بررسی آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش ناسازگاری های اجتماعی و عواطفی نوآموزان

1,228

اهمیت تحقیق

امروزه در سراسر جهان بر اهمیت مهارت ما تأکید می شود وروزبه روز انجام تحقیقات وسیع گوناگون، اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر می گردد، به طوری که در سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی، تحت عنوان سال جهانی، (بهداشت روانی و اجتماعی) اعلام گردید.

سازمان مذکور در این سال شعار غفلت بس است، مرافیت کنیم، آموزش دهیم، را جهت آشکار تر ساختن اهمیت موضوع، مطرح نمود (سازمان بهداشت جهانی 2001) این امر نشان دهنده آن است که مهارتهای اجتماعی موضوعی است که باید در سطح جهان مورد توجه قرار گیرد.

یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است، شیوع روز افزون ابتلاء به انواع ناسازگاری های عاطفی و اجتماعی در سطح جهان و دیگر، اهمیت ضرورت پیشگیری است.

 حسینی معتقد است، آموزش، اساسی ترین روش پیشگیری از ناسازگاری هاست، از طرفی دیگر مهم ترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش مهارتها، دورۀ نوآموزی است(حسینی 1378).

 از بنرامه بهداشت روانی و اجتماعی این سازمان بنا نهاد، هدف اصلی این سازمان از طرح مهارت های اجتماعی این است که جوامع مختلف در سطح جهان نسبت به گسترش، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارت های اجتماعی اقدام نماید(ناستاسیا1998).

بنابراین با توجه به نفش مهارت های اجتماعی در زندگی، برنامه آموزش مهارت های اجتماعی، روش موثری در جهت رشد شخصیت سالم و انسانی اجتماعی است که از بروز ناسازگارهای روانی و عاطفی و اجتماعی در افراد جلوگیری به عمل می آورد و اگر هدف فوق تحقق یابد، بسیاری ازم شکلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود کاهش می یابند و نونهالان در آینده افرادی دارای قدرت ارتباطی قوی خواهند شد که می توانید بسیاری از ناسازگاری ها را از وجود خود دور کند.

ضرورت تحقیق:

روان شناسان در سال های اخیر، در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات اجتماعی و ناسازگاریهای اجتماعی و عاطفی به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش، عدم احساس کفایت و کنترل شخص جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسایل زندگی به شیوه مناسب، ریشه دارد که در حقیقت ناشی از کمبود مهارت های اجتماعی در میان افراد می باشد.

بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی، آماده سازی افراد، به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و کسب مهارت های اجتماعی ضروری به نظر می رسد. در همین راه روان شناسان با حمایت سازمان های ملی و بین المللی، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و نابهنجاری های اجتماعی و ناسازگاری عاطفی،آموزش مهارت های اجتماعی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند( طارمیان و همکاران 1378).

آنچه که امروز تحت عنوان مهارت های اجتماعی مشهور است، تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست، بلکه بسیاری از این مهارت ها در لابهلای تعالم الهی به خصوص در قرآن کریم و احادیث معصومین (ص) بیان شده است به طوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران، خودشناسی و توجه به ارزش که از فصول اساسی درس مهارت های اجتماعی است، به کرات در قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و حادیث منقول از سایر معصومین مورد تأکید قرارگرفته است.

دورۀ نوآموزی و نونهالی، دوره ای بحرانی است که تغییرات عمده و آگاهی های جدیدی در فرد به وجود می آید. چنین تغییراتی با عوامل استرس زا همراه است به همین دلیل بسیاریا ز بچه ها در یک دورۀ بحرانی به سر می برند.

با توجه به این مسال جهت پیشگیری از اختلالات روانی و یا تواوم سلامت روانی باید راهبردهای مقابله ای مؤثر که همان یادگیری مهارت های اجتماعی است یاد بگیرند( پیرسون و هامبورگ 1986 به نقل از کلینگمن، 1998).

با توجه به گسترش خدمات اجتماعی مبتنی بر مدرسه در کشورهای مختلف سازمان بهداشت جهانی» طرح تحقیقات مهارت های اجتماعی را به عنوان بخشی از پژوهش ما نشان می دهند که آموزش مهارت های اجتماعی به ارتقاء زندگی در افراد در ابعاد مختلف زندگی کمک می کند. سلامتی اجتماعی بخشی اصلی یک یک زندگی شاد و با طراوت است و مدارس و خانواده ها نقش مهمی در آگاه ساختی بچه ها پیرامون مسایل سلامتی و آموزش مهارت ها به آنان دارند.

امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجه با مسایل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر ساخته است.

پژوهش هایی بی شماری نشان میدهد که بسیاری از مشکلات روانی و عاطفی ریشه هایی روانی و اجتماعی دارند برای مثال پژوهش در زمینه اعتیاد سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مرتبط با سوء مصرف مواد عبارتند از، عزت نفس ضعیف، ناتوانی در بیان احساسات، فقدات مهارت های اجتماعی و ارتباطی و هم چنین مطالعات نشان داده اند که ارتقاء مهارت های اجتماعی و توانایی های روانی در بهبود زندگی بسیار مؤثر است. توانایی های اجتماعی عبارتند از: آن گروه توانایی که فرد را برای مقابله مؤثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می کند این توانایی ها که فرد را قادر می سازد تا در رابطه با سایر انسانها، جامعه، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کنند و سلامتی عاطفی خود را تأمین کنند (خانی، 1380).

بر اساس پژوهش های انجام شده عواملی نظیر، عزت نفس، مهارت های بین فردی برقراری ارتباط مطلوب، تعیین هدف، تصمیم گیری، حل مسأله، یقین و شناسایی ارزش های فردی در پیشگیری و یا کاهش ابتلاء نوآموزان به انواع ناهنجاری های رفتاری و اختلالات روانی و افزایش سطح سلامت روان و عاطفه آن و مهارت های اجتماعی آنان نقش مؤثری دارند.

بنابراین با توجه به اهمیت و ارزش مهارتهای اجتماعی با اهداف گوناگون پیشگیرانه و ارتقاء سطح سلامت عاطفی اجتماعی، فقدان این مهارت ها موجب می شود که فرد در برابر فشارها و استرس ها رفتارهای غیر مؤثر و ناسازگارانه روی آورد (طارمیان، 1378).

لذا با توجه به اهمیت مهارت اجتماعی در زندگی و نقشی که در کاهش ناسازگاری ها دارند در این تحقیق به بررسی این موضوع پرداخته ایم.

 بیان مسئله

سال های اولیه نوآموزی مرحله مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. در این دوره نیاز به تعامل هیجانی و عاطفی به خصوص تعادل بین عواطف و عقل درک ارزش وجود خویشتن، خودآگاهی، انتخاب هدف های واقعی زندگی، استقلال عاطفی از خانواده، حفظ تعادل روانی و عاطفی خویش در مقابل عوامل فشارهای محیطی، برقراری روابط سالم با دیگران، کسب مهارتهای اجتماعی لازم در دوست یابی شناخت زندگی سالم و موثر و چگونگی برخورداری از آن، ازمهم ترین نیازهای افراد می باشد. بنابراین کمک به افراد در رشد و گسترش مهارتهای مورد نیاز برایزندگی مؤثر، ایجاد با افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و حل آن هم چنین کمک به آنان در رشد و تکامل عواطف و مهارتهای اجتماعی لازم جهت سازگاری موافق، یا محیط اجتماعی و زندگی مؤثر در جامعه، ضروری به نظر می رسد ( شعاری نژاد 1377).

تغییرات ناگهانی و گسترده ای که در جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی زندگی ایجاد می شود. مرحله ای بحرانی را ایجاد می کند که طبعاً مشکلات و ناسازگاری هایی را به همراه خواهد داشت.

بنابراین با توجه به اهمیت دوران نوجوانی و کودکی و جوانی، شناخت اصول علمی این مرحله جهت پیشگیری از نابهنجاری ها و مشکلات ناشی از این بحران از طریق ارائه اطلاعات و آگاهی لازم به نوآموزان و کسب مهارت ها مورد نیاز جهت مقابله با مشکلات ناشی از این تغییرات توسط، آنان امری بسیار مهم و ضروری و حساس تلقی می شود.

یکی از برنامه های پیشگیرانه در این زمینه، که در سطح جهان مورد توجه است، آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی نوآموزان است. تأثیر این آموزش رد زمینه های گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است که به نتایج مثبتی نیز دست یافته اند از همین رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی میزان مهارت اجتماعی می پردازد تا بدین ترتیب گامی مؤثر در جهت تحقق اهداف پیشگرانه پیرامون دوره بسیار مهم و حساس نونهالی برداشته شود.

کاملاً واضح است که اگر اهداف فوق میسر شوند راهی روشن و هموار جهت انتقال از دوره نونهالی به نوجوانی و دوره جوانی به بزرگ سالی که مرحله شکوفایی توانایی ها، استعدادها و اندیشه های نو می باشد، فراهم می گردد.

این امر موجبات تکامل فردی و اجتماعی تک تک افراد جامعه را فراهم می سازد که در نهایت به پیشرفت جامعه در ابعاد گوناگون منتج شود.

ظرفیت روان شناختی یک اصطلاح کلیدی و مهم در بحث مهارت های اجتماعی است و به معنای توانایی فرد در مواجه شدن با انتظارات و دشواری های زندگی روزمره می باشد. بالا بردن ظرفیت روان شناختی، این امکان را به فرد خواهد داد که زندگی خود را در سطح مطلوب روانی حفظ کنند و این توانایی را به صورت رفتار سازگارانه موثر و مثبت متبلور سازد.

افزایش قدرت سازگاری افراد و توانایی های روانی و اجتماعی آنان امری ضروری و مهم در، برنامه های اصلاحی و آموزشگاهی کودکان و نوجوانان است که از طریق آموزش مهارت های اجتماعی موثر می گردد.

پس آموزش مهارت های اجتماعی یکی از عوامل گسترش سلامت اجتماعی و عاطفی است به طوریکه کسب چنین مهارت هایی منجر به تحولات فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خواهد شد. ( طارمیان و همکاران 1378).

اهداف تحقیق:

هدف کلی: بررسی آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش ناسازگاری های اجتماعی و عاطفی در میان نوآموزان

اهداف جزئی:

  • آیا آموزش مهارت های اجتماعی بر کم شدن ناسازگاری اجتماعی، عاطفی افراد تأثیر دارد؟
  • مهارت های اجتماعی چه مواردی را شامل می شود؟
  • آیا افزایش سن در افزایش میازن مهارت ها اجتماعی تأثیر دارد؟
  • خانواده تا چه میزان در افزایش و یا کاهش مهارت ها اثر می گذارد؟

تحقیقات پیشین داخلی و خارجی

  • تحقیقات پیشین داخلی

طی پژوهش که توسط خانم آقاجانی در سال 1381 با عنوان بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر روی سلامت روان در میان دانش آموزان دختر دبیرستانی انجام گرفته است که در بین 191 دانش آموز انجام گرفته که بعد از یک ماه بررسی و با استفاده از آزمون GH اطلاعات جمع آوری شده و در پایان پس از تجزیه و تحلیل داده ها به نتایج زیر دست یافت که:

آموزش مهارت های زندگی، سلامت روان آزمودنی ها را بهبود بخشیده اما مأثیر آموزش مهارت های زندگی بر منبع کنترل آموزدنی ها معنا دار نبوده است بین سلامت روانی و شیوه های مقابله ای و هم چنین بین منبع کنترل و شیوه های مقابله ای آنها ارتباط معناداری و مثبت وجود دارد.

بین سطح تحصیلات مادر، اشتغال مادر و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با سلامت روان و شیوه های مقابله ای آنها ارتباط معنا داری وجود دارد.

  • آقای شریفی در سال 1372 طی تحقیقی با عنوان ( بررسی آموزش مهارتها و حل مساله و فایده آن) به نتایج زیر رسید که:

آموزش مهارت های مساله می تواند در بهبودی یا کاهش میزان افسردگی نوجوانان و جوانان و علائم اختصاصی افسردگی آنان موثر باشد و موجب افزایش میزان کفایت شخصی آنها و توانایی ایشان در روابط بین فردی با همسالان گردد.

  • در تحقیق یا پیری در سال 1376، 206 نفر از دانش آموزان دختر و پسر که سابق اقدام به خودکشی داشتند به طور تصادفی انتخاب شدند به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.

بعد از12 جلسه اموزش مهارت حل مساله به گروه آزمایش این نتایج حاصل شد که آموزش مهارت های حل مساله می تواند درکاهش میزان ناامیدی و بهبودی مهارت های مقابله ای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی موثر باشد.

تحقیقات پیشین خارجی

  • شاپ و کوپلند در سال 1993 بر اساس تحقیقات که در زمینه مهارت های اجتماعی انجام دادن به این نتیجه رسیدند که : نوآموزان و افرادی که توانایی مهارت های اجتماعی بالاتری دارند، آسیب پذیری کمتری در مقابل فشار همسالان دارند، بنابراین آسیب پذیری در برابر فشار همسالان زمانی پایین تر است که توانایی و مهارت ارتباطی بالاتر است و منبع کنترل درونی تر و آگاهی بیشتر داشته باشند. (بیگی ، فیروز بخت، 1377).
  • شینکه و گیچرست در سال 1983 و بوتوین 1997 با مروری بر مطالعات پژوهش که تأثیر آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی را مورد ارزیابی قرار می دهند دریافتند که این گونه رویکردها می توانند میزان سیگار کشیده را از 5 تا 75 درصد کاهش دهند (0انصاری، 1374).
  • لانگ و شرر در سال 1984 با تحقیقاتی در زمینه آموزش مهارت های اجتماعی و زندگی دریافتند که: منبع کنترل مجرمانی که تحت اموزش مهارت های زندگی و بحث گروهی بودند به طور معناداری از منبع کنترل بیرونی به منبع کنترل درونی تغییر یافته اند ( کایش و همکاران، 2001).
  • تاکروپیچ در سال 1994 طی مطالعه ای آشکار کردند افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، اغلب نیازهای اجتماعی آنان تحقق یافته است و کمتر احساس استرس و ترس می کنند، همه این جنبه هایی که تجربه می کنند یک راه موثری باری حفظ تندرستی و سلامتی هستند (؟؟؟ ، هویر، 1998).
  • یول و ایوانز در سال 1998، نظرات نوجوانان استرالیایی را در مورد اهمیت مهارت های زندگی مورد بررسی قرار دادند.

آنان اهمیت مهارت ها را در زمینه گوناگون مانند، پیشرفت شغلی، آموزش، استقلال، روابط بین فردی، تسهیل تعاملات اجتماعی، گاهی در مورد مشاغل، تنظیم در آمد، مسئولیت پذیری فردی، برنامه ریری، تصمیم گیری آگاهی از علایق و نیازمندیها ونگرانی ها و مشغله های فکری و روحی و روانی موثری می دانند(کینگمن، 1998).

  • در مطالعه ای که توسط کلینگمن در سال 1998 انجام گرفت اهمیت مهارت های اجتماعی در زمینه برقراری ارتباط صمیمانه، مسایل تحصیلی و شغلی ورفتارهای خود تخریب، چاقی، زندگی اجتماعی و بهداشت، توسط جوانان دانش آموز اثر بخشی تلقی گردید در واقع موارد، نگرانی های آنان بود که امید داشتند از طریق آموزش مهارت های زندگی کمبودها و نقص ها جبران شوند و به پیشرفت نائل شوند (نجات، 1378).
  • یونگر و همکارانش در سال 1998 با انجام تحقیقات خود نشان دادند که مشخص کردند که:

سطوح بالاتر استرس و هیجان ناشی از نداشتن مهارت ارتباطی، با بیماریهای جسمانی، اختلالات افسردگی مزمن، خودکشی گرایی، اختلالات خوردن و سوء مصرف مواد مخدر، الکل و ناسازگاری و بی بندوباری ارتباط دارد. (میلانی فر،1374).

  • دیویس و کارترمن در سال 1997 پس از انجام تحقیقات و بررسی های خود به این نتیجه رسیدند که : کاهش قوای جسمانی و عزت نفس در ایجاد ارتباط با دیگران موجب افسردگی می شود.
  • بروکر تحقیقی را که منتج به یک طبقه بندی از مهارتهای زندگی مثبتی بر رشد انسان شده است را ایفا نموده است.

وی پس از مروری بر تئوری های رشدی مربوط به عوامل عاطفی، شناختی، اخلاقی، هوشی، جسمانی، روانی، جنسی، اجتماعی و شغلی به 305 نوع مهارت زندگی دست یافت و در نهایت به چهار طبقه ارزشمند از مهارتهای زندگی دست یافت که متناسب، با سنین مختلف می باشد و کاربردهای موثری در امر مشاوره دارد.

  • مهارتهای مربوط به ارتباط بین فردی، روابط انسانی
  • مهارتهای مربوط به حل مسأله ، تصمیم گیری
  • مهارتهای مربوط به سلامت جسمانی / حفظ سلامت
  • مهارتها مربوط به رشد هویت، هویت در زندگی

که این چهار طبقه با هم در ارتباطند و دارای ماهیتی پویا هستند.( گینتر، 1999).

  • بوتوین و همکارانش در طی سالهای (1980-1984) اثر بر آموزش مهارتهای اجتماعی بر مصرف الکل، سیگار، بررسی نموده ان. این برنامه آموزش مهارتهای ارتباطی، تصمیم گیری، کنترل اضطراب و استرس بود نتایج زیر نشان داد که:

آموزش مهارتها در کاهش مصرف سیگار، و مواد مخدر موثر بوده اند(گیتی 1369).

  • شورت وسیمونسون در سال 1986 دریافتند که:

بزهکاران داری پرخاشگری بالا کمتر قادر به درک دیدگاههای دیگران هستند تا آن هایی که دارای پرخاشگری پایین تری بودند و کمبود نداشتن مهارت زمینه برقراری روابط با دیگران در میان آنان به چشم می خورد (کازدا 1996).

  • آدامز و همکارانش در سال 1979 در مورد رشد احساس همدلی و شایستگی های ارتباط و ادراکی و شناختی در مورد نوجوان مطالعاتی انجام دادند که نتایج آن نشان داد که:

رشد همدلی با شایستگی ادراکی و شناختی در ارتباط است ( به نقل از گازدا 1996).

  • کیم در سال 1994 دریافت که آموزش مهارت های زندگی بر کودکان دارای توانایی های یادگیری موثر است ( طارمیان 1378).
  • شورتز نیر در سال 1991 در پژوهش خود به این نتیجه رسید که:

 مهارت حل مساله بین فردی، با روابط اجتماعی مثبت با همسالان ، امیدواری و همدلی رابطه مثبت دارد ( قائم آبای، خانی، 1377).

  • هرش و سیبل در سال 1967 پی بردند که :

افرادی که دارای کنترل بیرونی از نظر تسلط، جامعه پذیری، خردمندی، شکیبایی تندرستی و … برتر از افرادی دارای منبع کنترل بیرونی هستند هم چنین اشخاص درونی خود را بیش از بیرونی ها موفق، جسور مستقل ، توانمند و زیردست می دانند (قائمی، 1375).

  • در تحقیقی توسط تزرا در سال 1995 افزایش مهارتهای زندگی در پیش گیری از خودکشی موثر نشان داده شده است.

نظریه های مرتبط با موضوعدیدگاه رفتار گرایی

نظریه واتسون: رفتار و روابط عادی نمودار شخصیت انسان عادی و سالم است که موجب سازگاری او با محیط و در نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری می شود. (میلانی فر1373).

نظریه پی ف اسکینر

سکنیر معتقد است که سلامت روانی و عاطفی و انسان سالم معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است و چنین انسانی وقتی با مشکلی روبه رو می شود تا هنگامی که از طریق جامعه بهنجار تلقی وشد از طریق شیوه اصلاح رفتار برای بهبودی و بهنجار کردن رفتار خود و اطرافیان به طور متناوب سود می جوید.

خصوصیات انسان متعادل از نظر اسکیتر باید این باشد که از علم نه برای پیش بینی بلکه برای تسلط بر محیط خویش استفاده کند. در این معنا فرد متعادل کسی است که بتواتند برای انجام هر روش، بیشتر از اصول علمی استفاده کند و به نتایج سودمندی برسد( خدارحیمی، 1374).

  • دیدگاه روان تحلیلی

نظریه فروید

فروید معتقد است که شخص سالم و سازگار دو ویژگی دارد:

  • می تواند دوست بدارد و دوست داشته باشد
  • می خواهد و می تواند کار بکند

فروید انسان سازگار را فردی می داند که مراحل رشد روانی و جنسی را با موفقثیت پشت سر گذاشته باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد لازم ثبت نشده باشد ( شعار نژاد، 1371، ص 28).

مطالب مرتبط
1 از 218

– نظریه هورنای ( 1945)

هورنای ویژگی های انسان سازگار با جامعه را چنین توصیف می کند:

  • احساس امنیت
  • فاقد پرخاشگری و خود شیفتگی
  • به دلیل آگاهی از خود واقعی و استعداد بالقوه خویش تسلیم محضمحیط اجتماعی و فرهنگی نیست.
  • بلکه ابتکار و شخصیت خودش را عهده دار می شود.
  • خودشناسی و کوشش برای تحقق استعدادهای فطری و ذاتی خود دارد ( خدارحیمی، 1374).

 نظریه کارل یونگ

         فرآیندی که موجب یکپارچگی انسان می شود، مزیت یافتن خود با تفف خود است این فرآیند خودشدن فرآیندی طبیعی است این گرایش چنان نیرومند است که یونگ آن را غریزه نامیده است از طرف دیگر به نظر وی همه جنبه هیا شخصیت باید به یکپارچگی و هماهنگی دست یابند بطوری که همه انها بتوانند بیان شوند.

افراد سالم از شخصیتی برخودرارند که یونگ آن را شخصیت مشترک، خوانده است ( ایروانی، 1378).

نظریه آلفردآدلر

         به اعتقاد آدلر زندگی بودن نیست، بلکه شدن است. آدلر به انتخاب ، مسئولیت و معناداری مفاهیم و واژه ها در شیوه و نحوه زندگی اعتقاد دارد و شیوه زندگی افراد را متفاوت می داند.

وی محرک اصلی رفتار بشر را هدفها و انتظار آنها از آینده می داند. فردی که دارای قدرت ارتباطی است از مفاهیم و اهداف خویش به خوبی آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر حیله و نیرنگ نیست. چنین فردی به واسطه ارتباطی با همه میتواند برقرار کند، جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد و در روابط خانوادگی خود صمیمی و مطلوب است و جایگاه خود را در خانواده و گروههای اجتماعی به درستی تشخیص می دهد ( حسینی، 1360).

نظریه اریکسون

         هویت نشانه، نشاط روحی و روانی و سلامت روانی است و سلامت روانی نتیجه عملکرد قدرتمند «حسن» می داند اریکسون عقیده دارد که:

         احساس هویت از مراحل حس اعتماد، خود مختاری، ابتکار و اشتغال به کارهای سودمند میگ ذرد و این احساس سرمایه ای داخلی است که بعد از طی موفقیت آمیز تمام مراحل ایجاد میگ ردد و یا همانند سازی موفقیت امیزی که به تنظیم محرکها و غرایز اصلی فرد با توجه به فرصتها و امکانات او منجر می شود ارتباط دارد (شاملو، 1363).

نظریه مازشیا (1989)

         مازشیا معتقد است که بین هویت و سلامت روانی و مهارت اجتماعی ارتباط وجود دارد.

         وی مطرح می کند که پایگاه هویت فوق، سالم ترین پایگاه است چون توانایی شخصی خوبی برای سازگاری با محیط دارد (ادبی 1379).

نظریه هوگان( 1976)

هوگان شش معیار برای انسانی که داری مهارت ارتباطی است توصیف می کند:

  • رشد خویشتن
  • هدفمندی
  • مبادله و تعامل با دیگری
  • احساس هم دردی
  • امنیت عاطفی
  • بینش نسبت به خویشتن و هدفمندی که یک فرد نمی تواند تمام ویژگی ها را بدست آورد اما این ویژگی ها روی هم رفته نشانه هایی برای تعامل با دیگران است.0اوردی، 1380).

دیدگاه انسان گرایی:

نظریه ابراهام مازلو:

          برای داشتن سازگاری اجتماعی باید تا اندازه ای انعطاف پذیربود، با واقعیت آن قدر فاصله گرفت که بتوان بشریت خود مختاری را بدست آورد که به معنی بی علاقگی یا طرد نیست بلکه شبیه تحلیل کسب آگاهی و قبول مسئولیت های ذهنی فرد است و برایت حقق عزت نفس و خودشکوفایی معیارهای ادراک خوب از واقعیت و پیشرفت در قبول خود و دیگران پیشرفت در داشتن اراده، پیشرفت در موضوعات اساسی، آزاد بودن و شوق زندگی بهبود در روابط با دیگران، رشد خلاقیت را بیان می کند.

نظریه کارل راجرز

شیوه های خاصی که موجب تکامل و گسترش ارتباطات فرد می شود به میزان محبتی بستگی د ارد که فرد در شیرخوارگی دریافت کرده است، ارضای توجه مثبت غیر مشروط و دریافت غیر مشروط محبت و تأیید دیگران برای رشد و تکامل مهارت ارتباطی انسان با اهمیت است. این افراد فاقد نقاب و ماسک هستند و با خودشان روراست هستند چنین افرادی آمادگی تجربه را دارند و لذا بسته نیستند و به عقیده وی اساسی ترین خصوصیات شخصیت سالم، زندگی هستی وار است یعنی آمادگی است در هر تجربه ساختاری را می یابد و بر اساس مقتضیات، تجربه لحظۀ بعدی به سادگی دگرگون می شود و به ارگانیسم خویش اعتماد می کند ( خدا رحیمی 1373 و ایروانی 1378).

  • دیدگاه هستی گرایی
  • نظریه فرانکل

فرانکل بر مهارت ها اجتماعی تأکید می کند وی معتقد است که هیچ کس و هیج چیز به زندگی انسان معنا نمی دهد مگر خودش: انسان باید با احساس مسئولیت آزادانه با شرایط هستی و زندگی روبه رو شود و معنایی در آن بیابد. ماهیت وجودی انسان از سه عنصر معنویت، آزادی و مسئولیت تشکیل شده است که سلامت روان مستلزم تجربه شخصی این سه عامل است.

به عقیده فرانکل انسان اجتماعی آزادی انتخاب دارد، مسئولیت هدایت زندگی و سرنوشت خویش را می پذیرد معنای مناسبی از زندگی به دست آورده، بر زندگی خویش تسلط دارد، معلول نیروهای خارجی نیست.

به عقیده فرانکل انسان که واجد این صفات و خصوصیات باشد انسان فرا رونده از خود نام دارد ( ایروانی، 1378).

دیدگاه بوم شناختی

نظریه ویلیام کلاسر

 از نظر ویلیان انسان اجتماعی کسی است که واقعیت را انکار نکند و درد و رنج موقعیت ها را با انکار دیگران نادیده نگیرد. بلکه با موقعیت ها به صورت واقع گرایانه روبه رو شود، هویت موفق داشته باشد، یعنی عشق و محبت بورزد و هم محبت و عشق را دریافت کند ، احساس ارزشمنی کند و هم دیگران این احساس در او را تأیید کنند. مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و منطقی تر و منطبق تر با واقعیت های زندگی باشد. ( خدا رحیمی، ایروانی، 1378).

نظریه یونسیون (1969)

سلامت عاطفی عبارت است از این که فرد چه احساس نسبت به خود، دنیای اطراف خود، محل زندگی و اظرافیان خود دارد. مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با مردم به شناخت از خود و موقعیت مکانی و مزانی خویشتن بستگی دارد( انصاری 1374).

نظریه گینزبرگ

گینزبگر معتقد است که:

تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم عشق، کار و تفریح است 0 انصاری، 13749.

نظریه کارل منجر

 کارل منجر مهارت اجتماعی را در سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان مید اند به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود(انصاری، 1374).

نظریه پرلز:

 پرلز معتقد است افرادی که دارای مهارت اجتماعی هستند با واقعیت های خود و عالم بیرون کاملاً در ارتباطند.

چنین اشخاصی در نتیجه شناخت کامل خود به جای این که در پی تصویری آرمانی از خویشتن باشند می توانند خود راستین را اعتلا بخشند (خوشدل 1369).

نظریه آلبرت السین

البرت اسین معیارهای سلامتی عاطفی و روانی را:

 نفع شخصی، رغبت اجتماعی، انعطاف پذیری، خطر نمودنف تعجل؛ پذیرش عدم اطمینان، تعهد و تعلق نسبت به چیزی خارج از وجود خود، تفکر علمی، پذیرش خود و لذت گرایی بلند پایا مید اند ( خدارحیمی ، 1374).

دیدگاه بوم شناختی

این دیدگاه به مطالعه محیط های زندگی موجودات زنده و مطالعه روابط بین موجودات با یکدیگر و محیط می پردازدف معتقد است که عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل سرو صدا، آلودگی هواف افزایش جمعیت می تواند بهداشت روانی فرد را به خطر اندازد و سبب بروزناهنجاری و ناسازگاری شود (خوابی نژاد 1362).

نظریه وایت

وایت معتقد است که افرادی که دارای مهارت اجتماعی هستند چندین ویژگی دارند:

  • پذیرش خود و دوست داشتن خویشتن
  • برقراری روابط با دیگران
  • مقابله با نیازهای زندگی
  • بروز مناسب هیجانات

نظریه بروکز

          مهارت های اجتماعی رفتاریهای آموخته شده و اکتسابی هستند که برای زندگی اثر بخش که شامل آگاهی و ایجاد شرایط لازم جهت رسیدن و رشد چنین رفتارهایی می باشد ضروری هستند ( بروکز، به نقل از کینز1999).

نظریه فروید

 مهارت های اجتماعی همه ما را قادر می سازد یک دوست داشته باشیم و بتوانیم کار سازنده ای انجام دهیم، عبور موفقیت امیز از مسیر زندگی در چهار زمینه مهم خانوادگی ، تحصیلی، اجتماعی، شغلی نیازمند به مهارت و کارایی و مهارت های اجتماعی است ( گینز؛ 1999).

نظریه بوتوین و کانتور 2000)

 اجزاء مهارت های زندگی شامل مهارت های خود مدیریتی و مهارت های اجتماعی می باشد. مهارت اجتماعی نیز بخشی ازدیگر مهارت های زندگی است که شامل برقراری ارتباط اجتماعی، مهارت های جرأت مندی کلامی و غیر کلامی، احترام گذاشتن و افزایش شایستگی اجتماعی دانش اموزان و نوآموزان (موت، اهمیت و دارستکی 1999).

نظریه می پروخارل 1998)

تلاش های پیشگیرانه با توجه بهاین مطالب برای نوجوانان از جمله آموزش مهارت های زندگی، در جهت افزایش توانایی آنها جهت پاسخگویی به نیازهای رشدی از طریق فراهم ساختن فرصت های برای کسب مهارت، رشد فردی و پذیرش مسئولیت فردی میباشد (نجات 1378).

نظریه برن(1982)

 مهارت های اجتماعی درزمینه هایی مانند برقراری ارتباط صمیمانه و مسائل تحصیلی و شغلی، رفتارهای مطلوب و روابط مناسب بسیار با اهمیت است. و مهارت ها نقش اساسی و مهمی در رشد افراد به عهده دارند.

نظریه ریکاج 1996)

ریکساج برنامه آموزش مهارت های زندگی را شامل بحث های گروهی می داند که یک موقعیت مناسب را در جهت کسب مهارت های ارتباطی و تعامل با دیگران فراهم می نماید. آموزش مهارت های زندگی با آموزش بهداشت مبتنی بر مهارت های مربوط به رشد تواناییهایی است که نسل جوان را برای برخورد موثربا نیازها و چالش های زندی روزمره به ویژه درزمینه بهداشتی و عاطفی و اجتماعی توانمند می سازد. ( شاملو، 1378).

نظریه کایش، 2001)

کایش مهارت های زندگی را مهارت های لازم برای ارتباط موثر می داند چرا که این مهارت ها منجر به برقراری روابط صمیمانه و تسهیل در ایجاد روابط بین گروههای کوچک و بزرگ، عضویت و شرکت در جامعه و صمیمیت بین فردی می شود( کایش وهمکاران، 2001).

نظریه اردن و گازدا

 اردن و گازدا مهارت اجتماعی را زیر مجموعه مهارت های زندگی می دانند که شامل عملکردهای فردی می باشد که از دو بخش دورن فردیو  بیرون فردی ازماهیت انسان تشکیل شده است. از جمله مهارت های اجتماعی مهارت جرأت ورزیدن و حل مساله می باشد.

مهارتهای اجتماعی را بر حسب اصطلاحات رفتاری قابل مشاهده مانند تماس چشمی و ارتباط کلامی و غیر کلامی مطرح می کنند.

نظریه گازدا

مهارت اجتماعی جنبه ای است که شامل عملکرد بین فردی موثر می باشد به طوریکه چهار بعد زندگی می باشند و این چهار بعد می تواند، در سراسر عمر یا زندگی کاربرد داشته باشد.

نظریه میهلسون و مانارتیو 1986

مهارت های اجتماعی عمدتاً از طریق یادگیری به دست می آیند، مانند: مشاهده الگوبرداری مرور ذهنی، فیزیک

مهارت های اجتماعی شامل رفتارهای کلامی و غیر کلامی ویژه می باشد. مهارت های اجتماعی، پاسخ های مناسب مقتضی و موثر است.

منابع و مأخذ

  • طارمیان، فرهاد: ماهجویی، ماهیار، فتحی، طاهر، مهارت های زندگی ، چاپ دوم تهران انتشارات بر کبت
  • حسنی، مفاهیم و اهداف بهداشت روانی، فصلنامه علمی و پژوهشی اصول بهداشت روانی، سال اول شماره اول 1378
  • هنورن، رابرت اولی، جان، بیرل، روانا، برنامه بهداشت مدارس، روان- ترجمه
  • نوری قائم ابادی، ربابه، طهماسبی، محمد خانی، پروانه، 1377، تهران سازمان بهزیستی کشور
  • شعاری نژاد، فرهنگ علوم رفتاری، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1375
  • حارمی، ادن، ساکدرکریس، دیکسون، دیوید، مهارت های ارتباطی در ارتباطات میان فردی، ترجمه بیگی، خشایار- فیروز بخت، مهرداد 1377 ، چاپ اول، تهران انتشارات رشد
  • میلانی فر، بهروز، 1374، بهداشت روان، چاپ چهارم، تهران، نشر قومی
  • نجات حمیده، ایروانی، محمد، 1378، مفهوم سلامت روان در مکاتب روان شناسی فصلنامه علمی پژوهشی ، اصول بهداشت روانی،سال اول
  • شولنز،دوان، روان شناسی کمال، ترجمه ؟؟؟ گیتی، 69 ، تهران ، خدا رحیمی، سیامک، مفهوم سلامت روان شناختی، چاپ اول، مشهد انتشارات جاودان
  • کریمی- یوسف، روان شناسی اجتماعی، تهران، انتشارات پیام نور، 1370

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شش + یازده =