چادر مشکی

1,904

مقدمه:

الحمد لله رب الرض و السماء و صلوات الله و سلامه علي محمد و آل محمد و عجل الله تعالي في فرجهم.

هدف اوليه اين پايان نامه ارتقاء كيفيت پارچه چادر مشكي داخلي بود. اما با تحقيقات انجام شده در اين زمينه به اين نتيجه رسيديم كه اين عمل به سادگي امكان پذير نيست و در توليد اين پارچه تكنيكهاي زيادي به كار مي رود كه از طرفي امتحان خود را به خوبي پس داده اند و از طرفي از نظر مباني نظري اطلاعات زيادي در اين مورد در دسترس نيست.

به همين جهت تصميم بر آن شد كه ضمن انجام آزمايشات تعيين شده يك پايه گذاري اوليه جهت شروع تحقيقات بيشتر پيرامون اين تكنيكها انجام گيرد.لازم به ذكر است كه توجه به مباني نظري اين تكنيكها ميتواند در آينده موجب تحولاتي در صنعت نساجي گردد.

در اين پايان نامه به طور مختصر به بيان اين تكنيكها و طرح سوالاتي مي پردازيم كه موجب گشايش گرههاي علمي پيرامون توليد پارچه چادر مشكي مي شود ان شاءالله.

فصل اول

تاريخچه استفاده از چادر مشكي و به طور كلي حجاب از آغاز تاكنون

  • ارتباط چادر مشكي و حجاب

علت عمده و اساسي استفاده از پارچه چادر مشكي پوشاندن تمام سطح بدن و برجستگيهاي بدن زن و همچنين جلوه ننمودن وي در سطح اجتماع مي باشد. بنابراين جهت يك بررسي ريشه اي و عميق مي بايست ابتدا به تاريخچه اين نوع پوشش و كلاً پوشش با اين نيت كه حجاب ناميده مي شود پرداخت.

  • تاريخچه حجاب در بين ملل و اقوم مختلف

با توجه به مدارك تاريخي قدر مسلم اين است كه قبل از اسلام حجاب در ميان بعضي ملل وجود داشته است. در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است. اما در عصر جاهليت عرب وجود نداشته و به وسيله ي اسلام در عرب پيدا شده است.

ويل دورانت در صفحه 30 جلد 12 كتاب «تاريخ تمدن» ترجمه فارسي، راجع به قوم يهود و قانون تلمود مي نويسد:

«اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت چنانكه مثلاً بي آنكه چيزي بر سر داشت به ميان مردم مي رفت و يا در شارع عام نخ مي رشت يا با هر سنخي از مردان درد و دل مي كرد يا صدايش آن قدر بلند بود كه چون در خانه اش تكلم مي كرد همسايگان مي توانستند سخنان او را بشنوند در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد»

در جمله ي «بي آنكه چيزي بر سرداشت» همان پوشش پارچه اي مانند روسري و چادر مي تواند اشاره شده است .

همچنين وي در جلد اول همان كتاب و در صفحه 552 راجع به ايران باستان پس از داريوش مي گويد:

«زنان طبقات بالاي اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند و …»

وي همچنين درباره تاريخچه حجاب در اسلام در جلد 11 «تاريخ تمدن» صفحه 111 مي گويد:

«حجاب و خواجه داري در ايام وليد دوم (127-126 هجري قمري) معمول شد.»

او طوري سخن مي گويد كه گويي در زمان پيامبر گرامي اسلام (ص) كوچكترين دستور يا آيه اي درباره ستر و پوشش زنان مسلمان صادر نشده است و زنان قرن اول با بي حجابي كامل رفت و آمد مي كرده اند.

در سنن ابوداود جلد 2 صفحه 382 از ام سلمه كه يكي از همسران پيامبر گرامي اسلام (ص) است نقل مي كند كه ام سلمه مي گويد:

«پس از آنكه آيه سوره احزاب «يُدنيهنَ عَلَيهنَّ مِن جَلابيهنَّ» نازل شد، زنان انصار چنين كردند.»

آيات 27 تا 31 سوره نور بيانگر وجوب رعايت ستر و حجاب براي زنان مسلمان است. پس مشخص مي شود كه حجاب اسلامي از همان صدر اسلام وجود داشته است. ضمن اينكه تاريخ اسلام اين ادعا را رد كرده است و احاديثي نيز از ائمه اطهار (ع) در مورد جزئيات و حدود رعايت حجاب اسلامي نقل شده است كه مي توان دراين مورد به كتب «وسائل الشيعه ، جلد 3» و نيز «كافي، جلد 5» رجوع نمود كه از كتب معتبر شيعه مي باشند.

آنچه كه از بررسي اسناد تاريخي حاصل مي شود اين است كه حجاب اسلامي از نظر فلسفه وجودي، معقول ترين و منطقيترين علل را دارد و از نظر حدود نيز ضمن كامل بودن آنها از حجابهاي مانند آنچه در مورد برخي از زنان ايراني گفته مي شود سهل تر است.

1-3- از چادر دوره اشكاني تا چادر مشكي

پوشش چادر ايراني در دوره اشكانيان نيز براي زن ايراني ذكر شده است كه در زير تصوير زن ايراني با حجاب دوره اشكانيان ديده مي شود.

طبق تحقيقات انجام شده چادر مشكي به همراه چادر سفيد، روبنده و چاقور كه نوعي شلوار جوراب دار بوده است در دوره زنديه مورد استفاده بوده است و از آن زمان تاكنون چادر مشكي مورد مصرف بوده است و به عنوان پوشش زنان شيعه ايراني شناخته شداست. در زير تصويري از زن ايراني دوره زنديه   با پوشش چادر سفيد و چادر مشكي ديده مي شود:

1-4-پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به جهت تأمين نياز داخلي ورفع وابستگي در اين زمينه تلاشهايي صورت گرفت كه متأسفانه تاكنون شاهد رشد چشمگيري در اين زمينه نبوده ايم. از جمله علل عمده اين عقب ماندگي را مي توان سرمايه گذاري ضعيف در بخش تحقيقات نبود ستاد يا مركز پيگير در اين زمينه و همچنين مشكل بزرگ وجود مافياي سودجو در جريان واردات پارچه چادر مشكي مي توان د باشد.

در سال 65-1364 يك هيأت علمي ايراني جهت بررسي مراحل و تخمين بودجه مورد نياز جهت راه اندازي چند كارخانه توليد پارچه چادر مشكي در ايران از طرف بنياد مستضعفان جمهوري اسلامي ايران به كره جنوبي اعزام گرديد كه طي تحقيقاتي به اين نتيجه رسيد كه با به كارگيري بودجه اي كه دو يا سه سال صرف خريد اين محصول از كشورهاي خارجي مي گردد مي توان چند كارخانه چادر مشكي راه اندازي نمود كه نياز داخلي را برطرف نمايد.

نظام خاصي كه جهت توليد اين پارچه و يا كلاً پارچه هاي مختلف در كشور كره جنوبي ديده شده است جالب و قابل ملاحظه است و شايد بتوان با راه اندازي نظام توليدي مشابه آن برخي از مشكلات پيش روي توليد كنندگان خصوصاً در زمينه توليد پارچه چادر مشكي را برداشت.

1-4-1- نظام توليد خوشه اي

در اين نظام توليدي كل مجموعه ريسندگي، بافندگي و رنگرزي و تكميل و عرضه كالا منسجم نبوده بلكه يك يا چند بخش م يتواند به صورت خوشه اي عمل كند.

به عنوان مثال طبق گزارش كارشناس نساجي كه از نزديك شاهد اين نظام توليدي بوده است بخش بافندگي به صورت خوشه اي عمل مي نمايد و به صورت كارگاههاي كوچك و يا حتي يك ويا دو ماشين بافندگي در خانه ها عمل مي كند.

مديريت مركزي مي تواند پس از توليد نخ در كارخانه ريسندگي آن را ميان بافندگان پخش نموده سپس پارچه بافته شده را تحويل گرفته وبه كارخانه منتقل مايد و سپس كالاي نهايي را به سيستم عرضه كالا منتقل نموده و در ضمن عمليات تبليغات كالا را اداره نمايد.

مزيتهاي اين سيستم به طور كلي عبارت است از:

  • بخش قابل توجهي از سرمايه ثابت شركت مي تواند صرفه جويي شود به اين صورت كه هر گروه بافنده خود مسئول خريد و گهداري از ماشين بافندگي مي باشدو فقط به صورت فردي كار مي كند. از آن جهت كه بهترين پارچه هاي چادري با دستگاه ماكويي بافته مي شوند و قيمت آن دستگاه نيز بسيار پايين است در زمينه توليد پارچه چادر مشكي استفاده از نظام توليد خوشه اي بخش بافندگي مفيد به نظر مي رسد.
  • تمام انرژي واحدهاي توليدي صرف توليد و افزايش كيفيت و بهره وري اقتصادي خواهد شد و اين واحدها از ارتباط مستقيم با مسائل مديريتي محفوظ مي مانند.
  • در نظام هاي مالياتي مختلف بسته به قوانين امكان كسر ماليات يا حذف آن از بخش خوشه اي وجود دارد كه در اين زمينه بايد بررسي هاي بيشتري انجام شود.

به هر حال نظام توليد خوشه اي، نظامي تجربه شده مي باشد كه شايد بتواند در زمينه توليد پارچه چادر مشكي با كاهش هزينه توليد و افزايش كيفيت كالاي نهايي راهگشاي امر خودكفايي كشور در اين زمينه باشد.

1-4-2- مصرف داخلي

طبق گزارشات مندرج در مطبوعات ايران مصرف داخلي اين پارچه در سالهاي اخير حدود 30 ميليون متر مربع در سال ذكر شده است كه اين رقم بالا نشان دهنده بازار مناسبي براي توليد كنندگان اين پارچه مي باشد.

گفته مي شود كه معمولاً تجار عرضه كننده اين پارچه آن را از كارخانه توليد كننده بدون مارك خريداري كرده و مارك مورد نظر خود را بر روي پارچه درج مي كنند. با اين حساب خطر تقلب در بازار فروش اين پارچه زياد مي باشد و خريدار به جاي نام كارخانه توليد كننده با نام كمپاني عرضه كننده پارچه مواجه است.

1-4-3- كارخانجات داخلي

بر اساس تحقيقات انجام شده تاكنون چند كارخانه در سطح كشور دست به توليد اين پارچه زده اند كه عبارتند از:

  • كارخانه حجاب شهركرد كه در راستاي اجراي طرح حجاب احداث شده است و داراي كارخانه بافندگي حجاب و كارخانه تكميل لاله نقش مي باشد. بنابر گفته يك مقام عالي رتبه اين كارخانه فعاليت آن در زمينه توليد پارچه چادر مشكي به سال 79-78 باز مي گردد و از سال 82 تاكنون نيز فعاليت خود را به طور جدي پيگيري نموده است.
  • كارخانه كرپ ناز كرمانشاه كه طبق تحقيقات انجام شده با فراز و نشيبهايي مواجه بوده كه به علت كمبود اعتبار مالي فعاليت آن در زمينه توليد پارچه چادر مشكي مختل شده و از فعاليت فعلي آن در اين زمينه اطلاعي نداريم.
  • كارخانه ايران مرينوس قم كه در نيمه دوم سال 85 پارچه چادر مشكي با نام «الزهرا» را توليد نموده است و سابقه تحقيقات 4 ساله در اين زمينه را دارد. تا دي ماه 85 اين كارخانه نخ جهت توليد پارچه چادر مشكي را از كره جنوبي وارد كرده و مراحل بافندگي و رنگرزي و تكميل را انجام مي داده است.

طي آزمايشات انجام شده پارچه توليدي كارخانه ايران مرينوس مورد بررسي قرار گرفته و پارچه اي با مارك فرست كلاس به عنوان نمونه خارجي و يك پارچه مطلوب مصرف كننده، هم از نظر كيفيت و هم از نظر قيمت در نظر گرفته شده است.

1-5-خصوصيات جلب كننده نظر مشتري

لازم به ذكر است كه خصوصياتي كه رضايت مشتري را جلب مي كنند عبارتند از:

  • زير دست نرم و لطيف (به دليل سليقه عمومي زنان)
  • مقاومت سايشي مناسب از آن جهت كه معمولاً لبه هاي انتهايي چادر در معرض سايش است.
  • از آنجايي كه اين پارچه تمام اطراف بدن مصرف كننده را مي پوشاند و از هر طرف در معرض گير كردن به اشياء مختلف است مي بايست از استحكام كششي مناسبي برخوردار باشد.
  • هدف نهايي از مصرف اين پارچه ستر و پوشيدگي كامل است و روشن است كه اين پارچه نبايد بدن نما باشد و نور نبايد به راحتي از آن عبور كند.
  • با توجه به رنگ تيره آن و استفاده مداوم در طول سال از اين پارچه مناسب است كه نفوذ پذيري هوا در اين پارچه به حدي باشد كه حرارت بدن را به راحتي تخليه كند تا در فصول گرم سبب رنجش مصرف كننده نگردد. البته اگر آب و هواي هر منطقه را در توليد پارچه براي آن منطقه دخالت دهيم موضوع متفاوت خواهد بود. زيرا در نقاط سردسير نفوذ پذيري هوا مطلوب نيست.
  • ثبات رنگ كه شايد مهم ترين عامل باشد. خصوصاً ثبات نوري رنگ كه البته دستيابي به آن كار دشواري است.
  • چروك پذيري كم

فصل دوم

ساختار ليف و ريسندگي نخ مصرفي در پارچه چادر مشكي

2-1- پلي استر تنها ليف مصرفي

طي تحقيقات انجام شده پارچه هاي چادر مشكي معمولاً از فيلامنت 100% پلي استر بافته مي شوند. در اينجا جاي اين سوال است كه با توجه به مشكلات عمده اي كه پيش روي توليد كندگان است خصوصاً در زمينه رنگرزي پلي استر با ثبات نوري بالا، آيا نمي توان از ليف ديگري كه مشكلات پلي استر را نداشته باشد و خصوصيات مورد نظر مصرف كننده را تأمين نمايد ضمن اينكه از نظر اقتصادي نيز به صرفه باشد استفاده نمود؟

پاسخ به اين سوال خود تحقيقات جامعي را مي طلبد كه از حوزه اين تحقيق خارج است.

2-2- ساختار فيزيكي ليف پلي استر

اهميت وجود نقاط كريستال و آمورف و تأثير  آنها بر خواص ليف بر كسي پوشده نيست در يك ماده كريستالي مولكولهادر يك مسير مشخص و مرتب شده در يك شبكه كريستالي قرار مي گيرند مانند كريستال نمك، در مورد پليمرهايي كه الياف را تشكيل مي دهند ساختمان كريستالي بايد كم وبيش در مولكول ليف تشكيل گردد تا الياف بتوانند خواص مورد نياز صنعت نساجي را دارا باشند. كريستالي بودن پليمر باعث افزايش قدرت كشش و استقامت مي گردد ولي از طرفي افزايش بيش از اندازه كريستالي در ساختمان ليف يك حالت خشك و شكننده به پليمر مي دهد وجود قسمت آمورف كه باعث ايجاد خاصيت الاستيسيته و خاصيت جذب رنگ  پليمر مي باشد ضروري و لازم است.

بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه براي رسيدن به حالت الاستيسيته پارچه چادر مشكي كه از خصوصيات اجتناب ناپذير اين پارچه است وجود نقاط آمورف زياد ضروري است و مهم تر از اين مطلب آن است كه با توجه به رنگرزي دشوار پلي استر و اهميت ثبات رنگ در پارچه چادر مشكي جهت دستيابي به  عمليات رنگرزي پارچه پلي استر كه ثبات رنگ بالايي داشته باشد وجود نقاط آمورف زياد در ليف پلي استر ضروري مي نمايد.

آرايش يافتگي مولكولها در الياف يعني قرار دادن زنجير بزرگ مولكولي در امتداد محور طولي الياف. طرز قرار گرفتن مولكول در يك ليف طبيعي (كه در آن قسمتي از مولكولها در امتداد ليف قرار دارد) و متوسط انحراف از محور طولي ليف مشخصه ايست از هر ليف طبيعي . در مورد الياف مصنوعي اين امكان وجود دارد كه درجه آرايش يافتگي را بتوانيم كنترل كرده و درصد آن را مطابق نياز تعيين نماييم زيرا اگر يك ماده پليمري كه در آن مولكولها بطور نايكنواخت قرار گرفته در شرايط خاصي تحت تأثير كشش (Drawing) در يك جهت مشخص قرار گيرد مولكولهاي آن ماده پليمري سعي مي كنند كه خودشان را در همان جهت قرار دهند. براي دستيابي به نقاط كريستال بيشتر يكي از راهها آن است كه زجير مولكولي بطور موازي و كاملاً نزديك به هم باشند.

طبيعي است كه جهت دستيابي به نقاط آمورف بيشتر از كريستال در ليف پلي استر علاوه بر اقدامات ساختاري كه طي آنها چنين ساختاري به عنوان هدف ذوب ريسي پلي استر تعيين مي شود مي بايست حتي الامكان از كشش الياف توليدي نيز پرهيز نمود تا در اثر تغيير وضعيت قرار گرفتن زنجيرهاي مولكولي نقاطآمورف به نقاط كريستالي تبديل نشوند.

اين مطلب در توليد نخ به كار رفته در پارچه «الزهرا» رعايت شده است. يعني يكي از مهم ترين خصوصيات فيزيكي فيلامنت به كار رفته در پارچه چادري «الزهرا» دارا بودن نقاط آمورف بيشتر از نقاط كريستال است كه همانطور كه اشاره شد اين خصوصيت مي تواند به سهولت رنگرزي پارچه پلي استر و نيز خاصيت الاستيسيته پارچه تكميل شده كمك كند.

2-3- نمره نخ

نمره نخ مصرفي جهت توليد اين پارچه ظريف مي باشد واضح است كه براي رسيدن به پارچه اي با بافت ظريف و برخي خصوصيات فيزيكي مانند انعطاف پذيري زياد، استفاده از نخ نمره ظريف ضروري است.

نمره فيلامنت استفاده شده در پارچه «فرست كلاس» تقريباً den 102و نمره فيلامنت استفاده شده در پارچه «الزهرا» تقريباً den 163 مي باشد. نكته ديگري كه در مورد نمره نخ مي توان به آن اشاره كرد اين است كه براي نخ تار و پود يك نمره استفاده مي شود.

2-4- تاب نخ

2-4-1- تاب در متر نخ

يكي از مهم ترين خصوصيات نخ مصرفي در پارچه هاي چادر مشكي تاب نخ است. معمولاً فيلامنت هاي پلي استر مصرفي در اين پارچه ها داراي تاب زيادي مي باشند وشايد در تمام موارد تاب نخ از حد استاندارد بيشتر باشد.

به عنوان مثال تاب استاندارد براي فيلامنت پلي استر نمره den 102 عددي بين 968 تا 1110 تاب در متر مي باشد در حالي كه تاب نخ تار پارچه «فرست كلاس» تا 2275 تاب در متر و تاب نخ پود اين پارچه تا 1754 تاب در متر اندازه گيري شده است و اين نشان دهنده تاب فوق العاده زياد اين فيلامنت ها مي باشد. همچنين در مورد فيلامنت بكار رفته شده در پارچه «الزهرا» تاب نخ تار و پود حدود 1500 تاب در متر مي باشد در حالي كه تب استاندارد براي فيلامنت پلي استر عددي بين 764 تا 877 تاب در متر مي باشد.

با زياد شدن تاب و گذشتن از مرز تاب استاندارد خطر تاب زنده و به وجود آمدن پا ملخي در نخ افزايش مي يابد كه خود پا ملخي نيز مشكلات عمده اي را در جريان توليد پارچه به وجود مي آورد.

2-4-1-1- تاب زنده و مشكلات آن

تاب زنده، تمايل به پيچ خوردن يا باز شدن تاب نخ بصورت غير ارادي مي باشد. اين پديده در كيفيت و كميت محصولات نساجي نقش مهمي را ايفا مي كند. بطوريكه 4% از اشكالات موجود در محصولات نساجي را ناشي از تاب زنده مي دانند.

تاب زنده در مراحل بوبين پيچي، دو لا كني، دو لا تابي و چله پيچي باعث افزايش پارگي و در نتيجه كاهش توليد مي شود. در مرحله چله پيچي با كاهش كشش نخ، پاملخي تشكيل شده از عبور نخ در قسمتهاي مختلف دستگاه از جمله شانه و ميله راهنما ممانعت به عمل مي آورد در مرحله بافندگي نيز تشكيل پاملخي در بين نخهاي چله باعث بهم پيچيدگي و پارگي آنها مي شود.

2-4-1-2- پا ملخي

بطور كلي براي كلمه پاملخي يك مفهوم بدين شرح را مي توان در نظر گرفت:

به علت وجود نيروي پيچش در نخها، فضاي پيچ در پيچي در نخ به وجود مي آيد كه در يك لحظه نخ بدور خودش و در خلاف جهت تاب اصلي پيچيده مي شود. حلقه ايجاد شده را اصطلاحاً پاملخي گويند. پاملخي به تاب نخ بستگي دارد. عامل ديگر براي تشكيل پاملخي، خواص مختلف الياف تشكيل دهنده نخ است. با آزمايشات انجام شده در اين زمينه اين نتيجه حاصل شده است كه پايداري پاملخي به كيفيت سطح نخ بستگي دارد بطوريكه يك سطح مويي اثر را زياد مي كند. بنابراين و با توجه به ظرافت نخ مصرفي در پارچه چادر مشكي پاملخي حاصله درنخ توليدي با تاب بسيار ناچيز نيز از پايداري بالايي برخوردار است و براي رفع آن مي بايست تمهيداتي در كنترل تاب زنده نخ انديشيد.

پاملخي همچنين در پارچه هاي بافته شده نيز تأثيرات سويي به جا مي گذارد به علت عدم وجود كشش كافي در حين عمليات بافندگي يا قبل از آن، طول كوچكي از نخ پود در حدود 5-1 سانتي متر به واسطه تاب زنده، به دور خودش مي تابد. اين عيب به پاملخي پودي (weft snarl) معروف است. و بعضي مواقع با slub يك شباهت جزئي دارد. زماني كه نخ پود به هر نحو شل شود، پاملخي ايجاد مي شود كه غالباً در زمان افتادن ماكو يا بازگشت آن از جعبه ماكو رخ مي دهد. تحقيقات انجام شده در اين زمينه نشان مي دهد كه بيشتر مواقع پاملخي در نزديكي چله به وجود مي آيد. جهت كاهش تعداد پاملخي در حين بافندگي مي توان نخهاي پود را در قسمتهايي كه خيلي طولاني و آزاد هستند به وسيله چنگگ كنترل نمود و يا با تغيير محل چشمه ماكو به كاهش تعداد پاملخي كمك نمود.

2-4-1-3 – جلوگيري از تشكيل پاملخي

از بين بردن تاب زنده (Deading) ، ممانعت از فعاليت نخ مي باشد. يكي از روشهاي جلوگيري از تشكيل پاملخي كه از قديم تاكنون استفاده مي شود نگهداري در انبار يا اصطلاحاً (Jarn storage) مي باشد. در اين روش بسته هاي نخ براي يك دوره از زمان خاص، در يك درجه حرارت و رطوبت نسبي معيني ذخيره مي شوند. دو عيب بزرگ اين روش آن است كه اولاً امروزه لازم است جهت افزايش توليد، مواد سريعاً از تمام مراحل كارخانه عبور نمايد، به همين دليل بايد در نخها سريعاً پاملخي از بين برود. دوام اينكه هزينه انبار داري در اين روش بالاست. چنانچه جهت محافظت نخها در مقابل فرسايش و احياناً لكه دار شدن پارچه ها، بايد وقت زيادي را صرف نموده و هزينه بالايي را متقبل شد. روش ديگر از بين بردن تاب زنده، بخار دادن به خها مي باشد. جهت نيل به اين هدف از تجهيزات ويژه اي مثل جعبه بخار يا مكش بخار استفاده مي وشد. توسط مواد شيميايي، تحت يك شرايط استاندارد مي توان به وسيله ي تثبيت الياف، تمايل پاملخي را كاهش داد بدون آنكه الاستيسيته نخ كاهش يابد.

2-4-1-4- علت استفاده از نخ با تاب زياد

شايد مهم ترين علت استفاده از فيلامنت پلي استر با تاب در متر زياد استفاده از نيروهاي دروني نخ كه در اثر تاب بيش از حد در نخ به وجود مي آيد، در جهت رسيدن به حالت افتادگي پارچه چادر مشكي باشد. اين حالت (افتادگي) بسيار مهم مي باشد و يك پارچه چادر مشكي حتماً بايد داراي اين حالت باشد. البته راپورت بافت، راپورت تاب، راپورت جهت تاب و عمليات انجام شده در مرحله رنگرزي و تكميل نيز بر اين خصوصيت مؤثرند اما جنس فيلامنت مصرفي و ميزان تاب را مي توان به عنوان يك بستر و پايه براي عمليات بعدي در جهت رسيدن به حالت افتادگي پارچه در نظر گرفت.

2-4-2- جهت تاب

نخ يك لا كه در پارچه چادر مشكي استفاده مي شود در جهات s و z تاب داده مي شود و  از نخ با تاب جهت s و z هم در جهت نخهاي تار و هم براي نخهاي پود استفاد مي شود تركيب ميزان تاب در متر و جهت تاب مختلف عناصري را براي تشكيل راپورت تاب در پارچه هاي چادر مشكي به وجود مي آورد كه راپورت تاب محل چينش اين عناصر را در جهت نخهاي تار و پود مشخص م يكند و يك پيچيدگي فني در بافت پارچه هاي چادر مشكي به وجود مي آورد كه از شگردهاي دستيابي به كيفيت مطلوب اين پارچه ها مي باشد اين گونه چينش عناصر تاب خصوصيات فيزيكي در پارچه به وجود مي آورند كه مي تواند در رسيدن به كيفيت مطلوب پارچه چادر مشكي ما را ياري كند.

2-4-2-1 فرضيه رفتار نخهاي مجاور پر تاب با جهات تاب متفاوت در پارچه

از آن جهت كه در زمينه راپورت تاب كتاب يا مقاله اي يافت نشد و اين تكنيك در پارچه چادري استفاده مي شود ناچار به طرح فرضيات زير گشتيم.

اگر دو نخ با تاب استاندارد و جهات يكسان را در يك دندانه شانه قرار دهيم به دليل عمل نكردن نيروي تاب زنده رفتار عادي خواهند داشت و قاعدتاً در پارچه مشكلي را ايجاد نخواهند كرد. اما اگر دو نخ با تابي حدود 2 برابر تاب استاندارد و هم جهت را در يك دندانه شانه قرار دهيم نيروي تاب زنده در امتداد نخ عمل نموده به وسيله ي گشتاور حاصله سعي دارد تاب نخ را باز كند و ايجاد پاملخي كند و در اين صورت چون جهت گشتاور حاصل از هر دو نخ يكسان است دو نخ به يكديگر پيچيده شده و به يك طرف كشيده مي شوند. چون تاب زنده تمايل دارد كه در نقاط نازك نخ متمركز شود اين حادثه نيز در نقاط نازك به وجود خواهد آمد. بسته به گشتاور حاصله و تراكم پودي پارچه يك ناهماهنگي و پيچيدگي نخهاي تار در پارچه حاصل مي شود. هرچه گشتاورها قوي تر و تراكم پودي كمتر باشد اين ناهماهنگي و پيچيدگي شديد تر خواهد شد و بر عكس. تراكم پودي در واقع ميدان مانور گشتاورها را تعيين مي نمايد. هر چه اين ميدان كوچكتر باشد قدرت پيچيدگي نيز كمتر خواهد بود.

پيچش تارها به دور يكديگر بايد در منطقه اي كه كشش از روي آنها برداشته يا كم مي شود رخ دهد. به هر حال اگر اين ناهماهنگي ها در جهت پود نيز تكرار گردد پارچه اي نامنظم خواهيم داشت. اما اگر دو نخ پر تاب با جهت هاي متفاوت s و z را از يكدندانه شانه بگذرانيم گشتاورهاي حاصله از نيروي تاب زنده هر كدام ديگري را خنثي نموده ضمن اينكه نخها در نقاط نازك كه تجمع تاب زنده بيشتر است به يكديگر مي پيچيند. در صورتي كه تاب يكي به حد قابل ملاحظه اي بيشتر باشد گشتاور حاصله از تاب زنده آن نخ مي تواند بر گشتاور نخ ديگر غلبه كرده در نتيجه نخ اول به دو نخ دوم بيشتر بتابد. در اين حالت نيز يك ناهماهنگي ايجاد خواهد شد اما در مقايسه با حالت قبل با اين تفاوت كه پيچيدگي حاصله به يك طرف كشيده نشده و در مركز مشترك بين دو امتداد نخ هاي تار حاصل مي شود.

اگر اين امر در جهت پود نيز تكرار شود يك سري پيچيدگي و ناهماهنگي هاي خواسته و منظم در پارچه حاصل خواهد شد كه قاعدتاً بر روي خواص فيزيكي پارچه تأثيراتي خواهد گذاشت. در ادامه به كشف راپورت تاب پارچه مورد آزمايش و نيز بررسي تأثير اين راپورت بر خصوصيات فيزيكي پارچه طي آزمايشات انجام شده مي پردازيم.

الف) راپورت تاب در پارچه فرست كلاس

آزمايشاتي با استفاده از دستگاه تاب سنج Compotex جهت روشن شدن راپورت تاب پارچه مذكور انجام شده كه با توجه به نمره نخ مذكور تحت كشش N 58/0 انجام شده است.

نتايج حاصله عبارت است از:

رديف جهت تاب Tpm  

 

 

 

 

 

 

رديف جهت تاب Tpm
1 S 2048 1 Z 1612
2 Z 1838 2 S 1590
3 Z 1942 3 S 1754
4 S 2064 4 Z 1108
5 S 1966 5 Z 1574
6 Z 1700 6 S 1450
7 Z 2061 7 S 1667
8 S 2026 8 Z 1277
9 S 2275 9 Z 1506
10 Z 1685 10 S 1445
11 Z 1745 11 S 1721
12 S 2060 12 Z 1238
13 S 2166 13 Z 1470
14 Z 1849 14 S 1480
15 Z 1989 15 S 1552
16 S 2150 16 Z 1320

راپورت اوليه براي نخ هاي تار                           راپورت اوليه براي نخ هاي پود

    پارچه فرست كلاس                                                          پارچه فرست كلاس

اگر خطاهاي آزمايش و نواقص حفظ تاب نخ در حين عمليات بافندگي چشم پوشي كنيم و تابها را رند كنيم به نتايج جالب توجهي دست مي يابيم كه به كمك آنها راپورت تاب استفاده شده در اين پارچه را مي توان حدس زد.

رديف جهت تاب Tpm  

 

 

 

 

 

 

 

 

رديف جهت تاب Tpm
1 S 2000 1 Z 1600
2 Z 1800 2 S 1600
3 Z 2000 3 S 1700
4 S 2000 4 Z 1100
5 S 2000 5 Z 1600
6 Z 1700 6 S 1500
7 Z 2000 7 S 1700
8 S 2000 8 Z 1200
9 S 2000 9 Z 1500
10 Z 1700 10 S 1500
11 Z 1700 11 S 1700
12 S 2000 12 Z 1200
13 S 2000 13 Z 1500
14 Z 1800 14 S 1500
15 Z 2000 15 S 1600
16 S 2000 16 Z 1300

راپورت تاب براي نخ هاي تار                            راپورت شده براي نخ هاي پود

    پارچه فرست كلاس                                                    پارچه فرست كلاس

ملاحظه مي شود كه يك راپورت چهار تايي براي نخ هاي پود و يك راپورت چهار تايي نيز براي نخهاي تار به دست مي آيد. راپورت تاب نخهاي تار عبارت است از:

Z                 Z                 S                 S

2000            1700            2000            2000 = Tpm

در مورد نخ هاي تار احتمالاً هر چهار نخ از يك دندانه شانه راهنما عبور مي كند يعني 4= r است در اين صورت نمره شانه 5/14 خواهد بود. با اين حساب نخهاي عبوري از يك دندانه شانه راهنما به يك از دو روش زير چيده مي شوند:

حالت اول:                         جهت باز شدن          Z Z               S S 

حالت دوم:                                                             S  Z   Z  S

حالت سوم:                                                               Z  S  S  Z

با توجه به جهات باز شدن تاب مي توان گفت كه در حالت اول دو نخ S به يكديگر و دو نخ Z نيز به يكديگر مي پيچند.جهت گشتاور اين دو زوج نخ مخالف يكديگر بوده اما غلبه با گشتاورنخ S ميباشد.اين امر ميتواند موجب حفظ يك نيروي زنده و دائمي در ساختمان پارچه گردد.همچنين ميتواندموجب ايجاد بي نظمي هاي خواسته در پارچه گردد.  

در حالت دوم و سوم دو نخ با تابهاي S و Z در يك دندانه با هم درگير شده و يك پيچيدگي ايجاد ميكنند كه تعادل اين پيچيدگي با افزوده شدن نيروي حاصل از باز شدن تاب نخ سوم Z يا S  موجب غلبه  نيروي نخ سوم مي شود كه البته اين نيرو در مقابله با نيروي نخ چهارم رده شانه قبلي در مورد حالت دوم كاملاً خنثي شده و غلبه با نيروي S است (به علت تاب بيشتر نخ S) و در مورد حالت سوم نيز غلبه با نيروي بازكننده تاب نخ S  خواهد بود.

 اما در مورد نخهاي پود، راپورت تاب عبارت است از:

Z                                  Z                               S                            S

  1600-1500           1300-1100                 1700-1600           1600-1500 = Tpm

تنظيم راپورت تاب در مورد پود نيز به گونه اي است كه غلبه با گشتاور حاصله از نخهاي S باشد. در نتيجه اين درگيري و غلبه ها يك سري پيچيدگي ها و ناهماهنگي هايي كه در مجموع تحت يك نظم خاص قرار مي گيرند حاصل خواهد شد كه اين مجموعه ناهماهنگي هاي منظم از ويژگي هاي پارچه هاي چادر مشكي مي باشد و شايد در پديد آمدن حالت لختي و افتادگي اين پارچه مؤثر باشد. با توجه به مطالب گفته شده در بخش (3-3-2) متوجه مي شويم كه در واقع راپورت تاب اصلي براي نخهاي پود اين پارچه يك راپورت دوتايي مي باشد. بدين صورت كه نخ پود شماره 1 داراي تابي حدود 1600 و جهت تاب S مي باشد كه در برگشت ماكو و هنگام قرار دادن نخ پود شماره 2 حدود 100 تاب اين نخ باز شده و نخ پود 2 داراي تابي حدود 1500 و جهت S مي باشد.

نخ پود شماره 3 داراي تابي حدود 1600 و جهت Z بوده كه در برگشت ماكو و هنگام قرار دادن نخ پود شماره 4 حدود 400 تاب نخ باز شده و در نتيجه نخ پود شماره 4 داراي تابي حدود 1200 و جهت Z مي باشد. با توجه به ساختار پارچه متوجه مي شويم كه پودهاي شماره 1 و 2 و نيز شماره 3 و 4 به هم متصل بوده و در واقع يك پود هستند و اين به خاطر سيستم پودگذاري ويژه برخي ماشين هاي ماكويي است.

تاكنون تأثيرات ناشي از چينش تاري و پودي تاب نخها در پارچه را در يك فضاي يك بعدي تاري و يا يك فضاي يك بعدي پودي بررسي كرديم. اما اگر بخواهيم به تأثيرات حقيقي اين راپورتهاي تاب دست يابيم ارزيابي مجموع راپورتهاي تاب تاري و پودي باهم و حداقل در يك فضاي دو بعدي ضروري مي نمايد. بدين صورت كه به عنوان مثال رفتار نخ تار شماره 1 با جهت تاب Z و2000= Tpm در مقابل نخ پود شماره 1 با جهت تاب S و 1600-1500= Tpm چگونه خواهد بود و اگر به جاي نخ پود 1 نخي ديگر با جهت تاب Z و يا ميزان تاب در متر متفاوت قرار مي گرفت نخ شماره 1 چه رفتاري نشان خواهد داد و در مجموع در يك صفحه دو بعدي كه يك وجه آن را نخهاي تار و يك وجه ديگر را نخهاي پود تشكيل مي دهند برآيند رفتارهاي متقابل آنها چه خصوصيتي را براي پارچه حاصل خواهد كرد؟

2-4-2-2- علت استفاده از راپورت تاب

به نظر مي رسد دو عامل موجب استفاده توليد كنندگان از راپورت تاب در اين پارچه ها شده است:

  • تسهيل دست يابي به افتادگي پارچه چادري:

فيلامنت پلي استر حالت خشكي و انعطاف ناپذيري به پارچه خام چادري مي دهد كه طي عمليات تخريبي كه در بخش رنگرزي وتكميل بر روي اين پارچه انجام مي شود اين حالت از بين مي رود اما به نظر مي رسد استفاده از راپورت تاب تاري و پودي خود كمكي به افزايش حالت افتادگي پارچه خام مي كند كه در نتيجه موجب مي شود كه در بخش رنگرزي و تكميل آسيب زدن كمتري به پارچه نياز باشد و از آن رو كه آسيبهاي وارده به پارچه در بخش نهايي بر روي خصوصيات فيزيكي پارچه از جمله مقاومت سايشي و استحكام  كششي آن تأثيرات نامطلوبي مي گذارد، تقويت حالت افتادگي قبل از ورود پارچه به مرحله رنگرزي و تكميل موجب كاهش نياز به آسيب زدن به پارچه مي شود.

  • افزايش مقاومت سايشي پارچه

آزمايشات انجام شده در زمينه سنجش مقاومت سايشي دو نمونه پارچه داخلي و خارجي نشان مي دهد كه اين دو پارچه تفاوت بسيار زيادي دارند و در واقع در مورد مقاومت سايشي تقريباً غير قابل مقايسه اند. تفاوتهاي موجود درپارچه مانند جنس نخ، راپورت بافت، تراكم تاري و پودي و … بر اين خصوصيت فيزيكي موثرند. با توجه به تاثيرات راپورت تاب بر آرايش نخها در ساختمان پارچه اين عامل نيزميتواند نقشي در مورد مقاومت سايشي پارچه دشته باشد كه در ذيل به بررسي آن مي پردايم.

اگر جهت تاب نخي S باشد و نيروي سايشي در خلاف جهت تاب خوردن نخ به سطح آن وارد شود اثر مخرب تري ديده مي شود نسبت به زماني كه اين نيرو در جهت تاب خوردن نخ به آن وارد شود و شايد علت اين باشد كه مقداري از نيروي وارده در جهت تاب نخ،صرف تاب خوردن دوباره نخ مي گردد.حال اگر دو نخ با جهت تاب يكسان در كنار يكديگر قرار گيرند و نيروي سايشي در خلاف جهت تاب خوردن به آنها وارد شود برآيند آسيب ديدگي نسبت به زماني كه يك نخ وجود داشته بيشتر است.

اما اگر دو نخ با جهات تاب متفاوت در كنار يكديگر قرار گيرند و نيرويي از يك ست به آنها وارد شود، نخي كه جهت تاب آن با جهت ورود نيرو يكسان است آُسيب كمتري نسبت به نخ ديگر مي بيند كه در نتيجه برآيند آسيب ديدگي در اين حالت كمتر از زماني خواهد بود كه جهت تاب نخ يكسان است و در واقع اين چينش يك محدوده نسبتاً ثابت براي برآيند ساييدگي نخهاي كنار يكديگر در مقابل نيروهاي سايشي در دو جهت موافق و مخالف جهت عقربه ساعت به ما مي دهد.

با توجه به اين مطلب و نيز در هم پيچيدگي نخهاي مجاور در اثر تابهاي زيادي كه ميل به باز شدن دارند و جهات مختلف تاب در دو نخ مجاور، اين امكان براي ما حاصل خواهد شد كه ضمن به كار بردن نخهاي نمره ظريف و استفاده از خصوصيات آنها در ساختمان پارچه در عمل و در مقابله با نيروهاي سايشي از توانايي نخهاي ضخيم تر استفاده كنيم. دو نخ با تاب زياد و جهات تابي كه موجب مي شود به دور هم بپيچند به دليل تمركز تاب زنده در نقاط نازك,مناطق ضعف و نازكي يكديگر را پوشش داده در مجموع سبب افزايش برخي از خصوصيات فيزيكي پارچه خواهند شد. طبق مطالب گفته شده اين رفتار نخهاي با تابهاي گوناگون در پارچه مي تواند بر افزايش استحكام كششي پارچه نيز مؤثر باشد.

براي پارچه الزهراء راپورت تاب زير استفاده شده است:

(4=r) و براي نخ هاي پود يك راپورت دوتايي در نظر گرفته شده است.

رديف جهت تاب Tpm   رديف جهت تاب Tpm
1 S تقريباً 1500 1 S تقريباً 1500
2 Z تقريباً 1500 2 Z تقريباً 1500
3 S تقريباً 1500 راپورت تاب براي نخهاي پود پارچه الزهرا
4 Z تقريباً 1500

راپورت تاب براي نخهاي تار پارچه الزهرا

نتيجه اين راپورت تاب تاري اين است كه به دليل وجود نيروي تاب زنده و تمايل نخها به باز شدن, تاب نخ S در جهت Z و نخ Z در جهت S باز مي شود و چون چينش نخها از نظر جهت تاب به صورت SZ مي باشد دو نخ تار مجاور به يكديگر مي پيچيند خصوصاً در نقاط نازك نخ. همچنين اين عمل در مورد راپورت تاب پودي نيز تكرار شده است و در كل به نظر مي رسد با استفاده از اين راپورت ساده تاب مي توان مشكلات بخش بافندگي را كاهش داد و به تعادل قابل قبولي در پارچه دست يافت. اما بررسي بيشتر تاثيرات اين راپورت تاب در پارچه الزهرا كار دشواري است زيرا به دليل پايين بودن تراكم تاري و پودي ممكن است بخشي از اين تاثيرات خود را نشان نداده و از نظر پنهان بمانند. به همين دليل براي بررسي تاثيرات حقيقي اين راپورت و نيز مقايسه با راپورت تاب به كار رفته در پارچه فرست كلاس، نياز به پارچه اي با اين راپورت تاب و تراكم تاري و پودي بيشتر احساس مي شود. ضمناً قابل ذكر است كه راپورت بافت نيز از عوامل تقويت كننده يا تضعيف كننده اثر يك راپورت تاب مي تواند باشد. با اين حال به توليد كننده پارچه الزهرا توصيه مي شود كه ازچند راپورت تاب ديگر جهت آزمايش استفاده شود و تأثير راپورتهاي تاب بر روي پارچه تحقيق گردد، زيرا با توجه به توضيحاتي كه راجع به راپورت تاب داده شد اين امكان وجود دارد كه يك راپورت تاب در تركيب با راپورت بافت مشخص موجب افزايش قابل توجه خصوصيات فيزيكي مورد نظر در پارچه چادر مشكي گردد و از نظر اقتصادي نيز تا حدودي بتواند خلأ تراكم تاري و پودي را جبران نمايد. خصوصاً در مورد استحكام كششي پارچه اميد است كه راپورت تاب تأثيرات مثبتي را داشته باشد. اين موضوع خود، تحقيق مفصلي را مي طلبد.

فصل سوم

بافندگي پارچه چادر مشكي

3-1- راپورت بافت درپارچه هاي چادر مشكي

معمولاً راپورت بافت به كار رفته در پارچه هاي چادر مشكي بافت كرپ و يا تافته مي باشد.

كاربردگسترده بافت تافته در صنعت نساجي بر كسي پوشيده نيست. بافت كرپ نيز علاوه بر كاربرد در پارچه چادر مشكي در پارچه هاي ديگري نيز مانند پارچه پرده اي، كاربرد دارد. در ادامه به توضيحاتي پيرامون بافت كرپ مي پردازيم و در مورد تافته نيازي به توضيح احساس نمي شود.

3-1-1- بافت كرپ

پارچه هايي كه در آنها از بافت كرپ استفاده مي شود خصوصياتي دارند از جمله اينكه اين پارچه ها عمدتاً با نخ هاي فيلامنت و در عرض cm 140 بافته مي شوند. اين پارچه ها داراي نمودي درهم و نامنظم هستند. در پارچه هاي كرپ تراكم تار بالا بوده و بين 32 تا 48 تار در سانتي متر مي باشد.

در پارچه كرپ نخ تار و پود باريك است. پارچه كرپ در بخش لباس كاربرد دارد و عمليات چاپ بر روي آن به خوبي انجام مي شود. اين پارچه جهت روميزي و پارچه آستري نيز كاربرد دارد. ويژگي پارچه كرپ لخت بودن آن است.

پارچه كرپ را به سه روش مي توان توليد نمود:

الف) توليد پارچه كرپ با استفاده از مرحله تكميل پارچه

ب) توليد پارچه كرپ با استفاده از نخ كرپ

ج) توليد پارچه كرپ با استفاده از بافت كرپ

كه مورد سوم در اولويت است. ايده آل ترين روش براي توليد يك پارچه كرپ استفاده توام از روش دوم و سوم يعني نخ كرپ وبافت كرپ مي باشد.

از آنجایی که پارچه با بافت کرپ نمود در هم و نا منظم دارد ، اگر نخی که برای بافت این پارچه استفاده می شود هم نامنظم ( دارای فر و موجهای متعدد و …… ) باشد . وقتی که این نخ با بافت کرپ (بافت نا منظم ) تلفیق می شود مسلما نتیجه مطلوب تری حاصل خواهد شد . چون عامل بی نظمی و درهم بودن بیشتر در پارچه نمودار شده است و هدف اصلی ما از این سلسله عملیات رسیدن به یک حد قابل قبول از بی نظمی در ساختمان پارچه است .

در ادامه با روشهای مختلف ایجاد بافت کرپ در پارچه آشنا می شویم .

3-1-1-1 )ساخت بافت کرپ از طریق دستکاری بافت های اصلی و یا مشتقات آن:

در این روش شرط تغییر بافت ، عدم ایجاد روریزهای تاری و پودی نامطلوب است . همچنین هر چه تغییر بافت در ابعاد بزرگتری انجام شود ، بافت حاصله مناسب تر خواهد بود . برای نيل بدین مقصود می توان با اضافه نمودن و یا کم نمودن روریزهای تاری
( نقاط پر شده در جدول راپورت بافت ) این تغییرات را در بافت پایه ( تافته ) ایجاد نمود و یک بافت کرپ را ساخت .

3-1-1-2 ) ساخت بافت کرپ از طریق ترکیب دو بافت با هم :

برای درک چگونگی اجرای این روش تولید بافت کرپ به مثال زیر توجه نمایید .

3-1-1-3 ) ساخت بافت کرپ از طریق به کارگیری متد چهار سویی :

در این روش راپورت بافت اولیه را به صورت گسسته رسم می نماییم . با استفاده از فاصله انداختن بين تار و پود در راپورت بافت پایه می توان طرح گسسته را به وجود آورد . سپس طرح گسسته را سه بار تحت زاویه 900   می چرخانیم . چهار راپورت بافت بدست می آید که از ترکیب (روی هم قرار دادن ) این چهار راپورت بافت ، یک راپورت بافت کرپ بدست می آید . برای فهم بیشتر چگونگی انجام این روش به مثال زیر توجه نمایید .

3-1-1-4 ) ساخت کرپ از طریق چرخش و یا رسم منفی یک الگو (وتیفا ):

برای درک چگونگی انجام این روش به مثال زیر توجه نمایید.

3-1-2 ) راپورت های استفاده شده جهت بافت پارچه فرست کلاس و الزهراء

در پارچه فرست کلاس از نوعی بافت کرپ خاویار استفاده شده است .

این بافت به پارچه ظاهر مناسبی داده است . روزنه هایی که درسطح پارچه و به وسیله بافت آن ایجاد شده است در انتقال حرارت  و نفوذ پذیری هوا موثرند .

بافت استفاده شده در پارچه الزهراء بافت پایه تافته می باشد . این بافت در تقویت حال لختی پارچه چادری نقشی نداشته و این امر موجب استفاده از عوامل دیگر ایجاد این حالت و خصوصا عوامل شیمیایی که تاثیرات نا مناسبی بر روی خواص فیزیکی پارچه دارند می شود .

3-2 ) تجزیه فنی پارچه های فرست کلاس و الزهراء:

  پارچه الزهرا پارچه فرست کلاس
عرض شانه B=150cm B=150cm
عرض تکمیل شده 115cm 125cm
نمره شانه  
تراکم تاری
تراکم پودی  143/5-152  150
وزن متر مربع 163 den 102den
نمره نخ تار و پود at=2/9% at=6/5%
درصد جمع شدگی نخ تار a p=7/6% a p=10%
درصد جمع شدگی نخ پود 5824 8550
تعداد کل سر نخ 8 ورد  
تعدا ورد 96*2=192  
تعداد سر نخ کناره    
2 در کناره 6  

جدول تجزیه فنی دو پارچه چادر مشکی داخلی و خارجی

با نگاهی به جدول فوق متوجه می شویم که تفاوت فاحشی میان تراکم تاری و پودی این دو پارچه وجود دارد.

در بخش پیوستها نتایج آزمایشات انجام شده بر روی این دو پارچه ضمیمه شده است . با توجه به نتایج آزمایش اندازه گیری استحکام کششی پارچه تا حد پارگی که به روش C.R.E انجام شده است ملاحظه می شود که استحکام کشی پارچه الزهراء به مراتب از استحکام کششی پارچه فرست کلاس پایین تر است .

علت اصلی این ضعف پایین بودن تراکم تاری و پودی پارچه« الزهرا ء » می باشد . اما با نگاهی به نتایج آزمایش انجام شده بر روی پارچه داخلی که در مرحله رنگرزی دچار مشکل شده است و قاعدتا تخریب نهایی الیاف پلی استر در آن پارچه انجام نشده است ( تخریب ه کمک دستگاه DBK ) ، ملاحظه می شود که این پارچه استحکام بیشتری از پارچه تکمیل شده دارد و از اینجا این نتیجه حاصل می شود که تخریب نهایی نیز تاثیر سویی بر استحکام پارچه چادری داخلی داشته است و حتی الممکن می بایست با تغییراتی ودر دو بخش بافندگی و تکمیل این ضعف را جبران نمود زیرا پایین بودن استحکام کششی در پارچه چادری خیلی مهم می باشد و استحکام کششی پارچه « الزهرا ء» در حد قابل قبولی نیست . همانطور که در فصل اول نیز توضیح داده شد پارچه چادری به علت نحوه مصرفی که دارد هر آن ممکن است به اشیاء تیز گیر کند و پارچه مناسب چادری می بایست استحکام کششی بالایی داشته باشد تا به سادگی پاره نشود . نکته دیگری که از جدول تجزیه فنی متوجه می شویم اختلاف 10 سانتی متری عرض تکیمل شده می باشد. در این مورد نیز توجه به نتایج آماری مربوط به جثه و ابعاد جسمی زنان ایرانی که با مصرف کننده عمده این پارچه هستند می تواند در کاهش هزینه ها و جلب نظر مصرف کننده موثر باشد. طبیعی است که اگر عرض تکمیل شده 115cm متقاضی بیشتری داشته باشد و عرض 125cm کمتر مورد توجه باشد با تولید عرض کمتر می توان از هزینه های تولید کاسته و ضمنا مشتری بیشتری را جلب نمود و برعکس اگر عرض125cm  تقاضای قابل ملاحظه بیشتری دارد ، تولید عرض 115cm  در نهایت منجر به کاهش مشتری می شود . نکات دیگری نیز از جدول تجزیه فنی قابل استخراج می باشد.

سیستم تشکیل دهنه :

 در بافت پارچه چادر مشکی سیستم تشکیل دهنه ای که مقرون به صرفه باشد می تواند سیستم بادامکی یا دابی باشد. البته به دلیل قدرت مانور بیشتر ، سیستم تشکیل دهنه دابی مناسب تر است اما اگر از بافتی استفاده می شود که سیستم بادامکی توانایی پیاده نمودن آنرا دارد می توان از سیستم بادامکی نیز استفاده نمود . در تولید پارچه داخلی  الزهرا ء از سیستم تشکیل دهنه دابی استفاده می شود .

مطالب مرتبط
1 از 218

3-3 ) ماشین بافندگی مناسب :

نقش مهم کناره پارچه های چادر مشکی و توانایی بی نظیر ماشین بافندگی ماکویی در تولید کناره برخی از تولید کندگان این پارچه را بر آن داشته است تا علی رغم مشکلات زیاد ماشینهای ماکویی ، جهت تولید کالایی با کیفیت بالا از ماشین های ماکویی استفاده کنند . درپارچه چادر مشکی کناره نقش بسیار مهمی را دارد زیرا کناره به صورت نواری سرتاسر تمام لبه در معرض دید پارچه را تشکیل می دهد و خصوصا در قسمت سر کناره نقش مهم تری دارد. زیرا اگر کناره شکل مناسبی نداشته باشد یا به دلیل نداشتن قوا م ، دچار حالت افتادگی شود و جلوه کل پارچه را مخدوش می کند .

اما برخی از مصرف کنندگان از ماشین های بی ماکو مانند ماشین های ریبری استفاده می کنند که البته مزیت از این ماشین ها سرعت زیاد تولید و راندمان بالا می باشد ، اما به هر حال با استفاده از این سیستم پودگذار نمی توان لبه ای به کیفیت لبه سیستم ماکویی تولید نمود.

3-3-1 ) انواع روشهای تولید لبه پارچه :

1- توسط ماکو : در این روش نخ پود را از یک طرف پارچه به طرف دیگر منتقل کرده و همان نخ را دوباره بر می گرداند که در نتیجه لبه ای مناسب و تشکیل شده از یک رشته نخ حاصل می شود.

2- به کمک انگشتی جانبی : این روش بر روی ماشین های بی ماکو استفاده می شود و بدین صورت است که شی پود گذار پود را تا لبه می آورد و آنگاه قبل از بافت رفتن پود و همزمان با قطع شدن انتهای پود که خارج از پارچه قرار دارد، یک انگشتی جانبی اضافی پود را در میان تارهای لبه قرار داده و موجب بافت رفتن انتهای اضافی پود می گردد ، این روش در تولید کناره پارچه داخلی به کار رفته است .

3- استفاده از المنت داغ : این روش مخصوص الیاف ترموپلاست می باشد . دراین روش پود های خارج شده از لبه پارچه توسط یک المنت داغ ذوب می شود که در این روش به هیچ وجه برای تولید کناره پارچه چادر مشکی مناسب نیست .

3-3-2 ) مکانیزم تعویض ماسوره و جعبه ماکو

جهت تامین نخ پود برای ادامه بافت بدون آنکه ماشین متوقف گردد به مکانیزم تعویض ماسوره و جهت به کار بردن نخهای پود با جنس ، رنگ و یا خوصیات متفاوت در پارچه از مکانیزم تعویض جعبه ماکو استفاده می شود .

انواع مکانیزم تعویض ماسوره عبارتند از :

  • مکانیزم مدور
  • مکانیزم خشابی

 انواع مکانیزم تعویض جعبه ماکو عبارتند از :

  • چند جعبه ماکو یک طرفه :

در این مکانیزم در یک طرف ماشین چند جعبه ماکو و در طرف دیگر آن یک جعبه ماکو قرار دارد. در نتیجه می توان از چند نوع پود استفاده نمود که البته در پارچه به صورت پودهای زوج دیده می شوند .

در بافت پارچه فرست کلاس از این مکانیزم استفاده شده است . باید راپورت تاب پودی این پارچه درواقع به شکل زیر است :

نخ پود  شماره 1 با جهت تاب s  1600 Tpm≈ 

نخ پود  شماره 1 با جهت تاب s  1500 Tpm≈ 

نخ پود  شماره 1 با جهت تاب z  1600 Tpm≈ 

نخ پود  شماره 1 با جهت تاب z  1200 Tpm≈ 

ملاحظه می شود که نخهای پود در برگشت ماكو دارای تاب کمتری هستند و این به علت باز شدن مقداری از تاب در حین برگشت ماکو می باشد . نمای فرضی این مکانیزم در شکل زیر دیده می شود .

پود 2

پود 2

پود 1

پود 1

    1
جعبه ماکو 2
3
4

                                                                                                جعبه ماکو

 

  • مکانیزم چند جعبه ماکو دو طرفه :

در این مکانیزم در هر طرف ماشین چند جعبه ماکو قرار دارد. این مکانیزم خود به دو نوع تقسیم می شود که عبارتند از :

الف ) چند جعبه ماکو دو طرفه تابع :

در این مکانیزم جعبه ماکوهای هم شماره هم زمان در کف دفتین قرار می گیرند . در نتیجه به کمک این مکانیزم می توان پودهای فرد نیز استفاده کرد یعنی رنگ بندی پودی فرد نیز قابل اجرا می باشد . نمای فرضی این مکانیزم در شکل زیر دیده می شود:

پود 2

پود 1

1   1
2   2
3 3
4 4

 

ب ) چندد جعبه ماکو دو طرفه غیر تابع :

در این مکانیزم جعبه ماکوها بدون هم بستگی در کف دفتین قرار می گیرند . درنتیجه می توان از تنوع پودی بیشتری استفاده نمود .

به هر حال باید توجه داشت که هر چه تعداد جعبه ماکو افزایش یابد ، سرعت ماشین کاهش خواهد یافت .

همان طور که در فصل اول ذکر شد نظام مدیریت خوشه ای جوابگوی برخی از مشکلات اقتصادی ناشی از به کاربردن ماشین های بافندگی ماکویی در بخش بافندگی جریان تولید پارچه چادر مشکی می باشد . اگر چه پارچه چادری تولید شده توسط  ماشین های ماکویی از کیفیت بالایی برخوردارند لکن عوامل اقتصادی برخی از تولید کنندگان را به سمت استفاده از ماشین های غیر ماکویی برده است .

رعایت چند نکته موجب بهبود وضعیت لبه پارچه های چادر مشکی می شود :

  • هم بافت بودن با زمینه
  • افزایش تعداد نخ عبوری از یک رویه شانه نسبت به نخهای تار زمینه پارچه (r در لبه افزایش یابد ) .
  • استفاده از سیستم تشکیل لبه مناسب

پارچه خام تولید شده در سالن بافندگی ، پارچه ای سفید رنگ بوده و دارای حالتی خشک و زیر دستی زبر می باشد. این پارچه جهت ارتقاء کیفیت و رنگرزی باید به سالن رنگرزی و تکمیل منتقل گردد . این پارچه پس از کنترل دستی وارد سالن رنگرزی می شود .

فصل چهارم

رنگرزی و تکمیل پارچه چادر مشکی

4-1 ) رنگرزی الیاف پلی استر ( polyester Dyeing ) :

از آنجایی که الیاف پلی استر دارای ساختار بسته ای بوده و جذب رطوبت آنها هم بسیار کم است . نفوذ  مولکولهای رنگینه به داخل لیف در شرایط عادی بسیار مشکل می باشد و جهت رنگرزی آنها لازم است که از دمای بالای جوش و یا از مواد شیمیایی که بتواند ساختار آنها را باز کرده و نفوذ رنگینه را امکان پذیر سازد  استفاده گردد . به این مواد کاربر گفته می شود ، رنگرزی پلی استر ممکن است به صورت غیر مداوم و یا مداوم انجام شود . مهمترین رنگرزی پلی استر ، رنگینه های دیسپرس می باشند که تقریبا در آب نامحلول بوده و جهت رنگرزی به صورت معلق در آب درآورده می شود .

( Carrier ) یا حمل کننده ها موادی هستند که باعث جذب شذن رنگ توسط لیف می گردند .

رنگرزی غیر مداوم با رنگینه های دیسپرس

رنگرزی به کمک کاریز

در رنگرزی رمق کشی با ر رنگینه های دیسپرس ، بخشی از تعلیق ذرات که دارای اندازه ای در حدود 10 میلیمتر می باشد به مقدار 10 میلی گرم در لیتر به صورت محلول مولکولی در می آید و پس از نفوذ در سطح لیف ؛ به داخل لیف می رسد . بعد از جذب محلول رنگینه ، بقیه رنگینه به صورت محلول مولکولی درآمده و جذب می گردد.

نفوذ رنگینه به داخل لیف به نوع غلظت رنگینه ، مواد کمکی و مهمتر از همه دما بستگی دارد.

مواد نگهدارنده تعلیق که به عنوان یک ماده کمکی در رنگرزی با رنگینه های دیسپرس به کار گرفته می شود .با احاطه ذرات در تعلیق و ایجاد نیروهای الکترواستاتیک دافعه بین آنها ، از تجمع آنها جلوگیری می نماید و به این ترتیب به ثبات تعلیق ( دیسپرسیون ) می افزاید .نگهدارنده تعلیق از نوع آنیونی ، نتیجه بهتری را نسبت به سایر نگهدارنده های تعلیق دارد. عدم ثبات و محلول ذرات ممکن است خود را به صورت Aggregation Crystal growth و یا Agglomeration نشان دهد .وجود مواد نگهدارنده تعلیق تا حدودی که از ته نشین شدن این مواد هم جلوگیری می کنند .

کارير که برای باز نمودن ساختار بسته الیاف پلی استر در رنگرزی آنها ، در دمای کمتر از جوش به کار گرفته می شود . باید بعد از رنگرزی کاملا از کالا زدوده شود زیرا وجود این ماده روی کالا ممکن است باعث خارش پوست گردد. به علاوه ممکن است ثبات نوری بعضی از رنگینه های دیسپرس هم بر اثر آن کاهش یابد. به طور کلی کاربرد کاربر به علت مسائل زیست محیطی کم گردیده است . در رنگرزی با کاربر می توان مقدار کاربر ، PH و دمای رنگرزی را به عنوان مهمترین عوامل در جذب رنگینه نام برد . رنگرزی با کاربر را ممکن است به کمک ماشینهای ژیگر و وينچ انجام داد. البته بهتر است که این ماشینها در بسته باشند تا از آلوده شدن محیط کار در حد امکان جلوگیری گردد .

رنگرزی دردمای بالا ( اچ تی )

برای کسب دمای بالا ( 120 تا 130 درجه سانتیگراد ) لازم است که از ماشینهای در بسته مخصوص که فشار حاصل در این دما را تحمل کند استفاده نمود . ماشینهای در بسته ممکن است به صورت ژیگر و وينچ و یا جت باشد. در ماشینهای جت معمولا جریان محلول هم به جلو بردن کالا کمک کرده و از این رو ، نیروی کششی کمتری به پارچه واردمی آید . در کار کردن با این ماشینها باید به ترمومتر و فشار سنج توجه کامل داشت چون در صورت عمل نکردن کنترل اتوماتیک و سوپاپ اطمنیان . ماشین به گرم شدن ادامه داده و فشار زیاد حاصل ، ممکن است باعث انفجار گردد . همچنین لازم است که درب ماشین تا قبل از رسیدن ترمومتر به 90 درجه سانتیگراد و رسیدن عقربه فشار سنج باز نگردد.در غیر این صورت مایع داخل حمام بر اثر فشار روی آن ، با سرعت زیادی به بیرون خواهد ریخت و درب هم خود به مجرد آزاد شدن با سرعت زیاد باز خواهد شد که ممکن است خطرات جانی را به همراه داشته باشد. دمای بالاتر از 130 درجه سانتیگراد باعث جدا شدن الیگومرهای پلی استر می گردد که بیشتر به صورت تریمر حلقوی بوده و روی کالا و ماشین ته نشین می گردد . در رنگرزی در دمای بالا ، PH و همچنین دما از عوامل موثر بر راندمان رنگی می باشد . این رنگرزی در مقایسه با روش کارير دارای فوائد زیر است :

  • کاهش زمان رنگرزی و راندمان رنگی بالاتر
  • نفوذ بهتر رنگینه
  • پوشش بهتر نایکنواختيها
  • عدم وجود مشکلات ناشی از کارير مثل لکه شدن پارچه و مسائل زیست محیطی

در رنگرزی با رنگینه های دیسپرس معمولا ازیک ماده نگهدارنده تعلیق استفاده می شود . PH مناسب بین 5 تا 6 است . رنگرزی پس از افزودن مواد به حمام و بستن درب ماشین شروع شده و دما با توجه به ظرفیت گرمایی ماشین به مقدار 1 تا 5/1 درجه سانتیگراد در دقیقه  افزایش داده می شود تا دمای 130 درجه سانتیگراد حاصل گردد . پس از تخلیه آبکشی و شستشو انجام می شود . رنگینه و مواد کمکی را می توان در زمان دلخواه توسط پمپ به ماشین تغذیه نمود . ماشینهای رنگرزی دمای بالا معمولا به کمک یک برنامه که به قسمت کنترل آن داده می شود به صورت اتوماتیک دما را کنترل می نماید.

برای بالا بردن اثبات مالشی و شستشویی ، مخصوصا برای عمق رنگی زیاد ، زدودن مولکولهای رنگینه جذب نشده که فقط در سطح الیاف قرار گرفته است لازم می باشد . به این منظور ممکن است شستشوی احیائی انجام شود .

در رنگرزی پارچه های پلی استر لازم است که از سردنمودن سریع آن بعد از رنگرزی جلوگیری گردد . چون ممکن است چروک در کالایی که به صورت طنابی کار می کند بر اثر سرد شدن سریع ، تثبیت گردد و ظاهر کالا صدمه بیند .

رنگرزی مداوم با رنگینه های دیسپرس

در رنگرزی مداوم پلی استر ، جهت باز نمودن ساختمان بسته آن از دمای بالا ( کمتر از دمای ذوب ) استفاده می شود . در دمای بالا ، رنگینه دیسپرس از فرم فیزیکی جامد به گاز تبدیل می شود به عبارت دیگر متصاعد شده و به داخل الیاف پلی استر نفوذ می کند ( ترموزول ) . تثبیت رنگینه و تثبیت ابعادی ممکن است در یک مرحله انجام شود . برای تثبیت معمولا پارچه در عرض کشیده شده و دمای آن افزایش داده شده و سپس سرد می گردد. به این ترتیب کالا ثبات ابعادی پیدا کرده و در مقابل تغییرات ابعاد مقاومت می کند . در رنگرزی مداوم کالای پلی استر ، وجود دمای یکنواخت در عرض و همچنین در پشت و روی کالا ، جهت کسب رنگرزی یکنواخت از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. چون بعضی از رنگینه های دیسپرس به اختلاف دما حساسیت زیادی نشان می دهند و اختلاف چند درجه در دما ممکن است باعث تفاوت در راندمان رنگی  در پشت و روی و یا لبه پارچه گردد.

رنگینه های دیسپرس مختلف درددمای 185 تا 225 درجه سانتیگراد بهترین راندمان رنگی را نشان می دهد . زمان تثبیت ممکن است تا به 60 ثانیه بالغ گردد . استفاده از دماهای بالاتر از دمای ایده آل باعث کاهش راندمان رنگی می گردد .

در رنگرزی با مخلوطی از رنگینه های دیسپرس باید دما ؛ با توجه به رنگینه ای که تثبیت آن در دمای کمتر انجام می شود انتخاب گردد . در انتخاب رنگینه ها باید سعی گردد تا رفتار آنها از نظر ترموزول به یکدیگر نزدیک باشد.

رنگرزی مداوم بیشتر برای پارچه های مخلوط پلی استر سلولز در نظر گرفته می شود که ابتدا پلی استر و سپس جزء سلولزی رنگرزی می شود .

سرعت پارچه در ماشینهای حرارتی ( استنسر )، به ظرفیت ماشین و به عبارت دیگر طولی از پارچه که می تواند در ماشین قرار گیرد و به مدت زمان لازم برای تثبیت بستگی دارد. به عنوان مثال چنانچه ماشین استنتر ، 40 متر طول داشته باشد ، پارچه پس از ورود به ماشین  مستقیما خارج گردد و جهت تثبیت رنگینه 60 ثانیه وقت لازم باشد .

بدون در نظر گرفتن زما ن لازم برای گرم شدن پارچه و رسیدن آن به دمای تثبیت باید سرعت 4 متر در دقیقه را انتخاب کرد .

تاثیر درجه حرارت ست ( Setting Temperature ) در جذب رنگهای دیسپرس الیاف پلی استر

الیاف پلی استر در مجاورت آب در حدود 7 % خاصیت جمع شوندگی دارند . آزمایشات مختلف نشان داده است كه با افزایش دمای آب درصد جمع شوندگی قادر به افزایش نسبت به مقدار فوق خواهد بود .

مسئله مهار کردن قدرت جمع شوندگی لیف  در هنگام اجرای اعمال تکمیلی مختلف حائز اهمیت است . روش متداول در دمای خشک به کار گرفتن استنتر است .

Effect of Setting Temperature Dye up take ( 2 % Despersol fust scarlet B 150 ) at 1000c for 90 min

 اما درجه حرارت این عمل از جهت رنگرزی بسیار مهم می باشد زیرا درجه حرارت تثبیت در مقدار جذب رنگ دیسپرس روی پلی استر تاثیر می گذارد.

پلی استر تثبیت شده در درجه حرارت حدود 0c 180جذب رنگ حدود 35% را داشته در صورتی که در درجه حرارت 240 که پارچه یا کالا تثبیت شده است مقدار جذب رنگ شدید افزایش پیدا کرده به حدود 75 % می رسد علت کم شدن تمایل رنگ در درجه حرارت زیر 0c 200 بالا رفتن مقدار نقاط کریستال در الیاف بوده اما پس از افزایش درجه حرارت 0c 180 دو فاز از نظر ساختمان مولکولی شروع به وجود آمدن می کنند . در نتیجه یک فاز کریستال درست شده و این قسمت تبدیل به قسمتهای آمورفور می شود که در نتیجه قسمتهای یاد شده آمورفور دلیل افزایش جذب رنگ می شود .

نکته : چندین نکته برای تثبیت کردن کالای پلی استر قبل از رنگرزی باید مد نظرباشد:

  • مواد اضافه شده در زمان ریسندگی پلی استر که لازمه این فر آیند می باشد باید حتما عاری زدایی شود .
  • همان طوری که قبلا هم گفته شد مقداری از مونومرها یا الیگومرها که بنیان پلی مری دارند در الیاف موجود می باشد عاری زدایی شوند .

در روش تثبیت مرطوب کالا ، معمولا قبل از رنگرزی این دو نکته ذکر شده مورد توجه قرار گرفته و عاری زدایی انجام می شود چون عمل تثبیت و عاری زدایی از وغن و الیگومرها در سیکل انجام می شود .

تاثیر نشست الیگومرها در رنگرزی الیاف پلی استر در ماشینهای تحت فشار

         Efect of Olgomer deposite in the Hot Dyeing of polyester

الیگومرها یکی از مواد اضافی همراه با الیاف پلی استر می باشند. دارای وزن مولکولی کم که در آب نامحلول و قادرند در زمان رنگرزی از الیاف خارج و سپس روی الياف نشسته و شاید هم روی ماشینها ته نشین شوند .

اولیگومرهای حلقوی مثلثی به مقدار خیلی کم در آب محلولند .این مواد به شکل پودر کریستالی و سفید است .

نقطه ذوب بالایی در حدود 319- 314 درجه سانتیگراد دارند .

اولیگومرها در طی فرآیندهای مختلف نساجی مثل تکسچره کردن ، رنگرزی کردن ، تثبیت حرارتی و خشک کردن ممکن است به سطح الیاف مهاجرت کنند . هر چه درجه حرارت و زمان این عملیات افزایش یابد مهاجرت این مواد به سطح الیاف بیشتر می گردد.

مهاجرت این مواد داخل به خارج الیاف با زمان و درجه حرارت رنگرزی افزایش پیدا کرده و باعث نا یکنواختی در رنگرزی می شوند . پایین آمدن درجه حرارت باعث کریستالی شدن این مواد می شوند .

با توجه به رنگی شدن اولیگومرها در طی رنگرزی و با توجه به ذخیره شدن و نشستن آنها بر روی سطح کالای رنگرزی شده می توانند به میزان قابل ملاحظه ای نا یکنواختی   ودر سایر موارد باعث کاهش ثبات نوری کالا شوند .

همانطوری که از نمودار بالا نتیجه گرفته می شود تاثیر زمان به درجه حرارت جهت ذخیره این مواد روی الیاف کمتر می باشد .

اولیگومرها می توانند :

  • روی سطح کالای نساجی و هنگامی که دستگاهها سرد می شود در داخل دستگاه رسوب نماید .خود این رسوبات بی رنگ هستند ولی ممکن است در اثر جذب مواد رنگرزی رنگدار شوند .
  • این مواد می توانند در نرمی سطح فیلامنتهای تکسچرایز شده اثر نا مطلوب بگذارند .
  • در رنگرزی بوبین نخ ، ممکن است تجمع این مواد روی سطح برخی از قسمتهای بوبین مخصوصا در سر بوبین سبب گردد که از جذب کامل مواد رنگرزی ممانعت به عمل آورند .
  • علاوه بر آن به هموار بودن سطح الیاف آسیب وارد می کنند به طوری که پروسس های بعدی را مشکل می سازند .
  • بالاخره ثبات سایشی کالای تکیمل شده را کاهش می دهند .

جهت جلوگیری از رسوب اولیگومرها بهتر است پسآب رنگرزی را هر چه که ممکن است داغتر خارج نمود و کالا را با آب داغ آبشور نمود . ( ترجیحا سر ریز شود . )

آزاد شدن الیگومرها در زمان رنگرزی قابل افزایش است و بستگی به فاکتورهای ذیل دارد:

  • رنگرزی در درجه بالا
  • زمان رنگرزی هر چه بیشتر باشد مقدار الیگومرها بیشتر می شود .
  • کریره

برای جلوگیری از تشکیل الیگومرها روی سطح پارچه می توان :

الف ) تخلیه حمام رنگرزی در جوش یا درجه حرارت 0c 100 در صورتی که ماشین رنگرزی دارای شیر فشار شکن باشد .

ب ) زمان رنگرزی را کوتاه کنیم .

ج ) شستشوی قابل ملاحظه ای قبل از رنگرزی با سود و هیدرو و مواد نرم کننده مثل

 ( baso soft SG )  که جهت نرم کردن سطح الیاف به حمام اضافه می شود .

د ) به منظور نگه داشتن الیگومرها در حالت دیسپرسیون ریز و جلوگیری از رسوب کردن آنها روی پارچه و سطح ماشین به حمام رنگرزیgr/eit uniprol PE 1-2gr/eit  Basosoft – SG , 2-3  اضافه کنید .

روش ممتد رنگرزی کالای پلی استر

این روش به روش ترموفیکس معروف است . به طور خلاصه کالای مورد رنگرزی را پس از عاری زادیی از حمامی که محتوی رنگ ؛ اوره ، کنترل کننده مهاجرت و تنظیم کننده PH است عبور داده و برداشت 70 % از این محلول به وسیله پارچه ای که پس از عمل خشک کردن توسط دستگاهی مجهز به اشعه مادون قرمز انجام می شود عبور داده و پس از آن پارچه خشک شده را در مرحله ترموفیکس از ماشین عبور داده که نتیجا عمل فیکس شدن رنگ صورت می پذیرد .

همانطوری که قبلا گفته شد رنگهای دیسپرس به علت فقدان گروههای سولفونیک خنثی بوده و با توجه به ساختمان مولکولی ذکر شده در مجاورت با درجه حرارت بالا تغییر فرم حاصل می کنند از فرم جامد به مایع و سپس به صورت بخار در می آیند این نوع عملکرد را فاز تبخیری گویند .

در مورد رنگرزی به روش مرسوم مکانیزم عملکرد بر مبنای فاز تبخیری است و به هنگام فیکسه کردن معتقد هستند که ماده رنگرزی داخل لیف پلیمر پلی استر حل می گردد. ناگفته نماند که برقراری اتصالات هیدروژنی و نیروهای واندروالس نیز در این مکانیزم نقش موثری به عهده دارند .

به هنگام اجرای عمل رنگرزی به روش مداوم صرفنظر از درجات ثبات عمومی متداول است که درجه ثبات تصعیدی ماده رنگزای دیسپرس از قبیل کاهش فام مورد توجه قرار گیرد. عدم توجه به ثبات تصعیدی امکان ایجاد  مشکلاتی از قبیل کاهش فام ، مخصوصا در مواردی که کلا به صورت مخلوط است آلوده نمودن لیف مجاور ، انتقال و یا لکه گذاری روی کالاهای دیگر به هنگام اجرای عملیات تکمیلی بعد از رنگرزی و یا حتی اطو کردن در منزل در صورتی که ساختمان مولکولی رنگ سیاه و اتصالات قطبی در انها کم باشد . معمولا این رنگها دارای ثبات تصعیدی پایین می باشند . معمولاآن دسته از مواد رنگزا را که دارای درجه تصعیدی پایین هستند جهت رنگرزی جوش به کار می روند و عکس قضیه نیز جایز است . رنگهای دیسپرس که رادیکالهای قطبی در آنها بیشتر است جهت رنگرزی در دمای 130 با روش ترموزول پیشنهاد می شود .

گروههای قطبی ذکر شده :

دو نوع از رنگهای AZO :

دو رنگ بالا متعلق به دسته ( آمینوآزو ) می باشند یکی دارای گروه قطبی و دیگری فاقد این گروه بوده بنابراین دارای دو ثبات تصعیدی می باشند این امر در مورد مواد رنگزای دیسپرس که بنیان انتروکینوییدی دارند نیز صادق است .

آزمایش نشان داده است که ایجاد گروههای انیونیکی در ساختمان مولکولی رنگ می تواند پارامتری موثر جهت حصول ثبات تصعیدی بالاتر به حساب آید . اما به علت به کار نگرفتن این مواد در ساختمان رنگ پایین آوردن ثبات شستشوئی کالا می باشد.

علاوه بر درجات ثبات که قلا ذکر شده است در مورد رنگرزی کالا با رنگهای دیسپرس ، ثبات در مقابل اوزن مورد توجه می باشد. در صورتی که مقدار اوزن در هوا بیش از 4-2 قسمت درصد میلیون باشد. اغلب مواد رنگزای دیسپرس به خصوص آبی هایی که بنیان انتروکینوییدی دارند . آزمایش نشان داده شده است که بعضی از مواد رنگزای دیسپرس که دارای ثبات نوری و شستشوئی بالا می باشند ثبات ازونشان چندان مطلوب نیست .

ثبات اوزونی رابطه مستقیم به ساختمان مولکولی پلیمر و درجه آرایش یافتگی و کریستالی آن دارد. رنگهای دیسپرس که بنیان آزوییکی دارند مانند قرمزها و نارنجی ها حساسیت کمتری در برابر گاز اوزون دارند به خصوص در مواردی که بنیان دی فنیل امینی داشته باشند حساسیتی در برابر گاز اوزون از خود نشان نمی دهند.

رنگهای آبی که بنیان انتروکینوییدی دارند به خصوص C.I . Dispersol Blue  3  به وضوح حساسیت در آنها مشاهده شده است . به طور خلاصه ثبات رنگهای دیسپرس را در مقابل گاز اوزون می توان به صورت ذیل خلاصه کرد :

  • جذب و نفوذ اوزون ارتباط مستقیم با ساختمان کریستالی دارد، هر چه این درجه بالاتر باشد نسبت جذب کمتر و ثبات بیشتر حاصل می شود .
  • ثبات در برابر اوزون ارتباط مستقیم با ساختمان مولکولی مواد رنگزای مصرفی و عکس العملهایی که گروههای کروموفور ماده رنگزا در برابر اکسید کننده ها از خود نشان می دهد دارد.
  • آزمایش نشان داده که مکانیسم رنگرزی و چگونگی برقراری اتصالات بین رنگ و لیف نیز می تواند پارامتر موثری در این مورد باشد.

روش ممتد رنگرزی شامل :

الف ) آماده سازی

ب ) آغشته کردن

ج ) پد کردن padding

د )خشک کردن Drying

ه )فیکسه کردن

الف ) آماده سازی :                                        ( PRE – TREAT- MENT )

با توجه به تولیدات زیاد پاچه های پلی استر و مخلوط آن با الیاف طبیعی با درصدهای متفاوت برای تعیین با خط مشخص جهت آماده سازی برای رنگرزی به روش ترموفیکس بسیار مشکل به نظر می رسد و با توجه به مهم بودن این مرحله فقط می توان به عنوان راهنمایی خطی پیشنهاد کرد که به نکات ذیل توجه شود :

  • عملیات آماده سازی باید به صورت باز انجام شود و از عملیات طنابی جهت آماده سازی خودداری شود چون این باعث شکستگی در پارچه شده که در نتیجه نا یکنواختی در مرحله رنگرزی به وجود می آید .
  • جذب رطوبت در کلیه سطوح پارچه یکنواخت باشد.
  • در صورت مخلوط PE/W بهتر است پارچه را مرسریزه کرد ( در صورت امکان ) چون این عمل در جذب رنگ بسیار موثر می باشد .
  • کلیه الکترولیتها حتما باید از پارچه زودوده و عاری زدایی شود و عملیات خنثی سازی باید حتما صورت بگیرد :
  • ست کردن اولیه اگر احتیاج است انجام شود و فقط در صورتی که پارچه دارای اشکالات بافتی مثل فشردگی پودی وجود داشته باشد.
  • پارچه های مخلوط PE/Vis باید حتما بدون تنش و در حال آزاد شستشو چون پارچه بتواند به طور آزاد آب رفتگی خود را انجام داده و از پارگی پارچه جلوگیری شود .
  • مرغوبیت عملیات اولیه باید در کلیه زمان کنترل شود .

ب و ج – آغشته کردن و پد کردن

چندین نکته مهم  باید در این مرحله مورد توجه قرار رگفته شود :

  • ایجاد کف نشود .
  • آب نرم استفاده شود .
  • PH باید بین 5/6 تا 7 باشد.
  • عاری از الکترولیت باشد.
  • درجه حرارت محلول نباید بیشتر ازدرجه حرارت اتاق باشد.

د – خشک کردن

همیشه جابجایی رنگ در روش رنگرزی ممتد از قسمت خشک کردن شروع می شود بعد از آغشته کردن و پد کردن محلولی که به داخل الیاف یا پارچه که به وسیله فشار نفوذ کرده است به وسیله نیروهای مویی داخل الیاف و یا بین آنها نگه داشته شده است و هم زمان با خشک کردن تبخیر صورت گرفته و اولین محلی که خشک خواهد شد سطح پارچه یا الیاف می باشد . بنابراین محلول از بین لایه های پارچه به وسیله نیروهای مویی به سطح کشیده می شود . یکنواخت بودن درجه خشک کردن و انتقال حرارت در کل سطح ، یکی از اساسی ترین نکات برای این روش می باشد.

در روشهای ممتد جدید از اشعه مادون قرمز استفاده می کنند که این وسیله می تواند پارچه آغشته شده به محلول رنگ که از پد گذاشته به طور یکنواخت خشک کند ( در اثر جابه جایی رنگ که به وسیله محلول دراین مرحله انجام می شود . دیگر امکان یکنواخت کردن این پارچه تا رسیدن به مرحله فیکسه وجود ندارد.

چندین نوع جا به جایی که در اثر خشک کردن نا یکنواخت وجود دارد در شکل بالا نشان شده است که هر یک خود باعث نا یکنواختی در پارچه فیکسه شده می شود . بنابراین ما بایستی در این مرحله برخلاف گفته های قبلی ، که جا به جایی باعث یکنواختی شده  در اثر خشک کردن جلوگیری کنیم .

انواع جا بجایی مولکولهای رنگینه :

  • جابجایی افقی که دراثر جابجایی به صورت افقی از جاهای ضخیم به جاهای باریک که توسط خشک کردن سریع نخها در داخل پارچه شره کرده
  • جابجایی افقی : رنگها در رنگرزی ترکیبی قدرت جابجایی متفاوتی دارند. تاثیر نا یکنواخت در سطح پارچه
  • جابجایی افقی در اثر سرعت تفاوت در قدرت جابجایی رنگهای متفاوت در زمان رنگرزی ترکیبی ( تاثیر مثل فاکتور 3 ) متغیر می باشد.

جلوگیری از جابجایی در مرحله خشک کردن به طور کامل امکان پذیر نمی باشد . اما می توان با انتخاب درست رنگ و توجه به نکات ذیل از مقدار آن کاست :

  • مقدار یا درصد پیک آپ را کاهش داد. در پارچه های پنبه ای حدود 20 % جذب رطوبت و در پارچه های پلی استر 10 % شروع جابجایی است این ارقام را به عنوان ارقام استانه جابجایی می دانند .
  • خشک کردن یکنواخت مخصوصا در اولین مرحله کنترل دقیق ماشین
  • انتخاب درست رنگ ( رنگ با قدرت جابجایی یکنواخت )
  • یکنواخت بودن در 2 %رطوبت داخل ماشین خشک کن ( یکنواخت بودن هوای داخل و خارج شده )
  • استفاده از مواد جلوگیری کننده از جابجایی رنگ

ه ) ترموفیکس

پس از خشک کردن پارچه که به رنگ آغشته شده است و بعضی از رنگها بر روی الیاف به صورت ذرات بسیار ریز نشسته اند ، البته در مخلوط PE/CO ( پلی استر پنبه ) به طور مثال مخلوط 35/65 PE/CO رنگ نشسته شده روی الیاف پنبه حدود 70- 60 درصد بوده و برخلاف درصد الیاف مصرفی پس از عبور از داخل ماشین جابجایی رنگ صورت گرفته و به نسبت بر روی الیاف پلی استر می نشیند .

عوامل مهمی که در قسمت ترموزول مهم می باشند :

  • درجه حرارت فیکسه
  • زمان فیکسه
  • وزن و نوع الیاف
  • بازدهی ماشین و قسمت
  • جذب و نفوذ رنگ
  • غلظت رنگ
  • زمان بالا برای درجه حرارت قسمتهای مختلف ترموزول

دستور العمل های رنگرزی پارچه خام چادری شرکت ایران مرینوس :

  • رنگ دیسپرس از شرکت بز تا سویس ( Bezena )
  • هریا تیل 9 % رنگ ( نسبت به وزن کالا )
  • دیسپرس کننده 2 گرم در لیتر
  • اسید استیک به مقدار 5/0 گرم در لیتر
  • دما 0c 130 در فشار 3 بار
  • زمان 4 دقیقه

نمودار عملیات رنگرزی :

نوع ماشین رنگرزی : ماشین جت از شرکت Thie آلمان

تولید روزانه :

آب مورد استفاده آب نرم می باشد و پس آب به فاضلاب می رود.

باید توجه داشت که الیاف پلی استر انتخاب شده به جهت دارا بودن نقاط آمورف بیشتر از نقاظ کریستال از نطر رنگرزی دارای مشکلات کمتری می باشد.

جهت کسب زیر دست ابریشمی پارچه قبل از ورود پارچه به استنتر آنرا از دستگاهی به نام DBK عبور می دهند . در نتیجه عبور پارچه از این دستگاه الیاف پلی استر آسیب دیده و زیر دست ابریشمی برای پارچه حاصل می شود . پارچه در دستگاه DBK آلکالیزه می شود .

عملیات آلکالیزاسیون به شرح زیر انجام می گیرد :

7 دقیقه در بخار 0C  100              محفظه بخار                   صابون آب 90 % + حمام NaoH

خنثی سازی                  آب کشی

DBK دارای استوانه های فلزی متعددی در بالا و پایین می باشد که پارچه از روی انها عبور می کند . سپس پارچه وارد دستگاه استنتر با دمای 0C  120-100 می شود . تولید در این مرحله  می باشد و عرض پارچه خروجی cm 1 افزایش می یابد .

فصل پنجم

نتيجه گيري

5-1) گام اول:

مهمترين اقدام در توليد پارچه چادر مشكي كسب دانش توليد فيلامنت پلي استر با ساختماني كه در آن نقاط آمورف بيش از نقاط كريستال باشند است.رمز اصلي جلب بازار اين پارچه در رنگرزي آن نهفته است اما مهمترين عامل در رنگرزي اين پارچه ساختار الياف آن است.

توجه به ميزان كشش در ذوب ريسي پلي استر و حفظ نقاط آمورف در توليد اين فيلامنت موثر است.تاب فوق العاده زياد اين فيلامنت در تركيب با بافت كرپ وراپورت تاب مناسب بي نظمي اين پارچه را تقويت ميكند.

5-2)تكنيكهاي بافندگي :

علي رغم مسائل اقتصادي تراكم تاري و پودي بالا در ارتقاء كيفيت پارچه چادر مشكي نقش بسيار مهمي دارد.جهت ارتقاءخصوصيات فيزيكي پارچه داخلي افزايش تراكم اجتناب ناپذير است.

انتخاب راپورت بافت مناسب در كنار راپورت تاب متناسب با آن مي توان برخي از عيوب عمده پارچه را برطرف نمود و همچنين نياز به آسيب زدن به الياف را كاهش داد.

با استفاده از ماشينهاي ماكويي ارتقاء كيفيت اين پارچه خصوصا در لبه آن قطعي است.

5-3) نقاط ضعف :

با نگاهي به نتايج آزمايشات انجام شده ضعف عمده پارچه داخلي در مقاومت سايشي و استحكام كششي ديده ميشود.تركم پايين تاري و پودي و آسيبهاي وارده در ماشين DBK از جمله عوامل اصلي اين ضعف در پارچه داخلي ميباشد.

فصل ششم

پيوستها

آزمایشات انجام شده

6-1 ) آزمایش تعیین ضخامت پارچه :

5 4 3 2 1 min
28/0 28/0 28/0 35/0 29/0
N

 

1

27/0 27/0 26/0 26/0 26/0 2
24/0 24/0 25/0 24/0 25/0 5
23/0 23/0 22/0 22/0 22/0 10
22/0 22/0 22/0 21/0 21/0 15
21/0 21/0 21/0 21/0 21/0 20
19/0 19/0 19/0 18/0 19/0 50
17/0 17/0 17/0 18/0 18/0 100

آزمایش ضخامت بر روی پارچه الزهرا ء

5 4 3 2 1 min
42/0 46/0 45/0 44/0 42/0
N

 

1

41/0 40/0 41/0 39/0 39/0 2
4/0 4/0 39/0 39/0 39/0 5
37/0 38/0 37/0 36/0 36/0 10
37/0 36/0 36/0 37/0 36/0 15
35/0 36/0 36/0 36/0 35/0 20
33/0 33/0 33/0 34/0 33/0 50
32/0 31/0 31/0 32/0 32/0 100

آزمایش ضخامت بر روی پارچه فرست کلاس

6-2 ) آزمایش تعیین میزان ساییدگی پارچه :

وزنه پارچه الزهراء پارچه فرست کلاس
 

 

تحت وزنه

N 56/2

وزن اولیه وزن ثانویه تعداد دور میزان ساییدگی وزن اولیه وزن ثانویه تعداد دور میزان ساییدگی
gr 54/0 gr 51/0 20 زیاد   gr 12/1 650 زیاد
تحت وزنه

N  5

gr 48/0 gr46/0 10 خیلی زیاد   gr16/1 350 خیلی زیاد
تحت وزنه

N 10

  gr 01/1 45 متوسط

 

6-3 ) آزمایش تعیین نفوذ پذیری هوا

تحت فشار 50pa در سطح cm2 10
دبی هوای خروجی نفوذ پذیری هوا ردیف
2530 16/42 1
2750 83/45 2
3220 66/53 3
3150 5/52 4
2410 16/40 5

الف) پارچه فرست کلاس

تحت فشار 50pa در سطح cm2 10
دبی هوای خروجی نفوذ پذیری هوا ردیف
5752 86/95 1
6910 16/115 2
6200 33/103 3
6360 106 4
5875 91/97 5

ب ) پارچه الزهراء

جدول شماره 5- 3

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دو × 2 =