الحمد للَّه رب العالمين و الصلاة و السلام على سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعين
اسلام آخرين دين الهى و كاملترين برنامه زندگى براى كليه اقشار بشريت مىباشد. خداوند متعال براى دعوت به اين دين، حضرت محمد صلى الله عليه وسلم را برگزيد و او را بر ساير پيامبران فضيلت و برترى بخشيد. وقتى آنحضرت صلى الله عليه وسلم به رسالت و پيامبرى مبعوث گرديد نخستين گامى كه برداشت اين بود كه براى ابلاغ پيامهاى الهى افرادى را در نظر گرفت تا بوسيله آنها دعوت اسلام را به بندگان الهى برساند اغلب اين افراد نوجوان يا جوان بودند.
فاتحان بزرگ اسلام جوانان بودند
تاريخ گواهى مىدهد كه اغلب فاتحان نيرومند جوانانى بودند كه با نيروى اراده و ابتكار و استعانت از اللَّه فتوحات اسلامى را گسترش دادند »عقبه بن نافع« كه جوانى نيرومند و داراى عزم آهنين بود وقتى به كنار اقيانوس اطلس رسيد، اسبش را به دريا زد و چنين گفت:
»اللهم رب محمد لولا هذا البحر لفتحت الدنيا فى سبيل اعلاء كلمتك اللهم فاشهد«
پروردگارا اگر اين دريا در ميان راه مانع من نبود، حتماً براى سربلندى كلمهات تمام جهان را فتح مىكردم. الهى تو خود گواه باش.
قتيبه باهلى :
قتيبه باهلى جوانى سرشار از اراده و ابتكار بود وقتى به سرزمين چين پا گذاشت يكى از همراهانش گفت »اى قتيبه! در سرزمين تركان پا گذاشتهايد، آيا مىدانيد كه حوادث و خطرهاى بزرگى در كمين است؟« قتيبه در حالى كه سرشار از نيروى ايمان و يقين بود پاسخ داد: »با توكل بر خدا به اين سرزمين آمدهام، اگر اجل فرا رسيده باشد، از ابزار و لشكر چيزى ساخته نيست.«
تاكيد رسول اكرم صلى الله عليه وسلم به صيانت دوران جوانى و قدردانى از آن
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وسلم مىفرمايد: پنج چيز را قبل از پنج غنيمت بدانيد. زندگى را قبل از مرگ، جوانى را قبل از پيرى، توانگرى را قبل از نادارى، سلامتى را قبل از بيمارى، فراغت و فرصت را قبل از گرفتارى،
آن حضرت صلى الله عليه وسلم فرمودند: هفت نفر در روز قيامت در سايه عرش الهى در حالى كه هيچ سايه ديگرى نخواهد بود جاى مىگيرند. نخستين آنها پادشاه و زمامدار عادل است كه قانون اللَّه را بر زمين به اجرا مىگذارد
نفر دوم جوانى است كه دوران با شكوه جوانى را در عبادت و بندگى پروردگارش سپرى نموده است.
در اثرى ديگر آمده است: اگر پيرمردان عبادتگذار و جوانان فروتن و پرهيزگار و حيوانات علف خوار موجود نمىبودند، خداوند متعال حتماً بر اثر گناهان عموم مردم، آنها را به عذابهاى سختى گرفتار مىكرد.
تاريخ نشان مىدهد كه هر زمان قشر جوان با هر تعدادى كه بودهاند متحد و متفق شده و تصميم نيكويى گرفتهاند حتماً باعث تحولى شگرف در جامعه شده و از خود يادگارى به جا گذاشتهاند
جوانانى در كام دشمنان
امروز بسيارى از حركتهاى بىدينى و گروههاى انحرافى صرفاً به اين دليل بر خود مىبالند كه به نوعى توانستهاند با گرفتار ساختن چند نفر از جوانان در دام فريبشان، از آنها به نفع نظرياتشان كار بگيرند و از بى خبرى شان سوء استفاده نمايند.
حربه دشمنان در نبرد با جوانان
دشمنان در سنگرهاى فكرى و فرهنگى چنان تلاش مىكنند كه لحظهاى آسايش ندارند. آنها پى بردهاند كه از طريق جنگ با اسلحه و از بين بردن فيزيكى فرزندان مسلمان نه تنها نمىتوانند همه آنها را از بين ببرند، بلكه خشم و نفرتشان را عليه خود بر مىانگيزند طوريكه نسلهاى آينده طعم تلخ جنايات شان را هميشه به ياد خواهند داشت.
ابزارهاى جديد
اينجاست كه آنها بجاى جنگ گرم، جبهه جنگ سرد را اختيار كرده و از اهرمهاى فريبنده زير استفاده مىكنند.
1- ترويج اعتياد و پخش مواد مخدر، ترياك، هروئين، حشيش، تنباكو و غيره.
2- ترويج غناء و موسيقى و ساز و آواز و رقص و ترانههاى مبتذل و تحريك آميز.
3- اشاعه فحشاء و بى حجابى و پخش كتابهاى ضد اخلاق و فليمهاى سكسى، و تشويق به مد پرستى و مد رنيسم.
4- بدبين ساختن نوجوانان به علماء و مساجد و مراكز و بزرگ جلوه دادن نكات ضعف بزرگان اسلام و علماء دين و امت. دشمان مىدانند كه با اجراى سياستهاى فوق درميان نسل جوان، آنها به عناصرى سست و بى حال و غير متعهد، بى هدف و بىتفاوت تبديل خواهند شد و به جاى اينكه رهسپار آموزشگاهها و دانشگاهها و مراكز علم و عبادت شوند، برعكس زينت بخش اماكن فساد شده و آواره و بىبند و بار خواهند شد.
توصيه دشمنان دين به نوكران و مزدوران خويش
يكى از بزرگان فرامانسونرى چنين مىگويد: برما لازم است براى پيروزى خود از زنان كار بگيريم هرگاه در ميان آنها فحشاء رواج داده شد، بدانيد كه لشكر دين نابود خواهد شد.
»علامه ناصح علوان« مفاد قرار داد 13 يهود را چنين نقل كرده است: ما بايد تودهها را از عمل و ابتكار باز داريم و البته اين بوسيله مشغول ساختن آنها به لهو و لعب و بازى و ترويج مسظبقات ورزشى و غيره ممكن مىباشد.
مشكلات جوانان در جامعه كنونى
براستى كه ندانستن مشكلات، خود بزرگترين مشكل است مانند آنكه عدم تشخيص درست مرض، كار طبيب و مريض را مشكل مىسازد و راه درست درمان را مسدود مىنمايد؛ اينك ما به پارهاى از مشكلات كه معمولاً باعث نگرانى جوانان است اشاره مىكنيم.
1- عدم آگاهى كافى نسبت به حقايق اسلامى و مفاهيم دينى.
2- وجود اضطراب فكرى به دليل مطالعات پراكنده و غير منظم و مضر و تماس و ارتباط با افراد مغرض، فرصت طلب و منحرف و تبليغات سوء.
3- نبودن الگو و نمونههاى زنده، توضيح اينكه اغلب نويسندگان، سخنرانى و داعيان وقتى صحبت از جوانان به ميان مىآورند مثالها و نمونههائى از گذشته ارائه مىكنند كه در اين زمان كمتر به چشم مىخورد. در اين صورت است كه جوان امروزى چنين مىپندارد كه چون آن زمان سپرى شد، از اينرو نمىتواند آنان را الگوى قابل تقليد خود محسوب كند جوان امروزى مىخواهد و حق بجانب است كه از ميان جوانان معاصر كه در شرايط كنونى بسر مى برند براى خود الگوئى بيابد.
4- تضاد و تناقض ارزشهاى قومى و خانوادگى با بعضى از ارزشهايى كه از طريق تحصيل و مطالعه به آن متوجه شدهاند. توضيح اينكه جوانان تحصيل كرده به جهت اينكه در ميان خانواده و فاميل و قوم ارزشهايى را مىبينند كه با حاصل مطالعات آنها نه تنها سنخيت و مناسبت ندارد بلكه احياناً منافى و متناقض با آن مىباشد. اينجاست كه يك كشمكش درونى درگير شده و نااميد مىگردند، نه جرأت دارند از ارزشهاى گذشته دست بكشند و نه اينكه مىتوانند محصول مطالعات و معلومات جديد را ناديده بگيرند
5 – مشكلات اقتصادى و شغلى
بدون ترديد مسئله اقتصاد يكى از معضلات مهم جوامع فعلى به شمار مىآيد كه با توجه به بعضى از عادتها و رسمها از يك طرف و تبليغات رسانههاو نزديك شدن فاصلههاى مكانى از طرف ديگر، توقعات بى شمار و بىجا و خواستههاى متعددى در قشر جوان به وجود آورده است.
6- اعتیاد به مواد مخدر
اعتیاد به مواد مخدر
از جمله اهداف عمده هر جامعه پرورش انسانهايي است كه علاوه بر برخورداري از سلامت جسمي، از سلامت روحي و رواني نيز برخوردار باشند. عمده ترين مسائلي كه از دير باز مورد نظر متخصصين امور نوجوانان و جوانان و خصوصا”قشر دانش آموز بوده است تحويل افرادي به جامعه بوده است كه از هر حيث و نظر پاك وآينده سازاني بدور از هر گونه آلودگي باشند. از طرفي از آنجا كه بسياري از افراد بهعلت وفور معضلات در جوامع مختلف از اين موارد نمي توانند دور باشند آرام آرام با مساعد شدن زمينه به سمت معضلات كشيده مي شوند. يكي از اين معضلات كه عصر حاضر نيز بهاين نام شناخته شده است گرايش افراد نوجوان و جوان به مواد مخدر است. هدف اصلي ما نيز از اين تحقيق اين بود كه علل مختلف و اصلي دخيل در گرايش اين قشراز جامعه به مواد مخدر را مشخص كنيم. جهت روشن شدن بعضي از عوامل مداخله كننده در گرايش جوانان و نوجوانان به مواد مخدر تحقيقي صورت گرفته كه در اينجا به اختصار ارائه مي گردد. براي اين هدف 200 نفر از نوجوانان و جوانان دانش آموز و غير دانش آموز شهر كرمان كه به نوعي آلوده به مواد مخدر بودند شناسايي و تحقيق بر روي آنها انجام شد. براي استخراج نتايج روش مصاحبه با سئوالات از پيش تعيين شده آماده و محقق با برقراري ارتباط با اين افراد سعي نمود تا حتي المقدور نظر واقعي افراد آلوده به مواد را به رشته تحرير در آورد. نتايح بدست آمده از تحقيق مذكور را مي توان به شرح زير خلاصه نمود. در مجموع از 200 نفر آزمودني 74/8 درصد (187 نفر) اين افراد علت گرايش و جذب شدن به مواد مخدر را كنجكاوي و در جهت يافتن پاسخ به علامت سئوالي كه در ذهن آنها نسبت به مواد مخدر و اثرات آن نقش بسته بود را عنوان داشتند. البته در ادامه نيز خواهيم ديد كه براي رسيدن به اين سئوال از كجا و چگونه كمك گرفته اند. در بخش دوم مصاحبه اي كه با اين افراد صورت گرفت راجع به نحوه شروع مصرف مواد سئوال شد. آنها اذعان داشتند كه گامهاي اوليه را با كشيدن سيگار شروع كرده اند و در واقع سيگار را بعنوان پله اي براي رسيدن به مواد مخدر دانسته اند. در پاسخ به اين سئوال كه استعمال دخانيات و مواد مخدر را از كجا و چگونه شروع كرده ايد اين افراد عنوانداشتند كه اولين نخهاي سيگار و مصرف مواد مخدر را در جمع دوستان هم سن و سال براينشان دادن خود و بزرگ نمايي مبادرت به اين كار نموده اند. در رابطه با نقش همسالان و دوستان تقريبا” تمامي افراد مورد آزمون اذعان داشتند كهبراي همراهي و همرنگ شدن با دوستان خود به مصرف مواد روي آورده اند. اين در حالي است كه در اين ميان 42 درصد افراد، پدر، 11 درصد مادر و 3 درصد خواهر و 36/5 درصد برادر بزرگ خود را دخيل در گرايش خود به اعتياد دانسته اند. 58 درصد اين افراد كسب لذت را عامل اصلي گرايش خود به مواد مخدر دانسته اند. آنهادر اين رابطه جلسات شبانه و پارك رفتنها و مواردي اين چنين را عنوان داشته اند كه محافل بسيار خوبي براي كسب لذت از اوقات فراغت بوده است. 23 درصد افراد مورد تحقيق نيز فرار از ناراحتي و غم و غصه از دست دادن افراد درجهيك فاميل يا دوستان را عامل استفاده از مواد دانسته اند. و در نهايت 19 درصد باقي مانده مواردي چون شكست در عشق، افسردگي و گوشه گيري و شكست در درس و ساير موارد اينچنيني را علت گرايش آنها به مواد مخدر عنوان داشتند. علاوه بر مواردي كه عنوان شد در رابطه با سن شروع مصرف مواد مخدر قابل ذكر است كهبطور متوسط، اين افراد در سنين قبل از 14 سالگي شروع به كشيدن سيگار و در سنين 16-15 سالگي مصرف مواد مخدر را آغاز نموده اند. سن پايين اين افراد خود بخود نشان دهندهوخامت وضع افراد مورد تحقيق است كه چگونه زندگي خود را در عنفوان جواني به خطر مياندازند و در اين راستا برنامه ريزي دقيق و حساب شده را مي طلبد. پيشنهادات بر گرفته از تحقيق : 1- به برنامه ريزان امور نوجوانان و جوانان خصوصا” دانش آموزان توصيه مي شود در قدم اول با پيشگيري اوليه اقدام به ايزوله كردن دانش آموزان از خانواده هاي معتاد كرده و جهت غير دانش آموزان نيز با انتقال فرزندان به مراكز سالم، امكان ابتلا اين افراد را به حداقل برسانند.
2- با برنامه ريزي اصولي و زيربنايي در مدارس و ساير مراكز مرتبط با نوجوانان و جوانان به ميزان آگاهي خانواده ها و دانش آموزان و مشاوران مدارس افزوده واز اين راه با عنوان كردن تجربيات افراد حاذق در اين زمينه به پيشگيري اقدام نمايند.
3- با جدا كردن دانش آموزان مبتلا از ساير دانش آموزان افراد و دانش آموزان سالم را از اين عارضه بر حذر داريد.
4- با ايجاد فضاهاي ورزشي، فرهنگي و هنري، اوقات فراغت اين قشر از جامعه را پر كرده و به اين قشر از جامعه كمك كرده و آنها را از صرف انرژي دوران جواني در راه مصرفمواد مخدر بر حذر داريد.
پرخاشگرى و خشونت امروزه به عنوان يكى از رايج ترين معضلات و مشكلات رفتارى جوانان.
به گفته كارشناسان، پرخاشگرى رفتارى است كه به قصد صدمه رساندن جسمى، زبانى يا به قصد نابود كردن دارايى هاى افراد صورت مى گيرد. به طور عمده اين پرخاشگرى هاى كوچك، عامل درگيرى و منازعات بزرگ مى شود كه نتيجه آن ارتكاب جرم است.
بر اساس آمار سازمان پزشكى قانونى، ۴۲ درصد معاينات بالينى و سرپايى مركز پزشكى قانونى كشور، مربوط به صدمات و جراحات ناشى از نزاع است و در اين ميان ۷۶/۲ درصد معاينات در مورد مردان و ۲۳/۸ درصد مربوط به زنان است.
آخرين بررسى ها در كشور نشان مى دهد كه به طور كلى عوامل متعددى از جمله خانواده، مدرسه، گروه همسالان و رسانه هاى جمعى در بروز پرخاشگرى و خشونت جوانان مؤثر هستند.
جامعه شناسان بهبود شرايط اقتصادى و بالابردن سطح رفاه اجتماعى را در كاهش پديده خشونت مؤثر مى دانند. افزايش پديده پرخاشگرى و خشونت در ميان نوجوانان ما را بر آن داشت تا با دكتر «جعفرسخاوت» جامعه شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبايى گفت وگو كنيم:
* متأسفانه امروزه شاهد افزايش خشونت و پرخاشگرى در جوانان هستيم به نظر شما علت اين موضوع چيست؟
عوامل خشونت در ميان جوانان را معمولاً بايد در سطوح مختلف بررسى كرد، يعنى از زاويه هاى مختلف بايد به عوامل خشونت نگاه كرد.
متأسفانه در طى اين سال ها هر چه كه جلوتر آمده ايم محروميت هاى نسبى هم بيشتر شده است، تعداد افرادى كه در جامعه ما احساس محروميت مى كنند، زياد شده است.
درحال حاضر فقط عده اى خاص از امكانات اقتصادى ودرآمدهاى بالا برخوردارند و اين در حالى است كه قشر ميانى جامعه جزو طبقه محروم قرار گرفته است و اين مقايسه مدام در سطح جامعه انجام مى شود. بنابراين گروه بسيارى بى آنكه خودشان آگاه باشند ميل به پرخاش در وجودشان نهفته است. فقط بايد موقعيت مناسبى پيدا كنند، در واقع انگيزه پنهانى در بعد كلان است. جوانان ما از وضعيت به وجود آمده احساس رضايت نمى كنند زيرا ميزان محروميت هايشان را خيلى زياد مى بينند و احساس مى كنند كه تلاش ها و كوشش هايشان كافى نيست و آنها نمى توانند از اين وضعيت نامساعد خارج شوند و همه اين مسائل در جوانان باعث مى شود بى آنكه خودشان احساس كنند يا متوجه شوند، ميل به خشونت در وجودشان شكل گيرد.
*آيا نبود امنيت اجتماعى در شكل گيرى خشونت و پرخاشگرى جوانان مؤثر است؟
بله، متأسفانه جوانان جامعه ما احساس امنيت نمى كنند و هر جايى كه امنيت وجود نداشته باشد مسائل و مشكلات زيادى به وجود مى آيد. نبود امنيت يعنى نداشتن كار مناسب، درآمد مكفى و حتى نداشتن سلامتى ا ست.
جوان مى خواهد اگر روزى بيمار شد، سريع بهبود يابد، اگر بيكار ماند، مؤسسه اى باشد كه از او حمايت كند. در گذشته تعداد اين مؤسسات كه جوان ها را نگهدارى و پشتيبانى مى كرد زياد بود و شبكه هاى حمايتى از خانواده و خويشاوندى هميشه از جوان حمايت مى كرد، جوانى كه دچار مشكل مى شد و نمى توانست خودش را از وضعيتى كه در آن گرفتار شده بود نجات دهد، مورد حمايت اين مؤسسات و شبكه ها قرار مى گرفت و با كمك هايى كه به او مى شد وضعيت زندگى اش بهبود پيدا مى كرد.
امروزه كمك هاى اين مؤسسات قطع شده است زيرا خودشان نيازمند كمك هستند و عملاً نمى توانند به جوانان كمك كنند، از اين رو جوان ما با انواع ناامنى ها روبروست، نه توان فيزيكى و جسمى اش براى كار زياد شده و نه نظام اجتماعى قادر است به او امنيت دهد و طبيعى است كه در دراز مدت دچار پرخاشگرى شود.
* علاوه بر خشونت و پرخاشگرى در ميان جوانان ايرانى بسيارى از آن ها دچار افسردگى نيز هستند، علت اين مسأله چيست؟
واقعيت اين است كه جوان ها خواسته هايشان نسبت به گذشته زياد شده است. شرايط زندگى باعث شده كه سطح توقعاتشان بالا رود. آنها خواهان سر و وضع مناسب و درآمد مكفى هستند، درآمدهاى جزئى نمى تواند آنها را راضى كند.
در حال حاضر در جامعه تنوع زيادى در كالا و اجناس به وجود آمده است. جوانان در محاصره اين تنوعات قرار گرفته اند و مى بينند كه فقط عده محدودى مى توانند از اين امكانات استفاده كنند، استفاده از وسايل و امكانات براى جوان امروزى ارزشمند است، با وجود اين وسايل و در اختيار داشتن آنها، جوانان احساس ارزشمندى مى كنند و بدون داشتن آن ها خود را بى ارزش مى دانند از اين رو افسرده و پرخاشگر مى شوند، اگر كسى نتواند به تقاضاى جوانان پاسخ دهد، تقاضاها تبديل به خشونت و پرخاشگرى مى شود. اين قضيه درست به مثابه اين مسأله است كه وقت براى شما خيلى گرانبها باشد و شخص سعى كند وقت را هدر دهد يا اينكه كسى مانع ارتباط شما با دوستى شود كه براى شما خيلى اهميت دارد و طبيعتاً نتيجه اين مسائل چيزى جز افسردگى و پرخاشگرى نيست.
*به بالا بودن سطح توقعات جوان ها اشاره كرديد، آيا مى توان نيازهاى آنها را ناديده گرفت؟ نقش اخلاق در پيشگيرى از خشونت چقدر است؟
در هيچ دوره اى سطح توقعات جوانان تا اين حد بالا نبوده است. نمى توان نيازهاى آنها را ناديده گرفت. تبليغاتى كه صدا و سيما در فيلم هايش نشان مى دهد، انعكاس دهنده سطح زندگى بسيار مرفهى است و اين عامل، سطح توقعات را بالا مى برد و هر چقدر كه بخواهيم سطح توقعاتشان را پايين بياوريم بى فايده است.
معمولاً در جامعه وقتى محروميت ها بالا برود، توقعات هم زياد مى شود و جوان در هر موقعيت مناسبى كه قرار بگيرد و دير به خواسته هايش پاسخ داده شودبه خشونت متوسل مى شود. در موقعيت هايى كه فشار به جوانان وارد مى شود معيارهاى اخلاقى در وجودش ناديده گرفته مى شود و ديگر به معيارهاى اخلاقى نمى انديشد، اخلاق در درونش وجود دارد اما آن را خاموش نگاه مى دارد، بعد از انجام كار خشن احساس گناه و ناراحتى هم مى كند، زيرا دوباره اخلاق در وجودش جان مى گيرد ولى بعد از عمل نه قبل از عمل حتى جوانانى كه به لحاظ اخلاقى بسيار سطح پايين هستند نمى توانند خشونتشان را كنترل كنند. در موقعيت هايى كه فشار بر آنها وارد مى شود در پى فرصت هستند كه خشونت خودشان را ابراز كنند و در اين لحظه هاست كه اخلاق هم وارد عمل نمى شود اخلاق بعد از عمل وارد مى شود كه عملاً فايده اى ندارد.
* آيا وجود خشونت در ميان اعضاى خانواده عامل مؤثرى براى خشونت جوانان نيست؟
معمولاً در محيط خانواده اى كه خشونت وجود دارد، جوانان طالب خشونت و سر و صدا مى شوند و فكر مى كنند اگر در اين فضا از خودشان خشونت نشان ندهند بازنده هستند پس سعى مى كنند كارهايشان را با خشونت پيش ببرند.
هر فردى كه در محيط خانواده اى خشن، خشونت به خرج ندهد به نوعى بازنده است و اين فضاى خانوادگى عامل مؤثرى در ايجاد خشونت در ميان جوانان مى شود.
در محيط هاى ديگر نيز براى مثال كاسب يا كارفرما كه وضع اقتصادى اش خوب نيست به كارگر زور مى گويد، مدرسه اى براى تأمين مخارجش به دانش آموزان زور مى گويد و در اين ميان جوان مى بيند كه هيچ گناهى ندارد پس همين عاملى مى شود كه به خشونت روى مى آورد و با خشونت رفتار مى كند و همه اين مسائل سبب يك چرخه معيوب مى شود. راننده تاكسى كه با همه تلاشى كه كرده، نمى تواند اقساطش را به موقع پرداخت كند، به مسافر اجحاف مى كند و خشونت از آنجا آغاز مى شود.
پس چه بايد كرد اى اقوام شرق؟
اينك در ذيل به ترتيب در باره راه حل مشكلات فوق اشاراتى خواهيم داشت.
1- يكى از وظايف مهم علماء كرام و داعيان اين است كه جهت آگاه ساختن جوانان با تعاليم حياتبخش اسلام بطور جدى و منظم برنامه ريزى نمايند البته اين كار چندان ساده و آسان نيست، چنانچه هر برنامهاى فاقد جاذبيت و تاثير باشد طولى نمىكشد كه جوانان از آن خسته و ملول شده و كنارهگيرى خواهند نمود. مسلماً برنامهاى مىتواند مفيد و مؤثر و داراى جذابيت باشد كه در آن تمام جوانب در نظر گرفته شود و در تدوين آن موارد ذيل مراعات گردد.
2- نظر خواهى و انجام مصاحبه از خود جوانان درباره محتواى برنامهها
3- استفاده از تجربههاى روان شناسى جهت مؤثر ساختن هر چه بيشتر برنامهها
4- درنظر گرفتن تنوع و جدّت در محتوا و شيوههاى عرضه كردن
5- استفاده از تجارب ملتها و افراد و گروههاى ديگر.
بشر طبعاً جدّت پسند و كنجكاو مىباشد و اين وصف در قشر جوان به دليل خصايص فطرى و روانى شان بيشتر موجود و مشهود است لذا هر برنامهاى كه در آن نكات بالا رعايت نشود رفته رفته باعث دلسردى و به قهقرا رفتن خواهد شد. اينجاست كه مىبينيم پروردگار خبير و بصير گاهى يك مطلب را در قالب شيوههاى گوناگونى عرضه نموده و به يك طريق اكتفا نكرده است. همواره اهداف و خواستههاى تازهاى فراراه مؤمنين قرار داده و آنان را به مصداق »لتركبن طبقاً عن طبق« وارد مرحله جديدى نموده و نشاط شان را برقرار داشته است.
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وسلم نيز در عرضه نمودن دعوت از شيوههاى گوناگون استفاده نموده و از آنچه كه باعث دلسردى و ملالت و خستگى شود احتراز نموده است.
اما راه حل مشكل دوم، بايد اذعان نمود كه دنياى امروزى با جهان چندين سال قبل بسيار متفاوت است، امروز هر انسانى بدون آنكه پاى خود را خارج از حياط منزل بگذارد توسط رسانههاى دست جمعى و شبكههاى اينترنت به جديدترين معلومات هر چند ضد و نقيض و اضطراب آفرين باشند دست مىيابد و خواهناخواه تحت تأثير قرار مىگيرد. براستى كه چشم و گوش بستن نه براى هر فردى ممكن است و نه راه علاج مىباشد.
از اين رو اگر نوباوگان و نوجوانان عزيز را با برنامههاى مفيد و مؤثر و سازنده مشغول نكنيم، و خود آنها را مسؤول و حساس بار نياوريم، قطعاً با چند موعظه و نصيحت پراكنده نمىتوانيم چشم و گوش آنها را پر كنيم. زيرا اگر انسان تشنه باشد و آب زلال و بهداشتى برايش ميسر نشود، قهراً خود را با آب ناسالم سيراب نموده و عطش بوجود آمده را برطرف مىنمايد و لو اينكه در آينده دچار مرض و گرفتار پريشانى گردد.
اينجاست كه بايد مردانى مخلص و غيور، خردمند و با تجربه، صاحبدل و مؤثر به پا خيزند و با ارائه برنامههاى ارزشمند و با گسترانيدن دام محبت و احترام و پشتوانه اخلاص و للهيت، دلهاى مضطرب و رميده جوانان را فتح كرده و آنان را چنان با اهداف بلند و ارزشهاى برترمشغول نمايند تا اينكه جايى براى امور اضطرابانگيز و مضر باقى نماند براستى كه »خواستن توانستن است،« و همين است جهاد بزرگ.
ارائه الگوى زنده
امروزه سخن بسيار است و كتابها و نوشتهها بىشمارند، صداى برگزارى كنفراسها و جلسهها از هر سو به گوش مىرسد، اما بايد اين واقعيت را پذيرفت كه مردم از شنيدن سخن خسته شدهاند زيرا آنچه را كه كمتر مىيابند و يا اصلاً نمىيابند الگوى زنده و ايدهآل است. مىگويند فلان قانون خوب است فلان سخن بسيار زيبا و جالب است، اما آيا كسى هست كه بر آن عمل كند؟ آيا كسى هست كه به آن قانون پايبند باشد؟ اگر مدام از گذشته سخن به ميان آوريم ولى در حال حاضر نتوانيم الگوئى ارائه دهيم فوراً اين سؤال پيش مىآيد كه شرايط ما با آنها فرق مىكند. اگر آنها مشابه شرايط ما مى زيستند، آنگونه عمل نمىكردند، بنابر اين تنها پاسخ به اين قبيل مشكلات و شبهات ارائه الگوى زنده و نمونه عملى مىباشد.
براى ساختن الگوهاى زنده و عملى راههاى ذيل پيشنهاد مىشود:
1- نخست بايد تعدادى از جوانان سليم الفطره را در نظر بگيريم و تدريجاً آنها را مطابق روشهاى ذيل تربيت نماييم.
2- تشويق و ترغيب به مطالعه كتابهاى مفيد و سودمند
3- برگزارى جلسات منظم و دائم و سخن گفتن از صفات پروردگار و احسانات و نعمتهاى او به منظور ايجاد يقين به امور غيبى و محبت با اللَّه و مطالعات دستجمعى و گروهى
4- مجالست با صالحين و مردان حق.
تاثير مجالست با صالحان و مردان حق
در واقع مجالست و ارتباط با مردان حق پله و نردبان خوشبختى و سعادت مىباشد تجارب بيشمار گذشته و حال گواه است كه بهترين راه رشد و اصلاح جوانان، معاشرت و ارتباط آنان با صالحان و نيكان است
همه عقلاى جهان بر اين امر اتفاق نظر دارند كه طبائع انسانى بر اثر مجالست با افراد تحت تاثير قرار مىگيرد.
براى حل اين معضل ابتدا بايد روش موافقت و سازش رااتّخاد كرد زيرا در واقع ارزشها دو گونهاند:
1- ارزشهائى كه با مفاهيم و معتقدات دينى مستقيماً در تضاد نيستند و در قرآن و حديث مورد نكوهش واقع نشدهاند اين نوع ارزشها اگر به شكل رسم و فرهنگ در ميان قوم وجود دارند، لازم نيست جوانان را به ترك آن دعوت نماييم و بدون دليل آنها را در جنگ ارزشها گرفتار نماييم.
2- ارزشهايى كه واقعاً طبق دستور پروردگار و سنت پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم محكوماند و از ديدگاه شريعت اسلام گناه و معصيت و يا بدعت و خرافات بشمار مىآيند.
اين امور در واقع ارزش نيستند ولى اذهان ناسالم و تبليغات سوء سبب گشتهاند كه عدهاى آنها را ارزش به حساب بياورند. در اين نوع امور نخست بايد ايمان و عقيده و شناخت نسبت به اصول اسلام را تقويت كنيم زيرا هر قدرايمان به اللَّه و رسول او و ايمان به آخرت افزايش بيابد به همان نسبت در دل جوانان نسبت به امور غيراسلامى نفرت و انزجار بوجود مىآيد. هر چه افزايش روشنى و نور بيشتر باشد تاريكى و ظلمت خود بخود برطرف مىشود.
مشكلات اقتصادى
مشكلات اقتصادى بطوريكه همه احساس مىكنند تنها مشكل جوانان نيست، بلكه مشكل بشريت در عصر حاضر است. كشمكش نظامهاى سرمايه دارى و سيستمهاى اقتصادى ديگر و سود جوييها و استثمارهاى بعضى از طبقات جامعه مشكلات متعددى را در زمينه اقتصاد باعث گشته كه براى حل آن بايد كارشناسان و خبرگان در سطح جهان اقدام نمايند.
اما جوانان عزيز به دليل اينكه تازه پاى فعاليت به عرصه زندگى گذاشتهاند و توقعات و آرزوهاى بيشمارى در سر دارند طبعاً بيش از ديگران از معضل اقتصادى رنج مىبرند از آنجائيكه ارائه راه حل اساسى در خور اين مقاله نيست، لذا توجه خوانندگان به چند نكته مهم جلب مىشود.
1- نخستين مطلب اين است كه چون آرزوهاى هر انسانى نامحدود است و خواستهها و نيازها بى شمارند و برآورده شدن همه آنان بهيچ وجه امكانپذير نيست، پس لازم است براى احياء و ايجاد روح قناعت در نسل جوان و تن به بكالت و بيكارى دادن نيست بلكه همزمان با تشويق و تكاپو و تلاش بايد نسل جوان را طورى تلقين كنيم كه بتوانند از حداقل امكانات حداكثر استفاده نمايند. و مخارج اضافى و غير ضرورى را از زندگى شان حذف كنند.
2- مشغول كردن آنان به اهداف بزرگتر و ارزشهاى برتر تا اينكه صرفاً به نيازهاى مادى تن دادن و قربانى شدن براى خواستههاى نفس در اذهانشان خيلى زشت و قبيح گردد.
3- بسيارى از جوانان به دليل اينكه از خانوادههاى مرفه و معروف مىباشند و بزرگان شان داراى شهرت و نوعى برترى اجتماعى بودهاند از اين رو اختيار كردن بسيارى از پيشهها و شغلها را براى خود عار مىپندارند آنها اگر داراى مدارك علمى باشند، بجز پشت ميز يك اداره هر كار ديگرى را باعث كسر شأن خود تصور نموده و اگر داراى مدرك نيستند فقط به دنبال تجارتهاى كلانى هستند كه بتواند شخصيت آنان را بعنوان سرپرست يك مجتمع نشان دهد يا سود كلانى بزودى عايدشان بگرداند در صورتيكه هيچ كدام از اين نوع پندارها با واقعيت همخوانى ندارد.
يك جوان فهميده نبايد گول معيارهاى خود ساخته را بخورد و خود را دچار رنج و نگرانى سازد. و در هر حالى منتظر قضاوت ديگران باشد و گوش به اظهار نظر آنها؛ آخر چرا هميشه بايد ديگران قضاوت كنند؟