنون خلیفه بر اثر گوش دادن موسیقی : مسعودی گوید : در زمان عبدالملک یا یکی دیگر از خلفای بنی امیه که لهو و موسیقی خیلی رایج شده بود ، خبر به خلیفه دادند که فلان کس خواننده است و کنیز زیبایی دارد که او هم خواننده است و تمام جوانهای مدینه را فاسد کرده ، و اگر جلوی او را نگیرید ، این زن تمام مدینه را فاسد میکند . خلیفه دستور داد که غل به گردن آن مرد انداختند و آنها را به شام بردند.
وقتی به حضور خلیفه نشستند آن مرد گفت : معلوم نیست آنچه او می خواند موسیقی باشد و از خلیف خواست که خودش امتحان کند . خلیفه دستور داد که کنیز بخواند او شروع به خواندن کرد ، کمی که خواند دید سر خلیفه تکان میخورد کم کم کار به جایی رسید که خود خلیفه شروع کرد به چهار دست و پا راه رفتن و میگفت : بیا جانم بر این مرکب خودت سوار شو!!!! .
در بعضی از زندانهای روسیه که در آنجا به ویژه محکومان (( نهلیست )) را نگاه میدارند ، شکنجه ای مرسوم است که به نام (( هومه اوپاتیک )) موسوم میباشد. با این وضع در یکی از زندان های (( ادسا )) یک محکوم سیاسی را برای مدت شش ماه برای اینکه میهن پرستی مورد نظر خودکامگان را بیاموزد ، در معرض شنیدن موسیقی و نواهایی قرار دادند که سرود ملی روس را مینواخت ، اما آن بیچاره پس از پنج ماه دیوانه شد.
4.آسیب رساندن به دستگاه شنوائی
گوش اندام شنوائی و وسیله مشخص نمودن صداها و یک عضو کم مقاومت و حساس و ظریف است. که از سه قسمت گوش بیرونی – میانی – درونی تشکیل شده است .که برای شنیدن یک صدا به طور مختصر باید مراحل زیر طی شود . ابتدا وقتی صداها از سوراخ گوش وارد حفره گوش بیرونی می شوند از آنجا به گوش میانی که مکان پرده صماخ است می رسند و پرده صماخ را مرتعش می کنند و این ارتعاشات توسط سه تکه استخوان به نامهای چکشی سندانی و رکابی به گوش درونی می رسند و در آنجا مایع گوش درونی را می لرزانند و این لرزش توسط میلیونها سلول شنوائی که در آن مایع قرار دارند حس می شود . عصب شنوایی این حس را به مخ می برد و به این طریق ما می توانیم صداها را ادراک نماییم .
اما بر طبق تحقیقات دانشمندان اصوات موسیقی چون مصنوعی و غیر طبیعی هستند فشاری چندین برابر صداهای دیگر بر سلولهای شنوایی وارد می سازند. که هر چقدر این موسیقی ها نامطبوع تر باشد ارتعاشات سلولهای شنوایی بیشتر و شدیدتر می گردد . و این لرزشها و ارتعاشات غیر طبیعی که حاصل نوای موسیقی است.هر بار باعث از بین رفتن تعدادی از سلولهای شنوایی می شود ودر مدتی نه چندان زیاد برای کسانی که به موسیقی و آوازه خوانی اشتغال دارند تولید ضعف سامعه و در سطح بالای آن <<کری>> ایجاد می کند. روی همین اصل چند تن از موسیقی دانان مشهور از جمله روبرت شومان آلمانی که از 18 سالگی به تحصیل موسیقی پرداخته بود در اثر پیمودن راه افراط و تفریط در تعلیم و تعلم موسیقی در سن 42 سالگی به کلی از نعمت سامعه و شنوایی محروم گشت . وسرانجام در سال 1856 در سن 46 سالگی دار فانی را وداع گفت.
5.رابطه موسیقی و خودکشی
همانطوری که می دانیم یکی از گناهان کبیره در شرع مقدس اسلام خودکشی می باشد. که در این زمینه خدای تعالی فرموده اند:
سوره بقره آیه 195 :و نیندازید خودتان را به دست خود به هلاکت.
سوره نساء آیه 5 :خودتان خود را نکشید که خدا به همه شما مهربان است.
حضرت صادق (ع) : هر کس خودکشی نماید به طور جاوید و الی الابد در آتش دوزخ خواهد ماند. اصول کافی
حضرت باقر (ع) : مومن به هر نوع مردنی می میرد و لی هرگز خودکشی نمی کند. سفینة البحار
بر طبق تحقیقات دانشمندان یکی از عوامل اصلی که باعث می شود شخص دست به خودکشی بزند غفلت از یاد خدا و عدم ارتباط معنوی با خدای متعال است. که همانطور که در بحث های پیش گفتیم یکی از اثرات موسیقی غافل نمودن انسان از یاد خداست.
اما یکی دیگر از عواملی که باعث می شود شخص دست به خودکشی بزند اختلالات روانی و عصبی است که طبق آماری که اخیرا دانشمندان منتشر نموده اند 75% خودکشی کنندگان مبتلا به بیماریهای عصبی و روحی بوده اند . و در پدید آمدن اختلالات روحی عوامل فراوانی وجود دارند که یکی از مهمترین این عوامل موسیقی است. و این عامل را می توان به یقین گفت که بر سایر عوامل برتری دارد و همانطور که بیان نمودیم با در اختیار گرفتن مغز انسان باعث می شود که انسان در آن لحظه تصمیم به هر جنایتی بگیرد و بعد به عمل در بیاورد.
6.تولید هیجان و التهاب از اثرات موسیقی
بر طبق تحقیقات دانشمندان موسیقی یکی از مهمترین عواملی است که در انسان تولید التهاب و هیجان می نماید که حاصل این این التهاب ها و هیجان ها ایجاد بیماری هایی مانند زخم معده روماتیسم بیماریهای قلبی و…است.که در این زمینه دکتر مونتاکو <<مولف کتاب اختلالات عصبی معده>>می نویسد : آنچه می خورید باعث زخم معده نمی شود بلکه آنچه شما را می خورد یعنی هیجان و التهاب موجب پیدایش این زخم می شود.
اما این هیجان و التهاب ناشی از شنیدن موسیقی نه تنها در انسان ها موثر است بلکه بر روی حیوانات هم آزمایش شده است و نتیجه مثبت بدست آمده است.برای نمونه چند سال پیش در باغ وحش شهر گلاسکو یک گروه ارکستر اسکتلندی برنامه ای برای حیوانات اجرا کردند که در اواخر این برنامه سه شیر فرار کردند و یک از آنها دستش شکست زرافه ها از شدت هیجان غذا نخوردند و طوطی های سخنگو با حالت غضب به نوازندگان و اعضای ارکستر فحش دادند.اما نمونه عملی این موضوع در انسانها نیاز به آزمایش ندارد مثلا اگر به سرعت ماشین افرادی که از درون اتومبیلشان صدای گوش خراش موسیقی پخش می گردد توجه کنیم پی می بریم که چقدر تفاوت دارد با افرادی که در خودروشان از موسیقی استفاده نمی کنند. و این گونه سرعت های با لا با تماما ناشی از هیجان و التهاب است. و اگر ما به آمار تصادفاتی که سالیانه در خیابان ها و یا جاده ها اتفاق می افتد توجه کنیم می بینیم که در 70%این تصادفات رانندگان در حال گوش دادن موسیقی بوده اند.
7.موسیقی عامل اصلی فشار خون
پزشکی در اروپا ضمن تجسس از علل فشار خون که در دنیای جدید بسیار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دکمه رادیو را باز و با گوش دادن برنامه های مختلف موسیقی به نتایج زیر رسید:
1.هر قدر موسیقی نامطبوع و زننده باشد درجه فشار خون زیاد می شود و این افزایش به قدری بود که پزشک مزبور را متوحش ساخت.
2.برخی از موسیقی ها که به ظاهر اثر آرام کننده داشت تا مدتی که ادامه دارد فشار خون را از حد معمول پائین تر می آورد.
بالاخره موسیقی چنان تاثیری در فشار خون پزشک داشت که حقیقتا سلامتی او را تهدید می کرد بنابراین او سریع پیچ رادیو را بست. در آزمایشی دیگر دکتر پاول مقداری از گلبولهای سفید و قرمز خون را در یک لوله بلوری جای داد و در لوله را محکم بست و سپس آن را در میان حوضچه ای پر از آب قرار داد و به وسیله برق امواجی در آب ایجاد کرد که آهنگ های ترس آوری از آن برمی خواست . در طول 10دقیقه که این امواجها با آوای مخوفش ادامه داشت یک نیمه از گلبولها جان سپردند و نیمه دیگر در آستان مرگ افتاده بودند.
3.در تحقیقی دیگر دکتر< اواین > پس از مطالعات فراوان به این نتیجه رسید که ساز و آواز علت اصلی فشار خون به شمار می روند. برای اطمینان سیمی از گیرنده رادیو به خود بست و این نتیجه بدست آمد : که هر قدر انسان از یک قطعه بدش آید همان اندازه فشار خون بالا می رود و بالعکس هر چقدر که از قطعه ای خوشش آید همان اندازه فشار خون پایین می آید.
8.موسیقی علت اصلی بیماری << مانی >>
آهنگهای شور انگیز موسیقی می تواند به قدری اعصاب را تحریک کند و نظام آنها را در اثر تهیج فوق العاده مختل نماید که انسان را دچار اغتشاشات و آشفتگی های روانی بنماید و در نتیجه باعث جنب و جوش های ناگهانی – خنده های بیجا – پرحرفی – ادای سخن مسخره و ….. گردد و در نتیجه باعث می شود که شخص دچار مرض <مانی> که نوعی جنون است گردد.
دکتر <<هربرت کارول>> استاد دانشگاه نیوهمشایر آمریکا در کتاب بهداشت روانی مرض مانی را به سه درجه تقسیم کرده است و علائم درجه اول را با نام مانی ساده این طور تشریح می کند: در این مرحله که حالت خفیف بیماری است بیمار در خود ناراحتی حس می کند و پیوسته نا آرام است . مردم عادی آنرا با عصبانیت و تند خویی شخص مبتلا به این بیماری اشتباه می گیرند. در این مرحله از بیماری بیمار حس می کند که باید در جنبش و فعالیت باشد. او نمی تواند آرام یک جا بنشیند و به حرف دیگران گوش بدهد غالبا بیمار با انگشتانش بر روی جسم زیر دستش می زند. همواره می خواهد کاری را انجام دهد آن هم با عجله و شتاب . که در ادامه هر چه بیماری شدت پیدا می کند و به مراحل بحرانی خود می رسد نا آرامی مریض بیشتر می شود.
9.بیماری سیکلوتمی
پخش آهنگهای شور انگیز و غم انگیز پشت سر هم از شاهکارهای برنامه های صدا و سیما است و می توان به یقین ادعا نمود که سالانه هزاران نفر قربانی این شاهکار شوم می شوند. زیرا اگر شنونده ای هم از آهنگهای شور انگیز و هم از آهنگهای غم انگیز استفاده نماید ممکن است به بیماری <<سیکلوتمی>> مبتلا گردد.
نویسنده کتاب << تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب >> چنین می نویسد : من شاهد بیماری سیکلوتمی زنی بودم که داستان او از این قرار است : این زن کودک خردسال خود را از دست داده بود و چون دچار ناراحتی شدید شده بود نزدیکان وی برای اینکه او را سرگرم کنند وی را مشغول موسیقی نشاط انگیز به طور شبانه روز نموده بودند که بعد از مدتی این بانو دچار مرض سیکلوتمی شده بود . گاهی می خندید و ناگهان گریه می کرد و باز پس از مدتی به حال نشاط در می آمد . علت آن بسیار روشن است و آن تضاد میان روحیه او در وقت از دست دادن کودکش و روحیه او در زمان شنیدن موسیقی های نشاط انگیز است.
بنابراین نتیجه می گیریم که برنامه های غم انگیز و نشاط انگیز که بدون فاصله از صدا و سیما پخش می شود چه سرنوشت های ناراحت کننده ای بر روح و روان و زندگانی انسانها می گذارد . و عامل اصلی این جنایت دست اندر کاران این سازمانها می باشند.
10.برخی دیگر از مضرات ناشی از موسیقی.
مرض پارانویا:از جمله آثار شوم موسیقی مرض پارانویا می باشد. شخص مبتلا به این بیماری ادعاهای بی مورد و خالی از حقیقت و دروغین می نماید و شخصیت خود را از هر حیث بلند مرتبه از دیگران تصور می کند.
آسیب رساندن به نوزاد در رحم مادر: دکتر << روبرت >> متخصص روان شناسی کودک ثابت کرد که اطفال در رحم مادر تحت تاثیر موسیقی قرار می گیرند و اگر مادر حامله به موسیقی گوش کند ضربان قلب در رحم زیاد می شود . او می نویسد:این حالت از شش ماهگی به بعد است. لوتر می گوید : موسیقی در تخدیر اعصاب انسان از مواد مخدر هم قوی تر عمل می کند. بعضی از غلط اندازان معتقدند که موسیقی غذای روح است . ولی هیچ دانایی این سخن را قبول ندارند بلکه دانای کامل < خداوند > عقیده دارد موسیقی عذاب روح است.
دکتر اوریزن اسوت مارون : هیجان بزرگترین عامل سکته های قلبی است . و هنرمندان اغلب به سکته قلبی درگذشته اند.از این بیان معلوم میشود هیجان حاصل از موسیقی تا چه حد خطرناک است.
سخنی دیگر : خوانندگان محترم و طالبان حقیقت آگاه باشند که این مضرات و آسیب هایی که در اینجا ذکر نموده ایم تنها قطره ای از دریای آسیب های این دشمن روح و روان انسان است که تا به امروز کشف شده است و شاید صدها بیماری دیگر هم باشد که هنوز علم روز نتوانسته آن را کشف نماید.
لذا نسل جوان که امید های فردای جامعه هستند باید خیلی مراقب باشند که تحت تاثیرات سوء تبلیغات برخی از کج اندیشان نادان و احمق قرار نگیرند. وبه جای آن رو به سوی خدا و دستوراتش آورند و بسیار قدر دان خدا و اهل بیت (ع) گردند که هزاران سال پیش که هنوز این مریضیها توسط علم پزشکی اثبات نشده بود آن انوار مقدس (ع) ما را از عمل به این امور نهی نموده اند.
آیا موسیقی روح انسان را تصفیه میکند ؟
اگر موسیقی آن چنان که عاشقان دلباخته اش میگویند حقیقتا روح انسانی را تصفیه میکند چرا با شیوع موسیقی در شرق و غرب بیماری های روانی و فساد اخلاقی به حدی است که گفتگو درباره آن باعث شرمساری است. ما نمیدانیم که اگر انسانها به این موسیقی اشتغال نمی ورزیدند و با خود واقعیات روبه رو میگشتند چه اندازه راه ترقی و اعتلا را می پیمودند !؟
آیا موسیقی در محل کار سبب کار بیشتر است!؟
میگویند آزمایش کرده اند وقتی که در کارگاه ها موسیقی نواخته میشود راندمان کارگران بیشتر میشود. این پدیده را چگونه میتوان با تحریم موسیقی توجیه کرد؟
میگوییم چون مسلما افزایش راندمان کار انرژی میخواهد خود تموجات صوتی نمیتواند در داخل بدن انرژي تولید کند پس آن کارگر مجبوراست انرژی بیشتری را در زمان کوتاه تری از دست بدهد تا پدیده فوق به وقوع بپیوندد.به این ترتیب ملاحظه میشود که ظاهرا موسیقی در اینجا نقش مثبتی داشته ولی همان طور که گفته شد این نقش مثبت ظاهری است و در واقع موسیقی در اینجا هیچ عمل مثبتی انجام نداده بلکه جنبه منفی هم داشته که باعث شده انرژی کارگران در زمان کوتاه تری صرف شود به علاوه کدامین اصل انسانی میگوید : برای افزایش دادن منافع سود کارگران را در خیالات و تجسمات بی اساس غوطه ور سازیم؟
ضررها و بیماری های موسیقی از دیدگاه علامه جعفری (ره)
- ایجاد عدم تعادل و توازن بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک که بی نظمی در این دو اعصاب مشکلات زیر را به همراه دارد :
- اضطرابات گوناگون 2. عصبانیت 3. سستی 4. بی ارادگی 5. سرگیجه 6. صداع 7. مالیخولیا 8. نفخ معده 9. تحریکات قلبی 10 . طپش قلب 11. بی نظمی 12. آنژین صدری 13. انقباضات عروقی 14. اختلالات غدد مترشحه داخلی مخصوصا ( تیروئید و تخمدان ) 15.اسپاسم لوله گوارش 16. آسم ( تنگی نفس ) 17.نزله ی انقباضی و………… . تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب صفحه 38
- مرض مانی ( نوعی جنون است که درجات گوناگونی دارد ).
- مرض سیکلموتی ( نوعی بیماری روانی است که شخص بیمار گاهی میخندد و بعضی از اوقات از خود ترشرویی نشان میدهد و گاهی گرفته و غمگین است ) .
4 . کوتاهی عمر
5 . مرض پارانویا ( نوعی مرض روحی است که شخص ادعاهای بی مورد کرده و خود را شریف تر و بالاتر از همه می داند )
- ضعف اعصاب
- اختلالات دماغی ( اغتشاشات مغزی هیجانات روحی و جنون )
- تاثیرات قلبی
- واسطه انتحار و خودکشی
- بیماری فشار خون
- عامل فحشا
- تضعیف و تضییع حس شنوایی ( سامعه )
- تضعیف و تضییع حس بینایی ( باصره )
- هیجان
- سلب راده و شکست شخصیت
- سلب غیرت
- عامل جنایت
- جلب توجه غیر طبیعی
- از دست دادن نیروی فکری
- تضییع نیروی قضاوت
- افسردگی و خمودگی
- تهییج عشق ( یک نوع بیماری روانی است که مورد بحث و توجه روانکاوان است . گاهی شدت این بیماری به جایی میرسد که طرف خودش برای هلاکت خودش قیام کرده خویش را به آب و آتش می اندازد مسموم میکند خود را زیر اتومبیل معشوقه اش رها میکند و ….. و این بیماری گاهی شخص را به تیمارستان میکشاند)
- شکست عمر و جوان مرگی
- زنجیر بردگی
- روش لغو
- اتلاف وقت
موسیقی باعث کوتاهی عمر می شود (عده ای از موسیقی دانان و مشاهیر موسیقی و مدت عمرشان )
از بسیاری از آیات قرآن کریم ( سوره انعام آیه 6 – اعراف آیه 96 – هود آیه 52 – عنکبوت آیه 40 – طلاق 2 و 3 و 4 – نوح 10 و 12 -) و روایات ائمه (ع) استفاده میشود که اعمال خیر بر وسعت رزق و طول عمر می افزاید ولی گناه لهو و لعب برکت را از بین خواهد برد و از عمر انسان میکاهد و چون موسیقی گناه محسوب میشود معمولا مروجین موسیقی با وضع نامناسب و عمر کوتاه از دنیا رفته اند.
همچنین توجه دقیق به بیوگرافی موسیقی دانان مشهور نشان میدهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتی های روحی گردیده اند تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده و عده ای مبتلا به بیماریهای روانی شده و گروهی مشاعر خود را از کف داده و به دیار جنون رهسپار شده اند . دسته ای فلج و ناتوان گردیده بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه ی فشار خون شان بالا رفته و دچار سکته ی ناگهانی شده اند.
کوتاه سخن اینکه آثار زیان بخش غنا و موسیقی بر اعصاب تا سر حد تولید جنون و بر قلب و فشار خون و تحریکات نامطلوب دیگر به حدی است که نیاز به بحث زیادی ندارد.
از آمارهایی که از مرگ و میرها در عصر ما تهیه شده چنین استفاده میشود که مرگ های ناگهانی نسبت به گذشته افزایش زیادی یافته است . عوامل این افزایش را امور مختلفی ذکر کرده اند از جمله افزایش غنا و موسیقی در سطح جهان.
به قهقراء رفتن هوش
اگر زندگی منحصر به رقصیدن و دور شهر با اتومبیل چرخیدن و سینما رفتن و رادیو شنیدن باشد چه سودی دارد ؟
بسیاری از کارگران جوان هفته ای سه یا چهار شب را در سینماها و موزیکال ها و دانسینگ ها میگذرانند.
مطالعه رمان های کم مایه پرگویی های روزانه بقیه وقت آنان را پر میکند. گوش کردن به دروغ پردازی های رادیو وسیله دیگری برای تلف کرن عمر است. رادیو نیز مانند سینما و موزیکال کاهلی کامل به کسانی میبخشد که با آن سرگرمند. تفریح با زندگی مباین است زیرا زندگی عمل است پس با ورق بازی رقصیدن سینما و رادیو وقت گذراندن هوش را به قهقراء میبرد.
کار اعصاب و تاثیر موسیقی بر آن
(( موسیقی و غنا )) یکی از سرگرمی های زیان بار است که آدمی را از توجه به خدا و آخرت باز میدارد و استعمارگران با تمام نیرو و توان خود می کوشند در قلمرو نفوذ خود جامعه را به غفلت و بی خبری بکشانند تا دیگر کسی به فکر مسائل حیاتی و واقعیت های زندگی نباشد بدین منظور تلاش میکنند از عواملی که انسان را در هاله ای از غفلت و بی خبری می کشاند استفاده نمایند مانند مشروبات الکلی فحشا قمار آزادی جنسی بی بند و باری رقص موسیقی و ………
شگفت آور این است که برخی موسیقی را غذای روح می پندارند و برای گریز از رنج ها و فراموش کردن ناراحتی های خود به آن پناه میبرند در حالی که موسیقی نه تنها غذای روح نیست بلکه سم کشنده ای است که جان و دل انسان را می میراند.
موسیقی اثری همچون الکل و افیون ر روح و روان انسان دارد یعنی با رخوتی که در اعصاب ایجاد میکند موجب میشود که انسان موقتا از واقعیت های زندگی فاصله بگیرد و اگر این خاصیت دلیل آن است که موسیقی را غذای روح بدانیم الکل و هروئین شایستگی بیشتری دارند که غذای روح نامیده شوند.
موسیقی لذت و تخدیر آنی و زود گذر دارد ولی نابسامانی های بسیاری را درپی دارد و مهم تر از این است که شنونده را از خدا بی خبر میسازد.
تحقیقات جامعه شناسان این نتیجه را به دست آورده است که موسیقی موجب بیماریهای بسیاری مانند : حمله های عصبی ضعف اعصاب بیماری های روانی و قلبی زخم معده و… میشود.
علمای علم فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان را به دو قسمت تقسیم کرده اند : سلسه اعصاب ارتباطی و سلسه اعصاب نباتی سلسه اعصاب ارتباطی شامل ستون مرکزی عصبی از نخاع گرفته تا نیم کره های مغز و نیز اعصاب محیطی میباشد و سلسله اعصاب نباتی شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک میباشد.
سیستم اعصاب سمپاتیک فقط از ابتدای ستون فقرات آغاز گردیده و دنباله آن به سایر اعضا پخش میگردد اما سلسله اعصاب پاراسمپاتیک از مغز و دماغ شروع شده و بعد از ستون فقرات گذشته به موازی اعصاب سمپاتیک به تمام بدن تقسیم میگردد.
عمل سمپاتیک عبارت است از : تنگ کردن رگ ها اتساع عضلات صاف جلوگیری از ترشح فشار خون و کار پارسمپاتیک گشاد کردن رگ ها انقباض عضلات صاف ایجاد ترشح و تقلیل فشار خون میباشد.
پاراسمپاتیک پس از اینکه از دماغ و مخ جدا شد همین که با اعصاب سمپاتیک یعنی همان اعصابی که از ستون فقرات شروع میشود مصادف شد از همان جا این دو عصب به موازات یکدیگر در تمام اعضای بدن دوش به دوش و همراه یکدیگر حرکت میکنند و چون اعمال این دو عصب مخالف یکدیگر است تا هنگامی که تحریکاتی از خارج بر آنها وارد نیاید و هر دو به موازات یکدیگر کار کنند تعادل بدن را حفظ نموده و این تعادل در صحت و سلامتی روحی و جسمی انسان دخالت تام دارد ولی هرگاه یکی از این دو اعصاب تعادل و توازن خود را از دست بدهند آنگاه به نسبت عدم تعادل هر یک اختلال روانی و کالبدی ( روحی و جسمی ) برای شخص ایجاد مینماید.
کار مهم و حساس اعصاب سمپاتیک ایجاد امور فعال بدن است از قبیل بیداری جدیت و فعالیت در کارها ( که در اصطلاح طب قدیم صاحب آنرا حرارتی مزاج و خون گرم مینامند ) و کار مهم و حساس اعصاب پاراسمپاتیک درست مخالف سمپاتیک است یعنی عمل آن ایجاد سستی بی حالی خواب غفلت سهو نسیان اندوه حزن بیهوشی نزع و بالاخره مرگ است.
وقتی که از خارج تحریکاتی در روی اعصاب شروع میشود اعصاب سمپاتیک یا پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پایین یا بالا میروند بدیهی است به هر اندازه که فاصله بین این دو سیستم اعصاب ایجاد شود به همان اندازه نگرانی های روانی اغتشاشات فکری و خلاصه عدم تعادل روحی آغاز میشود.
از جمله علل تحریکات خارجی که عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک ایجاد میکند ارتعاشات موسیقی است موسیقی وقتی که با آهنگ های نشاط انگیز یا نواهای حزن آمیز و مخصوصا اگر با ارتعاشات عجیب و غریب موسیقی ( سمفونیک ) همراه گردد به طور مسلم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته عصب (پاراسمپاتیک و سمپاتیک ) وجود داشته باشد بر هم زده و در نتیجه اصول حساس زندگی را اعم از هضم جذب دفع ترشحات ضربان قلب و وضع فشار مایعات بدن از جمله خون و غیره را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاریها و امراض نزدیک میسازد که طب جدید با تمام پیشرفتهای حیرت انگیز خود در اغلب موارد از معاجله آن عاجز می ماند.
و در صفحه 6 کتاب (( تاثیر موسیقی بر اعصاب )) چنین میخوانیم امراض مختلف روانی اغتشاشات فکری عدم تعادل روحی انواع و اقسام دیوانگی ها وفور سکته های قلبی و مغزی که در تمام دنیا روز به روز به فزونی است و فکر پزشکان بزرگ را به خود جلب نموده است 95% آنها نتیجه آثار همین تمدن شوم جدید است که قسمت حساس آن تعمیم موسیقی به وسیله رادیوها و ازیاد مجالس ساز و آواز و کنسرت میباشد . در اثر ایجاد سر و صداهای کنسرت ها موسیقی های گوناگون فیلم ها کاباره ها و دانسینگ ها است که آمار دیوانگان و بیماران روانی در تمام کشورها رو به ازدیاد رفته و هر روز بر شمار تیمارستان های کشورهای بزرگ جهان مخصوصا اروپا و آمریکا افزوه میشود. ( سپس مقداری آمار تیمارستانهای آمریکا را ذکر میکند )
و همچنین در صفحه 10 مینویسد :
ای کاش بشر می فهمید که استعمارگران به منظور تسلط بر اعصاب و نیروی فکر ملت ها چگونه از راه موسیقی و الکل در تخدیر و ضعف اعصاب و ایجاد اغتشاشات فکری و بیماریهای روانی فعالیت میکنند و ای کاش انسان عصر اتم به خود می آمد که برای ساعتی کیف و عیش و نوش چگونه نیروهای فعال خویش را با دست خود در اختیار دشمنان خود گذاشته است.
پروفسور دانشگاه کلمبیا دکتر (( ولف آدلر )) ثابت کرده که بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان میبخشد مخصوصا اگر هوا گرم باشد این تاثیر مخرب خیلی بیشتر میشود و در مناطق حاره چون عربستان و بعضی از نقاط ایران منتهای سو اثر را دارد.
دکتر آدلر رساله مفصلی در بیان زیان های وسیقی منتشر نموده و در آمریکا هزاران تن از مردم پیرو او شده و موسیقی را بر خود حرام نموده و لایحه مفصلی تهیه کرده به مجلس سنای آمریکا تقدیم داشتند که برای نجات جامعه و جلوگیری از ضعف اعصاب که یکی از بدبختی های دنیای متمدن امروزی است لازم است هرگونه کنسرت عمومی غدقن گردد.
نمونه های واقعی از تاثیر بد موسیقی
برای اینکه بتوان به روشنی حوادثی را که در زیر آورده شده درک کرد تاثیر زدن یک وسیله ی موسیقی را به سه روش متفاوت در نمونه زیر میخوانیم :
گویند روزی (فارابی) عودی با خود داشت و به لباس ترک ها به مجلس ( سیف الدوله ) رفت . وی عود خود را آماده ساخت و تارهایش را تنظیم نمود و آهنگی نواخت و همه را به خنده وادار نمود سپس به شکل دیگری تارها را تنظیم کرد و باز هم آهنگی دیگر نواخت و همه اهل مجلس را گریانید و باز هم تارها را تنظیم نمود و آهنگ سوم را نواخت و همه را به خواب برد و خود مجلس را ترک کرد.
جنون خلیفه بر اثر گوش دادن موسیقی : مسعودی گوید : در زمان عبدالملک یا یکی دیگر از خلفای بنی امیه که لهو و موسیقی خیلی رایج شده بود ، خبر به خلیفه دادند که فلان کس خواننده است و کنیز زیبایی دارد که او هم خواننده است و تمام جوانهای مدینه را فاسد کرده ، و اگر جلوی او را نگیرید ، این زن تمام مدینه را فاسد میکند . خلیفه دستور داد که غل به گردن آن مرد انداختند و آنها را به شام بردند.
وقتی به حضور خلیفه نشستند آن مرد گفت : معلوم نیست آنچه او می خواند موسیقی باشد و از خلیف خواست که خودش امتحان کند . خلیفه دستور داد که کنیز بخواند او شروع به خواندن کرد ، کمی که خواند دید سر خلیفه تکان میخورد کم کم کار به جایی رسید که خود خلیفه شروع کرد به چهار دست و پا راه رفتن و میگفت : بیا جانم بر این مرکب خودت سوار شو!!!! . تعلیم و تربیت در اسلام صفحه 71 و 72
حال با این مثال به نمونه های واقعی زیر دقت کنید.
1.مجله روشنفکر درباره یک کنسرت موسیقی می نویسد :
… وقتی آهنگهای تند و رعشه انگیز دخترها و پسرها را مترنم می سازد سالن به لرزه می افتد دخترها جیغ میکشند به سر و گوش هم مشت می کوبند غش میکنند موهای خود را چنگ چنگ میکنند . و پسرها از هوش میروند. همه اینها در مورد تاثیر موسیقی بر آنهاست. مجله روشنفکر شماره 566 صفحه 26
2.در ملبورن پنجاه هزار نفر بعد از گوش دادن به یک کنسرت موسیقی چنان به هیجان آمدند که ناگهان به هم ریختند و بدون جهت یکدیگر را زخمی و مصدم کردند تا پلیس خود را رساند چند نفر به ضرب چاقو از پای درآمدند و به چندین دختر تجاوز شد و تعداد زیادی مجروح شدند. موسیقی از نظر دین و دانش صفحه 20
3.در یک کنسرت موسیقی به دسته ای از جوانان برای اولین بار هیستری که یک نوع بیماری روحی است دست داد . آنها پس از برنامه پیتلها به خیابان ها ریختند اتومبیلها را آتش زدند شیشه های مغازه ها را شکستند و مغازه ها را غارت کردند و تعداد 315 نفر از آنها از فرط هیجان غش کرده به بیمارستان انتقال داده شدند.
4.در جریان کنسرت پرشر و شور گروه موزیک ولینک استونز مردی از شدت هیجان برهنه شد و با حالت جنون آمیزی بر سر و کول انبوه خلایق به راه افتاد که توسط پلیس دستگیر شد.
5.چندی پیش براون خواننده انگلیسی ضمن اجراء برنامه ای در فستیوال پاپ تمام لباسهایش را از تن بیرون آورد و در برابر جمعیتی بیش از 15 هزار نفر برنامه اجراء کرد . ابتدا پیراهنش را در آورد . و چون تماشاگران به هیجان آمدند وی هنگام خواندن آواز به کلی لخت و عریان شد و به خواندن و رقصیدن پرداخت در این موقع افراد پلیس خود را به صحنه رساندند و خواننده عریان را دستگیر کردند.
6.در ایالت لیتل راک خانم 64 ساله ای به نام لیکیام به جوانی پیانو می آموخت . نغمات موسیقی چنان در روح جوان ایجاد هیجان کرد که بدون دلیل از جای برخاست و با نوزده ضربه چاقو معلم موسیقی خود را از پای در آورد.
موسیقی نمیتواند چاشنی روح باشد
کسی که میگوید : موسیقی چاشنی روح است.این مطلب را در نظر نمیگیرد که ارواح آدمی که در شعله های انحراف از واقعیت ها میسوزد چه نتیجه ای از تحریکات خیالات و رویاهای غیر عملی به دست خواهد آورد.آیا این تحریکات امضا و ادامه تخدیر در مقابل واقعیت ها نیست؟ آن که میگوید : خشونت جریانات طبیعت بدبختی ها و ناگواری ها است که ما را به موسیقی پناهنده میکند.
اولا : کدامین فرمول علمی و ریاضی است که بتواند حدود واقعی موسیقی را مشخص نموده و بگوید : این نوع آهنگ میتواند علاج دردهای ناشی از خشونت زندگی باشد و آن نوع نمیتواند. حال روی این منطق بایستی برای هر فرد از انسان ها به شماره بدبختی ها و ناگواری های زندگانی اش یک آهنگ معین بسازیم.
در صورتیکه موسیقی جز بیمار کردن انسان چیزی به همراه ندارد.
ثانیا : آیا با اعتبار به موسیقی موضوع خشونت و ناملایمات زندگی مبدل به خوشی و آسایش میشود یا عینک تار به دیدگان آدمی می زند که واقعیت ها را دگرگون ببیند.کار این انسان خیلی تعجب آور است مثل این است که سوگند خورده است که برای بازی گری خود در جهان واقعیات حد و اندازه هایی قائل نشود.
در آخرین مطلب هم یک سرنوشت واقعی از یکی از نوابغ موسیقی را می آوریم.
تاریخ در مورد یکی از نوابغ موسیقی به نام (( نیکو لو پاگانینی )) که او را ویولونیست شیطان می نامند و زن ها از صدای ویولونش بی اختیار به هق هق افتاده و غش میکردند ، حکایت آموزنده ای دارد . شهر (( نیس )) اجازه نمی دهد جسد پاگانینی در گورستانش به خاک سپرده شود . جسد ویولونیست که عمری را با هرزگی و انحراف جنسی گذرانده ، مدت 56 سال تمام ، این گور به آن گور میشود و زمین هیچ قبرستانی آن را در بر نمی گیرد ، زیرا هرجا به خاک سپرده میشود ، به زودی مردم آن حدود ادعا میکنند که شب ها از داخل قبر ، آهنگ ویولون مخلوط با صداهای جهنمی بلند میشود و تقاضا میکنند ، جسد از آنجا به جای دیگر منتقل شود و برای پسر بیچاره اش هم چاره ای جز آن نمی ماند که نبش قبر کند و جسد نفرین شده پدرش را به گور دیگری بسپارد.
منابع:
1- کتاب تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب صفحه 5الی صفحه 7
2- کتاب ساز و آواز
3- تعلیم و تربیت در اسلام صفحه 71 و 72
4- مناظره دکتر و پیر صفحه 431 ، اسلام و موسیقی ترجمه از ژینور
5- کتاب تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب
6- جوان و موسیقی
7- بهشت جوانان صفحه 361 ، آوای شیطان صفحه 90