فراماسونري قدرت پوشالي

862

 بي شک در حوزه مطالعاتي صهيونيزم و فراماسونري بزرگنمايي دشمن يکي از مهمترين آفاتي است که گريبانگير محققين وپژوهشگران مي گردد.

اين آسيب در فراماسونري چشمگير تر و به تبع آن خطر ناک تر است. متاسفانه دلايل متعددي دست به دست هم داده اند تا برخي عزيزان نا خواسته در زمين بازي اين حزب شيطاني قرار بگيرند ودرعين داشتن نيتي پاک سربازان پياده نظام صهيونيزم باشند.

ازعمده ترين دلايل دچار شدن به چنين بيماري  که بنده آن را ” توهم قدرت دشمن” مي نامم مي توان موارد زير را نام برد:

 1 – نبود منابع صحيح و موثق در حوزه مطالعاتي فراماسونري:

 متاسفانه در اين حوزه معيار صحيحي براي تشخيص سره از ناسره وجود ندارد و برخي پژوهشگران  به صرف يافتن چند نشانه و بدون هيچگونه تحليل بلا فاصله آنرا به فراماسونري و صهيونيزم ارتباط مي دهند و چه بسا در مواردي حتي به سود آنها گام بر دارند .

به عنوان نمونه عده اي که البته برخي از آنها مقرض بودند (در بند بعدي به آن اشاره خواهد شد) و عده اي پژوهشگر ساده لوح به صرف کشف سندي  که سيد جمال الدين اسد آبادي را فراماسون نشان مي داد به آن دامن زدند در حالي که در تحليلي هوشمندانه تر خود همين سند دروغين بودن آن را نشان مي داد و جالبتر اينکه اين مسئله براي اولين بار توسط تقي زاده فراماسون تبيين شده بود .

 2 – آميختگي داده هاي درست و نادرست:

 تا دهه 80 ميلادي نزديک به پنجاه هزار کتاب و مقاله در باره فراماسونري نگاشته شده بود که به جرات  مي توان گفت قريب باتفاق آنها را خود ماسونها به رشته تحرير در آورده بودند.

به عنوان نمونه مهمترين کتاب در زمينه فراماسونري در ايران توسط اسماعيل رائين نگاشته مي شود که خود يک ماسون است.

به عبارتي بهتر اگر يک معماي بسيار دشوار را به شما بدهند بالاخره شما و يا شخص ديگري موفق به حل آن خواهيد شد اما اگر طراح معما در اثناي سعي شما براي حل آن ، دائما داده هاي مسئله را تغيير دهد ديگر هرگز قادر به حل آن نخواهيد بود، لذا اين بهترين حربه فراماسونها براي جلوگيري از آشکار شدن ماهيتشان است.

مرحوم “استفان نايت” در کتاب “برادري” مي گويد : در مسير تحقيقات براي انتشار کتابم در باره نفوذ فراماسونري در دستگاه هاي بريتانياي کبير  روزي شخصي با من تماس گرفت و گفت از ماسونهاي عالي رتبه لندن است و مي خواهد به من اطلاعات ارزشمندي در باره فراماسونري بدهد ، وقتي با وي قرار گذاشتم به من گفت در شبکه فراماسونري اگر شخصي بخواهد از مرتبه 22 به مرتبه 23 ارتقا يابد مي بايست بر روي صليب به نشانه تمسخر آيين حضرت مسيح (ع) مدفوع بکند.

 در ابتدا براي به دست آوردن چنين سوژه اي خيلي خوشحال شدم ولي  پس از انجام تحقيقات بيشتر متوجه شدم اين مسئله کذب محض است و مي خواهند مرا با داده هاي غلط گمراه نمايند .(گفتني است کتاب برادري نوشته استفان نايت به طور وسيع توسط دولت انگليس از بازار جمع آوري گشت و او 18 ماه پس از چاپ کتابش در سن 33 سالگي کشته شد).

 3 – قدرت پوشالي فراماسونها:

بهترين عبارت قرآني  که حقير براي فراماسونري يافتم “شياطين من الانس”و يا “حزب شيطان” بود که به بهترين وجه گوياي ظاهر و باطن اين جريان است وهمچنين همه ميدانيم که: ” ان کيد الشيطان کان ضعيفا (براستي که مکر شيطان ضعيف است)” .

اصولا ماهيت شيطان بزرگنماي خود است در حالي که تماميتش پوچ و حربه هايش کم دوام و زود گذر است و اينگونه است که ياران و اصحاب او در بين انسانها يعني شبکه فراماسونري نيز  از همين الگو استفاده مي کند .

شايد براي نمونه عجيب جلوه کند که دستگاه فراماسونري با وجود موقعيت ممتاز کوير سمنان براي حمله به ايران و آزاد سازي گروگانهاي امريکايي  به کوير طبس حمله مي کند ، تا به قولي نماد گرايي شيطاني اش را نيز عملي کند (قرار گرفتن کوير طبس در مدار 33 درجه ) گفتني است عدد 33 از نمادهاي اصلي فراماسونري مي باشد.

 اما از هردوي اينها مهمتر آن است که نيروه هاي امريکايي  چه در کوير سمنان بنشينند و چه در طبس و چه در هر جاي ديگر اين کشور مي بايست به اذن الهي با تمام تجهيزاتشان به درک واصل گردند و اين قدرت محض است که فقط از آن الله است نه شيطان وپيروانش.

از اينها که بگذريم بررسي روند شکل گيري و رفتاري اين جريان اينگونه مي نمايد که فراماسونري هميشه سعي در اين داشته تا خود را بسيار بزرگتر از آن که هست جلوه دهد براي نمونه شما مي بينيد اين جريان بزرگترين اتفاقات دنيا را که ربطي به آنها نداشته را با ساخت و پرداخت افسانه هاي شگفت انگيز و استفاده از چند نماد ماسوني به خود ارجاع مي دهد تا با ايجاد رعب و وحشت و احساس سر در گمي  در مردم به حيات کثيف و شيطاني خود ادامه دهد.

براي نمونه اخيرا خبري در رسانه ها منعکس گشت مبني بر اين که پس از بررسي جمجمه هيتلر مشخص گشته است که آن جمجمه متعلق به يک زن بوده و هرگز هيتلر خود کشي نکرده است و يا اين خبر که صدام فرزند نامشروع هيتلر بوده است که نيروهاي امنيتي آلمان معشوقه هيتلر را براي مسکوت ماندن اين ماجرا به عراق منتقل کرده اند و او در آن کشور وضع حمل نموده و صدام در تکريت عراق مي آيد  و جريان فراماسونري او را به قدرت مي رساند و جالبتر اينکه حالا که قرار است صدام را سرگون کنند اعلام مي کنند که او را پس از سي و سومين سال حکومتش حذف کرده اند  تا بگويند ما پشت سر تمامي اين اتفاقات هستيم  جالب اينجاست چون هيچ شخصي باور نمي کند کسي جرات داشته باشد چنين دروغ بزرگي(حکومت 33 ساله صدام) بگويد لذا آنرا باور مي کند ، اما اين در حالي است که اگر اعدام صدام در سال 2006 را از سال به حکومت رسيدنش يعني1979 کم کنيم عدد حاصل 27 است نه 33 ،  گويا آنها هم فهميده اند که متاسفانه محققين ما بيشتر ترجمه مي کنند تا تحليل .

با اينکه اين موارد بيشتر شبيه به يک شوخي به نظر مي رسد تا يک حقيقت تاريخي ، اما اين جريان با يک نماد گرايي ساده (33 سال حکومت صدام و استفاده از نماد صليب شکسته هيتلر ) سعي در ايجاد ارتباط بين اين دو مسئله ناچسب مي کند چه بسا چند سال ديگر هم بگويند بررسي استخوانهاي صدام نشان داده که آنها متعلق به يک پير زن است.کما اينکه CNNاعلام کرد آنکه اعدام شد بدل سوم صدام به نام « ميكائيل رمضان»  بود و صدام هنوز زنده است.

بي شک جريان شيطاني فراماسونري در هيچ جاي تاريخ آنچنان که از پيروزي انقلاب اسلامي  ايران ضربه خورد مورد ديگري را به خاطر ندارد ، ليکن همين ها با گنجاندن و بوجود آوردن چند نشانه و نماد ماسوني در چند سال اخير فردا خواهند گفت انقلاب ايران هم ماسوني بوده است و آنها امام خميني (ره) را به حکومت رسانده اند !!! و اين نماد ها نيز گواه صحت اين مطلب است.( به زودي در اين زمينه افشا گري هاي قابل توجهي خواهم نمود).

در جريان جنگ اخير اسرائيل با لبنان (جنگ تموز) که به شکست مفتضحانه اسرائيلي ها انجاميد  و دوست و دشمن بر اين مسئله صحه گذاشتند هنگامي که جنگ در روز سي و دوم تمام شد آن را يک روز ديگر ادامه دادند تا  شايد مثلا فردا بگويند حزب الله لبنان از شاخه هاي فراماسونري است و جنگشان به قولي دعواي زرگري بوده است و گواهش  اينکه جنگ 33 روز به طول انجاميد و احترام نظامي نيروهاي حزب الله شبيه سربازان نازي هيتلر است.

جان کلام اينکه  رديابي يک جريان مخفي آن هم در اين آشفته بازار و آميختگي  اطلاعات راست و دروغ بسيار سخت است.

 4 – بازي با نماد ها :

استفاده بيش از حد و ديوانه وار از نماد ها و نشانه ها در اين جريان علاوه بر آشکار ساختن عقبه کاباليستي و پاگانيستي فراماسونري با مصر باستان وساير ايدئولوژي هاي الحادي ،  پرده از نقشه اي شوم بر مي دارد و آن مصادره بي شرمانه نشانه هاي  ملي و باستاني اقوام و تمدنهاي کهن به دو منظور است:

نخست ساخت پيشينه تاريخي مجعول و دروغين  براي خود و ديگري اعلام  حضور گسترده در سرتاسر جهان .

براي نمونه اينها از ستاره 5 پر(پنتا گرام) گرفته تا 9 پر را نماد خود و يا شاخه اي از فرقه هاي خود مي دانند در حالي که اين نمادها سالها پيش تر از آنکه نطفه نحس فراماسونري درسال1717 در  انگليس بسته شود وجود داشته اند.

لذا نکوست تا عزيزان به قول معروف هر گردي را گردو ندانند واز طرفي ديگر  اجازه تصرف اين نمادها را ندهند امروز شما اگر از ستاره 5 پر استفاده کنيد شيطان پرست و اگر ستاره 6 پر را ترسيم کنيد صهيونيست خواهيد بود ، ستاره 7 پر نماد کاباليستها و يهوديان ، ستاره 8 پر نماد شواليه هاي تمپلر و ستاره 9 پر نماد بهائيت است .

خوب حالا چه بايد کرد گويا بهتر است اصلا سراغ ستاره نرويم و يا اينکه اگر در مسجد جامع يزد نقش ستاره هاي شش پر را ديديم بگوييم صهيونيستها اين مسجد تاريخي  را بنا کرده اند در حالي که  ستاره شش پر براي اولين بار در قرن هفت توسط صهيونيستها استفاده شد که در همان زمان نيز به شدت مورد اعتراض ومخالفت جمعي از يهوديان قرار گرفت چرا که ايشان “منورا” شمعدان هفت شاخه را نماد خويش مي دانستند و جالبتر اينکه هزاران سال پيش از آنها ستاره شش پر را “يبوسي ها” در کنعان مورد استفاده قرار داده بودند.

البته ذکر موارد فوق به معناي اين نيست که آنها در فتنه هاي جهان نقش ندارند بلکه مراد اين است که اين جريان شيطاني حتي شکست هاي آشکار ش را نيز طرحي از نقشه بزرگ و مخفي خود بيان مي کند تا خود را مانند اربابشان ابليس شکست ناپذير و قدرتمند جلوه دهد در حالي که هرگز اينگونه نبوده و حد اقل همين بس که تا کنون موفق به حل مسئله شيعه نشده اند در حالي که در جلوي چشمانشان جنبش هاي اسلامي وعلي الخصوص شيعي در حال قدرت گرفتن هستند.

گواه اين ادعا همين که   فراماسونها قرار بود نظم نوين جهاني خود را  در سال 2007 تحقق بخشند ، ازهمين رو در سال 2006 جنگ با حزب الله لبنان را شروع کردند تا بلافاصله در عرض يک سال پرونده سوريه و ايران را نيز يکسره کرده و به عبارتي بهتر نظم يکپارچه ماسوني صهيونيستي خود را اعلام دارند اما در کمال تعجب و در مقابل چشمان از حدقه برآمده فراماسونها ارتش تا دندان مسلح اسرائيل با تمام عقبه لجستيکي جهاني خود از دوهزار رزمنده حزب الله شکست سختي خورد، تا بار ديگر يادآور پيروزي طالوت برجالوت و پيروزي مسلمانان در جنگ بدر و خندق با اتکا به خداوند متعال بر خيل عظيم مشرکان و کافران باشد.

حزب شيطان از اين گونه شکستها زياد به خاطر دارد ليکن سعي  بر اين دارد تا با سرپوش گذاشتن بر آنها و حتي در استراتژي بي شرمانه  يعني هم سو نشان دادن آنها با جريان صهيونيزم خود را بسيار بسيار بزرگتر از آن که هست جلوه دهد در حالي که هرگز و هرگز اينگونه نيست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سه × یک =