بسياري از افراد به رغم افسرده بودن برايشان بسيار دشوار است كه به افسردگي خود اذعان داشته باشند، بالعكس برخي ديگر با مختصر غم زدگي و احساس اندوه خودشان را آدمي افسرده معرفي مي كنند. در هر حال بسياري از موارد پديده افسردگي پنهان مي ماند، چون اكثر مردم دوست دارند حتي الامكان اوقات خود را به خوشي بگذرانند و افسردگي را كه تا حدي دردناك و ناخوشايند است به سادگي انكار نمايند.
در شناخت و تشخيص افسردگي بايد دقت كرد. بايد بدانيم كه در شناخت صحيح افسردگي به دنبال چه علائمي هستيم. افسردگي متضمن تغييرات اساسي در ويژگي هاي زيستي، عاطفي و رواني است. تك تك افراد افسرده تمامي علائم افسردگي را ندارند اما همه علائم مربوط به افسردگي در گروه افراد افسرده وجود دارد.
افسردگي در بين افراد مختلف به صورت هاي متفاوت و درجات گوناگون پديدار مي گردد. گاهي افسردگي به صورت يك هيجان عادي انساني جلوه گر مي شود. گاه به صورت غم و اندوه بروز مي كند و حالت غمگيني به عنوان يك پاسخ طبيعي نسبت به شرايط غمناك در فرد بوجود مي آيد. بعضي اوقات افسردگي به صورت ضعف ظاهر مي شود و گاه بعضي افراد دچار افسردگي شديد مي شوند.
همانطوري كه اشاره شد به رغم اين كه افسردگي نوعي واكنش در مقابل استرسها و فشارهاي رواني در زندگي فردي و اجتماعي است، خود افسردگي نيز يك استرس و فشار ثانويه است كه بر فرد تحميل مي گردد، استرسي كه شخص بالاجبار به آن واكنش نشان مي دهد. با ارزيابي رفتار واكنش هاي ظاهري فرد افسرده نمي توان به ميزان و شدت افسردگي وي پي برد، زيرا افراد افسرده نسبت به تقاضاهاي محيطي و اجتماعي واكنش هاي متفاوتي از خود نشان مي دهند.
در واكنش به افسردگي، يكي ممكن است به شدت فعال، پرتحرك و پركار شود و ديگري گوشه گير و انزوا طلب باشد. از جمله متداولترين واكنش ها نسبت به اختلال افسردگي پديدآيي نگراني و اضطراب است. در واقع اضطراب هم مي تواند از جمله عوامل ايجاد كننده افسردگي باشد و هم از نتايج قهري آن.اضطراب به بيان ساده يك حالت دلواپسي، دلشوره، نگراني، عصبانيت، ترس خفيف، احساس ناامني و ناراحتي است. اضطراب عموماَ با علام جسماني مثل طپش قلب، عرق كردن، اختلال در ريتم تنفسي، سرگيجه و ضعف همراه است. در حقيقت شناخت افسردگي به عنوان يك پديده روان شناختي مهم، با توجه به اينكه هر كسي به شيوه هاي خاص در مقابل آن واكنش نشان مي دهد، بسيار دشوار است. معمولاَ مردم با راهها و شيوه هاي مختلفي كه به افسردگي واكنش نشان مي دهند ممكن است ماهيت افسردگي خود را چنان تغيير دهند كه خودشان نيز به سادگي متوجه افسردگي شان نگردند.
بايد توجه داشت كه افسردگي همواره با تغييرات قابل توجه در واكنش هاي زيستي و فيزيولوژيك، شناختي، عاطفي، و رواني و رفتاري همراه است. اين نشانه ها بر حسب نوع وشدت افسردگي متغيرند.
نشانه هاي زيستي يا فيزيولوژيك افسردگي به شرح زير مي باشد:
اختلال در اشتها: (افزايش، كاهش)
بي اشتهايي رواني نسبت به غذا يا بعضاَ پراشتهايي رواني نسبت به غذا و پرخوري بدون توجه به شكايت هاي مكرر از ناراحتي ها و دردهاي جسماني نظير يبوست، تهوع، اسهال، كمردرد، سردرد، حساسيت و گرفتگي عضلات مي تواند از علائم افسردگي باشد.
علائم شناختي افسردگي از اين قرارند:
– ناتواني در تمركز ذهن
– كاهش قدرت يادگيري مطالب و موضوعات
– ناكامي هاي تحصيلي
– از جمله علائم افسردگي در بين افراد مبتلا به خصوص جوانان، ناكامي در عشق، تحصيل و شكست هاي آموزشگاهي است.
– نگرشها و بازخوردهاي منفي و بازدارنده پديدآيي نگرش ها و بازخوردهاي منفي و بازدارند نسبت به پديده هاي مختلف، به ويژه فعاليتهاي پوياي زندگي.
– خودپنداري منفي و احساس نااميدي از دست دادن توان مثبت انديشي و برخورداري از احساس ياس و نااميدي و بدبيني نسبت به محيط اطراف از جمله ويژگيهاي افراد افسرده است.
– افكار تكرار شونده در زمينه مرگ يا خودكشي
– مشغوليت ذهني با افكار مخرب و تحميلي و تكرار شونده در زمينه پوچي و مرگ و خودآزاري و خودكشي از ديگر علائم افسردگي مي تواند باشد.
– از دست دادن قدرت تصميم گيري، ترديدهاي مكرر و نداشتن قدرت تصميم گيري در زمينه فعاليتهاي موثر در پويايي زندگي فردي و اجتماعي نشانه ديگري از خلق افسرده مي تواند باشد.
– تفكر همه يا هيچ، شخص افسرده همه چيز را به صورت سياه و سفيد مي بيند، اگر كاري را انجام مي دهد صددرصد كامل نباشد خود را كاملاَ شكست خورده تلقي مي كند. اصل همه يا هيچ بسيار مخرب است.
– برداشت ها و تفسيرهاي غيرمنطقي امور، از جمله ويژگي هاي شناختي افراد افسرده، بزرگنمايي ها، نتيجه گيريها و برداشتهاي سريع از رخدادهاي مختلف و برچسب زدن هاي ناروا به امور مختلف است.
– تعميم بيش از حد مسائل شخص افسرده و شخص مورد توجهش به وجود آيد فكر مي كند اين شخص اصلاَ به او علاقه اي ندارد. به عبارت ديگر يك برخورد ساده و سوء تفاهم كوچك را به كل انديشه و رفتار فرد تعميم مي دهد.
علائم عاطفي و رواني افسردگي عبارتند از:
– اضطراب
افراد افسرده دچار سطوح بالاي اضطراب ناشي از منابع استرس زا مي باشد.
– احساس مواجهه مكرر با حوادث تنش زا
– ترس از تعاملات اجتماعي
افراد افسرده عموماَ دوست ندارند با افراد مختلف محشور شده ارتباط دشاته باشند، به گونه اي كه نوعي نگراني و ترس از مصاحبت هاي مردمي دارند.
– احساس گناه و بي كفايتي و بي ارزشي
افراد افرده عموماَ دچار احساس تقصير و گناه و بي كفايتي و بي لياقتي اند.
– احساس بي علاقگي نسبت به فعاليتهاي مورد علاقه:
افراد افسرده عموماَ علاقه خود را نسبت به فعاليتهايي كه قبلاَ برايشان لذت بخش بوده است، از دست مي دهند.
– بي حوصلگي شديد
بي حوصلگي شديد از جمله ويژگي هاي قابل توجه در افراد افسرده است.
علائم رفتاري افسردگي به شرح زير قابل توجه مي باشد:
– ترس يا نگراني از ترك خانه
افراد افسرده عموماَ مايل نيستند خانه يا محل سكونت خود را ترك كنند و به سختي و با اكراه از خانه خارج مي شوند.
– بي علاقه گي در تمرينات
افراد افسرده عموماَ تمايلي به فعاليتهاي بدني از خود نشان نمي دهند.
– بي علاقه گي به بهداشت فردي
افراد افسرده، غالباَ نسبت به بهداشت فردي (حمام رفتن، نظافت، آراستگي ظاهر) كم تفاوت يا بي تفاوت مي شوند.
– گريه هاي مكرر
افراد افسرده بعضاَ بدون دليل روشن و خاصي گريه مي كنند.
– بحث و جدل با ديگران
در بسياري از موارد افراد افسرده، تمايل پيدا مي كنند كه با ديگران به خصوص نزدكان بحث و جدل داشته باشند.
– گوشه گيري و كناره گيري از دوستان
انزوا طلبي و كناره گيري از دوستان و آشنايان از جمله ويژگيهاي رفتاري افراد افسرده است.
– بي علاقگي به امور جنسي
بي رغبتي و كم توجهي به روابط زناشوئي در بين زنان و مردان افسرده متاهل از ديگر علائم افسردگي مي تواند تلقي گردد.
– مصرف موادي همچون سيگار، مواد مخدر و …
بسياري از افراد افسرده گرايش به مصرف سيگار، مواد مخدر و نظاير آن پيدا مي كنند.
موثرترين روشهاي تشخيص افسردگي كدامند؟
بايد توجه داشت كه يك فرد افسرده معمولاَ داراي مجموعه اي علائم فوق الذكر است، اما هميشه همه علائم را آشكار نمي سازد و لذا يك نشانه نمي تواند به تنهايي و به درستي ميزان افسردگي فردي را تعيين كند. اگر بيش از چهار يا پنج نشانه از علائم و نشانه هاي فوق حداقل به مدت چند هفته به طور مداوم در شخص ملاحظه شود. ممكن است اين شخص رگه هايي از افسردگي داشته باشد، با توجه به اينكه افسردگي داراي تداوم است و سير آن از خفيف تا شديد مي باشد افسردگي داراي شروعي متغير است و علائم آن در طول مدتي بين چند روز تا چند هفته پديدار مي شوند و بسياري از دوره هاي افسردگي بدون درمان خاصي بهبود پيدا مي كند.
مصاحبه باليني اساس هرگونه ارزيابي مناسب را براي تشخيص افسردگي تشخيص مي دهد. تغيير در طرز تفكر، احساس و رفتار يكي از مشخصات اصلي افسردگي است، اگر چه اين تغيير ممكن است به تدريج صورت پذيرد. اصلي ترين و بارزترين نشانه افسردگي نوعي احساس ذهني غم وا ندوه، احساس بدبيني و ناميدي، احساس تنهايي و بي تفاوتي و عدم علاقه به ادامه فعاليتهاي موثر اجتماعي مي باشد .
افراد افسرده ممكن است در شرايطي كه دليل براي گريه و اندوه وجود ندارد دچار گريه شود و بر عكس در مواقعي كه اتفاق واقعاَ تاثيرانگيزي افتاده قادر به گريه كردن نباشد. فرد افسرده ممكن است در خوابيدن دچار مشكل شود، به سختي به خواب برود يا نيمه شب بيدار شود و به رغم نياز به خواب ديگر نتواند بخوابد. همچنين افراد افسرده ممكن است دائماَ احساس خستگي نمايد و بيش از حد ساعاتي از روز را نيز درخواب باشد.
فرد افسرده ممكن است اشتهاي خود را از دست بدهد و لاغر شود يا به طور غير عادي بيش از اندازه معمول غذا بخورد و وزنش بالا رود. فرد افسرده ممكن است خودش را شخصي درمانده و تنها و بي كس تصور كند و خود را به خاطر كمبودها و قصورهاي جزئي سرزنش نمايد. آدم افسرده همواره نسبت به خودش، دنياي اطراف و آينده خود بدبين و نااميد است. او علاقه خود را نسبت به وقايع محيط اطراف از دست مي دهد، از فعاليت هاي ناخوشايندي كه قبلاَ بدان ها علاقه داشت لذت نمي برد و غالباَ نمي تواند تصميم بگيرد يا تصميماتي را كه گرفته است اجرا نمايد. عقب ماندگي تحصيلي دانش آموزان هوشمند و سرآمد براي مدتي نسبتاَ طولاني مي تواند نشاني از افسردگي باشد.
منظور از افسردگي نوجوانان چيست؟
افسردگي نوجواني گروهي از علائم ناهمگن را شامل مي شود كه در طول دوران رشد و تحول طبيعي مشاهده نمي شوند. افسردگي دوره نوجواني عموماً علائم متفاوت و اختلالات رفتاري و شخصيتي خاص نظير خود آزاري و انزوا طلبي به همراه دارد. در واقع نشانه هاي افسردگي در دوره نوجواني بسيار متغير است . افسردگي نوجواني به صورتهاي مختلف از جمله :
واكنش اضطرابي افسرده وار، افسردگي مبتني بر احساس ناكامي خود، حقير پنداري، افسردگي مبتني بر احساس رها شدگي يا به صورت افسردگي پنهان پديدار مي گردد. برخي از علائم افسردگي نوجواني عبارتند از:
1. ضعف در مهارتهاي اجتماعي
2. اضطراب اجتماعي و سطوح بالاي اضطراب ناشي از ساير منابع استرس زا
3. عدم تمايل حتي براي شركت در فعاليتهاي خوشايند
4. بروز مشكلات و نارسائي هاي تحصيلي
5. مواجه شدن با اتفاقات تنش زا به طور مكرر
6. اختلالات رفتاري و سلوكي
7. اختلالات تغذيه اي به ويژه در دختران نوجوان
8. گرايش به برخي ناهنجاريهاي اجتماعي و بعضاً استفاده از سيگار و …
9. فكر كردن در مورد خودكشي
به عقيده برخي از محققان نظير كلارك و همكارانش(1990) شباهت نسبتاً زيادي بين علائم افسردگي بزرگسالي و افسردگي دوره نوجواني وجود دارد. بر اساس آخرين معيار راهنمايي آماري تشخيصي اختلالات رواني انجمن روان پزشكي آمريكا (DSM-IV ) افسردگي اساس دوره نوجواني حداقل پنج علامت زير را شامل مي گردد:
1. خلق افسرده
2. كاهش قابل توجه در علاقه نسبت به كليه فعاليتها، حتي فعاليتهاي خوشايند
3. افزايش يا كاهش در اشتها نسبت به غذا و وزن بدن
4. كم خوابي يا پرخوابي
5. آشفتگي و كندي رواني – حركتي
6. احساس كاهش انرژي حياتي، احساس خستگي و كوفتگي و بي رمقي
7. احساس تحقير گناه، احساس بي ارزشي بودن و احساس بي كفايتي
8. كاهش توانايي در فكر كردن و ضعف در تمركزذهني بر روي موضوعي خاص
9. تشديد افكار مربوط به مرگ و خودكشي
ذكر اين نكته در اينجا نيز لازم است كه بعضي از نوجوانان بعضاً دچار افسردگي جزئي و مختصر مي شوند و برخي نيز دچار افسردگي كلي مي گردند. اختلال افسردگي جزئي يا مختصر زماني است كه افسردگي بر خلق فرد غالب است، اما همه جنبه هاي زندگي او را در بر نمي گيرد در حالي كه افسردگي كلي نوجواني و بزرگسالي در حدي است كه همه جنبه هاي زندگي فرد را در بر مي گيرد.
برخي ديگر از پژوهشگران و محققان اين رشته نظير (چارتيرز و رانيري 1994) در مطالعات باليني كه در زمينه افسردگي نوجواني انجام داده اند به اين نتيجه رسيدند كه نمي توان چهارچوب مشخص و واضحي براي افسردگي دوره نوجواني عموماً تعدادي از علائم اختلالات ديگر را با خود به همراه دارد. در ادبيات روانشناختي علائم و رفتارهايي كه با افسردگي ملازم و همراه باشد تحت عنوان «معادل هاي افسردگي» ناميده مي شود.
برخي از علائم و رفتارهاي معادل افسردگي (يا افسردگي پنهان) در نوجوانان عبارتند از:
1. رفتارهاي آزارگرانه و بزه كارانه در خانواده و جامعه، نظير پرخاشگري، فعاليتهاي ضد اجتماعي، اعتراض و سركشي، قشقرق به راه انداختن، خانه گريزي و فرار از منزل، گرايش به سيگار و مواد مخدر و اختلالات و انحرافات اخلاقي و جنسي.
2. مشكلات مدرسه اي نظير مدرسه هراسي، عدم پيشرفت تحصيلي به رغم ظرفيت بالقوه و قابل توجه هوشي، بي تفاوتي نسبت به انحام تكاليف آموزشگاهي، مدرسه گريزي و اخراج از مدرسه .
3. مشكلات مربوط به برقراري روابط با گروه همسالان نظير طرد شدن توسط جمعي از دوستان.
4. خود بيمار پنداري
5. ناآرامي و بي قراري
6. واكنش هاي نامناسب در برابر محركهاي خوشايند محيطي و اجتماعي
در هر حال بايد توجه داشت كه استنباط با هم بودن و ملازمت عوامل زير بناي افسردگي و معادل هاي افسردگي همواره به روشني و دقت قابل اثبات و وارسي نمي باشد. افسردگي نوجواني ممكن است قبل يا بعد از رخداد ساير مشكلات بروز كند و علائم آن نيز ممكن است در اظهار نظرهاي فعلي نوجوان آشكار يا پنهان باشد.
نگرشهايي كه افراد افسرده نسبت به خود دارند ممكن است در اثر رابطه نامناسبي كه والدين در دوران كودكي با آنها داشته اند ايجاد شود. اين رابطه مي تواند شامل طرد شدن توسط والدين، تنبيه شدن و ارزيابي هاي منفي گرايانه و والدين نسبت به آنها، محروم شدن از محبت والدين و ايجاد احساس گناه و اضطراب در كودك توسط والدين باشد.
شايان توجه است كه در آغاز دوره نواجواني، احتمال بروز علائم بارز افسردگي بزرگسالي در نوجوانان كم است و در صورت بروز آن در نوجوانان كم سن و سال تر مي توان علائم افسردگي را به صورت خود بيمارپنداري اختلال در تغذيه و مشكلات تمركز در رفتارشان مشاهده كرد. در بسياري از مواقع نوجواناني كه دچار افسردگي شده اند براي مهار افسردگي خود روش هاي خاصي را بر مي گزينند. نظير:
احساس ناراحتي، برقراري رابطه افراطي با ديگران يا دوري گزيني از مردم، احساس ناراحتي آنها به اين صورت متبلور مي شود كه تمايل بسيارزيادي براي ايجاد تغيير در وضعيت موجود از خود نشان مي دهند ولي تلاشي براي تغيير نمي كنند. تحمل آنها در مقابل وقايع تكراري روزمره بسيار پايين است. نوجوانان افسرده تمايل زيادي براي رفاقت و برقراري روابط صميمي از خود نشان مي دهند و براي يافتن دوستان جديد تلاش مي كنند.
رفتارهاي كمك طلبانه نوجوانان افسرده ممكن است به صورت رفتارهاي مشكل آفرين مثل دوري گزيدن، قهر كردن، مدرسه گريزي، اعتراض، دزدي كردن، رفتارهاي ضد اجتماعي و فعاليتهاي بزه كارانه باشد. به رغم اين كه اين قبيل رفتارها موجب جلب توجه ديگران مي شود، اما هميشه باعث نمي شود كه ديگران تصور كنند نوجوان واقعاً نياز به كمك دارد و آماده كمك به او باشند، بلكه سبب مي شود كه آنها تصور كنند اين رفتارها بيانگر پرخاشگري نوجوانان است و گاهي نيز اين رفتارها را بعنوان نشانه هايي از اختلالات سلوكي و ارتباطي در نظر مي گيرند.
بايد توجه داشت كه نوجوانان سنين بالاتر ظرفيت بيش تري براي انديشدن راجع به اين مشكلات و تعارض هاي دروني خود دارند و مايل اند مشكلات دروني خود را به شكل مستقيم براي ديگران مطرح كنند. هم چنين اين گروه از علائم سنتي افسردگي از خود نشان مي دهند. (پيوند شماره 272 خرداد81)
ضربه مغزي در نوجوانان بعدها به افسردگي مي انجامد.
ضربات مغزي و ساير آسيبهاي وارده به سر، چنانچه در نوجواني رخ دهد، احتمال ابتلا به افسردگي را دهه هاي بعد افزايش مي دهند. اين يافته مطالعات روي كهنه سربازان بازمانده از جنگ جهاني دوم بود، ضمن كسب نتايج فوق معلوم شد افرادي همانند شركت كنندگان در مسابقات فوتبال يا هاكي و نيز موتورسيكلت سواران و ساير كساني كه دچار زحمات مغزي مي شوند و در معرض اين خطر قرار دارند.
تحقيقات ديگري نشان مي دهد كه بيماران دچار ضايعات مغزي، ممكن است در مدت كوتاهي به افسردگي مبتلا شوند. يافته هاي تازه حاكي از آنند كه خطر اين بيماري تا 50 سال بعد هم وجود خواهد داشت.
مطالعات روي 1718 نفر از كهنه سربازان كه به دلايل بيماريها مختلف در طول جنگ بستري شده و بعد از 50 سال مورد پرسش قرار گرفته بودند صورت گرفت. حدود 11 درصد كساني كه از آسيب وارده به سر رنج مي بردند، گفتند كه در حال حاضر دچار افسردگي شديد هستند. اين رقم را مي توان با 5/8 درصدي كه به علل ديگر بستري شده اند مقايسه كرد. در مجموع تداوم افسردگي شديد در طول عمر شخص در گروه آسيب ديده مغزي 5/18 درصد و در ساير كهنه سربازان 4/13 درصد بود. اين مطالعات كه توسط دكتر ترسي هول زينگلر و دكتر مس براند پلاسمن و ساير همكاران در دانشگاه دوك انجام شده درنشريه آرشيو روانشناسي عمومي، شماره ماه ژانويه به چاپ رسديده نشان مي دهد كه ميزان افسردگي كهنه سواراني كه حين نبرد دچارآسيب ديدگي مغزي شده بودند با افسردگي كساني كه صدمات مغزي تحت شرايط ديگري متوجه آنها شده بود، يكسان است. بنابراين كمتر احتمال دارد كه نشانگان تنش پس از حادثه كه مي تواند از جمله به شكل افسردگي ظاهر شود، بتواند اين نتايج را توجيه كند. دكتر پلاسمن با استناد به يافته ها معتقد است كساني كه امروز دچار صدمه به سر مي شوند – مثلاَ بازيكنان فوتبال – افسردگي بيشتر تهديدشان مي كند. وي مي گويد بسياري از كهنه سربازها حين رانندگي يا ورزش به سرشان آسيب وارد شده نه در ميان جنگ.
اهميت شناخت خطرات دراز مدت را در ارتباط با آسيبهاي سر مورد تاكيد قرار داده اند و بيماران را بايد از همان ابتدا مورد درمان قرار داد و دكتر رابرت رابينسون و دكتر ريكاردو يورگه از بخش روانشناسي دانشگاه آيوا چنين مي نويسد: « به دليل ماهيت مادام العمر عوارض و علائم مورد بحث، شناسايي آنها جهت بهبود كيفيت زيست بيماران و بقاياي دراز مدت آنان ضروري است. »
مطالعات چنين يافته است كه افرادي كه بيشترين صدمه به سر را تحمل كرده اند حادثه همراه با بيهوشي يا فراموشي به مدت يك روز يا بيشتر بوده، در معرض خطر افسردگي بيشتري نسبت به اشخاصي كه صدمات خفيف تري را تحمل كرده اند، هستند از جمله كساني كه دچار سياهي رفتن چشم يا فراموشي به مدت كمتر از 30 دقيقه شده اند.
با اينكه هنوز معلوم نيست چه رابطه اي ميان صدمات وارده به سر و افسردگي وجود دارد، محققان برخي نظريات در اين رابطه ارائه داده اند. آنان معتقدند كه رابطه ايميان افسردگي و اختلال عملكرد لوب قدامي مغز وجود دارد و تحقيقات ارتباط محكمي را ميان افسردگي و ضايعات مغزي ناشي از آسيب ديدگي بخش قدامي مغز نشان مي دهد. به علاوه ضايعات مغزي، منجر به عوارض التهابي مي شوند كه در نتيجه توليد يك پروتئين در موارد افسردگي نيز مشاهده مي شود. اطلاعات مربوط به زمان آغاز افسردگي در افراد ياد شده در دست نيست. برخي از كهنه سربازاني كه دچار آسيب ديدگي شده اند، قبلاَ دچار اختلالات رواني بوده اند كه آنان را بيشتر در معرض ابتلا به افسردگي قرار مي دهد، اما احتمال چنين امري ناچيز است، زيرا افراد مذكور در صورت ابتلاء به بيماريهاي رواني در ارتش پذيرفته نمي شدند. (منبع اينترنت)
ايجاد فرصتهاي اجتماعي مانع بروز افسردگي در ميان زنان است.
يك جامعه شناس در اين باره چنين نظري مي دهدكه: در صورت ايجاد فرستهاي اجتماعي بيشتر و كاهش فشارها و كنترل هاي مصنوعي از ميزان زنان كاسته مي شود. در صورتي كه فرصتهاي اجتماعي بيشتري براي بروز و ظهور شخصيت افراد فراهم شود آحاد جامعه بتوانند نيازهاي طبيعي خود را رفع كنند، در اين صورت با كاهش فشارها و كنترلهاي مصنوعي، ميزان افسردگي در بين زنان نيز كاسته خواهد شد.
در حال حاضر زنان در جوامع شهري علي رغم گسترش شهر و افزايش حجم فعاليتها به دليل فقر فرهنگي، عدم آگاهي از منابع فرهنگي، محروميت از توسعه اجتماعي و نداشتن الگو و معيارهاي ثابت در زندگي نتوانسته اند از فرصتها و امكانات مطلوب انساني و اجتماعي استفاده و جايگاه حقيقي خود را كشف كنند و عدم دسترسي به اين مورد باعث ايجاد افسردگي در بين زنان خواهد شد.
همچنين شرايط تحميل شده سنتي، آگاهي عمومي ازطريق ارتباط جمعي، تضاد بين وضعيت روبه توسعه كنوني، نداشتن بهداشت رواني و پايدار و ابهام در نقش فردي و اجتماعي زمينه افسردگي آنها را بيشتر مي كند و همچنين در استانهاي لرستان، خوزستان، كردستان و بعضي از شهرستانهاي استان خراسان آمار بالاي خودكشي، ناسازگاريهاي درون خانواده و طلاق از نشانه هاي افسردگي در بين زنان آنجاست.
بررسي ها نشان مي دهد در شهرهاي بزرگي مانند تهران زنان جوان از حداقل استاندارد نشاط جواني، آرامش دروني، تامين اجتماعي، آسايش خيال، اميد و آرزو برخوردارند و انزوا گرايي در بعد اجتماعي سبب شده كه بخش زيادي از اين قشر در يك وضعيت درون بسته و غير شفاف مشكلات، مسائل و سرخوردگيهاي خود را تحمل كنند و آنرا به شكلهاي مختلف بروز دهند.
اين جامعه شناس درباره راههاي كاهش افسردگي تصريح كرد: بايد حقوق زنان به رسميت شناخته شود، مراكز جلب مشاركت اجتماعي آنها فراهم شود، ساختار خانواده اصلاح شود و بهداشت رواني زنان توسعه پيدا كند و قدرت تصميم گيري در مسائل مختلف نيز به آنها داده شود تا بتوانند از توانائيها و استعدادهاي خود استفاده كنند. همچنين بالا بودن نرخ افسردگي در كشور ما يك تحديد فرهنگي و اجتماعي تلقي مي شود ولي مي توان با برنامه ريزيهاي درست سقف و نرخ اين بيماري را كاهش داد. (روزنامه اطلاعات شماره 22832 تير ماه 82 ص 8)
ژن افسردگي كشف شد
محققان مي گويند اين موضوع كه افراد پس از تجاربي كه با فشار عصبي همراه است، افسرده مي شوند يا نه، تا حدودي ناشي از نوعي ژن است كه حمل مي كنند. يك مطالعه تازه نشان داده است كه احتمال افسردگي تا حدودي به اين موضوع بستگي دارد كه فرد كدام نمونه خاص را حمل مي كند.
احتمال ابتلا به افسردگي در افراد حامل نمونه اي از حداقل محافظت (در برابر افسردگي) را فراهم مي كند.
آنها مي گويند يافته آنها علت توانايي برخي افراد در پيچيدگي بر تجارب ناخوشياندي مانند طلاق يا بيكاري و ناتواني سايرين در اين زمينه را توضيح مي دهد. اين اكتشاف مي تواند به انجام آزمايشهاي ژنتيكي براي شناسايي اين ژن در افراد منجر شود. با اين حال دانشمندان مي گوند بايد در انتظار يافتن ساير ژنهاي مربوط به افسردگي بود تا آزمايش هاي دقيق تر امكان پذير شود.
اين تحقيقات به روي ژني به نام (5-اچ تي تي ) كه به كنترل سروتونين در بدن كمك مي كند انجام شد. سروتونين يك ماده مغزي است كه پيامها را به سلولهاي مغز منتقل مي كند و بر روحيه تاثير مي گذارد. دو نمونه از اين ژن وجود دارد. يك نمونه بلند و ديگري كوتاه است. هر انساني دو كپي از اين ژنرا حمل مي كند.
محققان، گروهي شامل 847 را كه در فاصله آوريل 1972 و مارس 1973 در دنداين زلاندنو متولد شده بودند مورد مطالعه قرار دادند. مطالعه بر در طول زندگي اين افراد دنبال مي شد.
محققان ابتدا مشخص كردند اين افراد كدام نمونه از اين ژن را حمل مي كنند و در زندگي چه تجاربي كه با فشار عصبي همراه است داشته اند. دانشمندان بر كساني تمركز كردند كه در فاصله 21 تا 26 سالگي چندي تجربه تلخ و ناراحت كننده را پشت سر گذاشته بودند. معلوم شد كه 265 نفر از كساني كه حامل دو نمونه كوتاه اين ژن هستند به احتمال بيشتر افسرده مي شوند. 43 درصد آنها پس از حوادث ناراحت كننده دچار بيماري افسردگي مي شدند. در مقايسه تنها 17 درصد از 147 نفري كه دو نمونه از اين ژن را حمل مي كردند دچار افسردگي مي شدند. البته متخصصان تاكيد كردند كه اين ژن عامل بيماري افسردگي نيست و تنها بر آن تاثير مي گذارد. نتيجه اين مطالعه در نشريه (ساينس) چاپ شده است.( ضميمه اطلاعات شماره 22827 مرداد 82 )