1- آشنايي مقدماتي با استانداردهاي مديريت پروژه و استاندارد PMBOK2000
2- تعريف پروژه/ مديريت پروژه/ برنامهريزي و كنترل پروژه
3- چارچوب دانش مديريت پروژه/ انواع مديريت پروژه/ فرهنگ مديريت پروژه
4- مراحل و چرخه حيات پروژه
5- سيستمها/ فرهنگ و انواع ساختار سازماني
تعاريف:
- استاندارد:
مدرك شناحته شده توسط مؤسسهاي شناخته شده براي استفاده مكرر و عمومي از راهنما و مشخصات يك محصول و قوانين مندرج در آن مدرك ( مقبوليت عامه)
– قانون:
مدارك تأييد شدهاي حاوي مشخصات محصول، فرآيند يا خدمتي همراه با قيود اجرائي و اداري لازم (تبديليافته استاندارد)
– استانداردهاي مديريت پروژه:
British Standard- 6079, ISO 10006- 10007, APMI 2000, PMBOK 2000
– پروژه:
مجموعه تلاشهاي موقتي براي تحقق يك تعهد و تقبل ايجاد يك محصول و ارائه خدمات مشخص
– مشخصات اصلي پروژه:
يكتائي بودن، موقتي بودن، تفصيل فزاينده
– مديريت پروژه:
بكارگيري دانش، مهارتها، ابزار و تكنيكهاي لازم در اداره جريان فعاليتها به منظور رفع نيازهاي پروژه از طريق فرآيندهاي آغازين، برنامهريزي، اجرائي كنترلي و اختتامي است.
امروزه فعاليتهاي عمده و اصلي غالباٌ توسط سازمانها و مؤسسات در دو قالب ” عمليات دورهاي و مداوم” و ” پروژه” اجرا ميشوند. اين دو قالب داراي مشخصات مشتركي هستند كه برخي از مهمترين آنها عبارتند از:
- فعاليتهاي عمده و اصلي آنها توسط نيروهاي متخصص اجرا ميشوند
- انجام فعاليتهاي عمده با محدوديت استفاده از منابع كاري همراه است.
- فعاليتهاي عمده و اصلي ابتدا برنامهريزي ميشوند، سپس به اجرا گذاشته شده و تا پايان كار به صورت مداوم كنترل ميگردند.
اختلاف عمده و اساس بين دو رويكرد فوق اين است كه عمليات، مداوم و مستمر هستند درحاليكه پروژهها موقتي و منحصر بفرد ميباشند. اصطلاح ” موقتي ” بدين معني است كه پروژهها در زمانهاي معين شروع و خاتمه مييابند و اصطلاح” مشخص ” نيز به مفهوم اين است كه خدمت يا محصول موردنظر كاملاٌ تعريف شده و روشن بوده و از نتايج حاصل از اجراي پروژههاي ديگر متمايز ميگردند.
مشخصه ” موقتي” بودن در پروژهها:
هر پروژه در زمان مشخصي آغاز و خانمه مييابد. پروژه زماني خاتمه مييابد كه به اهداف ( از پيش تعيينشده) نائل شده باشد و يا هنگاميكه مشخص شود اهداف پروژه قابل حصول نبوده و ميبايستي پروژه خاتمه يابد. اجراي موقتي پروژهها، نه تنها لزوماٌ به معني دورة كوتاه انجام آنها نيست بلكه بسياري از پروژهها در طي سالهاي طولاني به نتيجه ميرسد، اما به هر حال زمان اجراي هيچ پروژهاي نامحدود نبوده و اجمالاٌپروژه يك تلاش مداوم نيست. محصولات و خدمات منتج از اجراي پروژهها برخلاف دورة اجراي آنها عموماٌ موقتي نيستند.
يك مسئله ديگر درخصوص موقتي بودن پروژهها ميزان حصول به نتايج ( و اهداف از قبل) پيشبيني شده آنها در موعد مشخص شده است. اين موضوع بطور دائم توجه مسئولين پروژه را به خود مشغول ميدارد و آنان هميشه در تكاپوي پاسخ به اين سؤال هستند كه آيا ميتوانند پروژه را مطابق اهداف از پيش تعيينشده به اتمام برسانند؟ درحاليكه” اهداف عمليات دورهاي” مطابق با آخرين شرايط و مستمراٌ به روزآوري شده و سپس به اجرا در ميآيند.
مشخصه ” يكتائي” نتايج پروژهها:
اجراي پروژهها انجام آن مجموعه فعاليتهاي منحصر بفردي است كه پيش از اين انجام نشدهاند و اين نشانه يكتائي آنها است. پروژه تهيه و توليد يك محصول يا ارائه خدمات، اگرچه ممكن است در يك گروه مشخص ( مانند طراحي نرمافزار) قرار گيرد، اما يكتا و منحصر بفرد است. پروژهها با متوليان، طراحان، موقعيت هاي زماني، مكاني، مجريان و ساير مشخصههاي گوناگون و متفاوت از يكديگر اجرا مي شوند لذا حتي وجوه اشتراك پروژهها از برخي جهات و يا حتي همه موارد برشمرده شده نيز نميتواند يكتائي آنها را منتفي نمايد.
مشخصه تفصيل فزاينده:
محصول يا نتايج پروژهها يكتا و منحصر به هر يك از آنها بوده و مشخصههاي اين نتابج منحصر به فرد ميبايستي از ابتدا تا انتها بطور فزاينده بسط داده شود.
مفهوم ” فزاينده” روند صعودي مستمر و بدون بازگشت و ” تفصيل” نيز بسط توسعه يافته براي تكميل تبيين ميباشد.
تفصيل فزاينده مشخصههاي محصول پروژه ميبايستي حتيالامكان از همان ابتداي پروژه آغاز و به تدريج همزمان با تكميل گروه مديريت پروژه دقيق و كامل گردد. تفصيل فزاينده مشخصههاي محصول پروژه ميبايستي بدقت با تعريف محدوده پروژه ( مجموعه كارهايي كه مي بايستي براي نيل به اهداف پروژه انچام پذيرند) هماهنگ و متناسب باشد و همچنين تفصيل فزاينده مشخصههاي محصول پروژه نميبايستي موجب تغيير در تعريف محدوده مصوب پروژه گردد.
به عنوان نمونه در پروژه احداث يك كارخانه پتروشيمي ابتدا مشخصههاي فرآيند كارخانه تبيين، آنگاه واحدهاي اصلي فرآيندي با توجه به اين مشخصهها طراحي ميگردد. سپس اين اطلاعات مبنا و معيار مناسبي براي انجام مهندسي پروژه اعم از طراحي مفهومي، پايه و تفصيلي جانمائي كل كارخانه (Detail plant layout) و همچنين طراحي مشخصههاي فرآيندي و مكانيكي هر يك از دستگاهها و تجهيزات در واحدهاي فرآيندي و سرويسهاي جانبي كارخانه ميباشد.
نتايج طراحي نقشهها و تهيه مدارك مهندسي، به مرور و بطور فزاينده تهيه و توليد نقشهها و مدارك خريد، ساخت و نصب (مانند نقشههاي ايزومتريك) را بدنبال خواهد داشت. ( هنگام عمليات اجرائي تقسير و تطبيق بين برنامه كاري و شرايط كاري بسيار ضروري و مبتني بر اخذ تأييدات لازم ميباشد) اين تفصيل فزاينده مشخصهها در نهايت منجر به توليد نقشههاي عين ساخت ميگردد.
– دامنه عملياتي پروژهها و اعمال مديريت بر آنها طيفي گستردهتر از محدوده خود آنها را دربرميگيرد. گروه مديريت پروژه ميبايستي از اين محدوده گسترده بخوبي مطلع بوده و فعاليتهاي پروژه را از جهات گوناگون و بطور مستمر مديريت نمايد. البته اين همه امري لازم براي موفقيت در كار بوده وليكن كافي نيست.
– چهار عامل مؤثر ( طبيعت، كار، سرمايه و مديريت) بسيار مهم هستند. از چهار عامل مذكور سه عامل اوليه در اكثر جوامع وجود دارد. ليكن ضرورتاٌ توفيق صنعتي، اقتصادي و فرهنگي را به همراه ندارد اما زماني كه اين سه عامل اوليه در اختيار مدير لايق و توانا قرار گيرد موفقيت و پيروزي را از آن جامعه يا سازمان خود كرده است
منابع و مأخذ:
1 – بي.جي. ديل وجي. جي. پلانك، هزينه يابي كيفيت ترجم
ه فرانك جواهرنشان و محمد آهويي، تهران، سازمان مديريت صنعتي، 1381.
2 – سيدحسيني، سيدمحمد، برنامه ريزي نگهداري و سيستم كنتـــرل موجودي، فرايندها و مدلهاي پيش بيني، تهران، نشر هواي تازه،1380.