پس از پیروزی ایران در عملیات خیبر در سال 1362، « بنیاد هریتیج آمریكا» طرحی را مبنی بر از بین بردن «اصل امید» به ریگان رئیس جمهور آن كشور ارائه كرد، این سیاست به منزله تشدید فشار به ایران و نا امید كردن از دست یابی به پیروزی در جنگ بود این سیاست بر چند اصل استوار بود كه یكی از اصول آن اجرای عملیات استانچ با هدف جلوگیری از فروش سلاح به ایران بود این عملیات از پائیز 1983 به فرماندهی ویلیام اشنایدر دستیار امور خارجه آمریكا در مسائل امنیتی شروع شد، به این ترتیب كه آمریكائیها با جمع آوری اطلاعات در مورد خرید سلاح و وسائل نظامی توسط ایران، از طریق دولت یا واسطهها و یا بازار سیاه، بلافاصله وارد عمل میشدند و به كشور فروشنده تذكر میدادند و یا بعضاً اقدام به دست گیری فروشنده و واسطه و یا خریدار میكردند این اقدام آمریكائیها چند نتیجه به دنبال داشت:
1. مسیر دست یابی ایران به سلاح طولانیتر میشد.
2. سلاحها با قیمت بالاتر خریداری میشدند، ضمن اینكه برخی از این وسائل از رده خارج بوده و فاقد كیفیت لازم بودند.
اجرای این عملیات محدودیتهای قانونی برای فروش سلاح به ایران كه قبلاً در تمام دنیا به اجرا در آمده بود، فروشندگان بین المللی اسلحه را بیش از گذشته، به بازار خرید اسلحه از طرف عراق جذب نمود.
انجام عملیاتهای مكرر رزمندگان در طول سالهای نبرد با حداقل امكانات و سلاحها شكست این اصل را نشان داد و آمریكائیها نا امیدتر از گذشته در تدارك طرحهای دیگر افتادند.
عمليات والفجر مقدماتي؛ رويارويي با تمام تجربيات دشمن
عمليات «والفجر مقدماتي» با هدف تصرف پل «غزيله» و سپس پيشروي به سوي شهر «العماره» عراق طرح ريزي شده بود. البته انجام عمليات محرم دسترسي به اين مهم را آسان جلوه ميداد.
دراين عمليات48 گردان از سپاه و16 گردان از ارتش به مصاف80 گردان از عراق رفتند. در ساعت21 و30 دقيقه18 بهمن ماه1361 رمز عمليات از قرارگاه «خاتمالانبيا9)») به گوش رزمندگان مستقر در خطوط «فكه» رسيد: «ياالله يا الله يا الله». حمله از سه محور آغازشد و نيروها در تاريكي مطلق شب به منظور شكستن خطوط دفاعي دشمن پيش رفتند. نكته قابل ملاحظه در اين عمليات، موانع ايذايي، استحكامات، كانالهاي عميق و متعدد و وجود ميدانهاي مين فراوان و گوناگون دشمن در دشتهاي رملي و خشك بود كه عراق طي چند ماه كوشش آنها را فراهم آورده و چيده بود. اين عوامل سبب كندي حركت يگانهاي خودي شده و در نتيجه- با وجود شكسته شدن خط دشمن، نيروها به يكديگر ملحق نشده و همانجا در عمق موانع و خطوط دشمن موضع گرفتند. اين موضوع با روشنايي سپيده دم مشكل را دو چندان كرد. عراقيها هر آنچه از عمليات رمضان و حملههاي مشابه درس گرفته بودند،- از جمله لايههاي تو در تو و پيچيده دفاعي- در عمليات والفجر مقدماتي (فكه) به كار بستند. از آنجا كه انجام اين حمله با روزهاي دهه فجر سال1361 مقارن شده بود، پيشبيني ميشد كه در سرنوشت جنگ تاثيرگذار باشد، ولي چنين نشد و پسوند «مقدماتي» بر عمليات «والفجر» گذاشته شد. در آستانه اين عمليات «غلامحسين افشردي» معروف به «حسن باقري» فرمانده اطلاعات و عمليات قرارگاه خاتمالانبيا و فرمانده نيروي زميني سپاه و چند تن ديگر از جمله «مجيد بقايي» فرمانده قرارگاه كربلا به شهادت رسيدند.
در اين عمليات بيش از80 دستگاه تانك و نفربر،120 دستگاه خودرو و تعداد زيادي سلاح سبك و نيمه سنگين،5 فروند هواپيما منهدم و4620 نفر از نيروهاي دشمن كشته، زخمي و اسير شدند.
نام عمليات: والفجر مقدماتي
زمان اجرا: 11/18 /1361
تلفات دشمن:4620 (كشته، زخمي و اسير)
رمز عمليات: يا الله – يا الله – يا الله
مكان اجرا: منطقه عمومي فكه
ارگانهاي عملكننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي
اهداف عمليات: تصرف پل غزيله و پيشروي به سوي شهر العماره عراق
عمليات والفجر 8 (فاو)؛ اوج حماسه رزمندگان سپاه اسلام
با فتح خرمشهر، دشمن در صحنه رويارويي با رزمندگان اسلام به لاك دفاعي فرو رفت. پيروزيهايي كه پس از آن به دستآمد، برتري قدرت ايران را در جبهههاي جنوب آشكار كرد. اين روند تا سال1364 يعني شروع حمله ايران به شبه جزيره «فاو» ادامه داشت.
عمليات در اروند، پس از بررسيهاي لازم و استفاده از تجربيات و به كارگيري تدابير مهم نظامي و اطلاعاتي انجام شد. اين تدابير در سه بخش مهم يعني آموزش، شناسايي و تدارك متمركز ميشد.
آموزش نيروهاي ايراني در يگانهاي مختلف با روحيههاي بالا ادامه پيدا كرد و تعدادي از گردانها آموزشهاي تخصصي و ويژه ديدند.
به موازات آن شناسايي منطقه و بررسي همه عوامل دخيل در عمليات انجام پذيرفت. اين كار با حساسيت و وسواس از سوي فرماندهان دنبال ميشد.
سعي بر آن بود كه دشمن به هيچ وجه متوجه حركات در منطقه نشود، چرا كه اين قطعه از جبهه براي عراق اهميت ويژه داشت.
فاو زميني است محصور در ميان رودخانه اروند، خليج فارس و خور عبدالله كه از سمت خشكي به بصره منتهي ميشود.
در شمال اين منطقه رودخانه اروند و جزيره آبادان واقع شده و در فاصله90 كيلومتري شمال غربي آن، شهر صنعتي بصره قرار دارد.
همچنين در جنوب فاو خور عبدالله، خليج فارس و در جنوب غربي بندر امالقصر قرار دارد.
گذشته از همهاين موارد، دو دليل عمده نزديكي به بصره و گذرگاه اتصال به خليج فارس كافي بود كه عراق تدابير شديد و امكانات وسيعي را در منطقه لحاظ كند.
نكته ديگر در شناساييها كه قواي ايران ميبايست بر آن اشراف و آگاهي كامل مييافتند، وجود عوارض طبيعي بود كه از مهمترين آنها ميتوان به رودخانه خروشان اروند اشاره كرد.
رودخانهاي كه با اتصال به آبهاي آزاد، شرايطي استثنايي دارد و به لحاظ عمق و عرض نيز با رودخانههاي ديگر متفاوت است و شايد يكي از دلايل غافلگيري دشمن همين بود كه عراق تصور نميكرد يگانهاي رزمي ايران قادر به عبور از اروند باشند.
از ماهها پيش يگانهاي مهندسي و تداركاتي مشغول آمادهسازي منطقه و تأمين نيروها بودند، كه از جمله ميتوان به احداث چند جاده در ميان نخلستانها و تدارك چندين اسكله ياد كرد.
سرانجام عمليات والفجر8 در ساعت22 و10 دقيقه روز بيستم بهمن ماه1364 آغاز شد. نيروهايي كه ماهها منتظر چنين شبي بودند، با شنيدن رمز عمليات هجوم گسترده خود را آغاز كردند: «بسم الله الرحمن الرحيم. لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم، و قاتلوهم حتي لاتكون فتنه. يا فاطمه الزهرا، يا فاطمه الزهرا، يا فاطمه الزهرا»(سلام الله عليها).
با آغاز عمليات، لشكرها و تيپهاي نيروي زميني سپاه پاسداران با پشتيباني آتش توپخانه ارتش مبادرت به شكست خط دشمن كردند.
با توجه به احتمالي كه در هوشياري دشمن مطرح بود، شكستن خط، پاكسازي و گرفتن سر پل مناسب نقش اساسي را در تضمين موقعيت عمليات داشت.
غواصها ميبايست معابر را براي نيروهاي قايقسوار باز كنند تا آنها بتوانند از اين معابر وارد ساحل دشمن شده و تا روشنايي صبح منطقه را جهت تثبيت و استحكام سر پل پاكسازي كنند.
در لحظه شكستن خط و درگيري با عراقيها، هواي مه آلود و نم نم باران غواصان را براي انجام بهتر عمليات ياري نمود. عراقيها كه غافلگير شده بودند، بيهيچ مقاومتي پا به فرار گذاشتند.
يكي دو ساعت پس از درگيري، شنود بيسيم دشمن حكايت از اوضاع نابسامان و به هم ريخته خطوط دفاعي عراق داشت.
هر يك از فرماندهان عراقي نسبت به منطقه تحتالحفظ خود سلب مسووليت نموده و يكسره از ردههاي بالاي خود درخواست كمك ميكردند.
روز نخست عمليات در شرايطي سپري گرديد كه دشمن به دليل غافلگيري طولاني، نا آگاهي نسبت به اوضاع و ابري بودن آسمان، براي هر گونه عكسالعمل زميني و هوايي مهلتي نيافت، حتي از سرمايهگذاري جدي در خصوص نيروهاي پياده موجود و تجهيزات عاجز ماند.
رزمندگان ايراني پس از تصرف كامل فاو در محورهاي بصره، امالقصر و «البحار» به پيشروي ادامه دادند تا ارتش عراق را هر چه بيشتر از شهر فاو دور نگهدارند.
پيشروي رزمندگان زنگ خطر سقوط بصره را به صدا درآورد و عراق مجبور شد تا به هر قيمتي از پيشروي قواي ايران بكاهد. در روزهاي بعد درگيريهاي سختي بين طرفين روي داد، ولي اين جنگ و گريزها در كنار خور عبدالله و منطقهاي به نام «كارخانه نمك» به اوج خود رسيد. اما عراق ديگر نتوانست به خطوط دفاعي سابق خود در منطقه برگردد و به شكست خود در شهر فاو اعتراف كرد. حدود دو ماه منطقه زير آتش سنگين و پاتكهاي سخت و بمبارانهاي وحشتناك شيميايي قرار داشت تا آنكه رفته رفته اوضاع آرام گرفت و خطوط پدافندي تثبيت شد. در آن ميان توپخانه نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران با تلاش بيوقفه خود سعي داشت تا حد امكان از رزمندگان مستقر در خط، حمايت و پشتيباني نمايد. در طي عمليات والفجر8 نزديك به800 كيلومتر مربع از خاك عراق آزاد گرديد و تلفات و خساراتي سنگين بر دشمن وارد آمد. عراق در جريان عمليات نزديك به 57000 تن كشته و زخمي و اسير بر جاي گذاشت كه در ميان كشته شدگان يك فرمانده لشكر و5 فرمانده تيپ و در ميان اسيران چندين سرهنگ ستاد، سرهنگ دوم، سرگرد و افسر جزء، خلبان هواپيما و چرخبال و چندين درجه دار وجود داشت.
در مجموع10 تيپ پياده، كماندويي و نيروي مخصوص و2 تيپ زرهي،4 گردان ضد هوايي،10 گردان جيش الشعبي و5 گردان توپخانه دشمن100 درصد منهدم گرديد.
همچنين در جريان عمليات والفجر 8 (فاو) تعداد71 فروند از هواپيماهاي دشمن،11 فروند چرخبال و54 دستگاه تانك و نفربر،500 دستگاه خودرو نظامي، 20 عراده توپ صحرايي،55 عراده توپ ضدهوايي،5 فروند ناوچه جنگي،5 دستگاه مهندسي و دهها فروند قايق منهدم،140 دستگاه تانك و نفربر،250 دستگاه خودرو، 20 عراده توپ صحرايي،120 عراده توپ ضد هوايي و3 دستگاه رادار موشك و دستگاه مهندسي ازميان تجهيزات ارتش عراق به غنيمت رزمندگان ايران درآمد.
در فرآيند74 روز نبرد گسترده كه صحنه واقعي رويارويي نيروي نظامي و ماشين جنگي حزب بعث عراق با توان رزمندگان قواي ايراني بود، ايران بر سواحل شمالي خور عبدالله و شبه جزيره فاو (شهر فاطميه) مسلط و راه ورود عراق به خليج فارس مسدود شد.
طراحي اين عمليات ابتدا در سال1361 از سوي سردار شهيد حسن باقري پس از شناسايي منطقه اروند و فاو آغاز و در سال64 تكميل و اجرا گرديد.
در اين عمليات جانشين زرهي قرارگاه خاتم الانبيا، سردار رضا اماني و مسوول لجستيك قرارگاه خاتم و سردار محمد اثرينژاد و شهيد رضا چراغي فرمانده لشكر 27 حضرت محمد رسول الله(9) به شهادت رسيدند.
نام عمليات: والفجر8
زمان اجرا: 11/20 /1364
مدت اجرا: 74 روز
تلفات دشمن (كشته، زخمي و اسير): 57000
رمز عمليات: يا فاطمه الزهرا(سلام الله عليها)
مكان اجرا: منطقه عملياتي اروند – جزيره فاو عراق – جنوبيترين محور جنگ
ارگانهاي عملكننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
اهداف عمليات: در هم شكستن ماشين جنگي عراق، فتح شهر مهم فاو، قطع ارتباط دريايي عراق با خليج فارس و تهديد شهر بصره عراق
نگاهي به موفقيتهاي رزرمندگان اسلام در عمليات والفجر
اگر عراق را سرزميني مثلثي شكل فرض نماييم، فاو در منتهياليه ضلع شرقي آن چسبيده به خليجفارس قرار دارد. مهمترين شهر عراق نزديك به فاو، بصره ميباشد. ضمن آنكه شهرهاي ابوالحسيب، زيبر، صفوان و امالقصر همگي در اين منطقه واقع شدهاند.
وجود شهرهاي ايراني آبادان، خرمشهر و محدوده شلمچه و اروندرود نيز در اين منطقه بيش از پيش بر اهميت آن افزوده است. كشور كويت نيز كمترين فاصله با اين منطقه حساس را دارد. همچنين نزديكي به جزيره بونيان، هورعبدالله و پايانههاي نفتي الاميه و الوكر واقع در خليجفارس بر اهميت و حساسيت آن افزوده است.
عارضه مهم اين منطقه رودخانه خروشان اروند است كه از تلاقي دو رودخانه دجله و فرات سرچشمه گرفته و در عرض 400 – 1600 متر متغير بوده و از جزر و مدهاي بسيار شديدي برخوردار است.
ساحل شرقي اروندرود در دهانه خليجفارس مكان آرايش و مبداء حركت رزمندگان اسلام جهت انجام عمليات و تحقق فتحي ديگر است.
نام عمليات والفجر 8، محل عمليات منطقه فاو. اهداف عمليات: قطع يد دشمن از دريا و تامين امنيت راههاي دريايي خليجفارس و دور نمودن آتش دشمن از شهرهاي مرزي جمهوري اسلامي ايران، تسخير پايگاههاي موشكي و تاسيسات مخابراتي رژيم صهيونيستي بغداد، قطع شريان صدور نفت از طريق اسكلههاي الاميه و الوكر، وارد كردن ضربه اقتصادي و نظامي بر دشمن و در نهايت شكست روياي پوچ ضربهناپذيري او در اين منطقه همراه با نمايش قدرت و توان رزمي ظفرمندان لشكر اسلام. در منتهياليه باختري خليجفارس باريكه است كه از سويي به اروندرود و از سوي ديگر به آبراه موجود در حد فاصل خاك عراق و جزيره بوبيان كويت ميپيوندد.
اين منطقهاي است كه به طور عمومي بدان منطقه فاو گفته ميشود. فاو علاوه بر نقش استراتژيك و اهميت نظامي خود داراي ارزش اقتصادي فراوان در روند ارزش اقتصاد عراق است به طوريكه در جغرافياي منطقه، شهر فاو به عروس بحر معروف است. نخلستانهاي بسيار گسترده خرما، پايگاههاي عظيم نفت، شاهرگ ارتباطي اسكلههاي الوكر و الاميه و فرآوردههاي بيشمار ديگر نظير حنا و نمك فاو را ارزش استثنايي بخشيده است. به عبارتي كوتاه ميتوان شهر فاو را شهر خرما، نمك ونفت معرفي كرد.
آموزش نيروهاي اسلام به دو بخش عمومي و تخصصي تقسيم ميشود. از آنجا كه عمده تجربيات رزمندگان در جنگهاي آبي و خاكي در آبهاي راكد هور حاصل شده بود آموزش خاص در منطقه اروند و رودخانه بهمن شير و سدهاي آبي كه همان شرايط اروند را داشتند آغاز ميشود و آشنايي با شنا، قايقراني و جنگ تن به تن شكل گسترده و در عين حال فشردهاي به دورههاي آموزش يگانها بخشيد. در برخي از يگانها 5 الي 6 ماه قبل از عمليات، آموزش غواصي و تمرينات تخصصي آن به اوج خود ميرسد و نيروها اوقات زيادي را در آب به سر ميبرند و در شرايط مختلف آب رودخانه به مانور ميپردازند ودر جهت ورزيده شدن، شب و روز نميشناسند تا آمادگي نيروها از حد انتظار افزايش يافت و آماده عمليات گسترده بودند.
عناصر شناسايي پس از گذراندن دورههاي سخت و طاقتفرساي غواصي پا به مرحله حساس و مشكلتري ميگذراند و در شرايط بسيار خطرناك عمليات شناسايي را آغاز ميكنند. عبور از اروند و نزديك شدن به خط دشمن كه با تجهيزات و امكانات كامل از تسلط بالايي برخوردار است ميتواند بسيار خطرناك باشد. دشمن با كمك رازيد كه يك نوع رادار سطحي است ودوربينهاي ديد در شب و پروژكتورهاي قوي و ديدگاههاي متنوع و سنگرهاي چند دهنه در نزديكترين نقطه ساحل و اسكلههاي مستحكم كاملا بر رودخانه اشراف داشت. اين مرحله از عمليات كاري پر خطر و شاق بود و كليه مراحل شناسايي ميبايد در شب انجام ميشد كه احتمال هر نوع اتفاقي اجتنابناپذير بود و كوچكترين نقص در كار موجب اسارت، شهادت و لو رفتن عمليات ميبود و اصل مهم غافلگيري را خدشهدار ميكرد و در مجموع طي 3 الي 6 ماه كليه يگانهاي عملياتي بالغ بر 700 الي 800 بار از اروند عبور كرده و موفق شدند به عمليات شناسايي در خطوط مختلف بپردازند.
اعجابانگيزتر اينكه در هيچ يك از اين عملياتها حادثهاي كه باعث لو رفتن اهداف شناسايي گردد اتفاق نيفتاده و با توجه به جريان متلاطم آب در اروند و شدت امواج رودخانه هيچ گونه تلفات جاني نيز نداشته و خاطرات جالبي در اين زمينه وجود دارد كه مجال بيان آن نميباشد.
به موازات فعاليتهايي كه در امر آموزش و شناسايي صورت گرفت رزمندگان اسلام همچنان سرگرم احداث جاده، پل، سولهسازي، سنگرسازي و حمل و نقل وسايل نظامي وامكانات مورد نياز بودند. ساخت پلهاي ارتباطي در ميان نخلستانهاي ساحل اروند و آمادهسازي نهرها و آب راههاي منتهي به اروند و استقرار قايقها در اين نهرها از مسائل قابل توجه بود. احداث پل بر روي بهمن شير براي تردد و رساندن امكانات به رزمندگان اسلام بود. كارهاي بسياري انجام شد كه رعايت اصل حفاظت و پنهان ماندن از ديد دشمن در اصل آن قرار داشت و با اين همه مشكلات تمام وسايل مورد نياز رزمندگان و وسايل عبور با استتار كامل در نخلستانهاي حاشيه اروند مستقر گرديد براي شب اميد.
اروند رام شدني نيست. به هيچ شناگر ماهري سواري نميدهد. 400 تا 1200 متر عرض دارد و با جزر و مد بيش از 4 متر چشمها را خيره ميكند. در هنگام جزر آب با سرعت زيادي از شمال به جنوب رو به خليجفارس ميريزد. در هنگام مد اين را با خشونت و خشم باز ميگرداند. محاسبه سرعت و جريان آب اروند و پيشبيني جزر و مد و تهيه جدول اين تجهيزات پيچيده به كمك چند دانشجو آغاز ميگردد. يك سال تلاش بيوقفه و طاقتفرسا توانست آرام ترين زمان اروند را به سپاه اسلام بنماياند. درست 36 ساعت به شروع عمليات مانده بود كه نتيجه محاسبات آماده ميشود اما همين نتايج بايد باز به ميزان واقعي جزر و مد آزمايش ميشد.
تنها در صورت صحيح بودن پاسخها بود كه ميشد به نتيجه عمليات دلخوش داشت در غير اين صورت اما جواب درست بود.
عاشقان را چه اشتياقي بود كه محبوبشان به درگاه ايستاده است و آنها را به سوي خويش ميخواند، چه رازي است در نگاه معشوق كه عاشقان را اين چنين واله و سرگردان ميكند؟ چه شبي است شب حمله كه قرار از عاشقان ميربايد؟ عطش زيارت ابا عبدالله (ع) در جانشان بيشتر ميشد. هنوز زمان ميخواهد تا دنيا بهفمد اسلام با دنيا چه ميكند؟.
تمام گردانهاي عمل كننده با آرايش مخصوص، اول غواصي و بعد حركت قايق در آبراه و نهرها آماده ميباشند. نمنم باران ساعتي قبل از عمليات شروع شده است. لبخند شوق و اشتياق فرا رسيدن عمليات در چهره رزمندگان مشهود است. غواصها حالي ديگر در بينشان حكمفرماست. دستور ورود غواصها به اروند فرا ميرسد و فرماندهان خود مستقيما ناظر بر ورود نيروهاي غواصي بر اروند هستند و هيچ كس نميداند لحظهاي بعد چه خوهد شد؟. سرانجام غواصها از ديدها محو ميشوند و فرماندهان پس از اطمينان از رهايي موفق غواصها به سنگر هدايت بازگشتند و انتظار لحظه موعود را ميكشند.
سرانجام ساعت 22:10 تاريخ 20 بهمن ماه سال 1364 از سوي قرارگاه خاتمالانبياء (ص) با رمز «يا فاطمه الزهرا (س)» دستور شروع عمليات صادر ميشود.
پس از اعلام رمز حركت، قايقها و انتقال گردانها در زير آتش خمپاره و توپ و تيربارهاي بيامان دشمن به سرعت انجام شد و در همان ساعت اوليه خطوط اول اروند توسط نيروهاي رزمنده اسلام تصرف و حركت نيروها براي تصرف خطوط بعدي آغاز گشت. حضور گسترده نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و عمليات هليكوپترهاي هوانيروز در عمل تداركات و كارهاي رزمي دفاعي در عمليات والفجر 8 توانست توانمنديها و قدرت جنگ هوايي جمهوري اسلامي ايران را به جهانيان ثابت كند.
عمليات والفجر 8 و عبور نيروها تحت نظر قرارگاههاي خاتمالانبياء (ص)، قرارگاه كربلا و قرارگاه نوح طبق نقشه عملياتي فوق انجام گرفت و حركت و آرايش نيروها در عبور و سرپل گيري از دشمن تا درياچه نمك كه آخرين نبرد فاو بود كاملا مشخص ميباشد. مناطق تصرف شده شامل شهر فاو، راسالبيشه، جاده فاو – بصره، پايگاههاي موشكي، منابع نفتي، اسكله الوكر والاميه و محورهاي امالقصر، جاده البحار – بصره، نخلستانهاي حاشيه اروند، كارخانه نمك و درياچه نمك را تصرف كرده و با هجوم تانكها و هواپيماهاي بيشمار پاتكهاي گسترده عراق در طول 90 روز مقاومت و نبرد فاو توانست توانمندي رزمندگان را به جهانيان نشان دهد. دشمن پس از اينكه زمين و زمان را بر خود تباه ديد آسمان فاو را با هواپيماهاي اربابانش پوشاند. هر روز بيش از 400 عمليات هوايي بر روي تكه خاكي كه بوي اسلام در آن پيچيده است چه ميتواند بكند؟ و هر روز تعداد زيادي از جنگندههاي دشمن آسمان فاو را قتلگاه و زمين را گورستان خود مييابند.
طي يك روز كليه پلهاي رودخانه بهمنشير منهدم ميشود. پل ايستگاه هفت آبادان بدون استفاده ميگردد و پل مهم و استراتژيك بقيهالله (عج) به زير آب ميرود و لحظاتي پس از اين اقدام، رژيم عراق در راديوي خود محاصره رزمندگان اسلام در فاو را اعلام ميكند. در اين سوي جبهه قواي مهندسي از نصب پلهاي معلق سود چنداني نميبرند. انتقال خودروهاي سنگين كه بعضا جنبه حياتي هم دارند از عرض بهمن شير عملا غيرممكن ميشود و بدين ترتيب دستاوردهاي عمليات در معرض تهديد جدي قرار ميگيرد. تمام توجه فرماندهان به بهمنشير معطوف ميگردد.
جنگ مهندسي از اروند به بهمن شير برميگردد. جنگ پلها آغاز شده است. هر تحركي در دو سوي بهمن شير زير حملات سنگين دشمن قرار داشت. ساخت يك سد خاكي بر روي رودخانه بهمن شير آغاز ميشود. حدود صد كاميون كمپرسي بدون وقفه به طور شبانهروزي كار خود را آغاز ميكنند. ظرف 36 ساعت اولين سد خاكي زده ميشود. لحظه عجيبي است آن لحظه كه دو سوي بهمنشير از هم باز ميماند. اين پيوند، پيوند خاك با خاك نيست؛ پيوند عشق با استقامت است.
جنگ پلها نيز با پيروزي سلحشوران به پايان ميرسد. دشمن همچنان زبوني را تجربه ميكند و آنگاه كه همه درها را به روي خود بسته ميبينيد از سلاح شيميايي بهره ميبرد. استفاده مكرر و بسيار وسيع عراق از سلاح شيميايي به حدي است كه در تاريخ جنگ سابقه ندارد. انتشار صد كيلوگرم گاز شيميايي در هر كيلومترمربع جسارت و وقاحت ميطلبد و سكوت جهان ميتواند به آن دامن بزند.
اما پدافند مؤثر واحد شيميايي سپاه اسلام در كنار ياري خداوند مثل هميشه دشمن را ناكام مي سازد. آري، خداوند باران ميفرستد. خنثيسازي مناطق آلوده توسط گروههاي راهنما و خودروهاي خنثيسازي انجام ميگيرد. با امداد غيبي ياران سپاه اسلام دوباره جان ميگيرد و جوانه ميزند و دشمن به خاك يأس مينشيند.
با آنكه روزها از شروع عمليات گذشته است اما همچنان پاتكها و حملات توپخانهاي و هوايي عراق با شدت ادامه دارد. نبرد هنوز با همان شدت گذشته استمرار دارد. حملات فراواني براي بازپسگيري كارخانه نمك و پيش روي از جاده فاو – بصره ميكند و در تبليغات خود از پيش رويهاي چند ده متر و چندصد متر به سوي فاو ياد ميكند و به دنبال تخليه آب درياچه نمك از پاتك قريبالوقوع قواي زرهي براي بازپسگيري فاو و عقب راندن نيروهاي اسلام در رسانههاي گروهي جهان سخن ميراند. اما اين بار تلخي شكستي ديگر را تجربه ميكند. مهندسي جنگ طرحي ديگر را در صحنه فاو ميگسترد و آن انتقال آب از اروند به خطوط مقدم جبهه است. در زير آتش شديد دشمن كانالها حفر ميشود و آب به خطوط مقابل دشمن انتقال مييابد. پمپها روشن ميشود وجنگ پمپها آغاز ميگردد. آب اروند نيز به جنود خداوند ميپيوندد و دشمن حقيرتر از هر وقت ديگر زمينگير ميشود. دشمن نيز با پمپهاي خود قصد تخليه آب را دارد.
در زمانيكه دشمن از پيش روي چند متري خود صحبت ميكند و هرگونه پيش روي را براي قواي اسلام غيرقابل نفوذ تلقي ميداند عمليات محدود يا مهدي (عج) آغاز ميگردد و براي هميشه خيال صداميان را از بازپسگيري كارخانه نمك و به دنبال آن پيشروي در منطقه راحت ميكند. بيش از 2000 تن از نيروهاي دشمن در اين منطقه به هلاكت ميرسند.
فتح فاو در عمليات والفجر 8 براي جهانيان باور كردني نبود. عبور از اروند و مقابله با دشمن كه در سنگرهاي مطمئن به انتظار نشسته است غيرقابل باور بود و پس از فتح فاو رسانههاي بيگانه به نفع رژيم صدام تبليغات واهي كردند. با دعوت از تمام خبرنگاران براي بازديد از فاو و حضور اين خبرنگاران در فاو منطقه عملياتي والفجر 8 كه مصادف با ددمنشيهاي صدام در استفاده از سلاحهاي شيميايي بر عليه رزمندگان اسلام بود تمام تبليغات دشمن را نقش بر آب كرد و تمام خبرنگاران از نزديك شاهد سقوط شهر فاو توسط رزمندگان اسلام بودند.
ساخت پل بعثت و سدهاي خاكي بر روي بهمن شير از توانمنديهاي بسيار بالاي مهندسي جنگ حكايت دارد كه رزمندگان اسلام دوشادوش برادران جهاد سازندگي به طور شبانهروزي كارهاي مهندسي را انجام ميدادند.
ساخت پل بعثت از نصب 5000 لوله در عمق 18 متري اروند به طول 400 تا 1600 و به عرض 12 متر در بستر رودخانه نصب شد و سپس جاده خاكي به ارتفاع 1 متر براي عبور انواع وسايل سبك و سنگين در طول شبانه روز راهاندازي گرديد و پس از هر بمباران لولهها تعويض و تردد از روي پل امكانپذير بود. علاوه بر پل بعثت ساخت پلهاي خيبري و دبهاي براي حمل ونقل وسايل وتردد رزمندگان از كارهاي قابل توجه مهندسي جنگ بود.
در اين عمليات 800 كيلومترمربع از زمينهاي دشمن آزاد شد و بيش از 5000 نفر ازنيروهاي آن كشته و زخمي و نزديك به 3000 نفر به اسارت درآمدند. انهدام وسايل و تجهيزات دشمن در اين عمليات قابل ملاحظه بود به گونهاي كه بيش از 600 تانك و نفربر، 500 خودرو، 150 قبضه توپ، 45 فروند هواپيما، 10 فروند هليكوپتر و 3 ناوچه دشمن نابود شد.
به دنبال تحولات جديد و تغيير توازن به سود ايران شوراي امنيت سازمان ملل در سوم اسفند ماه 1364 به تهيه پيشنويس و صدور يك بيانيه مهم اقدام كرد ولي اين پيشنويس با مخالفت آمريكا و فرانسه روبرو شد. سرانجام پيروزيهاي به دست آمده در عمليات والفجر 8 و نيز اقدامات ديپلماتيك جمهوري اسلامي ايران منجر به آن شد كه شوراي امنيت در پيشنويس اوليه قطعنامه بعدي گامي به سوي خواستهاي به حق ايران بردارد.
نيم نگاهى به حمله منافقين ومقاومت مردم
عمليات مرصاد تير خلاص به سازمان منافقين بود چرا كه آنان پس از افتادن به دامان عراق از ديد مردم ايران به يك طرف جنگى تبديل شدند و فرصت هرگونه بازگشت را از خود گرفتند.
وجود اختلافات داخلى و گروه هاى مخالف برانداز در يك كشور، براى كشورهاى ثالثى كه در برابر آن كشور نيات توسعه طلبانه دارند همواره به منزله محركى براى آغاز جنگ به شمار مى آيد.
در جريان وقوع انقلاب در يك كشور، گروه هاى انقلابى ضعيف يا گروه هايى كه به ائتلاف با گروه انقلابى حاكم و سهيم شدن در قدرت سياسى موفق نشده اند به موضعگيرى در برابر حاكميت مى پردازند و در اين راستا براى تقويت شانس موفقيت خود در اين مبارزه مى كوشند حمايت كشورهاى خارجى را جلب كنند. در منازعه بين دو حكومت، گروه هاى مخالف در هر يك از دو كشور، وسيله دستيابى اهداف و استراتژى طرف مقابل قرار مى گيرد. در چنين حالتى گروه هاى مزبور سرنوشت خود را با استراتژى كشور مهاجم گره مى زنند و تمام امكانات محلى و قدرت خود را در راستاى تحقق هدف مشترك به كار مى گيرند.
طى جنگ ايران و عراق نيز چنين فرآيندى وجود داشت. رژيم عراق با حمايت از گروه هاى مخالف نظام انقلابى ايران همچون جبهه خلق عرب در اوايل جنگ و سازمان منافقين و حزب دموكرات كردستان و حزب كوموله درصدد بهره بردارى از آنها عليه جمهورى اسلامى برآمد. تا پايان جنگ همكارى تنگاتنگ سازمان با عراق در همه ابعاد روندى صعودى داشت. با پذيرش قطع نامه ۵۹۸ از سوى ايران ادعاى صلح طلبى عراق در عرصه جهانى زير سوال رفت و چشم انداز نامعلومى بر روابط دو كشور و مشخصا سازمان منافقين حاكم شد. برخلاف دوره جنگ روند امور براى اين گروه نااميد كننده و حضور آن در عراق براى رژيم بعث دردسر آفرين به نظر مى رسيد بنابراين سازمان به خيال يكسره كردن كار جمهورى اسلامى به فكر عمليات نظامى گسترده افتاد تا براى آخرين بار بخت خود را بيازمايد. عراق نيز كه از موفقيت هاى به دست آمده به شدت مغرور شده بود و پايان جنگ را نزديك مى ديد درصدد برآمد تا عقب ماندگى هاى خود را در طول جنگ جبران كند و با اشغال مجدد اراضى ايران و به اسارت گرفتن نيروهاى ايرانى بتواند در پاى ميز مذاكرات از موضع قدرت صحبت كند از اين رو هنگامى كه حملات ارتش عراق از سوى سازمان ملل و دولت ها محكوم شد و داعيه صلح طلبى اين كشور زير سوال رفت آنان به عنوان آخرين تيرتركش رژيم بعث عراق به كارگرفته شدند. هر چند سازمان كاملا تحت سلطه و نفوذ عراق قرار داشت اما فعاليت نظامى اش عليه ايران به عنوان يك حركت داخلى قابل توجيه بود. نكته ديگر اين كه يك ماه پيش از اين پس از تصرف مهران ارتش عراق اين منطقه را به نيروهاى مزبور سپرده بود.
از سوى ديگر مسئولان سازمان منافقين با آغاز مذاكرات صلح به ايستگاه آخر رسيده بودند و ديگر نمى توانستند با طرح شعار صلح طلبى خود را در افكار عمومى جهانيان به عنوان تنها طرف برقرار كننده صلح در مقابل عراق مطرح كنند. البته وجود چنين وضعيتى پس از استقرار نيروهاى سازمان در خاك عراق قابل پيش بينى بود و در واقع آنها سال ها پيش از اين انتحار سياسى كرده و در اين زمان به صورت يك نيروى نظامى مزدور همچون فالانژهاى لبنان درآمده بودند.
در سوم مرداد ماه سال ۱۳۶۷ هم زمان با آغاز حمله نيروهاى عراقى از منطقه جنوب ايران، نيروهاى سازمان حملات خود را عليه ايران از سمت غرب آغاز كردند؛ آنان قصد داشتند براساس يك برنامه زمان بندى شده ۳۳ ساعته با بهره گيرى از ۲۵ تيپ كه مجموعا چهار تا پنج هزار نفر را در بر مى گرفتند در پنج مرحله از شهرهاى سر پل ذهاب، اسلام آباد، همدان و قزوين عبور كنند و خود را به تهران برسانند.
سخنگوى آنان اهداف سازمان را از اين عمليات چنين اعلام كرد: استراتژى مجاهدين وارد آوردن هرچه بيشتر تلفات به نيروهاى ايران و بازكردن راه براى يك انقلاب عمومى ضد [امام] خمينى است.
هم زمان در يكى از رسانه هاى غربى نيز استراتژى منافقين ايجاد منطقه آزاد شده اعلام شد تا پس از پايان جنگ با استقرار در آن منطقه منافع حكومت ايران را تهديد كنند.
رهبر سازمان كه هنوز نمى خواست باوركند كه ديگر به عنوان طرف مذاكره صلح مطرح نيست مذاكرات صلح از سوى ايران را مصنوعى و بهانه اى براى اتلاف وقت اعلام كرد، از همين رو معتقد بود كه: «نبايد اجازه داد رژيم ايران فرصت ديگرى براى دفع الوقت بيابد و از امضاى قرارداد صلح طفره رود.»
براساس تحليل هاى سازمان، جمهورى اسلامى در پى صدور انقلاب خود بود و تنها در صورتى از اين اقدام و داعيه دست بر مى داشت كه به مرز فروپاشى مى رسيد؛ موضوعى كه در موقعيت مذكور به دليل آن كه به پذيرش صلح مجبور شده بود امكان پذير مى نمود. از همين رو نيروهاى سازمان از نقاط مختلف دنيا براى اعزام به ايران در عراق گردهم آمدند و هم زمان به تشكيلات درون زندان هاى ايران اطلاع داده شد كه به زودى جمهورى اسلامى فرو خواهد پاشيد بنابراين براى پيوستن به سازمان و ايجاد شورش در داخل زندان ها آماده باشند.
عمليات فروغ جاويدان با ۲۵ تيپ آغاز شد. هدايت عمليات مزبور را مسعود رجوى از طريق فرماندهان محورها برعهده داشت. در اين عمليات براى هريك از محورها به تناسب اهميت ماموريت يك يا دو تيپ در نظر گرفته شده بود كه فرماندهان و حوزه عمليات آنها بدين قرار بود: ۱) مهدى براتى فرمانده محور اول و مسئول تسخير اسلام آباد غرب. ۲) ابراهيم ذاكرى فرمانده محور دوم و مسئول تسخير كرمانشاه. ۳) محمود مهدوى فرمانده محور سوم و مسئول تسخير همدان. ۴) مهدى افتخارى فرمانده محور چهارم و مسئول تسخير قزوين. ۵) محمد عطايى با معاونت مهدى ابريشمچى فرمانده محور پنجم و مسول تسخير تهران.
دولت عراق نيز در اين عمليات با ادواتى از قبيل ۱۲۰ دستگاه تانك، چهارصد دستگاه نفربر، نود قبضه خمپاره انداز هشتاد ميلى متر، سى قبضه توپ ۱۲۲ ميلى مترى، ۱۵۰ قبضه خمپاره چهارصد ميلى مترى، هزار قبضه تيربار كلاشينكف، سى قبضه توپ ۱۰۶ ميلى مترى و هزار دستگاه كاميون و خودرو آنان را يارى مى كرد. هم زمان با پيش روى نيروهاى منافقين در عمق خاك ايران براى جلوگيرى از عمليات هوايى هواپيماها و بالگردهاى جمهورى اسلامى، هواپيماهاى عراقى پايگاه هاى شكارى نوژه همدان، وحدتى دزفول و هم چنين پادگان تيپ ۲ سقز و پايگاه هوانيروز در كرمانشاه را بمباران كردند.
يك روز بعد از حمله يعنى در ۴ مرداد ماه نيروهاى سازمان با حمايت آتش توپخانه عراق به شهرهاى سر پل ذهاب، كرند و اسلام آباد غرب وارد شدند. شايد در آن روز تمام نيروهاى سازمان به اين يقين رسيده بودند كه به زودى به تهران وارد خواهند شد اما روياى آنان همچون روياى صدام در سال ۱۳۵۹ تعبير نشد و دو روز پس از آن عمليات نيروهاى سپاه پاسداران انقلا ب اسلامى تحت عنوان عمليات مرصاد با رمز يا على(ع) در منطقه غرب آغاز شد.
در اين عمليات سازمان رزم خودى عبارت بود از:
قرارگاه مركزى خاتم الانبيا (ص)
قرارگاه نجف .لشكر ۶ پاسداران به استعداد ۷ گردان. لشكر ۳۲ انصارالحسين(ع) به استعداد ۷ گردانلشكر ۵۷ ابوالفضل(ع) به استعداد ۲ گردان .لشكر ۱۵۵ ويژه شهدا به استعداد ۳ گردان .لشكر ۹ بدر به استعداد ۶ گردان .تيپ مستقل ۱۲ قائم(عج) به استعداد ۳ گردان .تيپ مستقل ۷۵ ظفر به استعداد ۱ گردان .تيپ مستقل ۶۶ ولى امر به استعداد ۳ گردانتيپ مستقل ۳۶ انصارالمهدى به استعداد ۳ گردان .معاونت فرهنگى قرارگاه نجف به استعداد ۱ گردان. كميته انقلاب اسلامى به استعداد ۲ گردان .قرارگاه مقدم نيروى زمينى سپاه. لشكر ۲۷ محمدرسول الله(ص) به استعداد ۴ گردان. لشكر ۱۷ على بن ابيطالب(ع) به استعداد ۱ گردان .لشكر ۳۳ المهدى(عج) به استعداد ۱ گردان .لشكر ۷۱ روح الله(ع) به استعداد ۳ گردان .سپاه ناحيه لرستان به استعداد ۲ گردان .قرارگاه سپاه هشتم. لشكر ۵ نصر به استعداد ۲ گردان. تيپ مستقل ۲۹ نبى اكرم(ص) به استعداد ۴ گردان .تيپ مستقل ۵۹ مسلم بن عقيل به استعداد ۱ گردان .قرارگاه رمضان به استعداد ۱ گردان نيروهاى كرند و اسلام آباد به استعداد ۱ گردان .عناصرى از لشكر ۲۱ امام رضا(ع) و ارتش.
طى درگيرى سختى كه در منطقه چهارزبر اتفاق افتاد بسيارى از نفرات منافقين به هلاكت رسيدند و تمام تجهيزاتشان منهدم و با بسته شدن سه راه اسلام آباد – ملاوى راه عقب نشينى نيروهاى منافقين بسته شد. بدين ترتيب در روز ۷ مرداد ماه ديگر اثرى از نيروهاى ضد انقلاب در منطقه نبود. طى عمليات مرصاد ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ تن از منافقين به هلاكت رسيده و در حدود هزار نفر از آنان زخمى شدند. بدين ترتيب آخرين تير رژيم بعثى عراق نيز موثر واقع نشد و صدام بدون اين كه بتواند منطقه اى از ايران را در چنگ يك نيروى وابسته داشته باشد تا از آن طريق بتواند به ايران فشار بياورد مجبور شد در ۱۵ مرداد ماه آتش بس را بپذيرد. عمليات مرصاد پايانى بر يك پايان بود چرا كه سازمان، سال ها پيش از اين دفتر خود را بسته بود و اگر رژيم عراق در اين سال ها به آنها اجازه داد تا در پايگاه هاى خود در داخل خاك عراق باقى بمانند به دليل همان ديدى بود كه عراق به سازمان داشت؛ ديدى كه با ديد رژيم صهيونيستى اسرائيل به فالانژهاى لبنان متفاوت نيست: نيرويى مزدور در خدمت بيگانه. در واقع عمليات مرصاد تير خلاص به سازمان بود چرا كه آنان پس از افتادن به دامان عراق از ديد مردم ايران به يك طرف جنگى تبديل شدند و فرصت هرگونه بازگشت را از خود گرفتند.
شرح عملیات مرصاد
در حالی که عراق با بازپسگیری اغلب مناطقی که طی سالهای گذشته از دست داده بود. میرفت تا با اقدامات بعدی صحنه نبرد را بیش از پیش به نفع خود تغییر دهد. پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران در تاریخ 27/4/1367 موجب گردید ارتش عراق در اقدامی شتاب زده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز ـ خرمشهر پیشروی کند و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار دهد. این تهاجم عراق ـ که دو بار دیگر نیز تکرار شد ـ با مقاومت شدید سپاهیان اسلامی خنثی و ارتش عراق تا مرز، عقب رانده شد. به این ترتیب، دشمن در حالی که از تصرف خوزستان ناامید شده بود، تهاجم دیگری را در تاریخ 3/5/1367 از طریق مرکز کرمانشاه و با به کارگیری نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) آغاز نموده و در حالی که اغلب یگانهای ایران در جبهه جنوب مستقر بودند، تا تنگه چهار زبر (بین اسلامآباد و کرمانشاه) پیشروی کرد. در پی حرکت دشمن، قوای خودی به سرعت وارد عمل شده و با انجام عملیات موسوم به «مرصاد» به مقابله با منافقین برخواستند.
هدف
انهدام عناصر ضد انقلاب (منافقین)
استعداد دشمن
منافقین، حدود 30 تیپ رزمی جهت تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند. هر تیپ 170 نفر نیروی رزمی (20 زن و 150 مرد) در اختیار داشت که به همراه نیروهای پشتیبانی به 280 نفر می رسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بود. تعداد کل نیروی رزمنده حدود 5200 نفر و نیروی در صحنه به حدود 7000 نفر می رسید.
تجهیزات منافقین نیز عبارت بود از:
120 تانک سبک کاسکا و پل برزیلی، 40 نفربر PMP، 30 توپ 122 میلیمتری، حدود 240 خمپاره، 1000 آرپی جی هفت، 700 تیربار، 20 توپ 106 میلیمتری، 60 مسلسل دوشکا و حدود 1000 خودرو.
سازمان رزم خودی
قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص)
قرارگاه نجف
لشگر 6 پاسداران به استعداد 7 گردان
لشگر 32 انصار الحسین(ع) به استعداد 7 گردان
لشگر 57 اباالفضل(ع) به استعداد 2 گردان
لشگر 155 ویژه شهدا به استعداد 3 گردان
لشگر 9 بدر به استعداد 6 گردان
تیپ مستقل 12 قائم(عج) به استعداد 3 گردان
تیپ مستقل 75 ظفر به استعداد 1 گردان
تیپ مستقل 66 ولی امر(عج) به استعداد 3 گردان
تیپ مستقل 36 انصار المهدی به استعداد 3 گردان
معاونت فرهنگی قرارگاه نجف به استعداد 1 گردان
کمیته انقلاب اسلامی به استعداد 2 گردان
قرارگاه مقدم نیروی زمینی سپاه
لشگر 27 محمد رسول الله(ص) به استعداد 4 گردان
لشگر 17 علی ابن ابیطالب(ع) به استعداد 1 گردان
لشگر 33 المهدی(عج) به استعداد 1 گردان
لشگر 71 روح الله به استعداد 3 گردان
سپاه ناحیه لرستان به استعداد 2 گردان
قرارگاه سپاه هشتم
لشگر 5 نصر به استعداد 2 گردان
تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص) به استعداد 4 گردان
تیپ مستقل 59 مسلم بن عقیل به استعداد 1 گردان
قرارگاه رمضان به استعداد 1 گردان
نیروهای کرند و اسلام آباد به استعداد 1 گردان
عناصری از لشگر 21 امام رضا(ع) و ارتش
شرح عملیات
پذیرش قطعنامه598، از سوی ایران، عراق را در بن بست سیاسی و نظامی قرار داد، و بر گروه ها و عناصر «اپوزیسیون» نیز شوک شدیدی وارد ساخت. در این میان، منافقین تنها گروهی که همه حیثیت و هستی خود را در گرو جنگ نهاده بودند، برای خروج از بن بست، توطئه ای که ماموریت اجرای آن را به عهده داشتند را به مرحله اجرا در آوردند.
آنان در تحلیل های دورن گروهی خویش، امکان قبول آتش بس از سوی ایران را ناممکن دانسته و باور داشتند که جمهوری اسلامی زمانی قطعنامهرا می پذیرد که از جنبه های سیاسی، نظامی و اقتصادی به بن بست کامل رسیده باشد و تحت چنین شرایطی سقوط حتمی، و قدرت به سازمان منتقل خواهد شد. بنابراین فرصت پیش آمده را زمان مناسبی دانسته و علی رغم آن که طرح حمله به ایران برای سالگرد جنگ تدارک دیده شده بود، زمان آن دو ماه به جلو انداخته شد. عراق به حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی و هوایی از منافقین، نیروهای خود را از انجام دخالت مستقیم در ورود به عمق خاک ایران برحذر داشت و ابتدا برای کاستن از حجم نیروهای خودی در غرب، اقدام به تک وسیعی در خرمشهر نمود وسپس با هجوم و آتش سنگین در منطقه سرپل و صالح آباد، این مناطق را تصرف کرده و راه ورود منافقین به داخل را هموار ساخت، عراق هم چنین، پس از ورود منافقین به داخل، جهت پشتیبانی در چندین نوبت، اقدام به بمباران هوایی خطوط و نیروهای ایرانی کرد و هلیکوپترهای نیروبر عراق نیز، مرتبا به پشتیبانی منافقین مشغول بودند. هدف منافقین از حمله در عمق خاک ایران، با چندین تانک برزیلی دجله (دارای چرخ های لاستیکی و سرعتی معادل 120 کیلومتر در ساعت)، تسخیر چندین شهر و در آخر رسیدن به تهران و بدست گرفتن قدرت بود، بر طبق زمانبندی، نیروها بایستی ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مرداد به کرند و ساعت 8 شب به اسلام آباد و 10 شب به کرمان شاه رسیده و در این شهر، دولت خویش را اعلام نمایند. اگر چه در ساعت های مقرر به کرند و اسلام آباد رسیدند، اما در مسیر اسلام آباد – کرمان شاه و گردنه حسن آباد، از پیشروی آن ها جلوگیری شد.
در این عملیات (فروغ جاویدان) منافقین با 25 تیپ ( هر تیپ 200 نفر) شرکت داشتند و بدین ترتیب مجموعاً بین 4 تا 5 هزار نیروی عملیاتی وارد ایران شدند. مقارن ساعت 14:30 در تاریخ 3/5/67 منافقین و ارتش عراق عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از طریق سرپل ذهاب و هلی برد از جنوب گردنه پاطاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند غرب پیشروی کردند و حدود ساعت 18:30 اولین تانک های عراقی با آرم منافقین وارد شهر شدند و پس از تصرف شهر به طرف اسلام آباد غرب پیشروی کرده، به محض رسیدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و هم چنین تیراندازی و آشفته نمودن اوضاع کردند. تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند که به علت عدم انسجام نیروها و آمیختگی منافقین با مردم، اوضاع از کنترل نیروهای نظامی خارج، و شهر به تصرف آن ها در آمد. سپس با استفاده از تعداد زیادی تانک دجله و خودرو نیروهای پیاده به طرف کرمان شاه عزیمت کردند که در منطقه حسن آباد (20 کیلومتری اسلام آباد) به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمع آوری نیرو، منافقین زمین گیر شدند. نیروهای خودی در فاصله 200 متری آنان در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشکیل خط پدافندی با آنان درگیر شده، و بعد از ظهر 4 مرداد با محاصره شهر اسلام آباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد – کرند را قطع، و آن ها را محاصره کردند. نیروهای اسلام در روز 5 مرداد عملیات مرصاد را به رمز یا علی بن ابی طالب (ع) آغاز نمودند و طی چندین ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رسانده، و مابقی را به فرار وا داشتند. در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنزین اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی به منافقین وارد کردند. در این عملیات بیش از 2500 تن از منافقین به هلاکت رسیدند و بیش از چهارصد دستگاه خودرو، نفربر و تانک آنان منهدم شد.
نتایج عملیات
– عقب راندن دشمن از خاک ایران اسلامی
– به هلاکت رساندن حدود 2000 نفر و به اسارت درآوردن 250 تن از نیروهای دشمن.
بوی محرم، یادآور عملیات «محرم» در استان ایلام؛
گاهی به دستاوردهای عملیات محرم
مردم استان ایلام هر ساله با فرا رسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان، به یاد عملیات غرورآفرین «محرم» در دهلران در زمان جنگ تحمیلی میافتند.
با فرا رسیدن ماه محرم، سال 1361 شمسی، گردانهای عزادار امام حسین (ع) با دستههای سینهزنی در خطوط جنگی و یگان ها به راه میافتند و خاطرات جنگ های صدر اسلام را متجلی میکنند. آوای سوگواری مناجات برای سرور شهیدان همه جا به گوش میرسد. نیروهای عراقی از وحشت حمله رزمندگان در ماه محرم به دستور فرماندهان در آمادگی کامل به سر میبرند.
در منطقه عملیاتی «موسیان»، شور حالی دیگر حکم فرما میشود. لشکرهای 25 کربلا، نجف اشرف، علیبن ابیطالب (ع) و امام حسین (ع)، سپاه پاسداران ماموریت مییابند خود را در خطوط درگیری محرم سازماندهی کنند.
موقعیت جغرافیایی عملیات محرم
مشخصه مهم این منطقه؛ وجود ارتفاعات جبال حمرین که خط مرزی قراردادی ایران و عراق قبل از تجاوز این کشور به ایران بود. یکی از عوارض طبیعی منطقه، رودخانه چیخراب، دویرج و میمه است که فصلی و وحشی بودند، به هنگام طغیان، ارتفاع آب آن بعضا به 10 برابر معمول میرسد.
منطقه عملیاتی در حوزه ماموریت سپاه چهارم عراق قرار داشت و پدافند از منطقه عملیاتی محرم، به عهده لشگر 10 زرهی بود.
مرحله اول عملیات محرم
سرانجام لحظه موعود فرا میرسد. ترنم ریزش باران رحمت و نجوای دعای توسل در هم میآمیزد و فضایی ملکوتی به وجود میآورد. عملیات ساعت 22:8 دقیقه، با رمز مبارک «یا زینب» (س) در منطقه عملیاتی موسیان و شرهانی، زبیدات، جنوب شرقی دهلران در غرب عین خوش با اهداف آزادسازی ارتفاعات حمرین در جنوب دهلران و تهدید و دسترسی به امکانات نفتی داخل خاک عراق و شهرک زبیدات آغاز میشود.
تا نزدیک صبح، بیشتر اهداف عملیات تامین میشود و الحاق نیروها با موفقیت صورت میگیرد ولی در منطقه چپ درگیری، بر اثر بارندگی و طغیان آب شکاف ایجاد میشود و تلاش میگردد تا دشمن نتواند از آن نقطه استفاده کند. با روشن شدن هوا، هواپیماهای عراق با تمام امکانات اقدام به حمله کرده و با ریختن بمب و راکت تلاش میکنند مانع ادامه عملیات شوند که در همین حین نیروی هوایی ایران نیز وارد معرکه شده و پاسخ مناسبی به نیروی هوایی عراق میدهد.
آزادی 550 کیلومترمربع از خاک میهن اسلامی،2600 بعثی کشته و زخمی،1970 نفر اسیر،90 دستگاه تانک و نفربر و 13 دستگاه خودرو منهدم شده از دستاوردهای مرحله اول است.
مرحله دوم عملیات محرم
روز بعد، ساعت 2:30 بامداد مرحله دوم آغاز میشود. به دلیل موفق نشدن نیروها در سمت چپ محور درگیری و امکان انجام عملیات از سوی دشمن، یگانهای رزمی ایران به سرعت آماده میشوند تا نقطه ضعف را پر کنند. پس از عبور از موانع ایذایی و میدان مین، ابتدا گردان سیدالشهدا (ع) که مهمترین گردان لشکر 25 محسوب میشود خود را به مواضع بعثیان میرساند که با شلیک تعداد زیادی گلوله و آرپیجی اقدام به عملیات ایذایی میکند، بدین صورت زمینه برای هجوم لشکرهای امام حسین (ع) و علیبنابیطالب (ع) آماده میشود. نیروهای سپاه اسلام به دشمن یورش میبرند. درگیری در خاکریزیهای دشمن به نبرد تن به تن میرسد و تعداد زیادی از عراقیها کشته و زخمی و تسلیم میشوند و بقیه فرار میکنند. رزمندگان تا صبح خود را به جاده شرهانی میرسانند و پاسگاههای جم هندی و ربط را فتح میکنند.
مرحله سوم عملیات محرم
سومین مرحله عملیات چهار شب بعد در ساعت 22 با هدف تسخیر ارتفاعات غربی، دامنههای غربی جبال حمرین، جادههای تدارکاتی دشمن و تامین اهداف فتح شده در مراحل نخستین آغاز میشود.
برای سومین بار پس از عبور از بلندیهای حمرین به سوی چاههای نفت منطقه یورش میبرند و تمام موانع را پشت سر میگذارند. در آستانه ورود به شهرک «زبیدات»، تانک های مستقر در بلندی ها و شیارها آخرین تلاش را انجام میدهند تا مانع ورود به شهر شوند. آرپیجی زنها تعدادی از آنها را شکار میکنند و باقیمانده تانک ها میگریزند و در سمت زبیدات موضع میگیرند. پس از در هم شکسته شدن آخرین مقاومت های دشمن، رزمندگان اسلام وارد شهر تخلیه شده زبیدات میشوند و کار تعقیب تا غرب شهرک ادامه مییابد.
دستاوردهای عملیات محرم در استان ایلام
خارج کردن جاده دهلران – عین خوش به طول 100 کیلومتر از زیر دید و تیر دشمن
تامین امنیت شهرهای «موسیان»، «دهلران» و پادگان «عین خوش»، «دشت اژیه» و دهکدههای اطراف آن و آزادسازی کوه های «حمرین»
آزادسازی منابع نفتی موسیان، بیات و حوضچههای نفتی زبیدات، تلمبهخانه و 70 قطعه چاه
تامین قسمتی از مرز به طول 50 کیلومتر
تعداد اسرا 3400 نفر
عمليات كربلاي ۸ ؛ تهديد دوباره شهر بصره و پاسخ كوبنده به دشمن
عليرغم عمليات كربلاي۴ كه به شكست انجاميد، كربلاي ۵ توانست تا حدودي خواسته فرماندهان جنگ را تأمين كند. شايد مهمترين دستاورد عمليات بزرگ كربلاي ۵ انهدام بخش عظيمي از ماشين جنگي عراق بود. به همين دليل انجام عمليات در شرق بصره بار ديگر در دستور كار قرار گرفت. عمليات «كربلاي ۸ » در دو محور با حضور نيروهاي سپاه در همين راستا طراحي شد تا توسط دو قرارگاه اجرا گردد.
محور اول: آبگرفتگي شمال بوبيان، با فرماندهي و هدايت قرارگاه قدس.
محوردوم: حد فاصل كانال ماهي تا جاده شلمچه، با فرماندهي و هدايت قرارگاه كربلا.
از آنجا كه موقعيت زمين در محور آبگرفتگي «بوبيان» با منطقه عملياتي قرارگاه كربلا در غرب «كانال ماهي» تفاوت داشت و ميزان فاصله با دشمن نيز متغير بود، براي تعيين زمان آغاز عمليات و محاسبه مقدار زمان لازم براي رسيدن نيروها به نقطه درگيري با دشمن، مشكلاتي وجود داشت كه نهايتا ساعت ۲ و ۱۵ دقيقه بامداد روز ۱۸ فروردين ۱۳۶۶ به عنوان زمان مشترك حمله در هر دو محور انتخاب شد.
عمليات كربلاي ۸ با رمز «يا صاحب الزمان» (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آغاز شد و مدت ۵ روز ادامه پيداكرد. در اين عمليات ۶۰ دستگاه تانك و نفربر و دهها دستگاه خودرو منهدم گرديد و تعداد ۵۲۰۰ تن از افراد دشمن كشته و زخمي و اسير شدند. غنايم به دست آمده شامل دهها دستگاه تانك و نفربر و تعدادي خودرو گرديد. اين عمليات كه با هدف تأمين «كانال زوجي» در جنوب شلمچه و توسعه منطقه تصرف و در غرب كانال «پرورش ماهي» انجام شد، نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به كسب تجربيات تازهاي نايل ساخت.
در اين عمليات محمدحسن قاسمي طوسي مسئول اطلاعات و عمليات لشكر ۲۵ كربلا و حبيبالله كريمي فرمانده توپخانه ۶۳ خاتمالانبيا ۹))، به شهادت رسيدند.
نام عمليات: كربلاي ۸
زمان اجرا : ۱۸/۰۱/۱۳۶۶
مدت اجرا: ۵ روز
تلفات دشمن: ۵۲۰۰ (كشته، زخمي و اسير)
رمز عمليات: يا صاحب الزمان
مكان اجرا: شرق بصره عراق – محور جنوبي جنگ در غرب شلمچه ايران
ارگانهاي عملكننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
اهداف عمليات: پاسخ به شرارتهاي دشمن در خليج فارس، تهديد شهر بصره عراق و تأمين كانال زوجي و توسعه منطقه
منبع: كتاب كارنامه عمليات هاي رزمندگان اسلام
عمليات کربلاي 5
عمليات كربلاي5؛ انهدام قويترين دژ دشمن
به دليل دست نيافتن ايران به اهداف پيشبيني شده در عمليات كربلاي4 ،بحران بزرگي براي فرماندهان جنگ به وجود آمده بود. به همين سبب با توجه به آمادگي يگانها و نيروهاي داوطلب براي انجام عملياتي ديگر، طرح عمليات «كربلاي5» در مدتي اندك يعني12 روز، ريخته شد.
چيزي كه اوضاع را به هنگام انتخاب منطقه عملياتي پيچيده و دشوار ميساخت، اين بود كه در چنين شرايطي تنها انجام يك عمليات نميتوانست راهگشا باشد، بلكه در عين حال عمليات ميبايست از شرط تضمين پيروزي و همچنين شرايط و ويژگيهاي لازم مناطق آزاد شده به سود جمهوري اسلامي بهرهمند باشد.
هشت ماه و اندي وقت و سرمايهگذاري نسبتا وسيع جمهوري اسلامي (نيروي انساني، امكانات و غيره) براي طراحي و انجام عمليات گسترده و بخصوص شيوه تبليغاتي و طرح مساله عمليات سرنوشتساز، تا حد زيادي توقع همگان را نسبت به دستاوردهاي عمليات آينده بالابرد و تلقي خاصي را نسبت به سرنوشت جنگ در بين مردم پديدآورد. توقف نبرد در كربلاي4 و اعلام آن به عنوان يك عمليات محدود، ابهاماتي را ميتوانست در اذهان به وجود آورد كه تبليغات ناخوشايندي را در پي داشت.
ولي عمليات كربلاي5 كه در ساعت1 و30 دقيقه بامداد19 دي ماه1365 با رمز «يا زهرا(سلام الله عليها») آغاز شد، تا اندازهاي انتظارات مردم را برآورده ساخت. اين عمليات تا پايان سال1365 ادامه يافت و به لحاظ مقاومت و جنگندگي نيروهاي ايران در شرايط بسيار مشكل و پيچيدگي دژهاي مستحكم دشمن، يكي از بزرگترين نبردهاي تمام دوران جنگ تحميلي محسوب ميشود. منطقه عمومي شرق- بخاطر اهميت سياسي و نظامي آن- همواره جايگاهي قابل توجه در انديشه طراحان جنگ داشته است.
پس از فتح خرمشهر، تسلط بر شلمچه به عنوان يكي از معابر وصولي شهر بصره، در زمره اهداف قواي نظامي ايران قرار گرفت و عمليات كربلاي پنج بهترين موقعيت براي عملي ساختن اين ايده بود. پيشروي سريع نيروها از سيلبند و مواضع دشمن در شرق «كانال ماهي» بسته و سپس عبور از اين كانال و توسعه وضعيت نيروهاي خودي، نشانگر غافلگيري دشمن در اين محور بود. اخبار و اطلاعات واصله نيز حكايت از وضعيت نسبتا مناسب و خوب نيروها ميكرد. ادامه اين تلاشها در روز نخست منجر به تصرف مثلث غرب «كانال زوجي» شد. همچنين در محور «پنج ضلعي»، تلاش دشمن منحصرا مقاومت در يك قرارگاه فرماندهي تيپ بود و نيروهاي رزمنده و زرهي سپاه توانستند بيشتر پايگاههاي موجود در اين محور را به تصرف خود درآورند. درگيري در جزيره «بوارين» در ساعات نخستين عمليات، بيشتر بدين منظور بود كه دشمن احساس كند در سراسر خط درگيري وجود دارد تا فرصت تمركز نيرو را نداشته باشد.
همچنين در پاسگاه «بوبيان» كه جناح راست عمليات بود، رزمندگان توانستند آن را به تصرف خود درآورند. در روزهاي بعد، پاتكهاي سنگين دشمن در منطقه از محورهاي مختلف آغاز شد و از طرفي عمليات و درگيري نيروهاي خودي نيز ادامه پيدا كرد. در مجموع، مقاومت و ايستادگي نيروها زير آتش شديد دشمن، با وجود كمبود مهمات و بسته شدن چند راه تداركاتي و كمك رساني، بينظير بود. در محور كانال پرورش ماهي اين درگيريها به اوج خود رسيد و تنها جاده ارتباطي كه به رزمندگان مستقر در اين محور آذوقه و مهمات ميرساند، بيوقفه زير آتش سنگين عراق بود. گذشته از نقش اساسي عمليات كربلاي5 در پيدايش يك امكان تازه براي اجراي آتش پي در پي بر روي شهر بصره- همزمان با جنگ شهرها- تلاشي وسيعتر براي انهدام قسمت ديگري از ارتش عراق، (حتي بيشتر از فاو) از جمله دستاوردهاي مهم نظامي كربلاي5 بود.
انهدام دشمن در كربلاي5 بمراتب بيشتر از والفجر8 بود، به گونهاي كه حتي تحليلگران غرب ناچار به اعتراف گوشهاي از اين مساله شدند. شلمچه به منزله يكي از قويترين دژهاي دشمن محسوب ميشد و اين براي ارتش عراق بمنزله ديواري غير قابل نفوذ بود و همين اعتماد بيش از اندازه نسبت به منطقه، تاثير بسزايي در غافلگيري دشمن داشت. اين عمليات با انجام چندين عمليات محدود كه بعدها «عمليات تكميلي» نام گرفت، كامل شد. اين عمليات باعث تثبيتو ترميم خطوط پدافندي نيروهاي ايراني گرديد.
در راس اهداف عمليات تكميلي، پنج هدف عمده قرار داشت:
1- تكميل و ترميم خط پدافندي خودي در نهر جاسم.
2 -توسعه و تثبيت نهايي سر پل منطقه غرب نهر جاسم و پيشروي عمده به سوي كانال زوجي
3- تصرف مجدد سر پل غرب كانال ماهي و گرفتن جناح اساسي از دشمن.
4- حضور موثر و تهديد منطقه استراتژيك شرق كانال زوجي.
5-انهدام بخشي وسيع از امكانات و نفرات دشمن.
در عمليات كربلاي5 بيش از80 فروند هواپيما،700 دستگاه تانك و نفربر،250 قبضه توپ صحرايي و ضدهوايي، صدها قبضه انواع ادوات نيمه سنگين،1500 دستگاه خودرو، دستگاه انواع ادوات مهندسي- رزمي، مقدار زيادي سلاح سبك و مهمات دشمن منهدم شد.
همچنين در اين عمليات81 تيپ و گردان مستقل دشمن منهدم و34 تيپ و گردان نيز آسيب كلي ديد. تعداد كشته و زخميها و اسراي عراق بالغ بر42700 تن بود. علاوه بر آن220 دستگاه تانك و نفربر،500 دستگاه خودرو،85 قبضه انواع توپ، هزاران قبضه سلاحهاي سبك و سنگين و مقدار زيادي مهمات نيز به غنيمت نيروهاي خودي درآمد.
در اين عمليات بزرگ و طولاني كه با سنگينترين و بيشترين پاتكهاي دشمن توام بود، چندين تن از فرماندهان برجسته ايراني مانند «حسين خرازي» فرمانده لشكر14 امام حسين(7) از اصفهان، «يدالله كلهر» قائممقام لشكر27 محمد رسول الله(9) از تهران، «حجتالاسلام والمسلمين عبدالله ميثمي» مسؤول حوزه نمايندگي حضرت امام(4) در قرارگاه خاتم الانبيأ9))، اسماعيل دقايقي فرمانده لشكر9 بدر، هاشم اعتمادي فرمانده تيپ امام حسن(7) محمدعلي شاهمرادي فرمانده تيپ44 قمر بنيهاشم، حاج قاسم ميرحسيني قائممقام لشكر41 ثارالله، محمد فرومندي قائممقام لشكر5 نصر و… به شهادت رسيدند.
نام عمليات: كربلاي5 و عمليات تكميلي
زمان اجرا: 10/19 /1365
مدت اجرا:70 روز
تلفات دشمن: 42700(كشته، زخمي و اسير )
رمز عمليات: يا زهرا(سلام الله عليها)
مكان اجرا: منطقه عمومي شرق بصره -سراسر محور جنوبي جنگ
ارگانهاي عملكننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
اهداف عمليات: انهدام ماشين جنگي دشمن، گشودن راه براي سرنوشت جنگ طولاني و پاسخ به انتظارات مردم و تهديد شهر بصره
عمليات كربلاي4 ؛ شكست طلسم خط استحكام دشمن
سال- 1365 سال ششم جنگ- به نام سال «سرنوشت» شناخته ميشود. فرماندهان سپاه پاسداران توانسته بودند براي نخستين بار300 گردان رزمي را براي اجراي يك طرح بزرگ تدارك ديده و گردهم آورند. در اين گردهمايي چهار قرارگاه «نوح7)»)، «نجف»، «كربلا» و «قدس» در جنوبيترين نقاط خط نبرد با عراق تجمع كرده بودند تا پس از ده ماهبسيج امكانات كشور با عمليات «كربلاي4»- كه در طول دوران پيش از آن بيسابقه بود- شهر بصره را از طرف جنوب تهديد كرده و عملاً به سقوط بكشانند.
در نقشه فرماندهان ايراني بنا بود اين كار با تصرف جزاير «امالرصاص» و «ابوالخصيب» عراق و محاصره نيروهايي كه در شبه جزيره «فاو» پراكنده بودند، انجام پذيرد.
سرانجام در سحرگاه3 دي ماه1365 نيروهاي عمل كننده در قالب يگانهاي متعدد زرهي، پياده و غواص از رودخانه اروند گذشته و به مواضع قواي عراقي حمله بردند، اما دشمن با بهرهگيري از اطلاعات ماهوارهاي آمريكا و آگاهي از حساسيتي كه خود و ايرانيها برروي شاهراه بصره در اين منطقه داشتند، از انجام چنين عملياتي بو برده و شروع به تكهاي ضد غواص و شناور و بمباران عقبه يگانهاي ايراني نمود.
از اينرو عملا كار حمله با مشكل رو به رو شد. با اين حال نيروهاي رزمنده ايران در همان شب نخست عمليات كه با رمز محمد رسول الله(9) به قلب دشمن زده بودند، در جزاير «امالرصاص»، «امالبابي» و «بلجانيه»، «سهيل» و «قطعه» نفوذ كردند، اما عراقيها با همان اطلاعاتي كه آمريكاييها در تلافي رسوايي جريان ايران گيت در اختيارشان قرار داده بود، كاملا در وضعيت كمين و آماده باش به سر ميبردند. به همين دليل برنامه موج دوم و سوم نيروهاي غواص و قايق سواران ايران را با شليك حجم سنگيني از تير و گلوله بر معابر تنگه امالرصاص و بوارين به هم زدند و مانع پيشروي و حتي استقرار آنها بر خطوط تازه تصرف شده گرديدند.
اين حالت تدافعي عراق در9 رده از موانع طبيعي و مصنوعي چيده شده بود، تا آنجا كه كار بر رزمندگان خودي سخت و ناممكن گشت. تنها چاره در پيش روي فرماندهان جنگ، جلوگيري از تلفات بيشتر با عدم اصرار بر ادامه عمليات پس از دو روز مبارزه طاقتفرسا بود تا در فرصتي بهتر (يعني كربلاي پنج، كه ابتدا تلاش فرعي بود و به تلاش اصلي تبديل شد) ضربه كاري و مستقيمتري بر ماشين جنگي صدام وارد آيد.
در اين عمليات كه رزمندگان ايراني از خطوط چند لايه و دژهاي آبي گذشته بودند و جنگ به خشكي كشيده شده بود، براي نخستين بار خط طرح مستحكم موانع دشمن در محور شلمچه شكسته شد. عمليات كربلاي4 كه در خطرناكترين و حساسترين خط نبرد ايران و عراق صورت گرفت، در همان زمان كوتاه خود، خسارات سنگيني را بر دشمن وارد كرد. سقوط سه فروند از هواپيماهاي روسي دشمن، انهدام دهها دستگاه تانك و100 دستگاه خودرو سبك و سنگين به همراه انبوهي از ادوات و تجهيزات نظامي و نابودي6 تيپ و يك گروهان تانك و شمار7060 تن كشته و زخمي و اسير از افسران و سربازان، تلفات و خساراتي بود كه پس از عمليات كربلاي4 كه به فاصله دو هفته پيش از كربلاي5 انجام شد، روي دست فرماندهان ارتش عراق باقي ماند.
نام عمليات: كربلاي 4 (آبي – خاكي)
زمان اجرا: 3/10/1365
مدت اجرا: 2 روز
تلفات دشمن: ۷۰۶۰ كشته، زخمي و اسير
رمز عمليات: محمد رسول الله
مكان اجرا: جزاير دهانه شمال غربي خليج فارس – جنوبيترين محور جنگ
ارگانهاي عملكننده: رزمندگانسپاه پاسداران انقلاب اسلامي
اهداف عمليات: تهديد شهر بصره از سمت جنوب و تصرف جزيره ام الرصاص و ابوالخطيب عراق و محاصره نيروهاي دشمن در شبه جزيره
عمليات «فرمانده كل قوا- خميني روح خدا»؛ زمينه ساز شكست حصر آبادان
مشكل آفرينيها و كارشكنيهاي «بني صدر» آن قدر براي رزمندگان و فرماندهان ايراني عذابآور شده بود كه پس از بر كناري وي از فرماندهي كل قوا، به پيشنهاد و استقبال همه فرماندهان جنگ قرار شد عملياتي كه در جبهه «دارخوين» در حال انجام بود، به علامت رضايت از اين كار حضرت امام، «فرمانده كل قوا- خميني روح خدا» نامگذاري شود. نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به مدت 4 ماه بدون سر و صدا و جلب توجه دشمن و در نزديكي نيروهاي عراق، شبانه يك كانال به طول 1300 متر و به شكل «T» حفر كردند كه انتهاي آن وارد ميدان مين در جلوي خاكريز و خط آتش دشمن شده بود.
پيشاني اين كانال به موازات خط آتش دشمن و به فاصله 400 تا500 متر قرار داشت. در اين حمله، نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عمل كننده و ارتش جمهوري اسلامي پشتيباني و پدافند را به عهده داشتند. قرار بود در ساعت3 و30 دقيقه بامداد21 خرداد ماه1360 حمله آغاز شود. ساعت11 شب، خبر بركناري بني صدر از فرماندهي كل قوا توسط امام خميني4))، از راديو پخش شد و وضعيت در بهترين حالت ممكن قرار گرفت. اين عمليات، خود كليدي براي باز شدن طلسم محاصره آبادان و آزمايشي براي عمليات بزرگ ثامن الائمه(7) بود. در اين حمله با3 كيلومتر پيشروي، مواضع محكم و مهم دشمن در اين جناح به تصرف درآمده و دست كم32 دستگاه تانك و نفربر منهدم،و تعداد1496 تن از نيروهاي دشمن كشته، زخمي و اسير شدند. در راه بدست آوردن اين پيروزي،120 تن از برادران سپاهي به شهادت رسيدند. اين عمليات توسط سردار رحيم صفوي و شهيد حسن باقري طراحي و اجرا گرديد كه فرماندهي3 محور اصلي آن را شهيدان منصور موحدي- پهلوان نژاد و رضا رضايي بعهده داشتند.
نام عمليات: فرمانده كل قوا- خميني روح خدا
زمان اجرا1360/3/21
تلفات دشمن (كشته، زخمي و اسير) : 1496
مكان اجرا: منطقه عمومي دارخوين
ارگانهاي عملكننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با پشتيباني و پدافند ارتش جمهوري اسلامي
اهداف عمليات: پيشروي در مواضع دشمن نفوذي و انهدامي
شرح عملیات فتح المبین
اول فروردين ماه 1361 در حاليكه رزمندگان اسلام براي حمله آمادهاند و بيصبرانه منتظر شنيدن رمز عمليّات هستند، اما از اعلام شروع حمله خبري نميشود. سلحشوران اسلام همچنان منتظر ميمانند تا قرارگاه فرماندهي آغاز حمله را اعلام كند.
روز دوّم فروردين ماه، مقر فرماندهي سپاه و ارتش آماده صدور دستور عمليّات ميشود. استخاره برادر محسن رضايي، به قرآن كريم آية 17 سوره مباركه فتح را در مقابل ديدگان فرماندهان جنگ ميگذارد و بدين ترتيب عمليّات، فتحالمبين نامگذاري ميشود.
زماني كه عقربه ساعت روي 30 دقيقه بامداد قرار ميگيرد، پيام رمز شروع عمليّات توسط فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی(سردار محسن رضایی) و فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ایران(سپهبد شهیدصیاد شیرازی)صادر ميشود.
عمليّات فتحالمبين- مرحله اول
بسماللهالرّحمنالرّحيم: بسمالله القاصم الجبارين. يا زهرا (س)، يا زهرا (س)، يا زهرا (س).
سرانجام با اين پيام مبارك، عمليّات فتحالمبين در تاريخ 2/1/61 در ساعت 30 دقيقه بامداد در غرب دزفول و شوش (بدون آتش تهيه) آغاز ميشود. اهداف اين عمليّات انهدام دشمن، آزادسازي ارتفاعات و مناطق جنوب كشور ميباشد.
رزمندگان سپاه، بسيج و ارتش جمهوري اسلامي ايران با شنيدن رمز عمليّات، از كمينگاههاي خود خارج شده و راه رسيدن به دشمن را در پيش ميگيرند. براي اين مهم چهار محور فجر، قدس، نصر و فتح در نظر گرفته ميشود. در همان ابتداي عمليّات، دو گردان از سپاه و دو گردان از ارتش بدون درگيري با دشمن، از خطوط مقدم نيروهاي عراق گذشته و اقدام به دور زدن توپخانه آنها ميكنند.
رزمندگان اسلام چنان هوشيارانه و با احتياط كامل از روي سنگرهاي دشمن عبور ميكنند كه حتي دشمن متوجه آنها نميشود. بدين ترتيب رزمندگان خود را به نزديك توپخانه عراق ميرسانند. دشمن مشكوك ميشود و در محور شمالي شروع به گلولهباران و شليك منور ميكند.
5/1 ساعت پس از آغاز حمله، فرماندهان توپخانه دشمن خبر ميدهند كه مورد حمله قرار گرفتهاند و توپخانه آنان در حال سقوط است، ولي از فرماندهي جواب داده ميشود هيچ علامتي كه نشان از عمليّات باشد، مشاهده نميشود. بار ديگر مسئول توپخانه با التماس از فرماندهان ردة بالا ميخواهد كه نيروي كمكي به محل اعزام دارند، ولي مجدداً مسئولين رده بالا اين ادعا را به تمسخر گرفته و آن را ناشي از مصرف بيش از حد مشروبات الكلي ميدانند.
در خاتمه به توپخانه گفته ميشود در جلوي شما چند گردان زرهي مستقرند و آنها هيچ گزارشي مبني بر حمله ايرانيها ندادهاند، شما چطور ادعا ميكنيد كه مورد حمله واقع شدهايد؟
درساعت يك و پنجاه دقيقه، اولين خاكريزهاي دشمن سقوط ميكند. همچنين خمپارهاندازهاي دشمن واقع در ارتفاعات كوتكابون محاصره شده و به تصرف در ميآيد. در ساعت 09/2 دقيقه به تمامي يگانها در حالي كه آتش تهيه وجود ندارد و دشمن نيز همچنان در بيخبري است، دستور سرعت عمل داده ميشود. ده دقيقه بعد از دستور قرارگاه فرماندهي ايران، دشمن متوجه حملة سرتاسري ايران شده و به تمامي نيروهاي خود دستور آمادهباش ميدهد.
در جبهه شمالي (قدس) با هجوم برقآساي رزمندگان اسلام، مواضع دشمن سقوط ميكند و تانكهاي آنها از مهلكه ميگريزند و فرصت مناسبي پيش ميآيد تا تحكيم موضاع موقتي انجام گيرد.
در جبهه جنوبي (فتح) نيز با حمله سريع نيروها، ارتباط يگانهاي دشمن در منطقه قطع ميشود و آنها با سردرگمي به هر سو پراكنده ميشوند تا از آتش رزمندگان اسلام در امان بمانند.
در جبهه مياني (فجر) رزمندگان اسلام (سهراه) شليبيه را محاصره ميكنند و پس از نبردي سنگين، مواضع دشمن سقوط كرده و فرصت نفوذ به عمق مواضع دشمن فراهم ميآيد.
در جبهه شمال شرقي منطقه عمليّاتي (نصر) عمليّات با موفقيت صورت ميگيرد و فرماندهان بعثي بدون مقاومت جدي از مهلكه فرار ميكنند.
بدين ترتيب نيروهاي عراقي از هر سو مورد هجوم قرار ميگيرند و مواضع آنها يكي پس از ديگري سقوط ميكند. عراقيها براي چندمين بار با توپخانههاي خود تماس ميگيرند تقاضاي اجراي آتش ميكنند، اما از آتش توپخانه خبري نميشود.
صداي تكبير رزمندگان اسلام چنان رعبي در دل عراقيها ميافكند كه گروه گروه تسليم ميشوند.
آرپيجيزنها و شكارچيان تانك با اقدامات متهورانه خود، حماسهاي فراموش نشدني خلق ميكنند. آرپيجيزنها خود را در مقابل گلوله مستقيم تانك قرار ميدهند و شكار آنها، منطقه را به آتش ميكشند. شليك بيامان شكارچيان تانك چنان است كه امان از دشمن گرفته ميشود.
تيپ يك لشكر 10 زرهي عراق كه عامل اصلي جنايت هويزه بود و با انجام پاتكهاي متعدد، تعداد زيادي از رزمندگان شجاع اسلام را به شهادت رسانده بود، هدف سنگينترين حملات بيامان رزمندگان قرار ميگيرد. اين حمله چنان است كه مقر تيپ مزبور به جهنمي از آتش مبدل ميشود.
به دستور صدام باقيمانده اين تيپ راه گريز را در پيش ميگيرند و تعداد زيادي هم به اسارت درميآيند.
نزديكي صيح، با روشن شدن هوا عراقيها چشم اميد به حمايت نيروي هوايي ميدوزند. رزمندگان اسلاك دستبردار نبوده و همچنان به دشمن ضربات سنگيني وارد ميكنند و در حالي كه جنگندههاي عراق با بمباران وسيع تلاش ميكنند ظفرمندان اسلام را وادار به عقبنشيني كنند، نيروهاي عملكنندة در محور شمالي و جبهه قدس، در ساعت 5/8 بامداد پادگان عين خوش و مناطق اطراف را كاملاً به تصرف خود درميآورند و پس از آن، دستور تحكيم و تثبيت مواضع صادر ميشود.
محور شمالي منطقه عين خوش و امامزاده عباس و جاده تداركاتي دهلران (كه در دست دشمن بود) سقوط ميكند.
در جبهه شمال شرقي تپههاي علي گرهزرد و شاوريه و توپخانه سنگين دشمن و سه راهي و ارتفاعات نادري به تصرف درميآيد.
در جبهه مياني (جنوب شرق) نيز خطوط و خاكريزهاي دشمن تسخير ميشود و توان رزمي دشمن تا سي درصد منهدم شده و اهداف ديگري هم محاصره ميشوند.
در جبهه جنوب نيز خطوط مقدم دشمن تسخير و پس از وارد كردن شرباتي به ماشين جنگي دشمن، تا دامنه ارتفاعات رقابيه فتح ميشود.
در اين مرحله مجموعاً 650 كيلومتر مربع از خاك ميهم اسلامي آزاد و بيش از 6000 نفر اسير و 10000 نفر كشته و زخمي ميشوند و چندين تيپ و گردان زرهي و مكانيزة دشمن نيز منهدم ميشود و توپخانة آنها سالم به غنيمت رزمندگان اسلام درميآيد.
عمليّات فتحالمبين- مرحله دوم
پس از پيروزي خيرهكننده مرحله اول عمليّات و قرار گرفتن نيروهاي اسلام در حالت تهاجمي، فرماتندهان سپاه و ارتش تصميم ميگيرند مرحله دوم عمليّات را با سرعت تمام آغاز كنند تا دشمن منهزم نتواند به بازسازي يگانهاي خود بپردازد.
با گرم شدن تنور عمليّات و پيروزيهاي درخشان، نيروهاي داوطلب مردمي، گروه گروه براي شركت در عمليّات به منطقه جنگي اعزام ميشوند. كثرت نيرو يكي از عوامل سرعت بخشيدن به مرحله دوم عمليّات ميشود. مرحله دوم عمليّات در كمتر از 24 ساعت، شروع ميشود و رزمندگان بار ديگر به مواضع دشمن متجاوز يورش ميبرند. اين در حالي است كه راديو بغداد مثل هميشه عمليّات ايران را شكست خورده اعلام كرده و پس از آن تهديد ميكند كه در صورت ادامه حمله از اسلحههاي گوناگون و جديد خود بهره خواهد گرفت.
در تاريخ 4/1/61 در ساعت يك بامداد و با رمز مبارك «يا زهرا (س)» نيروهاي اسلام هجومهاي ويرانگر خود را آغاز ميكنندو دشمن كه توان مقابله را در خود نميبيند، تيپهاي جديد را از ديگر مناطق به محل درگيري اعزام ميكند.
رزمندگان اسلام از سه محور (تنگه رقابيه، ارتفاعات ميشداغ و تنگه دليجان) بر دشمن هجوم ميبرند. در فاصله دو عمليّات دشمن بخشي از نيروهاي زرهي خود را از منطقه جنوب به طرف شمال اعزام ميكند و موفق ميشود امامزاده عباس و دشت عباس را تصرف كند.
رزمندگان اسلامك حدود 8 كيلومتر در خاك دشمن پيشروي ميكنند، ولي از دشمن اثري نميبينند. پس از مدتي اولين ميدان مين دشمن به عمق 300 متر ديده ميشود و بلافاصله آتش تيربار و دوشكا به شمت رزمندگان شليك ميگردد. نبردي سخت در ميگيرد و سرانجام در نزديكي صبح دشمن با تحمل شكستي سخت، اقدام به عقبنشيني ميكند.
در جريان مرحله دوم درگيري، لشكر يك مكانيزة عراق ضربات سختي را متحمل ميشود. با روشن شدن هوا، نيروي هوايي دشمن وارد عمل ميشود كه با پدافند قوي آتشباري ايران، تعدادي هواپيما ساقط ميشوند و بقيه با بمبارانهاي بيهدف، آسمان منطقه را ترك كرده و از معركه ميگريزند.
دشمن پس از عقبنشيني موقت، بار ديگر در منطقه و ارتفاعات حساس رقابيه اقدام به پاتك سنگين ميكند و با تمام قوا تلاش ميكند منطقه را در كنترل بگيرد، كه با مقاومت كمنظير قواي اسلام مواجه ميشود. در اين نبرد شديد تعدادي از تانكهاي دشمن مورد هدف قرار گرفته و در آتش ميسوزند و تعداد زيادي از فريبخوردگان ارتش عراق كشته ميشوند و تعدادي هم به اسارت رزمندگان اسلام در ميآيند.
بدين ترتيب بار ديگر دشت عباس و رقابيه از چنگ دشمن خارج ميشود. آرايش دشمن به هم ميخورد. نيروهاي عراقي به صورت سرگردان در منطقه پراكنده ميشوند و بناچار به جاي اول فراخوانده ميشوند. در نتيجه، توان رزمي آنان لحظه به لحظه با تهاجم نيروهاي ايران از زمين و هوا، تحليل رفته و نيروها گروه گروه خود را تسليم ميكنند. در پايان مرحله دوم عمليّات 65 درصد اهداف از پيش تعيين شده حاصل ميشود.
عمليّات فتحالمبين- مرحله سوم
دو روز پس از پايان مرحله دوم و با اعزامهاي گسترده نيروهاي داوطلب مردمي و هوشياري و برنامهريزي موفق فرماندهان سپاه و ارتش، سومين مرحله از عمليّات فتحالمبين در تاريخ 7/1/61 (در نيمه شب) آغاز ميشود.
دشمن در محور عمليّاتي شوش به دليل تك گستردهاش، بهتر از ديگر محورها عمل ميكند، زيرا در مقابل شوش، رادار و سايت 4 و 5 كه نقش مهمي در رهگيري و كنترل منطقه ايفا ميكند، وجود دارد و ارتش عراق با تمام توان سعي ميكند آن را نگه دارد. صدام ادعا ميكند كه اگر ايرانيها بتوانند سايت 4 و 5 را بگيرند، كليد بصره را به آنها خواهد داد.
براي آزادسازي اين اهداف استراتژيك، محور نصر كه در شمال شرق منطقه عمليّاتي عمل ميكرد، مأموريت مييابد دشمن را دور زده و در پشت سر آنها اقدام به عمليّات كند و محور مقابل دشمن (جبهة فجر) نيز مأمور ميشود كه با تمام قوا دشمن را از سمت مقابل مشغول كند.
اولين درگيري بين رزمندگان اسلام و محافظين سايت 5 در ساعت 20/3 آغاز ميشود. رزمندگان ديسگر محورها كه از تأخير بسيار زياد و درگيري نگران شده بودند، با رمز مبارك «يا زهرا (س)» حملة سهمگين خود را شروع ميكنند.
نيروهاي اسلام با استفاده از توپخانه دشمن كه تصرف كرده بودند و ساير آتشبارها، جهنمي از آتش براي دشمن فراهم ميكنند. در ساعت چهار بامداد، سايت 5 و در ساعت شش رادار به تصرف درميآيد و پيشروي به سوي سايت 4 ادامه مييابد. با هجوم بيامان، سايت 4 نيز در ساعت هفت صبح از چنگ متجاوزان عراقي آزاد ميشوند.
در اين لحظات، هر چهار محور فشار خود را افزايش ميدهند و نيروهاي وحشتزدة عراقي در عمليّات گازانبري نيروهاي اسلام گرفتار ميآيند. با انهدام گسترده نيروهاي زرهي دشمن، دود سياه رنگ حاصل از سوختن ادوات زرهي و مهمات دشمن، منطقه فتحالمبين را فرا ميگيرد، به طوري كه ديدهباني مشكل ميشود.
با حضور نيروهاي پياده ايران در پس مانده نيروهاي سرگردان دشمن، فرار و تسليم به اوج خود ميرسد. هوانيروز در اين نبرد بيامان با شكار تانكها و ديگر ادوات زرهي دشمن، كاري ميكند فراموشنشدني با آتش گرفتن تانكها و انبار مهمات، دشمن رو به هزيمت ميگذارد و در دشت وسيع منطقه پراكنده ميشود.
با الحاق كامل قواي ايران در نزديك مرز بينالمللي، راه هرگونه فرار بر نيروهاي عراقي بسته ميشود و بدين ترتيب نيروهاي آنان دستهدسته اسير شده و غنائم به دست رزمندگان اسلام ميافتد.
تنگه رقابيه و عين خوش مملو از اجساد دشمن ميشود. در آخرين مرحله، پس از رسيدن به اين دو تنگه، اهداف عمليّات به طور صددرصد حاصل و فتح ميشود و مهمترين مواضع پدافندي، در اختيار ايران قرار ميگيرد.
در اين شرايط كه شكست نيروهاي عراقي بسيار آشكار بود، راديو بغداد با شور و هيجان اعلام ميكند كه نيروهاي شجاع عراق همچنان در حال پيشروي به سوي دزفول و شوش هستند و قواي ايران راه فرار را در پيش گرفتهاند.
با اين پيروزي سپاه اسلام، شادي زايدالوصفي مردم و رزمندگان اسلام را در بر ميگيرد و مردم در تمام كشور با چراغاني و پخش نقل و شيريني، پيروزي فتحالمبين را همراه ايام نوروز جشن ميگيرند.
نتايج عمليّات
مناطق آزاد شده:
جاده دهلران، دشت عباس، عين خوش و مناطق دشت چنانه و زمينهاي سرخه. مناطق شمال غربي خوزستان به اسامي ابوصلبي خات، علي گره زرد، عين خوش، تينه، برتازه، رقابيه، ميش داغ، ارتفاعات 350 شاوريه، بلما، تپه چشمه و جوقينه، ارتفاع 202 و كمرسرخ.
خارج كردن شهرهاي دزفول، شوش، انديمشك، پايگاه چهارم هوايي، جاده سراسري انديمشك- اهواز و صدها روستا از زير آتش دشمن.
دستيابي به چاههاي نفت ابوغريب در ارتفاعات تينه.
تصرف و تأمين 5 پاسگاه مرزي.
تجهيزات منهدم شده دشمن:
18 فروند هواپيما.
3 فروند هليكوپتر.
361 دستگاه تانك و نفربر.
صدها دستگاه خودرو نظامي و مقدار قابل توجهي از انواع سلام سبك و سينگين.
يگانهاي منهدم شده دشمن:
لشكر 10 زرهي متشكل از تيپ 42 زرهي، تيپ 24 مكانيزه، تيپ 17 زرهي و گردان 6 از تيپ 5، لشكر مكانيزه شامل تيپ 1 مكانيزه، تيپ 27 مكانيزه، گردانهاي تانك اندلس، قرطبه، اشبيله و گردان 8 مكانيزه، تيپ 34 و 51 زرهي، تيپ 422، 96 و 93 پياده، تيپ 10 نيروهاي ويژه و تيپ 421 پياده.
غنايم: 150 دستگاه تانك.
170 دستگاه نفربر.
500 دستگاه خودرو.
165 قبضه توپ 182، 130 و 152 ميليمتري.
مقدار زيادي سلاح سبك و نيمه سنگين.
يك عدد كامل موشك سام 6 به همراه 3 فروند موشك.
مقدار قابل توجهي از انواع مهمات …
تعداد كشته و زخمي دشمن:
25000 نفر.
تعداد اسرا: 15000 نفر
به سوى بصره … – نگاهى به عمليات رمضان
تير ماه سال ،۱۳۶۱ عمليات رمضان با رمز يا صاحب الزمان(عج) ادركنى در منطقه شرق بصره آغاز شد. هدف اين عمليات دور كردن آتش دشمن از شهرهاى جنوبى كشور و انهدام نيروهاى متجاوز ارتش عراق بود. عمليات رمضان به مدت پانزده روز و در منطقه اى به وسعت هزار و ششصد كيلومتر مربع ادامه داشت.
قبل از آغاز عمليات رمضان، مسوولين و دست اندركاران جمهورى اسلامى ايران دو مساله اساسى را روياروى خود داشتند: تجاوز اسراييل به جنوب لبنان و ورود به داخل خاك عراق. تجاوز اسراييل به جنوب لبنان، بى ارتباط با پيروزى هاى رو به گسترش جمهورى اسلامى پس از فتح خرمشهر نبود. تاثير پيروزى هاى ايران، اسراييل را به وحشت انداخته بود. بحران تجاوز اسراييل به جنوب لبنان، اذهان را متوجه آنجا كرد. از طرفى هم، فروكش كردن تب و تاب انجام عمليات در جبهه ها ـ خصوصا پس از فتح خرمشهر ـ طبعا خطرات فزآينده اى براى جنگ و انقلاب در پى داشت. در اين مرحله، فرمانده كل قوا، امام خمينى(ره) با تبيين استراتژى راه قدس از كربلا مى گذرد، عملا جهت اصلى تحركات و اقدامات اساسى جمهورى اسلامى را خاطر نشان فرمودند. بر اين اساس، نتيجه حاصل شد كه جنگ داراى ابعادى وسيع تر از آنچه تصور مى شده، است. همچنين لازمه حفظ و گسترش ابتكار عمل و برخوردارى از روحيه تهاجمى براى اعاده حقوق جمهورى اسلامى ـ در شرايطى كه عقب نشينى سراسرى دشمن در پى شكست هاى سنگينى كه متحمل شده بود، به منظور معطل نمودن ايران و ايجاد شرايط نه صلح، نه جنگ و حاكم ساختن وضعيت فرسايش در جنگ صورت گرفته بود ـ با ورود به داخل خاك امكان پذير مى شد.
بر اين اساس عمليات رمضان طراحى شد تا قواى نظامى جمهورى اسلامى با تجمع خود در پشت رودخانه دجله و اروند و تسلط بر معابر وصولى بصره، از نظر سياسى ـ نظامى موقعيت مناسبى را براى جمهورى اسلامى فراهم كنند.
منطقه عملياتى رمضان محصور بود بين يك زمين مثلث شكل به وسعت ۱۶۰۰ كيلومتر مربع ـ كه از شمال به كوشك و طلائيه(پاسگاه هاى مرزى ايران در جنوب هويزه) و حاشيه جنوبى هورالهويزه به طول ۵۰ كيلومتر و از غرب به رودخانه اروند ( كه از نقطه تلاقى رودخانه دجله و فرات به نام القرنه شروع مى شود تا شلمچه در غرب خرمشهر) به طول ۸۰ كيلومتر و از شرق به خط مرزى شمالى – جنوبى از كوشك تا شلمچه به طول ۶۰ كيلومتر منتهى مى شود ـ روى رودخانه اروند. در اين قسمت چهار پل ( دو پل در منطقه نشوه و دو پل در منطقه تنومه) واقع شده است كه در جنوب غربى اين رودخانه شهر صنعتى و بندرى بصره قرار دارد.
دشمن تا قبل از فتح خرمشهر، از آنجا كه اين شهر را كليد بصره مى دانست و امكان از دست دادن اين شهر را غيرممكن مى پنداشت، در شرق بصره مواضع مستحكمى نداشت. ليكن در فرصتى كه به دست آورد، تغييرات مهمى را در زمين منطقه ايجاد كرد كه قسمت اعظم آن، مبتنى بر تجارب بر آمده از عمليات هاى گذشته بود.
بدين ترتيب دشمن با احداث خاكريزهاى مثلثى خطوط پدافندى مناسبى را ايجاد كرد كه طراحان و مبتكران اصلى آن در گذشته اسراييلى ها بودند. علاوه بر اين، دشمن كانالى به طول ۳۰ كيلومتر و عرض يك كيلومتر را كه مختص به امر پرورش ماهى با پمپاژ آب و احداث موانع و كمين و سنگرهاى تيربار، به عنوان مانعى بازدارنده، در مقابل تعرض نيروهاى خودى به سمت بصره، آماده نمود. همچنين در قسمت جنوبى منطقه كه مقابل شلمچه واقع است، از سوى دشمن، آب رها شد تا مانع از عبور نيروهاى اسلام شود.
مراحل پنج گانه عمليات
مرحله نخست عمليات: سه قرارگاه از سه محور با دشمن درگير شدند و در جناح شمالى، دو تيپ به علاوه از سپاه و يك تيپ از ارتش، ماموريت يافتند اين جناح عمليات را تامين نمايند. ليكن به علت وجود موانع و استحكامات مثلثى شكل و ميادين مين، نيروها نتوانستند با سرعت عمل به تمامى اهداف مورد نظر دست يابند. لذا با نزديك شدن روشنايى صبح، از ادامه پيشروى خوددارى شد.در محور ميانى( شمال پاسگاه زيد) سه تيپ با اضافه از سپاه و يك لشكر از نيروى زمينى ارتش شركت داشتند و به رغم اين كه توانستند مقدارى پيشروى كنند، ليكن به مثلثى هاى دشمن نرسيدند. در محور جنوبى( جنوب پاسگاه زيد)، چهار تيپ به اضافه از سپاه و دو تيپ از ارتش توانستند با سرعت عمل چشمگير و قابل ملاحظه اى تمامى مواضع دشمن را در هم بكوبند و به عمق ۳۰ كيلومترى مواضع دشمن پيشروى نمايند و خود را به نهر كتيبان، در شرق اروند و كانال ماهيگيرى برسانند، به طورى كه به قرارگاه فرمانده لشكر ۹ زرهى رسيده، ماشين بنز فرماندهى را به غنيمت گرفته، قرارگاه را منهدم كردند و از آب كانال ماهيگيرى و نهر كتيبان وضو ساختند.
در اين محور نيروها به قدرى به بصره نزديك شده بودند كه به راحتى چراغ هاى شهر را مشاهده مى كردند، بدين ترتيب طى مرحله اول عمليات، ۸۵ تانك و نفر بر و ۱۲ توپ دشمن منهدم گرديد و ۷۱ تانك و نفربر به غنيمت گرفته شد. علاوه بر اين، ۲۷۰۰ نفر از عناصر دشمن كشته و زخمى شده، ۸۵۰ نفر به اسارت درآمدند.
مرحله دوم عمليات: از محور ميانى (جنوب پاسگاه زيد) با همان يگان هاى مرحله اول، به اضافه يك يگان قوى از سپاه دو تيپ كه تحت امر قرارگاه محور جنوب بودند، آغاز شد.
در اين مرحله هدف عمده، استفاده از سه پل به دست آمده ( در داخل خاك عراق به وسعت ۶۰ كيلومتر مربع) در مرحله اول و گسترش و توسعه آن تا كانال ماهيگيرى ( جلوى بصره) بود كه در صورت دستيابى به آن فاصله، رزمندگان تا بصره از ۲۰ كيلومتر به ۱۲ كيلومتر تقليل مى يافت.
به دنبال تهيه عكس هوايى از منطقه عملياتى و ساير شواهد و قرائن موجود، مشخص شد كه دشمن نيروهاى زرهى خود را با تجمعى بسيار وسيع آرايش داده و احتمالا مبادرت به پاتك خواهد نمود. بر اين اساس مرحله سوم عمدتا به منظور انهدام تجهيزات زرهى ( تانك و نفربر) تدبير شد لذا از شركت نيروهاى زرهى خودى ممانعت به عمل آمد تا بدين وسيله نيروهاى پياده و مجهز با هر زره پوشى كه مواجه شدند، آن را منهدم كنند.
مرحله سوم عمليات: اين مرحله از محور ميانى ( جنوب پاسگاه زيد) با همان نيروهاى مرحله دوم به اضافه سه تيپ تقويت شد. قواى نظامى خودى در همان ساعات اوليه به صورت چشمگيرى خطوط دشمن را در هم شكسته و با انهدام بخش وسيعى از تجهيزات دشمن در زمينى به وسعت ۱۸۰ كيلومتر مربع، به پيشروى ادامه دادند. طى اين مرحله نزديك به هفتصد تانك و نفربر دشمن منهدم گرديد؛ چهارده تانك و نفربر غنيمت گرفته شد و دو هزار و صد نفر از نيروهاى دشمن كشته و زخمى شدند و دويست و پنجاه و نه نفر از آنها به اسارت درآمدند.
مرحله چهارم عمليات: اين مرحله در محور جنوبى عمليات ( شلمچه)، قرارگاه مزبور با دو تيپ به اضافه از سپاه و يگانى از ارتش به صورت ادغامى وارد عمل شدند، ليكن به دليل هوشيارى دشمن و نيز موانع و استحكامات قابل توجهى كه وجود داشت، عملا امكان عبور از خط اول دشمن فراهم نيامد.
مرحله پنجم عمليات: تلاش اصلى در اين مرحله صورت گرفت و معطوف به محور شمالى پاسگاه زيد در حد فاصل دژ مرزى عراق و خاكريزهاى مثلثى دشمن شد.
طى اين مرحله هفت تيپ تقويت شده از سپاه و دو تيپ از ارتش شركت داشتند.
در آغاز درگيرى همه چيز طبق روال پيش مى رفت. در نتيجه نيروهاى خودى توانستند گذشته از پاكسازى و الحاق، خاكريزى مناسب و دو جداره در جناح شمالى احداث نمايند. ولى از آنجايى كه دقت كافى در احداث خاكريز نشده بود دشمن توانست پنج كيلومتر در آن رخنه كند.
در اين فاصله نيروها نزديك به ۴۸ ساعت در مواضع به دست آمده مستقر شدند و عقبه امكانات پشتيبانى رزمى و خدماتى به جلو منتقل گرديد، دشمن نيز كه در مرحله گذشته ضرباتى اساسى متحمل شده بود عملا تحركى از خود نشان نداد، ليكن بنا به دلايلى، به رغم اين كه عمليات تا آستانه تثبيت پيش رفته بود، طى بررسى كه به عمل آمد، ادامه حضور نيروها مصلحت ديده نشد. در ارزيابى عمليات رمضان مى توان به نكاتى همچون انهدام وسيع دشمن اشاره كرد كه نصب العين مراحل بعدى جنگ قرار گرفت.
عملیات طریق القدس
جمهوری اسلامی ایران تنها دو ماه پس از پیروزی در عملیات ثامن الائمه (ع)، عملیات طریق القدس را در سال دوم جنگ (آذرماه سال 1360) با سرعت بسیار و بر پایه تحولات جدید و شور و هیجان ایجاد شده در کشور، به عنوان بزرگ ترین عملیات خود در مقیاس گسترده، طرح ریزی کرد. سازماندهی نیروهای داوطلب با انگیزه شهادت طلبی در سازمان سپاه و در آستانه فرا رسیدن ماه محرم، برجسته ترین ویژگی این عملیات بود.
با موفقیت عملیات ثامن الائمه (ع) که نشان داد طراحی و انجام عملیات های گسترده با سبک و شیوه جدید امکان پذیر است – فرماندهان سپاه و ارتش طی جلسات متعددی شرایط جدید را مورد بررسی قرار داده و مبتنی بر آن استراتژی جدیدی را تعریف کردند که سه هدف اساسی را دنبال می کرد:
1- انهدام هر چه بیشتر ماشین جنگی عراق.
2- دست یافتن به مواضعی مناسب جهت کم کردن خطوط پدافندی و نهایتاً آزاد سازی نیروهای خودی از پدافند به منظور افزایش توان خودی در عملیات بعدی.
3- آماده شدن برای انجام عملیات نهایی و آزاد سازی گام به گام مناطق اشغالی.
مبتنی بر این استراتژی، دوازده طرح موسوم به «کربلا» تهیه شد که میزان تناسب توان خود با ظرفیت مورد نیاز منطقه عملیاتی، وضعیت زمین از جنبه نظامی و نیز اهمیت منطقه عملیاتی، از عوامل اصلی در تعیین تقدم هر یک از طرح های مزبور بود، بر همین اساس، پس از مباحث مختلف میان فرماندهان سپاه و ارتش عملیات طریق القدس به عنوان اولین گام از سلسله عملیات کربلا طراحی و به مرحله اجرا در آمد.
اهداف عملیات
مهم ترین اهداف عملیات طریق القدس عبارت بودند از :
– آزاد سازی شهر بستان و بیش از 50 روستای منطقه
– انهدام نیروهای دشمن در منطقه با استعداد بیش از یک لشکر
– قطع ارتباط بین دو نیروی عمده در مناطق عمومی اهواز و دزفول
– رسیدن به هور و امکان نفوذ در خاک عراق.
علل انتخاب منطقه
پس از پاکسازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه کارون در عملیات ثامن الائمه(ع)، هنوز در جبهه جنوب سه منطقه در اشغال دشمن قرار داشت که عبارت بودند از :غرب روخانه کارون و شهر خرمشهر، منطقه بستان و سوسنگرد و منطقه غرب رودخانه کرخه. این مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نیروهای دشمن دارای موقعیت های متفاوتی بودند، بنابراین با توجه به توانایی و امکانات نیروهای خودی برای انجام عملیات، منطقه سوسنگرد و بستان برای عملیات انتخاب شد.
موقعیت منطقه
منطقه عمومی عملیات در شمال غربی اهواز قرار داشته و دارای زمین های مرتفع، پست و هموار می باشد که از شمال به ارتفاعات الله اکبر، میش داغ و تپه های رملی، در جنوب به رودخانه نیسان و هویزه، در غرب، از یک سو به دغاغله و رودخانه نیسان و از سوی دیگر، به رودخانه سابله و نهر عبید و روستای صالح حسن و از آن جا به سمت تپه های رملی در شمال امتداد می یابد و از شرق به هورالهویزه و تنگه چزابه و مرزهای بین المللی محدود می شود.
زمین منطقه در شمال، رملی و از جنس ماسه های بادی است. سمت بیشتر ارتفاعات منطقه، از شمال غربی به جنوب شرقی و شیب زمین در مکان های مختلف، متفاوت است. رودخانه های این منطقه شامل رودخانه کرخه با عرض تقریبی 25 تا 400 متر و عمق 5/1 تا دو متر است که عبور از آن بدون استفاده از پل های موجود، غیر ممکن می باشد؛ رودخانه کرخه کور در حمیدیه که از رودخانه کرخه منشعب شده و تغییر مسیر می دهد؛ نهر سابله به عنوان شاخه ی جدا شده از کرخه و نهر نیسان به عنوان شاخه اصلی، جدا شده از کرخه که ابتدا به نام مالکیه وارد سوسنگرد شده و از آن جا به بعد نهر نیسان نامیده می شود.
عوارض مصنوعی منطقه به این شرح بود: جاده آسفالته سوسنگرد – پله سابله- بستان؛ جاده معروف به تعاون که دشمن ساخته بود و از حد فاصل بستان – سابله به پل نیسان و به سمت جفیر امتداد داشت؛ میدان های مین و مواضع احداثی دشمن. آبادی های این منطقه شامل دهلاویه، بردیه، دغاغله، سابله، چزابه و دیگر روستاها می باشد.
وضعیت دشمن
ارتش عراق پس از ناکامی در تصرف سوسنگرد و پیشروی به سمت اهواز، در خارج از شهر و غرب سوسنگرد مواضع پدافندی خود را با استفاده از موانع طبیعی و مصنوعی در محور جابر حمدان در شمال رودخانه کرخه و محورهای دهلاویه، سویدانی و هویزه در جنوب کرخه به گونه ای مناسب تحکیم و تثبیت کرد.
عراقی ها پس از عملیات ثامن الائمه (ع) و تحمل ضربه مهلک ناشی از آن، تمام توان خود را برای شناسایی تحرکات و مقاصد نیروهای خودی بسیج کرد و تا 60 درصد موفق به کشف این اطلاعات شد. اما به دلیل نقص اطلاعات، همچنان در تردید به سر می برد و در تجزیه و تحلیل خود به این نتیجه رسیده بود که یکی از راه کارهای احتمالی نیروهای خودی، تمرکز تلاش اصلی برای عملیات، در محور غرب سوسنگرد، عبور از پل سابله به سمت بستان و نیز تلاش پشتیبانی، از شمال کرخه و محور الله اکبر، جنوب ارتفاعات رملی به سمت غرب و تنگه چزابه می باشد. دشمن برای مقابله با این راه کارها، ترکیب و شکل استقرار نیروهای خود را با استفاده از موانع موجود آرایش داد. ارتش عراق که برای پشتیبانی و تقویت نیروهای خود به پل های روی رودخانه های کرخه و سابله و جاده های شمالی جنوبی متکی بود، حفاظت و حمایت از پل ها را تشدید کرد. در عین حال، عوارض رودخانه های منطقه تحرک فوق العاده و پشتیبانی سریع را برای دشمن غیر ممکن کرده بود.
استعداد دشمن
نیروهای دشمن در شمال کرخه تیپ 26 زرهی از لشکر 5، تیپ 93 پیاده از لشکر 4 پیاده کوهستانی، گردان 1 پیاده از تیپ 23، تیپ 31 و 32 نیروی مخصوص و نیروهای جیش الشعبی بود.
نیروهای دشمن در جنوب کرخه شامل تیپ های 25 مکانیزه و 16، 30 و 96 زرهی از لشکر 6 زرهی، تیپ 48 پیاده از لشکر 11 پیاده، تیپ 12 زرهی از لشکر 3 زرهی، یک گردان ازتیپ 32 نیروی مخصوص، گردان 20 دفاع الواجبات، نیروهای کماندویی لشکر 7 پیاده و نیروهای جیش الشعبی بود.
دشمن پس از آگاهی از سمت تک نیروهای خودی اقدامات زیر را انجام داد:
1جابه جایی تیپ 30 زرهی با تیپ 35.
2تقویت منطقه غرب سوسنگرد با تیپ 30 نیروی مخصوص.
3تمرکز تیپ 31 نیروهای مخصوص و گروه های کماندو در شمال کرخه، تنگه چزابه و پل های کرخه.
4ایجاد تمرکز در گردان های تیپ 12 در شمال کرخه و تنگه چزابه به عنوان نیروی احتیاط و پاتک.
5ایجاد تمرکز در تیپ 48 پیاده و تیپ 93 در مثلث فینیخی و شمال کرخه.
6ایجاد تمرکز در گردان های تیپ 26 شمال کرخه به ویژه خطوط دوم.
7تقویت خطوط دفاع غرب سوسنگرد یا تیپ 30 زرهی، گردان های طارق و المثنی.
8جابه جایی تیپ 10 زرهی از منطقه مسیله به حوالی قرارگاه لشکر 6 زرهی به عنوان احتیاط آن لشکر برای اجرای تک در منطقه غرب سوسنگرد.
9تمرکز در ذخیره مهمات توپخانه و تانک و سلاح ضد تانک و ضد هوایی و افزایش مهمات خطوط اول.
10تمرکز در تقویت نیروی حمایت از پل ها و تقویت سلاح و مهمات مربوط به آن.
اقدامات نیروهای خودی پیش از عملیات
مهم ترین اقدامات نیروهای خودی حد فاصل عملیات های ثامن الائمه (ع) تا طریق القدس، عبارت بودند از:
1شناسایی خطوط و عمق دشمن؛ مهمترین شناسایی عمق با هدف انهدام دشمن در شمال غربی رودخانه نیسان شامل منطقه غرب سوسنگرد و حاشیه هور و از پشت دشمن در روستاهای دفار، نهرکسر، شیخ محمود و تا حوالی بیت نعمه می شد. برای شناسایی معابر خودی به دشمن و برعکس، شناسایی موانع مصنوعی شامل میادین مین، خاکریزها و سایر تاسیسات و نیز شناسایی و ثبت تحرکات و استعداد پشتیبانی دشمن اعم از هوایی، هوانیروز، توپخانه و پدافند هوایی اقداماتی انجام گرفت. هم چنین منطقه شمال کرخه در حدفاصل جناح دشمن و ارتفاعات میشداغ در منطقه رملی نیز شناسایی شد که اطلاعات آن بسیار حائز اهمیت بود و منجر به طرح ریزی عملیات به صورت احاطه ای شد و جاده معروف بر روی منطقه رملی نیز بر اساس همین اطلاعات و برابر نیاز عملیات احداث شد و بدین ترتیب، امکان دسترسی نیروهای خودی در خیز اول به عقبه دشمن در تنگه چزابه فراهم شد.
2سازماندهی نیروهای مردمی به کوشش و تدبیر سپاه پاسداران، به گونه ای که در محاسبات عملیات، میزان استعداد و توان سپاه به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در آغاز عملیات و کسب موفقیت مورد تاکید قرار گرفت.
3طرح ریزی عملیات بر پایه شناسایی از منطقه وتوان موجود نیروهای خودی و انجام دادن برخی جابه جایی ها و تقویت منطقه که با ظرافت و دقت خاصی انجام گرفت.
4نزدیک کردن خطوط خودی به دشمن با ایجاد خاکریزهای کوتاه.
5اجرای طرح آب برای محدود کردن خطوط پدافندی و آزاد کردن نیرو.
6احداث جاده ای به طول 15 تا 20 کیلومتر در زمین های رملی شمال منطقه عملیاتی.
در پی شهادت برخی از فرماندهان ارتش و سپاه پس از عملیات ثامن الائمه(ع)، انتصاب های جدید موجب تغییراتی در مدیریت جنگ شد که در گسترش و تأمین همکاری سپاه و ارتش نقش به سزایی داشت.
سازمان رزم خودی
در این عملیات، نیروهای سپاه پاسداران برای اولین بار در قالب «تیپ» شرکت داشتند که عبارت بودند از:
تیپ 1 عاشورا با استعداد 9 گردان پیاده.
تیپ 2 کربلا با استعداد 3 گردان پیاده.
تیپ 3 امام حسین (ع) با استعداد 8 گردان پیاده.
تیپ امام سجاد (ع).
تیپ امام حسن(ع) با استعداد 3 گردان پیاده (به عنوان احتیاط عملیات).
هم چنین، یگان های ارتش متشکل بودند از :
تیپ 3 از لشکر 92 زرهی.
تیپ های 1 و 2 از لشکر 16 زرهی.
تیپ 1 از لشکر 77 پیاده.
8 گردان توپخانه.
طرح مانور
طرح کلی مانور عملیات به شرح ذیل تهیه و تصویب شد:
الف- تلاش اصلی: با توجه به تحلیل و ارزیابی فرماندهان از نوع آرایش نیروهای پدافندی دشمن و نیز تفکر حاکم بر فرماندهان ارتش عراق و نوع نگرش آنان نسبت به توانایی نیروهای انقلابی و عدم باور دشمن نسبت به امکان عبور قوای خودی از منطقه رملی شمال عملیات، این منطقه به عنوان فلش اصلی عملیات انتخاب شد تا موجب غافلگیری دشمن شود، بر همین اساس، مقرر شد شمال کرخه با استفاده از یک مانور احاطه ای و با به کار بردن یک تیپ زرهی ارتش و دو تیپ پیاده سپاه پاکسازی شده و تنگه چزابه تامین می شود.
ب – تلاش پشتیبانی: به منظور حمایت از تلاش اصلی و تامین منطقه جنوبی عملیات، یک مانور جبهه ای با استفاده از دو تیپ زرهی ارتش و دو تیپ پیاده سپاه تصویب شده که ضمن پشتیبانی از تلاش اصلی، اهداف دیگری را دنبال می کرد که عبارت بودند از: آزادسازی بستان و منطقه غرب سوسنگرد و نیز دستیابی به کرانه شمالی رودخانه نیسان و سواحل شرقی هورالعظیم.
شرح عملیات
عملیات در ساعت 00:30 بامداد 8/9/1360 با عبور نیروهای پیاده یگان های سپاه از میادین مین و مواضع دشمن، در چند محور به طور هم زمان آغاز شد. نیروهای عمل کننده در محور شمال عملیات، در همان ساعات اولیه درگیری موفق شدند مواضع نیروهای عراقی را در خطوط اول تصرف کرده و نیروهای احتیاط دشمن را در پشت خطوط پدافندی منهدم کنند. میزان موفقیت اولیه یگان های سپاه در محور شمال به حدی بود که فرمانده تیپ زرهی ارتش نیز به گردان های زرهی و مکانیزه خود فرمان داد تا از معابر بازشده با چراغ روشن عبور کرده و ضمن انهدام دشمن و حمایت از نیروهای پیاده خودی به سوی هدف های خود در عمق منطقه پیشروی کنند. به این ترتیب، در ساعت 6 بامداد روز اول عملیات، تیپ امام حسین (ع) به همراه یک گردان از تیپ 3 زرهی از لشکر 92 موفق شدند تنگه چزابه را تصرف و تامین کنند. در این محور تا ساعت 9 صبح روز اول، تمامی اهداف تعیین شده، تامین گردید.
در محور جنوبی عملیات، اوضاع به گونه ای دیگر بود. دشمن که فلش اصلی عملیات نیروهای ایرانی را از این محور می دانست، با بهره گیری از موانع متعدد و هوشیاری نیروهایش به سختی مقاومت کرده و مانع پیشروی قاطع نیروهای ایرانی شده بود. نیروهای خودی به رغم شکستن برخی از خطوط اولیه و تصرف پل سابله، با روشن شدن هوا مجبور به عقب نشینی شدند.
با بروز شرایط سخت در محور جنوبی عملیات، تصمیم گرفته شد که نیروهای خودی در شمال با ورود به منطقه ابوچلاچ (منطقه کوچک محصور بین شاخه های رودخانه کرخه درغرب بستان) به سوی شرق و جنوب شرقی پیشروی نموده، بستان و منطقه سابله را تصرف و تأمین نمایند.
این مرحله از عملیات در روز دوم با ورود یگان های سپاه به منطقه ابوچلاچ تحقق یافت و شهر بستان پس از 420 روز اشغال آزاد شد.
متعاقب ورود نیروهای خودی به مثلث سابله و پیشروی به سوی ساحل شمال رودخانه سابله و نهر عبید نیروهای باقی مانده عراقی موضع خود در این منطقه را ترک و به جنوب رودخانه سابله گریختند.
روزهای سوم تا پنجم عملیات با تبادل آتش بین طرفین و تلاش نیروهای خودی برای نگهداری و تحکیم مواضع متصرفی سپری شد.
در روز ششم عملیات (13/9/1360) دشمن سعی کرد تا از تعلل نیروهای ایرانی در اتخاذ یک پدافند مطمئن و مستحکم، در منطقه مثلث شکل شمال سابله، سود جسته و آن را مجددا به تصرف خود درآورد و از آن طریق بستان را در معرض تهدید قرار دهد. اما هوشیاری نیروهای خودی و حضور به موقع نیروهای تقویتی (پیاده و زرهی) در قسمت شمال پل سابله، موجب شد تا دشمن با تحمل تلفات سنگین چندین کیلومتر عقب نشینی نموده و در جنوب سابله مستقر شود.
نقطه پایان عملیات طریق القدس، تلاش نیروهای خودی برای پاکسازی محدوده ای به وسعت 70 کیلومتر مربع بود که بین جنوب سابله و شمال رودخانه نیسان قرار داشت و همچنان در اشغال نیروهای عراقی باقی مانده بود. فرماندهان خودی پس از انجام مباحث مانور و اقدامات شناسایی و آماده سازی نیروها، قصد داشتند این منطقه را نیز آزاد نمایند؛ لیکن قبل از شروع عملیات، فرمانده عراقی به اشتباه تاکتیکی خود مبنی بر حضور در یک منطقه محصور با موانع طبیعی پی برده و بر همین اساس، در تاریخ 30/9/1360 در پوشش آتش شدید توپخانه به طرز ماهرانه ای نیروهای خود را از منطقه مزبور خارج ساخت و در نتیجه، انجام عملیات نیروهای خودی منتفی شد.
نتایج
با اجرای عملیات طریق القدس، اولین مرحله از استراتژی جدید تحت عنوان کربلای 1 با موفقیت به پایان رسید و نتایج زیر را به دنبال داشت:
1- آزاد سازی 650 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی شامل شهر بستان، حدود 70 روستا، 5 پاسگاه مرزی و نیز تنگه استراتژیک چزابه.
2- تجزیه شدن قوای سپاه سوم عراق، که با توانی بیش از 6 لشکر بخش های خوزستان را تحت اشغال داشت.
3- موفقیت ابتکار عبور از منطقه رملی.
4- خسارات وارده به دشمن به شرح زیر:
تانک 170
نفربر 150
خودرو 250
توپ ضد هوایی 30
دستگاه مهندسی 120
توپ صحرایی 19
هواپیما 13
هلی کوپتر 4
کشته و زخمی شدن حدود 8500 نفر و به اسارت در آمدن 546 نفر از نیروهای دشمن.
عملیات خیبر
پس از فتح خرمشهر و عقب نشینی سراسر ارتش عراق، دشمن برای دست یابی به پدافند مطمئن تدابیری به کار بست؛ به گونه ای که در مناطق کوهستانی، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشت؛ و در مناطق پست، با به کارگیری موانع مصنوعی موقعیت خود را تحکیم بخشید. در عین حال، دشمن از موانع طبیعی نیز به منظور ایجاد اطمینان بیشتر بهره می گرفت.
در این میان، رودخانه عریض اروند و منطقه وسیع هورالعظیم از نگرانی دشمن نسبت به تهاجم قوای ایران کاسته بود. این موضوع در منطقه هورالعظیم بیشتر مشهود بود، به طوری که دشمن هیچ گونه مانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بود. عراق هرگز نمی پنداشت آب گرفتگی وسیع هورالعظیم برای نیروهای پیاده ایران قابل عبور باشد؛ و نیز گمان نمی کرد قوای مسلح ایران تلاش اصلی خود را در این منطقه قرار دهند.
هم چنین عراق در سال های سوم و چهارم جنگ تاکتیک های جدیدی اتخاذ کرد، که طبعا نیازمند به کارگیری تاکتیک ها و تدابیر جدید بود. به منظور برهم زدن معادله نظامی جنگ به نفع جمهوری اسلامی و به دست گرفتن ابتکار عمل، منطقه هور با سه ویژگی انتخاب گردید:
1- ضعف و ناتوانی دشمن در عملیات آبی – خاکی.
2- سرعت عمل.
3- غافلگیری.
منطقه هور با توجه به تجارب به دست آمده از عملیات رمضان تا والفجر 4 و با در نظر گرفتن توان خودی و دشمن، و نیز نقش زمین و تاثیر گذاری آن، انتخاب شد. نظر به راکد بودن نسبی آب هور و وسعت بیش از اندازه آن، که طبعاً منجر به طولانی شدن عقبه های نیروهای خودی می شد و نیز فقدان زمین مناسب جهت قدرتمندی و قابلیت های نیروهای خود (پس از عملیات رمضان تا قبل از خیبر)، از جمله شرایط و عواملی بود که موجب می شد دشمن تصور عملیات گسترده را از طرف هور نداشته باشد و همین تصور باعث گردید که عراق، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی و شرقی دجله تنها با چند گردان پدافند نماید.
در این میان، اجرای عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شمال هور، به رغم نتایج غیرمطلوب آن، نتیجه ای بزرگ – هر چند غیر مستقیم – بر جای گذارد. عملیات در منطقه چزابه، شناسایی موقعیت ضعیف دشمن در منطقه هور را در پی داشت.
فرماندهان سپاه پاسداران که به مناسبت عملیات والفجر مقدماتی در آن منطقه حضور یافته بودند، با مشاهده نقاط ضعف دشمن، سریعاً به طراحی عملیات خیبر پرداختند و با استفاده از تجربه حاصل از عملیات والفجر مقدماتی، ضریب امنیت را شدت بخشیده و رعایت حفاظت اطلاعات را اصل قرار دادند. مضافاً به این که دو نکته مهم دیگر در دستور کار قرار گرفت. نکته اول، فعالیت های شناسایی بود که با توجه به رعایت اصل حفاظت، به نیروهای بومی سپاه خوزستان واگذار شد.
نکته دوم، تغییر در سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد قابلیت عملیات آبی – خاکی بود که باید متحقق می شد ، بر همین اساس، یگان دریایی سپاه (قرارگاه نوح) تشکیل شد. در عین حال، برای جلوگیری از هوشیاری دشمن، قرارگاه دریایی سپاه در بوشهر فعال گردید تا به این وسیله تلاش جدید به منظور افزایش فعالیت در خلیج فارس تلقی گردد.
اهداف عملیات
هدف از عملیات خیبر عبارت بود از انهدام نیروهای سپاه سوم عراق، تامین جزایر مجنون شمالی و جنوبی، ادامه تک از جزایر و محور طلائیه به سمت نشوه و الحاق به نیروهایی که از محور زید به دشمن حمله می کردند. در نظر بود که خشکی شرق دجله از طریق هور تصرف شود تا دشمن نتواند از سمت شمال سپاه سوم را تقویت کند.
منطقه عملیات
منطقه عملیاتی که در شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه واقع شده است، از شمال به العزیر و از جنوب به القرنه – طلائیه محدود می گردد.
این منطقه دارای دو نوع طبیعت متفاوت است: هور و خشکی. قسمت خشکی، که حداقل عرض آن 8 کیلومتر و حداکثر 10 کیلومتر است، توسط دو هور بزرگ – هورالهویزه در شرق و هورالحمار در غرب آن – احاطه شده است.
هم چنین، منطقه مذکور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقی – غربی تقسیم می شود که 3/4 آن در شرق رودخانه قرار دارد. جاده مواصلاتی عماره – بصره نیز در غرب رودخانه واقع است.
در داخل منطقه مزبور جزایر شمالی و جنوبی مجنون واقع است. هم چنین تاسیسات دیگری وجود دارد که عبارتند از: دکل های برق، دکل های تقویتی رادیو و تلویزیون، تاسیسات و کارخانجات کاغذ سازی، چاه های نفت و …
هور منطقه ای است هم سطح دریا که در بعضی مناطق سطح آب آن 2 تا 3 متر بالاتر از آب دریاست و به طور کلی نسبت به مناطق هم جوار گود می باشد و در مسیر رودخانه های قدیمی و دایمی به وجود می آید و دارای روییدنی هایی به شرح زیر است:
1- نی با ارتفاع 2 تا 7 متر که عمدتاً در جاهای عمیق می روید.
2- بردی که معمولاً ارتفاع آن بین 1 تا 2 متر است.
3- چولان که در جاهای کم عمق می روید و ارتفاع آن کمتر از 50 سانتی متر است.
به علت پوشش فشرده سطح هور از نی، بردی و چولان، تردد در آن تنها از معابری خاص (آبراه ها، نهر ها و یا محل عبور حیوانات وحشی) امکان پذیر است.
علت انتخاب هور
علاوه بر آنچه قبلاً ذکر شد، علت انتخاب هور به لحاظ عوامل زیر بود:
1- پرهیز از تک جبهه ای (حمله رویاروی و مستقیم به دشمن را تک جبهه ای می گویند).
2- حمله به جناح دشمن؛ شکل حضور دشمن در منطقه شرق بصره به گونه ای بود که الحاق نیروهای خودی در طلائیه و سپس رسیدن به عقبه دشمن در نشوه، جناحی عمده از دشمن به تصرف در می آمد که تزلزل خطوط دشمن را در پی داشت.
3- عدم تصور دشمن نسبت به انجام عملیات در هور.
4- بکر بودن منطقه.
5- غیرممکن بودن مانور زرهی برای دشمن.
استعداد دشمن
منطقه مورد نظر برای عملیات در حوزه استحفاظی سپاه سوم عراق قرار داشت و در جریان عملیات یگان های زیردر این منطقه حضور یافتند:
الف – یگان های پیاده :
– تیپ های 3، 5، 11، 18، 605، 702، 704، 93، 95، 96، 701، 501، 35، 419، 108، 113، 427، 36، 22، 23، 28، 418، 422، 19 پیاده.
ب – یگان های رزهی:
– تیپ های 30، 16، 6، 56، 14، 26 و 37 زرهی و تیپ 55 مختلط.
ج – یگان های مکانیزه:
– تیپ های 25، 8، 27، 15 و 20 مکانیزه.
د – گارد مرزی و گارد ریاست جمهوری:
– تیپ های 5، 8 و 11 گارد مرزی و یک تیپ از گارد ریاست جمهوری.
هـ – نیروی مخصوص:
– تیپ 65 .
و – جیش الشعبی و کماندو:
– بیش از 10 گردان.
ز – توپخانه:
– حدود 30 گردان.
قوای خودی
هدایت و فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) بود. دو قرارگاه اصلی (کربلا و نجف) و پنج قرارگاه فرعی (نصر، حنین، بدر، حدید و فتح) تحت امر قرارگاه مرکزی بودند. یگان های عملیاتی نیز به شرح ذیل بود:
الف – سپاه پاسداران:
– لشکرهای 5 نصر، 8 نجف اشرف، 31 عاشورا، 19 فجر، 41 ثارالله، 17 علی ابن ابی طالب (ع)، 14 امام حسین (ع)، 27 محمد رسول الله (ص) و 7 ولی عصر(عج).
– تیپ های مستقل 15 امام حسن (ع)، 10 سید الشهدا(ع)، 44 قمر بنی هاشم(ع)، 33 المهدی (عج)، 18 الغدیر و 21 امام رضا(ع).
– تیپ های مستقل زرهی 72 محرم، 20 رمضان و 28 صفر.
– یگان دریایی (قرارگاه نوح).
– در مجموع، سپاه پاسداران 220 گردان عملیاتی در اختیار داشت و استعداد توپخانه آن نیز 7 گردان بود.
ب – ارتش جمهوری اسلامی:
– لشکر های پیاده 77، 21، 28 و 55.
– لشکرهای زرهی 81، 16 و 92.
قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) به عنوان قرارگاه مرکزی:
قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) فرماندهی قرارگاه های فرعی را به عهده داشت:
قرارگاه نصرهدایت لشکر 5 نصر و تیپ 15 امام حسن(ع) را به عهده داشت.
قرارگاه حدید هدایت تیپ 44 قمر بنی هاشم و تیپ 21 امام رضا (ع) را به عهده داشت.
قرارگاه فتح هدایت لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و تیپ 33 المهدی (عج)+ تیپ 18 الغدیر را به عده داشت.
قرارگاه حنین هدایت لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) و لشکر 41 ثارالله و تیپ 10 سیدالشهدا(ع) را برعده داشت.
قرارگاه بدر هدایت لشکر 8 نجف، لشکر 31 عاشورا، لشکر 19 فجر را به عهده داشت.
قرارگاه کربلا هدایت نیروهای زیر را به عده داشت.
از ارتش لشکرهای 77، 21 و 28 پیاده و لشکر 8 زرهی.
از سپاه لشکر 14 امام حسین (ع)، 7 ولی عصر (عج) و تیپ زرهی 72 محرم.
لازم به ذکر است که لشکر 16 و 92 زرهی ارتش در حین عملیات به کار گرفته شدند.
طرح عملیات
دو قرارگاه کربلا و نجف ماموریت داشتند ضمن تامین اهداف محوله، روی پل دوعیجی در شمال نشوه (غرب نهر کتیبان) الحاق کرده و سپس به سوی بصره ادامه عملیات دهند.
قرارگاه کربلا می بایست با عمل ازمحور زید و چسبیدن به نهر کتیبان جهت مسدود کردن منطقه ورودی دشمن در دو عیجی اقدام می کرد. قرارگاه نجف نیز پس از دستیابی به العزیر و القرنه و تصرف جزایر مجنون و الحاق به طلاییه، جهت بازکردن جاده طلاییه – نشوه که تنها امید برای ادامه عملیات و انتقال نیرو و مهمات بود، اقدام نماید. یگان های تحت امر این قرارگاه می باید با عبور از طلاییه به سمت نشوه و تامین آن در پل دوعیجی به قرارگاه کربلا(نیروهای ارتش)ملحق می شدند. قرارگاه نجف برای تصرف اهداف خود به تشکیل پنج قرارگاه فرعی (نصر، بدر، حنین، حدید، فتح) مبادرت می ورزید.
قرارگاه دیگری با نام نوح(ع) وظیفه ترابری دریایی و پشتیبانی یگان های عمل کننده را برعهده داشت.
شرح عملیات
نکته قابل توجه قبل از آغاز تک، حضور گسترده نیروهای مانور قدس در مناطق عملیاتی، پس از انجام مانور در مراکز مختلف شهرستان ها بود. علاوه بر این، با توجه به مانور قدس و تهدید و اقدامات جنون آمیز دشمن و حمله موشکی به دزفول و بمباران شهرهای کرمانشاه، ایلام، رامهرمز و …، جو کلی جنگ در کشور، شکل خاصی به خود گرفته بود.
عملیات در ساعت 21:30 روز 3/12/1362 با رمز یا رسول الله آغاز شد. در مرحله اول نیروهای قرارگاه نجف با تهاجم سراسری در مناطقی همچون تنگه و شهر القرنه، جاده بصره – العماره و نیز جزایر شمالی و جنوبی مجنون استقرار یافتند. در این میان، قرارگاه کربلا که در محور زید وارد عمل شده بود، با به دست آوردن کمترین موفقیت موجب بازگشت یگان های ارتش به مواضع قبلی خود شد.
در مرحله دوم عملیات، دو تلاش اصلی در محور جزایر مجنون و طلاییه به منظور الحاق و سپس پیشروی به سمت نشوه در نظر گرفته شد؛ بنا به عللی پیشروی انجام نشد. در مقابل، دشمن به تدریج خود را بازیافته و پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تک، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی حوالی جاده بصره – العماره گذارد و سپس روی طلاییه متمرکز شد.
در ادامه عملیات، پس از آن که محور زید با عدم موفقیت مواجه شد، لشکر 14 سپاه پاسداران که تحت امر قرارگاه کربلا (ارتش) بود، آزاد شده و به همراه لشکر 27 ماموریت طلاییه را به عهده گرفت. در آن شب نبردی سخت درگرفت که تا صبح به طول انجامید . در این میان، فشار دشمن همچنان ادامه داشت و با آن که محور جاده طلاییه – به طول 6 کیلومتر– در اختیار نیروهای خودی بود، لیکن وسعت کم منطقه مانور از یک سو و آتش انبوه و بسیار زیاد دشمن از سوی دیگر، امکان پیشروی الحاق با محور جزایر مجنون را ناممکن ساخته بود. به همین خاطر از ادامه عملیات در طلاییه صرف نظر شد و به این ترتیب اهداف عملیات خیبر به حفظ جزایر مجنون محدود شد.
بر همین اساس و با توجه به فشارهای دشمن، مرحله سوم عملیات به منظور تثبیت موفقیت خودی در جزایر انجام شد. دشمن که هر گونه حضور نیروهای ایرانی در هور را خطری برای جاده بصره – العماره می دانست با اجرای آتش شدید و توان پیاده وزرهی می کوشید جزایر مجنون را بازپس گیرد. این در حالی بود که نیروهای خودی خسته از چند روز جنگ، نداشتن عقبه نزدیک و نیز عدم حمایت آتش توپخانه، به مقاومت خود ادامه می دادند. متقابلاً، دشمن با تمرکز صدها قبضه توپ روی جزایر و بمباران مداوم آن ها با هواپیما و نیز در اختیار داشتن عقبه خشکی با واحدهای زرهی خود فشارهای متعدد و طاقت فرسایی را وارد می ساخت.
به رغم وضعیت یاد شده، نیروهای خودی می کوشیدند به هر صورت ممکن جزایر را حفظ نمایند. براین اساس، سپاه پاسداران با تمام استعداد خود جهت دفع تهاجم دشمن و حفظ جزایر در آن جا استقرار یافت.
نهایتاً دشمن که در مقابل خود مقاومتی غیر قابل تصور و پیش بینی مشاهده می کرد، به تدریج از بازپس گیری جزایر ناامید شد و به تحکیم مواضع پدافندی خود مبادرت ورزید.
نتایج عملیات
عملیات خیبر که به آزاد سازی منطقه ای به وسعت 1000 کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومتر مربع در جزایر مجنون و 40 کیلومتر مربع در طلاییه انجامید، موجب افزایش عزم بین المللی در جهت کنترل ایران و جلوگیری از شکست عراق گردید؛ به گونه ای که از تاریخ 3/12/1362 (زمان آغاز عملیات خیبر) تا تاریخ 30/7/1363 تعداد 474 طرح صلح از سوی 54 کشور مختلف جهان ارایه شد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در تاریخ 11/3/1363 قطعنامه552 خود را در خصوص پایان دادن به جنگ ایران و عراق تصویب نمود. این در حالی بود که هیچ یک از قطعنامهو طرح های مذکور نظر ایران را تامین نمی کرد.
هم چنین، در این عملیات فرماندهان جنگ به اهمیت تاثیر تجهیزات دریایی و آبی – خاکی برای کسب نتایج مهم و حیاتی پی بردند و نیز سپاه پاسداران به یکی از ضرورت های حساس و حیاتی در تکمیل و توسعه سازمان خود آگاه گردید و آن لزوم ایجاد تقویت و توسعه یگان های دریایی برای انجام عملیات های آبی – خاکی بود. این رهیافت، قابلیت سپاه در انجام عملیات عبور از هور و رودخانه های بزرگ را توسعه داد و هسته اصلی عملیات های بدر، والفجر8، کربلا3، 4 و 5 و نیز زمینه ای برای تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران گردید.
تلفات و ضایعات عراق در این عملیات به شرح ذیل می باشد:
– کشته و زخمی شدن حدود 15000 نفر.
– به اسارت درآمدن 1140 نفر .
– انهدام 150 تانک و نفربر و 200 خودرو.
– به غنیمت در آمدن 10 تانک و 60 کامیون.
– انهدام 21 تیپ به میزان 20 تا 100 درصد.
تحلیلی بر حماسه هویزه
در سال 1359با گذشت یک سال و نیم از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش رهبری نظام در تثبیت پایه های رسمی حکومت، هنوز عوامل آشوب ساز در داخل و خارج کشور فعال بودند و با وجود تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، جامعه از ثبات سیاسی لازم برخوردار نبود.
با توجه به اهمیت ویژه عملیات هویزه که در جای خود نقطه عطفی در تاریخ جنگ محسوب میشود و همچنین تبیین جایگاهرفیع حماسه سازان آن و نقش آفرینی برجسته شهید حسین علمالهدی لازم است صفحات تاریخ جنگ را ورق زده و به تبیین دوباره آن بپردازیم.
پرسش مهم این است که حماسه هویزه چه تأثیری در روند جنگ تحمیلی داشت؟
شاید سوال فوق سوال بسیار مهمی باشد و لیکن بسیاری سوالات دیگر در حاشیه این موضوع مطرح می شود از جمله اینکه :
حماسه هویزه در کدام بستر زمانی شکل گرفت؟
شرایط سیاسی و نظامی ایران چگونه بود؟
وضعیت نظامی عراق به چه صورت بود؟
حماسه هویزه چه بود و چگونه پدید آمد؟
چه کسانی و چه فرهنگ و نگرشی این حماسه را آفریدند؟
حماسه هویزه چه ویژگی هایی داشت؟
این ویژگی ها چگونه و با کدام ساز و کار بر روند جنگ تأثیر گذاشتند؟ این تأثیرگذاری در کدام سطوح و زمینه ها بود؟
بررسی اوضاع سیاسی نظامی ایران از آغاز جنگ تا عملیات هویزه
در سال 1359با گذشت یک سال و نیم از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش رهبری نظام در تثبیت پایه های رسمی حکومت، هنوز عوامل آشوب ساز در داخل و خارج کشور فعال بودند و با وجود تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، جامعه از ثبات سیاسی لازم برخوردار نبود. در نتیجه، قدرت سیاسی حاکم انسجام چندانی نداشت. با این که موضوع بحران قومیت ها در کردستان، خوزستان، بلوچستان، آذربایجان و ترکمن صحرا تمامیت جغرافیایی و همبستگی ملی را تهدید می کرد، قدرت مرکزی به دلیل شکاف درونی و وجود گروه ها و احزاب متعدد دارای خط مشی مسلحانه نتوانسته بود بحران را حل کند و ترکیب قدرت، آن را از درون فلج کرده .
از یک سو، ابوالحسن بنی صدر در مقام رئیس جمهور و فرمانده کل قوا، نیروهای لیبرال را پشت سر داشت و از سوی دیگر، شهید محمدعلی رجایی، نخست وزیر نماینده نیروهای خط امام محسوب می شد که اکثریت مجلس شورای اسلامی را در پشتیبانی خود داشت و از حمایت رهبری و قوه قضائیه نیز برخوردار بود. سپاه بازوی نظامی این طیف بود. گروه نخست نیز به ارتش و رویکردهای نظامی آن در قبال نیروهای انقلابی گرایش داشت.
در جلگه های خوزستان، فهمیدیم جنگ کلاسیک یعنی چه؟ ما توانستیم جلوی نیروهای عراق بایستیم، اما دانشکده خاصی نداشتیم، صدای توپ تا به حال نشنیده بودیم. فرمانده عملیات منظمی نداشتیم. قادر به تأمین تدارکات و پشتیبانی جبهه ای به این گستردگی نبودیم و می توان گفت هیچ گونه آمادگی در رابطه با پذیرش جنگ کلاسیک نداشتیم. وقتی جنگ بر ما تحمیل شد با فشارهای فراوانی توانستیم مراحل و مقاطع گوناگون را طی کنیم
علی رغم آن که حمله عراق برای مدتی به ساختار درونی قدرت سیاسی و جامعه وحدت و انسجام بخشید، تعلیق خریدهای نظامی و شعار انحلال نیروهای نظامی کلاسیک به پایان رسید و با هر گونه ایجاد تردید و ابهام در فلسفه وجودی ارتش مقابله شد، ولی تأثیر اوضاع نابسامان این دوره در ترغیب رژیم عراق در حمله به جمهوری اسلامی ایران به وضوح آشکار بود و اثرات روحی روانی آن هم چنان، در بدنه نیروهای نظامی مشاهده می شد و شرایط جبهه ها نیز بهتر از اوضاع سیاسی نبود.
روزنامه کیهان در این زمینه می نویسد:
« در صحنه جنگ، ارتش عراق پیشروی سریعی داشت، به طوری که با در هم شکستن مقاومت های کوچک به پانزده کیلومتری اهواز رسید، اما در خرمشهر، جنگ چریکی و مقاومت نیروهای انقلابی یک ماه ادامه یافت و ضربه شدیدی بر نیروها و نگرش دشمن وارد آورد. با این حال، خرمشهر بعد از یک ماه مقاومت سقوط کرد و محاصره آبادان تنگ تر شد.»
همچنین روزنامه جمهوری اسلامی در مورد حمله عراق می نویسد:
« از طرف دیگر، تلاش ارتش عراق در عبور از بهمن شیر به نتیجه نرسید. در نتیجه، دشمن ضربه دیگری را متحمل شد. مقاومت نیروهای انقلابی در مقابل حملات متعدد عراق در سوسنگرد، تکرار دلاوری های خرمشهر بود . فلش حمله عراق در بستان -سوسنگرد -اهواز در میانه راه قطع شد و مهاجمان از تسخیر شهر و ادامه پیشروی خود به طرف اهواز عاجز ماندند»
اوضاع داخلی جدید، که تمامی نظرها را به مقابله با دشمن معطوف کرده بود، با توقف پیشروی دشمن کم رنگ تر شد. تلاش رئیس جمهور وقت برای استفاده از شرایط جنگی در رسیدن به اهداف سیاسی، اختلاف و دوگانگی را درون قدرت سیاسی عمیق تر کرد؛ موضوعی که ابعاد جدیدتری یافت و بنی صدر نیز تلاش خود را در حذف نیروهای انقلابی به جبهه های جنگ گسترش داد. هرچند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که به موازات نابسامانی های بعد از انقلاب و ضرورت برخورد با حرکت های ضد انقلاب در داخل کشور شکل گرفته بود، به تدریج، گسترش یافت و با تشکیل بسیج مستضعفین به دستور رهبر کبیر انقلاب به منبع غنی نیروهای مردمی پیوند خورد و با آغاز جنگ و ضرورت دفاع از انقلاب و تمامیت ارضی کشور، به یک نیروی نظامی قدرتمند تبدیل شد، ولی در دوره مورد بحث، از نظر استعداد، امکانات و شرایط سیاسی در موقعیتی نبود که بتواند مسئولیت همه جانبه دفاع از کشور را بر عهده بگیرد. هم چنین، تلاش های بنی صدر مانع همکاری آنها با ارتش می شد. در موارد اندکی هم که همکاری انجام می گرفت، در صورت همکاری ارتباط آنها بیشتر یک طرفه بود تا متقابل
در جبهه های جنگ، به دلیل ضعف های موجود در نیروی نظامی کلاسیک و فقدان فرماندهی متمرکز توانا در به کارگیری نیروها، مقاومت اساسی در برابر تجاوز دشمن، به ویژه در شهرها با اتکا به نیروهای مردمی و انقلابی شکل گرفت. آنها که از گوشه و کنار کشور در جبهه های جنگ گرد آمده بودند، نه دوره های آموزش نظامی را طی کرده بودند و نه تجربه جنگ داشتند، اما با این همه و علی رغم تفاوت هایشان از نظر سطح سواد و سن و شهری یا روستایی بودن، با هدف مشترک دفاع از اسلام و وطن، رنج های بسیاری را به جان خریدند و در دفاع از آن، با تمام وجود جنگیدند.
روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از یکی از فرماندهان سپاه در توصیف شکل گیری نیروهای مردمی در جبهه های جنگ می نویسد :
«در جبهه خودی، بجز اقدامات کوچک و محدود نیروهای انقلابی – مردمی طی سه ماه تا دی ماه 1359، تنها یک مورد عملیات منظم را طراحی و در محور دزفول اجرا کردند که آن هم موفقیتی در پی نداشت. اقدامات مؤثر نیروهای انقلابی در شکستن محاصره سوسنگرد توجه مردم و مسئولان را به جنگ از گذشته بیشتر و آنها را به تعمق و مقایسه عملکرد نیروها در جبهه های جنگ حساس تر کرد. افکار عمومی داخلی به این موضوع تمایل داشت که ارتش در صورت برخورداری از روحیه تهاجمی می تواند با بهره گیری از امکانات موجود، دشمن را شکست دهد و از سرزمین های اشغالی بیرون براند.
در این مقطع، سکون و رکود نیروهای نظامی توجیه پذیر نبود. در نتیجه، فشار به فرماندهان نظامی برای انجام عملیات آفندی افزایش یافت. رئیس جمهور در جلسه ای در قرارگاه عملیاتی جنوب در 26 آذر ماه، بر اجرای یک عملیات آفندی گسترده تأکید کرد و خطاب به فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت: « به هر ترتیبی که امکان داشته باشد چنین طرحی را تهیه و اجرا کنید. من دیگر در مقابل نظرات و خواسته های مردم و رهبران مذهبی قدرت مقاومت ندارم یا باید طرحی را تهیه و اجرا کنید یا این که بروید در رسانه های گروهی صریحاً علت عدم امکان اجرای عملیات آفندی را برای مردم توضیح دهید» ( به نقل از روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به بنی صدر ).
علی رغم تشدید گلوله باران شهرهای مرزی، تلاش برای تدارک عملیات گسترده بسیار کند بود و اقدامات دو طرف از اجرای آتش توپخانه تجاوز نمی کرد و با اجرای شبیخون های نیروهای انقلابی، گلوله باران شهرها افزایش می یافت.
روزنامه جمهوری اسلامی در توصیف وضعیت آن روزها می نویسد : « تنها در دو مورد گلوله باران شهر اهواز، در هر ساعت نزدیک به یکصد گلوله توپ روی شهر فرو ریخت و حدود دویست نفر از مردم شهر شهید شدند.»
به دنبال این اقدام، موج اعتراضات مردم و ائمه جمعه و مسئولان درباره عدم تحرک اساسی و عقب زدن نیروهای دشمن از نزدیکی شهرها افزایش یافت. بدین ترتیب، فرماندهان نظامی جنگ کارهای ستادی طراحی عملیات در منطقه هویزه را آغاز و موضوع را به یگان مربوطه ابلاغ کردند.
موقعیت، اهداف و نیروهای عمل کننده
هویزه در جنوب غربی شهر سوسنگرد قرار دارد و از جنوب به پادگان حمید و جفیر و در نهایت، به کوشک و طلائیه ختم می شود که نیروهای عراق در آن جا مستقر بودند. در شرق هویزه، رودخانه کرخه کور قرار دارد که مواضع نیروهای خودی را از مواضع دشمن جدا می کند. این رود در جنوب غربی حمیدیه از کرخه منشعب می شود و نخست، به سمت جنوب امتداد می یابد و سپس، در شمال بنی تمیم به سمت غرب تغییر مسیر می دهد و به موازات جاده حمیدیه – سوسنگرد پس از عبور از هویزه، به هور الهویزه می ریزد.
بر اساس طرح عملیات، قرار بود در مراحل مختلف به ترتیب، شمال و جنوب کرخه کور پاکسازی و پادگان حمید و منطقه جفیر آزاد شود، سپس، طلائیه و کوشک در جنوب منطقه عملیاتی و بعد از آن، خرمشهر آزاد شود و پس از آزادسازی کل منطقه خوزستان بنا به دستور، دشمن را در حد فاصل کوشک -شلمچه در خاک عراق تا اروندرود تعقیب کنند و با پاکسازی شرق بصره در کنار این رود استقرار یابند. عملیات با شرکت سه تیپ زرهی ارتش دو گردان و چندین گروهان پیاده از نیروهای سپاه در روز 15/10/1359 آغاز شد .
عملیات هویزه، که بن بست جنگ منظم زرهی را در پی داشت، در درون خود، حماسه ای را نیز آفرید و راه حلی را برای این مشکل پدید آورد؛ راه حلی که چیزی جز تداوم راه حماسه سازان هویزه نبود. بدین ترتیب، مرحله جدیدی آغاز شد که طی آن، نیروهای مردمی و سپاه با استفاده از روش ها و تاکتیک های مبتنی بر روحیه انقلابی، مسئولیت سنگین تری را در جبهه های جنگ برعهده گرفتند.
طبق اعلامیه فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به منظور تأمین اهداف مورد نظر، عملیات در دو دوره و هر دوره در دو مرحله با شرکت نیروهای زیر انجام می گرفت: در نخستین دوره، قرار بود تیپ 3 همدان از لشکر 16 زرهی قزوین به همراه دو گروهان از نیروهای سپاه، از محور ابوحمیظه – سوسنگرد حرکت کرده منطقه شمال رودخانه کرخه کور را پاکسازی کنند و تیپ 1 قزوین از همان لشکر نیز به همراه دو گردان پیاده از سپاه هویزه حرکت و پس از پاکسازی کرخه کور، با نیروهای تیپ 3 الحاق کند. در محور دیگر، قرار بود هم زمان لشکر 92 زرهی اهواز با احداث پل روی رودخانه کارون در منطقه فارسیات به کرانه غربی بیاید و با پیشروی خود، جاده اهواز – خرمشهر را برای تردد نیروهای عراقی ناامن کند. طبق طرح، پنج گروهان از نیروهای سپاه در اختیار لشکر 92 قرار داشت.
عملیات هویزه؛ پیروزی اولیه و حماسه بعدی
عملیات نصر (هویزه) پس از پانزده دقیقه اجرای آتش تهیه در ساعت 10 صبح روز 15 دی ماه سال 1359، با حمله هماهنگ شده تیپ 3 همدان از محور جاده حمیدیه – سوسنگرد و تیپ 1 قزوین از جنوب هویزه آغاز شد. تیپ 3، که حمله خود را از منطقه ابوحمیظه آغاز کرده بود، به سرعت، به سوی مواضع دشمن پیشروی کرد البته تیپ 1 قزوین در جنوب هویزه با چنین سرعتی عمل نکرد -و طی دو ساعت به کرخه رسید و توانست با استفاده از پل های احداثی دشمن از رودخانه عبور کند و به کرانه جنوبی کرخه کور برسد. در این محور، طی شش ساعت، نیروهای عمل کننده توانستند مناطق جنوبی کرخه کور را آزاد کنند و ضربات سنگینی را بر نیروهای دشمن وارد آورند. نیروهای عراقی که شدیداً غافلگیر شده بودند، با به جا گذاشتن توپخانه خود به دو کیلومتری جنوب کرخه کور عقب نشینی کردند و حدود هشتصد نفر از افراد آنها به اسارت درآمدند، اما به دلیل تأخیر نیروهای محور کارون در عبور از این رودخانه و برخورد آنها به میدان مین، پادگان حمید و منطقه جفیر، که عقبه دشمن محسوب می شدند و از اهداف مرحله نخست بودند، دست نخورده در اختیار دشمن باقی ماندند.
طبق طرح عملیات، مرحله دوم حمله ساعت 8 صبح روز بعد آغاز شد. در این روز، نیروهای زرهی و پیاده به سوی پادگان حمید و منطقه جفیر پیشروی کردند. در مقابل، تعدادی از تانک های عراقی دشمن در حوالی” ام الغفار” و” ام الفصیح” متمرکز شدند و دشمن با آرایش تانک های خود جناح جنوبی لشکر16 زرهی را مورد تهدید قرار داد. ضد حمله آنها در ساعت 50/9 از سمت شرق و جنوب به یگان های لشکر 16 آغاز شد.
یگان های عراقی با وجود ضربات سختی، که روز پیش متحمل شده بودند، با در دست داشتن پادگان حمید، توان پشتیبانی و تحرک بالایی داشتند. در مقابل، نیروهای خودی سرمست از پیروزی اولیه، دشمن را دست کم گرفتند و از تثبیت مواضع جدید غافل شدند، یعنی تلاشی برای تحکیم موقعیت به دست آمده به عمل نیاوردند، سنگری ایجاد نکردند و خاکریزی برپا نداشتند، تانک های عراقی و تجهیزات دیگر دشمن، که از روز پیش در منطقه باقی مانده بودند، باعث شد تا برخی از افراد به جمع آوری غنائم مشغول شوند. بدین ترتیب، فقدان تجربه در مقابل ضد حمله، کمبود مهمات، کاستی در پشتیبانی و ضعف فرماندهی در مجموع موازنه قدرت را در صحنه نبرد به ضرر نیروهای خودی تغییر دادند.
در ساعت 11، نیروهای لشکر 16 زیر آتش شدید توپخانه دشمن قرار گرفتند و در غرب سوسنگرد، نیروهای دشمن به حرکت درآمدند. حضور هواپیماهای دشمن در آسمان منطقه و بمباران مواضع نیروهای خودی اوضاع را آشفته کرد، به طوری که تانک های عراق به هزار متری محل استقرار تیپ رسیدند و شدیدترین نبرد تانک ها در طول جنگ بین لشکر 16 زرهی ایران و لشکر 9 زرهی عراق در گرفت که تا ساعت 4 بعدازظهر هم چنان ادامه یافت.
در این ساعت، فرمانده یکی از گردان های لشکر 16 زرهی برای تجدید قوا و اقدام مجدد، دستور یک خیز عقب نشینی را صادر کرد که با رسیدن دستور به گردان، تمام نیروهای زرهی مستقر در منطقه به سرعت صحنه را ترک کردند و به جای یک گام، چندین گام عقب نشستند. در همین هنگام که نظم نیروها مختل شده بود، هواپیماهای نیروی هوایی ارتش در آسمان منطقه ظاهر شد و به جای مواضع دشمن، مواضع نیروهای خودی را بمباران کردند. بدین ترتیب، اوضاع بیش از پیش به ضرر نیروهای خودی ادامه یافت.
از سوی دیگرنیروهای پیاده سپاه، که حدود 1500 متر جلوتر از تانک ها می جنگیدند، از دستور عقب نشینی بی خبر بودند. البته، افزون بر فاصله مزبور، دو عامل گرد و غبار صحنه نبرد، که دید نیروهای پیاده را بسیار کاهش داده بود و وجود تانک ها در صحنه، که از عقب نشینی نیروهای زرهی به جا مانده بودند و این طور نشان می دادند که آنها هنوز در حال مقاومت اند، نیز در عدم آگاهی نیروهای پیاده مؤثر بود. بدین ترتیب، در پی عقب نشینی قوای زرهی خودی، نیروهای پیاده سپاه در منطقه به جا ماندند و به محاصره تانک های دشمن در آمدند.
مسعود انصاری یکی از بازماندگان این واقعه می نویسد:
« تعدادی از تانک های چیفتن در صحنه بودند و ما خیال می کردیم که ارتش هنوز دارد مقاومت می کند… یکی از تانک های عراقی در جاده به بیست سی متری ما رسید، حسین [علم الهدی] با اشاره به من گفت: برجک تانک را بزن. من هم زدم و خود حسین هم زد. دو تانک دیگر نیز با آر.پی.جی. زده شد و برای چند دقیقه پیشروی آنها متوقف گردید. در این عملیات، با وجود این که ما بی سیم داشتیم، ارتش عقب نشینی اش را به ما خبر نداد. من خودم چندین بار معرف شکر را صدا زدم که جریان چیست؟ گفت: “به گوش باش” چندبار دیگر صدا زدم، گفت: ,,تیپ 1 دارد تغییر موضع می دهد. بعد از چند دقیقه دیگر ارتباط ما قطع شده تا این که محاصره شدیم. همه بچه ها مقاومت کردند. چنان که در کانال کوچکی کنار جاده بیش از پنجاه نفر شهید شدند»
عبیات یکی دیگر از بازماندگان این حماسه می گوید:
« آن جا بیابان بازی بود، تنها چیزی که مشاهده می شد، بوته های علف بودند. صدای انفجارهای پی در پی خمپاره ها، توپ ها و رگبار شدید تیربارهای تانک، دشت را پرکرده بود. برادران ما در لابلای بوته ها به شکل سینه خیز جلو می رفتند. در حالی که تیر بارها به شدت مشغول شلیک بودند و تیرها از همه طرف به سوی بچه ها روانه می شدند. منتهی براساس تحلیلی که برادر علم الهدی گفته بود آن نیروی ایمان بود که نقش اساسی در حرکت برادرها داشت. آنها در پشت دو تل خاک سنگر گرفته بودند و در کل حدود بیست الی سی گلوله آر.پی. جی. در آن جا وجود داشت. فرصتی برای تصمیم گیری درباره عقب نشینی نبود و بچه ها آماده مقابله بودند.حسین در تل خاک سمت چپ جاده بود»
محمدرضا باستی یکی دیگر از بازماندگان حماسه هویزه، در خاطرات خود در مورد حوادث این محاصره و خروج از آن می نویسد:
« حسین و محسن به من گفتند: شما آر.پی .جی. ندارید، بروید که کشته می شوید. ما حدود صد متر پیش رفته بودیم که برگشتیم پشت سر بچه ها را ببینم. دیدم حسین یک گلوله آر.پی .جی. به طرف تانک عراقی شلیک کرد که حدود یک متر از بالای تانک رد شد. تانک ها هم چنان جلو می آمدند که بچه ها یکی از آنها را زدند و بقیه سرجایشان متوقف شدند. ما حدود سیصد متر عقب آمده بودیم که یک مرتبه دیدیم تانک های عراقی از طرف راست جاده (سمت هویزه) به سوی مواضع ما می آیند… ما محاصره شده بودیم. رگبار تانک ها قطع نمی شد. بچه ها یکی یکی داشتند تیر می خوردند. خون از بدن آنها سرازیر بود. بچه ها سینه خیز جلو می آمدند. در این حال، مسعود انصاری هم داشت خودش را جلو می کشید. از او سراغ حسین، محسن و جمال را گرفتم و او گفت: آنها را به رگبار بستند و هر سه شهید شدند»
در این حماسه، حدود 140 نفر از نیروهای مؤمن، متعهد، تحصیل کرده و انقلابی سپاه و بسیج، که تعدادی از آنها از دانشجویان پیرو خط امام بودند، به شهادت رسیدند. عده دیگری نیز با تن مجروح و با استفاده از تاریکی شب خود را به نیروهای خودی رساندند تا به عنوان پیام آوران حماسه هویزه رسالت سنگین تری را بردوش بگیرند.
عملیات هویزه، که بن بست جنگ منظم زرهی را در پی داشت، در درون خود، حماسه ای را نیز آفرید و راه حلی را برای این مشکل پدید آورد؛ راه حلی که چیزی جز تداوم راه حماسه سازان هویزه نبود. بدین ترتیب، مرحله جدیدی آغاز شد که طی آن، نیروهای مردمی و سپاه با استفاده از روش ها و تاکتیک های مبتنی بر روحیه انقلابی، مسئولیت سنگین تری را در جبهه های جنگ برعهده گرفتند. سازمان سپاه گسترش یافت و از آن جا که امکاناتش نسبت به مسئولیتش محدود بود، تجهیزات و سلاح های بیشتری را دریافت کرد. دراین شیوه، که متأثر از حماسه هویزه و عملیات های مستقل سپاه در 9ماه اول جنگ بود، نیروهای دانشگاهی به دلیل تحصیلات عالی و توانایی ها و استعدادهای فردی، خلاقیت بیشتری را از خود نشان دادند و به سرعت مسئولیت های فرماندهی نیروهایی که قبلاً هیچ گونه دانشکده نظامی ندیده بودند و تجربه جنگ نداشتند، به عهده گرفتند.
آنها به این نتیجه رسیدند که حل معضلات انقلاب، تنها با شیوه های انقلابی و خارج از روش های مرسوم امکان پذیر است.
پنجم مهرماه سالروز عملیات « ثامن الائمه » در سال1360
پنجم مهر ماه 1360 نقطه عطفی درتاریخ8 سال دفاع مقدس به شمار می آید. در این روز اولین عملیات گسترده ایران در مقابل ارتش متجاوز عراق كه یك سال بود در داخل سرزمین اسلامی ما جا خوش كرده بود.آغاز شد و با موفقیت كامل پایان یافت . هفته دفاع مقدس فرصتی است تا با هم مروری بر گزارش این عملیات داشته باشیم .
وضعیت :
علیرغم برتری كامل نیروهای دشمن , ایستادگی و مقاومت مدافعین جانباز نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و نیروهای مردمی مانع سقوط سریع خرمشهر شد. دشمن پس از برخورد بامقاومت سرسختانه نیروهای خودی ضمن محاصره خرمشهر در شمال و غرب كارون , در 19 مهرماه 1359 با عبور از رودخانه كارون درمقابل آبادی مارد واقع در 15 كیلومتری شمال بهمنشیر , محور اهواز ـ آبادان راقطع و در محور ماهشهر ـ آبادان تلاش نمود كه از رودخانه بهمنشیر نیز عبور نموده و باورود به جزیره آبادان , خرمشهر را كاملا محاصره و آبادان را اشغال نماید كه جریان وقایع این مرحله عملیات و تلاشهائی كه بمنظور ممانعت از اشغال آبادان توسط دشمن و عملیات آفندی كه قرارگاه اروند ولشگر 77 پیاده بمنظور آزاد سازی قسمتی از جاده ماهشهر ـ آبادان اجرا كردند قبلا تشریح گردیده است .
محاصره آبادان از شرق كارون واستمرار تهدید اشغال آن از سوی نیروهای دشمن ازجنبه های مختلف سیاسی و نظامی برای كشور ما بسیار خطرناك بود. حساسیت و اهمیت فوق العاده این مسئله سبب شد كه نگرانی شدیدی در مقامات تصمیم گیری سیاسی و نظامی بوجود آید و در راس همه , رهبر كبیر انقلاب اسلامی در دهه اول آبانماه 1359 ضمن ابلاغ پیامی فرمودند :
حصر آبادان باید شكسته شود.
از زمان صدور این فرمان تا پدید آمدن توان رزمی مناسب نیروهای خودی (تغییر نسبی توان رزمی بنفع خودی ) برای اجرای عملیات ثامن الائمه , تلاشهای زیادی بعمل آمد و دو بار عملیات ناموفق قرارگاه اروند و عملیات موفق لشگر 77 پیاده در محور ماهشهر ـ آبادان منجر به محدود شدن منطقه سرپل دشمن در شرق كارون و خودداری دشمن از ادامه تلاش برای تصرف جزیره آبادان ویا توسعه در محور اهواز ـ آبادان و آبادان ماهشهر گردیده , نیروهای دشمن نتوانستند جزیره آبادان را اشغال یا محاصره كامل نموده و راه آبی از قسمت شرقی بهمنشیر باز نگه داشته شد.
طرح انهدام نیروهای دشمن درمنطقه سرپل شرق كارون بدلائل زیر در اولویت قرار داشت :
1- فرمان رهبر كبیر انقلاب اسلامی مبنی بر شكست حصر آبادان كه باید اجرا می گردید.
2- محورهای اهواز ـ آبادان و ماهشهر ـ آبادان باز شده و دركنترل نیروهای خودی قرار می گرفت .
3- با انهدام یا عقب راندن دشمن به غرب كارون و اتكا مواضع پدافندی نیروهای خودی به رودخانه غیر قابل عبور كارون سبب صرفه جوئی در نیرو و در نتیجه رها شدن قسمت عمده لشگر77 پیاده و سپاه پاسداران از این منطقه و امكان كاربرد آنها در عملیات تعرضی سایر جبهه ها فراهم می گردید.
4- با شكست نیروهای متجاوز رویای حاكمان رژیم بعث عراق در مورد تسلط كامل بر اروندرود نقش بر آب شده , ضربه سیاسی وروانی بزرگی به صدام و ارتش عراق وارد می شود.
5- تصرف یا تخریب سریع پلهای احداثی دشمن روی رودخانه كارون امكان محاصره , انهدام و اسارت قسمت عمده ای از نیروهای متجاوز را میسر می ساخت .
در اوایل فروردین ماه 1360 لشگر 77 پیاده مسئولیت منطقه عملیاتی خرمشهر و آبادان را از فرماندهی اروند كه تا آن زمان هدایت عملیات درمنطقه را عهده دار بود , تحویل گرفت . لشگر از همان ابتدا ضمن تحكم مواضع پدافندی و سد پیشروی و تثبیت دشمن . جاده ارتباطی منشعب ازمحور ماهشهر ـ آبادان به جزیره آبادان (از طریق خور كویران به چویبده ) بنام « جاده وحدت » را احداث نمود و مشكل تدارك و اصولا هرگونه تردد به جزیره آبادان را كه صرفا از راه دریا انجام می گرفت بر طرف ساخت .
در خرداد ماه 1360 طرح عملیاتی ضربت قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش درجنوب تهیه ومنتشر گردید. ماموریت لشگر 77 پیاده در این طرح عبارت بود از :
1- انهدام نیروهای دشمن در منطقه بین آبادیهای مارد وسلمانیه .
2- انهدام نیروهای دشمن درجنوب محور ماهشهر ـ آبادان .
3- انهدام كلیه نیروهای دشمن در شرق رودخانه كارون وتامین كرانه شرقی آن .
بر اساس این ماموریت , ستاد لشگر 77 پیاده از اواسط خرداد ماه 1360 بر آوردهای ستادی خود را تهیه و ماموریتهای یكم و دوم را به ترتیب در منطقه دارخوین (21 خردادماه 1360 ) و در شمال رودخانه بهمنشیر (31 خرداد ماه 1360 ) باموفقیت اجرا نمود و برای اجرای ماموریت سوم فعالیتهای لشگر از تیرماه 1360 آغاز شد . تلاشهای فرماندهی وستاد برای آمادگی حمله به سرپل دشمن در شرق كارون بطور فعال وبمدت سه ماه ادامه یافته كه منجر به تهیه طرح عملیاتی ثامن الائمه در 15 شهریور ماه 1360 گردید .
طرح مذكور توسط قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش بررسی شد و ابهاماتی بنظر رسید كه در 26شهریور ماه 1360 به لشگر ابلاغ گردید ولی با توجیه و تشریح طرح توسط مسئولین لشگر درمنطقه عملیات برای فرمانده نیروی زمینی , طرح مورد تصویب و تایید قرار گرفت .
طرح ریزی های اولیه یگانهای تابعه لشگر كه با دستورات شفاهی و توضیحات وتوجیهات ارائه شده در كمیسیون فرماندهان آغاز شده بود بر اساس طرح مصوبه لشگر بطور رسمی انجام و پس از بررسی و ابلاغ نظرات لشگر , مراحل آمادگی برای انجام ماموریت انجام پذیرفته و عملیات ثامن الائمه كه در حقیقت می توان آنرا مرحله یكم عملیات آزادسازی دانست در زمان مقرر آغاز گردید.
آغاز عملیات : 5مهر ماه 1360
پایان عملیات : 10 مهر ماه 1360
مدت عملیات :6 روز .
قرارگاه هدایت كننده : قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش در جنوب وقرارگاه لشگر 77 پیاده .
منطقه عملیات : شرق رودخانه كارون , شمال آبادان و منطقه دار خوین .
یگانهای خودی : 1- نیروی های ارتشی : لشگر 77پیاده . تیپ 37 زرهی . گروه رزمی 291 تانك از لشگر 16 زرهی . گردان 251 تانك از لشگر 16زرهی . گردان 107 ژاندارمری . گروههای توپخانه . یگانهای مهندسی رزمی . هواپیمای نیروی زمینی (هوانیروز). نیروی هوائی در پشتیبانی عمومی .
2- نیروی سپاه پاسداران : یگانهائی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی .
یگانهای دشمن :
1- تیپ 6زرهی لشگر3 زرهی . 2- تیپ8 مكانیزه لشگر 3 زرهی . 3- تیپ53 (-) مختلط لشگر 3 زرهی . 4- گردان شناسائی صلاح الدین لشگر 3 زرهی . 5- تیپ 44 پیاده . 6- تیپ 113گارد مرزی . 7 ـ گردان 3 تیپ 31 نیروی مخصوص . 8- عناصری از ارتش خلقی .
ماموریت :
لشگر 77 پیاده با همكاری سپاه پاسداران آبادان ماموریت دارد در مورخه 5 مهرماه 1360در منطقه تك نموده , شرق رودخانه كارون را در منطقه مربوطه تامین وسپس پدافند نماید.
تدبیر عملیات :
لشگر 77 ثامن الائمه با سه تیپ در خط , تیپ 1 درمنطقه ذوالفقاریه , تیپ 2 درمنطقه فیاضیه تلاش اصلی , تیپ 3 دارخوین تك نموده به ترتیب خط سبز و هدفهای الف و ب را تامین و تصرف می نماید.
گردان 107 ژاندارمری وگردان 214 سوار زرهی پوشش حاشیه شرق رودخانه كارون را از دارخوین تا سلمانیه برقرار می نماید . گردان 134 پیاده (ـ) و گروه رزمی 104 و گردان تانك واگذاری از نیروی زمینی ارتش احتیاط لشگر را تشكیل می دهند.
نتیجه :
1- عملیاتی : تصرف و تامین ساحل شرقی رودخانه كارون . خارج كردن آبادان از محاصره یكساله . آزادسازی بیش از 150 كیلومترمربع از اراضی اشغال شده .
2- تلفات پرسنلی دشمن : كشته و زخمی بیش از سه هزار نفر , اسیر 1656 نفر .
3- ضایعات لجستیكی دشمن : انهدام 90دستگاه تانك و نفربر و 100 دستگاه انواع خودرو وسرنگونی سه فروند هواپیما ویك فروند هلیكوپتر.
4- غنائم : تعداد 100 دستگاه تانك ،60 دستگاه نفربر , سه دستگاه لودر , 5 عراده توپ و150 دستگاه خودرو به غنیمت نیروهای خودی در آمد.
تحلیل : از زیباترین حوادث این عملیات كه كاملا كلاسیك و برمبنی اصول نظامی طرح ریزی و اجرا گردید مواردی است كه بصورت خلاصه به آن اشاره می شود.
1- سرهنگ ناصر نژاد آذر از خلبانان هوانیروز نقل می كند كه قبل از عملیات ثامن الائمه جهت شناسایی روی نیروهای عراقی در غرب كاروان پرواز می كردم چون زمینه مناسب بود همكاران دیگر را صدا زده و آتش انبوهی از انواع موشك ها را بر عراقیها ریخته و تلفات و ضایعاتی سنگین را وارد كردیم . در موقعیتی خاص احساس كردم تعداد قابل توجهی عراقی داخل یك سنگر روباز پناه گرفته اند , فرود آمدم و با یك اسلحه یوزی به طرف آنها رفتم از ترس اسلحه را زمین گذاشته و دست ها را بالا بردند آنهارا سوار بالگرد نموده و بطرف شرق كاروان پرواز كردم .
2- یكی از زیباترین صحنه های بعد از عملیات كه در نوع خود بی نظیر است رژه اسرای عراقی از مقابل امیر سرتیپ ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش میباشد كه بااحترامات نظامی به اجرا درآمد.
3- پس از مراسم رژه , سرهنگ جوادی فرمانده وقت لشگر 77 در جمع اسرای عراقی مدت 20 دقیقه به زبان عربی سخنرانی كرد. محتوی كلی سخنرانی كه به شكل حماسی بیان شده است , تشریح وضیعت نیروهای اسلامی و ابراز امیدواری برای وحدت مسلمانان جهت مبارزه و جنگ با رژیم اشغالگر قدس بوده است .
4- عملیات ثامن الائمه در حقیقت نتیجه اقدام یك ساله ایران در این منطقه بود در طول سال گذشته یگانهای نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران ضمن استقرار در مواضع پدافندی از بهمنشیر تا حوالی دارخوین , بارها با حمله به مواضع دشمن در طول این خطوط توانستند ضمن حفظ روحیه آفندی , نقاط ضعف دشمن را بررسی و بر اساس آن طرح عملیاتی ثامن الائمه را ارائه نمایند وبا بهترین حالت ممكن به نتیجه برسانند. عملیات ثامن الائمه نمونه كاملی از بكارگیری اصول كلاسیك جنگ در كنار بهره گیری از روحیه شهادت طلبی وایثار رزمندگان اسلام به شمار می رود.
طرح ریزی های اولیه یگانهای تابعه لشكر كه با دستورات شفاهی و توضیحات و توجیهات ارائه شده در كمیسیون فرماندهان آغاز شده بود بر اساس طرح مصوبه لشكر بطور رسمی انجام و پس از بررسی وابلاغ نظرات لشكر مراحل آمادگی برای انجام ماموریت انجام پذیرفت .
عملیات ثامن الائمه نمونه كاملی از بكارگیری اصول كلاسیك جنگ در كنار بهره گیری از روحیه شهادت طلبی و ایثار رزمندگان اسلام به شمار می رود.
یكی از زیباترین صحنه های بعد از عملیات ثامن الائمه كه در نوع خود بی نظیر است رژه اسرای عراقی از مقابل امیر سرلشكر ظهیرنژاد , فرمانده نیروی زمینی ارتش می باشد كه با احترامات نظامی به اجرا در آمد.
عملیات بیت المقدس
در حالی که اشغال خرمشهر توسط عراق به عنوان آخرین و مهم ترین برگ برنده این کشور برای وادار ساختن ایران به شرکت در هر گونه مذاکرات صلح تلقی می شد، آزاد سازی این شهر می توانست سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی بر متجاوز و اثبات برتری نظامی اش باشد.
بر همین اساس، با توجه به این که منطقه عمومی غرب کارون آخرین منطقه مهمی بود که هم چنان در اشغال عراق قرار داشت، از یک سو فرماندهان نظامی ایران برای انجام عملیات در این منطقه اشتراک نظر داشتند، و از سوی دیگر عراق نیز که طراحی عملیات آزادسازی خرمشهر را پس از عملیات فتح المبین قطعی و مسجل می پنداشت، با در نظر گرفتن اهمیت این شهر و جایگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ این منطقه معتقد بود. از این رو، بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح المبین، در حالی که قوای ارتش عراق در منطقه عمومی خرمشهر تقویت می شد، به تمام یگان های تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا دستور داده شد تا ضمن بازسازی و تجدید قوا، به شناسایی و طراحی عملیات بپردازند.
اهداف عملیات
مهم ترین اهدافی که در این عملیات دنبال می شد، عبارت بودند از:
– انهدام نیروی دشمن، حداقل بیش از دو لشکر.
– آزاد سازی حدود 5400 کیلومتر مربع از خاک ایران؛ از جمله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید.
– خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه دشمن.
– تامین مرز بین المللی (حدفاصل پاسگاه طلائیه تا شلمچه).
– آزادسازی جاده اهواز – خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز – آبادان از برد توپخانه دشمن.
منطقه عملیات
منطقه عمومی عملیات بیت المقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است، که از شمال به رودخانهکرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه منتهی می شود.
منطقه مزبور به جز جاده نسبتا مرتفع اهواز – خرمشهر، فاقد هر گونه عارضه مهم برای پدافند است. همین امر موجب شد تا زمین منطقه – به دلیل مسطح بودن – برای مانور زرهی مناسب، و برای حرکت نیروهای پیاده – به دلیل در دید و تیر قرار داشتن – نامناسب باشد. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالت اهواز – خرمشهر، شهر هویزه و رودخانه های کارون، کرخه کور و اروند بود.
استعداد دشمن
تا قبل از آغاز عملیات بیت المقدس، استعداد نیروهای دشمن به ترتیب زیر بود:
– لشکر 6 زرهی؛ از جنوب رودخانه کرخه تا هویزه.
– لشکر 5 مکانیزه؛ از غرب اهواز تا روستای سید عبود.
– لشکر 11 پیاده از سید عبود تا خرمشهر – تیپ های 22، 48، 44 مامور حفاظت از خرمشهر بودند.
– لشکر 3 زرهی در شمال خرمشهر.
با شروع عملیات نیز یگان های دیگری از ارتش عراق به منطقه اعزام شدند که در مجموع تمامی یگان هایی که در منطقه درگیری حضور یافتند، عبارت بودند از:
– لشکر 5 مکانیزه؛ شامل: تیپ های 26 و 55 زرهی و تیپ های 15 و 20 مکانیزه.
– لشکر 6 زرهی؛ شامل: تیپ های 16 و 30 زرهی و تیپ 25 مکانیزه .
– لشکر 3 زرهی؛ شامل: تیپ های 6،12 و 53 زرهی و تیپ 8 مکانیزه .
– لشکر 9 زرهی؛ شامل: تیپ های 35 و 43 زرهی و تیپ 14 مکانیزه .
– لشکر 10 زرهی؛ شامل: تیپ های 17 زرهی و 24 مکانیزه .
– لشکر 11 پیاده؛ شامل: سه تیپ سازمان 44، 48 و 49 پیاده و سه تیپ تحت امر 45 ، 113 و 22 پیاده.
– لشکر 12 زرهی؛ شامل: تیپ های 46 مکانیزه و 37 زرهی.
– لشکر 7 پیاده؛ شامل: تیپ های 19 و 39 پیاده.
– تیپ مستقل 10 زرهی.
– تیپ های مستقل 109، 419، 416، 90، 417، 601، 602، 605، 606، 409، 238 و 501 پیاده.
– تیپ های 31، 32 و 33 نیروی مخصوص.
– تیپ های 9، 10 و 20 گارد مرزی.
– تعداد 30 گروهان کماندو.
– تعداد 10 قاطع جیش الشعبی (هر قاطع 450 نفر).
– گردان تانک مستقل سیف سعد.
– گردان های شناسایی حطین، صلاح الدین، حنین.
– توپخانه دشمن نیز از 530 قبضه توپ در انواع مختلف تشکیل شده بود که به طور تقریبی عبارت بود از 30 گردان.
طرح عملیات
در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بین المللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مد نظر قرار گرفته و چنین استدلال می شود که حمله به جناح دشمن، که عمدتا به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است.
هم چنین، شکستن خطوط اولیه دشمن و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز – خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تامین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند.
بر همین اساس، محورهای عملیاتی هر یک از قرارگاه ها به ترتیب زیر مقرر گردید:
1محور شمالی؛ قرارگاه قدس (با عبور از رودخانه کرخه).
2-محور میانی؛ قرارگاه فتح (با عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سمت جاده اهواز – خرمشهر).
3محور جنوبی؛ قرارگاه نصر (با عبور از کارون و پیشروی به سمت خرمشهر).
شرح عملیات
سرانجام عملیات بیت المقدس در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت 1361 با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم . بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی آغاز شد.
شهید آیت الله صدوقی و آیت الله مشکینی نیز که در کنار فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه کربلا حضور داشتند، هر یک به طور جداگانه، پیام هایی را به وسیله بی سیم خطاب به رزمندگان اسلام قرائت کردند.
عملیات بیت المقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر می توان تقسیم کرد:
مرحله اول : در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان پذیر بود و در این میان تنها تیپ های 43 بیت المقدس و 41 ثارالله موفق شدند از مواضع دشمن عبور کرده و منطقه ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان ها باعث شده بود که فشار شدید دشمن برآن ها وارد شود.
در محور قرارگاه فتح، یگان های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات دشمن در جاده مذکور پرداختند.
در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود با تلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و هم چنین تمرکز دشمن در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند.
الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و هم چنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه ها همچنان باقی بود تا این که سرانجام پس از 5 روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تثبیت و کلیه رخنه ها ترمیم شد.
مرحله دوم: در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد کهقرارگاه های فتح و نصر از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد.
عملیات در این مرحله در ساعت 22:30 روز 16/2/1361 آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای دشمن، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند.
دشمن با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکر های 5 و 6 خود را به عقب کشاند. به نظر می رسید این عقب نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر.
در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز 18/2/1361 آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آن ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.
مرحله سوم: در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز 19/2/1361 عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان ها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد (ع) از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود.
مرحله چهارم عملیات از 1 تا 4 خرداد 1361:
سرانجام در ساعت 22:30 اول خرداد 1361 تلاش برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله (ع)» آغاز شد در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت وسرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان های دشمن بود.
در روز دوم خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از 2830 نفر تجاوز کرد و یگان هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.
به وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یکان های رزمنده، در صحنه عملیات بیت المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی ها بر روی شط العرب و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده ای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند.
در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آنرا از لوث وجود نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند.
از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن ها غرق شدند.
نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعد ازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه 3 بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت دلاورانه رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب نشینی کردند.
در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد.
در ساعت 12 قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که 24 ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.
در ساعت 2 بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد.
بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن درآمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت و پیکره پاک آن از لوث وجود متجاوزان تطهیر گردید.
رزمندگان اسلام در اولین اقدام خود پس از آزاد سازی شهر، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند. خبر آزاد سازی خرمشهر به سرعت در همه جا طنین افکند و ملت ایران اسلامی را که مدت ها در آرزوی شنیدن چنین خبر مسرت بخشی بودند، غرق در شادی و سرور کرد. مردم به خیابان ها ریختند و با پخش شیرینی به جشن و شادی پرداختند. در پایان آن روز امت شهید پرور ایران با حضور در مساجد، نماز شکر به جای آورده و با فرا رسیدن شب به یمن پیروزی حق بر باطل بر پشت بام ها ندای الله اکبر سردادند.
نتایج
–طی عملیات بیت المقدس 5038 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین 180 کیلومتر از خط مرزی تامین شد.
–با فتح خرمشهر، برتری نظامی ایران بر عراق مورد تایید کارشناسان و تحلیل گران نظامی قرار گرفت.
–فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه ای که نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند.
– عملیات بیت المقدس موجب شد تا کشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند.
–طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای دشمن به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن کشته و زخمی شدند.
میزان انهدام یگان های دشمن
لشگر 3 زرهی و لشگرهای 11 و 15 پیاده: 80 درصد.
لشگرهای 9 و 10 زرهی: 50 درصد.
لشگر 7 پیاده: 40 درصد.
لشگر 5 مکانیزه و لشگرهای 6 و 12 زرهی: 20 درصد.
تیپ های 9، 10 و 20 گارد مرزی: 100 درصد.
تیپ 109 پیاده: 60 درصد
تیپ های 601، 602، 416، 419 پیاده: 50 درصد.
تیپ های 31، 32 و 33 نیروهای مخصوص به میزان زیاد.
عمليات «مرواريد» به روايت عرشيان
« شب گذشته در حمله رزمندگان نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران به سكوهاي «البكر و الاميه»، تعداد 10 نفر از نيروهاي دشمن را به هلاكت رساندند و 10 نفر را به اسارت گرفتند. در اين درگيري يك فروند از ناوچههاي مدرن عراقي منهدم شد.»
اين، بخشي از اطلاعيه شماره 320 ستاد مشترك ارتش بود كه در روز هفتم آذرماه سال 1359 منتشر شد، اين روز پاياني بود بر عمليات “مرواريد” و آغازي بر محبوس شدن بازماندههاي توان دريايي ارتش عراق.
عمليات مرواريد يكي از بزرگترين و مهمترين عملياتهاي دوران هشت سال جنگ تحميلي به شمار ميآيد. اين عمليات با محوريت ناوچه پيكان از سوي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و با همكاري نيروي هوايي ارتش انجام شد كه طي آن بيش از دو سوم توان دريايي ارتش عراق منهدم و باقي مانده آن نيز در شمال خليجفارس و در منطقه “ام القصر” محبوس شد.
در عمليات مشترك دريايي و هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران كه از بامداد روز هفتم آذر 1359 تا بعدازظهر آن روز ادامه داشت، خسارات جبرانناپذيري به ارتش عراق وارد شد. در اين عمليات كه به منظور جلوگيري از استقرار نيروهاي دشمن در سكوي نفتي “البكر” واقع در منطقه “فاو” انجام شد، شش فروند از ناوچههاي دشمن شامل چهار فروند ناوچه مدرن موشكانداز “اوزا” و دو فروند ناوچه اژدرافكن منهدم شد و تعدادي از موشكهاي پرتاب شده از ناوچههاي دشمن نيز در هوا مورد هدف قرار گرفته و نابود شدند. در اين عمليات ضمن پاكسازي سكوي نفتي “البكر” و اسارت تعدادي از نيروهاي عراقي مستقر در آن، سه فروند “ميگ” عراقي توسط ناوهاي نيروي دريايي و هواپيماهاي جنگنده نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران سرنگون شد.
با انجام عمليات مرواريد، خسارات انساني و مالي فراواني به ارتش عراق وارد شد ولي آنچه اهميت اين عمليات را بيشتر ميكند، قطع خطوط مواصلاتي عراق و جلوگيري از تجارت دريايي اين كشور است كه در همان روزهاي ابتدايي جنگ صورت گرفت چرا كه بدين ترتيب ضربه اقتصادي مهلكي به عراق وارد شد آنچنانكه به گفته دريادار سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، اگر كمكهاي مالي كشورهاي ديگر نبود، عراق نميتوانست بيش از شش ماه جنگ را ادامه دهد.
تجارت از طريق آبهاي آزاد و واردات و صادرات كالاهاي مختلف به وسيله كشتيهاي غول پيكر تجاري از جمله مهمترين شاهراههاي اقتصادي كشورها به حساب ميآيد و كارشناسان، يكي از عوامل تاثيرگذار در توسعه كشورها را به ميزان دسترسي آنها به آبهاي آزاد وابسته ميدانند.
بر همين اساس، عراق كه تنها راه ارتباطياش با آبهاي آزاد به “خورعبدالله” محدود ميشد، يكي از اهداف اصلي حمله خود به ايران را گسترش ارتباط با اقيانوس ميدانست بنابراين در همان روزهايي ابتدايي جنگ قصد از كار انداختن نيروي دريايي ارتش ايران را داشت ولي با اتخاذ تاكتيكهاي مناسب از سوي نيروي دريايي كشورمان و انجام عملياتي همچون مرواريد، طي 68 روز نه تنها بيش از دو سوم توان دريايي خود را از دست داد بلكه با محصور شدن در منطقه “امالقصر” و كنترل خليجفارس و تنگه هرمز توسط نيروي دريايي ايران، صادرات نفت خود را از دو سكوي نفتي استراتژيك “البكر” و الاميه” از دست رفته ديد.
* “مرواريد” به روايت كاربر مخابرات عمليات رادار ناوچه پيكان
ناوسروان مجتبي مسيحي، كاربر مخابرات عمليات رادار ناوچه پيكان در عمليات مرواريد، در گفتوگو با خبرنگار ايسنا، درباره روزهاي عمليات مرواريد در سال 59 ميگويد: پنجم مهرماه سال 59 به ما امريه دريانوردي دادند كه به دريا برويم. يك روز بعد به ما پيام دادند كه سكوي الاميه توسط پرسنل ويژه تكاور پاكسازي شده است و گفتند كه حدود 10 نفر را هم به اسارت گرفتهاند. بدين ترتيب سمت جنوب سكوي الاميه پاكسازي شد و ما به آن منطقه رفتيم.
در همين حين من دو هدف را بر روي صفحه رادار مشاهده كردم. بلافاصله به شهيد همتي فرمانده ناوچه پيكان اين مساله را اطلاع دادم و سپس به سمت آن دو هدف حركت كرديم. چون نميخواستيم با موشك درگير شويم، با توپخانه درگير شديم و هر دو هدف را مورد اصابت قرار داديم و سپس به اسكله برگشتيم. اسيراني كه توسط تيم ويژه گرفته شده بودند به ناوچه منتقل شدند. وقتي آخرين نفر به ناوچه آمد من دو هدف ديگر بر روي رادار مشاهده كردم و باز هم بلافاصله به همتي خبر دادم. منطقه جنگي اعلام كرديم و به سمت دو هدف جديد حركت كرديم؛ يكي از آنها را با توپخانه از بين برديم و يكي هم به سمت خود عبدالله فرار كرد و به گل نشست.
تقريبا ساعت 4 يا 5 صبح بود كه يك هدف ديگر را مشاهده كردم كه به سمت اسكله البكر ميرفت. وقتي به اسكله رسيد، غواصاني كه در آنجا حضور داشتند را سوار كرد و هنگام برگشت به سمت “خورعبدالله” به طرف آن حركت كرديم و آن را مورد اصابت قرار داديم و بدين ترتيب يك ناوچه ديگر عراق هم از بين رفت.
مسيحي از نور شديدي كه در آن زمان بر روي رادار ديده بود سخن گفت و افزود: در حال برگشت به اسكله بوديم كه نور بسيار شديدي بر روي صفحه رادار مشاهده كردم كه با سرعت زياد به سمت ما ميآمد. بلافاصله با توپ 76 ميليمتري آن هدف نوراني كه يك موشك بود را هدف قرار داديم و آن موشك را بر روي هوا منهدم كرديم. يكي از بچهها به نام ناواستوار پيرسياهكل كه كنار شيشه مخابره بود به دليل شكستن شيشه بر اثر انفجار موشك بر روي هوا، به شدت زخمي شد فرمانده به او گفت كه با هليكوپتر به منطقه دوم اعزام شود ولي او گفت من با همين ناوچه آمدم و با همين ناوچه برميگردم. هميشه بچههاي ناوچه پيكان اين ازخود گذشتگي را نشان ميدادند.
در همين حال بوديم كه موشك ديگري بر روي صفحه رادار مشاهده كردم و به شهيد همتي خبر دادم. به دستور وي، اسكله را دور زديم و موشك آنها به اسكله عراقيها اصابت كرد. سپيده دم از پست شنود به ما خبر دادند كه 5-6 هواپيما به سمت ما حملهور شدهاند. بلافاصله همتي منطقه جنگي اعلام كرد و نفرات پشت توپ قرار گرفتند و سه فروند از هواپيماهاي جنگي دشمن را هدف قرار دادند. تقاضاي پشتيباني هوايي كرديم و نقطه طول و عرض جغرافيايي 5 هدف موجود بر روي رادار را به عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي داديم و آنها اهداف مورد هدف هواپيماهاي خودي قرار گرفتند.
حدود ظهر بود كه عمليات ما تمام شد و به سمت منطقه دوم دريايي برميگشتيم پنج مايل كه از سكوي الاميه جدا شديم، همتي فرمانده ناوچه پيكان من را صدا زد و پس از تشكر به خاطر موفقيتآميز بودن عمليات، دستور برگشت داد. در حال گفتوگو بوديم كه بچهها داد زدند: موشك، موشك. موشك اول به پاشنه ناوچه اصابت كرد و شفت، موتور و پروانه ما از كار افتاد و به يك هدف ثابت براي ناوچههاي عراقي تبديل شديم.
وي ادامه داد: موشك دوم به بدنه ناوچه برخورد كرد ما به درون آب افتاديم وقتي در آب بوديم، ميگهاي عراقي بر روي ما رگبار بستند بچهها از نيروهاي شنود شنيده بودند كه عراقيها گفته بودند بايد به هر طريق ممكن، ناوچه پيكان و پرسنل آن را از بين ببريم. ناوچه عراقي كه ما را هدف قرار داده بود به سمت ما آمد كه ما را دستگير كند كه توسط يكي از عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي هدف قرار گرفت و از بين رفت. بدين ترتيب جنگ هوايي ادامه داشت و ما از درون آب ميديديم كه ميگهاي عراقي توسط نيروهاي ما از بين ميروند.
مسيحي در مورد نجات يافتن خود و برخي همرزمانش ميگويد: پس از پاكسازي منطقه توسط هواپيماهاي F14 خودي، هليكوپترهاي نيروي دريايي ما را از آب گرفتند و من هم آخرين نفر نجات پيدا كردم. از آنجايي كه چشم راست من به شدت مجروح شده بود، شب در بيمارستان خوابيدم و صبح به تهران منتقل شدم. به دليل سنگين بودن جراحت چشم راست، هشت ماه در بيمارستان نيروي دريايي بستري بودم و پنج بار مورد عمل جراحي قرار گرفتم.
وي به نقش نيروي دريايي ارتش در جنگ تحميلي اشاره كرد و افزود: نيروي دريايي ارتش ايران، نيروي دريايي عراق را در همان اوايل جنگ منهدم كرد به طوري كه نيروي دريايي عراق در ادامه جنگ نتوانست عرضاندام كند و كاملا فلج شد و منطقه خورموسي و خورعبدالله در بالاي خليجفارس و نيز تنگه هرمز كاملا در اختيار نيروي دريايي بود.
* شهيد همتي بزرگ، استثنايي، عاشق و آزادمرد بود
برادر شهيد محمدابراهيم همتي فرمانده ناوچه پيكان در عمليات مرواريد در سال59 هم ميگويد: هر كسي با هر نژاد و مذهبي كه باشد وقتي براي رسيدن به هدفش از جان خود ميگذرد و خود را قرباني ميكند، اين مايه شگفتي و حيرت است.
حميدرضا همتي در گفتوگو با خبرنگار ايسنا، درباره ويژگيهاي برادر شهيد خود ميگويد: ويژگيها و خاطرات شهيد همتي فراموش شدني نيست. او انساني بزرگ، استثنايي، عاشق و آزاد مرد بود.
وي به روزهاي آغاز جنگ و حضور داوطلبانه شهيد همتي در عمليات مرواريد اشاره كرد و گفت: در آن زمان ما در تهران بوديم و برادر من در مرخصي بود و به طور داوطلبانه براي انجام عمليات عازم بوشهر شد. ما در تهران منتظر بوديم كه با توجه به موفقيتآميز بودن عمليات، برادرم برگردد.
كوچكترين برادر شهيد همتي از لحظه شنيدن خبر شهادت برادر خود سخن گفت و افزود: ما در تهران منتظر او بوديم و يك مراسم مهماني برگزار شده بود تا اينكه خبر شهادت برادرم به ما رسيد و در آن مهماني قيامتي به پا شد.
حميدرضا همتي درباره زمان اعزام شهيد همتي به جبهه اظهار كرد: زماني كه جنگ شروع شد، برادرم، من و پسر عمويم را به پارك برده بودند ظهر كه به خانه رسيديم، سفره ناهار پهن بود كه به او پيغام دادند كه از بوشهر تماس گرفتهاند يادم هست كه شهيد همتي همانجا با ناراحتي گفت: بالاخره جنگ شروع شد و بعد هم ناهار نخورده به سمت بوشهر حركت كرد و با توجه به اينكه پروازي صورت نميگرفت، خود را با اتوبوس به شيراز و از آنجا به بوشهر رساند.
* هفتم آذر، روز انهدام نيروي دريايي بعثي عراق است
يكي از بازماندگان ناوچه پيكان نيز درباره عمليات مرواريد در آذر سال 59 معتقد است كه روز هفتم آذر يعني روز نيروي دريايي، همان روز انهدام نيروي دريايي بعثي عراق است.
دريادار دوم ناصر سرنوشت در گفتوگو با خبرنگار ايسنا، گفت: وقتي صدام اعلام كرد كه سكوهاي نفتي ايران را مورد اصابت قرار داده و تمام بنادر ما را تسخير كرده، بلافاصله يك تيم هفت نفره كه من هم جزو آنها بودم با هليوكوپتر بر روي سكوهاي نفتي البكر و الاميه پياده شديم و ضمن به اسارت گرفتن تعداد زيادي از نيروهاي عراقي، توانستيم با همكاري نيروهاي دريايي و هوايي، تعداد زيادي از هواپيماهاي دشمن، واحدهاي شناور، ناوچههاي “اوزا” و نيروبرهاي دشمن را منهدم كنيم يا به اسارت در بياوريم.
وي افزود: اين حركت موجب شد كه بتوانيم تسلط خود را بر شمال خليجفارس اعلام كنيم و با انهدام دو سكوي نفتي «البكر» و «الاميه» دشمن ساقط شد به طوري كه عراق ديگر نتوانست در طول جنگ از اين دو سكو نفت صادر كند و بدين ترتيب نتوانست بسياري از عملياتهاي خود را سازماندهي كند و در تمام هشت سال دفاع مقدس سعي كرد كمبود نيروي دريايي خود را با استفاده از خلبانان مزدور، هواپيماهاي “سوپراتاندارد” و هليكوپترهاي “سوپر فرئون” جبران كند كه در اين زمينه هم موفق نشد.
سرنوشت با بيان اينكه در تمام مراحل جنگ، نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران سيادت دريايي خود را حفظ كرد، يادآور شد: اين سيادت دريايي را مرهون شهيدايي ميدانيم كه با فدا كردن جان خود يعني عزيزترين مايه هستي خود موجب بقاي ما شدند و اين حقايق هميشه جاويد آنچنان خود را نشان دادند كه آرامش و صلح امروز منطقه خليجفارس مديون از خودگذشتگي اين عزيزان است.
اين بازمانده عمليات مرواريد بر تدريس دروس تخصصي در زمينه نيروي دريايي در دانشكدههاي دريايي كشور تأكيد كرد و افزود: تدريس اين دروس ميتواند يك مبنا و حركت بزرگ در منطقه باشد. امروز از نظر دريايي در منطقه بر تمام كشورهاي همجوار خود برتري كامل داريم و توانستهايم اين شرايط حياتي را هميشه باز نگه داريم.
.وي با يادآوري ياد و خاطره شهداي جنگ تحميلي به ويژه نيروي دريايي گفت: دريادلاني كه جان خود را در اين دريا فدا كردهاند هميشه براي ما عزيز بوده و هستند و ما هم از خانوادههاي آنها متشكر هستيم كه اين عزيزان را طوري پرورش دادهاند كه در آغاز جنگ در حد بسيار ممتازي وحدت خود را حفظ كرده بودند.
سرنوشت با بيان اينكه همواره عظمت خداوند را در دريا ميبينيم، اظهار كرد: ما همواره با علم و دانش نسبت به دريا هميشه توانستهايم برتري خود را در دريا حفظ كنيم چرا كه از جذر و مد استفاده ميكنيم كه هر روز اتفاق ميافتد و از تمام وضعيت دريا اطلاع كامل داريم. ما در دريايي حركت ميكنيم كه غروب آفتاب آن به همان اندازه زيباست كه طلوع آن زيباست.
* وظيفه نيروي دريايي ارتش، حفاظت و باز نگهداشتن خطوط مواصلاتي ايران
به گزارش ايسنا، فرمانده اسبق منطقه دوم دريايي بوشهر، وظيفه نيروي دريايي ارتش در سواحل بوشهر و آبهاي جنوب را حفاظت و باز نگهداشتن خطوط مواصلاتي ايران دانست و گفت: در عمليات مرواريد حضور دشمن از صحنه خليجفارس به طور كامل محو شد و منابع عمده اقتصادي خود يعني سكوهاي “البكر” و “الاميه” از بين رفت.
اميردريادار علي پورحسينزاده در ادامه اظهار كرد: عليرغم اينكه جزيره خارك به طور مداوم زير آتش عراق بود ولي هيچگاه صدور نفت از ايران قطع نشد و اين يكي از افتخارات بزرگ نيروي دريايي ارتش است.
وي همچنين از اينكه كمتر در رسانهها به نقش ارتش پرداخته شده است انتقاد كرد.
* افتخار نيروي دريايي ارتش اين است كه مسئوليت خود را به بهترين شكل انجام داد
فرمانده منطقه دوم دريايي بوشهر در زمان عمليات مرواريد (1359) نيز با تقدير از رشادتهاي سربازان نيروي دريايي در ابتداي جنگ تحميلي عنوان كرد: با شروع جنگ تحميلي تمام اختلافها كنار گذاشته شد و همگي با فداكاري در آمادگي صددرصد و آماده انجام عمليات بودند.
دريادار غلامعلي رزمجو همچنين گفت: يكي از افتخارات نيروي دريايي ارتش اين است كه مسئوليت حفظ و حراست از خليجفارس را به عهده داشت و اين مسئوليت را به بهترين شكل ممكن انجام داد.
وي ادامه داد: تا روز ششم آذر 59 بخش قابل توجهي از توان دريايي ارتش عراق از بين رفت و متاسفانه در روز هفتم آذر پس از انجام عمليات مرواريد، ناوچه پيكان توسط موشكهاي ناوچههاي دشمن مورد هدف قرار گرفت كه البته آن ناوچه عراقي بلافاصله توسط تيزپروازان ارتش ايران نابود شد.
دريادار سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران معتقد است كه عمليات مرواريد ضمن وارد كردن ضربههاي انساني و اقتصادي بر پيكره دشمن، روح اعتماد به نفس و روحيه توانمندي و غرور را در كالبد نيروهاي مسلح ايران دميد.
در پايان اطلاعيه شماره 320 ستاد مشترك ارتش كه در هفتم آذرماه سال 1359 منتشر شده بود، پس از ذكر خسارات وارد شده به ارتش عراق آمده است: « ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران ضمن تقدير از فرد فرد پرسنل رزمنده و با كفايت نيروي دريايي و هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، كه با هماهنگي كامل عمليات مزبور را با پيروزي صددرصد پايان دادند، موفقيت لشكريان اسلام را به ملت مسلمان و مبارز ايران تبريك ميگويد.
منبع: سايت جامع دفاع مقدس (www.sajed.ir )