سفال

1,807

مقدمه:

زماني كه بشر به استفاده از ظروف سفالين پرداخت، دست ساخته هايش بسيار ابتدائي و عاري از هر گونه تزئين يا پوشش لعاب بود، ولي بتدريج كه ذوق و سليقه و حسن زيبائي شناسي قوت گرفت ظروف سفالين به نقوش گوناگون و سپس به پوشش لعاب آرايش داده شد.

كاوشهاي باستانشناسي در محوطه هاي باستاني ايران مويد آن است كه تسلسل و تكامل ساخت ظروف بي لعاب در قرون متمادي حفظ گرديده و هنرمندان سفالگر با پيشرفت هنر سفلگري همزمان و در كنار ظروف سفالين لعابدار در ظروف بي لعابدار در ظروف بي لعاب نيز مبتكر بوده و اين شيوه و سنت را تا به امروز حفظكرده اند. وفور ظروف بي لعاب به نسبت انواع ديگر سفالينه بعلت كاربرد اين نوع سفالينه در زندگي توده مردم بوده است.

تاريخ گذاري ظروف بي لعاب اوايل اسلام بعلت ادامه سنت سفالگري ساساني ، بسيار مشكل است و بدين سبب متخصصان اين نوع سفالينه را عرب ساساني ناميده اند.

پس از سقوط امپراتوري ساسانيان ( سال 622 ميلادي ) و گرايش ايرانيان بدين مبين اسلام قسمتهائي از اين سرزمين تا مدتها تحت تاثير شيوه هاي هنري گذشته قرار داشته است كه از آنجمله ناحيه درياي خزر مي باشد. در اين منطقه روش و سنت هنر ساساني بويژه در زمينه فلز كاري و سفالگري ادامه يافته و ظروف سفالين بشيوه متقدم ساخته مي شده است. حفريات باستانشناسي در ناحيه درياي خزر كه محوطه هاي باستاني بيشماري را در بر ميگيرد . كشف ظروف سفالين اواخر ساساني و اوايل اسلامي و قابل مقايسه بودن آنها اين نظريه را اثبات مي نمايد.

پژوهشهاي باستانشناسي سالهاي اخير در مراكز تمدنهاي اسلامي ايران چون : نيشابور ، ري، جرجان، سيراف، استخر، تخت سليمان، سلطانيه، فسا، غبيرا و شوش كه در ادوار اسلامي از آباداني و ثروت برخوردار بوده اند شناخت باستانشناسان را در تكامل سفالينه بي لعاب تا حدي آسانتر كرده است. سفالينه بي لعاب اسلامي بسيار متنوع و از جهات مختلف مانند خمير، شكل و تزئين قابل بررسي است.

خمير:

گل خمير كه در ساخت ظروف سفالين بي لعاب بكار برده شده برنگهاي نخودي، قرمز و خاكستري است، كه بصورت نرم و سخت ساخته شده است.

شكل:

سفالگران اسلامي در ساخت ظروف بي لعاب از شكلهاي گوناگون استفاده نموده و ساخت بعضي از ظروف مانند كوزه در ادوار مختلف بيك شكل ادامه داشته است، بطوريكه شناخت و تاريخ گذاري اين نوع ظروف تا حدودي مشكل شده است.

مهمترين گروه سفالينه بي لعاب را خمره، كوزه و آبخوري تشكيل مي دهد كه عموما با خمير قرمز يا نخودي ساخته مي شده و در اغلب كاوشهاي باستانشناسي محوطه هاي اسلامي، به وفور يافت شده است.

اشكال ظروف شامل: خمره، كوزه، آبخوري، كاسه، پياله، بشقاب، گلدان، قمقمه و ديگر انواع ظروف سفالين مورد نياز روز مره زندگي بوده كه هر يك با ويژگيهاي مشخص از نظر بدنه، دسته، پايه و لبه ساخته مي شدند.

نقش تزئين:

زيبائي خاصي كه نقوش متفاوت و تزئينات گوناگون به سفالينه بي لعاب مي بخشد مهارت و استادي سفالگران ادوار مختلف اسلامي را كاملا روشن مي سازد. نقوش تزئيني سفالينه بي لعاب از نظر تكنيك به چند دسته تقسيم مي شود:

الف – نقش كنده

تكنيك نقش كنده در سفالگري ايران سابقه طولاني داشته و از ابتداي سفالگري از نقش كنده براي تزئين سفالينه استفاده مي شده است. تداوم اين تكنيك كه تا امروز نيز استمرار يافته در اغلب مراكز سفالگري با شيوه هاي تقريبا يكسان حفظ شده است.
نقش كنده روي سفالينه بي لعاب متنوع و شامل. نقوش هندسي، موجي، زيگزاكي، نقطه چين، خطوط موازي و عمودي و نقوش گياهي بوده كه اغلب روي بدنه و گردن ظروف را آرايش داده است. بنابر اين نقش كنده از متداولترين تزئينات كارگاههاي سفالگري بوده كه از اوايل دوره اسلامي تا قرن سيزدهم بدون وقفه ادامه داشته است.

ب – نقش افزوده

نوع ديگر آرايش سفالينه بي لعاب نقش افزوده است. با اين ترتيب كه پس از ساخت سفالينه تزئين را كه بصورت نقشي جداگانه ساخته شده به بدنه ظرف متصل مي ساختند نقوش اغلب بصورت طرحهاي هندسي، گياهي و در بعضي موارد طرحهائي از انسان و حيوان بوده كه بصورت قطعات خمير كوچك به ظورف سفالين الصاق مي شده است از اين نوع تزئين معمولا جهت آرايش قسمت فوقاني بدنه استفاده مي شده است. نقش افزوده با توجه به ذوق و سليقه هنرمندان سفالگر در اغلب مراكز سفالگري متداول بوده بخصوص در قرون 3 الي 7 هجري اين روش بسيار متداول و رايج بوده است.

ج- نقش قالب زده

زيباترين تزئين سفالينه بي لعاب نقش قالب زده است. نقوش و طرحهاي قالب زده كه از قالبي با نقشي منفي بدست مي آيد زيبائي خاصي را دارا مي باشد. همانطور كه در تكنيك سفالگري بحث خواهد شد، قالب منفي اصلي از جنس سفالينه سخت يا سنگ ساخته شده و نقوش مورد نظر هنرمند بروي آن كنده يا حك مي شود، سپس ظروف سفالين آماده شده داخل آن قرار گرفته و نقش قالب بر روي آن بطور معكوس نقش مي‌بندد.

نقوش قالب زده متنوع و عموما شامل نقش هندسي، نقش انسان، حيوان، گياه و در بعضي موارد توام با نوشته كوفي و ثلث است. اين نقوش غالبا از صحنه هاي نوازندگي و رقص يا حيوانات دونده در تزئيني چون، سرو، شاخ و برگ و گلهاي اسليمي مي باشد. از كاوشهاي باستانشناسي درنيشابور، ري، جرجان، علاوه بر كشف ظورف سفالين با نقش قالب زده قالب يا نگاتيو آن نيز بدست آمده است.

طرحهاي شماره 4-2- نمونه هاي جالبي از اينگونه قالبهاي نيشابور را نشان مي دهد.
تزئين قالب زده از اوايل اسلام تا دوره ايلخاني مرسوم بوده ولي اوج ترقي آن به دوره سلجوقي س( قرن 5و6 هجري) متعلق است و شهرهاي نيشابور و ري را ميتوان مراكز اصلي ساخت آن دانست.

علاوه بر نقوش ذكر شده، گروه اندكي از سفالينه هاي بي لعاب داراي تزئين رنگين مي باشد و بنظر مي رسد كه ساخت اين نوع سفالينه در اوايل اسلام معمول بوه و بتدريج منسوج شده است. نمونه جالبي از اين نوع تزئين كوزه كوچكي است در موزه ايران باستان ( طرح شماره 5 – ج) كه از كاوشهاي شوش بدست آمده است. روي بدنه كوزه نقوش هندسي ( لوزيهاي بهم پيوسته )، طرح گرديده و داخل آنها با رنگهاي قرمز، زرد، و قهوه اي تيره نقاشي شده است. همچنين از اين گروه نمونه هاي معدودي نيز در نيشابور كشف شده است.

گر چه از سفالينه هاي نقاشي شده نمونه هاي زيادي در دست نيست ولي احتمالا ساخت اين قبيل سفالينه ها براي مدت كوتاهي متداول بوده اما مراكز توليد آن هنوز نام معلوم است .

لازم به ياد آوري است كه علاوه بر طرحهاي ياد شده كه غالبا از موتيف ها و سنتهاي هنري پيش از اسلام الهام گرفته ذوق سفالگران محلي نيز در آرايش سفالينه اثر بخش بوده است.

سفال با پوشش گلي

در اوايل اسلام، همزمان با آغاز نهضتها و جنبشهاي ايراني و تاسيس سلسله هائي مستقل مانند طاهريان و سامانيان اغلب هنرها بخصوص سفالگري رونق تازه اي يافت، و در قرون سوم و چهارم هجري از جهت تكنيك و تزئين تحول چشمگيري در هنر سفالگري بوجود آمد، استفاده از پوشش گلي ياSLTPكه بعنوان تزئين بكار مير فت از همين زمان آغاز مي شود پوشش گلي در رنگهاي مختلف بكار برده مي شد ولي غالبا برنگ سفيد يا شيري بوده است.

اين گروه سفالينه بيشتر در شمال شرقي ايران در مراكز سفالسازي چون نيشابور، سمرقند، جرجان و لشگري بازار معمول بوده و در مناطق ديگر كمتر ديده شده است. بدين جهت سفالينه با پوشش گلي در گذشته بنام ظروف شمال شرقي ايران معروف بوده است.

سفالينه با پوش گلي از نظر تزئين به گروههاي زير تقسيم بندي مي شود:

سفالينه با نقوش سياه بر روي زمينه سفيد

اين دسته از ظروف كه مهمترين مركز ساخت آن را مي توان نيشابور دانست با پوشش گلي پوشانده شده و سپس با نقوش سياه رنگ يا قهوه اي تيره آرايش و با لعاب سرب بر روي آنها، تزئين كامل شده است. تزئين اين نوع سفالينه كه شامل نقطه چينهاي مرتب، پرندگان، گلها مسبك ومهمتر از همه نوشته بخط كوفي تزئيني است، عموما لبه و بدنه داخلي ظرف را فرا گرفته و در بعضي از نمونه ها نقش مرغ مسبك در كف آرايش شده است. يكي از ويژگيهاي اين سبك عدم تراكم نقش و ايجاد فضاي خالي در تزئين زمينه مي باشد. نوشته ها شامل دعاي خير، روايات، ضرب المثل و احاديث منسوب بحضرت محمد ( ص) و حضرت علي ( ع ) و بزرگان اهل ادب بوده كه سفالگر بر روي سفالينه بعنوان تزئين بكار برده است.

شكل ظروف ساخته شده عموما كاسه، بشقاب و قدح با لبه صاف و گاه برگشته بدنه كشيده و محدب و كف حلقه اي است.

از كاوشهاي هئيت اعزامي موزه متروپولين نيويورك و نيز مركز باستانشناسي ايران در شهر قديم نيشابور نمونه هاي منحصر بفردي از ظروف با نوشته كوفي بدست آمده است كه بنام ظروف كتيبه اي معروفند.

سفالينه با نقوش رنگارنگ بر روي زمينه سفيد

اين نوع سفالينه كه بنامهاي: ظروف روستائي، ظروف ساري و نيز رنگارنگ معروف شده زيبائي خاصي را داراسترنگهائي چون ارغواني تيره، سياه، قهوه اي تيره، زرد و اخرائي بصورت ورقه اي نازك بر روي زمينه مات و پوشش گلي SLTP آنراتزئين مي كند.نقوش متنوع و غالبا شامل حيوان، پرنده، بخصوص كبوترهاي مسبك، دايره هاي توپر و گلهاي مسبك مي باشد كه گاه توام با نوشته كوفي تزئيني است كه معمولا بدنه داخلي و كف ظرف را در بر مي گيرد. شكل ظروف اغلب بصورت كاسه، بشقاب، پياله با لبه برگشته، بدنه محدب و كف حلقه اي است.

گرچه ظروف رنگارنگ بنام ساري معروف گرديده و محققان نيز مركز ساخت آنراساري مي دانند ولي باكاوشهاي انجام شده در نيشابور و جرجان وكشف كوره هاي متعدد سفالگريو نمونه هاي يافت شده در مناطق مذكور اين احتمال در ذهن پژوهشگران متبادر مي شود كه مركز اصلي ساخت آن جرجان بوده و از آنجا به ديگر نقاط حاشيه مازندران از جمله ساري صادر شده است. پرفسور ميكامي استاد دانشگاه توكيو، معتقد است كه ظروف رنگارنگ از ابداعات وابتكارات سفالگران ايراني است و از ايران به نقاط ديگر نفوذ كرده است. ساخت اين ظروف به قرون سوم و چهارم پنجم هجري باز مي گردد.

سفالينه با تزئين تقليد زرين فام:

گروه ديگري از اين سفالينه ها بنام ظروف تقليدي از زرين فام معروف شده است. اين نوع سفالينه پس از آنكه با پوشش گلي پوشانيده مي شد. با لعابي رنگين كه با اكسيد فلزات مختلف تركيب يافته پوشش مي گرديد و در نتيجه پس از پخت، ظرف داراي درخشندگي خاصي مي شده است. اين درخشندگي تقريبا شبيه درخشندگي ظروف زرين فام يا طلائي مي باشد.

شكل اين ظروف عموما كاسه و نقوش آنها گلهاي تزئيني و گاهي توام با نوشته كوفي است. تاريخ ساخت اين ظروف نيز به قرون سوم و چهارم هجري تعلق داشته و نيشابور را مي توان يكي از مراكز ساخت آن دانست .

دسته ديگري از سفالينه گري با پوشش گلي، مي توان گروهي را دانست كه سفالگر پس از پوشش گلي و تزئين آن با نقوش سياه رنگ و تزئيني ديگري كه عموما زرد بوده بشكل لكه قسمتهاي مختلف ظروف را آرايش مي كرده است. شكل اين ظروف كاسه، بشقاب، با لبه و كف حلقه اي و تاريخ ساخت آن متعلق به قرون سوم و چهارم هجري است.

بطور كلي سفالينه با پوشش گلي، گروه نقوش سياه بر روي زمينه سفيد و همچنين ظروف تقليدي زرين فام به مراكز سفالسازي شرق ايران عموما نيشابور و سمرقند تعلق داشته ولي سفالينه با نقوش رنگارنگ با حتمال زياد در مراكز سفالسازي حاشيه خزر معمول بوده و مركز اصلي ساخت آن جرجان بوده است.

تحقيقي كه اخيرا از انواع سفالينه هاي مختلف اسلامي خانم هلن فيلون از مجموعه موزه بناكي بعمل آمده ، مطالب سودمندي در توسعه و گسترش انواع ظروف سفالين اوايل اسلام نوع پوشش گلي بدست مي دهد

سفالينه با لعاب پاشيده:

در قرن دوم هجري، همزمان با حكومت عباسيان ارتباط ايران با كشور چين گسترش يافته بسياري از دست ساخته هاي هنري چين از راه دريا و خشكي به سرزمينهاي اسلامي چون ايران و عراق و مصر صادر گرديد. از طرف ديگر وجود هنرمندان چيني در دربار عباسيان باعث شد تا ذوق تلطيف يافته هنرمندان اسلامي و چيني در اين زمينه نزديكتر شده و در صنايع گوناگون بويژه سفالگري در سرزمينهاي اسلامي نو آوريهايي پديد ايد.

در اين زمان كه مصادف با دوره تاريخي تانك در كشور چين است. ساخت نوعي سفالينه كه همان شيوه تزئين با لعاب پاشيده است در چين متداول بوده و در اثر توسعه تجارت به كشورهاي اسلامي صادر مي شده است. در كاوشهاي باستانشناسي شهرهاي معروف اسلامي چون ري، شوش، سيراف، جرجان و نيشابور سفالينه هاي صادراتي ساخت چين بدست آمده است. 

ظروف با تزئين لعاب پاشيده ايران به دو نوع تقسيم مي شود:

1-با لعاب پاشيده

2-سفالينه با لعاب پاشيده و نقش كنده

سفالينه هاي از نوع اول، با لعاب گلي پوشش و سپس با لعاب سرب و رنگهائي كه از تركيب اكسيد فلزات تهيه مي گيرديده بصورت لكه يا گاهي بصورت نقطه چين روي ظروف را مي پوشانده است. رنگهاي پاشيده در ظروف ساخت چين، اغلب از سه رنگ، سبز، آبي، و زرد كهربائي استفاده مي شده ولي در ظروف پاشيده ساخت ايران علاوه بر اين سه رنگ، رنگ ارغواني نيز بكار رفته است.

سفالينه هاي نوع دوم، از ابداعات سفالگران ايراني بوده كه توانستند بعد از گذشت زماني كوتاه از تقليد نوع اول به ساخت نوع دوم كه تزئيني است با لعاب پاشيده و نقش كنده دست يابند. دراين نوع تزئين نقوش كنده، قبل از لعاب اصلي سطح ظرف را آرايش داده و سپس با لعاب اصلي پوشش شده است. نقوش كنده عموما شامل نقوش گياهي، اسليمي، خطوط پراكنده وبندرت نقش پرندگان مي باشد. خمير سفالينه با لعاب پاشيده اغلب بر نگ نخودي و قرمز بود وشكل ظروف با كف حلقه اي، بدنه محدب و يا كشيده است.

سفالينه با لعاب پاشيده و نقوش كنده در اغلب مراكز سفالسازي اوايل اسلام بدست آمده ولي بطور كلي شمالشرق ايران، و مراكز چون نيشابور، تخت سليمان، ري و جرجان را مي توان از مهمترين مراكز ساخت آن دانست.

ساخت اين نوع سفالينه حدود سه قرن در ايران و ساير سرزمينهاي اسلامي چون مصر سوريه و عراق ادامه داشته است.

سفال با نقش كنده :

نقش كنده بر روي سفال يكي از تزئيناتي بوده كه همواره مورد توجه سفالگران در قبل و بعد از اسلام قرار گرفته است. شيوه كار برد اين تزئينات ابتدا بصورت خطوط نامنظم بوده ولي بتدريج سفالگران نقوش زيباي انسان، حيوان و گياه را بصورت كنده بر روي ظروف سفالين بوجود آوردند.

عده اي از پژوهشگران بر اين عقيده اند كه اصل و منشاء اين نوع سفال مربوط به مصر مي شود و سپس به بين النهرين و سرانجام به ايران رسيده است. از كاوشهاي باستانشناسي محوطههاي اسلامي مانند كيش درعراق و فسطاط در مصر، با ميان ولشگري بازار در افغانستان و سواحل افريقاي شرقي نمونه هاي زيادي از سفالينه با نقش كنده كشف شده است.

از تحقيقات باستانشناسي سالهاي اخير كه در بسياري از محوطه هاي اسلامي ايران از شمال تا جنوب ( آذربايجان – سيراف ) انجام شده نمونه هاي گوناگوني از سفالينه با نقش كنده بدست آمده كه متعلق به اوايل اسلام تا قرن هفتم هجري است.

در اوايل اسلام نقش كنده شامل خطوط ساده و هندسي بوده ولي بتدريج از قرن چهارم هجري نقوش زيباي انسان و حيوان را نيز در بر گرفت.

با حتمال زياد تكامل سفالينه با نقش كنده و همچنين تبديل نوع ساده به نقوش انسان و حيوان ارتباط با ادبيات فارسي بخصوص شاهنامه فردوسي و داستانهاي ملي از يكطرف و پيروي از شيوه فلز كاري دوره ساساني از طرف ديگر داشته است. در نواحي درياي خزر و نواحي شمال و شمالغرب ايران مانند آذربايجان و كردستان نمونه هاي جالبي از ظروف سفالين بانقش كنده بدست آمده كه مويد اين ادعا است.

متخصصان سفال اسلامي، سفال با نقش كنده را به گروه هاي گوناگون مانند نوع آمل، آق كندو شاملو يا گروس تقسيم نموده اند. تقسيم بندي اين نوع سفالينه بر مبناي تكنيك و ساخت آن انجام شده مثلا در ساخت نوع آمل و اق كند نقوش كنده بر روي لعاب هاي رنگارنگ مانند سبز، زرد و ارغواني انجام گرفته و سپس محلهاي بخصوصي از ظرف نقاشي مي شود. هدف از بكار بردن اين تكنيك براي جلوگيري از پاشيده شدن يا فرار رنگهاي ديگر است. پس از اين عمل تمامي ظرف با لعاب شفاف مانند لعاب سرب پوشانيده مي شود.

ساخت نوع دوم يعني شاملوه يا گبري يا گروس تا اندازه اي با دو نوع آمل و آق كند متفاوت است. در نوع گبري ظروف سفالين ابتدا با پوشش گلي سفيد رنگ در زير لعاب سرب پوشانده شده و سپس نقاط زيادي از سطح ظرف بانقوش كنده آرايش مي شود. در نتيجه تزئينات ازنظر شكل و رنگ آميزي بصورت زيبائي در آيد در مرحله بعدي، ظرف با لعاب سبز يا لعاب شفاف سرب پوشش مي گردد.

رنگهائي كه در آرايش اين گروه از سفال بكار مي رود عموما سبز، زرد، قهوه اي و گاهي قرمز روشن مي باشد ونقوش شامل حيوان، پرنده، انسان و گاهي نوشت كوفي بوده و در زمينه آن اغلب گلهاي طوماري شكل نيز افزوده مي شود. سطح خارجي ظروف با نقش كنده معمولا بدون لعاب مي باشد و در مواردي با لعاب سبز پوشاندهمي شود.

گر چه در تقسيمات اين نوع سفالينه بين متخصصان اختلاف كلي وجود ندارد ولي با توجه به كشفيات اخير محوطه هاي اسلامي در سراسر ايران و كشف تعداد زيادي از اين نوع سفالينه، تقسيم بندي تاريخي و همچنين تزئين بصورت ذيل امكان پذير است:

سفال بانقش كنده ساده ( اوايل اسلام )

سفال با نقش كنده( قرن 5 الي 7 هجري )

يكي از تزئينات متداول سفالينه اوايل اسلام نقوش كنده ساده است كه بر روي ظروف لعابدار بكار ميرفته اين نقوش ساده شامل خطوط نامنظم و در هم بوده كه بر روي بدنه داخلي ظروف تزئين گرديده و سپس با لعابهاي برنگهاي سبز و زرد پوشش مي گرديده است و در كاوشهاي نيشابور ، كنگاور، سيراف، جرجان، غبيرا، تخت سليمان و در بسياري ازمناطق ايران بدست آمده است.

ظروف سفالين يكرنگ از نظر تكنيك، ساخت و تزئين به انواع ذيل تقسيم مي شوند:

الف – ظروف ساده

ب – ظروف قالب زده .

ج – ظروف نقش كنده.

زيباترين ظروف يكرنگ، نوع سفيد آن است كه خاك آن به تقليد از خاك چيني دوره سونگ، توسط سلجوقيان و خوارزمشاهيان بكار برده شده است. اين گروه سفالينه دارايبدنه بسيار نازك و لعابي شفاف هستند. از نظر تزئين نيز گوناگون و مهمترين آن شامل انواع زير مي باشد :

الف – ظروف سفيد رنگ ساده

ب – ظروف سفيد رنگ مشبك

ج- ظروف سفيد رنگ قالب زده با نوشته كوفي

د – ظروف سفيد رنگ با لعاب لاجوردي پاشيده

اقسام ظروف سفيد رنگ، شامل كاسه، پياله، كوزه، ابريقو آبخوري است. توليد و ساخت اين نوع سفالينه بيشتر در شمال و شمال شرقي ايران مانند نيشابور و جرجان مرسوم بوده است . كاوشهاي ري نيز نمونه هائي از اين نوع سفالينه بدست داده است.

همچنين ظروف يكرنگ غير از سفيد، عموما از رنگهاي فيروزه اي، آبي و لاجوردي نيز با مشخصات بالا ساخته شده است.

نوع ديگر ظروف سفالين يكرنگ با تزئين قالب زده همراه است .تزئينات عموما شامل طرحهاي طوماري، كتيبه كوفي، مجالس رقص و نوازندگي، شكار و نقوش انسان و حيوان است كه اغلب روي شانه ظروف به صورت قالب زده آرايش شده است. در كاوشهاي جرجان و نيشابور قالب اصلي اين ظروف نيز كشف گرديده است . اشكال ظروف متنوع شامل كوزه، تنگ، كاسه، ابريق و پياله و گلدان است كه با كف حلقه اي بدنه محدب برنگ فيروزه اي و لاجوردي ساخته شده است.

در اين دروه ظروفي دسته دار با بدنه 8 ضلعيو كف بلند مدور ساخته شده كه در خور مقايسه با ظروف فلزي همزمان خود مي باشد.

ساخت ظروف با لعاب يكرنگ در اغلب مراكز سفالسازي ايران، در تمام ادوار اسلامي ادامه داشته و در دوره سلجوقي و خوارزمشاهي به شكوفائي مي رسد. هنرمندان سفالگر ايراني در بين رنگها از دو رنگ آبي و فيروزه اي بيشتر استفاده كرده اند و علت آن احتمالا ملايم و آرام بخش بودن رنگ و سهولت تهيه آن بوده است.

در صنعت كاشي سازي نيز لعاب يكرنگ فراوان بكار گرفته شده و كاشيهاي گوناگون يكرنگ زينت بخش بناهاي مذهبي و غير مذهبي ايران است. سفالينه با تزئين زير لعاب :

شيوه نقاشي و تزئين سفالينه در زير لعاب از اوايل اسلام بويژه در قرون سوم و چهارم هجري در مراكز سفالسازي شمال و شمالشرقي ايران مرسوم بوده است. در دوره سلجوقي، خوارزمشاهي، ايلخاني و تيموري تحول تازه اي در تكنيك اين نوع ظروف پديد آمد، باين ترتيب كه سفالگران ادوار ياد شده بجاي لعاب سرب از لعاب قليائي براي پوشش و آرايش سفال استفاده كرده اند.

استفاده از لعاب قليائي براي پوشش و همچنين خمير شيشه براي ساخت ظروف هنرمندان سفالگر را قادر ساخت كه تزئينات زيبائي در زيز لعاب شفاف بوجود آورند.

نقاشي و تزئين زير لعاب اغلب با دو رنگ آبي و سياه انجام مي گيرفته ولي گاهي رنگهاي فيروزه اي لاجوردي و سبز تيره نيز با آن اضافه مي شده است.

رايج ترين تزئين بشيوه نقاشي زير لعاب ظروفي است كه با رنگ آبي در زمينه سفيد نقاشي شده اند. خمير اين نوع سفالينه اغلب و نخودي است و شكل ظروف بسيار متنوع و بيش از همه كاسه با پايه بلندبدنه كشيده و لبه صاف است.

بطور كلي تزئين قسمت خارجي سفالينه نقاشي شده زير لعاب خطوط موازي گل و گياه و گاهي اشعار فارسي در زير لبه و روي بدنه است. تزئين قسمت داخلي اين نوع ظروف هنرمندان سفالگر را قادر ساخت كه تزئينات زيبائي در زير لعاب شفاف بوجود آورند.

نقاشي و تزئين زير لعاب اغلب با دو رنگ آبي و سياه انجام مي گرفته ولي گاهي رنگهاي فيروزه اي لاجوردي و سبز تيره نيز با آن اضافه مي شده است.

رايج ترين تزئين بشيوه نقاشي زير لعاب ظروفي است كه با رنگ آبي در زمينه سفيد نقاشي شده اند. خمير اين نوع سفالينه اغلب سفيد و نخودي است و شكل ظروف بسيار متنوع و بيش از همه كاسه با پايه بلند بدنه كشيده و لبه صاف است.

بطور كلي تزئين قسمت خارجي سفالينه نقاشي شده زير لعاب، خطوط موازي، گل و گياه و گاهي اشعار فارسي در زير لبه و وري بدنه است. تزئين قسمت داخلي اين نوع ظروف بسيار متنوع بوده و سفالگر از نقوش مختلف براي آرايش استفاده مي كرده است. در ميان نقوشحيوانات، غازل دونده، ماهي، اردك و پرندگان و از ميان نقوش گياهي، از طرح برگهاي متراكم ، گلهاي طوماري و اسليمي و بالاخره از نقوش انسان، طرحهاي مجالس رقص، نوازندگان، شكار بيش از همه استفاده شده است.

بعلت ناكافي بودن تحقيقات باستانشناسي و عدم مدارك لازم، مراكز مهم ساخت اين نوع سفالينه بتحقيق روشن نيست ولي مراكزي مانندو ري ، كاشان، سلطان آباد و جرجان مناطقي هستند كه اغلب محققان در ساخت ظروف نقاشي شده زير لعاب در آنها اتفاق نظر دارند. گرچه سفالينه مراكز ياد شده بطور كلي با هم قابل مقايسه هستند ولي از نظر تزئينات هر يك داراي ويژگيهاي مشخصي مي باشد. در كاشان كه ساخت ظروف با نقاشي زيرلعاب تا قرن هشتم هجري متداول بوده كمتر تغييراتي درآن بوجود آمده و فقط نقوش انسان تا حدودي تحت نفوذ هنر نقاشي مغول قرار مي گيرد.

تزئين متداولي كه در ظروف با نقاشي زير لعاب كاشان بكار رفته طرح تقسيم سطح داخلي ظروف به 4، 6، يا 8 قسمت است كه با خطوط پهن انجام گرفته و داخل خطوط اغلب نوشته فارسي و حد فاصل آن با گلهاي اسليمي و طوماري شكل پر شده است.

از خصوصيات ظروف نقاشي زير لعاب جرجان كه عموما بر نگ آبي در زمينه سفيد تصوير شده خطوط موازي در داخل و خارج گلهاي تزئيني نوشته فارسي ، نقوش ماهي و پرندگان مسبك در كف ظروف است. ساخت اين نوع ظروف بقرون ششم تا هشتم هجري متعلق است. از مراكز ديگري كه در آنجا ساخت ظروف نقاشي شده زير لعاب معمول بوده ميتوان سلطانيه را نامبرده در كاوشهاي اخير مركز باستانشناسي كه در شهر سلطانيه و اطراف آن انجام شده ضمن كشف كورهاي سفالگري نمونه هاي جالبي از ظروف سفالين و كاشيهاي مختلف از اين نوع بدست آمده است. از ديگر مراكز ساخت ظروف نقاشي شده زير لعاب سلطان آباد يا شهر فعلي اراك را مي توان نام برد. سفالينه سلطان آباد توسط پوپ و ريت لينگر مورد بررسي و تحقيق قرار گرفت.

گرچه بعلت عدم بررسيها و كاوشهاي علمي، بدرستي معلوم نيست كه از اوايل اسلام تا عصر ايلخاني شيوه سفالگري و انواع سفالينه سلطان آباد به چه نحو بوده ولي آنچه مسلم شده اين است كه در اواخر قرن هشتم، سلطان آباد و حومه آن از امتيازات سفالگري مهمي برخوردار بوده است. طبق نظريه لين LANE ظروف سلطان آباد از لحاظ تزئين به سه گروه تقسيم مي شود.

گروه اول با نقاشي زير لعاب كه از نظر تزئين با ظروف كاشان قابل مقايسه بوده با اين تفاوت كه سفالگران سلطان آباد از طرحهاي سه گوش و گل و گياه كه از وسط ظروف منشعب مي شود استفاده كرده اند . اين نوع ظروف با لعاب لاجوردي و سياه زير لعاب شفاف نقاشي شده است.

گروه دوم، ظروفي هستند كه با نقوش سياه در زمينه مايل به خاكستري تزئين وداراي نقوشنيم برجستهو لعاب شفاف هستند.

نقوش داخل اين گونه ظروف شامل پرندگان و حيوانات است كه در وسط ظرف در زمينه طرحهاي گل و گياه نقاشي شده و خارج ظروف با نوشته همراهاست. در شكل ظروف نيز تغييراتي حاصل شده و ظروف با كف حلقه اي وبدنه نيم دايره اي، لبه محدب، خطوط عمودي برجسته و لعاب يكرنگ ساخته شده اند.

گروه سوم ظروف سلطان اباد داراي بدنه ظريف و خمير سفيد است كه نقاشي آن با سه رنگ لاجورد سياه و فيروزه اي انجام گرفته و رنگ سياه اغلب براي پوشش بدنه خارجي ظروف بكار برده شده است.

در قرن هشتم هجري شكل تازه اي از ظروف شبيه گلدان كه احتمالا براي نگهداري دارو مورد استفاده بوده رواج پيداكرد. ساخت اين نوع ظروف دركشور سوريه متداول بوده و بهمين جهت عده اي از متخصصان عقيده دارند كه مراكز سفالسازي سوريه و سلطان آباد با يكديگر در ارتباط بوده و ظروف گلداني شكل ياد شده را اقتباس از هنر سفالگري سوريه مي دانند.ظرف بشيوه سلطان آباد در ديگر نقاط شمالغرب ايران مانند تخت سليمان هم ديده شده است.

قديميترين ظروف سلطان اباد كه تاريخدار است در موزه متروپوليتن نيويورك نگهداري مي شود كه داراي تاريخ 672 و 677 هجري است.

زيباترين ظروف سفالين نقاشي شده زير لعاب گروهي است كه در بين متخصصان سفال اسلامي بنام ظروف سفالين با تزئين معروف شده است.

اين نوع سفالينه معمولا با دورنگ آبي و سياه تزئين مي شود. هنرمندان سفالگر اغلب از صحنه هاي رقص، نوازندگي و شكار استفاده كرده و با مهارت خاصي نقوش سياه را بر روي زمينه آبي نقاشي كرده است. نقوش اغلب بزرگ نشان داده شده و عموما نقش نوازنده، شكارچي و غيره تمامي سطح و يا گاهي كف ظروف را در برميگيرد. از مراكز ساخت اينگونه سفال مي توان ري، كاشان، جرجان و بعضي از مراكز سفالسازي شمالغرب ايران را نامبرده كه در قرون 6تا 7 هجري ساخت آن ادامه داشته است.

بطور كلي ظروف نقاشي شده زير لعاب با تكنيك ياد شده در بالا متعلق بمراكز سفالسازي مهم بوده و از اين مراكز به نقاط و شهرهاي مختلف صادر شده است. همچنين نمونه هاي اين ظروف در مناطق جنوبي ايران نيز كشف شده است. 

سفالينه زرين فام يا طلائي;

از جمله ظروف سفالينه اسلامي ظروفي است كه بنام طلائي يا زرين فام معروف شده است. در مورد منشاء ساخت اوليه اين نوع ظروف بين محققان دوره اسلامي اتفاق نظر وجود ندارد و كشورهائي مثل ايران، مصر و عراق را بعنوان مراكز اوليه ساخت ظروف زرين فام نام برده اند.

گرچه هنوز مدارك ودلائل كافي براي اثبات مركز اوليه ساخت ظروف زرين فام در دست نيست ولي شواهد نشان مي دهد كه اين نوع ظروف از قرن سوم هجري در هنر سفالگري و شيشه سازي متداول بوده است .

ساخت و تكامل ظروف طلائي و يا زرين فام در سه دوره مشخص تاريخي شكل گرفته و در هر يك از اين ادوار با ويژگيهاي مشخصي توسط هنرمندان سفالگر اسلامي دركشورهاي مختلف عرضه شده است.

با توجه با اين ويژگيها سفالينه زرين فام را بشرح ذيل تقسيم بندي كرده اند:

الف – ظروف طلائي اوليه قرن 3-4 هجري

ب – ظروف طلائي قرون وسطي قرن 5-9 هجري

ج – ظر.ف طلائي متاخر قرن 10-12 هجري ظروف طلائي اوليه :

همانطور كه گفته شد عليرغم تحقيقات باستانشناسي در محوطه هاي معروف اسلامي هنوز مركز و منشاء اصلي ساخت اينگونه ظروف بدرستي مشخص نيست.

بوتلرومارتين دو تن از محققان مراكز اوليه ساخت ظروف طلائي را از مصر مي دانند شروع آن از شهر معروف اسلامي ري بوده است.

تحقيقات هيات كاوشها و بررسيهاي ري كه در سال 1930 انجام گرديد نشان داد كه ظروف ساختهشده با لعاب قلع و تزئين طلائي يا لاجوردي در اين شهر مهم مرسوم بوده است. 

كاوشهاي شهر ري درسالهاي اخير نيز ستوسط مركز باستانشناسي ايران ادامه يافته و هيات موفق به كشف معماري مهمي از قرون چهارم و پنجم هجري و همچنين سفالينه هاي متعددي اسلامي شده است.

كاوشهاي باستانشناسي كه در شهر سامره انجام گرديد نشان داد كه سفالگران اسلامي با ساخت سفالينه و كاشيهاي زرين فام آشنا بوده اند.

سفالينه زرين فام يا طلائي اوليه از نظر تزئين به انواع مختلف تقسيم مي شود كه سفالينه رنگارنگ طلائي و يكرنگ طلائي دو نوع مهم واصلي آن بحساب مي ايند. طبقه بندي سفال اوليه طلائي براي اولين بار توسط كونل انجام شد وي معتقد است كه نوع طلائي رنگارنگ قبل از ساير انواع توسط سفالگران عرضه شده است. ظروف زرين فام رنگارنگ :

رنگهاي اين نوع سفالينه شامل رنگ ياقوتي، قهوه اي و سبز روشن است. نقوش شامل خطوط متقاطع نقوش شبيه چشم و بالاخره بعضي نقوش كه با طرح هاي تزئيني عهد ساساني قابل مقايسه است مي باشد. خانم فيلون در بررسي مجموعه موزه بناكي يونان، طرح و تزئين نقوش طلائي رنگارنگ را به 9 گروه تقسيم و مشخصات هر يك را مفصلا شرح داده است.

در اين نوع سفالينه ظروف رنگارنگ زرين فام كاسه و بشقابهاي بزرگ و كوزه است كه با بدنه محدب و كف حلقه اي كوتاه ساخته مي شده است.

تكنيك زرين فام چند رنگ همچنين در ساخت كاشي براي تزئينات بناهاي مذهبي و غير مذهبي قرن سوم هجري مورد استفاده بوده كه از جمله مي توان كاشي هاي رنگارنگ كاخ جوسق الخاقاني متعلق به سال 42- 833 ميلادي را نامبرده.همچنين مسجد قيروان متعلق بسال63-862 ميلادي نيز با كاشيهاي زرين فام رنگارنگ تزئين شده است دكتر هانسمن در مقاله جالبي تحت عنوان مدارك براي تاريخگذاري قديميترين سفال اوليه طلائي ضمن بررسي اين مطلب طرحهاي جالبي از سفال و كاشيهاي رنگارنگ بچاپ رسانده است. ظروف طلائي يكرنگ: پس از ساخت ظروف طلائي رنگارنگ سفالگران اسلامي اقدام بساخت نوع ديگري از ظروف سفالين طلائي كردند كه بنام سفالينه طلائي يكرنگ معروف شده است.

ظروف طلائي يكرنگ از نظر شكل متنوع، عموما شامل بشقاب، كاسه، پياله وخمره است. پخت اين نوع سفال با مهارت انجام گرديده و خمير آن برنگهاي متفاوت ولي اغلب برنگ زرد، نخودي، و خاكستري است. تزئين سفال يكرنگ شامل نقوش گياهي مانند پالمت و گلبرگ مي باشد. بتدريج نقوش سفالينه يكرنگ طلائي متحول شده و پس از مدتي، نقوش تزئيني ديگر مانند نقش انسان، حيوان ونوشته كوفي با آن اضافه مي شود. اين نقوش بر روي زمينه شيري رنگ ارايش مي شود . و از نظر اندازه ظروف نوع يكرنگ كوچكتر از نوع ديگر يعني رنگارنگ است.

با مقايسه نقوش تزئيني، دو نوع سفالينهطلائي يعني يكرنگ و رنگارنگ بنظر ميرسد كه ظروف بانقوش رنگارنگ بيشتر براي تجمل و استفاده افراد ثروتمند ساخته مي شده در حاليكه نوع يكرنگ سفالينه هاي زرين فام بيشتر مورداستفاده روز مره مردم عادي قرار مي گرفت. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه اختلاف ياد شده در سبك وتزئين دو نوع سفالينه ياد شده بستگي به كارگاههاي سفالسازي مختلف و ذوق و سليقه سفالگر نيز داشته است.

در سفالينه زرين فام يكرنگ نوشته كوفي تزئين عمده و اصلي راتشكيل مي دهد. اين نوشته عموما روي لبه، كف و يا بدنه داخلي ظروف قرار مي گرفت متن نوشته ها عموما بركت، آرزوي خوشبختي توكل بخدا و نيز ضرب المثل هاي متداول آن دوره بوده است. نقوش حيوانات بر روي سفالينه يكرنگ شامل نقش شتر، كبوتر، بز و ماهي است كه در بدنه داخلي سفالينه تزئين مي شده است.

مطالب مرتبط
1 از 218

ساخت ظروف رنگارنگ و يكرنگ در اواخر قرن سوم الي اواسط قرن پنجم در نقاطي چون سامره مصر و ايران متداول بوده و در بررسيهاي باستانشناسي اخير ايران در مراكز وشهرهاي اسلامي ري و گرگان ساخت و توسعه آن به اثبات رسيده است. سفالينه زرين فام دوره متوسط قرن 5 الي 9 هجري: دوره متوسط يا قرون وسطي كه در برگيرنده عصر سلجوقيان، خوارزمشاهيان و ايلخانيان است آغاز تحولي جديد در ابداع آثار مختلف اسلامي مي باشد. بخصوص اين تحول در دوره كوتاه مدت سلجوقي با الهام از شيوه هنري قبل از اسلام و حفظ ويژگيهاي مشخص در گسترش هنرهاي گوناگون مانند معماري نقاشي، فلزكاري و سفالسازي كاملا چشمگير است.

سفالگران دوره سلجوقي و ايلخاني توانستند باتكنيك برتر درمراحل گوناگون سفالسازي مانند تهيه خمير، لعاب، تزئين و پخت، اين صنعت و هنر سنتي رابحد اعلاي ترقي برسانند.

همانطوريكه در بررسي سفالينه زرين فام دوره اوليه اشاره شده منشاء و مراكز اوليه اين نوع سفالينه نيز بدرستي معلوم نيست.

گروهي از متخصصان معتقدند كه پس از تاسيس سلسله فاطمي در مصر و انتخاب قاهره به پايتختي در سال 359 هجري اين شهر يكي از مراكز هنرهاي اسلامي گرديد و در هنر سفالگري نيز سفالگران فاطمي بنحوه ساخت ظروف زرين فام آشنائي داشتند. همچنين اين شيوه بهنگام سلسله طولوني در مصر نيز ادامه داشته است.

بنظر گروهي ديگر، در اواخر قرن ششم هجري، سفالگران مصري كه آشنا بساخت سفالينه زرين فام بودند بعلل سياسي اين كشور راترك كرده و بكشورهايي چون سوريه ، تركيه، و ايران مهاجرت نمود و اين نوع تكنيك را در كشورهاي ياد شده رواج دادند.

اما بررسي و كاوشهائي كه در سالهاي اخير در محوطه هاي وشهرهاي مهم اسلامي انجام شده قبول نظريه بالا را دچار ترديد ساخته است. چه كشف كوره هاي متعدد سفالگري و انواع سفالينه زرين فام ثابت مي كند كه سفالگران مخصوصا عهد خوارزمشاهيان آن را بحد كمال رسانيده اند.

در ايران از مراكز مهمي كه ساخت ظروف زرين فام در آنها متداول بوده شهرهاي ساوه، كاشان، ري، تخت سليمان، سلطان آباد و جرجان را مي توان نامبرده.

نقوش و تزئين گوناگون هر يك از مراكز نامبرده موجب پيدايش سبك بخصوصي نيز گرديد. سفالينه زرين فام ري ري تا قبل از ويراني آن بدست مغولان از مهترين شهرهاي اسلامي بوده و هنرهاي مختلف اسلامي در اين شهر رواج و ترقي فراوان داشته است.

همانطوريكه مختصرا در شرح سفالينه زرين فام اوليه گفته شد دو نوع از بهترين سفالينه هاي قرون وسطي يعني زرين فام و مينائي، به شهر معروف اسلامي، ري متعلق است. همچنين بسياري از محققان اولين ظرف تاريخدار طلائي سال 575 هجري را متعلق به ري مي دانند.

ويژگيهائي كه در تزئين سفالينه زرين فام ري بكار رفته باعث شده كه سبك ري را مشخص از ساير مراكز بدانند. بطور كلي در طرح ظروف زرين فام ري از بكار بردن نقوش زياد اجتناب شده و گاهي ديده مي شود كه زمينه زيادي از ظروف را بدون نقش و طرح خالي گذاشته اند و در بعضي موارد نقش انسان رابانقوش هندسي و طوماري از ساير نقوش جدا كرده اند. پوپ ظروف زرين فام ري را به دو گروه تقسيم كرده شامل سبك و شيوه مينياتور و تاريخي است.

در سبك تاريخي سفال زرين فام ري، عموما طرحهاي اصلي ظروف به انسان و حيوان تعلق دارد. سفالگران ري اين نقوش را بزرگ و در سطح داخلي ظروف ترسيم كرده اند. نقوش اغلب سفيد رنگ و در زمينه طلائي مي باشد. نقوش اصلي بصورت طرح، ونقش سر، صورت و دست ، با جزئيات بيشتري ترسيم شده است طرحهاي زمينه را عموما گلهاي اسليمي و طوماري تشكيل ميدهد. لباسها اغلب ساده و با نقطه چين آرايش شده و خارج ظروف با لعاب قليائي ابي تيزه پوشش گرديده است. در گروه دوم يعني سبك مينياتور نقوش انسان و حيوان ريز و كوچك داده شده و برروي زمينه سفيد تصوير شده است. موضوعاتي كه در اين سبك بكار گرفته شده عموما الهام از زندگي درباريان و اشراف مانند تاجگذاري شاهان، سواران، بازداران، بزم و شكارگاه است كه غالبا در حاشيه ظروف نشان داده شده است. سفالينه زرين فام كاشان : كاشان داراي سبكي خاص در ساخت ظروف زرين فام است. نقوش عموما متراكم و تصاوير انسان، با صورت گرد مغولي، چشمان بادامي در رنگهائي چون قهوه اي تيره و روشن ساخته شده است. داخل ظروف عموما با نقش استخر درخت سرو، ماهي و آسمان مسبك نشان داده شده و خارج ظروف با شاخ و برگ درختان در دواير متعدد و نقوش شبيه قلب، ارايش يافته است. بسياري از ظروف كاشان داراي نوشته هاي كوفي و شكسته تعليق است كه در لبه ظروف و گاهي هم در وسط آن بچشم مي خورد نوشته ها عموما رباعي ضرب المثل از شاعران بزرگ چون فردوسي بابا افضل كاشاني، انوري، ظهير فاريابي و حافظ است.

شكل ظروف شامل كاسه، بشقاب، آبخوري، بطري كوزه و مجسمه هاي تزئيني است رنگهاي لعاب كاشان روشن ترو براق از ظروف ري بوده و رنگهاي قهوه اي تيره روشن و قرمز بيشتر بكار برده شده است.

ظروف طلائي كاشان توسط توسط ايتينگهاوزن مورد بررسي قرار گرفته و نامبرده علاوه بر ذكر خصوصيات و سبك ظروف طلائي كاشان نمونه هاي زيادي از ظروف تاريخدار كاشان را نيز ثبت كرده است. قديميترين تاريخدار كاشان داراي تاريخ 600 هجري است.

سبك ري و كاشان توسط آقاي واتسون عضو موزه ويكتوريا و البرت لندن مورد بررسي قرار گرفته و نامبرده معتقداست كه ظروف طلائي ري و كاشان در كارگاه واحدي در كاشان ساخته مي شده و از اين شهر به ري صادر مي گرديد و نيتجتا آنچه تاكنون به ري نسبت داده شده در واقع متعلق به مرك سفالسازي كاشان است.

گرچه در كاوشهاي گذشته و همچنين سالهاي اخير شهر ري، مداركي بر كشف سفالينه زرين فام و يا كوره هاي سفالگري بدست نداده ولي همانطور كه ميدانيم كاوشهاي ري در مراحل اوليه بوده و هيات در خارج شهر قديم ري، در محل گورستان شهر تحقيقاتي و كاوشهاي خود را آغاز كرده چه بسا با ادامه كاوش دربافت اصلي شهر، مدارك بيشتري از نحوه سفالگري ري خصوصا نوع زرين فام يا مينائي جمع آوري شود.

متاسفانه با حملات مغول و ويراني ري، فعاليت هنري، در وي متوقف گرديد ولي شهر كاشان از حملات مغول در امان ماند و توانست قرنها به اعتلاي هنر، بخصوص هنر سفالگري ادامه دهد . از خانواده هاي معروف سفالگر كاشان مي توان سيد شمس الدين الحسيني معروف به ابوزيد و حسن بن عربشاه را نامبرده نام كامل هنرمند متقدم بر روي بشقاب زرين فامي متعلق به فرير گالري نوشته شده است. ولي عموما اين هنرمندان با نام ابوزيد معروف مي باشد. سفالينه زرين فام جرجان: از ديگر مراكزي كه سفالگران آن از آغاز اسلام با شيوه ساخت سفالينه زرين فام آشنائي داشتند شهر معروف اسلامي جرجان در حاشيه جنوب شرقي درياي مازندراناست. ساخت انواع سفالينه اسلامي تا حملات مغول و تيمور در اين شهر معمول بوده است . كاوشهاي غير مجازي كه در يكصد سال گذشته در شهر جرجان انجام گرفت موجب ويراني مجدد اين شعر شده و برنامه كاوشهاي علمي اين منطقه را با اشكال فراوان روبرو ساخته است.

بررسي و تحقيق سفالينه هاي جرجان براي اولين بار توسط دانشمند فقيد دكتر بهرامي آغاز گرديد و نامبرده تحقيقات خود را در كتابي بنام سفالينه گرگان، بچاپ رسانيد.

نظريات آقاي دكتر بهرامي مبني بر ساخت ظروف سفالين زرين فام در شهر جرجان توسط عده اي از متخصصان هنر اسلامي موردتائيد قرار نگرفت. زيرا بعقيده كارشناسان مزبور ظروف زرين فام جرجان احتمالا در كارگاههاي سفالگري كاشان ساخته شده و به جرجان صادر شده است .

از سال 1350 ش. كه بررسي و كاوشهاي شهر اسلامي جرجان توسط مركز باستانشناسي ايران آغاز شد و متعاقب آن كشف كوره هاي متعدد سفالگري و هزاران قطعه از سفالينه هاي متنوع بخصوص زرين فام، جرجان بعنوان يكي از مراكز مهم سفالگري قرون وسطي شناخته شد.

بررسي و مطالعه سفالينه جرجان و كاشان نشانگر آن است كه در دوره سلجوقي بين دو شهرياد شده رابطه اقتصادي چشمگيري وجود داشته و اين اقتصادي نزديك موجب شد كه هنرمندان سفالگر دو منطقه تحت تاثير و نقوش و تزئين كارگاههاي سفالسازي يكديگر قرار گيرند.

گر چه تزئين و نقوش بسياري از ظروف زرين فام كاشانو جرجان با يكديگر قابل مقايسه است ولي هر يك از اين دومركز ويژگيهائي را نيز دارا بوده كه سفالينه هاي زرين فام اين دو شهر را از يكديگر متمايز مي كند. مانند نقوش زنجيره اي و طوماري در ظروف جرجان كه در سبك كاشان ديده نمي شود. نقوش تزئيني جرجان متنوع و به گروههاي مختلف قابلتقسيم است

سفالينه با نقش انسان

سفالينه با نقش حيوان

سفالينه با گلهاي تزئيني در اين سه گروه نقوش با نوشته كوفي تعليق شامل اشعار عربي و فارسي همراه است.

نقوش انسان بصورت تك چهره و چند چهره و گاهي روبروي هم تصوير شده است. اين نقوش عموما صحنه هاي زندگي، مانند سواركار و رامشگر را نشان مي دهد كه در وسط ظروف ترسيم گرديده و گاهي نقوش در وسط اشكال هندسي مانند مربع و لوزي نيز نقش شده است. نقش حيوانات نيز در تزئين سفالينه زرين فام جرجان از زيبائي خاصي برخوردار است. نقوش حيوانات و پرندگان مانند گوزن، ببر، شير، مرغابي و ماهي در تزئين بسياري از ظروف جرجان مخصوصا در كاسه هاي با بدنه محدب بكار رفته است از ديگر نقوش متدوال سفالينه زرينفام جرجان تزكيبي از صورت انسان و بدن حيوان ( اسفنكس) است كه در لبه داخلي كاسه و يا گردن بطري و آبخوري آرايش شده است. اين نقوش همچنين در ظروف طلائي كاشان نيز ديده مي شود. اشعار فارسي نيز در تزئين سفالينه طلائي سهم اساسي و عمده اي را بخود اختصاص داده است. ظروف جرجان رايج بوده، طرحهاي گياهي است كه داخل و خارج ظروف را مي پوشانده است. خارج ظروف اغلب با گلهاي شبيه قلب يا نقوش زنجيره اي تزئين شده است. شكل ظروف شامل كاسه، بشقاب، كوزه، ابريق، جام، پياله، بطري، و گاهي مجسمه هاي تزئيني مي باشد/ دوره خوارزمشاهي 552-617 هجري قمري اوج ترقي ساخت ظروف زرين فام و ديگر انواع ظروف سفالين است و مي توان گفت بهترين و زيباترين ظروف در اين دوره ساخته شده است، بسياري از ظروف زرين فام كه داراي تاريخ مي باشد مربوط باين دوره است. متاسفانه با حمله مغول در سال 618 هجري جرجان با خاك يكسان گرديد و با آغاز حكمراني ايلخانيان شهر جرجان بر روي خرابه هاي شهر قديم بنا شد و فعاليت هنري از جمله سفالسازي در اين منطقه مجددا آغاز گشت ولي متاسفانه بار ديگر با حمله امير تيمور دوباره ويران گرديد. در دوره ايلخاني ساخت سفالينه زرين فام در جرجان ادامه پيدا كرد ولي خصوصيات تكنيكي آن با عصر سلجوقي و خوارزمشاهي تفاوت كلي دارد.

سفالينه اين دوره از خمير سخت برنگ نخودي و لعاب آن برنگ طلائي زرد و قهوه اي بوده كه بتدريج برنگ خرمائي مايل به قرمز تغيير كرده است. نقوش انسان عموما از روبر نشان داده شده و ابروها گاهي به بيني متصل است. لباسها با نقطه چين تصوير شده كه مي توان آنرا از مختصات كارگاههاي سفالگري جرجان دانست و در مراكز ديگر مانند كاشان و ري بندرت ديده مي شود. همچنين بدن حيوانات بانقطه چين تصوير شده است. نقوش حيوانات گاهي با شاخ و برگ درختان تركيب شده و گاهي نيز هنرمندان سفالگر از دو حيوان روبروي هم ايستاده بصورت قرينه استفاده كرده است. از اينگونه نقوش اردك هاي روبروي هم بيش ازديگر پرندگان بچشم مي خورد. يكي ديگر از طرحهاي متداول اين دوره تقسيم بدنه داخلي ظروف به 6 قسمت است كه بصورت قرينه با گلها و نوشته ها آرايش شده است .

نوشته هاي روي ظروف سفالين در اين دوره تقريبا بشيوه ادامه پيدا كرد و عموما در بدنه داخلي، و لبه سفالينه به خط تعليق و شكسته تعليق نوشته شده است.

نوشته ها شامل رباعي، ضرب المثل و از شاهران بزرگ مانند بابا افضل كاشان، ظهير فاريابي، فردوسي و خيام است. همچنين دراين دوره كتيبه هايي بر روي ظروف سفايلن ديده مي شود كه بشيوه كوفي همانند كتيبه هاي بناهاي مذهبي است. سفالينه زرين فام ساوه: از ديگر نقاط ساخت ظروف زرين فام بايد شهر ساوه را نامبرده طبق بررسيهائيكه توسط آرتور اپهام پوپ در شهر ساوه بعمل آمده سفالينه هاي زيادي توام با كوره هاي سفالگري پيدا شده است.

بسياري از محققان سبك ساوه را تركيبي از سبك ري و كاشان مي دانند ومعتقدند بعلت آرامش سياسي كه بهنگام حملات مغول در ساوه و اطراف آن وجود داشت بسياري از هنرمندان سفالگر كاشان و ري و باين مناطقمهاجرت كردند.

از نظر نقوش تزئيني سفالگران ساوه به صحنه هاي شكار و نقش حيوانات بيش از طرحهاي ديگر در تزئين سفال زرين فام استفاده كرده اند. از ديگر خصوصيات نقوش ساوه طرحهاي شطرنجي و نقش ماهي مسبك است. شكل ظروف عموما با كف حلقه اي و بدنه محدب است. سفالينه زرين فام تخت سليمان: تخت سليمان در آذربايجان غربي محل بزرگترين آشتكده عصر ساساني درعصر ايلخانيان مورد توجه آباقاخان قرار گرفت و نامبرده كاخ با شكوهي بر روي خرابه هاي آتشكده بنياد نهاد.

كاوشهاي 20 ساله باستانشناسي در تخت سليمان منجر به كشف سفالينه و كاشيهايمتعدد از جمله زرين فام و همچنين كوره هاي سفالگري شده و نشان مي دهد كه ساخت كاشي يكرنگ و همچنين بعضي از انواع سفال اسلامي در آنجا معمول بوده است. در كاوشهاي تخت سليمان كاشيهاي لاجوردي وطلائي كه زينت بخش كاخ آباقاخان بوده كشف گرديد كه در اشكال مختلف مانند ستاره اي شكل و مربع روي ديوارهاي كاخ بكار رفته بود ظروف سفالين زرين فام تخت سليمان با ظروف زرين فام كاشان قابل مقايسه بوده و از نظر تاريخگذاري به اواخر قرن هشتم هجري متعلق است.

سفالينه زرين فام دوره متاخر قرن دهم الي چهاردهم:

پس از ايلخانيان فاعليت چشمگيري در ساخت ظروف سفالين زرين فام بعمل نيامد، هنرمندان تيموري كوشش خود را بيشتر در هنر كاشيكاري بخصوص كاشيهاي معرق بكار برده و در اين راه به تحول و ترقي زيادي دست يافتند.

در دوره صفوي هرنهاي مختلف از جمله سفالگري وكاشيكاري مرحله جديدي را آغاز كرد و مراكز متعدد سفالگري در نواحي مختلف بوجود آمد.

بسياري از محققان معتقدندكه ساخت ظروف فام در قرن نهم هجري در اغلب كشورهاي اسلامي بدست فراموشي سپرده شد و در دوره صفويه مجددا رونق خود را باز يافت و با فرم و سبك جديدي آغاز گرديد كه تا دوره قاجاريه ادامه داشت.

ظروف زرين فام دوره صفوي داراي خميري سفيد و بدنه اي سخت است. رنگهاي بكار برده شده بر روي سفالينه بيشتر شامل رنگ قهوه اي مايل بقرمز است، وتزئينات آن شامل گل و گياه، طرحهاي طوماري، وگاهي نقوش انسان و حيوان است كه در زمينه سفيد زير لعاب شفاف نقاشي شده است.

در اين دوره در اشكال ظروف نيز تغيير پديد آمد و اغلب در اندازههاي كوچكتر ساخته شد. اشكال ظروف شامل بطري هاي گردن بلند، بشقاب، پياله، و كاسه هاي كوچك است كه با كف حلقه اي وبدنه محدب ساخته شده است.

مركز اصلي ساخت ظروف زرين فام دوره متاخر بعلت عدم كاوشهاي باستانشناسي بطور دقيق مشخص نيست. در سفر نامه هاي جهانگردان متعددي كه بايران آمده اند شهرهاي زيادي مانند اصفهان، كاشان، كرمان و مشهدبه عنوان مراكز ساخت ذكر شده است.

سفالينه مينائي ( هفت رنگ):

سفالگران دوره سلجوقي و خوارزمشاهي پس از موفقيت در ساخت ظروف سفالين مختلف به نوعي سفالينه كه بين متخصصان هنر اسلامي بنامهاي گوناگون مانند نقاشي روي لعاب، هفت رنگ يا مينائي معروف گرديده دست يافتند.

اين نوع سفالينه كه نقاشي آن قابل مقايسه با مينياتورهاي نسخ خطي هم دوره خود مي باشد. از زيباترين سفالينه هاي دوره اسلامي شمرده مي شود.

رنگهائي كه در تزئين سفالينه مينائي بكار برده شده شامل آبي، لاجوردي، سبز، سفيد، فيروزه اي، قرمز، سياه و زرد كه در مواردي تمام اين رنگها مخلوط شده يكجا بكار رفته است و زماني از بعضي رنگها استفاده شده است.

ساخت ظروف مينائي و تكامل آن در دو دوره شكل گرفته است.

دوره اول كه مقارن با قرن ششم هجري است، تزئين سفالينه مينائي شامل نقوش هندسي و گل وگياه بوده كه عموما تمامي سطح داخل ظرف را مي پوشانده است.

در دوره دوم كه متعلق به دوره خوارزمشاهي و اوايل ايلخاني است بتدريج نقوش انساني و حيواني به نقشهاي قبلي افزوده شده است.اين نقوش بيشتر نشان دهند مجالسي مانند شكار شاهان، داستانهاي عاشقانه، رامشگران و نوازندگان بوده و احتمالا ازشاهنامه فردوسي الهام مي گرفته است. از ميان داستانهاي عاشقانه، داستان بهرام گور و آزاده بيش از هر نقش ديگري ديده مي شود.

از قابل مقايسه بودن نقوش ظروف مينائي و مينياتورهاي ايراني ميتوان گمان برد كه طراحان و نقاشان نسخ خطي همان كساني بودند كه نقاشي و تزئين ظروف مينائي را انجام داده اند.

ظروف مينائي در اشكال مختلف ساخته شده ولي سفالگران بيش از همه ساخت كاسه و بشقاب را ترجيح مي دادند. كاسه ها اغلب با لبه صاف و بدنه كشيده و پايه حلقه اي ساخته مي شد.

تعداد كمي از سفالينه هاي مينائي داراي كتيبه در داخل و خارج است و در بعضي نمونه ها نام سازنده نيز وجود دارد ولي چگونگي ساخت محل ساخت واينكه براي چه كسي ساخته شده بندرت ديده شده است. محققان در مورد سفالينه مينائي تاريخدار تحقيقات سودمندي انجام داده اند. گاستون ويتاز نخستين كساني بود كه در اين مورد بتحقيق پرداخت و سه ظرف اوليه مينائي را با تاريخهاي 575و 587 و 606 هجري كه متعلق به دوره خوارزمشاهيان مي باشد معرفي نمود.ايتينگهاوزندر ليست ظروف سفالينه تاريخدار قديمي ترين نوع اين ظروف را متعلق به سال 582 هجري ميداند.

درباره مراكز ساخت سفالينه مينائي عقايد مختلفي توسط محققان اظهار شد و در مورد شهرهاي كاشان، ساوه، نظنز، سلطان آباد و ري بيشتر محققان اتفاق نظر دارند.گرچه آرتوراپهام پوپ ري را يكي از مراكز عمده ساخت ظروف مينائي ميداند ولي در كاوشهاي گذشته ري كه توسط اشميت انجام گرفته و همچنين بررسيهاي اخير مركز باستانشناسي ايران كه در شهر باستاني ري انجام شده مداركي كه دال بر ساخت اينگونه سفالينه ها باشد بدست نيامده است. بنابر اين برخلاف نظريه نامبرده ظروف مينائي كه به ري منسوب است از محل ديگري به ري صادر شده است.

ايتينگهاوزن معتقد است كه حومه سلطان اباد ( اراك فعلي ) را بايد يكي از مراكز ساخت ظروف مينائي دانست.

از مراكز ديگري كه با كاوشهاي اخير معلوم شده كه ساخت ظروف مينائي در آنجا مرسوم بوده بايد جرجانرا نامبرد. در جرجان قطعات زيادي از سفالينه مينائي بويژه نوع اوليه مينائي كه داراي نقوش هندسي و گياهي مي باشد بدست آمده است.ساخت ظروف مينائي در اوايل قرن هفتم منسوخ و بجاي آن شيوه جديدي در سفالسازي بنام لاجوردي متداول گرديد.يكي از اعضاء خانواده سفالگر معروف كاشان بنام ابوالقاسم در رساله خود اين مطلب را تائيد مي كند كه در زمان وي يعني حدود سال 700 هجري ساخت ظروف مينائي بپايان رسيده است.

سفالينه لاجوردي:

اندكي پس از منسوخ شدن ساخت ظروف مينائي تكنيك ديگري كه بين متخصصان سفال اسلامي به شيوه لاجوردي موسوم شده در بعضي از مراكز سفالسازي ايران رواج يافت.

شيوه ساخت ظروف لاجوردي را مي توان نوع ساده تري از نوع مينائي دانست كه در زمان ايلخانيان پس از فراموش شدن ساخت ظروف مينائي متداول گرديد. رنگها آبي فيروزه اي ، سفيد، اخرائي و طلائي بوده كه بر روي پوشش لعاب لاجوردي بكار مي رفته است. تزئينات شامل نقوش هندسي، گل وگياه، طوماري و اسليمي بوده كه گاهي بصورت ساده و گاهي برجسته بكار مي رفته است.شكل ظروف شامل بطري، كاسه، بشقاب و آبخوري است. در سفالينه لاجوردي از نقوش انساني بندرت استفاده شده و نوشته هاي كوفي و نقوش حيوانات نيز كمتر ديده شده است.

طبق نوشته ابوالقاسم كاشاني سفالينه لاجوردي در كاشان حدود سال700 هجري ساخته شده و از ديگر نقاطي كه ساخت ظروف لاجوردي در آنها معمول بوده مي توان جرجان و سلطان آباد را نام برد. قديمي ترين سفال لاجوردي تاريخ 713 هجري را دارد كه در يك مجموعه خصوصي نگهداري مي شود.

سفالينه آبي وسفيد:

تزئين سفالينه با دورنگ آب و سفيد و يا گاهي سياه و سفيد در اوايل اسلام ( قرون سوم و چهارم هجري) در بعضي از كشورهاي اسلامي از جمله ايران معمول بوده ولي در ادوار مختلف بندرت از اين شيوه براي تزئين ظروف سفالين استفاده شده است.توسعه و گسترش به گونه آبي و سفيد از قرن هفتم ه. همزمان با حكومت ايلخانيان آغاز گرديد. دوره صفوي اوج ترقي سفالينه آبي و سفيد است و طبق مطالبي كه از جهانگردان اروپائي بجاي مانده ظروف آبي و سفيد اين دوره بهكشورهاي اروپائي و افريقاي شرقي صادر مي شده است. عده اي از محققان بر اين عقيده اند كه تكنيك سفالينه آبي و سفيد در قرن هشتم هجري در چين آغاز شده و در اثر توسعه تجارت خاور دور با خاور ميانه به ايران نفوذ يافته است. با وجود آنكه در دروه صفويه بدستور شاهان صفوي بخصوص شاه عباس سفالينه چيني آبي و سفيد به ايران وارده شده و سفالگران ايراني با اشنائي به نقوش و تزئينات ساخت چين بعضي از طرح هاي تزئيناتي را از چين اقتباس كرده اند. اما نمي توان اصل تكنيك آبيو سفيد ايران را از چين دانست. لازم به يادآوري است كه بسياري از ظروف چيني ساخت چين كه در دوره صفويه به ايران وارد شده و بظروف چيني اردبيل معروف است، از نظر تكنيك و جنس و خمير و نقش و تزئينات متعلق بدوره پيش از صفويه يعني ايلخانيان ميباشد كه بعدا بمالكيت درباره در آمده ( بمهرشاهان صفوي ممهور شده است).

همانطور كه در بالا گفته شده از اوايل اسلام تهيهو ساخت نوعي سفال آبي و سفيد در بعضي از مراكز سفالگري ايران مانند شوش و استخر در جنوب ايران و نيشابور و جرجان در شمال شرق ايران باتكينك نقاشي كوبالت ( لاجورد) در زير لعاب مرسوم بوده است. از اواخر عصر ايلخاني در ساخت ظروف آبي و سفيد تحولي پديد آمد و بتدريج به گونه اي كه امروزه بنام سفيد و ابي مشهور شده رايج گرديد.

در دوره تيموري ساخت ظروف آبي و سفيد تا حدودي توسعه يافت و ظروف ابي و سفيد اين دوره احتمالا تحت نفوذ ظروف آبي و سفيد چين ساخته شده و نقوش تزئيني ظروف چيني مانند گل لوتوس، سيمرغ در حال پرواز در ظروف اين دوره فراوان بچشم مي خورد. با بررسيهاي اخير در منطقه غبيرا در كرمان بنظر مي رسد كه ساخت ظروف آبي و سفيد در اين ناحيه هم متداول بوده است.

دوره صفوي اوج ترقي سفالينه آبي و سفيد شمرده مي شود. سفالينه آبي و سفيد صفويه توسط آرتورلين بررسي شده و نامبرده شهرهاي يزد، كرمان و مشهد را از مراكز آصلي ساخت آن ميداند.

ظروف آبي و سفيد منسوب به كرمان از خمير نرم با طرحهائي چونگل وگياه بشيوه ظروف آبي و سفيد چين ساخته شده ولي طرحهاي اصلي و تزئينات كلي و زمينه ها به سبك ايراني آرايش گرديده است.تزئينات ظروف آبي و سفيد مشهد شباهت زيادي به ظروف چين داشته و از گل سخت و رنگ ابي تيره ساخته شده است. ظروف زيادي متعلق به كارگاههاي سفالسازي مشهد موجود است كه تزئينات آن شامل موتيف هاي چيني در وسط و نقوش و سمبل بودائي در دروه آن بوده است. گروهي از اين ظروف نيز داراي نقوش نيم برجسته در زمينه آبي يا سفيد ساخته شده اند.

ظروف آبي و سفيد يزد با دو مركز ياد شده مانند مشهد و كرمان اختلاف دارد، اما اين اختلاف بيشتر در رنگ آن است، رنگ ظروف يزد تيره تر و آبي مايل بخاكستري است.

اشكال ظروف آبي و سفيد بسيار متنوع ولي بشقابهاي بزرگ، خمره، كوزه، بطري، ابريق، پياله، و كاسه هاي بزرگ از متداولترين آنهاست.

نمونه هاي زيادي از ظروف آبي و سفيد با تاريخ و نام سازندهوجود دارد كه معرف مركزيت سفالسازي شهرهائي چون كرمان، مشهد، يزد و اصفهان است.

سفالينه سلادن:

در دوره صفويه سفالينه جديدي بنام سلادن در كارگاههاي سفالسازي مهم ايران متداول مي گردد سفالينه سلادننيز همانند ظروف آبي و سفيد دوره صفويه به دو گروه تقسيم مي شود:

گروه اول شامل ظروفي هستند كه تحت تاثير ظروف سلادن چين ساخته شده و گروه دوم ظروفي هستند كه با ابتكار سفالگران ايراني با نقوش و تزئين جديد در عصر صفوي رايج شده است.

سفالينه سلادن كه داراي بدنه اي سخت بوده و برنگ سبز تيره و روشن ساخته مي شده از نظر تزئين به انواع گوناگون چون نقش قالب زده و برجسته تقسيم شده است.

سفالينه محلي:

در ادوار مختلف اسلامي علاوه بر مراكز مم سفالسازي كه در فصول پيشين بدان اشاره شده در كارگاههاي كوچك روستائي يا منازل نيز ساخت ظروف سفالين متداول بود.سفالينه محلي كه براي استفاده روز مره رندگي ساخته مي شده اغلب ساده و قسمت مهم آن را سفالينه بدون لعاب تشكيل مي داده است. در لعاب دهي اين سفالينه سفالگران اغلب از رنگ آبي، فيروزه اي و سبز براي تزئين استفاده مي كرده اند.سفالينه محلي بعلت اينكه جنبه صادراتي و يا تجارتي نداشته داراي ويژگيهاي متفاوت است. و سفالگران هر روستا و يا كارگاه به سليقه و ذوق خود ساخت اين سفالينه را ادامه داده اند.

در بررسيهائي كه در سالهاي اخير توسط پژوهشگران در اتلال، قلاع و محوطه هاي اسلامي صورت گرفته نمونه هاي زيادي از سفالينه محلي كه داراي سبك بخصوصي از نظر تزئين شكل و لعاب مي باشد كشف شده است.

كتيبه هاي سفالينه و كاشي:

نوشته هاي سفالينه و كاشي در تمامي ادوار اسلامي يكي از تزئينات مهم و مورد علاقه سفالگران بوده است. نوشته هاي سفالينه و كاشي زماني ملهم از مذهب و زماني تحت تاثير ادبيات بوجود آمده و زيبائي و جلوه خاصي به اين هنر سنتي ايران بخشيده است.

در اوايل اسلام از قرن دوم اليچهارم هجري كتيبه هاي ظروف سفالين را كلمات قصار احاديث گفته هاي بزرگان و همچنين ضرب المثل تشكيل مي دهد. در نوشته هاي سفالينه اوايل اسلام همچنين عبارات آرزوي خوشبختي و بركت براي صاحب ظروف توكل بخدا و نظاير آن ديده مي شود.

سفالگران همچنين از پند و اندرزيا احاديثي كه منسوب به حضرت محمد ( ص ) پيامبر اسلام، حضرت علي ( ع ) پيشواي شيعيان جهان حضرت امام حسين( ع ) و ديگر بزرگان دين اسلام است استفاده كرده و اين گفته ها را بر روي سفالينه بتحرير در آورده‌اند.

از نظر نوع نوشته ها نيز متفاوت و شامل كوفي ساده، شكسته و تزئيني است بسياري از نوشته هاي روزي ظروف سفالين با نوع كتابت قرآن هاي اوايل اسلام از نظر شكل حروف و تحرير هم آهنگي و شباهت دارد و بنظر مي رسد. هنرمندان از نوعي قالب چوبي يا فلزي يا استخواني براي نوشتن سفالينه و همچنين كتابت قرآن استفاده كرده باشند.

در قرون وسطي ( از سلجوقي تا پايان تيموري ) شيوه نوشته هاي ظروف سفالين تغيير نموده و به سبك هاي گوناگون روي سفالينه و كاشي آرايش شده است.ازجمله نوشته هاي بر روي ظروف سفالين، نوع قالبي است. در اين تكنيك از شيوه تهيه قالب يا نگاتيف كه نوشته قبلا بر روي قالب حك شده و سپس بر روي ظروف سفالين قبل از حرارات منعكس مي گرديده استفاده مي شده است. مضمون نوشته ها اغلب دعاي خير، سلامت، سعادت، عزت، افتخار، پايداري و ديگر ضرب المثل هاي متداول آن دوره است.

در بين نوشته هاي قالبي سفالينه ، نوشته هائي كه بشيوه كوفي انجام شده و قابل ومقايسه با كتيبه هاي كوفي آجري بناهاي مذهبي اين دوره است زيبائي خاصي را به همراه دارد. همچنين اين گونه نوشته ها با نوشته هاي ظروف فلزي عهد سلجوقي و خوارزمشاهي قابل مقايسه است و بنظر مي رسد هنرمندان واحدي مسئوليت نگارش روي ظروف فلزي و سفالينه را بعهده داشته اند.

از ديگر انواع نوشته بر روي كاشي و سفالينه شيوه شكسته تعليق است. بسياري از ظروف نوع نقاشي شده زير لعاب و زرين فام دوره متوسط ( قرن 5 الي 9 هجري ) با نوشته هاي شكسته تعليق آرايش شده است. نوشته ها عموما بدنه داخلي كف ظرف و سطح كاشي را در بر مي گيرد.مضمون نوشته ها عموما رباعي يا غزل است كه از ديوان شعراي بزرگ آن دوره برگزيده شده است.

از ميان شعرا ، اشعار فردوسي، بابا افضل كاشاني، ظهير فاريابي، حافظ، طغانشاه مجدالدين بغدادي مولانا بيش از همه بر روي سفالينه و كاشي ديده مي شود.

هنر كاشي سازي از اوايل قرن ششم هجري وارد مرحله نويني شده و ساخت كاشي هاي گوناگون مانند كاشي هاي مربع ، كوكبي ستاره اي و چند ضلعي و محرابي متداول گرديد و اين گونه كاشي ها كه براي تزئين بناهاي مذهبي و غير مذهبي مانند مساجد ، مقابر، مدارس، و غيره مورداستفاده بوده داراي نقوش تزئيني و نوشته هاي گوناگون است و قديميترين كاشي تاريخدار كه تا كنون ديده شده متعلق به سال 600 هجري است. از كاشي سازان معروف عهد سلجوقي و اليلخاني كه نام و كارگاههاي آنان در كاشي هاي متفاوت ثبت شد.

از دوره صفوي نوشته ها به شيوه نسخ و ثلث در تزئين كاشي ها مورد استفاده قرار گرفت. بسياري از بناهاي مذهبي مانند مساجد و مقابر با دارا بوده كاشيهاي گوناگون ساده معرق و هفت رنگ بشيوه هاي متفاوت نوشته شده است از نوشته هاي هنرمندان معروفي كه هنر خوشنويسي را در روي كاشي هاي مختلف بوجود، آورده اند بسيار استفاده شده ولي نام هنرمندان معروفي چون عليرضاي عباسي، شمس الدين تبريزي، استاد حسين بنا، باقر بنا، محمد رضا امامي، عبدالباقي تبريزي و محمد صالح اصفهاني كه شكوه خاص به معماري اسلامي ايران بخشيدند، هميشه جاودانه خواهد ماند.

روش ساختن سفالينه:

فن سفالگري مراحل متعددي دارد كه مهمترين آنها عبارتند از تهيه خمير، شكل بخشيدن، تزئين دادن، لعاب دهي و بالاخره پختن.

البته هر يك از مراحل چند گانه فوق بچندين مرحله تقسيم مي شود.

نخستين مرحله توليد ظروف سفالي تهيه خمير است كه عموما از خاك رس آماده مي شود اين خاك، كه انواع متفاوت دارد، معمولا از سواحل درياچه ها، رودخانه ها و بركه ها جمع آوري مي گردد.

پس از آمادگي گل، عمل ورز دادن خمير انجام مي گيرد. كه در گذشته بشيوه چمگ زدن، لگد كردن و برگرداندن عمل مي شده است ولي اكنون با وسائل صنعتي مانند ماشين هاي مخلوط كن انجام مي گيرد.

مرحله بعدي، شكل بخشيدن سفالينه است كه در آغاز منحصرا با دست انجام مي گيرفت بدين ترتيب كه يك تكه ( چانه ) گل را در يكدست نگهداشته و با شست دست ديگر داخل آن را گود مي كردند. اين گل به آرامي بين انگشت شست و ساير انگشتان دست شكل دهند تحت فشار قرار گرفته گل يا چانه گل با آهستگي چرخانده مي شود. با ادامه اين عمل چانه گل به صورت ظرف سفالين با فرم ساده در مي آيد. همچنين شكل بخشيدن به گل از طريق اضافه كردن تكه هاي مختلف گل و قالب گيري نيز امكان پذير مي باشد. سفالر با ادامه كار كه مجزا از چرخ است به تكيمل ساخته خود مي پردازد، در اين مرحله كه هنوز سفال خشك نشده و قابليت شكل پذيري خود را از دست نداده است، شكل ظرف كامل مي شود. ظروف سفالين بوسيله ابزار نوك تيزي چون چاقو صاف و مرتب مي شود و در بعضي مواقع روي ظروف خميري اضافه مي شود كه اصطلاحا آنرا نقش افزوده مي نامند. در صورت لزوم اضافات ديگري يا دسته هائي را بشكل عمودي يا افقي و غيره روي بدنه جاسازي مي نمايند. حلقه هاي پايه و يا پايه ها در كف كار گذارده مي شود و بالاخره قبل از خشك شدن كامل چنانچه لازم باشد با تراشيدن سطح آنرا صاف، نازكتر و يا سائيده و صيقل مي دهد. با اين ترتيب كليه عملياتي كه بايد تا قبل از خشك شدن و غير قابل انعطاف بودن گل روي ظرف صورت بگيرد انجام مي شود.

سفال اسلامي انواع مختلفي دارد كه اصطلاحا بنامهائي چون نقش كنده، قالب زده، مهردار نقش برجسته معروف هستند. در مرحله شكل بخشيدن ظرف، سفالگر مي تواند هر يك از تزئينات ياد شده را روي آن آرايش دهد. مثلا براي تزئين برجسته مي توان اين عمل را با بكار بردن مقداري گل روي ظرف انجام داد و يا هنگاميكه گل هنوز خشك نشده است نقش كنده مورد نظر را بوسيله شيئي نوك تيزي روي ظرف پياده كرد. از ظرفي نقش كنده را مي توان بعد از خشك شدن سفال نيز انجام داد.

نقش قالب زده كه يكي از زيباترين انواع سفالينه هاي اسلامي است در مرحله شكل بخشيدن انجام مي گيرد.قالب ظرف مي توان بصورت قالب باز و دوتكه بشكل منفيساخته شود. جنس قالب معمولا سخت و گاه فلز و يا سنگ باشد، ولي عموما از خود گل رس ساخته مي شود. جنس قالب معمولا سخت بوده و در دو نوع مختلف يعني قالب داخلي و يا خارجي مورد استفاده قرار مي گيرد. نقوش قالب زده مانند طرحهاي حيوان، انسان و يا گل و گياه از متدوالترين طرحها هستندكه در ادوار مختلف اسلامي رواج كامل داشته است.

پوشش لعاب گلي يا اولين وساده ترين مرحله لعاب دهي است با اين ترتيب كه ظروف سفالين را پس از خشك شدن ( قبل از پوشش لعاب اصلي ) در مايع غليظيشبيه به دوغ آب كه مخلوطي است از آب با گل رس فرو ميبرند كه پوشش گلي ناميده مي شود. اين عمل دو خاصيت را در بر دارد. اول آنكه باعث پوشش تمام سطح سفالينه گشته و همه منافذ را پر مي كند. البته عمل و مترادف و در سفالگري دوران اسلامي براي منظور واحدي بكار مي رود. پس از اين مرحله چنانچه لازم باشد سفالگر سطح را با مواد رنگي مي پوشاند كه لعاب دهي است. در حرارت كوره مقاوم بوده و پس از پخت رنگ اصلي مورد نظر را بدست دهد. قديميترين اثر لعابدار بدست آمده كاشيهاي ديوارهاي معبد چغازنبيل است كه قدمت آن به حدود 1250 ق.م مي رسد.

در تهيه لعاب از اكسيدهاي فلزاتي ماند اكسيد سديم، سرب، قلع، روي، پتاسيم و اكسيد منيزيم استفاده مي شود. همچنين اكسيد فلزاتي چون مس، كوبالت، آهن، كروميوم، نيكل، و منگنز، بصورت مفرد و يا مخلوط در تهيه لعاب مورد استفاده قرار مي گيرند.

رنگهائي كه از تركيب فلزات مختلف بدست مي آيد بسيار متنوع است و سفالگر مي تواند رنگهاي گوناگون را از تركيب فلزات تهيه نمايد. در فن لعاب دهي ممكن است لعاب بصورتهاي خشك يا تر روي سفالينه و كاشي بكار رود. باين ترتيب كه پودر لعاب را روي سفالينه پخته شده ريخته يا ظرف را در مايع لعاب فرو برد. همانطور كه مي دانيم در قرن ششم و هفتم هجري ساخت بعضي از ظروف مانند زرن فام و يا مينائي رواج كامل داشته است. اين دو نمونه سفال از گروه سفالينه هاي هستندكه احتياج به دو بار حرارت و پخت دارند. لعاب ديگري كه از دوره پارتيان در ايران متداول بوده است لعاب قليائي است . اين لعاب كه از تركيب اكسيد پتاسيم ساخته مي شود. عموما از حرارت و پخت روي ظرف تهيهشده از خمير شيشه ( معروف به فريت) پوشش مي شود. استفاده از لعاب قليائي در ادوار اسلامي بخصوص در قرنهاي 5 و 6 هجري معمول و متداول بوده است. بالاخره لعاب دهي ونقاشي را سفالگر همزمان و يا در فاصله زماني معين مي توانسته انجام بدهد. مهمترين قسمت ارايش سفالين، تزئين آن با نقاشي است سفالگر مي تواند نقوش دلخواه را پس از پوشش لعاب گلي انجام داده و سپس نقاشي را با لعاب اصلي بصورت رنگارنگ در آورد يا اينكه طرحها را روي لعاب اوليه يكرنگ در آورده و ظرف را به كوره ببرد و يا قسمت نقاشي شده را با موم پوشانيده و سپس نقوش را از موم جدا كرده و در محلهاي خالي لعاب مورد نظر را جايگزين كرده و ظرف را به كروه ببرد البته پس از پخت در كوره نقوش كنده شده روي موم كه بعدا با لعاب پر شده است بصورت اصلي ظاهر شده و قسمتهاي پوشانده شده از موم كه لعابنديده برنگ زمينه ظاهر مي شود.

مرحله نهائي سفالگري پخت سفالينه ها در كوره است. كاوشهاي باستانشناسي در ايران تا حدودي چگونگي وضعيت كوره ها و نيز پخت را بدست داده است. طبق مدارك بدست آمده قديم ترين كوره هاي پخت سفال در جعفرآباد شوش، تبه قبرستان، سگزآباد، و سيلك كاشان كشف شده كه بترتيب متعلق به هزاره هفتم هزاره پنجم و اواسط هزاره پنجم است. در بررسي كورههاي مزبور آشكار شده كه اين كوره ها در سطح زمين بشكل گودالهائي بصورت ابتدائي ساخته شده است.

بهترين سوخت حرارتي براي كوره از قديم الايام منابع طبيعي مانند چوب، كاه، خار مغيلان و در بعضي مواقع پهن خشك شده بوده است. ساخت كوره نيز با توجه به مواد سوختي آن متغير بوده است.

از نظر حرارتي كوره ها به انواع مختلف تقسيم مي شوند كه مهمترين آنها عبارتند از :

1- كوره با جريان هوا بسمت بالا= كوره رو به بالا

طرز كار اين كوره بصورتي است كه آتشدان در قسمت زيرين قرار گرفته و ظروف در بالاي كوره قرار مي گيرد شكل اين كوره عموما دايره يا بيضي بوده و دود و گاز حاصله از سوخت بوسيله منفذي به بيرون هدايت مي شده است. طرز چيدن سفال در اين كوره ممكن است به دو طريق صورت گيرد . باين ترتيب كه ظروف در طاقچه هاي متعددي كه درون كوره ايجاد گرديده قرار داده شده و يا اينكه روي ميله هاي سفالي كه در جدار داخلي كوره ساخته مي شود بصورت آويزان و معلق قرار مي گيرند.

2- كوره رو به پائين

اين نوع كوره به آندسته از كوره ها كفته مي شود كه در آنها آتشدان بر عكس كوره‌هاي نوع قبلي در قسمت بالا است. در اين كوره ها دود و گاز حاصله از احتراق با سوراخي كه در زير شبكه تعبيه شده به بيرون هدايت مي شود و ظروف سفالين نيز براي حرارت در قسمت زيرين كوره چيده مي شود/

از نظر تكنيكي حرارت پذيري يا پخت ظروف سفالين و كاشي بشرح ذيل خلاصه مي شود:

پس از چيدن ظروف سفالين در كوره در ورودي كوره مسدود مي گردد. سپس آتش ملايمي آماده يم شود در مراحل اوليه آتش با حرارات كم و خفيف نگهداشته مي شود و سفالگر سعي مي نمايد با ملايمت و تاني حرارت را بالا ببرد تا اينكه به نقطه جوش يعني 100 درجه سانتيگراد برسد. بعد از تبخير شدن مولوكل هاي آب ظروف سفالينه سفالگر حرارت كوره را تدريجا بالا ميبرد و در حدود 400 درجه سانتيگراد آب موجود در تركيب شيميائي كائولين خارج مي گردد بهمين ترتيب مجددا سفالگر درجه حرارت كوره را افزايش مي دهد البته سفالگر در تمام مدت پخت از درون دريچه هاي كوچك كوره وضعيت پخت را زير نظر دارد.

لازم به يادآوري است كه در كروه هاي سفالگري مدرن كه ايجاد حرارت بوسيله مواد سوختي فراورده هاي نفتي مانند كازوئيل صورت مي گيرد حرارت سنج فيزيكي ميزان حرارت را نشان مي دهد.

براي پخت ظروف از سه پايه هاي سفالين نيز استفاده نيز مي شود، بدين ترتيب كه درون هر ظرف سه پايه اي قرار مي گيرد كه ظرف بعدي روي آن قرار داده مي شود. استفاده از سه پايه علاوه بر كاربرد تكنيكي جنبه اقتصادي داشته و باعث نچسبيدن ظروف بيكديگر مي شده است.

ذكر اين نكته نيز ضروري است كه در گذشته و حتي امروز فن سفالگري بخصصو بخش لعاب دهي آن بطور سنتي هميشه جزو اسرار بوده و غير از خانواده سفالگر كمتر كسي از نحوه آن اطلاع داشته است. بهمين دليل چگونگي فن سفالگري تا بامروز كاملا شناخته نشده و چگونگي اين فن بيشتر از روي حدس و گمان بوده است.

صنعت سفالگري در قورن وسطي ( قرن 5 تا 9 ) از اهميت خاصي برخوردار بوده است و در اين باره حتي كتابهاي سودمندي برشته تحرير در آمده كه متاسفانه از آنها كمتر اثري بجاي مانده است. در اين زمينه كتابهائي چون كتاب عرايس الجواهر عبدالله كاشاني اطلاعاتسودمندي را در بر دارد.

در قرن حاضر ( بيستم ميلادي ) بعلت علاقه به هنرهاي اسلامي مخصوصا سفالگري تحقيقات سودمندي در مورد تكنيك سفالگري و بعضي انواع كوره ها از طرف محققان صورت پذيرفته است كه هر يك بنوبه خود در خور اهميت است. كتابهاي ذيل كه در مورد لعاب ها – كوره ها و همچنين ساخت ظروف سفالين نوشته شده منابع سودمندي است.

نتيجه گيري:

صنعت سفالگري و كاشيگري ايران بعلت جنبه هاي گوناگون اقتصادي، فرهنگي و تا حدودي مذهبي از گذشته بسيار دور مورد توجه قرار گرفته و در هر دوره با وضعيت سياسي منطقه و كشور، تحول و توسعه يافته است. نمونه هاي سفاليني كه از محوطههاي باستاني ايران كشف شده ارتباط اين هنر را با فرهنگ، اقتصاد و مذهب از يك طرف و ابتكار، ذوق و سليقه و قومي سفالگران از طرف ديگر نشان مي دهد. در هزاره پنجم ق.م. اختراع چرخ سفالگري تحولي چشمگير در اين هنر همراه با تاثير بسياري در جنبه اقتصادي آن بوجود آورديكي از مهمترين ابعاد صنعت و هرن سفالگري را در آن زمان مي توان بعد و جنبه فرهنگي واجتماعي آن دانست. چه آشنائي ما از ارتباط موجود بين اقوام با يكديگر در آن روزگاران بيشتر از دست ساخته هاي هنري مانند سفالگري و فلزكاري امكان پذير مي باشد.

هر چند در طي ادوار تاريخي اهميت هنر فلزكاري تا حدودي هنر سفالگري را تحت الشعاع قرار داده بعلت توجه به جنبه هاي اقتصادي، هنرمنداندر توسعه هنر فلز كاري به فعاليت پرداختند اما عليرغم توسعه فلزكاري ، ساخت ظروف سفالين با شكال گوناگون براي استفاده روزمره و طبقات كم در آمد ادامه پيدا كرد. از اواسط دوره اشكانيان نوآوريهائي درهنر سفالگري بوجود آمده يكي از آنها ساخت نوعي لعاب معروف به لعاب قليائي برنگهاي سبز و ابي و تيره بودكه براي پوشش ظروف سفالين و همچنين تابوت هاب سفالين مورد استفاده سفالگران قرار مي گيرفت.

در قرون اوليه اسلام شيوه سفالگري، كم و بيش همانند دوره قبل از اسلام ادامه پيدا كرد بخصوص گروهي از سفالينه هاي بي لعاب قرون اوليه اسلامي شباهت چشمگيري به ظروف سفالين قبل از اسلام ومخصوصا اواخر دوره ساساني دارند.

از قرن سوم هجري در هنر و صنعتسفالگري وتحولي شگرف پديد آمد و هنر سفالگري از نظر لعاب دهي تزئين و نقوش بمراحل بسيار پيشرفته اي رسيد و ماركز سفالگري متعددي در اكثر نقاط مختلف ايران بويژه در شمال و شمالشرقي بوجود آمد. از جمله مراكز مهم سفالگري مي توان شوش در جنوب غرب، استخر، سيراف، در جنوب نيشابور جرجان، آمل و ساري را در شمال ايران نامبرده.

از همين روزگار درنتيجه ارتباط اقتصادي و تجاري با خاور دور، بخصوص چين، شيوه سفالگري از تاثير و نفوذ متقابل بي نصيب نماند.

از قرن پنجم هجري، همزمان با توسعه و پيشرفت ساير شاخه هاي هنرهاي اسلامي، سفالگري و كاشيگري ترقي فراوان نمود و سفالينه هاي جديدي با تكنيك و روشي متفاوت با دوره متقدم ساخته مي شد كه سفالينه هاي نوع كنده كاري شده يكرنگ و قالب زده از آن نمونه اند. از همين ايام ساخت كاشيهاي يكرنگ بويژه فيروزه اي رنگ معمول و براي آرايش بناها تواما با آجر كاري بكار مي رود.

از اواخر عصر سلجوقيان و خوارزمشاهي هنر و صنعت سفالگري به منتهي درجه پيشرفت خود رسيد و ساخت سفالينه ها با طرح و تكينك جديد آغاز شد كه از جمله مهمترين آنها نوع زرين فام و نقاشي شده زير لعاب است كه در مراكز سفالگري متعددي كه در نقاط گوناگون تاسيس گرديد ساخته مي شدند در اين دوره مراكز سفالگري گذشته مانند كاشان و جرجان به فعاليت بيشتر مي پرداختند علاوه بر اين در اين دوره ارتباط مراكز هنري و سفالگري ايران با ساير كشورها بچنان درجه رسيد كه سفالگران ايران از نوعي خاك چيني كه از چين وارد مي شد براي ساخت نوعي از ظروف سفالين استفاده مي كردند.

همزمان با حملات متعدد مغول، فعاليت سفالگران ايراني بجز در چند شهر به ركود كشيده شد و فعاليت چنداني در اين مورد بعمل نيامد و از اواسط قرن هفتم هجري بتدريج كارگاههاي سفالگري بفعاليت پرداخته و به توليد سفالينه متنوع و كاشيهاي الوان پرداختند همچنين از اين زمان كارگاههاي جديدي در شهر ها و مراكز ايلخانيان تاسيس گرديد كه از آن ميان ميتوان تخت سليمان – سلطانيه – ساوه – تبريز و ورامين را نامبرد.

از خصوصيات بارز سفالينه جديد در اين دوره ظروف سفالي بانقاشي زير لعاب و نقش برجسته مي باشند. و همچنين آغاز نفوذ تصوير گري همانند مينياتور ونقاشي در روي سفالينه هم ديده مي شود. در عهد تيموري شيوه هنر كاشيگري اسلامي با توسعه ساخت و كاربرد كاشيهاي معرق عصر جديدي را آغاز مي كند و بناهاي مذهبي و غير مذهبي با كاشيهاي معرق آرايش مي شود. و حتي از اين زمان هنرمندان ماهر كاشي كار اصفهان و شيراز براي تزئين بناهاي شهرهائي چون سمرقند – هرات و بخارا با آن ديار مهاجرت مي كنند.در عهد تيموري ساخت ظروف سفالين نيز همانند دوره ايلخاني در مراكز سفالگري قبلي رايج بود و هنرمندان سفالگر اين دوره بيشتر از رنگهاي تيره مانند آبي و سبز تيره در تزئين سفالينه استفاده مي كردند. همچنين از اواسط عهد تيموري ساخت نوع جديد سفالينه معروف به ابي و سفيد توسعه و گسترش مي باشد.

دوره طولاني صفوي سفالگري و كاشيگري ايران از اهميت فوق العاده اي برخوردار بوده است و مراكز جديد سفالگري در شهرهاي مختلف بوجود آمد كه از آن ميان شهرهائي چون مشهد، اصفهان، يزد، كرمان و تبريز فعاليت بيشتري را نشان دادند. در اين دوره ساخت ظروف سفالين در انواع گوناگون رايج گرديد و ساخت سفالينه معروف به آبي و سفيد كه در عهد تيموري متداول شده بود در دوره صفوي ايران فراواني يافت. در اين هنگام نيز در نتيجه ارتباط تجارتي با خاور دوره صنعت سفالگري دو كشور ايران و چين تحت تاثير متقابل قرار داشتند.

در دوره صفوي در هنر كاشيگري، جهت تزئين بناها بعلت كاربرد سريع و همچنين توليد ارزانتر ، كاشي هفت رنگ جايگزين كاشي معرق مي شود. گرچه كم و بيش از كاشي معرق نيز براي تزئين بناهاي مذهبي استفاده مي شده است.

بعد از انقراض سلسله صفوي، در دوره هاي بعد يعني افشاريه، زنديه، و قاجاريههنر سفالگري و كاشيگري همانند گذشته ادامه پيدا كرد ولي از نظر كيفيت با دوره متقدم قابل قياس نبود. در اين سه دوره نسبتا كوتاه با تغيير پايتخت از اصفهان به شيراز و سپس به تهران مراكز عمده سفالگري جديدي در اين شهرها تاسيس وتزئينات معماري نيز با شيوه كاشيهاي هفت رنگ در تزئين بناها بكار گرفته شده كه در آن رنگهاي زرد و اخرائي و تصوير انسان بيشتر استفاده شد.

در قرن اخير بعلل مختلف مانند، واردات زياد محصولات سفالينخاور دور و اروپا و رواج آن در بازارهاي مصرفي و عدم كوشش در احياي اين هنر صنعت و هنر كاشيگري ايسپرده ران كه سابقه چندين هزار ساله در اين سرزمين دارد كم كم بدست فراموشي شده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 × 2 =