«امام علی(ع): زنان را در حجاب و پوشش نگاه دار، زیرا زن «گل» است.»
نهجالبلاغه، نامه31
این بخش متشکل از سه مبحث میباشد؛ در مبحث اول به تشریح مقام و حرمت دختران و زنان از دیدگاه اسلام و اقوام دیگر خواهیم پرداخت، در مبحث دوم پیشینۀ حجاب را در میان اقوام باستان تاکنون بیان میکنیم و در مبحث سوم نیز چگونگی نفوذ بیحجابی را در ایران بررسی خواهیم کرد:
مبحث اول: مقام و حرمت دختران و زنان از دیدگاه اسلام و اقوام دیگر
شایسته است که قدر و منزلت دختران و زنان از منظر شارع مقدّس احراز گردد و انصاف نیست که قبل از مطالعه و تعمّق در احکام الهی و ارشادات قرآنی و نیز بررسی وضع گذشتۀ زن در اعتقادات پیشین مردم ماقبل (تا زمان) مبعث رسول اکرم(ص) مبادرت به نتیجهگیری نمود. قبل از ظهور اسلام، اعراب جاهلیت رسم زشتی داشتند که به موجب آن دختران خود را زنده به گور میکردند، این رسم ناپسند ریشه در ننگ شمردن فرزند دختر داشت، اما بعد از طلوع خورشید اسلام در شبه جزیرۀ عربستان، قرآن این رسم را جاهلانه دانسته و آن را تقبیح نمود:
«وَاِذا بُشِّرَ اَحَدَهُمْ بَالْنثی ظَلَّ وَجْهُهُ مِسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِيم يَتَواری مِنَ الْقَومِ مِنْ سُوء ما بُشِّرَ بِهِ اَيُمْسِکُهُ عَلی هُونٍ اَمْ يَدُسُّهُ فِی التُّرابِ اَل سآءَ مايْحکُمُون.»[1]
ترجمه: «و آنگاه که یکی از ایشان را (مردم دوران جاهلیت را) به دختری مژده میدادند، رویش از فروخوردن غیظ سیاه میگردید، خود را از مردم پنهان میکرد، از شرمندگی و زشتی امری که از باب مژده به او میدادند. از این رو نمیدانست که باید او را با قبول ذلّت و زبونی نگه داشته، بزرگ کند یا او را مثل سنّت دیرینهایکه مرسوم بوده، زنده به گور نماید. به هر صورت آگاه باشید که چه غلط حکم میکردند.»
در قبائل ابتدایی (که نمونههای آن تا به امروز موجود است) زن را چون حیوانات به پلیدترین کارها وامیداشتند، از نفس کشیدن در کنار زن احتراز میکردند، به بهای اندک ایشان را میفروختند. در روسیه تازیانهای به داماد میدادند تا همسر خود را بزند. همه جا ارزش زن خیلی کمتر از مرد بود. در آتن، زنان در اموالی که بیش از بیست من جو بود حقّ خرید و فروش نداشتند. زن یونانی حق عقد قرارداد نداشت، نمیتوانست بیش از مبلغ ناچیزی وام بستاند، اقامه دعوی در محکمه برای او ممکن نبود. در قوانین سولون اعمالی که تحت تأثیر زنان صورت گرفته بود اعتبار قانونی نداشت، زن پس از مرگ شوهر از ارث او سهمی نمیبرد. در اسپارت وقتی از پسر زائیدن زن مأیوس میشدند او را به مرگ محکوم میکردند. از جمله امثال رومیان این بود: «زن را نمیتوان انسان نامید.» در ایران وضع بهتر بود، عزّت و کرامت زن را بیشتر در پرده داشتن او نشان میدادند از این جهت در نقشهای ایران باستان کمتر به صورت زن برخورد میکنیم، با این وجود در قوانین ساسانی زن دارای شخصیت حقوقی نبود (از اشیاء بود). در هند و دیگر جاهای آسیا، بسیاری از معبدها زنانی به نام زنان مقدّس داشتند که روسپی بودند میرقصیدند، نیازهای جنسی راهبان و افراد دیگر را ارضاء میکردند و پول میگرفتند و به راهبان میدادند، گاهی افراد محترم یکی از دختران خود را وقف معبد میکردند. چینیها زن را مصدر ناپاکی و مصیبت میدانستند، در چین غالباً نوزادان دختر را کشته یا به صحرا میافکندند، خویشان برای تولّد دختر تسلیت میگفتند.[2]
در شریعت موسی دختر با بودن پسر ارث میبرد و هر گاه ارث میبرد نمیتوانست با سبط دیگر ازدواج کند، درآخرین بند از وصایای دهگانه تورات زنان در ردیف چهارپایان و اموال منقول به حساب آمدهاند، مادر اگر دختر به دنیا میآورد واجب بود دو بار غسل کند، از دعاهای یهودیان این است: «تبارک الله خالق و سلطان عالم که مرا زن نیافریدی.» در مجمع لاهوتی ماکون بحث بود که آیا زن جسمی بیروح است یا دارای روح میباشد؟ و در نهایت به این نتیجه رسیدند که زن دارای روح نمیباشد. در تعلیمات سن پول به زنان اجازه خواندن، نوشتن و آموختن داده نشده است. در اسپانیا فقط مریم قدّیسه را انسان میدانستند و سایر زنان را برزخی میان انسان و حیوان میدانستند. تا سال 1900 میلادی زن بهندرت دارای حقّی بود که مرد ناگزیر به ادای آن باشد. زنان آفریقا تا قرن نوزدهم همچون بردگان و ابزار کشاورزی خرید و فروش میشدند. در تاهیتی زنان مجبور بودند بچه خوکان را از سینه خود شیر دهند، در آئین برهمنی و هند جامعه به چهار کامت (طبقه) تقسیم میشد و آن طبقهای که به حساب نمیآمدند «باریا» خوانده میشدند و زنان در بسیاری از تکالیف مانند باریاها بودند. قانون مانو مقرر میدارد که زن باید در طول زندگی زیر قیمومیّت مرد باشد، اول پدر بعد همسر و سپس شوهر، باید مرد را ارباب و خدا خطاب کند، همدوش او راه نرود، باید کارها را انجام دهد و پسمانده غذای همسر و پسر را بخورد، زن از کسب دانش محروم بود.[3] عقاید تحقیرآمیزی بسیاری نسبت به زن وجود داشت از قبیل: «زن انسان کاملی نیست.»، «زن هرگز به بهشت راه نخواهد یافت» و نظایر آنها که نتیجه آن غرور مردان سطحینگر و حقارت زنان جاهل به امر الهی بود.[4] و اینک به مقام زن در اسلام میپردازیم:
پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «دختران فرزندانی هستند که جوهره مهربانی، کمک، انس، برکت و آرامش در آنان است.»[5] امام صادق(ع) فرمودهاند: «دختران حسنه و پسران نعمت هستند، حسنه رحمت است و سؤال ندارد ولی از نعمت سؤال میگردد که آیا شکر واقعی و عملی آن به جا آورده شده است یا خیر؟»[6] پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر کس دختری دارد خداوند آماده یاری کردن و برکت دادن به او و آفریدن اوست.»[7]
قرآن کریم میفرماید:
«وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف» [8]
ترجمه: «و برای زنان است حقّی از معروف و خوبی همانند آنچه که برای مردان حقّی برایشان هست.»
مقام زن در اسلام چنان است که در قرآن، سومین سوره مفصّل به «النساء» نامیده شده است و در ده سوره دیگر از قرآن کریم مسائلی مربوط به حقوق وکرامت زن آمده است. همه جا در خطابات عامّ قرآن، زنان مورد خطابند و غیر از این موارد، از بسیاری از مفاهیم قرآن میتوان مطالبی درباره حقوق و منزلت زن استنباط نمود. پیش از اسلام در هیچ قانون از قوانین اجتماعات متمدّن و بزرگ، درباره ارزش واقعی زن، اثر وجودی او و نیز فقط کرامت و حقوق او، نفصیلات فلسفی، روانی و نیز مواد قانونی وجود ندارد. در نظر اسلام زن، عضو جدانشدنی اجتماع است که تا ارزش انسانی و مسؤولیتهای ویژه خود را نشناخته و به کار نبندند و همچنین تا زمانی که اجتماع ارزش و مقام زن را درنیابد آن اجتماع به تکامل نخواهد رسید، زن در اسلام موجودی زیبا، ظریف، مستقل و آرامشبخش است با تقدس دختری، همسری، مادری، خواهری.[9] پیامبر(ص) فرمودند: «از دنیای شما سه چیز را دوست دارم. بوی خوش، زنان و نور چشم نماز را.»
خداوند متعال درباره چگونگی رفتار با زنان میفرماید:
«وَ عاشِروُهُنَّ بِالْمَعْرُوف»[10]
ترجمه: «با ایشان با روشهای معروف و نیک رفتار کنید.»
در اسلام زنان همچون مردان مستحق ارث هستند (آیه شریفه 17 از سوره مبارکه نساء)، در بهرهمندی از کسب و تلاش و پاداش عبادات و نیز الزام به وظائف و مسئولیتها مساوی هستند (آیه شریفه 32 از سوره مبارکه نساء)، زنان نیز همچون مردان استعداد تحصیل معارف، فضیلت و رسیدن به کمالات و نیز استحاق امر صواب و پاداش ثواب را دارند (مستفاد از آیات شریفه 190 الی 195 از سوره مبارکه آل عمران، آیه شریفه 135 از سوره مبارکه احزاب و نیز آیات شریفه 12 و 18 از سوره مبارکه حدید). پیامبر(ص) در آخرین دقایق حیات، به سه چیز سفارش فرمودند که زنان از آن جملهاند.[11] پیامبر اکرم(ص) مهربانترین مردم بود به زنان و کودکان.[12] از پیامبر(ص) پرسیدند: حقّ زنان بر مردان چیست؟ فرمودند: «جبرئیل چندان سفارشی زنان را به من مینمود به طوریکه فکر کردم که در هیچ موردی شوهر نمیتواند حتی نسبت به زن اخم کند.»[13] کنایه از آن است که همواره زن به رفتار مرد اتکاء دارد و عدم توجه همسرش به او باعث فرو ریختن اعتماد به نفس زن میشود این نتکه از جهت روانشناسی به اثبات رسیده است. قرآن کریم در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد میکند، از همسران آدم و ابراهیم، از مادران موسی و عیسی و از زن فرعون در نهایت تجلیل یاد میکند. قرآن وجود زن را مایه خیر، سکون تو آرامش برای مرد میداند.[14] کمتر مردی است که به پایه خدیجه(س) برسد و هیچ مردی به جز پیامبر(ص) و علی (ع) به مقام حضرت زهرا(س) نمیرسد، حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران به غیر از خاتمالانبیاء برتری دارد. اسلام دوست داشتن زن را از اخلاق انبیاء دانسته و میفرماید:
«مِنْ اَخْلاقِ الْاَنْبياءِ حُبُّ النَّساء.»[15]
«بود زن نور چشم اهل بینش که زن باشد جمال آفرینش»
خلاصه اینکه اسلام هرگز درصدد تحقیر و تضعیف زن نبوده بلکه با وضع احکام و قوانین مختلف در جهت حمایت از شأن انسانی زن برآمده است مثلاً حکم تکلیفی «پوشش اسلامی» (حجاب) برای بانوان در جهت تأمین امنیت، حفظ ارزشهای انسانی و کرامت بخشی به زن و … میباشد. در دین مبین اسلام تنها ملاک برتری انسانها به یکدیگر میزان تقوی آنهاست نه جنسیت.
مبحث دوم: پیشینه حجاب در میان اقوام باستان تاکنون
با مطالعه آثار تمدنهای مختلف، چنین به نظر میرسد که حجاب زنان از عادات قدیمه تمدنهای بشری بوده است. زنان یونانی حجابی داشتند که در جزیره خیوس تا مدتها رواج داشته است. اغلب مؤلفین یونانی از حجاب صحبت کردهاند از جمله نوشتهاند «بین لوب» دختر «اولیس» پادشاه یونانی حجاب داشته است. زنهای شهر تب حجاب خاصی داشتهاند که مقابل دو چشم سوراخی داشته برای اینکه چشمها بتوانند ببینند (نظیر روبند). دختران اسپارتی پس از شوهرکردن حجاب میگرفتند. نقوش تاریخی نشان میدهد که زنان اسپارتی سر را میپوشاندند ولی صورتشان باز بوده است و موقعی که به بازار میرفتند حجاب داشتهاند. در کیش آرایی زنان محترم و اشرافی محبوب بودهاند. زنان محترم ایرانی برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنها را از زنان عادی و طبقه چهارم امتیاز دهد صورت خود را میپوشاندند و گیسوان خود را دراز نگاه میداشتند.[16]
قدر مسلم این است که در ایران باستان، در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آنچه که در اسلام آمده است سختتر و شدیدتر بوده است، اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در میان اعراب پیدا شده است. در ایران باستان، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند. در هند حجاب سختی وجود داشته است ولی به درستی روشن نیست که سابقه رواج حجاب در میان زنان هندی به قبل از نفوذ اسلام در این کشور برمیگردد یا پس از نفوذ اسلام در آن، هندوهای نامسلمان تحت تأثیر مسلمانان و خصوصاً مسلمانان ایرانی حجاب زن را پذیرفتهاند. به هر حال آنچه مسلم است این است که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست، اما اینکه حدود حجاب اسلامی با حجابی که در ملل باستانی وجود داشت یکی است یا خیر؟ و اینکه علت و فلسفهای که از نظر اسلام حجاب را لازم میشمارد همان علت و فلسفهای است که در جاهای دیگر جهان منشاء پدیدآمدن حجاب شده است یا خیر؟ بحث خاص خود را میطلبد ولی بحث ما وجود اصل حجاب و پوشش است.
مبحث سوم: چگونگی نفوذ بیحجابی در ایران
یکی از ثمرات شوم هجوم فرهنگی غرب به ایران تغییر لباس و رواج بیحجابی (البته بیحجابی درجات متفاوتی دارد) در میان قشرهایی از جامعه میباشد و از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان «کشف حجاب»[17] و در این اواخر «رفع حجاب» یاد میشد و در حقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی (حجاب) و ترویج لباسهای غربی نبود. اجرای این برنامه محتاج دو شرط بود: اول: یک زمینه فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش لباس غربی و در نتیجه برداشتن حجاب اسلامی، دوم: یک عامل اجرا که زور و قدرت داشته باشد و به اسلام معتقد نباشد. عامل اجرا، رضاخان، مأمور و سرسپرده دولت استعمارگرانگلیس بود که وظیفه داشت «ایران را هر چه زودتر از حضیض[18] ذلّت به اوج عزّت برساد و از گمراهی به شاهراه ترقی هدایت نماید!» و در پی اجرای همین مأموریت موظف بود به زور لباس مردان را متحدالشکل کند و بر سر همهی آنها کلاه پهلوی بگذارد و چادر را نیز از سر زنان بردارد. اما شرط اول، یعنی زمینه فرهنگی و اجتماعی پذیرش لباس غربی را، غربزدهها تأمین کردند، آنان اسلام را نمیشناختند و به غرب خوشبینی مطلق داشتند. در واقع این قشر معدود، همان قشری بودند که قبل از فرو رفتن در لباس غربی، فرهنگ غرب را پذیرفته بودند و تغییر لباس، آخرین و بیرونیترین پوستهای بود که در وجود آنها تغییر میکرد.[19]
در سالهای قبل و بعد از 1314، آنها که تغییر لباس را پذیرفتند، همان کسانی بودند که فرهنگ غربی را پذیرفته بودند و آنها که آن را نپذیرفتند دقیقاً همان کسانی بودند که آن فرهنگ را نپذیرفته بودند و گول به اصلاح «ترقی»، «آزادی» و «تساوی حقوق» را نخورده بودند و همان کسانی بودند که در برابر آن همه زور و فشار مقاومت کردند. رضاخان میخواست زنان را از کیسه چادر بیرون آورد. و آنان را وارد دنیای پرنور و مترقی جدید کند، ولی اکثریت عظیم این مردم در برابر این پیشنهاد به ظاهر ساده و منطقی، تا سرحد جان مقاوم تکردند و حتی حاضر شدند کفن بپوشند اما لباس غربی نپوشند. ماجرای دردناک مسجد گوهرشاد مشهد و آن جمع کثیری که در مخالفت با بیحجابی رضاخانی با دست خالی در برابر اسلحه ایستادند و کشته شدند، سند افتخار ملتی است که تا پای جان میکوشد از معنویت و فرهنگ الهی خود دفاع کند. رضاخان و مزدوران او با تمام قوا کوشیدند چادر را از سر زنان بردارند، پاسبانهای آن زمان موظف بودند هر کجا زنی را با چادر دیدند او را دنبال کنند و چادر و روسری او را بکشند و پاره کنند. اما مردم ما ایستادند و مقاومت کردند و دستگاه حکومتی پهلوی علیرغم همه زورها، فشارهای اجتماعی و تبلیغاتی خود روز به روز خود را در این مساله شکست خوردهتر دید. بالاخره همان زنانی که اجازه ندادند رضاخان با برداشتن حجاب آنان، پرچم بیگانه را بر تن آنان بپوشاند، چهل و چند سال بعد، با همان چادرها، دوش به دوش برادران خود در یک انقلاب خونین با برانداختن دودمان پهلوی، به سلطه فرهنگ رضاخانی خاتمه دادند.[20]
امروزه به اصطلاح روشنفکرانی (در داخل یا خارج کشور) وجود دارند که الزام زنان و دختران جوان را به رعایت حجاب اسلامی، خلاف دموکراسی و حقوق و آزادیهای فردی میدانند. حال ما از همین افراد میپرسیم که آیا پاره کردن چادر و روسری زنان و دختران و برداشتن حجاب مطلوبشان در زمان رضاشاه خلاف اصول دموکراسی و حقوق و آزادیهای فردی نبود؟
نتیجه:
برخلاف اقوام و تمدنهای گوناگون که زن را تحقیر کرده و حتی او را انسان ندانسته و در ردیف اشیاء و اموال قرار میدادند و حقوقی هم برای او قائل نبودند. اسلام زنان را تکریم کرد و آنان را در کنار مردان و مایه آرامش مردان قرار دارد و تنها ملاک برتری انسان را نسبت به یکدیگر میزان تقوای آنها دانست و برای زنان حقوقی مشخص را تعریف کرد.
آنچه مسلم است این است که حجاب قبل از اسلام، در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست.
رضاخان پهلوی با حمایت بیگانگان برای برداشتن حجاب و عفت بانوان ایرانی تمام تلاش خود را به کار بست اما با مقاومت ایرانیان غیور، این طرح شوم شکست خورد
بخش دوم
بررسی شرعی و فرهنگی حجاب (پوشش اسلامی)
«زن بدون حجاب همچون خانهای است بیحصار»
این بخش متشکل از دو مبحث است؛ در مبحث اول به بررسی ابعاد شرعی و فقهی «حجاب» خواهیم پرداخت و در مبحث دوم از رابطه لباس و «حجاب» با فرهنگ سخن خواهیم گفت:
مبحث اول: بررسی شرعی و فقهی حجاب (پوشش اسلامی)
این مبحث دربردارنده دو گفتار است؛ در گفتار اول به تعریف اصطلاح «حجاب»[21]، تعیین حدود و ثغور آن و نیز بیان احکام و فتاوای مرتبط با موضوع خواهیم پرداخت، در گفتار دوم از فلسفهی حجاب، دلایلی بر لزوم آن و ایرادات و اشکالات وارده بر آن سخن خواهیم گفت:
گفتار اول: تعریف حجاب و تعیین حدود آن
در این گفتار به تعریف «حجاب»، تعیین حدود آن و نیز بیان احکام و فتاوای فقهی مربوط با موضوع خواهیم پرداخت:
بند اول: تعریف «حجاب»
حجاب در لغت و همچنین در اصطلاح عرفی و شرعی معانی دقیقی دارد:
الف: تعریف لغوی
در بحث حجاب، اولین گام روشن شدن معنای لغوی «حجاب» است که در عصر ما این کلمه برای پوشش[22] زن معروف شده است. کلمه حجاب در لغت به معانی پرده، چادر، روپوش، روبند، آنچه که با آن چیزی را بپوشانند و چیزی که مانع بین دو چیز دیگر باشد، است. جمع آن «حُجب» است.[23] به معنی «پوشیدن» نیز میباشد، که البته بیشتر به معنی «پرده» استعمال میشود. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیلهی پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.[24]
ب) تعریف عرفی
برای دانستن معنای عرفی حجاب، باید به عرف[25] منطقه مورد نظر رجوع کرد. در چنین مناطقی معنای عرفی حجاب تحت تأثیر شرایط خاص جغرافیایی، اقلیمی، سبک زندگی و آداب و رسوم خاص آن منطقه میباشد. برای مثال نوع پوشش و حجاب زنان عشایری، ترکمنی، جنوبی، شمالی، کردی و … تحت تأثیر عرفهای محلیشان میباشد. اما در کل، معنای عرفی حجاب متأثر از معنای شرقی آن میباشد، عرف پوششی را حجاب مینامد که ویژگیهای پوشش اسلامی را دارا باشد، تمام بدن زن را بپوشاند و محرک برای مردان نباشد.
ج) تعریف شرعی
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقها در کتاب الصلوه و همچنین در کتاب النکاح که درباره حجاب سخن گفتهاند کلمه «ستر» را به کار بردهاند (که تعبیر حجاب است) در آیات مربوط به حجاب (که متعاقباً به آن خواهیم پرداخت) لغت «حجاب» به کار نرفته است بلکه حدود پوشش زن و تماسهای او با نامحرمان بیان شده است. آیهای که در آن کلمه «حجاب» به کار رفته است آیه شریفه 53 از سوره مبارکه احزاب است که درباره زنان پیامبر(ص) میباشد و به آیه حجاب[26] معروف است. حجاب در اسلام به این معناست که زن باید در مواجهه با نامحرمان تمام بدن خود را بپوشاند به استثنای صورت و دستها از مچ به پایین، و نیز صورت و دستها باید بدون هیچگونه آرایش و زینتی وزن در کمال وقار و حیا بدون هیچگونه خودنمایی در اجتماع حضور یابد. فتوای فقها نیز مؤید همین مطلب است.[27]
بند دوم: حجاب در قرآن و احادیث
در قرآن کریم آیات مربوط به «حجاب» در دو سوره مبارکه نور و احزاب آمده است. در سوره مبارکه نور آیهای که مربوط به حجاب است آیه شریفه 31 میباشد و چند آیه قبل از آن در حکم مقدمه این آیه میباشد:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُصْنَ مِنْ اَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لايُِبْديَنَ زينَتَهُنَّ اِلّا ما ظَهَرَ مِنْها وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُنُوبِهِنَّ وَلايُبْدينَ زينَتَهُنَّ اِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ اَوْ آبائِهِنَّ اَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ اَوْ اَبْنائِهِنَّ اَوْ اَبْنآءِ بُعُولَتِهِنَّ اَوْ اِخْوانِهِنَّ اَوْ بَنی اِخْوانِهِنَّ اَوْ بَنی اَخَواتِهِنَّ اَوْ نِسآئِهِنَّ اَوْ ما مَلَکَتْ اَيْمانُهُنَّ اَوِالتّابِعينَ غَيْرِ اُولِی الْاِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ اَو الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُا عَلی عَوراتِ النِّسآءِ وَلايَضْرِبْنَ بِاَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَم، ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبوُآ اِلَی اللهِ جَميعاً اَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلُّکُمْ تُفْلِحُونً.»[28]
ترجمه: «ای رسول زنان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه که قهراً ظاهر میشود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشاند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود و پدران و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود پسران برادر و پسران خواهران خود و زنان خود (یعنی زنان مسلمه) و مملوکان خویش و اتباع (خانواده که رغبت به زنان ندارند) از زن و مرد یا طفلی که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند و آنطور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود و ای اهل ایمان همه به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.»
در این قسمتها به تحلیل آیه فوقالذکر میپردازیم:
خداوند تبارک و تعالی در ابتدای آیه میفرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ اَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»[29] ترجمه: «ای پیامبر زنان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند.» خداوند (عزوجل) در این قسمت از آیه زنان مؤمن را به عفت چشم و پاکدامنی[30] مکلف میکند.[31] در قسمت بعدی آیه آمده است: «وَلايُبْدينَ زينَتَهُنَّ اِلّا ما ظَهَرَ مِنْها»[32] ترجمه: «و زینت و آرایش خود را جز آنچه که قهراً ظاهر میشود بر بیگانه آشکار نسازند.» «کلمه زینت»[33] در عربی از کلمه «زیور»[34] فارسی اعم است، زیرا «زیور» به زینتهایی گفته میشود که از بدن جدا میباشد مانند طلا وجواهرات، ولی کلمه «زینت» هم به این دسته (زیورهای جدا از بدن) و هم به آرایشهایی که به بدن متصل است گفته میشود مثل سرمه و خضاب. براساس این آیه، زنان و دختران نباید زینتهای خود را «اعم از آرایش و زیور» آشکار سازند. اما بحث «زینت» دو استثناء مهم دارد:[35]
الف) استنثاء اول: «اِلّا ما ظَهَرَ مِنْهَا»[36] یعنی: «جز زینتهایی که قهراً آشکار میشود.» از این عبارت چنین استفاده میشود که زینتهای زن دو نوع است: «زینتهای آشکار» و «زینتهای نهان». پوشانیدن زینت آشکار واجب نیست اما پوشانیدن زینتهای مخفی واجب است. و اما یک سوال: زینت آشکار و زینت نهان کدام است؟ درباره این استثناء از قدیمترین زمانها از صحابه، تابعین و ائمه اطهار(ع) سوال شده و به آن پاسخ داده شده است. در تفسیر مجمع البیان آمده است: دربارهی این استثناء سه نظریه وجود دارد: نظر اول: مراد از «زینت آشکار»، جامعه هاست (جامعههای رو) و مراد از «زینت نهان»، پای برنجن[37]، گوشواره و دستبند است.[38] نظر دوم: منظور از «زینت ظاهر»، سرمه، انگشتر و خضاب دست است. یعنی زینتهایی که در چهره و دودست تا مچ است.[39] نظر سوم: منظور از «زینت آشکار» خود چهره و دو دست تا مچ است.[40]
درباره این استثناء از ائمه اطهار(ع) بسیار سوال شده است و در اینجا ما چند روایت از کتب حدیث نقل میکنیم که غالباً در «تفسیر صافی» نیز نقل شده است. ظاهراً در روایات شیعه در این زمینه اختلافی نیست: از امام صادق(ع) پرسیدند: مقصود از زینت آشکار چیست؟ فرمودند: «زینت آشکار عبارت است از سرمه و انگشتر.» امام باقر(ع) فرمودند: «زینت ظاهر عبارت است از جامه، سرمه، انگشتر، خضاب دستها و النگو» ابوبصیر میگوید از امام صادق(ع) تفسیر «اِلّا ما ظَهَرَ مِنْها»[41] را خواستم، فرمودند: «عبارت است از انگشتر و دستبند.» با توجه به آنچه که از روایات برداشت میشود، آشکار بودن زینتهای آشکار همچون سرمه و خضاب دستها مانعی ندارد و این نکته با فتوای بعضی از مراجع تقلید تطبیق نکند (هر چند فتوی مخالفی وجود ندارد و هر چه هست به اصطلاح احتیاط است نه فتوای صریح)[42] و حال سوال این است که فلسفه استثنای زینتهای آشکار از قبیل سرمه، خضاب، حلقه و انگشتر و مواضع آنها از قبیل چهره و دو دست تا مچ چیست؟ در «تفسیر کشاف» آمده است: «فلسفه آن این است که پوشانیدن اینها برای زن حرج[43] است، برای زن کار دشواری است زیرا زن چارهای ندارد از اینکه با دو دستش اشیاء را بردارد یا بگیرد و چهرهاش را بگشاید خصوصاً برای شهادت دادن، در محاکمات و در موقع ازدواج، این است معنی جمله «اِلّا ما ظَهَرَ مِنْها»[44] خداوند (جل جلاله) در قسمت بعدی آیه میفرماید: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُنُوبِهِنَّ»[45] ترجمه: «و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه (روسری، شاید به تعبیر بهتر چادر) بپوشانند.» زنان عرب معمولاً قبل از نزول این آیه، پیراهنهایی میپوشیدند که گریبانهایشان باز بود، دور گردن و سینه را نمیپوشانید، روسریهایی هم که روی سرخود میانداختند از پشت سر میآویختند (همان طوری که الآن بین مردان عرب متداول است)، به طور طبیعی گوشها، بناگوشها، گوشوارهها، جلو سینه و گردن نمایان میشد. این آیه دستور میدهد که باید قسمت آویخته همان روسریها را از دو طرف روی سینه و گریبان خود بیفکنند تا قسمتهای یاد شده پوشیده گردد. این آیه در کمال صراحت حدود پوشش لازم را بیان میکند.[46]
ب) استثناء دوم: «وَلَايُبْدينَ زينَتَهُنَّ اِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ اَوْ آبائِهِنَّ اَوْ …» ترجمه: «و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود و پدران و …» این قسمت از آیه اشخاصی را نام میبرد که در اصطلاح فقهی «محارم» خوانده میشود، محارم اشخاصی هستند که آشکار نمودن زینتهای پنهان برای آنان جایز است. این اشخاص عبارتند از: 1) «لِبُعولَتِهِنَّ»: شوهران 2) «ابآئِهِنَّ»: پدران 3) «ابآء بُعُولَتِهِنَّ»: پدرشوهران 4) «اَبْنائِهِنَّ»: پسران 5) «اَبْناءِ بُعُولَتِهنَّ»: پسرشوهران 6) «اِخْوانِهِنَّ»: برادران 7) «بَنی اِخْوانِهِنَّ»: پسربرادران 8) «بَنی اَخَواتِهِنَّ»: پسر خواهران 9) «نِسائِهِنَّ»: زنان 10) «مامَلَکَتْ اَيْمانُهُنَّ»: مملوکان 11) «التّابِعينَ غَيْرِ اُولِی الْاِرْبَةِ»: طفیلیانی که کاری با زن ندارند. 12) «الطِّفْلِ الِّذينَ لَمْ يَظْهَروُا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ»: کودکانی که از امور جنسی بیخبرند یا توانایی کار زناشویی ندارند. درباره چهار مورد اخیر چند نکته را باید خاطرنشان کنیم: نکته اول: طبق روایات وارد شده و فتوای فقها، بی لباس یا کم لباس شدن زن مسلمان در برابر زنان نامسلمان کراهت دارد زیرا ممکن است زنان نامسلمان زیباییهای زنان مسلمان را برای شوهران و برادران خود توصیف کنند (که این مساله ممکن است فتنهانگیز باشد) نکته دوم: به موجب روایات مملوکان اعم از کنیز و غلام است ولی فتوای فقها با آن هماهنگی ندارد. نکته سوم: جمله «اَلتِّابِعينَ غَيْرِ اُولِی الْاِرْبَةِ»[47] به طور مسلم شامل دیوانگان و افراد بُله (که دارای شهوت نیستند و جاذبههای زنان را درک نمیکنند) میگردد اما میتوان خواجگان را هم در این گروه قرار داد. نکته چهارم: در این آیه منظور از کودک، کودک غیرممیز[48]، کودک ممیز[49] نابالغ و حتی کودکی که به حد بلوغ[50] نزدیک است، میباشد.[51]
در تعریف حجاب گفتیم: «حجاب» به این معنی است که زن در مواجهه با نامحرمان تمام بدن خود را به استثناء صورت و دو دست تا مچ بپوشانند. حال سوال این است که چه کسانی به زن محرم[52] و یا نامحرم[53] میباشند؟ در پاسخ باید گفت که «محارم» سه دستهاند: 1) نسبی، 2) سببی، 3) رضاعی. «محارم نسبی» عبارتند از: پدر، پدر پدر هر چه قدر بالا روند، پدر مادر هر چقدر بالا روند، برادر، پسر، برادر و خواهر، پسرپسر برادر و خواهر هر چقدر که پایین روند، عمو، دایی، عمو پدر و مادر هر چقدر بالا روند، دایی پدر و مادر هر چقدر که بالا روند، پسر دختر برادر و خواهر هر چقدر پایین روند، زنان، پسر پسر و پسر دختر هر چقدر که پایین روند، «محارم سببی» عبارتند از: شوهر، داماد نسبت به مادر زن و مادر زن و مادر پدر زن هر چقدر بالا روند[54]، پدر شوهر و پدر پدر شوهر هر چه بالاتر روند و نیز پسر شوهر و نوه پسری و دختری شوهر هر چه پایین آیند (چه در موقع عقد باشند یا بعداً به دنیا بیایند)[55]، اگر زن پدر زن، مادر زن انسان نباشد به او محرم نیست.[56] «محارم رضاعی»: اگر زنی بچهای را با شرایطی[57] شیر دهد، آن بچه به این افراد محرم میشود: 1) خود آن زن و آن را «مادر رضاعی» میگویند 2) شوهر زن که شیر مال اوست و آن را «پدر رضاعی» میگویند 3) پدر و مادر آن زن هر چه بالا روند (اگر چه پدر و مادر رضاعی او باشند) 4) بچههایی که از آن زن به دنیا آمدهاند یا به دنیا میآیند 5) بچههای فرزندان آن زن هر چه پایین روند چه از فرزند او به دنیا آمده باشند و چه فرزند او و آن بچهها را شیر داده باشد 6) خواهر و برادر آن زن اگر چه برادر و خواهر رضاعی باشند 7) عمو و عمه آن زن اگر چه رضاعی باشند 8) دائی و خاله آن زن اگر چه رضاعی باشند 9) اولاد شوهر آن زن که شیر از اوست هر چه پایین روند اگر چه اولاد رضاعی باشند 10) والدین شوهر آن زن که شیر از او است هر چه بالا روند 11) خواهر و برادر شوهری که شیر از اوست اگر چه خواهر و برادر رضاعی باشند 12) عمو، عمه، دایی و خاله شوهری که شیر از اوست هر چه بالا روند اگر چه رضاعی باشند.[58]
خداوند تبارک و تعالی در دنباله آیه میفرماید: «وَلا يَضْرِبْنَ بِاَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ»[59] ترجمه: «آنطور پای به زمین نزندد که خلخال و زینتهای پنهان پاهایشان آشکار شود.» زنان عرب معمولاً خلخال به پا میکردند و برای اینکه به دیگران بفهمانند که خلخال گرانبهایی به پا دارند پای خود را محکم بر زمین میکوبیدند. آیه کریمه زنان را از چنین کاری نهی فرموده است. از این آیه میتوان چنین برداشت که هر چیزی که باعث تحریک و جلب توجه نامحرمان میگردد ممنوع است.[60]
آیات شریفه 58، 59 و 60 از سوره مبارکه نور نیز مربوط به همین مباحث است. خداوندن در آیه شریفه 60 از سوره مبارکه نور میفرماید: «وَالْقَواعِدُ مِنَ النِّسآءِ الِّلاتی لايَرجُونَ نِکاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ اَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَتَرِّجاتٍ بِزينَةٍ وَ اَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللهُ سَميعٌ عَليمٌ» ترجمه: «و زنان سالخورده که از باروری و عادت بازنشسته و امر نکاح ندارند بر آنان باکی نیست اگر خود را به زینتی نیاراستهاند و قصد خودنمایی ندارند نزد نامحرمان جامه خود را از تن به زمین نهند و اگر باز هم عفت و تقوی بیشتر گزینند برای آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است.»
این آیه، سومین استثناء در مساله حجاب است. استثناء اول (عدم وجوب پوشش صورت و دو دست تا مچ در نزد نامحرمان) و استثناء دوم (عدم وجوب رعایت حجاب در نزد محارم) در آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور آمده است. در آیه فوق از جمله: «اَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ»[61] این طور استنباط میشود که زن دو نوع لباس دارد: 1) لباس بیرون منزل 2) لباس داخل منزل- آنچه که جایز است این است که زنان سالخورده میتوانند لباس رو را در بیاورند ولی در عین حال به آنان اجازه خودنمایی و خودآرایی داده نشده است.[62] و همچنین از جمله «وَاَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خِيْرٌ لَهُنَّ»[63] این طور استنباط میشود که از نظر اسلام زن هر چقدر بیشتر جانب عفاف و حجاب را نگه دارد برایش بهتر است. [64]
آیات فوقالذکر، آیات اصلی مربوط به حجاب در قرآن کریم است. آیات شریفه 59 و 60 از سوره مبارکه احزاب نیز در همین زمینه است که میتوان در حاشیه این مطلب به آنها پرداخت: «يآ اَيُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِاَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِسآءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابيبِهِنَّ ذلِکَ اَدْنی اَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَکانَ اللهُ غَفوراً رَحيماًُ»[65] ترجمه: «ای پیامبر با زنان ودختران خود و زنان مومنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند که این کار برای اینکه آنها (به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعرض وجسارت (هوسرانان) آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا (در حق خلق) آمرزنده و مهربان است.»
در این آیه دو مطلب را باید بررسی نمود: اول؛ «جلباب» چیست؟ و نزدیک کردن آن یعنی چه؟ دوم؛ جمله «شناخته شوند و مورد آزار واقع نشوند» به چه معناست؟ مطلب اول: در اینکه جلباب چیست نظرات مفسرین و لغویین مختلف است و به دست آوردن معنای صحیح کلمه دشوار است. در المنجد آمده است: «جلباب پیراهن یا لباس گشاد است.» در مفردات راغب که کتاب دقیق و معتبری است آمده است: «جلباب یعنی پیراهن و روسری.» در لسان العرب آمده است: «جلباب جامهای است که از چهارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر است.» در تفسیر مجمع البیان هم به روسری معنا شده است. آنچه صحیحتر به نظر میرسد این است که در اصل، کلمه «جلباب» شامل هر جامه وسیع میشده است ولی غالباً در مورد روسریهایی که از چهارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بوده است به کار میرفته است. بنابراین مقصود از نزدیک ساختن جلباب، پوشاندن خود با آن میباشد.[66] و اما مطلب دوم: درباره جمله «ذَلِکَ اَدْنی اَنْ يُعْرَفْنَ فَلايُؤْذَيْنَ»[67] دو نظریه مطرح است: گروهی معتقدند که معنی جمله فوق این است که بدین وسیله شناخته میشوند که آزادند نه کنیز، پس مورد تعقیب و آزارجوانان قرار نمیگیرند. عدهای نیز بر این باورند که معنی جمله این است که بدینوسیله شناخته میشوند که زنان نجیب و عفیف[68] میباشند و بیماردلان از اینکه به آنها طمع بندند چشم میپوشند.[69] ظاهراً نظریه دوم صحیح است.
احادیثی هم در زمینه عفاف و حجاب وارد شده است:
امیرالمومنین علی(ع) فرمودهاند: «زَکاةُ الجَمالِ الِعفافُ» ترجمه: زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است. و نیز فرمودهاند: «پیامبر خدا (ص) از اینکه زن خود را برای غیرهمسرش بیاراید نهی فرمودند، پس اگر زن چنین کاری کند بر خدای عزّوجلّ حقّ است که او را بوسیله آتش دوزخ بسوزاند.» پیامبر اکرم (ص) به حضرت فاطمه (س) فرمودند: ای فاطمه! هیچ زنی نیست که زیباییها و جمال خود را زینت کند و با زیباترین جامههای خود از خانه خارج شود تا نگاه مردان را به سوی خود جلب کند مگر اینکه همه ملائکه آسمانها و زمین او را نفرین خواهند کرد و تا زمان مرگ در غضب الهی خواهد بود و پس از مرگ فرمان داده میشود که او را در دل آتش بیفکنند.»[70]
ج) الگوهای عفاف
در قرآن کریم اوج عفاف را در حضرت مریم(س) ملاحظه میکنیم، وقتی خدای متعال اراده فرمود حضرت عیسی(ع) را به حریم قدیسه عطا کند، جبرئیل را به شکل یک مرد زیبا و متوازن بر او مجسم ساخت[71] اما حریم جبرئیل را هم موعظه کرد[72] نماد برجستهتر عفاف و حجاب، فاطمه زهرا(س) است. روزی ایشان در خانه خود در حالیکه پیامبر(ص) نیز حضور داشتند عطر استعمال کرده بودند، فرد نابینایی به نام این مکتوم برای ملاقات با پیامبر(ص) داخل شد حضرت فاطمه(س) بلند شدند و جلباب (چادر) پوشیدند. بعد از اینکه ابن مکتوم رفت پیامبر(ص) از فاطمه(س) سوال فرمودند: «فاطمه جان، ابن مکتوم که نابینا بود چادر بر سر کردن برای چه بود؟» فاطمه(س) فرمود»: «درست است که ابن مکتوم مرا نمیدید اما من او را میدیدم و نیز من عطر استعمال کرده بودم او بوی مرا استشمام میکرد لذا من این جلباب را برخود پوشاندم تا بوی عطر من به شامهی ابن مکتوم نرسد.»[73]
بند سوم: حدود پوشش
آیا پوشش در اسلام حدودی دارد؟ اگر دارد به چه میزان است و حدود و ثغور آن کجاست؟ شایسته است که مواردی را که از نظر فقه اسلامی قطعیالصدور و مسلم است، معرفت یافته، آنگاه موارد اختلافی را به بحث بگذاریم:
اول: آنکه پوشانیدن همه بدن به استثنای صورت و دو دست از مچ طبق آیات شریفه قرآن برای زن واجب است. لذا از لحاظ فقه اسلام هیچ گونه تردیدی وجود ندارد زیرا این امر، از ضروریات و مسلمات دین است. دوم: مساله وجوب «پوشش اسلامی» را که تکلیف زن است از مساله «حرمت نظر» بر زن که مربوط به مرد است باید تفکیک کرد، ممکن است کسی به عدم وجوب پوشاندن صورت و دو کف دست برای زن و نیز به حرمت نظر از جانب مرد نظر دهد زیرا هر یک حکم جداگانه شرعی دارد و لذا ما بین این دو حکم، ضرورتی به کشف ملازمه نمیباشد.[74] سوم: در مساله جواز نظر تردیدی نیست که اگر از روی «تلذّذ»[75] و یا «ریبه» باشد حرام است[76]، حتی در مورد محارم، که در طرف مقابل ایجاد خوف کند. تنها موردی که استثناء شده است نظری است که مقدمه خواستگاری است که غالباً برای آن است که بفهمد پذیرش برای او خواهد بود یا خیر و آیا سکینه در دل و ذهن او ایجاد میکند یا خیر، که در این مورد اگر تلذّذ هم باشد که جنبه الهی داشته باشد (یعنی او را به یاد خدا بیندازد) جایز است و در غیر این صورت چنانچه لذت شیطانی به او دست دهد آن ازدواج در راه خدا نمیباشد زیرا دیده بصیرت او را کور مینماید[77] بعد از اینکه موارد قطعی پوشش را بیان کردیم اینک به پوشش «صورت و دستها تا مچ»[78] میپردازیم:
مساله حجاب برحسب اینکه پوشانیدن صورت و دستها از مچ به پایین واجب باشد یا نباشد دو فلسفه کاملاً متفاوت پیدا میکند. اگر پوشانیدن صورت و دستها از مچ را لازم بدانیم در حقیقت طرفدار فلسفهی پردهنشینی و خانهنشینی زن خواهیم بود. ولی اگر زن را موظف به پوشانیدن تمام بدن به استثناء صورت ودستها از مچ و نیز عدم خودآرایی و خودنمایی در نزد نامحرمان نمائیم و در نقطه مقابل مردان را هم به عفت چشم و ترک نظر حرام موظف بدانیم، آنگاه طرفدار فلسفه دیگری هستیم و آن این است که لزومی ندارد که زن حتماً خانهنشین و پردهنشین باشد بلکه صرفاً و حتماً باید این فلسفه رعایت گردد که هر نوع روابط جنسی «باید» به محیط خانواده و روابط مقدّس زوجین اختصاص داشته باشد و محیط اجتماع «باید» از بیبندوباریهای جنسی پاک باشد و هیچگونه کامجویی اعم از بصری، لمسی و سمعی نباید در خارج از کادر همسری صورت بگیرد.[79] در این صورت است که زن میتواند با «احساس امنیت» به انواع فعالیتهای اجتماعی[80] بپردازد.[81] به لحاظ حقوقی، الزام زن به پوشانیدن چهره و دو دست از مچ خلاف حقوق و آزادیهای فردی است چرا که این امر باعث محرومیت زن از بسیاری از فعالیتها و حقوق انسانی[82] میشود در حالیکه احترام به حقوق و آزادیهای فردی یکی از اصول مسلم حقوقی است. از سوی دیگر، پوشانیدن چهره و دو دست از مچ، برای حضور بانوان در محاکم، اقامه شهادت، ازدواج آنها و حتی قراردادهای خصوصی آنان به غیر و … مسالهساز شده و قطعاً محاکم، ضابطین دادگستری و سایر دستگاههای ذیربط را با مشکلات مهمی روبرو خواهد کرد.
شایان ذکر است که ایرادهایی که مخالفان حجاب به مساله حجاب میگیرند در صورتی وارد است که پوشانیند صورت و دستها تا مچ را لازم بدانیم ولی اگر پوشانیدن آنها را واجب ندانیم، در پوشایندن سایر قسمتهای بدن هیچ گونه ایرادی وارد نیست، بلکه ایراد بر مخالفین حجاب وارد است. بنابراین تنها علتی که اسلام پوشانیدن صورت و دستها تا مچ را واجب نشمرده است رفع حَرَج[83] از زن و امکان دادن به فعالیتهای اجتماعی اوست.[84]
اینک به بررسی دلایل مخالفین و موافقین پوشانیدن صورت و دستها از مچ میپردازیم:
الف: دلایل موافقین عدم وجوب پوشانیدن چهره و دستها از مچ
به دلایل ذیل میتوان گفت که پوشاندن صورت و دستها تا مچ واجب نیست: 1) آیه مربوط به حجاب که همان آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور است و برای بیان این تکلیف و تعیین حدود آن است پوشانیدن چهره و دستها تا مچ لازم شمرده نشده است. در این آیه به دو جمله میتوان استناد جست: اول جمله «وَلايُبْدينَ زينَتَهُنَّ اِلّا ما ظَهَرَ مِنْهَا» و دوم جمله «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُيوبِهِنَّ»[85] درباره جمله اول باید گفت که وقتی خداوند تبارک و تعالی پوشانیدن چیزهایی را استثناء کرده که در صورت و دستها تا مچ است پس میتوان نتیجه گرفت که پوشانیدن صورت و دو دست تا مچ واجب نیست، و اما جمله دوم، آیه میفرماید که با روسریها بر روی سینه و گریبان حائلی قرار دهید ولی نمیگوید بر روی چهره حائلی قرار دهید پس معلوم میشود قراردادن حائل بر روی چهره واجب نیست. 2) در موارد بسیاری که مستقیماً مساله حجاب یا مساله جواز و عدم جواز نظر مطرح است ملاحظه میکنیم که در پرسش و پاسخهایی که میان مرمد و پیشوایان دین رد و بدل شده است فقط مساله «مو» مطرح است و مساله «رو» به هیچ وجه مطرح نیست.[86] 3) روایاتی که به طور مستقیم حکم صورت و دستها از مچ را چه از نظر پوشاندن و چه از جنبه نگاه کردن نامحرم بیان میکند.[87] 4) روایاتی که در باب احرام، پوشانیدن چهره را بر زن حرام میکند، بسیار بعید است که بگوییم گشودن چهره در احرام واجب و در غیر حال احرام حرام است.[88]
ب) دلایل مخالفین عدم وجوب پوشانیدن چهره و دستها از مچ
عدهای هم بر این باورند که پوشاندن صورت و دستها از مچ واجب است و به دلایل ذیل تمسک جستهاند: 1) سیره مسلمین؛ درست است که ظاهر آیات و روایات این است که پوشاندن صورت و دستها از مچ برای زن در حضور نامحرمان واجب نیست اما نمیتوان منکر شد که سیره مسلمین برخلاف این است. پاسخ: همانطور که قبلاً هم اشاره کردهایم، حجاب در بین اعراب مرسوم نبوده و اسلام آن را بوجود آورده است اما در مردم غیرعرب (همچون ایران و یهود به شدیدترین شکل رواج داشته است، اسلام اگر چه پوشاندن صورت و دستها از مچ را واجب نکرده است در عین حال تحریم هم نکرده است (به استثناء احرام) در نتیجه ملتهای غیرعرب که مسلمان شدند از همان رسم دیرینه خود (پوشاندن صورت و دستها) تبعیت کردند. به فرض سیرهای هم وجود داشته باشد دلیل بر وجوب پوشاندن چهره و دستها تا مچ نیست زیرا غلبه بر عموم مسلمین ندارد مانند مردم ایران، مالزی، اندونزی و …، به علاوه چنین سیرهای در زمان پیامبر(ص)، صحابه و در زمان ائمه اطهار(ع) وجود نداشته است. البته شکی نیست که هر چه اصل پوشیدگی بیشتر رعایت شود از نظر تأمین هدف شارع بهتر است، «وَاَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ»[89] شهید ثانی نیز در مسالک، ادعای سیره مسلمین را در این زمینه با استناد به دلایلی مردود میشمارد. 2) ملاک: دلیل دیگر «ملاک»[90] است یعنی آن فلسفهای که ایجاب میکند سایر قسمتهای بدن پوشیده باشد ایجاب میکند که چهره و دو دست از مچ هم پوشیده باشد. پاسخ: شکی نیست که واجب نبودن پوشانیدن چهره و دو دست از مچ به این دلیل نیست که ملاک و فلسفه اصلی پوشش اسلامی در آن وجود ندارد بلکه (همانطور که پیشتر هم گفتیم) به این دلیل است که وجوب پوشاندن چهره و دستها از مچ موجب حَرَج و سلب امکان فعالیتهای عادی اجتماعی از زن میگردد.[91] 3) دلیل سوم روایتی است که در کتب حدیث نقل شده است و شهید ثانی هم در مسالک به آن پرداخته است: در حجه الوداع زنی برای پرسیدن مسالهای خدمت رسول اکرم(ص) آمد، فضل بن عباس پشت سر رسول خدا(ص) بود، نگاههایی بین آن زن و فضل رد و بدل شد، رسول خدا(ص) متوجه شد که آندو به هم خیره شدهاند و زن جوان به جای اینکه توجهش به جواب مساله باشد همه توجهش به فضل است که جوانی نورس و زیبا بود، پیامبر(ص) با دست خود صورت فضل را چرخانید و فرمودند: «زنی جوان و مردی جوان، میترسم شیطان در میان ایشان پا بنهد.» شهید ثانی(ره) در پاسخ به این استدلال میفرماید: «این روایت دلیل بر عدم وجوب پوشاندن چهره است و حتی دلیل بر جواز نظر به چهره نامحرم است نه دلیل بر وجوب پوشاندن چهره و بر حرمت نظر.» 4)خواستگاری: دلیل دیگر این زن موردنظر نگاه کند، مفهوم این حکم این است که برای مردی که قصد ازدواج ندارد نظرکردن جایز نیست.[92] پاسخ: اول اینکه در مورد نگاهی که مقدمه خواستگاری است همانطور که روایات دلالت دارد و فقها هم فتوا میدهند، جواد از نظر اختصاص به چهره و دستها از مچ ندارد بلکه نسبت به مطلق زیباییهای زن هم جایز است.[93] دوم اینکه: بحث ما در لزوم پوشاندن چهره و دستها تا مچ است نه در جواز نظر برای مرد، به فرض روایاتی که که برای خواستگار نظر به چهره زن مورد نظرش را جایز میداند مفهوم مخالفی هم داشته باشد که نظر غیرخواستگار به چهره زن جایز نیست، دلیل دیگر آیه شریفه 59 از سوره مبارکه احزاب (آیه جلباب) است که میفرماید: «يا اَيُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِاَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ و نِساءِ الْمؤمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابيبِهِنَّ…» ترجمه: «ای پیامبر، به همسرانت و دخترانت و همسران مومنین بگو که جلبابهای خود (روسریها، مقنعهها، شاید بهترین معنای آن همان چادر باشد) خویش را به خود نزدیک سازند.» پاسخ: این استدلال مبنی براین است که جمله «جلبابهای خویش را به هم نزدیک سازند» کنایه از این است که با جلبابها چهره خویش را بپوشانند.[94] اما ما در بحث حجاب زن در قرآن و احادیث معنای «جلباب» و نزدیک ساختن آن را به هم روشن کردیم، خیلی کوتاه میگوییم: اول اینکه جلباب بزرگتر از چهارقد و کوچکتر از رداست و اگر قرار باشد زن چهره خود را با آن بپوشاند موجب حَرَج او میشود و دوم اینکه منظور از نزدیک ساختن جلباب در بیرون از خانه، جمع وجور کردن آن و پوشاندن بدن با آن است نه پوشاندن چهره با آن[95] علیهذا دلایل گروه اول معقولتر و منطقیتر است. با توجه به آنچه گفتیم پوشاندن صورت و دستها از مچ برای زن واجب نیست اما حرام هم نیست (به استثناء احرام) و ظاهراً در میان تمام علمای اسلامی اعم از شیعه وسنی در این مورد اختلافی نیست، فقط یک نفر از علمای اهل تسنن به نام ابوبکر بن عبدالرحمن بن هشام نظر مخالف دارد که آن هم معلوم نیست در مورد نماز است یا در مورد نامحرم.[96]
دو مساله در باب معاشرت زن و مرد وجود دارد که به نظر میرسد چندان به هم بیارتباط به مبحث حجاب و ایجاد حریم میان زن و مرد نامحرم نیست: 1) شنیدن صدای زن نامحرم 2) دست دادن با او. مساله اول: مرحوم آیه ا… طباطبایی یزدی در عروه الوثقی، باب نکاح، فصل اول، مساله 39 میفرمایند: «شنیدن صدای زن نامحرم در صورتی که تلذذ و ریبه نباشد جایز[97] است ولی در عین حال مادامی که ضرورتی نیست ترک آن بهتر است و بردن حرام است که بخواهد صدای خود را نازک و نیکو سازد به طوریکه تحریکآمیز[98] باشد و …» لذا جواز استماع صدای زن نامحرم جزء مسلمات است و دلیل آن ضروری بودن آن، سیره قطعی مسلمین خصوصاً سیره قطعی تاریخی رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) است.[99] مساله دوم: دست دادن با زن نامحرم جایز نیست مگر اینکه 1) جامهای (مثل دستکش) حائل باشد 2) تلذذ و ریبهای در کارن باشد 3) دست را فشار ندهند. اما اگر تلذذ و ریبه در کار باشد قطعاً حرام است. در این مساله در روایات و فتاوای فقها اتفاق کلمه میباشد.[100]
گفتار دوم: فلسفه حجاب و ایرادات وارده بر آن
این گفتار سه بند دارد، در بند اول به ایرادات و اشکالات وارده بر امر حجاب میپردازیم و در بند دوم از فلسفه حجاب در اسلام سخن خواهیم گفت:
بند اول: ایرادات و اشکالات در خصوص امر «حجاب»
معمولاً در خصوص داشتن حجاب برای زنان، افرادی خصوصاً غربزدهها) ایراداتی را وارد کردهاند که عبارتند از: الف) منطقی نبودن حجاب ب) محدود شدن آزادی با حفظ حجاب ج) رکود فعالیتها به علت حجاب د) افرایش التهابها با داشتن حجاب که به طور جداگانه به آنها میپردازیم:[101]
الف) منطقی نبودن حجاب
اولین ایرادی که بر حجاب میگیرند این است که حجاب امری غیرمعقول و غیرمنطقی است و هر چیزی که منطقی نباشد دفاع از آن غیرعقلانی است. پاسخ: به لحاظ جرم شناسی حجاب، از ابعاد گوناگون دارای منطق معقولی است، برای مثال: از بعد روانی حجاب موجب آسایش روانی، سلامت روحی، حتی سلامت جسمی و جنسی در افراد میگردد و …، از بعد خانوادگی موجب استحکام بنیان خانوادهها، تقویت روابط همسران، کاهش اختلافات زوجین، کاهش آمار طلاق، افزایش رغبت به ازدواج، پایین آمدن آمار خیانت همسران به یکدیگر و در مقابل بالا رفتن سطح وفاداری آنها به هم و … میگردد، از بعد اجتماعی باعث سلامت و پاکی اجتماع از انواع آلودگیها و بیماریهای اخلاقی، افزایش سطح کار و تلاش سازنده در جامعه، محدود شدن کامیابیهای جنسی به روابط همسران در خانواده، رشد و پیشرفت جامعه در عرصههای گوناگون (اقتصادی، علمی، پژوهشی، هنری، ورزشی، و…) کاهش جرایم و جنایات جنسی و انواع جرائمی که مستقیم یا غیرمستقیم مرتبط با امور جنسی است و … میگردد، از بعد تکریم زن، بین زن و نامحرم حریم ایجاد کرد. و خط ترمزهایی را برای بیگانگان ترسیم میکند و در نتیجه دسترسی نامحرمان را به زن مشکل و حتی ناممکن میسازد و هر چیزی هم که دسترسی به آن مشکل (نظیر طلا، مروارید در صدف) و یا ناممکن باشد گرانبها و ارزشمند میشود.
ب) محدود شدن آزادی با حفظ حجاب
ایراد دیگر این است که موجب سلب حق آزادی از زن شده و نوعی توهین به حیثیت و کرامت انسانی اوست، احترام به حیثیت انسانی یکی از مواد اعلامیه حقوق بشر است و الزام زن به رعایت حجاب بر خلاف حیثیت انسانی اوست. هیچ کس حق ندارد بدون دلیل کسی را زندانی و اسیر کند. پاسخ: اول اینکه بین زندانی کردن زن در خانه و موظف کردن او به رعایت حجاب در برابر نامحرمان زمن تا آسمان فرق است. دوم اینکه اسلام هرگز نخواسته است که زن را خانه نشین و دور از اجتماع قرار دهد بلکه مصلحت زن و خانواده او ونیز مصلحت اجتماع ایجاب میکند که زن با رعایت حجاب اسلامی و بدون هیچ گونه خودآرایی و خودنمایی در جامعه حاضر شده و به انواع فعالیتهای مفید و سالم بپردازد. سوم اینکه اتفاقاً رعایت حجاب موجب حفظ حقوق و آزادیهای بانوان میگردد و آنان را از تعرض بیماردلان مصون میدارد و…» چهارم اینکه: آیا الزام زن به امری که مایه مصونیت او از نگاههای ناپاک و تعرضهای بیمار دلان میگردد برخلاف آزادی و حقوق انسانی اوست یا برداشتن حجاب او و فراهم کردن زمینههای تعرض بیتقوایان نسبت به زن و سلب امنیت و آرامش از او؟
ج) رکود فعالیتها به علت حجاب
سومین ایراد این است که حجاب سبب رکود فعالیتهایی است که خلقت در وجود زن قرار داده است، حجاب زن را از فعالیتهای اجتماعی باز میدارد و بازداشتن زن از فعالیتهایی که استعداد آن را دارد ستم به او و برخلاف حقوق انسانی اوست و همچنین خیانت در حق اجتماع است و زن را سربار مرد میکند. پاسخ: اول اینکه حجاب اسلامی به هیچ وجه موجب هدر رفتن نیروی زن و ضایع ساختن استعدادهای فطری او نیست، دوم اینکه ایراد مذکور به آن شکلی از حجاب وارد است که در میان هندیها یا ایرانیان قدیم و یا یهودیان متداول بوده است نه حجاب اسلامی، سوم اینکه: فلسفه حجاب اسلامی (چنانکه خواهد آمد) محدود کردن زن و سرکوبی استعدادهای خدادادی او نیست بلکه این است که التذاذهای جنسی فقط باید به روابط مقدس همسران اختصاص یابد و بس، و محیط اجتماع فقط برای کار و فعالیتهای مفید و سازنده باشد. به همین جهت نیز اسلام زنان را مکلف میکند که در حضور نامحرمان به گونهای رفتار کنند که موجبات تحریک و تهییج آنان را فراهم نکنند. لذا چنین حجابی نه تنها نیروی کار و فعالیت را از زن سلب نمیکند بلکه با ایجاد سلامت و امنیت برای زنان در جامعه موجب تقویت آن نیز میگردد.[102]
د: افزایش التهابهای جنسی با داشتن حجاب
ایراد دیگری که بر حجاب میگیرند این است که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاقها و التهابهای جنسی میافزاید و طبق اصل«اَلْاِنسانُ حَريصٌ عَلی ما مُنِعَ مِنْهُ»، حرص و ولع را نسبت به اعمال جنسی در زن و مرد بیشتر میکند، به علاوه سرکوب کردن غرایز جنسی موجب انواع بیماریهای روانی، عصبی، جسمی و حتی جنسی میگردد.[103] پاسخ: به لحاظ جرمشناسی درست است که ناکامی، خصوصاً ناکامیهای جنسی، عوارض گوناگون روحی، عصبی، جسمی، جنسی و خانوادگی و اجتماعی دارد و به طور بالقوه فرد را مستعد ارتکاب جرایم و جنایات جنسی و جرایم مرتبط با امور جنسی مینماید و همچنین سرکوبی بیش از حد غرایز جنسی امری غیرمعقول است، ولی برداشتن قیود اجتماعی هم مشکل را حل نکرده و تنها صورت مسأله را پاک میکند. همانطور که محرومیتهای جنسی سبب طغیان این غریزه میگردد پیروی مطلق از آن هم سب شعلهورتر شدن آتش شهوات میگردد.[104] البته به نظر ما در این جا ایراد برخورد این مخالفین وارد است چرا که اگر در جامعهای زنان و دختران جوان بدون حجاب و با خودآرایی و خودنمایی در برابر نامحرمان حضور یابند موجبات تحریکات آنان را فراهم نموده و سطح التهابهای جنسی را در مردان افزایش میدهند و همین مساله باعث تنوع طلبی مردان در امور جنسی میگردد و هر چه در این زمینه عرضه بیشتر شود تقاضا هم بیشتر میشود و آنگاه عشق به مفهوم واقعی خود میمیرد و جای خود را به بیبند و باری میدهد، در این جا مَثَل غریزه جنسی، مَثَل آتشی است که هرچه بیشتر در آن هیزم ریخته شود شعلهورتر و خطرناکتر میگردد. در مورد مساله سرکوبی غریزه جنسی باید بگوییم که اسلام هرگز نخواسته است که با وضع حجاب، تمایلات جنسی افراد را سرکوب کند بلکه میخواهد مانع تحریکات بیحساب جنسی و بیبند و باریها شود و در مقابل برای ارضاء صحیح و معقول این غریزه، افراد را به ازدواج ترغیب مینماید و افرادی را هم که شرایط ازدواج ندارند به عفت فرا میخواند.[105]
بند دوم: فلسفه حجاب در اسلام
علت و فلسفه حجاب چیست؟
اسلام دینی است که تمامی احکام و قوانین آن دارای فلسفه وحکمت معقولی است، حجاب نیز یکی از احکام تکلیفی در اسلام است و از این دین مبین اسلام بسیار بعید است که تکلیفی را وضع کند اما هیچ فلسفهای بر آن نداشته باشد و صرفاً برای محدود کردن آزادیهای زنان و یا تضعیف شخصیت آنان چنین حکمی را وضع کرده باشد.
حجاب در اسلام از یک مساله کلیتر و اساسیتر ریشه میگیرد و آن این است که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، بصری و لمسی و نظایر آن به محیط خانواده و در کادر قانونی ازدواج منحصر گردد، و فعالیت اجتماع از آسیب مصون بماند برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجویی جنسی به هم میآمیزد، علیهذا فلسفه وضع حجاب در اسلام عبارتند از: 1) آرامش روانی 2) استحکام پیوند خانوادگی 3) استواری اجتماع 4) ارزش و احترام زن که به شرح آنها میپردازیم:[106]
الف) آرامش روانی
فقدان حریم[107] میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بیبند وبار به طور طبیعی هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و انسان را از رفتار بهنجار دور میسازد. لذا اسلام تدابیری برای تعدیل غرایز جنسی و متعارف نمودن آن با فطرت الهی اندیشیده است و در این زمینه، وظایفی برای زنان و مردان معین کرده است.وظیفه مشترکی که برای زن و مرد است در خصوص مراقبت در نگاه کردن است.[108] در خصوص وظیفه خاص زنان فرموده است: بدن و زینت خود را از نامحرمان پوشیده نگهدارید[109] و در اجتماع به جلوهگری و دلربایی نپردازید زیرا خود را در خطر صدمه خوردن از مردان بیمار قرار خواهید داد به طوریکه جبران آن صدمهها گاهی اساساً غیرممکن است.[110] علت اینکه در اسلام رعایت حجاب مختص زنان است آن است که به طور فطری میل به خودنمایی[111] و خودآرایی[112] خاص زنان است و چشم ناپاکی[113] از ویژگیهای مردان بی تقوا. تمایل چنین مردانی به چشم ناپاکی، میل به خودنمایی و دلبری را در زن افزایش میدهد، برای همین ویژگی (خودنمایی) است که اسلام خواسته است با مکلف کردن زنان به رعایت حجاب و عفاف، ویژگی خودنمایی و دلبری را در آنان کنترل نموده و به روابط آنها با شوهرانشان محدود نماید. لهذا معمولاً انحراف تبرج و کمپوششی[114] از انحرافات خاص زنان است. بنابراین اگر در جامعهای حریم میان زن و مرد رعایت شود و زنان و دختران خود رادر لفافه حجاب و عفاف پوشیده نگه دارند آن زمان است که تحریکات بی حساب جنسی در کمترین حد خود قرار گرفته و به روابط همسران اختصاص مییابد و در این صورت آرامش روانی برای همه افراد جامعه اعم از زن و مرد، پیر وجوان، مجرد و متاهل بوجود میآید.
ب) استحکام پیوند خانوادگی
اختصاص یافتن استمتاعات و التذادهای جنسی به روابط مقدس همسران موجب استحکام بنیانهای خانواده و تقویت روابط عاطفی همسران میگردد. فلسفه حجاب اسلامی و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود، در حالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک رقیب و مزاحم به شمار میرود و در نتیجه کانون خانواده بر اساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود. از نتایج مهم اختصاص یافتن التذاذهای جنسی به روابط همسران پاکی نسل، ایجاد پاکترین وصمیمیترین عواطف بین زوجین، برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده و استحکام پیوندزناشویی و … است.[115] اما ترویج بیحجابی و خودنمایی در جامعه باعث کشیدن شدن تمتعات جنسی از روابط همسران به اجتماع میشود که این مساله تبعات خاص خود را دارد که متعاقباً به آنها خواهیم پرداخت.
ج) استواری اجتماعی
کشاندن تمتعات جنسی از کادر قانونی ازدواج در خانواده به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند. برعکس آنچه که مخالفین حجاب خردهگیری کردهاند و گفتهاند: «حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است.» حقیقت این است که بیحجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع میگردد.[116] پوشانیدن بدن به استثناء صورت و دستها از مچ مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی، علمی، اجتماعی، ورزشی یا اقتصادی و … برای بانوان نیست، بلکه محیط جامعه را تبدیل میکند به محیطی سالم برای کار و تلاش و نیز با ایجاد امنیت برای بانوان امکان فعالیتهای اجتماعی آنان را بالا میبرد. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت جوییهای شهوانی و در نتیجه کاهش امنیت بانوان در سطح اجتماع است.[117]
د) حفظ ارزش و احترام زن
کمپوششی ارزش و کرامت انسانی زن را از بین میبرد و او را تا حد یک «شیء» پست میکند. زنی که تن و اندام خود را در معرض دید همگان میگذارد و آنچه که به جسین او مربوط میشود به کوچه و بازار میکشد، در حقیقت میخواهد با تکیه بر «زنانگی»[118] خویش جایی برای خود در جامعه باز کند، نه با تکیه بر «انسانیت» خویش. در جامعهای که زن را نه با معیارهای انسانی، بلکه با معیارهای زنانگی میسنجند، زن در حکم یک کالاست و با او مانند یک کالا رفتار میشود پست کردن زن تا آن حد که گویی صحبت «سیگار» و «کفش» و … در میان است. در اینجا بزرگترین لطمه به خود زن وارد شده است.[119]
علیایحال، حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسایل مرموزی است که زن برای حفظ مقام و احترام خود در برابر مرد از آن استفاده کرده و میکند. در این زمینه اسلام نیز زن را به رعایت حجاب اسلامی مکلف کرده است و تأکید کرده است که هر اندازه زن باحجابتر، عفیفتر و باحیاتر باشد به همان اندازه بر کرامت و احترامش افزوده میشود این نکته به تجربه نیز به اثبات رسیده است.[120]
و اما دلایلی دیگر بر لزوم حجاب
1) دلیل دیگر این است که لباس افراد جامعه خصوصاً لباس بانوان نمیتواند به هر شکل و اندازهای باشد بلکه باید حد و ضابطهای داشته باشد، حقیقت این است که بیبند و باری در پوشش، نهایتاً موجب بیبند و باری در تحریک غریزه جنسی است. تحقیقات علمی در فیزیولوژی و روانشناسی در باب تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرکهای چشمی شهوتانگیز، حساستر از زنانند و برعکس زنان در مقابل محرکهای لمسی حساسیت بیشتری دارند. آن اندازه که مرد از نگاه کردن به اندام و تن زن تحریک میشود، زن از مشاهده مرد تحریک نمیشود در همین زمینه در روان شناسی جنسی نیز ثابت شده که در حالی که تمامی سطح بدن زن برای مرد محرک است در مرد چنین نیست. این گونه تفاوتها هم نگاه مرد را محدودتر میکند و هم پوشش زن را. اصطلاح «چشم ناپاکی» (چشم چرانی)[121] که از ویژگیهای مردان بیتقواست زائیده همین حساسیت مردان نسبت به محرکهای بینایی شهوانی است.[122] حال به خوبی روشن شد که چرا اسلام به عفت نگاه در مردان و رعایت حجاب در زنان تاکید دارد. نتیجه اینکه بیبند و باری در پوشش به معنی نپذیرفتن هیچ ضابطهای در تحریک غریزه جنسی است و اگر در جامعهای برای تحریک این غریزه قاعدهای وجود نداشته باشد ناچار باید در روابط جنسی افراد هم ضابطه و حدودی وجود نداشته باشد زیرا تحریک بیضابطه، مستلزم ارضای بیضابطه غریزه جنسی است.[123]
2) در زمینه پوشش باید به اهمیت احساس «شرم و حیا» به عنوان یک خصلت ذاتی و درونی توجه کرد. شرم و حیا از صفات مخصوص انسان است و انسان تنها حیوانی است که اصرار دارد دست کم بعضی از اندامهای خود با بپوشاند. اگر سخن گفتن، منطق داشتن و نظایر آنها برای انسان «کمال» محسوب میشود چرا «احساس شرم و حیا» و گریز از کمپوششی که آن نیز خاص انسان است، کمال محسوب شود؟ پروفسور اسوالد شوارتز که یک طبیب و روانشناس اتریشی است، در اشاره به همین نکته در کتاب روانشناسی جنسی خود مینویسد: «علاوه بر مردمشناسی، تجزیه وتحلیل روانشناسی نیز ثابت میکند که احساس شرم یکی از صفات عمده نوع بشر است. … کاملاً معلوم است که شرم قبل از همه چیز از اعضای تناسلی و وظایف آنها حمایت میکند… ادعای پیشرفت و مدرنیزم خرقهای بر تن بیخبری از ارزشهای اساسی است و شرم اولین قربانی این گمراهی اخلاقی است… شرم احتیاج به حمایت دارد تا اینکه نه قراردادهای تمدن، بلکه لطیفترین ارکان سرشت انسانی را حفظ کند…»[124] لذا برای حفظ و حمایت از شرم و حیا باید پوشش افراد خصوصاً پوشش بانوان حدود و قیودی داشته باشد.
مبحث دوم: رابطه لباس و حجاب با فرهنگ
این مبحث متشکل از دو گفتار است: در گفتار اول از رابطه لباس و فرهنگ سخن خواهیم گفت و در گفتار دوم به حجاب در فرهنگ اسلامی خواهیم پرداخت:
گفتار اول: رابطه لباس و فرهنگ
در زبان فارسی برای لباس، واژههای «پوشش»، «تنپوشی» و «پوشاک» را داریم و فعل پوشیدن و پوشاندن را به کار میبریم. در عربی بیشتر «لباس» و در زبان انگلیسی لفظ clothes و Dress به کار میرود. آنچه از واژههای پوشش، پوشاک و پوشیدن فهمیده میشود این است که لباس برای مردم ما، وسیلهای برای پوشاندن تن و آشکار نساختن آن است که به خوبی دلایل فرهنگی و معنوی،در انتخاب این واژه جلوهگر شده است.[125] از نگاه قرآن کریم «لباس»، وسیله پوشش و مایه زینت انسان است.[126] لباس پوشیدن، شأنی از شئون انسان است و پدیدهای است که تقریباً به اندازهی طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنهی جغرافیایی امروزین زمین گسترش دارد. لباس با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان در ارتباط است. لباس مبین افکار، اعتقادات، باورها، روحیات، اخلاق و شخصیت انسان است. از لباس هر کسی میتوان فهمید که به کدام طبقهی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تعلق دارد. لباس مردم یک جامعه نشان دهنده ارزشها و فرهنگ حاکم بر آن جامعه است.[127] لباس دستکم پاسخگوی سه نیاز آدمی است: 1) حفظ انسان از سرما، گرما، برف و باران 2) حفظ عفت و شرم 3) زینت[128].
و اینک ضروری است که منظور خودمان را از «فرهنگ»[129] بیان کنیم: «فرهنگ عبارت است از کلیترین بینش و نگرشی که یک جامعه نسبت به جهان دارد، این بینش همان معنایی است که آن جامعه برای هستی و انسان قائل است و به اندازهای کلی و جهانشمول است که همه ارزشها و روشهای فرد و اجتماع را دربرمیگیرد.» رابطه لباس و فرهنگ به اندازهای قوی است که وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی میشود نخستین علامتی که او را میشناساند همان لباس اوست. انسان بسته به اینکه برای جهان چه معنایی قائل باشد، خود را چگونه موجودی بشناسد، چه سرنوشتی برای خود تصور کند و سعادت خود را در چه بداند لباس پوشیدنش تفاوت میکند. لباس انسان، نخست تابع فرهنگ جامعه اوست و سپس تابع سلیقه خود او. در هر جامعه نوع و کیفیت لباس افراد علاوه بر آنکه تابع شرایط اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی آن جامعه است قویاً تابع فرهنگ (جهان بینی) و ارزشهای حاکم بر فرهنگ آن جامعه و حتی آئینه آن فرهنگ است.[130]
در مقام اثبات این سخن، دو بخش از جهان را در نظر میگیریم، یکی دنیای مادی غرب و دیگری بخشی که وارث فرهنگها و تمدنهای کهنی است که مورد هجوم فرهنگ غرب واقع شده است.
کشورهای اسلامی، هند، بخشهای وسیعی از آفریقا، آسیای جنوب شرقی و بومیان آمریکا از این قبیلند. با دقت در لباسهای آن دسته از مردم این مناطق که هنوز تا حدودی فرهنگ خود را حفظ کردهاند درمییابیم که وجه اشتراک لباسهای آنها این است که همه آنها بلند، گشاد، غیرچسبان و عموماً با سربند، کلاه و دستاور همراه است، و نیز تابع شرایط منطقهای اجتماعی و اقتصادی است.[131] حال اگر به کشورهای اروپایی، آمریکایی و به شهرهای غربزده جهان نظر افکنیم چه خواهیم دید؟ در اینجا نیز یک وجه اشتراک در کار است و آن اینکه لباس انسان امروز غربی چه مردانه و چه زنانه، تنگ، کوتاه و چسبیده به بدن است. علت این همه اختلاف، در فرهنگ (جهان بینی) و نظام ارزشهای شرق و غرب است.[132] لذا پوشش افراد متأثر از فرهنگ و ارزشهای حاکم بر آنهاست.
گفتار دوم: حجاب و فرهنگ اسلامی
تفاوت عمده فرهنگ جدید غربی و فرهنگ اسلامی در تعریف انسان منعکس میشود اگر انسان بر حسب فرهنگ غربی، موجودی است که معنویت فرع و روبنای زندگی مادی اوست، در فرهنگ اسلامی موجودی است که معنویت کمال مطلوب و عنایت و نهایت زندگی اوست. انسان در همه بینشهای معنوی و از جمله در اسلام، برای آن لباس به تن نمیکند که تن را عرضه کند بلکه لباس میپوشد تا خود را بپوشاند، لباس برای او یک حریم است به منزله دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ میدارد و کرامت او را حفظ میکند، لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند نه آنکه بر قدرت تحریک بیفزاید. لباس، پوست دوم[133] انسان نیست بلکه خانه اول[134] اوست. تغییر لباس، همواره پیامبر تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند، نمیتواند با لباس خود وداع کند.[135] هر انسان، مادام که به یک سلسله ارزشها و بیشنها معتقد باشد لباس متناسب با آنها را از تن بدر نخواهد کرد.[136]
لباس هر کس با بینش و روش او ارتباط دارد و بیان کننده مکنونات ضمیر و مشخص کننده شخصیت اوست. شایان ذکر است که پوشیدن بعضی از لباسها انسان را انگشتنما میکند در فرهنگ اسلامی به چنین لباسی «لباس شهرت» میگویند که پوشیدن آن برای افراد به لحاظ شرعی حرام است.[137] در فرهنگ اسلامی حجاب مصونیت است نه محدودیت و دو خصیصه دارد 1) بدن نما نباشد 2) محرک نباشد.[138] در فرهنگ اسلامی حجاب مایه بالا رفتن ارزش و تکریم زن است نه تحقیر او، چرا که او را از تعرضات و تجاوزات بیماردلان، مصون میدارد.[139]
نتیجه:
حجاب دارای دو معنی عام و خاص است: در معنی خاص حجاب یعنی: «پوشانیدن تمام بدن به استثناء صورت و دستها از مچ در برابر نامحرم.» در معنی عام حجاب یعنی: «پوشانیدن تمام بدن به استثناء صورت و دستها از مچ و عدم خودآرایی و خودنمایی در برابر نامحرم.» چرا که خودآرایی و خودنمایی به فلسفه حجاب لطمه میزند، و نیز پوشش زن باید به گونهای باشد که جذاب و محرک برای نامحرمان نباشد. و همچنین میان پوشش و حجاب با فرهنگ رابطه تنگاتنگی برقرار است اگر در جامعهای پوشش افراد تغییر یابد فرهنگ نیز متحول خواهد شد و تغییر در فرهنگ نیز موجب تغییر پوشش میشود.
بخش سوم
بررسی فردی و اجتماعی حجاب (پوشش اسلامی)
«حجاب باعث حفظ ارزشهای انسانی زن است.»
امام خمینی(ره)
این بخش متشکل از دو مبحث است؛ در مبحث اول به بررسی آثار فردی حجاب میپردازیم و در مبحث دوم به آثار اجتماعی حجاب خواهیم پرداخت:[140]
مبحث اول: بررسی آثار فردی حجاب
این مبحث از دو گفتار تشکیل شده است: در گفتار اول به آثار مثبت فردی رعایت حجاب میپردازیم و در گفتار دوم به آثار منفی فردی بیحجابی و خودنمایی در نزد نامحرمان خواهیم پرداخت:
گفتار اول: آثار مثبت فردی رعایت حجاب (پوشش اسلامی) و عفاف
رعایت حجاب اسلامی به لحاظ فردی دارای تبعات مثبت بسیاری است، که از ابعاد مختلف روحی، جسمی، جنسی و حتی خانوادگی قابل تعمق و بررسی است. در این مجال کوتاه ما سعی بر آن داریم که به مهمترین این آثار بپردازیم:
بند اول: حفظ ارزش و کرامت انسانی زن
مروارید سنگی قیمتی است که در داخل صدف قرار دارد تا از دستبرد در امان باشد، زن نیز همچون مروارید در صدف[141] است که باید در لفافه حجاب و عفاف قرار گیرد تا از تعرض بیماردلان در امان بماند.[142] ویل دورانت[143] در این زمینه میگوید: «آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد….» برتراندراسل[144] درباره عشق رمانتیک میگوید: «اصل اساسی عشق رمانتیک آن است که معشوق خود را بسیار گرانبها و به دست آوردنش را بسیار دشوار بدانیم…»[145] اینها تنها گوشهای از اعتراضات طرفداران محیطهای اشتراکی جنسی است. آری، زن هر چقدر دستنایافتنیتر باشد به همان اندازه هم گرانبهاتر و با ارزشتر است و حجاب و عفاف زن را دست نایافتنی میکند. وقتی زن با حجاب و حیا در بین نامحرمان حضور مییابد در حقیقت میان خود و بیگانگان خطوط قرمزی را ترسیم میکند و مانع تجاوز و تعدی بیماردلان نسبت به خود میگردد و در نتیجه به طور طبیعی ارزش و کرامت انسانی خود را در نظر مردان بالا میبرد.[146]
بند دوم: مصونیت و امنیت زن
حجاب مایه امنیت[147] زن و مانعی برای تعرضات بیماردلان نسبت به زن است.[148] حجاب و عفاف جلوی تحریکات بیحساب جنسی را در جامعه میگیرد و هنگامی که تحریکات نامشروع به حداقل ممکن خود برسد عفت و پاکدامنی در مردان افزایش مییابد و بالنتیجه امنیت زنان و دختران بالا میرود زیرا با افزایش عفت مردان، مزاحمت و تعرضات نسبت به زنان و دختران بسیار کاهش مییابد.
بند سوم: حفظ عفت و پاکدامنی
پر واضح است که میان حجاب و عفت[149] رابطه تنگاتنگی برقرار است، حجاب میوه عفت است. امیرالمؤمنین(ع) درباره ارزشهای معنوی عفت میفرمایند: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمیگردد، همانا عفیف پاکدامن، فرشتهای از فرشتههاست.»[150] در جامعهای که زنان و دختران جوان با حجاب و عفاف در آن حاضر میشوند سطح تحریکات جنسی به حداقل خود میرسد و بدنبال آن عفت در اجتماع خصوصاً در میان مردان افزایش مییابد و نتیجه طبیعی وجود عفت در جامعه، سلامت عفت عمومی[151] است.[152]
بند چهارم: تقویت ایمان و تقوی
ایمان به خداوند تبارک و تعالی از مهمترین عوامل موثری است که موجب میشود زنان در برابر نامحرمان با حجاب و حیا حضور یابند، در چنین شرایطی سطح ایمان و تقوا در مردان هم افزایش مییابد چرا که در این صورت مردان خیلی کم با صحنههای محرک و شهوانی موجه میشوند. جامعهای که پاک و عاری از هر گونه محرکهای شهوانی باشد بستر مناسبی برای رشد و تعالی فضایل اخلاقی و معنوی از جمله ایمان و تقوا است.
بند پنجم: رشد و تعالی معنوی زن
حجاب و عفاف، موجب پاکی و طهارت روح زن میگردد و در نتیجه آن، زمینه تعالی معنوی و عروج روحانی به قلههای بلند عرفانی برای زن فراهم میآید، حقایق بلند معنوی پاک و مطهرند و تنها کسی میتواند با آنها رابطه برقرار کند که پاک و مطهر باشد، در جامعهای که زن با بیحجابی و خودنمایی در آن حضور یابد، روح زن، استعداد وشایستگی تجربههای بلند معنوی و عرفانی را نخواهد داشت.[153]
بنابراین، یکی از شروط اساسی برای رشد و تعالی معنوی زن رعایت حجاب و عفاف است.[154]
بند ششم: تقویت گوهر حیاء در زنان و عنصر غیرت در مردان
حجاب و عفاف، روح حیا را در زنان تقویت میکند[155] چرا که حجاب ثمره شیرین حیات و هر چه حیا بیشتر حجاب هم بیشتر، و همچنین غیرت[156] در مردان از فضیلتهای الهی و انسانی است که همواره حافظ و نگهبان ناموس خدا و ناموس انسان و جامعه[157] در برابر ضد ارزشها و عوامل انحرافزا میباشد که نتیجه آن ایجاد امنیت برای زنان و دختران در جامعه، عفت و پاکی افراد، شکوفایی فضایل اخلاقی و استعدادهای انسانی، استحکام بنیان خانوادهها، ایجاد محیطی سرشار از صفا و معنویت برای فرزندان، مصونیت از انحرافات جنسی و فساد اخلاقی، پاکی نسلها و جلوگیری از اختلاط میاه[158]، سلامت اجتماع و … میباشد.[159] حضور با حجاب و حیا زنان و دختران در نزد نامحرمان به طور طبیعی موجب رشد و شکوفایی گوهر غیرت در وجود مردان میگردد و غیرت نیز ضامن حفظ و تداوم حجاب و عفاف زنان و دختران است.
بند هفتم: پرهیز از مدگرایی
یکی از دسیسههای پلید دشمنان، ترویج بیحجابی[160]، خودآرایی و خودنمایی در میان زنان ودختران و بالنتیجه «مدگرایی» است. وقتی زنان و دختران، با حجاب[161] و عفاف بدور از هر گونه خودآرایی در جامعه حضور یابند قطعاً از بسیاری از مانتوها، کیف و کفشها و حتی لوازمهای آرایش استقبالی نخواهد شد چرا که زن عفیفه در کمال سادگی در اجتماع حضور مییابد.
بن هشتم: تقویت علاقه مرد به همسرش
وقتی زنی جاذبههای جسمی، جنسی و عاطفی خود را منحصراً به همسر خود عرضه مینماید و دیگران را به طور مطلق از دسترسی به آن محروم میکند با این کار نشان میدهد که علاقه ویژهای به همسرش دارد و خود و جاذبههای خودرا فقط متعلق به شوهرش میداند. چنین زنی به طور طبیعی مورد علاقه همسرش خواهد بود.[162] از سوی دیگر وقتی مرد در بیرون از منزل با زنان و دختران محجبه و عفیفه رو به رو میشود و خبری هم از تحریکات بیبند و بار جنسی نیست و در مقابل جاذبههای زنانه را فقط در وجود همسرش مییابد به طور قطع رغبت و علاقه بیشتری به همسرش خواهد داشت.[163]
بند نهم: محدود شدن التذاذهای جنسی به همسر شرعی و کاهش خیانت همسران به یکدیگر
همانطور که در مبحث فلسفه حجاب در اسلام نیز گفتیم فلسفه اصلی حجاب، محدود شدن التذاذهای جنسی به همسر قانونی است.[164] وقتی زنان و دختران جوان با عفت و حجاب در جامعه حضور مییابند به طور طبیعی جامعه عاری از تحریکات جنسی و بیبند و باری میگردد و در این صورت همسران تنها راه ارضاء تمایلات جنسی و عاطفی خود را در چهارچوب خانواده و منحصر به همسر خود میبینند، و هنگامی که تمتعات جنسی و عاطفی فقط به روابط همسران اختصاص یافت خیانت[165] زوجین به یکدیگر بسیار کاهش مییابد.
بند دهم: سلامتی روحی و جسمی
حضور با عفت و حجاب زنان و دختران جامعه موجب میشود جامعه از انواع تحریکات جنسی پاک بماند و همین امر موجب سلامتی اخلاقی میگردد. یکی از آثار مثبت سلامت اخلاقی، سلامت روانی، عصبی، جسمانی، و حتی جنسی افراد است. چنانکه در گفتار بعد نیز خواهیم گفت، بیبند و باری[166] در تحریک غریزه جنسی و رفتار ناشی از آن به طور مستقیم یا غیرمستقیم علت درصدی از بیماریهاست.
گفتار دوم: آثار منفی فردی بیحجابی و خودنمایی
همان گونه که رعایت حجاب و عفت دارای آثار مثبت فردی گوناگون است بیحجابی و خودنمایی نیز دارای آثار منفی فردی متعددی است که به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد:
بند اول: تضعیف و یا تخریب شخصیت و ارزش انسانی زن
حجاب و حیا زینت زن است. زن در لفافه حجاب و عفاف دستنایافتنیتر و درنتیجه گرانبهاتر میشود و همین نکته ظریف ارزش و کرامت زن را بالا میبرد، اما اگر زن حریم خواد را بکشند و جاذبههای زنانه خود را به راحتی به نامحرمان عرضه نماید، در این صورت خود را برای مردان سهلالوصول میکند و اگر دست یافتن به زن برای مرد آسان باشد در این صورت مرد به زن به چشم وسیلهای برای ارضاء تمایلات نامعقول شهوانی خود مینگرد و آنگاه است که ارزش و کرامت انسانی زن تضعیف و یا تخریب میگردد.
بند دوم: سلب امنیت زنان و دختران
امنیت جانی، جنسی و آبرویی زنان در جامعه از مهمترنی نیازهای اجتماعی آنان است، این امنیت با توجه به ویژگیهای خاص جسمی، عاطفی و جنسی زنان از اهمیت والایی برخوردار است. روشن است که حجاب و عفاف دژ محکم امنیتی زن است که او را از دسترسی ناپاکان در امان نگاه میدارد.[167] و در عوض بیحجابی، خودآرایی و خودنمایی زنان و دختران جوان در سطح جامعه، موجب ناامن شدن محیط جامعه برای خود آنها و دیگر بانوان میگردد و چه بسا این ناامنی[168] به داخل خانواده نیز کشیده شود (سوء استفاده جنسی از محارم) چرا که بیحجابی و خودنمایی موجب تحریک غریزه جنسی[169] در مردان و پسران جوان بیتقوا میگردد و نتیجه طبیعی بیبند و باری در تحریک، بیبند و باری در ارضاء این غریزه میباشد و در این صورت است که مزاحمتهای نوامیس افزایش یافته و امنیت زنان و دختران در جامعه سلب میگردد.[170]
بند سوم: سست شدن ایمان و تقوی
امروزه یکی از راههایی که دشمنان اسلام برای تسلط بر مسلمین از آن بهره میجویند سست نمودن پایههای ایمان و تقوا در بین مسلمین است. مهمترین ابزار برای نیل به این مقصود، ترویج بیحجابی و خودنمایی در میان زنان مسلمان است.[171] و این جاست که مردان سست ایمان و سست اراده عنان اختیار از کف داده و تسلیم تمایلات نامعقول جنسی خود میگردند هر چقدر بیحجابی و خودنمایی و به دنبال آن روابط بیبند و بار جنسی در جامعه افزایش یابد به همان اندازه پایههای ایمان و تقوای افراد سست وضعیف میشود.
بند چهارم: تضعیف و یا تخریب گوهر حیا در زنان و عنصر غیرت در مردان
نمایش جاذبههای جسمی، جنسی و عاطفی زنان باعث توجه مردان و پسران جوان بیتقوا میگردد که این به نوبه خود موجبات تحریک، و چه بسا کامجوییهای غیراخلاقی و غیرقانونی در آنها میگردد و همین نکته به ظاهر ساده موجب تخریب و یا تضعیف عنصر غیرت در مردان میگردد.[172] میان بیحجابی و خودنمایی با تضعیف غیرت، رابطه متقابل وجود دارد از یک سو بیحجابی و خودنمایی به غیرت مردان آسیب میزند و از سوی دیگر از علتهای مهم بیحجابی، تضعیف غیرت پدران، برادران و شوهران است. و همچنین گوهر حیا از موهبتهای الهی در مورد زنان است که بیحجابی و خودنمایی به آسانی آن را تضعیف میکند. حجاب میوه حیاست و در مقابل بیحجابی ثمره ضعف حیاست.
بند پنجم: مدگرایی
یکی از تبعات منفی بیحجابی و خودنمایی، گرایش روزافزون زنان و دختران جوان به استفاده از لباس، کیف و کفش، مدل و رنگ مو، چهره آرایی و … برطبق مد روز است. چرا که مدگرایی از لوازم اصلی خودنمایی است.
بند ششم: آسیب دیدن مقام محبوبیت و معشوقه بودن زن در نزد شوهر
وقتی مرد بیرون از منزل در معرض خودنمایی و دلرباییهای زنانی جز همسرش خویش است و با تحریکهای جنسی گوناگون مواجه میشود، کمکم نسبت به همسر خویش سرد و بیتفاوت میگردد زیرا همسر او حد معینی از زیبایی را دارد و همه زیباییهای ظاهری زنان خودنما را ندارد.[173] و این جاست که مرد در مقام قیاس همسر خود با زنان و دختران دیگر برمیآید و همین نکته به ظاهر ساده به محبوبیت زن نزد شوهر آسیب میرساند.[174]
بند هفتم: کشاندن التذاذهای جنسی از روابط همسران به اجتماع و افزایش خیانت همسران به یکدیگر
نتیجه طبیعی بیحجابی و خودنمایی در جامعه، تحریکات جنسی و بدنبال آن افزایش روابط نامشروع[175] جنسی وقتی تجاوز به عنف[176] است. بیحجابی و خودنمایی زنان زمینهساز خیانت همسران به یکدیگر است، خیانت ضربه مهلکی بر پیوند زناشویی است.[177]
بند هشتم: افزایش ابتلاء به انواع پسیکوزها، نوروزها، اختلالات منش و بیماریهای جسمی و جنسی
بیحجابی و خودنمایی زنان و دختران در نزد نامحرمان و موجبات تحریک آنان را فراهم میکند و از این منظر مردان به سه دسته تقسیم میشوند: دسته اول به ارضاء خود از طرق غیراخلاقی (انواع انحرافات جنسی) و غیرقانونی میپردازند دسته دوم، تمایلات جنسی خود را سرکوب میکنند، دسته سوم، تقوی پیشه میکنند و عفت میورزند.[178] در دسته اول، مردان و پسران جوان و نوجوان بیتقوا معمولاً به خود ارضائی[179] و در درجه دوم به زنا و در درجه سوم به همجنسگرایی روی میآورند سایر انحرافات جنسی نیز رواج دارد اما دامنه شیوع آنها بسیار محدودتر است. «خودارضایی» به جهت تأثیرات مخرب روحی، جسمی، جنسی و حتی اجتماعی یکی از خطرناکترین انحرافات است، عوارض سوء خودارضایی بر هیچکس پوشیده نیست: ضعیف شدید قوای روحی و جسمی، کمخونی، ضعف حافظه، از دست دادن قدرت تولیدمثل، آسیب مراکز عصبی و ستون فقرات و … تنها گوشهای از این عوارض هستند.[180] «زنا»، وقتی در جامعهای زنا رواج یابد بیماریهای آمیزشی نیز ظهور مییابد از جمله آنها سیفلیس، سوزاک، تریکوموناس، آتشک، نیکول خاور و گرانولسم آمیزشی.[181] ایدز نیز یکی دیگر از بیماریهایی است که از طریق روابط جنسی[182] (عموماً روابط نامشروع جنسی) انتقال مییابد. این نوع از روابط عوارض سوء روانی نیز به دنبال خواهد داشت چرا که معمولاً زن و مرد در این رابطه به آرامش روانی مورد انتظار نخواهند رسید و همیشه احساس گناه و پشیمانی[183] با آنان وجود خواهد داشت،[184] همین احساس گناه و نداشتن آرامش روانی میتواند زمینهساز بیماریهای متعدد روحی- عصبی گردد.[185] و اما «همجنسگرایی»؛ این انحراف نیز به نوبه خود دارای تبعات سوء جسمی، روحی، جنسی و حتی اجتماعی میباشد: ضعف جنسی شدید، از دست دادن قدرت باروری، تضاد پیچیده روانی و .. بخشی از این تبعات میباشد.[186]
و اما دسته دوم: در این دسته مردان و پسران جوان بیتقوا در صورت تحریکهای نامشروع به سرکوبی تمایلات جنسی خود میپردازند، عوارض خطرناک روحی و جسمی سرکوبی این تمایلات و فشار ناشی از آن بر اهل فن پوشیده نیست؛ ابتلاء به بعضی از پسیکوزها (یا روانپریشیها) و نوروزها (یا رواننژندیها) از آن جملهاند، مثلاً به لحاظ جرمشناسی هیستری در اثر فشار ناشی از سرکوبی تمایلات جنسی بوجود میآید و همچنین بیماری وسواس منجر به سرکوبی شدید تمایلات جنسی میگردد و فشار ناشی از آن باعث تشدید وسواس و ارتکاب جرائم خاصی[187] میگردد. فشار ناشی از این سرکوبی موجب بروز ناراحتیهای جسمانی نیز میگردد که علم پزشکی هیچ توجیه طبی مشخصی برای آن ندارد برای نمونه، فرد درد شدیدی را در ناحیه ستون فقرات و یا در کمر خود احساس میکند یا از ناراحتی معده رنج میبرد اما آزمایشات و معاینات پزشکی حکایت از آن دارد که عضو مورد نظر و عصب آن کاملاً سالم است و بهلحاظ پزشکی فرد موردنظر هیچ مشکل و بیماری خاصی در عضو مورد شکایت ندارد، حقیقت این است که چنین ناراحتیهایی ریشه در فشار ناشی از سرکوبی هیجانات جنسی دارند و یگانه راه درمان آنها ارضاء مشروع انگیزههای جنسی میباشد. همچنین سرکوبیهای مکرر هیجانات جنسی ممکن است به تدریج موجب سردمزاجی در زنان و ناتوانی جنسی[188] در مردان گردد. به لحاظ جرمشناسی ابتلاء به یکی از اقسام اختلالات منش[189] میتواند از دیگر تبعات منفی فشار ناشی از سرکوبی غریزه جنسی باشد، برای مثال: گرایش و اعتیاد به انواع مواد مخدر، مشروبات[190] الکلی، قرصهای روان گردان، قمار[191] و .. از آن جمله است. باری، بیحجابی و خودنمایی زنان و دختران جوان در بروز و ظهور چنین بیماریها و ناراحتیهایی به طور مستقیم و غیرمستقیم ایفاء نقش میکند.
و اینک دسته سوم: این دسته از مردان به تعالیم الهی مقید بوده و چشمهایشان را از حرام فرو میبندند و پاکدامنی پیشه میکنند.[192] و اگر امکان ازدواج برایشان مهیا نیست عفت پیشه میکنند تا خدای تبارک و تعالی آنها را از لطف خود بینیاز گرداند.[193]
بند نهم: الگوی منفی شدن برای دیگران
زنان و دختران جوانی که با بیحجابی و خودنمایی در اجتماع حاضر میشوند با این رفتار نابهنجار خود به تدریج باعث شکستن قبح بیحجابی و ترویج آن در سطح جامعه میشوند. خصوصاً اگر چنین زنانی در مقام شخصیتهای تأثیرگذار قرار بگیرند درصد تأثیرگذاری منفی آنها بسیار بالا خواهد بود به عنوان مثال، مادران، مربیان، معلمان، اساتید دانشگاه، بازیگران محبوب، و ورزشکاران معروف زن و … از شخصیتهای تأثیرگذار میباشند. تقلید از چنین الگوهای غلط، یکی از دلایل مهم گرایش دختران نوجوان و جوان به بیحجابی و خودنمایی است.
مبحث دوم: بررسی اجتماعی حجاب (پوشش اسلامی)
حجاب در کنار آثار فردی دارای تبعات اجتماعی نیز میباشد. این مبحث متشکل از دو گفتار است؛ در گفتار اول به بررسی آثار مثبت اجتماعی رعایت حجاب و عفاف خواهیم پرداخت و در گفتار دوم به بررسی آثار منفی بیحجابی و بیعفتی در اجتماع میپردازیم:
گفتار اول: آثار مثبت اجتماعی رعایت حجاب و عفاف
رعایت حجاب و عفاف در جامعه دارای تبعات و آثار مثبت متعددی میباشد که ما در این گفتار به مهمترین آنها میپردازیم:
بند اول: کاهش چشمگیر جرایم و جنایات جنسی و جرایم مرتبط با امور جنسی
به لحاظ جرمشناشی وقتی زنان و دختران جوان با عفاف و حجاب در جامعه حضور یابند در این صورت تحریکات نامشروع جنسی به حداقل ممکن خود میرسد و نتیجه این امر کاهش چشمگیر روابط نامشروع جنسی، تجاوزات جنسی و جنایات ناشی از این تجاوزات و نیز جرایم مرتبط با امور جنسی است.[194] برای اثبات مدعای خود باید بگوییم که آمار نشان میدهد در کشورهای غربی در فصول سرد که پوشش بانوان بیشتر است آمار تجاوزات و جنایات جنسی بسیار کاهش مییابد.[195] و در مقابل در فصول گرم پوشش بانوان کمتر و نازکتر میگردد آمار تجاوزات و جنایات جنسی بسیار افزایش مییابد.
بند دوم: کاهش انحرافات جنسی
یکی از معضلات اجتماعی عصر حاضر شیوع روز افزون انواع انحرافات جنسی در میان افراد خصوصاً نسل جوان است. به لحاظ جرمشناسی علت اصلی این موضوع، تحریکات جنسی نامشروع است که ریشه در بیحجابی و خودنمایی زنان و دختران جوان در نزد نامحرمان دارد. با رعایت حجاب و عفاف از سوی بانوان، تحریکات نامشروع جنسی به حداقل خود خواهد رسید که نتیجه طبیعی آن کاهش انواع انحرافات جنسی در سطح جامعه است.[196]
بند سوم: استحکام بنیان خانوادهها و کاهش آمار طلاق
وقتی مرد در بیرون از منزل با جاذبههای زنانه روبرو نشود و فقط این جاذبهها را در وجود همسر خود بیابد رغبت و علاقه بیشتری به همسر خود خواهد داشت و از سوی دیگر زمانی که جامعه پاک از تحریکات نامشروع جنسی باشد در این صورت به لحاظ جرمشناسی آمار روابط نامشروع و بدنبال آن خیانت همسران به یکدیگر به حداقل ممکن کاهش مییابد و هنگامی که روابط جنسی و عاطفی همسران به یکدیگر اختصاص یافت خانواده از استواری و استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود چرا که غریزه جنسی یکی از مهمترین دلایل گزارش افراد به ازدواج و تداوم آن است. و هنگامی که خانوادهها از استحکام لازم برخوردار باشند طلاق در جامعه کاهش خواهد یافت.
بند چهارم: ترغیب به ازدواج و افزایش آمار آن
وقتی جامعه از هر گونه تحریکات و روابط نامشروع جنسی پاک باشد در این صورت افراد آماده ازدواج تنها راه برآوردن نیازهای مشروع جنسی خود را در اختیار همسر خواهند دید و همین مساله باعث ترغیب روزافزون افراد آماده ازدواج به تشکیل خانواده و بالنتیجه افزایش آمار ازدواج خواهد شد.
بند پنجم: افزایش امنیت عمومی و سلامت اخلاقی
به لحاظ جرم شناسی، وقتی جامعه از انواع تحریکات نامشروع جنسی پاک باشد روابط نامشروع جنسی، مزاحمت نوامیس، تجاوز به عنف، ربودن[197] دختران و زنان جوان برای انگیزههای جنسی، انحرافات جنسی و … به حداقل ممکن کاهش مییابد و در نتیجه امنیت در جامعه برقرار میشود و به لحاظ اخلاقی جوی سالم و پاک بر اجتماع حاکم خواهد شد. لذا افزایش امنیت عمومی و سلامت اخلاقی جامعه تنها در سایه رعایت عفاف و حجاب از سوی زنان ممکن خواهد شد.
بند ششم: فراهم شدن بسترهای رشد و پیشرفت در عرصههای گوناگون
وقتی تحریکات و روابط نامشروع جنسی به حداقل خود کاهش یابد و ارضاء تمایلات جنسی فقط منحصر به کادر قانونی ازدواج گردد و امنیت، عفت و سلامت اخلاقی بر جامعه حاکم شود آن زمان است که افراد خصوصاً جوانان انرژیهای مثبت، تواناییها و استعدادهای خود را در زمینههای گوناگون علمی، پژوهشی، هنری، ورزشی، اقتصادی و .. به کار بسته و شکوفا خواهند نمود، چراکه جامعهای که عاری از بیقیدی و بیبند و باری باشد بستر بسیار مناسبی است برای رشد و شکوفایی در عرصههای مختلف.
بند هفتم: تأمین آرامش و آسایش عمومی
به تجربه به اثبات رسیده است که فشار ناشی از سرکوبی انگیزههای جنسی بر هم زننده آرامش روانی افراد در اجتماع است. لذا رعایت حجاب و عفاف در جامعه، موجب کاهش تهییج جنسی و فشارهای روانی از آن میگردد. این امر برقراری آرامش عمومی را به دنبال خواهد داشت.
گفتار دوم: آثار منفی اجتماعی عدم رعایت حجاب و عفاف
به لحاظ جرمشناسی بیحجابی و بیعفتی زنان و دختران جوان در سطح جامعه آثار منفی و تبعات سوء بسیاری بدنبال دارد که ما در این فرصت اندک به مهمترین آنها میپردازیم:
بند اول: افزایش جرایم و جنایات جنسی و جرائم مرتبط با امور جنسی و در نتیجه کاهش آمار ازدواج
به لحاظ جرمشناسی در صورت حضور غیرعفیفانه و بدون حجاب زنان در برابر نامحرمان، سطح تحریکات نامشروع جنسی در جامعه بالا میرود زیرا مردان به محرکهای شهوانی بینایی حساسیت بیشتری دارند و نتیجه طبیعی این موضوع، افزایش جرائم و جنایات جنسی و جرائم مرتبط با امور جنسی است. «جرایم جنسی»[198] همچون: زنا[199]، لواط[200]، تجاوز به عنف[201]، روابط نامشروع[202]، و حتی مساحقه[203] و …. «جنایات جنسی» همچون: قتل، ضرب، جرح، نقص یا قطع عضو و شکنجه روحی، جسمی و جنسی فرد مورد تجاوز و … و اما جرائم مرتبط با امور جنسی از قبیل: قوادی[204]، دایر کردن اماکن و مراکز فساد و فحشاء[205]، ترغیب مردم به فساد یا فحشاء[206]، ساختن، نگهداری، فروش، واردات، صادرات، انتشار و کرایه دادن انواع تصاویر، نوشته، طرح، نقاشی، علایم، فیلم، مطبوعات و … خلاف عفت و اخلاق عمومی[207]، آدمربایی[208]، به منظور انگیزههای جنسی[209]، مزاحمتهای تلفنی[210]، مزاحمتهای نوامیس[211]، خرید و فروش و استعمال انواع مشروبات الکلی سقط جنینهای غیرقانونی[212]، بچهکشی، رها کردن نوزادان و اطفال در معابرعمومی[213]، قذف.[214]
پرواضح است که با کشیده شدن روابط جنسی از رابطه مقدس همسران به اجتماع و همچنین سهلالوصول بودن زنان برای مردان در جامعه، آمار ازدواج پایین خواهد آمد چرا که افراد آماده ازدواج به آسانی قادر به اطفاء غریزه جنسی خود در سطح اجتماع خواهند بود.
بند دوم: شیوع انحرافات جنسی در جامعه و کاهش سطح آرامش عمومی
همانطور که پیشتر نیز گفتهایم بیحجابی و خودنمایی در سطح جامعه موجب افزایش تحریکات نامشروع و در نتیجه بیبند و باری در امور جنسی و شیوع انواع انحرافات جنسی خواهد بود. قدر مسلم این که وقتی محیط جامعه شهوانی باشد سطح آرامش عمومی نیز تنزل مییابد چرا که تحریکات جنسی و فشار ناشی از آنها افزایش مییابد.
بند سوم: سست شدن بنیان خانوادهها و افزایش آمار طلاق
بدیهی است که یکی از علل مهم گرایش افراد به ازدواج ارضاء مشروع انگیزههای جنسی و عاطفی است، وجود غریزه جنسی موجب احساس نیاز همسران به یکدیرگ و در نتیجه تقویت روابط عاطفی و جنسی آنها میگردد. اما در جامعهای که تحریکات و روابط نامشروع جنسی به طور نگرانکنندهای رو به افزایش است طبیعی است که نیازهای جنسی و عاطفی از روابط خاص همسران پافراتر گذاشته و به دامن اجتماع کشیده میشود و آنجاست که روابط همسران به سردی میگراید و بنیان خانوادهها سست میشود، و ناگفته پیداست که طلاق ثمره تلخ سست شدن بنیانهای خانواده است.
بند چهارم: کاهش امنیت عمومی و سلامت اخلاقی به دلیل شیوع فساد و فحشاء
با شیوع فساد و فحشاء امنیت عمومی[215] و سلامت اخلاقی در جامعه تقلیل مییابد چرا که به دلیل افزایش تحریکات نامشروع جنسی، روابط نامشروع، تجاوز به عنف، زنا، همجنس گرایی، آدمربایی[216] به انگیزههای جنسی و … افزایش مییابد. و روشن است که علت افزایش تحریکات جنسی، شکستن حریم عفاف و حجاب از سوی خواهران است.
بند پنجم: افزایش آمار فرزندان نامشروع
به لحاظ جرم شناسی یکی از تبعات سوء روابط نامشروع جنسی، تولد فرزندان نامشروع[217] است. مسلم است که چنین فرزندانی از همان کودکی دچار مشکلات عدیدهای در زمینههای مختلف خواهند بود.[218] احساس حقارت، عدم احساس امنیت و آرامش روانی، محرومیت از آغوش پرمهر مادر و سایه امن پدر، بیبهرهگی از کانون مقدس خانواده، و … تنها گوشهای از آنهاست. مهمترین و اساسیترین دلیل تولد فرزندان نامشروع، بیحجابی و بیعفتی خواهران در نزد نامحرمان است.
نتیجه:
«حجاب» یک رفتار بهنجار و پسندیده اجتماعی است که به نوبه خود دارای تبعات و آثار مثبت فردی و اجتماعی بسیاری است از جمله: حفظ کرامت و ارزش انسانی زن، محدود شدن التذاذهای جنسی به همسر شرعی، مصونیت و امنیت زن، کاهش انحرافات جنسی، کاهش جرایم و جنایات جنسی و جرایم مرتبط با امور جنسی، استحکام بنیان خانوادهها و کاهش طلاق و … در مقابل «بیحجابی» یک رفتار نابهنجار و ناپسند اجتماعی است که دارای آثار منفی فردی و اجتماعی متعددی است از قبیل: سلب امنیت زنان و دختران و حتی کودکان، افزایش خیانت همسران به یکدیگر، تضعیف و یا تخریب ارزش انسانی زن، سست شدن بنیان خانوادهها و افزایش طلاق، شیوع انحرافات جنسی، افزایش جرایم و جنایات جنسی و جرایم مرتبط با امور جنسی و ….
خاطرنشان میشود که آثار مثبت رعایت حجاب و آثار منفی بیحجابی به تجربه به اثبات رسیده است. بنابراین چنین نتیجه میگیریم که مساله «حجاب» یک امر شخصی نیست بلکه «حجاب» و نیز «بیحجابی» علاوه بر جنبه فردی دارای ابعاد اجتماعی نیز میباشد.
بخش چهارم
آسیب شناسی «حجاب»
و ارائه راهکار
«… همانا (زن) عفیف پاکدامن، فرشتهای از فرشتههاست.»
نهجالبلاغه، حکمت 474
این بخش متشکل از چهار مبحث میباشد؛ در مبحث اول به بررسی گوهر «حیا» خواهیم پرداخت، در مبحث دوم به شیوههای شناخت حقانیت حجاب و بطلان بیحجابی میپردازیم، در مبحث سوم از آسیبشناسی حجاب سخن خواهیم گفت و در مبحث چهارم به راهکارهای پیشگیری و درمان بیحجابی و ترویج فرهنگ حجاب و عفاف اشاره خواهیم نمود:
مبحث اول: گوهر «حیا»
«لادينَ لِمَنْ لاحياءَ له» ترجمه: دین ندارد کسیکه حیا ندارد.
پیامبر اکرم(ص)
از آنجایی که میان گوهر «حیا»[219] در خواهران و حجاب و عفاف آنها رابطه تنگاتنگ و غیرقابل تردیدی وجود دارد، ضرورت دیدیم که در این مجال کوتاه به بررسی این عنصر ارزشمند و ارتباط آن با پوشش بپردازیم. لذا این مبحث دربردارنده چهار گفتار است؛ گفتار اول: تعریف و مفاهیم اصلی حیا، گفتار دوم: ناظرها و انواع نظارت، گفتار سوم: اقسام و مراتب حیا و گفتار چهارم: حیا، جنسیت و پوشش. که در ذیل به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
گفتار اول: تعریف و مفاهیم اصلی حیا
این گفتار از دو بند تشکیل شده است؛ بند اول: تعریف حیا و بند دوم: مفاهیم اصلی حیا. که در ذیل به تشریح آنها میپردازیم:
بند اول: تعریف حیا
در روایات متعددی آمده است که اگر حیا نباشد، همه چیز جایز میشود. «حیا»، نیرویی است مهارکننده و نظم دهنده که رفتارهای روانی و فیزیکی انسان را براساس «شرع»[220] و «عرف» تنظیم میکند، برتری این عامل بر دیگر عوامل، بدین جهت است که حیا، نه مبتنی بر ترس است، نه مبتنی بر طمع؛ بلکه مبتنی بر احترام به خود[221] یا کرامت انسانس است که براساس آن، وقتی فرد خود را در حضور شخصی (ناظر) کریم و محترم بیابد احساس شرمندگی کرده و از ارتکاب زشتیها (فعل قبیح) خودداری و رفتار خود را تنظیم میکند. بنابراین حیا میتواند در رأس نظام مهارکننده و نظم دهنده انسان قرار گیرد[222] و شاید به همین جهت باشد که خداوند متعال، پیش از آن که مردم را به خوف (ترس) از خود فرا خواند، به حیا فراخوانده فرموده است: «أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللهَ يَرَی»[223] ترجمه: «آیا (انسان) نمیداند که خداوند او را میبیند؟» این آیه شریفه بدون آن که از واژه حیا استفاده کرده باشد بیانگر حیاست.[224]
روایات متعددی در باب حیا وارد شده است از جمله اینکه: امام زینالعابدین(ع) فرمودهاند: «خدایا! تو ما را میدیدی و ما شرم نکردیم.»
و همچنین امام صادق(ع) میفرمایند: «دانستم که خداوند عزّوجلّ بر من مطلع است، پس شرم[225] کردم.[226] خاطر نشان میشود که از دیدگاه روایات، فصل مقوم و وجه تمایز حیا از دیگر بازدارندهها همچون ترس، صبر، تقوی و … ، وجود «عنصر نظارت» است یعنی آنچه که حیا را برمیانگیزد، حضور و نظارت ناظر است.[227]
بند دوم: مفاهیم اصلی حیا
برای تببین ماهیت و معنای دقیق حیا، لازم است مفاهیم اصلی آن مورد بررسی قرار گیرند: مفاهیم (ارکان) اصلی تشکیل دهنده حیا عبارتند از: 1) مهار کردن نفس 2) فعل قبیح 3) حضور و نظارت 4) شخص حیا کننده.[228] که به ترتیب به آنها خواهیم پرداخت:
الف) مهار کردن نفس
مهار کردن[229] خود و مدیریت نفس، یکی از اساسیترین مفاهیم اخلاقی و از مهمترین آموزههای ادیان است که مورد توجه روانشناس نیز قرار گرفته است، یکی از اقسام کنترل نفس حیاست که ماهیتی مهار کننده دارد، حیا نیروی کنترل کنندهای است که توان نظم دهی و مدیریت خود را به انسان میدهد، به وسیله حیا میتوان از آنچه ناهنجاری است دوری کرد و بدانچه به هنجار است عمل کرد.[230]
ب) فعل قبیح (ناهنجار)
حیا هنگامی که برانگیخته میشود که پای فعلی نابهنجار[231] در کار باشد، در چنین موقعیتی است که یا فرد حیا نمیکند و مرتکب آن میشود و یا حیا میکند و دست از آن کار میکشد، ولی اگر صحبت از فعل نابهنجار نباشد حیا نیز موضوعیتی نخواهد داشت. کار نابهنجار میتواند به شکل فعل یا ترک فعل باشد.[232] و اینک اشاره به چند نکته ضروری مینماید: نکته اول: مالک تشخیص نابهنجاری کارها شرع و عرف جامعه است[233] یعنی هم قبیح عمومی موضوع شرم قرار میگیرد و هم قبیح عرفی. نکته دوم: به نظر میرسد که ارزیابی انسانها نسبت به همه کارهای نابهنجار یکسان نیست. ممکن است شرمندگی افراد و میزان آن نسبت به اعمال مختلف، متفاوت باشد. گاهی فرد از کاری به شدت شرمنده میشود و از کار دیگر کمتر. با این که شاید میزان زشتی آنها در واقع، برابر باشد. این تفاوت به دلیل توجه به خود عمل و میزان نابهنجاری آن در نظر شخص است.[234] نکته سوم: نابهنجاریهای شرعی ثابت و تغییرناپذیرند و اختصاص به زمان و مکان خاصی هم ندارند چرا که احکام شریعت، ثابت هستند، اما در مقابل، نابهنجاری عرفی به تناسب فرهنگ، زمان و مکان متغیر هستند.[235] نکته چهارم: حیا امری فطری[236] است لهذا در همه انسان و در همه از منه وامکنه مشترک، ثابت و تغییرناپذیر است. آنچه که تغییرپذیر است مصادیق حیاست نه اصل حیا، چون مصادیق حیا تابع فرهنگ و نظام ارزشی هر جامعه هستند.[237]
ج) حضور و نظارت
مساله حضور[238] و نظارت[239]، از مهم ترین و اساسیترین مفاهیم حساسیت، بدون وجود این عنصر، هر چند این امکان وجود دارد که بازدارندگی و مدیریت نفس به دلیل دیگری رخ دهد؛ اما ممکن نیست حیا برانگیخته شود. حیا فقط هنگامی برانگیخته میشود که اولاً «ناظری» وجودداشته باشد ثانیاً نظارت ناظر[240] نزد شخص دارای ارزش و احترام باشد و هر چه احترام ناظر نزد شخص بیشتر باشد، به همان اندازه حیا از او بیشتر خواهد بود. تاکید میکنیم که برانگیختگی «حیا» مرهون وجود ناظر، درک نظارت او و تکریم و احترام او نزد فرد حیاکننده است.[241]
د) شخص حیاکننده
رکن دیگر حیا، فرد حیاکننده است، برای شکل گرفتن حیا در فرد وجود چند عامل ضروری است: 1) لزوم حضور ناظر 2) لزوم درک نظارت ناظر 3) تکریم واحترام ناظر 4) لزوم آگاهی فرد از قبح و زشتی عمل مورد نظر[242] 5) وجود کرامت نفس و احساس خود ارزشمندی در شخصی حیاکننده.[243]
گفتار دوم: ناظرها و انواع نظارت
نظارت انواع مختلفی دارد که عبارتند از: 1) مردم 2) خود 3) محبتهای خداوند 4) فرشتگان 5) خداوند، که در ذیل به طور مختصر به آنها میپردازیم:
بند اول: مردم[244]
ملموسترین نوع نظارت، نظارت انسانهاست. وقتی صحبت از حضور و نظارت انسانی میشود مراد حضور و نظارت بازدارنده و تأثیرگذار است هر حضور و نظارتی محرک حیا نمیشود. حضور برخی از افراد هیچ تأثیری در بروز حیا ندارد و حضور بعضی بیتاثیر نیست و حضور برخی دیگر کاملاً موثر است.[245]
بند دوم: خود[246]
خویشتن انسان، ناظر دیگری است[247]، که هرگز از انسان جدا نمیشود و هیچ عملی از وی مخفی نمیماند.[248] آنچه مسلم است این است که، آدمی گاهی از خود خجالت میکشد، پدیده «خجالت کشیدن از خود» به خوبی بر وجود ناظری در درون انسان، دلالت میکند. اگر آدمی برای خود ارزش قائل باشد از خودش حیا میکند.[249]
بند سوم: حجتهای خداوند
منظور از حجتهای خداوند پیامبر(ص) و معصومین(ع) میباشند. این بزرگواران در همه احوال چه در زمان حیاتشان و چه بعد از حیاتشان ناظر بر اعمال مردم میباشند و به همین جهت از حجتهای خداوند به عنوان «شاهد» بر اعمال بندگان یاد شده است.[250] خاطرنشان میشود که نظارت محبتهای خدا بر بندگان و اعمالشان از باورهای مسلم شیعه به شمار میرود.[251]
بند چهارم: فرشتگان
نوع دیگری از نظارت موجود بر رفتار بشر، فرشتگان هستند، خداوند متعال، فرشتگانی دارد[252] که ناظر بر اعمال بشرند و هر آنچه را که بندگان انجام میدهند ثبت میکنند.[253]
بند پنجم: خداوند
نوع پنجم نظارت، نظارت خداوند متعال بر اعمال بندگان خود است، خداوند متعال، عالیترین و فراگیرترین نظارت را دارد.[254] نظارت خداوند عام است و شامل اعمال و نیات درونی انسان میشود در حالیکه نظارت مردم و فرشتگان فقط محدود به اعمال است. برای برانگیختگی حیا از خداوند فرد باید به نظارت خداوند آگاهی داشته و آن را درک کند.[255]
گفتار سوم: اقسام و مراتب حیا
این گفتار متشکل از دو بند است در بند اول به اقسام حیا و در بند دوم به مراتب حیا خواهیم پرداخت:
بند اول: اقسام حیا
حیا از این جهت که در چه مواردی به کار رفته و از چه چیزهایی حیا شده است به دو قسمت تقسیم میشود: 1) حیای مثبت 2) حیای منفی. حیا به عنوان یک قابلیت، وقتی در جای خود به کار رود[256]، «حیای مثبت» نامیده میشود (شرم وحیا)، اما اگر در جایی به کار میرود که موضع حیا نیست[257]، «حیای منفی» نامیده میشود (کمرویی).
ب): ملاک دوم
ملاک تقسیم دوم، این است که آیا حیا بیش از عمل قبیح (نابهنجار) رخ داده است یا پس از آن. کسانی که اهل حیا هستند ممکن است پیش از عمل یا پس از آن حیا کنند، حیا پیش از عمل، حیا از «انجام دادن کار» است و حیای پس از عمل، حیا از «کار انجام شده» است.[258]
ج): ملاک سوم
این تقسیم بر اساس تفاوت ناظرها صورت میگیرد، از این منظر حیا بر پنج قسم است: 1) حیا از مردم 2) حیا از خود 3) حیا از پیامبر(ص) و ائمه(ع) 4) حیا از فرشتگان 5) حیا از خداوند.[259]
د): ملاک چهارم
اگر از این دریچه بنگریم که کار قبیح، هم میتواند از قبیل «فعل» باشد و هم از قبیل «فکر»، تقسیم دیگری بوجود میآید: 1) حیا از انجام فعل قبیح 2) حیا از فکر قبیح. لذا علاوه بر فعل قبیح، فکر قبیح نیز میتواند شرم برانگیز باشد.[260]
بند دوم: مراتب حیا
در این بند و مراتب حیا را از جهت ناظر و فعل قبیح بررسی خواهیم کرد:
الف): مراتب حیا از جهت ناظر
مراد از مراتب حیا در این بحث، بررسی حیا از ناظرین مختلف با توجه به مراحل مختلف رشد انسان است. به طور خلاصه باید بگوییم که به نظر میرسد مراتب حیا با مراحل رشد روانی و معنوی انسان رابطه دارند. بدین معنا که مراتب، بالای حیا را نمیتوان با مراحل پایین رشد معنوی بدست آورد زیرا ناظرها متفاوت بوده و همه در یک سطح نیستند، از این رو، درک حضور آنان نیز یکسان نیست، درک ناظرهایی چون خداوند، فرشتگان، معصومان و حتی «خود» فرد، درجه بالاتری از رشد را نیاز دارد و ناظری مثل مردم، با درجه پایینتری از رشد هم قابل درک خواهد بود. به همین جهت، هر مرتبهای از حیا، رشد معنوی و روانی خاصی را میطلبد.[261]
ب) مراتب حیا از جهت فعل قبیح (نابهنجار)
همانگونه که پیشتر نیز گفتیم روشنترین ملاک برای تشخیص فعل نابهنجار، حرام شرعی و حرام عرفی است اما کارهای دیگری هم هستند که به این درجه نابهنجاری نمیرسند اما برخی افراد، آنها را برای خود نابهنجار میدانند، اینگونه نابهنجاریها بستگی تام به شخصیت فرد و کرامت نفسانی او دارد. انسانهای متعالی، کارهایی را برای خود نابهنجار میدانند که از نظر دیگران، قبحی ندارد. بنابراین، اولاً فعل نابهنجار مراتب مختلفی دارد ثانیاً اختلاف مراتب آن به دلیل اختلاف در کرامت نفس و احساس خودارزشمندی فرد است. براین اساس، درجه شرم و حیای انسانها هم متفاوت است.[262]
گفتار چهارم: حیا، جنسیت و پوشش
این گفتار متشکل از دو بند میباشد، در بند اول به بررسی رابطه حیا با جنسیت و در بند دوم به بررسی رابطه حیا و پوشش میپردازیم:
بند اول: حیا و جنسیت
آنچه که از احادیث و روایات مختلف استنباط میشود این است که میل جنسی[263] (شهوت)، صبر[264] و حیای زن بر مرد برتری دارد.[265]
اما در میزان این برتری اختلاف وجود دارد. طبق روایات وارده، حیا ده جزء دارد که خداوند متعال نه جزء آنان را در زنان و یک جزء آن را در مردان قرار داده است، این نه جزء حیا همانند لایههای نهگانهای هستند که میل جنسی زن را کنترل کرده و عفت و پاکدامنی زن را تضمین میکنند.[266]
نتیجه اینکه، حیای زن بر حیای مرد، برتری دارد و این به جهت برتری زن بر مرد در میل جنسی است.[267]
بند دوم: حیا و پوشش
حیا را میتوان پوشش انسانیت دانست. امام علی(ع) در این زمینه فرمودهاند: «الَحياءُ لِباسٌ سابِغٌ، و حِجابٌ مانعٌ و سِترٌ عَنِ المَساوِیَ واقٍ» ترجمه: «حیا، لباسی بلند و حجابی منع کننده و پوششی نگهدارنده از بدیهاست.» در روایات برای بیان حیا از تعبیر «پرده»، «تنپوش»، «لباس» استفاده شده است. آنچه که مسلم است این است که حیا، رابطه تنگاتنگی با پوشش دارد و در بسیاری از احادیث این دو با هم آمدهاند و در موارد متعددی، حیا نقطه مقابل بیپوششی دانسته شده است، این گونه شواهد، آنقدر فراوان است که نمیتوان رابطه میان این دو را (حیا و پوشش) انکار کرد. بنابراین، لازمه حیا، پوشش است. نمیتوان شخص بیپوشش را با حیا[268] دانست و نمیتوان پذیرفت که شخص با حیا، بیپوشش باشد. پوشش کامل (حجاب اسلامی)، نشان از حیای کامل زن دارد و پوشش کم، نشان از حیای اندک او. زنانی که حیای کاملی دارند در معرض دید نامحرمان لباسهای چسبان، نازک و کوتاه برتن نمیکنند.[269]
نقطه مقابل حیا، «بیحیایی»[270] است. «بیحیایی» یعنی مبادرت کردن به انجام کار قبیح در حضور دیگران بدون هیچگونه نگرانی و احساس شرمی. در بیحیایی هیچ گونه بازدارندگی وجود ندارد و مهمترین تفاوت بیحیایی و حیا نیز در همین نکته ظریف است. ویژگی فرد بیحیا[271] لئامت (پستی) است. جهل[272]، تکرار فعل قبیح[273]، شکسته شدن حرمت[274]، شُرب خَمر[275] و ولادت ناپاک[276] از عوامل بیحیایی به شمار میروند.[277] بنابرای هر چقدر حیای زن بیشتر باشد به همان اندازه پوشش او بیشتر و کاملتر خواهد بود و هر اندازه حیای زن کمتر و ضعیفتر باشد به همان اندازه هم پوشش او کمتر و نامناسبتر خواهد بود.
مبحث دوم: شیوههای شناخت حقانیت حجاب و بطلان بیحجابی
در این مبحث سعی بر آن داریم که شیوههای شناخت حقانیت حجاب و بطلان بیحجابی را به طور خلاصه بیان نمائیم؛ عقل سلیم، قانون سنخیت و جاذبه، معیار حیات آفرینی و کمال بخشی، ظهور از بعد انسانی و حیوانی، تجربه و مشاهده، فطرت، وحی و دین الهی و نماز از آن جملهاند:
گفتار اول: عقل سلیم
یکی از بزرگترین نعمتهای الهی، قوه عقل و اندیشه است. قرآن کریم، یکی از مهمترین راههای شناخت و معرفت را عقل سلیم میداند. اولاً به حکم عقل هر چیز ارزشمندی باید از دستبرد بیگانه محفوظ بماند وگر نه آسیب میبیند از اینرو زن هم که دارای ارزش والایی است میبایست در صدف عفاف و حجاب قرار گیرد تا از دستبرد بیگانگان مصون بماند. ثانیاً در نظر عقل، بهترین قانون، قانونی است که با موجودیت انسان هماهنگ بوده و پرورش دهنده استعدادهای والای آدمی و تامینکننده نیازهای او باشد لذا قوانین خداوند، حکیمانه و براساس ساختار روحی، جسمی و مصالح و مفاسد انسان تنظیم شده است. ثالثاً در مواردی که انسان به مصالح و مفاسد خود آگاه نیست عقل حکم به تقلید جاهل از عالم میکند براین اساس همه انسانها باید از دستورهای خداوند عالم و حکیم اطاعت کنند که از جمله آنها لزوم رعایت حجاب و عفاف است.[278] رابعاً هر عملی که عقلاً قبیح و نقلاً به حسب آیات و روایات حرام باشد بیش زمینههای آن نیز همین حکم را خواهد داشت از این رو انحرافات جنسی عقلاً و نقلاً قبیح وحرام است لذا پیش زمینههای آن همچون بیحجابی و خودنمایی نیز قبیح و حرام است.[279]
گفتار دوم: فطرت[280]
یکی از منابع بزرگ معرفتی در درون انسان، فطرت[281] است. زن به طور فطری تمایل به حجاب و عفاف در برابر نامحرمان دارد[282]و از آنجایی که سرچشمه امور فطری آفرینش و طبیعت اولیه انسان است لذا چنین نتیجه میگیریم که اصل حجاب وحیای زن از مرد نامحرم از آفرینش و طبیعت اولیه او سرچشمه میگیرد و بیحجابی و بیحیایی خلاف فطرت و طبیعت زن است.[283]
گفتار سوم: وحی و دین الهی
مهمترین منبع معرفت و برترین ملاک شناخت حق و باطل، وحی در دین الهی است. مسلم است که اسلام دین فطرت است و تمام احکام و فرامین آن از جمله وجوب حجاب و عفاف و حرمت بیحجابی و بیعفتی منطبق با فطرت انسان است. از سوی دیگر، به حکم عقل و دلالت آیات و روایات متعدد، خداوند عادل و حکیم مطلق است و از او بعید است که به تعدادی از بندگان خود[284] ستم روا دارد. بلکه به حکم عقل، عادل و حکیم مطلق میبایست نسبت به همه، عادلانه و حکیمانه حکم دهد. لذا تکلیف الهی حجاب و عفاف برای بانوان[285] دستوری عادلانه و حکیمانه است.[286]
گفتار چهارم: تجربه و مشاهده
از رهگذر مشاهده و تجربه یک چیز، میتوان حقانیت یا بطلان آن را شناخت. بر اساس این ملاک، سرانجام ناگوار و پرخطر[287] بیحجابی و بیعفتی و نیز نیکفرجامی حجاب و عفاف بیانگر بطلان بیحجابی و حقانیت حجاب است.[288]
گفتار پنجم: ظهور از بعد انسانی و حیوانی
انسان دارای دو بعد انسانی (ملکوتی) و حیوانی (نفسانی) است. پدیدههایی که از جنبه ملکوتی انسان پدید میآیند.[289] فضلیت هستند و آنهایی که از بعد حیوانی آدمی بوجود میآیند.[290] رذیلت هستند. رذائلی که از بعد حیوانی ناشی میشوند (همچون: بیحجابی، بیحیایی و …) زیانهای جبرانناپذیری را بر بعد ملکوتی انسان وارد میسازند.[291]
گفتار ششم: معیار حیاتآفرینی و کمال بخشی
یکی از ملاکهای حقانیت هر عمل، تأثیر و ضرورت آن در تکامل و سعادت انسان است، نقش حجاب و عفاف در روند تکامل و سعادت زن و نیز دیگر افراد جامعه غیرقابل تردید است.[292] همانطور که قبلاً نیز گفتیم یکی از شروط اساسی برای تکامل و تعالی معنوی زن رعایت حجاب و عفاف است با این اوصاف بیحجابی و بیعفتی زن را از مسیر تکامل و سلامت دور مینماید.
گفتار هفتم: قانون سنخیت و جاذبه
دو اصل روانشناختی در این زمینه وجود دارد؛ نخست: «السنخیه عله الانضمام»؛ یعنی: سنخیت میان دو نفر علت جذب و کشش آن دو به یکدیگر است. دیگری: «عدم السنخیه علیه الفنور»؛ یعنی فقدان سنخیت میان دو نفر سبب نفرت و جدایی میان آنهاست. بر این اساس زن با حجاب و حیا مجذوب مرد عفیف و مومن میگردد که این حکایت از حقانیت و فضیلت حجاب دارد و در مقابل زن غیرمحجبه و خودنما مجذوب مرد غیرعفیف و یا کم عفت و غیرت میگردد که این نیز مبین بطلان و رذیلت بیحجابی است.[293]
گفتار هشتم: نماز
همانگونه که در اسلام هر عبادتی از جمله نماز[294] تعلیم و تمرینی است برای تزکیه و تربیت انسان، حجاب زن در نماز نیز آموزش و تمرینی است بر پوشش عفیفانه او، که در برابر نامحرم این گونه عفیفه و محجبه باشد. به همین جهت از دیدگاه اسلام پوشش در حضور نامحرم هم باید همانند پوشش در حال نماز باشد.[295]
مبحث سوم: آسیبشناسی حجاب
دلایل گوناگونی وجود دارد که در ترویج بیحجابی و تضعیف فرهنگ حجاب و عفاف موثر بوده و هست. لذا ما بر آن هستیم تا در این مبحث به بررسی مهمترین این دلایل بپردازیم:
گفتار اول: عدم آگاهی خواهران از فلسفه و حکمت حجاب اسلامی
همانطور که دربخش دوم نیز گفتیم حجاب در اسلام دارای فلسفه و حکمت معقولی است و دلایل غیرقابل خدشهای نیز بر لزوم آن وجود دارد اما باید اعتراف کنیم که نسل نوجوان و جوان امروزی و حتی زنان بزرگسال از این حکمتها و دلایل تقریباً بیاطلاع است و مسئولان امر نیز گامهای مهم و سازندهای در این زمینه برنداشتهاند اقداماتی تاکنون صورت گرفته است اما چندان مؤثر نبوده است. لذا مساعدت طلبیدن از متخصصین امر همچون فقها، علمای اخلاق، جامعهشناسان، روانشناسان، آسیبشناسان اجتماعی، جرمشناسان و … در تبیین فلسفه حجاب برای خواهران با زبان منطق و آسان فهم، قطعاً کارساز خواهد بود.[296]
گفتار دوم: رسانهها
نقش تخریبی رسانهها در زمینه حجاب و عفاف امری انکارناپذیر است. امروزه شبکههای مستهجن ماهوارهای، سایتهای غیراخلاقی اینترنت، سینما، تلویزیون، واردات غیرقانونی جملههای مبتذل (سکس)، حتی روزنامههای چپگرای داخلی و … نقشهای اساسی در به حاشیه کشاندن حجاب و بیارزش جلوهدادن عفاف و حیا دارند، استفاده از لباسهای خلاف عفاف و آرایشهای محرک بانوان در سینما و تلویزیون خاصه سینما، نقش خاصی در تضعیف فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی در باب حجاب و حیا دارد که متأسفانه عکسالعمل قاطعی را از جانب مسؤولان امر به دنبال نداشته است. یکی از طرق تقویت فرهنگ حجاب و عفاف، اسلامی کردن واقعی سینما و تلویزیون و نیز فیلترکردن شبکههای مستهجن ماهوارهای و سایتهای غیراخلاقی اینترنت میباشد.
گفتار سوم: عدم نظارت و کنترل صحیح و مستمر بر بازار پوشاک زنانه و لوازم آرایشی
عامل دیگر در تضعیف فرهنگ حجاب و عفاف، تولیدات، واردات و عرضه گسترده پوشاک مغایر عفاف و لوازم آرایش است. امروزه لباسهای خالی از عفاف به وفور در ویترین مغازهها دیده میشوند این در حالی است که لباسهای پوشیده خیلی سخت یافت میشوند، و جای تأسف است که بگوییم کشورمان در ردیف اول سرانهی مصرف لوازم آرایش در دنیاست.[297] و ناگفته پیداست که پوشیدن لباسهای خالی از عفاف و خودآرایی نزد نامحرمان ضربه مهلکی بر پیکره حجاب و عفاف وارد میسازد.
گفتار چهارم: تأثیر سوء تعدادی از محیطهای خانوادگی و مهمانیها (الگوپذیری نادرست)
امروزه خصوصاً در شهرهای بزرگ، درصدی از مادران در منزل سر و وضع مناسبی ندارند و بیشتر از لباسهای باز و آرایشهای غلیظ استفاده مینمایند، غافل از اینکه همین مادران اولین الگوی دختر خود در منزل به شمار میروند. مجالس زنانه هم وضع رضایتبخشی ندارند و حتی بعضی از مهمانیها به صورت مختلط برگزار میشوند و این در حالی است که دختران به آسانی تحت تأثیر چنین محیطهایی قرار میگیرند و به مرور یاد میگیرند که چنین بپوشند و چنان آرایش کنند.
گفتار پنجم: تأخیر ازدواج
عامل دیگری که در ترویج فرهنگ بیحجابی و بیعفتی مؤثر است به تأخیر افتادن سن ازدواج است.[298]
بسیارند دخترانی که به علت نداشتن خواستگاری مناسب، در معابر و اماکن عمومی به خودنمایی میپردازند و معمولاً برای جذب پسران به لباسهای خلاف عفت و آرایشهای به روز متوسل میشوند. در حالیکه کاملاً روشن است که نه تنها به بیراهه میروند بلکه به حجاب و عفاف خود نیز خدشه وارد میآورند.[299]
گفتار ششم: محیطهای کاری و آموزشی مختلط
محیطهای کاری و آموزشی مختلط نقش مهمی در تضعیف گوهر حیا و عفاف در زنان و عنصر غیرت در مردان دارد. در بعضی از محیطهای خصوصی کاری، خودآرایی و کم کردن پوشش از شروط اشتغال در آن محیط به شمار میرود.[300] و از آنجایی که برخی از خواهران واقعاً نیازمند درآمد چنین مشاغلی هستند تن به چنین شرط خلاف عفتی میدهند. از سوی دیگر، باید اعتراف کرد که پوشش و شرایط ظاهری برخی از دانشجویان دختر در دانشگاهها پسندیده و اسلامی نمیباشد.
گفتار هفتم: مقتضیات زمان
یکی دیگر از دلایل ترویج بیحجابی و خودنمایی در سطح جامعه و تضعیف حجاب، اعتقاد به تعدادی از شعارهای پوچ و توخالی است از جمله: حجاب نشانه عقبماندگی و ضد تمدنگرایی است، حجاب با مقتضیات امروز جهان سازگار نیست، امروزه حکم تکلیفی حجاب کارآیی و فلسفه خود را از دست داده است و … و متأسفانه درصدی از خواهران ناآگاه از موضوع، هم تحت تأثیر همین شعارها حجاب خود را برمیدارند.[301]
گفتار هشتم: تضعیف و یا تخریب عنصر غیرت
در بعضی از موارد علت بیحجابی و خودنمایی خواهران در سطح جامعه، تضعیف و یا تخریب عنصر غیرت در مردان محرم[302] آنهاست. چرا که برای مرد غیرتمند تحمل بیحجابی و خودنمایی زنان محرم[303] خود، بسیار سنگین و حتی ناممکن خواهد بود. لذا رشد و تقویت عنصر غیرت در مردان از راههای مهم برای مبارزه با بیحجابی و خودنمایی و حمایت از عفاف است.
گفتار نهم: خودباختگی مسوولان
اصرار برخی از مسوولان به بیرون کشیدن زن از محیط امن خانه، کشاندن او به عرصه جامعه و جلب او به محیطهای کاری و تفریحی مختلط، به نام دفاع از حقوق و آزادیهای مشروع زن و به عنوان مظهر روشنفکری و ارزش دادن به زن، که ناشی از نوع خودباختگی در برابر فرهنگ غربی است، یکی از عوامل مهم تضعیف فرهنگ حجاب و حیای زن ایرانی و کشاندن او به سوی بیحجابی و خودآرایی است. بدیهی است که اگر مسولان ذیربط از خودباختگی در برابر فرهنگ و الگوهای غربی رها شوند قطعاً میتوانند محیطهای خاص کاری و تفریحی برای بانوان فراهم نمایند.[304] تا بدینوسیله با بیحجابی و بیعفتی، مبارزه نموده و از حجاب و حیا حمایت نمایند.[305]
گفتار دهم: معیارهای غلط در همسرگزینی
امروزه ملاکهایی همچون زیبایی چهره، تناسب اندام، شیکپوشی، وضع مطلوب اقتصادی خانواده دختر و …، جزء اساسیترین معیارهای انتخاب همسر پسران آماده ازدواج به شمار میروند و معیارهای ارزشمندی چون ایمان، خلق نیکو، حجاب و عفاف و … مورد کمتوجهی این دسته از پسران قرار گرفته است و این امر اثر روانی نامطلوبی بر روی دختران با حجاب و عفاف خواهد داشت چرا که شانس ازدواجشان ممکن است پایین آید و متأسفانه بعضی از این خواهران تحت تأثیر چنین فضایی، حجاب و عفاف خود را بیارزش دانسته و آن را به کناری مینهند.
گفتار یازدهم: عقده حقارت
به لحاظ جرمشناسی، عقدهها، خاصه «عقده حقارت»[306] از عوامل روانی مهم در بروز نابهنجاریها، ناملایمات و نیز ارتکاب جرائم میباشد.[307] این عقده، یکی از دلایل گزارش برخی از خواهران به بیحجابی و خودنمایی است. نداشتن زیبایی کافی، وجود نقایصی در چهره، نداشتن اندامی متناسب، احساس نیاز به ازدواج و مهیا نبودن زمینههای آن، ابتلاء به بعضی از بیماریهای خاص، داشتن معلولیتهای جسمانی و …، از عوامل مهم در ایجاد «عقده حقارت» در بانوان میباشد.[308]
گفتار دوازدهم: بیمهری مرد نسبت به همسر خود
یکی از دلایل گزارش بانوان متأهل به خودنمایی و بیحجابی، بیمهری شوهرانشان میباشد. به لحاظ روانشناسی زن نیاز دارد که محبوب مرد و کانون توجهات و محبتهای او قرار بگیرد برای همین هم زن برای شوهرش دلبری میکند اما اگر با وجود دلبریهای زن، مرد توجه و محبتی به او نداشته باشد ممکن است به مرور زمان این نیاز روانی و حتی جسمی خود را در جای دیگری جستجو کند، چنین زنی با گرایش به خودآرایی و کم کردن پوشش خود در نزد نامحرمان جلوهگری کرده و توجه و محبتهای (البته محبتهای کاذب) آنها را به سوی خود جلب مینماید و ای بسا در این راه پاکدامنی خود را نیز از دست بدهد.
گفتار سیزدهم: معلمان و اساتید زن (الگوپذیری غلط)
تعدادی از معلمان و اساتید زن با پوشش نامناسب و چهره رنگین در کلاس حاضر میشوند در حالیکه آنها در جایگاهی قرار دارند که به آسانی مورد تقلید و الگوپذیری از سوی دانشآموزان و یا دانشجویان دختر خود قرار میگیرند خصوصاً اگر شخصیت محبوبی باشند، لذا رعایت حجاب و عفاف از سوی این بزرگواران نقش مثبتی در ترویج فرهنگ حجاب و حیا خواهد داشت.
گفتار چهاردهم: فقدان تلاشهای مؤثر و کارساز در مبارزه با بیحجابی و حمایت از فرهنگ حجاب و عفت
یکی از عوامل مؤثر در ترویج بیحجابی و به حاشیه رانده شدن حجاب و عفاف، فقدان تلاشهای موثر و متداوم در مبارزه با بیحجابی و حمایت از فرهنگ حجاب و عفاف است. تاکنون اقداماتی در این زمینه صورت گرفته است اما کارساز و متداوم نبوده است و بسیاری از مسوولان امر در این باره سکوت اختیار کردهاند غافل از اینکه به لحاظ جرمشناسی، بیحجابی و بیعفتی سر منشاء بسیاری از رفتارهای نابهنجار، ناملایمات و خصوصاً جرائم و جنایات جنسی در سطح جامعه است لذا حکومت اسلامی برای برقراری امنیت عمومی و سلامت اخلاقی در درجه اول باید به ترویج و فرهنگ حجاب و عفاف و حمایت از آن بپردازد.
گفتار پانزدهم: رفتار نادرست با بانوان محجبه در برخی از محیطها
متأسفانه در برخی از محیطها از جمله محیطهای اداری و آموزشی با خواهران محجبه و عفیف به طور شایستهای رفتار نمیشود و در مقابل خانمهایی با پوشش نامناسب و خودآرا مورد استقبال قرار میگیرند[309]، و روشن است که این امر به تدریج موجب کمرنگ شدن ارزش حجاب و احترام خواهران محجبه میگردد. تکریم خواهران با حجاب و عفاف در همه محیطها، شیوه خوبی است برای حمایت از فرهنگ حجاب و عفاف.
گفتار شانزدهم: ابتلا به بعضی از بیماریهای خاص
بعضی از انواع پسیکوزها[310]، نوروزها[311]، اختلالات منش و حتی برخی از بیماریهای جسمی و جنسی میتواند زمینه گرایش به بیحجابی و خودنمایی را در زنان بوجود آورد. برای نمونه، از ویژگیهای زنان هیستریک[312]، خودنمایی و بازیگری افراطی که هدف آن توجه خواهی است میباشد.[313] همچنین است «سکسوپاتی»[314] زنان و دختران جوان مبتلا به این انحراف، نوعاً خودنما و کمپوشش هستند. بعضی از دختران آماده ازدواج به دلیل ابتلاء به بیماریهای خاص همچون سرطان، ایدز، دوجنسی بودن و … و یا داشتن عیوبی در بدن مثل رویش مردانه مو[315] و …، معمولاً امید و انگیزهای به ازدواج نداشته و شانس ازدواج خود را غالباً به این دلایل از دست میدهند، لذا برخی از این دختران ممکن است برای پاسخ به نیازهای روانی و عاطفی خود جهت جلب توجه و محبت نامحرمان، به خودنمایی در برابرآنها بپردازند.
گفتار هفدهم: دوستان ناباب
نقش مثبت یا منفی همنشین در زندگی انسانی انکارناپذیر است. بعضی از دختران نوجوان و جوان تحت تأثیر دوستان ناباب، از پوشش خود کم کرده و به خودنمایی میپردازند. لذا دقت و نظارت والدین به معاشرتهای دخترانشان از اهمیت به سزایی برخوردار است.
مبحث چهارم: راهکارهای پیشگیری و درمان بیحجابی و ترویج فرهنگ حجاب و عفاف
برای آنکه بتوانیم از شیوع بیحجابی و خودنمایی جلوگیری کرده و در مقابل فرهنگ حجاب و عفاف را ترویج دهیم، میبایست به راهکارهای سازنده و اساسی متوسل شویم. در این مبحث ما سعی بر آن داریم تا بخشی از این راهکارها را ارائه کنیم:
گفتار اول: تربیت
یکی از راهکارهای مهم در زمینه مبارزه با بیحجابی و خودنمایی و پیشگیری از آن و همچنین ترویج فرهنگ حجاب و عفاف، بهرهجستن از ابزار سازنده و موثر «تربیت»[316] از همان سالهای اولیه زندگی دختران است. در اهمیت تربیت همین بس که، یکی از رسالتهای مهم انبیاء و اولیاء الهی تعلیم و تربیت انسانهاست و در دین اسلام نیز این مهم بسیار مورد توجه قرار گرفته است.[317] امام علی(ع) در زمینه تربیت فرمودهاند: «قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود.»[318] خاطر نشان میکنیم که دختر به لحاظ روحی و جسمی تفاوتهای مهمی با پسر دارد لذا ما هرگز نمیتوانیم همان شیوههای تربیتی را که برای پسران اعمال میکنیم برای دختران نیز به کار ببریم، الکسیس کارل[319] در کتاب بسیار نفیس خود «انسان موجود ناشناخته» در این باره میگوید: «نبایستی برای دختران جوان نیز همان طرز فکر، نوع زندگی، هدف و ایدهآلی را که برای پسران جوان در نظر میگیریم معمول داریم. متخصصین تعلیم و تربیت باید اختلافات عضوی و روانی جنسی مرد و زن و وظایف طبیعی ایشان را در نظر داشته باشند، توجه به این نکته اساسی در بنای آینده تمدن ما حائز کمال اهمیت است.»[320]
لذا اولین و اساسیترین گام در این راه اعمال تربیت صحیح و اسلامی میباشد.[321]
گفتار دوم: تفهیم فلسفه حجاب اسلامی
یکی از مهمترین دلایل ارتکاب خطا و گناه از سوی انسان، جهل[322] به موضوع است. جهل به فلسفه و حکمت حجاب، از مهمترین دلایل بیحجابی و خودنمایی است. لذا اگر اقدامات لازم و موثری در جهت تفهیم فلسفه حجاب به عمل آید به طور قطع نقش سازندهای در کاهش بیحجابی و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب خواهد داشت البته میبایست در این زمینه به ادله روشن و محکم توسل جست.[323]
گفتار سوم: امر به معروف و نهی از منکر
«امر به معروف[324] و نهی از منکر[325] با تحقق شرایطی (در موارد مختلف) واجب است.[326] در مساله بیحجابی نیز همه موظفند[327] امر ونهی نمایند.[328] امر به معروف و نهی از منکر یکی از کارآمدترین ابزارها در جهت ترغیب افراد به فضائل و دوری از رذایل و منکرات است.[329]
گفتار چهارم: هدایت و کنترل مستمر بر بازار پوشاک زنانه و لوازم آرایشی
اقدام دیگر، هدایت و نظارت مستمر بر تولیدات، واردات و عرضه پوشاک زنانه و لوازم آرایشی است. باید تا حد ممکن از واردات پوشاک خارجی که با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی ناسازگار است ممانعت بعمل آورد، در داخل کشور نیز از تولید و عرضه لباسهای خالی از عفاف جلوگیری نمود. واردات لوازم آرایشی محدودتر شود و تا حد ممکن به تولید داخل بسنده شود. با متخلفان در این زمینه برخوردهای قاطع بعمل آید. از تولیدکنندگان لباسهایی که در جهت حفظ حجاب و حیای زن ایرانی طراحی نشدهاند حمایت و تقدیر بعمل آورد و …[330]
گفتار پنجم: تفهیم پیامدهای بیحجابی و خودنمایی به خواهران از دیدگاههای روانشناختی و جامعهشناختی
گام دیگر، آگاهی دادن به خواهران، در زمینه عواقب تلخ وحتی جبرانناپذیر بیحجابی و خودنمایی است.[331] بدیهی است که اگر خواهران از تبعات ناگوار بیحجابی و خود آرای نسبت به خود، خانواده خود، خانوادههای دیگر و اجتماع آگاه شوند دقت بیشتری در حجاب و رفتار خود بعمل آورند.[332]
گفتار ششم: تحول بنیادین در رسانهها و مواظبت مستمر بر کار آنها
اقدام دیگر، تحول و اصلاح بنیادین در رسانهها، خصوصاً سینما و تلویزیون است.[333] میبایست از پخش فیلم و سریالهای خلاف اصل حجاب و عفاف جلوگیری بعمل آورد و در مقابل، کیفیت، جذابیت و سلامت برنامهها را بالا برد. تولید و پخش برنامههایی که موجب تقویت و ترویج فرهنگ حجاب و عفاف میشود بسیار تأثیرگذار خواهد بود چرا که رسانههای صوتی و تصویری نقش قاطعی در فرهنگسازی دارند.
گفتار هفتم: انتصاب مسولان شجاع، عالم ومتقی
یکی از راهکارهای مهم برای حمایت از فرهنگ حجاب و مقابله با بیحجابی، انتصاب مسوولان شجاع، عالم، متقی و آگاه در مناصب فرهنگی،اداری، انتظامی، قضایی و … که هم معتقد و دلسوز به امر حجاب و عفاف باشند و هم پذیرای دشواریهای برخورد با معضل بیحجابی و خودنمایی باشند.[334]
گفتار هشتم: عدم ترغیب خواهران به خانهگریزی و ایجاد فضاهای اختصاصی برای آنان
تحول در دیدگاه مسوولان و مدیران جامعه در جهت پرهیز از ترغیب بانوان به حضور بیش از حد در محیطهای خارج از منزل و اقدام در جهت طراحی و ایجاد محیطهای کاری، تفریحی، ورزشی و … اختصاصی بانوان و نیز در صورت امکان، جداسازی محیطهای آموزش عالی دختران و پسران، گامهای مهمی در جهت کاهش بیحجابی و خودنمایی و نیز ترویج فرهنگ حجاب است.[335]
گفتار نهم: الگوسازی
معرفی و تکریم زنان دانشمند و عالم با حجاب و عفاف از طریق رسانههای گروهی، قراردادن زنان با حجاب به عنوان نقش اول فیلم و سریالهای سینمایی و تلویزیونی، تقدیر از دختران با حجاب و عفاف به اشکال گوناگون، جذب و استخدام اساتید زن با حجاب برای تدریس در دانشگاهها و …، از شیوههای مفید در امر الگوسازی در زمینه حجاب و عفاف است.
گفتار دهم: تصحیح عرفی معیارهای انتخاب همسر و اهمیت دادن به معیارهای شرعی و عقلائی
با کمی تأمل در تعالیم اسلامی درمییابیم که معیارهای انتخاب همسر در اسلام، جمال، مال، حسب، نصب و … نیست[336] بلکه معیارهای ارزشمندی چون: 1) ایمان و تقوی 2) اخلاق نیکو[337] 3) پاکدامنی[338] 4) همکفوی طرفین (به لحاظ سنی، اعتقادی، تحصیلی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و …)[339] 5) اصالت و شرافت خانوادگی[340] و …، مورد توجه و تأکید دین مبین اسلام قرار گرفته است، و به لحاظ عقلانی ازدواجی که با این ملاکها صورت گرفته باشد پایدار خواهد بود. جای امیدواری است که توجه به معیارهای فوق جهت انتخاب همسر انگیزه خوبی باشد برای دختران آماده ازدواج برای رعایت حجاب و عفاف و پرهیز از بیحجابی.
گفتار یازدهم: ایجاد امکانات لازم برای ازدواج و تسهیل آن
اولین گام در ای راه صلاح انتظارات جوانان و خانوادههای آنان در امر ازدواج است، مهریههای بالا، جهیزیههای کمرشکن، مجالس مجلل عروسی و …، سد بزرگی سر راه ازدواج جوانان عزیزمان است. باید یک انقلاب بینشی در جامعه ایجاد شود و به جای عروسیهای پرهزینه به عروسیهای ساده روی آورد، این تحول باید از طبقات عالیه اجتماع یعنی مسوولان عالینظام، مدیران، دانشمندان و … آغاز شود چرا که آنان تأثیر الگویی بالایی دارند.[341] ایجاد مشاغل گوناگون[342] برای مردان و پسران آماده ازدواج و الویت دادن به آنها در استخدام مشاغل[343]، فراهم کردن مسکن مناسب[344] و ارزان قیمت برای نسل جوان[345]، احداث سالنها و تالارهای عروسی خیریه[346]، اعطای وامهای مناسب برای تشکیل خانواده و کاستن از تشریفات اداری برای اعطای این وامها، تأسیس مؤسسات خاص برای برگزاری جشنهای عروسی با قیمت مناسب و …، از مهمترین اقدامات اساسی برای مهیا کردن زمینههای ازدواج و تسهیل آن میباشد.
گفتار دوازدهم: توجه مرد به نیازهای عاطفی و جنسی همسر
از راهکارهای مهم برای پیشگیری و مقابله با بیحجابی و خودنمایی در زنان متأهل، ارائه آگاهیهای لازم به مردان و زمینه روحیات، نیازها و روانشناسی شخصیت زنان است، برای نمونه، نیاز به محبت و توجه از سوی شوهر از نیازهای طبیعی زنان است. زن دوست دارد کانون توجهات مرد باشد و … لذا مرد باید به نیازهای عاطفی و جنسی همسر خود توجه کافی داشته باشد تا بدین وسیله همسر خود را از انواع نابهنجاریها و انحرافات همچون بیحجابی و خودنمایی مصون بدارد.
گفتار سیزدهم: اولویت دادن به خواهران محجبه در تمام زمینهها
اقدام دیگر، اولویت دادن به خواهران محجبه و عفیفه در عرصههای گوناگون است از جمله در استخدام مشاغل، اعطای بورس تحصیلی، و …، این کار میتواند برای خواهرانی که به حجاب پایبند نیستند ایجاد انگیزه نماید.[347]
گفتار چهاردهم: برآوردن نیازهای عاطفی دختران در کانون خانواده
دختران در سنین نوجوانی و جوانی به دلیل شرایط خاص عاطفی و روانی خود خیلی زود تحت تأثیر دوستان ناباب قرار میگیرند و در این راه ممکن است به تقلید از دوستان خود، از پوشش خود کم کنند یا به خود آرایی بپردازند. لذا والدین باید در کانون خانواده در حد معقول و به اندازه کافی، به نیازهای عاطفی دختران خود پاسخ گویند، نقش پدر خانواده در این زمینه حساستر است، به لحاظ روانشناسی رابطه دوستانه پدربا دختر خویش مهمترین ابزار برای جلوگیری از روابط نامشروع دختر با بیگانگان و دوری از دوستان ناباب است.
گفتار پانزدهم: برخورد انتظامی و قضائی
برخورد انتظامی و قضایی با مغرضان و خط مقدم سپاه بیعفتی و بیحجابی در جامعه و باندهای فساد و فحشا، که وجود این باندها غیرقابل انکار است. یکی دیگر از این راهکارهاست.[348] چرا که پاسداری از حریم مقدس عفت و اخلاق عمومی و نیز تامین نظم و امنیت در سطح جامعه از وظایف غیرقابل تردید حکومت اسلامی است.
نتیجه
روشن ساختیم که اولاً میان پوشش وحیا رابطه مستقیم وجود دارد هر اندازه حیا بیشتر باشد به همان اندازه هم پوشش بیشتر خواهد بود و بالعکس. ثانیاً در پیشگاه عقلاء و اهل تفکر، حجاب امری به حق، ضروری و مطابق با فطرت انسان است و نیز بیحجابی مطرود و خلاف آفرینش اولیه انسان است. ثالثاً بیحجابی و خودنماتیی معلول عوامل متعددی است از جمله: «عدم آگاهی خواهران از فلسفه حجاب اسلامی، عدم کنترل صحیح و مستمر بر بازار پوشاک زنانه و لوازم آرایشی، رسانههای جمعی، تأخیر ازدواج و …، که ما در این بخش تلاش کردیم تا به مهمترین آنها بپردازیم. رابعاً برای پیشگیری و مقابله با بیحجابی و خودنمایی و ترویج فرهنگ حجاب و عفاف و راهکارهای گوناگونی مطرح است از جمله: تفهیم فلسفه حجاب اسلامی به خواهران، امر به معروف و نهی از منکر، هدایت و کنترل مستمر بر بازار پوشاک زنانه و لوازم آرایشی و …، ما سعی نمودیم در این بخش به اساسیترین آنها اشاره نمائیم.
نتیجهگیری فصل اول:
آنچه که مسلم است این است که «حجاب»، اختصاص به دین اسلام ندارد بلکه در اقوام و ادیان گذشته نیز حجاب وجود داشته است (البته با کمی تفاوت)، حتی در بعضی از کشورها خیلی شدیدتر بوده است. خداوند تبارک و تعالی درآیات شریفه 31 و 60 از سوره مبارکه نور و آیه شریفه 59 از سوره مبارکه احزاب به بیان حدود و ثغور حجاب پرداخته است. درکل میتوان گفت که حجاب یعنی اینکه: «زن در برابر نامحرم تمام بدن خود را به استثناء صورت و دستها از مچ بپوشاند و نیز هیچگونه خودآرایی و خودنمایی در برابر نامحرم نداشته باشد و پوشش او هم بدون نما و محرک نباشد.» این تعریف، یک تعریف جامع و کامل از حجاب است که مبین حدود حجاب نیز میباشد. 1) آرامش روانی 2) استحکام بنیان خانوادهها 3) استواری اجتماع 4) حفظ ارزش و کرامت انسانی زن از مهمترین فلسفههای حجاب در اسلام است. حجاب دارای آثار مثبت فراوان فردی و اجتماعی است و همچنین بیحجابی در بردارنده آثار منفی بسیار فردی و اجتماعی است که مورد توجه جرمشناسان قرار گرفته است، لذا حجاب و بیحجابی امری شخصی نیستند بلکه این دو پدیده علاوه بر جنبه فردی دارای جنبه اجتماعی نیز میباشند. از آنجایی که هر معلولی علتی دارد پدیده بیحجابی نیز دارای علل متعددی است که شایسته است مورد شناسایی قرار گرفته و پیشگیری و یا درمان شوند. بیحجابی و خودنمایی قابل کنترل و درمان هستند، البته در این راه باید از متخصصان امر مساعدت طلبید.
پی نوشتها:
[1]- سوره مبارکه نحل، آیات شریفه 58 و 59.
[2] – ر.ک به: قرآن و مقام زن، سید علی کمالی دزفولی، ج پنجم، انتشارات اسوه، 1378، از ص 12 الی18.
[3] – ر.ک به: همان، از ص 16 الی19.
[4] – ر.ک به: اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، استاد مرتضی مطهری، ج بیست و سوم، انتشارات صورا، تیر 1387، ص 12، پ دوم.
[5] – اقتباس از: قرآن و مقام زن، سید علی کمالی دزفولی، ص 56، پ سوم و همچنین وسائل الشیعه، ج15، ص 119.
[6] – اقتباس از: قرآن و مقام زن، سید علی کمالی دزفولی، ص 59، پ دوم و همچنین اصول کافی، کتاب فضل البنات.
[7] – ر.ک به: قرآن و مقام زن، سید علی کمالی دزفولی، ص 59، پ چهارم و همچنین وسائل الشیعه، ج 15، ص 119.
[8] – سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 228.
[9] – ر.ک به: همان، از ص 25 الی28.
[10] – سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 19.
[11] – اقتباس از: قرآن و مقام زن، سید علی کمالی دزفولی، صص 30، 31، 49 و50.
[12] – ر.ک. هما، ص50، پ سوم و همچنین محجه البیضاء فیض، ج3، ص 98.
[13] – اقتباس از: قرآن و مقام زن، سید علی کمالی دزفولی، ص50، پ پنجم و همچنین مستدرک الوسائل، ج2، ص 501.
[14] – «وَ مِنْ آياتِه اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوآ اِلَيها وَ جَعَلَ بَيْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِکَ لَاياتٍ لِقْومٍ يَتَفَکَّرُونَ» سوره مبارکه روم، آیه شریفه21، ترجمه: و یکی از آیات (لطف) الهی آن است که برای شما از (جنس) خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس بگیرید و میان شما رأفت و مهربانی قرار داد همانا در این امر برای مردم اهل فکر، ادله علم و حکمت حق آشکار است.
[15] – ر.ک به: نظام حقوق زن در اسلام، استاد مرتضی مطهری، ج چهل و هشتم، انتشارات صدرا، مرداد 1387، از ص 118 الی 120.
[16] – ر.ک به: فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر غلامعلی حداد عادل، چ هفدهم، انتشارات سروش، 1386، صص 53 و 54.
[17] – unveiling (of women)
[18] – حضیض در لغت یعنی: پستی، نشیب، جای پست در زمین یا پایین کوه، ر.ک به: فرهنگ فارسی عمید (جیبی)، حسن عمید، چ بیست و سوم، انتشارات امیرکبیر، 1383، ص 566، ستون دوم.
[19] – ر.ک به: فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر غلامعلی حداد عادل، ص47، پ اول و دوم.
[20] – ر.ک به: همان، صص 47 و 48 و 55.
[21] – Veil, Cover, Scarf, Purdah, Curtain
[22] – Veil , Cover, Clothing, Covering,…
[23] – ر.ک به: فرهنگ فارسی عمید (جیبی)، حسن عمید، ص 557، ستون دوم
[24] – ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، چ شصت و هشتم، انتشارات صدرا، خرداد 1385، ص 72، پ اول.
[25] – عرف (Custom) از لحاظ لغوی به معنای شناخت است و در اصطلاح، رویه و رسمی است که افراد در روابط خویش پذیرا شدهاند و در علم حقوق به قاعده و رسمی گفته میشود که مردم به تدریج به آن حالت الزام داده باشند یعنی بدون اینکه قانونگذار در شکلگیری آن مداخله نماید به پذیرش آن ناچار باشد و از این جهت گفته میشود عرف دومین منبع حقوقی است. [ر.ک به: ص8، پاورقی]
[26] – «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فاسْألوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» (آیه شریفه 53 از سوره مبارکه احزاب) ترجمه: «اگر از آنها متاع و کالای مورد نیاز را مطالبه میکنید از پشت پرده از آنها بخواهید.»
[27] – اقتباس از: همان، ص73 و74- فتاوی فقها در زمینه اصل مساله «حجاب»: از مجموع فتاوای فقهای عظام چنین استنباط میشود که: «1) اصل حجاب از ضروریات دین اسلام است. 2) انکار حجاب با وجود عدم آگاهی به ضرورت آن، موجب ارتداد نمیشود.»
اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، چ چهارم، انتشارات زائر، آستانه موسسه قم، تابستان 1386، صص 21 و 22- و همچنین استفتائات، امام خمینی- مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، سید محسن محمودی، نظرات حضرات آیات: خامنهای، مرحوم بهجت، تبریزی، صافی، سیستانی، مکارم- توضیحالمسائل، آیهالله اردبیلی، مساله 3019
– پرسشهای جانبی درباره اصل مساله حجاب:
سوال (1): آیا مرد میتواند و اختیار دارد که همسر خود را مجبور به برداشتن حجاب بکند یا خیر؟ پاسخ مرحوم آیه ا… گلپایگانی: «چون بر زن حجاب واجب است، بر مرد جایز نیست او را اجبار به بیحجابی و خلاف شرع نماید، بر زن هم وجب نیست اطاعت شوهر در معصیت خدا کند «لا طاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِيَتهِ الْخالِقِ»و… اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، صص 23 و 24- و همچنین مجمع المسائل (3 جلدی)، مرحوم گلپایگانی، ج اول، ص 159.
سوال (2): اگر مردی زنش را به حجاب اسلامی ملتزم نکند آیا فاسق محسوب میشود؟ پاسخ آیه ا.. اردبیلی: «اگرمرد میتواند مانع بیحجابی زنش باشد و از بیمبالاتی مانع نشود فاسق است. ولی اگر منع میکند و علاقمند به محجبه بودن اوست لیکن زنش به حرف او گوش نمیکند فاسق محسوب نمیشود.» ر.ک به: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفایی، ص 26، پ آخر، و همچنین استفتائات، آیه ا… العظمی، س 104.
[28] – سوره مبارکه نور، آیه شریفه 31.
[29] – آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور.
[30] – chastity, continence, honor, Virtue, …
[31] – خداوند در آیه شریفه 30 از سوره مبارکه نور، مردان را نیز به عفت نگاه و پاکدامنی مکلف مینماید.
[32] – آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور
[33] – adornment, embellishment, ornament, …
[34] – decoration, pendant, ornament, jewel, …
[35] – ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 131، پ سوم.
[36] – آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور.
[37] – نوعی زینت نظیر دستبند که به مچ پا میبستهاند، پایبند.
[38] – این نظر از ابن مسعود، صحابی معروف است.
[39] – این نظر ابن عباس است.
[40] – این نظر ضحاک و عطاست. ر.ک به: همان، ص 132، پ دوم وسوم.
[41] – آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور.
[42] – ر.ک به: همان، صص 137 و 138.
[43] – حرج، تنگی، فشار، جای تنگ، گناه، بزه، ر.ک به: فرهنگ فارسی عمید (جیبی)، حسن عمید، ص 561، ستون اول.
[44] – آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور.
[45] – آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور.
[46] – ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 133 پ آخر و ص 139، پ دوم.
[47] – آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور.
[48] – در اصطلاح حقوقی کودک غیرممیز به کودکی گفته میشود که قدرت تشخیص خوب را از بد، ضرر را از زیان ندارد.
[49] – در اصطلاح حقوقی به کودکی گفته میشود که خوب را از بد تشخیص میدهد.
[50] – سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر نه سال تمام قمری است. تبصره یک از م 1210 ق.م.
[51] – اقتباس از: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، از ص 142 الی 146.
[52] – insider, confidant, trusty, intimate , …
[53] – stranger, outsider
[54] – توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مساله 2385.
[55] – توضیح المسائل امام خمینی، مساله 2389 و توضیح المسائل مرحوم آیه ا… گلپایگانی، مساله 2394-2398 و توضیح المسائل مرحوم آیه ا… اراکی، مساله 240-2404 و توضیح المسائل آیه ا… تبریزی، مساله 2394-2398 و توضیح المسائل آیه ا… صافی، مساله 2394-2398 و توضیح المسائل آیه ا.. مکارم، 2043-2045 و توضیحالمسائل مرحوم آیه ا… فاضل لنکرانی، 2454-2457 و توضیحالمسائل آیه ا… اردبیلی، 2849-2853 و توضیحالمسائل مرحوم آیه ا… بهجت. مساله 1906-1910.
[56] – ر.ک به: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، ص45، پ آخر- همچنین مجمعالمسائل (3 جلدی)، آیه ا… گلپایگانی، س 650.
[57] – قرابت رضاعی در حکم قرابت نسبی است مشروط براینکه 1) شیر زن از محل مشروع حاصل شده باشد (مثلاً از زنا نباشد) 2) شیر مستقیماً از پستان مکیده شود 3) طفل لااقل یک شبانه روز و یا15 دفعه متوالی شیر کامل خورده باشد بدون اینکه غذای دیگر یا شیر زن دیگر را بخورد 4) شیر خوردن طفل قبل از تمام شدن دو سال از تولد اوباشد 5) مقدار شیری که طفل خورده است از یک زن و از یک شوهر باشد بنابراین اگر طفل در شبانه روز مقداری از شیر یک زن و مقداری از شیر زن دیگر را بخورد موجب حرمت نمیشود اگر چه شوهر آن دو زن یکی باشد و همچنین اگر یک زن یک دختر و یک پسر رضاعی داشته باشد که هر یک را از شیر متعلق به شوهر دیگر شیر داده باشد آن پسر و یا آن دختر برادر و خواهر رضاعی نبوده و ازدواج بین آنها از این حیث ممنوع نمیباشد. ر.ک به: ق.م.م. 1046.
[58] – اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حیمد احمدی جلفایی، از ص 39 الی 41 و توضیحالمسائل امام خمینی، مساله 2464 و توضیحالمسائل مرحوم آیه ا… گلپایگانی، مساله 2473 و توضیحالمسائل مرحوم آیه ا… اراکی، مساله 2478 و توضیحالمسائل مرحوم آیه ا… خوئی، مساله 2464 و توضیحالمسائل مرحوم آیه ا… بهجت، مساله 1955 و توضیحالمسائل آیه ا… تبریزی، مساله 2473 و توضیحالمسائل آیه ا… صافی، مساله 2473 و توضیحالمسائل آیه ا… سیستانی، مساله 2473 و توضیحالمسائل آیه ا… مکارم، مساله 2108 و توضیحالمسائل آیه ا… اردبیلی، مساله 2936 و توضیحالمسائل مرحوم آیه ا… فاضل لنگرانی، مساله 2532.
[59] – آیه شریفه 31 از سوره مبارکه نور.
[60] – اقتباس از: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 146، پ پنجم و ششم.
[61] – آیه شریفه 60 از سوره مبارکه نور.
[62] – عبیدا… حلبی گفت: امام صادق(ع) فرمودند: مقصود از «این یضعن ثیابهن» روسری و چهارقد است. گفتم جلو هر کسی که بود؟ فرمودند: جلو هر کسی که بود اما به شرط اینکه قصد خودآرایی و خودنمایی نداشته باشد. ر.ک به: همان، ص153، پ اول.
[63] – آیه شریفه 60 از سوره مبارکه نور.
[64] – اقتباس از: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، صص 152 و 153.
[65] – آیه شریفه 59 از سوره مبارکه احزاب.
[66] – البته معنای لغوی نزدیک ساختن چیزی، پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده میشود.
[67] – آیه شریفه 60 از سوره مبارکه نور.
[68] -chaste, modest, moral, vestal, …
[69] – اقتباس از: همان، از ص 158 الی 162
[70] – ر.ک به: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، چ اول، نشر سفینه، تهران 1387، صص 52 و53- پیامبر(ص) فرمودهاند: «هر زنی که خود را معطر سازد، سپس از خانهاش یرون آید تا زمانی که به خانهاش باز گردد، مورد نفرین الهی است.» ر.ک به: همان،ص 53، پ دوم.
[71] – فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَويّاً. آیه شریفه 17 از سوره مبارکه مریم، ترجمه: ما روح خود را بر او مجسم ساختیم.
[72] – اِنّی اَعوذُ بِالرَّحمنِ مِنْکَ اِنْ کُنْتَ تَقِيًّا. آیه شریفه 18 از سوره مبارکه مریم، ترجمه: من از تو به خدای رحمان پناه میبرم که تو پرهیزگاری کنی.
[73] – ر.ک به: همان، از ص54 الی56.
[74] – در میان ارباب فتوا در قدیم کسی را نمیتوان یافت که قائل به وجوب پوشاندن صورت و دو دست از مچ باشد ولی در نقطه مقابل فقهایی بودهاند که نظر غیرحلال و بدون حجت شرعی را حرام میدانند. اقتباس از: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 166، پ دوم.
[75] – enjoyment, pleasure
[76] – نگاه کردن از روی «تلذّذ» یعنی نگاه به قصد لذت بردن باشد و «ریبه» یعنی نظر به خاطر تلذذ و چشم ناپاکی نیست ولی خصوصیت ناظر و منظورالیه مجموعاً طوری است که ضرورت نداشته و حاکی از بیتقوایی است لذا با مسامحه، خود را در خطر لغزش بالقوه قرار میدهد. اقتباس از: همان، ص 166.
[77] – اقتباس از: همان، ص 166.
[78] – در اصطلاح فقهی «وجه و کفّین» خوانده میشود.
[79] – یکی از فلسفههای تکلیف بانوان به رعایت حجاب اسلامی و نیز وضع مجازات مناسب برای عدم رعایت آن. «حمایت از کانون مقدس خانواده» به عنوان هسته اصلی جامعه و کمک به استحکام بنیانهای آن است، ق.ا. نیز این نکته را مورد تأکید قرار داده است: «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد»
[80] – ر.ک به: اصل بیستم، اصل بیست و یکم بند اول، اصل سوم بند 7 و بند 14.
[81] – اقتباس از: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص168- خاطرنشان میشود که وجوب یا عدم وجوب پوشانیدن صورت و دو دست تا مچ، حکم شرعی بسیاری از کارها را برای زنان روشن میسازد، مثلاً اگر پوشانیدن صورت و دستها از مچ را برای زن واجب بدانیم در این صورت باید بگوییم که زن نمیتواند رانندگی کند اما گر معتقد به عدم وجوب آن باشیم در این صورت زن میتواند رانندگی بکند. اقتباس از همان، ص 170.
[82] – همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. ر.ک به: ق.ا. اصل بیستم.
[83] – fear , awe, protest
[84] – ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، صص 170-171- احکام فقهی در زمینه حدود حجاب: فقهای عظام در سه نکته زیر در زمینه حدود حجاب اجماع نظر دارند: اول: زن باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشاند. دوم: احتیاط واجب آن است که زن بدن و موی خود را از پسر نابالغی که خوب و بد را میفهمد بپوشاند (البته آیه ا… مکارم این مورد را احتیاط مستحب و آیه ا… اردبیلی احتیاط میدانند). سوم: پوشانیدن چهره و دو دست از مچ به پایین واجب نیست (آیات عظام سیستانی، مکارم و اردبیلی) سایر فقها مستقیماً در این مورد فتوا ندادهاند ولی از بند اول چنین برداشت میشود که زن باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشاند و پوشانیدن چهره و دستها از مچ وجوب ندارد (البته ممنوعیتی هم ندارد) اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، از ص 51 الی 53- و همچنین رسالههای توضیحالمسائل حضرات آیات: امام خمینی(ره)، مساله 2453- مرحوم گلپایگانی، مساله 2444- مرحوم اراکی، مساله 2449- مرحوم خوئی، مساله 2444- مرحوم بهجت، مساله 1937- تبریزی، مساله 2444- صافی، مساله 2444- سیستانی، مساله 2444- مکارم، مساله 2082- اردبیلی، مساله 1937- مرحوم فاضل لنکرانی، مساله 2503).
پرسشهای جانبی درباره حدود حجاب:
سوال(1): چنانچه نپوشاندن صورت و دستها تا مچ، فسادی برای زن در جامعه به بار آورد آیا نپوشانیدن آنها واجب میشود یا خیر؟ پاسخ امام خمینی: «در فرض سوال واجب است». (ر.ک به: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، ص 55، پ پنجم، و نیز استفتائات (1 جلدی) امام خمینی (ره)، س12)
سوال(2): در صورتی که زن میداند که نامحرم به قصد لذت به صورت و دستهای زینت شده او نگاه میکند، در این صورت پوشاندن صورت و دستها لازم است یا خیر؟ پاسخ: فقاوای فقها این است که: «واجب است.» (اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، صص 55 و 56 و نیز عروه الوثقی (2 جلدی)، سید محمد کاظم یزدی، الستر و الساتر، ص 510، جواب حضرات آیات امام خمینی(ره)، مرحوم گلپایگانی و مرحوم اراکی- حجاب شناسی، استفتاء، حسین مهدی زاده، ص 176، جواب حضرات آیات خامنهای، تبریزی و مرحوم فاضل لنگرانی.)
سوال (3): نپوشاند قدمها برای زنان در برابر نامحرمان چه حکمی دارد؟ پاسخ: فتاوای فقها بر این است که: «جایز نیست.» (اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، صص 56 و 57- همچنین احکام ازدواج، استفتاء، عبدالرحیم موگمی، ص 185، جواب امام خمینی(ره)- احکام ملاقات المرأه مع الرجل، سید مسعود معصومی، ص 81، جواب حضرات آیات: مرحوم گلپایگانی، مرحوم اراکی و خامنهای).
[85] – در بحث حجاب در قرآن و احادیث به تحلیل این آیه پرداختهایم.
[86] – حضرت رضا(ع) به احمد بن ابی نصر بزنطی فرمود: وقتی پسر بچه به هفت سال رسید باید او را به نماز خواندن عادت داد ولی تا وقتی که به بلوغ شرعی نرسیده است بر زن لازم نیست که موی خود را از او بپوشاند. (ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 176، پ دوم).
[87] – سعده بن زراه از حضرت صادق(ع) نقل میکند که وقتی از حضرت درباره زینتی که زن میتواند آشکار کند سوال شد فرمودند: چهره و دو کف دست. (ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 181، پ دوم).
[88] – زنی درحال احرام نقاب زده بود، حضرت باقر(ع) به او فرمودند: «نقاب را بردار، زیرا اگر نقاب داشته باشی زنگ جهرهات (در اثر تباش خورشید) تغییر نمیکند.»
[89] – سوره مبارکه نور، آیه شریفه 60.
[90] – check, canon, standard, …
[91] – یک پیشنهاد: در این زمینه، رعایت عفت چشم از سوی مردان بسیار مفید و موثر میباشد.
[92] – امام جعفر صادق(ع) فرمودهاند: «اگر مردی قصد ازدواج با زنی را داشته باشد اشکالی ندارد که به صورت و محل دستبندها نگاه کند.» (ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 197، پ سوم).
[93] – عبدالله بن سنن میگوید: از حضرت صادق(ع) پرسیدم: وقتی مردی قصد ازدواج با زنی را دارد آیا جایز است به موی او نگاه کند؟ حضرت فرمودند: «آری، زیرا به گرانبهاترین قیمت خریدار اوست.» (ر.ک به: همان، ص198، پ سوم)
[94] – همچنانکه بسیاری از مفسران مانند زمخشری در کشاف و فیض در صافی اینچنین تفسیر کردهاند. (ر.ک به: همان، ص 200، پ دوم).
[95] – استنباط از : همان، از ص 172 الی 200.
[96] – ر.ک به: همان، ص 221، پ آخر، برای مطالعه بیشتر در زمینه نظر به نامحرم ر.ک به: همین منبع، از ص 227 الی 234، برای مطالعه بیشتر درباره فتوای فقها در زمینه پوشش صورت و دستها تا مچ ر.ک به: همین منبع، از ص 221 الی 228- فتواوای فقها در خصوص «چادر زن»: حضرات آیات به اتفاق معتقدند که: «چادر، برترین پوشش و حجاب برای زنان و دختران مسلمان است.» (اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، از ص 73 الی 76- همچنین احکام ازدواج، عبدالرحیم موگهی، ص 194، فتوای امام خمینی- احکام علاقات المرأه مع الرجل، استفتاء، سید مسعود معصومی، ص 83، فتوای حضرات آیات: مرحوم گلپایگانی، مرحوم اراکی، خامنهای- حجابشناسی، استفتاء، حسین مهدی زاده، ص 165، فتوای مرحوم آیه ا… بهجت و صص 163 و 165، فتوای حضرات آیات: تبریزی و صافی و ص 165، فتوای حضرات آیات: مکارم و سیستانی و صص 163 و 164، فتوای مرحوم آیه ا… فاضل لنکرانی.
– احکام فقهی درباره شرایط کلی لباس و پوشیدن زن در مواجهه با نامحرمان:
از مجموع فتاوای حضرات آیات چنین استنباط میشود که؛ اول: پوشیدن لباس زنان برای مردان و پوشیدن لباس مردان برای زنان حرام است. (اقتباس از احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، از ص 67 الی 72- و همچنین رسالههای توضیحالمسائل حضرات آیات: امام خمینی(ره)، مساله 846- مرحوم گلپایگانی، مساله 854- مرحوم اراکی، مساله 840- مرحوم خوئی، مساله 854- مرحوم بهجت، مساله 711- صافی، مساله 2916، سیستانی، مساله 854- اردبیلی، مساله 3029) دوما: پوشیدن هر نوع لباسی که به لحاظ عرفی محرک بوده و باعث جلب توجه به نامحرمان به زن گردد برای زن حرام است. (اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، از ص 67 الی 72- و همچنین احکام ازدواج، استفتائات، امام خمینی، ص 194- احکام علاقات المرأه مع الرجل، استفتائات، مرحوم گلپایگانی، ص107- احکام علاقات المرأه مع الرجل، استفتائات، مرحوم اراکی، ص 107- احکام علاقات الرجل مع المرأه، استفتائات، خامنهای، ص 87- احکام علاقات المرأه مع الرجل، استفتائات خامنهای، ص 100) ثالثا: پوشیدن «لباس شهرت» برای زن و مرد حرام است. «لباس شهرت» لباسی است که پوشیدن آن به لحاظ رنگ، طرح، جنس و دوخت پارچه برای صاحب آن معمول نیست و در نظر عرف زننده است و صاحب آن را انگشتنما میکند. (اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، ص 67 الی72- و همچنین رسالههای توضیحالمسائل حضرات آیات: امام خمینی(ره)، مساله 845- مرحوم اراکی، مساله 839- مرحوم خوئی: مساله 853- مرحوم بهجت، مساله 711- تبریزی، مساله 853- صافی، مساله 853- سیستانی، مساله 853- اردبیلی، مساله 3028- احکام علاقات المرأه مع الرجل، استفتائات آیه الله خامنهای، ص 100).
– پرسشهای جانبی در خصوص شرایط کلی پوشش زن:
سوال(1): آیا پوشیدن لباسی که برای تزئین، قسمتهایی از آن توردوزی شده است برای بانوان جایز است؟ پاسخ مرحوم آیه ا… گلپایگانی: «اگر زینت محسوب شود جایز نیست.» (ر.ک به: احکام حجاب و عفت در گلستا مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، ص 77، پ اول و همچنین مجمعالمسائل (3 جلدی)، مرحوم آیه ا… گلپایگانی، ص 438)
سوال(2): پوشیدن لباسهای تنگ که برجستگیهای بدن زن را مشخص میکند و یا لباسهای محرک در عروسیها و…چه حکمی دارد؟ پاسخ آیه ا.. خامنهای: «اگر زن از نگاه نامحرم بدور باشد و مفسدهای بر آن مرتب نشود اشکالی ندارد، والا جایز نیست.» (ر.ک به: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، ص78، پ آخر و همچنین اجوبه الاستفتائات (2جلدی)، آیه ا… خامنهای، ج اول، ص34، س 285)
سوال (3): نظر جنابعالی در مورد پوشیدن لباسهایی که عکس یا علامت مربوط به کشورهای غربی روی آن نقش بسته است چیست؟
پاسخ: از فتاوای فقها چنین استنباط میشود که: «پوشیدن چنین لباسهایی اشکال دارد زیرا به تدریج سبب ترویج فرهنگ بیگانگان بر مسلمانان میگردد.» (اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، صص 80 و81- و همچنین حجاب شناسی، استفتاء، حسین مهدی زاده، ص 166، پاسخ حضرات آیات: خامنهای، تبریزی، صافی، مکارم، مرحوم فاضل لنگرانی)
سوال(4): آرایش زنان در معابر، بیرون گذاشتن مقداری از موها و پوشیدن جوراب بدن نما و لباسهای محرک چه حکمی دارد؟ پاسخ: از آراء فقها چنین دریافت میشود که: «حرام است.» (اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، صص 81و82- و همچنین حجاب شناسی، استفتاء، حسین مهدیزاده، ص 161، پاسخ حضرات آیات: مکارم، صافی و مرحوم فاضل لنکرانی- استفتائات، آیه ا… موسوی اردبیلی، س 103)
سوال(5): عدهای همراه با تبلیغات فرهنگی دشمن، چه در روزنامهها و سخنرانیهایشان میگویند: چادر مشکی برای بانوان مکروه است و باید پوشش جدید مانند مانتو، کت و دامن با رنگهای متنوع جایگزین چادر مشکی شود، آیا چنین حرفی صحیح است یا خیر؟ پاسخ: فقهای عظام به اتفاق بر این عقیدهاند که: «1) چنین نظراتی صحیح نیست. 2) بهترین حجاب، پوشش چادر است. 3) چادر مشکی همچون عباس سیاه بیاشکال بود و کراهتی ندارد.» (اقتباس از: احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیت، حمید احمدی جلفائی، صص 82و83- و همچنین حجاب شناسی، استفتاء، حسین مهدیزاده، ص 162، پاسخ حضرات آیات: خامنهای، مرحوم بهجت، تبریزی، صافی، سیستانی.)
[97] – stimulating, enciting, inflammatory
[98] – stimulating, enciting, inflammatory
[99] – تنها شهید اول است که درلمعه میفرماید: «وَ يَحْرَمُ سَماعُ صُوْتِ الْاَجْنَبِيَّةِ» البته بعضی از فقهای معاصر احتمال دادهاند که خطایی از نساخ (نساخ جمع ناسخ است، ناسخ به کسی گفته میشود که از روی کتاب یا نوشتهای نسخه بردارد. ر.ک به: فرهنگ فارسی عمید، حبیبی، حسن عمید، ص 1194، ستون دوم) رخ داده است و مثلاً «لایحرم» را «یحرم» نوشتهاند. ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 237، پ چهارم.
[100] – اقتباس از: همان، از ص 236 الی 238.
[101] – اقتباس از: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، از ص 91 الی 108.
[102] – اقتباس از: همان، از ص 96 الی100.
[103] – فروید میگوید: ناکامیها معلول قیود اجتماعی است و پیشنهاد میکند که تا ممکن است باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامی و عوارض ناشی از آن به بیش نیاید. رک به: همان، ص 102، پ دوم.
[104] – اقتباس از همان، از ص 102 الی 107.
[105] – «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لايَجِدونَ نِکاحاً حَتیّ يُغْنِيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِه» : و آنانکه وسیله نکاح نیابند باید عفت پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف خود بینیاز گرداند، آیه شریفه 33 از سوره مبارکه نور.
[106] – اقتباس از: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، صص 76 و 77.
[107] – bounds, frontage, limit, pale, …
[108] – «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ نَغُضوا مِنْ اَبْصارِهِم» سوره مبارکه نور، آیه شریفه 30 و همچنین «قُلْ لِلْمؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ اَبْصارِهِنَّ» سوره مبارکه نور، آیه شریفه 31.
[109] – ر.ک به: آیات شریفه 31 و 60 از سوره مبارکه نور و آیه شریفه 59 از سوره مبارکه احزاب.
[110] – اقتباس از: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، از ص 77 الی 81.
[111] – ostentation, pretension, flaunting, showing off , …
[112] – foppishness, dandyism, foppery
[113] – به نظر میرسد اصطلاح «چشم ناپاکی» صحیحتر از اصطلاح «چشمچرانی» است لذا ما در این مجموعه به جای چشمچرانی از عبارت چشم ناپاکی استفاده خواهیم کرد.
[114] – کاربرد عبارات «کم پوششی» و «بی پوششی» به جای عبارات «برهنگی» و «عریانی» مناسبتر است لذا ما در این مجموعه به جای این دو واژه از عبارات «کم پوششی» و «بی پوششی» استفاده خواهیم کرد.
[115] – اقتباس از: همان، از ص81 الی 83.
[116] – ر.ک به: مبحث ایرادات و اشکالات وارده بر حجاب.
[117] – اقتباس از همان، صص 84و85.
[118] – femininity, womanliness, womanhood
[119] – ر.ک به: فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر غلامعلی حداد عادل، از ص 59 الی61.
[120] – ر.ک به: مساله حجاب، استاد مرتضی مطهری، ص 86.
[121] – ogling, ogle, voyeurism, gazing or gaping at women, …
[122] – اکنون برای شفافتر شدن مطالب بالا کمی تخصصیتر به موضوع میپردازیم: آستانه حس لمس و درد در زنان از زمان تولد پایینتر از مردان است، یعنی زنان به در دو لمس حساسترند، نیز در همه سنی شنوایی زنان بهتر از مردان است … در عوض مردان بینایی بهتری دارند. این مزیتهای جنسی در استعداد حسی، آموخته یا اکتسابی نیست بلکه از زمان کودکی آشکار است.. لذا مردان بالغ به محرکهای بینایی شهوانی حساسیت بیشتر دارند. این نقطه ضعف مرد در زندگی روزمرهاش همواره به چشم میخورد و به صورتهای گوناگون از جمله تهیه عکسها، مجلات و فیلمهای غیراخلاقی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. زنان هم به محرکهای لمسی حساسیت بیشتر دارند. این تفاوت حساسیت از همان اوایل و تحت تاثیر «آندورژنها» شکل میگیرد. از سوی دیگر چون برد حس بینایی زیاد است، یعنی چشم میتواند از فاصله نسبتاً دور تحت تأثیر محرکها قرار گیرد و از این گذشته وسعت زیادی از محیط در آن واحد دیده میشود و از سوی دیگر ترشح «آندروژنها» صورتی یکنواخت در مردان دارد و هیچ عامل طبیعی آن را قطع نمیکند، مردان به صورتی گستردهتر تحت تأثیر محرکهای شهوانی قرار میگیرند و از این نظر فعالترند. در نقطه مقابل، چون حس لامسه برد زیاد ندارد و فعالیتش محدود به تماس از نزدیک است و از این گذشته، هورمونهای جنسی زن به صورت دورهای ترشح میشوند و به طور متناوب عمل میکنند، لذا تأثیر محرکهای شهوانی بر زن، صورتی بسیار محدود دارد و از این نظر فعالیت زنان بسیار کم است. (ر.ک به: فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر غلامعلی حداد عادل، صص 63 و64).
[123] – ر.ک به: همان، ص 64، پ آخر.
[124] – اقتباس از: همان، صص 68و 69، خاطر نشان میشود که در مباحث آتی به طور مفصل به بحث «حیا» خواهیم پرداخت.
[125] – ر.ک به: همان، ص41، پ اول
[126] – «يا بَنی آدَمَ قَد اَنْزَلْنا عَلَيْکُم لِباساً يُواری سَواتِکُم وَ ريشاً» سوره مبارکه اعراف، آیهی شریفه 26. ترجمه: ای فرزندان آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که هم پوشانندهی پیکر و عورتهای شما و هم مایه زینت شماست.
[127] – پدیده لباس را میتوان از دیدگاههای مختلفی همچون روانشناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعهشناسی، مذهب، قانون، تاریخ و جغرافیا مورد مطالعه قرار داد. (ر.ک به: همان، ص5، پ اول)
[128] – اقتباس از: همان، ص 65، پ اول، صص 5و6.
[129] – Culture
[130] – ر.ک به: همان، صص 7و8.
[131] – اگر به تحقیقات مربوط به پوشاک مردم ایران، قبل از اسلام مراجعه کنیم خواهیم دید که این قاعده در آنجا نیز حکمفرماست، مجسمهها و نقشهای برجسته و تصاویری که از دورههای مختلف ایران قبل از اسلام برجا مانده است همه نشان میدهد که پوشاک مردان و زنان بلند و گشاد است. در تصاویر مربوط به لباس زنان عهد هخامنشی و اشکانی میبینیم زنان عموماً چادر بر سردارند و پیراهنهای بلندی که تا مچ پای آنان را میپوشان، به تن کردهاند. (ر.ک به: همان، صص 10و26).
[132] – اقتباس از: همان، از ص9 الی 27.
[133] – در فرهنگ غربی، لباس وسیلهای برای پوشش تن، حفظ حریم و کرامت انسان نیست بلکه در واقع پوست دوم است.
[134] – میان خانه و لباس شباهت خاصی وجود دارد، خانه انسان را سرما، گرما، برف و باران و حتی هجوم و گزند حیوانات وحشی در امان نگه میدارد، لباس هم انسان را از سرما، گرما، برف و باران و حتی دستبرد در امان نگه میدارد، لذا لباسی را به خانه اول تشبیه کردهاند و مسکن را خانه دوم.
[135] – «من تشبه بقوم فهو منهم»: هر که خود را به گروهی شبیه سازد از آن گروه است. (ر.ک به: همان، ص 40، پ دوم).
[136] – اقتباس از: همان، از ص 38 الی 40.
[137] – اقتباس از: همان، ص42، پ دوم و ص 45، پ دوم و همچنین امام صادق(ع) فرمودهاند: در ذلت و خواری انسان همین بس که لباس به تن کند… که او را مشهور و انگشتنما سازد. (ر.ک به: همان، ص45، پ آخر).
[138] – امام صادق(ع): «پوشش باید دو ویژگی داشته باشد: 1) بدن نما نباشد 2) تحریک پذیر نباشد.»
[139] – ر.ک به: آیه شریفه 59 از سوره مبارکه احزاب.
[140] – خاطرنشان میشود که در این بخش سعی بر آن است که تا حد ممکن مطالب از نگاه جرمشناسی و جامعهشناختی تحلیل و تبیین گردد.
[141] – این تعبیر زیبای مروارید در صدف درباره زنان از خود قرآن کریم است، قرآن درباره حوریان بهشتی میفرماید: «حورٌ عينٌ کاَمثالِ الُّؤلؤ المَکنون» سوره مبارکه واقعه، آیه شریفه 22، ترجمه: «زنان سیه چشم زیبارویی همچون مروارید در صدف.»
[142] – اقتباس از: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، ص 25، پ آخر و نیز ر.ک به: سوره مبارک احزاب، آیه شریفه 59.
[143] – از طرفداران اصول نوین در اخلاق جنسی
[144] – از طرفداران اصول نوین در اخلاق جنسی
[145] – ر. ک به: اخلاق جنسی در اسلام وجهان غرب، استاد مرتضی مطهری، ص60، پ اول، و صص 61و62.
[146] – ر.ک به: بخش دوم، مبحث اول، گفتار دوم، فلسفه حجاب در اسلام.
[147] – security, safety, protection, tranquility
[148] – ر. ک به: آیه شریفه 59 از سوره مبارکه احزاب.
[149] – عفت در لغت یعنی: بازایستادن از حرام، پارسایی کردن، پرهیزکاری، پارسایی، پاکدامنی. (ر.ک به: فرهنگ فارسی عمید (جیبی)، حسن عمید، ص 913، ستون دوم).
[150] – ر. ک به: نهج البلاغه حضرت علی(ع)، مترجم: محمد دشتی، چ نهم، انتشارات الهادی، 1386، حکمت 474، ص 531.
[151] – public decency
[152] – رابطه عشق و عفت: خلاصه مطلب اینکه: عفت عمومی و عشق واقعی میان زوجین رابطه تنگاتگ برقرار است، هر اندازه عفت در جامعه بالا باشد به همان اندازه عشق واقعی میان همسران بیشتر، شعلهورتر و مستدامتر خواهد بود. (اقتباس از: اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، استاد مرتضی مطهری، از ص 59 الی 67).
[153] – شایان ذکر است که در تمام ادیان الهی بر پوشیدن بودن زن، خصوصاً در حالت عبادت، تأکید شده است که این حاکی از آن است که از نظر تمام ادیان، شرط تعالی معنوی زن حجاب و عفاف است. (اقتباس از: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، صص 27و28.)
[154] – اقتباس از: همان، از ص 26 الی28 .
[155] – در بخش بعد، از حیا و رابطه آن با پوشش به تفصیل سخن خواهیم گفت.
[156] – enthusiasm, zeal, ardour,…
[157] – غیرت بر دو گونه است: غیرت دینی و غیرت ناموسی، که موضوع بحث ما در اینجا غیرت ناموسی است، نشانه غیرت ناموسی آن است که مرد پیوسته نگهدارنده پاکی و پاکدامنی خانواده خویش و جامعه باشد و از آسیب وارد شدن بر شخصیت و عفت همسر، دختران و خواهران خود با بیحجابی و خودنمایی و اختلاط آنان با مردان جلوگیری کند. در زمینه غیرت روایت متعددی وراد شده است از جمله: پیامبر (ص) میفرمایند: «ان الغیره من الایمان» ترجمه: غیرت از ایمان ناشی میشود. (اقتباس از: آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن، محمدرضاکوهی، چ چهارم، انتشارات اتقان، تابستان 1385، از ص 143 الی 145)
[158] – اختلاط میاه یعنی: زاد و ولد از راه نامشروع و زنا.
[159] – اقتباس از: همان، از ص 142 تا ص 145.
[160] – unveild, not wearing head covering
[161] – veiled, wearing head covering
[162] – ر. ک به: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، ص 24، پ آخر.
[163] – پرواضح است که جاذبههای جنسی و عاطفی یکی از اساسیترین دلایل تشکیل خانواده و بقاء آن است.
[164] – به لحاظ جرمشناسی، محدود شدن التذاذهای جنسی به همسر شرعی دارای تبعات درخشانی است از جمله: کاهش جرائم جنسی و جرائم مرتبط با امور جنسی، کاهش آمار سقط جنینهای غیرقانونی، کاهش آمار بچه کشی، کاهش آمار فرزندان نامشروع، کاهش آمار طلاق، افزایش رغبت افراد به نکاح، استحکام بنیان خانوادهها، افزایش سطح امنیت زنان و دختران، افزایش سلامت و امنیت عمومی، پیشرفت اجتماع در عرصههای گوناگون و …)
[165] – treason, betrayal, disloyalty, …
[166] – Promiscuity, dissipation, abandon , …
[167] – در کشورهای غربی، با وجود کانونهای فحشاء، احساس عدم امنیت زنان و تجاوز آنها از بزرگترین معضلات اجتماعی آنان است. (ر.ک به: مقدمهای بر روانشناسی زن، سید مجتبی هاشمی رکاوندی، انتشارات شفق، صص 203 و 204) جالب آن است که در همین کشورها میزان کاهش جرائم و جنایات جنسی در فصلهای سرد که زنان از پوششهای بیشتری استفاده میکنند، بسیار چشمگیر است. (ر.ک به: آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن، محمدرضا کوهی، صص 166 و 167).
[168] – insecurity, instability, lack of security, …
[169] – sexual instinct, sexuality
[170] – قانونگذار در جهت حمایت از زنان و تامین امنیت آنان مقرر فرموده است: «هر کس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال و یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شوون و حیثیت به آنان توهین نماید به حبس از دو تا شش ماه و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد.» م. 619 ق.م.ا. و همچنین «حد زنا در موارد زیر قتل است و فرقی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیرمحصن نیست.: الف) زنا با محارم نسبی ب) زنا با زن پدر که موجب قتل زانی است. ج) زنای غیرمسلمان با زن مسلمان که موجب قتل زانی است. د) زنای به عنف و اکراء (تجاوز جنسی) که موجب قتل زانی اکراهکننده است.» م. 82.ق.م.ا)
[171] – ماجرای اندلس- اسپانیا- را هرگز فراموش نخواهیم کرد که دشمن تنها به وسیله ترویج بیحجابی و خودنمایی زنان و نیز ترویج استعمال مشروبات الکلی توانست بر اندلس اسلامی مسلط شود.
[172] – «… و عفته علی قدر غیرته» ترجمه: و عفتش (مرد) به اندازه غیرت اوست. (ر.ک به: آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن، محمدرضا کوهی، ص 146، پ آخر).
[173] – به لحاظ روانشناسی زیبایی زن برای مرد مهم است چرا که مرد خواستار تمامیت جسمانی زن است.
[174] – اقتباس از: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، ص 18.
[175] – Kiaisions
[176] – Rape
[177] – قانونگذار برای حمایت از کیان خانواده و پیوند زناشویی در م. 83 ق.م.ا تا م.88 ق.م.ل به زنای مرد و زن متاهل (محصن و محصنه) و نیز در م. 630 ق.م.ا به «قتل در فراش» و همچنین در م. 637 ق.م.ا به روابط نامشروع و عمل منافی عفت غیر از زنا پرداخته است.
[178] – ر. ک به: آیات شریفه 30 و 33 از سوره مبارکه نور.
[179] – خودارضائی در مورد مردان به «استمناء» و در مورد زنان به «استشماء» معروف است.
[180] – در فصل دوم در مبحث بیماریهای جنسی به طور مفصل به این موضوع خواهیم پرداخت.
[181] – برای مطالعه بیشتر در زمینه بیماریهای مذکور ر. ک به: دانستنیهای جنسی و زناشویی، محمد جواد مولوینیا، چ دوم، موسسه انتشاراتی امام عصر(عج)، 1385، از ص 138 الی 148.
[182] – sexual relationships
[183] – این احساس ندامت و گناه از محکمه درونی انسان ناشی میشود که اصطلاحاً «نفس لوامه» خوانده میشود: «وَلا اُقْسِمُ بِالنَّفسِ الَّلوامَةِ» آیه شریفه 2 از سوره مبارکه قیامت. ترجمه: «و قسم به نفس پرحسرت و ملامت.»
[184] – شایان ذکر است که بعضی از این افراد به سبب بیماریهای خاصی که دارند بعد از انجام این اعمال غیراخلاقی دچار احساس گناه و ندامت نمیشوند، پسیکوپاتها از این جملهاند.
[185] – در فصل دوم، در مبحث بیماریهای جنسی از این انحراف سخن خواهیم گفت.
[186] – در فصل دوم، در مبحث بیماریهای جنسی به تفصیل به این انحراف خواهیم پرداخت.
[187] – در فصل دوم، در مبحث بیماریهای عصبی به این موضوع خواهیم پرداخت.
[188] – عنن
[189] – اختلالات منش بر چهارم قسم است: 1) پسیکوپاتی (یا انحرافات اخلاقی) 2) سوسیوپاتی (یا انحرافات اجتماعی) 3) اعتیاد (به مواد مخدر، قرصهای روانگردان، سیگار، قمار، مشروبات الکلی و ..) 4) انحرافات جنسی. (درباره مطالعه بیشتر در زمینه اختلالات منش ر. ک به: روانشناسی جنایی (2)، شادروان دکتر مهدی کینیا، چ اول، انتشارات رشد، تابستان 1376، از ص 535 الی 664.
[190] – ر.ک به: م. 165 ق.م.ا. الی م. 182 ق.م.ا. و م. 701 ق.م.ا. الی م. 704 ق.م.ا.
[191] – ر.ک به: م 705 ق.م.ا الی م. 710 ق.م.ا.
[192] – ر.ک به: آیه شریفه 30 از سوره مبارکه نور.
[193] – ر.ک به: آیه شریفه 33 از سوره مبارکه نور.
[194] – و درگفتار دوم بیشتر به این جرایم میپردازیم.
[195] – ر.ک به: آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن، محمدرضا کوهی، صص 166 و 167.
[196] – برای مطالعه بیشتر در زمینه انحرافات جنسی و انواع آن ر.ک به: فصل دوم، مبحث بیماریهای جنسی.
[197] – to steal, to rob, to kidnap, …
[198] – sexual offences
[199] – ر.ک به: م. 63 ق.م.ا. الی م. 107 ق.م.ا.
[200] – ر.ک به: م. 108 ق.م.ا. الی م. 126 ق.م.ا.
[201] – ر.ک به: م 82 ق.م.ا. بند «د».
[202] – ر.ک به: م. 637 ق.م.ا.
[203] – ر.ک به: م. 127 ق.م.ا. الی م. 134 ق.م.ا.
[204] – ر.ک به: م.135 ق.م.ا. الی م. 138 ق.م.ا.
[205] – ر. ک به: م. 639 ق.م.ا. بند «الف».
[206] – ر. ک به: م. 639 ق.م.ا. بند «ب».
[207] – ر.ک به: م. 640 ق.م.ا.
[208] – ر.ک به: 621 ق.م.ا.
[209] – ربودن دختران، زنان جوان وکودکان.
[210] – ر.ک به: م. 641 ق.م.ا.
[211] – ر. ک به:م. 619 ق.م.ا.
[212] – ر. ک به: م. 622 ق.م.ا. الی م. 624 ق.م.ا.
[213] – ر.ک به: م. 633 ق.م.ا.
[214] – ر.ک به: م.139 ق. م.ا. الی م. 164 ق.م.ا.
[215] -General security
[216] – kidnapping, Abduction, kidnap
[217] – bastards , illegitimates
[218] – طفل متولد از زنا ملحق به زانی نمیشود. م. 1167 ق.م.
[219] – modesty, bash fullness, …
[220] – religious law, divine law, canon
[221] – self- esteem
[222] – لغتشناسان و علمای اخلاق به الفاظ گوناگون به تعریف «حیا» پرداختهاند اما در مجموع همگی در بردارنده همین مفهوم است، که ما به جهت عدم ضرورت و پرهیز از اطاله کلام از پرداختن به آنها معذوریم. (برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک به: پژوهشی در فرهنگ حیا، عباس پسندیده، چ پنجم، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، 1385، از ص 16 الی 22).
[223] – آیه شریفه 14 از سوره مبارکه علق.
[224] – ر.ک به: همان، صص 8و9.
[225] – shame, pudency, modesty , …
[226] – ر. ک به: همان، ص 24، پ سوم و ص 25، پ دوم.
[227] – ر. گ به: همان، صص 27و28.
[228] – ر. ک به: همان، ص 31، پ دوم.
[229] – to halter, to moor, to control, to restrain, …
[230] – اقتباس از: همان، از ص 31 الی 33.
[231] – abnormal, irreqular, unusual, ….
[232] – اقتباس از: همان، از صص 40 و41.
[233] – شرع واجبات و محرمات را مشخص میسازد و براساس آن، ترک واجب و انجام حرام، نابهنجار شمرده میشود اما عرف، دارای آداب و رسومی است که هنجار و به هنجار در آن تعیین شده است. اگر یک هنجار شرعی در عرفی ناهنجار شمرده شود و یا یک ناهنجار شرعی در عرفی هنجار شمرده شود، ملاک شرع، مقدم است.(اقتباس از: همان، ص 42، پ دوم)
[234] – در ارزیابی نابهنجاری، انسانها یا «فعل» محورند یا «ناظر» محور. مراد از «فعل محوری» این است که برای ارزیابی میزان نابهنجاری یک عمل، فقط به خود عمل توجه شود و مراد از «ناظر محوری» آن است که نابهنجاری عمل، نسبت به احترام و شأن ناظر، سنجیده و درجهگذاری شود.
شیوه دوم، از ارزش بالاتری برخوردار است زیرا مهم نیست که چه کاری انجام شده است بلکه مهم این است که این کار، در برابر چه کسی انجام شده است. پیامبر(ص) میفرمایند: «لاتَنظُروا إلی صِغَرِالذِّنبِ، ولکِنِ انظُروا إلی مَنِ اجتَرَأتُم» ترجمه: «به خردی گناه منگرید، بلکه بنگرید که نسبت به چه کسی گستاخی کردهاید» اقتباس از: همان، از ص 43 الی 45.
[235] – چه بسا کاری در زمانی نابهنجار باشد و در زمان دیگر و در همان جامعه به هنجار شمرده شود، و چه بسا کاری در یک فرهنگ نابهنجار شمرده شود و در فرهنگ دیگری قبحی نداشته باشد. (ر.ک به: همان، ص45، پ آخر).
[236] – natural, innate, inborn, ….
[237] – اقتباس از: همان، از ص 41 الی51.
[238] – presence, attendance
[239] – supervision, oversight, control, …
[240] – inspector, supervisor, witness, …
[241] – اقتباس از: همان، از ص 51 الی58.
[242] – اگر فرد از قبح عملی بیاطلاع باشد به آسانی آن عمل را انجام میدهد بدون آنکه دچار شرم و حیا گردد. (اقتباس از: همان، ص 59، پ دوم)
[243] – اقتباس از: همان، از ص 59 الی62- شایان ذکر است که اگر فرد برای خود ارزشی قائل نباشد به راحتی مرتکب گناه و اعمال نابهنجار میگردد. امام علی(ع) فرمودهاند: «هر کس از خودش حیا نکند برای خودش ارزشی قائل نیست.» (اقتباس از: همان، صص 56 و 59 و 60)
[244] – people
[245] – اقتباس از: همان، از ص 63 الی 65.
[246] – self, ego, being, auto
[247] – «وَلا اُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامةِ» آیه شریفه 12 از سوره مبارکه قیامت. ترجمه: «و قسم به نفس پرحسرت و ملامت.»
[248] – امام علی(ع) درباره نوع از حیا فرمودهاند: «أحسَنُ الحَياءَ استِحياوکَ مِن نَفسِکَ» ترجمه: «بهترین حیا، حیای تو از خودت است». (ر.ک به: همان، ص 66)
[249] – اقتباس از: همان، از ص 65 الی 67.
[250] – آیه شریفه 41، از سوره مبارکه نساء و همچنین امام صادق(ع) فرمودهاند: «در هر نسلی از این امت (امت محمد(ص)) امامی از ما شاهد و ناظر بر ایشان است و محمد(ص) ناظر برماست.» (ر. ک به: همان، ص 70، پ اول).
[251] – اقتباس از: همان، از ص 68 الی 74.
[252] – ر.ک به آیات شریفه 10-12 از سوره مبارکه انفطار و همچنین پیامبر (ص) در این باره میفرمایند: «فَاستَحيوا مِنَ المَلائِکَةِ الَّذينَ مَعَکُمْ الکِرامِ الکاتِبين» ترجمه: «پس حیا کنید از فرشتگانی که همراه شما هستند، همان گرامیانی که نویسنده اعمالاند» (ر.ک به: همان، ص 77، پ اول).
[253] – اقتباس از: همان، از ص 74 الی 77.
[254] – «إِنَّ اللهَ کانَ عَلَيْکُمْ رقيباً» آیه شریفه 1، از سوره مبارکه نساء. ترجمه: «خداوند همواره مراقب (اعمال) شماست.» و نیز مولای متقیان علی(ع) درباره حیای از خداوند میفرمایند: «أَفضَلُ الحَياءِ استِحياوُکَ مِنَ اللهِ» ترجمه: «برترین حیا، حیای تو از خداوند است.» (ر.ک به: همان، ص 80، پ دوم).
[255] – اقتباس از همان، از ص 78 الی83.
[256] – مثل حیای زن در برخورد با نامحرمان.
[257] – مانند حیای زن در روابط خاص زناشویی با همسرش.
[258] – اقتباس از: همان، از صص 86 و 87.
[259] – ر.ک به: همان، ص88، برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک به گفتار پیشین، انواع ناظرها.
[260] – اقتباس از همان، از ص 88 الی 90 و نیز امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «يَنبغی لِلمُؤْمِنِ أن يَستَحِيی إِذَا اتَّصَلَت لَهُ فِکَرةٌ فی غَيرِ طاعَةٍ» یعنی: «برای مومن، شایسته است که وقتی فکری در غیرطاعت خداوند به ذهنش راه یافت، شرم کند.» (ر.ک به: همان، ص 88، پ دوم.)
[261] – اقتباس از: همان، از ص91 الی 94.
[262] – اقتباس از: همان، از ص 96 الی98.
[263] – sexual desire, sexuality, lust, …
[264] – patience, forbearance, fortitude, …
[265] – علت برتری حیا و صبر زن بر مرد این است که بر اساس روایات، خداوند متعال جنسی زن را بیش از مرد قرار داده است (با به روایات مختلف، زن نه برابر، ده برابر و دوازده برابر مرد شهوت دارد) و به موازات افزایش میل جنسی در زن، نیروهای کنترلی (صبر و حیا) زن را هم افزایش داده است. (استنباط از: همان، از ص 99 الی101).
[266] – خاطرنشان میشود که این لایههای نه گانه در روند تحول زنانگی زن، دست خوش تغییر میشوند، تحول زنانه مورد نظر دارای پنج مرحله است: 1) عادت ماهیانه 2) عقد بستن با یک مرد به عنوان همسر3) عروسی کردن 4) زایمان 5) یائسگی. با گذر زن از هر یک از این مراحل، لایهای از لایههای حیای او برطرف میشود، البته درروایات، سخنی از مرحله پنجم نشده است و ظاهراً این مرحله تأثیری در کاهش حیا ندارد، موضوع لایههای چهارگانه مذکور، آسانسازی روابط مقدس زناشویی زن با همسرش است لذا باید ریخته شوند ولی موضوع پنج لایه باقی مانده (منقول از امام صادق(ع))، روابط نامشروع است که باید حفظ شوند پس کوتاهی در حفظ این پنج لایه باقیمانده موجب فساد و فحشاء میشود. [اقتباس از: همان، از ص 102 الی106.]
[267] – اقتباس از: همان، از ص 96 الی 106.
[268] – modest, shamefaced, modestly
[269] – اقتباس از: همان، از ص 173 الی 187.
[270] – impudence, immodesty, shamelessness
[271] – shameless, insolent, brazen, …
[272] – بیحیایی با جهل همراه است، آلوده کردن خود به زشتیها، شکستن حرمت خویش و … از نشانههای جهالت است، امام علی(ع) میفرمایند: «ما أوقَحَ الجاهِلَ!» یعنی: «جاهل چقدر وقیح است» (ر.ک به: همان، ص 351، پ اول).
[273] – فرد با حیا نسبت به تکرار قبیح، حساس است و تجربه متعدد فعل قبیح میتواند به بیحیایی منجر شود. امام علی(ع) فرمودهاند: «مَن کَثُرَ خَطاءُهُ قَلَّ حَياءُهُ» یعنی: «خطاکاری هر کس زیاد شود حیای او کاهش مییابد.» (ر.ک به: همان، ص 352، پ دوم.)
[274] – اگر میان فرد و ناظران حرمتی وجود نداشته باشد، شرم و حیایی هم وجود نخواهد داشت. امام کاظم(ع) فرمودهاند: «… از میان رفتن حرمت، از میان رفتن حیاست.» (ر.ک به: همان، ص 352)
[275] – شراب حیا را از بین میبرد. یکی از آثار زیانبار الکل این است که کارکردهای قشر مخ، خصوصاً مهار رفتارهای ضداجتماعی و اخلاقی دچار وقفه میشود و اثر «ضدبازداری» بوجود میآورد. (استنباط از: همان، از ص 359 الی 361.
[276] – زنا، آمیزش به هنگام عادت ماهیانه و نیز مشارکت شیطان در انعقاد نطفه از مصادیق ولادت ناپاک است، در برخی از روایات زنازادگی و مشارکت شیطان در انعقاد نطفه از عوامل بیحیایی شمرده شده است. (اقتباس از: همان، از صص 361، 362.)
[277] – اقتباس از: همان، از ص 334 الی 362.
[278] – ر.ک به: آیه شریفه 216، از سوره مبارکه بقره.
[279] – اقتباس از: آسیبشناسی شخصیت و محبوبیت زن، محمدرضا کوهی، از ص 332 الی 339.
[280] – nature, temperament, constitution, …
[281] – ر. ک به: آیات شریفه 7-8 از سوره مبارکه شمس.
[282] – البته فاکتورهایی همچون: تربیت، الگوها، تقلید، محیط، میزان رشد معنوی و … در کاهش یا افزایش این میل موثر است. (اقتباس از همان، ص 345، پ آخر).
[283] – اقتباس از همان، از ص 343 الی 347- شایان ذکر است که از نشانههای فطری بودن امر حجاب و حیا در زن 1) پرداختن به آن در کتابهای تاریخی 2) مشاهده آن در آثار تمدنهای مختلف 3) وجوب رعایت آن در تمام ادیان آسمانی 4) اعتقاد برخی از زیستشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان بر فطری بودن امر تمایل زن به حجاب و عفاف و … است. (اقتباس از: همان، از ص 345 الی 347)
[284] – زنان
[285] – ر. ک به: آیات شریفه 31 و 60 از سوره مبارکه نور و آیه شریفه 59 از سوره مبارکه احزاب.
[286] – اقتباس از: همان، از ص 347 الی 356.
[287] – به تجربه ثابت شده است که بیحجابی موجب تخریب ارزش و کرامت انسانی زن و حتی لکهدار شدن دامن او میشود و در مقابل حجاب وحیا بر کرامت و ارزش انسانی افزوده و او را گرانقدر مینماید.
[288] – اقتباس از: همان، از صص 341 و 342.
[289] – همچون: حجاب، عفاف، حیا، غیرت و …
[290] – مانند: بیحجابی، بیعفتی، بیحیایی، بیغیرتی، بیقیدی و …
[291] – اقتباس از: همان، ص 341.
[292] – ر. ک به: فصل اول، بخش دوم، مبحث اول، گفتار دوم، فلسفه حجاب در اسلام و دلایلی بر لزوم پوشش.
[293] – اقتباس از: همان، از صص 339 و 340.
[294] – «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الَّصلاةَ تَنْهی عَنِ الفَحْشاءِ وَ الْمُنْکِرِ وَ لَذِکْرُ اللهِ اَکْبَر» آیهی شریفه 145 از سوره مبارکه عنکبوت. ترجمه: «نماز را به پا دار که نماز – انسان را- از فحشاء و زشتیها و گناهان باز میدارد و یاد خدا بزرگتر است.»
[295] – اقتباس از: همان، از ص 356 الی 370.
[296] – ر. ک به: بخش دوم، مبحث اول، گفتار دوم، فلسفه حجاب در اسلام، دلایلی بر لزوم پوشش.
[297] – اقتباس از: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، از صص 73و74.
[298] – ر. گ به: همان، ص 76.
[299] – از مهمترین دلایل بالارفتن سن ازدواج در جوانان عبارت است از: مشکلات اقتصادی، ادامه تحصیل، توقعات بالا، سختگیریهای بیمورد، مهریههای سنگین، مسکن، روابط نامشروع دختران و پسران، سهلالوصول بودن زن برای مرد در سطح جامعه، افزایش خانههای فساد، شیوع انحرافات جنسی و …
[300] – خاطرنشان میکنیم که با اشتغال به کار زنان مخالفتی وجود ندارد بلکه آنچه که مورد نگرانی است به خطر افتادن گوهر حیا و عفاف زن با اشتغال در محیطهای مردانه است.
[301] – بسیاری از دانشمندان خارجی، اسلام را از نظر قوانین اجتماعی و مدنی مورد مطالعه قرار داده و قوانین اسلامی را به عنوان یک سلسله قوانین مترقی ستایش کردهاند و خاصیت زنده و جاوید بودن اسلام و قابلیت انطباق قوانین آن را با پیشرفتهای زمان مورد توجه و تمجید قرار دادهاند. «برنارد شاو» نویسنده معروف انگلیسی گفته است: «من همیشه نسبت به دین محمد به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش نهایت احترام را داشتهام. به نظر من اسلام تنها دینی است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگی و مواجهه با قرون مختلف را دارد» دکتر «شبلی شمیل» یک عرب لبنانی مادی مسلک است که همواره اسلام را به عنوان یک آیین زنده و قابل انطباق با زمان ستایش میکند، ایشان علت اصلی انحطاط مسلمین را در انحراف از تعالیم اجتماعی اسلام میداند نه خود اسلام. (اقتباس از: نظام حقوق زن در اسلام، استاد مرتضی مطهری، از صص 87 و 88).
[302] – مثل: پدر، برادر، همسر، پدربزرگ، دائی، عمو و… .
[303] – مثل: همسر، دختر، خواهر و …
[304] – اقتباس از: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، ص 83، پ دوم.
[305] – حقیقت این است که یکی از حقوق مسلم انسانی بانوان، تحصیل، اشتغال، تفریح، ورزش و … در محیطهای اختصاصی بانوان است.
[306] – inferiority complex
[307] – ر.ک به: مبانی جرمشناسی(1)، شادروان دکتر مهدی کینیا، چ ششم، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، بهار 1382، ص 63، پ آخر.
[308] – طرق درمان این عقده عبارتست از: صبر، پذیرفتن حقایق، راضی بودن به رضای الهی، سعی بر رشد و تکامل معنوی و نزدیک شدن به خداوند و…
[309] – اقتباس از: حجاب و حقوق زن در ترازوی ایمان و اندیشه، مهدی طیب، صص 75و76.
[310] – یا روانپریشیها
[311] – یا رواننژندیها
[312] – یادآور میشود که بیماری هیستری از انواع نوروزها به شمار میرود.
[313] – ر.ک به: آسیبشناسی روانی، دکتر سعید شاملو، چ هفتم، انتشارات رشد، با ویرایش جدید 1382، ص 121، پ چهارم.
[314] – به معنی انحرافات جنسی است که از اقسام چهارگانه اختلالات منش به شمار میرود.
[315] – نوعاً این عارضه به دلیل اختلالات هورمونی میباشد و قابل درمان است.
[316] – upbringing, training , education, …
[317] – از جمله در سورههای مبارکه: علق، آیات شریفه 1-5 و زمر، آیه شریفه 9 و قصص، آیه شریفه 80 و جمعه، آیه شریفه 2 و بقره، آیه شریفه 269.
[318] – ر. ک به: نهج البلاغه، نامه 31.
[319] – فیزیولوژیست، جراح و زیستشناس معروف فرانسوی
[320] – ر. ک به: نظام حقوق زن در اسلام، استاد مرتضی مطهری، ص 155.
[321] – «تربیت» عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی را که به طور بالقوه در یک شیء موجود است به فعلیت درآوردن و پروردن، لهذا تربیت فقط در مورد جانداران صادق است. اساس تربیت در انسان باید بر شکوفاشدن روح باشد، بعضی از دورههای عمر موقعیت بسیار بهتری برای شکوفا شدن استعدادها دارد، از هفت سالگی تا حدود سی سالگی دوره بسیار مناسبی است برای شکوفا شدن روح از نظر انواع استعدادها، ترس، ارعاب و تهدید عاملی برای پرورش استعدادهای عالی انسانی نیست ولی عامل بازدارنده است که مانع طغیانها و رشد استعدادهای پست میگردد. (اقتباس از: تعلیم و تربیت در اسلام، استاد مرتضی مطهری، چاپ پنجاه و نهم، انتشارات صدرا، اردیبهشت 1387، ازص 43 الی 47.)
در مبحث تربیت دو سوال حائز اهمیت است: 1) فعل اخلاقی چیست؟ 2) معیار آن کدام است؟ در زمینه معیارهای فعل اخلاقی نظراتی وجود دارد که به شرح ذیل بیان میگردد:
1) دگر دوستی: برخی گفتهاند که ملاک فعل اخلاقی این است که بر اساس غیردوستی باشد نه بر اساس خود دوستی.
2) حسن و قبح ذاتی افعال: قدما گفتهاند کارهای اخلاقی کارهایی هستند که حسن ذاتی دارند و کارهای ضداخلاقی کارهایی هستند که قبح ذاتی دارند و معتقد بودند که عقل انسان حسن و قبح ذاتی کارها را درک میکند.
3) الهام وجدان: کانت معتقد است که فعل اخلاقی، فعلی است که انسان آن را نه برای غرضی بلکه فقط به خاطر خود آن کارها و به حکم یک تکلیفی که از وجدان سرچشمه میگیرد انجام دهد.
4) دگر دوستی اکتسابی: براساس این ملاک، معیار فعل اخلاقی، دگردوستی اکتسابی است نه طبیعی. دگردوستی اکتسابی مانند: انساندوستی و دگردوستی طبیعی مانند: محبت مادرانه.
5) رضای خدا: بعضی میگویند فعل اخلاقی آن فعلی است که هدف آن رضای خدا باشد. میتوان گفت که در تمام این نظریهها یک مطلب مورد اتفاق است و آن اینکه اخلاق خروج از حوزه خودی فردی است. (اقتباس از: همان، از ص 69 الی72) بنابراین «فعل اخلاقی» آن فعلی است که هدف از آن جلب منافع مادی و دنیایی نباشد خواه اثری که از آن در این دنیا ناشی میشود رسیدن نفع به غیر باشد و خواه هر چیز دیگری. لذا در اصول تربیتی، ریشه اصلی که باید آبیاری شود همان اعتقاد به خداست و در پرتو اعتقاد به خدا باید احساسات نوع دوستانه، حس زیبایی و .. را تقویت کرد و نیز از حس منفعتجویی انسان استفاده کرد. (اقتباس از: همان، ص 94) نکات مهمی که در امر تربیت (خاصه تربیت دختران) میبایست لحاظ شود عبارتند از:
1) زن، حامل یک امانت انسانی: زن به عنوان یک صاحب عفت، عامل یک امانت بزرگ انسانی است. و حجاب یک امر شخصی نیست که با توان هر طور بخواهند نسبت به آن رفتار کنند. باید به دختران هشدار دهیم که عفت زن امری است که مورد تجاوز مرد قرار میگیرد ولی عفت مرد هیچوقت مورد تجاوز زن قرار نمیگیرد، مزاحمت در امر عفاف همیشه از طرف یک مرد است و این زن است که در درجه اول، باید حافظ و نگهبان این امانت انسانی باشد. (اقتباس از: همان، از صص 116 و 117) و برای همین است که حضرت علی(ع) ترس (جبن) و تکبر را از بهترین صفات زنان میدانند، ترس از مواردی که ممکن است عفت زن توسط بیماردلان مورد تهدید قرار گیرد و تکبر در برابر مردان بیگانه که جرات جسارت به زن را از آنها سلب میکند.
2) پرورش عزت نفس (Self- respect): یکی از اموری که در تربیت دختران باید مورد عنایت قرار گیرد پرورش عزت «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ» (آیه شریفه 8 از سوره مبارکه منافقون) ترجمه: «عزت منحصراً از آن خداست و پیامبر خدا و مومنین.» و کرامت نفس در آنان است. (تعبیر دیگری نیز در این زمینه وجود دارد و آن «نفاست نفس» است، یعنی روح انسان به منزله یک شیء نفیس است که فقط شایسته خوبی هاست.) در اخلاق اسلامی، محور و آن نقطهای از روح انسان که اسلام برای احیای اخلاق انسانی روی آن دست گذاشته است، کرامت و عزت نفس است. (اقتباس از: همان، از ص 141 الی 146 و فلسفه اخلاق، استاد مرتضی مطهری، چ سیام، انتشارات صدرا، فروردین 1387، ص 122) خاطرنشان میشود که متوجه کردن دختران به کرامت نفس خویش در درجه اول به عهده والدین و سپس آموزگاران، رسانههای گروهی و .. میباشد.
3) خودشناسی: یکی از راههای سازنده در امر تربیت دختران، سوق دادن آنان به خودشناسی است. اگر میخواهیم دختری را به ارزشهای عالی انسانیاش رهنمون کنیم باید او را متوجه خود و حقیقت وجودیاش نماییم آنگاه است که آن دختر شرافت و کرامت نفس خویش را در مییابد و رذایل و پستیها را درشأن خودش نمیبیند و به سوی حسنات و فضائل پیش خواهد رفت. (اقتباس از: تعلیم و تربیت در اسلام، استاد مرتضی مطهری، ص 158)
4) تقویت اراده: یکی از استعدادهایی که در امر تربیت انسان حتماً باید پرورش یابد «نیروی اراده» است. «اراده» نیروی درونی است که وابسته به عقل است، برخلاف «میل» که وابسته به طبیعت انسان است. هر قدر اراده قویتر باشد بر اختیار انسان افزوده میشود. برا ی تقویت اراده نیز باید به نیروی ایمان متوسل شد. (اقتباس از: همان، از ص 213 الی215)
4) پرورش حس عبادت و دعا: یکی از ارکان مهم در تربیت اسلامی دختران، تقویت حس عبادت و دعا در آنان است. (اقتباس از: همان، از ص 216 الی 230) این مهم از همان دوران کودکی باید آغاز شود، پرواضح است که تقویت حس عبادت و دعا در دختران موجب افزایش ایمان آنها خواهد شد و بدیهی است که حجاب و عفاف ثمره ارزشمند ایمان است.
5) محبت: از جمله مسائلی که در تربیت اسلامی مطرح است مساله «محبت» (kindness) است که اثر آن، احساس و نرمی است. (ر. ک به: همان، ص 235، پ اول) دختران به جهت شرایط ویژه روحی و عاطفی خود خیلی زود تحت تأثیر محبت قرار میگیرند لذا با استفاده از این ابزار کارآمد به راحتی میتوان در آنها نفوذ کرده و به هدفهای موردنظر در تربیت اسلامی دختران قائل شد.
از محبت مرده زنده میشود وز محبت شاه بنده میشود
مولوی
6) تقویت حس حقیقتجویی: مساله دیگر در باب تربیت اسلامی، تقویت «حس حقیقتجویی» است. گفته میشود انسان به طور غریزی حقیقت جوست و برای همین هم به دنبال کسب علم میرود. (ر. ک به: همان، ص 246، پ سوم) بنابراین در امر تربیت دختران، تقویت حس حقیقت جویی در آنها، ترغیب آنان به علم آموزی و مهیا کردن شرایط تحصیل علوم و فنون گوناگون برای آنها از امور مهم است. (امام باقر(ع) میفرمایند: «دانش بیاموزید زیرا آموختن دانش متضمن پاداش است و دانشجویی نوعی عبادت است.»
7) مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه: از اصول مسلم در تربیت اسلامی مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه است که آموزش آنها به دختران در تربیت دینی و رشد معنوی آنان بسیار کارساز خواهد بود. «مشارطه» به این معنی است که انسان با خود شرط کند که چنین باشم و چنان نباشم و معمولاً روی کاغذ آورده میشود. «مراقبه» یعنی انسان مراقب گفتار، کردار و رفتار خود باشد مراقب باشد تا از شروط مورد نظر تخلف ننماید. «محاسبه» یعنی انسان در آخر روز از خود حساب بکشد که چه کارهایی کرده و چه کارهایی نکرده است و چقدر به شروط پایبند بوده است.
«معاتبه» به این معنی است که اگر انسان از شروط مورد نظر کمی تخلف کرده باشد خود را ملامت و سرزنش کند. «معاقبه» یعنی اگر انسان از شروط مورد نیز زیاد تخلف کرده باشد خود را عقوبت دهد و مجازات کند مثلاً با روزه گرفتن و کارهای سخت. (اقتباس از: همان، از ص 247 الی251)
8) ازدواج: ازدواج اولین گامی است که انسان از خودپرستی (Self-conceit) و خوددوستی به سوی غیردوستی برمیدارد تا قبل از ازدواج فقط «من» دارد اما بعد از ازدواج این «من» به «ما» تبدیل میشود. ازدواج گام اولی است برای جدایی از خودخواهیها. (اقتباس از: همان، از صص 266 و 267). لذا ازدواج نقش اساسی در تربیت دینی و رشد و تکامل روانی و معنوی انسان دارد، البته نیل به این هدف تنها در صورتی ممکن است که انتخاب همسر صحیح بوده و توفیق در ازدواج حاصل گردد. (پیامبر (ص) در اهمیت ازدواج فرمودهاند: «هر کس ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ کرده است.»)
9) تفکر: یکی از عوامل اصلاح و تربیت نفس در تعالیم دینی، عادت کردن به تفکر (thiniking) است، یعنی انسان قبل از انجام هر کاری خوب درباره آن فکر کند. تفکر انواع مختلفی دارد: تفکر در عالم خلقت (سوره مبارکه آل عمران، آیات شریفه 90 و191)، تفکر در تاریخ (سوره مبارکه اعراف، آیه شریفه 176)، تفکر درباره خود و … (ر.ک به: همان، صص 254 و 255) لهذا ترغیب دختران به تفکر، خصوصاً تفکر درباره خود، نقش مهمی در تربیت دینی و رشد معنوی آنان خواهد داشت. (رسول خدا(ص) درباره جایگاه تفکر در دین میفرمایند: «هیچ عبادتی چون فکرکردن نیست»)
10) معاشرت با صالحان: یکی از فاکتورهایی که برای اصلاح و تربیت نفس به آن سفارش شده است همنشینی با صالحان و نیکان است. پیامبر (ص) در زمینه اهمیت فوقالعاده همنشین در زندگی انسان فرمودهاند: «اَلْمَرْءُ عَلی دينِ خَليله» یعنی: «هر کسی به دین دوستش است.» (ر. ک به: همان، ص 259) انسان از همنشین خود تأثیر میپذیرد پس چه بهتر که با نیکان مجالست نماید تا تأثیر نیکو بگیرد. این نکته میبایست در تربیت دختران مورد توجه ویژه قرار بگیرد زیرا دختران در سنین نوجوانی و جوانی به آسانی از دوستان خود تأثیر میپذیرند و باید آن را از همنشینی با دوستان ناباب برحذر داشت.
میرود از سینهها در سینهها
از ره پنهان صــلاح و کینهها
صحبت صالح تو را صلاح کند
صحبت طــالح تو را طالح کند.
مولوی
11) کار: یکی از فاکتورهایی که جنبه تربیتی دارد ولی کمتر مورد توجه قرار میگیرد کار است. در اسلام بیکاری مطرود بوده و کار امری مقدس است. کار موجب شکوفایی استعدادهای ذاتی انسان است، عقل و فکر انسان را تقویت و اصلاح میکند، بر احساسات انسان اثر میگذارد و موجب خضوع میگردد، باعث حفظ شخصیت و استقلال انسان میگردد و .. (اقتباس از: همان، از ص 275 الی 284) بنابراین باید کوشید تا با آموزش هنرهایی چون خیاطی، گلدوزی، گلسازی و … اسباب سرگرمی دختران را فراهم نمود چرا که به لحاظ جرمشناسی بیکاری علت اصلی بسیاری از نابهنجاریها و ناملایمات است. )
[322] – nescience, ignorance, unawareness
[323] – استفاده از ابزارهای هنری خصوصاً هنر نقاشی، کاریکاتور، شعر، ادبیات، داستاننویسی، فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی، مسابقههای علمی و هنری، انیمیشن تئاتر، برگزاری جلسات پرسش و پاسخ، برگزاری سخنرانیها و همایشها، نصب تابلوها و پوسترها در معابر و اماکن عمومی و …، برای تفهیم فلسفه حجاب کارساز میباشد.)
[324] – (Islamic principle) admonishing others to do right
[325] – dissuasion, admonition, guidance
[326] – ر. ک به: رساله توضیح المسائل، امام خمینی، مساله 2786.
[327] – امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی میباشد و .. (ر.ک به: رساله توضیح المسائل، امام خمینی(ره)، مساله 2878).
[328] – برای مطالعه بیشتر در زمینه احکام فقهی امر و نهی ر. ک به: رساله توضیح المسائل، امام خمینی(ره)، از مساله 2786 الی مساله 2825).
[329] – خاطرنشان میشود که آمر، ناهی و همچنین امر و نهی دارای شرایط خاصی است که در فصل دوم به آن خواهیم پرداخت.
[330] – نقش دولت در اقدامات مزبور بسیار چشمگیر است.
[331] – ر.ک به: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، ص 107، پ دوم.
[332] – خاطرنشان میشود که ما در مباحث گوناگون به اقتضاء موضوع از عوارض تلخ بیحجابی و خودنمایی سخن گفتهایم خصوصاً در بخش سوم همین فصل، که از نگاه جرمشناسی وجامعهشناسی به تفصیل به این عوارض پرداختهایم.
[333] – ر.ک به: همان، ص 96، پ دوم.
[334] – ر. ک به: همان، ص 81، پ دوم.
[335] – ر. ک به: همان، ص 103، پ اول.
[336] – امام جعفر صادق(ع) فرمودهاند: «هر کسی زنی را برای جمال و یا مال او بخواهد از هر دو محروم ماند واگر از برای دینداری و صلاح او بخواهد حق تعالی مال و جمال او را روزی کند.» (ر.ک به: آداب زندگی اسلامی، حلیله المتقین، دفتر دوم، علامه ملامحمدباقر مجلسی، چ اول، انتشارات نوید اسلام، تابستان 1385، صص 100 و101)
[337] – در ماجرای ازدواج جویبرو ذلفا، پیامبر تنها دلیل شایستگی جویبر را برای همسری ذلفا در ایمان و اخلاق نیکوی جویبر میدانست. (اقتباس از داستان راستان(2)، استاد مرتضی مطهری، چ چهل و چهارم، انتشارات صدرا، مرداد 1387، از ص 26 الی 35) و همچنین امام جواد(ع) میفرمایند: «اگر خواستگاری آمد که دین و اخلاقش مورد پسند شما بود او را برای همسری بپذیرید و …» (ر.ک به: پیمان زناشویی، مصطفی زمانی، انتشارات پیام اسلام قم، ص 60)
[338] – امام صادق(ع) فرمودهاند: «مردان مسلمان با زنانی که آشکارا و بیپروا زنا میدهند ازدواج نکنند و زنان مسلمان عفیف با مردانی که علناً زنا میکنند ازدواج نکنند.» (ر.ک به: نقش اسلام در پیشگیری و کاهش بزهکاری، مهدی علیزاده، چ اول، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1382،ص 92، پ دوم)
[339] – پیامبر (ص) میفرمایند: «دختر را به کفو و مثل خود بدهید و از کفو و مانند خود دختر بخواهید…» (ر. ک به: آداب زندگی اسلامی، حلیه المتقین، دفتر دوم، علامه ملامحمدباقر مجلسی، ص 100، پ اول.)
[340] – پیامبر (ص) در این باره فرمودهاند: «از خضراء دمن» بپرهیزید! سوال شد: «خضراء دمن» چیست؟ فرمودند: «زن زیبایی است که از خاندان بد و پلید (ناپاک) به وجود آمده باشد.» (ر.ک به: نقش اسلام در پیشگیری و کاهش بزهکاری، مهدی علیزاده، ص 92، پ دوم)
[341] – اقتباس از: حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، از صص 100 و101.
[342] – ر. ک به: اصل 43 ق.ا. بند دوم.
[343] – زیرا مردان بیکار معمولاً از تشکیل خانواده منصرف میشوند چون به لحاظ اقتصادی توان تأمین نفقه همسر و فرزند را نخواهند داشت.
[344] – ر. ک به: اصل 31 ق.م. و اصل 43 ق.ا.، بند اول.
[345] – به موجب قانون اساسی این دو مورد از وظایف حکومت اسلامی است.
[346] – توسط دولت و خیرین محترم.
[347] – اقتباس از: حجاب وحقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، مهدی طیب، ص 99، پ دوم.
[348] – ر. ک به: همان، ص 104، پ آخر