در بحث گردشگري فرهنگي عموما دو محور مورد بررسي قرار ميگيرد محور اول گردشگري مرتبط با ميراث فرهگي يك مقصد ميباشد و بيشتر ر اين ديدگاه بعد تاريخي يك جامعه مورد نياز است و محور دوم گردشگري فرهنگي موضوع زمان حال و فرهنگ جاري يك مقصد را مدنظر قرار مي دهد.
در حقيقت گردشگري فرهني نوعي از گردشگري است كه گردشگر را به فراگيري، آموزش،كنكاش و كسب تجربه درباره فرهن حال و گذشته جامعه مقصد و مقايسه آن با داشتهها و انگيزههاي جامعه خود و ديگران مينمايد و در واقع تجربه كيفي ميان گردشگر و محيط مورد بازديد ميباشد.
با توجه به نقش برجسته جوامع محلي در مباحث مرتبط با پايداري و توسعه به ويژه در 20 سال اخير و دادههاي حاصل از تحقيقات مرتبط با اثرات گردشگري ، نوع جديدي از گردشگري بنام گردشگري جامعه محور و گردشگري فرهنگي مطرح شده است.
اين نوع گردشگري با توجه به ويژگيهاي مناسب و توانايي بالقوه در توانمندسازي جوامع محلي به عنوان راهکاري جهت دستيابي به توسعه پايدار گردشگري مخصوصا در کشورهاي جهان سوم و در مبحث توسعه روستايي مورد توجه بسياري از صاحب نظران قرار گرفته است.
گردشگري جامعه محور و گردشگري فرهنگي به عنوان راهکاري جهت دستيابي به توسعه پايدار گردشگري مخصوصا در کشورهاي جهان سوم و در مبحث توسعه روستايي مورد توجه بسياري از صاحب نظران قرار گرفته است.
ظهور انديشه توسعه پايدار در دهه 60 ميلادي به همراه پررنگ شدن نقش جوامع محلي و تاکيد بيشتر به نگرش پايين به بالادر مديريت و توسعه، تمامي زمينههاي علمي و صنعتي در جهان را تحت تاثير قرار داده است .
در اين بين گردشگري نيز از اين تاثير بيبهره نبوده و دستخوش تحولاتي شده که منجر به طرح مباحث نويني در ادبيات گردشگري و ظهور اشکال نويني از اين فعاليت شده است.
گردشگري جايگزين که خود به عنوان نقطه آغازين اين تحولات در پاسخگويي به مفهوم توسعه گردشگري پايدار شکل گرفته، در طول تاريخ تحول صنعت گردشگري و در راستاي تطبيق بيشتر با نيازها و نوآوريهاي صنعت سر منشا شکلگيري انواع گوناگوني از گردشگري مانند اکوتوريسم، طبيعتگردي و گردشگري روستايي و گردشگري فرهنگي شده است.
توسعه پايدار در عرصه گردشگري :
رشد صنعت گردشگري تاثيرات چند جانبه اي در کشورها به دنبال دارد. برقراري توازن و تعادل در وضعيت پرداخت ها، تنوع اقتصادي، افزايش درآمدها و ايجاد فرصت هاي شغلي از پيامدهاي اين صنعت به شمار مي آيد. دستيابي به رشد اقتصادي پايدار از شاخص هاي اصلي پيشرفت براي کشورهاي در حال توسعه به شمار مي آيد. گردشگري بخش عمده اي از درآمد اقتصادي کشورها و 10 درصد از توليد ناخالص ملي آنها را شامل مي شود. در حداقل يک سوم از کشورهاي در حال توسعه گردشگران منبع اصلي در آمد بوده و در واقع مولد درآمد اقتصادي کشورها به شمار مي آيند. رشد چشمگير گردشگري در 50 سال اخير يکي از مهمترين پديده هاي اقتصادي و اجتماعي قرن بيست و يکم محسوب مي شود. افزايش شمار گردشگران خارجي از 25 ميليون نفر در سال 1950 به 763 ميليون نفر در سال 2004 نمايانگر متوسط رشد سالانه اي بيش از 7 درصد در طول 50 سال گذشته است. گردشگري تمامي بخشهاي اقتصادي را تحت الشعاع قرار داده و در فعاليت هاي شاخص اقتصادي در دنيا بسيار تاثيرگذار بوده است. اين صنعت همچنين تاثير اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و زيست محيطي فزاينده اي در سطح جهاني و ملي دارد. براي بيشتر کشورهاي در حال توسعه به ويژه کشورهاي حداقل توسعه يافته (LDCS )، گردشگري ستون اصلي توسعه اقتصادي به شمار مي آيد. البته اين امر در همه کشورها به يک ميزان وجود ندارد. براي نمونه صنعت گردشگري در بنگلادش مدتها است که مورد بي توجهي قرا رگرفته است. اين در حالي است که طبيعت زيبا و منحصر به اين کشور مي تواند ميزبان گردشگران بي شماري از سراسر نقاط دنيا باشد. برخي از آثار تاريخي اين کشور بيش از 2000 سال قدمت دارند و سازمان گردشگري اين کشور در سال 1973 با هدف توسعه تسهيلات گردشگري و بالا بردن توليدات مرتبط با اين صنعت و ارائه تصوير جديدي از اين کشور تاسيس شد. گردشگري مي تواند با مشارکت در سه هدف اصلي کشورهاي در حال توسعه که توليد درآمد، اشتغال زايي و درآمد ناشي از ورود ارز خارجي است، نقش مهمي در قالب نيروي محرک توسعه اقتصادي ايفا کند. گردشگري فرصت هاي شغلي خوبي را براي گروه هاي مختلف اجتماعي به وجود مي آورد و در نتيجه مي تواند نقش مهمي در ريشه کن کردن فقر در کشورهاي در حال توسعه داشته باشد. علاوه بر اين گردشگري دولت هر کشور را به توسعه زيرساختهاي خود تشويق مي کند، همچنين در توازن پرداخت هاي کشوري (BOP ) نيز نقش دارد. به عبارتي گردشگري موتور قدرتمند پيشرفت در کشورهاي در حال توسعه به شمار مي آيد. در سنگاپور گردشگري نقش مهمي در درآمدزايي، اشتغال و توازن کلي پرداخت ها دارد. سنگاپور طرح کلي گردشگري با عنوان “گردشگري 21” دارد که اين برنامه براي تبديل اين کشور به يکي از مراکز گردشگري در دنيا تنظيم شده است. مالزي در اين زمينه ميليونها دلار به توسعه زيرساخت هاي گردشگري خود اختصاص داده است تا شمار بيشتر گردشگر را به سمت کشور خود جذب کند. در نپال 20 درصد از درآمد خارجي اين کشور از اين صنعت تامين مي شود.در مالديو گردشگري 70 درصد از ورود ارز خارجي به اين کشور و 40 درصد از درآمد دولت و 20 درصد از توليد ناخالص ملي را شامل مي شود. سازمان جهاني گردشگري سازمان ملل (UNWTO ) مالديو را نمونه توسعه پايدار گردشگري معرفي کرده است. رشد صنعت گردشگري تاثيرات چند جانبه اي در کشورها به دنبال دارد. برقراري توازن و تعادل در وضعيت پرداخت ها، تنوع اقتصادي، افزايش درآمدها و ايجاد فرصت هاي شغلي از پيامدهاي اين صنعت به شمار مي آيد. از طرفي گردشگري محور توسعه پايدار کشورها به شمار مي آيد. سازمان جهاني تجارت با همکاري بخش برنامه ريزي براي توسعه سازمان ملل برنامه هاي ويژه اي براي رشد اين صنعت در کشورهاي در حال توسعه اجرا مي کند. وزراي گردشگري سازمان همکاريهاي منطقه اي جنوب آسيا با اجراي طرح مشترکي قصد دارند شبکه گردشگري را در منطقه به وجود آورند که بتواند به رشد اين صنعت در بين اعضاي آن کمک کند. گردشگري صنعتي است که به طور مجزا نمي تواند رشد کند. توسعه اين صنعت در گرو رشد و توسعه بخشها و زيرساخت هاي مختلف اجتماعي است. دولت ها در اين رابطه نقش کليدي مي توانند ايفا کنند، ولي نقش مشارکت بخش هاي خصوصي و تعامل آنها با بخش هاي دولتي، سازمان هاي غير دولتي، موسسات، نهادها و ارگان هاي ديگر نبايد از نظر دور نگه داشته شود. در نتيجه براي رسيدن به توسعه پايدار در عرصه گردشگري تمام قابليت هاي جامعه بايد بکار گرفته شود.
گردشگري فرهنگي و توسعه پايدار :
ازنظر سازمانهاي بينالمللي، توسعه پايدار گردشگري به مفهوم مديريت تمامي منابع است. براي رسيدن به تعامل گردشگري فرهنگي و توسعه پايدار ميبايست همه اقشار يك جامعه با برنامهريزي مبتني بر اصول توسعه پايدار؛ تلاش نمايند تا به يك فرهنگ عمومي تبديل گردد.
گردشگري پايدار، موضوع امروز جهان اقتصاد:
امروزه با توجه به بيانيه هزاره سوم سازمان ملل متحد و اجلاسهاي متعدد در سراسر دنيا پايداري به عنوان بخش اساسي از نظم جهاني شناخته ميشود و توسعه پايداري از اصولي است كه انديشمندان و صاحب نظران مورد توجه قرار مي دهند و اين بدان معني است كه حفظ استانداردهاي سطح زندگي آينده بشريت اهميت بسيار زيادي دارد، به طوري كه ديگر نميتوان از محيط زندگي انسانها همانند گذشته بهرهبرداري و استفاده كرد. بنابراين اين ميبايست آثار گردشگري را از ابعاد مختلف مورد بررسي و تحليل قرارداد تا بتوانيم از تهديدات آن بكاهيم. از فرصتهاي آن نهايت بهرهبرداري را كنيم. نقاط ضعف را به حداقل برسانيم و نقاط قوت را توسعه دهيم و اين برنامه بدون مشاركت كشورها امكانپذير نيست.
خوشبختانه سازمانهاي بينالمللي ازجمله سازمان جهاني جهانگردي اصول قابل قبولي را ارائه كرده است. از نظر اين سازمان توسعه پايدار گردشگري به مفهوم مديريت تمامي منابع است به طوري كه ضمن رعايت تمام شئونات فرهنگي كشورها سياستهاي حمايتي و فرآيندهاي زيست محيطي و تنوع عوامل محيطي در آن حفظ شود به طوري كه نياز گردشگران فعلي و جامعه ميزبان را تامين كند و در عين حال باعث تقويت نيازها و انتظارات آينده آن شود.
براي رسيدن به تعامل گردشگري فرهنگي و توسعه پايدار ميبايست همه اقشار يك جامعه با برنامهريزي مبتني بر اصول توسعه پايدار تلاش نمايند تا به يك فرهنگ عمومي تبديل گردد و اين تلاشها صرفا به عهده صاحبنظران و فرهيختگان يك جامعه نميباشد چون براي ارتقاء سطح زندگي آينده اين مقوله در اختيار بخش يا صنعت و يا يك قشر خاص نمي باشد و مربوط به تمامي زمانها و مكانها ميباشد.
بدين منظور ضروري به نظر ميرسد كه ضمن بررسي اصول توسعه پايدار صنعت گردشگري به صورت اجمال و همچنين آثار و مباني گردشگري فرهنگي به صورت منفرد براي رسيدن به يك مدل مورد قبول تاثيرات اين دومقوله را نسبت به يكديگر و سپس آثار اقتصادي و اجتماعي را نسبت به دو مقوله تحليل نماييم.
گردشگري در بخش اقتصاد خدماتي است كه تاثيرات زيادي را بر فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي دارد و شناخت اين ارتباطات كمك بسيار زيادي به تعامل بين توسعه پايدار و گردشگري فرهنگي مينمايد چون اصل وابستگي متقابل اين امر را ايجاب مينمايد. از ديگر موارد مهم در ارتباط با توسعه پايدار و گردشگري نوآوري و خلاقيت براي استفاده از تمام پتانسيل لازم است و اين امر زماني محقق ميشود كه از انواع تخصصها و آموزشها در اين خصوص استفاده نمود و حاكي از چند وجهي بودن در بعد انواع تخصصهاست.
از ديگر موارد مهم در اصول پايدار گردشگري برتر بودن هرچيز در حالت طبيعي است البته فرضيات متعددي در اين خصوص ارائه شده است ولي نهايتا ميتوان اذعان نمود كه توازن طبيعي بر حالات ساختگي آن ترجيح دارد و از طرفي اصول توسعه پايدار گردشگري اصل استفاده از تجارب قبلي است
نهايتا يكي از اركان اصلي در توسعه پايدار گردشگري اصل قدرت و سياست است به طوري كه همانگونه كه در جهان امروز مشاهده ميكنيم وضعيت جهاني در حال تغيير بوده و هست و موجب نابرابريهاي بيشماري بين كشورهاي فقير و غني شده است . به طوري كه بسياري از كشورها با داشتن جمعيت كم بخش قابل توجهي را از منابع در اختيار دارند و بسياري از كشورها با داشتن جمعيت زياد فقير ميباشند و اين تازه فقط دخالت دادن متغير جمعيت در بررسي است در صورتي كه متغيرهاي زيادي منجمله درآمد سرانه، تكنولوژي، منابع طبيعي و غيره مي تواند اين عدم تعادل را به خوبي شفاف سازد.
بنابراين مديريت منابع در جهان امروز بسيار پيچيده است و تنها همكاري و همدلي كشورها ميتواند آينده زندگي در كره زمين را در جهت پايداري امكان پذير سازد پس كشورها ميبايست به دنبال منشور و تبيين يك دستور كار مناسب باشند تا تقسيم مسووليت و تصميمگيري را تهسيل نمايند. بدين منظور برنامهريزي مدون را ميتوان پيشنهاد كرد.
گردشگري فرهنگي:
براي بررسي گردشگري فرهنگي كه داراي مفهومي عام است و مطابق نظر انديشمندان به دست آوردن چهارچوب مناسب براي تعريف كامل اين مقوله كمي پيچيده است چون داراي متغيرهاي غيرملموس متعددي است كه در مقوله فرهنگي قابل توجيه است اما در رويكردهاي اجتماعي آن كمي دشوار به نظر مي رسد و تحقيقات متعددي هم از طرف دست اندركاران در اين خصوص ارائه گرديده است كه هركدام به نوبه خود گوشهاي از اين مقوله را روشن ميسازد ولي چهارچوب اصولي را كه همه نسبت به آن اجماع داشته باشند در برنمي گيرد.
براي روشن شدن موضوع بهتر است نگاهي اجمالي به اين نوع گردشگري از زواياي مختلفي داشته باشيم.
در بحث گردشگري فرهنگي عموما دو محور مورد بررسي قرار ميگيرد محور اول گردشگري مرتبط با ميراث فرهگي يك مقصد ميباشد و بيشتر ر اين ديدگاه بعد تاريخي يك جامعه مورد نياز است و محور دوم گردشگري فرهنگي موضوع زمان حال و فرهنگ جاري يك مقصد را مدنظر قرار مي دهد.
در حقيقت گردشگري فرهني نوعي از گردشگري است كه گردشگر را به فراگيري، آموزش،كنكاش و كسب تجربه درباره فرهن حال و گذشته جامعه مقصد و مقايسه آن با داشتهها و انگيزههاي جامعه خود و ديگران مينمايد و در واقع تجربه كيفي ميان گردشگر و محيط مورد بازديد ميباشد.
بديهي است كه با توجه به تنوع مقوله گردشگري فرهنگي و همچنين تنوع گردشگران فرهنگي در ميزان انگيزه و نيازها، انتظارات، سلقه و علايق آنها در بازديد از يك مقصد تفاوت هاي بسياري وجود داشته باشد و اين تفاوتها باعث برداشتهاي گوناگوني مي گردند بنابراين ميزان رضايت و بهرهمندي هم تغيير است و جمعآوري و به روز نمودن اين رضايت مندي مي تواند راهگشاي سياست گذاران صنعت گردشگري در بخش گردشگري فرهنگي با توجه به درجه حساسيت آن باشد كه اين به عنوان يكي از اساسيترين راهكارهاي توسعه پايدار در بخش گردشگري فرهنگي يشنهاد مي گردد.
بررسي تعامل گردشگري فرهنگي و توسعه پايدار گردشگري:
مهمترين عاملي كه در مطالعات گردشگري و استخراج نتايج علمي در اكثر كشورها به دست آمده است و سازمانهاي جهاني به آن اتفاق نظر دارند اين است كه هرسياست و تصميمي كه در زمينه گردشگري در هر جامعهاي اتخاذ ميگردد ميبايست مورد حمايت كليه اقشار و عناصر آن جامعه واقع شود به طوري كه كليه افراد آن جامعه كه از اين فعاليت و تصميم و سياست مورد تاثير واقع مي شوند بايد با توجه به منابع و هزينهها آن را تاييد نمايند و براين اساس است كه ميتوان سهم هر قشر و عنصري را در آن مشخص و براساس آن تقسيم مسووليت نمود تا مسووليت پذيري براي افراد و ساير دست اندركاران آن جامعه صورت پذيرد.
بالطبع در تعامل بين گردشگري فرهنگي و توسعه پايدار موضوعات ذيل كه بسيار داراي اهميت ميباشند بايد در برنامهريزيها مورد توجه قرار گيرند و اين مستلزم آن است كه هركدام از آنها بارها مورد مطالعه و تحقيق واقع شوند:
1- ين ابعاد پايداري در زمينه گردشگري فرهنگي به طوري كه دقيقاً مشخص نماييم چه چيزهايي بايد پايدار گردد و اين پايداري در كدام ابعاد ميبايست استاندارد گردند و به طور كلي مديريت مقصد گردشگري بايد برچه اساس و با چه مكانيزمي هماهنگ فعاليت ها را براي اجراي برنامه توسعه پايدار با رويكرد گردشگري فرهنگي مدنظر قرار دهد و اصولا تشكيلات مطلوب براي اين منظور چگونه است؟
2- تعيين ارزشهايي كه توسعه پايدار در زمينه گردشگري فرهنگي ميبايست براساس آن برنامهريزي شود و از آنجايي كه مراكز سياستگذاري و قدرت، شكل و سطح آن را در قالب قوانين و مقررات در اكثر كشورها مشخص مينمايند و از طرفي تصميم گيرندگان در زمينههاي فرهنگي و گردشگري ممكن است ابزارهاي لازم را براي تاثيرگذاري و اعمال مستقيم سياست نداشته باشند چگونه ميتوان اين ارزشها را به صورت يك فرآيند مورد قبول گردشگران در جهت حفظ آنها و ارتقاء اين ارزشها در برنامهريزيها اعمال نمود به طور كلي حفظ ارزشها از اصول اوليه هرجامعه براساس معيارهاي آن جامعه ميباشد.
3- تعيين افق زماني در گردشگري فرهنگي هم براي رسيدن به پايداري اهميت ويژهاي دارد به طوري كه در مفوم پايداري و گردشگري فرهنگي معمولا زمان نامحدود به نظر مي رسد ولي در برنامهريزي اصلاً اينطور نيست به طوري كه در مباحث قبلي مطرح گرديد با توجه به تنوع و تغييرات و رويدادها و عوامل غيرملموس و اصولا علايق گردشگران پرداختن به يك دوره نامحدود امكان پذير نميباشد و بهترين راه اين است كه برنامه زمانبندي مشخصي را ارائه نماييم كه خود بخشي از يك برنامه بلندمدت باشد تا بتوانيم ارزيابي دورهاي را براي ارتقاء اهداف و نتايج به صورت منسجم داشته باشيم
4- تعيين جامعه مورد نظر در گردشگري فرهنگي به منظور پايداري از اصول برنامهريزي است و اين بدان معناست كه با توجه به مقتضيات جغرافيايي، طبيعي، مردمي، مذهبي، نژادي و نوع گويش و ساير داشته ها هر مقصد مختصات خود را دارد كه با استفاده از آنها مي توان جامعه و يا منطقهاي را براي مطالعه انتخاب و امكانات را در آن گسترش داد و از نتايج آن در ساير مناطق و جوامع استفاده نمود. بنابراين براي برنامهريزي در بعد ملي و بين المللي و اصولا اينكه جامعه مورد نظر را از لحاظ قدرت و اختيارات لازم جهت تغيير آماده نمود اين ال مخصوصا براي جلب پشتيبانيهاي لازم جهت تغيير آماده نمود اين اصل مخصوصا براي جلب پشتيباني هاي لازم جهت اعمال استانداردها و صدور مجوزهاي لازم جهت انواع فعاليتهاي گردشگري با اهميت است.
امروزه با توجه به بيانيه هزاره سوم سازمان ملل متحد و اجلاسهاي متعدد در سراسر دنيا پايداري به عنوان بخش اساسي نظم جهاني شناخته ميشود و توسعه پايدار از اصولي است که انديشمندان و صاحبنظران مورد توجه قرار ميدهند. اين بدان معني است که حفظ استانداردهاي سطح زندگي آينده بشريت اهميت بسيار زيادي دارد، به طوري که ديگر نميتوان از محيط زندگي انسانها همانند گذشته بهرهبرداري و استفاده کرد. بنابر اين بايد آثار گردشگري را از ابعاد مختلف مورد بررسي و تحليل قرار داد تا بتوانيم از تهديدات آن بکاهيم، از فرصتهاي آن نهايت بهرهبرداري را بکنيم، نقاط ضعف را به حداقل برسانيم و نقاط قوت را توسعه دهيم و اين برنامه بدون مشارکت کشورها امکانپذير نيست. خوشبختانه سازمانهاي بينالمللي از جمله سازمان جهاني جهانگردي اصول قابل قبولي را ارائه کردهاند. از نظر اين سازمان توسعه پايدار گردشگري به مفهوم مديريت تمامي منابع است، به طوريکه ضمن رعايت تمام شئونات فرهنگي کشورها سياستهاي حمايتي و فرآيندهاي زيست محيطي و تنوع عوامل محيطي در آن حفظ شود تا نياز گردشگران فعلي و جامعه ميزبان را تامين کرده و در عين حال باعث تقويت نيازها و انتظارات آينده آنها شود. براي رسيدن به تعامل گردشگري فرهنگي توسعه پايدار بايد همه اقشار يک جامعه با برنامهريزي مبتني بر اصول توسعه پايدار تلاش کنند تا اين امر به يک فرهنگ عمومي تبديل شود و اين تلاشها صرفا به عهده صاحبنظران و فرهيختگان يک جامعه نيست، چون براي ارتقا سطح زندگي آينده اين مقوله در اختيار بخش يا صنعت و يا يک قشر خاص نيست و مربوط به تمام زمانها و مکانها است. بدين منظور ضروري به نظر ميرسد که ضمن بررسي اصول توسعه پايدار صنعت گردشگري به صورت اجمالي و همچنين آثار و مباني گردشگري فرهنگي به صورت منفرد براي رسيدن به يک مدل مورد قبول تاثيرات اين دو مقوله را نسبت به يکديگر و سپس آثار اقتصادي و اجتماعي را نسبت به اين دو مقوله تحليل و بررسي کنيم. گردشگري در بخش اقتصاد، شامل خدماتي است که تاثير زيادي بر فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي دارد و شناخت اين ارتباطات کمک بسيار زيادي به تعامل بين توسعه پايدار و گردشگري فرهنگي ميکند چون اصل وابستگي متقابل اين امر را ايجاب کرده. از ديگر موارد مهم در ارتباط با توسعه پايدار و گردشگري، نوآوري و خلاقيت براي استفاده از تمام پتانسيل لازم است و اين امر زماني محقق ميشود که از انواع تخصصها و آموزشها در اين خصوص استفاده شود و اين امر حاکي از چند وجهي بودن در بعد انواع تخصصهاست. از ديگر موارد مهم در اصول پايدار گردشگري برتر بودن هر چيز در حالت طبيعي است، البته فرضيات متعددي در اين خصوص ارائه شده است ولي نهايتا ميتوان اذعان کرد که توازن طبيعت برحالات ساختگي آن ترجيح دارد و از طرفي از ديگر اصول توسعه پايدار گردشگري اصل استفاده از تجارب قبلي است. نهايتا يکي از ارکان اصلي در توسعه پايدار گردشگري اصل قدرت و سياست است به طوريکه همانگونه که در جهان امروزه مشاهده ميکنيم وضعيت جهاني در حال تغيير بوده و هست و موجب نابرابريهاي بيشماري بين کشورهاي فقير و غني شده است، به طوريکه بسياري از کشورها با داشتن جمعيت کم بخش قابل توجهي از منابع را در اختيار دارند و بسياري از کشورها با داشتن جمعيت زياد فقيرند و اين تازه فقط دخالت دادن متغير جمعيت در بررسي است در صورتيکه متغيرهاي زيادي منجمله درآمد سرانه، تکنولوژي، منابع طبيعي و غيره ميتواند اين عدم تعادل را به خوبي شفاف سازد. بنابراين مديريت منابع در جهان امروز بسيار پيچيده است و تنها همکاري و همدلي کشورها ميتواند آينده زندگي در کره زمين را در جهت پايداري، امکانپذير سازد. پس کشورها بايد به دنبال منشور و تبيين يک دستور کار مناسب باشند تا تقسيم مسئوليتها و تصميمگيري را تسهيل کند، بدين منظور برنامهريزي مدون را ميتوان پيشنهاد کند. گردشگري فرهنگي بررسي گردشگري فرهنگي که داراي مفهومي عام است و به دست آوردن چهارچوب مناسب براي تعريف کامل اين مقوله فرهنگي مطابق نظر انديشمندان، کمي پيچيده است. چون داراي متغييرعاي غير ملموس متعددي است که در مقوله فرهنگي قابل توجيه است، اما در رويکردهاي اجتماعي توجيه آن کمي دشوار به نظر ميرسد و تحقيقات متعددي هم از طرف دستاندکاران در اين خصوص ارائه شده است که هر کدام به نوبه خود گوشهاي از اين مقوله را روشن ميسازد ولي چهارچوب اصولي را که همه نسبت به آن اجماع داشته باشند در بر نميگيرد. براي روشن شدن موضوع بهتر است نگاهي اجمالي به اين نوع گردشگري از زواياي مختلفي داشته باشيم. در بحث گردشگري فرهنگي عموما دو محور مورد بررسي قرار ميگيرد، محور اول گردشگري مرتبط باميراث فرهنگي يک مقصد است و بيشتر در اين ديدگاه بعد تاريخي يک جامعه مورد نظر است و محور دوم گردشگري فرهنگي موضوع زمان حال و فرهنگ جاري يک مقصد را مدنظر قرار ميدهد. در حقيقت گردشگري فرهنگي نوعي از گردشگري است که گردشگر را به فراگيري، آموزش، کنکاش و کسب تجربه درباره فرهنگ حال و گذشته جامعه مقصد و مقايسه آن با داشتهها و انگيزههاي جامعه خود و ديگران واميدارد و در واقع تجربه کيفي ميان گردشگر و محيط مورد بازديد قرار ميگيرد. بديهي است که با توجه به تنوع مقوله گردشگري فرهنگي و همچنين تنوع گردشگران فرهنگي در ميزان انگيزه و نيازها، انتظارات، سليقه و علائق آنها در بازديد از يک مقصد تفاوتهاي بسياري وجود داشته باشد و اين تفاوتها باعث برداشتهاي گوناگوني ميشود، بنابراين ميزان رضايت و بهرهمندي هم متغير است و جمعآوري و به روز کردن اين رضايتمندي ميتواند راهگشاي سياستگذاران صنعت گردشگري در بخش گردشگري فرهنگي با توجه به درجه حساسيت آن باشد که اين به عنوان يکي از اساسيترين راهکارهاي توسعه پايدار در بخش گردشگري فرهنگي پيشنهاد ميشود.
بررسي عوامل ذيل براي به دست آوردن مدل گردشگري فرهنگي موفق در توسعه پايدار گردشگري ضروري به نظر ميرسد:
1.ثبت انگيزههاي گردشگران در گردشگري فرهنگي و ميزان رضايت مندي
2.ايجاد عوامل موثر در تعديل شناخت گردشگران نسبت به فرهنگ مقصد گردشگري 3.اندازهگيري تاثيرات فرهنگي گردشگري بر مقاصد
4.مشخص کردن توانمندي فرهنگي جامعه مقصد
5.آموزش و ايجاد يکپارچگي فرهنگي در جامعه مقصد
6.ايجاد انگيزههاي حمايتي در جوامع محلي و فرهنگ ميزبان متناسب و منطبق با ضوابط اخلاقي
7.تبيين منشور گردشگري فرهنگي و ايجاد زمينه توسعه پايدار در اين بخش
8.اندازهگيري تاثيرات اقتصادي و اجتماعي گردشگري فرهنگي در جامعه مقصد
9.استفاده از ابزارهاي آموزشي و کمک آموزشي براي برنامهريزي مدون
10.بررسي مداوم عملکرد براساس يک نظام آماري مدون براي به حداقل رساندن تهديدات و رفع موانع
بررسي تعامل گردشگري فرهنگي و توسعه پايدار گردشگري:
مهمترين عاملي که مطالعات گردشگري و استخراج نتايج علمي در بيشتر کشورها به دست آمده است و سازمانهاي جهاني به آن اتفاق نظر دارند اين است که هر سياست و تصميمي که در زمينه گردشگري در هر جامعهاي اتخاذ ميشود بايد مورد حمايت تمام اقشار عناصر آن جامعه واقع شود به طوري که همه افراد آن جامعه که از اين فعاليت و تصميم و سياست مورد تاثير واقع ميشوند بايد با توجه به منابع و هزينهها آنرا تاييد کنند و بر اين اساس است که ميتوان سهم هر قشر و عنصري را در آن مشخص و براساس آن تقسيم کرد تا مسئوليتپذيري براي افراد و ساير دستاندکاران آن جامعه صورت پذيرد. بالطبع در تعامل بين گردشگري فرهنگي و توسعه پايدار موضوعات ذيل که بسيار داراي اهميت است بايد در برنامهريزيها مورد توجه قرار گيرند و اين مستلزم آن است که هر کدام از آنها بارها مورد مطالعه و تحقيق واقع شوند:
1.تعيين ابعاد پايداري در زمينه گردشگري فرهنگي به طوري که دقيقا مشخص کنيم چه چيزهايي بايد پايدار شود و اين پايداري در کدام ابعاد بايد اولويت بندي شود، به طور مثال جامعه مورد مطالعه، در چه حدي بايد استاندارد شود و به طور کلي مديريت مقصد گردشگري بايد بر چه اساس و با چه مکانيزمي هماهنگي فعاليتها را براي اجراي برنامه توسعه پايدار با رويکرد گردشگري فرهنگي مدنظر قرار دهد و اصولا تشکيلات مطلوب براي اين منظور چگونه است.
2.تعيين ارزشهايي که توسعه پايدار در زمينه گردشگري فرهنگي بايد براساس آن برنامهريزي شود. از آنجايي که مراکز سياستگذاري و قدرت، شکل و سطح اين ارزشها را در قالب قوانين و مقررات در بيشتر کشورها مشخص ميکنند و ازطرفي تصميمگيرندگان در زمينههاي فرهنگي و گردشگري ممکن است ابزارهاي لازم براي تاثيرگذاري و اعمال مستقيم سياست را نداشته باشند، چگونه ميتوان اين ارزشها را به صورت يک فرآيند مورد قبول گردشگران در جهت حفظ آنها و ارتقا اين ارزشها در برنامهريزيها اعمال کرد.
3.تعيين افق زماني در گردشگري فرهنگي هم براي رسيدن به پايداري اهميت ويژهاي دارد به طوريکه در مفهوم پايداري و گردشگري فرهنگي معمولا زمان نامحدود و به نظر ميرسد ولي در برنامهريزي اصلا اينطور نيست. همان طور که در مباحث قبلي مطرح شد با توجه به تنوع، تغييرات، رويدادها و عوامل غيرملموس و اصولا علائق گردشگران پرداختن به يک دوره نامحدود امکانپذير نيست و بهترين راه اين است که برنامه زمانبندي مشخصي را ارائه کنيم که خود بخشي از يک برنامه بلند مدت باشد تا بتوانيم ارزيابي دورهاي را براي ارتقا اهداف و نتايج به صورت منسجم داشته باشيم.
4.تعيين جامعه مورد نظر در گردشگري فرهنگي به منظور پايداري از اصول برنامهريزي است و اين بدان معناست که با توجه به مقتضيات جغرافيايي، طبيعي، مردمي، مذهبي، نژادي و نوع گويش و ساير داشتهها، هر مقصد مختصات خود را دارد که با استفاده از آنها ميتوان جامعه و يا منطقهاي را براي مطالعه انتخاب و امکانات را در آن گسترش داد و از نتايج آن در ساير مناطق و جوامع مورد نظر از لحاظ قدرت و اختيارات لازم جهت تغيير استفاده کرد. اين اصل مخصوصا براي جلب پشتيبانيهاي لازم براي اعمال استانداردها و صدور مجوزهاي لازم جهت انواع فعاليتهاي گردشگري با اهميت است.
بررسي نتايج و پيشنهادات:
در خاتمه با توجه به بررسيهاي انجام پذيرفته و اصل وابستگي متقابل بررسي اجمالي گردشگري فرهنگي و ابعاد آن در توسعه پايدار بدون در نظر گرفتن اثرات اقتصادي، اثرات اجتماعي و نقش دولتها در برنامهريزي علمي و عملي خالي از اشکال نيست، بنابراين پيشنهاد ميشود: براي رسيدن به مدلي ايده آل تاثيرات متقابل هر کدام از مقولههادر اين فرآيند مورد توجه واقع شود به طور مثال ميتوان موارد ذيل را به صورت اختصار يادآوري کرد:
1.نقش گردشگري فرهنگي و جايگاه آن در اقتصاد کلان کشورها
2.ميزان مشارکت دولت در تدارک زيرساختهاي گردشگري فرهنگي در توسعه پايدار
3.مقدار مخارج گردشگران فرهنگي اعم از داخلي و خارجي در کشورها
4.ميزان اشتغال حاصل از درآمدهاي گردشگران فرهنگي به طور مشخص در کشورها 5.اندازه اقتصادي و اجتماعي هر مقصد در گردشگري فرهنگي هر کشور
6.ميزان تاثير جاذبههاي فرهنگي و امکانات هر مقصد در ورود گردشگران فرهنگي 7.تعيين ميزان مسئوليت و نقش بنگاههاي اقتصادي در گردشگري فرهنگي