فرهنگ سازی  برای پرورش کودک خلاق

706

چكيده

یکی از مشکلاتی که در کشور ما وجود دارد نگرانی جوانان برای به دست آوردن شغل،تشکیل زندگی و تامین مسکن است.چرا جوانان ما با آن که در کشوری زندگی می کنند که دارای بالاترین منابع ارزشمند است ،تا این حد دچار دغدغه و نگرانی هستند؟ بازارهای مادر تسخیر کالاهای بعضی از کشورها قرار گرفته و بهره وری در سطح پایینی است.در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است که با اتفاقاتی که در عرصه فناوری اطلاعات در حال وقوع است ،شرایط زندگی برای مردم جامعه ماسخت تر خواهد شد و ما باید از هم اکنون نوزادانی را که متولد می شوند برای آینده به گونه ای تربیت کنیم که در برخورد با سختی ها خلاقانه بیاندیشند و بر مشکلات غلبه نمایند و در هر جایگاه و مسوولیتی که قرار دارند به جای آنکه منتظر باشند کسی به یاری آنان بشتابد، خود با اراده و سخت کوشی به سازندگی بپردازند.این مقاله بر اساس یک مطالعه کتابخانه ای به عوامل موثر در تربیت کودک خلاق پرداخته و در انتها نتیجه گیری نموده است که برای ایجاد نسل خلاق در آینده باید یک برنامه ریزی جامع برای فرهنگ سازی و آموزش جامعه صورت گیرد تاشاهد ظهور جوانانی خلاق در آینده باشیم و امروزه کشورهای توسعه یافته از کودکان سالم و خلاق به عنوان ثروت ملی نام می برند.

مقدمه

سرعت و شتاب زندگی و پديد آمدن تحولات شگفت انگيز از ويژگيهاي عصر حاضر است و هر لحظه اتفاقي جديد در حال وقوع است و اين اتفاقات همچون حلقه هاي زنجير به يكديگر متصل بوده و از دل زمان خارج مي شوند . توليد علم و دانش چنان سرعتي به خود گرفته است كه باراني از اطلاعات بر روي سر انسان ها در حال فرو ریختن است .

شبكه اينترنت كه ريشه هاي گسترده فناوري اطلاعات را تشكيل مي دهد با سرعتي شگفت انگيز به پيش مي رود و هر نقطه اي از كره زمين را تحت سيطره خود در مي آورد و هر لحظه مغز يك انسان را به هزاران انسان ديگر مرتبط مي كند و بدين وسيله او را در ميان سيلاب اطلاعات رها مي سازد . اگر تا دو دهه پيش به آدمي مي آموختند كه چگونه به كسب اطلاعات و گردآوري آن بپردازد .اكنون در پي آنند كه به انسان بياموزند که چگونه سدي بسازد تا از يورش سهمگين اطلاعات ، خود را ايمن سازد و تنها از آن ميزان اطلاعات كه نياز واقعی اوست بهره مند شود.

امروزه نوزادان متولد مي شوند تا بتوانند آينده را مديريت كنند و اين رسالت سنگينی است که بر عهده ماست تا آنان را براي آن دوران آماده نماييم . دوراني كه انسان علاوه بر زندگي در محيط در حال تغيير ،باید بتواند خلاقانه بيانديشد و با ايجاد افكار نو به حل مشكلات بپردازد و با هنرمندي كشتي زندگي خويش را در اين درياي متلاطم به پيش ببرد .

اگر کودکان ما برای آینده تربیت نشوند ، جوانان آینده ما در یک رقابت سخت در مقایسه با جوانان دیگر ملل دچار شکست شده و با از دست دادن اعتماد به نفس خود به مشکلات روانی دچار خواهند شد و آنگاه ممکن است شاهد افتادن آنان در دام آسیب های اجتماعی باشیم و یا با موجی از عارضه های روانی در سطح جامعه روبرو شویم.

پس از وقوع انقلاب در ایران ، کشور ما با یک رشد جمعیتی مواجه شد و نوزادان متولد شده به آرامی بزرگ شدند و سپس وارد سنین مدرسه شده و به دبستان ها راه یافتند. در این دوران مدارس ابتدایی دچار ازدحام و کمبود جا شدند.پس از از گذر از این مرحله ، این متولدین وارد مدارس راهنمایی و سپس دبیرستانها و دانشگاهها شدند و همین اتفاق نیز در این مراحل رخ داد و اکنون این جمعیت که به سنین بالاتر رسیده است ، در حال ورود به بازار کار و سپس تشکیل زندگی است و به همین علت در حال حاضر یک تقاضای شدید نسبت به شغل ، مسکن و در نهایت تشکیل زندگی شکل گرفته است که می توان نتایج آن را در جامعه شاهد بود. پس از این مرحله تولد نوزادان این نسل است که روی خواهد داد که می توان بیان داشت این یک فرصت طلایی است که اگر بر روی این نوزادان سرمایه گذاری کنیم می توان امید داشت که نسلی توانمند پدید آید تا بتواند ایران رابا سرعت بیشتری به سمت توسعه هدایت کند.

یک نکته بسیار مهم در خصوص این نوزادان ، سطح تحصیلات والدین آنان است که نسبت به نسل قبلی از وضعیت بهتری برخوردارست و اگروالدین این نوزادان از آموزش های لازم برخوردار شوند می توانند فرزندان خلاقی تربیت نمایند .

در کشور ما در این رابطه بصورت پراکنده اقداماتی انجام شده است مقالات مختلف و کتاب های منتشر شده گویای این موضوع است که در فهرست منابع مطالعاتی به آنها اشاره شده است اما کافی نبوده و بسیاری از آنها ترجمه بوده و می توان گفت برای فرهنگ ما تالیف نشده است . علیرغم وجود سایت ها و وبلاگ های زیادی که به زبان فارسی وجود دارد ، متاسفانه یک سایت تخصصی در زمینه تربیت خلاقانه کودک وجود ندارد.گردهمایی ها و همایش های مختلفی برگزار شده اما بطور جامع به عوامل فرهنگی موثر در زمینه کودک و خلاقیت پرداخته نشده است و گهگاه به بعضی از جوانب پرداخته شده است. برای نمونه می توانیم به گردهمایی پیامدهای فرهنگی اسباب بازی که توسط معاونت پژوهشی و آموزشی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی اشاره کنیم که اسباب بازیها و تاثیرات فرهنگی آن را برروی کودکان مورد بررسی قرار داد . در این مقاله تلاش شده است عوامل موثر بر خلاقیت و سلامت مغز کودک بطور خلاصه مورد بررسی قرار گیرد و در نهایت پیشنهاد شده است که که در کشور در این خصوص لازم است برنامه ریزی های مورد نیاز انجام شده و با بهره گیری از کارشناسان صاحبنظر ضمن تدوین کتاب جامع “تربیت کودک خلاق “به زبان ساده برای تمام مادران ایرانی، برنامه مدونی جهت آموزش خانواده آماده و در سطح کشور اجرا شود و همچنین یک سازمان به عنوان متولی انجام این کار انتخاب گردد و از سازمان های غیردولتی نیز برای فعالیت در این رابطه حمایت بعمل آید.

تولد نوزاد ،شروع یک آموزش بزرگ

هنگامی که نوزادی متولد می شود ، گویی خلاقیت زاده شده است ، مغزآدمی در این مرحله تشنه یادگیری و جستجوگری است و وجود یک شرایط محیطی مناسب به همراه یک معلم پرانگیزش می تواند هدایت گر انسان به سوی خلاقیت و نوآوری باشد .

ورود نوزاد به خانه شروع یک آموزش بزرگ و خانه یک مدرسه ارزشمند است که در آن معلمی پرانگیزش به نام مادر آماده آموزش نوزاد خویش است . از این زمان تا موقع ورود کودک به مهدکودک یکی از باارزش ترین فرصت های آموزشی است که اگر به درستی مورد استفاده واقع شود ، می توان گفت مهم ترین قدم در راه تربیت یک انسان خلاق برداشته شده است اما باید به این گفته گوته) Johann Wolfgang Von Goethe ( شاعر و نویسنده بزرگ آلمانی توجه داشته باشیم که والدین را مورد خطاب قرار داده است که :” با بچه داشتن ،شما پدر و مادر نمي شويد”

به راستی که ما انسان ها می بایستی برای پدرو مادر شدن آموزش ببینیم و خود را برای انجام این رسالت بزرگ آماده نماییم

اریک برن) Eric Berne ( روانپزشک معروف معتقد بود ما در هنگام تولد ، نوشتن داستان زندگیمان را آغاز می کنیم که نکات اصلی طرح داستان آن در حدود چهار سالگی مشخص می شود و داستان با همه جزییات مهمش در حدود هفت سالگی کامل می شود .بزرگسالی زمان مرور این داستان و آزمودن مضمون های اصلی آن ، یا به قول برن ” اجرای نمایش است .

اما برای رسیدن به این هدف بزرگ دو شرط اساسی وجود دارد:

خانه ای مملو از صمیمیت

مادری آگاه و آموزش دیده

در غیراین صورت این فرصت گرانبها می سوزد و به راحتی به خاکستر تبدیل می شود و برای همیشه از دست می رود .

درست زمانی که کودک وارد سنین چهار تا پنج سالگی می شود .به آرامی شخصیت وی نیز شکل می گیرد.در این میان مادر و محیط خانواده نقش بسیار مهمی در شکل گیری یک شخصیت خلاق خواهند داشت و خانواده باید در این مرحله مورد حمایت واقع شده و از نعمت آموزش برخوردار شود.

برای تربیت کودک خلاق از زمان تولد تا قبل از ورود به مرحله پیش دبستانی توجه به نکات زیر ضروری است :

محبت در فضای خانواده

روابط صمیمانه پدر و مادر و ریزش محبت بر روی سر کودک ، سبب خواهد شد که ذهن کودک در فضایی آرام بخش به جستجو گری و یادگیری خویش ادامه دهد و انرژی او برای مبارزه با دغدغه ها و نگرانی های درون خانواده ، به هدر نرود.

این موضوع مهمی است که تمامی زوج های جوان در شروع زندگی باید برای آن از آموزش های لازم برخوردار شوند.

وجود آرامش به همراه محبت یک عامل مهم در محیط خانواده برای شکل گیری یک کودک خلاق است .

شیوه تربیت

برای پرورش خلاقیت ، ضرورت بکارگیری شیوه های درست تربیتی ضروری است و اگر اهمیت این موضوع نادیده گرفته شود می توان با صراحت بیان داشت با افزایش سن کودک ، خلاقیت نیز در او سرکوب می شود .

والدین باید در خصوص تمامی نکات تربیتی زیر از آموزش درست برخوردار شوند تا در راه افراط و تقریط گرفتار نشده و ثمره آنان در سنین بزرگسالی تبدیل به آفتی برای جامعه نشود:

–شناخت درست والدین نسبت به ویژگیهای یک کودک خلاق

-آشنایی در خصوص هماهنگی میان والدین در برخورد با کودک

-نحوه رشد صداقت درکودک و جلوگیری از رشد ریاکاری و دوشخصیتی بودن در کودک

-نحوه رشد پرسشگری و اکتشاف درکودک

-نحوه درست اعمال انضباط در کودک

-شیوه درست تنبیه و تشویق

-آشنایی با نحوه برخورد با کودکی که شکست را تجربه می کند

-چگونگی برخورد با تخیلات درکودک

-نحوه آزادی دادن به کودک

-وجود فضای دمکراتیک در منزل به جای استبداد

-چگونگی ایجاد فضای شاد در منزل بنحو درست و منطقی

-نحوه ایجاد اعتماد به نفس در کودک

-آشنایی با نحوه رشد استقلال در کودک

-چگونگی برخورد با کودکی که کاری نو انجام داده است

-رشد دقت نظر در کودک

-چگونگی پابندی کودک به ارزش های اخلاقی

-آشنایی والدین دررابطه با بکارگیری صبر درراه تربیت کودک خلاق

-رشد نگرش درست کودک نسبت به جامعه خود

-چگونگی رشد ارزش گذاری و احترام به جامعه در ذهن کودک

اگر در خصوص موارد فوق والدین به درستی عمل نکنند ممکن است خلاقیت را در کودکان خود از بین برده و در بزرگسالی شاهد انسان های خلاق و شکوفا نباشیم .

دیگر نمی توان جامعه را با کلی گویی در خصوص والدین آموزش داد و ضروری است گروههای پژوهشی در خصوص خلاقیت کودکان ایرانی شکل گرفته و با توجه به بافت فرهنگی جامعه ما تلاش نمایند تا با بررسیهای انجام گرفته دریابند شیوه درست آموزش کودکان چگونه باید باشد تا با طراحی یک نظام آموزشی کارآمد در داخل خانواده و نهادهای آموزشی ، زمینه برای تربیت کودکان خلاق شکل گیرد.

نقش شعر در خلاقیت کودک

خواندن شعرهای مناسب تاثیرات خوبی بر قوه تخیل و فعال کردن ذهن کودک دارد.هنگامی که مادر از همان ابتدا کودک خود را با لالایی ها به خواب می برد ، اولین تاثیرات را بر ذهن کودک خود می گذارد و امروزه ثابت شده است که لالایی ها بر روی رشد ذهنی کودک بسیار تاثیر گذارند.

یکی از فعالیتهای اساسی که کودکان با آن می توانند در دنیای سرشار از تخیل قرار گرفته و افکار و احساسات و تاثرات خود را بیان کنند ، شعر است و به همین علت مادران باید در خصوص چگونگی نحوه بهره گیری از شعر در رشد ذهنی کودک به سوی خلاقیت از آموزش لازم برخوردار شوند.

داستان و خلاقیت کودک

شنیدن داستان برای رشد خلاقیت کودک بسیار ضروری است . کودک از طریق داستان به سرزمین های حیرت انگیز می رود و با مردمان مختلف آشنا می شود و این خود سرآغاز فعال کردن مغزکودک برای تفکر کردن است و می تواند سبب ایجاد جرقه های خلاقیت در ذهن کودک شود و در این رابطه مادران باید به اهمیت بکارگیری داستان در تسریع خلاقیت کودک پی ببرند و آن را در این دوران حساس بکارگیرند و از طرفی لازم است نویسندگان جامعه ما از آموزش های لازم برخوردار شوند که چه نوع کتاب هایی برای این سنین بنویسند که هم در رشد خلاقیت آنها تاثیر گذار باشد و هم زمینه علاقمندی به فعالیت های گروهی را در آنان افزایش دهد .

بازیهای کودکان و خلاقیت

چه نوع بازیهایی برای رشد ذهنی و جسمی کودک موثر است ؟ و چه نوع بازیهایی علاقمندی به فعالیت های گروهی را در کودک تسریع می ورزد ؟ این ها سوالاتی است که باید پاسخ داده شود و مادران در این زمینه آموزش ببینند.

کودکان از طریق بازی هم یاد می گیرند و هم لذت می برند و تاحدی آشنا می شوند که چگونه در کنار یکدیگر فعالیت نمایند و این مهم ترین فرصتی است که والدین می توانند از آن بهره گرفته و در رشد ذهنی کودک خود تاثیر بگذارند و آنان را به سوی خلاقیت هدایت نمایند . در این زمینه لازم است محتوی آموزشی به شکل کتاب ، لوح فشرده و کارگاههای آموزشی به والدین کودک ارائه شود.

امروزه یک از معضلات مهم در روند توسعه کشور ، ضعف در ایجاد گروههای فعال کاری است که باید در این مرحله به آن پرداخت و این ضعف بزرگ را برطرف کرد.

فیلم ها و خلاقیت کودک

چشمان کودک دروازه ورود اطلاعات به ذهن کودک است .مشاهده فیلم ها می تواند ذهن کودک را انباشته از دانسته های مختلف کند.

آیا کودکان ما آزادند که هر اطلاعاتی را از طریق مشاهده فیلم ها وارد ذهن خود کنند. دیدن صحنه های خشونت زا و غیر منطبق با سن کودک ممکن است ذهن کودک را دچار تشویش و نگرانی کند و باعث گردد که کودک نتواند به جستجوگری و یادگیری خویش در فضایی آرام بخش بپردازد.

مادران ما باید از آموزش های لازم برخوردار شوند که مشاهده برنامه های تلویزیونی و یا فیلم ها در چه سطحی و محتوایی برای کودکان آنها آزاد است ، در غیراینصورت ، ذهن کودک به مکانی برای رژه رفتن اندیشه های مضر و خطرناک تبدیل می شود و این برای خلاقیت کودک مضر است و از طرفی صدا و سیما باید با توجه به نظرات کارشناسی ، کلیه برنامه های تلویزیونی خود را بر اساس گروههای سنی علامت دار نماید تا والدین با دیدن این علائم دریابند کودکان خود را از دیدن چه برنامه هایی منع نمایند.

بازیهای رایانه ای و کودک

روز به روز به تعداد بازیهای رایانه ای افزوده می شود و با ورود رایانه به منازل ،کودکان نیز به پای این دستاورد بشری کشیده شده اند و این نزدیکی زمینه استفاده کودکان از بازیهای رایانه ای را فراهم نموده است .

ورود اینترنت سبب شده است که حتی کودکان بتوانند از بازیهای متنوع آن استفاده کنند.وجود تلفن های همراه و بهره گیری گستردهاز آن باعث شده است که کودکان از بازیهای آن استفاده کنند و این موضوع از این جهت اهمیت می یابد که صاحبنظران و کارشناسان ما برای بهره گیری و یا استفاده درست از این فرصت ها چه تدابیری اندیشیده اند و از طرفی والدین باید از چه آموزش هایی برخوردار شوند که این فرصت به یک تهدید خطرناک تبدیل نشود ؟ اگر کودکان ما به شدت به این بازیها وابسته شوند علاوه بر اینکه علاقه به جستجوگری در آنان کاهش می یابد از تحرک جسمی آنان کاسته شده و مستعد ابتلا به بیماریهای مختلف خواهند شد.

بازدید از نمایشگاهها، موزه ها و مکان های دیدنی

کودکان با بازدید از موزه ها ، نمایشگاهها و مکان های دیدنی ، تجارب ارزشمندی فرا می گیرند و چه بسا سبب شود که علاقمندی کودکان در این بازدید ها کشف شده و با هدایت آن ، زمینه شکوفایی درآنان پدید آید .

امروزه شهرداریها باید اقدام به طراحی گردشگاههای تفریحی آموزشی و هنری نمایند که با جذابیت خود سبب شوند کودک به همراه والدین در آنجا حضور یافته و باعث رشد ذهنی کودک شود .در اين مكان ها كودكان می توانند خاك بازي كنند ، با گل چيزهاي مختلف خلق كنند ، رنگ آميزي كنند ، در نمايش هاي خلاق شركت كنند،آهنگ ها ي شادي بخش تولید کنند ، در فضاهاي سرسبز و زيبا گردش كنند و با ديگر كودكان بازي كنند و از ديدن آثار ايجاد شده يكديگر لذت ببرند ، آنچنان كه قادر باشند در لحظاتي شيرين ذهن خود را به پرواز درآورده و با تجربه اندوزي به افكار جديد برسند و اين خاطره خوش را تا آخرعمر با خود به همراه داشته باشند . در این مکان ها می توانند با مربيان علاقمند و دوستدار علم و هنر بحث و گفت و گو كنند و با خريداري كتاب هاي جذاب با پرنده خلاقیت ذهن خود به آسمان شگفت انگیز تفکر پرواز کنند .در همين اتفاقات است كه ممكن است جرقه خلاقيت در ذهن كودكان رخ داده و زمينه هاي وقوع يك تحول فکری در وجودشان شكل گيرد .

. براي مثال مي توانيم از خاطرات استفان‌ جي‌گولد (Stephan J Gould) دانشمند معروف‌ ديرين‌شناس ( (paleontologist كه‌ در سال‌ 2002 ميلادي‌ درگذشت‌، ذكري به ميان آوريم كه در خاطرات‌ خود گفته است : زماني‌ كه‌ پنج‌سال‌ سن‌ داشتم‌، از موزه‌ تاريخ‌ طبيعي‌ ديدن‌ كردم‌ و آثار به‌ نمايش‌ گذاشته‌ شده‌ در اين‌ موزه‌ چنان‌ در وجود من‌ اثر گذاشت‌ كه‌ از همان‌ زمان‌ علاقه‌مند شدم‌ كه‌ يك‌ دانشمند ديرين‌شناس‌ شوم‌.

آشنایی کودک با کتاب

اگر میان کودک و کتاب رابطه صمیمانه ای برقرار شود می توان بیان داشت که یک معلم با ارزش تا آخر عمر در کنار او خواهد بود که زمینه ساز بروز افکار نو در وی خواهد شد .مادران باید با شیوه های مناسبی این علاقمندی را در کودک خود ایجاد نمایند تا کودک او هیچ گاه از کتاب دوری نکند و از دیدن آن دچار انزجار نشود و از طرفی محتوی مناسب کتاب ها بسیار با اهمیت هستند تا ذهن کودک را به سوی خلاقیت و فعالیت های گروهی سوق دهد و دانسته های او را در موضوعات مختلف افزایش دهد ، البته در این سنین کودکان بندرت می توانند بخوانند ، اما خواندن کتاب های جذاب به همراه تصاویر زیبا توسط مادر می تواند زمینه علاقمندی را در کودک فراهم آورد و یا از کتاب هایی استفاده شود که خلاقانه طراحی و چاپ شده اند

نمایش های عروسکی و کودک

نمایش های عروسکی علاوه بر آنکه شادمانی را برای کودک به ارمغان می آورند باعث تحریک ذهن او نیز می شوند.کودک دوست دارد با شخصیت های عروسکی ارتباط برقرار نماید و از آنها یاد بگیرد و حتی با آنها صحبت کند . مادر می تواند با عروسک های مختلفی که تهیه می کند روزها نمایش های عروسکی اجرا کند و لحظات شادی را برای کودک پدید آورد .اما برای رسیدن به این هدف باید مادران را آموزش داد و موضوعات نمایشی مناسبی را نیز برای او فراهم نمود تا با بکارگیری آن موضوعات و به کمک عروسک ها وارد دنیای رنگارنگ ذهن کودک شده و باعث ایجاد جرقه های خلاقیت در ذهن او شود.

هنر و کودک

برقراری ارتباط درست میان کودک و هنر باعث می شود که هنر در عمق وجود کودک راه یافته و خلاقیت را در او رشد دهد . هنر علاوه بر افزایش حس زیبا شناسی کودک ، باعث می شود مغز کودک رشد یافته و قابلیت های خود را افزایش دهد.

هنر دارای تاثیرات زیر درکودک است :

ایجاد فضایی آرام بخش جهت ذهن کودک به منظور کشف چیزهای جدید

فعال نمودن قوه تخیل

کسب تجربیات جالب و وادارکردن کودک به تفکر

فعال کردن نیمه راست مغز

کاهش احساس خشم ،نفرت و پرخاشگری در کودک

اگر هنر در عمق وجود کودک راه یابد می تواند تاثیرات خویش را بر جای بگذارد و این جدای از انجام کارهای تقلیدی است که وادار می کند کودک در یک چارچوب و بدون تفکر با هنر رابطه برقرار کند که تاثیری نیز در خلاقیت کودک ندارد نظیر تقلید از نقاشی ها . در اين رابطه نبايد آزادي كودكان را به هنگام انجام فعاليت هاي هنري محدود كرد تا كودك بتواند خواسته ها ، تمايلات ، افكار و احساسات خوشايند خود را بيان كند . اگر آنان تحت نظر يك مربي كارآزموده قرار گيرند كه به آنان كمك كند كه آزادانه قوه تخيل خود را بكار گيرند ، مي توانند با خلق آثار هنری به رشد فکری خود کمک کنند و از طرفي باعث مي شود انسان به ماهيت دروني كودك پي برده و شناخت بيشتري به دست آورد و همين ويژگيها سبب گرديده كه بسياري از هنرمندان بزرگ دنيا از جمله پيكاسو ، كله و ماتيس بطور عميق تحت تاثير بيان كودكانه قرار گرفته و شيوه هاي جديدي را در نقاشي ارائه نمايند و همچنين هنرمندان بزرگي چون كاندينسكي ، كله ،شاگال و بسياري ديگر براي يافتن شيوه جديد در هنرهاي تجسمي به بيان كودكانه گرايش پيدا كنند.

این وظیفه متخصصان و متولیان هنر کشور است که در این زمینه فعال شده و راههای درست آموزش هنر به کودک در دوران قبل از ورود به مهد کودک را از طریق نهادهای آموزشی به والدین آموزش دهند .

در كشور ما متاسفانه به علت ضعف درآموزش والدين ، مادر به مطالب و دانسته هايي كه به خوبي او را در آموزش هنر به كودك ياري نمايد دسترسي ندارد و نهادهای آموزشی نیز وجود ندارد که به این مهم بپردازد و يا از طرفي بسياري از آموزش ها نيز غلط است و كمتر مادري را مي توان يافت كه بتواند در اين دوران به درستي كودك خود را از آموزش هنر سيراب نمايد و به همین خاطر یکی از بهترین زمان ها برای آموزش به کودک به راحتی از دست می رود و اين فرصتي است كه ديگر به دست نمي آيد و شايد بتوان گفت اين مهم ترين دوراني است كه مي توان آشيانه هنر را در وجود شخصيت انسان ساخت و مرغ هنر را براي يك عمر بر بالاي سر انسان رها كرد تا هميشه در كنار او باقي بماند.

طراحی کارگاههای آموزشی برای آموزش تکنیک های خلاقیت به کودک

تحولات سریع دنیا یکی از عواملی بوده است که باعث گرديد ماتيو ليپمن(Mathew Lipman ) مبحث فلسفه انديشيدن در كودكان را مطرح نماید تا به رشد تفكر خلاق كودكان كمك نمايد تا آنان را براي زندگي در دنياي پيچيده امروز و آينده آماده نماید .

انبوه مجلات و ايجاد سايت هاي اينترنتي متعدد، نمونه هايي از تلاش هاي گسترده براي آماده كردن كودكان امروز براي زندگي سخت و دشوارو پرچالش آينده است.

طراحی کارگاههای آموزشی که مادر و کودک در کنار هم آموزش ببینند باعث می شود کودک همراه با مادر از همان ابتدای زندگی ، مهارت هایی را بیاموزد که در عرصه تفکرکردن از آن بهره برده و ذهن خود را توانمند نماید .

محتوی این کارگاهها باید در گروههای کارشناسی مدون شده و در شکل کارگاههای آموزشی در سطح فرهنگسرا به مرحله اجرا درآید.اگرچه نمونه ای از آنها در سطح فرهنگسراهااجرا شده اما بر طبق برنامه مدونی طراحی نشده است.

تحرک و خلاقیت

عادت دادن کودک به ورزش و تحرک نقش مهمی در سلامت ذهن و جسم کودک دارد .یک از ویژگیهای انسان خلاق ، فعال بودن ،پرتحرک بودن و میل به انجام تجربه های جدید است. انسانی که از کودکی کاهل، تنبل و بی تحرک تربیت شود ، فرصت های فراوانی برای موفقیت و رشد خویش را از دست می دهد و ذهن چنین انسانی با گذر زمان خالی از افکار ارزشمند خواهد بود. ورزش می تواند شروعی برای پرتحرکی در کودک باشد و مادران باید آموزش ببینند چه حرکات ورزشی برای کودک مناسب است تا هم به سلامت جسمی او کمک نماید و هم در رشد ذهن او تاثیر گذار باشد و این عادت بسیار ارزشمند در زندگی کودک از زمان حال تا آخر عمر ماندگارشود.

تغذیه و کودک

مغز انسان با کسب انرژی قادر به تفکر کردن است و تغذیه می تواند این انرژی را برای مغز فراهم نماید و لازم است یک محتوی آموزشی مدون در خصوص تغذیه مناسب برای سنین کودکی که می تواند در رشد سلامت مغز موثر باشد تدوین شود و مادران در این زمینه آموزش ببینند .

حمایت از نهاد خانواده

از طرفی نهادهای اجتماعی نیز باید در قبال خانواده مسوول بوده و حمایت های لازم را برای تربیت کودک خلاق در محیط خانواده فراهم نمایند.

مهم ترین اقداماتی که باید به انجام برسد شامل موارد زیر است :

1-ایجاد یک ساختار سازمانی به عنوان اندیشگاه خلاقیت که بتواند در زمینه خلاقیت برای تمامی اقشار جامعه تفکر نماید و برنامه ملی ارائه دهد و در این رابطه لازم است یک زیر شاخه تخصصی به نام کودک و خلاقیت در این اندیشگاه تشکیل شود و با جذب متخصصان و صاحبنظران سیاستگزاریهای لازم را به انجام رساند .یکی از اقدامات بسیار مهم این اندیشگاه ، مطالعات آینده شناسی کودک ایرانی است بنحوی که متخصصان وضعیت بیست سال آینده ایران و جهان را باید مورد بررسی قرار داده و خصلت های رفتاری در آن دوران را مورد تحلیل قرار دهند و محتوی آموزشی لازم برای تعلیم و تربیت کودکان امروز بنحوی که بتوانند برای آن دوران آماده شوند را تدوین نمایند .

2-راه اندازی یک سایت ملی در زمینه خلاقیت کودک که می بایستی آخرین دستاوردها، فعالیت ها ، گزارشات و پیوند سایت های مرتبط در آن ارائه شود تا کلیه علاقمندان از هر نقطه کشور بتوانند به آخرین اطلاعات آن دسترسی داشته باشند و از طرفی دانشمندان داخل و خارج کشور نیزبتوانند در انتقال تجربیات و نظرات سهیم شوند.

3-حمایت از گروهها و سازمان های غیردولتی فعال در زمینه خلاقیت کودک

4-تدوین کتاب جامع تربیت کودک خلاق به زبان ساده برای ارائه به خانواده ها جهت آموزش و فرهنگ سازی در زمینه خلاقیت

در پایان باید به خاطر داشته باشیم کودکان سرمایه های ارزشمندی هستند که اگر به درستی تربیت شوند به گنجی ارزشمند برای جامعه تبدیل خواهند شد در غیر اینصورت بارگرانی خواهند شد بر دوش جامعه. پس از این فرصت طلایی پیش رو استفاده نماییم و این ضرب المثل چینی را نیز بخاطر داشته باشیم که بیان می کند: پول ، ثروت بي جان است ،ولي بچه ها ثروت زنده هستند.

افزايش خلاقيت كودكان

١- محيطي مناسب براي انجام كارهاي خلاق آنها فراهم نماييد.

٢- امكانات و وسايلي در اختيار آنها قرار دهيد تا به كمك آنها خلاقيت ها ي خود را ابراز نمايند.( به عنوان مثال وسايل موسيقي، نقاشي و طراحي و…)

٣- كارهاي خلاق كودكان را تشويق كنيد و آنها را در معرض نمايش قرار داده و از ارزيابي بيش از حد آنان خودداري كنيد.

٤- به عنوان بزرگسال، خود به انجام كارهاي خلاق بپردازد و اجازه دهيد كودكان شما شاهد كارهاي خلاق تان باشند.

٥- به شيو ه هاي آموزشي در خانواده خود توجه داشته باشيد.

٦- براي كارهاي خلاق ديگران ارزش قائل شويد.

٧- از تأكيد بر تصورات قالبي در خصوص جنسيت كودكان شديداً خودداري نماييد. ( به عنوان مثال دختر ماشين بازي نمي كند، پسر عروسك بازي نمي كند يا پسر گريه نمي كند).

٨- امكان شركت در فعاليت ها و كلاسهاي ويژه را براي آنان فراهم نماييد.

٩- اگر مشكلات يا گرفتاريهاي در خانواده وجود دارد از آن مشكلات به شيوه مثبتي استفاده كنيد و با تشويق به كودك خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهيد.

١٠- توجه داشته باشييد كه استعداد فقط سهم كوچكي از خلاقيت است و تمرين و نظم بخشيدن به آن از اهميت بيشتري بر خوردار است.

١١- اجازه بدهيد كودك خودش باشد حتي اگر رفتارهاي عجيب از او سر بزند و سعي كنيد در حضور جمع كودك خود را خلاق معرفي نكنيد؛ در غير اين صورت اطرافيان انتظارات بيش از حدي از كودك شما خواهند داشت.

١٢- با كودك خود شوخ طبع و مهربان باشيد

تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده

براي گذر از عصراطلاعات و ورود به دنياي آينده مي بايستي كودكان را توانمند ، خلاق ،ارتباط گر و مسلط به فناوريهاي جديد روز تربيت كرد ،آن چنان كه داراي انگيزش بالا بوده و از شوق زندگي كردن برخوردارباشند تا بتوانند در دنياي پررقابت و پيچيده آينده تاب تحمل داشته و موفق شوند.

اگر كودكان ما براي آينده تربيت نشوند ، جوانان آينده ما در يك رقابت سخت دچار شكست شده وبا از دست دادن اعتماد به نفس خود به مشكلات رواني دچار خواهند شد و آنگاه ممكن است شاهد افتادن آنان در دام آسيب هاي اجتماعي باشيم و چه بسا در آينده با موجي از عارضه هاي رواني در سطح جامعه روبرو شويم .

براي لحظه اي در گوشه اي بنشينيم و چشمان خود را ببنديم و به دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم بيانديشيم.

سرعت و شتاب زندگی و پديد آمدن تحولات شگفت انگيز از ويژگيهاي عصر حاضر است و هر لحظه اتفاقي جديد در حال وقوع است و اين اتفاقات همچون حلقه هاي زنجير به يكديگر متصل بوده و از دل زمان خارج مي شوند . توليد علم و دانش چنان سرعتي به خود گرفته است كه باراني از اطلاعات بر روي سر انسان ها فرو مي ريزد .

شبكه اينترنت كه ريشه هاي گسترده فناوري اطلاعات را تشكيل مي دهد با سرعتي شگفت انگيز به پيش مي رود و هر نقطه اي از كره زمين را تحت سيطره خود در مي آورد و هر لحظه مغز يك انسان را به هزاران انسان ديگر مرتبط مي كند و بدين وسيله او را در ميان سيلاب اطلاعات رها مي سازد . اگر تا دو دهه پيش به آدمي مي آموختند كه چگونه به كسب اطلاعات و گردآوري آن بپردازد .اكنون در پي آنند كه به انسان بياموزند که چگونه سدي بسازد تا از يورش سهمگين اطلاعات خود را ايمن سازد و تنها از آن ميزان اطلاعات كه نياز واقعی اوست بهره مند شود.

امروزه نوزادان متولد مي شوند تا بتوانند آينده را مديريت كنند و اين رسالت سنگين بر عهده ماست تا آنان را براي آن دوران آماده نماييم .

دوراني كه انسان بايد علاوه بر زندگي در محيط در حال تغيير ، بتواند خلاقانه بيانديشد و با ايجاد افكار نو به حل مشكلات بپردازد و با هنرمندي سكان كشتي زندگي خويش را در اين درياي متلاطم به پيش ببرد .

حال تصور كنيد فردي ساعت ها در حال نقاشي كردن است و به دور از هياهوي دنياي امروز ، در تخيل خود سير مي كند و گويي ذهن او در درياي آرام درون ، قلابي را رها ساخته و ساعت ها به دنبال یافتن چيزي تازه در دل اين درياست .در اين ميان ممكن است پرنده ذهن او به آسمان پرواز كند و در جستجوي خالق خويش به سير و سياحت بپردازد و يا در دل اعماق درياي وجود به جستجوي درون خود بپردازد و هر لحظه تجربه اي كسب كند و در اين ميان چه بسا اولين جرقه هاي خلاقيت پديدار شده و زمينه ساز افكار نو گردد. هنر قادر است شرايطي را فراهم كند كه آدمي بتواند به دور از هياهو در ميان زيباييها سير كند و بدين وسيله به آرامش برسد و در كنار آن عميق تر بيانديشد.

كودكان امروز، نيازمند هنرند تا در آينده با كمك آن بتوانند بهتر انديشه نمايند.

براي پي بردن به اهميت هنر در بروز خلاقيت بهتر است تعريفي از خلاقيت داشته و سپس به بيان ويژگيهاي فرد خلاق بپردازيم .

تعريف خلاقيت

بيان تعريفي جامع از خلاقيت كار سختي است و صاحبنظران تعاريف مختلفي ارائه كرده اند شايد ساده ترين تعريفي كه بتوان از خلاقيت داشت عبارت است از : ” خلاقيت عبارت است از اينكه فردي فكري نو و متفاوت ارائه دهد .”

“استيفن رابينز ” خلاقيت را به معناي توانايي تركيب انديشه ها و نظرات در يك روش منحصر به فرد با ايجاد پيوستگي بين آنان بيان مي كند .

” گيلفورد ” دانشمند آمريكايي خلاقيت را با تفكر واگرا ( دست يافتن به رهيافت هاي جديد براي مسائل ) در مقابل تفكر همگرا ( دست يافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است. افرادي كه تفكر واگرا دارند در فكر و عمل خود با ديگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور شده و روش هاي خلاق و جديد را به كار مي برند . برعكس كساني كه از اين خصوصيت برخوردار نيستند تفكر همگرا دارند و در فكر و عمل خود از عرف و عادت پيروي مي كنند .

ويژگي هاي فرد خلاق

مهم ترين ويژگيهاي يك افراد خلاق به شرح زير است :

-انگيزه بالايي براي پيشرفت دارند

آنها كنجكاو و جستجوگرند

-در انجام كارها داراي پشتكار و انضباط هستند

-انگيزه فراواني براي كسب دانسته ها و تجربيات جديد دارند

-شوق فراوان براي زندگي كردن دارند

-زيباپسند بوده و علاقمند به آثار هنري هستند

-مي توانند بر روي ديگران بسيار تاثير گذار باشند

-داراي قوه تخيل (فعال ) بالايي هستند

-ميل به استقلال دارند و از اينكه همرنگ جامعه باشند مي پرهيزند و در مواردي كه دستورهايي بر خلاف ميل و يا اعتقادات خود دريافت كنند به سرپيچي از آنها تمايل نشان مي دهند

-در زندگي كمتر جزيي نگر هستند

-پيچيدگي در امور را بر سادگي ترجيح مي دهند

-روحيه اي طنزگونه دارند و از شوخ طبعي برخوردارند

-تمايل به انجام كارهايي دارند كه با ريسك توام است

-افراد خلاق كارها را به خاطر لذت و رضايت بخشي انجام مي دهند و كمتر تحت تاثير عوامل بيروني نظير شهرت ، پول و يا تاييد ديگران كار مي كنند

-گرايش به سادگي و ايجاد نظم دارند

-در انجام تصميم گيرها انعطاف پذيرند

-مسائل پيچيده را به مسائل ساده ترجيح مي دهند

-آنها تمايل دارند كه احساسات و هيجانات خود را صريح بيان كنند.

افراد خلاق از هوشي بالاتر از حد متوسط برخوردارند

– به موضوعاتي توجه مي كنند كه ديگران به آن توجه نداشته اند

-در مواردی آنها براي يك مسئله مي توانند چندين راه حل داشته باشند

اگرچه تمامي عوامل فوق در يك فرد خلاق ممكن است وجود نداشته باشد اما مي توان بيان داشت اين ويژگيها ممكن است در افراد خلاق بيشتر ديده شود

حال با توجه به تعاريف بيان شده در مي يابيم كه هنر بواسطه ويژگيهاي زير مي تواند زمينه ساز خلاقيت در انسان باشد :

1-هنر آدمي را وادار مي كند كه تجربيات جديدي كسب كند و آن را به ديگران منتقل كند و اين خود سرآغاز تبادل انديشه و ظهور افكار نو خواهد بود و به گفته ارنست ديمنه از پايه گذاران آموزش و پرورش فرانسه ، هنگامي كه انسان افكار و تجربيات جديد خود را به ديگران منتقل مي كند و از ذهن خود خارج مي كند باعث شود همچون حلقه اي از زنجير عمل كند كه با كشيدن آن به بيرون از ذهن باعث بيرون آمدن افكار جديد تري مي شود و اين اقدام سبب به فعال نمودن مغز براي انديشيدن بیشتر مي شود.

2-هنر كمك مي كند ذهن آدمي در فضايي آرام بخش و با آزادي سير كند، كاوش نمايد و چيزهاي جديد كشف كند و انديشه هايي بروز دهد كه تجربه نشده است . اصولا هنگامي كه ذهن انسان در فضايي ناآرام بسر مي برد و دچار تضاد ها ،نگراني ها و دغدغه هاي فراوان است بخش زيادي از انرژي مغز براي مقابله با اين نابساماني ها به هدر مي رود و در نهايت خسته و درمانده مي شود وهنگامي كه ذهن خسته است عمق تفكر بسيار نزول مي كند و انسان قادر به انديشيدن عميق نيست و تنها در هنگام كاركردن ، تمايل دارد كه كارهاي تكراري كه نيازمند تفكر نيست را به انجام رساند و اگر اين عارضه در يك جامعه گسترش يابد مي توانيم حدس بزنيم تا چه حد مردم تمايل خواهند داشت براي انجام امور تفكر كنند و فعاليت هاي خود را با عقل و انديشه پيش ببرند.

3-هنر زمينه ساز انگيزش است و انسان را وادار به حركت مي كند . انساني كه با انگيزش بوده و هدفمند به پيش مي رود ،خلاقيت او را همچون دوست برای رسیدن به هدف یاری خواهد کرد.

4-هنر با خلق زيبايي ها به مغز انسان آرامش مي بخشد و شرايطي را پديد مي آورد كه سلول هاي مغزي در فضايي به دور از هياهو و نگراني انديشه نمايند،چراكه محيط پر استرس و نگران كننده ، براي سلول هاي مغزي مخرب است.

5- هنر مي تواند آدمي را به درون خويش هدايت نمايد و اگر انسان در اين ميان خويش را بشناسد و رسالت و هدف بزرگي را براي خود كشف نمايد ، باعث ايجاد تحولي در انسان مي شود كه زمينه ساز انگيزش دروني بوده و اين خود پيش زمينه خلاقيت در انسان خواهد بود.

6-هنر بهره گيري از قوه تخيل فعال را در انسان تقويت كرده و اين خود مي تواند زمينه ساز افكارنو شود .بسياري از اختراعات بزرگ برگرفته شده از تخيل ذهن بزرگاني است كه در گذشته اين اختراعات را در ذهن خود تصور كرده بودند و سپس توسط ديگران به عمل تبديل شده است .

7-هنر زمينه ساز جستجو گري انسان به سوي خالق خويش است كه اين مي تواند سرآغاز رشد اخلاق و شكل گيري خلاقيت مثبت و اثربخش در انسان باشد .بطور مسلم خلاقيت زماني براي بشر قابل ارزش خواهد بود كه ثمره هاي آن براي انسان نيكبختي و سعادت در پي داشته باشد

8- هنر زمينه ساز ثبت تجربيات بشر است ، تجربيات ثبت شده بشر مهم ترين چيزها براي واداركردن انسان ها به تفكر است و رشد تفكركردن سرآغاز دست يابي به افكار نو و بروز خلاقيت خواهد بود.

9-مغز از دو نيمكره تشكيل شده است .دو نيمه مغز شبيه يكديگر بوده و هماهنگ با هم عمل مي كنند . فعاليت هايي نظير رياضيات ،زبان و ارتباط كلامي ، منطق،بررسي و تجزيه و تحليل و نويسندگي در نيمه سمت چپ مغز انجام مي شود و فعاليت هاي نظير تصور و تجسم ، شناخت رنگ ، موسيقي ،وزن و آهنگ ، خيالات و آرزوها بر عهده نيمه راست مغز است . هرگاه انسان بتواند از دو نيمه مغز استفاده كند كارايي مغز بطور فوق العاده اي افزايش خواهد يافت . نود درصد مردم با سمت چپ مغز خود فكر مي كنند بسياري از دانشمندان با بهره گيري از هنر تلاش كرده اند نيمه راست مغز خود را فعال نگهدارند و به همين علت لازم است كه با بهره گیری از هنر قابليت هاي مغزي خود را افزايش دهيم

10-..هنر دارای تاثيرات درماني بر روي بدن انسان دارد كه با بهره گيري از آن مي توان به درمان بعضی عارضه ها پرداخت و یا از بعضی مشکلات پيشگيري نمود و اين خود سبب سلامت جسم و مغز مي شود.روانكاوان معتقدند هنر از نظر عاطفي موجب كاهش احساس خشم و نفرت و پرخاشگري در كودك مي شود و خلق آثار هنري مي تواند باعث تقويت اعتماد به نفس در كودك شود . بكار گيري روش هاي درماني نظير نمايش درماني ، قصه درماني ، هنر درماني ،كاربرد موسيقي در درمان بيماران مضطرب و افسرده در حال افزايش است .

تولد نوزاد ، آغاز آموزش هنر

هنگامي كه فرياد نوزادي به هنگام تولد به آسمان مي رود ، گويي فرياد مي كشد كه چرا از يك مكان آرام بخش به دنيايي قدم گذاشته است كه شگفت انگيز و پيچيده و تاحدي نا امن است . او در اين هنگام نيازمند آغوش گرم مادر است تا در شب هنگام با صداي لالايي او به خواب رود. لالايي هاي مادر كه با آهنگي دلنشين خوانده مي شود ،اولين تاثير گذاري هنر بر روي جسم و روان كودك است .اين شعرهاي آرام بخش كه نسل اندرنسل منتقل شده اند ، تاثير خوبي در سخن گفتن و رشد مغز كودك دارد و از اين زمان تا زماني كه وي به مهدكودك مي رود شامل دوراني است كه كودك در خانه و در كنار والدين در حال يادگيري و آموزش است .

در آموزش چهار عامل نقش مهمي دارند كه عبارتند از :

معلم با انگيزه :

آموزش گيرنده با انگيزه:

محتوي آموزشي مناسب:

فضاي آموزشي مناسب:

حدود پنج سال اول زندگي انسان كه در محيط خانه سپري مي شود جزو مهم ترين سال ها در شكل گيري شخصيت انسان محسوب مي شود , و اگر در اين سال ها بتوان هنر را به خوبي به كودك آموزش داد مي توان انتظار داشت كه هنر بتواند در شخصیت کودک تاثیر گذار باشد . براي مثال مي توانيم از خاطرات استفان‌ جي‌گولد (Stephan J Gould) دانشمند معروف‌ ديرين‌شناس ( (paleontologist كه‌ در سال‌ 2002 ميلادي‌ درگذشت‌، ذكري به ميان آوريم كه در خاطرات‌ خود گفته است : زماني‌ كه‌ پنج‌سال‌ سن‌ داشتم‌، از موزه‌ تاريخ‌ طبيعي‌ ديدن‌ كردم‌ و آثار به‌ نمايش‌ گذاشته‌ شده‌ در اين‌ موزه‌ چنان‌ در وجود من‌ اثر گذاشت‌ كه‌ از همان‌ زمان‌ علاقه‌مند شدم‌ كه‌ يك‌ دانشمند ديرين‌شناس‌ شوم‌.

در خصوص اين دوران بايد بيان داشت كه چهار عامل آموزشي داراي شرايط زير هستند:

مطالب مرتبط
1 از 218

-مادر جزو با انگيزه ترين معلم هاي دنيا در خانه حضور دارد و مي تواند خود را وقف آموزش كودك نمايد

-كودك با انگيزه ترين آموزش گيرنده است و در اين دوران داراي چنان عطش يادگيري است كه اگر به خوبي بتوان از اين فرصت استفاده كرد بيشترين تاثر را مي توان بر شخصيت او بر جاي گذاشت و به گفته كريستين بوبن نويسنده فرانسوي :” بچه ها مثل دريانورداني هستند كه به هر نقطه اي كه نگاه مي كنند ،آنجا بيكران و وسيع است .

-محيط منزل : مكاني است كه اگر به خوبي براي آموزشدادن هنر به كودك آماده شده باشد مي تواند بر يادگيري كودك بسيار تاثير گذار باشد

محتوي آموزش : در كشور ما متاسفانه به علت ضعف درآموزش والدين ،مادر به مطالب و دانسته هايي كه به خوبي او را در آموزش هنر به كودك ياري نمايد دسترسي ندارد و بسياري از آموزش ها داده نمي شود و يا از طرفي بسياري از آموزش ها نيز غلط است و كمتر مادري را مي توان يافت كه بتواند در اين دوران به درستي كودك خود را از آموزش هنر سيراب نمايد . متاسفانه يكي از مهم ترين دوران هاي آموزشي به راحتي در كشور ما از دست مي رود و اين فرصتي است كه ديگر به دست نمي آيد و شايد بتوان گفت اين مهم ترين دوراني است كه مي توان آشيانه هنر را در وجود شخصيت انسان ساخت و مرغ هنر را براي يك عمر بر بالاي سر انسان رها كرد تا هميشه در كنار او باقي بماند.

متاسفانه ما در گذشته نتوانسته ايم هنر را در اعماق وجود مردم خويش همچون گنجينه اي ارزشمند قرار دهيم تا با بهره گيري از آن محيطي زيبا براي خود پديد آورند و اين نشان دهنده ضعف آموزش هنر در سطح كشور است و مي بايستي آموزش هنر در دوران كودكي ونوجواني جدي گرفته شود تا در سال هاي آينده تاثيرات آن را در كشور خود شاهد باشيم .

حال اين سوال مطرح است كه در كشور كدام مرجع مسووليت تدوين محتوي آموزشي و سياستگزاري براي آموزش والدين در خصوص هنر را پذيرفته است تا با يك آموزش نظام مند بتوان از اين دوران طلايي بهترين استفاده را نمود.

موارد زير براي بهره گيري از اين دوران در عرصه آموزش هنر به والدين پيشنهاد مي شود:

1-راه اندازي يك مركز تخصصي ويژه جهت حضور صاحبنظران در عرصه هنر و تعليم و تربيت كودك به منظور انجام بحث هاي تئوريك و تدوين محتوي آموزشي و ثبت و طبقه بندي و آرشيو تجربيان داخل و خارج از كشور و در نهايت تدوين محتوي آموزشي جهت استفاده در كشور

2-ايجاد آموزشگاههاي هنري كه درآنجا با برگزاري كارگاههاي آموزشي ، والدين در عرصه آموزش هنر به كودك آموزش ببينند

3-برگزاري دوره هاي آموزشي تخصصي براي كارشناسان و پژوهشگران

4-انتشار يك نشريه هنري ويژه آموزش هنر به كودك به زبان ساده و توزيع سراسري در سطح كشور براي عموم مردم

5-تدوين كتاب هاي آموزشي نحوه آموزش هنر به كودك و توزيع گسترده در سطح كشور

6-برگزاري مسابقات آموزشي براي والدين به صورت سراسري در سطح كشور به منظور فرهنگ سازي هنر و آموزش جامعه و اهداء جوايز برای جذب مردم

7-برگزاري كنگره هاي تخصصي به منظور ثبت تجربيات در زمينه آموزش هنر به كودك

8-فعال سازي سايت هاي اينترنتي در خصوص آموزش هنر به كودك

9- حمايت جهت فعال شدن سازمان هاي غير دولتي در خصوص آموزش هنر به كودك جهت جذب والدين علاقمند جهت حضور و تبادل نظر با يكديگر

10-تهيه منابع صوتي تصويري براي آموزش جامعه برای ارائه در صداو سيما

دوره پیش دبستانی

كودك پس از دوران پنج سالگي وارد مهد كودك مي شود و درآنجا در كنار كودكان آموزش مي بيند و اين دوران نيز چون در سنين پنج تا شش سالگي است جزو دوران هاي طلايي شكل گيري شخصيت كودك است و از حساسيتهاي خاصي برخوردارست . در خصوص چهار عامل آموزشي بايد به نكات زير اشاره كنيم

1-آموزش دهنده : مربي در مهد كودك اگرچه انگيزشي همچون مادر ندارد ، ولي علاقمندي و مهارت او مي تواند بر كودك بسيار تاثير گذار باشد .

2- آموزش گيرنده :كودك اگرچه به جايي قدم مي گذارد كه همچون محيط خانه گرم و صميمي نيست ، اما وارد محيطي مي شود كه ويژگيهاي منحصر به فردي دارد و آن حضور تعداد زيادي كودك است كه اگر به درستي مديريت شوند مي تواند انگيزش خوبي در كودك ايجاد نمايد زيرا فرصتهاي زيادي براي بازي وكارهاي گروهي در اين مكان وجود دارد و هنر می تواند شروعی برای تشویق کودکان به کارهای گروهی باشد .

3-محتوي آموزشي: به علت آنكه مهد كودك ها تحت نظر سازمان هاي دولتي قرار دارند در اينجا محتوي آموزشي مشخصي وجود دارد .مهم ترين هدف هايي كه در مراكز پيش دبستاني توسط آموزش و پرورش مدنظر است به شرح زير است:

-خلاقيت

-درك زيباييها و پرورش احساس زيبايي شناسي

-پرورش حواس به ويژه شنوايي و بينايي

-دقت و تمركز

-كنجكاوي و جستجو گري

-مهارت هاي شناخت رنگ ، شكل، اندازه و جهت

در اين رابطه نبايد آزادي كودكان را به هنگام انجام فعاليت هاي هنري محدود كرد تا كودك بتواند خواسته ها ، تمايلات ، افكار و احساسات خوشايند خود را بيان كند و اين نيازمند مربي با انگيزه و فضاي آموزشي مناسب به همراه امكانات و ابزار هنري است ، در غيراينصورت قرار دادن كودكان در مكان هاي كوچك و نشستن در كنار هم بصورت تنكاتنگ و آن هم در يك فضاي نازيبا و به دور از طبيعت به همراه مربي بي انگيزه ، اين احتمال خواهد رفت كه كودك از آموزش هنر بهره اي نبرد . در حال حاضر ضروري است كه مراجع متولي امر با انجام پژوهش بررسي نمایند كه در حال حاضر وضعيت آموزش هنر در مراكز پيبش دبستاني در چه وضعيتي بسر مي برد تا با رفع نواقص ، بتوان در اين خصوص فعاليت هاي آموزشي هنري را ساماندهي نمود و اگر نتوانيم اين مرحله مهم آموزشي را به خوبي مديريت كنيم دومين فرصت طلايي آموزش هنر به كودكان را نيز براي هميشه از دست داده ايم .

دوران دبستان

در دوران دبستان ، كودكان هنر را بيشتر با نقاشي كردن تجربه مي كنند. در اين دوران با سوالات زير روبرو هستيم كه مي تواند در خصوص آموزش هنر ما را واردار به تفكر نمايد كه آيا آموزش هنر به شکل کنونی قوه خلاقيت دانش آموز را رشد مي دهد و يا سبب تقليد گرايي در او مي شود . مهم ترين سوالات به شرح زير است :

1-آيا معلمان دبستان در زمينه آموزش هنر به كودكان از آموزش هاي لازم برخوردارند؟

2-آيا شيوه هاي آموزش بر اساس آخرين يافته هاي روز مد نظر قرار گرفته است ؟

3-آيا دانش آموزان با ورود به اين دوره درسي از انگيزش كافي برخوردارند و از درس هنر لذت مي برند؟

4- معلمان دوره ابتدايي تا چه حد به اهميت هنر در زمينه ايجاد خلاقيت در كودك شناخت دارند ، آيا ممكن است كه اين درس را به عنوان گذران وقت تلقي كنند؟

5-آيا در مدارس كارگاههاي آموزشي هنر وجود دارد و يا كودكان بايد به صورت فشرده در كنار هم بنشينند و تقليد گونه يك نقاشي بكشند؟

6-آيا كودكان براي كسب نمره به جاي اينكه از تخيلات و تجربيات خود براي نقاشي استفاده كنند ، ترجيح مي دهند كه والدين آنها يك نقاشي براي آنها بكشد ؟

7-والدين تا چه حد از آموزش هاي لازم برخوردارند كه همگام با مدرسه در آموزش هنر به كودكان تلاش نمايند تا ميان آموزش هاي ارائه شده در مدرسه و خانه تضادي رخ ندهد ؟

در اين دوران ،كودكان مرحله مهمي از زندگي خود را طي مي كنند ، اگر آنان تحت نظر يك مربي كارآزموده قرار گيرند كه به آنان كمك كند كه آزادانه قوه تخيل خود را بكار گيرند ، مي توانند با خلق آثار هنری به رشد فکری خود کمک کنند و از طرفي باعث مي شود انسان به ماهيت دروني كودك پي برده و شناخت بيشتري به دست آورد و همين ويژگيها سبب گرديده كه بسياري از هنرمندان بزرگ دنيا از جمله پيكاسو ، كله و ماتيس بطور عميق تحت تاثير بيان كودكانه قرار گرفته و شيوه هاي جديدي را در نقاشي ارائه نمايند و همچنين هنرمندان بزرگ دنیا  از جمله  پیکاسو ، كله و ماتیس تحت تاثیر بیان کودکانه قرار گیرند

آيا در دوران دبستان  با آموزش هاي ارائه شده زمينه هنر باعث رشد خلاقيت را در كودكان شده است يا اينكه آنان را به سوي تقليد گرايي هدايت كرده و قوه خلاقيت آنان را از بين برده ايم؟

گمان نمي رود كه شيوه آموزشي ما در مدارس ابتدايي در زمینه باعث رشد خلاقیت در کودکان شده ایم  یا اینکه آنان را به سوی تقلید گرایی هدایت کرده و قوه خلاقیت آنان را از بین برده ایم ؟ گمان نمی رود که شیوه آموزشی ما در مدارس ابتدایی در خصوص هنر توانسته باشد در بروز خلاقیت کودکان موثر باشد.سرانه آموزشی پایین است  که اجازه هزینه کردن و تجهیز مدرسه برای آموزش هنر در تمامی ابعاد را نمی دهد.

هنردر دوران دبستان بيشتر در نقاشي خلاصه مي شود و اگر كودكي نيز بتواند از آموزش های بیشتر و متنوع تر هنری برخوردارشود به واسطه تمكن مالي و آن هم در محيط بيرون مدرسه است كه اين موضوع بحث جامعه شناسي در خصوص عدالت در آموزش هنر را بيان مي كند كه هنر مي بايستي براي تمامي اقشار جامعه در دسترس قرار گيرد و تنها محدود به افراد خاصي نشود تا تاثيرات آن در تمامي جامعه پديدار شود.

يكي از مشكلاتي كه صاحبنظران در روند توسعه كشور ايران به آن اشاره مي كنند ، ضعف در انجام فعاليت هاي گروهي است كه باعث مي شود افراد در دل گروه علاوه بر شكوفا شدن خلاقيت خود بتوانند با بهره گيري از حمايت جمع به اهداف دست يابند . متاسفانه در گذشته ما نتوانسته ايم با آموزش هاي لازم اعضای جامعه خود را براي انجام فعاليت هاي گروهي موفق تربيت كنيم و اين خود به يك معضل اجتماعي بدل شده و افراد در سنين بزرگسالي قادر به كار جمعي نيستند و به همین خاطر احتمال شكست خوردن در رسيدن به اهداف براي آنان افزايش مي يابد .

بهره گيري از هنرهايي نظير نمايش خلاق  كمك مي كند تا دانش آموزان بتوانند مسائل و موضوعات را از روي تجربه بشناسند.نمايش خلاق موجب رشد شخصيت ، پرورش عزت نفس مي شود و كودكان ياد مي گيرند كه چگونه كار گروهي كنند .آنها به نقش آفريني پرداخته و تخيل خود را بكار مي گيرند.

همچنين مي توانيم به تئاتر كودكان و نمايش كلاسي اشاره كنيم و متاسفانه در مدارس ما خبري از فعاليت هاي متنوع هنري نيست و به همین خاطر نتايج آموزشی حاصله تاثیر کمی در رشد خلاقیت کودکان خواهد داشت .

براي برطرف كردن اين نقاط ضعف مي توانيم روش ها ي ديگري را مورد بررسي قرار دهيم براي مثال مي توان به طراحي گردشگاههاي هنري پرداخت تا در آنجا كودكان در كنار والدين و مربيان كارآزموده هنر را درآغوش بگيرند.

اين گردشگاههاي هنري را مي توان بطور مشترك با همكاري شهرداريها،متوليان آموزش هنر و سازمان هاي غيردولتي علاقمند بر پا نمود .در اين مكان ها كودكان قادر خواهند بود خاك بازي كنند ، با گل چيزهاي مختلف خلق كنند ، رنگ آميزي كنند ، در نمايش هاي خلاق شركت كنند،آهنگ ها ي شادي بخش تولید کنند ، در فضاهاي سرسبز و زيبا گردش كنند و و با ديگر كودكان بازي كنند و از ديدن آثار ايجاد شده يكديگر لذت ببرند ، آنچنان كه قادر باشند در لحظاتي شيرين ذهن خود را به پرواز درآورده و با تجربه اندوزي به افكار جديد برسند و اين خاطره خوش را تا آخر زندگي با خود به همراه داشته باشند . در این مکان ها می توانند با مربيان علاقمند و دوستدار هنر بحث و گفت و گو كنند و با خريداري كتاب هاي جذاب ،هنر را به منزل خود ببرند .در همين اتفاقات است كه ممكن است جرقه خلاقيت در ذهن كودكان رخ داده و زمينه هاي يك تحول در وجودشان شكل بگيرد .اگر ما نمي توانيم از طريق مدارس خود هنر را به معناي واقعي آن به كودكان خود آموزش دهيم ضروري است كه با ايجاد چنين گردش گاههايي كه در بيرون شهرها مي توان ايجاد كرد ، فرصت دوستي ميان هنر و كودكان را پديد آوريم . در اين مكان ها هنرمندان و صاحبنظران با كودكان و والدين آنها پيوند مي خورند و نتايج آن رشد فرهنگ در كشور خواهد بود و چه بسا آثاري خلق شود كه باعث جذب گردشگران داخلي و خارجي به سوي اين مكان هاي شگفت انگيز شود و دور از ذهن نخواهدبود كه آثار كودكان بار ديگر بتواند بر روي هنرمندان تاثير گذار باشد و شاهد ظهور سبك هاي جديدي از هنر باشيم.

اين گفته انشتين را بخاطر داشته باشيم كه بيان داشت” نظريه نسبيت نمي توانسته در دوران بزرگسالي من شكل گرفته باشد،زيرا آدمي در بزرگسالي فرصتي براي انديشيدن به فضا و زمان ندارد، اينها چيزهايي است كه وقتي كودك بودم به آنها فكر كرده ام “

امروزه كافي است گشتي در اينترنت بزنيم تا دريابيم كه در كشورهاي توسعه يافته سايت هاي فراواني راه اندازي شده است كه علاوه بر ارائه مطالب آموزشي براي معلمان ،والدين و دانش آموزان ، خود كودكان نيز به انتشار ديدگاههاي خود در مورد هنر پرداخته اند و ضروري است كه اين گونه اقدامات از طرف متوليان امور هنري عملي شود.

دوره راهنمايي و دبيرستان

كودكان با گذر از دوران دبستان به دوره راهنمايي قدم مي گذارند و با كتاب هنر ، به سوي يادگيري هنر پيش مي روند.

مهم ترين مشكلاتي كه در اين دوران وجود دارد عبارتند از :

-متنوع نبودن فعاليت هاي هنري در سطح مدرسه و خلاصه شدن در نقاشي و خطاطي و آن هم بدون وجود كارگاههاي هنري درسطح مدرسه

-تغييرات كند در به روزرساني كتب هنر همگام با تحولات در حال انجام در سطح دنيا

-بيگانگي والدين از نحوه درست آموزش هنر به نوجوان خود به خصوص كه اين دوران با سنين بلوغ مصادف است كه از حساسيت بالايي برخوردارست و آموزش در اين مرحله نيازمند درايت و هوشمندي است

-ضعف در انجام بازيدهاي هنري براي دانش آموزان و ناتواني موزه ها در ايجاد يك محيط بسيار جذاب به همراه ارائه آموزش هاي هنري لازم به دانش آموزان

كه در اين زمینه  ضرورت انجام پژوهش هاي لازم به منظور شناسايي نقاط ضعف آموزش هنر به خوبي احساس مي شود تا در نهايت با تحول در نحوه آموزش هنر ، دانش آموزان بتوانند از اين فرصت جهت رشد خلاقيت خود بهره مند شوند.

با گذر از دوران راهنمايي ، دانش آموزان به دبيرستان و هنرستان ها راه مي يابند .شخصيت دانش آموزان در اين دوران تا حدي شكل گرفته است و مي توانيم نتايج آموزش هاي لازم را كه از بدو تولد كودك دريافت كرده است، مشاهده كنيم و از طرفي لازم است صاحبنظران روند آموزش هنر در اين دوران را مورد بررسي قرار داده و ارائه طريق نمايند تا استمرار آموزش فعاليت هاي هنري با نقصان روبرو نشود و سعي شود يك نظام مندي در آموزش هنر از زمان تولد تا دوره دبيرستان پديد آيد .

حال بايد اين سوال را از خود بپرسيم آيا دانش آموزان دبيرستاني ما داراي ويژگيهاي زير هستند ؟ تا بتوانند خود را براي قبول مسووليت در جامعه آماده نمايند

-آيا شوق به زندگي در آنان بالاست؟

-آيا از قدرت خلاقيت بالايي برخوردارند و در برابر مشكلات مي توانند با ذهن خلاق خود راه حل هاي جديد بيابند؟

-آيا آنان علاقمند به زيباييها هستند و دوست دارند كه محيط زندگي شخصي و اجتماعي خويش را زيبا كنند؟

-آيا آنها هدفمند بوده و با درايت آماده انتخاب رشته تحصيلي يا شغل مورد علاقه خود هستند؟

-آيا  به آينده خوشبين بوده و داراي اعتماد به نفس بالايي هستند و باور دارند كه در برابر مشكلات شكست نمي خورند ؟

-آيا آنان آماده فعاليت هاي گروهي هستند و مي توانند به راحتي در گروه و در كنار ديگران تعيين هدف نمايند و با شكيبايي و انتخاب راهكارهاي مناسب به اهداف دست يابند؟

-آياآنان هنر را در زندگي شخصي خود استفاده مي كنند تا نيمه راست مغز آنان نيز فعال شده و كارايي مغز آنان افزايش يابد؟

-آيا به علت مانوس شدن با  هنر ، لحظاتي از زندگي خود را به دور از هياهوي محيط زندگي اختصاص به يك فعاليت هنري كرده تا هم آرامش كسب كنند و هم لحظاتي به كاووش در درون خود بپردازند .؟

-آيا رفتاري صادقانه دارند و در برخورد با ديگران از رياكاري مي پرهيزند ؟

ااگر پاسخ سوالات منفي باشد ما نيازمند يك بازنگري در نظام آموزشي خود از جمله آموزش هنر خواهيم بود.

در پايان بايد بخاطر داشته باشيم اگر مي خواهيم در دنياي حاضر زندگي كنيم بايد خلاق باشيم در غير اينصورت شرايط سختي پيش روي ما خواهد بود و اگر مي خواهيم نسل خلاقي تربيت كنيم بايد بپذيريم كه بايد خلاقانه وارد اين عرصه شويم و گرنه تنها با انديشه هاي تكراري ، اميدي به ايجاد تحول و خلاقيت نخواهد بود .

چگونه کودکانی با شخصيت تربيت کنيم؟

والدين ضمن اين که مقداری از خصايص خود را به فرزندانشان بطور موروثی منتقل می کنند، بايد بکوشند شخصيت آنها را طوری شکل دهند که آنان به آسودگی با محيط اطراف و مردم اجتماع خويش سازگاری بيابند و در زندگی روزمره خود دچار مشکلات اساسی نباشند؛ البته اين موضوع حائز اهميت است که از يک پدر و مادر دارای شخصيت متعادل اجتماعی انتظار می رود فرزند را از مراحل اوليه تولدش چنان پرورش دهند که در تمام مراحل زندگی دارای شخصيتی انسانی و روحيه متعادل روانی باشد. ما در اين مطلب نيز به مواردی که می تواند در رشد و تکوين شخصيت کودک تاثير بگذارد اشاره می کنيم، اميد است مفيد واقع شود.

شخصيت از ديدگاه علم روان شناسی به اين شکل تعريف شده است؛ شخصيت عبارت است از کل خصوصيات انسان، پس همه افراد در هر سن و موقعيتی دارای شخصيت هستند. به گفته پاره ای از روان شناسان شخصيت از ابتدای تولد تا خاتمه عمر در حال شکل گرفتن و تکامل است و به همين دليل، هيچ گاه نمی توان از آن بعنوان حالتی ثابت و غيرقابل تغيير سخن گفت، در رشد و تکامل شخصيت کودک، عوامل زيادی موثرند و ميزان تاثير اين عوامل به ميزان توانايی کودک به درک اهميت اين عوامل در ارتباط آنها با خودش بستگی دارد.

رشد شخصيت در کودک از 2 سالگی به بعد آغاز می شود. در ماههای اوليه زندگی يک طفل، رشد چشمگير شخصيتی او قابل توجه است، البته اين سرعت رشد در کودکان مختلف متفاوت است.

  • کودک شخصيت دارد.

انسان خواه خردسال يا بزرگسال، به خود و شخصيت خويش علاقه مند است. می خواهد همواره مورد احترام ديگران قرار گيرد. شخصيت او خواه در محيط خانه يا مدرسه يا اجتماع محفوظ باشد. اين علاقه به حفظ شخصيت در تمام افراد اجتماع ديده می شود. شخصيت طلبی جزو ذات هر انسانی است و همه به آن پايبند هستند.

هرگز نبايد گمان کنيم کودکان کم سن اين گونه چيزها را نمی فهمند و به آن توجهی ندارند؛ بنابراين بايد بپذيريم کودکان هم به نوبه خود مقام و احترام و شخصيتی دارند و بزرگ ترها بخصوص والدين بايد اين شخصيت را محترم بشمارند. و در حضور دوست و همکلاسی آبروی او را نبرند و به او توهين و جسارت نکنند.

اسلام نيز در جمع قوانين خود شخصيت و احترام همه مسلمانان بويژه کودکان را محفوظ داشته است.

در بسياری از روايات اسلامی به بزرگسالان تاکيد شده است شخصيت کودکان را رعايت کنيد و هر گاه که بتوانيد بايد شخصيت کودکان را رشد و تعالی بخشيد. بزرگسالان بايد در رفتارشان با کودکان دقيق باشند و بکوشند شخصيت فرزندان را رعايت کنند و نبايد به عناوين گوناگون آنان را کوبيد يا پرده دری کنند و با نگهداشتن حيثيت و مدارا کردن در پرورش و تربيت آنان گام های موثری بردارند.

  • پدر و مادرها الگو هستند.

اگر پسری صاحب پدری با شخصيت، مومن و انديشمند و اجتماعی باشد و اگر مشاهده کند که همه به خاطر مقام والا و سجايای اخلاقی که در پدرش مشاهده می شود به او احترام می گذارند، بدون شک او نيز سعی خواهد کرد همسان پدر شو. دخترها نيز به همين ترتيب هستند. آنها بسياری از کارهای مادرشان را تقليد می کنند و مادری که دارای رشد شخصيتی مناسب و خوبی باشد دخترش نيز فردی همچون او خواهد شد. البته تاثيری را که محيط و توارث در رشد شخصيتی دارد نبايد از ياد برد. تجربه نشان داده است بچه ای که پدر و مادرش، آدم های بسيار خوب، بامحبت، پرهيزکار و مورد احترام جامعه بوده اند. وقتی در محيط بد و نامناسب بزرگ شده اند، تمام صفات خوب ايشان را از ياد برده و در عوض آنچه را از اطرافيان آموخته بودند در زندگی خود ملاک عمل قرار داده و به کار گرفته اند. اين نکته حائز اهميت است که کودک در سنين آغازين و تا رسيدن به مراحلی از تکوين و رشد شخصيت همچنان پدر و مادر و معلم خود را الگو و نمونه برای عمل خود قرار خواهد داد.

  • چگونه کودک را با شخصيت بار آوريم.

بسياری از والدين پيوسته می پرسند رفتار مناسب با کودک بايد چگونه باشد تا شخصيت بطور مثبت در او رشد و نمو کند. در اينجا ما مواردی را که الهام گرفته از احاديث ائمه طاهرين عليهم السلام و گفته های روان شناسان است. فهرست وار مطرح می کنيم تا با اتکا به مکتب پربار اسلام در رشد صحيح شخصيت کودکان خود، توفيق حاصل کنيم.

چه بايد کرد؟

  • احترام گذاری

اساسی ترين و ثمربخش ترين راه برای رشد شخصيت کودک و برخورداری از استقلال فکری و اعتماد به نفس در زندگی احترام به اوست. کودک از وقتی به دنيا قدم می گذارد، با اولين محيط اجتماعی يعنی خانواده روبه رو می شود. او بتدريج با اعضای اين جامعه يعنی پدر و مادر، برادر و خواهر آشنا می شود.

اگر کودک از ابتدا احساس کند که در اين محيط اجتماعی کوچک احترام افراد محفوظ است، توهين و تحقير و جسارت در کار نيست، بزرگ تر به کوچکتر و کوچکتر به بزرگتر احترام می گذارد. کم کم علاوه بر اين که اهميت احترام گذاری را درک می کند، خود به خود انسانی محترم و با شخصيت نيز بار خواهد آمد.

اگر می خواهيد فرزندان به شما توهين نکند، بايد شما نيز به او توهين نکنيد. متاسفانه بسياری از پدران و مادران از اين نکته غافلند و توقع دارند فرزندشان کاملا” احترام آنان را نگه دارد، در حالی که خود هرگز به فکر احترام و شخصيت او نيستند، دائم او را سرزنش و تحقير می کنند و در برابر دوست، همکار و همکلاسی اش کوچکش می کنند. بايد بدانيم آنچه به کودک می دهيم همان را پس می گيريم.

  • واگذاری امور کوچک

کودک نيز مانند ديگران دوست دارد در خانه و محيط های ديگر، خود را عضوی فعال و موثر احساس کند. او از طفيلی بودن و سربار جامعه بودن بدش می آيد. از اين رو بايد بخصوص در محيط خانه برای او هم حسابی باز شود، به او نقشی داده و مسئوليتی به عهده اش واگذار شود تا از اين طريق احساس شخصيت کند و خود را بی اثر نبيند.

از اين رو لازم است پدران و مادران محترم، در محيط خانه بعضی کارهای ساده و جزيی را به کودکان خردسال واگذار کنند و از آنان مسئوليت بخواهند. اين عمل نقش موثری در احساس شخصيت کودکان دارد، آنها را متعهد و مسوول بار خواهد آورد و در امور زندگی ورزيده می سازد و به ترتيب در مسووليت های بالاتر نقش بهتری ايفاد می کند و تجربيات خود را به کار می اندازد.

  • رعايت ادب

برخورد مودبانه با فرزندان، اگر چه کم سن باشد نقش مهمی در رشد شخصيت و احترام فرزندان دارد. متاسفانه بسياری از پدران و مادران از اين نکته غافل هستند و به خصوص در کلام، رعايت ادب را نسبت به فرزندان خود نمی کنند.

به پدران و مادران محترم که خواهان عزت و سربلندی فرزندان خود هستند سفارش می کنيم با کودک خود همانند يک شخص محترم و يک دوست واقعی برخورد کنيد. با او با کمال ادب سخن بگوييد. وقتی می خواهيد خطا و اشتباهی را تذکر بدهيد، بکوشيد با نرمی و ملاطفت بيان کنيد؛ چرا که در اين صورت حرف شما تاثير بيشتری خواهد داشت. در حضور ديگران هرگز کودک خود را مورد توبيخ قرار ندهيد و به اين وسيله او را گرفتار عذاب روحی نسازيد. از به کار بردن الفاظ رکيک و زشت جدا” خودداری کنيد، چرا که اين روش نه تنها شخصيت و احترام خود شما را نابود می کند بلکه علاوه بر آن، کودک را نيز انسانی پست و زبون و لاابالی بار خواهد آورد.

  • لباس مناسب و زيبا

يکی ديگر از عوامل موثر در رشد و تکامل شخصيت کودک، چگونگی پوشاک را بايد نام برد. لباس های زيبا و رنگينی که بزرگسالان می پوشند برای کودک خردسال بسيار جالب و فريب انگيز است و او آرزو دارد هر چه زودتر از همان لباس ها بپوشد؛ چنانکه وقتی کودک لباس و کفش نو می پوشد فورا” به اطرافيان خود می گويد: ” نگاه کنيد کفش من تازه است و..” اگر کودک لباس جالب و مقبول بپوشد در ميان دوستان خود مورد تقدير و تحسين قرار خواهد گرفت و در نتيجه احساس برتری خواهد کرد و همين احساس و تصور در رشد و تکامل شخصيت کودک تاثير خواهد داشت. والدين توجه کنند که همواره برای فرزند خود، پوشاکی تهيه کنند که مورد علاقه او و پذيرش همسالانش باشد نه اين که خودشان دوست دارند.

  • نام نيک برای کودک

روان شناسی می گويد: ” نامی که هنگام تولد يا بعد به کودک گذاشته ميشود ممکن است يک خطر روانی برای او داشته باشد. ” اين اصل تنها نام واقعی کودک را شامل نيست، بلکه لقب يا نامی است که والدين و اطرافيان کودک از راه محبت به او می دهند؛ مثلا” ” حوريه ” را ” حوری ” يا ” حسين ” را ” حسی ” می نامند همان تاثير روانی را خواهد داشت. از اين رو بهتر است نام کودک را از ميان نامهای معمولی و رايج هر جامعه و فرهنگ آن انتخاب کرد. کودکی که نام و لقب خود را بپسندد همواره احساس برتری خواهد کرد و بر عکس اگر از نام و لقبش خشنود نباشد، شرمسار و ناراحت خواهد شد و اين هر دو احساس در چگونگی رشد شخصيت کودک موثرند.

  • مشورت و نظر خواهی

کودکان و نوجوانان نيز همانند بزرگ ترها دوست دارند در امور مربوط به خودشان با آنان مشورت شود و آنان نيز نظر بدهند. اين کار خود موجب می شود آنان احساس شخصيت بيشتری کنند و برای نظر و رای خود ارزش و ارجی قائل باشند. والدين محترم خوب است از اين نکته غافل نباشند و حتی بدون درخواست کودک، خود به اين کار اقدام کنند و از اين راه به کودک خود شخصيت بدهند. پس از مشورت و نظر خواهی نيز    حتی الامکان نظر فرزند را عملی کنند و برای عقيده او احترام قائل باشند و اگر هم نظر ناصحيحی داشت با ملاطفت و مهربانی او را متقاعد سازند يا اين که وی را کاملا” متوجه اشتباه و خطا در فکر و آثاری که در انجام نظر او احتمالا” هست بکنند که هم او تجربه کافی را به دست آورد و هم اين که در گفتارهای آينده خود تامل بيشتر کند؛ اما اگر بدون دليل و آگاهی او را بکوبيد حتی آثار مختلفی از جمله حقارت در او تجلی خواهد کرد. طبيعی است اين برخورد ثمرات سوء در آينده خواهد داشت.

  • عدالت در ارتباط با کودک

فرزندان بايد طعم عدالت را بچشند و خوبی عدالت را لمس کنند و احساس نمايند عدالت لازمه زندگی و جامعه است. حتما” در  کوچکترين امور هم باز اجرای عدالت لازم است.

  • وفا به عهد کودک

کودک به دليل آن که تمام خواسته های خود را از طريق والدين قابل تحقق می داند و اتکای شديد به آنان دارد، پس اعتماد و توکل او بر پدر و مادر خواهد بود. يکی از عواملی که می تواند اين اعتماد را پيوسته حفظ کند و مايه قوت شخصيت و ثبات کودک باشد اين است که در عهد و پيمان خود با کودکان ( حتی سخنی که می دانند ) وفادار باشند و هيچگاه با فرزند خلف وعده نکنند و رفتارشان، خلاف گفتارشان نباشد.

  • آشنايی کودک با سختی ها

امام موسی بن جعفر(ع) فرموده است: ” بهتر است طفل در کودکی با سختی و مشکلات اجتناب ناپذير حيات که غرامت زندگی هستند، روبه رو شود تا بردبار و صبور بار آيد و در جوانی و بزرگسالی اهل استقامت باشد.” دانشمند بزرگ اسلامی خواجه نصيرالدين طوسی می گويد: ” بايد کودک را به سختی ها معتاد کرد، از جامه نرم و اسباب راحتی باز داشت، خواب بسيار را اجازه نداد. چون مشکلات زندگی فکرشان را قوی می سازد. بعلاوه لذتی که از حل مشکل عايد ايشان می شود، بالاترين لذت هاست.”

  • بوسيدن کودک

بوسه از مهم ترين نشانه های ابراز علاقه و محبت به کودک است. “بوسه” هم نشان می دهد که والدين درباره فرزندان خود مهربان و دلسوز هستند و فرزندان را از اين علاقه و محبت پدر و مادر، آگاه و خشنود می سازد و هم درخت مهر را در وجود کودکان ريشه دار می کند.

  • رفتار کودکانه با کودک

در ارتباط با کودک بايد همچون خود او، با او رفتار کند و مانند خودش با او حرف بزنند، زيرا کودک با کودکان يا انسان های کودک نما بهتر انس می گيرد و همراه می شود.

  • احترام فرزند

با فرزند بايد رفتاری مودبانه داشته باشيم و او را اکرام و احترام کنيم. فرزند نبايد در خانواده خويش تحقير و مورد بی احترامی واقع شود. تا آن که شخصيتش بطور سالم شکل گيرد. رسول خدا (ص) می فرمايد؛ ” به فرزندان خود شخصيت داده آداب نيکو را در آنان پرورش دهيد. “

  • سلام کردن به کودک

کودک در عين حال که کودک است و بازيگوش، اما احترام و توجه را مدنظر دارد و سلام کردن ديگران را به خود با ديده احترام می نگرد. پيامبر خدا (ص) می فرمود: 5 چيز است که تا لحظه مرگ آن را ترک نمی کنم… يکی از آنها سلام گفتن بر کودکان است. در انجام اين رفتار مراقبت دارم تا بعد از من به صورت يک سنت ميان مسلمين بماند که بدان عمل کنند. “

خلاقيت  و يادگيري  در كودكان

اگرچه  تمدن  و فرهنگ بشري  نتيجه  تلاش  همه آدميان  در تمام دوران هاست ، اما غنا  و عظمت  آن را مديون  گروه كوچكي  از انسانها  هستيم  كه كاشف ، مخترع ، هنرمند يا  متفكر  ناميده مي شوند.از كشف آتش  تا اختراع  راديو و سفينه هاي  فضايي،از نقاشي هاي ديواري در غارها  تا آثار  هنرمنداني  نظير  كمال الملك و پيكاسو و از اولين  آثار مكتوب  تا نوشته ها  و سروده هاي  فردوسي  و شكسپير  همه  محصول  كار و انديشه  جمع كوچكي از بشريت  است .تمدن  بشر  مرهون  انديشه  خلاق آدمي بوده  و دوام  آن نيز  بدون  بهره گيري  از خلاقيت  كه عالي  ترين  عملكرد  ذهن  انسان  محسوب  مي شود ،غيرممكن خواهد بود.عصاره خلاقيت  غيرقابل پيشگويي بودن است .

مفهوم  خلاقيت  و تفكر خلاق از منظر ديگران

نگاهي به منابع معتبر مربوط به خلاقيت ،نوآوري و تفكر  خلاق نشان مي دهد كه ريشه  اين اصطلاح  در نوع  و روش  فكري  انسان نهفته است .در حقيقت  فرد خلاق  كسي  است  كه از ذهني  جستجوگر و آفريننده  برخوردار باشد.بررسي تعاريف  خلاقيت  نشان مي  دهد  كه عده اي  از آنها  به ويژگي هاي  شخصيتي افراد ، بعضي به فرآيند و برخي  نيز به نتيجه  و محصول  خلاقيت  پرداخته اند. بنابر تعريفي ،  خلاقيت  توانايي مرزشكني  يا توانايي سفر به فراسوي  چهارچوب  استاندارد هاي علمي  – شغلي – حرفه اي  و اجتماعي  را دربر مي گيرد.به عبارتي ديگر خلاقيت  هم درك  و پذيرش  الگوهاي  قبلي و هم  تشكيل  و ابداع  الگوهاي  جديد را  در حوزه هاي  مختلف شامل ميشود.

هالپرن خلاقيت  را توانايي شكل  دادن  به تركيب  تازه اي  از نظرات  يا ايده ها براي  رسيدن  به يك  نياز يا تحقيق  يك هدف  مي داند. از ديدگاه  پركينز تفكر خلاق  ، تفكري است  كه به  نحوي  تشكيل شده  كه منجر به نتايج  تازه و خلاق مي شود.

خلاقيت را مي توان  با اشاره  به چند  توانايي ذهني توصيف كرد  كه به توليد  آثار  خلاق منجر مي شود .

فرآيند   آموزش  و  يادگيري ، مي تواند تفكر خلاق را پرورش دهد و افرادي كاوشگر،آفريننده، مشكل گشا،نوآور،مولد و عامل تغيير را  تربيت كند.

خلاقيت در روند  شكل گيري

تحقيقات تجربي و گسترده  مربوط به خلاقيت  به طور عمده  از اواخر دهه 1950 در ايالات متحده آمريكا آغاز شده  است .هر چند پيش  از اين  نيز مطالعاتي محدود  توسط گالتون ، والاس، پاتريك  راس من  و ديگران  در زمينه  خلاقيت  صورت پذيرفته  بود ، ولي تا آن زمان  خلاقيت  به عنوان  موهبتي كه به افراد  قليلي از اجتماع اعطا شده  ،در نظر  گرفته مي شد.

شوك اسپوتنيك  در اواخر 1950 حركت گسترده اي را در مراكز علمي و تحقيقاتي آمريكا و اروپا موجب گرديد. اين جنبش  با هدف  جبران عقب ماندگي هاي  علمي  تحقيقاتي  غرب و با بكارگيري امكانات مالي  قابل توجه  صورت پذيرفت  و باعث  رشد سريع تحقيقات  مربوط  به خلاقيت  شد.

گليفورد يكي از پيشگامان  اين گرايش  به حوزه خلاقيت  محسوب مي گردد.

هدف پروژه  تحقيقاتي گليفورد  و همكاران  وي آن بود  كه درباره  ماهيت هوش انسان  و فرآيند ذهني  كه منجر  به  ظهور  رفتار خلاق  مي  شود ،تحقيق كند.

گروه گليفورد موفق شد  قابليت هايي نظير  سيالي ذهن ، انعطاف پذيري  و حساسيت  نسبت  به مسائل را كشف كند.پس از گليفورد  گروه  بارون و مك گيلان  با هدف  تعيين  ويژگي هاي شخصيتي  افراد  خلاق تحقيقات  دامنه داري  را در  دانشگاه  كاليفرنيا  انجام دادند .همچنين  تحقيقات  پل تورنس   در مورد  روشهاي  پرورش  خلاقيت  در كودكان  و نوجوانان  نتايج  پرباري  را  به همراه  داشت . تايلور  و همكاران  با جمع آوري  سرگذشت  افرادي  كه از لحاظ علمي  سرآمد  محسوب مي  شدند ،سعي  كردند خصوصيات  و ويژگي هاي  افراد  خلاق  را مشخص  كنند. تحقيقات مربوط به خلاقيت  از آن زمان  تا كنون  به طور خستگي ناپذيري  ادامه  يافت  و روزبه روز بر وسعت  و غناي موضوعات  مورد مطالعه  افزوده  مي  شود .آنها  چهار كاركرد  عمده  براي  ذهن خلاق قائل هستند كه عبارتند از :

پديد  آوردن  يك محصول يا خدمت  جديد

پديد آوردن  كاربري جديد از يك محصول يا خدمت  جديد

حل يك مسئله

حل يك  منازعه

از آنجايي كه شناخت مسائل، تحليل و بازسازي  اطلاعات ، ابداع راه حل ها  يا  تعديل  هاي نو يا بديع  فعاليت هاي ذهني  است  كه براي  فرآيند خلاقيت  ضروري  است و از آنجا كه خلاقيت  واژه اي  بسيار مبهم است  و بين  محققان و روانشناسان  در مورد  تعريف  آن اتفاق نظر  جامعي  وجود ندارد، لذا لازم است  كه مفهوم  خلاقيت  با دقت بيشتري بررسي شود.

از جمله  به اين  نكته  ظريف توجه  شود  كه خلاقيت  خود يك فرآيند است ،نه توليد.در هر حال  در مطالعه خلاقيت بايد  به  دو نكته بسيار مهم توجه داشت :

الف- اول اين كه  خلاقيت مي  تواند  خلق شكل ها يا صورت هاي نو از ايده ها يا توليد هاي كهنه باشد،در اين صورت  عمدتا فكرها  و ايده هاي گذشته  است  كه اساس خلاقيت  هاي جديد  قرار مي  گيرد.

ب- دوم اين  كه خلاقيت  امري  است  انحصاري و حاصل تلاش فردي و لزوما  موقعيت  يا اقدامي  عمومي نيست .

يعني ممكن  است  فردي چيزي را خلق كند  كه قبلا هيچ گونه  سابقه ذهني  از آن  نداشته است ، گرچه آن چه  كه او  خلق كرده است  ،  به صورتهاي  مشابه  يا كاملا يكسان  قبلا توسط شخص  ديگري و در موقعيت خاصي خلق شده باشد.

ويژگي هاي  تفكر خلاق

ويژگي هاي تفكر خلاق عبارتند از:

1-خلاقيت  در ارتباط با ميل ،رغبت و آمادگي شديد اتفاق مي  افتد.

2-خلاقيت كار در نهايت  ظرفيت  شخصي را در بر  مي گيرد،نه در حد معمول آن .

3-خلاقيت، تنظيم مجدد، بسط يا تفسير و يا بازسازي  انديشه ها،نظريه ها و يا  عقايد  را در  بر مي گيرد.

4-خلاقيت به يك مكاني دروني براي  ارزشيابي  بيشتر  از مكان  بيروني آن  احتياج دارد.

5-خلاقيت بعضي اوقات ، از  طريق پرهيز از درگيري  شديد  براي  مدتي  به منظور  اجازه دادن  به بروز جريان  آزاد  فكر تسهيل مي  شود.

خصوصيات  شخص  خلاق

يافته هاي  علمي  نشان مي دهد  كه اشخاص  خلاق كم و بيش  داراي  خصايص شش گانه زير هستند:

1-فصيح صحبت مي كند

2-در جو آزاد انعطاف و وفاق دارند و در جو فشار  گردن كشي مي كنند.

3-در فكر كردن  بيشتر واگرا و مبتكرند تا هم گرا و دنباله رو .

4-حافظه خوب و فكر جوياي آنها سبب مي  شود  كه  هر چيز نوظهور ر  آشنا  بيابند.

5-به خلق خوش و رفتار شوخ  تمايل دارند.

6-به داشتن افكار احمقانه و غريب شهرت دارند.

به آساني مي توان  دريافت كه بعضي از اين مختصات  سبب ناراحتي   بسياري از معلمان  مي شود  خوشبختانه  عدم وفاق  در زمينه  خاص بيش از آنكه  نمودي از شرارت  ذاتي  باشد ، به طور ساده  يك صفت  مطلوب شناخته مي  شود

و اين  شناخت  اولين گام  معلم  يا مربي  در جهت  حفظ اين  منبع  خلاقيت  محسوب مي شود .

اما اين نگراني كاملا از بين  نمي رود ، زيرا   فرد خلاق بالقوه  در مدرسه  به دفعات  عديده  ناموفق  است و نيز  خلاقان  بالقوه  افرادي  مستقل ،روشنفكر،زبان دار در حد اعلا هستند و در بعضي اوقات اجتماعي اند.آنان از درس  حفظي و گوش  دادني  لذت نمي  برند.دانش آموز خلاق تفكري  تحليلگر ، بارور و  سازنده دارد. او مي  تواند ذهن خود را  روي  يك چيز  متمركز كند و آن قدر به آن انرژي بدهد تا واقعيت  امر با آفريدن  تصويري كاملا واضح و قابل درك  در ذهن  روشن  شود  و در نهايت  مسئله  حل گردد.

ارتباط خلاقيت  و هوش

برخي  معتقدند  كه بين آزمون  هاي  هوش و آزمون هاي خلاقيت  از لحاظ توانايي هاي  مورد اندازه گيري  هم پوشي  زيادي  وجود دارد  و در كل جمعيت  بين نمره هاي  آزمون هاي  هوش  و آزمون هاي  خلاقيت  همبستگي مثبت ديده مي  شود.

البته برخي ديگر معتقدند همبستگي بين  آزمون هاي  هوش و آزمون هاي  خلاقيت  همبستگي مثبت ديده  مي  شود .

البته برخي  ديگر معتقدند  همبستگي  بين آزمون هاي خلاقيت  و هوش  بسيار پايين  است .بنابراين  از روي نمرات  هوش كودكان  نمي  توان  ميزان خلاقيت  آنها را پيش  بيني  كرد .به طور كلي  چنين  به نظر  مي  رسد  كه آزمون هاي  خلاقيت ،دسته اي  از ويژگي  هاي  ذهني  را مي سنجند كه آزمون هاي هوش  قادر به اندازه گيري  آنها نيستند .اين وضعيت  درباره  رابطه  بين خلاقيت  و پيشرفت  تحصيلي  نيز صادق  است ،  بدين معني كه بين نمرات  آزمون هاي خلاقيت  و نمرات  آزمون هاي پيشرفت  تحصيلي  نيز ضريب  همبستگي بالايي به دست نيامده است ، اما با وجود  همبستگي ناچيز بين نمرات آزمون هاي هوش و پيشرفت  تحصيلي  نبايد انتظار داشت  كه افراد خلاق  را در ميان  افراد  داراي هوش  پايين  يافت .

والدچ  و رانكو  ضمن تاييد  اين مطالب  اظهار مي دارند  كه داشتن حداقلي از هوش ، براي خلاقيت  ضروري به نظر مي  رسد.بررسي هاي  انجام شده  نشان مي  دهد  افراد باهوش  بالاتر از  حد متوسط  معمولا در آزمون هاي  خلاقيت  نمره هاي  بالايي مي گيرند.البته  از سطح هوشي معيني به بالا (مثلا بالاتر از 120)  رابطه  بسيار ناچيزي  بين هوش و نمره هاي  خلاقيت ديده مي  شود.

چه بسيار كودكاني  باهوش بهره هايي بسيار بالا ، در آزمون هاي خلاقيت  نمره هاي  بسيار پاييني  دارند  و از سوي  ديگر كودكاني  كه از لحاظ هوش مختصرص  بالاتر از  حد متوسط هستند،اما  در آزمون هاي  خلاقيت  نمره هاي  بسيار بالايي به دست مي آورند.نتيجه  اينكه  گرچه  خلاقيت  بسيار پيچيده  است ،ولي  انجام  يك عمل خلاق يا كارهاي برجسته  و فوق العاده  صرفا نتيجه  ضريب هوشي بيشتر و بالاتر نيست.

حال اين پرسش پيش  مي آيد  كه هوش و خلاقيت ،دو مفهوم مترادف  يا  دو خصوصيت  كاملا متفاوتند؟

روانشناسان براي  پاسخ  به اين پرسش  با استفاده  از روش تحليل عوامل  يا الگوهايي از ساخت  توانايي هاي ذهني  انسان بدست آورده اند كه از جمله  آنها   الگوي اسپيرمن ،ورنون،ترستون  و گليفورد  است .

در الگوي  اسپيرمن  و ورنون ،  خلاقيت يكي از عوامل  گروهي كوچك  و محدود است  كه در سطح استعداد  عددي يا ميكانيكي  به شمار مي آيد، ولي گليفورد  با كنار گذاشتن مفهوم هوش عمومي ،خلاقيت  را يكي از  پنج عمل اصلي  ذهن مي داند و از آن تحت عنوان  تفكر واگرا  در برابر تفكر همگرا  سخن مي  گويد .آزمايشات  والاج و آندرسون  و كروبلي نشان داده است  كه افراد خلاق  طبقات  ادراكي گسترده تري  از محيط مي  گيرند و در واقع  مي  توان گفت  كه گسترش طبقه  ادراكي يكي از مشخصات  بارز  افراد خلاق  است .

حذف يا سانسور شناختي در فرد  خلاق كمتر صورت  مي گيرد و از سويي توجه گسترده او  به محيط سبب مي شود  كه در آن  واحد ، با عناصر  متعددي سروكار داشته باشد و به اشتباه  كردن  و تجديد نظر  در رفتار  عادت  كند.در نتيجه نسبت به ديگران  انعطاف پذيري ذهني بيشتري دارد.دل به دريا مي زند و راه حل هاي گوناگون را مي آزمايد.مك كينون   بر مبناي چند معيار  مختلف  خصوصيات  فردي  گروه برجسته اي  از معماران ،نويسندگان  و رياضيدانان را بررسي كرد.

خانواده  و خلاقيت

بدون شك  خانواده مهم ترين  نقش را در كنترل  و هدايت  تخيل  و ظهور خلاقيت  دارد.اگر خانواده  فرصت هاي  لازم  را براي  سوال كردن ،كنجكاوي و كشف محيط به كودكان  بدهد و هرگز آنها را تنبيه  نكند،زمينه را براي  رشد خلاقيت  فراهم مي كنند.تنبيه و تهديدهاي مكرر،آفت  خلاقيت هاي  ذهن است .فرزندان خلاق در خانه به آرامش رواني ،اطمينان خاطر و اعتماد به نفس  قوي  نياز دارند.

هر چند شواهد كامل نيست ،اما برخي  تحقيقات  نشان مي  دهد كه والدين  كودكان خلاق در رفتار خود هماهنگي  بيشتري  نشان مي دهند ،كودكان خود را آن گونه  كه هستند قبول دارند و آنها را  به كنجكاوي درباره اشياء  و امور تشويق مي  كنند و كودكان خود  را در انتخاب  موضوعات مورد علاقه  آزاد مي گذارند و كارها و برنامه هاي آنان را تحت  نظر دارند  و پي گيري  مي  كنند.

لذا شايسته  است والدين  تا آنجا  كه امكان دارد كودكان  خود را مستقل  بار آورند و در ايجاد اعتماد به نفس، آنان  را ياري كنند  و دستاوردهاي آنان را با آغوش باز پذيرا  شوند و هنگام شكست ، به جاي سرزنش راهنما و راهگشاي مشكلات  كودكان خود باشند،تا كودكان  بتوانند ضمن  احساس ارزشمندي در انجام كارها ،راه حل ها و عقايد غير معمول  و دور از ذهن  را نيز بيازمايند، چراكه چنين  كارهايي  پايه  و مايه اصلي خلاقيت است .

مدرسه و خلاقيت كودكان

علاوه بر خانواده ،مدرسه نيز نقش بسيار  مهمي در شكوفايي خلاقيت هاي  كودكان  دارد.سن ورود  به مدرسه  سن بسيار حساس و بحراني در ارتباط با خلاقيت  هاي ذهني  است . عواملي  چون تكاليف درسي ،تاكيد بر محفوظات ، اجراي  برنامه هاي  هماهنگ  و انتظار  رفتارهاي يكسان  از كودكان ، عدم توجه  به تفاوت  هاي  فردي ،عدم شناخت  يا بي توجهي  به ويژگي هاي كودكان  خلاق سبب مي شود  كه قدرت خلاقيت  آنان به تدريج  كاهش يابد .براي اينكه مدرسه بيشترين  نقش را در پرورش و خلاقيت  كودكان  داشته باشد، روانشناسان پيشنهاد كرده اند كه در مدارس مسائلي  را كه  به ياد گيرندگان  ارائه داده  مي  شود طبقه بندي  كنيد و دستاوردهاي  خلاق يادگيرندگان  را مورد تشويق قرار دهيد.

همچنين مدارس نبايد  تجارب كودكان را به موارد  بخصوصي محدود كنند و نسبت به اختلافات فردي  يادگيرندگان  با احترام  برخورد كنند و در پرورش استعداد هاي ويژه آنان بكوشند.

منابع مطالعاتي :

  • ايگن،جرارد(1383)،مهارتهاي مشاوره ،ترجمه طيبه زندي پور و سوسن سيف،چاپ اول ،انتشارات سمت ،تهران
  • میرزاآقایی،حمید(1386) ، تاثیر هنر بر خلاقیت کودکان در آینده ، ماهنامه پژوهشی-خبری شماره 5 فرهنگستان هنر ایران
  • فیاضی،جلال.ملک زاده آراسته ،احمد(1374)بهره وری،انتشارات بارثاوا
  • دینو شیلا(1383) ، مشاور خود باشید ، ترجمه امید اقتداری ،انتشارات ققنوس
  • گارگیلو، گریوز،اسلادر، خلاقیت (شناخت ویژگی های کودکان و برخورد مناسب با آنها) ، ترجمع مهدی قراچه داغی ، انتشارات پیک بهار
  • مهجور ، رضا سیامک ، روان شناسی بازی ، انتشارات ساسان
  • لادوی ، شاکونتا ، چگونه از فرزند خود یک نابغه بسازیم ، ترجمه زهره زاهدی ، انتشارات جیحون
  • سلیمانی ، افشین ، کلاس خلاقیت ، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان
  • فتحی ، سعید ، تحول فرهنگی گامی به سوی کارآفرینی ، مجله تدبیر شماره 102
  • جعفر آبادی ، کلاته .جاویدی ،طاهره ، بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با خلاقیت کودکان ، پایگاه علمی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران
  • میرزاآقایی ، حمید ( 1386)، ضرورت رشد خلاقیت و کارآفرینی کودکان برای تامین منابع انسانی سازمان های آینده ،سایت فکرنو-www.fekreno.org
  • بک، جان ( 1375 )چگونه فرزند باهوش تری تربیت کنیم ، ترجمه علی شایق، انتشارات کویر
  • مک گرگور،سینتیا(1386)پرورش کودک خلاق،مترجم فرح اژدری.الهه رضوی،انتشارات قطره
  • ریم ،سیلویا ،کلیدهای پرورش کودک تیزهوش،ترجمه ناهید آزادمنش، انتشارات رشد

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 × چهار =