شخصیت ممتاز امام خمینی
ایشان خصلت های گوناگونی داشتند . بسیار خردمند و عاقل متواضع وهوشیار زیرک وبیدار و … بودند .
انگیزه های نفسانی ,جاذبه های مادی و هوسها نمی توانست به قله رفیع وجود با تقوای او دست اندازی کند .
مهمترین و تعین کننده ترین راز موفقیت اوهمان اخلاص و توجه به خدا بود ایشان توانست معنای (ایاک نستعین)را در عمل خود مجسم کند .
رهبر کبیر عزیز و امام فقه بزرگوار ما چهره درخشانی در علم بود امام خمینی در شناخت دوستان و دشمنان هیج گاه اشتباهی نکردند ارمانهای بزرگ امام که بیان کردند عبارت است از :مبارزه با استکبار جهانی –حفظ اعتدال قاطع و ….. .
امام در عصری زندگی میکردند که مشخصات گوناگونی داشت از جمله آنها :گرایش و احترام به ارزش های انسانی و عدالت و حریت وآرامی مردم بود . عناصر اصلی در پایه گزاری جمهوری اسلامی تشکیل دهنده نظام است که عبارت است از :اسلام گرایی و تکیه بر مبانی مستحکم اسلامی و قرآنی و …
راه خوشبختی ملت راه استقامت و پیگیری حدف های اسلامی است .
ده کار بزرگ امام خمینی برای دولت اسلامی ایران خیلی مفید مهم بود . که مهمترین آنها احیای اسلام بود ……………………………………
شخصیت استثنایی و ممتاز
خصوصيات امام، استثنايى و ممتاز و بىنظير است و هرچه در ابعاد شخصيت ايشان تأمل كنيم، اين استثنا و امتياز را بهتر و بيشتر مىيابيم. حال كه اين داغ بزرگ، دلهاى ما را گداخته است و غم سنگينى قلبهاى ما را مىفشارد، خلأ وجود او را بيشتر احساس مىكنيم….
امام(ره)، خصلتهاى گوناگونى داشت: بسيار خردمند و عاقل و متواضع و هوشيار و زيرك و بيدار و قاطع و رئوف و خويشتندار و متقى بود. نمىشد حقيقتى را در چشم او واژگونه جلوه داد. داراى ارادهيى پولادين بود و هيچ مانعى نمىتوانست او را از حركت باز دارد. انسانى بسيار دلرحم و رقيق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا كه از خود بىخود مىشد، و چه در هنگام برخورد با نقطههايى از زندگى انسانها كه بهطور طبيعى دلها را به عطوفت و رأفت وادار مىكند. انگيزههاى نفسانى، جاذبههاى مادّى، هوىها و هوسها، نمىتوانست به قلهى رفيع وجود باتقواى او دستاندازى كند. او امير هوىها و خواهشهاى خود بود؛ ولى خواهشها بر او حكومت نمىكردند. صبور و بردبار بود و سختترين حوادث در اقيانوس عظيم وجود او، تلاطم ايجاد نمىكرد.
راز موفقیت اخلاص و اتصال به خدا
به اعتقاد من، مهمترين و تعيينكنندهترين راز موفقيت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ايشان توانست معناى «ايّاك نستعين» را در عمل خود مجسم كند و به منبع لايزال قدرت الهى متصل شود. وقتى يك انسان كوچك و ضعيف و ظرف محدودى، خودش را به اقيانوس بىپايانى وصل مىكند، ديگر هيچ عاملى وجود ندارد كه بتواند بر او فايق آيد. اگر هر انسانى همين كار را بكند، همانگونه خواهد شد. البته انسانها به آسانى نمىتوانند اين كار را بكنند؛ ولى ايشان توانست و كرد. ما بايد به قدر وسع خودمان تلاش كنيم. بزرگان در قلهها ايستادند، ما نيز از دامنهها حركت كنيم و به آن سمت پيش برويم؛ هرچند به آن قلهها هم دست پيدا نكنيم؛ ولى بههرحال حركت و رفتن، فريضه و وظيفهى همهى ماست.
شخصی ممتاز و جامع صفات
رهبر كبير عزيز و امام فقيد بزرگوار ما، چهرهى درخشانى در عالم بود و حقيقتاً مثل او را نه در اين زمان و نه در زمانهاى گذشته نداشتيم و در ميان چهرههاى معروف عالم – بعد از انبيا و اوليا(عليهمالسّلام) – شخصيتى با اين عظمت و خصوصيات مثبت و جامعالابعاد و جامعالاطراف سراغ نداريم. من عقيدهى قاطع دارم كه اگر اين بزرگوار همهى آن خصوصيات مثبت چون: علم و قاطعيت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولى اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرك – به معناى تجنب از اهواى خود و ديگران – را نمىداشت، به اين توفيقات دست نمىيافت. اين توفيقات بزرگ در زمانى به وجود آمد كه تمام نشانهها حكايت از انزواى دين و كهنه شدن و فرسوده شدن آن و روآمدن تفكرات و اخلاق و شيوههاى مادّى و حاكميت هوسهاى
شيطانى و بشرى در دنيا داشت.
دشمن شناسی، دوست شناسی
امام خصوصيات ممتاز فردى خيلى داشت؛ اما توفيقات او بالاتر از آن بود كه به خصوصيات فردى يك انسان – هرچه هم بالا – متكى باشد. شجاعت و آگاهى و عقل و تدبير و دورانديشى امام بسيار ممتاز بود – در اينها هيچ شكى نيست – اما توفيقاتى كه آن بزرگوار به دست آورد، خيلى بالاتر از اين است كه به شجاعت و عقل و تدبير و آيندهنگرى زياد يك انسان متكى باشد.
آن توفيقها از جاى ديگر نشأت مىگرفت، كه در درجهى اول از اخلاص او ناشى مىشد؛ «مخلصين له الدّين». مخلص خدا بود و كار را فقط براى او – ولاغير – انجام مىداد. لذا اگر همهى دنيا هم در مقابل او قرار مىگرفتند و از او چيزى مىخواستند كه مورد رضاى خدا نبود، انجام نمىداد.
در درجهى دوم، توكل و حسن ظن به خدا داشت. هيچ كارى در نظر او خارج از قدرت الهى نبود. كارهاى بزرگ، حركتهاى عظيم، كندن كوههاى راسخ و جبال راسيات براى او ميسور بود؛ چون عقيده داشت كه به خدا متكى است و خدا او را كمك مىكند؛ و چون به خدا توكل داشت، لذا با حسن ظن مىنگريست.
امام دو خصوصيت ديگر هم داشت، كه اين هم جز با نورانيت الهى ممكن نبود، و آن عبارت بود از: دشمنشناسى و دوستشناسى. در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نكرد. از اول دشمنها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم در مقابلشان ايستاد، و نيز از اول دوستها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم از دوستى آنها منتفع شد.
راز توفیقات پیوسته
امام عظيمالشأن كه فجر انقلاب اسلامى را در دل تاريكيهاى مادّيت و فساد و ظلم و فسق كنونى جهان به درخشش آورد، شاگرد صادق و مؤمن و مخلص مكتب نبوى بود؛ و اين بود سرّ توفيقات پيوسته و محيرالعقول او در برانگيختن مردم و در هراس افكندن به دل ظالمان و جهانخواران و در پيروزيش در صحنههاى گوناگون.
فرق امام بزرگوار ما و ديگر مصلحان تاريخ اسلام در يكى دو قرن اخير همين بود. امام وارد صحنه شد، وسط ميدان آمد، ميان مردم بود، با مردم حرف زد، اصول خود را براى مردم تبيين كرد و آنها را به ايمان روشنبينانه و آگاهانهاى مثل ايمان خود رساند؛ آنگاه ايمان و انگيزه مردم و تعاليم اسلام، معركه را به سود حقّ و حقيقت تمام كرد. ديگران نمىتوانستند و نتوانستند اين مرحله دشوار را پيش ببرند؛ اما امام توانست. ملت ايران به اين اصول اعتقاد پيدا كرد، ايمان آورد و در راه آن به مجاهدت پرداخت. نتيجه اين شد كه اوّلاً نظام اسلامى علىرغم همه كارشكنيها و دشمنيها به پيروزى رسيد و روزبهروز تا امروز ريشهدارتر شد و ثانياً فكر تحقّق و حيات دوباره اسلام و نجات امّت اسلامى از ظلم و استكبار قدرتهاى مستكبر، در مرزهاى اين كشور محدود نماند.
خصوصيات و ويژگی راه حضرت امام خمينی(ره)
1- آرمانهای بزرگ امام
آرمانهاى بزرگى كه امام(ره) بيان مىكردند، عبارت بود از: مبارزه با استكبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقيقى و همهجانبهى ملت – خودكفايى به معناى كامل – پافشارى فراوان و تمامنشدنى بر حفظ اصول دينى و شرع و فقه اسلامى، ايجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملتهاى مسلمان و مظلوم دنيا، عزت بخشيدن به اسلام و ملتهاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرتهاى جهانى، ايجاد قسط و عدل در جامعهى اسلامى، حمايت بىدريغ و هميشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پايين جامعه و لزوم پرداختن به آنها. همهى ما شاهد بوديم كه امام در اين خطوط، مصرانه و بدون تعلل، حركتش را ادامه داد. ما بايد راه و اعمال صالح و حركت مداوم او را دنبال كنيم.
مشخصات عصر امام خمینی(ره)
امام كبير ما عصر جديدى را آغاز كرد، و امروز كه دلها و جانهامان لبالب از حسرت فقدان آن عزيز بىهمتاى امت اسلامى است، بزرگترين وظيفهى ما اين است كه مشخصات عصرى را كه امام(ره) آغاز كردند و ملت را درفضاى آن قرار دادند و به جهان اعلام فرمودند، بدانيم و اين مشخصهها را حفظ كنيم. عزادارى واقعى وقتى است كه ما به اين فريضه عمل كنيم.
عصرى كه امام بزرگ و عظيمالشأن ما آغاز كردند، مشخصههايى دارد كه عمدهى آنها عبارت است از: ايجاد روح عزت و استقلال و استغنا و اعتماد به نفس براى ملتى كه در طول ساليان متمادى سعى شده بود اين روحيات از او گرفته شود و ديگران بر سرنوشت او تسلط پيدا كنند….
مشخصهى ديگر عصرى كه امام موجد آن بودند، عبارت است از گرايش و احترام به ارزشهاى انسانى و عدالت و حريت و آراى مردم. همان شخصيت باعظمت كه امروز مردم دنيا و دشمنان او نيز به عظمتش اعتراف مىكنند، مىگفت: اگر به من خدمتگزار بگويند، بهتر است از اينكه به من رهبر بگويند. راست مىگفت و تعارف و تظاهر نمىكرد. او تا آن اندازه براى مردم احترام قايل بود كه خود را خدمتگزار آنها بداند. ما مثل اين نمونه را در دنيا و تاريخ سراغ نداريم.
هدایتگر اصلی
راهى را كه ما در طول اين يازده سال پشت سر امام طى كرديم، راهى نبود كه به طور طبيعى و بدون هدايت و حمايت و كمك الهى بتوانيم آن را طى كنيم. از پيچ و خمهاى عجيبى عبور كرديم و به بركت رهبرى امام(ره)، فراز و نشيبهاى عجيبى را پشت سرگذاشتيم و اين نبود مگر آن كه هدايت الهى ما را كمك مىكرد.
عقيدهى خود ايشان هم همين بود و من از ايشان اين حرف را شنيده بودم كه مىگفتند: «من از اول انقلاب، احساس مىكنم دست هدايتى ما را كمك مىكند و پيش مىبرد و راهها را در مقابل ما باز مىكند». حقيقت هم همين بود و خداى متعال اين هدايت را در مقابل مجاهدت و خلوص و صفا و نورانيّت، ارزانى مىدارد.
هدايت الهى، به انسانهاى غافل نمىرسد. اين كه در همين مناجات شعبانيه مىفرمايد: «و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك»، اين نورانى كردن چشم دل و روشن كردن حقايق براى دل بيدار و چشم بصير مؤمن، رايگان به دست نمىآيد و بدون مجاهدت و تلاش و ارتباط با خدا، امكان ندارد تحقق پيدا كند.
دوران دهساله حیات امام الگوی حیات جامعهی انقلابی
سخن آن است كه دوران دهسالهى حيات مبارك امام خمينى (رضوان اللَّهتعالىعليه)، الگو و نمونهى حيات جامعهى انقلابى ماست و خطوط اصلى انقلاب، همان است كه امام ترسيم فرموده است. دشمنان خامطمع و كوردل كه گمان كردند با فقدان امام خمينى، دوران جديد با مشخصاتى متمايز از دوران امام خمينى (قدّسسرّه) آغاز شده است، سخت در اشتباهند. امام خمينى، يك حقيقت هميشه زنده است. نام او پرچم اين انقلاب، و راه او راه اين انقلاب، و اهداف او اهداف اين انقلاب است. امت امام و شاگردان او كه از سرچشمهى فياض آن موجود ملكوتى سيراب شده و عزت و كرامت اسلامى و انسانى خود را در آن جستهاند، اكنون شاهد آنند كه ملتهاى ديگر، حتّى ملتهاى غيرمسلمان، نسخهى تعاليم انقلابى آن قائد عظيم را مايهى نجات خود دانسته و آزادى و عزت خويش را در آن يافتهاند. امروز به بركت نهضت آن يگانهى دوران، مسلمانان در همهجا بيدار شدهاند و كاخ امپراتوريهاى سلطهى ظالمانه، رو به ويرانى نهاده است. ملتها ارزش قيام ملى را دريافته و غلبهى خون بر شمشير را تجربه مىكنند و همه در همهجا، چشم به ملت مقاوم ونستوه ايران دوختهاند.
عناصر اصلی در پایهگذاری جمهوری اسلامی
نکته اول –که اصلی ترین عنصر تشکیل دهنده ی نظام است –عبارت است از اسلام گرایی وتکیه برمبانی مستحکم اسلامی وقرآنی….
امام بر روى اسلام تكيه كرد؛ به اسم اسلام قانع نشد؛ بر اين اصرار ورزيد كه بايد قوانين اسلامى در تمام گوشه و كنار دستگاههاى دولتى و حكومتى حاكم شود. البته اين كار، يك كار بلندمدّت بود. امام هم اين را مىدانست كه در كوتاهمدّت، اين مقصود تحقّق پيدا نمىكند؛ اما راه را باز كرد و حركت را شروع نمود و جهت را نشان داد و همه فهميدند كه بايد به معناى حقيقى كلمه به سمت احكام و تعاليم اسلام و ساخت اسلامى براى نظام و جامعه حركت كنند تا بتوانند عدالت را تأمين، فقر را برطرف و فساد را ريشهكن كنند؛ تا بتوانند دردهاى مزمنى را كه بر اين ملت تحميل شده است، جبران كنند…
عنصر دومى كه امام به آن حدّاكثر توجّه را كرد، عنصر «مردم» بود…
به معنای حقیقی کلمه به اصالت عنصر مردمدر نظام اسلامی معتقد بود و مردم را در چند عرصه مورد توجه دقیق …قرار داد0
عرصه اول عرصه اول عرصه تکیه ی نظام به ارای مردم است ….
عرصه دوم عرصه تکلیف مسئولان در قبال مردم است …
عرصه سوم – كه باز بر محور مردم حركت مىكند – عبارت است از بهرهبردارى از فكر و عمل مردم در راه اعتلاى كشور؛ يعنى استعدادها را شكوفا كردن و معطل نگذاشتن…
عرصه چهارم درخصوص توجه امام به مردم عبارت است از لزوم آگاه سازی دائمی مردم…
عنصر سومى كه براى امام اهميت داشت، نظم و قانون بود. لذا حتّى قبل از آنكه انقلاب به پيروزى برسد، امام دولت معيّن كرد.
عنصر اساسى چهارم كه امام آن را در پايههاى نظام جمهورى اسلامى كار گذاشت – و بحمداللَّه مايه ماندگارى نظام شد – مسأله دشمنستيزى و سلطهستيزى است. امام يك لحظه نه خود از كيد و مكر و حيله دشمن غفلت كرد و نه گذاشت كه مسؤولان غفلت كنند.
در اين مرحله، هنر بزرگ امام بزرگوار در اين بود كه به جاى آن نظام فاسد، يك نظام سياسى در اين كشور برقرار كرد كه به جاى بىاعتنايى به مردم، عشق به مردم بر آن حاكم است. به جاى بىتوجّهى به سرنوشت ملت، بخصوص سرنوشت جوانان، عشق به سرنوشت ملت و عشق به سرنوشت جوانان و اهميت فوقالعاده به آنها در آن مطرح است. به جاى خودباختگى در مقابل بيگانگان، خودباورى در ميان مردم روز به روز توسعه پيدا مىكند. به جاى وابستگى سياسى و اقتصادى و فرهنگى به بيگانگان، استقلال سياسى و اقتصادى و فرهنگى هدف قرار گرفته است… .
خطر بزرگى كه انقلابها و اصالت ملتها را تهديد مىكند، اين خطر است. خطر بزرگى كه صاحبان فكر و انديشه را در كشورها تهديد مىكند، اين خطر است. امام، در مقابل اين خطر، مثل كوه استوار ايستاد؛ «كالجبل لا تحركهالعواصف». از ساعت اوّل، از نام نظام جمهورى اسلامى بگيريد، تا بقيه قضايا.
عدالت اجتماعی و تکیه به مردم
من چند مشخّصه مهم را از مجموعهاى كه ما آن را راه امام و خطّ امام به حساب مىآوريم، عرض مىكنم. چند مطلب از نظر امام، در درجه اوّل بود؛ اوّل، اسلام و دين بود. امام، هيچ ارزشى را بالاتر از ارزش اسلام به حساب نمىآورد. انقلاب و نهضت امام، براى حاكميت اسلام بود. مردم هم كه اين نظام را قبول كردند، اين انقلاب را به پا كردند و امام را پذيرفتند، براى انگيزه اسلامى بود….
پس اوّل چيزى كه در خطّ امام، مهم است، تعقيب هدف اسلامى و حاكميت اسلامى در صحنه ايمان و در صحنه عمل است.
دومين مطلب، تكيه به مردم است – همانطور كه عرض كردم – هيچ كس در نظام اسلامى نبايد مردم، رأى مردم و خواست مردم را انكار كند. حالا بعضى، رأى مردم را پايه مشروعيت مىدانند؛ لااقل پايه اِعمال مشروعيت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خيمه نظام اسلامى، سرِ پا نمىشود و نمىماند. البته مردم، مسلمانند و اين اراده و خواست مردم، در چارچوپ قوانين و احكام اسلامى است….
سوم از مشخصههاى خطّ امام، عدالت اجتماعى و كمك به طبقات مستضعف و محروم است كه امام آنها را صاحب انقلاب و صاحب كشور مىدانست. امام، پابرهنگان را مهمترين عنصر در پيروزيهاى اين ملت مىدانست…؛
يك عنصر ديگر، دشمنشناسى و فريب نخوردن از دشمن است. اوّلين كار دشمن اين است كه تبليغ مىكند هيچ دشمنى وجود ندارد! چطور نظام اسلامى دشمن ندارد؟! جهانخواران را از اين سفره به يغما رفته سالهاى متمادى، محروم كرده است؛ معلوم است كه دشمنند، مىبينيم كه دشمنى مىكنند – در تبليغات، در محاصره اقتصادى – هركارى كه مىتوانند در تقويت دشمن عليه نظام، مىكنند؛ صريح هم مىگويند!…
راه خوشبختی ملت ایران
راه ما – همانطور كه اين مرد بزرگ برايمان ترسيم كرده است – راه استقامت و پيگيرى هدفهاى نظام اسلامى است. طبق درسهاى امام بزرگوارمان و طبق وصيّت او، راه اين ملت همين است. برادران و خواهران عزيز من در سراسر كشور توجّه كنند كه راه خوشبختى ملت ايران، تمسّك به احكام اسلامى و الهى است. راه خوشبختى ملت ايران، تكيه به خود و تواناييهاو استعدادهاى خود است. راه خوشبختى اين ملت، قطع اميد از قدرتهاى مسلّط جهانى و نيز نترسيدن از آنهاست. نه از آنها اندكى بترسيد و نه به آنها سرِسوزنى اميد بورزيد.
عزيزان من! بزرگترين هديهاى كه انقلاب اسلامى به اين ملت داده است، اين است كه شرِّ حكومتهاى فاسد و وابسته را كه ساليان و ساليان بر اين كشور و ملت و اين مواهب الهى مسلّط شده بودند، از سراسر اين ملت واين كشور كم كرده است. امروز به فضل پروردگار، اداره كنندگانِ كشور، از خود اين مردمند. امروز به همّت و هوشيارى اين ملت، بهترين شكلِ حكومتِ مردمى و دخالت آراء مردم در اين كشور است.
نتايج و برکات حرکت و راه حضرت امام خمينی(ره)
او، آن روحاللَّه بود كه با عصا و يد بيضاى موسوى و بيان و فرقان مصطفوى، به نجات مظلومان كمر بست؛ تخت فرعونهاى زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور اميد روشن ساخت. او به انسانها كرامت، و به مؤمنان عزت، و به مسلمانان قوّت و شوكت، و به دنياى مادّى و بىروح معنويت، و به جهان اسلام حركت، و به مبارزان و مجاهدان فىسبيلاللَّه شهامت و شهادت داد.
او بتها را شكست و باورهاى شركآلود را زدود. او به همه فهماند كه انسان كامل شدن، علىوار زيستن و تا نزديكى مرزهاى عصمت پيش رفتن، افسانه نيست. او به ملتها نيز فهماند كه قوى شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجهى سلطهگران انداختن، ممكن است. لمعات قرب حق را صاحبان بصيرت در چهرهى منور او ديدند و طعم برّ الهى را كه در حيات و ممات بر او مىباريد، همه چشيدند. دعاى او مستجاب شد كه مىگفت: «الهى لم يزل برّك علىّ ايام حياتى، فلاتقطع برّك عنّى فى مماتى».
ده کار بزرگ امام(ره)برای ملت اسلامی
اولين كار بزرگ او، احياى اسلام بود. دويست سال است كه دستگاههاى استعمارى سعى كردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يكى از نخستوزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام كرده بود كه ما بايد اسلام را در كشورهاى اسلامى منزوى كنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجهى اول از صحنهى زندگى، و در درجهى دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون مىدانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استكبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده كرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنهى سياسى جهان برگرداند.
دومين كار بزرگ او، اعادهى روح عزت به مسلمين بود. اينگونه نبود كه اسلام صرفاً در بحثها و تحليلها و دانشگاهها و صحن جامعه و زندگى مردم مطرح شود؛ بلكه بر اثر نهضت امام ما، مسلمانها در همه جاى عالم احساس عزت كردند.
يك نفر مسلمان از كشورى بزرگ كه مسلمين در آن در اقليت قرار دارند، به من مىگفت: قبل از انقلاب اسلامى، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمىكرديم. طبق فرهنگ آن كشور، همه اسم محلى داشتند، و هرچند خانوادههاى مسلمان روى بچههاى خود اسم اسلامى مىگذاشتند، اما جرأت نمىكردند آن اسم را اظهار كنند و از بيان آن خجالت مىكشيدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامى خود را مىگويند، و اگر از آنها بپرسند كه شما چه كسى هستيد، اول آن اسم اسلامى را با افتخار بر زبان مىآورند.
بنابراين، با كار بزرگى كه امام(ره) انجام داد، مسلمانها در همه جاى دنيا احساس عزت مىكنند و به مسلمانى و اسلام خود مىبالند.
سومين كار بزرگ او اين بود كه به مسلمانها احساس درك امت اسلامى داد. قبل از اين، مسلمانها در هر جاى دنيا كه بودند، چيزى به نام امت اسلامى برايشان مطرح نبود و يا اصلاً جدى تلقى نمىشد. امروز همهى مسلمانها در اقصاى آسيا تا قلب آفريقا و تمام خاورميانه و در اروپا و امريكا، احساس مىكنند كه جزو يك جامعهى جهانىِ بزرگ به نام امت اسلامى هستند. امام احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ايجاد كرد، كه بزرگترين حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استكبار است.
چهارمين كار بزرگ او، ازالهى يكى از مرتجعترين و پليدترين و وابستهترين رژيمهاى منطقه و جهان بود. ازالهى حكومت پادشاهى در ايران، يكى از بزرگترين كارهايى بود كه كسى مىتوانست آن را تصور كند. ايران مهمترين دژ استعمار در منطقهى خليجفارس و خاورميانه بود. اين دژ، به دست امام ما در هم فرو ريخته شد.
كار پنجم او، ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام بود؛ چيزى كه به ذهن مسلمانها و غيرمسلمانها خطور نمىكرد، و خواب خوشى بود كه مسلمانهاى سادهلوح هم هرگز آن را با خود تصور نمىكردند و نمىديدند. امام(ره) در حد يك معجزه، به اين خيال افسانهآميز لباس واقعيت پوشاند.
كار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود. قبل از انقلاب اسلامى، در بسيارى از كشورها و از جمله كشورهاى اسلامى، گروهها و جوانها و ناراضيها و آزادىطلبها، با ايدئولوژيهاى چپ وارد ميدان مىشدند؛ اما بعد از انقلاب اسلامى، پايه و مبناى حركتها و نهضتهاى آزاديبخش، اسلام شد. امروز در هر نقطهيى از دنياى وسيع اسلام كه جمعيت يا گروهى به انگيزهى آزاديخواهى و ضديت با استكبار حركت مىكنند، مبنا و قاعدهى كار و اميد و ركنشان، تفكر اسلامى است.
هفتمين كار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود. فقاهت ما پايههاى بسيار مستحكمى داشته و دارد. فقاهت شيعه، يكى از محكمترين فقاهتها و متكى به قواعد و اصول و مبانى بسيار مستحكمى است. امام عزيزمان اين فقه مستحكم را در گسترهيى وسيع و با نگرشى جهانى و حكومتى مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى ما روشن كرد كه قبل از آن روشن نبود.
كار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حكام بود. در دنيا پذيرفته شده است كه كسانى كه در رأس اجتماعات قرار مىگيرند، اخلاق فردىِ خاصى داشته باشند! تكبر ورزيدن، برخوردار بودن از زندگى راحت و مسرفانه، تجملگرايى، خودرأيى و خودخواهى و امثال اينها، چيزهايى است كه مردم دنيا قبول كردند كه كسانى كه در رأس حكومتها قرار مىگيرند، اين اخلاق را داشته باشند. حتّى در كشورهاى انقلابى، انقلابيونى كه تا ديروز زير چادرها زندگى مىكردند و در دخمهها مخفى مىشدند، به مجرد اينكه به حكومت مىرسند، وضع زندگيشان عوض مىشود و اخلاق حكومتيشان تغيير مىكند و همان وضعيتى را به خود مىگيرند كه بقيهى سلاطين و رؤساى عالم داشتند! ما از نزديك چنين چيزى را ديدهايم؛ براى مردم هم مايهى تعجب نيست.
امام ما اين باور غلط را عوض كرد و نشان داد كه رهبر محبوب و معشوق يك ملت و ديگر مسلمانان عالم، مىتواند زندگى زاهدانهيى داشته باشد و به جاى كاخهاى مجلل، در يك حسينيه از ديداركنندگان پذيرايى كند و با لباس و زبان و اخلاق انبيا با مردم برخورد كند.
اگر دلهاى حكام و زمامداران به نور معرفت و حقيقت روشن شده باشد، تجمل و تشريفات و اسراف و برخورداريهاى زياد و خودرأيى و تكبر و استكبار، جزو لوازم حتمى زمامدارى آنها محسوب نمىشود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار اين بود كه هم در زندگى خود و هم در آن دستگاهى كه به وجود آورده بود، نور معرفت و حقيقت تجلى يافته بود.
كار نهم او، احياى روحيهى غرور و خودباورى در ملت ايران بود. برادران عزيز! حكومتهاى استبدادى و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را به صورت ملتى ضعيف و مستضعف و توسرىخور در آورده بودند؛ ملتى كه از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعىِ فوقالعاده ممتاز برخوردار است و در طول تاريخ بعد از اسلام، اينهمه افتخارات علمى و سياسى دارد.
قدرتهاى خارجى – مدتى انگليسيها و مدتى هم روسها و ديگر دولتهاى اروپايى، و پس از آن امريكاييها – ملت ما را تحقير كرده بودند. ملت ما هم باور كرده بود كه قابليت و لياقت كارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او بر نمىآيد، ابتكار از او ساخته نيست و ديگران بايد بر او آقايى كنند و به او زور بگويند! بنابراين، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما كشته بودند؛ ولى امام عزيز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ايران بيدار و زنده كردند.
در همان حال كه ملت ما از احساسات و نخوتهاى بيجاى ناسيوناليستى – كه استكبار عامل آن، و رژيم منحوس پهلوى مروجش بود – مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت مىكنند. امروز ملت ما از دست به دست هم دادن و توطئهى مشترك شرق و غرب و ارتجاع نمىترسند و احساس ضعف هم نمىكنند. جوانهاى ما احساس مىكنند كه خودشان مىتوانند كشورشان را بسازند. مردم ما احساس مىكنند كه قدرت و توان آن را دارند كه در مقابل تحميلها و زورگوييهاى شرق و غرب بايستند. اين روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقيقى و اصيل را امام(ره) در ملت ما زنده كرد.
و بالاخره دهمين كار بزرگ او، اثبات اين نكته بود كه «نه شرقى و نه غربى»، يك اصل عملى و ممكن است. ديگران خيال مىكردند كه يا بايد به شرق متكى بود و يا به غرب، يا بايد نان اين قدرت را خورد و ستايشش كرد و يا آن قدرت را ! فكر نمىكردند كه يك ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگويد و بايستد و بماند و خود را روزبهروز ريشهدارتر كند؛ اما امام(ره) اين نكته را ثابت كرد.
وظيفه ما در قبال راه و خط حضرت امام خمينی(ره)
دشمنان زخمخورده و كمينكردهى انقلاب، سالها انتظار چنين روزهايى را كشيدهاند و اكنون همچون خفاشانى كه غروب خورشيد را انتظار مىبرند، در صدد تحركات خبيث و پليد خود مىباشند. اگرچه طوفان احساسات مقدس ملت، كه اين روزها همچون آتشفشانى فضاى كشور را گداخته، به بدخواهان و فتنهانگيزان داخلى و نيز به دشمنان كينهورز خارجى، مجال هيچگونه شرارت نخواهد داد و هر حركتى بر عليه نظام مقدس جمهورى اسلامى را، كه ارزندهترين ميراث رهبركبير و فقيد ماست، به آتش خواهد كشيد، ولى حفظ آمادگى و هشيارى و حضور در صحنه و حساس بودن در برابر تحركات مشكوك، امروز از جملهى فرايض عمومى است.
استكبار جهانى از لحظهى پيروزى انقلاب اسلامى تاكنون، هرگز سوداى تضعيف، بلكه محو جمهورى اسلامى را از سر بيرون نكرده؛ همچنان كه از هيچ اقدام ممكن و مقرونبهصرفه نيز در اين راه خوددارى نورزيده است، و تا آنگاه كه ملت و مسؤولان جمهورى اسلامى، پايبند به استقلال و عزت ملى و اصول اسلامى خود مىباشند، اين انگيزه را در خود نگاه خواهد داشت؛ منتها به فضل و مدد الهى و بنابر قوانين خلقت و تاريخ، در برابر عزم و اراده و آمادگى ملت، كارى از او ساخته نبوده و كيد و مكر او به جايى نرسيده است و به خواست خداوند، همواره نيز همينگونه خواهد بود؛ انشاءاللَّه.
لذا اينجانب، از همهى آحاد ملت و اقشار گوناگون مىخواهم كه حفظ آمادگى و هشيارى و توجه به توطئههاى دشمنان را فريضهى انقلابى خود بدانند و نيات پليد دشمنان را از موضعگيريهاى سياسى و تبليغاتى جهانى آنان و نيز از شايعهپردازيها و ايجاد مضيقههاى اقتصادى كشف كنند و بدانند كه در صورت آمادگى و هشيارى، همهى توطئههاى دشمن خنثى مىگردد و پيروزى از آنِ ملت ايران خواهد بود.
همانطور كه رهبر كبير و عزيز ما بارها تكرار مىكردند و در وصيتنامهى سياسى، الهى خود نيز بر آن تأكيد ورزيدهاند، وحدت كلمه و وحدت صفوف ملت ما كه رمز پيروزى انقلاب بود، رمز بقا و سلامت و تداوم آن نيز هست. تقسيم شدن ملت به گروهها و دستههاى متعارض و عمده كردن اختلافات كماهميت و احساسات غيرمنطقى و به فراموشى سپردن اصول مهمى كه ميان همهى ملت ما و لااقل ميان اكثريت عظيمى از آنان مشترك است، و به فراموشى سپردن حضور دشمن و خطرات جبرانناپذير ناشى از آن، بزرگترين فاجعه براى ملتى است كه مىخواهد حق تضييعشدهى خود را احيا كند و خود را از وابستگى به بيگانگان برهاند….
وفاداری به امام (ره) و حرکت در خط امام (ره)
اگر ما امام را دوست داريم – كه واقعاً همينگونه است و هيچكس نمىتواند ترديد كند كه ملت ايران در عشق و محبت به امام صادق نيست – بايد راه و درس او را زنده نگهداريم و هدفهايش را، هدفهاى حقيقى و اصلى انقلاب به حساب آوريم و به سمت آنها حركت كنيم و هدف ديگرى از خودمان درست نكنيم. هدفهاى امام(ره) مشخص و روشن است و احتياج به كار زياد ندارد.
حال كه خداى متعال اينطور مقدر كرد كه بندهى صالحش در نيمهى اين راه بار را به ديگران بسپارد و به ملكوت اعلى بپيوندد و در جوار او آرام بگيرد، ما نخواهيم گذاشت اين بار روى زمين بماند. بايد همهى آحاد ملت – كوچك و بزرگ – مسؤولان در سطوح مختلف و هركس كه كارى در دستش است، اين نكته را حديث نفس خود كند و پيمان ببندد كه راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او حركت كند. در اين صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردى ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ والّا اگر در فراق او گريه كنيم و بر سر و سينهى خود بزنيم، ولى راه او را از سمت ديگر ادامه دهيم، محبت و احترام و وفادارى ما صادقانه نخواهد بود. وفادارى اين است كه عيناً در همان خط و هدف او حركت كنيم و به بيراهه نرويم.
فهرست مطالب
شخصيت ممتاز حضرت امام خمينی(ره)
دشمن شناسی، دوست شناسی
راز توفیقات پیوسته
خصوصيات و ويژگی راه حضرت امام خمينی(ره)
مشخصات عصر امام خمینی(ره)
هدایتگر اصلی
عناصر اصلی در پایهگذاری جمهوری اسلامی
نتايج و برکات حرکت و راه حضرت امام خمينی(ره)
ده کار بزرگ امام(ره)برای ملت اسلامی
وظيفه ما در قبال راه و خط حضرت امام خمينی(ره)
FOR HIGH SCHOOL MAHMODIYEH 3