مدیریت به شیوه باستانی

2,940

مديريت در تاريخ پرفراز و نشيب حيات بشري در اغلب به سه دوره تكامل تقسيم مي‎شود:

1) عهد قديم (دوره باستان)

2) عصر قرون وسطي

3) دوره انقلاب صنعتي يا مقطع آگاهي اداري

عهد قديم

مديريت در عهد قديم به صورت آزمايش و خطا بوده است و هيچ شگرد خاصي جهت تبادل نظر افكار و تجارب نداشته است؛ بلكه به گونه‎ام خام و پرورش نايافته موجوديت داشته است.

پيش‎نوين‎گرايي از زمان حضرت آدم و حوا شروع مي‎شود. توليد مثل، آموزش تغذيه، بهداشت و حفظ آنها و حاكميت در آن دوره بيشتر سنتي بوده و تغيير در آن بسيار اندك روي مي‎داده است.

سومري‎ها

يكي از قديمي‎ترين نوشته‎هاي بشري در زمينه مديريت را مي‎توان در آثار سومريان يافت.

سومري‎ها در 5000 سال قبل از ميلاد از روشهاي مديريت براي اداره و كنترل منابع مالي استفاده مي‎كردند، و به ثبت و ضبط عملكرد مالي خود مي‎پرداختند.

بيشترين تأكيد در تمدن سومري‎ها بر اداره امور به وسيله كشيش‎ها و معابد و انجام امور كشاورزي استوار است. در انديشه رامسس سوم و سلاطين تولمي اشاراتي به مسايل مديريت شده است.

مصر باستان

مصريان نيز  تمدن عظيمي را رقم زدند. ساختمان اهرام، با توجه به ابزار و تكنولوژي زمان خود يكي از بهترين نشانه‎هاي توان مديريت و سازماندهي در 5000 سال پيش از ميلاد است.

چين باستان

بدين طريق چينيان در بيش از سه هزار سال قبل با برخي از مفاهيم مديريت نظير سازماندهي،‌ تشريح وظايف، همكاري، روشهاي ايجاد كارايي و كنترل آشنا بوده‎اند.

تخصص به وسيله چينيان باستاني مورد تأكيد قرار مي‎گرفت؛ بنابراين مشاغل جنبه ارثي داشت. چينيان براي اولين بار انتخاب افراد و نيروي انساني را به وسيله امتحانات در 120 سال قبل از ميلاد آغاز كرده‎اند. آموزش در اين  تمدن كهن بر محور انديشه‎هاي دو شخصيت بزرگ استوار بوده است: يكي لائوتسه[1] كه آموزش  و پرورش را ثمره انديشه و تعقل مي‎دانست و بر زندگي روحي و شيوه فكري مناسب تأكيد مي‎كرد،‌و ديگر كنفوسيوس[2] است كه ‌آموزش و پرورش را فرآيندي در جهت محافظت از جامعه و نهادهاي آن مي‎دانست.

يونان باستان

آنان بيش از ساير ملل انديشه خود را معطوف به مسايل مديريتي نمودند.

در يونان نيز مانند ساير تمدنهاي باستاني، مشاغل ارثي بوده و تخصص مورد توجه بسيار قرار مي‎گرفته است. پايه‎هاي اوليه برنامه درسي امروز را بايد در شيوه تعليم و تربيت يونان قديم جستجو كرد.

سقراط

در مورد سقراط غير از مكالمات او با شاگردش افلاطون، اطلاعات زيادي در دست نيست.

افلاطون

به نظر افلاطون كمال اجتماعي مردم در پناه دولت و جامعه مدني است و حكومت ويژه متفكران است. افلاطون در كتاب جمهوريت، جالب‎ترين توجيه نظري را از بحث تخصص و تقسيم كار ارائه داده است. به اعتقاد او وقتي شخصي يك كار مي‎كند، آسان‎تر و بهتر و دقيق‎تر آن را انجام مي‎دهد (صادق‎پور، 1374).

ارسطو

مطالب مرتبط
1 از 218

ارسطو سعادت انسان را در پناه زندگي اجتماعي مي‎داند. نظريات ارسطو ‎- شاگرد افلاطون‎- مكمل ديدگاه افلاطون نسبت به آموزش و پرورش است. ارسطو در كتابهاي هفتم و هشتم خود به نام سياست بر اين باور است كه آموزش و پرورش آزاد بايد به رشد فردي توجه كند و در اين مسير گام بردارد. پرورش افراد توانا با نهايت به پيشرفت جامعه‎اي پيشرفته و توانمندي كشور مي‎انجامد. از ديدگاه ارسطو سعادت خير اعلي است.

ايران باستان

براي ساختن كاخهايي همچون پرسپوليس و نظاير آن و احداث هزاران كيلومتر راه شوسه به منظور ايجاد ارتباط بين پايتخت و نقاط مهم مملكت براي لشكركشيها، نياز به وجود مهندسان،‌كارشناسان، راهدارها، متخصصان و كارگران ماهر و نيمه ماهر بوده است كه براي استخدام اين نيروي انساني و به كارگيري آنان و فراهم آوردن وسايل و امكانات، قطعاً سازمانهاي متعدد با وظايف مختلف وجود داشته است.

مديريت بعد از اسلام

در دين اسلام، قرآن كريم، مهم‎ترين و معتبرترين منبع اداره و رهبري امور است كه روشنگر خط‎مشي‎هاي تصميم‏گيري است. بعد از قرآن كريم، از منابع معتبر اسلامي براي درك شيوه اداره امور سازمانها، از عهدنامه‎اي كه حضرت علي(ع) براي مالك اشتر نخعي فرماندار مصر نوشته است، مي‎توان نام برد.

جمع‎بندي ويژگي‎هاي دوره پيش‎نوين‎گرايي

براساس آنچه گفته شد،‌ مديريت پديده نويني كه منشأ‌ و مبدأ پيدايش آن اروپا يا آمريكا باشد،‌نيست؛ بلكه پديده‎اي است كه جامعه بشري از ابتداي پيدايش با آن

روبه‎رو بوده و تمدنهاي گذشتته در تكوين آن نقش سازنده‎اي داشته‎اند.

از ويژگي‎هاي مديريت در گذشته، مي‎توان موارد زير را نام برد:

1- توجه به طبيعت و طبيعت‎گرايي

2- متكي بر فردگرايي

3- محوريت داشتن كشاورزي

4- قابل برگشت نبودن زمان

5- جهت‎گيري قبيله‎اي

6- بسته عمل كردن فرهنگ‎ها

7- حاكم بودن اشرافي‎گري

8- متكي بودن بر آموزش توسط خانواده

9- اعمال كردن تنبيهات سخت و جدي در آموزش

10- اتكا بر آزمايش و خطا در مديريت

11- نابرابري حقوق زن و مرد

12- مديريت نظامي

13- مديريت آتني (سقراط، ارسطو) كه باعث شد مدرنيسم روي آن استوار شود.

14- مديريت طبيعت گرايانه (زميني). نگاه به عقاب و حيوانات و آنچه خداوند در طبيعت ساخته است.

15- تجسم فضايي آنان ضعيف بود.

16- مديريت فئوداليه يا كشاورزي قبيله‎اي حاكم بود. بين فضا و زمان انفكاك وجود داشت.

17- جهت‎گيري بيشتر محلي بود.

18- فرهنگ‎ها بيشتر بسته عمل مي‎كردند و ريشه‎دار بودند.

19- غيرعلمي بودن مديريت (قورچيان، 1380).

[1] – Lao – Tse

[2] – Cobfucius

1 نظر
  1. علی می گوید

    ببخشید ولی وقتی نشه از این مطالب استفاده کرد به چه دردی میخوره ؟ چرا نمیشه کپی کرد ؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 × 2 =