هر فرد خلاقی تواناییها و ویژگیهای متفاوتی دارد. ویژگیهای متنوع افراد خلاق ممکن است در سنین پایین بروز کند و خلاق بودن به این معنی نیست که شخص تمام این ویژگیها و تواناییها را دارا باشد.
و از همه مهمتر این است که تواناییها و ویژگیهای خلاق را می توان فعال کرد و پرورش داد.
معلمان می توانند نقش به خصوصی را در این باره ایفا کنند و دانش آموزان را برای خوب نوشتن و خوب گوش دادن آماده سازند و از همان پایه اول دبستان از نظر روانی آنان را آماده سازند.
معلم قادر است دانش آموزان را با ایده های فراوان آشنا کند.
و در کلاس درس آنان را انعطاف پذیر بار بیاورد. ایده های آنان را گسترش بدهد و قدرت ابتکار را در آنان تقویت کند و آنان را آزاد بگذارد تا بتوانند از یک کلمه جمله مناسب بسازد. و با پرسش از دانش آموزان علاقه او را به موضوع های گوناگون تقویت کند.
یک روش دیگر آموزش برای نوشتن جمله:
با استفاده از سه کلمه بی ربط مانند:
موش – آبی – کلبه را به دانش آموز بدهد و از او بخواهد با استفاده از این سه کلمه و اضافه کردن چهارمین کلمه یک ارتباطی بین آنها به وجود بیاورد و یک جمله کامل بسازد.
آموزش برای مرتب کردن جملات در هم ریخته:
در دوره ابتدائی باید اطلاعات لازم را به دانش آموز داد سپس با استفاده از آن اطلاعات کودک یا دانش آموز می تواند بین آن کلمات نامرتب ارتباط برقرار کند و جمله را مرتب کند بنابراین نتیجه می گیریم که «اطلاعات ماده خام تولید خلاقیت در کودکان است.»
توسعه یک جو کلاسی که منجر به تفکر خلاق و انتقادی می شود با رفتار معلمین کاملاً رابطه دارد. معلمین باید اصول زیر را در کلاس درس مورد توجه قرار دهند.
1- گسترش آزادی روانی در کلاس.
2- توسعه ارتباطات عاطفی و عقلانی.
3- ایجاد جو همدلی و درک دیگران.
4- توجه به استقلال و فردیت دانش آموزان.
5- احترام به سوالات شاگردان و هدایت سوالات بی ربط به سوی موضوع اصلی برای نوشتن انشاء یا مطلب دانش آموزان باید به اطراف خود عمیق تر نگاه کند و تخیل بسیار رنگارنگ داشته باشد.
معلم انشاء باید در آغاز کار موضوع های بسیار ساده و آسان را برای دانش آموزان برگزیند و رفته رفته هر قدر دانش آموزان در کار نوشتن پیش می روند به اشکال و پیچیدگی موضوعها بیفزایند. مثلا توصیف یک خیابان و می توانند آنچه را که با چشم دیده است به خاطر بیاورد و روی کاغذ نقل کند و سعی کند از موضوعهای تکراری خودداری کنیم و نکات دستوری را رعایت کند انشایی خوب از آب در خواهد آمد.
با خواندن جملات زیبا هم می توان خلاقیت او را تقویت کرد
مثلاً:حسود از چاقی دیگران لاغر می شود.
بنابراین خلاقیت عمیق تر نگاه کردن و خارج شدن از پشت درهای بسته است و تخیل بسیار رنگارنگ و سیال است.
ما می دانیم که هدف از درس انشا در مدرسه تقویت مهارتهای زمانی، شنیداری، گوش دادنی و ارتقاء شخصیت دانش آموزان است که بتواند با نوشتن مطالب گوناگون با دیگران ارتباط برقرار کند و افکار خود را از طریق نشانه های نوشتاری انتقال دهد و برای رسیدن به این هدف باید ابتدا حروف الفباء و ترکیب صحیح آنها و نشانه ها و کلمه نویسی و حفظ املایی کلمات را بیاموزد.
در مرحله ی دوم :
فرد باید با خود، دیگران، خدا و طبیعت ارتباط برقرار کند و به پدیده ها نخست به طور کلی و سپس به صورت جزئی نگاه کند و درباره ی آنها با دیگران به بحث و گفتگو و پرسش و پاسخ بپردازد تا دو مهارت گوش دادن و صحبت کردن را در خود تقویت کند. در این راستا آموزگار می تواند بچه ها را به گردش علمی برده و از آنها بخواهد که هر چه را می بینند و یا می شنوند با دقت توجه کنند و آنرا توضیح و توصیف کنند و پس از بازگشت از گردش علمی به طور گروهی گزارشی از آن گردش تهیه کنند تا از این طریق هم مهارت زبانی و هم مهارت نوشتاری آنها تقویت شود.
روش دیگری که آموزگار می تواند استفاده کند این است که تصویر از اشیاء یا حیوانات به کلاس آورده و از شاگردان بخواهد که به بدیعه پردازی بپردازند و تمام احساسات و عواطف آنها را برانگیزد. همچنین اندامهای دیگر می تواند این باشد که محصلین به اجرای نمایش گروهی بپردازند و شاگردان دیگر با دقت و تمرکز به نمایش آنها نگاه کنند و در آخر نمایش، آموزگار از بچه ها می خواهد که داستان نمایش را بنویسند و نتیجه گیری کنند و یا می تواند از آنها بخواهد که بجای قهرمان داستان، قهرمان دیگری بسازد و قصه را آنطور که می خواهد به اتمام برساند. با این روش آموزگار هم باعث شکوفائی اعتماد به نفس در بچه ها می شود و هم باعث تعامل و ارتباط عاطفی بین آنها می شود و موجب تقویت حافظه در آنها.
در مرحله ی سوم:
محصل باید صامت خوانی را یاد بگیرد و بتواند جواب سوالات خود را از کتب مختلف بیابد و همچنین جزئی خوانی و دقیق خوانی را بیاموزد تا بتواند به نقد و بررسی مطالب بپردازد.
در این جا آموزگار می تواند از طریق اکتشافی، مسئله یا مشکلی را طرح کند و از دانش آموزان بخواهد با جمع آوری اطلاعات به یافتن راه حل بپردازد و از این طریق به خواندن کتب مختلف و عرضه آن به کلاس شود.
یکی دیگر از راه های استفاده از کتاب این است که از دانش آموزان بخواهیم که داستان کتاب فارسی خود را که بعد از هر چند درس آمده است را بخوانند و زیر جملات مهم آن خط بکشند و در ورقی بنویسند تا از این طریق راه خلاصه نویسی را یاد بگیرند و در آخر در یک خط هدف داستان را بیان کنند و بگویند که چه چیزی از این قصه یاد گرفته اند.
از روش دیگری که آموزگار می تواند در راستای انشانویسی استفاده کند بیان چندین کلمه (5 تا 10 کلمه) به صورت پراکنده که خود دانش آموزان می گویند و نوشتن آنها در تابلو توسط آموزگار است و آموزگار از دانش آموزان می خواهد که به صورت گروهی یک داستان طنز بنویسند و در آخر از هر گروه یک نماینده می آید و آنرا می خواند و خود بچه ها نظر می دهند که کدام داستان بهتر بوده است. با این روش هم آموزگار بچه ها را به تبادل افکار و نوشتن وا می دارد و هم باعث نشاط و سرور در کلاس می شود.